s.rozekabood
12-02-2013, 08:43 PM
عشق رکن اصلی ازدواج است و شما عاشق شدن را چه پیش از زیر یک سقف رفتن چه بعد از آن تجربه کنید، در هر صورت باید مهارت های کافی برای دوست داشتن داشته باشید. عشق چیزی نیست که صرفا در قلبتان بجوشد و شما را به کسی نزدیک کند. دوست داشتن هم مثل هر کار دیگری ظرافت هایی دارد که کمتر کسی از آنها مطلع است.
عشق ورزیدن
اریک فروم، روانشناس خوش فکر و خوش قلمی بود که در سال 1956 حاصل تجربیاتش را درباره عشق ورزی و انواع عشق و تکامل آن به تحریر درآورد. کتاب هنر عشق ورزیدن یک منبع خلاصه، کامل و مفید برای آموزش درباره عشق و جهت گیری های عاطفی است.
البته خود فروم در پیشگفتار این کتاب می نویسد که این کتاب دستورالعمل سادهای برای عشق ورزیدن نیست و در خلال کتاب عشق ورزیدن را به عنوان یک هنر معرفی میکند.
فروم تلاش میکند که خواننده را متقاعد کند که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است مگر این که با جدیت برای تکامل همه جانبه شخصیت خود تلاش کند.
اریک فروم می گوید که مشکل بسیاری از مردم در وهله اول این است که دوستشان بدارند، نه اینکه خودشان دیگران را دوست بدارند. بنابراین روی این که چطور دوست داشتنی باشند، متمرکز می شوند.
http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-2382.jpg
فروم شیوههای دوست داشتن را به پنج دسته تقسیم می کند که شامل: عشق برادرانه، عشق مادرانه، عشق جنسی، عشق به خود و عشق به خدا میشود.
او ویژگی های هر کدام از این عشق ها را بر می شمرد و به نکاتی که مانع بلوغ انسان در این عشق ها می شود اشاره می کند. او می نویسد:
* عشق کودکانه از این اصل پیروی می کند که: من دوست دارم چون دوستم دارند.
* عشق پخته و کامل از این اصل که: مرا دوست دارند چون دوست دارم.
* عشق نابالغ می گوید: من تو را دوست دارم برای اینکه به تو نیازمندم.
* عشق رشد یافته می گوید: من به تو نیازمندم چون دوستت دارم.
او عناصر اصلی عشق را نثار کردن، دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام و دانایی می داند و می گوید: اساسی ترین نوع عشق، که زمینه همه عشق های دیگر را تشکیل می دهد، عشق برادرانه است. منظور از عشق برادرانه همان احساس مسئولیت، دلسوزی ، احترام و شناختن همه انسان ها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است. عشق به ناتوان ، عشق به فقرا و بیگانگان شروع عشق برادرانه است، گوشت و خون خود را دوست داشتن کار خارق العاده ای نیست.
با این حال به اعتقاد فروم، عشق زن و مرد اگرچه در نظر بیشتر مردم یک انحصار طلبی و میل به تملک تلقی می شود اما در واقع تعهدی است کامل برای همه مراحل زندگی.
عشق ورزیدن
اریک فروم، روانشناس خوش فکر و خوش قلمی بود که در سال 1956 حاصل تجربیاتش را درباره عشق ورزی و انواع عشق و تکامل آن به تحریر درآورد. کتاب هنر عشق ورزیدن یک منبع خلاصه، کامل و مفید برای آموزش درباره عشق و جهت گیری های عاطفی است.
البته خود فروم در پیشگفتار این کتاب می نویسد که این کتاب دستورالعمل سادهای برای عشق ورزیدن نیست و در خلال کتاب عشق ورزیدن را به عنوان یک هنر معرفی میکند.
فروم تلاش میکند که خواننده را متقاعد کند که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است مگر این که با جدیت برای تکامل همه جانبه شخصیت خود تلاش کند.
اریک فروم می گوید که مشکل بسیاری از مردم در وهله اول این است که دوستشان بدارند، نه اینکه خودشان دیگران را دوست بدارند. بنابراین روی این که چطور دوست داشتنی باشند، متمرکز می شوند.
http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-2382.jpg
فروم شیوههای دوست داشتن را به پنج دسته تقسیم می کند که شامل: عشق برادرانه، عشق مادرانه، عشق جنسی، عشق به خود و عشق به خدا میشود.
او ویژگی های هر کدام از این عشق ها را بر می شمرد و به نکاتی که مانع بلوغ انسان در این عشق ها می شود اشاره می کند. او می نویسد:
* عشق کودکانه از این اصل پیروی می کند که: من دوست دارم چون دوستم دارند.
* عشق پخته و کامل از این اصل که: مرا دوست دارند چون دوست دارم.
* عشق نابالغ می گوید: من تو را دوست دارم برای اینکه به تو نیازمندم.
* عشق رشد یافته می گوید: من به تو نیازمندم چون دوستت دارم.
او عناصر اصلی عشق را نثار کردن، دلسوزی، احساس مسئولیت، احترام و دانایی می داند و می گوید: اساسی ترین نوع عشق، که زمینه همه عشق های دیگر را تشکیل می دهد، عشق برادرانه است. منظور از عشق برادرانه همان احساس مسئولیت، دلسوزی ، احترام و شناختن همه انسان ها و آرزوی بهتر کردن زندگی دیگران است. عشق به ناتوان ، عشق به فقرا و بیگانگان شروع عشق برادرانه است، گوشت و خون خود را دوست داشتن کار خارق العاده ای نیست.
با این حال به اعتقاد فروم، عشق زن و مرد اگرچه در نظر بیشتر مردم یک انحصار طلبی و میل به تملک تلقی می شود اما در واقع تعهدی است کامل برای همه مراحل زندگی.