s.rozekabood
01-01-2014, 06:36 PM
خانه اقوام که می روم خود به خود استرس می گیرم دستم شروع به لرزیدن می کند طوری که نمی توانم از شدت لرزش دستم، چای بخورم لطفا راهنمایی ام کنید.
لازم است، برای راهنمایی بهتر شما مخاطب محترم پاسخ سوالاتی نظیر این ها را داشته باشیم: رفتن به خانه اقوام چه چیزی را به ذهن شما می آورد؟ رفتن به مهمانی برای شما چه معنایی دارد؟ آیا به طور کلی هر کجا می روید دچار استرس می شوید و یا در منزل افراد خاصی این احساس را دارید؟ رفتن به خانه اقوام چه افکار و احساساتی را در شما برمی انگیزد؟ آیا تا به حال در مجلسی این تجربه را داشته اید که لیوان چای از دستتان بیفتد و دیگران به این واقعه واکنش ناخوشایندی نشان دهند؟ چرا که ذهن ما قادر است خاطرات ناخوشایند را حفظ کند و هر بار که در شرایط مشابهی قرار می گیریم آن خاطرات را تداعی کند.
۴ توصیه به شما
توصیه های من به شما این است که :
۱ - به روان شناس مراجعه کنید: نزد روان شناس بروید و اطلاعات بیشتری از مواقعی که دچار استرس می شوید در اختیار او قرار دهید و مشاوره کامل دریافت کنید.
۲ - فشارهای روحی خود را تخلیه کنید: توصیه می کنم با دوستان نزدیک و صمیمی خود که در کنارشان احساس آرامش دارید ارتباط بیشتری برقرار کنید. درد دل کردن با دوستان و تخلیه فشارهای روحی یکی از چیزهایی است که در شرایط فعلی به شما کمک بسیاری می کند.
۳ - به دنبال تایید شدن از طرف همه نباشید: نگرانی از مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران باعث می شود احساس آرامش خود را از دست بدهیم و رفته رفته فقط برای دیگران زندگی کنیم و به دنبال آن با خود بیگانه شویم. اوقات فراغت خود را با ورزش، پیاده روی، مطالعه و امور مختلف تفریحی پر کنید، طوری که تقریبا وقت خالی طی روز برایتان باقی نماند.
به یاد داشته باشید، استرس ها زمانی به سراغمان می آیند که قصد داریم همواره همگان را از خود راضی نگه داریم؛ بنابراین اول افکار غیرمنطقی تان و سپس احساساتی را که به دنبال آن تجربه می کنید بررسی کنید. برای تغییر دادن احساسات تان لازم است افکارتان را تغییر دهید.
۴ - همان کسی باشید که دوست دارید: به یاد داشته باشید که آنقدر فرصت نداریم که به خاطر دیگران زندگی کنیم. قبل از هر کسی جسم و روان خودتان را دوست داشته باشید. دوست داشتن خود و عزت نفس با خودخواهی و غرور بی جا تفاوت بسیار دارد! به قول شکسپیر: سعی کنید همان کسی باشید که دوست دارید، تا مجبور نشوید آن چه را که هستید دوست داشته باشید.
لازم است، برای راهنمایی بهتر شما مخاطب محترم پاسخ سوالاتی نظیر این ها را داشته باشیم: رفتن به خانه اقوام چه چیزی را به ذهن شما می آورد؟ رفتن به مهمانی برای شما چه معنایی دارد؟ آیا به طور کلی هر کجا می روید دچار استرس می شوید و یا در منزل افراد خاصی این احساس را دارید؟ رفتن به خانه اقوام چه افکار و احساساتی را در شما برمی انگیزد؟ آیا تا به حال در مجلسی این تجربه را داشته اید که لیوان چای از دستتان بیفتد و دیگران به این واقعه واکنش ناخوشایندی نشان دهند؟ چرا که ذهن ما قادر است خاطرات ناخوشایند را حفظ کند و هر بار که در شرایط مشابهی قرار می گیریم آن خاطرات را تداعی کند.
۴ توصیه به شما
توصیه های من به شما این است که :
۱ - به روان شناس مراجعه کنید: نزد روان شناس بروید و اطلاعات بیشتری از مواقعی که دچار استرس می شوید در اختیار او قرار دهید و مشاوره کامل دریافت کنید.
۲ - فشارهای روحی خود را تخلیه کنید: توصیه می کنم با دوستان نزدیک و صمیمی خود که در کنارشان احساس آرامش دارید ارتباط بیشتری برقرار کنید. درد دل کردن با دوستان و تخلیه فشارهای روحی یکی از چیزهایی است که در شرایط فعلی به شما کمک بسیاری می کند.
۳ - به دنبال تایید شدن از طرف همه نباشید: نگرانی از مورد قضاوت قرار گرفتن توسط دیگران باعث می شود احساس آرامش خود را از دست بدهیم و رفته رفته فقط برای دیگران زندگی کنیم و به دنبال آن با خود بیگانه شویم. اوقات فراغت خود را با ورزش، پیاده روی، مطالعه و امور مختلف تفریحی پر کنید، طوری که تقریبا وقت خالی طی روز برایتان باقی نماند.
به یاد داشته باشید، استرس ها زمانی به سراغمان می آیند که قصد داریم همواره همگان را از خود راضی نگه داریم؛ بنابراین اول افکار غیرمنطقی تان و سپس احساساتی را که به دنبال آن تجربه می کنید بررسی کنید. برای تغییر دادن احساسات تان لازم است افکارتان را تغییر دهید.
۴ - همان کسی باشید که دوست دارید: به یاد داشته باشید که آنقدر فرصت نداریم که به خاطر دیگران زندگی کنیم. قبل از هر کسی جسم و روان خودتان را دوست داشته باشید. دوست داشتن خود و عزت نفس با خودخواهی و غرور بی جا تفاوت بسیار دارد! به قول شکسپیر: سعی کنید همان کسی باشید که دوست دارید، تا مجبور نشوید آن چه را که هستید دوست داشته باشید.