s.rozekabood
12-23-2013, 08:48 PM
اگر در همسر خود از یک سو، شاهد نواقص و نقاط ضعفی هستیم باید تذکرات خود را در قالب مودّت و رحمت به او هدیه دهیم.
تذکر دادن به همسر
مردی را تصور کنید که بعد از مشکلات و تشنجات محیط کار خود، ناراحت و خسته وارد منزل می شود. او با مشاهده کوچکترین نابسامانی در منزل، مثلا دعوای بچه ها و یا شور بودن غذا، شروع به داد و فریاد می کند. و یا خانمی را در نظر بگیرید که وقتی وارد خانه می شود ، مشاهده می کند که همسرش آشپزخانه را شلوغ و به هم ریخته کرده ، پوست تخمه ها را روی فرش ریخته ، لباسهایش را روی مبل انداخته و کلا منزل را به بازار شام تبدیل کرده است، نا خود آگاه یک جیغ بنفش می زند. حال همسر وی چه واکنشی می تواند داشته باشد؟
در مقابل می تواند شروع به داد و فریاد و شکایت کند تا از او کم نیاورد، ادامه اش را هم که خودتان می دانید. اما در یک واکنش دیگر می تواند با خوش رویی و بیان الفاظ لطیف و محبت آمیز با همسر خود همدل شود و عصبانیت او را کاهش دهد.
به یقین واکنش دوم امکان گفتگو و ارتباط بیشتر و اتخاذ تصمیم بهتری بین آن دو را فراهم می آورد. پس هر گاه اختلاف زن و شوهر به برخوردهای فیزیکی انجامید، می توان نتیجه گرفت که هیچ یک از ان دو از توانایی اندیشه و مهارت های گفتاری و عاطفی مناسب بهره نبرده اند.
هر چه افراد از قدرت اندیشه و به تبع آن از مهارت کلامی بیشتری برخوردار باشند، از قدرت جسمی خود کمتر استفاده می کنند و از درگیری های غیرکلامی و فیزیکی فاصله ی بیشتری می گیرند.
مسئله ی «نقد و اصلاح» در ازدواج، تربیت فرزند و ارتباط های اجتماعی، مسئله ای جدّی است که ظرافت های خاص و آگاهی های در خور خود را می طلبد.
اگر در همسر خود از یک سو، شاهد نواقص و نقاط ضعفی هستیم و از سوی دیگر پایداری آرامش خانواده و رفع معایب و پیشرفت او را طالبیم، باید تذکرات خود را در قالب مودّت و رحمت به او هدیه دهیم.
همه ی ما به تجربه دریافته ایم که هر تذکّری هر چند کوچک و کم اهمیت، دردآور است. اگر قرار باشد که به خود ما تذکّری داده شود، نبضمان تندتر می زند؛ قلبمان به تپش می افتد و بالاخره احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد. حتی اگر این تذکّر را خصوصی هم بدهند، احساس می کنیم که آبرویمان در نزد گوینده رفته است؛ به تعبیر دیگر همین که در این فضا قرار می گیریم، احساس می کنیم که تمام شخصیت ما به مخاطره افتاده است.
اگر به زعم خود فرد نقّادی هستید، باید بدانید که نقّاد کسی است که با ظرافت نظر، خوب ها را از بدها جدا می کند. در واقع او همواره در کمین صید خوبی هاست. اما آفت غالب این گونه سخن آن است که گاه نحوه ی کلام، جدال برانگیز می شود؛ در حقیقت مشکل از آنجایی آغاز می شود که به نحوی، ساختار بحث بر پایه ی ایراد و اشکال شکل می گیرد؛ یعنی می خواهیم ایراد بگیریم و شخص مقابل، می خواهد از خود دفاع کند.
"چرا فلان رفتار را با مادرم داشتی؟" و یا "تو چرا هر وقت برادرم را میبینی، اینقدر اخم می کنی؟" و یا " چرا با بچه اینجوری حرف می زنی؟"
لذا هنگامی که از همسر خود ناراحت هستیم، با او صحبت نکنیم؛ بگذاریم آرام شویم تا بتوانیم آن تذکر را در قالب مودّت و رحمت مطرح کنیم. در گفتار و کردار، در سکنات و رفتار و در دلبری ها، این مودّت و رحمت باید ظهور کند. به خصوص آقایان باید دقت بیشتری داشته باشند. در روایات تأکید ویژه ای بر ایشان شده است. مرد نباید در برخورد با همسرش سرسنگین باشد؛ باید با او بسیار نرم برخورد کند، باید به او ابراز محبت کند؛ علاقه خود و خوبی های او را به زبان بیاورد و عشق خود را نثار وی کند. نگوید خودش می داند که من چقدر دوستش دارم! دانستن کافی نیست، بلکه این علاقه باید به کلام بیاید.
تذکر دادن به همسر
مردی را تصور کنید که بعد از مشکلات و تشنجات محیط کار خود، ناراحت و خسته وارد منزل می شود. او با مشاهده کوچکترین نابسامانی در منزل، مثلا دعوای بچه ها و یا شور بودن غذا، شروع به داد و فریاد می کند. و یا خانمی را در نظر بگیرید که وقتی وارد خانه می شود ، مشاهده می کند که همسرش آشپزخانه را شلوغ و به هم ریخته کرده ، پوست تخمه ها را روی فرش ریخته ، لباسهایش را روی مبل انداخته و کلا منزل را به بازار شام تبدیل کرده است، نا خود آگاه یک جیغ بنفش می زند. حال همسر وی چه واکنشی می تواند داشته باشد؟
در مقابل می تواند شروع به داد و فریاد و شکایت کند تا از او کم نیاورد، ادامه اش را هم که خودتان می دانید. اما در یک واکنش دیگر می تواند با خوش رویی و بیان الفاظ لطیف و محبت آمیز با همسر خود همدل شود و عصبانیت او را کاهش دهد.
به یقین واکنش دوم امکان گفتگو و ارتباط بیشتر و اتخاذ تصمیم بهتری بین آن دو را فراهم می آورد. پس هر گاه اختلاف زن و شوهر به برخوردهای فیزیکی انجامید، می توان نتیجه گرفت که هیچ یک از ان دو از توانایی اندیشه و مهارت های گفتاری و عاطفی مناسب بهره نبرده اند.
هر چه افراد از قدرت اندیشه و به تبع آن از مهارت کلامی بیشتری برخوردار باشند، از قدرت جسمی خود کمتر استفاده می کنند و از درگیری های غیرکلامی و فیزیکی فاصله ی بیشتری می گیرند.
مسئله ی «نقد و اصلاح» در ازدواج، تربیت فرزند و ارتباط های اجتماعی، مسئله ای جدّی است که ظرافت های خاص و آگاهی های در خور خود را می طلبد.
اگر در همسر خود از یک سو، شاهد نواقص و نقاط ضعفی هستیم و از سوی دیگر پایداری آرامش خانواده و رفع معایب و پیشرفت او را طالبیم، باید تذکرات خود را در قالب مودّت و رحمت به او هدیه دهیم.
همه ی ما به تجربه دریافته ایم که هر تذکّری هر چند کوچک و کم اهمیت، دردآور است. اگر قرار باشد که به خود ما تذکّری داده شود، نبضمان تندتر می زند؛ قلبمان به تپش می افتد و بالاخره احساس ناخوشایندی به ما دست می دهد. حتی اگر این تذکّر را خصوصی هم بدهند، احساس می کنیم که آبرویمان در نزد گوینده رفته است؛ به تعبیر دیگر همین که در این فضا قرار می گیریم، احساس می کنیم که تمام شخصیت ما به مخاطره افتاده است.
اگر به زعم خود فرد نقّادی هستید، باید بدانید که نقّاد کسی است که با ظرافت نظر، خوب ها را از بدها جدا می کند. در واقع او همواره در کمین صید خوبی هاست. اما آفت غالب این گونه سخن آن است که گاه نحوه ی کلام، جدال برانگیز می شود؛ در حقیقت مشکل از آنجایی آغاز می شود که به نحوی، ساختار بحث بر پایه ی ایراد و اشکال شکل می گیرد؛ یعنی می خواهیم ایراد بگیریم و شخص مقابل، می خواهد از خود دفاع کند.
"چرا فلان رفتار را با مادرم داشتی؟" و یا "تو چرا هر وقت برادرم را میبینی، اینقدر اخم می کنی؟" و یا " چرا با بچه اینجوری حرف می زنی؟"
لذا هنگامی که از همسر خود ناراحت هستیم، با او صحبت نکنیم؛ بگذاریم آرام شویم تا بتوانیم آن تذکر را در قالب مودّت و رحمت مطرح کنیم. در گفتار و کردار، در سکنات و رفتار و در دلبری ها، این مودّت و رحمت باید ظهور کند. به خصوص آقایان باید دقت بیشتری داشته باشند. در روایات تأکید ویژه ای بر ایشان شده است. مرد نباید در برخورد با همسرش سرسنگین باشد؛ باید با او بسیار نرم برخورد کند، باید به او ابراز محبت کند؛ علاقه خود و خوبی های او را به زبان بیاورد و عشق خود را نثار وی کند. نگوید خودش می داند که من چقدر دوستش دارم! دانستن کافی نیست، بلکه این علاقه باید به کلام بیاید.