s.rozekabood
10-06-2013, 08:32 PM
اگر به ارتباط با خانواده همسر در قالب گذشته نگاهی بیندازیم، میبینیم که یک قانون کلی وجود داشت و آن اطاعت بیچون و چرا از خانواده همسر به خصوص برای عروسخانمها بود. بهترین عروس، حرف گوشکنترین عروس بود. آن زمان اینکه عروسخانمی بخواهد مستقل از خانواده همسر تصمیمی بگیرد مورد شماتت و بیمهری اطرافیان قرار میگرفت تا این حد که حتی خانواده عروس نیز در این زمینه با او موافق نبوده و او را به اطاعت از اقوام همسر تشویق میکردند. خیلی کم پیش میآمد که کسی مستقل از خانواده همسر بتواند به خوبی و خوشی زندگی کند! کمکم که شکل زندگی تغییر کرد و دختران، تحصیل کرده وبرخی دارای شغل شدند همسو شدن با تمام خواستههای خانواده خودشان نیز برای آنها مشکل شد چه برسد به بجا آوردن خواستههای خانواده همسر.در نتیجه همینها ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر بسیار دشوارتر شده است و کار چندان آسانی نیست که بتوانیم خودمان را در دل آنها جا کنیم چرا که بسیاری از آنها هنوز همانند قدیمیها فکر میکنند و عروس خوب را عروس حرف گوشکن میدانند اما نگران نباشید کار نشد ندارد میخواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.
اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب
اگر میخواهید ارتباطي خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردستترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود میتواند نقاط ضعف و قدرتمان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاششان را میکنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچکترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده میشود. اگر دقت کنیم میبینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقتشناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیتها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا میکند.
پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟
من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحتترمیشود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچوقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمیآید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش میآید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.
رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟
این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی میتوانید در مورد تعداد و زمان رفتوآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوجها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علايق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان میتوانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم میگیرند.
چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟
اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمیکند بلکه باعث میشود اطرافیان نیز در مورد گفتههای او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهيد گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.
برچسبهایی به نام مادرشوهر و عروس
اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید میشویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانوادهای بزرگ شدهاید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را میگرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفیای داریم که باعث جهتگیری منفی و رفتار منفی در ما میشود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش میآید که از دست او ناراحت شویم و تلاشمان را میکنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمیکند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان میدهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سالهای سال گریبانگیر ما خواهد بود.
اگر از خانواده همسرتان دلخورید...
این مسئله اجتنابناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانوادهای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شدهاید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسبترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیممتان است.اول مسئلهای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود میآوردند چه فکری درباره آنها میکردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه میشوید که بهتر و منطقیتر دارید موضوع را بررسی میکنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برایتان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.
1+11 نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر
1. سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدایتان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.
2. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانيد تا هم به او کمک كرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیادهروی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگیتان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفتهها!
3. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانوادهاش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان میگذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقهمندیهایش و خلق و خویش بدانید.
4. ســعی کنید برای تصمیمگیریهای بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیریهای احتمالی پیشگیری کردهاید و هم برای او احترام قائل شدهاید.
5. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیمتان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانوادهاش اعلام کنید.
6. در بحثهای خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.
7. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.
8. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بیاحترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصیتان دخالت کند.
9. در بحثها و جدالهای خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانوادهاش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانوادهاش مسئلهای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.
10. هرکاری که امروز انجام میدهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی میشود. پس مراقب کارهایتان باشید.
11. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.
12. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانوادهاش را کماهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانوادهاش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساستر کرده و بیشتر طرف خانوادهاش هدايت ميكنيد.
اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب
اگر میخواهید ارتباطي خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردستترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود میتواند نقاط ضعف و قدرتمان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاششان را میکنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچکترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده میشود. اگر دقت کنیم میبینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقتشناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیتها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا میکند.
پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟
من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحتترمیشود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچوقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمیآید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش میآید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.
رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟
این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی میتوانید در مورد تعداد و زمان رفتوآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوجها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علايق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان میتوانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم میگیرند.
چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟
اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمیکند بلکه باعث میشود اطرافیان نیز در مورد گفتههای او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهيد گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.
برچسبهایی به نام مادرشوهر و عروس
اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید میشویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانوادهای بزرگ شدهاید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را میگرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفیای داریم که باعث جهتگیری منفی و رفتار منفی در ما میشود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش میآید که از دست او ناراحت شویم و تلاشمان را میکنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمیکند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان میدهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سالهای سال گریبانگیر ما خواهد بود.
اگر از خانواده همسرتان دلخورید...
این مسئله اجتنابناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانوادهای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شدهاید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسبترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیممتان است.اول مسئلهای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود میآوردند چه فکری درباره آنها میکردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه میشوید که بهتر و منطقیتر دارید موضوع را بررسی میکنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برایتان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.
1+11 نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر
1. سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدایتان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.
2. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانيد تا هم به او کمک كرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیادهروی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگیتان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفتهها!
3. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانوادهاش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان میگذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقهمندیهایش و خلق و خویش بدانید.
4. ســعی کنید برای تصمیمگیریهای بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیریهای احتمالی پیشگیری کردهاید و هم برای او احترام قائل شدهاید.
5. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیمتان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانوادهاش اعلام کنید.
6. در بحثهای خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.
7. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.
8. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بیاحترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصیتان دخالت کند.
9. در بحثها و جدالهای خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانوادهاش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانوادهاش مسئلهای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.
10. هرکاری که امروز انجام میدهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی میشود. پس مراقب کارهایتان باشید.
11. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.
12. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانوادهاش را کماهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانوادهاش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساستر کرده و بیشتر طرف خانوادهاش هدايت ميكنيد.