توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : میلاد هشتمین نور ولایت، تبریک و تهنیت
Sara12
10-18-2010, 08:00 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif
http://www.shiaupload.ir/images/76427559599848431153.gif
اَللّهُمَ صَلِّ عَلي عَلي ابنِ موسَي الرِّضَا المُرتِضي
الاِمامِ التَّقي النَّقي وَ حُجَتِکَ عَلي مَنفَوقَ الاَرضِ
وَ مَن تَحتَ الثَّري الصِّدّيق الشَّهيدِ
صَلوهً کَثيرَهً تامَهً زاکِيهً
مُتِواصِلَهً مُتَواتِرَهً مُتَرادِفَهً
کَافَضلِ ما صَلّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اَوليائِک
http://www.shiaupload.ir/images/76427559599848431153.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_Untitled-5.gif
Sara12
10-18-2010, 08:02 PM
السلام علیک یا سلطان یا علی بن موسی الرضا المرتضی یا ایها الغریب یا سیدنا و مولانا یا ضامن آهو روحی فداه
خیلی دلم برات تنگه آقا جون...
http://entezarehojat.persiangig.com/image/imam-reza/1.jpg
Sara12
10-18-2010, 08:05 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_Untitled-29.gif
در بند هواييم، يا ضامن آهو!
در فتنه رهاييم، يا ضامن آهو!
بی تاب و شکيبيم، تنها و غريبيم
بی سقف و سراييم، يا ضامن آهو!
عريانی پاييز، خاموشی پرهيز
بی برگ و نواييم، يا ضامن آهو!
سرگشتهتر از عمر، برگشتهتر از بخت
جويای وفاييم، يا ضامن آهو!
Sara12
10-18-2010, 09:07 PM
http://doordooneh.persiangig.com/image/Emam-Reza02.jpg
http://www.shiaupload.com/images/y7aqczy66k92ldvocmvk.jpg
Mohamad
10-18-2010, 09:13 PM
میلاد با سعادت امام رضا (ع)بر همه ی شیعیان ان حضرت مبارک باد
http://pic.azardl.com/images/04295785156426234571.gif
گلدسته ات
کهکشانى است
که سیاهى شهر را تکذیب مى کند
پیرامون تو همه چیز بوى ملکوت مى دهد:
کاشى هاى ایوانت
و این سؤال همیشه
که چگونه مى توان آسمانها را
در مربعى کوچک خلاصه کرد.
و پنجره فولاد
التماسهاى گره خورده
و بغضهایى که پیش پاى تو باز مى شوند …
Mohamad
10-18-2010, 09:25 PM
آخرین حلقه درهای جهان
پلک خورشید به فرمان تو بر می خیزد
صبح ، از سمت خراسان تو بر می خیزد
نور ، هر صبح می افتد به در خانه ی تو
بعد از گوشه ی چشمان تو برمی خیزد
می کند مست ، ملائک را در حال سجود
عطر سبزی که از ایوان تو بر می خیزد
تا کسی زیر رواق تو دلش می گیرد
ابر می پیچد و باران تو بر می خیزد
با دل پاک کبوتر تو چه گفتی که هنوز
بال وا کرده پر افشان تو بر می خیزد
آخرین حلقه ی در های جهانی مولا !
درد می آید و در مان تو بر می خیزد
باز از مرو بیا ! تا که ببینی که چطور
ـ دل و دین باخته ـ ایران تو بر می خیزد
http://pic.azardl.com/images/43585051657015194207.jpg
Mohamad
10-18-2010, 09:55 PM
http://dl3.glitter-graphics.net/pub/1723/1723443uksurqa0b0.gif (http://www.glitter-graphics.com/)
شتر از مسلخ
به فولاد تو مى گريزد
آهن تو
پيوند جماد و نبات و حيوان
بخشش تو ،
اعطاى خداى سبحان است
وقتى تو مى بخشى
دست مريخ نيز
به سوى سقاخانه ات
دراز است.
ناهيد و كيوان و پروين ،
ديروز ، صف در صف
در كنار من و آن مرد روستا ،
در مضيف خانه تو
كاسه در دست
به نوبت آش
ايستاده بوديم.
* * *
كاش ( ايستاده) بوديم !
تو ايستاده زيستى
هر چند
با ميوه درختى گوژ و نشسته
مسمومت كردند.
اما ،
شهادت
تو را ايستاده ، درود گفت.
و اينك جايى كه تو خوابيده اى
همه كائنات به احترام ايستاده است.
* * *
من با اشك مى نويسم
شعر من
عشقى است
كه چون مورچه
بر كاغذ راه افتاده است
اى بلند !
سليمان وار
پيشِ روى رفتار من
درنگ كن !
سپاه مهرت را بگو
نيم نگاهى به جاى مورچگان بيفكند.
* * *
تو امامى !
هستى با تو قيام مى كند
درختان به تو اقتدا مى كنند
كائنات به نماز تو ايستاده
و مهربانى
تكبيرگوى توست
عشق
به نماز تو
قامت بسته است
و در اين نماز
هر كس مأموم تو نيست
(مأمون) است !
درست نيست
شكسته است.
تاريخ چون به تو مى رسد
طواف مى كند.
* * *
يا كلمة الله !
عرفان در ايستگاه حَرمت
پياده مى شود
و كلمه
چون به تو مى رسد
به دربانى درگاهت
به پاسدارى مى ايستد !
شعر من نيز
كه هزار سال راه پيموده
هنوز ،
بيرون بارگاه تو
مانده است.
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_278.gif
Mohamad
10-18-2010, 09:58 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_Untitled-5.gif
شبى تنها
ميان اين همه رؤيا
تو را ديدم...
تو را با قامتى زيبا
ميان دشتى از گلها
كنارت بحر آبى رنگ
و دستانت پر از گلبوته هاى نور
پر از گلبرگ ياس و سوسن و مريم
و من سر تا به پا حيرت
دلم سنگين از اين غمها
از اين دنيا
كه ناگه
آهويى رعنا
در آغوش تو شد آرام
صدايى از دل دريا
چنين مى خواند:
به قربان پناه گرمت اى مولا!
تمام صورتم را اشك ها پر كرده بود، آرى
چنين رؤيا مرا واداشت
كه بنويسم:
به قربان پناه گرم تو آقا!
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_249.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_Untitled-29.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_249.gif
Mohamad
10-18-2010, 10:08 PM
http://www.shiaupload.ir/images/76427559599848431153.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif
http://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gifشمع جمع شاپرکهایی رضاhttp://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)
http://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)ای کلید ساده مشکل گشاhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gif
http://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gifآن گل زیبا گل خوشبو توییhttp://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)
http://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)ای رضا (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.sahel401.persi anblog.ir%2F) جان، ضامن آهو (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.sahel401.persi anblog.ir%2F) توییhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gif
http://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gifبا نگاهت چون کبوتر کن، مراhttp://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)
http://dl5.glitter-graphics.net/pub/641/641875ag8535x2yn.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)تا بگیرم اوج، خوشحال و رهاhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/729/729784tgg6udzkyu.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif
میلاد شمس اشموسhttp://dl6.glitter-graphics.net/pub/718/718446suiik8k8h3.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F) انیس النفوس http://dl6.glitter-graphics.net/pub/718/718446suiik8k8h3.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)غریبالغربا http://dl6.glitter-graphics.net/pub/718/718446suiik8k8h3.gif (http://patoghu.com/forum/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.glitter-graphics.com%2F)امام رضا مبارک باد
http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif http://www.askquran.ir/gallery/images/48783/1_255.gif
Mohamad
10-18-2010, 10:11 PM
بانام رضا به سینه ها گل بزنید
بااشک به بارگاه او پل بزنید
فرمود که هرزمان گرفتارشدید
بردامن ما دست توسل بزنید
http://www.journeesdelarose.com/img/641_vacances_doue_046.jpg
Mohamad
10-18-2010, 10:12 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_92.jpg
زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنين وفات آن حضرت اختلاف است.
زادگاه
هشتمين پيشواي شيعيان امام علي بن نوسي الرضا عليه السلام در مدينه ديده به جهان گشود.
كنيه ها
ابوالحسن و ابوعلي
لقبها
رضا، صابر، زكي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفوالملك، كافي الخلق، رب السرير، و رئاب التدبير
مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اين لقب گفته اند: «او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»
مادر امام
در روايتهاي مختلفي كه به ما رسيده است نامها و كينه ها و لقبهاي ام البنين، نجمه، سكن، تكتم، خيزران، طاهره و شقرا، را براي مادر آن حضرت آورده اند.
ولادت آن حضرت را به سالهاي (148 و 151 و 153ق) و در روزهاي جمعه نوزدهم رمضان، نيمه همين ماه، جمعه دهم رجب و يازدهم ذي القعده.
روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نيز به سالهاي (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.اما بيشتر بر آنند كه ولادت آن حضرت در سال (148ق) يعني همان سال وفات امام صادق عليه السلام بوده است، چنان كه مفيد، كليني، كفعمي، شهيد، طبرسي، صدوق، ابن زهره، مسعودي، ابوالفداء، ابن اثير، ابن حجر، ابن جوزي و كساني ديگر اين نظر را برگزيده اند.
در باره تاريخ وفات آن حضرت نيز عقيده اكثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر اين روايت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال مي شود كه بيست و پنج سال آن را در كنار پدر خويش سپري كرده و بيست سال ديگر امامت شيعيان را بر عهده داشته است.
اين بيست سال مصادف است با دوره پاياني خلافت هارون عباسي، پس از آن سه سال دوران خلافت امين، و سپس ادامه جنگ و جدايي ميان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره اي از خلافت مأمون.
فرزندان
گرچه كه نام پنج پسر و يك دختر براي او ذكر كرده اند، اما چنان كه علامه مجلسي مي گويد: حداكثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسيسه مامون و با سم او به شهادت رسيد و پيكر مطهر او را در طوس در قبله قبه هاروني سراي حميد بن قحطبه طايي به خاك سپردند و امروز مرقد او مزار آشناي شيفتگان است.
زندگى و شخصيت امامان شيعه، دو جنبه ارزشى متمايز و با اين حال مرتبط با هم دارد:
اول : شخصيت عملى و علمى و اخلاقى و اجتماعى آنان كه در طول زندگى ايشان، در منظر همگان شكل گرفته است و فهم و ادراك آن نياز به پيش زمينه هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد، بلكه هر بيننده فهيم و داراى شعور و انصاف مىتواند، ارزش ها و امتيازهاى آنان را دريابد و بشناسد.
دوم : شخصيت معنوى و الهى آنان كه ريشه در عنايت ويژه خداوند نسبت به ايشان دارد. شناخت اين بعد از شخصيت اهل بيت نياز به معرفت هاى پيشين دارد؛ يعنى نخست بايد به رسالت پيامبر(ص) ايمان داشت و براساس رهنمودهاى آن حضرت، ولايت عترت را پذيرفت و براى شناخت جايگاه عترت به روايات و راويان معتبر اعتماد كرد و كوتاه سخن اين كه بينش هاى مذهبى مختلف، مىتواند مانع شناخت اين بعد از شخصيت اهل بيت عليهم السلام باشد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1009404wi8qp9yf49a.gif
Mohamad
10-18-2010, 10:13 PM
ادب و نزاكت و ظرافت رفتار امام رضا (ع)
در شرح حال وسيرت آن حضرت نوشته اند كه...
هرگز با سخن خويش بر كسى جفا نكرد و بر وى ستم نراند.
تا سخن كسى به پايان نمى رسيد سخن نمى گفت و گفتار او را قطع نمى كرد.
حاجت هيچ كسى را در صورت قدرت و توانايى رد نمى نمود.
پاى خود را هرگز در مقابل كسى دراز نكرد.
هرگز كنار هيچ جليس و همنشينى بر چيزى تكيه نمى كرد.
هيچ يك از خادمان را به دشنام و ناسزا نگرفت.
صدا به قهقهه بلند نمى كرد؛ بلكه تبسّم مى فرمود.
آن حضرت در تابستانها روى حصير جلوس مى نمود، و زمستانها روى پلاس مى نشست.
جامه هاى خشن مى پوشيد، اما هنگامى كه در ميان مردم ظاهر مى شد داراى سر و وضع آراسته بود.
خير و احسان آن حضرت آن چنان توأم با ادب ونزاكت و ظريف و لطيف انجام مى گرفت كه هرگز طرف احسان، شرمسار نمى گرديد؛ لذا نوشته اند كه...
بسيار احسان مى كرد و بخششها را پنهانى انجام مى داد، و اكثر اين خيرات را در شبهاى تار [ و بى سر وصدا ] برگزار مى كرد.
به عنوان نمونه:
مرحوم كلينى ( رضوان الله عليه ) در كتاب خود روايتى از « اليسع بن حمزه » آورده است كه مى گفت:
من در محضر امام رضا عليه السلام بودم كه گروه زيادى از مردم پيرامونِ آن حضرت گرد آمده بودند واز او راجع به حلال و حرام سؤال مى كردند. در اين اثنا مردى بلندقامت و گندمگون وارد شد و گفت:
السلام عليك يا ابن رسول الله! من يكى از دوستداران شما و آباء و اجدادتان هستم و از حج باز مى گردم و تمام موجودى ِ خود را از دست دادم و چيزى براى من باقى نمانده كه با آن بتوانم حتى يك منزل از منازل سفر را طى كنم. چاره اى در باره من بينديشيد تا مرا به شهر و ديارم باز گردانيد، كه من در شهر و ديارم فردى توانمند و مالدار مى باشم. به من كمك كنيد كه وقتى به وطنم رسيدم از جانب شما به همين مقدار به فقراء هزينه رسانم و به آنها بخشش كنم؛ چون تهيدست و مستحق اِمداد مالى نيستم.
حضرت به او فرمود: بنشين كه خداى تو را رحمت كناد. سپس آن حضرت رو كرد به مردم و با آنها به ادامه گفتگو نشست تا آن كه مردم از پيرامون او پراكندند، و فقط آن مرد خراسانى و سليمان جعفرى و خيثمه و من در آن جا مانديم.
حضرت فرمود به من رخصت دهيد به اندرون منزل بروم. لحظه اى گذشت و حضرت بيرون آمد و در را بست و از پشتِ در دست را بيرون آورد ...
..و فرمود: مرد خراسانى كجاست؟
عرض كرد: اينجا.
فرمود: اين دويست دينار را بگير و مخارج خود را با آن تأمين كن و لازم نيست در ديار خود به مقدار آن از جانب من به فقراء كمك كني، و از سراى ي من خارج شو كه من تو را نبينم و تو نيز مرا نبينى [ كه مبادا هر دو شرمسار گرديم ].
سليمان به آن حضرت عرض كرد: قربان! عطاى فراونى به اين مرد مرحمت فرمودى و او را مورد مهر خويش قرار دادى ، چرا از پشت در و از خفا اين كار را برگزار فرمودى ؟
فرمود: بيم آن داشتم كه ذل و خوارى سؤال و خواهندگى را از رهگذر بر آوردن نيازش در چهره او مشاهده كنم. آيا نشنيده اي كه رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: المستتر بالحسنة تعدل سبعين حجة، والمذيع بالسيّئة مخذول، والمستتر بها مغفور له، كسى كه پنهانى و بى سرو صدا احسان مى كند اين كار او معادل با هفتاد حج مى باشد، و كسى كه بدى و گناه را افشا و آشكار مى سازد خوار و فرومايه خواهد گشت، و آن كه گناه و بدى را مخفى مى دارد اميد آمرزش براى او وجود دارد...
سپس فرمود: آيا اين بيت به گوش تو نرسيده است كه:
متى آته يوماً اطالب حاجة رجعت الى اهلى و وجهى بمائه
آن كسى را مى ستايم كه اگر روزى براى حاجتى نزد او روم، به سوى اهل و عيالم در حالى باز مى گردم كه آبروى من مصون مانده و دچار ذلت سؤال و خواهندگى نباشم.
نيز كلينى آورده است كه...
ميهمانى بر امام رضا عليه السلام وارد شده و پاره اى از شب را با او به گفتگو نشست كه چراغ دگرگونه شد و مى خواست خاموش شود. ميهمان براى ترميم و اصلاح آن دست خود را پيش آورد تا آن را به حالت نخست باز گرداند كه امام رضا عليه السلام مانع شد و شخصاً آن را ترميم و اصلاح كرد، آن گاه فرمود:
ما خاندان رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ميهمانان خود را بكار نمى گيرم [ بلكه مقدم آنها را گرامى داشته و از هيچ گونه ادب ونزاكتى نسبت به آنها دريغ نمى ورزيم ].
Mohamad
10-18-2010, 10:13 PM
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/26.gif
حریمت قبله ی جانم
بود حب تو ایمانم
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gif
تو را هر لحظه می خوانم
رضا جانم، رضا جانم
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gif
منم مست ولای تو
گدایم من گدای تو
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/5.jpga.gif
نهادم سر به پای تو
رضا جانم، رضا جانم
http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/26.gif
Mohamad
10-18-2010, 10:13 PM
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا ، گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
میلادش فرخنده باد
Mohamad
10-18-2010, 10:43 PM
حق معرفت به هر نگاهم داده
در حلقه ي عشق خويش راهم داده
اينها همه علتش يك چيز است
ايراني ام و رضا پناهم داده.
*ميلاد مسعود ولي نعمت ما ايرانيان، امام رضا (ع)
تهنيت باد.*
Mohamad
10-18-2010, 10:44 PM
طلوع خورشید خراسان
http://beyt.ir/uploads/posts/2008-11/1226238824_emam-reza.jpg
مژده تولد امامرضا علیه السلام توسط پیامبر صلی الله علیه و آله :
در وایت آمده است که حُمیده، شبی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دید و آن حضرت به او گفت که نجمه را به فرزند خود موسی علیه السلام ببخشد؛ زیرا از او فرزندی به دنیا می آید که بهترینِ اهل زمین است.
به این سبب، حمیده، نجمه را به آن حضرت بخشید.
از امام کاظم علیه السلام هم روایت شده است که فرمود:
جد و پدرم در خواب به من فرمودند:
«ای موسی! از این کنیز بهترینِ اهل زمین بعد از تو به دنیا می آید. نامش را «علی» بگذار که به زودی خداوند عدل و رأفت و رحمت را با او ظاهر می کند. خوشا به حال کسی که او را تصدیق کند و وای بر کسی که او را دشمن دارد و انکار کند».
تولد امام رضا علیه السلام از زبان مادر:
نجمه مادر امامرضا علیه السلام می گوید:
هنگامی که فرزندم به دنیا آمد، دست های خود را بر زمین گذاشت و سر به آسمان بلند کرد، در حالی که لب های مبارکش حرکت می داد و سخن می گفت، ولی من متوجه آنها نمی شدم.
در این هنگام، امام موسی کاظم علیه السلام نزد من آمد و فرمود: «ای نجمه! کرامت خداوند گوارایت باد».
سپس نوزاد را در جامه سفیدی پیچیدم و به حضرت دادم. ایشان در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و کامش را با آب فرات گشود. سپس فرزندم را به من داد و فرمود: «این کودک، بعد از من حجّت خدا در زمین است».
ای آستان قدس تو تنها پناه من
بر خاک باد پیش تو روی سیاه من
می آید از درون ضریحت شمیم عشق
پیچیده در فضای حرم سوز و آه من
چشمم به چلچراغ حریم تو روشن است
ای چلچراغ چشم تو، خورشید راه من
گلدسته ات منادی صورت اذان عشق
مأنوس با غروب و زوال و پگاه من
مهر از فروغ گنبد پاکت گرفته وام
شمس الشموس هستی و نامت گواه من ...
ای غربت مجسم تاریخ، ای امام
ای خاک پای مرقد تو بوسه گاه من
http://www.salehin.com/images/mojtahedi/razavi.gif
Mohamad
10-18-2010, 10:46 PM
حرکت امام رضا(ع) از مدینه تا خراسان
سفر امام رضا از مدینه تا مرو به 5 بخش تقسیم میشود: از مدینه تا بصره، از بصره تا فارس، از فارس تا یزد، از یزد تا خراسان و در نهایت امام در خراسان.
گزارشهای مستندی که از حرکت امام در اختیار است توسط راویان موثقی چون ابوصلت هروی ثبت شده است.
به گزارش مهر، مسیری که مأمون تأکید داشت حضرت رضا(ع) را از آن عبور دهد یکی از راههای متداول آن زمان بود که از مدینه به بصره و از طریق سوق الاهواز (اهواز) به فارس و سپس از راه کویر و بیابان میان فارس و خراسان میگذشت و به مرو ختم میشد.
سفر امام رضا از مدینه تا مرو به 5 بخش تقسیم میشود: از مدینه تا بصره، از بصره تا فارس، از فارس تا یزد، از یزد تا خراسان و در نهایت امام در خراسان.
http://tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/25/71701_688.jpg
وداع با مرقد پیامبر(ص)
در پایگاه اطلاع رسانی آستان قدس رضوی آمده است: وقتی که امام خود را از سفر به خراسان ناگزیر یافت، در چند نوبت، کنار مرقد پیامبر آمد و با شکل وداع خود با قبر پیامبر ناخرسندی و نگرانی خویش را از این سفر آشکار ساخت، تا دیگران نیز بدانند که امام(ع) بر انجام این سفر مجبور است.
محول سیستانی که از نزدیک شاهد ماجرا بوده است، چنین مینگارد: «هنگامی که فرستاده مأمون، وارد مدینه شد، من نیز در مدینه بودم. امام برای وداع با پیامبر وارد حرم شریف نبوی گردید. حضرت در حالی که با صدای بلند گریه میکرد، چند نوبت با پیامبرو مرقد پاک او خداحافظی کرد.
جلو رفتم و به امام(ع) سلام کردم. حضرت پاسخ سلام مرا داد. آنگاه امام را به خاطر سفری که در پیش داشتند، تهنیت گفتم، ولی آن حضرت فرمود: مرا به حال خود واگذار، که من از جوار جدم خارج شده و در غربت از دنیا خواهم رفت!
... گواه دیگر بر کراهت و ناخرسندی امام از این سفر مسیر تعیین شده از سوی دستگاه خلافت است، به گونهای که در مواردی، امام از برخی مناطق مخفیانه عبور داده میشد و نیز از ورود و عبور حضرت به کوفه و قم، جلوگیری گردید.
از برخی نقلها و مدارک تاریخی استفاده میشود که در این سفر امام(ع) تنها نبوده است و گروهی از علویان نیز از مدینه به خراسان احضار شده بودند...
از مدینه تا بصره
دو تن از مأموران مأمون به نامهای رجاء بن ضحاک و یاسر خادم به همراه نامه ایی دستور داشتند امام را برای انتقال امام از مدینه به مقر حکومتی همراهی کنند.
آن دو به منزل امام رفتند و نامه مأمون را به حضرت تسلیم کردند. امام با فرستادگان مأمون سخنی نگفت، با کراهت نامه را خواند و بنا به مصالح آن روز، پیشنهاد مأمون را پذیرفت و آماده سفر شد و در اولین گام قبل از آغاز سفر به سوی مرو، امام دست به اقداماتی زد که ماهیت پذیرش ولایتعهدی را آشکار ساخت.
امام رضا(ع) با اقداماتی چون وداع با مرقد مطهر رسول اکرم(ص)، تعیین جانشین و اعلام امامت امام جواد(ع) و وداع با خانواده به روشنی نشان دادند که ولایتعهدی ظاهری آراسته بر چهره تبعید و نفی بلد است.
منابع تاریخی و اولیه آغاز حرکت امام رضا را از مدینه به بصره ذکر کردهاند. اما برخی منابع نیز نوشته اند: حضرت ابتدا به مکه رفته و در این سفر امام جواد نیز همراه ایشان بوده است ، امام با خانه خدا وداع کرده و سپس از مکه به سفر ادامه دادهاند.
بصره تا فارس
از بصره تا سوق الاهواز
از دیار عرب (عراق) تا خوزستان دو راه وجود دارد، یکی از بغداد به واسط و از واسط به خوزستان و راه دیگر از بصره به خوزستان که کوتاهترین راه و فاصله میان ایران و عراق آن روز محسوب میشد.
امام هشتم از بصره به اهواز حرکت کرد ولی از جزئیات مسیر حرکت امام و منزلگاههایی که حضرت در آن توقف فرمود اطلاعاتی در اختیار نیست.
با ورود امام به اهواز، بیماری امام روی میدهد که منابع دلیل بیماری آن حضرت را هوای بسیار گرم و مرطوب این شهر عنوان میکنند، لذا میتوان استنباط کرد که سفر امام در تابستان رخ داده است.
سه بقعه به نام امام رضا در شوشتر، دو بقعه به نام شاخراسون( شاه خراسان) در دزفول و شوشتر و دو بقعه دیگر به نامهای امام ضامن وجود دارد . این بناهای یادبود که تعداد آنها قریب به ده بنا است اگرچه از حیث کثرت، گذر امام رضا را در این شهرها قوت میبخشند اما به لحاظ اعتبار با ابهام روبرو بوده و چندان معتبر نیستند.
اهواز تا فارس
درباره ادامه مسیر حرکت امام به فارس منابع توضیحی ندارند که حضرت از کدام راه به سمت فارس و از آنجا به خراسان عزیمت کردهاند.
درباره خروج امام از اهواز خبر دقیقی وجود دارد که امام از پل اربق یا اربک عبور کردهاند . در ادامه مسیر پل اربک در شهر ارجان قدیم( بهبهان) قدمگاهی است موسوم به قدمگاه امام رضا.
وجود این قدمگاه در این مکان مسیر امام را روشن میکند. قدمگاه بعدی که در منابع تاریخ محلی به تناوب از آن یاد شده شهر ابرقو یا ابرکوه است که در منتهی الیه جاده شمالی شیراز به شهر یزد است.
منابع تاریخی اطلاع میدهند که امام رضا از اهواز و از طریق فارس و نه شهر شیراز به سمت خراسان رفتهاند.
فارس تا یزد
با توجه به تأکید منابع به عبور آن حضرت از راه کویر به سوی مرو، بر اعتبار قدمگاههای موجود در یزد افزوده میشود.
البته باید توجه داشت که یزد در قرن دوم اسلامی نه یک شهر که یک منطقه بیابانی بوده و در منابع اولیه نیز به صراحت نامی از یزد به میان نیامده و تنها عبور آن حضرت از یک کویر و یا بیابان ذکر شده است.
برخی بر این باورند که امام ر ضا طی مسیر وارد شهر قم شده و در منزل یکی از اهالی این شهر منزل کردهاند که این مکان امروزه به مدرسه رضویه یا مأموریه شهرت یافته است.
اما این نکته نیز قابل توجه است که مأمون گذر امام از شهرهای محل تجمع شیعیان را ممنوع کرده بود. بنابراین حضور امام در این شهر سند محکمی ندارد، ضمن اینکه حضور و توقف امام در قم در منابع تاریخی معتبر تأیید نشده است.
یزد تا خراسان
به طور کلی تعیین خط مسیر دقیق سفر امام رضا به واسطه گزارشهای متعدد و گاه متناقض منابع دشوار است. به همین سیاق تعیین مسیر حرکت امام رضا از یزد تا خراسان نیز با دشواری همراه است.
تنها نقطه روشن که در این مسیر از منابع اولیه به دست میآید اشاره ایی است که شیخ صدوق و سایر منابع معتبر به مسیر راه کویر و ورود آن حضرت به نیشابور کردهاند.
امام در خراسان
از ورود امام رضا به نیشابور گزارشهای متعدد و مستندی وجود دارد. به ویژه حدیث سلسلة الذهب که امام در این شهر ایراد فرمودهاند به قوت گزارشهای ورود امام به نیشابور افزوده است.
مهمترین و معتبرترین گزارشی که از توقف آن حضرت در نیشابور ضبط شده روایت عبدالسلام بن صالح ابوصلت هروی است که حدیث مشهور و معروف سلسلة الذهب را از امام رضا در نیشابور نقل میکند.
چشمه کهلان که امام در آن غسل کرده و در کنار حوض آن به نماز ایستادهاند و همچنین قدمگاه نیشابور در 24 کیلومتری آن شهر، یادگارهای مستند و مستدل حضور امام رضا در این شهر است.
امام رضا پس از نیشابور به طوس، ده سرخ و کوه سنگی سفر کردهاند داستانهای مشهور بین مردم این ناحیه خود گویای حضور امام در این منطقه است.
در ده سرخ امام به منظور دستیابی به آب جهت وضو زمین را به دست خویش اندکی حفر کرده، چشمهای میجوشد که تا کنون موجود است.
در کوه سنگی، امام برکت سنگهای این ناحیه را که از آن دیگها و ظروف سنگی میتراشیدند طلب میکنند که تا امروز نیز همچنان این شغل در این ناحیه برجاست.
مرو، سمرقند، بخارا و خوارزم بخشهای شمالی خراسان بودند.
P a R y A
10-18-2010, 11:26 PM
میلاد هشتمین نور ولایت، تبریک و تهنیت
http://media.farsnews.com/Media/8808/Images/jpg/A0762/A0762127.jpg
http://upload1.imgdl.ir/images/629www_Pichak_net96.jpg
اَللّهُمَ صَلِّ عَلي عَلي ابنِ موسَي الرِّضَا المُرتِضي
الاِمامِ التَّقي النَّقي وَ حُجَتِکَ عَلي مَنفَوقَ الاَرضِ
وَ مَن تَحتَ الثَّري الصِّدّيق الشَّهيدِ
صَلوهً کَثيرَهً تامَهً زاکِيهً
مُتِواصِلَهً مُتَواتِرَهً مُتَرادِفَهً
کَافَضلِ ما صَلّيتَ عَلي اَحَدٍ مِن اَوليائِک
http://upload1.imgdl.ir/images/629www_Pichak_net96.jpg
دوست دارم نگات کنم،
تو هم منو نگا کنیhttp://banoo.net/smiley/2/2 (12).gif
من تو رو صدا کنم،
تو هم منو صدا کنی
قربون صفات برم از راه دوری اومدم
جای دوری نمی ره اگه به من نگا کنی
دل من زندونی یه تو ای که تنها می مونی قفسو وا کنی و پرنده رو رها کنی
ممنونم امام رضا
که رام دادی تو حرمت
http://yaseen.ir/wp-content/l00921178536.jpg
حالا این دست منو و این همه لطف و کرمت
اومدم امام رضا تا با تو درد دل کنم
دلمو با مهر تو هر دو تا متصل کنم
اومدم امام رضا تا که تو مهمونم کنی
به سرم دس بکشی یکباره درمونم کنی
اومدم اینجا آقا نوکریمو امضا کنی
چی می شه این درو، به روی ما تو واکنی
منو ردم نکنی نگاه به بعدم نکنی
http://www2.irib.ir/worldservice/germanRADIO/bilder/bilder/haram/mashhad5.jpg
آقا جون قربونتم
آخه من مهمونتم
ضامن آهو رضا
لاله خوشبو رضا
http://banoo.net/smiley/2/2 (19).gifhttp://banoo.net/smiley/2/2 (19).gifhttp://banoo.net/smiley/2/2 (19).gifhttp://banoo.net/smiley/2/2 (19).gif
R A H A
10-06-2011, 02:18 PM
http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gif http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gif
http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gifhttp://pic.azardl.com/images/39866025442045764973.gif http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gif
http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gif http://pic.azardl.com/images/18251327251167283164.gif
http://pic.azardl.com/images/55890476060806461687.gif
پیشاپیش میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک امامت حضرت امام رضا ( ع ) را به همه مسلمین جهان تبریک عرض میکنم
http://pic.azardl.com/images/55890476060806461687.gif
http://pic.azardl.com/images/13599038408077228796.jpg
R A H A
10-06-2011, 02:27 PM
زادگاه
هشتمين پيشواي شيعيان امام علي بن موسي الرضا عليه السلام در مدينه ديده به جهان گشود.
كنيه ها
http://pic.azardl.com/images/28502912157517289313.jpg
ابوالحسن و ابوعلي
لقبها
رضا، صابر، زكي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفوالملك، كافي الخلق، رب السرير، و رئاب التدبير
مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت ?رضا? است و در سبب اين لقب گفته اند: ?او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او را رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.?
مادر امام
در روايتهاي مختلفي كه به ما رسيده است نامها و كينه ها و لقبهاي ام البنين، نجمه، سكن، تكتم، خيزران، طاهره و شقرا، را براي مادر آن حضرت آورده اند.
زاد روز
http://pic.azardl.com/images/84690166537840591388.jpg
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنين وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهاي (148 و 151 و 153ق) و در روزهاي جمعه نوزدهم رمضان، نيمه همين ماه، جمعه دهم رجب و يازدهم ذي القعده ناميده اند.
روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نيز به سالهاي (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بيشتر بر آنند كه ولادت آن حضرت در سال (148ق) يعني همان سال وفات امام صادق عليه السلام بوده است، چنان كه مفيد، كليني، كفعمي، شهيد، طبرسي، صدوق، ابن زهره، مسعودي، ابوالفداء، ابن اثير، ابن حجر، ابن جوزي و كساني ديگر اين نظر را برگزيده اند.
در باره تاريخ وفات آن حضرت نيز عقيده اكثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر اين روايت، عمر آن حضرت 55 سال مي شود كه 25 سال آن را در كنار پدر خويش سپري كرده و 20 سال ديگر امامت شيعيان را بر عهده داشته است.
اين 20سال مصادف است با دوره پاياني خلافت هارون عباسي، پس از آن سه سال دوران خلافت امين، و سپس ادامه جنگ و جدايي ميان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره اي از خلافت مأمون.
فرزندان
http://pic.azardl.com/images/45196280486629586815.jpg
گرچه كه نام پنج پسر و يك دختر براي ايشان ذكر كرده اند، اما چنان كه علامه مجلسي مي گويد: حداكثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسيسه مامون و با سم او به شهادت رسيد و پيكر مطهر او را در طوس در قبله قبه هاروني سراي حميد بن قحطبه طايي به خاك سپردند و امروز مرقد او مزار آشناي شيفتگان است.
R A H A
10-06-2011, 02:28 PM
http://pic.azardl.com/images/78072605008073941562.jpg
السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا (ع)
غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا(ع)
بوي گل بوي گلاب مي رسد از همه جا
مثل يك خورشيد است مي درخشد از دور
شده از اين خورشيد شهر مشهد پور نور
چشمها خيره به او دستها رو به دعا
بر لب پير و جوان همه يا رضا رضا
R A H A
10-06-2011, 02:29 PM
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی
حرم قبله ، حرم کعبه ، عجب احرام زیبایی
به کنج دنج یک حجره ، تماشا داشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس ، موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم ، دو رکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگهایش درد و دل کردم
لباس اشک آماده ، سرم از شرم افتاده
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده
زیارت نامه میخواندم ، دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش ، نمیدانم جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد ، دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده ، بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم
گلاب چشمهایم را برایش خیر میکردم
تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب ، رویا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم ، دوباره جستجو کردم
دوباره خواب را از ردپا تا صحن بو کردم
بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد
دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو
بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو
کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش
عطش دید ترک خورده ، به سقاخانه ای دلخوش
دلم خورشید می خواهد ، هوای گنبدت کرده
دوباره عید می خواهد ، هوای مشهدت کرده
بیابان های تو لبریز از آهو شود ضامن
کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شود ضامن
به گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پاشد
دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد
R A H A
10-06-2011, 02:30 PM
http://pic.azardl.com/images/41487220849186592788.gif
عشق بى نهايتدل
به زيارت تو اوج مى گيرد
اى رضا!
مى آيم به سوى تو
تو اى عشق بى نهايت!
و تو
عاشقانه عقده هاى دلم را مرحمى مى شوى
و هاى هاى اشكهايم
به زيارت تو
از ديدگانم جارى مى شود
اى ملكه دلهاى خسته!
تو جام مرا پر از شراب معنويت مى سازى
و من
عاشقانه نامت را فرياد مى زنم:
اى امام هشتمين!
اى ضامن آهوان رميده!
تو معيار سنجش صداقت هستى
تو آسمان زلال دلها هستى
http://pic.azardl.com/images/41487220849186592788.gif
R A H A
10-06-2011, 02:31 PM
اي پسر فاطمه، نور هدي
سبزترين باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها مي شود
پاکتر از آينه ها مي شود
اي گل گلزار خدا، يا رضا
آينه ي قبله نما يا رضا
http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif
ميلاد عالم آل محمد، هشتمين حجت سرمد،نگين درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا(ع)مبارک باد.
http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif http://bahar22.com/ftp/zibasazi/10/image/05.gif
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
R A H A
10-06-2011, 02:32 PM
صلوات مخصوص امام رضا(ع(
اللّهُمَّ صَّلِ عَلی عَلّی بِن موسَی الَذ َّیاِرتَََضَیَتهُ و رَضّیَتَ بِه مَن
شئتَمِن خَلقِكَ وَ قائماًبِأَمرِكَ و ناصِراً لِدینِكَ وَ شاهِداًعَلی عِبادِكَ وَ
كَمان صَحَلَهُم فِی السِِّرِ وَ العَلانیَّة وَ دعا اِلی سَبیلِكَ بِالحِكمَةِ
وَالمَوعِظَةِالحَسَنَةِ فَصَلِّ عَلَیهِ اَفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلیاَحَدٍ مِن اَولیائِكَ
خِیرَتِكَ مِن خَلقِكَ إِ نَّكَ جَوادٌ كَریمً .
R A H A
10-06-2011, 02:36 PM
نام : علی
لقب : رضا، صابر، زكي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفوالملك، كافي الخلق، رب السرير، و رئاب التدبير
کنیه : ابوالحسن
نام پدر : موسی
نام مادر : نجمه تکتم
تاریخ ولادت : 11 ذی القعده سال 148 هجری
محل ولادت : مدینه منوره
مدت امامت : 20 سال
مدت عمر : 55 سال
تاریخ شهادت : آخر ماه صفر سال 203 هجری
علت شهادت : انگور زهر آلود
نام قاتل : مأمون ملعون
محل دفن : خراسان
تعداد فرزندان : 1 پسر و1 دختر
مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اين لقب گفته اند: «او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامانپس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»
R A H A
10-06-2011, 02:36 PM
زائري باراني ام ، آقا به دادم مي رسي؟
بي پناهم خسته ام، تنها، به دادم مي رسي؟
گر چه آهو نيستم اما پر از دلتنگي ام
ضامن چشمان آهوها، به دادم مي رسي؟
از کبوترها که مي پرسم نشانم مي دهند
گنبد و گلدسته هايت را، به دادم مي رسي؟
ماهي افتاده بر خاکم لبالب تشنگي
پهنه آبي ترين دريا، به دادم مي رسي؟
ماه نوراني شب هاي سياه عمر من
ماه من ، اي ماه من، آيا به دادم مي رسي؟
من دخيل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمين دردانه زهرا، به دادم مي رسي؟
باز هم مشهد ، مسافرها، هياهوي حرم
يک نفر فرياد زد: آقا به دادم مي رسي؟
http://i30.tinypic.com/2j5nkmc.jpghttp://i30.tinypic.com/2j5nkmc.jpghttp://i30.tinypic.com/2j5nkmc.jpg
میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد،نگین درخشان وطن،
حضرت رضا(ع)مبارک باد.
http://i13.tinypic.com/432yw6s.gifhttp://i13.tinypic.com/432yw6s.gifhttp://i13.tinypic.com/432yw6s.gif
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
http://i13.tinypic.com/432yw6s.gifhttp://i13.tinypic.com/432yw6s.gifhttp://i13.tinypic.com/432yw6s.gif
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند
R A H A
10-06-2011, 02:38 PM
http://pic.azardl.com/images/28086677841541415414.jpg
R A H A
10-06-2011, 02:40 PM
كاش يك شب باز مهمان دو چشمت مى شدم
ريزه خوار مشرق خوان دو چشمت مى شدم
كـاش يك شب مى گذشتم از فراز چشـم تو
گـرم گـلگشت خراسان دو چشمت مى شدم
كـاش يك شب مى سرودم گنبد زرد تـو را
فـارغ از دنيا، غزلخوان دو چشمت مى شدم
كـاش يـک شب مى نشستم بر ضريح چشم تو
بـاز هـم پابنـد پيـمان دو چشمت مى شدم
صـحن وايوان تو را اى كاش جارو مى زدم
چـون كـبوترهـا نگهبان دو چشمت مى شدم
ضـامـن آهـوست چشمان دو شهد روشنت
كـاش آهـوى بـيابـان دو چـشمت مى شدم
كـاش يك شب معرفت مى چيدم ازچشمان تو
غـرق در دريـاى عرفان دو چشمت مى شدم
كـاش يـك شب مى شدم خيس نگـاه سبز تو
شـاهـد اعـجاز باران دو چشـمت مى شدم
كـاش يـك شب نور مى نوشيدم از چشمان تو
مـى درخـشيـم، چراغان دو چشمت مى شدم
سـخـت شيرين است طعم روشن چشمان تو
كـاش يك شب باز مهمان دو چشمت مى شدم
R A H A
10-06-2011, 02:41 PM
آن گاه كه درهاى آسمان گشوده شد و پرتوى از نور رخشان امامت بر زمين تابيد، مژده اى شادي بخش، دلهاى زمينيان را فراگرفت وتاريكناى سلطه گرى وهواپرستى، با زايش رهبرى ربّانى ورهاننده، به رسوايى افتاد.
يازدهم ذى القعده سال 148 هجرى كه امام رئوف ما زاده شد، وعلى بن موسى الرضا عليه السلام به عنوان سرچشمه اى از نيكى ومهربانى وهدايت رخ نمود، پناهگاهى پديد آمد كه خدا پرستان را در خود گرد آورد.
زاد روز آن رهبر هشتمين بر شيفتگان حضرتش خجسته باد.
http://pic.azardl.com/images/06458799120095612299.jpg
R A H A
10-06-2011, 02:42 PM
حريمت قبله ي جانم
بود حب تو ايمانم
تو را هر لحظه مي خوانم
رضا جانم، رضا جانم
منم مست ولاي تو
گدايم من گداي تو
نهادم سر به پاي تو
رضا جانم، رضا جانم
R A H A
10-08-2011, 03:48 AM
http://pic.azardl.com/images/36449511394918169471.gif
طلوع خورشيد درخشان مدينه
نجمه، مادر امام رضا علیهالسلام ، میفرماید: زمانی که فرزند بزرگوارم را باردار بودم، هرگز احساس سنگینی نمیکردم. وقتی میخوابیدم، صدای تسبیح و تهلیل و تمجید حق تعالی را از درونم میشنیدم. هراسان از خواب بیدار میشدم؛ ولی دیگر آن صدا به گوش نمیرسید. وقتی به دنیا آمد، دستهایش را بر زمین گذاشت؛ سر مطهرش را به سوی آسمان بلند کرد، لبهایش را تکان داد، ولی نفهمیدم چه میگوید. نزد امام کاظم علیهالسلام رفتم، او فرمود: «نجمه، کرامت پروردگار گوارایت باد.»
فرزندم را در پارچهیی سفید پیچیدم و نزد حضرت بردم. وی در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند. آن گاه آب فرات خواست و کامش را با آن برداشت. سپس نوزاد را به من بازگرداند و فرمود: بگیر این را که ذخیرهی خداوند در زمین و حجّت خدا بعد از من است.۲
و چنین بود که هشتمین خورشید امامت در روز جمعه، یازدهم ذیقعده، در مدینه دیده به جهان گشاد.۳ پدرش امام موسی کاظم علیهالسلام ، هفتمین امام شیعیان، و مادرش «نجمه»۴ الگوی خردورزی، دینباوری، حیا و عبادت بود. بزرگواری این بانو چنان بود که حمیده، مادر امام کاظم علیهالسلام ، هرگز نزدش نمینشست و در جهت تعظیم و احترام وی میکوشید. رؤیای صادق حمیده را میتوان یکی از دلیلهای احترام بسیار وی به نجمه دانست. او شبی رسول خدا صلی الله علیه وآله را در خواب دید که فرمود: حمیده، نجمه را به فرزندت موسی ده؛ از او فرزندی به دنیا خواهد آمد که بهترین اهل زمین است.۵
بر این اساس، وی نجمه را در اختیار امام موسی کاظم علیهالسلام قرار داد و به وی گفت: فرزندم، کنیزی است که در زیرکی و کرامتهای اخلاقی بهتر از او ندیدهام. میدانم هر نسلی که از وی به وجود آید پاکیزه و مطهر خواهد بود.
وقتی امام رضا علیهالسلام به دنیا آمد، مادرش را طاهره نامیدند. او به عبادت عشق میورزید و میگفت: دایهیی بیابید تا مرا در شیر دادن یاری دهد... . شیرم کافی است، ولی پرداختن به شیر نوزاد سبب شده نوافل و ذکرهایی که به آنها عادت کرده بودم، کاستی پذیرد.۶
R A H A
10-08-2011, 03:49 AM
نام و لقب های حضرت
نام حضرت علی، کنیهاش ابوالحسن و القابش رضا، صابر، فاضل، رضی، وفی، قره اعین المؤمنین و غیظ الملحدین است.۷ علی بن یقطین دربارهی کنیهی حضرت میگوید: نزد امام کاظم علیهالسلام رفتم و دریافتم فرزندش علی بن موسی الرضا علیهماالسلام نیز نزد وی شتافته است. امام فرمود: علی بن یقطین، همین علی، آقای فرزندان من است. آگاه باش، من کنیهام [ابوالحسن [را به وی دادم.۸
بزنطی دربارهی لقب حضرت میگوید: به امام محمد تقی علیهالسلام عرض کردم: گروهی از مخالفانتان چنان میپندارند مأمون پدر بزرگوارتان را همزمان با پذیرش ولایت عهدی، رضا لقب داد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند، دروغ میگویند. حق تعالی او را رضا نامید؛ چون خدا در آسمان و رسول خدا و امامان معصوم علیهمالسلام در زمین وی را پسندیدند.
پرسیدم: پس چرا وی رضا نامیده شد؟
فرمود: چون، افزون بر دوستان، مخالفان نیز او را پسندیدند و از وی خشنود بودند. اتفاق دوست و دشمن در رضایت به وی اختصاص دارد.۹
R A H A
10-08-2011, 03:49 AM
شخصیت والای امام رضا علیه السلام
امام رضا علیهالسلام پایهی دین و چشمهی زلال معرفت بود. بعد از شهادت پدر بزرگوارش، امامت را به عهده گرفت و در جهت بارور ساختن فرهنگ غنی اسلام کوشید. شخصیت وی از دو جهت شخصی و اجتماعی قابل بررسی مینماید.
۱ ـ عصمت
شیعیان امامان را معصوم و از هر نوع خطا و اشتباه پیراسته میشمارند. بر این اساس، امام رضا علیهالسلام معصوم است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در رویایی صادق به امام کاظم علیهالسلام فرمود: او [امام] کسی است که با نور خدا میبیند، با فهم خود میشنود و بر اساس حکمت خود سخن میگوید. اشتباه نمیکند و در راه دانش گام برمیدارد نه نادانی.
آن گاه دست امام رضا علیهالسلام را گرفت و فرمود: او همین است.
امام کاظم علیهالسلام بعد از نقل این خواب به یزید بن سلیط فرمود: امسال مرا دستگیر میکنند و امامت با فرزندم علی علیهالسلام است که همنام علی بن ابی طالب و علی بن حسین به شمار میآید. خداوند به او فهم، خویشتن داری، یاری دین و محنت علی اول و بردباری در برابر ناگواریها و استقامت علی دوم بخشیده است.۱۱.
R A H A
10-08-2011, 03:49 AM
2ـ دانش
امام علیهالسلام دانش و معرفت را از پدرانش و جدش رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به ارث برد. امام کاظم علیهالسلام به فرزندانش میفرمود: این برادرتان [علی بن موسی[ عالم آل محمد صلیاللهعلیهوآله است. مسائل دین خود را از وی بپرسید و آنچه به شما میگوید نگهدارید؛ زیرا من بارها از پدرم جعفر بن محمد شنیدم که فرمود: عالم آل محمد ـ که همنام امیر مؤمنان علیهالسلام علی است ـ در صلب تو است؛ کاش او را میدیدم.
ابراهیم بن عباس صولی میگوید: ندیدم از امام رضا علیهالسلام پرسش شود و او پاسخش را نداند. به آنچه تا زمانش بر روزگار گذشته، از وی داناتر ندیدهام. مأمون از هر چیزی میپرسید و امام را میآزمود. امام پاسخ میداد و همهی پاسخهایش به قرآن مستند بود.۱۴
مأمون به فرزند ابی ضحاک ـ که از میزان دانش امام شگفت زده شده بود ـ گفت: آری پسر ابی ضحاک، این بهترین و داناترین و عابدترین مردم روی زمین است.
او همچنین به محمد بن جعفر گفت: این پسر برادرت از آن دسته اهل بیت است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دربارهی آنها فرمود:
«الا انّ ابرارَ عترتی و اطائبَ اُزومَتی اُحْلَمُ الناسِ صِغارا اعلمُهُم کبارا لا تعلموهم فانهم اعلم منکم ولا یخرجونکم من باب هُدی ولا یدخلونکم من باب ضلال.۱۵»
آگاه باشید، نیکان خاندانم و پاکیزگان نسلم در کودکی از همه شکیباتر و در بزرگی از همه داناترند. به آنها علم میاموزید؛ زیرا آنها از شما داناترند. آنان شما را از راه هدایت بیرون نمیبرند و در وادی گمراهی نمیافکنند.
بر این اساس، امام رضا علیهالسلام نیز مانند دیگر امامان معلّم انسانها بود و هیچ انسانی حق استادی بر وی نداشت.
R A H A
10-08-2011, 03:49 AM
۳ ـ مکارم اخلاق
اخلاق خوب، نشان دهندهی ذات نیک و درون زیبای انسان است. امام رضا علیهالسلام چنان به این ویژگی آراسته بود که دوست و دشمن را جلب میکرد. ابراهیم بن عباس صولی در اینباره گفته است:
هرگز ندیدم در سخن گفتن با کسی درشتی کند.
هرگز ندیدم سخن کسی را پیش از آن که تمام شود، قطع کند.
هرگز درخواست کسی را که قادر به انجام دادنش بود، رد نکرد.
در برابر همنشین، پاهایش را دراز نمیکرد.
در برابر همنشین تکیه نمیداد.
ندیدم به بردگان بد بگوید.
هر که ادعا کند در فضیلت مانند او دیده، باور نکنید.۱۶
یسع بن حمزه میگوید: در مجلس امام رضا علیهالسلام مشغول گفت و گو بودیم که مردی بلند قامت داخل شد و گفت: سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا، من مردی از دوستان شما، پدران و نیاکانتانم. اکنون از زیارت خانهی خدا باز گشتهام و چیزی که بتوانم با آن خود را به خانه برسانم ندارم. مرا به دیارم فرست؛ من دارای نعمت و دولتم و درخور صدقه نیستم، آنچه مرحمت فرمایی، از سوی شما صدقه خواهم داد.
امام از او خواست بنشیند. بعد از پایان جلسه، از وی اجازه گرفت و به خانه رفت. لحظاتی بعد، در را بست؛ دستش را اخلاق خوب، نشان دهندهی ذات نیک و درون زیبای انسان است. امام رضا علیهالسلام چنان به این ویژگی آراسته بود که دوست و دشمن را جلب میکرد.
از بالای در بیرون آورد و پرسید: [آن مرد [خراسانی کجاست؟! مرد پاسخ داد: این جایم.
فرمود: این دویست دینار را بگیر، با آن هزینهی سفرت را تأمین کن؛ به اینها تبرک بجوی، از سوی من صدقه مده و بیرون شو.
یکی از یاران حضرت پرسید: فدایت شوم به او مهربانی کردی و چهره پنهان ساختی؟!
فرمود: چون نیازش را برآوردم، نخواستم خواریِ خواهش را در چهرهاش ببینم. آیا این حدیث پیامبر را نشنیدهای که فرمود: کار نیکی که پنهان انجام شود، برابر هفتاد حج است و افشا کنندهی کار بد خوار و پنهان کنندهی آن آمرزیده است۱۷
R A H A
10-08-2011, 04:06 AM
امامت علی بن موسی الرضا علیه السلام
زندگی و شخصیت امامان شیعه ، دو جنبه ارزشی متمایز و با این حال مرتبط به هم دارد :
1 - شخصیت عملی و علمی و اخلاقی و اجتماعی آنان که در طول زندگی ایشان ، در منظر همگان شکل گرفته است و فهم و ادراک آن نیاز به پیش زمینه های اعتقادی و مذهبی خاص ندارد ، بلکه هر بیننده فهیم و دارای شعور و انصاف می تواند ، ارزش ها و امتیاز های آنان را دریابد و بشناسد .
2 - شخصیت معنوی و الهی آنان که ریشه در عنایت ویژه خداوند نسبت به ایشان دارد . شناخت این بعد از شخصیت اهل بیت (ع) نیاز به معرفت های پیشین دارد ؛ یعنی نخست باید به رسالت پیامبر ایمان داشت و براساس رهنمود های آن حضرت ، ولایت عترت را پذیرفت و برای شناخت جایگاه عترت به روایات و راویان معتبر اعتماد کرد و کوتاه سخن این که بینشهای مذهبی مختلف ، می تواند مانع شناخت این بعد از شخصیت اهل بیت (ع) باشد .
ارزشگذاری برای هر یک از این دو بعد شخصیت امامان و ترجیح یکی بر دیگری کار آسانی نیست ، زیرا چنان که گفته شد ، میان آن دو ارتباطی وثیق وجود دارد ، ولی از آن جا که امامت و ولایت اهل بیت (ع) ، مشخص ترین ویژگی آنان به شمار می آید ، محققان تاریخ و سیره ، فصل مستقلی را به این امر اختصاص داده اند و به نقل نصوص و روایات معتبر و مستند پرداخته اند .
نقل این نصوص ، درباره برخی امامان از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است و امام علی بن موسی (ع) از آن جمله است ، زیرا پس از موسی بن جعفر (ع) میان شیعیان آن حضرت پراکندگی و اختلاف نظر پدید آمد و در قبال معتقدان به امامت علی بن موسی (ع) ، جریان دیگری تحت عنوان واقفیه شکل گرفت که خط امامت را به امام موسی بن جعفر (ع) پایان یافته می دانست و بدین سان اثبات امامت علی بن موسی (ع) و تداوم خط ولایت ، از اهمیت خاصی برخوردار شد .
R A H A
10-08-2011, 04:06 AM
در آینه روایات
بررسی تمامی روایات در این زمینه ، فراتر از گنجایش این نوشته خواهد بود . از این رو ، به چند روایت گزیده اشاره خواهیم داشت .
روایات در این زمینه به سه دسته تقسیم می شوند :
1 - روایاتی که از پیامبر نقل شده و در آنها بر اسامی امامان دوازده گانه تصریح شده و نام امام رضا (ع) در زمره آنان است .
2 - روایاتی که از برخی امامان شیعه درباره امام رضا (ع) بیان شده است .
3 - روایاتی که از موسی بن جعفر (ع) ، در مورد امام بعد از آن حضرت ، ثبت شده است .
از دسته نخست می توان به روایتی اشاره داشت که مرحوم صدوق از چند طریق به استناد سخن جابربن عبدالله انصاری نقل کرده است .
جابر گفت : " پس از ولادت حسین بن علی بر فاطمه وارد شدم تا به او تهنیت گویم . در دست فاطمه ، صحیفه ای دیدم ، پرسیدم : این صحیفه چیست ؟
فاطمه فرمود : در آن ، نام امامانی است که فرزندان من هستند .
از آن بانوی مکرمه اجازه خواستم تا در آن بنگرم و چون نگریستم ، نام تمام امامان را با ذکر مشخصات اسمی هر یک در آن دیدم " .
آن گاه جابر جزئیات آنچه را که در آن لوح یا صحیفه دیده بود ، برای امام باقر (ع) به تفصیل بیان داشت .
از این گونه احادیث که در زمره امامان معصوم ، به نام " علی بن موسی " و امامت آن حضرت تصریح شده باشد ، در منابع حدیثی و متون روایی بسیار است . از احادیث دسته دوم می توان به این حدیث اشاره کرد : در کتاب الغیبه ، تألیف شیخ طوسی روایت شده است : " جابر جعفی از امام باقر (ع) درباره تأویل آیه شریفه ( ان عده الشهور عندالله اثنا عشر شهراً ... ) پرسید ، امام نفس عمیقی کشیده ، آنگاه فرمود : ... دوازده ماه ، امامان هستند . "
جالب است که در این حدیث از امام علی بن موسی (ع) با لقب " رضا " یاد شده است .
مهمترین بخش در باب نص بر امامت امام دسته سوم از روایات است که در آن امام پیشین ، مژده آمدن امام بعد از خود را داده و با ذکر مشخصات ، جانشین پس از خود را معرفی کرده است .
امام موسی بن جعفر (ع) در موارد بسیار و به مناسبت های گوناگون به شناساندن امام بعد از خود ، پرداخته است .
داوود بن کثیر رقی می گوید : به موسی بن جعفر (ع) گفتم : " من اکنون پیر شده ام و آن نیروی گذشته را ندارم ، چه بسا نتوانم مثل گذشته به دیدار شما نایل آیم ، از امام پس از خود ، مرا آگاه کنید .
امام در پاسخ فرمود : امام پس از من ، فرزندم علی است " .
علامه مجلسی در فصل دلایل امامت امام رضا (ع) ، چهل و هشت روایت را نقل کرده است که امام کاظم (ع) فرزند خویش " علی بن موسی الرضا " را به عنوان وصی و جانشین بعد از خود معرفی کرده است .
R A H A
10-08-2011, 04:07 AM
فضائل و كرامات امام رضا(ع)
برخی از فضائل و كرامات امام علی ابن موسی الرضا- علیه السلام- عبارت است از:
دعای مستجاب
1 - آل برمك، مخصوصاً یحیی بن خالد بر مكی برای حفظ حكومت و مقام خویش هارون عباسی را وادار كردند تا موسی بن جعفر - علیه السلام - را شهید كرد، بدین سبب امام رضا - علیه السلام - در مكه به آنها نفرین كردند، حكومت و مقامشان تار و مار گردید.
محمد بن فضیل گوید: ابوالحسن رضا - علیه السلام - را دیدم، در عرفات ایستاده و دعای می كرد. بعد سرش را پایین انداخت، (گویی چیزی به قلب مباركش الهام شد) كه وی علت سر به زیر انداختن را پرسیدند؟ فرمود: به برامكه نفرین می كردم كه سبب قتل پدرم شدند. خداوند امروز دعای مرا درباره آنها مستجاب كرد، امام از مكه برگشت، چیزی نگذشت كه در همان سال، هارون بر آنها خشم گرفت وتار و مارشان كرد،[1] جعفر برمكی شقه شد، پدرش یحیی به زندان رفت، بطوری متلاشی شدند كه مایه عبرت مردم گشتند.
علم غیب
2 - حسن بن علی بن وشا از مسافر نقل می كند: با ابوالحسن الرّضا - علیه السلام - در «منی» بودم، یحیی بن خالد با گروهی از آل برمك از آنجا گذشتند. امام صلوات الله علیه فرمود: بیچاره ها نمی دانند در این سال چه بلایی به سرشان خواهد آمد، بعد فرمود: بدانید عجیب تر از این آن است كه من با هارون مانند این دو انگشت خواهم بود، آنگاه دو تا انگشت مبارك را در كنار هم گذاشت. مسافر گوید: والله من معنی این كلام را نفهمیدم مگر بعد از آنكه امام را در طوس در كنار قبر هارون دفن كردیم.[2]
لقب رضا ازخدا است
3 - ابونصر بزنطی رضوان الله علیه گوید: به امام جواد صلوات الله علیه گفتم: قومی از مخالفان شما می گویند: پدرت صلوات الله علیه را مأمون، رضا لقب داد، كه به ولایت عهدی راضی شد. فرمود: به خدا قسم، دروغ گفته و گناهكار شده اند. پدرم را خدای تعالی رضا لقب داده است زیرا كه به خداوندی خدا در آسمانش و به رسالت رسول الله و ائمه در زمینش راضی بود.
گفتم: مگر همه پدرانت چنین نبودند؟ فرمود: آری. گفتم: پس چرا فقط پدرت به این لقب ملقب شدند؟ فرمود: چون مخالفان از دشمنانش مانند موافقان از دوستانش از وی راضی شدند و چنین چیزی برای پدرانش به وجود نیامد، لذا از میان همه به رضا ملقب گردید.[3]
ناگفته نماند: مخالفان خواسته اند با این طریق منقصتی بر آن حضرت فراهم آوردند، ولی چنانكه دیدیم این لقب از جانب خدا بوده است، درست است كه همه امامان صادق، كاظم، رضا، جواد و هادی و... بودند ولی برای هر یك بمناسبتی لقب بخصوص تعیین گشته است.
حضرت ابوالحسن رضا - علیه السلام - در «نیاج»
4 - ابو حبیب نیاجی[4] گوید: رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را در خواب دیدم كه به «نیاج» آمد و در مسجدی كه حاجیان هر سال می آمدند نشست گویا محضر ایشان رفته و سلام كرده و مقابلش ایستادم، در پیش آن حضرت طبقی از برگ درختان خرمای مدینه بود و در آن خرمای صیحانی داشت. گویا رسول خدا مشتی از آن خرما را به من داد، شمردم هیجده تا بود، - پس از بیداری - خوابم را چنین تأویل كردیم كه هیجده سال عمر خواهم كرد.
بعد از بیست روز در زمینی بودم كه برای زراعت آماده می كردند، مردی پیش من آمد گفت: حضرت ابوالحسن رضا - علیه السلام - به «نیاج» آمده و الان در مسجد نشسته اند. در این بین دیدم كه مردی به دیدار آن حضرت می روند، من هم به زیارت آن بزرگوار شتافتم، دیدم در محلی نشسته كه رسول خدا - صلی الله علیه و آله - را در آنجا دیده بودم، زیر آن حضرت حصیری بود مانند حصیرری كه در زیر جدش بود. و در پیش وی طبقی از برگ درخت خرما و در آن خرمای صیحانی قرار داشت.
سلام كردم، جواب سلامم را داد و از من خواست نزدش بروم، مشتی از خرما به من داد كه شمردم هیجده تا بود، گفتم: یابن رسول الله - صلی الله علیه و آله - ! زیاد بدهید، فرمود: اگر رسول خدا - صلی الله علیه و آله - زیاد داده بود ما هم زیاد می دادیم «فقال لوزادكَ رسولُ اللّه لزدْناكَ»[5].
فضایل امام رضا - علیه السلام - از زبان ابراهیم بن عباس
5 - ابراهیم بن عباس گوید: امام رضا - علیه السلام - نشد كه به كسی در سخن گفتن ظلم یا جفا كند، هر كه با او سخن می گفت، كلام او را قطع نمی كرد و مجال می داد تا آخر سخنش را بگوید. اگر كسی حاجت پیش او می آورد در صورت امكان ابداً او را رد و مأیوس نمی كرد. ندیدم كه در پیش كسی پایش را دراز كند، و ندیدم در پیش كسی تكیه كند. ندیدم كه به كسی از غلامانش فحش بدهد، ندیدم كه آب دهان را به زمین اندازد، و ندیم كه با صدا و قهقهه بخندد بلكه فقط تبسم می كرد.
چون سفره طعام را باز می كردند همه خدمتكاران و غلامانش را و حتی دربان را با خود در سر سفره می نشانید. شبها كم می خوابید، بیشتر بیدار می ماند، اكثر شبها از اول تا آخر احیا می كرد، بسیار روزه می گرفت، در هر ماه سه روز روزه از وی فوت نمی شد. می گفت : این روزه همه عمر است «ذلك صومُ الدّهر».[6] در پنهانی بسیار احسان می كرد و صدقه می داد، این كار را بیشتر در شبهای ظلمانی انجام می داد، هر كه گوید: نظیر او را در خوبی دیده ام، باور نكنید[7].
مبارزه با اسراف
6 - روزی غلامانش میوه ای را خوردند ولی آن را تمام نخوردند و مقداری مانده به دور انداختند، امام صلوات الله علیه بر آنها بر آشفت و فرمود: سبحان الله، اگر شما بی نیاز هستید دیگران بدان نیازمندند، بجای انداختن، به مستمندان انفاق كنید، «سبحان الله ان كنتم استغنیتم فان اُنا ساً لم یستغنوا اطعموه من یحتاج الیه» [8]
علم غیب
7 - محمد بن سنان گوید: به آن حضرت عرض كردم: خودت را به امامت و پیشوایی مشهور كرده و در جای پدرت نشستی حال آن كه از شمشیر هارون خون می ریزد؟! فرمود: قول رسول خدا - صلی الله علیه و آله - به من این جرأت را داده است، آن حضرت فرمود: اگر ابوجهل مویی از سر من بركند، بدانید كه من پیغمبر نیستم، و من می گویم: اگر هارون توانست مویی از سر من بگیرد بدانید كه من امام نیستم.[9]
فضیلت زیارت امام رضا - علیه السلام -
8 - رسول خدا - صلی الله علیه و آله - فرمود: بزودی پاره ای از بدن من در زمین خراسان دفن می شود، هیچ غمگینی او را زیارت نمی كند، مگر آن كه خدا غمش را زایل می كند و هیچ گناهكاری او را زیارت نمی كند، مگر آن كه خدا گناهانش را می آمرزد. «قال رسول اللّه - صلی الله علیه و آله - ستّد فَنُ بضعهٌ منی بخراسان مازارها مكروب الا نفس الله كربه و لا مذنب الا غفرالله ذنوبه» [10]زیارت ائمه علیهم السلام مانند توبه از مكفرات است و مصداق: «ان الحسنات یذهبن السیئات» (هود: 114) می باشد، رسول خدا - صلی الله علیه و آله - این كلام را در وقتی فرموده كه هنوز پدر و مادر امام هم به دنیا نیامده بودند.
امام جواد صلوات الله علیه به داوود صرمی فرمود: «من زار ابی فله الجنه».[11] هر كه قبر پدرم را زیارت كند اجرش بهشت است.
و در روایت دیگری فرمود: هر كس قبر پدرم را عارفاً بحقه زیارت كند ازطرف خدا بهشت او را ضمانت می كنم: «قال ابوجعفر محمد بن علی الرضا - علیه السلام - ضمنت لمن زار قبر ابی - علیه السلام - بطوس عارفاً بحقه الجّنهَ علی اللّه عزوجل» [12].
سخنی گهربار
9 - ثامن الائمه صلوات الله علیه فرمود: مؤمن، مؤمن (واقعی) نمی شود مگر آن كه در وی سه سنت (عادت و كار) باشد: سنتی از پروردگارش،سنتی از پیامبرش و سنتی از امامش. اما خصلتش از پروردگار آن است كه اسرار مردم رإ؛ّّ مخفی بدارد و افشا نكند و اما خصلتش از پیامبر آن است كه با مردم مدارا كند، و امام خصلتش از امام آن است كه در ضررهای بدنی و مالی صبر و استقامت داشته باشد. «قال الرضا - علیه السلام - لایكون المؤمن مؤمناً حتّی یكونَ فیه ثلاث خصالٍ: سنهٌ من ربه و سنه من نبیه و سنه من ولیّه، فاما السّنهُ من ربه فكتمان السر و اما السنه من نبیه فمداراه الناس و اما السنه من ولیّه فالصبر فی الباساء والضراء» {تحف العقول: ص 442}.
احسان
10 - مردی به محضر حضرت رضا - علیه السلام - آمد و گفت: به اندازه مروت خویش به من احسان كن، فرمود: نمی توانم (زیرا مروت امام خارج از حد بود). گفت: پس بقدر مروت من احسان كن، امام فرمود: آری، بعد به غلامش فرمود: دویست دینار به او بده.
امام در روز عرفه در خراسان همه مالش (شاید نقدینه باشد) را احسان كرد و به اهل نیاز تقسیم فرمود. فضل بن سهل گفت: این غرامت و اسراف است. فرمود: نه، بلكه غنیمت است، آنچه را كه در آن پاداش و كرامت هست، غرامت مشمار.[13]
علی بن موسی عالم آل محمد
11 - موسی بن جعفر صلوات الله علیه به پسرانش می فرمود: برادرتان علی بن موسی عالم آل محمد است، از او از دینتان بپرسید، آنچه می گوید حفظ كنید، من ازپدرم امام صادق - علیه السلام - دفعات شنیدم می گفت: عالم آل محمد در صلب تو است ای كاش او را درك می كردم، او همنام امیرالمؤمنین علی است..[14] امام صادق صلوات الله علیه در 25 شوال 83 هجری از دنیا رفت، امام رضا - علیه السلام - بعد از 16 روز در 11 ذوالقعده همان سال به دنیا آمد.
تواضع
12 - مردی از اهل بلغ گوید: در سفر خراسان در خدمت امام رضا - علیه السلام - بودم.روزی طعام خواست، همه خدمتكاران از سیاهان و دیگران را كنار سفره جمع كرد، گفتم: فدایت شوم،بهتر آن است كه آنها در خوان دیگری بخورند. فرمود: آرام باش پروردگار همه یكی است، مادرمان حوا و پدرمان آدم یكی است، مجازات بسته به اعمال است «فقال: مه ان الرّبّ تبارك و تعالی واحد، والام واحده والاب واحد و الجزاء بالاعمال» [15].
بنده نوازی
13 - امام صلوات الله علیه به غلامانش گفته بود: در وقت طعام خوردن اگر بالای سرتان هم بایستم قبل از تمام كردن طعام برنخیزید، یاسر گوید: گاهی بعضی از ما را صدا می كرد، می گفتند: مشغول طعام خوردنند، می فرمود: پس بگذارید طعامشان را تمام كنند: «قال: ان قمت علی رؤوسكم و انتم تاكلون فلاتقوموا حتی تفرغوا». [16]
توحید
14 - بزنطی علیه الرحمه نقل می كند: مردی از ماوراء نهر بلخ خدمت امام رضا - علیه السلام - آمد و گفت: از شما سؤالی می كنم اگر جواب دادید به امامتان معتقد خواهم بود، حضرت فرمود: از هر چه می خواهی بپرس.
گفت: مرا از خدایت خبر بده، در كجا بوده و چطور بوده و بر چه چیز تكیه كرده بوده است؟ امام - علیه السلام - فرمود: «انّ اللّه اَیّنَ الأَینَ بلاأینٍ و كَیّفَ الكْیفَ بلا كیفٍ و كان اعتمادُه علی قدرته».
یعنی خداوند به وجود آوردنده مكان است بی آنكه مكانی داشته باشد و به وجود آورنده كیفیت است بی آنكه كیفیتی داشته باشد و اعتمادش بر قدرتش بود، (خدا لامكان است، مكان از عوارض جسم است، خدا جسم نیست، كیفیت، مخلوق خداست، لازمه اش محدود بودن است، خدا بی انتها است، خدا بر قدرت خود ایستاده، هستی را از جایی دریافت نكرده است).
آن مرد چون این جواب را شنید برخاست، سر مبارك امام را بوسید و گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان علیا وصی رسول الله والقیّمُ بعده بما أَقام به رسول الله و انّكم الائمه الصادقون و انك الخلف بعدهم» [17] ظاهراً آن مرد از فلاسفه بوده و از جواب امام - علیه السلام - پی به دانایی و امامت آن حضرت برده است.
معجزه ای از امام رضا - علیه السلام - و مجسم شدن عكسها
15 - صدوق رحمه الله علیه در عیون اخبار الرضا - علیه السلام - نقل می كند: در عهد مأمون عباسی كه حضرت رضا - علیه السلام - ولیعهد بود، باران قطع گردید، مأمون از آن حضرت خواست درباره باران دعا كند، امام فرمود: روز دوشنبه چنین خواهم كرد، رسول خدا - صلی الله علیه و آله - دیشب با امیرالمؤمنین به خواب من آمد و فرمود: روز دوشنبه به صحرا برو و از خدا باران بطلب كه خدا بر آنها باران خواهد فرستاد...
امام به صحرا رفت و از خدا باران خواست، باران آمد و احتیاج مردم رفع گردید.[18] امام جواد صلوات الله علیه فرمود: بعضی از بدخواهان پدرم، به مأمون گفتند: یا امیرالمؤمنین! به خدا پناه كه تو شرافت عمیم و افتخار بزرگ خلافت را از خاندان بنی عباس به خاندان علویان منتقل كنی!! بر علیه خود و خانواده ات اقدام كردی. این جادوگر و فرزند جادوگران را آوردی، و او را پس از آن كه گمنام بود میان مردم شهرت دادی، آوازه اش را بلند كردی.
دنیا را با این جادو كه در وقت دعایش باران آمد، پر كرد. مرا واهمه گرفت كه خلافت را ازخاندان عباسی خارج گرداند، حتی وحشت كردم كه با سحر خود نعمت شما را زایل نموده و بر مملكت تو شورش بر پا دارد، آیا كسی بر علیه خود چنین جنایتی كرده است؟!!
مأمون گفت: این مرد در پنهانی مردم را به سوی خویش دعوت می كرد، خواستیم او را ولیعهد خود گردانیم تا مردم را به سوی ما دعوت نماید و مردم بدانند كه اهل حكومت و خلافت (دنیا دوست) است و آنان كه به وی فریفته شده اند بدانند كه در ادعای خود از تقوا و فضیلت و زهد صادق نیست! خلافت مال ما است نه مال او، ولی ترسیدیم كه اگر او را به حال خود رها كنیم، برای ما از جانب او وضعی پیش بیاید كه جلوگیری نتوانیم كرد.
و اكنون كه كرده خود را كردیم و به خطای خود پی بردیم، مسامحه در كار وی ابداً روا نیست، ولی می خواهیم بتدریج او را در نزد رعیت چنان بنمایانیم كه بدانند لیاقت حكومت ندارد، آنوقت ببینیم با چه راهی بلای او را از سر خود می توانیم قطع نماییم.[19]
آن مرد گفت: یا امیرالمؤمنین! مجادله با او را به عهده من بگذارید، تا خود و یارانش را مغلوب نمایم و احترام و عظمت او را پایین آورم، اگر هیبت تو در سینه ام نبود او را سر جای خودش می نشاندم. و بر مردم آشكار می كردم كه از لیاقت ولایت عهدی كه به او تفویض كرده ای قاصر است.
مأمون گفت: چیزی برای من محبوبتر از این كار نیست كه به او اهانت و از قدرتش كاسته گردد، گفت: پس بزرگان مملكت، فرماندهان، قضات، و بهترین فقهاء را جمع نمایید، تا منقصت او را در پیش آنها روشن كنم، تا از مقامی كه او را در آن قرار داده ای پایین آید.
مأمون نامبردگان را جمع كرد، و در صدر مجلس نشست و حضرت رضا - علیه السلام - را در مقام ولایت عهدی در طرف راست خود نشانید، پس از رسمیت جلسه، آن شخص كه از طرف مأمون مطمئن بود، شروع به سخن كرد و گفت: مردم از شما بسیار حكایات نقل می كنند. و در تعریف شما افراط كرده اند، بطوری كه اگر خودتان بدانید از آنها بیزاری می كنید، اولین اینها آن است كه: شما خدا را درباره باران كه عادت باریدن دارد، دعا كردید و باران آمد، مردم آن را به حساب معجزه ای از شما گذاشتند و نتیجه گرفتند كه در دنیا نظیر و مانندی ندارد. این امیرالمؤمنین ادام الله ملكه و بقاءه است كه با كسی مقایسه نمی شود مگر آن كه برتر آید، شما را در محلی قرار داده كه می دانید، این پاسداری از حق و انصاف نیست كه مجال دهید دروغگویان بر علیه او و بر له شما بدروغ چیزهایی بگویند كه تكذیب مقام امیرالمؤمنین است!! و شما را از او بالاتر بدانند؟!!!
امام صلوات الله علیه فرمود: بندگان خدا را مانع نمی شوم ازاین كه نعمتهای خدا را درباره من یاد و حكایت كنند، اما این كه گفتی: صاحب تو (مأمون) مقام مرا برتر داشت، او مرا قرار نداد مگر در مقامی كه پادشاه مصر، یوسف صدیق را در آن قرار داد، حال آن دو را نیز می دانی (یوسف پیامبر بود و او یك پادشاه مشرك).
در این وقت آن مرد بر آشفت و گفت: پسر موسی! از حد خود قدم فراتر گذاشتی، كه خداوند بارانی را در وقت معین خود نازل كرد و تو آن را وسیله بلندی مقام خود قراردادی، كه به مقام حمله به دیگران بر آیی؟ گویا معجزه ابراهیم خلیل را آورده ای كه سرهای پرندگان را در دست گرفت و اعضاء آنها را در كوهها پراكنده نمود و به وقت خواندن، آمدند و بر سرهای خود چسبیدند و شروع به پرواز كردند؟!!!
اگر راستگویی این دو عكس شیر را كه در مسند خلیفه هستند زنده كن و بر من مسلط گردان، در این صورت معجزه ای برای تو خواهد بود، اما باران كه با دعای تو آمد، تو از دیگران در این كار برتر نیستی.
امام صلوات الله علیه از جسارت آن خبیث برآشفت و به دو عكس شیر فریاد كشید: این فاجر را بگیرید، پاره كنید، از او عینی و اثری نگذارید. در دم آن دو عكس به دو شیر ژیان مبدل شدند، و آن خبیث را گرفته و خرد كردند و خوردند و خونش را كه ریخته بود لیسیدند، مردم با حیرت به این منظره نگاه می كردند. آنگاه آن دو شیر محضر حضرت آمده و گفتند: یا ولی الله فی ارضه! دیگر چه فرمانی داری، می خواهی مأمون را نیز مانند او به سزایش برسانیم.
مأمون از شنیدن این سخن بیهوش گردید، امام فرمود: در جای خویش بایستید. بعد فرمود: بر صورت مأمون گلاب پاشیدند، به حال آمد، شیران عرض كردند: می فرمایید او را به رفیقش ملحق سازیم؟ فرمود: نه، خداوند عز و جل را تدبیری است كه به سر خواهد برد(اجازه نداده از ولایت تكوینی هر استفاده ای را بكنیم).
گفتند: پس فرمانت چیست؟ فرمود: برگردید به حالت اولی خود، آن دو شیر در دم مبدل به عكس شده و در روی مسند قرار گرفتند.
مأمون گفت: خدا را حمد می كنم كه مرا از شر حمیدبن مهران خلاص كرد (آن مرد خبیث)، بعد گفت: یابن رسول الله! خلافت مال جد شما بود، سپس از آن شماست اگر می خواهی آن را به شما تحویل بدهم، امام فرمود: اگر خلافت را می خوستم در عدم قبول آن با تو منازعه نمی كردم و از تو آن را نمی خواستم، زیرا خداوند از اطاعت مخلوقش به من عطا فرموده مانند آن را كه با چشم دیدی كه چگونه آن دو تصویر به شیر مبدل شدند.
ولی جهال بنی آدم از من طاعت ندارند، آنها هر چند در این كار زیانكار شده اند ولی خدا را در تدبیر آنها مشیتی است، مرا امرفرموده بر تو اعتراضی نكنم و كاری را كه كردم بر تو ننمایم، چنان كه به یوسف - علیه السلام - نیز درباره پادشاه مصر چنان فرمان داده بود...[20]
نگارنده گوید: در این كار ابداً شگفتی نیست، آن مانند مبدل شدن عصای موسی به اژدهاست. امام - علیه السلام - ولایت تكوینی داشت و خدا او را چنین قدرتی داده بود، چنان كه عیسی - علیه السلام - نیز نظیر آن را انجام داد. در بعضی نقلها دیده ام كه مأمون به آن حضرت گفت: دعا كنید كه آن مرد زنده شود، فرمود: اگر عصای موسی جادوها را پس می داد، اینها نیز آن مرد را پس می دادند.
پي نوشتها:
[1] . عیون اخبارالرضا: ج 2 ص 225 باب 50.
[2] . عیون اخبارالرضا: ج 2 ص 225 باب 50.
[3] . علل الشرایع: ج 2 ص 237 باب 172.
[4] . نیاج بر وزن كتاب روستایی است در بادیه.
[5] . عیون اخبارالرضا: ج 2 ص 210 باب 47، بحار ج 49 ص 35.
[6] . چون بحكم «من جاء بالحسنه فله عشر امثالها» هر یك روز در جای ده روز است.
[7] . عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 184، بحار ج 49 ص 91.
[8] . انوار البهیه ص 107.
[9] . انوار البهیه ص 107.
[10] . وسائل الشیعه: ج 10 ص 433 و 435.
[11] . وسائل الشیعه: ج 10 ص 433 و 435.
[12] . وسائل الشیعه: ج 10 ص 433 و 435.
[13] . بحارالانوار /101/ 100/ 49.
[14] . بحارالانوار /101/ 100/ 49.
[15] . بحارالانوار /101/ 100/ 49.
[16] . فروع كافی: ج 6 ص 298.
[17] . اصول كافی: ج 1 ص 88 باب الكون و المكان.
[18] . با اختصار و نقل به معنی ترجمه شده است.
[19] . گفته های مأمورن پرده از روی بسیاری از كارها بر می دارد چنان كه در فصل قبول ولایت عهدی اجباری بود، آمده است.
[20] . عیون اخبار الرضا: ج 2 ص 168 - 172 بحار: ج 49 ص 180 - 185.
مأخذ:
اندیشه قم
R A H A
10-08-2011, 04:08 AM
پیدایش واقفیه
با وجود روایاتی که به آنها اشاره شد و علی رغم آشکار بودن نشانه های امامت در سیره و سیمای امام رضا (ع) ، بعضی امامت حضرت را نپذیرفتند و به عقیده " وقف " قایل شدند و اعتقاد یافتند که موسی بن جعفر (ع) قائم امت بوده و همچنان در قید حیات به سر می برد . این افراد به " واقفه " یا " واقفیه " شهرت یافتند .
رهبران واقفیه همانند دیگر مردم ، حتماً از زبان امام هفتم (ع) ، سخنانی را درباره امام پس از خود شنیده بودند و حتی روایات فراوانی که در معرفی مهدی موعود (عج) از امامان و نیز از شخص موسی بن جعفر (ع) وارد شده بود ، مجالی برای انحراف نمی گذاشت ، ولی انگیزه های خاص به این انحراف منتهی شد و بدان دامن زد .
R A H A
10-08-2011, 04:08 AM
انگیزه های پنهان
رهبران واقفیه و طراحان این طرز فکر و اندیشه ، در زمان حیات امام هفتم (ع) ، از کارگزاران بوده و خزانه داری اموال را برعهده داشتند . هنگام رحلت امام سرمایه بسیاری ، نزد آنان بود . برای نمونه ، نزد ابی حمزه بطائنی سی هزار دینار ، نزد زیاد بن مروان قندی هفتاد هزار دینار و نزد عثمان بن عیسی رواسی نیز سی هزار دینار موجود بود .
امام کاظم(ع) ، همه امور را برای دوران پس از حیات خود ، به فرزندشان ، علی بن موسی الرضا (ع) تفویض کرده بود ، ولی خزانه داران چاره ای اندیشیدند ، تا از واگذاری اموال بر جا مانده ، به ولی امر یعنی امام رضا (ع) خودداری کنند . از این رو ، چنین وانمود کردند که موسی بن جعفر (ع) قائم آل محمد است و همچنان زنده است و آنان همچنان نمایندگان اویند .
احمدبن حماد گوید : عثمان بن عیسی رواسی ، از جمله کارگزاران موسی بن جعفر (ع) بود که در مصر انجام وظیفه می کرد . اموال فراوان و کنیزانی چند ، نزد او وجود داشت . حضرت رضا (ع) پس از رحلت پدرشان ، به عثمان بن عیسی نوشتند که آن اموال را بازگرداند . او در پاسخ امام نوشت : " ان اباک لم یمت " ؛ پدرت از دنیا نرفته است .
امام دیگر بار به او نامه نوشتند و رحلت پدر بزرگوارشان را یادآور شدند و بر رحلت ایشان دلیل آوردند ، ولی او همچنان بر نظر خود پافشاری کرده ، از بازگرداندن اموال ، سرپیچی کرد .
elahe
10-08-2011, 09:52 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/43469153989828603877.gif
لجه اي از درياي کلام گهر بار هشتمين پيشوا
قال الامام علي ابن موسي الرضا عليه السلام :
لا یُجْمَعُ الْمالُ إلاّ بِخَمْسِ خِصال: بِبُخْل شَدید، وَ أمَل طَویل،
وَ حِرص غالِب، وَ قَطیعَهِ الرَّحِمِ، وَ إیثارِ الدُّنْیا عَلَى الْآخِرَهِ.
ثروت، انباشته نمى گردد مگر با این پنج خصلت:
بخیل بودن، آرزوى طول و دراز داشتن، حریص بر دنیا بودن، قطع صله رحم کردن، آخرت را فداى دنیا کردن.
(وسائل الشّیعه: ج ۲۱، ص ۵۶۱، ح ۲۷۸۷۳.)
elahe
10-08-2011, 09:52 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat.ememreza__6_.jpg
راز رضا
از آن زمان که تو در نیشابور، سر از کجاوه برون آوردى
و به کرشمهای، آتش شوق بر جگر سوخته خلایق عاشق زدى
و صلاى توحید سر دادى و آن را مأمن و پناهگاه محکم و خدشه ناپذیر خواندی،
راز ورود به این قلعه را فاش کردی که تویی.
از آن زمان، ما خورشید ولایت تو را در سرزمین قلبهای خویش
همیشه در کار طلوع یافتیم و حیات را بى حضور تو
در سرزمین خویش ناممکن فهمیدیم.
عشق ما به این خاک، تنها از این روست که تو در آن آرمیدهاى
و پیوند ناگسستنى دل ما به این فضاى ملکوتى از این جهت،
که تو در آن تنفس میکنى و رایحه شوقآفرین تو در آن میپیچد.
چه کسى میگوید که ما بى حضور تو توان برخاستن داشتیم؟
چه کسى میگوید که ما بی استشمام بوى تو، راه به حقیقت میبردیم؟
چه کسى میگوید که ما جز در پرتو تابناک تو،
جستن خداوند را میتوانستیم؟
ما هنوز«اللهاکبر»هاى تو را با سر و پاى برهنه
در نماز شورآفرین عید، از یاد نبردهایم.
همان طنین گرم نالههاى غریبانه و مظلومانه توست
که ما پابرهنگان و مظلومان در این جهان بزرگ را
توان ایستادنى چنین بخشیده است.
ما از تو آموختهایم که هر جا دشمن، لباس فریب بر تن کرد،
جامه خدعه پوشید، نقاب نیرنگ بر چهره آویخت،
بر پشتى مکر تکیه زد و به تخت حیله نشست،
با نواى اعجازآفرین «اللهاکبر»، لباس فریب را بر تنش بدریم،
جامه خدعه را بر اندامش پاره کنیم،
نقاب نیرنگ را بر چهرهاش بشکنیم،
پشت و رویش را هویدا کنیم،
از تخت حیلهاش به زیر افکنیم،
به رسواییاش بکشانیم و به عزایش بنشانیم.
ماشاگردان مکتب توايم اي اسوه ايمان و اقتدارو شجاعت
"سيد مهدي شجاعي "
elahe
10-08-2011, 09:53 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/62818/1_jj.jpg
شام سیه سحر شده
موسم غم به سر شده
کاظم آل مصطفی
صاحب گلْ پسر شده
میلاد فرخنده هشتمین اختر تابناک آسمان ولایت
بر تمامی دوستداران ولایت و شیعیان جهان پیشاپیش مبارک باد
elahe
10-08-2011, 09:53 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat.ememreza__15_.gif
«السلامعلیک یا علی بن موسیالرضا... اشهد انک قد اقمت الصلوه و...»
این چه ظلمى است که بر تو رفته است و دشمن با تو چه کرده است که ما از وراى صدها سال، وقتى در کنار ضریح عشق آفرینت زانو میزنیم، باید شهادت دهیم که تو اقامه نماز کردى و ایتاى زکات!
باید شهادت دهیم که تو آمر به معروف و ناهى از منکر بودی.
این چه شهادتى است که مظلومیت تو در آن موج میزند!
مگر نه تو خود نماز مجسم بودی؟
مگر نه نماز در دستهاى تو قامت میبست؟
مگر نه قیام و قعود جهان، چشم و گوش به مکبر مژگان تو دوخته بود؟
مگر نه سجود، تموج دل دریایى تو بود؟
مگر نه معروف، رضاى تو بود و منکر، خشم و غضب تو؟
مگر نه شما جایى میان خالق و مخلوق بودید و واسطه فیض؟
«نزلونا عن الربوبیه و قولوا فینا ما شئتم» مگر کلام شما نبود؟
پس چیست راز اینگونه سلام گفتن بر تو؟ راز شهادت به اقامه نماز تو و ایتاى زکات تو؟ راز شهادت به عبادت تو، تا رسیدن به سرمنزل یقین؟
توان برگرفتن این مُهر، توان گشودن این راز در درستهاى ما نیست.
اما پیداست هم که این راز، تنها راز تو نیست؛ راز پدران توست و راز فرزندان تو.
سرچشمه این راز زلال، در محراب مظلومیت على است (علیهالسلام)؛ آنجا که شهادتش در محراب، مردم مرعوب و گنگ را به تعجب وامیدارد که مگر على نماز میخواند؟
و این راز از جنس همان رازى است که با جگر سوخته امام حسن (ع) به طشت میریزد، اما هیچ دلى نمیلرزد و هیچ اشکى نمیریزد.
و این راز از سنخ همان رازى است که وقتى عشق رسولالله (ص) بر سرنیزهها، خارجى معرفى میشود، هجوم بیرحمانه سنگ از بامهاى جهالت و کنگرههاى قساوت، بر هویت خورشید تکرار میگردد.
و این همان رازى است که در گریههاى سجاد(ع) موج میزند.
و این همان رازى است که امام باقرِ(ع) جوان را بی هیچ دغدغه واکنشی، از میان مردم میرباید.
و این همان رازى است که همه عمر صادق آل محمد را به محو گذشتههاى محرف و غبارآلوده صرف میکند.
و این همان رازى است که بر جنازه ستم کشیده امام صابر(ع)- امام کاظم- فریاد میکند: «هذا امام الرفضه».
دشمن چه کرده است با شما آلالله؟
چه تصویرى از شما در ذهن عالمیان کشیده است که ما شیعیان هم از وراى صدها سال، باید به نماز خواندن و زکات دادن شما گواهى دهیم؟
این است که در زمان ولادت تو هم که ولادت عشق است و تجلى اسماى حسناى خداوند بر زمین، اشک چشمهایمان خشک نمیشود و سنگینى غم جانمان کاستى نمیپذیرد.
خدا ظهور قائمتان را نزدیک فرماید تا این زخم کهنه چند ساله را مرهم و درمانى جانانه باشد.
آمین.
سید مهدى شجاعی
elahe
10-08-2011, 09:53 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14245814397675682598.jpg
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57801087658055974333.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76554576484979195377.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76554576484979195377.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76554576484979195377.gif
هشت پرتوی نور از آفتاب هشتم
احیای امر ما
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
رَحِمَ اللهُ عَبْداً أحْیى أمْرَنا، قیلَ: كَیْفَ یُحْیى أمْرَكُمْ؟ وَ قالَ (ع) :
یَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَیُعَلِّمُها النّاسَ.
( بحارالأنوار: ج 2، ص 30، ح 13 )
رحمت خدا بر كسى باد كه أمر ما را زنده نماید، سؤال شد: چگونه؟
حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
خرج براى اهل منزل
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
صاحِبُ النِّعْمَةِ یَجِبُ عَلَیْهِ التَّوْسِعَةُ عَلى عَیالِهِ.
( وسائل الشّیعة: ج 21، ص 540، ح 27807)
هر كه به هر مقدارى كه در توانش مى باشد،
باید براى اهل منزل خود انفاق و خرج كند.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
استعمال عطر
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
لا تَتْرُكُوا الطّیبَ فى كُلِّ یَوْم،
فَإنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَیَوْمٌ وَ یَوْمٌ، فَإنْ لَمْ تَقْدِرُوا فَفى كُلِّ جُمْعَة.
(مستدرك الوسائل: ج 6، ص 49، ح 6 )
سعى نمائید هر روز، از عطر استفاده نمائید
و اگر نتوانستید یك روز در میان،
و اگر نتوانستید پس هر جمعه خود را معطّر
و خوشبو گردانید (با رعایت شرائط زمان و مكان)
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
گمــان نیــکو به خــداوند داشته باش زیرا خداوند عــز و جل می فرماید
:من در نزد گمان بنده ام حاضرم پس بنده ام جز گمان خیر به من نداشته باشد
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
سكوت
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
إنَّ الصَّمْتَ بابٌ مِنْ أبْوابِ الْحِكْمَةِ،
یَكْسِبُ الْمَحَبَّةَ، إنَّهُ دَلیلٌ عَلى كُلِّ خَیْر.
(مستدرك الوسائل: ج 9، ص 16، ح 10073 )
همانا سكوت و خاموشى راهى از راه هاى حكمت است،
سكوت موجب محبّت و علاقه مى گردد،
سكوت راهنمائى براى كسب خیرات مى باشد
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
محدوده خشم
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
انَّما تَغْضَبُ للهِِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَلا تَغْضَبْ
لَهُ بِأكْثَرَ مِمّا غَضِبَ عَلى نَفْسِهِ.
(عیون أخبارالرّضا علیه السلام : ج 1، ص 292، ح 44 )
چنانچه در موردى خواستى غضب كنى
و براى خدا برخورد نمائى، پس متوجّه باش
كه غضب و خشم خود را در جهت و
محدوده رضایت و خوشنودى خداوند، اِعمال كن
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
رفع مشکل دیگران
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه یـَوم القیمة.
(اصول کافى، ج 3، ص 268)
هر کس اندوه و مشکلى را از مومنى
بر طرف نماید خداوند در روز قیامت
انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
نظافت
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
مِن أخْلاقِ الأنْبِیاءِ التَّنْظیفُ.
(تحف العقول، ص 466 )
نظافت و پاکیزگی، از اخلاق پیامبران است .
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06572118210096031996.gif
گمان نیکو به خداوند
قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام:
اَحسِنِ الظَّنَّ بِالله فاِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَل یَقولُ :
اَنَا عِندَ ظَنِّ عَبدی بِی فَلا یَظُنَّ بی الّا خَیراً.
(جهاد النفس، ح 147 )
گمــان نیــکو به خــداوند داشته باش زیرا
خداوند عــز و جل می فرماید:
من در نزد گمان بنده ام حاضرم پس بنده ام
جز گمان خیر به من نداشته باشد.
ابوالفضل صالح صدر
بخش عترت و سیره تبیان
elahe
10-08-2011, 09:54 PM
بیسر و سامان
http://img.tebyan.net/big/1389/07/114170106232511456119191141015841134919.jpg
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سفره احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بیسر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زآن روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی است غم عاشقی تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق ، من خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ایوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش ز زوار خراسان تو بودم
مهدی صفی یاری
elahe
10-08-2011, 09:54 PM
در آسمان هشتم
http://img.tebyan.net/big/1389/02/420365421481161842521701791598017859222.jpg
http://smiles.al-wed.com/smiles/65/1636.gif
روز یازدهم ماه ذیقعده سال 148 هجرى در مدینه در خانهى امام موسى بن جعفر علیهالسلام
فرزندى چشم به جهان گشود كه بعد از پدر تاریخساز صحنهى ایمان و علم و امامتشد.
نام او « على » و کنیه اش «ابوالحسن» و لقبش «رضا» است.
مادر گرامى او «تُکْتَمْ» بود که پس از تولد حضرت، از طرف امام کاظم علیهالسلام «طاهره» نام گرفت.
وی در خردمندى و ایمان و تقوى از برجستهترین بانوان بود.
اصولا امامان پاك ما همگى از نسل برترین پدران بودند و در دامان پاك و پر فضیلت گرامىترین مادران پرورش یافتند.
امام رضا علیه السلام در سال 183 هجرى، پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد
(در سال 183 هجرى) در سن 35 سالگى عهدهدار مقام امامت و رهبرى امّت گردید.
مدت امامت آن حضرت بیست سال بود که ده سال آن معاصر با خلافت «هارونالرشید»،
پنج سال معاصر با خلافت «محمد امین»، و پنج سال آخر نیز معاصر با خلافت «عبدالله المأمون» بود.
امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود، شهر مقدس مدینه، اقامت داشت،
ولى مأمون پس از رسیدن به حکومت، حضرت را به خراسان خواند تا
تحت نظارت مستقیم او باشد و سرانجام حضرت در ماه صفر سال 203 هجرى قمرى (در سن 55 سالگى)
توسط مأمون عباسی به شهادت رسید و در همان سرزمین به خاک سپرده شد.
ابوالفضل صالح صدر
بخش عترت و سیره تبیان
---------------------------------------
منابع :
1. طبرسى، إعلام الورى بأعلام الهدى، ج2، ص 40.
2. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 247.
3. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 13.
elahe
10-08-2011, 09:55 PM
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div22/WebPageContent/2113915om31n4swki.png (http://shabahang20.blogfa.com/)
http://img.tebyan.net/big/1390/07/56120624716312692181251561474165190102217.gif
بهشت خاك
.. و من آن نیشابور خشكم كه برای زندگی به دستهای سبز دعا دل بستهام. شاید كه دستهایش، پیچك عاشقی شود و از پنجرههای دعا بالا رود و دست در دست آسمان، باران احساس را به دامن این برهوت تكیده بپاشد.
فرشتههای سلام، از دهانم جان میگیرند و به سمت دستهایت جاری میشوند. شكوفههای تهیت، به ذكر نام بلندت، گل میكنند د.ر دهانم.
... و من ایستادهام.
ایستادهام در بلندای خواستنها و رسیدنها، آنگاه كه چشمهایت، چتر مهربانی هر آهوی رمیده است. از زلال جاری شمس، كاسه كاسه نور مینوشم و فاصلههای نرسیدن را به پای دل، در طرفه العینی زیر پا میگذارم.
در دهانم یاختههای بهشتی، به او میخوانندم. باید كه پنجرهای به حضور بگشایم!
... و «یثرب» تو را خندید تا آمدنت را منارهها به مناجات بنشینند و كوهها و كرانهها، قامت كشند.
میادین و مضامین، در خودشان نگنجند و سكوتی دلانگیز، آمدنت را فریاد زند. با شب بگویید كه بام سرزمین ما را دامن بتكاند كه شمس دلها طلوع كرده است.
هلا سیل خروشان ملائكه! نازل شوید بر بهشت خاك و بالهایتان را به نسیم گلدستهها متبرك سازید كه بر رواق منارهها طوافتان اجابت شود و هبوطتان به زمین، عروجی به عرش مقربین باشد.
مدینه در گرماگرم خویش قدم میزند و از عطر گامهایش، بغل بغل گل مینا و سبد سبد گل مریم میروید. مدینه در خودش قدم میزند و این پروانهها عاشق هستند كه از جای پاهایش برمیخیزند.
مدینه میخندد و توس غرق در نور است.
مدینه میرقصد و شانههای خاك گرفته توس، عطر ترنم باران میگیرد.
... و همچنان، من آن نیشابور خشكم كه برای زندگی به دستهای سبز رضا دل بستهام، شاید كه دست هایش...
اعظم سلیمانی تبار
elahe
10-08-2011, 09:55 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_49229616676210830183.gif
خراسان در شب میلاد تو، عزیزترین جای عالم است.
امشب عطر زعفران و گلاب، عطر عود و اسپند،
از زمین به آسمان راه میگشاید
و تمام عرشنشینان، چراغانی شهری را به هم نشان میدهند
که خورشیدی شبانهروز در خاکش پرتوافشانی میکند.
امشب نگاه فرشتگان به مشرق ایران دوخته شده
و تمام دلها بهسوی طوس پر میکشد.
همه دلها امشب حسرت پرواز دارند،
حسرت داشتن دو بال سبکبار که بیوقفه بهسوی تو پر بگشایند
و شادباش میلادت را بر ضریح تقرب بوسه زنند.
چه مبارک سحری و چه فرخنده شبی است!
کبوتران در آسمان حرم میرقصند و میان زمین و آسمان مرددند،
مانده اند در زمین بمانند و شوق و شادی زائران تو را ببینند
یا آنکه به آسمان پر بگشایند و با دستافشانی فرشتگان همراه شوند.
کبوتران، همه سپیدپوشند امشب و همه پیام سرور بر لب دارند.
کبوتران امشب در حریم تو چه عزیزند، چه گرانقدرند!
امشب عاشقان تو به یمن شادی میلادت،
دست نوازش و ارادت خویش را بر سر کبوتران تو میکشند
و به سرسلامتی ات، بر سنگفرشهای حرم بذر عشق میپاشند،
کبوتران را بوسه میزنند و دوستشان دارند؛
چرا که کبوتر، نشانی از مهر و بیهمتایی تو دارد.
امشب هیچ اشک شوقی دست از ضریح تو نمیکشد
و هیچ حاجتمند امیدواری از گنبد تو چشم بر نمیدارد.
این عید عاشقانه را تو بی شک،
با اجابت تمام حاجت ها عاشقانه تر میکنى.
مشهد، چراغانی عاشقانهای است
که نور پرفروغش تمام زمین را روشن کرده است.
مشهد، گنبد و گلدسته و نقاره است که هر دل عاشقی را کبوتر میکند
و هر کبوتر، دعاهای زخمی اش را مدام به چهار سوی حرم آواز میخواند.
مشهد، ضریح چهارگوشه ای است که در هر گوشه خویش
مهربانی خدا را دارد و استجابت بیدریغ.
مشهد، قرارگاه اشک است. اشکهای بیقراری
که دامان ولایت نور را چنگ میزنند
و خویش را به امید درمان دردها به امام مهربان میرسانند.
مشهد، التماس دعاست، التماس استجابت، التماس عنایت عشق
و تکانخوردن شانه های گریان و لبخند دعاهای به اجابت رسیده
و بوسه های شکرانه به ضریح و پنجره های فولاد.
مشهد، چادرهای نمازی است که اشکهای بیدریغ در برمیگیرند،
دستهای لرزانی است که گونه های به اشک نشسته را پاک میکنند
و چشمهای سرگردانی است که در پی اجابت،
تمام نگاههایشان به جانب کرامت و رأفت خورشید است.
elahe
10-08-2011, 09:56 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat.ememreza__33_.gif
اِذ انْتَبْدَتْ مِنْ اَهْلِها مَکاناً شَرْقِیّاً. (مریم: ۱۶)
هنگامی که از خویشان خود دوری جست تا به شرق رود...
نه کبوتر بود، نه آهو. نه دانه برای چیدن میخواست
و نه از صیاد و دام و تفنگ میگریخت.
تنها یک دل بود، در سینه ای به تنگ آمده از روزگار،
تنها خستگی بود از زمانه و دنیای خالی از تبرک و تقدس.
شب در تمام جانش ریشه دوانده و خورشید را گم کرده بود.
نومیدی همچون تیری زهرآلود، همچون نیزهای مسموم
او را نشانه رفته و امیدش را پنجه در گلو افکنده بود.
امیدش به شمعی می مانست که نفس های آخر را میزد؛
شمعی که کورسو شدهای در مسیر طوفان بود
و هر لحظه بیم خاموشی اش میرفت.
از دور شعله های مقدس خورشید را دید
و روشنایی بادیه طور چشمانش را به خود فرا خواند.
از ورای آن همه راه و دورى،
آفتاب شعله ور را دید و به او دلباخته و امید بست.
خورشید را میخواست، تمام بیقراری اش برای دیدار آفتاب بود،
پس راه شرق را درپیش گرفت. رنج جاده ها را با تمام دور و درازیشان بردوش کشید
و فاصله ها را فرسنگ به فرسنگ تحمل کرد و گذشت تا به سرزمین موعود رسید؛
به سینای روشنی ها، به وادی مقدس «طُویٰ»؛ به مشهد تو رسید.
به اینجا که تنها تو هستی و خدا هست و هیچچیز دیگر نیست؛
اینجا که زمان از حرکت ایستاده؛ اینجا که زمین دور تو میچرخد،
ابدیت حاکم است و هرکسی تنها تو را در آیینه اشک خویش میبیند و میجوید.
اینجا مردی هست که از آسمان آمده
و زمین را در آغوش مهر خویش کشیده تا چهار فصلش بهار باشد.
اینجا مردی هست که کبوتران، از هر کجای عالم،
راه حریم او را میدانند و بهسویش پر میکشند،
مردی که آهوان رمیده و هراسان روزگار را
هرکجای هستی که باشند، پناه میدهد و ضامن میشود.
اینجا مردی هست که سنگفرشهای خانه اش را
فرشتگان به بالهای خویش جارو میکشند
و پرده های حرمش را به تبرک، روسری خویش میکنند.
اینجا مردی هست که عاشق و دلداده فراوان دارد.
اینجا یک مرد هست و مانند او در این خاک، هیچ مردی نیست.
elahe
10-08-2011, 09:56 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/22844153171685783649.jpg
السلام عليک يا مولاي يا علي ابن موسي الرضا
سلام و درود خدا بر کسیکه خدا و رسولش از او رضایت دارند؛
امامی که چشمه جوشان لطف و رحمتش به دریای ازلی
رحمت و رأفت بیکران پروردگار متصل است
و هر پناهجوی بیآشیانى، در پناه نگاه و نوازش او،
چون آهوی رمیده از صیاد، آرام میگیرد.
سلام بر خراسان، بوستانی از بوستانهای بهشت
که در آن فرزانه فرزندی از نسل رسول خاتم(ص)،
چندی زیسته و درخشیده است.
سلام بر رواقهای بلند حرمش که همواره مأمن دلهای خسته
و پناه آهوان رمیده از دام دل و دانه دنیاست.
سلام و درود و صلوات بر امام رضا(ع)،
هشتمین امام، کوکب درخشنده، ابر بارنده،
باران شتابنده و خورشید فروزنده.
elahe
10-08-2011, 09:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67082833691327734885.jpg
از آسمان تا زمین، چراغانی بود.
در نگاه کودک، مهربانی موج میزد و برق نگاهش،
دلها را به سمت چشمههای زلال میکشاند؛
پای جوشش آبهای قدمگاه.
تا قدم به چشم جهان گذاشتی، برق رضایت
در چشمان هر دوست و دشمنی دیده میشد.
از همان آغاز، سراپایت مهربانی بود.
هیچ کسی از مهربانیهایت بینصیب نماند،
حتی تن بیجان زمین.
وقتی در آغوش آسمان به روی موسی بن جعفر
علیهالسلام لبخند میپاشید،
طراوتش تمام آسمان را تازه میکرد.
تا پایش به زمین خشک رسید، برکت،
تمام زمین را در آغوش کشید.
هیچ کبوتری در بند نماند.
آب و نور از آسمان سرازیر شد
و زیر پاهای کوچکش، چشمه جان گرفت.
هفت ستاره، میان آسمان نور میپاشیدند.
تاریکی از زمین و زمان رخت بربسته بود.
ایمان و نور، میان انسانها تقسیم شده بود.
تا ستاره هشتم جوانه زد،
آسمان بغل بغل مهربانی بخشید.
سهم هر انسانی، ایمان و نور مهربانی شد.
ناگهان هزار هزار ستاره از بطن آسمان رویید.
elahe
10-08-2011, 09:57 PM
کرامت رضوی
کرامت در قرآن:
آیات بسیاری درباره کرامت در قرآن آمده است.
در اینجا به چند نمونه از این بسیار اشاره می شود:
وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ (1)
و هر كس را خدا خوار كند، كسى او را گرامى نخواهد داشت! خداوند هر كار را بخواهد(و صلاح بداند) انجام مىدهد!
إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (2)
گرامىترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!
وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثیرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضیلاً (3)
ما آدمیزادگان را گرامى داشتیم؛ و آنها را در خشكى و دریا، (بر مركبهاى راهوار) حمل كردیم؛ و از انواع روزیهاى پاكیزه به آنان روزى دادیم؛ و آنها را بر بسیارى از موجوداتى كه خلق كردهایم، برترى بخشیدیم.
معنای کرامت:
کلمه کرامت با وجود استعمال زیادش اما در میان اذهان معنای مبهمی دارد که لازم است به معنای ریشه ای آن پرداخت.
الْكَرَمُ:
بخشش و نعمت دادن، هر گاه خداى تعالى با این واژه وصف شود اسمى است براى احسان و نعمت بخشیدن ظاهر و روشن او مثل آیه:
(فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌ كَرِیمٌ- 40/ نمل).
و هر گاه انسان با واژه- كرم- وصف شود در آن صورت اسمى است براى اخلاق و افعال پسندیدهاى كه از انسان ظاهر میشود و واژه- كریم- تا وقتى كه آن اخلاق و رفتار ظاهر نشود گفته نمیشود. بعضى از علماء گفتهاند:
«الْكَرَمُ كالحریة الّا انّ الحرّیّة قد تقال فی المحاسن الصغیرة و الكبیرة».
[یعنى صفت كرم و بخشندگى مثل صفت جوانمردى است جز اینكه جوانمردى و حریث در خوبیهاى كوچك و بزرگ هر دو بكار میرود].
ولى- كرم- گفته نمیشود مگر در نیكىها و محاسن بزرگ مثل كسی كه مالى را در راه تجهیز سپاهیانى كه در راه خدا مىجنگند مىبخشد و انفاق میكند (1)
یعنى آسمانهاى هفتگانه در جنب كرسى چیزى نیست مگر مانند حلقهاى كه در زمین پهناور و دشتى افتاده باشد كه این تشبیه عظمت و احاطه كرسى را بر- آفرینش می ساند.
و همچنین در تحمل كفالت از ریخته نشدن خون مردم.
در آیه: (إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ)
جز این نیست كه با ظاهر شدن افعال پسندیده از انسان شریفترین و گرامىترین آنها آن كارهائى است كه خوشنودى و رضاى خداى تعالى و وجهه خدایى هدف آن كار باشد پس كسى كه با كردارهاى نیكش و عملش چنین قصدى داشت او متقى است.(4)
elahe
10-08-2011, 09:58 PM
کرامت در کلام امام رضا صلوات الله علیه
- امام رضا علیه السّلام فرمود:
كسى كه پرهیز از گناه ندارد دین ندارد و كسى كه تقیه نداشته باشد ایمان ندارد، و گرامى ترین شما نزد خدا كسى است كه بیشتر تقیه كند.
پرسیدند: اى پسر رسول خدا تا چه زمان؟
فرمود: تا روزى كه زمان آن مشخص شده و آن روز، روز خروج قیامكننده ماست، هر كس قبل از خروج قائم ما تقیه را ترك كند از ما نیست.
پرسیدند: اى پسر رسول خدا! قائم شما اهل بیت كیست؟
فرمود: چهارمین از اولاد من كه فرزند سیده كنیزان است، خداوند به وسیله او زمین را از هر ستمى پاك مىسازد.(5)
- امام رضا علیه السّلام از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل فرماید كه فرمود:
از گرامیداشت سرباز نمىزند مگر الاغ، سؤال شد: معناى آن چیست؟ فرمود: به این معنا كه بوى خوشى را بر شخص عرضه نمایند و او از استشمام آن خوددارى نماید، و در مجلس برایش جا باز كنند و او ننشیند، هر كه از این دو خوددارى كند آنچنان باشد كه حضرت فرمودهاند. (6)
حضرت رضا علیه السّلام فرمود:
رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمودند:
اى على از كرامت مؤمن در نزد خداوند آن است كه براى او وقتى معین قرار نداده است، و هر گاه گرفتار مصیبت و یا شرى شد او را بطرف خود مىبرد.(7)
بزنطى از ابو الحسن علىّ بن موسى الرضا (علیه السلام) نقل كرده است كه حضرت علىّ(علیه السلام) فرمود:
از پذیرفتن احترام خوددارى نمىكند مگر الاغ، از امام رضا (علیه السلام) پرسیدم: منظور چیست؟
فرمود: آن كرامت [احترام] شامل بوى خوش و جا دادن در مجلس مىشود كه هر كس این دو را نپذیرد چنان است كه گفته شد. (8)
elahe
10-08-2011, 09:58 PM
کرامت خداوند به امام رضا علیه السلام
بزرگترین کرامت خداوند به یکی از بزرگترین بندگان صالحش یعنی امام رضا علیه السلام به دنیا آمدن فرزند ش امام جواد بوده است.
روایتست از صفوان بن یحیى كه گفت با امام رضا(علیه السلام) بودیم و از ایشان سؤال میكردیم از تو پیش از آنكه حق تعالى كرامت كند به تو ابو جعفر را بودى تو كه میفرمودى كه: اكرام خواهد فرمود: به من حق جل و علا پسرى پس بدرستى كه بتو كرامت كرده و چشمهاى ما به وى روشن شده، پس ننماید ما را حق تعالى كه ترا چیزى شود و روز تو بسر آید پس اگر حادثه روى نماید بعد از تو كه خواهد بود؟
اشارت فرمود بدست مبارك خود بابى جعفر (ع) و او پیش وى ایستاده بود، گفتم مر او را كه: فداى تو گردم و این پسر سه ساله است، فرمود كه: این ضرر نمیكند و حال آنكه عیسى پیغمبر (ع) قیام نمود به امر نبوت و كمتر از سه سال داشت. (9)
کرامت امام از زبان دشمن
پس از شهادت امام رضا (علیه السلام) و آمدن مأمون به بغداد، خاندان عباسى هنوز هم او را به جهت اعطاى مقام ولایت عهدى به امام رضا سرزنش مىكردند، مأمون در توجیه عمل خود فضایل امام رضا (علیه السلام) را براى آنان بازگو كرده و مىگفت: این خاندان علم و حكمت را از پدران خویش به میراث بردهاند و در كرامت و اخلاق والا بىمانند هستند.(10)
پی نوشت ها:
1.سوره حج، آیه18، ترجمه آیت الله مکارم
2.سوره حجرات، 13
.سوره اسرا، 703
4.ترجمه مفردات، ج4، ص: 12و13
.5مشكاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 73 ناشر: دار الثقلین قم سال چاپ: 1379 ش نوبت چاپ: اول
6.مشكاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدى، متن، ص: 363
7.ایمان و كفر-ترجمه الإیمان و الكفر بحار الانوار، ج1، ص: 171،عزیز الله عطاردى،انتشارات عطارد تهران، 1378 ش چاپ: اول
8.آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص: 84 محمد على فارابى یعسوب عباسى على كمر
ناشر: آستان قدس نوبت چاپ: پنجم 1380 ش
9.كشف الغمة-ترجمه و شرح زوارهاى، ج3، ص: 200 على بن حسین زوارهاى،انتشارات اسلامیه تهران 1382 ش نوبت چاپ: سوم
10.قصص الأنبیاء(قصص قرآن)، ص: 823 ،فاطمه مشایخ، انتشارات فرحان تهران،چاپ اول: 1381 ش
سیدروح الله علوی
elahe
10-08-2011, 09:58 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95744365433316351160.jpg
ای اقیانوسِ هر پاسخ در گستره بیکرانه تشنگی!
تو از تبار بالا بلند سخاوتی. تاریکی شبها،
با گامهای تو آرام میگرفت؛
وقتی آهسته راه میپیمودی
و آبروی ایثار و دستگیری میشدی.
جاودانه باد خاطره آن نمازِ حضورِ عید
که آسمان و دیوار و کوهها،
با مردمان و مردمان با تو آواز تکبیر میدادند.
ای طنین شکوهمند حدیث سلسله الذهب!
وقتی چشمهای حیران و دستهای ملتمس
تو را طلب میکردند،
پرده از روی کنار زدی، زبان گشودی
و از قلعه مستحکم لا اله الّا اللّه،
حماسهای سرودی.
زنده باد خاطره قلم ها و مرکب ها،
وقتی زنجیره طلایی کلام تو را مکتوب کردند!
elahe
10-08-2011, 09:59 PM
http://img.tebyan.net/big/1390/07/2489911421110577142205176147148180216140246209.gif
مرا تا خدا ببر
از کوچه های ذی قعده عطر حضورت می وزد.
کوچه به کوچه می گذرم، ناگهان پیچک های امید از پنجره هایی سبز به دور دستانم می پیچد. بهجتی سبز وجودم را فرا می گیرد پنجره مرا به خود فرا می خواند. از یازدهمین منزل فرود می آیم.
به پنجره خیره می شوم و دریچه هایی که در سپیدی پروانه های شادی قاب شده است.
طنین ترانه میلاد به گوش می رسد این ترنم شادی فرشتگان است یا ... نمی دانم!
می دانم، آمده ای شهر را پر از بشارت پرنده و پروانه و بهار کنی.
آمده ای تا پیچک سبز حقیقت را به گرد ساقه های دل حق پرستان بپیچانی دست ها را بگیری تا قد بکشند تا عروج.
آمدی تا خاک را عطر و بوی بهشت بخشی؛ بذر عشق بکاری و از چشمه تسنیم و کوثر سیرابش کنی. می شناسیمت ای هشتمین چراغ
آمدی تا نور بخشی زمین را و به دست هر عاشقی شاخه معرفتی بدهی دست سرگردانان تپه جست وجو را بگیری از میان امواج خروشان طوفان ضلالت عبورشان دهی.
آمدی تا مهربانی را تکرار باشی، علی دیگر باشی و ابوالحسن.
ای صاحب زیبایی ها !
آمدی تا با تو آینه ای شویم، شسته دل از غبارها.
آمدی قلب ها را دگرگون کنی به اشارتی و روایتی.
تا سلسله الذهب شوند همه، طلایی شوند از تابش نور علوی ات، بر ردای روشن امامتت حلقه بزنند و در حصن حصین ولایتت آرام بگیرند.
مرا به افق های طلایی حضور بخوان روشنم کن
از انزوای این همه تاریکی به تو پناه می برم ای هشتمین خورشید!
از تشویش بِرَهانم.
باران کرامتت را بر من بگستران.
بر آستان حرم تو آهویی پریشانم که کوچه به کوچه تو را جست وجو کرده است.
رازی میان زمزمه های من با تو جاری ست؛ راز نهانی ام را بخوان....
mehraboOon
10-09-2011, 01:06 PM
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788632.jpg
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788635.gif
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788635.gif
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788634.gif آفتاب امامت از هر افق که سر برزند آفتاب است. نور و درخشش آن چشم ها را خیره می سازد. http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788634.gif
گرما و تابش آن حیات بخش و زندگی ساز است. هیچ برگی بی پرورش سر انگشت شعاعش زندگی نمی تواند و هیچ شاخی بی بهره از تابش مهربانش باری نمی آورد. روز یازدهم ماه ذیقعده سال 148 هجری در مدینه و در خانه امام موسی بن جعفر علیه السلام ، فرزندی چشم به جهان گشود که بعد از پدر، تاریخ ساز صحنه ایمان و علم و امامت شد. او را «علی» نامیدند و به «رضا» معروف شد.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039410.gif http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788635.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039411.gif
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788631.jpg
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788633.gif
عصری که امام می زیست
هشتمین پیشوا، امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ، در سال 183 هجری، پس از شهادت امام کاظم علیه السلام ، در سن سی و پنج سالگی بر مسند الهی امامت تکیه زد و عهده دار پیشوایی امت شد. در آن زمان خلافت عباسیان در اوج قدرت خود بود. آنها برای ایمن ماندن از شورش علویان و جلب قلب و شیعیان و ایرانیان سعی داشتند وانمود کنند که روابط صمیمی با این خاندان دارند و به این وسیله مشروعیت خویش را تأمین کنند.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803944.jpg
مردمی بودن
امامان پاک ما در میان مردم و با مردم می زیستند و عملاً به مردم درس زندگی ژ و پاکی و فضیلت می آموختند. آنان الگو و سرمشق دیگران بودندو با آن که مقام رفیع امامت آنان را از مردم ممتاز می ساخت، خود را از مردم جدا نمی کردند. مردی از اهل بلخ می گوید: با حضرت امام رضا علیه السلام در سفر خراسان همراه بودم، چون سفره غذا گسترده شد، دستو داد همه بیایند. گفتم: فدایت شوم اجازه دهید سفره غلامان را جدا کنیم. حضرت فرمودند: آگاه باش که هیچ کدام بر هم برتری نداریم. خدای ما یکی و پدر و مادر ما یکی است. هر که تقوای بیشتری دارد بر دیگران برتر است.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788637.jpg
علم و آگاهی
امامان پاک ما به جهت مقام عصمت و امامت و به حکم علم و حکمتی که لازمه امامت است، بر ضرورت های عصر خویش از هر کس دیگر آگاه تر و نسبت به روش رهبری از همه داناتر بودند. امام بزرگوار، علی بن موسی الرضا علیه السلام ، بعد از پدر گرامیش درزمان حکومت هارون بی محابا به معرفی خود و تبلیغ امامت پرداخت، چنان که یاران ویژه اش بر او بیمناک بودند و آن گرامی تصریح می فرمودند که «اگر ابوجهل توانست مویی از سر پیامبر کم کند، هارون نیز می تواند به من زیانی برساند».
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788638.gif
ویژگی های امام رضا علیه السلام
ابراهیم بن عباس می گوید: هیچ گاه ندیدیم که امام رضا علیه السلام ، در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که امام سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که می توانست نیازش را برآورده سازد، رد نمی کرد. کار خیر و انفاقِ پنهان بسیار داشت و در شب های تاریک مخفیانه به فقرا کمک می کرد. در خانه ساده زندگی می کرد، ولی وقتی بیرون می رفت خود را می آراست و لباس تمیز می پوشید.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803941.jpg
تقوی عامل شرافت
همانگونه که خداوند متعال در قرآن کریم بارهامقام تقوی را ملاک برتری انسان ها معرفی می کند، امامان معصوم نیز به گونه های مختلف درصدد بیان این مهم برآمدند؛ چنانکه شخصی به امام رضا علیه السلام عرض کرد: به خدا سوگند هیچ کس در روی زمین از جهت برتری و شرافتِ پدران به شما نمی رسد. امام فرمود، تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار آنان را بزرگوار ساخت.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788638.gif
تکریم میهمان
در مکتب اسلام میهمان از مرتبه والایی برخوردار است و ائمه اطهار علیهم السلام به روش های گوناگون اهمیت آن را متذکر شده اند. شبی امام رضا علیه السلام میهمان داشتند، در میان صحبت چراغ نقصی پیدا کرد. میهمان برخاست که چراغ را درست کند. امام او را نشاند و خود، چراغ را درست کرد و فرمود ما مهمانان خود را به کار نمی گیریم.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803942.jpg
حفظ عزت نیازمندان
روزی غریبی خدمت امام رضا علیه السلام رسید و گفت: من از دوستداران شمایم. از حج بازگشتم و خرجی راه تمام کرده ام. مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطن برسانم و در آنجا از جانب شما همان مبلغ را به مستمندان صدقه دهم. امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و دویست دینار آورد و از بالای در دست خویش را دراز کرد و آن شخص را خواند فرمود: این را بگیر و توشه راه کن و به آن تبرک بجوی. لازم نیست معادل آن صدقه بدهی آن شخص دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: چرا خواستید شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟ امام فرمود: تا شرمندگی نیاز و سؤال را در او نبینم.
اهمیت قرارداد در کسب و کار
سلیمان جعفری از یاران امام علیه السلام نقل می کند روزی به همراهی امام به خانه ایشان رفتم. کارگران مشغول بنایی بودند. امام در بین آنها غریبه ای دید. پرسید: این کیست؟ عرض کردند، به ما کمک می کند و به او چیزی خواهیم داد. فرمود: مزدش را تعیین کرده اید؟ گفتند: نه. امام بر آشفت و فرمود مگر نگفته ام که هیچ کس را برای کاری نیاورید، مگر آن که قبلاً مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید، کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد کاری انجام دهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان می کند مزدش کم است، ولی اگر طبق قراداد به او مزد بدهی از تو خشنود خواهد شد.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788638.gif
مذمت غرور و فخر فروشی
احمد بزنطی، که از دانشمندان زمان خود و از اصحاب امام است، نقل می کند شب در خدمت امام بودم. هنگام رفتن امام فرمود: احمد بمان و سپس رختخوابی برایم مهیا کردند. من از شوق به سجده افتادم و گفتم سپاس خدا را که تا این حد حجت خدا و وارث پیامبران به من محبت فرمود. هنوز در سجده بودم که امام به اطاق بازگشت و فرمود: ای احمد هرگز آنچه برای تو پیش آمده مایه فخرفروشی بر دیگران قرار ندهی و خود را برتر از دیگران ندانی. از خدا بترس و پرهیزکار باش و برای خدا فروتنی کن تا خدا ترا رفعت بخشد. امام با این عمل و سخن خویش هشدار داد که هیچ عاملی جای خود سازی و تربیت نفس و عمل صالح رانمی گیرد و به هیچ امتیازی نباید مغرور شد.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803943.jpg
سیاست امام در برابر شگرد فریبنده مأمون
مامون در تفویض خلافت یا ولایت عهدی به امام رضا علیه السلام حسن نیت نداشت و در این بازی سیاسی به دنبال هدف های دیگری بود. اما اگر هر یک از دو پیشنهاد مأمون را به صورتی که او خواسته بود می پذیرفت، به سود مامون بود. در هر صورت مامون یا خلیفه می شد، یا ولیعهد و این شرط مامون بود. امام در واقع راه سومی را انتخاب کرد و با آن که به اجبار ولایت عهدی را پذیرفت، با روش خاص خود به گونه ای عمل فرمود که مامون به هدف خویش، که نزدیک شدن به امام و کسب مشروعیت باشد، نرسد و طاغوتی بودن حکومتش نزد جامعه بر ملاء شود.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788638.gif
از مدینه تا مرو
رجاءبن ابی الضحاک، فرستاده مخصوص مامون، می گوید: مأمون مرا مامور کرد که به مدینه بروم و علی بن موسی الرضا راحرکت دهم و دستور داد روز و شب مراقب او باشم.از مدینه تا مرو به هیچ شهری نرسیدیم جز آن که مردم آن شهر به زیارتش شتافتند.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180817971.jpg
امام در نیشابور
اباصلت هِرَوی می گوید: من همراه امام بودم. هنگامی که می خواست از نیشابور برود، گروهی از علماء گرد امام اجتماع کرده بودند و می گفتند: تو را به حرمت پدران پاکت سوگند می دهیم که برای ما حدیثی بگو. امام سر از محمل بیرون آورد و فرمود: پدرم از پدرانش از علی بن ابیطالب علیه السلام ، و او از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرد که می فرمود: جبرئیل گفت: خدای متعال فرموده است: من خدای یکتایم و جز من خدایی نیست؛ مرا بپرستید. کسی که با اخلاص گواهی دهد که خدایی جز «اللّه » نیست، در قلعه مستحکم من درآمده و از عذاب من ایمن خواهد بود. سپس امام رضا علیه السلام ، اندکی راه پیمود و آنگاه فرمود: بِشُروطِهِا و اَنا مِن شُرُوطها؛ یعنی ایمان به یگانگی خدا، که موجب ایمنی از عذاب است شروطی دارد و پذیرش ولایت و امامت از جمله شروط آن است.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788638.gif
علت پذیرش ولایتعهدی
ریان بن صلت می گوید، به امام عرض کردم: ای فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله برخی می گویند شما با آن که نسبت به دنیا اظهار زهد و بی رغبتی می فرمایید، ولیعهدی مأمون را پذیرفته اید. فرمود: خدا گواه است که این کار خوشایند من نبود، اما میان پذیرش ولی عهدی و کشته شدن قرار گرفتم و ناچار پذیرفتم. اضافه بر این من داخل این کار نشدم مگر مانند کسی که از آن خارج است. به خدای متعال شکایت می کنم و از او یاری می جویم.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803948.jpg
نماز عید فطر
در یکی از اعیاد اسلامی مأمون برای امام پیام فرستاد که امامت نماز عید را بپذیرند. امام پاسخ داد، تو شروطی که میان من و توست می دانی. مرا از اقامه نماز معذور دار. اما مأمون اصرار ورزید و امام پاسخ داد: من برای اقامه نماز عید مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله و امیرمؤمنان علیه السلام بیرون خواهم رفت. مأمون پذیرفت. بامداد عید پیش از طلوع آفتاب کوچه ها و راه ها از مردم مشتاق پر شد. امام غسل کرد و لباس پوشید. آنگاه با پای برهنه به راه افتاد و بقیه مانند او رفتار کرند. امام تکبیر گفت و انبوه مردم با او تکبیر گفتند. آن صحنه چنان عظمتی داشت که گویی آسمان و زمین تکبیر می گویند. شهر مرو را سراسر، گریه و فریاد فرا گرفت. خبر به مأمون رسید. مأمون پیام داد: شما بازگردید. همان که قبلاً نماز می خواند نماز را برگزار می کند. امام دستور داد کفش او را بیاورند. پوشید و به خانه برگشت و مردم به نفاق و عوام فریبی مأمون پی بردند.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180803947.jpg
بحث و مناظره
مرحوم شیخ صدوق، فقیه و محدت بزرگوار شیعه، می نویسد: مامون از گروه های مختلف افرادی را دعوت می کرد و در پی آن بود که آنان در مباحثات علمی بر امام غلبه کنند و این به سبب حسدی بود که نسبت به امام در دل داشت. اما آن حضرت با کسی به بحث ننشست جز آن که در پایان به فضیلت امام اعتراف کرد و در برابر استدلال امام سر فرود آورد.
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039410.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039410.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039411.gifhttp://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/131808039411.gif
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180814831.jpg
http://upload.iranvij.ir/images_shahrivar/13180788633.gif
mehraboOon
10-09-2011, 01:08 PM
http://salijoon.ws/mail/890727/11.jpg
دانلود سرود قدیمی بیادماندنی و خاطره انگیز رضا رضا (دوست دارم صدات کنم تو هم منو صدا کنی)
کاری از گروه سرود بچه های آباده (http://salijoon.ws/mail/890727/gorouh-sorood-abadeh1.jpg) بمناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع)
Download (http://salijoon.ws/mail/890727/reza_reza.mp3)
mehraboOon
10-09-2011, 01:09 PM
http://salijoon.info/mail/900717/8/X00856194535.jpg
دانلود کلیپ آواز زیبای " آمدم ای شاه پناهم بده" در رسای امام رضا (ع) (خواننده: مشهدی کریم خانی (http://salijoon.ws/mail/890727/111246127195228292649491531.jpg))
Download (http://salijoon.ws/mail/890727/reza_jan.MP4)
mehraboOon
10-09-2011, 01:10 PM
دانلود مداحی در حریم رضا گوشه نشینم.. با صدای سعید حدادیان
http://www.dweb.ir/pic/imamreza3.jpg
http://www.dweb.ir/dweb.ir1.jpg (http://snd.tebyan.net/1387/08/20081108125430142.mp3)
mehraboOon
10-09-2011, 01:10 PM
دانلود مداحی دخیل پنجره فولادم امشب
با صدای محمود کریمی به مناسبت میلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)
http://www.dweb.ir/pic/imamreza8.jpg
http://www.dweb.ir/dweb.ir1.jpg (http://snd.tebyan.net/1387/08/20081108125430814.mp3)
mehraboOon
10-09-2011, 01:10 PM
ترانه گل گلزار محمدی به مناسبت میلاد حضرت امام رضا (ع)
http://www.dweb.ir/pic/imamreza7.jpg
http://www.dweb.ir/dweb.ir1.jpg (http://snd.tebyan.net/1387/08/20081108114526507.mp3)
mehraboOon
10-09-2011, 01:11 PM
سرود ویژه میلاد به مناسبت میلاد خجسته حضرت امام رضا (ع)
http://www.dweb.ir/pic/imamreza8.jpg
http://www.dweb.ir/dweb.ir1.jpg (http://snd.tebyan.net/1387/08/2008110811452623.mp3)
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.