PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید :  اگر می خواهید کودکتان اهل پس انداز باشد !



s.rozekabood
12-10-2013, 03:48 PM
پارسا هنوز جمع زدن بلد نیست اما ارزش صرفه‌جویی را می‌داند. پدر پارسا آموزش صرفه‌جویی به فرزندانش را از زمانی که بچه‌هایش حتی درست نمی‌توانستند جمله بسازند، شروع کرد. کارشناسان معتقدند داشتن سواد مالی یکی از مهارت‌های زندگی است که باید از سنین کم به کودک آموزش داده شود. این مسئله باعث می‌شود در بزرگسالی کمتر دچار اشتباه‌های پرهزینه شوند.
متخصصان مي‌گويند داشتن مهارت مالی و پولی بیشتر از تحصیلات دانشگاهی در موفقیت فرد نقش دارد. پس هر چه زودتر شروع کنید، بهتر است. بچه‌های یک تا 2 ساله ارزش پول را نمی‌فهمند اما می‌توان مفهوم کاهش ضایعات را به آنها ياد داد. برای مثال اگر پسر شما یک لیوان شیر خواست و فقط نصف آن را خورد، به او بگویید که بقیه شیر را هدر داده است‌ و نمی‌تواند به این زودی دوباره شیر بخورد. حسن عسگری‌فر، روانشناس و مشاور به شما می‌گوید در هر سنی چه آموزشی مناسب‌تر است.

به تفاوت‌ها فكر كنيد
در خانواده‌هایی که اقتصاد جایگاه تعریف شده‌ای دارد و البته این تعاریف به زبان خود کودک نیز برای او شرح داده می‌شود، کودک یکی از شرکای واقعی خانواده است و از یک مصرف کننده صرف در طول عمرش از کودکی به نوجوانی و جوانی به یک شریک و سرمایه‌گذار مالی تبديل مي‌شود، طوری که در نوجوانی و جوانی در تصمیمات اقتصادی خانواده دخیل و تاثیرگذار خواهد بود. انتظاری که از یک نوجوان آموزش داده شده در دنیای مهارت های اقتصادی وجود دارد، مسلما در یک کودک 3 تا 5 ساله محدود است. داشتن یک قلک برای کودک 3 ساله همانقدر حائز اهمیت است که داشتن یک دفترچه حساب پس انداز برای یک نوجوان و البته مدیریت خانواده و گاه نظارت و حمایت ایشان برای پربار شدن همان قلک یا دفترچه حساب پس انداز فرزندان.
3 تا 4 سالگی
پول چیست؟
بدون شک ممکن است برای آموزش توالت رفتن کودک 3 یا 4 ساله‌تان بیشتر درگیر باشید اما یادتان باشد که باید کلاس‌هایی هم برای آموزش پول برایش بگذارید. در این سن او نمی‌تواند بفهمد مفهوم پول چیست اما شما می‌توانید کم کم تفاوت سکه‌های مختلف را به او آموزش دهید.

یک راه این است که یک بازی بامزه راه بیندازید. به او بگویید سکه‌ها را در اندازه و رنگ‌های مختلف قرار دهد. بازی نمایشی هم می‌توانید انجام دهید، مثلا بازی فروشگاه یا رستوران. مواد لازم این بازی تمام اسباب‌بازی‌هایی است که کودک می‌خواهد بفروشد، با مقداری پول.

خواسته چيست؟ نياز چيست؟
کارشناسان معتقدند این سن بهترین زمان برای آموزش مفهوم نیاز دربرابر تجمل است. می‌توانید بازی نیاز یا خواستن را زمانی که با فرزندتان برای خرید بیرون می‌روید انجام دهید. یادتان باشد چیزهایی مانند شیر و برنج در دسته نیازها هستند در حالی که شکلات و پاستیل در رده خواسته‌ها قرار می‌گیرند. در این سن ممکن است بچه‌ها از شما بخواهند که اسباب‌بازی خاصی را برای‌شان بخرید یا حتی بازی‌های کامپیوتری جدید بخواهند، وقتی این کار را کردند این فرصت را برایشان فراهم کنید تا با مفهوم صرفه‌جویی آشنا شوند. باید به فرزندتان توضیح دهید که رفتن به مغازه اسباب‌بازی فروشی هميشه برابر با خریدن یک اسباب‌بازی نیست. آیا شما به عنوان والدین عادت دارید چیزهایی را که نیاز ندارید بخرید؟ این عادت می‌تواند به فرزندتان نیز به راحتی منتقل شود. وقتی ببینید که فرزندتان با اسباب‌بازی که برایش خریدید بازی نمی‌کند نباید برایش اسباب‌بازی دیگری بخرید.

5 تا 6 سال
بگذاريد خريد كند
این زمان خوبی برای این است که به فرزندتان اجازه دهید به مدیریت پول و پرداخت خرید عادت کند. برای مثال می‌توانید از فرزند 6 ساله‌تان بخواهید برای‌تان شير بخرد. حالا شما این شانس را دارید که مفهوم تفریق و جمع را به فرزندتان بیاموزید. به او هزار تومان می‌دهید تا چیزی را که 900 تومان است، بخرد. بنابراین 100 تومان به او بازگردانده می‌شود و به این ترتیب می‌توانید درباره اینکه چرا به او 100 تومان بازگردانده شده توضیح دهید.

7 تا 9 سال
بودجه چیست؟
این زمانی است که بهتر است به فرزندتان مفهوم بودجه را یاد دهید چون حالا دیگر او پول تو جیبی می‌گیرد. برای مثال برای او توضیح دهیدکه هزینه‌های خانواده با همین بودجه مدیریت می‌شود و با اولویت‌هایی برای نیازها و خواسته مشخص می‌شود. وقتی به اصرار او برای خرید اسباب‌بازی نه می‌گویید برایش علت را توضیح دهید که بودجه ماه برای خرید اسباب‌بازی استفاده شده است یا قیمت اسباب‌بازی با بودجه‌ای که در نظر گرفته شده نمی‌خواند. به او کمک کنید بخشی از پول تو جیبی‌اش را پس‌انداز کند، بخشی را خرج کند و بخشی را برای خیریه اختصاص دهد. برای این کار می‌توانید 3 بطری در نظر بگیرید حتی می‌توانید حساب پس انداز برایش افتتاح کنید.

زیبایی انتخاب
وقتی مفهوم بودجه را به فرزندتان یاد دهید او تشخیص خواهد داد که به دست آوردن پول راحت نیست. کودکان ممکن است پول‌شان را در راه‌های متفاوتی خرج کنند. همچنین به این نتیجه می‌رسند خریدن یک وسیله به معنای چشم‌پوشی از وسایل دیگر است. مدام به او نگویید پولش را چطور خرج کند، به جای آن به او کمک کنید فواید و مضرات چیزی را که می‌خواهد بخرد بسنجد و بعد اجازه دهید خودش تصمیم بگیرد.

10 تا 12 سال
صرفه‌جویی را دوباره توضیح دهید
تا الان فرزند شما معنی پول را به خوبی فهمیده و می‌داند با آن چه کار می‌تواند بکند. پیام صرفه‌جویی را با تشویق نوجوان‌تان به مقایسه قیمت‌ها هنگام خرید دوباره تکرار کنید. وقتی این مفهوم را بازخوانی کنید دیگر پول خود را خرج یک وسیله گران نمی‌کند، در حالی که وسیله مشابه آن با قیمت بهتر وجود دارد.

پول در برابر خوشبختی
کودکان در این سن ممکن است شروع به مقایسه موبایل‌شان یا موقعیت والدین‌شان با ديگران کنند. مهم‌ترین نکته آن است که به فرزندتان یاد دهید پول همه چیز نیست وخوشبختی به آن وابسته نیست.

غيرمستقيم ياد بدهيد
اقتصاد، مهارتی آموختنی است. باور به مقتصد شدن بچه‌ها و باور به داشتن مهارت در کنترل و نگهداری پول که به معنای اندوختن ثروت است، محصول فرایند یادگیری است که خود در برگیرنده 2 نوع یادگیری یعنی یادگیری مشاهده‌ای و یادگیری آموزشی است. منظور از یادگیری مشاهده‌ای به معنی دیدن، درک کردن و به کارگیری است که عمده آن محصول دوره‌های رشدی کودکی و مشاهده الگوهای رفتاری و انتخابی خانواده‌هاست. خانواده‌هایی که در آنها برنامه‌ریزی مالی به عینه مشهود بوده و اتفاقا برای کودک قابل توضیح نیز هست، غیر مستقیم به کودک خود اصل حفظ سرمایه و تبعات مثبت آن را آموزش مي‌دهند.
مثل زمان‌هایی که کودک کالایی را مثل اسباب بازی طلب می‌کند و خانواده برای کودک توضیح می‌دهد که به علت محدودیت مالی (خانواده اینقدر تومان در آمد دارد، اینقدر تومان هم خرج و هزینه‌های خانواده است و کلا اینقدر تومان باقی می‌ماند که باید بین نیازهای همه خانواده تقسیم شود ) توان خرید آن را ندارد و اگر او پول‌های توجیبی‌اش را جمع کند، آنگاه می‌تواند به کمک خانواده، آن کالا و بعدها کالاهای دیگری را نیز خریداری کند. در اینجا مدیریت مالی به صورت غیر مستقیم به کودک آموزش داده می‌شود چرا که کودک سیاق و روش اجرایی خانواده را با آنچه برای او تکلیف می‌کنند در تعارض نمی‌بیند و این خود نوعی تایید بر اشتراک نظری و عملی خانواده برای خود و برای اوست و قبول آن شرایط چندان غیرمتعارف و آزاردهنده نیست.

این 3 اصل را درنظر بگیرید
در خانواده‌هایی که تحقق خواسته‌های کودک و نوجوان مشروط به چیزی یا عملی یا تغییری نمی‌شود و هر چه بخواهد در اسرع وقت مهیا می‌شود، غیرمستقیم کودک می‌آموزد که همیشه توانی برای تحقق آرزوهای او در والدین وجود دارد و ترس از نداشتن و ترس از آینده‌ای که شاید روزی با امروز متفاوت باشدشکل نمی‌گیرد و این یعنی اعتماد کاذب به آینده‌ای پرفراز و نشیب و گاه غیرقابل پیش‌بینی. پس اصل مشروط بودن، اصل اعتدال و اصل نسبی بودن شرایط و آینده باعث قدرتمندتر شدن کودک و نوجوان ما و نیز شراکت او در وظایف اجتماعی و اقتصادی برای تحقق آرمان‌ها و آرزوهای آینده خود او خواهد بود.