s.rozekabood
01-10-2014, 05:38 PM
حاجی پس از انجام نماز طواف حج ، باید هفت مرتبه فاصله بین «صفا» و «مَروه» را كه امروزه به صورت سالنى ساخته شده و كنار مسجدالحرام قرار دارد بپیماید. در این عمل عبادی همانند سایر اعمال مذهبی ، معانی و مفاهیمی نهفته است که وقوف و علم به این معانی در انجام هر چه بهتر مناسک بی تأثیر نخواهد بود .
سرّ نامیدن صفا به نام «صفا» و مروه به اسم «مروه»
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند:صفا را به این خاطر صفا خواندهاند كه: مصطفى و برگزیده شده آدم بود كه بر كوه صفا هبوط كرد لذا از اسم آدم (یعنى از كلمه مصطفى) نامى و اسمى براى كوه اتخاذ شد و دلیل بر این كه آدم مصطفى است آیه شریفه:
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ (خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید) مىباشد و چون حوّا بر كوه مروه فرود آمد این كوه را به این نام خواندند چه آنكه مرأه یعنى (زن) كه حوّا باشد بر آن نازل گردید پس براى كوه نامى از اسم مرأه اتخاذ گردید. (علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى/ج2 /387 )
سرّ تشریع شدن سعى بین دو كوه صفا و مروه
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتى اسماعیل را كه شیرخوارهاى بود در مكّه گذارد وى تشنه بود و بین كوه صفا و مروه درختى بود، مادر اسماعیل از منزلش بیرون شد تا به كوه صفا رسید، كسى را در آن جا ندید پس گفت: آیا در این وادى انیس نمىباشد؟كسى جوابش را نداد، پس از آن جا گذشت تا به مروه رسید در آن جا نیز احدى را مشاهده نكرد باز گفت: آیا در اینجا انیسى نمىباشد؟هیچ جوابى نشنید، پس به صفا برگشت دوباره كلامش را تكرار كرد و جوابى نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تكرار شد، پس حق تعالى آن را سنّت قرار داد كه حاجىها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. علاوه بر این سعى بین صفا و مروه به خاطر این تشریع شد كه ابلیس بر حضرت ابراهیم علیه السّلام ظاهر شد پس جبرئیل به حضرت فرمان داد بر او سخت بگیرد و از خود براندش ابراهیم علیه السّلام چنین كرد، یعنى به صورت هروله سر در عقب ابلیس گذارد، ابلیس فرار كرد لذا هروله در بین این دو كوه سنت گردید.
سعی بین صفا و مروه و درس بندگی
سعی بین صفا و مروه تنها پیاده روی ساده و به دور از درس و حکمت نیست بلکه با خود دریای عظیمی از معرفت را به همراه دارد. از آن جمله عشق و امید به خدا؛ اطاعت و بندگی، ایثار و گذشت.
خوف و امید در صفا و مروه
سعى بین این دو كوه، تجسّم امیدوارى زنى است كه با امید به رحمت خداوند در بیابان بى آب و علف براى به دست آوردن آبى براى كودكش در تكاپوست، و با تلاطم درونى، از صفا به مروه و از مروه به صفا مىرود و به عبارت دیگر از صداقت به مروّت و مردانگى و از مردانگى به صداقت و صفا مىرود و سرانجام با خلوصش از نظر برون به آب زمزم و از جنبه درون به آب حیات مىرسد، و در اثر صبر و تحمل و كوشش و استقامت، خانه خدا را آباد و نسل خود را به وجاهت مىرساند. سعى صفا و مروه به ما مىآموزد در نومیدی ها بسى امیدها است، هاجر مادر اسماعیل در جایى كه آبى به چشم نمىخورد تلاش كرد خدا هم از راهى كه تصور نمىكرد او را سیراب نمود.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: آیا مىدانى معناى تردّد بین دو كوه صفا و مروه چیست؟ یعنى خدایا! من بین خوف و رجا به سر مىبرم، نه خوف محض دارم و نه رجاء محض. نه آنچنان است كه فقط بترسم و هیچ امید نداشته باشم و نه آنچنان است كه همه امید باشد و هیچ ترس نباشد. این تردّد بین صفا و مروه همان تردد بین خوف و رجاء است.
مۆمن و مسلمان تا زنده است بین خوف و رجاء بسر مىبرد؛ خوف دارد از كارهاى خود و امید دارد به لطف حقّ. آنگاه كه روى به جانب صفا دارد سعى مىكند خود را تصفیه نماید و وقتى به سوى مروه مىرود، سعى مىكند مروّت و مردانگى به دست آورد؛ چرا كه مروه یادآور مروّت و مردانگى است و صفا یادآور تصفیه و تهذیب روح، آرى، هر یك از اینها سرّى دارد.
گذشتن از همه جز خدا
کسی که سعىبین صفا و مروه كند و هنوز روح خودیّت و منیّت، در او زنده باشد، به حقیقت سعى نرسیده است. اگر برابر برخى از روایات در این مكان شیطان بر ابراهیم علیهالسلام مجسّم گشته و حضرتش با سعى خود او را تعقیب كرده تا از ساحت مقدّس بیت اللَّه دور سازد( علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، جلد 2، 391) پس حاجى سالك نیز با این عمل، حركت ابراهیم خلیل را تكرار مىكند و شیطان را از قلب خود كه نه تنها خانه خدا كه « عرش قدس الهى » است مىراند و با هروله كردن، از هوا و هوس خود فرار مىكند و از قدرت و شخصیت خود، تبرّى مىجوید؛ و به این وسیله روح و درون خود را براى لقاء و دیدار یار، پاك و پاكیزه و آماده مىگرداند حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:
در وقت هروله كردن در میان صفا و مروه، قصد كن دور شدن از خواهشهاى نفسانى را، و برى بودن از حول و قوّت خود را. یعنى: كه به مدد و یارى جناب عزّت، و به حول و قوّت او، گذشتم از همه خواهشهاى نفسانى، و دورى نمودم از همه اغواهاى شیطانى. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 168)
سعى صفا و مروه به ما مىگوید: قدر این آئین و مركز توحید را بدانید افرادى خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا این مركز توحید را امروز براى شما حفظ كردند. به همین دلیل خداوند بر هر فردى از زائران خانهاش واجب كرده با لباس و وضع مخصوص و عارى از هر گونه امتیاز و تشخص هفت مرتبه براى تجدید آن خاطرهها بین این دو كوه را بپیماید. كسانى كه در اثر كبر و غرور حاضر نبودند حتى در معابر عمومى قدم بر دارند و ممكن نبود در خیابانها به سرعت راه بروند در آنجا باید بخاطر امتثال فرمان خدا گاهى آهسته و زمانى" هرولهكنان" با سرعت پیش بروند و بنا به روایات متعدد، اینجا مكانى است كه دستوراتش براى بیدار كردن متكبران است!. (تفسیر نمونه، ج1، ص: 543)
مراسم حج در حقیقت یک دوره كامل از صحنههاى مبارزات ابراهیم و منزلگاه هاى توحید و بندگى و فداكارى اخلاص را در خاطرهها مجسم مىسازد. اگر مسلمانان به هنگام انجام این مناسك به روح و اسرار آن واقف باشند و به جنبههاى مختلف" سمبولیك" آن بیندیشند یک كلاس بزرگ تربیتى و یک دوره كامل خداشناسى و پیامبرشناسى و انسانشناسى است.
سرّ نامیدن صفا به نام «صفا» و مروه به اسم «مروه»
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند:صفا را به این خاطر صفا خواندهاند كه: مصطفى و برگزیده شده آدم بود كه بر كوه صفا هبوط كرد لذا از اسم آدم (یعنى از كلمه مصطفى) نامى و اسمى براى كوه اتخاذ شد و دلیل بر این كه آدم مصطفى است آیه شریفه:
إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ (خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزید) مىباشد و چون حوّا بر كوه مروه فرود آمد این كوه را به این نام خواندند چه آنكه مرأه یعنى (زن) كه حوّا باشد بر آن نازل گردید پس براى كوه نامى از اسم مرأه اتخاذ گردید. (علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى/ج2 /387 )
سرّ تشریع شدن سعى بین دو كوه صفا و مروه
حضرت ابى عبد اللَّه علیه السّلام، فرمودند: حضرت ابراهیم علیه السّلام وقتى اسماعیل را كه شیرخوارهاى بود در مكّه گذارد وى تشنه بود و بین كوه صفا و مروه درختى بود، مادر اسماعیل از منزلش بیرون شد تا به كوه صفا رسید، كسى را در آن جا ندید پس گفت: آیا در این وادى انیس نمىباشد؟كسى جوابش را نداد، پس از آن جا گذشت تا به مروه رسید در آن جا نیز احدى را مشاهده نكرد باز گفت: آیا در اینجا انیسى نمىباشد؟هیچ جوابى نشنید، پس به صفا برگشت دوباره كلامش را تكرار كرد و جوابى نیامد سپس به مروه برگشت و این عمل هفت بار تكرار شد، پس حق تعالى آن را سنّت قرار داد كه حاجىها از صفا به مروه و از مروه به صفا تا هفت مرتبه بروند. علاوه بر این سعى بین صفا و مروه به خاطر این تشریع شد كه ابلیس بر حضرت ابراهیم علیه السّلام ظاهر شد پس جبرئیل به حضرت فرمان داد بر او سخت بگیرد و از خود براندش ابراهیم علیه السّلام چنین كرد، یعنى به صورت هروله سر در عقب ابلیس گذارد، ابلیس فرار كرد لذا هروله در بین این دو كوه سنت گردید.
سعی بین صفا و مروه و درس بندگی
سعی بین صفا و مروه تنها پیاده روی ساده و به دور از درس و حکمت نیست بلکه با خود دریای عظیمی از معرفت را به همراه دارد. از آن جمله عشق و امید به خدا؛ اطاعت و بندگی، ایثار و گذشت.
خوف و امید در صفا و مروه
سعى بین این دو كوه، تجسّم امیدوارى زنى است كه با امید به رحمت خداوند در بیابان بى آب و علف براى به دست آوردن آبى براى كودكش در تكاپوست، و با تلاطم درونى، از صفا به مروه و از مروه به صفا مىرود و به عبارت دیگر از صداقت به مروّت و مردانگى و از مردانگى به صداقت و صفا مىرود و سرانجام با خلوصش از نظر برون به آب زمزم و از جنبه درون به آب حیات مىرسد، و در اثر صبر و تحمل و كوشش و استقامت، خانه خدا را آباد و نسل خود را به وجاهت مىرساند. سعى صفا و مروه به ما مىآموزد در نومیدی ها بسى امیدها است، هاجر مادر اسماعیل در جایى كه آبى به چشم نمىخورد تلاش كرد خدا هم از راهى كه تصور نمىكرد او را سیراب نمود.
امام سجاد علیه السلام فرمودند: آیا مىدانى معناى تردّد بین دو كوه صفا و مروه چیست؟ یعنى خدایا! من بین خوف و رجا به سر مىبرم، نه خوف محض دارم و نه رجاء محض. نه آنچنان است كه فقط بترسم و هیچ امید نداشته باشم و نه آنچنان است كه همه امید باشد و هیچ ترس نباشد. این تردّد بین صفا و مروه همان تردد بین خوف و رجاء است.
مۆمن و مسلمان تا زنده است بین خوف و رجاء بسر مىبرد؛ خوف دارد از كارهاى خود و امید دارد به لطف حقّ. آنگاه كه روى به جانب صفا دارد سعى مىكند خود را تصفیه نماید و وقتى به سوى مروه مىرود، سعى مىكند مروّت و مردانگى به دست آورد؛ چرا كه مروه یادآور مروّت و مردانگى است و صفا یادآور تصفیه و تهذیب روح، آرى، هر یك از اینها سرّى دارد.
گذشتن از همه جز خدا
کسی که سعىبین صفا و مروه كند و هنوز روح خودیّت و منیّت، در او زنده باشد، به حقیقت سعى نرسیده است. اگر برابر برخى از روایات در این مكان شیطان بر ابراهیم علیهالسلام مجسّم گشته و حضرتش با سعى خود او را تعقیب كرده تا از ساحت مقدّس بیت اللَّه دور سازد( علل الشرایع، ترجمه ذهنی تهرانی، جلد 2، 391) پس حاجى سالك نیز با این عمل، حركت ابراهیم خلیل را تكرار مىكند و شیطان را از قلب خود كه نه تنها خانه خدا كه « عرش قدس الهى » است مىراند و با هروله كردن، از هوا و هوس خود فرار مىكند و از قدرت و شخصیت خود، تبرّى مىجوید؛ و به این وسیله روح و درون خود را براى لقاء و دیدار یار، پاك و پاكیزه و آماده مىگرداند حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:
در وقت هروله كردن در میان صفا و مروه، قصد كن دور شدن از خواهشهاى نفسانى را، و برى بودن از حول و قوّت خود را. یعنى: كه به مدد و یارى جناب عزّت، و به حول و قوّت او، گذشتم از همه خواهشهاى نفسانى، و دورى نمودم از همه اغواهاى شیطانى. (مصباح الشریعة / ترجمه و شرح عبد الرزاق گیلان / 168)
سعى صفا و مروه به ما مىگوید: قدر این آئین و مركز توحید را بدانید افرادى خود را تا لب پرتگاه مرگ رساندند تا این مركز توحید را امروز براى شما حفظ كردند. به همین دلیل خداوند بر هر فردى از زائران خانهاش واجب كرده با لباس و وضع مخصوص و عارى از هر گونه امتیاز و تشخص هفت مرتبه براى تجدید آن خاطرهها بین این دو كوه را بپیماید. كسانى كه در اثر كبر و غرور حاضر نبودند حتى در معابر عمومى قدم بر دارند و ممكن نبود در خیابانها به سرعت راه بروند در آنجا باید بخاطر امتثال فرمان خدا گاهى آهسته و زمانى" هرولهكنان" با سرعت پیش بروند و بنا به روایات متعدد، اینجا مكانى است كه دستوراتش براى بیدار كردن متكبران است!. (تفسیر نمونه، ج1، ص: 543)
مراسم حج در حقیقت یک دوره كامل از صحنههاى مبارزات ابراهیم و منزلگاه هاى توحید و بندگى و فداكارى اخلاص را در خاطرهها مجسم مىسازد. اگر مسلمانان به هنگام انجام این مناسك به روح و اسرار آن واقف باشند و به جنبههاى مختلف" سمبولیك" آن بیندیشند یک كلاس بزرگ تربیتى و یک دوره كامل خداشناسى و پیامبرشناسى و انسانشناسى است.