World-civilization
03-16-2010, 03:25 AM
دکتر محمود حسابی
http://reza2244.persiangig.com/other/biology/scan0004.jpg
سید محمود حسابی دانشمند و از جمله نخستين فيزيک پيشگان ايرانی دوران معاصر است.
سید محمود حسابی در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی (سيد عباس و گوهرشاد حسابي) در تهران متولد و پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارتهای دور از وطن در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد و همزمان, توسط مادر فداکار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفت. قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشت. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشت.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/5b/Hessabi4.jpg
محمود چهار ساله بود و محمد برادرش پنج ساله كه پدربزرگ شان آقاي علي حسابي ملقب به حاج يمين الملك يا معزالسلطان كه مدتي كنسول ايران در روسيه و بعد در بغداد بود ماموريت جديد خود يعني سركنسولي ايران در شامات (سوريه ،لبنان و اردن ) را به پسرش معزالسلطنه سپرد بدين ترتيب معزالسلطنه سفير كبير ايران در دولت عثماني شد و موظف شد به سرعت خودش را به بغداد برساند. سفر ناگهاني خانواده به بغداد ،همه برنامه هاي زندگيشان را تغيير داد.بايد با اسب و قاطر و گاري سفر مي كردند و به سختي خودشان را به پايتخت عثماني مي رساندند و چون هر روزه ده يازده كيلومتر بيش تر پيش نمي رفتند،سفر خسته كننده شان حدود يك سال طول كشيد.خانواده حسابي يك سال هم در بغداد ماندند و بعد عازم شامات،محل اصلي ماموريت پدر محمود شدند و در بيروت سكونت گزيدند.سال اول ،سال خوبي بود و بچه ها در كنار پدر و مادر زندگي آرام و راحتي داشتند.اما به زودي پدر شروع به نامه نگاري كرد تا راهي پيدا كنند و به ايران بازگردد و پست و مقام مهم تري بگيرد.اين تلاش ها به زودي نتيجه داد و معزالسلطنه به گوهر شاد خانم گفت :كارمان درست شد.بايد برگرديم،ولي بهتر است بچه ها را همين جا به دايه بسپاريم.اين جا ماندن برايشان بهتر است.
-چرا؟
- اين جا به اروپا نزديك تر است و امكانات تحصيلي خوبي هم دارد.مي خواهم بچه ها با علوم روز آشنا شوند.
اما مادر قانع نمي شد .نمي توانست بچه هايش را به اميد يكي دو دايه رها كند و خودش براي زندگي بهتر به ايران بازگردد.پس پدر به تنهايي به ايران بازگشت و براي اينكه راه پيشرفت و ترقي و كسب مقامات بالاتر را هموار كند تصميم به ازدواج مجدد گرفت . اين وصلت او را به دربار قاجار نزديك تر مي كرد.البته همسر جديد براي فراهم كردن زمينه ي اين نزديكي ،شرطي هم گذاشته بود،شرط او اين بود كه پدر محمود خرجي خانواده اش را قطع و آن ها را از منزل سفارتي بيرون كند.معزالسلطنه، سرانجام به اين پيشنهاد تن داد و با اين تصميم وحشت ناك او محمود و برادر و %
http://reza2244.persiangig.com/other/biology/scan0004.jpg
سید محمود حسابی دانشمند و از جمله نخستين فيزيک پيشگان ايرانی دوران معاصر است.
سید محمود حسابی در سال 1281 (ه.ش), از پدر و مادری تفرشی (سيد عباس و گوهرشاد حسابي) در تهران متولد و پس از سپری نمودن چهار سال از دوران کودکی در تهران, به همراه خانواده (پدر, مادر, برادر) عازم شامات شد. در هفت سالگی تحصیلات ابتدایی خود را در بیروت, با تنگدستی و مرارتهای دور از وطن در مدرسه کشیشهای فرانسوی آغاز کرد و همزمان, توسط مادر فداکار, متدین و فاضله خود (خانم گوهرشاد حسابی) , تحت آموزش تعلیمات مذهبی و ادبیات فارسی قرار گرفت. قرآن کریم را حفظ و به آن اعتقادی ژرف داشت. دیوان حافظ را نیز از برداشته و به بوستان و گلستان سعدی, شاهنامه فردوسی, مثنوی مولوی, منشات قائم مقام اشراف کامل داشت.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/fa/5/5b/Hessabi4.jpg
محمود چهار ساله بود و محمد برادرش پنج ساله كه پدربزرگ شان آقاي علي حسابي ملقب به حاج يمين الملك يا معزالسلطان كه مدتي كنسول ايران در روسيه و بعد در بغداد بود ماموريت جديد خود يعني سركنسولي ايران در شامات (سوريه ،لبنان و اردن ) را به پسرش معزالسلطنه سپرد بدين ترتيب معزالسلطنه سفير كبير ايران در دولت عثماني شد و موظف شد به سرعت خودش را به بغداد برساند. سفر ناگهاني خانواده به بغداد ،همه برنامه هاي زندگيشان را تغيير داد.بايد با اسب و قاطر و گاري سفر مي كردند و به سختي خودشان را به پايتخت عثماني مي رساندند و چون هر روزه ده يازده كيلومتر بيش تر پيش نمي رفتند،سفر خسته كننده شان حدود يك سال طول كشيد.خانواده حسابي يك سال هم در بغداد ماندند و بعد عازم شامات،محل اصلي ماموريت پدر محمود شدند و در بيروت سكونت گزيدند.سال اول ،سال خوبي بود و بچه ها در كنار پدر و مادر زندگي آرام و راحتي داشتند.اما به زودي پدر شروع به نامه نگاري كرد تا راهي پيدا كنند و به ايران بازگردد و پست و مقام مهم تري بگيرد.اين تلاش ها به زودي نتيجه داد و معزالسلطنه به گوهر شاد خانم گفت :كارمان درست شد.بايد برگرديم،ولي بهتر است بچه ها را همين جا به دايه بسپاريم.اين جا ماندن برايشان بهتر است.
-چرا؟
- اين جا به اروپا نزديك تر است و امكانات تحصيلي خوبي هم دارد.مي خواهم بچه ها با علوم روز آشنا شوند.
اما مادر قانع نمي شد .نمي توانست بچه هايش را به اميد يكي دو دايه رها كند و خودش براي زندگي بهتر به ايران بازگردد.پس پدر به تنهايي به ايران بازگشت و براي اينكه راه پيشرفت و ترقي و كسب مقامات بالاتر را هموار كند تصميم به ازدواج مجدد گرفت . اين وصلت او را به دربار قاجار نزديك تر مي كرد.البته همسر جديد براي فراهم كردن زمينه ي اين نزديكي ،شرطي هم گذاشته بود،شرط او اين بود كه پدر محمود خرجي خانواده اش را قطع و آن ها را از منزل سفارتي بيرون كند.معزالسلطنه، سرانجام به اين پيشنهاد تن داد و با اين تصميم وحشت ناك او محمود و برادر و %