توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یه کم بخند جیگرت حال بیاد!!!!!!
Hengameh
10-31-2010, 12:42 AM
:dast5:خوشتیپایی که مطلب طنز دارن بیان اینجا روشون کنن!!!!!!! :nish:
:yes:
Hengameh
10-31-2010, 12:50 AM
چرا میگن بچه ننه؟!!!!!!
مامان
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام …
- باشه .
- مامان
- بعله ؟
- من شیر می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من جیش دارم
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من سوپ خرچنگ می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من ازون لباس خلبانیا می خوام
- باشه
- مامان
- بعله؟
- من بوس می خوام
- قربونت بشم
- مامان
- جونم ؟
- من شوکولات آناناسی می خوام
- باشه
- مامان
- بعله ؟
- من دوست می خوام
- خب
- مامان
- بعله ؟
- من یه خط موبایل می خوام با گوشی سونی
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من یه مهمونی باحال می خوام
- باشه عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- من زن می خوام
- باشه عزیز دلم
- مامان
- بعله ؟
- من دیگه زن نمی خوام
- اوا … باشه
- مامان
- .. بعله
- من کوفته تبریزی می خوام
- چشم
- مامان
- بعله ؟
- من بغل می خوام
- بیا عزیزم
- مامان
- بعله ؟
- مامان
- بعله
- مامان
- … جونم ؟
- مامان حالت خوبه
- آره
- مامان ؟
- چی می خوای عزیزم
- تو رو می خوام .. خیلی
- …
***
- بابا
- بعله ؟
- من می خوام به دنیا بیام
- به من چه بچه .. به مامانت بگو
- بابا
- هان؟
- من شیر می خوام
- لا اله الا الله
- بابا
- چته ؟
- من ازون ماشین کوکی های قرمز می خوام
- آروم بگیر بچه
- بابا
- اههههه
- من پول می خوام
- چی ؟؟؟؟ !!!
- بابا
- اوهوم ؟
- منو می بری پارک ؟
- من ماشینمو نمی برم تو پارک تو رو ببرم ؟
- بابا
- هان ؟
- من زن می خوام
- ای بچه پررو .. دهنت بو شیر می ده هنوز
- بابا
- ….
- من جیش دارم
- پوففف
- بابا
- درد
- من زن نمی خوام
- به درک
- بابا
- بلا
- تقصیر تو بود که من به دنیا اومدم یا مامان
- تقصیر عمه ات
- بابا
- زهرمار
- من یه اتاق شخصی می خوام
- بشین بچه
- بابا
- مرض
- منو دوس داری
- ها ؟
- بابا
- …
- بابا
- خررر پفففف
- بابا
- خفه
- بابا
- دیگه چته ؟
- من مامانمو می خوام
- از اول همینو بگو … جونت در بیاد
Behzad AZ
10-31-2010, 01:11 AM
یکی اهل یه شهری پشت ماشینش مینویسه شاید این شنبه بیاید شاید میگن مرد حصابی اون که شنبه نمیاد میگه من حصاب کردم جمعه میرسه تهران شنبه میرسه اینجا
:khe:
Behzad AZ
10-31-2010, 01:19 AM
3 آمریكایی و 3 ایرانی
سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه نفری با یک بلیط مسافرت می کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهیم.
همه سوار قطار شدند. آمریکایی ها روی صندلی های تعیین شده نشستند، اما ایرانی ها سه نفری رفتند توی یک توالت و در را روی خودشان قفل کردند. بعد، مامور کنترل قطار آمد و بلیط ها را کنترل
کرد. بعد، در توالت را زد و گفت: بلیط، لطفا! بعد، در توالت باز شد و از لای در یک بلیط آمد بیرون، مامور قطار آن بلیط را نگاه کرد و به راهش ادامه داد. آمریکایی ها که این را دیدند، به این نتیجه رسیدند که چقدر ابتکار هوشمندانه ای بوده است.
بعد از کنفرانس آمریکایی ها تصمیم گرفتند در بازگشت همان کار ایرانی ها را انجام دهند تا از این طریق مقداری پول هم برای خودشان پس انداز کنند. وقتی به ایستگاه رسیدند، سه نفر آمریکایی یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که آن سه ایرانی هیچ بلیطی نخریدند. یکی از آمریکایی ها پرسید: چطور می خواهید بدون بلیط سفر کنید؟ یکی از ایرانی ها گفت: صبر کن تا نشانت بدهم.
سه آمریکایی و سه ایرانی سوار قطار شدند، سه آمریکایی رفتند توی یک توالت و سه ایرانی هم رفتند توی توالت بغلی آمریکایی ها و قطار حرکت کرد. چند لحظه بعد از حرکت قطار یکی از ایرانی ها از توالت بیرون آمد و رفت جلوی توالت آمریکایی ها و گفت: بلیط، لطفا!
Behzad AZ
10-31-2010, 01:27 AM
زنى سه دختر داشت که هر سه ازدواج کرده بودند.یکروز تصمیم گرفت میزان علاقهاى که دامادهایش به او دارند را ارزیابى کند.یکى از دامادها را به خانهاش دعوت کرد و در حالى که در کنار استخر قدم مىزدند از قصد وانمود کرد که پایش لیز خورده و خود را درون استخر انداخت.دامادش فوراً شیرجه رفت توى آب و او را نجات داد.فردا صبح یک ماشین پژو 206 نو جلوى پارکینگ خانه داماد بود و روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»زن همین کار را با داماد دومش هم کرد و این بار هم داماد فوراً شیرجه رفت توى آب وجان زن را نجات داد.داماد دوم هم فرداى آن روز یک ماشین پژو 206 نو هدیه گرفت که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف مادر زنت»
نوبت به داماد آخرى رسید.
زن باز هم همان صحنه را تکرار کرد و خود را به داخل استخر انداخت.امّا داماد از جایش تکان نخورد.او پیش خود فکر کرد وقتش رسیده که این پیرزن از دنیا برود پس چرا من خودم را به خطر بیاندازم.
همین طور ایستاد تا مادر زنش درآب غرق شد و مرد.
فردا صبح یک ماشین بىامو کورسى آخرین مدل جلوى پارکینگ خانه داماد سوم بود که روى شیشهاش نوشته بود: «متشکرم! از طرف پدر زنت
Sara12
10-31-2010, 01:44 PM
یه روز یکشنبه ارمنی ها در کلیسا مراسم داشتن که یک مرد مزاحم هی در میزنه و فرار میکنه بالاخره کشیش هنگام مزاحمت میگیردش و میگه: کاری داشتید؟ مزاحم میگه :اقا ببخشید عیسی خونه ست!!
به يكي ميگن اگه تو دريا كوسه دنبالت كنه چي كار ميكني مگه ميرم بالا درخت مگن آخه مرد مومن تو دريا درخت پيدا نميشه ميگه مجبورم مجبورم مي فهمي يعني چي!!!!!!!!
يارو زنگ مي زنه پيتزايي ميگه: اقا يه پيتزاي مخلوط ميخوام طرف ميگه:به نام؟ يارو ميگه:ببخشيد بنام خدا يه پيتزا مخلوط مي خوام!!
غضنفر يه تلويزيون ميخره هر كاري ميكنه بلد نيست روشنش كنه به بچه هاش ميگه بياين هولش بدين!!!
Sara12
10-31-2010, 01:50 PM
یارو لب دریا همش داد میزد آفرین، ما شالا .... ،ازش میپرسن چه کار میکنی؟ میگه :پسرم 1 ساعته رفته زیر آب هنوز بر نگشته ...عجب نفسی داره!
به يكي میگن چرا در خونت نوشتی WC ؟
میگه این مخفف wel-come هست!
يكي بعد از 40 سال كچل بودن كلي قرض و قوله ميكنه موي مصنوعي ميكاره بعد از 4 روز تو قرعه كشي ادارشون سفر حج عمره براش در مياد!
انجیر رو به غضنفر نشون می دن ، می گن این چیه ؟ می گه آلو بوده چلوندن ، تو زعفرون خوابوندن ، بهش کنجد مالوندن ، تهش یه چوب چپوندن ، تازه شده گلابی!!!
Sara12
10-31-2010, 01:55 PM
غضنفر داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش
اگه دیدی بچه ای کنار یک روزنامه نشسته و روزنامه زرد شده بدون کار بچه نیست تبلیغ ایرانسله
غضنفر میره مکه میخواست گوسفند قربانی کنه ، چاقو پیدا نمیکنه گوسفند رو خفه میکنه
یه ضرب المثل چینی می گه: اگه از دوران مجردی لذت نمی بری، ازدواج کن! اون وقت حتما از فکر کردن به دوران مجردیت لذت می بری!
Hengameh
10-31-2010, 03:40 PM
یارو رفت انگلیس. صبح پاشد با زنش رفت بیرون توی خیابون.
یه مرده از کنارشون رد شد و گفت: «گود مورنینگ سر». اون جواب داد: «سر مورنینگ گود»!
زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟
گفت هیچی! این یارو انگلیسیه گفت: «سلام علیکم» و منم بهش گفتم: «علیکم سلام»
Hengameh
10-31-2010, 03:41 PM
یکی خیلی کار بد کرده بوده می برنش جهنم.
تو وسط راه میگن به تو یه آوانس میدیم ، میگه چی؟
میگن اینجا 2 نوع جهنم داریم یکی جهنم ایرانی ها و یکی جهنم خارجی ها.
میپرسه فرقش چیه؟
میگن تو جهنم خارجی ها هفته ای یک بار قیـر داغ میریزن تو دهنتون اما تو جهنم ایرانی ها هر روز.
خلاصه میگه من میرم تو جهنم خارجیا.
یه چند ماه بعد میبینه اینجا خیلی ناجوره میگه خوب شد تو جهنم ایرانی ها نرفتم که کارم زار بود اما بد نیست یه سری به اونها بزنم تا به اینجا راضی باشم خلاصه میره میبینه همه نشستن دارن حرف می زنند خبری هم از قیر داغ نیست ،می پرسه: جریان چیه؟
میگن: بابا اینجا یک روز قیر نیست ، یک روز قیف نیست ، یه روز قیر و قیف هست اما مامورش نیست!
Hengameh
10-31-2010, 03:43 PM
یکی کولرش خراب میشه، به بچه هاش می گه: مگه نگفتم 4 نفری جلو کولر نشینید؟!!!!!!!!!!!!!!
Hengameh
10-31-2010, 03:48 PM
عیب کوچولوی عروس
جوانی می خواست زن بگیرد به پیرزنی سفارش کرد تا برای او دختری پیدا کند. پیرزن به جستجو پرداخت، دختری را پیدا کرد و به جوان معرفی کرد وگفت این دختر از هر جهت سعادت شما را در زندگی فراهم خواهد کرد.
جوان گفت: شنیده ام قد او کوتاه است
پیرزن گفت:اتفاقا این صفت بسیار خوبی است، زیرا لباس های خانم ارزان تر تمام می شود
جوان گفت: شنیده ام زبانش هم لکنت دارد
پیرزن گفت: این هم دیگر نعمتی است زیرا می دانید که عیب بزرگ زن ها پر حرفی است اما این دختر چون لکنت زبان دارد پر حرفی نمی کند و سرت را به درد نمی آورد
جوان گفت: خانم همسایه گفته است که چشمش هم معیوب است
پیرزن گفت: درست است ، این هم یکی از خوشبختی هاست که کسی مزاحم آسایش شما نمی شود و به او طمع نمی برد
جوان گفت: شنیده ام پایش هم می لنگد و این عیب بزرگی است
پیرزن گفت: شما تجربه ندارید، نمی دانید که این صفت ، باعث می شود که خانمتان کمتر از خانه بیرون برود و علاوه بر سالم ماندن، هر روز هم از خیابان گردی ، خرج برایت نمی تراشد
جوان گفت: این همه به کنار، ولی شنیده ام که عقل درستی هم ندارد
پیرزن گفت: ای وای، شما مرد ها چقدر بهانه گیر هستید، پس یعنی می خواستی عروس به این نازنینی، این یک عیب کوچک را هم نداشته باشد.
احمد شاملو
Hengameh
10-31-2010, 04:43 PM
صبح با حس خوبی بیدار شده بود، سرشار از نشاط و سرزندگی. در حالی که در آینه از تماشای چهرهی بیدلیل شادابتر شدهی خویش لذت میبرد با خود زمزمه کرد: «نه! مثه اینکه امروز، روز منه!»
قبراق و سرحال از این آغاز خوشایند، سررسیدش را باز کرد تا کارهای آن روزش را سبک سنگین کند؛ در بخش مناسبتهای تقویم نوشته شده بود: “روز جهانی معلولان کمتوان ذهنی”!
Hengameh
10-31-2010, 04:48 PM
زن غضنفر: بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟
غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!
!INFERNAL
10-31-2010, 08:50 PM
لره بعد از2سال ازسربازی برمیگرده،تو کوچه داداشش رو می بینه
که ریشش بلند شده و خیلی ناراحته،ازش می پرسه چی شده
چرا ناراحتی،داداشش چپ چپ نگاهش می کنه وجواب نمیده.
میره درخونه اون یکی داداشش رو می بینه که
اون هم با ریشهای بلند وقیافه ناراحت نگا نگاهش میکنه
خیلی نگران میشه،می پرسه چه اتفاقی افتاده؟بابا طوری شده؟اونم
محلش نمیزاره.میره تو خونه باباشو می بینه که ریشش حسابی بلند شده
وخیلی ناراحته میگه من
می دونم که نه نه طوریش شده باباش با عصبانیت میگه
پدرسوخته موقعی که
داشتی می رفتی خدمت ریش تراش رو کجا بردی
!INFERNAL
10-31-2010, 08:52 PM
یه رشتیه تو تخت پیش عیالش دراز کشیده بود
که یهو احساس کرد 6 تا پا زیر لحافه
در جا پرید از تخت پائین و شمرد 1 . 2. 3 . 4 بعد گفت
بازم خیالاتی شد
!INFERNAL
10-31-2010, 08:54 PM
غضنفر رو برق می گیره مامانش می گه
ننه جون ولش نکن همین بود که باباتو کشت
غضنفر از تاکسی پیاده می شه درو محکم می بنده می گه پدر سگ خودتی
راننده میگه من که چیزی نگفتم ، غضنفر می گه بعدا که می گی
!INFERNAL
10-31-2010, 08:55 PM
به لره می گن: اگه رییس جمهور بشی اولین کاری که می کنی چیه؟
میگه اول از همه دست خودم رو تو شرکت نفت بند می کنم
اداره راهنمایی رانندگی قزوین
جهت امنیت بیشتر سرنشینان جلو
بستن کمربند ایمنی برای سرنشینان عقب الزامی است
emad176
10-31-2010, 10:04 PM
یکی از بچه محله های ما داشت با بچه ش توی حیاط بازی میکرد . و اونو مینداخت بالا و میگرفت . در همین حین باد شدیدی میاد بچه میافته تو خونه همسایه . پدر بچه میگه :
باد آورد ه رو باد می بره .
Sara12
11-02-2010, 01:09 PM
روز قیامت خدا به مردا میگه: اونایی كه زن ذلیل بودن سمت چپ بقیه سمت راست. همه میرن سمت چپ فقط یكی نمیره. خدا بهش میگه چرا تو نرفتی اونور؟ میگه: خانومم گفته اینجا وایسا:g::g:
توجاده پلیس جلو یه ماشینو میگیره و میگه چون از صبح اولین كسی هستی كه كمربند ایمنی بستی برندهی 100 هزار تومن شدی حالا میشه بدونم میخای باهاش چی كار كنی؟ مرد میگه:میرم گواهینامه میگیرم زنش سریع میگه :جناب سروان این وقتی اكس میزنه پرت و پلا زیاد میگه بچشوون از اوون پشت میگه بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نكنیم؟ یه صدا از صندوق عقب میاد :از مرز رد شدیم یا نه؟:gah9::gah9:
یارو گیر میده به یه سروان پلیس میگه اقا شما سرهنگی . پلیسه میگه نه.
فردا باز میاد میگه اقا شما سرهنگی . پلیسه میگه نه اقا دست بردار. خلاصه یارو خیلی گیر بوده . هر روز میومده میگفته تو سرهنگی یا نه؟ اخرش پلیسه شاکی میشه میگه اره اقا جون من سرهنگم کاری داشتی؟
یارو برمیگرده میگه اگه تو سرهنگی غلط میکنی لباس سروان ها رو میپوشی.
Sara12
11-02-2010, 01:18 PM
اگر پسری به دختری بگوید جیگرتو چون به عضو داخلی زن اشاره كرده حرام است اگر بگوید جیگرتو بخورم قتل نفس است حكمش اعدام است اگر بگوید جیگرتو بخورم الهی چون نیت الهی بوده و قصد تقرب داشته اشكالی ندارد
Hengameh
11-02-2010, 05:29 PM
از همه ی دوستان ممنونم
فقط اگر ممکنه تو مطالب طنزتون یا جوکاتون به هیچکدوم از اقلیتا اشاره نکنین یه جورایی خودتون دستکاریشون کنین چه میدونم مثلا از یارو و فلانی استفاده کنین
بازم تشکر
یاعلی
Hengameh
11-02-2010, 05:30 PM
میگن توی شهر خسیس ها(!) کاندیداهای مجلس برای تبلیغات دیگه زیاد ولخرجی نمی کردن که هی پوسترای بزرگ چاپ کنن بزنن به در و دیوار. خود کاندیداها هر روز از یه درخت آویزون می شدن؟!!!!!!!!!!!
P a R y A
11-02-2010, 05:51 PM
:gah9:
يك يارو داشته از سر كار برميگشته خونه ، يهو ميبينه يك جمع عظيمي دارن تشييع جنازه ميكنند ،
منتها يه جور عجيب غريبي . اول صف يك سري ملت دارن دو تا تابوت رو ميبرن ،
بعد يك مَرد با سگش راه ميره ،
بعد ازاون هم يك صف 500 متري از ملت دارن دنبالشون ميكن .
يارو ميره پيش جناب سگ دار ، ميگه :
تسليت عرض ميكنم قربان ، خيلي شرمندم . ميشه بگيد جريان چيه ؟
مَرده ميگه :
والله تابوت جلوييه خانممه ، پشتيش هم مادر خانومم ، هردوشون رو ديشب اين سگم پاره پاره كرد !
مَرده ناراحت ميشه ، همينجور شروع ميكنه پشت سر مَرده راه رفتن ،
بعد از يك مدت برميگرده ميگه :
ببخشيد من خيلي براتون متاسفم ،
ميدونم الانم وقت پرسيدن اينجور سوالا نيست ،
ولي ممكنه من يك شب سگ شما رو قرض بگيرم ؟!
مَرده يك نگاهي بهش ميكنه ، اشاره ميكنه به 500 متر جمعيت پشت سر ، ميگه : برو ته صف :gah9::gah9::gah9::gah9:
Hengameh
11-03-2010, 04:51 PM
دعواي دختر و پدر (طنز باحال):gah9:
سال 1230
مرد: دختره خير نديده من تا نکشمت راحت نمي شم...
زن: آقا حالا يه غلطي کرد ، شما بگذر.نامحرم که خونمون نبوده. حالا اين بنده خدا يه بار بلند خنديده...
مرد: بلند خنديده؟ اين اگه الان جلوشو نگيرم لابد پس فردا مي خواد بره بقالي ماست بخره. نخير نمي شه بايد بکشمش...
-- بالاخره با صحبتهاي زن ، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال 1280
مرد: واسه من مي خواي بري درس بخوني؟ مي کشمت تا برات درس عبرت بشه. يه بار که مُردي ديگه جرات نمي کني از اين حرفا بزني. تو غلط مي کني. تقصير من بود که گذاشتم اين ضعيفه بهت قرآن خوندن ياد بده. حالا واسه من ميخاي درس بخوني؟؟؟
زن: آقا ، آروم باشين. يه وقت قلبتون خداي نکرده مي گيره ها! شکر خورد. ديگه از اين مارک شکر نمي خوره. قول ميده...
مرد( با نعره حمله مي کنه طرف دخترش ): من بايد بکشمت. تا نکشمت آروم نمي شم. خودت بياي خودتو تسليم کني بدونه درد مي کشمت...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1330
مرد: چي؟ دانشسرا (همون دانشگاه خودمون)؟ حالا مي خواي بري دانشسرا؟ مي خواي سر منو زير ننگ بوکوني؟ فاسد شدي برا من؟؟ شيکمتو سورفه (سفره) مي کونم...
زن: آقا، ترو خدا خودتونو کنترل کنين. خدا نکرده يه وخ (وقت) سکته مي کنين آ...
مرد: چي مي گي ززززززن؟؟ من اگه اينو امشب نکوشم (نکشم) ديگه فردا نمي تونم جلوي اين فسادو بيگيرم. يه دانشسرايي نشونت بدم که خودت کيف کوني...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، مرد خونه از خر شيطون پياده مي شه و دختر گناهکارشو مي بخشه
سال1380
مرد: کجا؟ مي خواي با تکپوش (از اين مانتو خيلي آستين کوتاها که نيم مترم پارچه نبردن و وقتي مي پوشيشون مث جليقه نجات پستي بلندي پيدا مي کنن) و شلوارک (از اين شلوار خيلي برموداها) بري بيرون؟ مي کشمت. من... تو رو... مي کشم...
زن: اي آقا. خودتو ناراحت نکن بابا. الان ديگه همه همينطورين (شما بخونيد اکثرا).
مرد: من... اينطوري نيستم. دختر لااقل يه کم اون شلوارو پائين تر بکش که تا زانوتو بپوشونه. نه... نه... نمي خواد. بدتر شد. همون بالا ببنديش بهتره...
سال1400
دختر: چي؟ چي گفتي مرتيکه ي ****؟ دارم بهت مي گم ماشين بي ماشين. همين که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشينم مي خوام. ميخواي بري بيرون پياده برو...
باباه:جيکش در نمي ياد...
زن: دخترم. حالا بابات يه غلطي کرد. تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت مي پره. آروم باش عزيزم. رنگ موهات يه وقت کدر مي شه آ مامي. باباتم قول مي ده ديگه از اين حرفا نزنه...
-- بالاخره با صحبتهاي زن، دخترخونه از خر شيطون پياده مي شه و باباي گناهکارشو مي بخشه
Hengameh
11-03-2010, 05:01 PM
درس خوندن دخترا و پسرا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
دخترها:
بعضی از اونا واقاً می خونند وقتی میرن سر کتاب تا یکی دو ساعت دیگه کلشونو از کتاب بر نمی دارند . عادت دارند زیر مطالب کتاب خط بکشند که بعدا بخونند
بعضی هاشون هم که مثلا درس می خونند کتاب جلوشونه چشمشون هم روی کتابه ولی حواسشون یه جای دیگست ...
یه عده ای هم هستند که به بهونه اینکه مشکل دارن زنگ میزنند خونه دوستشونو دوستشون هم از خدا خواسته حدود یک ساعت و اندی به طوری که اشک و دود تلفن در میاد برای هم قصه بی بی چساره تعریف می کنند.
و اما پسر ها:
یا درس نمی خونند یا وقتی می خواند بخونند باید حسش بیاد. وقتی حسش میاد که شب امتحانه ...
یه کم که درس خوندند یه موردی پیش میاد و بهش خیره می شوند
و به یه چیزی فکر می کنند بعد انگار که درس خوندند بلند میشند میرن استراحت می کنند بعد از یک ساعت استراحت دوباره میرند میشینند فکر می کنند . وقتی فکرشون تموم شد کتاب را ورق میزنند یه کم براندازش میکنند وزنش می کنند استخاره می کنند برای خودشون تقسیمش می کنند میگند تا ساعت فلان اینقدر می خونم تا ساعت فلان اینقدر بعد میرن استراحت کنند . حین استراحت حسشون تموم میشه
حال ندارند برند بخونند ولی چون می دونند فردا امتحان دارند پا میشند میرند سر کتابشون.
همینجور که می خونند هیچی حالیشون نیست چون جای دیگه فکر می کنند(لازم به ذکر است که هیچ وقت در هیچ موقعیتی فکر نمی کنند فقط موقع درس خوندن فکرشون میاد) بعد از نیم ساعت دوباره میرن استراحت، بعد سه ربع استراحت می بینند خیلی دیر شده .دوباره میرنند درس بخونند این بار می خونند یه چیزایی هم یاد میگیرند ولی چیزایی که یاد نمی گیرند را میذارند که فردا از دوستاش بپرسند یه کم به معلمشون فحش میدند می گند اینارو درس نداده . خلاصه آخرش نمیرسند کتاب را تموم کنند فردا میرند میبینند که دوستاشون یه چیزایی می گند که تا حالا به گوششون نخورده بعد اعصابشون خرد میشه اونایی هم که خونده بودند یادشون میره به همین سادگی :d:
Hengameh
11-03-2010, 05:15 PM
رزم رستم و ویروس
به نام خداوند ویروس گارد
کنون رزم Virus و رستم شنو / دگرها شنیدستی این هم شنو
که اسفندیارش یکی Disk داد / بگفتا به رستم که ای نیکزاد
در این Disk باشد یکی File ناب / که بگرفتم از Site افراسیاب
چنین گفت رستم به اسفندیار / که من گشنمه نون سنگگ بیار
جوابش چنین داد خندان طرف / که من نون سنگگ ندارم به کف (http://jok20.blogsky.com/)
برو حال میکن بدین Disk، هان! / که هم نون و هم آب باشد در آن
تهمتن روان شد سوی خانهاش / شتابان به دیدار رایانهاش
چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دکمه Power اش
دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت
نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت / یکی List از Root دیسکت گرفت
در آن Disk دیدش یکی File بود / بزد Enter آنجا و اجرا نمود
کز آن یک Demo شد پس از آن عیان / با فیلم و موزیک و شرح و بیان
به ناگه چنان سیستمش کرد Hang / که رستم در آن ماند مبهوت و منگ
چو رستم دگرباره Reset نمود / همی کرد Hang و همان شد که بود
تهمتن کلافه شد و داد زد / ز بخت بد خویش فریاد زد
چو تهمینه فریاد رستم شنود / بیامد که لیسانس رایانه بود
بدو گفت رستم همه مشکلش / وز آن Disk و برنامه خوشگلش (http://sms-2009.mihanblog.com/)
چو رستم بدو داد قیچی و ریش / یکی دیسک Bootable آورد پیش
یکی Toolkit، Hard اندرش / چو کودک که گردد پی مادرش
به ناگه یکی رمز Virus یافت / پی حذف امضای ایشان شتافت
چو Virus را نیک بشناختش / مر از Boot Sector برانداختش
یکی ضربه زد بر سرش Toolkit / که هر Byte آن گشت هشتاد Bit
به خاک اندر افکند Virus را / تهمتن به رایانه زد بوس (http://bia2rudan.blogspot.com/) را
چنین گفت تهمینه با شوهرش / که این بار بگذشت از پل خرش
دگر باره اما خریت مکن / ز رایانه اصلا تو صحبت مکن
قسم خورد رستم به پروردگار / نگیرد دگر Disk از اسفندیار
با تشکر از سایتjok20.blogsky !!
این شعر طنزو از اونجا انتخاب کردم بی ادبیه اگه اسمی نبرم:^:
Hengameh
11-03-2010, 05:25 PM
مناجات کامپیوتری!!!!!!!!!!!! :ch):
ای خدا Hard دلم Format مکن
Field من را خالی از برکت مکن
Option غم را خدایا On مکن
File اشکم را خدایا Run مکن
Delete کن شاخه های غصه را
سردی و افسردگی را ، هر سه را
Jumper شادی (http://jok20.blogsky.com/) بیا تا Set کنیم
سیستم اندوه را Reset کنیم
نام تو Password درهای بهشت
آدرس Email سایت سرنوشت
تا نیفتد Bug در اندیشه مان
تا که ویروسی نگردد ریشه مان
ای خدا از بهر ما ایمن فرست
بهر دل (http://www.sms-2009.mihanblog.com/) های پرآتش Fan فرست
ای خدا حرف دلم با کی زنم
Help می خواهم که F1 می زنم
Hengameh
11-03-2010, 05:40 PM
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!:ch):
من هلاک تو و خاک زیر پاتم ، توپولوف!
من زمین خورده ی جعبه ی سیاتم ، توپولف!
کشته ی تیپ زدن و قد و بالاتم ، توپولوف!
قربون اون نوسانات صداتم ، توپولوف!
.
.
من هواپیما ندیدم این جوری ناز و ملوس
می پری پر میزنی روی هوا عین خروس!
بذار ایرباس واست عشوه بیاد – دراز لوس -
بدگلا چش ندارن ببیننت ، خوشگلا روس!
قربون چشات برم ، محو نیگاتم ، توپولف
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
ما رو می بری نقاط دیدنی وقت فرود
گاهی وقتا سرکوه و گاهی وقتا ته رود
می فرستن همه تا سه روز به روحمون درود
می خونه مجری سیما واسمون شعر و سرود
چرا ماتم می گیرن ، مبهوت و ماتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
وقتی عشق می کشه گاهی با کله می شینی
به جای باند فرود ، توی محله می شینی
یا می ری توی ده و رو سرگله می شینی
زودی مشهور می شی، رو جلد مجله می شینی
پیگیر عکسا و تیتر خبراتم توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
می خوام از خدا که یک لحظه بشم از تو جدا
چون که وقتی باهاتم هی می کنم یاد خدا
بدون نذر و نیاز ، با تو پریدن ، ابدا!!
می کنم بعد فرود تموم نذرامو ادا
واسه جنت بلیتت گشته براتم ، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم ، توپولف!
.
.
تو که هی رفیقای ایرونیتو یاد می کنی
کی می گه تو انباری روسیه باد می کنی؟
ما رو پیک نیک می بری ، سقوط آزاد می کنی
خدا شادت بکنه ، روحمونو شاد می کنی
بری تا سر اون دونیا باهاتم ، توپولف!
یه کلوم ختم کلوم بنده فداتم توپولف!!
Hengameh
11-05-2010, 07:42 PM
زن و مرد جوانی به مناسبت تموم شدن خونه جدیدشون دوستانشون را دعوت کرده بودند.بعد از اینکه تمام خونه را به دوستانشون نشون دادند یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کردهاید. مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونهمان را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را به خدا، فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید.:shokhei:
Hengameh
11-05-2010, 07:43 PM
به غضنفر می گن شغلت چیه؟می گه:یه اطلاعاتی هیچ وقت شغلشو به کسی نمی گه!!!!!!!!!!!!!!!!
Hengameh
11-05-2010, 07:49 PM
دخترها هر چقدر هم كه با هم فرق داشته باشن تو يه چيزي مشتركن....اونم اينه كه همشون ميگن كه با بقيه فرق دارن!!!!!!!!!!!!
Sara12
11-08-2010, 11:57 PM
از یارو ميپرسن اينجا چند ماه در سال هوا سرده؟
ميگه 14 ماه!
ميگن الدنگ سال كه 12 ماه بيشتر نداره!
ميگه:آخه اينجا تا 2 ماه بعد از عيد هنوز هوا سرده!
Sara12
11-08-2010, 11:57 PM
یارو میره ماشینشو بیمه كنه، آقاهه بهش میگه ایشااله هیچوقت از بیمهتون استفاده نكنید، یاروهه هم میگه ایشااله تو هم از این پوله خیر نبینی
Sara12
11-08-2010, 11:58 PM
هواپیما داشت سقوط می کرد همه داشتن جیغ میزدن به جز یاروی قصه ما . ازش می پرسن چرا تو ساکتی؟ میگه: ماله بابام که نیست بذار سقوط کنه
http://www.pic4ever.com/images/wha%255B1%255D.gif
Sara12
11-08-2010, 11:58 PM
يک روز راننده تاکسي به مسافره ميگه آقا ببخشيد شما ژاپني هستيد اون ميگه نه بار دوم ازش مپرسه شما ژاپني هستيد بازم ميگه نه بارسوم بازم ميپرسه ياروه از کوره در ميره ميگه آره راننده تاکسي ميگه به قيافت نمياد
Sara12
11-08-2010, 11:59 PM
يه روز دوباره هومن یارو هه ميره ثبت احوال
ميگه آقا اين اسم من خيلي ضايع است اينو عوض کنين
يارو ميگه آقا مهلتش تموم شده نميشه
یارو ميگه نه آقا آخه اسم من خيلي ضايع است
ثبت احواليه خب بگو ببينم چيه
یارو ميگه اکبر ان چهره
يارو ثبت احواليه ميگه آره خيلي ضايع است حالا چي ميخواي بذاري
ميگه اصغر ان چهره
Sara12
11-08-2010, 11:59 PM
یارو مي ره پمپ بنزين و بعد از اينکه باکش رو پر مي کنه، مي ره پيش حسابدار و ميگه آقا چقدر؟ يارو مي گه 300. تعجب مي کنه و آروم مي پرسه چي شده؟ شاه برگشته؟ بنزين فروش يواشکي جواب ميده نه، شما گازوئيل زدي
Sara12
11-09-2010, 12:00 AM
به یارو! ميگن چرا غواصها خودشون رو از عقب ميندازن تو آب
طرف ميگه : خوب معلومه ديگه اگه از جلو بندازن كه مي افتن تو قايق
http://forum.irantrack.com/images2/smilies/%2812%29.gif http://forum.irantrack.com/images2/smilies/%2812%29.gif http://forum.irantrack.com/images2/smilies/%2812%29.gif
Sara12
11-09-2010, 12:01 AM
از يارو ميپرسن تو از زنت ميترسی¿
ميگه:
من!
من!
مثل سگ.
Sara12
11-09-2010, 12:01 AM
به معتادی گفتند با 45 و 46 و 47 و 48 جمله بساز. گفت : چلا پنجه می کشی؟ چلا شیشه می شکنی؟ چلا هف نمی زنی ؟ چلا هشتی ناراحت؟http://blogfa.com/images/smileys/05.gif
Sara12
11-09-2010, 12:02 AM
زن و شوهري براي دهمين سالگرد ازدواجشون تو رستوران نشسته بودن كه شوهره ميزنه زير گريه و زنش ميگه براي چي گريه ميكني؟ مرده:يادته ده سال پيش منو تو تو ماشين با هم خلوت كرده بوديم؟ زنه:اره مرد:يادته بابات گفت من رييس پليسم براي اينكارت يا با دخترم ازدواج ميكني يا ده سال ميري زندان؟ زنه:اره,چطور مگه؟ مرده:گريه ميكنم چونكه امروز ازاد ميشدم !!
Sara12
11-09-2010, 12:02 AM
به چنگیز مي گن با وطن جمله بساز مي گه:
من به حمام رفتم وتنم را شستم.
مي گن بابا وطن! وطن با طي دسته دار.
مي گه همون ! با طي دسته دار خودمو شستم ديگه!
Sara12
11-09-2010, 12:04 AM
هم اكنون نيازمندياري سبزتان هستيم ستاد مبارزه با كمبود اس ام اس
هرگز براي عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهي در انتهاي خارهاي يک کاکتوس به غنچه اي مي رسي که ماه را بر لبانت مي نشاند
اولين كسي كه عاشقش ميشي دلتو ميشكونه و ميره . دومين كسي رو كه مياي دوست داشته باشي و از تجربه قبلي استفاده كني دلتو بدتر ميشكنه و ميزاره ميره . بعدش ديگه هيچ چيز واست مهم نيست و از اين به بعد ميشي اون آدمي كه هيچ وقت نبودي . ديگه دوست دارم واست رنگي نداره .. و اگه يه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو ميشكوني كه انتقام خودتو ازش بگيري و اون ميره با يكي ديگه ...... اينطوريه كه دل همه آدما ميشکنه
امیدوارم عمرت مثل دستمال توالت باشه .... سفید ........ دراز ...... مفید
Sara12
11-09-2010, 12:04 AM
از وقتي ديد رفيقش كه تازه زن گرفته , مي خواهد به تنهايي سوار هواپيما شده و به ماه عسل برود, پرسيد:
پس زنت كو؟
رفيقش جواب داد:
اي بابا آدم در تمام عمر فقط يك بار ماه عسل داره, آن را هم نبايد به خاطر زنش ضايع و خراب كنه!!!!
عابری از يك نفر كه كنار خيابان ايستاده بود, پرسيد:
اينجا چرا ايستادي؟
مخاطب گفت: هفده, هفده, هفده...
عابر دوباره پرسيد: هفده, هفده يعني چه؟
گفت: فضولها رو ميشمرم و تو هفدهمي هستي...!!!
Sara12
11-09-2010, 12:05 AM
سوسکه مست مي کنه و مي ره جلوي دم پايي ، مي گه: بزن، ده بزن ديگه لعنتي !!!
Sara12
11-09-2010, 12:05 AM
از گوسفنده مي پرسن؟ بزرگترين آرزوت چي يه؟ مي گه: برا يه بار هم که شده، جلو وانت بشينم.
طرف، كنار دو تا خر ژست مي گيره و مي گه: افسانه سه برادر.
يه مرده با زنش سوار ماشين بودن و داشتن
مي رفتن ماه عسل، يه خارجيه مي آد و با ماشينش از کنارشون رد مي شه و مي گه: گود مورنينگ.
مرده هم در جواب مي گه: مورنينگ گود.
زنش ازش مي پرسه؟ تو به اون يارو خارجيه چي گفتي؟
مي گه: هيچ چي، اون گفت: سلام عليکم، منم گفتم: عليکم السلام!!
Sara12
11-09-2010, 12:06 AM
از يه امريكايي و يه آفريقايي و يه ايراني می پرسن: نظرتون راجع به کوپن گوشت چيه؟
آمريکايي میگه: کوپن چيه؟
آفريقايي ميگه: گوشت چيه؟
ايرانيه ميگه: نظر چيه؟!
Sara12
11-09-2010, 12:08 AM
يارو داشتهغرق ميشده دادميزنه كمك . تركه از اونجارد ميشده ميگه چرا داد ميزني؟
يارو ميگه: شنا بلد نيستم تركه ميگه: حالا من تنيس بلد نيستم بايد داد بزنم
Sara12
11-09-2010, 12:09 AM
اینم از اون توپاست
بچه : بابا اگه کلی پول برنده شی چيکار ميکنی ؟
بابا : امريکا - ويسکی - جنّيفر - برگ !
بچه : اگه برنده نشی چی ؟
بابا : همينجا - چايی - ننت - مرگ
http://www.tehranshahr.net/getsmile/ts2/laugh.gifhttp://www.tehranshahr.net/getsmile/ts2/laugh.gif http://forum.irantrack.com/images2/smilies/%2812%29.gif
Sara12
11-09-2010, 12:09 AM
روباهي به زاغي گفت: جوون، چه سري، چه دمي، عجب پايي! زاغ عصباني شد و گفت: بيتربيت! خجالت بكش. اون موقع من كلاس پنجم بودم. حالا شوهر دارم !!!http://img26.picoodle.com/img/img26/5/12/22/f_546456m_23f9ff7.gif
Sara12
11-09-2010, 12:10 AM
یارو میره مجلس عزا می خواسته دلداری
بده میگه :مرگ حقه رضا خان با اون
عظمتش مرد ، نادر شاه با اون ابهت مرد
بابای تو که گوز اونا هم حساب نمیشد!!!
Hengameh
11-10-2010, 12:23 AM
:3333:
پيرزنه از مکه برميگشت توي ساکش شيشه هاي مشروب پيدا ميکنن !! ميپرسند اينا چيه ؟
پيرزنه ميگه : ننه جون من که نميتونستم دور خونه خدا بگردم يک گيلاس از
اينا ميخوردم خونه خدا دور سرم ميچرخيد !!!!
Hengameh
11-10-2010, 12:24 AM
به يارو ميگن اسم يه پيامبر رو بگو ؟ ميگه : سوج !! ميگن اينو ديگه از کجا آوردي ؟
ميگه خودم پشت يه اتوبوس ديدم نوشته (( يا سوج )) !!
Hengameh
11-10-2010, 12:29 AM
:khande bad::shsa::los3::9234:
يارو ميگه عجيبه! ميگن چي؟ ميگه 100،000 نفر ،22 بازيکن، 3 داور،
عجيبه! ميگن چيش عجيبه؟ ميگه کفتره همه رو ول کرد ريد به من!
Sara12
11-10-2010, 06:15 PM
استجابت دعای زوج جوان
زن و شوهری بعد از سالیانی که از ازدواجشون می گذشت در حسرت داشتن فرزند به سر می بردند. با هرکسی که تونسته بودند مشورت کرده بودند اما نتیجه ای نداشت، تا این که به نزد کشیش شهرشون رفتند.
پس از این که مشکلشون رو به کشیش گفتند، او در جواب اون زوج گفت: ناراحت نباشید من مطمئنم که خداوند دعاهای شما رو شنیده و به زودی به شما فرزندی عطا خواهد نمود. با این وجود من قصد دارم به شهر رم برم و مدتی در اون جا اقامت داشته باشم، قول می دهم وقتی به واتیکان رفتم حتما برای استجابت دعای شما شمعی روشن کنم.
زوج جوان با خوشحالی فراوان از کشیش تشکر کردند. قبل از این که کشیش اون جا رو ترک کنه، بازگشت و گفت: من مطمئنم که همه چیز با خوبی و خوشی حل می شه و شما حتما صاحب فرزند خواهید شد. اقامت من در شهر رم حدود 15 سال به طول خواهد انجامید، ولی قول می دم وقتی برگشتم حتما به دیدن شما بیام.
15 سال گذشت و کشیش دوباره به شهرش بازگشت. یه نیمروز تابستان که توی اتاقش در کلیسا استراحت می کرد، یاد قولی افتاد که 15 سال پیش به اون زوج جوان داده بود و تصمیم گرفت یه سری به اونا بزنه پس به طرف خونه اونا به راه افتاد. وقتی به محل اقامت اون زوجی که سال ها پیش با اون مشورت کرده بودند رسید زنگ در را به صدا در آورد.
صدای جیغ و فریاد و گریه چند تا بچه تمام فضا رو پر کرده بود. خوشحال شد و فهمید که بالاخره دعاهای این زوج استجابت شده و اونا صاحب فرزند شده اند.
وقتی وارد خونه شد بیشتر از یه دوجین بچه رو دید که دارن از سر و کول همدیگه بالا میرن وهمه جا رو گذاشتن رو سرشون و وسط اون شلوغی و هرج و مرج هم مامانشون ایستاده بود.
کشیش گفت: فرزندم! می بینم که دعاهاتون مستجاب شده... حالا به من بگو شوهرت کجاست تا به اون هم به خاطر این معجزه تبریک بگم.
زن مایوسانه جواب داد: اون نیست... همین الان خونه رو به مقصد رم ترک کرد.
کشیش پرسید: شهر رم؟ برای چی رفته رم؟
زن پاسخ داد: رفته تا اون شمعی رو که شما واسه استجابت دعای ما روشن کردین خاموش کنه!
Sara12
11-10-2010, 06:17 PM
بعد از طرح تحول اقتصادی(شبه داستان تخیلی)
صبح مثل همیشه از خونه زدم بیرون و سوار تاکسی شدم که برم محل کارم، موقع پیاده شدن مثل همیشه اومدم 300 تومن بدم به راننده که یهو داد زد : چیکار میکنی داداش؟ 1000 تومن میشه!!! من که هنوز حواسم به طرح تحول اقتصادی نبود گفتم حتما اشتباه میکنید ، چطور ممکنه آخه؟ راننده داد زد : مثل اینکه حواست نیست داداش، خیلی پرتی مگه خبر نداری بنزین منزین چند شده ؟؟!!!دیدم فایده نداره، 1000 دادم بهش. با خودم فکر کردم جای شکرش باقیه که امروز قرار بود بعد از 18 ماه بالاخره حقوقمو زیاد کنن. رفتم تو. رئیس تا منو دید راجع به یه موضوع کاری منو صدا کرد، رفتم پیشش، بعد از اینکه کارش با من تموم شد کلی دل دل کردم که بگم یا نه؟ آخرش دلو به دریا زدم و گفتم : جناب رییس طبق فرمودتون قرار بود این ماه حقوقمو افزایش بدین! درسته ؟؟ چشمتون روز بد نبینه، یهو برگشت خیلی بلند به من گفت چی؟؟؟؟!!! (یاد الیور تویست افتادم که غذای بیشتر خواسته بود!) مگه از تحول اقتصادی خبر نداری؟؟؟!! از این ماه که یارانه میاد دم خونتون! چه احتیاجی به افزایش حقوق داری؟؟! برو به کارت برس! خیلی ناامید شدم و سعی کردم ناراحت نشم، داشتم فکر می کردم که جای شکرش باقیه که این یارانه هست و حتما مبلغش هم قابل توجهه!
داشتم بر می گشتم خونه که یادم افتاد نباید سوار تاکسی شد! رفتم اتوبوس سوار شدم که 10 برابر همیشه شلوغ بود و بلیطش هم چند برابر قیمت، خلاصه 2 ساعت دیرتر از معمول داشتم میرسیدم خونه که یادم افتاد یه سری خرید باید برای خونه انجام میدادم. رفتم بقالی سر محل طبق معمول چند قلم جنس معمولی گرفتم و وقتی اومدم پولشو حساب کنم بقاله بهم یه رقم چند برابر معمول گفت. ازش پرسیدم مطمئنی؟؟ و اونم بهم جواب داد که آره قربون ، مگه از تحول اقتصادی خبر نداری؟؟ شیر و لبنیات و نون و چند تا چیز دیگه که گرون شده و بقیه چیزا هم به نسبت گرونتره. رفتم تو فکر که پس بدم یا نه ولی رووم نشد و با خودم گفتم جای شکرش باقیه که یارانه میاد. اومدم خونه و بالاخره بعد از یه روز پر تنش اومدم کمی تلوزیون نگاه کنم که خانومم گفت راستی امروز فیش برق اومده. گفتم راستی ؟؟؟! چقدره ؟! گفت حتما اشتباه شده چون تقریبا سه برابر معموله ! لبخندی زدم و گفتم خانوم! مثل اینکه از تحول اقتصادی خبر نداری! یارانه همه چی قطع شده. خانوم جواب داد : اشکالی نداره، جای شکرش باقیه، خبر خوبی برات دارم، امروز یه نامه اومده که قراره ماهی 50 هزار تومن یارانه نقدی به خانواده ما بدن، حالا دیگه حتما میتونی برای دخترت کامپیوتری رو که قول داده بودی بخری دیگه؟؟!!!
Sara12
11-10-2010, 06:18 PM
کلاس آموزشی برای آقایان
اهداف تربیتی: جهت تقویت ان بخشی از مغز که از وجودش بی خبرند
.
واحد اول: دروس پاایه ای
:
چطور بدون مادرمان زندگی کنیم .200 ساعت
'همسرم مادرم نیست. 35 ساعت
درک این مساله که فوتبال چیزی جز یک ورزش نیست و که حذف شدن از جام جهانی فاجعه نیست 500 ساعت
زندگی زناشویی: واحد دوم
بچه دار شدن بدون حسودی به نوزاد 50 ساعت
غلبه بر سندروم 'کنترل از راه دور تلویزیون همیشه باید دست من باشد'55ساعت
درک این مساله مهم که کفش ها خودشان توی جا کفشی نمی روند80 ساعت
.
چطور بدون گم شدن، لباس های کثیفمان را تا سبد رخت چرک ببریم.50 ساعت
چطور بدون اینکه ناله کنیم از بیماری مهلک سرما خوردگی جان سالم به در ببریم.50 ساعت
واحد سوم:اوقات فراغت
چطور در آشپزی کمک کنیم بدون اینکه آشپزخانه را به گند بکشیم
چطور نوشیدنی سرو کنیم بدون اینکه سینی را تبدیل به استخر کنیم
چطور یک بلوز را در کم تر از دو ساعت اتو کنیم و در عین حال از سوختنش جلوگیری کنیم
واحد سه:آشپزخانه
مرحله اول مقدماتی
Offخاموش
On روشن
مرحله دوم پيشرفته
:اولین نیمروی زندگیم بدون سوزاندن ماهیتابه
کلاس عملی:عملیات جوشاندن آب قبل از اضافه کردن ماکارونی:
بعد از قبولی در مرحله اول مرحله فشرده با عناوین زیر آغاز میشود.نظر به اینکه مباحث واقعا پیچیده اند در هر کلاس حداکثر هشت شاگرد پذیرفته می شوند
اولین مبحث:البسه:از لباسشویی تا کمد :یک مرحله مرموز
دومین مبحث: ریسک های پر کردن ظرف آب بعد از آب خوردن و بردن آن تا یخچال
سومین مبحث:آشپزی و بیرون بردن زباله ها شما را ناقص نمی کند
چهارمین مبحث:مصیبت کاغذ توالت:کاغذ توالت خود به خود کنار توالت ظاهر نمیشود(نمایشگاهی از همه چیزهای خود به خودی در خانه! )
پنجمین مبحث:ایا وقتی مردی رانندگی می کند،می تواند آدرس بپرسد بدون اینکه بی عرضه به نظر برسد؟(مطالعه ميداني)
ششمین مبحث:تفاوت های اساسی زمین با سبد رخت چرک.
هفتمین مبحث:'مردی در صندلی کنار راننده'آیا واقعا ممکن است دائما دستور العمل صادر نکنیم و غر نزنیم وقتی خانم رانندگی می کند یا مشغول پارک کردن است؟
http://patoghu.com/forum/images/smilies/25r30wi.gif
Sara12
11-10-2010, 06:19 PM
خاطرات يك آدم كثيف
توجه: اسامی و شخصیت های به کار رفته در داستان زیر واقعی نیستند ولی هر گونه شباهت شخصیت ها و افراد داستان با شخصیت های واقعی کاملاً عمدی بوده و از نام کسانی که نویسنده در طول زندگی خود از آنان عقده ای در دل دارد انتخاب شده است!!!http://mail.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/tsmileys2/04.gif
سلام.من احمود هستم 44 ساله. هوس باز ، پولدار ،خسیس ، نامرد، بد اخلاق، پر رو و بی شرفو پست! خیلی هم پر نفوذ و قدرتمند هستم. امروز تصمیم دارم وقایع اتفاقیه خودم رو در این دفتر خاطرات بازگو کنم. در ضمن به شما هیچ ربطی نداره که چرا اسمم احموده و یا معنی احمود چیه . هماهنگه؟!؟!.... چهار بار ازدواج کردم. زن اولم تصمیم گرفت به طور مسالمت آمیزی از بین زندگی با من و دق کردن دومی رو انتخاب کنه.زن دومم خیلی سر سخت بود.خودم مجبور شدم بهش بقبولونم که باید بمیره! لامسب خیلی زورش زیاد بود.پدرم در اومد تا اون فنجون قهوه رو به زور به خوردش دادم. زن سومم خیلی آدم فهمیده ای بود.خودش قیول کرد برای اینکه به سرنوشت بقیه دچار نشه بدون مهریه و خون و خونریزی ازم جدا بشه.
خاطرات من:
31 فروردین: امروز سی و یکمه. باید برم کرایه های برج ونک رو بگیرم.اگه فکر میکنید اسم برجمو میگم کور خوندید! صبح که داشتم از خونه خارج می شدم یه لگد محکم زدم زیر جفت پای مهسا .بیچاره جیغ زد و پخش زمین شد. خیلی حال کردم. جیگرم خنک شد.روحم آروم شد.مهسا گربه سفید پشمالوی زن چهارممه.
4 اردیبهشت: امروز روز گندیه.باید برم قبرستون.سالگرد آرزو و ژاکلینه.دو تاشون تو یه روز و یه ساعت مردند.با این تفاوت که ژاکلین 3 سال و نیم بعد از آرزو مرد.این دو تا زن های اول و دوم من بودند. 40 میلیون تومن خرج مرگشون شد.نرخ رشوه برای صدورگواهی فوت طبیعی خیلی بالاست!!!مامان ژاکلین هنوزم میگه من دخترشو کشتم.اونم الان توی تیمارستان بستریه.ماهی 2 میلیون دارم میدم که همونجا نگهش دارند!
7 اردیبهشت: امروز آتنا رو با کمربند کبود و سیاه کردم .تقصیر خودش بود.از کله سحر هی بالا و پایین می پرید و خونه رو روی سرش گذاشته بود.اونم واسه چی؟همش به خاطر بیست هزار تومن.خوب ندارم بابا جان! از کجا بیارم ؟ آتنا زن چهارممه.22 سالشه.
14 اردیبهشت: امروز کلاً روز بدی بود. پای اون گربه نکبتی شکسته و محبور شدم شصت هزار تومن بدم واسه دوا درمونش.بدتر از اون ساختمون هفت طبقه ام ریخت.داشتم میکوبیدمش که جاش یه برج بزنم.15 تا کارگر هم توش بودن.همشون توی آوار ساختمون له شدند.باید دیه هم بدم.لعنتی....می گن ساختمان سست بوده.یه نفرو می شناسم که میتونه یه کار هایی واسم بکنه.....می خوام باهاش تماس بگیرم.سر اون قضیه نماینده شدنش کلی بهم مدیونه.باید جبران کنه....
16 اردیبهشت: روزنامه ها دارند شلوغ بازی می کنند سر جریان این ساختمونه.باید بودجه شونو قطع کنم تا بفهمند با کی طرفند! راستی یه قول های مساعدی شنیدم که این قضیه هم مثل قضیه دریاچه ماست مالی شه.....باید یه کم سر کیسه رو شل کنم.....
20 اردیبهشت: امروز باید برم تلویزیون .قرار مصاحبه دارم .به عنوان کار آفرین نمونه. آتنا هنوز بام حرف نمیزنه.مهسا هم دیروز مرد. دامپزشکش میگه به علت سقط جنین و خونریزی داحلی در اثر وارد آمدن ضربه سخت مرده.
21 اردیبهشت: امروز با شقایق آشنا شدم.دوست آتنا بود.اومده بود خونمون. آتنا از وقتی که مهسا مرده افسرده شده. شقایق اومده دلداریش بده. عجب چشمایی داشت این شقایق! خودش فهمید یه خواب هایی واسش دیدم.....
25 اردیبهشت:امروز با شقایق قرار دارم.ساعت 8 شب تو یه رستورانی که صلاح نمی بینم بهتون بگم اسمش چیه.آتنا هنوز بام حرف نمی زنه.....
26 اردیبهشت: 25 سالشه.لیسانس ادبیات داره. شقایق رو می گم .دیشب دیدمش. قراره با هم ازدواج کنیم. فقط یه مشکل داریم که باید حلش کنم:آتنا...
28 اردیبهشت:امروز آتنا بام آشتی کرد. پرید تو بغلم و گفت من بهترین شوهر دنیا هستم. بعدش آرش رو برد حموم. آرش گربه جدیدشه. امروز خریدم واسش...
2 خرداد: رنگم زرده و خسته ام.دیشب نخوابیدم. آتنا مرد.... شوک زده هستم. اینو کارآگاه پلیس در جواب خبرنگارهایی که میخوان بام مصاحبه کنند میگه. بازرس خوبیه...همینجوری پیش بره هفته بعد رییس پلیس میشه! دیشب تلویزیون مصاحبه چند روز پیشم رو پخش کرد و بالاش نوشت زنده! حالا حتی مدیر شبکه هم حاضره قسم بخوره که من دیشب تلویزیون بودم ......کسی به من مشکوک نیست.
10 خرداد: داریم میریم فرودگاه با شقایق. قراره بریم یونان. واسه تجدید روحیه هر دو تامون خوبه. قضیه آتنا خیلی روی ما اثر بدی گذاشه. مخصوصاً روی من. شقایق کمک میکنه تا روحیه ام رو پیدا کنم.خیلی دختر خوبیه.آدم زرنگیه.اولش سر مرگ آتنا بم شک کرد.اما وقتی سینه ریز الماسیو که واسش خریده بودم دید تصمیم گرفت دیگه بهم شک نکنه!
10 خرداد:توی هواپیماییم. داریم تکون های شدیدی می خوریم.باید برم ببینم چی شده.میرم تو اتاق مهمون دار ها.میگه مشکلی نیست فقط یه چاله هواییه باید برم بشینم سر جام و از سفرم لذت ببرم.چشماش منو گرفت.......
10 خرداد:مردم....هواپیما سقوط کرد.
روز اول بعد از مرگ: سرم گیج میره. نمی دونم کجا هستم .توی یه ارابه بزرگ نشستم.همه مسافرای هواپیما هم هستند.شقایقو نمی بینم.بغل دستیمو نگاه می کنم.یه پیرمرد ریشوی 95 ساله ست.داره ذکر میگه پشت سر هم.هی میگه خدایا توبه.ببخشید.غلط کردم.بش میگم چی شده آقا کسی داره اذیتت میکنه؟ما رو کجا دارند می برن؟ جواب داد:ما مردیم داریم میریم به سمت دوزخ.....
همون روز: نمی دونم دوزخ چیه اما فکر کنم توی کتاب های درسیم یه چیزایی در موردش خوندم.خدا کنه دخترای اونجا خوشکل وخوش هیکل باشند....
دو روز بعد از مرگ: ما رو توی یه دشت بزرگ پیاده کردند.یهو یه صدایی از آسمون اومد که میگفت: مردگان محترم آخر خطه.پیاده بشید.ایستگاه دوزخ.اونایی که لباس سفید تنشونه سمت راست و اونایی که لباس سیاه تنشونه سمت چپ قرار بگیرند. لباس من و اون پیرمرده سیاه بود....
دو ساعت بعد: ما لباس سیاه ها رو بردند یه جای داغ که بهش میگفتن مدل شبیه سازی شده جهنم! تا وقتی که قیامت بشه همین جا می مونیم.همه رییس جمهور ها و بازیگرای هالیوودی و رقاصه ها اونجا بودند.
فرداش: عذاب هامونو مشخص کردند.عذاب من اینه که هر روز از صبح تا ظهر برم کنار دیوار بهشت و آرزو و ژاکلین و آتنا به سمتم پوست پرتقال پرت کنند واز ظهر تا عصر هم باید از دست مهسا فرار کنم تا گازم نگیره و از عصر تا شب هم باید برم توی یه ساختمون وایسم تا روی سرم خراب شه!
چند روز بعدش: قراره یه محموله آدم جدید برسه توی جهنم.شایعه شده مدونا و جنیفر لوپز هم توش هستند.شور عجیبی بر پا شده.به مناسبت ورودشون امروز رو توی جهنم تعطیل کردند.همه دارند به خودشون میرسن وخوش تیپ میکنند.
یک هفته بعد: منو دارن میبرن سیاهچال مخصوص.قراره تا آخر همونجا بمونم.هفته پیش مخ جنیفر لوپز رو زدم.صاحاب جهنم کلی حرصش گرفت.دستور داد منو ببرند ته جهنم...مأموری که داره منو می بره یکی از ندیمه های شیطانه....عجب چشمای خوشگلی داره...فکر کنم فهمیده که واسش یه خیالاتی دارم......!!!
امیدوارم لذت کافی برده باشید.البته ما از این داستان نتیجه می گیریم که نیازی نیست همیشه طنز های هدف دار و پیغام دار نوشت بلکه میشه بعضی وقت ها چرت و پرت را به عنوان طنز تحویل مردم داد و ککمون هم نگزه !http://mail.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/tsmileys2/04.gifhttp://mail.yimg.com/us.yimg.com/i/mesg/tsmileys2/09.gif
Sara12
11-11-2010, 07:16 PM
مادره به بچش میگه : می دونم موهای خواهرت رو کشیدی شیطونه گولت زد. بچه هم میگه :آره ولی لگدی که تو دلش زدم ابتکار خودم بود
غضنفر زن ژاپنی میگیره هر پنج دقیقه بهش میگه خوب خوابت میاد برو بگیر
بخواب….! :khande:
Sara12
11-11-2010, 07:18 PM
معلم: فعل کشیدن را صرف کن. شاگرد: کشیدم کشیدی پاره شد!
به بزه می گن چرا زنگولت صدا نمی کنه؟ می گه گذاشتمش رو ویبره!
ضرب المثلهای به روز شده:1-سرش بو پیتزا سبزیجات میده .2- آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب.3-پرادو سواری دولا دولا نمیشه .4-پاتو از پارکتت درازتر نکن. 5- هری پاتر آخرش خوشه:gawb6:
یک کلاغ با یه زرافه عروسی می کنه بچشون کلافه می شه
Hengameh
11-13-2010, 03:42 PM
دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن
:bazi:
Hengameh
11-13-2010, 03:47 PM
:khahesh::5611:
:dance:khande bad:
رزم جومونگ و رستم!!!!!!!!!!!!!
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
تو را هیچ کس بین ایرانیان
نمی داندت چیست نام و نشان
ولی نام جومونگ و سوسانو را
همه میشناسند در هر مکان
تو جز گنده بودن به چی دلخوشی
بیا عکس من را به پوستر ببین
ببین تی وی ات را که من سوژشم
ببین حال میدن در جراید به من
منم سانگ ایل گوکه نامدار
ز من گنده تر نامده در جهان
تو در پیش من مور هم نیستی
کانال ۳ رو دیدی؟ کور که نیستی
در اینحال رستم پهلوان، لوتی نباخت و شروع به رجز خوانی کرد:
چنین گفت رستم به این مرد جنگ
جومونگا ! تویی دشمنم بی درنـگ
چنان برتنت (http://www.nazpatogh.org/) کـــوبم ایـــن نعلبکی
که دیگر نخواهی تو سوپ، آبــکی
مگـــر تو نـــدانی که مـن کیستم؟
من آن (تسو) سوسولت! نیستم
منم رستم، آن شیر ایــران زمین
(بویو) کوچک است در نگاهم همین
بعد از رجز خوانی رستم پهلوان، جومونگ از پشت تپه ای که آنجا پنهان شده بود آمد:
جومونگ آمد از پشت تل سیاه
کنارش(یوها) مــادر بی گنـاه!
بگفت:هین! منم آن جومونگ رشید
هم اینک صدایت به گوشــم رسید
(سوسانو) هماره بود همسرم
دهــم من به فرمان او این سرم
چون او گفته با تو نجنگم رواست
دگر هر چه گویم به او بر هواست!
و بعد از حرفهای جومونگ درد دل رستم آغاز گردید:
و این شد کهرستم (http://www.nazpatogh.org/) سخن تازه کرد
که حرف دلش گفت (پس کو نبرد؟!)
بگفت ای جومونگا که حرف دل است
که زن ها گـــرفتند اوضــاع به دست
که ما پهلوانیم و این است حالمان
که دادار باید رسد بر دل این و آن!
و اینچنین شد که دو پهلوان همدیگر را در آغوش گرفتند و بر حال خود گریه سر دادند:
بگذار تا بگرییم چون ابر در بهــــــاران
کز سنگ ناله خیزد بر حال ما جوانان!
Sara12
11-16-2010, 11:39 PM
یکی رفت انگلیس.صبح پاشد با زنش بیرون برن توی خیابونhttp://dl.glitter-graphics.net/pub/935/935301z5vta9x2oi.gifیه مرده از کنارشون رد شد و گفت:((گود مرنینگ سر)). http://www.pic4ever.com/images/bd3.gifاون جواب داد:((سر مورنینگ گود))!
زنش پرسید اوا آقا جعفر چی شد؟
گفت هیچی!این یارو انگلیسیه گفت:((سلام علیکم))و منم بهش گفتم:((علیکم سلام))http://www.pic4ever.com/images/shm_mhm.gif
Sara12
11-23-2010, 01:02 AM
روز سه زن فرانسوی- انگلیسی و ایرانی تصمیم می گیرن به مدت یک هفته رویه زندگیشونو عوض کنن یعنی به مقابله با مرد سالاری برخیزند.
فرانسویه بعد یک هفته میاد و میگه: اره روز اول زیاد خوب نبود . روز دوم همچین بدک نبود اما روز سوم همسرم اومد گفت عزیزم ظرف هارو شستم .لباسهارو اتو کردم دیگه چه کار کنم !!
انگلیسیه شروع می کنه و میگه برای اون هم تقریبا مثل فرانسویه اتفاق افتاده و اینکه در انتها همسرش اومده و گفته که عزیزم لیست خریدارو که اماده کرده بودی همه رو گرفتم.
همه شروع به تحسین می کنن تا نوبت به ایرانیه می رسه .
میگه : بله من روز اول چیزی ندیدم . روز دومم چیزی ندیدم ولی روز سوم تونستم یکم با چشم چپم ببینم .http://patoghu.com/forum/images/smilies/patoghu%20%286%29.gif
Sara12
11-23-2010, 01:03 AM
يه نفر از بالاي درخت ميفته زمين دست وپاش ميشکنه. مي برنش پيش دکتر دکتر بهش پماد ضد خارش مي ده! مي پرسه چرا ؟ دکتره ميگه : اگه ... نمي خاريد که بالاي درخت نمي رفتي
Sara12
11-23-2010, 01:03 AM
دهاتی رو ماشین میزنه
بعد از دوساعت شیون پا میشه میگه حسین من کیم؟
حسین برمیگرده میگه پدرسوخته منو میشناسی خودتو نمیشناسی
Sara12
12-16-2010, 08:31 PM
به غضنفر ميگن:خاصيت نوشابه را بگو. ميگه: آب داره گاز داره ولی متاسفانه تلفن نداره.
غضنفر ميره و به دكتر، ميگه: آقاي دكتر من دچار فراموشي شدم. دكتره ميپرسه: چند وقته؟يارو يكم فكر ميكنه، ميگه: چي چند وقته؟
یه روز عبدالماجد میره نونوایی میبینه صف مردونه خیلی شلوغه اما تو صف زنونه هیچکس نیست پس میره تو صف زنونه و به شاطر میگه:ولک خواهروم میگه 4 تا نون بده
Sara12
12-16-2010, 08:32 PM
یه روز غضنفر از سر یه کوچه رد میشده که می بینه یه جا خیلی شلوغه میره جلو و می بینه یه نفر مرده و روش یه ملافه سفید انداختن و ملافه هم خونیه از بغل دستی می پرسه : داداش اینجا چی شده بی زحمت؟ یاروه میگه:طرف از اون محله پایینی اومده اینجا گنده گوزی کرده بچه ها هم خوششون نیومده زدن کشتنش.غضنفر تو همین حال و هوا بوده که یکنفر تازه وارد ازش می پرسه: اقا اینجا چی شده؟ غضنفر جواب میده: هیچی بابا این بینوا از اون محله پایینی اومده اینجا و گوز گنده کرده این بی رحما هم زدن کشتنش
غضنفر تو جزيره آدمخوارها گير مي افته. ميگه خدايا! حالا چه طور ثابت كنم آدم نيستم؟
Sara12
12-16-2010, 08:33 PM
به غضنفر میگن بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره, میگن والله مرده, غضنفر میگه تا حالا اصلا سابقه نداشته!
کلبعلی و غضنفر تو مکه داشتن به شیطون سنگ میزدن یه دفعه غضنفر میگه من سنگم تموم شد چیکار کنم؟
کلبعلی میگه : کم نیار فحش بده
Sara12
12-16-2010, 08:34 PM
غضنفر رفت مغازه وگفت ببخشید شما از اون کارت پستال ها دارید که نوشته : عزیزم تو تنها عشق من هستی؟ مغازه دار گفت بله داریم. غضنفر گفت پس 16 تا از اون کارتها رو محبت کنید!
غضنفر بعد از 2 سال سربازي، كارتش رو مي گيره، يه نگاهي بهش مي كنه و ميگه: اي بابا، اينو كه دارم، گواهينامه ميخوام
Sara12
12-16-2010, 08:35 PM
مش رحيم سوار تاكسي ميشه، آخر مسير به راننده ميگه: حاج آقا كرايه ما چقدر شدس؟ يارو ميگه: 50 تومن.مش رحيم ميگه: چه خبرس؟! اولندش كه 40تومن بيشتر نيميشد، بعدشم من 30تومن بيشتر ندارم، حالا فعلا اين 20 تومنو بگير... يارو پولو ميگيره، ميشمره ميبينه 10 تومنه!
پرگاره بدمستي ميكنه، مستطيل ميكشه!
Sara12
12-16-2010, 08:36 PM
غضنفر رو داشتن ميبردن اتاق عمل، ازش ميپرسن: همراه داري؟ ميگه: آره، خاموشش كردم
زن غضنفر حامله بوده، ميبرنش سونوگرافي كه جنسيت بچه رو معلوم كنند. خلاصه زنه و يارو دكتره ميرن تو اتاق و بعد يك ربع دكتره مياد بيرون، به غضنفر ميگه: مژده بده، بچه*ت دختره. غضنفر خيلي حال ميكنه، ميگه: آخــــييـي.. آقاي دكتر بپرس اسمش چيه
Sara12
12-16-2010, 08:37 PM
سوسكه به خودش نارنجك ميبنده، ميره زير دمپايي!
يارو ميره مشهد حرم امام رضا، يك نامه بلند بالا هم مينويسه كه آره امام رضا جون، پنج ميليون پول ميخوام، يك ماشين ميخوام، يك زن رديف ميخوام و خلاصه يك صفحه پر ميكنه، زيرشم مينويسه: يا امام رضا، اگه اينا رو نميدي، بزن مارو بكش راحتمون كن. خلاصه نامه رو ميندازه تو، بعد يك دقيقه نگاه ميكنه به آسمون، ميبينه يكي از گلدسته*ها داره ميافته روش! بدبخت پ******* و خودشو پرت ميكنه يك طرف و خلاصه با هزار بدبختي جاخالي ميده. بعد كه خطر رفع شد بلند ميشه داد ميزنه: جسارته يا امام رضا، بگمونم نامه رو پشت و رو گرفتي!
Sara12
12-16-2010, 08:38 PM
یه روز تو ولایت كلبعلي یه بنده خدا رو که در اثر سکته قلبی مرده بود داشتن دفنش می کرند و خویشان و اقوامش هم خیلی بی قراری و گریه و زاری می کردن و تو سر و صورتشون می کوبیدن و گور کن هم در همون حال داشت کارشو می کرد و گور طرفو می کند که یه دفعه مرده زنده میشه و بلند میشه و می شینه . اقوامش هم از ترس پا میذارن به فرار یهو از پشت سر می شنون که گور کنه داد میزنه:برگردین برگردین خوم(خودم) با بیل زدوم کشتمش
غضنفر از طبقه صدم يه ساختمون مي*افته پايين، به طبقه پنجاهم كه ميرسه ميگه: خب الحمدالله تا اينجاش كه بخير گذشت!
Sara12
12-16-2010, 08:42 PM
يارو با دو تا خيار در دست ميره توي يك بقالي، ميگه:حاج آقا خيارشور داري؟ بقاله ميگه: بله. يارو ميگه: پس بي زحمت اين دوتا رو هم بشور!
مش رجب پكر و ناراحت نشسته بوده تو يك عرق فروشي و همين جور يك ساعت تمام داشته گيلاس عرقشو نگاه مي*كرده. يارو جاهله با خودش ميگه بگذار يكم بخنديم، ميره جلوي مش رجب و گيلاس عرقشو برميداره و لاجرعه ميره بالا. مش رجب اول يك نگاه غمناك به يارو ميكنه، بعد يهو ميزنه زير گريه! جاهله ناراحت ميشه:*ميگه: بابا بيخيال،* شوخي كردم جون حاجي..اصلاً* الان يدونه مَشتي*شو برات ميگيرم، مهمون من! مش رجب در حين هق هق ميگه: نه داداش، تقصير تو نيست. اصلاً* امروز بدترين روز زندگي منه! اولش صبح خواب موندم دير رسيدم سركار،* رئيسم هم بيرونم كرد! *بعد اومدم برگردم خونه، *ديدم ماشينم رو دزد برده! رفتم كلانتري، *گفتن كاريش نمي*تونن بكنن...بعد تاكسي گرفتم رفتم خونه! * يهو ديدم كيف پولم رو گم كردم، *يارو راننده تاكسيه هرچي از دهنش درومد بارم كرد و گاز داد رفت.. ! آخر تصميم گرفتم خودمو بكشم، *كه يهو تو اومدي ليوان سمم رو تا ته خوردي!
Sara12
12-16-2010, 08:43 PM
باباي غضنفر ميميره، مجلس ختمش رفيقاش همه ميان بهش تسليت ميگن. غضنفر خيلي احساساتي ميشه، ميگه: به خدا خيلي زحمت كشيدين تشريف آوردين، *شرمنده كردين... ايشالله ختم پدرتون جبران مي*كنم!
زنِ آپانديسش رو عمل كرده بوده، بعد از عمل شوهرش مياد ملاقاتش. منتها زنه هنوز خوب بهوش نيومده بوده و داشته زير لب هزيون مي*گفته: احمق...بي*شعور...عوضي! يك دكتري داشته از اتاق رد ميشده، ميگه: خوب به سلامتي مثل اينكه خانمتون به هوش اومده و داره باهاتون حرف ميزنه!
________
parkour star
12-18-2010, 05:59 PM
میدونید فرق یه آدمی که از برج میلاد پایین می پره با آدمی که از طبقه دوم یه ساختمون می پره پایین چیه؟
اولی میگه : آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ ...... گومپ
دومی میگه : گومپ.... آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ آ
Sara12
01-21-2011, 06:18 PM
از حیف نون پرسیدند رحلت چیست؟ گفت خیلی خطرناکه! امام خمینی گرفت، مُرد!
----
حیف نون پول نداشته دماغش رو عمل کنه، سر دماغش رو می گیره بالا، بهش تافت می زنه!
----
تو مراسم ختم یه بنده خدایی می گن: مرحوم وصیت کرده سیاه نپوشین. یکی داد می زنه: مرحوم غلط کرده! ما به احترامش می پوشیم!
----
حیف نون داشته توالت می ساخته، آجر کم میاره open می سازه!
----
حیف نون داشته تلویزیون فیلم تماشا می کرده، وسط فیلم چند بار پیام های بازرگانی پخش می شه. حیف نون می گه: حالا اینقدر پیام بازرگانی نشون می ده تا فیلم تموم شه!
----
حیف نون پاش خواب می ره، کفشاشو می دزدن!
----
از حیف نون می پرسند تا حالا مربا بالنگ خوردی؟ می گه من که همیشه با دست می خورم!
----
آقای دست و دلباز برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر 8 ساعت یکی!
----
به آدامس می گن آرزوت چیه؟ می گه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم!
----
اولی: حیف نون چرا دستت شکسته؟حیف نون: دیروز روی یه دیوار بلند راه می رفتم که یه دفعه دیوار تموم شد!
----
یه آقایی پنجاه تومان می اندازه توی صندوق صدقات، می بینه حیف نون داره از اون طرف خیابون بهش می خنده، فکر می کنه کم انداخته، یه دویست تومانی می اندازه، می بینه باز داره می خنده، یه پونصد تومانی در میاره، می بینه باز می خنده، خلاصه یه هزاری می اندازه توی صندوق، می بینه حیف نون دلشو گرفته قاه قاه می خنده. می ره اون طرف خیابون بهش می گه: آخه مردک! برای چی می خندی؟ کار من کجاش خنده داره؟حیف نون می گه: ها ها... این که گوشی نداره!
----
محرم و صفر است که اصفهانی ها را زنده نگه داشته است!
ستاد پخش نذری
Sara12
01-21-2011, 06:25 PM
سه نفر میرن دزدی! صابخونه بیدار میشه و دزدا میرن هر کدوم تو یه گونی قایم میشن! صابخونه میاد و به گونی اول لگد میزنه... صدای نون خشک در میاره! به دومی لگد میزنه ... صدای گردو در میاره! به گونی سوم لگد میزنه ... هیچ صدایی در نمیاد ... دویاره محکمتر لگد میزنه ... باز صدا نمیده!؟ دفعه سوم که لگد میزنه یارو با عصبانیت میاد بیرون میگه بابا ... آرده ، آرد ... آرد صدا نداره! میفهمی؟
هر کاری میکردن غضنفر رو از زیر آوار زلزله بیرون بیارن نمی گذاشته، فقط هی داد میزده من کاری نکردم به خدا، فقط سیفونو کشیدم!
دو تا خانم داشتن صحبت می کردند، اولی میگه: تو چرا از شوهرت طلاق گرفتی؟دومی میگه: آخه من بهش گفتم 30،000 تومان بده برم آرایشگاه خودم خوشگل کنم، اون 300،000 تومان بهم داد!
مرد : تو چطوریه که ما وقتی دعوامون میشه عصبانی نمیشی؟
زن : آخه من خودمو کنترل می کنم
مرد : چه جوری؟
زن : میرم کاسه توالت را میشورم
مرد : این چه ربطی به دعوای ما داره؟
زن : آخه اونو با مسواک تو می شورم!
تو شهر غضنفر اینا برای اولین بار چرخ فلک نصب می کنن. غضنفر به شهرداری زنگ می زنه می گه دستتون درد نکنه، از وقتی پنکه بزرگه رو نصب کردین هوا خیلی خنک شده
غضنفر شهردار می شه، صبح زود برای افتتاح پروژه ساختمانی می ره عصر می شه … « شب می شه … ولی خبری ازش نمی شه . نصفه شب خاک آلود و خسته می ره خونه زنش می پرسه: کجا بودی تا این وقت شب ؟ غضنفر می گه: والله موقع کلنگ زدن، مردم ... تشویقم کردن، منم یواش یواش بدنم گرم شد و زیر زمینش رو کندم !
یکی جبهه بوده از هر طرف خمپاره می یومده .یکی داد می زنه می گه : سنکر بگیرید .یارو از اون ور می گه : واسه من بربری بگیرید!
یارو میره دستشویی هرچی زور زد آروغ میزد به خودش میگه : نکنه بر عکس نشستم !!!
به غضنفر میگن : وبا اومده .
میگه : چیچی آورده ؟!
استاد دختره رو میبره پای تخته ، میگه دستگاه تناسلی زن رو بکش !
دختره خجالت می کشه سرشو می ندازه پایین ، غضنفر داد میزنه میگه : استاد داره تقلب می کنه !
Sara12
01-21-2011, 07:00 PM
از اشعار سهراب سپهری می توان نتیجه گرفت :
1. سهراب زن ذلیل بوده (زندگی شستن یک بشقاب است)
2. سهراب شب ها جاشو خیس می کرده (زندگی تر شدن پی در پی)
به یارو می گن نظرت راجع به گرون شدن بنزین چیه؟ طرف می گه برای ما که فرقی نمی کنه ما همون 2000 تومن بنزین رو می زنیم!
به یارو میگن در و ببند هوای بیرون سرده! میگه: مثلا اگه من در و ببندم هوای بیرون گرم میشه؟!
چند هزارسال پیش در چنین روزی چینی ها سنگ توالت را اختراع کردن! و در سال بعد ایرانی ها با گذاشتن سوراخ آن راکامل کردند!
وقتى زن ندارى فقط زن ندارى ، وقتى زن دارى فقط زن دارى!
روز دختر رو بهت تبریک می گم، امیدوارم سال دیگه مشمول این اس ام اس نباشی و از ترشیدگی در بیایی
تو نمونه ای، واقعا نمونه ای... باور کن نمونه ای
...
...
لطفا فردا قبل از ساعت 8 خودت رو تحویل آزمایشگاه بده!
یارانه دستانت را قطع نکن من زیر خط فقر محبتهایت هستم
تنهایی یعنی اینکه وقتی برات اس ام اس میاد مطمئن باشی که از طرفه ایرانسله !
غضنفر میره مکه وقتی برمیگرده ازش می پرسن چه طور بود؟ خوش گذشت؟
میگه :همه چی عالی بود هتل 5ستاره، امکانات توپ، جنسا ارزون و.... یه جای دیگه هم بود که مردم دورش میچرخیدن شلوغ بود من نرفتم.
غضنفر یه تیکه آشغال می پره تو چشمش . می ره جلوی آینه تو چشش فوت میکنه. خانمش بهش میگه دیوونه تو فوت نکن بذار اون فوت کنه!
روزی هارون الرشید از بهلول پرسید: بزرگترین جانور دریا کدامست؟ گفت نهنگ، پرسید: بزرگترین جانور خشکی کدامست؟ گفت:استغفرا...! کدام جانور را جرات آن باشد که خود را بزرگتر از حضرت خلیفه پندارد؟!!
Sara12
01-21-2011, 07:01 PM
زن: اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمیبینی!
مرد: برای چی؟
زن: واسه اینکه چشماتو در میآرم !
روزی از میلتون، شاعر معروف انگلیسی پرسیدند: چرا ولیعهد انگلستان می تواند در چهارده سالگی بر تخت سلطنت بنشیند و سلطنت کند؛ اما تا هیجده سال نداشته باشد نمی تواند ازدواج کند؟ گفت: بخاطر اینکه اداره کردن یک مملکت از اداره کردن یک زن بمراتب آسانتر است
غضنفر ماشینشو میبره تعمیرگاه و به مکانیک میگه: میشه بوقشو درست کنی!؟
مکانیکه یه نگاهی به ماشین میکنه، به غضنفر میگه: اینجوری که من فهمیدم ترمزهای ماشین شما خرابه!
غضنفر میگه: خب واسه همینه که میخوام بوقشو درست کنم!
معلم داشت جریان خون در بدن را به بچهها درس مىداد. براى این که موضوع براى بچهها روشنتر شود گفت: بچهها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مىدانید خون در سرم جمع مىشود و صورتم قرمز مىشود.
بچهها گفتند: بله
معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستادهام خون در پاهایم جمع نمىشود؟
یکى از بچهها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.
می دونی شباهت پسر مجرد با ماشین لباسشویی چیه ؟ هر دو تاشون تو کفن
گفت مردی به همسرش روزی
من بمیرم چگونه خواهی زیست؟
گفت: از چند و چون آن بگذر
تو بمیری برای من کافیست!
Sara12
01-21-2011, 07:43 PM
لباس و کفش کرهای که میپوشیم، ماشین کرهای که سوار میشویم، سیگار کرهای که میکشیم، تلویزیون و کامپیوتر و یخچال و ماشین لباسشوییمان هم که کرهای است، جومونگ و یانگوم را هم که بیشتر از رستم و رودابه میشناسیم؛ بیایید این تیم کره جنوبی را هم بعنوان تیم ملی بپذیریم! باشد که از جام جهانی 2010 بیشتر لذت ببریم
پیش بینی غضنفر در مورد جام جهانی 2010 : به نظر من تو جام جهانی ایران شانسی نداره و خارج قهرمان میشه !
سال دوهزار و پنجاه ...بیست نهمین دوره جام جهانی ...میزبان بازی ها افغانستان .... گزارشگر نوه عادل فردوسی پور ...توپ پس از برخورد به مجسمه علی دایی به بیرون رفت ... چه میکنههههههههه !!!!
یارو بادی بیلدینگکاره سرش ميخوره به ميلهی وسط اتوبوس، جا به جا ولو ميشه كف اتوبوس. بعد از چند لحظه، چشماشو باز ميكنه ميبينه ملتی كه واستادن بالا سرش ميله رو گرفتن، ميگه: ولش كنين ببينم چی ميگه!
به غضنفر يه توپه فوتبال نشون ميدن ميگن اين چيه ميگه اونقدرها هم كه ديگه خر نيستيم معلومه ديگه اين زمين شطرنجه !
Sara12
01-21-2011, 11:59 PM
غضنفرخودشو میمالیده به سپر ماشین! میگن که چی کار میکنی بابا,میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم!
به غضنفر میگن نامزدی مثل چی میمونه میگه مثل اینه که بابات برات دوچرخه بخره نذاره سوار شی
غضنفر می ره پیش اخونده می گه حاج اقا با کفش می شه نماز خوند؟ اخونده می گه نه جانم نمی شه. غضنفر میگه ولی من خوندم … شد
غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی
از غضنفر می پرسن این علامت جمجمه و استخوان که دزدای دریایی دارن یعنی چی؟ غضنفر یه کم فکر می کنه میگه یعنی خوردن کله پاچه در کشتی ممنوع
دکتر از غضنفر می پرسه این همه قاشق در شکم تو چه کار می کنه؟ غضنفر میگه: دکتر جان الهی من فدات شم خودتان گفتین روزی یک قاشق بخور
به غضنفر میگن تو شهر شما چند ماه از سال سرده ؟
میگه : 14 ماه!!!
میگن : یه سال که 12 ماه بیشتر نیست!
میگه : آخه تا 2 ماه بعد از فروردین هم تو شهر ما سرده!!!
غضنفر میره خواستگاری، بابای دختره ازش میپرسه:شما شغلتون چیه؟ غضنفر میگه:قازی!باباهه حال میکنه، میگه: کدوم شعبه؟ غضنفر میگه:ایلده ایران قاز!!!
به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!
Sara12
01-21-2011, 11:59 PM
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش، داشته میبرده بالای ساختمون. صاحبکارش بهش میگه: تو که فرقون داری، چرا اینا رو میگذاری رو کولت؟! غضنفر میگه: اون دفعه با فرقون بردم، اون چرخش پشتم رو اذیت میکرد.
غضنفر عقب عقب راه میرفته، ازش میپرسند: چرا اینجوری راه میری؟ میگه:آخه بچهها میگن از پشت شبیه آلن دلونی...
به غضنفر میگن چرا زن نمیگیری؟ میگه: ای بابا، کی میاد زنش رو بده به ما؟
غضنفر یه نفر رو تو خیابون دید و پرسید: شما علی پسر ممدآقا پاسبان نیستی که توی ابهر سر کوچه چراغی مأمور بود؟ پسر گفت: چرا!؟ غضنفر گفت: ببخشید! عوضی گرفتم...
به غضنفرمی گن با توکیو جمله بساز میگه من خدیجه رو دوست داریم توکیو...
غضنفر می ره مسابقه رو خوانی قرآن .. سوره "بنی اسراییل" بهش می خوره انصراف می ده.
http://us.mg1.mail.yahoo.com/ya/download?mid=1%5f13892%5fALNbv9EAAAQeS4m8eApm2FZMk rc&pid=2&fid=Inbox&inline=1
یه روز آشغالی میاد دم خونه غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم.
دعای غضنفر بعد از نماز: خدایا! مواظب خودت باش
Sara12
01-22-2011, 12:02 AM
از یکی می پرسن: حالتون چطوره ؟
میگه: خوب شده تازه سرامیک کردیم
----
از چوپانی میپرسند :گوسفندان روی تو تآثیر نگذاشته اند؟
میگه: نعععععععععععع
----
دفترچه خاطرات حیف نون : خيلي فقير بوديم ،هيچ پولي نداشتيم ، مادرم قادر به زاييدن من نبود ، خاله ام مرا زاييد
----
غضنفر موز رو با پوست میخوره هر جا میره لیز میخوره
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.