PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حرف دل



ali20
11-04-2010, 07:17 PM
ای کـــاش دلـــم اســیـــر و بــیـمار نبود

در بـــنـــد نــــگاه او گــــرفــتــار نــبـود

من عاشق واو زعشق من بی خـبر است

ای کــاش دل و دلــبــــر و دلـــدار نـبود

ali20
11-04-2010, 07:25 PM
نبسته ام به کس دل، نبســــته کس به من دل
چو تخـــته پــاره بـــر موج , رها, رهــا، رهـــا من



ز مــــن هر آنکــه او دور، چـو دل به سینه نزدیک
به مـــن هر آنکـه نزدیک، ازو جــــــدا، جــــدا من



نه چشــــم دل به ســـویی، نه باده در سبویی
که تــــر کـــــنم گـلـــــــویی، به یاد آشنــــــا من



ســــــتاره هــــا نهـــــــفتم در آسمـــــان ابــــری
دلــــــم گرفته ای دوست، هـــــوای گریــه با من



نبسته ام به کس دل، نبســــته کس به من دل
چو تخــــته پــاره بـــر موج , رهــا رهــا، رهــا من

ali20
11-04-2010, 07:31 PM
يك قلب خسته از ضربان ايستاده است


من مرده‌ام ، نشان كه زمان ايستاده است

و قلب من كه از ضربان ايستاده است

مانيتور كنار جسد را نگاه كن

يك خط سبز از نوسان ايستاده است

چون لخته‌يی حقير نشان غمی بزرگ

در پيچ و تاب يك شريان ايستاده است

من روی تخت نيست ، من اين‌جاست زير سقف

چيزی شبيه روح و روان ايستاده است

شايد هنوز من بشود زنده‌گی كنم

روحم هنوز دل‌نگران ايستاده است

اورژانس كو؟ اتاق عمل كو؟ پزشك كو؟

لعنت به بخت من كه زبان ايستاده است

اصلا نيامدند ببينند مرده‌ام

شوك الكتريكی‌شان ايستاده است

فرياد می‌زنم و به جايی نمی‌رسد

فريادهام توی دهان ايستاده است

اشك كسی به خاطر من در نيامده

جز اين سِرُم كه چكه‌كنان ايستاده است

شايد برای زل زدن‌ام گريه می‌كند

چون چشم‌هام در هيجان ايستاده است

ای وای دير شد بدن‌ام سرد روی تخت

تا سردخانه يك دو خزان ايستاده است

آقای روح! رسمی شد دادگاه‌تان

حالا نكير و منكرتان ايستاده است

آقای روح! وقت خداحافظي رسيد

دست جسد به جای تكان ايستاده است

مرگ‌ام به رنگ دفتر شعرم غريب بود

راوی قلم به دست زمان ايستاده است:

يك روز زاده شد و حدودی غزل سرود

يادش هميشه در دل‌مان ايستاده است

يك اتفاق ساده و معمولی‌ست اين
يك قلب خسته از ضربان ايستاده است

ali20
11-05-2010, 07:55 PM
http://hamed-pic.persiangig.ir/image/Pic_26.jpg





شبي به دست من از شوق سيب دادي تو

نگو كه چشم و دلم را فريب دادي تو

تو آشناي دل خسته ام نبودي حيف

و درد را به دل اين غريب دادي تو.

ali20
11-05-2010, 07:58 PM
من چه كنم خيال تو منو رها نمي كنه

اما دلت به وعده هاش يه كم وفا نمي كنه

من نديدم كسي رو كه مثل تو موندگار باشه

آدم خودش رو كه تو دل اينجوري جا نمي كنه

ali20
11-05-2010, 07:59 PM
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/7aseman/38.jpg


به امــــید تــــو رو دیــدن


چشــام رو هــم میذارم


واســـــه دیدنت تــو رویا


اشــک دلتنگــی میبارم


آرزومــــــه کـــه دوبـــاره


پا بــــذاری تـــوی خوابم


بگـــم آی عـــروس قصه


تـــو فقط بشـــی جوابم


از تو آســمون چشمات


بریزی واســـم ســـتاره


بشــم آســــمونی از تو


بگیـــــرم عــمری دوباره


بخونی واســم تو خوابم


قصــه مجــــنون و لیلی


من بگـــم واست عزیزم


تــــو بگــی البته خیلی!


چی میشه واسم بیاری


یه بغــــــل گـــل شقایق


یه ســــبد گـــــل محبت


تا بدونم شـــدی عاشق

ali20
11-05-2010, 08:02 PM
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/dehkadehlove/16.jpg


صــــدای پای مهتاب


تو کـوچه ها میپیچه


شبهای بی تو بودن


ســـرابه هیچ هیچه


من از نگاه پاکـــــت


به آسمون رسـیدم


از لب هــــر فرشته


اسم تــو رو شنیدم


دیدم که اسم پاکت


رمــــز... در بهـشته


خـدا تــــوی دل من


اســم تو رو نــوشته


به حـــرمت نگــاهت


دل از هــمه بـریدم


تو آســـــمون هفتم


به عشق تو رسیدم

ali20
11-06-2010, 11:06 AM
به خدا التماس کردن شجاعت است
اگر برآورده شود حاجت است
اگر برآورده نشود حکمت است
سرمایه ی عمر نفس است
آن نفس برای یک هم نفس است
وقتی نفس با نفسی هم نفس است
آن نفس برای یک عمر بس است
:2369::2369::2369::2369::2369:

ali20
11-06-2010, 11:11 AM
اگه با دیدن من غم تو دلت جون میگیره
میمیرم که تا ابد قلب توآروم بگیره
اگه با بودن من باغ تو ویرونه میشه
میرم اما میدونم دلت بدون من دیوونه میشه
:ashk::ashk::ashk::ashk::ashk::ashk::ashk:

ali20
11-06-2010, 11:22 AM
آرزوهای زیبای ویکتورهوگو برای شما!



اول از همه برایت آرزومندم كه عاشق شوی،


و اگر هستی، كسی هم به تو عشق بورزد،


و اگر اینگونه نیست، تنهائیت كوتاه باشد،


و پس از تنهائیت، نفرت از كسی نیابی.


آرزومندم كه اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،


بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی كنی.


برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،


از جمله دوستان بد و ناپایدار،


برخی نادوست، و برخی دوستدار


كه دست كم یكی در میانشان


بی تردید مورد اعتمادت باشد.


و چون زندگی بدین گونه است،


برایت آرزومندم كه دشمن نیز داشته باشی،


نه كم و نه زیاد، درست به اندازه،


تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،


كه دست كم یكی از آنها اعتراضش به حق باشد،


تا كه زیاده به خودت غرّه نشوی.


و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

نه خیلی غیرضروری،

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن كافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

نه با كسانی كه اشتباهات كوچك میكنند

چون این كارِ ساده ای است،

بلكه با كسانی كه اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میكنند

و با كاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان كه هستی

خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی

و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

چرا كه هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم حیوانی را نوازش كنی

به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یك سَهره گوش كنی

وقتی كه آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

چرا كه به این طریق

احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.


امیدوارم كه دانه ای هم بر خاك بفشانی

هرچند خُرد بوده باشد

و با روئیدنش همراه شوی

تا دریابی چقدر زندگی در یك درخت وجود دارد..

بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

زیرا در عمل به آن نیازمندی

و برای اینكه سالی یك بار

پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.

فقط برای اینكه روشن كنی كدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی

و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی

كه اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه ی اینها كه گفتم فراهم شد

دیگرچیزی ندارم برایت آرزو كنم.

ali20
11-06-2010, 11:30 AM
من در این جاده ی سیاه و سفید زندگی

یک غریبه هستم و غریبه خواهم بود

و هرگز آشنا نبودم و آشنا نخواهم شد

اصلا همه غریبه هستیم

با این که فکر می کنیم همیشه آشناییم

من در این جاده ی بی پایان زندگی

تنها دو چیز را قابل ستایش می دانم

اولی معبودم خداست

و دومی عشق پاکی است که پرودگارم به من هدیه کرده

بله درست است عشق

آیا تو چیزی بالا تر از عشق را سراغ داری ؟

عشق ، یگانه عنصر این طبیعت خاکی است

که از جنس نور است و تو را آنقدر به خداوند نزدیک می کند

که در یک زمان هم خدا را می پرستی هم عشقی را

که در ژرفترین اعماق قلبت رشد کرده است

عشق تو را با واژه ای به نام "دوست داشتن" آشنا می کند

به تو بال و پر می دهد

و رسم پرواز را چه مشتاق به تو یاد می دهد

عشق تو را مثل کوه استوار می کند

و مثل رود پر خروش

و گاه مثل آسمان سخاوتمند و مثل دریا بزرگ

آنقدر بزرگ می شوی که خودت هم تعجب میکنی

عشق تو را ابدی می کند

به تو می آموزد چگونه جانت را فدا کنی

آری تو با عشق به اوج میرسی

تو به عرش میروی ، تو یگانه می شوی

تو سر آغاز ایثار و از خود گذشتگی می شوی

مهم نیست به چه عشق می ورزی

مهم این است که عاشق باشی . . .*
http://pic.azardl.com/images/98333172163194103362.gif (http://pic.azardl.com/images/98333172163194103362.gif)

ali20
11-06-2010, 11:43 AM
کاش میشد گریه را تهدید کرد
مدت لبخند را تمدید کرد
کاش میشد درمیان لحظه ها
لحظه ی دیدار را نزدیک کرد
http://pic.azardl.com/index.php?module=thumbnail&file=95864423371138215638.gif (http://pic.azardl.com/viewer.php?file=95864423371138215638.gif)

ali20
11-06-2010, 11:51 AM
من بی پناهم تو بی گناهی
دل به تو دادم چه اشتباهی
ازتو کشیدم شکل کبوتر
نقاشی ام را بگذارو بگذر
تو این نبودی من به کشیدم
آخر دلت رو هرگز ندیدم
توبی گناهی من بی پناهم
ایمن بمانی از اشک و آهم
:ashk:

Sara12
11-07-2010, 09:01 PM
دوست دارم بر شبم مهمان شوی

بر کویر تشنه چون باران شوی

دوست دارم تا شب و روزم شوی

نغمه ی این ساز پر سوزم شوی

دوست دارم خانه ای سازم ز نور

نام تو بر سردرش زیبا ز دور

دوست دارم چهره ات خندان کنم

گریه های خویش را پنهان کنم

دوست دارم بال پروازم شوی

لحظه ی پایان و آغازم شوی

دوست دارم ناله ی دل سر دهم

یا به روی شانه هایت سر نهم

دوست دارم لحظه را ویران کنم

غم ، میان سینه ام زندان کنم

دوست دارم تا ابد یادت کنم

با صدایی خسته فریادت کنم

دوست دارم با تو باشم هر زمان

گر تو باشی،من نبارم بی امان

Sara12
11-07-2010, 09:02 PM
اگر روزي دلت خواست گريه كني

به من بگو

قول نمي دهم بتوانم بخندانمت

اما ميتوانم با تو گريه كنم

اگر روزي خواستي از اينجا بروي

نترس ، به من بگو

قول نميدهم تو را از رفتن باز دارم

ولي من هم ميتوانم همراهِ تو بيايم

اگر روزي نخواستي صداي كسي را بشنوي

به من بگو ، قول ميدهم سكوت كنم

اما اگر روزي صدايم كردي و پاسخي نشنيدي

زود به سراغم بيا

شايد به تسلاي تو نياز داشته باشم

Sara12
11-07-2010, 09:06 PM
اگر مي بيني در حال خودم نيستم و در خود شكسته ام بدان كه عاشقم
اگر مي بيني ساكتم،آرامم و بي خيال ، بدان كه عاشقم
اگر مي بيني در گوشه اي نشسته ام،چشم به آسمان دوخته ام
و ستاره ها رو مي شمارم بدان كه عاشقم عاشق تو
اگر ميبيني در كنار پنجره نشسته ام و به صداي آواز مرغ عشق گوش مي دهم بدان كه عاشقم
اگر مي بيني كه هميشه حال و هوايم ابري و چشمانم باراني است بدان كه عاشقم
اگر مي بيني كه هنگام دعا كردن دستهايم را به سوي آسمان برده ام
وبا چشمان خيس حرفهايي را زير لب زمزمه مي كنم بدان كه عاشقم
اگر مي بيني هميشه سر به زيرم هميشه در فكر فرو رفته ام بدان كه عاشقم
اگر روزي ديدي ديگر در اين دنيا نيستم بدان كه ........
دوستت دارم

Sara12
11-07-2010, 09:12 PM
به ماه بسپار
چشمان گرسنة خود را
مظلوم کوچک!
دیگر غریبه‌ای کوله‌بار بر دوش
از پشت خاموشی نخلستان
سبز نمی‌شود

ali20
11-25-2010, 12:32 AM
گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم
گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند
گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم

ali20
11-25-2010, 12:38 AM
رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای در اغوش بی کران دریای بی کسی
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم تا ابد
وتا وقتی که شبنم زلال احساست زنگار غم را از وجودم بشوید
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت شمع با پروانه الفت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی خنده هم از گریه سبقت می گرفت

Sara12
12-18-2010, 11:48 PM
از غم خبري نبود، اگر عشق نبود

دل بود ولي چه سود، اگر عشق نبود؟

بي رنگ تر از نقطه موهومي بود


اين دايره كبود، اگر عشق نبود


از آينه ها غبار خاموشي را عكس چه كسي زدود اگر عشق نبود؟
در سينه هر سنگ دلي در تپش است
از اين همه دل چه سود، اگر عشق نبود؟
بي عشق دلم جز گرهي كور چه بود؟
دل چشم نمي گشود اگر عشق نبود
از دست تو در اين همه سرگرداني

تكليف دلم چه بود اگر عشق نبود؟

Sara12
01-07-2011, 02:58 PM
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شب ها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم ؛ تو را دوست دارم
نه خطی ، نه خالی ! نه خواب و خیالی !
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازه ی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم : تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما :
تو را دوست دارم ، تو را دوست دارم .:^::^:

ali20
02-13-2011, 11:03 PM
هر کس به طریقی دل ما می شکند بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می شکند

ali20
02-13-2011, 11:04 PM
چه کسی می گوید که گرانی شده است؟
دوره ارزانیست !
دل روبودن ارزان،دل شکستن ارزان،دوستی ارزان است.
دشمنی ها ارزان،چه شرافت ارزان!
تن عریان ارزان،آبرو قیمت یک تکه نان،
و دروغ ازهمه چیز ارزان تر،
قیمت عشق چقدر کم شده است،
کمتر از آب روان،
و چه تخفیف بزرگی خورده،
قیمت هر انسان

ali20
02-13-2011, 11:06 PM
خداكندكه بيايد مسافري که نيامد وكوچه كوچه بنازم به عابري كه نيامد
دوباره مثل گذشته تمام فاصله هارا غزل غزل بنويسم به شاعري كه نيامد
هميشه غربت اينجافقط نصيب دل من نیست شريك غربت من كومهاجري كه نيامد
شكست بغض غرورم در انتظار عزيزي دعا كنيد بيايدمسافري كه نيامد

ali20
02-13-2011, 11:08 PM
برگه های گل پرپر میکنم


عشق اونو بیرون از سر می کنم


عشق اون دروغی بود پر بود از رنگ ریا


روزای قشنگی بود به دلم می گفت بیا


این روزای آخری دستش برام رو شده بود


این دل زار و پریشون واسه اون لک زده بود


می دیدم که دستشم دیگه بود تو دسته اون


دیگه من چکار کنم ای خدای مهربون


نبود انقد بی وفا از دل تنم جدا


من می گفتم واسه اون همش از عشق وفا


ولی خوب دووم نداشت آره خوب دوستم نداشت


توی قلبم دیگه اون جای عشق نفرت گزاشت

ali20
02-13-2011, 11:10 PM
می بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی...بخاطر تمام خنده هایی که به صورتم نشاندی نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی...بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی...نمی بخشمت بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی...بخاطر نمکی که بر زخمم گذاشتی...و می بخشمت بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی

ali20
02-13-2011, 11:11 PM
اي كاش آشنائيها نبود يا به دنبالش جدائي ها نبود
يا مرا با او نمي كردي آشنا يا مرا از او نمي كردي جدا

ali20
02-15-2011, 07:51 PM
رفتی و ندیدی که چه محشر کردم


با اشکتمام کوچه را تر کردم



وقتی که شکست بغض تنهایی من



وابستگی ام را به تو باور کردم

ali20
02-15-2011, 07:52 PM
تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمی دانم
بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم