PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ♥♥♥ خجسته سالروز پیوند امام علی( ع ) و حضرت فاطمه (س) بر شما مبارک♥♥♥



P a R y A
11-08-2010, 06:48 PM
http://www.shiaupload.ir/images/66671999003792749579.gifhttp://www.eteghadat.com/Files/user1/besm/b_97.png (http://forum.irantrack.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fpatoghu.com%2Fforu m%2Fredirector.php%3Furl%3Dhttp%253A%252F%252Fwww. eteghadat.com%252FFiles%252Fuser1%252Fbesm%252Fb13 .jpg)http://www.shiaupload.ir/images/91672230061948873151.gif


http://www.shiaupload.ir/images/07271009762388478327.gif

http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif http://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gif http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif http://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gif http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif http://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gif http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif http://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gif http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif

http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif اول ذی الحجه فرخنده سالروز ازدواج حضرت علي http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif
http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیهارا http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif
http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gifخدمت همـه دوستـان عزیزسايت http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif
http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif تبریک و تهنيت عرض می کنيم. http://ayehayeentezar.com/images/smilies/18106907866842789177.gif
http://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gifhttp://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gifhttp://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gifhttp://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gifhttp://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gifhttp://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gifhttp://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gifhttp://shiaupload.ir/images/ggwqz5fh5zyainmo2hg4.gifhttp://bb.1asphost.com/nasirshehzad/images/small/star4.gif

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_13476295244190092508.jpg


http://ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gifچه مبارك سحری بود و چه فرخنده شبی ....http://ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gif



http://ayehayeentezar.com/images/smilies/anim1953.gifسالروز ازدواج آسمانیشان مبارکhttp://ayehayeentezar.com/images/smilies/anim1953.gif


http://ayehayeentezar.com/images/smilies/11153520993171432399.gif



http://ayehayeentezar.com/images/smilies/heart01.gif http://ayehayeentezar.com/images/smilies/82267837111751960989.gif





http://shiaupload.ir/images/1sr01lrnkyjwt2vol8t.gif




دوستان عیدتان مبارک
http://upload1.imgdl.ir/images/8372j0cobt_255B1_255D_1_.gif (http://upload1.imgdl.ir/view-8372j0cobt_255B1_255D_1_.gif)


رو به کار خود ای دون که در دیار علی به عالمی نفروشند مویی از زهـــرا
http://upload1.imgdl.ir/images/56266745588193604577770.gif (http://upload1.imgdl.ir/view-56266745588193604577770.gif)
امروز روز پیوند زهرا و علی است


عاشقانه‏ترین روز تاریخ


عاشقانه‏ترین فصل زندگی بشر


http://upload1.imgdl.ir/images/51803.jpg (http://upload1.imgdl.ir/view-51803.jpg)


فصل بهار عشق، فصل بهار عاشقان، فصل ماه و آفتاب، فصل آینه و آب.


امروز در سرزمین رسالت، بهار می‏شود


امروز درخت «عصمت» در خانه وحی شکوفه می‏کند و به بار می‏نشیند


امروز باغ ملکوت سبزترین بهارش را تجربه می‏کند



http://upload1.imgdl.ir/images/307hazrat1_tn.jpg (http://upload1.imgdl.ir/view-307hazrat1.jpg)
امروز ملایک، خرمن خرمن گل به دامن می‏کنند


امروز، «سخن از نسل گل‏ها در میان است


امروز آینه عرش، روشن‏ترین است


امروز فصل فروردینِ دین است


امروز باغ ولادت خرم‏ترین است


خرم‏تر از اردیبهشت، خرم‏تر از بهشت
http://upload1.imgdl.ir/images/619image_gallery.jpg (http://upload1.imgdl.ir/view-619image_gallery.jpg)
بهشت امروز آرزو می‏کند کاش به جای مدینه باشد، تا قدم‏گاه استوارترین گام‏های عشق قرار گیرد.
http://upload1.imgdl.ir/images/56266745588193604577770.gif (http://upload1.imgdl.ir/view-56266745588193604577770.gif)


عشق علی امروز چه منجلی است. امروز زهرا مهمان دل علی است. دل علی، امروز عرشی‏تر از همیشه است. امروز علی عاشق‏تر از همیشه است. شیداتر از همیشه است. امروز علی لب به شعر می‏گشاید. امروز حماسی‏ترین مرد تاریخ زبان به تغزل می‏گشاید:


ولی الفخر بفاطم و ابیها ثم فخری برسول اللّه‏ اذ زوجنیها
http://upload1.imgdl.ir/images/56266745588193604577770.gif (http://upload1.imgdl.ir/view-56266745588193604577770.gif)
من به فاطمه و پدرش افتخار می‏کنم و مباهات می‏کنم به رسول خدا، هنگامی که دخترش را به ازدواج من درآورد




http://upload1.imgdl.ir/images/8372j0cobt_255B1_255D_1_.gif (http://upload1.imgdl.ir/view-8372j0cobt_255B1_255D_1_.gif)

R A H A
10-29-2011, 01:45 AM
http://pic.azardl.com/images/38393498059276943458.gif




http://shiaupload.ir/images/yj5ug6nhdhztswhbwu7t.gif ويژه نامه پيوند مقدس و ملكوتيhttp://shiaupload.ir/images/yj5ug6nhdhztswhbwu7t.gif
http://www.imagegratis.com/file/uploads/312e60364c.gifحضرت علي عليه السلام و حضرتhttp://www.imagegratis.com/file/uploads/312e60364c.gif
http://shiaupload.ir/images/yj5ug6nhdhztswhbwu7t.gifفاطمه زهراي مرضيه سلام الله عليهاhttp://shiaupload.ir/images/yj5ug6nhdhztswhbwu7t.gif


http://pic.azardl.com/images/00952899970720888939.gif



دیدم که به عرش شور و شوقی بر پاست
برپا گر این بزم شعف ذات خداست


گفتم به خرد چه اتفاق افتاده
گفتا که عروسی علی و زهرا است

http://pic.azardl.com/images/00952899970720888939.gif




اول ذی الحجه فرخنده سالروز ازدواج حضرت عليه السلام و حضرت فاطمه سلام الله عليها را خدمت همه دوستان عزیزم تبریک عرض می کنم.

http://shiaupload.ir/images/e2xdf2unh254rpmkfwk.gif

R A H A
10-29-2011, 02:09 AM
فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر پیغمبر اكرم و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود. پدر و مادرش از اصیل ترین و شریف ترین خانواده های قریش بودند. از حیث جمال ظاهری و كمالات معنوی و اخلاقی از پدر و مادر شریفش ارث می برد. و به عالیترین كمالات انسانی آراسته بود. شخصیت و عظمت پیامبر اكرم روز به روز در انظار مردم بالا می رفت و قدرت و شوكت او زیادتر می شد به همین علت دختر عزیزش زهرا (علیها السلام) همواره مورد توجه بزرگان قریش و رجال با شخصیت و ثروتمند قرار داشت هر از چندگاه از او خواستگاری می كردند اما پیامبر با خواستگاران طوری رفتار می كرد كه می پنداشتند مورد غضب پیامبر قرار گرفته اند.

رسول خدا فاطمه را برای علی (علیه السلام) نگاه داشته بود و مایل بود از جانب او پیشنهاد شود. پیامبر از جانب خدا مأمور بود كه نور را با نور به ازدواج در آورد.
پیشنهاد به علی:
اصحاب رسول خدا احساس كرده بودند كه پیغمبر اكرم تمایل دارد فاطمه (علیها السلام) را با علی پیوند ازدواج دهد، ولی از جانب علی پیشنهادی نمی شد. یك روز عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ و گروهی دیگر كه پیامبر تقاضای ازدواج آنها را رد كرده بود در مسجد گرد آمده بودند و از هر دری سخن می گفتند. در این بین سخن از فاطمه به میان آمد. ابوبكر گفت: مدتی است كه اعیان و اشراف عرب فاطمه علیهاالسلام را خواستگاری می نمایند اما پیغمبر اكرم پیشنهاد احدی را نپذیرفته و در جوابشان می فرماید: تعیین همسر فاطمه با خداست.برای همه روشن بود كه خدا وپیغمبر، فاطمه را برای علی علیه السلام نگاهداشته اند. سپس به «عمر» و «سعد بن معاذ» گفت: حاضرید به اتفاق هم نزد علی برویم و جریان را برایش تشریح كنیم و اگر به ازدواج مایل بود همراهیش كنیم؟! آنها از این پیشنهاد استقبال و او را در این كار تشویق كردند.
سلمان فارسی می گوید: عمر و ابوبكر و سعد بن معاذ بدین قصد از مسجد خارج شدند و به جانب آن حضرت شتافتند.علی (ع) فرمود: از كجا می آیید و به چه منظور اینجا آمده اید؟ ابوبكر گفت: یا علی تو در تمام كمالات بر سایرین برتری داری، و از موقعیت خود و علاقه ایكه رسول خدا به تو دارد كاملاً آگاهی. اشراف و بزرگان قریش برای خواستگاری فاطمه علیها السلام آمده اند ولی پیغمبر صلی الله علیه وآله دست رد به سینه همه زده و تعیین همسر فاطمه را به دستور خدا حواله داده است. گمان می كنم خدا و رسول، فاطمه را برای تو گذاشته اند. و شخص دیگری قابلیت این افتخار را ندارد.

R A H A
10-29-2011, 02:09 AM
افكار خفته بیدار می شود:

اوضاع بحرانی اسلام و گرفتاری ها و فقر اقتصادی مسلمین، چنان علی (ع) را مشغول ساخته بود كه به خواسته های درونی خویش و ازدواج و تشكیل خانواده هیچگونه توجه نداشت.
علی (ع) اندكی پیرامون پیشنهاد آنها تأمل و اطراف و جوانب قضیه را به خوبی بررسی نمود: تهیدستی خود و مشاهده گرفتاریهای عمومی از یك طرف و فرا رسیدن زمان ازدواج وی از طرف دیگر(1). او بخوبی می دانست كه اگر همسری چون فاطمه را از دست بدهد دیگر این فرصت قابل جبران نیست.

حضرت علی عليه السلام به خواستگاری می رود:

این پیشنهاد علی را تحت تأثیر قرار داد بطوریكه دست از كار كشید و به منزل بازگشت. خود را شستشو داد، عبای تمیزی بر تن كرد و به خدمت رسول اكرم شتافت. درب خانه را به صدا درآورد. پیغمبر به «ام سلمه» فرمود: در را باز كن. كوبنده در شخصی است كه خدا و رسول او را دوست دارند او هم خدا و رسول را دوست دارد. عرض كرد: یا رسول الله! پدر و مادرم فدایت، كیست كه ندیده درباره اش چنین داوری می كنی؟ فرمود: ای ام سلمه! مردی دلاور و شجاع است او برادر و پسرعمویم و محبوب ترین مردم نزد من است. ام سلمه از جای جست و در سرای را باز كرد. علی (ع) داخل منزل شد، سلام داد و در حضور پیغمبر نشست. از خجالت سرش را به زیر انداخت، و نتوانست تقاضای خویش را عرضه بدارد. مدتی هر دو خاموش بودند. بالاخره پیغمبر (ص) سكوت را شكست و فرمود: یا علی گویا برای حاجتی نزد من آمده ای كه از اظهار آن خجالت می كشی؟ بدون پروا حاجت خود را بخواه و اطمینان داشته باش كه تمام خواسته هایت قبول می شود.
عرض كرد: یا رسول الله پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شدم و از الطاف شما برخوردار گشتم. بهتر از پدر و مادر، در تربیت وتأدیب من كوشش نمودی و به بركت وجود شما هدایت شدم. یا رسول الله! به خدا سوگند اندوخته دنیا و آخرت من شما هستی. اكنون موقع آن شده كه برای خود همسری انتخاب كنم و تشكیل خانواده دهم، تا با وی مأنوس گردم و از ناراحتیهای خویش بكاهم. اگر صلاح بدانی و دختر خود فاطمه علیها السلام را به عقد من در آوری سعادت بزرگی نصیب من شده است.
رسول خدا كه در انتظار چنین پیشنهادی بود صورتش از سرور و شادمانی بر افروخته شد، فرمود: صبر كن تا از فاطمه اجازه بگیرم. پیغمبر نزد فاطمه (ع) رفت، فرمود: دخترم! علی بن ابی طالب (ع) را به خوبی می شناسی برای خواستگاری آمده است. آیا اجازه می دهی ترا به عقدش در آورم؟ فاطمه از خجالت سكوت كرد و چیزی نگفت. پیغمبر چون آثار خشنودى را درچهره او دید گفت: الله اكبر و سكوت او را علامت رضایت دانست (

توافق:

رسول اكرم (ص) پس ازكسب اجازه به نزد علی آمد و با لبی خندان گفت: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ داد: یا رسول الله پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من كاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یك شمشیر، یك زره و یك شتر.فرمود: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمی توانی در راه خدا جهاد كنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب می شود، باید به وسیله آن آبكشی كنی و امور اقتصادی خود و خانواده ات را تأمین كنی و برای اهل وعیالت كسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل كنی، تنها چیزی كه می توانی از آن صرف نظر كنی همان زره است. منهم به تو سخت نمی گیرم و به همان زره اكتفا می نمایم. یا علی آیا اكنون بشارتی به تو بدهم و رازی را برایت آشكار بسازم؟! عرض كرد : آری یا رسول الله، پدر و مادرم فدایت، شما همیشه نیك خوی و خوشزبان بوده اید.
فرمود: پیش از آنكه به نزد من بیایی جبرئیل نازل شد و گفت: یا محمد! خدا ترا از بین مخلوقاتش
برگزیده و به رسالت انتخاب كرد. علی (ع) را برگزید و برادر و وزیر تو قرار داد. باید دخترت فاطمه را به ازدواج او درآوری. مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است. خدا فرزندان پاك و نجیب و طیب و طاهر و نیكو به آنان عطا خواهد نمود یا علی هنوز جبرئیل بالا نرفته بود كه تو درب منزل را زدی

R A H A
10-29-2011, 02:10 AM
خطبه عقد:

پیغمبر صلی الله علیه وآله فرمود: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو می آیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار كنیم و خطبه بخوانیم. علی (ع) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حركت نمود. ابوبكر و عمر را در بین راه ملاقات كرد، آنها از جریان كار جویا شدند، گفت: رسول خدا دخترش را به من تزویج كرد، هم اكنون پیامبر در راه است تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهد.
پیغمبر (ص) در حالی كه صورتش از سرور و شادمانی می درخشید به مسجد تشریف برد، ‌و به بلال فرمود: مهاجر و انصار را در مسجد جمع كن. هنگامی كه مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفت و پس از حمد و ثنای فرمود: ای مردم آگاه باشید كه جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد كه مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه علیها السلام در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده كه در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم. سپس نشست و به علی (ع) فرمود: برخیز و خطبه عقد را بخوان.
علی علیه السلام برخاست و فرمود: خدا را بر نعمت هایش سپاس می گویم و شهادت می دهم كه بغیر از او خدایی نیست. شهادتی كه مورد پسند و رضایت او واقع شود. درود بر محمد صلی الله علیه وآله، درودی كه مقام و درجه اش را بالا برد. ای مردم! خدا ازدواج را برای ما پسندیده و بدان دستور داده است. ازدواج من و فاطمه را خدا مقدر كرده و بدان امر نموده است. ای مردم! رسول خدا فاطمه را به عقد من در آورد و زره ام را از بابت مهر قبول كرد. از آن حضرت بپرسید و گواه باشید.
مسلمانان به پیغمبر (ص) عرض كردند: یا رسول الله! فاطمه را با علی كابین بسته ای؟ رسول خدا پاسخ داد: آری ! پس تمام حضار دست به دعا برداشته گفتند: خدا این ازدواج را بر شما مبارك گرداند و در میانتان دوستی و محبت افكند.

مذاكره عروسی:

علی علیه السلام می فرماید: حدود یك ماه طول كشید و من خجالت می كشیدم با پیغمبر درباره فاطمه صحبت كنم، ولی گاهی كه خلوت می شد می فرمود: یا علی چه همسر نیكو و زیبائی نصیبت شد؟ بهترین زنان عالم را تزویج تو كردم.
روزی برادرم عقیل پیش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسیارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمی كنی كه فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسیله عروسی شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خیلی میل دارم عروسی كنم اما از رسول خدا خجالت می كشم. عقیل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اكنون با من بیا تا خدمت پیغمبر (ص) برویم. علی با برادرش عقیل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بین راه به «ام ایمن» برخورد كرده جریان را برایش گفتند. ام ایمن گفت: اجازه بدهید من با رسول خدا در این باره مذاكره كنم.
ام سلمه و سایر زنان از قضیه خبردار شدند و خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله مشرف گشتند. عرض كردند: یا رسول الله! پدر و مادرمان به فدایت، برای موضوعی خدمت شما رسیده ایم كه اگر خدیجه زنده بود چشمش بدان روشن می شد. وقتی پیغمبر (ص) نام خدیجه را شنید اشكش جاری شد و فرمود: خدیجه؟! كجا مانند خدیجه پیدا می شود؟ هنگامی كه مردم مرا تكذیب نمودند مرا تصدیق كرد و برای ترویج دین خدا، اموالش را در اختیار من قرار داد. خدیجه زنی بود كه خدا بر من وحی فرستاد كه بدو بشارت دهم خانه ای از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد كرد.
ام سلمه عرض كرد: پدرم و مادرم فدایت شود، شما هرچه درباره خدیجه می فرمایید صحیح است. خدا ما را با او محشور گرداند. یا رسول الله! برادر و پسر عموی شما میل دارد همسرش را به منزل ببرد. فرمود: پس چرا خودش در این باره صحبتی نمی كند؟ عرض كرد: از كمروئی اوست.پیغمبر (ص) به ام ایمن فرمود: علی را نزد من حاضر كن. وقتی علی (ع) خدمت پیغمبر مشرف شد فرمود: یا علی! آیا میل داری همسرت را به منزل ببری. عرض كرد: آری یا رسول الله. فرمود: خدا مبارك كند، همین امشب یا فردا شب وسائل عروسی را فراهم می كنم. سپس به همسرانش فرمود: فاطمه را زینت كنید و خوشبویش نمایید و اطاقی را برایش فرش كنید تا مراسم عروسی را برگزار كنیم (4). مراسم ازدواج برترین بندگان خداوند در روز اول یا ششم ذی الحجه (5) سال دوم یا سوم هجری انجام گرفت(6).

پی نوشت ها:
(1)ذخائر العقبی ص 26.
(2)بحار الانوار ج 43 ص 127 ذخائر العقبی ص 29
(3)بحار الانوار ج 43 ص 127
(4)بحار الانوار ج 43 ص 130 ـ 132
(5)مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 349
(6)بحار الانوار ج 43 ص 6 و 7


برگرفته از كتاب بانوی نمونه اسلام تألیف ابراهیم امینی.

R A H A
10-29-2011, 02:10 AM
بشارت تا خواستگاری

پیوند علوی فاطمی از نخست به دستور خداوند بود، و درشب معراج پیام هایی دراین باره از سوی پروردگاربه پیامبر «ص» داده شد .

هنگام بار داری خدیجه «س»خداوند پیامی مسرت آمیز برای پیامبر «ص» فرستاد .

سال ها گذشت و فاطمه «س» به سنین ازدواج رسید و از سوی خدا و رسول اعلام شد که همسر معصومه ای چون زهرا«س» باید معصوم باشد ، واو کسی جز علی بن ابی طالب «ع» نیست .

تقدیر الهی از نخستین روز برهمسری علی بن ابی طالب «ع» برای حضرت زهرا «س» قرار گرفته، بود تا روزی که امیر المومنین «ع» برای خواستگاری نزد پیامبر «ص» رفت . حیای علی «ع» از مطرح کردن خواستگاری تا آنجا انجامید که پیامبر «ص» خواسته ی اورا برزبان آورد.

با پاسخ مثبت حضرت زهرا «س» مهریه تعیین شد، و امیرالمومنین «ع» برای آوردن مهریه راهی بازارگردید تا با فروش زره به آرزوی دیرین خویش دست یابد.

از سوی خداوند نیز مهریه ای اسمانی برای بانوی دو جهان تعیین شد و بشارت آن توسط پیامبر (ص) به علی و فاطمه «س» داده شد .


ـ بشارت ازدواج درشب معراج (1)

خداوند اولین بشارت درباره ی ازدواج فاطمه رادرشب معراج به پیامبر «ص» داد درآن شب پروردگار فرمود :

یا محمد، من تورا برای رسالتم انتخاب کردم و صدیق اکبر را از طینت تو خلق نمودم و او را وزیر تو و پدر دو نوه ات قرار دادم- که آن دو آقای جوانان بهشتند- و بهترین زنان جهان را به ازدواج او درآوردم. تو همچون درخت هستی و علی شاخه های آن و فاطمه برگ هایش و حسن و حسین میوه های آن هستند شما را از والاترین طینت ها آفریدم و شیعیانتان را از طینت شما آفریدم؛ شیعیانی که حتی اگر گردن هایشان با شمشیر زده شود محبت شان نسب به شما افزون تر خواهد گشت .

پیامبر سوال کرد: پروردگار ا صدیق اکبر که نام برد ی کیست ؟ پاسخ آمد :«او برادرت علی بن ابی طالب است»

سپس پیامبر اتاقی از لولو دیدآن اتاق باطلا فرش شده بود و نقشی در آن دیده می شد .

سوال شد : یا محمد آیا صاحب این تصویر رامی شناسی ؟

عرض کرد : «آری این تصویر علی بن ابی طالب است »

اینجا بود که خدواند فرمود : فاطمه رابه ازدواج علی درآور و او را جانشین خودقرار ده .


ـ بشارت الهی برای خدیجه (2)

بعد از شب معراج زمان وقوع مبارک ترین پیوند نزدیک تر می شد .روزهایی که فاطمه «س» هنوز به دنیا نیامده بود ودررحم خدیجه با اوسخن می گفت ، بشارت دیگری برای پیامبر وخدیجه آمد :

(حواری انسیه برای تومتولد خواهد شد پس نور را به ازدواج نور در آور یعنی نور فاطمه و نور علی من ازدواج آن دورا درآسمان به انجام رساندم وخمس زمین را مهریه اش قرار دادم. از آنان فرزندانی پاکیزه متولی خواهند شدکه دوچراغ بهشت هستند.حسن وحسین).

واین گونه نزدیک شدن روزگار این پیوند مقدس برای همه روشن گردید.


ـ نخستین خواستگاری(3) (http://www.ezdevajasan.ir/Default.aspx?tabID=568#_ftn3)

سال ها از این بشارت الهی گذشت وفاطمه به سن ازدواج رسید.

همسری او که تنهادخترپیامبر بودآرزوی بسیاری از کسانی بودکه فقط به فخر دنیوی می اندیشیدندو از عظمت مقام عصمت غافل بودند این گونه شد که بسیاری بدون درنظرگرفتن حتی سن فاطمه به استفبال این ازدواج رفتندتا افتخاری برای خودثبت کنند.

چند نفر از طریق منسوبین پیامبر اقدام کردندوافراد دیگری ثروت خودرا مطرح کردند.پاسخ حضرت به همه ی آنان این چنین بود.

امر ازدواج فاطمه به دست پروردگار اوست وی رابه همسری هر کسی که اراده کند درمی آورد من منتظر دستورالهی درباره ی ازدواج فاطمه هستم .

در پاسخ به کسی که برای خواستگاری ثروت خودرا مطرح کرد ، پیامبر «ص» با معجزه مشتی از سنگ راتبدیل به جواهر نمود وسپس به عنوان پاسخ نهایی فرمود: آیا یکی پس از دیگری به شما نگفتم که ازدواج فاطمه به دست پروردگاراوست ؟

همه ی خواستگارانی که پاسخ راشنیده بودند به خوبی می دانستندکه خداوند فاطمه رابرای چه کسی ذخیره کرده است لذا دربین خود گفتند:

پیامبر به خواستگارن فاطمه پاسخ رد داد و گفت نه دستور ازدواج او با خداست ، اما بدانید که علی ابن ابی طالب به خواستگاری زهرا نرفته است چنین می پنداریم که خدا ورسولش فاطمه را برای همسری او نگاه داشته اند. از سوی دیگر هنگامی که خبر خواستگاری به حضرت زهرا رسید فرمود:

منزه است خدایی که پدرم را به نبوت برگزیده است چگونه اینان همسر من خواهند شددر حالی که سالیان سال مشرک بوده اند؟

همسر من بایستی از نخست خلقت معصوم باشد .



- خواستگاری امیرالمومنین «علیه الاسلام »

پس از نا امیدی همه ی خواستگاران امیر المومنین تصمیم گرفت برای خواستگاری برود. این بود که به خانه رفت و نخست وضو گرفت آنگاه غسل نمود و دو رکعت نماز به جا آورد سپس لباس مناسب پوشیده و عبا بر دوش انداخت و به سوی خانه ام سلمه ـ که پیامبر«ص» آنجا بود به راه افتاد.

امیر المومنین با دلی پر از شوق و حیا برا ی مهم ترین لحظه ی زندگانی نزد پیامبر می رفت؛ و اراده ی پروردگار چنین بود که این پیوند مقدس به انجام رسد.

حضرت به خانه ی ام سلمه رسیدو کوبه ی در را به صدا درآورد پیامبر با شنیدن صدای در که خبر از مژده ای الهی می داد برخاست و با لحنی سرشار ازاشتیاق فرمود :«ای ام سلمه برخیز و در راباز کن شخصی پشت دراست که محبوب خدا و رسول است و او نیز خدا و رسولش رادوست دارد . ام سلمه از سخن پیامبر «ص» وعجله ی حضرت برای باز کردن درتعجب کردوگفت : این کیست که چنین منزلتی داردودرحالی که من حجابی ندارم باید در را برای او باز کنم؟!

پیامبر «ص» فرمود: «شخصی پشت درایستاده که با حیا وعفت است به خدا قسم اومحبوب ترین وعزیز ترین مردم درنزدمن است.»

امیر المومنین «ع» حلقه ی در را گرفت وتامطمئن نشد ام سلمه حجاب خود را پوشیده نگذاشت درباز شود آنگاه در را باز کرد وداخل شد و به پیامبر عرض کرد: سلام و رحمت وبرکت خداوند برتوباد.

آنگاه علی «ع» ساعتی مقابل پیامبر نشست اما از مطرح کردن خواستگاری شرم نمودوبرخاست وخداحافظی کردورفت پیامبر که خبرداشت امیرالمومنین«ع» برای چه آمده سخنی برزبان نیاورد.

فردای آن روزنیز حضرت آمدوساعتی مقابل پیامبر نشست اما حیا مانع ازسخن گفتن درباره خواستگاری شد ، واین بار نیز بدون هیچ گفتگویی راجع به موضوع برخاست و رفت.

ـ روز سوم خواستگاری

امیر المومنین«ع» روز سوم با اراده ی مصمم مبنی براعلان خواستگاری نزد پیامبر آمد اما این بار نیز مقابل حضرت نشست و ساعتی سکوت نمود.

پیامبر که می دانست تاسخنی راجع به ازدواج نگویدعلی «ع» همچنان سکوت خواهد کرد با تبسم فرمود: «یا ابا الحسن آیا خواسته ای داری ؟»

امیر المومنین«ع» همچنان سکوت کرد وازخجالت حرفی نزد .

پیامبر فرمود :گمان دارم برای خواستگاری فاطمه آمده ای ؟ حضرت باخوشحالی بسیار عرض کرد:

«آری یا رسول الله پدر و مادرم فدایت! هنگامی که طفلی بیش نبودم مرا از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسدگرفتی ودردامان خود پروراندی و با آداب نیکویت مرا تربیت نمودی و از غذای خویش طعام داد شما از پدر ومادرم نسبت به من مهربان تر بودی و دردنیا و اخرت پناه و پشتیبان من هستی.

سپس مقداری از مجاهدت د رجنگ ها و یاری حضرت سخن گفت .

پیامبر فرمود: «اهلاً و مرحبا یا علی!تو از آنچه گفتی بافضیلت تر و برتری »

عرض کرد : یا رسول الله از شما شنیده ام که فرمود ه اید :« هر دامادی و خویشاوندی منقطع است مگر خویشاوندی و دامادی من» پیامبر(ص )‌فرمود : یا علی داماد را پروردگار معین می کند و خویشاوندی نیز در دست اوست .

عرض کرد: یا رسول الله من برای خواستگاری زهرا نزد شما آمده ام و او را به همسری می خواهم پیامبر فرمود :

یا علی پیش از تو افراد دیگری نیز برای خواستگاری او آمده بودند و هنگامی که خبر آمدن آنها رابه او می گفتم کراهتی درچهر ه اش می دید اما اکنون نزد او می روم و خواستگاری تو را برایش مطرح می کنم تا نظر خویش را اعلام کند.


ـ خواستگاری نزد حضرت زهرا (س) (4)

پیامبر برخاست و علی را دراتاق تنها گذاشت ونزد فاطمه آمد حضرت زهرا به پا خاست و عبای پدر را از دوش او برداشت و ظرف آبی آورد پیامبر دست خود را شست وزهرا نیز پای پدر را شست و شو داد و سپس مقابل حضرت نشست .

پیامبر فرمود : «فاطمه جان» عرض کرد : بلی ای پدر خواسته ای دارید ؟

من از خداوند در خواست کردم که بهترین و عزیزترین مردم را به همسری تو درآورد اینک علی بن ابی طالب که خویشاوندی نزیک و فضایل و کرامت و شجاعت و ایمان او را می دانی و از منزلت والایش خبر داری به خواستگاریت آمده است نظر تو چیست ؟

حضرت زهرا که منتظر چنین لحظه ای بود پاسخی نداد و سکوت نمود پیامبر با دیدن سکوت و عدم کراهت درچهره اش فرمود الله اکبر سکوت او نشانه رضایت است .

فاطمه پس از سخن پیامبر فرمود : حمد پروردگاری که حق رابه حق و نور را به نور متصل نمود من راضی هستم به آنچه خدا و رسولش برای من راضی هستند.


ـ رضایت الهی به ازدواج نور با نور (5)

پیامبر با خوشخالی نزدامیرالمومنین باز گشت ورضایت زهرا را اعلام نمود سپس فرمود :« یا علی او برای تو ست تا هم صحبت خوبی برایش باشی می خواهی بشارتی به تو دهم ؟» عرض کرد «بلی یا رسول الله»

فرمود :« یا علی پیش از آمدن تو یکی از ملائکه برمن نازل شد که با لغت های مختلف تسبیح وتقدیس الهی می گفت. من برخاستم تا سرش را ببوسم اما او گفت : یا احمد مقام تونزد پروردگار از تمام اهل زمین وآسمان بالاتر است آنگاه جلو آمد و دست و سر مرا بوسید گفتم: ای حبیبم جبرئیل، تا به حال تورا این گونه ندیده بودم !؟ پاسخ داد :

من جبرئیل نیستم! من صرصا ئیلام (6) دارم که برای بشارت ازدواج نور با نور نزد شما آمده ام من عهده دار یکی از ستون های عرش پرودرگار هستم و از خداوند اجازه گرفتم تانخستین کسی باشم که این خبر وتبریک را برای شما می آورد اینک جبرئیل میکائیل اسرافیل و اسماعیل ( موکل آسمان دنیا ) همرا با هفتاد هزار ملک پس از من نزدشما خواهند آمد.

من سوال کردم : ای صرصائیل ازدواج نور با نور یعنی چه کسی با چه کسی ؟ پاسخ داد : یعنی ازدواج علی و فاطمه!

هنگام خداحافظی دیدم بر کتف او چنین نوشته شده است « لا اله الا الله محمد فرستاده پروردگار است که او را به وسیله علی یاری کردم علی وصی وولی اوست؛ علی بن ابی طالب بر پا کننده ی حجت خداست .»

با دیدن نوشته از او پرسیدم ای صرصائیل این جملات از چه زمانی برکتف تو بوده است ؟ او گفت:« قسم به آنکه تو را به پیامبری مبعوث نمود این نوشته ها بیست وچهار هزار سال قبل ازخلقت آدم ابوالبشر بر کتف من نقش بسته است.»

پس از رفتن صرصائیل جبرئیل همراه میکائیل واسرافیل واسماعیل وهفتادهزار ملک نزد من آمدند جبرئیل نخست ظرف عطری به من داد و گفت « یا محمد این عطر رابه فاطمه بده تا سر و بدن خود راخوشبو کند» سپس حریر سفید بهشتی که دو سطر با نور در آن نگاشته بود و دردستانم گذارد.

پرسیدم : ای حبیبم جبرئیل این نوشته ها چیست ؟ پاسخ داد : در حریر چنین نوشته است «‌یا محمد خداوند به زمین نظری نمودوبرای رسالت خویش تورا از میان مخلوقات انتخاب کرد سپس نظری دوباره نمود و برای تو برادر و وزیر وهمراه و داماد برگزید تا او را به ازدواج دخترت فاطمه درآوری .»

پرسیدم:ای حبیبم جبرئیل این شخص دوم که خدا برگزید نامش چیست ؟

گفت : یا محمد او برادر تو دردین وپسر عمویت درخویشان است. او علی بن ابی طالب است .

ـ بشارت محمدی از آینده ی ازدواج نورانی ( 7 )

سپس پیامبر(ص) به امیرالمؤمنین (ع) فرمود : یا علی ! پروردگار دستور داده که تو داماد من باشی و فاطمه را به همسری تو درآورم . آیا راضی هستی؟

امیرالمؤمنین (ع) با خوشحالی بسیار عرض کرد :«آری یا رسول الله ، راضی هستم». آنگاه پیامبر (ص) با دریافت پاسخ مثبت از فاطمه (س) و علی (ع) سخنانی از آینده ی زندگی آنان بیان کرده فرمود :

یا علی ، من دخترم فاطمه را به ازدواج تو درآوردم. او سرور زنان عالم است . فاطمه پس از تو محبوب ترین شخص نزد من است . از شما دو آقای جوانان بهشت متولد خواهند شد . فرزندان شما پس از من به دست مردم مظلوم و شهید می شوند . آنان نجباء زاهد هستند که به وسیله ی ایشان پروردگار ظلم را خاموش می نماید و حق را زنده می کند و باطل را می میراند . تعداد آنها به عدد ماه های سال است و پشت سر آخرین شان عیسی بن مریم به نماز می ایستد.

( منبع کتاب گزارش لحظه به لحظه از ازدواج حضرت علی ( علیه الاسلام ) و حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) )



[1] احقاق الحق ج 22 ص 200 . المحتضر ص 125


[2] تاویل الایات : ج 1 ص 136.


[3] بحار الانوار :ج 43 ص 108 ، 118 مجمع الزوائد ج 9 ص 205 اشراق الصبااح ص 125 مسندفاطمه الزهرا «سیوطی » ص 81 احسن الکبار : ج 1 ص 210 فاطمه الزهرا «کعبی » ص 36 احقاق الحق 4 ص ت474 ج 329 خدیجه «ص» ام المومنین ص 267.


[4] احقاق الحق : ج 19 ص 246 بحار النوار ج 43 ص 93 – 109 رشفه الصادی ص 9 احسن الکبار ج 1 ص 210 امالی طوسی :ج ص 37 تاریخ دمشق :ج 42 ص 125 فاطمه الزهرا (کعبی ) ص 36 مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 345 .


[5] تحفه العروس : ص 39 احقاق الحق :ج 6 ص 616 ج 19 ص 127 ج 23 ص 493 ج 33 ص 347 جواهر المطالب ج 1ص 150 ذخایر العقبی ص 86 اثبات الهداه ج ا ص 655 بحا رالنوار ج 36 ص 272 ج 43 ص 111ـ 108 الغیبه ص 39 الثاقب فی المناقب ص 288 مائه منقبه ص 35 اصول کافی ج 1 ص 460 المحتضر ص 105 شجره طوبی ج 2 ص 241 فاطمه الزهار من قبل المیلاد : ص 27


[6] نسطائیل صلصائیل محمود نیز ذکر شده است .


[7] ذخایر العقبی :ص اثبات الهداه ج 1 655 بحار الا نوار : ج 326 ص 272 ج 43 ص 108 – 111 الغیبه ص 39 الثاقب فی المناقبص 35 اصول کافی ج 1ص 460 المحتضر ص 105 شجره طوبی :ج 2 ص 241 فاطمه الزهرا من قبل المیلاد :ص 27 تحفه العروس :ص 39 احقاق الحق : ج 6ص 616 ج ص 127 ج 493 ج 33ص 347 جواهر المطالب :ج 1 ص 150

R A H A
10-29-2011, 02:10 AM
کمالات بسيار حضرت فاطمه (س) از يک سو و انتسابش به شخص پيامبر از سوي ديگر و نيز شرافت خانوادگي او سبب شد که بسياري از بزرگان به خواستگاري او بيايند. تعداد زياي از افراد سر شناس و ثروتمند مکه به خواستگاري فاطمه آمدند و مهريه هاي بالايي را به پيامبر پيشنهاد کردند. اما هر گاه سخن از پول و ثروت و مهريه هاي بالا براي ازدواج با فاطمه ميشد، پيامبر با عصبانيت درجواب آنها مي فرمودند:" آيا شما گمان مي کنيد من بنده پول و ثروتم؟"
مسلما پيامبر در امر ازدواج حضرت فاطمه، در صدد تبيين الگوهاي اسلامي و از بين بردن سنتهاي جاهليت بود که شخصيت زن را در بالا برودن مهريه اش مي پنداشتند. پيامبر به تمامي کساني که با معيارهاي غلط و رسوم جاهليت به خواستگاري فاطمه مي آمدند، جواب رد داد. تا اينکه نوبت به شخصيتي ممتاز که سالهاي عمرش را در خدمت رسول خدا گذرانده و خود تربيت شده دامن پر فضيلت نبوت بود يعني حضرت علي (ع) رسيد.
ايشان از مال و ثروت دنيا بهره اي نداشت . اما سراسر وجودش مملو از ايمان به خدا و رفتارش مزين به ارزشهاي الهي بود. حضرت علي (ع) هنگامي که به قصد خواستگاري فاطمه نزد پيامبر رفت، در حاليکه سراسر وجودش را حجب و متانتي خاص فرا گرفته بود چنين گفت:
" اي رسول خدا ، تو مرا در کودکي از پدرم ابوطالب و مادرم فاطمه بنت اسد گرفتي و در سايه تربيت خود پروردي و در اين پرورش از پدر و مادر بر من مهربانتر بودي و مرا از سرگرداني رهانيدي / تو در دنيا و آخرت تنها اندوخته من هستي ، اکنون که خداوند مرا به واسطه تو نيرومند ساخته است مي خواهم براي خود ساماني ترتيب دهم و همسري برگزينم. من براي خواستگاري فاطمه آمده ام."
ام سلمه مي گويد:" هنگامي که حضرت علي(ع) پيشنهاد خود را مطرح ساخت، چهره رسول خدا از شادماني روشن گشت، سپس بر چهره علي تبسمي زد و فرمود:" صبر کن تا از دخترم اجازه بگيرم"
پيامبر گرامي اسلام(ص) پس از کسب اجازه از حضرت فاطمه(ص) نزد علي آمد و موافقت خود را با اين ازدواج اعلام فرمود.
بدين ترتيب زندگي مشترک حضرت فاطمه (س) و حضرت علي(ع) با عنايت الهي به سادگي و بدور از تشريفات آغاز گرديد/ اين بانوي گرامي با دريايي از فضائل اخلاقي و روحي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد و تقدير الهي بر اين امر واقع شد که او در مقام مادر فرزنداني را تربيت کند که هر يک از مجريان شايسته احکام الهي کردند.

R A H A
10-29-2011, 02:10 AM
درسي از شب ازدواج حضرت فاطمه (س)
در شب ازدواج حضرت فاطمه(س) شور و شوق خاصي در شهر مدينه برپا بود. قلب پيامبر به خاطر اين پيوند مقدس مملو ا ز شادي وشعف بود . پيامبر بسياري از اصحاب و بويژه مستمندان را به ميهماني اين ازدواج فرا خوانده بود. زنان بسياري گرد آمده بودند تا حضرت زهرا را در اين مراسم مشايعت کرده و به خانه علي (ع) ببرند. در ميان اين شلوغي و ازدحام ناگاه زن فقيري نزد حضرت فاطمه رفت و درخواست کمک نمود. همه با تعجب فاطمه را مي نگريستند که چگونه در چنين زمان حساس و به ياد ماندني از زندگي اش ، هر آنچه در پيرامونش مي گذرد را رها کرده و به ياري بنده اي از بندگان خدا مي شتابد حضرت با قلبي مملو از رحمت و رافت و با نگاهي مهربان به آن زن گفت :
"بگو چه مي خواهي تا من تو را ياري کنم ."
زن بامشاهده چهره مهربان حضرت زهرا و در حالکه بغض گلويش را مي فشرد چنين گفت:
" اي دختر رسول خدا، نمي خواستم که در چنين شب بزرگي از زندگي ات خاطر تو را آزرده کنم ، ولي چه کنم که ناتواني به گونه اي مرا در سختي قرار داده که چاره اي جز اين نديدم که به نزد تو بيايم. اکنون نيازمند به پوشاکي هستم که خود را با آن بپوشانم."
حضرت زهرا پس از شنيدن سخنان زن به او گفت :" قدري صبر کن تا من برگردم.
پس از لحضاتي حضرت فاطمه با لباسي که براي مراسم عروسي اش تهيه شده بود، به سوي زن آمد. حضرت با دستان مهربان خود لباس عروسي اش را به زن بخشيد و او را به خدا سپرد. اطرافيان در حاليکه با تعجب بسيار به دختر پيامبر مي نگريستند علت اين امر را از او جويا شدند و حضرت در جواب آنان به آيه اي از آيات قرآن استناد کردو فرمود:
" لن تنالوا البرحتي تنفقوا مما تحبون"
"هرگز به مقام نيکو کاران نخواهيد رسيد مگر از آنچه دوست مي داريد در راه خدا انفاق کنيد."
پيامبر پس از اين اتفاق فرمود:" جبرئيل بر من نازل شد و فرمود:
" خداوند به تو و فاطمه سلام مي رساند و مي فرمايد هرچه فاطمه بخواهد به او مي دهيم."
من با فاطمه (س) ، اين موضوع را مطرح کردم و او در جواب من گفت:
" هيچ چيز جز توفيق خدمت در راه حق نمي خواهم و از خداوند طلب مي کنم که رحمتش هميشه باقي باشد."
**
زندگي مشترک حضرت فاطمه (س) و همسر با وفايش علي (ع) به سادگي و بدور از تشريفات آغاز شد و اين بانوي گرامي وارد مرحله جديدي از زندگي گرديد. حضرت با کمال ميل و در حاليکه احساس خوشبختي مي کرد به خانه ساده و بي آلايش علي بن البيطالب (ع) رفت. پدر بزرگوارش معني زندگي را به او آموخته بود و به وي تفهيم فرموده بود که انسانيت ، جوهر زندگي است و اهميت ازدواجي که بر اساس خوي و خصلتهاي اسلامي استوار گردد، به مراتب از زر و زيور دنيا با ارزشتر است .
ايشان به شئون مختلف زندگي عنايتي خاص داشت و با کار و کوشش به رفع نيازمنديهاي منزل مي پرداخت . زندگي حضرت فاطمه زهرا(س) بخاطر موقعيت حساسي که خاندان پيامبر داشتند و در راه دعوت اسلام با آزار و اذيت مشرکين و منافقين روبرو بودند آکنده از سختي و فشارهاي اقتصادي و اچتماعي بود. اما اين شرايط دشوار، خللي در عزم و اراده ايشان ايجاد نکرد و اين بانوي گرامي با صبر و تحملي خاص به وظايف خود عمل مي فرمود.
در زندگي حضرت عبادت و طاعت پروردگار ، انجام وظايف خانواده و همچنين مشارکت در مسائل اجتماعي و سياسي هر يک در جاي خود جلوه اي خاص داشت.
حضرت فاطمه (س) با اينکه مسئوليت زيادي در خانه بر عهده داشت، اما هيچگاه خود را از مسائل سياسي و اجتماعي دور نگه نداشت، حمايت بي دريغ ايشان از پيامبر اسلام و همچنين امام علي(ع) درخشانترين نقطه زندگيش مي باشد. حضرت در برخي از غزوات مشارکت داشتند و پيامبر در جنگ ها مسئوليت برخي از کارها را به اين بانوي گرامي مي سپردند. ايشان در سخت ترين شرايط تا آنجا که مقدور بود پدر و شوهر خود را د ر جبهه ها همراهي مي کردند.
حضرت فاطمه (س) با تمام توان، براي تبيين و تبليغ فرهنگ اسلامي و آموزشهاي زندگي ساز آن مي کوشيد. پس از رحلت پيامبر نيز حضرت فاطمه (س) در مورد سرنوشت جامعه اسلامي بي تفاوت نماند و در مقابل ظلم و بيعدالتي به شايستگي ايستادگي کرد. خطبه اي که اين بانوي گرامي پس از رحلت پيامبر در مسجد النبي بيان کردند، نمايانگر شجاعت، شهامت ، بينش الهي و آگاهي سياسي و اجتماعي ايشان است. با وجود چنين مسئوليت هايي ايشان در کنارهمسر با وفايش حضرت علي(ع) فرزنداني را تربيت کرد که هر يک الگويي راستين در ارزشهاي انساني شدند و از آنان نسلي پا به عرصه وجود نهاد که هنوز بعد از گذشت بيش از هزار سال ، سيره آنان در زندگي فرا روي تمامي حق جويان و کساني است که بدنبال ارزشهاي الهي و انساني هستند
ايشان در مسائل علمي تلاش چشمگيري داشتند و بخصوص بانوان را بر علم آموزي و کسب معارف الهي ترغيب مي کردند و مي فرمودند:
" جلسه مباحثه و مناظره علمي براي من بسيار ارزشمند است . هر سوالي که داريد بگوئيد تا جواب دهم."
نقل شده است که به واسطه کمالات علمي فراوان حضرت فاطمه(س) ، خدمتگذار ايشان " زني به نام"فضه " بر اثرملازمت و همراهي با اين بانوي گرامي، چنان با معارف قرآن آشنا شده بود که سالها با استناد به آيات قرآن به سوالات مختلفي که از سوي مردم مطرح ميشد، پاسخ مي داد.

R A H A
10-29-2011, 02:11 AM
زندگي زيباي فاطمه زهرا سلام الله عليها

به مناسبت ايام چند جلوه زيبا از جلوه هاي زندگي حضرت فاطمه زهرا عليها السلام رو براتون اوردم تا بتونيم همه ما ( مخصوصا خواهران گرامي) يک معرفت خيلي قشنگ تري نسبت به ايشان پيدا کنيم و از رفتارو منش ايشان براي خودمون يک الگو بسازيم


وقتي صبح عروسي پيامبر ص از فاطمه ع پرسيدند دخترم شوهرت را چگونه ديدي ؟ پاسخ داد يا ابه خير زوج يعني اي پدر بهترين شوهر ديدم .
شب ازدواج و آغاز لحظه هاي يک زندگي نوين براي هر مرد و زني شيرين و خاطره انگيز است اما بسياري اين لحظات شيرين را به انواع گناه مي آلايند اما کاملترين الگوي بانوان جهان حضرت فاطمه عليها السلام در شب عروسي حال ديگري داشتند :
امام علي ع شب عروسي ، فاطمه زهرا را نگرا ن وگريان ديد پرسيد چرا ناراحتي ؟ ايشان پاسخ دادند:
پيرامون حال ورفتار خويش فکر مي کردم به ياد پايان عمر و قبر خويش افتادم که امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزي ديگر از اينجا به طرف قبر و قيامت خواهم رفت پس تو را به خدا سوگند مي دهم که بيا تا با هم به نماز بايستيم تا با هم دراين شب خدا را عبادت کنيم .
و تا صبح مشغول عبادت بودند...
قالت : تفکرت في حالي و امري عند ذهاب عمري و نزولي في قبري فشبهت دخولي في فراشي بمنزلي کدخولي الي لحدي و قبري فانشدک الله ان قمت الي الصلوه فنعبد الله تعالي هذه اليله.
حضرت فاطمه عليها السلام واخلاص در عبادت :
ايشان ميفرمايند« کسي که عبادتهاي خالصانه خود را بسوي خدا بفرستد ، پروردگار بزرگ برترين مصلحت او را بسويش فرو خواهد فرستاد».
قالت :"من اصعد الي الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل اليه افضل مصلحته"
حضرت فاطمه عليها السلام و برخورد صحيح اجتماعي با خوبان و بدان:
امام صادق عليه السلام روش برخورد صحيح اجتماعي با پرهيزکاران و فاسدان و دشمنان را از حضرت فاطمه عليها السلام اينگونه بيا ن مي کند که حضرت فاطمه ع فرموده اند :
«پاداش خوشروئي در برابر مومن بهشت است و خوشروئي با دشمن و انسانهاي ستيزه جو ، انسان را از عذاب اتش باز مي دارد.»
قالت : بشر في وجه المومن يوجب لصاحبه الجنه و بشر في وجه المعاند المعادي بقي صاحبه عذاب النار .
السلام عليک يا فاطمه الزهرا يا فاطمه اشفعي لنا في الجنه فان لک عند الله شان من الشان

R A H A
10-29-2011, 02:11 AM
معرفي خوشبخت‌ترين آدم روي زمين
توسط حضرت فاطمه‌ي زهرا

اجازه بدهيد اول با هم سنگهايمان را درباره‌ي خود خوشبختي وابكَنيم و به يك تعريف واحد برسيم، آنگاه من برايتان مي‌گويم كه خوشبخت‌ترين آدم روي زمين كيست.
اصلا من يك ملاك به شما مي‌دهم كه بتوانيد خوشبخت‌ترين آدمِ هر زماني را كه بخواهيد در كمترين زمان تشخيص دهيد.
اما خوشبختي!
پول و مقام و چه وچه خيلي خوبند، شايد در راه خوشبخت شدن هم به آدم كمك كنند و تا حدي باعث خوشبختي بشوند، اما فكر نكنم هيچ‌كسي اگر خودش و وجدانِ خودش، تنها بنشينند و منصفانه قضاوت كنند، به اين نتيجه برسند كه اگر من يك؛ نه ببخشيد؛ صد ميليارد داشتم، خوشبخت‌ترين آدم روي زمين مي‌شدم.
پس خوشبختي چيست؟
من و وجدانم براي رسيدن به اينكه چه چيزي باعث خوشبختيمان مي‌شود، خيلي اين طرف و آن طرف زديم، خوب منكر اثرات چيزهايي مثل مقام و ثروت هم نبوديم.
اما!
اما آخرِ كار ميدانيد به كجا رسيدم؟ برايتان مي‌گويم، درون خود چيزي به نام فطرت پيدا كردم كه احساس كردم اگر گوشم را از هياهوي دور و برم ببندم، فرياد او را كه از اعماق جانم بر مي‌آمد را خواهم ‌شنيد، و فهميدم كه اگر به او پاسخ دهم، و او را راضي كنم، حس خنكي در من مي دمد كه حال خوش خوشبختي به من دست مي‌دهد، اما چگونه بايد مي‌فهميدم كه تمام خواسته‌هايش چيست؟
در راهي كه من براي خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتي پول هم بكار مي‌آيد
البته بعضي‌ از آنها بسيار واضح بود، مثل حس پرستش، و من در اين چند ساله‌ي حياتم لااقل اين را فهميده بودم كه لَه لَه پرستش، با هيچ معبودي جز خدا، سيراب نمي‌شود.
فطرت، رهايم نمي‌كند، هرگاه كه صدايي براي مشغول كردن من نيست فريادش را مي شنوم.
من در كند و كاوم ، دستور العمل‌هايي يافته‌ام كه پاسخ نداي درونم را مي‌دهد، بله آن همان دين است، ديني كه بر پايه‌ي فطرت بناگذاري شده است.
آري من راه خوشختي را در دينداري يافتم اما، چقدر راههاي دينداري مختلف است، چقدر امام و رهبر و راهبر در اين وادي است، دست در دست كدامشان بايد گذاشت كه مطمئن بود راه را بسوي ديار خوشبختي مي‌پيمايد؟
من اين را نيز يافتم، و جالب اين است كه در مسلك آن امام و در آيين او حتي پول هم خوشبختي مياورد، مقام نيز آدم را خوشبخت‌‌تر مي كند.
زهرا در اين تاريكي، چراغي تابان برافروخت كه جاي ترديدي براي هيچ كسي باقي نماند
من وقتي پروردگار زمين و زمان، همو كه مرا بود كرده بود، را براي شديدترين نياز درونم ، پرستش، به خدايي برگزيدم، او پيكي به‌ سوي من فرستاد كه در دستش نسخه‌ي سعادت من بود.
و او راهبري برايم گمارد تا مرا به مقصد رساند.
اما در اين ميان خيلي ‌ها دستشان را براي گرفتن دست من دراز كرده‌اند، از كجا بفهمم كه كدام يك هماني است كه پيك خدايم ، پيامبر، برايم انتخاب كرده است.
در اين گير و دار ، اين دختر رسول خدا است كه مرا از حيرت مي رهاند، آري، من شنيدم كه فاطمه ‘كه درود معبودم بر او باد از زبان پدرش مي‌گفت: همانا خوشبخت، و بلكه آخر همه‌ي خوشبختها، كسي است كه دوست‌دار علي در زندگي‌اش و بعد مردنش باشد.
زهرا در اين تاريكي، چراغي تابان برافروخت كه جاي ترديدي براي هيچ كسي باقي نماند.
گفتم در راهي كه من براي خوشبخت شدن انتخاب كردم، حتي پول هم بكار مي‌آيد، بله، خديجه را كه حتما مي‌شناسيد، او كسي بود كه پولش نيز در راه خوشبختيش خرج شد و واقعا در سعادتش اثر داشت، شايد دور و برتان آدمهاي زيادي باشند كه پول و بلكه همه چيزشان را حتي آبرويشان را صرف خوشبختي‌شان -همان محبت علي، امير مؤمنان را مي‌گويم- مي‌كنند.
قول داده بودم كه ملاكي براي پيدا كردن آدمهاي خوشبخت،‌دستتان بدهم، و اكنون بگمانم خود به آن رسيده‌ايد كه آن محبت علي عليه السلام است.
حواستان باشد كه من از خودم اين ملاك را در نياوردم بلكه نزديك‌ترين كس به پيك الهي، دختر رسول خدا آن را فرموده است.
متن روايت:
عن فاطمة الزهرا، عن رسول الله –صلي الله عليه و آله و سلم-:
اِنَّ السعيدَ كلَ السعيـدِ، مَن اَحَبَّ عَليـاً‌ فِـي حَياتِـهِ وَ بَعدَ مَـماتِـهِ.

R A H A
10-29-2011, 02:11 AM
جهيزيه دختر رسول خدا


پس از انجام خواستگاري و مراسم عقد وقت آن رسيد که حضرت علي عليه السلام براي همسر گرامي خود اثاثي تهيه کند و زندگي مشترک خود را با دختر پيامبر آغاز نمايد . پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم پذيرفت که حضرت علي عليه السلام زره خود را بفروشد و به عنوان جزئي از مهريه فاطمه عليها السلام در اختيار پيامبر بگذارد .
زره به چهارصد در هم به فروش رفت . پيامبر قدري از مبلغ آن را در اختيار بلال گذاشت تا براي زهرا ، عطر بخرد و باقميانده را به عمار ياسر و گروهي از ياران خود داد تا براي فاطمه و علي لوازم منزل تهيه کنند .
از صورت جهيزيه حضرت زهرا عليها السلام مي توان به وضع زندگي بانوي بزرگوار اسلام به خوبي پي برد . فرستادگان پيامبر صل الله عليه و آله و سلم از بازار بازگشتند درحاليکه آنچه براي حضرت زهرا عليها السلام تهيه کرده بودند به قرار زير بود :

1. پيراهني به بهاي هفت درهم ؛
2. يک روسري به بهاي يک درهم ؛
3. قطيفه مشکي که تمام بدن را نمي پوشانيد ؛
4. تخت عربي از چوب و ليف خرما ؛
5. تشک از کتان مصري که يکي پشمي و ديگري از ليف خرما بود ؛
6. بالش ، دو تا از پشم و دوتاي ديگر از ليف خرما ؛
7. پرده ؛
8. حصير ؛
8. دستاس ؛
9. تشت بزرگ ؛
10. مشکي از پوست ؛
11. کاسه چوبي براي شير ؛
12. ظرفي از پوست براي آب ؛
13. آفتابه ؛
14. ظرف بزرگ مسي ؛
15. چند کوزه ؛
16. بازوبندي از نقره .

ياران پيامبر وسايل خريداري شده را بر آن حضرت عرضه کردند و پيامبر ، در حالي که اثاث خانه دختر خود را زير و رو مي کرد ، فرمود : « اللهم بارک لقوم جل آنيتهم الخزف » ( خداوندا ، زندگي را بر گروهي که بيشتر ظروف آنها را سفال تشکيل مي دهد مبارک گردان )






http://shiaupload.ir/images/ozjihf0f7dj3t781af0f.gif

R A H A
10-29-2011, 02:11 AM
http://shiaupload.ir/images/5vow74hozj9kjs4pkw9.gifhttp://shiaupload.ir/images/7xvacrzwfdr8bdyt0y04.gifhttp://shiaupload.ir/images/jt7xu3pqwjs73lhfne0.gifhttp://shiaupload.ir/images/5vow74hozj9kjs4pkw9.gif






موسم میخوارگی آغاز شد
چون در میخانه امشب باز شد !!
میکده از امشبی غوغا شود
امشب عشق واقعی پیدا شود !!
آمده حکمی ز حی ذوالجلال
میگساری باشد از امشب حلال !!
وقف ساقی کردم این میخانه را
تا کشد ناز دل پروانه را !!
تا که ساقی دیده بر پر وانه دوخت
ناگهان شمعی ز مهرش گشت و سوخت !!
شمع و پروانه شدند دلدار هم
از همین امشب شدند غمخوار هم !!
شمع دلهای پر از شور و یقین
کیست جز حیدر امیر المومنین !!
طوف شمع مرتضی .ع. پروانه وار
کیست غیر از فاطمه .س. در روزگار !!
میرود با رخت زیبای عروس
تا کند در خانه شوهر جلوس !!
چون قدم در خانه شوهر گذاشت
دیگر آن رخت عروس بر تن نداشت !!!
امشب او شد وارد بیت علی .ع.
با دلی شاد ای مسلمانان ولی !!!
یک شبی هم خارج از این خانه شد
از فراقش مرتضی دیوانه شد !!!!
عمر او چون عمر گل کوتاه بود
از دلش تنها علی آگاه بود !!

R A H A
10-29-2011, 02:13 AM
مذاكره عروسي:

علي عليه السلام مي فرمايد: حدود يك ماه طول كشيد و من خجالت مي كشيدم با پيغمبر درباره فاطمه صحبت كنم، ولي گاهي كه خلوت مي شد مي فرمود: يا علي چه همسر نيكو و زيبائي نصيبت شد؟ بهترين زنان عالم را تزويج تو كردم.

روزي برادرم عقيل پيش من آمد و گفت: برادر جان! من از ازدواج تو بسيارمسرور هستم. چرا از رسول خدا (ص) خواهش نمي كني كه فاطمه را به خانه ات بفرستد تا بوسيله عروسي شما، چشم ما روشن گردد؟ پاسخ دادم: خيلي ميل دارم عروسي كنم اما از رسول خدا خجالت مي كشم. عقيل گفت: تو را به خدا سوگند! هم اكنون با من بيا تا خدمت پيغمبر (ص) برويم.

علي با برادرش عقيل آهنگ منزل رسول خدا نمودند. در بين راه به «ام ايمن» برخورد كرده جريان را برايش گفتند. ام ايمن گفت: اجازه بدهيد من با رسول خدا در اين باره مذاكره كنم.

ام سلمه و ساير زنان از قضيه خبردار شدند و خدمت پيغمبر صلي الله عليه و آله مشرف گشتند. عرض كردند: يا رسول الله! پدر و مادرمان به فدايت، براي موضوعي خدمت شما رسيده ايم كه اگر خديجه زنده بود چشمش بدان روشن مي شد. وقتي پيغمبر (ص) نام خديجه را شنيد اشكش جاري شد و فرمود: خديجه؟! كجا مانند خديجه پيدا مي شود؟ هنگامي كه مردم مرا تكذيب نمودند مرا تصديق كرد و براي ترويج دين خدا، اموالش را در اختيار من قرار داد. خديجه زني بود كه خدا بر من وحي فرستاد كه بدو بشارت دهم خانه اي از زمرد در بهشت بدو عطا خواهد كرد.

ام سلمه عرض كرد: پدرم و مادرم فدايت شود، شما هرچه درباره خديجه مي فرماييد صحيح است. خدا ما را با او محشور گرداند. يا رسول الله! برادر و پسر عموي شما ميل دارد همسرش را به منزل ببرد.

فرمود: پس چرا خودش در اين باره صحبتي نمي كند؟ عرض كرد: از كمروئي اوست.

پيغمبر (ص) به ام ايمن فرمود: علي را نزد من حاضر كن.

وقتي علي (ع) خدمت پيغمبر مشرف شد فرمود: يا علي! آيا ميل داري همسرت را به منزل ببري.

عرض كرد: آري يا رسول الله.

فرمود: خدا مبارك كند، همين امشب يا فردا شب وسائل عروسي را فراهم مي كنم.

سپس به همسرانش فرمود: فاطمه را زينت كنيد و خوشبويش نماييد و اطاقي را برايش فرش كنيد تا مراسم عروسي را برگزار كنيم مراسم ازدواج برترين بندگان خداوند در روز اول يا ششم ذي الحجه سال دوم يا سوم هجري انجام گرفت.

R A H A
10-29-2011, 02:14 AM
http://shiaupload.ir/images/c79hxlwufhqpj16k77c.gifبنام تو اي مولف القلوبhttp://shiaupload.ir/images/c79hxlwufhqpj16k77c.gif



http://shiaupload.ir/images/v59mfz8dukk8gsu10kc0.gif




به باغ مشربه ام ابراهيم ملک عود گرفت


به پر هاي جبرائيل امين هاله نور گرفت


براي ادامه جهان به امر خدا


چه پيوند خجسته اي که وقوع گرفت



http://shiaupload.ir/images/neea7h18dwc0huslawg.gif



عاقد: خدا


شاهد: رسول خدا (ص)


دفتر: لوح محفوظ


مکان: عرش


عروس: کوثر


داماد: حیدر


مهمانان : ملائكة الله



http://shiaupload.ir/images/neea7h18dwc0huslawg.gif




چه مبارك سحري بود و چه فرخنده شبي ....


سالروز ازدواج آسمانیشان مبارک



http://shiaupload.ir/images/1sr01lrnkyjwt2vol8t.gif

R A H A
10-29-2011, 02:14 AM
بارونه بارونه بارونه بارونه
لبای حیدر خندونه
فاطمه هم اسفند دونه دونه
دور سرش می گردونه
فلک تو آسمون دست افشونه
داره می خونه
برا امیر میخونه

R A H A
10-29-2011, 02:18 AM
http://pic.azardl.com/images/16121031079088856715.jpg





اول ذیحجه سالروز ازدواج حضرت علی با فاطمه علیهما السلام

پیوند نور با نور


در شب اول ذیحجه که هلال ماه با کرشمه خودنمایی می کرد، خورشید به خانه علی علیه السلام وارد شد. باد صبا همه را خبر رسانید که: زیور ببندید؛ نور با نور پیوست و جهان روشن شد. درختان شکوفه های خود را بر زمینیان ارزانی داشتند. ابرها مُشک بر زمین باریدند و از خاک صد هزار لاله بر آمد. هلهله ای از شادی و پایکوبی برخاست و جهان یکسره در شور و ولوله شد.
ازدواجی ساده با ساز و برگی اندک، اما صفا و صمیمیتی بسیار، صورت گرفت که تحسین همگان را بر انگیخت و اسوه ای برای آیندگان شد. آن پیوند ساده و بی ریا جز پیوند دو معصوم و برگزیده، علی و فاطمه، نبود.
نوید یاری

چنان که از آیات و روایات بر می آید ازدواج کردن مستحب مؤکد و حتی فراتر از آن، در مواردی خاص، واجب شده است.(1) اسلام بیش از همه ی ادیان برای تسهیل در امر ازدواج رسوم غلط و خرافات دست وپاگیر را از میان برداشته است. ازدواج ساده حضرت زهرا علیهاالسلام و حضرت علی علیه السلام و رفتار و گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم در خلال قضایای این ازدواج، خود به تنهایی گواه روشنی بر این مدعاست(2) و بر همه لازم است که چگونگی های آن را بشناسیم تا شاید در امر مهم ازدواج راهی تازه و آسان فرا روی جوانان قرار دهیم و زندگی شان را هر چه زودتر پر از ترنّم ترانه و شور عاشقانه کنیم.
مراسم خواستگاری علی علیه السلام از فاطمه علیهاالسلام

علی علیه السلام سر به زیر انداخته و از نهایت حیا با سرانگشتان خود زمین را لمس می کند و از گفتن درخواست خود خجالت می کشد تا این که رسول خدا سکوت را می شکند و از او می خواهد درخواستش را بر زبان آورد. علی علیه السلام در حالی که عرق شرم بر جبین مبارکش چون شبنمی بر گُل نشسته بود، با خجلت و کم رویی و با جملاتی زیبا و سرشار از ادب، فاطمه علیهاالسلام را از پدرش خواستگاری کرد.(3) بدین سان مولای شیعیان برای امر مهم ازدواج قدم پیش گذاشت تا به سنّت پایدار اسلام و پیامبرخدا صلی الله علیه و آله وسلم عمل کند؛ زیرا هیچ کس بیش از او به سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم پایبند نبود تا جایی که حتی خواسته خود را هیچ گاه بر خواسته پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مقدّم نداشت. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم ازدواج را سنّت خود معرفی کرد و هم او بود که ازدواج نکردن را روی گردانی از سنت خویش، یعنی خروج از اسلام، می دانست.(4) و همواره به ازدواج جوانان امّت خویش می بالید و خطاب به آنان می فرمود: «ازدواج کنید و خانواده تشکیل بدهید که من در روز قیامت به شما مباهات می کنم».(5)
در میان گذاشتن خواسته علی علیه السلام با فاطمه علیهاالسلام

وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم تقاضای امیرالمؤمنان علیه السلام را شنید فرمود: «علی جان خواسته تو را با فاطمه در میان می گذارم و نظرش را پرسیده، به تو جواب می دهم». آن گاه نزد فاطمه صلی الله علیه و آله وسلم رفت و فرمود: «دخترم فاطمه، می دانی که من تو را دوست دارم و پسر عمویم علی را هم خوب می شناسی، که در فضل و تقوی و صدق و صفا و اخلاص هیچ کس به پای او نمی رسد. اینک او برای خواستگاری تو آمده است. آیا اجازه می دهی به او پاسخ مثبت بدهم؟(6)
این رفتار پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم الگویی است زیبا برای همه پدران و مادران، تا در ازدواج فرزندان خویش، ابتدا نظر آنان را بخواهند و از اجبار و اکراه فرزندان بپرهیزند که پیامدهای ناگوار بسیار به همراه دارد.
پاسخ فاطمه زهرا علیهاالسلام به خواستگاری علی علیه السلام

مسلّم است که فاطمه خواستگاران بسیاری داشت. گروهی از مهاجران و انصار و بسیاری از ثروتمندان از جمله عبد الرحمن بن عوف که ثروتمندترین مرد منطقه بود از خواستگاران فاطمه علیهاالسلام بودند.(7) اما حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام که شایسته ترین بانوی هستی است به ملاکی جز تقوا و فضیلت، در انتخاب همسر نمی اندیشد؛ از این رو وقتی پدر بزرگوارش نظر او را درباره ازدواج با علی علیه السلام جویا شد. سکوت سراپای فاطمه علیهاالسلام را فرا گرفت و از شرم و حیا هیچ نگفت. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم رضایت دخترش را از حالت او دریافت و در حالی که خنده نمکینی بر لبانش نقش بسته بود، علی را از سکوت فاطمه که در حقیقت نشانه رضایت او بود خبر داد.(8)
مراسم عقد

در مراسمی ساده و دور از هر گونه هیاهو و با نیکوترین کلام، خطبه عقد جاری شد و فاطمه علیهاالسلام به همسری علی علیه السلام در آمد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به مردم فرمودند: «شما را گواه می گیرم که من بر طبق سنّت پایدار اسلام فاطمه را همسر او می گردانم. امیدوارم خداوند در بین آن ها مهر و محبّت قرار داده، پراکندگی شان را سامان دهد و این وصلت را برایشان فرخنده گرداند و از لطف خویش به آنان فرزندان پاک و پاکیزه مرحمت فرماید و نسلشان را سبب رحمت و برکت و گنج علم و حکمت و موجب امنیّت ملّت اسلام قرار بدهد. از خداوند برای خود و دخترم و دامادم و شما آمرزش می طلبم». سپس علی علیه السلام نیز خطبه ای ایراد کرد و دوباره پیامبر آنان را دعا کرد و همه آمین گفتند.(9) پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم که از پیوند مبارک فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام موجی از شادی در دلش جاری بود به نزد دختر دل بندش آمد و او را با این جملات تبریک گفت: «دخترم، تو را به عقد مردی در آورده ام که بهترین مردان عالمیان است و تمام امتیازات خوب را داراست. دخترم او اولین کسی است که به من ایمان آورده و با من نماز خوانده در شب هجرتِ من جان بر کف نهاده، در بستر من خوابید و خداوند بر فداکاری او بر من و بر فرشتگان مباهات نمود. او علیّ مرتضی است(10)».
راستی چه کسی غیر از علی بن ابی طالب علیه السلام لیاقت همسری فاطمه زهرا علیهاالسلام را داشت؟ و چه کسی غیر از او می توانست قدر فاطمه علیهاالسلام را بداند؟(11) و چه کسی جز فاطمه(علیهاالسلام) شایسته همسری علی علیه السلام بود؟
جهیزیه فاطمه زهرا علیهاالسلام

حضرت علی علیه السلام درباره جهیزیه حضرت زهرا علیهاالسلام چنین می فرماید: «روزی پیامبر بزرگوار صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمود: زره خود را به بازار برده، بفروش تا با پول آن وسایل عروسی و جهیزیه ای برای فاطمه تهیّه کنیم. من نیز به دستور پیامبر چنین کرده، بهای آن را به پیامبر تقدیم کردم . پیامبر مقداری از پول را به ابوبکر و سلمان فارسی و بلال داد و فرمود: مقداری اسباب و لوازم یک زندگی ساده رابرای فاطمه تهیّه کنند و مقداری از آن پول را نیز به همسرش امّ سلمه داد که عطر و چیزهای زینتی برای فاطمه خریداری کند. بدین گونه جهیزیه ای ساده تهیه شد که چیزی جز شانزده یا نوزده قلم جنس نبود که فقط شانزده عدد آن اسباب و وسیله ی مختصری یک زندگی کوچک بود. وقتی چشمان مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به آن جهاز مختصر افتاد، سرش را به جانب آسمان بلند کرد و فرمود: ظروف و زندگی را بر کسانی که بیشتر خداوند و وسایلشان گلی و سفالین است مبارک گردان».(12)
مهمانی عروسی

روز جمعه فرا رسید. عدّه بسیاری به مهمانی عروسی دعوت شدند و طعام نیکویی فراهم شد که گوشت و نان آن را پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داد و به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم روغن و خرما را علی علیه السلام فراهم آورد. پیامبر آستین خود را بالا زد و در پخت غذا همکاری کرد. در آن جشن با شکوه وتاریخی عباس و حمزه، عموهای پیامبر و علی، و عقیل، برادر امیر المؤمنین علیه السلام ، از مهمانان پذیرایی می کردند و رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با دستان مبارک و پر برکت خود، غذا را از دیگ بیرون می آورد. مهمانی عروسی حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام هم مثل مراسم عقد با سادگی و صفا و آرامش انجام گرفت.(13)
شکوهی جاودانه

در پایان مراسم عروسی در خانه ی پیامبر، ایشان فرمودند پارچه ای زیبایی بر زین هموارترین مرکب او انداختند و خود آن حضرت صلی الله علیه و آله وسلم ، دست فاطمه علیهاالسلام را گرفت و او را روی زین استر نشاند و افسار آن را به دست سلمان فارسی، که پیرمردی بود، داد و به زنان و دختران عبد المطلب و زنان مهاجر و انصار فرمود به آرامی پشت سر مرکب عروس راه بیفتند و به آنان دستور داده بود«سخنی که خدای راناخشنود می کند بر زبان نیاورند» و فقط سپاس خدا را بگویند و بس. بدین سان با صلوات و تکبیر و اشعاری پرمحتوا دختر پیامبر را تا خانه ی بخت بدرقه کردند.(14) سادگی و صفای ازدواج برترین بانوی هستی که افتخار فرزندی بزرگ ترین پیامبر الهی را نیز دارد، شکوهی جاودانه آفرید که تا کرانه های روزگار همه نگاه های حقیقت جو را به تحیّر و تحسین وا می دارد.
دعای پیامبر

نوشته اند بعد از مراسم شادی و سرود خوانی در پایان مراسم، رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خود وارد حجله عروس شد و علی علیه السلام را به آن جا خواند و دست دخترش فاطمه علیهاالسلام را گرفت و در دست علی علیه السلام گذاشت و این چنین دعا کرد: «خداوندا این دو تن، نزد من از همه محبوب ترند. پروردگارا، تو نیز ایشان را دوست بدار و نسل شان را با برکت و فرخنده فرما او از سوی خود محافظتی برایشان بگمار. من این دو و فرزندانشان را از شرّ شیطان در پناه تو قرار می دهم. بارالها، پلیدی را از آنان بزدای و این عروسی و وصلت را برایشان فرخنده ساز».(15)
سفارش های پیامبر به حضرت علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام

سه روز پس از عروسی، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به خانه ی فاطمه علیهاالسلام آمد و احوال او را جویا شد و از او پرسید: «شوهرت را چگونه یافتی؟» حضرت فاطمه فرمود: «پدر جان شوهرم را بهترین شوهر یافتم، ولی جمعی از زنان قریش نزد من آمدند و به من گفتند: رسول خدا تو را به ازدواج مردی تهی دست در آورده است. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: «سوگند به خدا در خیر خواهی تو کوتاهی نکردم، شوهر تو در تقدّم به اسلام از همه پیش تر است و در علم، از همه عالم تر، و در حلم از همه بردبارتر است».
سپس به حضرت فاطمه علیهاالسلام سفارش کرد: «دخترم شوهر تو نیکو شوهری است درهمه ی امور او را اطاعت کن». و رو به علی علیه السلام کرد و فرمود: «با همسرت مدارا و مهربانی کن».(16)
حضرت علی علیه السلام می گویند: «سوگند به خدا، هیچ گاه او را خشمگین و مجبور به کاری نکردم تا آن زمان که خداوند روح او را به سوی خود قبض کرد، و او نیز هیچ گاه مرا ناراحت نکرد و از من نافرمانی ننمود، و من هر زمان به او نگاه می کردم همه ی اندوه ها و رنج هایم برطرف می شد».(17)
منابع:

1.استاد حسین مظاهری، خانواده در اسلام، قم، انتشارات شفق.
2.اسدالله داستانی، مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیهاالسلام ، انتشارات قیام.
3.استاد شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام.
4.حاج شیخ عباس قمی، بیت الاحزان، ترجمه محمد محمدی اشتهارودی، قم، انتشارات ناصر.
5.سیدجعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا علیهاالسلام .
پی نوشت:

1. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص7.
2. خانواده در اسلام، ص91، (با اندکی تغییر و تصرف).
3. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص26 (با تغییر).
4. خانواده در اسلام، ص89 (به نقل از وسایل الشیعه، ج7، ص103).
5. همان، ص90 (به نقل از وسایل الشیعه، ج14، ص4).
6. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص28.
7. زندگانی فاطمه زهرا علیها السلام، ص46.
8. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص29.
9. همان، ص44.
10. همان، ص45.
11. ر.ک: مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص48.
12. همان، ص50؛ بیت الاحزان، ص56؛ خانواده در اسلام، ص93؛ زندگانی فاطمه علیها السلام، ص58.
13. بیت الاحزان، ص59؛ مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص54.
14. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، صص 59 - 61.
15. همان، ص67.
16. مراسم عروسی و معجزات حضرت زهرا علیها السلام، ص72؛ بیت الاحزان، ص62.
17. بیت الاحزان، ص63