PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعور چیست؟



Sara12
10-19-2010, 01:35 PM
شعور چیست؟ (http://loadofbeing.blogfa.com/post-105.aspx)


نظریه کوانتوم ما را با مسایل متناقض و در عین حال جالبی که بنای فیزیک کلاسیک را به لرزه می اندازد روبرو می کند. در سطح ذرات، وضعیت به نحوی است که گویی هر ذره ای از آنچه ذرات مجاور انجام می دهند باخبر است. یعنی نوعی شعور در دنیای ذرات بنیادی به چشم می خورد. در عین حال، نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ به دقت تمامی شیمی و بخشی از فیزیک را توضیح می دهد و حرف اصلی اش این است که در دقت شناخت ما نسبت به طبیعت چیزها، محدودیت وجود دارد. چرا این عدم قطعیت در مورد خود ذرات صدق نمی کند؟ چرا و چگونه شعور هر جزء نمی تواند شعور کلی مجموعه اجزاء را بدنبال آورد؟ چرا ما نسبت به ذرات بنیادی چنین محدودیتی را دارا هستیم؟ آیا ذرات بنیادی شامل یک هدایت تکوینی هستند و یا براستی شعور در موردشان صادق است؟ احساس عجز می کنم از اینکه مولکولها و اتمها به راحتی تمام مسیر صحیح را تشخیص می دهند و حتی از وجود سد انرژی در برابرشان آگاه هستند و همیشه کوتاهترین راه را برای رسیدن به حالت پایدارتر انتخاب می کنند و ما از درک این امر عاجز هستیم.


در مکانیک کوانتومی مبحثی وجود دارد بنام «مساله اندازه گیری کوانتومی» که در آن برای اولین بار مفهوم شعور ناظر در اندازه گیریها مطرح شده است. حدود 10 سال پس از مقاله ماکس بورن، نظریه احتمالاتی برهم نهی حالات کوانتومی، عموماً پذیرفته شده بود. اروین شرودینگر که نگران سوء استفاده از معادلاتش بود، آزمایش فکری ای ترتیب داد که معتقد بود یک بار برای همیشه پوچی این مفهوم را آشکار خواهد کرد.


شرودینگر آزمایش غریبی را تصور کرد که در آن، یک گربه زنده به همراه یک منبع رادیواکتیویته، شمارنده گایگر، یک چکش و یک بالن شیشه ای سربسته محتوی گاز سمی و کشنده درون جعبه ای قرار می گرفت. هنگامی که تلاشی رادیواکتیو رخ می دهد، شمارنده با یک تحریک ابزاری چکش را رها می کند که روی بالن می افتد و آن را می شکند و گاز گربه را خواهد کشت.


فرض کنید منبع رادیواکتیو چنان باشد که نظریه کوانتوم برای تلاشی ذره در هر ساعت یک احتمال %50 پیش بینی کند. هنگامی که یک ساعت گذشت احتمال هر دو حالت یکسان است؛ حالت گربه زنده و حالت گربه مرده؛ یعنی جعبه محتوی گربه ای است که نه کاملاً زنده است و نه کاملاً مرده بلکه آمیزه ای از ین دو حالت است!! برهم نهاده دو تابع موج. اما آیا گربه می تواند در یک زمان هم زنده و هم مرده باشد؟ هدف شرودینگر از طرح این آزمایش بیان این مطلب بود که تعبیر احتمالاتی از تابع موجی او قابل قبول نیست و هنوز پس از گذشت 60 سال، از این به اصطلاح پارادوکس او برای تدریس احتمال کوانتومی و برهم نهی حالات کوانتومی استفاده می شود.


بعدها ماکس بورن این توضیح را اضافه کرد که نتیجه ای که از این آزمایش بدست آمده نادرست است به این دلیل که خود عمل مشاهده ما بر هم نهی دو تابع موج را دچار اختلال می کند و گربه قطعاً یا زنده است و یا مرده و هنگامی که ما در جعبه را برای فهمیدن صحت پیش بینی نظریه کوانتوم بر می داریم، بن بست از بین می رود.


همچنین اوژن واینر توضیحی را به این نظریه اضافه نمود که آن را در میان فیزیکدانان پسندیده نمود و برای استفاده روزمره نگرانی ها را برطرف کرد. او اظهار کرد که :"شعور مشاهده گر اختلال ایجاد می کند. هنگامی که ما از چیزی آگاه می شویم سبب تغییر سرنوشت ساز تابع موج می شویم و بنابراین حالت گیج کننده و درهم مرگ و زندگی ناپدید می گردد."


منتقدان می پرسند که آیا یک آمیب قادر است یک اختلال ایجاد کند و یا حتی آگاهی خود گربه قادر است وضعیت را در تمام مدت آزمایش حفظ کند؟


آیا غیر موضعی بودن واقعاً حقیقت دارد؟ آیا می توانیم با مفهوم نامعقول کنش از راه دور (جادوگری و ...) زندگی کنیم؟ ما اکنون در کجا ایستاده ایم؟


مردی که امروز برای پاسخ دادن به این سوال زنده است جان ویلر استاد ممتاز فیزیک دانشکاه پرینستون است. او به مدت 60 سال در فیزیک قرن بیستم، کیهان شناسی نسبیتی و نظریه کوانتوم، پیشتاز بوده است و به دلیل کوشش های پایان ناپذیرش برای فهم همه مفاهیم فرمالیزم کوانتومی مشهور است. کار او بر نقش اساسی مشاهده گر در ایجاد واقعیت تکیه دارد.


طبق نظریه کوانتوم برای تحقق هر پدیده به یک شاهد و ناظر احتیاج است. اما شاهد و ناظر رویش یک دانه گیاه در دل خاک کیست؟ افشین گفت خداوند و من نیز با او موافقم!


به نظر می رسد که کوانتوم خواهد توانست مسایل بنیادی را توضیح دهد. اگر این اتفاق بیفتد آیا خواهیم توانست به راز هستی پی ببریم؟...
105 سال از بزرگترین کشفی که تاکنون در فیزیک رخ داده می گذرد: نظریه کوانتوم. اخیراً ویلر برای تجلیل از آن عنوان افتخار و شرم را پیشنهاد کرد. افتخار برای اینکه هیچ شاخه ای از فیزیک وجود ندارد که کوانتوم به آن نپرداخته باشد و شرم برای اینکه ما هنوز نمی دانیم کوانتوم چگونه حاصل شده است.