توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ازدواج چرا ؟؟و با چه كسي ؟؟
afsanah82
10-28-2010, 11:10 PM
مسئله ازدواج و انتخاب همسر
مسئله ازدواج و انتخاب همسر براى پسران و دختران جوان (مردان و زنان ) از مهمترين مسائل حياتى است .
پيوند زناشوئى در زندگى انسانها نقطه عطفى است كه ممكن است صدها پيروزى و كاميابى و يا شكست و ناكامى در پى داشته باشد.
اين است كه با اطمينان خاطر مى توان گفت : يك ازدواج خوب و شايسته مى تواند مايه آسايش جسم و آرامش روان گردد و اساس سعادت و بهروزى پسران و دختران (مردان و زنان ) را بنيان نهد و موجبات خوشبختى و شادكامى آنان را تا پايان زندگى فراهم آورد.
همچنين يك ازدواج بد و نامتناسب ممكن است براى زن و شوهر منشاء بزرگترين نگرانى و ناراحتى ها گردد و پى آمد بدبختى و تيره روزى آنان را پايه گذارى كند و آنان را در سراسر عمر و زندگيشان به خاك سياه نشانده و مايه سختترين شكنجه هاى روحى و جسمى آنان گردد...
اين است كه علماى اخلاق و جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و اديبان جهان اين مسئله را از اهم مسائل زندگى بشمار آورده و درباره اهميت آن مطالب زيادى گفته اند كه چكيده گفته هايشان اين است كه ...
((مسئله ازدواج و زناشوئى در رديف نظم ها و امورى قرار دارد كه آفريدگار جهان اساس آن را بنا نهاده است و هيچ امرى در زندگى انسان ها نمى تواند به اندازه ازدواج ، بهروزى و خوشبختى و يا تيره روزى و بدبختى ببار آورد، پس براى هيچ چيز در زندگى نبايد بيشتر از مسئله ازدواج اهميت قائل شد و هر كسى بايد در زندگى به اين مسئله بزرگ اهميت داده و روح و قلب خود را براى تنظيم آن آماده سازد)).
(1)
همه جامعه شناسان و دانشمندان و متفكران و علماى اخلاق پس از مطالعات فراوان و بررسى هاى پيگير خود در اين زمينه معتقد و معترف بر آن شده اند كه دين مقدس اسلام كه نشاءت گرفته از وحى الهى است و دين سعادت آفرين و خوشبختى زاست از تمام اديان ديگر بهتر و بيشتر به اين مسئله مهم توجه كرده و با در نظر گرفتن تمام غرائز انسانها دستوراتى صريح و روشن درباره ازدواج و انتخاب همسر براى پيروان خود داده است كه هر كس آنها را دانسته و آگاهانه به اين مسئله مهم حياتى اقدام نمايد، مسلما در تاءمين سعادت و خوشبختى خود كوشيده و اساس نيكبختى و شادكامى خود را در زندگيش پى ريزى كرده است .
هر كسى توجه به دستورات دين مقدس اسلام نكرده باشد خود زير بناى بدبختى و تيره روزى خود را پايه گذارى كرده است و در پى آمدهاى ناگوار، خود را بايد ملامت و سرزنش نمايد و بس .
afsanah82
10-28-2010, 11:11 PM
خدا همه چيز را جفت آفريده است
يكى از اسرار عجيب خلقت (نر و ماده ) بودن موجودات است كه خداى تبارك و تعالى با مشيت حكيمانه خود هر موجودى را براى توالد و تناسل و ابقاء آن جفت يعنى نر و ماده آفريده است كه اين خود نمايانگر علم و قدرت و حكمت خداوندى است ، اگر در موجودات اين حقيقت وجود نداشت هيچ وقت يك چيز، دو چيز نمى شد با يك كس دو كس نمى شد و اختلال و آشفتگى در طبيعت بوجود مى آمد و در نتيجه همه چيز از بين مى رفت ، ولى خداوند با قدرت حكيمانه اش براى توليد و تكثير اين قانون هميشگى طبيعت را بنا نهاد و براى هر چيزى جفتى خلق كرد و آنها را نر و ماده آفريد و به اين وسيله همه چيز را بسوى كمال حركت داد.
انسانهاى پيشين با فكر ساده خويش گمان مى كردند كه فقط در انسان و حيوان مسئله زوجيت و جفتگيرى حكمفرماست ولى با اجلال نزول قرآن و در اءثر پيشرفت علم (زيست شناسى ) متوجه شدند كه در عالم گياهان نيز اين موضوع حكمفرماست و اگر نباتات به وسيله حشرات و بادها تلقيح نگردند، هرگز ميوه اى از آنها بدست نخواهد آمد، بعضى از دانشمندان درباره (جمادات ) هم اين نظريه را دارند.
قرآن كريم اين مسئله را بطور وضوح بيان كرده و مى فرمايد:
((و من كل شيئى خلقنا زوجين لعلكم تذكرون )).(2)
((يعنى ما همه چيز را جفت و زوج خلق كرديم اميد است شما از اين خلقت ما ذكر و پند گيريد)).
پس از مضمون اين آيه بخوبى روشن است كه قانون نر و ماده گى در تمام موجودات بدون استثناء جارى است .
امروز انسانها با پيشرفت علم طبيعت پس از فرو رفتن در درون اشياء و شكافتن ذرات و پى بردن به وجود (اتم ) دانستند كه اتم ها نيز از (الكترون ) و (پروتون ) تشكيل يافته اند كه الكترونها (بار) منفى و پروتونها (بار) مثبت اتم را بوجود مى آورند و آن دو نيز نسبت بهم نر و ماده اند.
در آيه ديگر قرآن درباره نر و ماده بودن نباتات اين چنين مى خوانيم :
((سبحان الذى خلق الازواج كلها مما تنبت الارض و من انفسهم و مما لا يعلمون ))(3)
((يعنى پاك و منزه است خدائى كه از روئيدنيهاى زمين و از شما مردمان جفت ها قرار داد و از چيزهائى كه نمى دانيد نيز جفت ها خلق كرده است )).
از اين آيات و آيات ديگر بخوبى بر مى آيد كه خداوند همه چيز را جفت و زوج (نر و ماده ) خلق كرده تا بوسيله آن دو توليد و تكثير انجام گيرد و نظام طبيعت آنچنان كه خدا مى خواهد به حركت خود بسوى كمال پيش برود. اديبان در اين باره گويند:
فردوسى:
بدانكه (خدا) لوح آفريد و قلم
بزد بر همه بوديني ها رقم
جهان را فزايش ز جفت آفريد
كه افزونى از يك نيايد پديد
يكى نيست جز داور كردگار
كه او را نه انباز و نه جفت و يار
هر آنچه آفريدست جفت آفريد
گشاده ز راز نهفت آفريد
داستانى بنيسى :
خدا خواست كه گيتى بيايد پديد
همه چيز را جفت جفت آفريد
فقط خود ندار نه انباز و يار
بود فرد بى يار آن كردگار
مولوى :
حق ز هر جنسى چو زوجين آفريد
پس نتايج شد ز جمعيت پديد
اسدى:
به گيتى خداوند از آن شد پديد
كه هر چيز را جفت و پاك آفريد
يگانه گهر گر چه والا بود
نكوتر چو جفتيش همتا بود
(زوج ) جفت (نر و ماده ) آفريده تا بوسيله اين دو توالد و تناسل انجام گيرد و نسل بشر تا زمانى كه خدا بخواهد منقطع نگشته و در روى زمين بسوى كمال پيش برود، خداوند براى ازدواج و جفتگيرى انسانها راههاى حلال و مشروعى مقرر فرموده تا هرج و مرج پيش نيامده و نظم اجتماعى بهم نخورد و اولياى گرامى اسلام نيز راهنمائى هاى لازم را در اين مورد براى پيروان خود بيان فرموده اند و توجه آنها را به اين مسئله معطوف داشته اند.
afsanah82
10-28-2010, 11:11 PM
چرا بايد همه ازدواج كنيم ؟
ازدواج و همسر گرفتن يك مسئله مهم و ضرورى در زندگى انسانهاست كه هر انسانى چه مرد باشد و چه زن فطرتا و طبيعتا لازم است ازدواج كرده و براى خود همسرى اختيار كند تا در كنار او آسايش جسمى و آرامش روانى خود را حفظ كرده و بسوى تعالى و كمال انسانى حركت كند و به آنجا برسد كه بايد برسد!
همسران خوب و شايسته در كنار هم احساس خوشبختى كرده و به يارى همديگر يك زندگى پر از نشاط را پى ريزى كرده و پايه هاى سعادت را در زندگى خود يكى پس از ديگرى بناء مى كنند و با دلگرمى و دلخوشى به زندگى خود ادامه داده و براى بقاء و سعادت جامعه فرزندانى خوب و مهذب به جامعه تحويل مى دهند.
ما بايد بدانيم كه يكى از الطاف بزرگ الهى اين است كه همسران ما را از جنس خود ما آفريده و محبت همديگر را در دلهاى يكديگر قرار داده تا در كنار هم احساس آرامش و خوشبختى نمائيم .
اينجا يك سئوال بدون جواب را مطرح كرده و جواب آن را خود شما بايد بدهيد.
سئوال :
((اگر خداوند همسران ما را از جنسى خودمان نمى آفريد، چه مشكلات و سختى ها در زندگى ما بوجود مى آمد؟))
اين است كه قرآن مجيد اين مسئله را يكى از نشانه هاى بزرگ خداوند به شمار مى آورد و مى فرمايد:
((يكى از آيات و نشانه هاى بزرگ خداوند تبارك و تعالى اين است كه از جنس و نوع خود شما برايتان جفت آفريد تا با او انس گرفته و در كنار هم با آرامش خاطر زندگى كنيد و براى يك زندگى مشترك لذتبخش و شيرين خداوند مودت و محبت در دلهاى شما نسبت به همديگر قرار داده است )).(4)
با توجه به آيه فوق لطف خداوندى را به خوبى درك مى كنيم كه خداوند به اضافه اينكه جفت انسان را از جنس خود او آفريده و براى بهتر زندگى كردن آنها مهر و محبت يكديگر را نيز در دل يكديگر انداخته است .
در آيه ديگر پس از دستور عقد و ازدواج به انسانها در مقابل عمل ازدواجشان بى نياز و مستغنى نمودن آنها را هم به عهده خود گرفته و مى فرمايد:
((شما ازدواج كنيد، و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح خود را به ازدواج يكديگر در آوريد و از فقر و تنگدستى نترسيد كه خداوند ازدواج كنندگان را با لطف و فضلش غنى و بى نياز مى گرداند، خداوند به هر چيز وسعت دهد و بر همه چيز عالم و داناست )).(5)
چه زيباست خدا و چه زيباست كلام خدا، چقدر مهربان است و چه اندازه محبت آفرين است ، اگر ما تعقل كرده و فهم و شعور داشته باشيم !
در اين باره آيات زيادى در قرآن مجيد هست كه به دليل ايجاز مطلب از همه آنها صرف نظر كرده به همين دو آيه اكتفاء مى كنيم ، منطوق و مفهوم آيات فوق و آيات ديگرى كه در اين مورد هست جواب سئوال اينكه (چرا بايد ازدواج كنيم ؟) را به خوبى خوب روشن مى كند:
(پنج جواب خوب ):
1- ما ازدواج مى كنيم كه به دستور خدا عمل كرده باشيم ، خدائى كه با لطف عميمش ما را آفريده و همسر ما را از جنس خودمان خلق كرده و مهر و محبت يكديگر را در دل همديگر قرار داده و در مقابل اين عمل ما، غنى و بى نياز گردانيدن ما را متقبل شده است .
2- ما ازدواج مى كنيم كه به سنت رسول گرامى اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم عمل كرده باشيم ، و وظيفه پيرو مسلمان بودن خود را اداء كنيم .
3- ما ازدواج مى كنيم كه نظم جهان به حركت خود ادامه داده و ما بسوى تعالى و كمال حركت كرده باشيم .
4- ما ازدواج مى كنيم كه غريزه جنسى خود را از راه حلال و مشروع اشباع كرده و خطا و گناه نكرده باشيم .
5- ما ازدواج مى كنيم تا فرزندان و نوادگانى از خود بيادگار گذارده و آنان را به جامعه تحويل داده باشيم .
و دهها جواب در اين باره مى توان ارائه داد.
afsanah82
10-28-2010, 11:11 PM
ازدواج اولين انسان ها، آدم و حواء
ازدواج يك امر ضرورى است كه از اول خلقت انسانها بوده و حضرت آدم عليه السلام كه اولين انسان روى زمين محسوب مى شود به دستور خداى تبارك و تعالى با دومين انسان روى زمين كه حواء است ازدواج كرده و به همسرى يكديگر در آمدند و اين آئين را براى هميشه در جهان باقى گذاردند.
در چگونه بوجود آمدن آدم و حواء و ازدواج كردن آنها مطالب زيادى گفته شده است و ما مقدارى از آنها را در كتاب شماره اول (شگفتيهاى قرآن )(آدم و حواء) نقل كرده ايم ، اينجا به يك روايت از امام صادق عليه السلام در اين مورد قناعت مى كنيم .
در كتاب (وسائل الشيعه ) در ضمن روايتى از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه آن حضرت فرمود:
((به تحقيق خداى عزوجل آدم عليه السلام را از خاك آفريد و سپس حواء را از (جنس ) او بوجود آورده و در نزديكى پاهاى او قرار داد و از اين جهت است كه زن در زندگى تابع مرد است ، وقتى آدم عليه السلام در نزديكى خود حواء را با آن وجاهت و زيبائى ديد، به او سخت علاقمند شد، پروردگارا، اين كيست كه اين همه زيبا و دلربا آفريدى ؟! من به او علاقه مند شده و دوستى او را مشتاقم !
خداوند على اعلى فرمود: يا آدم اين كنيز من حواست ، آيا دوست دارى كه با تو انس گرفته و هم صحبت تو باشد؟! و تابع تو گردد و هر چه بگوئى گوش فرا دهد و بر گفته هايت عمل كند؟!
آدم عليه السلام جواب داد: بلى اى پروردگار من ، تا زنده هستم بر اين لطف بزرگ تو حمد و شكر و سپاس مى گويم .
خداى عزوجل فرمود: پس او را از من خواستگارى كن كه او (امه ) كنيز من است و براى تو هم صلاحيت دارد كه براى اشباع غريزه جنسى تو زوجه باشد.
و خداوند پس از اينكه شناخت و معرفت همه چيز را به آدم عليه السلام داد، غريزه جنسى را هم در وجود او قرار داد. آدم عليه السلام بعد از اين آگاهى و دارا بودن غريزه جنسى ، گفت : پروردگارا، بعد از اين آگاهى و دارا بودن غريزه جنسى ، گفت : پروردگارا، هر آينه من او را از تو خواستگارى مى كنم ، پس چيست رضايت تو درباره او؟!(يعنى مهريه او را چه چيز قرار مى دهى ؟).
خداى تبارك و تعالى فرمود: رضاى من آن است كه معالم و احكام دين مرا به او بياموزى ، يعنى مهريه او را آموختن شرايع دين خودم قرار مى دهم .
آدم عليه السلام گفت : قبول كردم آنچه را كه تو بر من آموزى من به او آموزم ، يعنى احكام دين را به او بياموزم .
خداى تبارك و تعالى فرمود: به تحقيق اين چنين خواهد شد، او را به زوجيت و زنى تو در آورده و منضم تو كردم .
(چنانكه گفته شد روايات و گفته هاى زيادى در اين باره در تاريخ موجود است كه حتى با هم تغاير دارند، ما در اين كتاب در صدد تحقيق آنها نبوده و به مناسبت موضوع كتاب همين يك حديث را نقل كرديم . مؤ لف )
به اين صورت اولين ازدواج در روى زمين تحقق پيدا كرد و اولين انسانها كه (آدم و حواء) بودند به همسرى همديگر در آمده و زندگى مشترك خود را در كنار هم با آسايش جسمى و آرامش روحى و با خوبى و دلخوشى آغاز كردند.
afsanah82
10-28-2010, 11:12 PM
ازدواج در اسلام مستحب مؤ كد است
ازدواج در دين مقدس اسلام مستحب مؤ كد است و گاهى به علت هاى مختلف واجب هم مى گردد، ما در بخش هاى بعدى در اين باره توضيحى خواهيم داد.
پيامبر گرامى اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم ازدواج كردن را يكى از (سنت )هاى ثابت خود معرفى كرده و بر پيروانش (مسلمانان ) تاءكيد فرموده كه به اين سنت خوب عمل كنند.
پس هر مسلمانى چه مرده بوده باشد و چه زن به وظيفه مسلمان بودن بايد از اين سنت پيامبر گرامى اسلام پيروى نموده (ازدواج نمايند) و به دستورات اكيد آن حضرت جامه عمل بپوشانند و الا...
((سنت : در لغت به معنى سيره سرشت سلوك دين مذهب شريعت طبيعت طريقت راه روش و پشت سر هم حركت كردن آمده است ، و اصطلاح علما همان (شريعت ) پيامبر گرامى اسلام صلى الله و عليه و آله و سلم است كه عمل كردن آن بر همه مسلمانان لازم است )).
درباره زنده نگهداشتن اين سنت اصيل اسلامى روايات زيادى از خود رسول گرامى صلى الله عليه و آله و سلم و ديگر معصومين عليهم السلام وارد گرديده است .
ما بعنوان وظيفه خود براى احياى اين سنت لازم و ترغيب و تشويق همه مسلمانان جهان روايات مشهور و معتبرى را از كتابهاى معتبرى چون :
قرآن مجيد، نهج الفصاحة ، نهج البلاغه ، المستدرك ، و سائل الشيعة ، بحار الانوار، محجة البيضاء، ميزان الحكمة ، كنز العمال ، مكارم الاخلاق ، اصول كافى ، فروع كافى براى شما خوانندگان گرامى نقل مى كنيم .
اميد است كه خيلى خيلى مفيد و مثمر واقع گردد،
afsanah82
10-28-2010, 11:12 PM
در بخش قبلى گفته شد كه ازدواج كردن يكى از سنتهاى متقن و محكم نبى گرامى اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم است ، خود آن حضرت و ائمه معصومين عليهم السلام در روايات متعددى آن را متذكر شده اند.
ما بعنوان نمونه چند تاى آنها را نقل مى كنيم :
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده كه فرمود:
((ازدواج كردن سنت من است ، هر كس طريقه و فطرت مرا دوست دارد، بايد به سنت من عمل نمايد)).(6)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كردن سنت من است ، هر كس از اين سنت من بيزار و روگردان شود از من نيست )).(7)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كردن سنت من است ، هر كس عمل به سنت من نكند از من نيست ، پس ازدواج كنيد كه هر آينه من به زيادى مسلمانان افتخار و مباهات مى كنم )).(8)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هركس فطرت و شريعت مرا دوست دارد، پس بايد به سنتهاى من عمل كند، و از سنتهاى من است نكاح كردن و ازدواج نمودن )).(9)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((زن گرفتن و ازدواج كردن و مسواك نمودن ، عطر زدن از سنتهاى من و از سنتهاى پيامبران پيشين است )).(10)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كنيد، كه هر آينه ازدواج كردن سنت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است و آن حضرت مى فرمود: ازدواج كردن از سنتهاى من است هر كه بخواهد از سنتهاى من پيروى كند بايد ازدواج كند)).(11)
afsanah82
10-28-2010, 11:12 PM
ترغيب و تشويق اسلام در ازدواج كردن
ازدواج كردن در اسلام مستحب مؤ كد است و هر مسلمانى براى اينكه از آلودگى و گناه در امان باشد بايد ازدواج كند.
در روايات و احاديث آنقدر به اين مسئله اهميت داده شده است كه اگر كسى روايات و احاديثى كه در ترغيب و تشويق ائمه طاهرين سلام الله عليهم اجمعين را درباره ازدواج كردن جمع آورى كند خود يك كتاب مستقل مى شود و ما در نظر گرفتن حجم كتاب چندين روايت را در اين باره نقل مى كنيم :
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آن حضرت فرمود:
((هر كس دوست دارد پاك و پاكيزه خداى تبارك و تعالى را ملاقات نمايد ازدواج كرده و با همسر خود ملاقات كند)).(12)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند و يا زنان و مردان بى همسر را (از راه شرعى ) به ازدواج هم درآورد، مستحق ولايت و دوستى خداست (يعنى خداوند او را دوست مى دارد)).(13)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((بنائى در اسلام نيست كه در پيشگاه خداى عزوجل محبوبتر از بنائى باشد كه بوسيله ازدواج آن بنا نهاده شود)).(14)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، حضرت فرمود:
((ازدواج كنيد، و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد، به تحقيق كه خداوند بوسيله ازدواج ، اخلاق آنها را نيكو و روزى آنها را زياد و وسيع و مروت و خوبى آنها را بيشتر مى گرداند.(15)
afsanah82
10-28-2010, 11:13 PM
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
چه چيز شما مؤ منان را از ازدواج كردن باز مى دارد؟ شايد كه خدا فرزندى نصيب شما كند كه او سنگينى كند روى زمين را به گفتن (لا اله الا الله ) كه اين از همه چيز بهتر است )).(16)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند نيمى از سعادت را دريافته است )).(17)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند نيمى از عبادت را دريافته است .))(18)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله آن حضرت فرمود:
((هر كس به منظور نگهدارى عفتش زن بگيرد بر خدا لازم است كه بر او كمك نمايد)).(19)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هيچ عملى در پيشگاه خدا محبوبتر از ازدواج كردن نيست ، وقتى مؤ من از آميزش با حلال خود غسل كند، شيطان مى گويد و فرياد بر مى آورد: (اى واى ) اين بنده خدا اطاعت امر خدا كرد و گناهش آمرزيده شد)).(20)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كردن ، عفت و چشم و فرج را بهتر نگه مى دارد و از هر وسيله ديگر براى پاكدامنى انسان نافذتر و شرافتمندانه تر است )).(21)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كنيد تا كثرت يابيد كه به تحقيق من روز قيامت به زيادى و كثرت شما به ساير امتها فخر و مباهات مى كنم حتى به آنهائى كه از شما سقط شده اند)).(22)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كنيد كه من بر زيادى شما روز قيامت به ساير امتها مباهات مى كنم حتى با آنهائى كه از شما سقط شده اند، آنها را تا به درب بهشت مى آورند و مى گويند: وارد بهشت شويد كه جاى تو اينجاست ، مى گويد: من داخل بهشت نمى شوم تا پدر و مادر قبل از من وارد شود)).(23)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((ازدواج كنيد، تا تعداد شما زياد گردد، و من روز قيامت به زيادى تعداد شما در پيش ديگر امتها فخر و مباهات مى كنم )).(24)
afsanah82
10-28-2010, 11:13 PM
چرا بايد همه ازدواج كنيم ؟
ازدواج و همسر گرفتن يك مسئله مهم و ضرورى در زندگى انسانهاست كه هر انسانى چه مرد باشد و چه زن فطرتا و طبيعتا لازم است ازدواج كرده و براى خود همسرى اختيار كند تا در كنار او آسايش جسمى و آرامش روانى خود را حفظ كرده و بسوى تعالى و كمال انسانى حركت كند و به آنجا برسد كه بايد برسد!
همسران خوب و شايسته در كنار هم احساس خوشبختى كرده و به يارى همديگر يك زندگى پر از نشاط را پى ريزى كرده و پايه هاى سعادت را در زندگى خود يكى پس از ديگرى بناء مى كنند و با دلگرمى و دلخوشى به زندگى خود ادامه داده و براى بقاء و سعادت جامعه فرزندانى خوب و مهذب به جامعه تحويل مى دهند.
ما بايد بدانيم كه يكى از الطاف بزرگ الهى اين است كه همسران ما را از جنس خود ما آفريده و محبت همديگر را در دلهاى يكديگر قرار داده تا در كنار هم احساس آرامش و خوشبختى نمائيم .
اينجا يك سئوال بدون جواب را مطرح كرده و جواب آن را خود شما بايد بدهيد.
سئوال :
((اگر خداوند همسران ما را از جنسى خودمان نمى آفريد، چه مشكلات و سختى ها در زندگى ما بوجود مى آمد؟))
اين است كه قرآن مجيد اين مسئله را يكى از نشانه هاى بزرگ خداوند به شمار مى آورد و مى فرمايد:
((يكى از آيات و نشانه هاى بزرگ خداوند تبارك و تعالى اين است كه از جنس و نوع خود شما برايتان جفت آفريد تا با او انس گرفته و در كنار هم با آرامش خاطر زندگى كنيد و براى يك زندگى مشترك لذتبخش و شيرين خداوند مودت و محبت در دلهاى شما نسبت به همديگر قرار داده است )).(4)
با توجه به آيه فوق لطف خداوندى را به خوبى درك مى كنيم كه خداوند به اضافه اينكه جفت انسان را از جنس خود او آفريده و براى بهتر زندگى كردن آنها مهر و محبت يكديگر را نيز در دل يكديگر انداخته است .
در آيه ديگر پس از دستور عقد و ازدواج به انسانها در مقابل عمل ازدواجشان بى نياز و مستغنى نمودن آنها را هم به عهده خود گرفته و مى فرمايد:
((شما ازدواج كنيد، و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد و همچنين غلامان و كنيزان صالح خود را به ازدواج يكديگر در آوريد و از فقر و تنگدستى نترسيد كه خداوند ازدواج كنندگان را با لطف و فضلش غنى و بى نياز مى گرداند، خداوند به هر چيز وسعت دهد و بر همه چيز عالم و داناست )).(5)
چه زيباست خدا و چه زيباست كلام خدا، چقدر مهربان است و چه اندازه محبت آفرين است ، اگر ما تعقل كرده و فهم و شعور داشته باشيم !
afsanah82
10-28-2010, 11:14 PM
در اين باره آيات زيادى در قرآن مجيد هست و ما در نظر گرفتن حجم كتاب از نقل آنها صرفنظر نموده به همين دو آيه اكتفاء مى كنيم ، منطوق و مفهوم آيات فوق و آيات ديگرى كه در اين مورد هست جواب سئوال اينكه (چرا بايد ازدواج كنيم ؟) را به خوبى خوب روشن مى كند:
(پنج جواب خوب ):
1- ما ازدواج مى كنيم كه به دستور خدا عمل كرده باشيم ، خدائى كه با لطف عميمش ما را آفريده و همسر ما را از جنس خودمان خلق كرده و مهر و محبت يكديگر را در دل همديگر قرار داده و در مقابل اين عمل ما، غنى و بى نياز گردانيدن ما را متقبل شده است .
2- ما ازدواج مى كنيم كه به سنت رسول گرامى اسلام حضرت محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم عمل كرده باشيم ، و وظيفه پيرو مسلمان بودن خود را اداء كنيم .
3- ما ازدواج مى كنيم كه نظم جهان به حركت خود ادامه داده و ما بسوى تعالى و كمال حركت كرده باشيم .
4- ما ازدواج مى كنيم كه غريزه جنسى خود را از راه حلال و مشروع اشباع كرده و خطا و گناه نكرده باشيم .
5- ما ازدواج مى كنيم تا فرزندان و نوادگانى از خود بيادگار گذارده و آنان را به جامعه تحويل داده باشيم .
و دهها جواب در اين باره مى توان ارائه داد.
afsanah82
10-28-2010, 11:14 PM
ازدواج كردن روزى را زياد مى كند
اينكه خداوند خالق و رازق تمام موجودات و مخلوقات است شكى نيست و خلاف عدل است كه خالق باشد و رازق نباشد، چنانكه او خالق مخلوقات است خالق رزق مخلوقات هم مى باشد و روزى هر جنبنده اى را با فضل عميمش بر عهده گرفته و از راههاى گوناگون و به وسيله هاى مختلف آن را مى رساند.
آيات زيادى درباره رازق بودن خدا و عهده دار شدن او بر روزى همه جنبندگان در قرآن است :
((و ما من دابة فى الارض الا على الله رزقها...))
هيچ جنبنده اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او در عهده خداست .
يا اينكه در آيات ديگر به رازق بودن خدا چنين اشاره شده :
((ان الله هو الرزاق )) يا ((هو خير الرازقين ))
بدرستى كه خدا روزى دهنده است ، خدا بهترين روزى دهندگان است .
نظير مفهوم اين آيات در قرآن زياد و در روايات بى حد و حصى است . كه رازق بودن خداى تبارك و تعالى را روشن و صريح بيان مى كنند، و از آيات و روايات ديگرى هم چنين استفاده مى شود كه توسعه و تنگى روزى نيز در دست خداى تبارك و تعالى است او روزى هر كس را بخواهد زياد و روزى هر كس را بخواهد كم مى كند.
((الله يبسط الرزق لمن يشاء و يقدر))(28)
خداوند وسعت دهد روزى هر كه را بخواهد و اندازه مى دهد روزى هر كه را بخواهد.
در آيه ديگر مى خوانيم :
((و الله فضل بعضكم على بعض فى الرزق ...))(29)
خداوند برترى و افزونى بخشد بر روزى بعضيها نسبت به بعض ديگر.
نظير اين آيات هم در قرآن زياد است ، مسلما اين وسعت دادن و برترى بخشيدن خداى تبارك و تعالى در روزى بندگان خالى از علل و حكمت نيست ، و علت هاى زيادى در اين باره نقل شده است كه نقل كردن آنها از عهده اين كتاب خارج است و ما آنها را در شرح صحيفه السجاديه بنام (فصيحة الصحيفة ) بيان كرده ايم ، يكى از علت هاى زياد شدن روزى همان زن گرفتن و ازدواج كردن است كه خداى تبارك و تعالى صريحا را در قرآن مجيد بيان فرمود است :
((ازدواج كرده و زنان و مردان بى همسر را همسر دهيد و غلامان و كنيران شايسته را به نكاح همديگر بياوريد و از فقير نترسيد كه اگر فقير باشند خداوند با فضل و كرم خويش آنها را غنى و بى نياز مى گرداند كه خدا صاحب وسعت و دانش است )).(30)
_________________
afsanah82
10-28-2010, 11:14 PM
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((زن بگيريد تا روزى شما به وسيله او زياد گردد)).(31)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس از ترس فقر و ندارى زن نگيرد، به خدا گمان بد برده است ، به تحقيق كه خداى تبارك و تعالى در قرآن فرموده : شما ازدواج كنيد، اگر فقير باشيد خدا از فضل و كرم خويش شما را غنى و بى نياز مى گرداند)).(32)
از امام صادق عليه السلام ، آن حضرت فرمود:
((هر كس از ترس فقر زن نگيرد به خدا سوء ظن برده و گمان بد كرده است )).(33)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند خداى عزوجل را پاك و پاكيزه ملاقات نمايد، با زوجه خود ملاقات كند و هر كس از ترس ندارى ازدواج كردن را ترك نمايد به تحقيق به خدا گمان بد برده است )).(34)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((جوان انصارى خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و ندارى شكايت كرد، حضرت به او فرمود:برو زن بگير.
جوان گفت : من حياء مى كنم دوباره به عنوان اظهار حاجت به پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مراجعه كنم .
يكى از انصار وى را ملاقات كرده و گفت :
من دختر بالغى دارم مى خواهى او را بگيرى ؟ جوان با او ازدواج كرد و خداوند روزى او را توسعه داد و روزى جوان خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و قضيه را بر آن حضرت تعريف كرد.
حضرت فرمود: ((جوانان زن بگيريد)).(35)
_________________
afsanah82
10-28-2010, 11:15 PM
((مردى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از فقر و حاجت به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:
برو زن بگير كه زن گرفتن روزى را زياد مى كند)).(36)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((روزى را بوسيله زن گرفتن تحصيل كنيد و بدست آوريد)).(37)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم ، آن حضرت فرمود:
((براى وسعت رزق ، زن بگيريد، زن بركت دارد)).(38)
به كلامى از امام صادق عليه السلام ، (خوب توجه كنيد)
((اسحاق بن عمار گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم : مردم مى گويند: شخصى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و از تنگدستى و فقر به آن حضرت شكايت كرد، حضرت فرمود:زن بگير، مرتبه دوم شكايت كرد باز حضرت فرمود:زن بگير، تا اينكه سه بار اين كار انجام شد، آيا اين حديث صحيح است ؟
حضرت فرمود:آرى صحيح است ،
رزق و روزى با زن و فرزند همراه است )).(39)
((امام صادق عليه السلام فرمايد: مردى خدمت پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و اظهار فقر و تهى دستى كرد، حضرت به او فرمود: برو زن بگير، رفت ازدواج كرد، درهاى رزق به رويش گشوده شد)).(40)
در تاريخ نمونه هاى زيادى در اين مورد ديده شده است .
زن و شوهر لباس همديگرند!
خداوند تبارك و تعالى در (قرآن ) زنان را لباس مردان و مردان را لباس زنان معرفى كرده و مى فرمايد:
((هن لباس لكم و انتم لباس لهن ...))
آنان (زنان ) لباس شما هستند و شما (مردان ) لباس آنان هستيد، هر دو زينت همديگر و باعث محجوب ماندن يكديگر!
مى دانيد كه لباس به معنى . جامعه پوشاك تن پوش را گويند و در ظاهر زينت و زيبائى انسان بوسيله لباس ظاهرى است خداى تعالى هم با اين تشبيه زيبا و ساده خواسته مردمان را به امر ازدواج متوجه سازد و زن و مرد يا به تعبير ديگر (زن و شوهر) را به منزله لباس همديگر معرفى فرموده است كه در حقيقت اگر ما دقت كنيم مى بينيم چنانكه لباس براى پوشش و آرامش و حفظ و زيبائى بدن محسوب مى شود همانطور همسران هم مانند لباس عيوب همديگر را پوشانده و آرامش همديگر را حفظ مى نمايند و به اضافه آن مايه زينت و زيبائى همديگر نيز هستند.
همچنان لباس چنانكه آدمى را از سرما و گرما نگه مى دارد و از مرضهاى زياد مصون مى دارد و زن و شوهر هم نسبت به همديگر چنان هستند. آنان با اشباع غريزه شهوت كه خود مايه عزت است به اين معنى وقتى آدمى زوج و زوجه داشته باشد مى تواند عفت خود را حفظ كند و در جامعه و خارج از منزل بسوى فتنه و فساد نرود:
زن و مرد هر دو لباس دگرند
چون لباسند و به عفت نگرند
همچو تن پوش بوند، سوى گناه
نروند، چهره هم مى نگرند
afsanah82
10-28-2010, 11:16 PM
در تفسير (منهج الصادقين ) در ذيل اين آيه شريفه آمده است كه روزى زنى بنام (خولاء) به خانه تشريف نداشتند، او پيش (عايشه ) نشست و درد دل خود را شروع كرد و گفت : از آن روزى كه من شوهر كرده ام هر شب خود را مثل شب اول زينت كرده و عطر مى زنم و به بستر شوهرم مى روم ولى او از من روى بر مى گرداند ولى من از براى رضاى خدا از او روى بر نمى گردانم و بر بى توجهى او تحمل مى كنم ، آمدم از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بپرسم آيا از اين جهت من در پيشگاه خداوند اجر و مزدى دارم ؟!
عايشه گفت : صبر كن رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بيايد، آنقدر نگذشت كه آن حضرت تشريف آورد، خولاء قصه خود را به آن حضرت معروض داشت ، رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم بر آن زن فرمود: آيا منقاد و فرمانبردار او هستى ؟
خولاء جواب داد: بلى يا رسول الله ، آيا مرا مزدى باشد؟!
حضرت فرمود:
هر آن زن كه در خانه شوهر بنوعى سلوك كند كه موجب صلاح شوهر باشد حقتعالى آن را چندين حسنه مى نويسد و سيئه محو مى كند و درجات او را بالا مى برد، و هر آن زن كه از شوهر خود حامله باشد او را مزد زيادى خواهد داد، مزد او مثل كسى خواهد بود كه تمامى عمر (قائم الليل و صائم النهار) باشد و هر يك بار كه كودك را شير دهد چنان باشد كه بنده اى را آزاد كرده است ، چون كودكش را از شير باز گيرد منادى از آسمان ندا مى زند كه گناهان گذشته تو آمرزيده شد.
عايشه هم كه در آنجا حاضر بود، گفت : يا رسول الله ، زنان را كه اين همه ثواب است مردان را چيست ؟
حضرت تبسمى كرد و فرمود:
هر مردى كه براى مراوده دست زن خود را بگيرد، حقتعالى او را حسنه كرامت فرمايد و اگر دست در گردنش كند ده حسنه بر او مى نويسد، اگر او را ببوسد بيست حسنه بر وى ضبط شود، اگر با وى نزديكى كند چندان ثوابش دهند كه از همه دنيا بيشتر بود و چون غسل كند به هر موئى كه آب از وى مى گذرد سيئه محو مى شود و درجه بالا مى رود و ثوابى كه براى غسل او مى دهند بهتر است از همه دنيا و هر چه در آن است ، و حقتعالى بواسطه او با ملائكه مباهات مى كند و بر آنان مى فرمايد: شما را گواه گرفتم بر اينكه آمرزيدم او(آن مرد) (اين هم ثواب مرد).
البته من مى خواهم در اينجا متذكر بشوم كه در اينجا و يا در جاهاى ديگر روايات براى ضبط (حسنه ) و محو (سيئه ) وارد گرديده بعضى از عوام كم همت ، سؤ استفاده هائى كرده و فكر مى كنند كه مثلا بكار آميزش زياد و يا شهوترانى مفرط خداوند اين همه ثواب و پاداش مى دهد.
ولى آنان بايد كاملا دقت كنند و بدانند كه اين نوع مزد و پاداش ضبط حسنه و يا محو سيئه و يا رفع درجات براى آن است كه كسى به فرمان خدا به قصد پيروى از فرمان خدا عمل كرده باشد آن همه اجر و ثواب دارد، نه به قصد هوسرانى و يا شهوترانى مفرط، پس هر كارى را بايد به قصد پيروى از فرمان خدا كه سعادت در آن است انجام داد، نه به قصد لذت جسمانى و يا از روى هوى و هوس به دستور شيطان
afsanah82
10-28-2010, 11:16 PM
در اسلام تبطل و رهبانيت نيست
دين مقدس اسلام پيروان خود را ترغيب و تشويق بر ازدواج نموده است و آنان را از (تبطل ) و(رهبانيت ) بر حذر كرده و نهى نموده است به چند روايت در اين مورد خوب توجه كنيد.
از امام جعفر صادق عليه السلام منقول است كه آن حضرت فرمود:
((از اخلاق پيغمبران است دوست داشتن زنان و گمان ندارم كسى را كه در ايمان او چيزى زياد شود مگر آنكه محبت زنان در او زياده مى شود، و هر كه محبت زنان او را زياده شود فضيلت ايمانش بيشتر مى شود)).(41)
امام محمد باقر عليه السلام فرمود:
((خوشم نمى آيد كه دنيا و آنچه در دنياست داشته باشم و يك شب بى زن بخوابم ، سپس فرمود: دو ركعت نماز كه خدا بكند بهتر است از عزبى كه شبها تمام نماز بخواند و روزها روزه باشد و فرمود: بدترين شما عزبهايند)).(42)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده كه آن حضرت فرمود:
((هر كس ازدواج كند نصف دينش را باز يافته و احراز كرده است و درباره نيم ديگر بايد تقوى داشته باشد تا به كمك خداى تبارك و تعالى آن را هم حفظ نمايد))(43)
باز از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم است كه فرمود:
((هر كس در ابتداى سنين جوانى ازدواج نمايد، شيطان فرياد بر مى آورد: واى بر من اى واى بر من كه اين جوان با ازدواج كردنش دو سوم دينش را از شر من حفظ كرد، پس بايد بنده در نگهدارى يك سوم ديگر بكوشد و جانب خدا را رعايت كند)).(44)
باز در حديثى آمده است :
زنى خدمت رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم آمد و شكايت كرد كه شوهرم پيش من نمى آيد.
حضرت فرمود: خود را خوشبو كن تا به نزديك تو آيد.
آن زن گفت : هيچ بوى خوشى را نگذاشتم مگر آنكه خود را با آن خوشبو كردم باز هم از من دورى مى كند!
حضرت فرمود: اگر مى دانست چه ثواب دارد در آمدن به نزد تو، از تو دورى نمى كرد.
فرمود:كه چون متوجه جانب تو مى شود دو ملك او را احاطه مى كنند و ثواب آن دارد كه شمشير كشيده در راه خدا جهاد مى كند و ديگر ثوابهائى هم حضرت براى نزديكى او شمرد...))(45)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم : (46)
((بهترين امت من در درجه اول كسانى هستند كه ازدواج كرده و زوج اختيار كرده باشند، و مردان و زنان بى همسر در رتبه آخر قرار دارند)).(47)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((بدترين مردگان شما عزبها هستند كه همسر اختيار نكردند)).(48)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((رذيل ترين مردگان شما افرادى هستند كه ازدواج نكرده باشند)). (49)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((بدترين شما عزب هاى شما هستند و رذيل ترين مردگان تان هم كسانى هستند كه همسر اختيار نكرده اند)). (50)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((بدترين شما عزبهاى شما هستند و بدانيد كه دو ركعت نماز شخص متاءهل از هفتاد ركعت غير متاءهل بهتر است )).(51)
عزت : به كسى مى گويند كه ازدواج نكرده باشد و يا تنها باشد، اكثرا به مردى گفته مى شود كه زن نگرفته باشد.
پرهيز از رهبانيت در شعر (مولانا رومى ):
از ترهب نهى فرمود آن رسول
بدعتى چون برگرفتى اى فضول
هين مكن خود را خص رهبان مشو
زانكه عفت هست شهوت را گرو
پس كلوا از بهر آدم شهوت است
بعد از آن لا تسرفوا زان عفت است
پرهيز از رهبانيت در شعر مؤ لف كتاب حاضر (داستانى بنيسى )
(بنيسى ) گويدت اى مرد عاقل
نكن عمر گرانت را تو عاطل
ندارى گر تو زن بيچاره هستى
برو زن گير از روى تمايل
ترهب نيست در اسلام و قرآن
نه در سنت بود آنكار باطل
تمام راهبان را تو ز من گو
برون آئيد زين كار تغافل
نكردند رهبران دين چنين كار
شما نادان ها هستيد جاهل
نه تنها فضل نيست زن نبردن
برآيد زين كار صدها رذائل
خوشا آنانكه در هنگام قدرت
گرفتند زن شدند جزء افاضل
بفضل شان همان بس بعد از خود
نهادند در جهان نسل و تناسل
جهان سرتاسرش بى زن بود هيچ
كه از زن زاده گردد جمله حاصل
بتو گويدت (داستانى ) پير
جوانى برو زن بگير زن بگير
afsanah82
10-28-2010, 11:17 PM
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به مردى كه اسمش (عكاف ) بود فرمود:
آيا تو زن دارى ؟
او در جواب گفت : نه يا رسول الله .
حضرت فرمود: آيا كنيز دارى ؟
در جواب گفت : نه يا رسول الله .
حضرت فرمود: آيا اين كار براى تو (موسر) است (يعنى مى توانى زنى بگيرى و يا كنيزى بخرى ؟!)
جواب داد: بلى ، يعنى مى توانم اين كار را بكنم .
حضرت فرمود: پس زن بگير والّا از گنهكاران خواهى شد.
در روايت ديگر هست كه فرمود: زن بگير والا از برادران شياطين محسوب مى شوى .
و در روايت ديگرى آمده است كه حضرت فرمود: برو زن بگير والا از رهبانان نصارى به حساب مى آئى .(52)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نهى كرد مسلمانان را از ترك دنيا (رهبانيت ) و فرمود: رهبانيت در اسلام نيست ، زن بگيريد كه من به فزونى عدد شما بر ملتها و امتهاى ديگر مباهات مى كنم .(53)
از امام صادق عليه السلام :
به حضرت صادق عليه السلام عرض كردند: مردى چنان غرق ترس خدا گشته كه از زن و غذاهاى گوارا بكلى چشم پوشيده (حال او چگونه است ؟)
حضرت در جواب فرمود: اما راجع به زن كه شما خود از روش پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم باخبريد، و درباره غذا، رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم هم گوشت تناول مى كرد و هم عسل تناول مى فرمود، و خدا نيز فرموده : در زندگى آن طبقه از شما كه به خدا و روز جزا اميدوارند كه فراوان ياد خدا كنند و پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم را سرمشق زندگى خود قرار دهند.(54)
از امام صادق عليه السلام :
حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد: روزى زنى به حضور پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و از آن حضرت سئوال كرد (حق شوهر بر زن چيست ؟) حضرت بيان فرمود.
سپس زن پرسيد: (حق زن بر شوهر چيست ؟)
حضرت فرمود: لباسى به او بدهد كه برهنه نماند، و غذائى به او برساند كه گرسنه نباشد، و موقع خطا از خطاى او بگذرد.
زن گفت : (به خدا سوگند من هرگز شوهر نمى كنم ) اين جمله را گفت و حركت كرد.
حضرت دستور بازگشت داد و به او فرمود: خداى عزوجل مى فرمايد: عفت ورزيدن براى زنان از هر چيز ديگر بهتر است (يعنى بايد شوهر كنند تا عفتشان محفوظ بماند).(55)
از امام صادق عليه السلام :
((دو ركعت نماز آنانى كه ازدواج كرده و متاءهل هستند بهتر است از هفتاد ركعت نماز كسى كه ازدواج نكرده و مجرد است )).(56)
از امام صادق عليه السلام :
((دو ركعت نماز كسى كه ازدواج كرده است بهتر است از اعمال كسى كه شبها نماز مى خواند و روزها روزه مى گيرد ولى (عزب ) است ازدواج نمى كند)).(57)
از امام صادق عليه السلام : زنى بحضور امام صادق عليه السلام آمد و گفت:((صلحك الله )) من زنى هستم كه ترك دنيا كرده ام .
حضرت فرمود: منظورت از ترك دنيا چيست ؟
عرض كرد: شوهر اختيار نكرده ام .
حضرت فرمود: چرا؟
گفت : براى اينكه اجر و ثوابم بيشتر باشد.
حضرت فرمود: منصرف شو از اين فكر كه اگر تنها زيستن فضيلتى داشت فاطمه زهرا سلام الله عليها بر اين كار از تو سزاوارتر بود كه هيچكس نمى تواند در زيادى فضيلت به او تقدم جويد، (برو شوهر كن ).(58)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
در ضمن حديثى آمده است كه روزى سه زن پيش رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمدند (و از شوهرانشان گله كردند)، يكى گفت : يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم شوهر من گوشت نمى خورد، ديگرى گفت : شوهر من بوى خوش نمى بويد، سومى گفت : اى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم شوهر من با زنان نزديكى نمى كند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از شنيدن سخنان آن سه زن از منزل بيرون آمد در حالى كه از ناراحتى رداى خود را بر زمين مى كشيد به مسجد آمده و در بالاى منبر قرار گرفت و بعد از حمد و ثناى الهى فرمود كه چرا جماعتى از اصحاب من گوشت نمى خورند و بوى خوش نمى بويند و نزديك زنان نمى روند، من گوشت مى خورم ، بوى خوش مى بويم و به نزد زنان مى روم ، و هر كه سنت مرا نخواهد از من نيست .(59)
در حديث ديگر از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است ، فرمود: اى مردم ، من از دنياى شما اختيار كرده ام زنان و بوى خوش را و روشنى ديده من در نماز است .(60)
afsanah82
10-28-2010, 11:18 PM
در تعجيل شوهر دادن دختران
از امام رضا عليه السلام :
امام رضا عليه السلام فرمود: جبرئيل نازل شد به رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم گفت : يا محمد صلى الله عليه و آله و سلم خدايت هر آينه به تو سلام مى رساند و مى فرمايد:
(دختران ) دوشيزگان از زنان به منزله ميوه هستند بالاى درخت ، زمانى كه ميوه بالاى درخت رسيد چاره اى جز چيدن ندارد (بايد آن را چيد) و الا آفتاب آن را فاسد مى كند و باد (خزان ) رنگ آن را تغيير مى دهد و از بين مى رود، به تحقيق دوشيزگان شما وقتى كه درك كردند آنچه را كه زنان درك مى كنند (يعنى وقتى كه به سن بلوغ رسيده و حائض شدند) چاره اى ندارند جز شوهر كردن ، و الا از فتنه و آشوب در امان نمى مانند.
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از شنيدن اين كلام از پيك وحى (جبرئيل ) حركت كرده و به سوى مسجد آمد و جمع كرد مردم را و بر بالاى منبر رفت و اعلام كرد بر مردم آنچه را كه جبرئيل به دستور خداى تبارك و تعالى به آن حضرت رسانيده بود.(61)
((اين روايت طولانى است ما به اندازه احتياج نقل كرديم )).
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
در روايت ديگر آمده است كه خداى تبارك و تعالى هيچ چيزى را كه مردم به آن احتياج دارند ترك نكرده و هر چيز لازم را به رسول گراميش محمد بن عبدالله صلى الله عليه و آله و سلم تعليم فرموده است و هر چيزى را هم در امور مردم به پيغمبرش تعليم فرموده .
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آن را بر مردم بيان فرموده اند.
روزى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم بالاى منبر نشسته پس از اينكه حمد و ثناى خداى عزوجل را بجاى آوردند رو به مردم كرده و فرمودند:
((اى مردم ، جبرئيل از سوى خداى تبارك و تعالى پيش من آمد و گفت : بدانيد كه دختران و دوشيزگان شما به منزله ميوه در درختها هستند، زمانى كه آن ميوه ها رسيدند و سر موقع چيده نشدند آنان با نور خورشيد و وزش باد فاسد كرده و از بين مى برد، و همچنين است دختران شما زمانى كه در مى يابيد يعنى حالت (حيض ) در خود مى بيند، دوائى و چاره اى جز شوهر كردن ندارند و الا از فساد و فتنه در امان نمى مانند چون آنها (بشر) و داراى غريزه جنسى هستند)).
بعد از اين فرمايشات نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم ، مردى از ميان مردم برخاست و گفت :
يا رسول الله دخترانمان را به چه كسى تزويج كنيم ؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: به كفوهايشان .
آن مرد گفت : كفوهايشان چه كسانى هستند؟
حضرت فرمود: بعضى از مؤ منان كفوهاى بعضى ديگر هستند و اين جمله را تكرار فرمود.(62)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((از سعادت مرد آن است كه دخترش در خانه او (در خانه پدر) حالت حيض (قاعدگى ) نبيند)).(63)
از امام صادق عليه السلام :
((از سعادت مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند)).(64)
پس از گفتار فوق معلوم گرديد كه از سعادت مرد آن است كه دخترش را هر چه زودتر بعد از بلوغ به كفوش شوهر دهد، در اسلام هر مرد مؤ من كفو و زن مؤ منه و هر زن مؤ منه كفو مرد مؤ من است وقتى كه هر دو از فسق عارى باشند كفو همديگرند.
afsanah82
10-28-2010, 11:18 PM
ميانجيگرى در ازدواج مستحب است
وساطت و ميانجيگرى در امر ازدواج و تهيه مقدمات آن ، و تحصيل رضايت طرفين در اسلام مستحب است .
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((هر كس در تزويج كردن زن و مرد مؤ منى بكوشد تا خدا آنها را با يكديگر جمع كند، خداوند (در بهشت ) هزار حورى نصيبش مى گرداند، و هر قدمى براى اين كار بردارد و يا هر كلمه اى بعنوان وساطت به زبان آورد خداى عزوجل ثواب يكسال عبادت را به او مى دهد.(65)
از امام صادق عليه السلام :
((هر كس ازدواج دهد عزبى را (يعنى وسايل مرد بى زن و يا زن بى شوهر را فراهم آورد تا آنها ازدواج نمايند، روز قيامت خداوند نظر (رحمت ) بسوى او مى اندازد))(66)
از اميرالمؤ منين عليه السلام :
بهترين وساطت و ميانجى گرى در اسلام در امر ازدواج است )).(67)
از امام صادق عليه السلام :
امام صادق عليه السلام به نجاشى (حاكم اهواز) نوشت هر كس به برادر مؤ من خود زنى دهد كه مونس تنهايى و ياور زندگى و مايه آسايش وى باشد، خداوند حورى بهشتى نصيب او فرمايد و او را با كسانى كه دوست دارد ماءنوس مى گرداند و آنان را نيز با وى انس دهد.
از امام صادق عليه السلام :
((چهار كس است كه در قيامت مورد نظر و توجه خداى عزوجل قرار مى گيرد، يكى ، آنكه وقتى طرف معامله از معامله اش پشيمان شد خواست برگرداند، قبول كند، دوم كسى كه غمى از دل غمگينى برگيرد و او را تسلى خاطر بخشد، سوم كسى كه بنده اى را (در راه خدا) آزاد كند، و چهارم آنكه مرد بى زن را زن دهد يعنى وسايل ازدواج آن را فراهم آورد و يا ميانجى گرى كند)).(68)
از امام صادق عليه السلام :
((سه كس روز قيامت در سايه عرش الهى كه جز آن سايه اى نيست سايه مى گيرند كسى كه برادر مسلمانش را زن دهد و كسى كه خادمى براى او تهيه كند، و كسى كه اسرار (سر) برادر مسلمانش را فاش نكند)).(69)
از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم :
((هر كس تزويج كند بين دو مؤ من را يعنى زن و مرد مؤ منى را بازدواج يكديگر بياورد، خداى عزوجل هزار حورالعين را به ازدواج او در مى آورد كه هر يكى از آنها در قصرى كه از درّ و ياقوت ساخته شده باشد، همگى در اختيار او قرار مى گيرد و هر قدمى كه در اين راه بردارد و يا هر كلمه اى كه بعنوان ميانجيگرى بر زبان آورد خداوند ثواب عبادت شبها و روزه روزه دارها را به او مى دهد.
و هر كس عملى انجام دهد كه بين زن و شوهر تفرقه افتد، غضب و لعنت خداوند در دنيا و آخرت نصيب او گردد و بر خدا حق است كه هزار سنگ آتشين بر سر او فرود آورد (اين كار را خداوند در قيامت انجام خواهد داد).
و هر كس در تفرقه و جدائى بين زن و شوهر اقدام نمايد، هر چند كه عمل او به ثمر نرسد و آن دو از هم جدا نشوند، باز هم او در دنيا و آخرت به غضب و لعنت الهى دچار مى شود و ديدار و توجه پروردگار براى هميشه بر او حرام مى گردد)).(70)
لعنت خدا بر كسى كه ميان زن و شوهرها تفرقه اندازد. (آمين ).
afsanah82
10-28-2010, 11:18 PM
زنهايمان را تا چه اندازه دوست داشته باشيم ؟
مى دانيم كه يكى از سرمايه هاى فطرى و ذخائر طبيعى انسان (محبت ) و دوست داشتن همديگر است كه خداوند آن را در وجود انسانها قرار داده است و هر انسانى مى خواهد دوست بدارد و او را هم دوست داشته باشند، اين است كه مى گويند: اساس زندگى انسانها بر پايه محبت بنا نهاده شده و هر كس محبتش بيشتر باشد زندگى او شيرين تر و لذتبخش تر مى شود.
اين است كه بعضى از بزرگان ما محبت را دين ، و دين را همان محبت معرفى كرده اند و فرموده اند:
((الدين هو الحب و الحب هو الدين)).
يعنى : دين همان محبت است و محبت همان دين است .
يا اينكه فرموده اند:
((هل الدين الا الحب )).
يعنى : دين جز محبت چيز ديگرى است ؟!؟
اديبان و شاعران هم محبت را معجون و خميره هر خوبى دانسته و اشعارى در اين باره سروده اند:
(شعر شعراء درباره محبت )
اديبى گويد:
از محبت تلخها شيرين شود
وز محبت مسها زرين شود
از محبت دردها صافى شود
وز محبت دردها شافى شود
از محبت خارها گل شود
وز محبت سركه ها مل مى شود
از محبت سجن گلشن مى شود
بى محبت روضه گلخن مى شود
از محبت نار نورى مى شود
وز محبت ديو حورى مى شود
از محبت حزن شادى مى شود
وز محبت غول هادى مى شود
از محبت نيش نوش مى شود
وز محبت شير موشى مى شود
از محبت سقم صحت مى شود
وز محبت قهر رحمت مى شود
از محبت مرده زنده مى شود
وز محبت شاه بنده مى شود
(محبت در دل پاك )
شعر از بهارستان بنيسى :
محبت چيست گويم نيك دانى
به حرفم گوش كن با مهربانى
محبت ميوه قلب سليم است
اگر از لفظ بدست آرى معانى
بدست آوردن معنى ز الفاظ
تدبر خواهد و هم كاردانى
بود علم محبت علم ذاتى
كه بايد ظبط گردد در نهانى
نهانت را نگهدار ز هر عيب
به هر وقت به هر دور و زمانى
بكن وصلت به روح معنويت
ز جانت بگذر، يابى تو جانى
روانت را بكن پاك از پليدى
ز بدها دور باش تا مى توانى
اگر گشتى چنان مهر و محبت
بدل آيد كنى روشن روانى
همين اشعار را هر وقت خوانى
بخوان حمدى بياد "داستاني"
((داستانى ))
پس محبت خميره هر خوبى است ، بوسيله آن تلخيها شيرين و مسها زرين مى شود، و دردها بوسيله آن شفا پيدا مى كند و نارى ، نورى مى شود و ديو حورى ، پس چه بهتر كه اين سرمايه فطرى و وديعه خدادادى را بيشتر از هر چيز و هر كس در خانواده خود به فعليت در آوريم و بيشتر از همه به همسر خود محبت ورزيم و به اين وسيله به زندگى خود صفا بخشيده و پايه هاى زندگى خود را با خشت هاى محبت بچينيم .
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.