sorna
03-21-2010, 04:46 PM
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/07/19/100919705604.jpg
حافظيه مكاني در شمال شهر شيراز است. اين مكان در منطقهاي است كه در گذشته مُصّلا ناميده ميشده است. مردم شيراز از گذشتههاي دور براي برپايي نمازهاي جماعت بويژه نمازهاي عيد فطر و قربان و دعاي طلب باران و آيينهاي ديگر عبادي در شمالِ شهر شيراز، زميني گسترده و هموار را در دامنه كوه رحمت و در همسايگيِ تنگِ اللهاكبر برگزيده بودند كه به آن مصلا ميگفتند.
آن مكان، آب و هوايي بسيار خوش و چشماندازي بسيار دلكش داشته است. برپايي آيينهاي گوناگونِ عبادي، زمين يادشده را هر چه بيشتر احترام انگيز و مقدس ميكرده است.
احترام و تقدسِ زمينِ مصلا و كوهِ رحمت، مردم را برميانگيخته تا مردگانِ خود را براي آمرزش در اين منطقه به خاك بسپارند و بخشي از اين منطقه به صورت گورستانِ عمومي درآيد. مُصّلا از ساحل شمالي رودخانه خرّمدره در شمال دروازه اصفهانِ كنوني و آرامگاه عليبن حمزه آغاز ميشده و تا دامنه كوهِ چهلمقام امتداد مييافته است.(امداد، ص 166) حافظِ شيرازي، اين منطقه از شهر را كه آبِ ركناباد آن را سرسبز و فرحانگيز ميكرده، بسيار دوست داشته و از بهشت زيباتر ميديده است:
بده ساقي ميباقي كه در جنت نخواهي يافت/ كنار آب ركناباد و گلگشت مصلا را
هنگامي كه روان حافظ تن او را بدرود ميگويد (سال 791 يا 792 قمري) همشهريانِ اهلِ دل و هوشمند حافظ، او را در همان جايگاهِ دلبستگيهايش به خاك ميسپارند تا آن زمينِ دل آويز بيش از پيش ستايشانگيز و «زيارتگه رندانِ جهان» شود.
پس از گذشت 65 سال از درگذشت حافظ (به سال 856 قمري) شمسالدين محمد معمايي كه از سوي سلطان ابوالقاسم بابر بهادر در فارس فرمانروايي ميكرد، عمارتي بر مزار او برافراشت كه اين بنا در طول روزگاران، بارها و بارها تعمير شد و تغيير يافت. (آربري، ص 181) تا اين كه در سال 1186 قمري كريمخان زند بنايي تازه و عمارتي زيبا بر آن مزار ساخت.(سامي، ص 367) به دستور كريمخان ابتدا دور تا دورِ محوطه بزرگي كه قبر حافظ در آن جايداشت، ديوار كشيده شد. سپس ايواني در آن محوطه بنا گرديد كه بر 4 ستونِ سنگي يكپارچه قرار داشت. با ساخت آن ايوانِ بزرگ، محوطه حافظيه به 2 باغِِ جداگانه شمالي و جنوبي تقسيم شد و قبر حافظ در ميان باغ شمالي واقع گرديد.(ميرزا حسن فسايي، ص 1202)
همچنين در زير گوشه غربي اين عمارت آبانبار ارزشمندي ساخته شد كه از آب ركنآباد پر ميشد. هنوز هم آن 4 ستونِ سنگي و آبانبارِ يادشده پا برجا هستند.(بهروزي، ص 63)
سنگِ مرمريني كه هنوز بر مزار حافظ بازمانده است، از يادگارهاي ديگر برجاي مانده كريمخاني است. سنگي به درازاي 270 به پهناي 80 و به بلندي 40 سانتيمتر كه حاجي آقاسي بيگ افشار آذربايجاني با خط زيباي نستعليق، غزلِ دلنشينِ «مژده وصل تو كو كز سر جان برخيزم...» را همراه با ابياتي ديگر بر آن نوشته است.
طهماسبميرزا(مؤيدالدول ه) يكي ديگر از حكمرانان فارس سال 1273 قمري بار ديگر آرامگاه حافظ را تعمير كرد. در سال 1295 قمري حاج معتمدالدوله فرهاد ميرزا، حاكم وقتِ فارس كه به حافظ صميمانه عشق ميورزيد دستور داد اتاقي از نرده آهني بسازند و بر مزار او قرار دهند. قوامالملك مشهور نيز آرامگاه را تعمير كرد. سپس سال 1317 قمري ملاشاه جهان زردشتي قبه زيبايي بر سرِ قبرِ خواجه با چوب و آهن ساخت، امّا سيد علي اكبر فال اسيري از علماي شيراز، از اين اقدام ناخرسند شد و دستور داد تا بنايِ ساخته شده از سوي ملاشاه جهان زردشتي را تخريب كنند.(كريمي، ص 16، بهروزي، ص 65، سامي، ص 368 و معين، ص 627)
منصور ميرزا شعاع السلطنه در سال 319 قمري به دستور پدر خود، مظفرالدين شاه يك بار ديگر آرامگاه حافظ را به گونهاي شايسته تجديد بنا كرد و براي تزيين ديوارهاي بنا از ذوق هنرمندان نامدارِ زمان خود از جمله مزينالدوله نقاشباشي بهره برد.(سامي، ص 368) آخرين اقدام مهم و شايسته در ساخت و ساز بناي حافظيه در زمان وزارت علياصغر حكمت صورت پذيرفت. در اين زمان (1314 شمسي) مهندس گُدار فرانسوي، مأمور طراحي و ساخت و سازِ بناي تازه شد. او براي زمينِ حافظيه و آرامگاه حافظ طرحِ كنوني را پيشنهاد و اجرا كرد. محوطه حافظيه در اين طرح به همان سبكِ گذشته به 2 باغِ شمالي و جنوبي تقسيم شد كه ايواني با طول 56 و عرض 7 متر با 20 ستونِ سنگي، آن دو باغ را از هم جدا ميكرد. اجراي كامل اين طرح تا سال 1317 شمسي ادامه يافت.(سامي، ص 369)
معماري هنري حافظيه با هوشمنديِ ستايش برانگيزي پديد آمده است. به گونهاي كه اجزاي هماهنگِ اين معماري، آرامشِ فضايِ ملكوتيِ حافظيه را افزايش ميدهد. ايوانِ بلند و باشكوه وسط حافظيه به شيوهاي شايسته ميان 2 باغِ شمالي و جنوبي بويژه با توجه به اختلافِ ارتفاع آندو تعادل ايجاد ميكند. آرامگاهِ حافظ در واقع آميزشي است از شيوه معماريِ گذشته و كنوني ايراني؛ گنبدي با پوششَ مسين به شكلِ كلاهِ درويشانِ قلندر و برافراشته بر 8 ستون كه يادآورِ سده هشتم و روزگار حافظ است. اين آرامگاه دلربا را هيچ ديواري محصور و محدود نكرده است و تراشهاي هنرمندانه سر ستونها و كاشيكاري سقف آرامگاه بر زيبايي آن افزوده است. در زير سقفِ گنبدِ آرامگاه، غزلِ «حجاب چهره جان ميشود غبار تنم...» بر روي كاشي با خط زيبا نوشته شده است.
حافظيه مكاني در شمال شهر شيراز است. اين مكان در منطقهاي است كه در گذشته مُصّلا ناميده ميشده است. مردم شيراز از گذشتههاي دور براي برپايي نمازهاي جماعت بويژه نمازهاي عيد فطر و قربان و دعاي طلب باران و آيينهاي ديگر عبادي در شمالِ شهر شيراز، زميني گسترده و هموار را در دامنه كوه رحمت و در همسايگيِ تنگِ اللهاكبر برگزيده بودند كه به آن مصلا ميگفتند.
آن مكان، آب و هوايي بسيار خوش و چشماندازي بسيار دلكش داشته است. برپايي آيينهاي گوناگونِ عبادي، زمين يادشده را هر چه بيشتر احترام انگيز و مقدس ميكرده است.
احترام و تقدسِ زمينِ مصلا و كوهِ رحمت، مردم را برميانگيخته تا مردگانِ خود را براي آمرزش در اين منطقه به خاك بسپارند و بخشي از اين منطقه به صورت گورستانِ عمومي درآيد. مُصّلا از ساحل شمالي رودخانه خرّمدره در شمال دروازه اصفهانِ كنوني و آرامگاه عليبن حمزه آغاز ميشده و تا دامنه كوهِ چهلمقام امتداد مييافته است.(امداد، ص 166) حافظِ شيرازي، اين منطقه از شهر را كه آبِ ركناباد آن را سرسبز و فرحانگيز ميكرده، بسيار دوست داشته و از بهشت زيباتر ميديده است:
بده ساقي ميباقي كه در جنت نخواهي يافت/ كنار آب ركناباد و گلگشت مصلا را
هنگامي كه روان حافظ تن او را بدرود ميگويد (سال 791 يا 792 قمري) همشهريانِ اهلِ دل و هوشمند حافظ، او را در همان جايگاهِ دلبستگيهايش به خاك ميسپارند تا آن زمينِ دل آويز بيش از پيش ستايشانگيز و «زيارتگه رندانِ جهان» شود.
پس از گذشت 65 سال از درگذشت حافظ (به سال 856 قمري) شمسالدين محمد معمايي كه از سوي سلطان ابوالقاسم بابر بهادر در فارس فرمانروايي ميكرد، عمارتي بر مزار او برافراشت كه اين بنا در طول روزگاران، بارها و بارها تعمير شد و تغيير يافت. (آربري، ص 181) تا اين كه در سال 1186 قمري كريمخان زند بنايي تازه و عمارتي زيبا بر آن مزار ساخت.(سامي، ص 367) به دستور كريمخان ابتدا دور تا دورِ محوطه بزرگي كه قبر حافظ در آن جايداشت، ديوار كشيده شد. سپس ايواني در آن محوطه بنا گرديد كه بر 4 ستونِ سنگي يكپارچه قرار داشت. با ساخت آن ايوانِ بزرگ، محوطه حافظيه به 2 باغِِ جداگانه شمالي و جنوبي تقسيم شد و قبر حافظ در ميان باغ شمالي واقع گرديد.(ميرزا حسن فسايي، ص 1202)
همچنين در زير گوشه غربي اين عمارت آبانبار ارزشمندي ساخته شد كه از آب ركنآباد پر ميشد. هنوز هم آن 4 ستونِ سنگي و آبانبارِ يادشده پا برجا هستند.(بهروزي، ص 63)
سنگِ مرمريني كه هنوز بر مزار حافظ بازمانده است، از يادگارهاي ديگر برجاي مانده كريمخاني است. سنگي به درازاي 270 به پهناي 80 و به بلندي 40 سانتيمتر كه حاجي آقاسي بيگ افشار آذربايجاني با خط زيباي نستعليق، غزلِ دلنشينِ «مژده وصل تو كو كز سر جان برخيزم...» را همراه با ابياتي ديگر بر آن نوشته است.
طهماسبميرزا(مؤيدالدول ه) يكي ديگر از حكمرانان فارس سال 1273 قمري بار ديگر آرامگاه حافظ را تعمير كرد. در سال 1295 قمري حاج معتمدالدوله فرهاد ميرزا، حاكم وقتِ فارس كه به حافظ صميمانه عشق ميورزيد دستور داد اتاقي از نرده آهني بسازند و بر مزار او قرار دهند. قوامالملك مشهور نيز آرامگاه را تعمير كرد. سپس سال 1317 قمري ملاشاه جهان زردشتي قبه زيبايي بر سرِ قبرِ خواجه با چوب و آهن ساخت، امّا سيد علي اكبر فال اسيري از علماي شيراز، از اين اقدام ناخرسند شد و دستور داد تا بنايِ ساخته شده از سوي ملاشاه جهان زردشتي را تخريب كنند.(كريمي، ص 16، بهروزي، ص 65، سامي، ص 368 و معين، ص 627)
منصور ميرزا شعاع السلطنه در سال 319 قمري به دستور پدر خود، مظفرالدين شاه يك بار ديگر آرامگاه حافظ را به گونهاي شايسته تجديد بنا كرد و براي تزيين ديوارهاي بنا از ذوق هنرمندان نامدارِ زمان خود از جمله مزينالدوله نقاشباشي بهره برد.(سامي، ص 368) آخرين اقدام مهم و شايسته در ساخت و ساز بناي حافظيه در زمان وزارت علياصغر حكمت صورت پذيرفت. در اين زمان (1314 شمسي) مهندس گُدار فرانسوي، مأمور طراحي و ساخت و سازِ بناي تازه شد. او براي زمينِ حافظيه و آرامگاه حافظ طرحِ كنوني را پيشنهاد و اجرا كرد. محوطه حافظيه در اين طرح به همان سبكِ گذشته به 2 باغِ شمالي و جنوبي تقسيم شد كه ايواني با طول 56 و عرض 7 متر با 20 ستونِ سنگي، آن دو باغ را از هم جدا ميكرد. اجراي كامل اين طرح تا سال 1317 شمسي ادامه يافت.(سامي، ص 369)
معماري هنري حافظيه با هوشمنديِ ستايش برانگيزي پديد آمده است. به گونهاي كه اجزاي هماهنگِ اين معماري، آرامشِ فضايِ ملكوتيِ حافظيه را افزايش ميدهد. ايوانِ بلند و باشكوه وسط حافظيه به شيوهاي شايسته ميان 2 باغِ شمالي و جنوبي بويژه با توجه به اختلافِ ارتفاع آندو تعادل ايجاد ميكند. آرامگاهِ حافظ در واقع آميزشي است از شيوه معماريِ گذشته و كنوني ايراني؛ گنبدي با پوششَ مسين به شكلِ كلاهِ درويشانِ قلندر و برافراشته بر 8 ستون كه يادآورِ سده هشتم و روزگار حافظ است. اين آرامگاه دلربا را هيچ ديواري محصور و محدود نكرده است و تراشهاي هنرمندانه سر ستونها و كاشيكاري سقف آرامگاه بر زيبايي آن افزوده است. در زير سقفِ گنبدِ آرامگاه، غزلِ «حجاب چهره جان ميشود غبار تنم...» بر روي كاشي با خط زيبا نوشته شده است.