s.rozekabood
09-30-2013, 10:06 PM
خشم هم مانند ترس عکس العمل قوی بدن در برابر انگیزه مهیج است که توازن وظایف اعضای آدمی را به کلی مختل می سازد. خشم نوعی هیجان روحی است که بارها در زندگی تجربه کرده ایم و اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بروز می کند.
خشم هم مانند ترس عکس العمل قوی بدن در برابر انگیزه مهیج است که توازن وظایف اعضای آدمی را به کلی مختل می سازد. خشم نوعی هیجان روحی است که بارها در زندگی تجربه کرده ایم و اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بروز می کند. شخص غضبناک عقلش به درستی کار نمی کند و در بسیاری از موارد خطاهایی از او سر می زند که برای تمام عمر باید کفاره آنها را بپردازد.
خداوند در نهاد آدمی عواطف مختلف را بنیان نهاده است که هر یک نقش خاص در کیفیت بخشی به زندگی انسان و جهت دهی به مسیر حرکت او بر عهده دارند. به هیج وجه نمی توان گفت که آنچه طبیعت در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته بی فایده است. البته باید توجه داشت ایفای این نقش ها به صورت مطلوب، مستلزم زمینه سازی هایی است که قبل از تولد توسط مربیان، اعم از پدر و مادر، معلمان و .. صورت می گیرد.
از بدو طفولیت به کودکان خود تلقین می کنیم که خشم احساسی نادرست و مستوجب عقوبت است. در نتیجه کودک عصبانی شدن را معادل بد بودن می پندارد و با این فکر بزرگ می شود. در صورتی که احساس خشم هم مانند بقیه احساسات ما طبیعی است ، اما به طور غیر عادی ظاهر شده است.
خشم پدیده ای کاملاً طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت،تندرستی و عواطف انسانی است و هنگامیکه از کنترل خارج شود می تواند به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط کار، روابط شخصی و در تمامی عرصه های زندگی به وجود آورد. بنابراین در ادیان الهی و مکاتب تربیتی و اخلاقی توصیه های زیادی درباره ی مهار و کنترل عاطفه خشم و جهت دهی مناسب آن می توان یافت.
چنان که امام علی (ع) می فرماید: شدت غضب توانایی استدلال صحیح را از بین می برد و ادراکات آدمی را مشتت و درک او را مغشوش می سازد. بهتر است برای توضیح این مهم کمی به عقب تر برگردیم.
عاطفه خشم از شش ماهگی به بعد کم کم در کودک بروز و ظهور می یابد و اگر کودک از اعمال ناشی از خشم خود نتیجه بگیرد به تدریج تقویت می گردد.خشمگین شدن و عصبانیت رفتاری عادی در کودکان بوده و برای ابراز وجود ضروری است. لیکن در این قبیل موارد باید جوابی روشن و بدون ابهام به کودک داد به گونه ای که حدود خود را بداند و التهابات و هیجاناتی که او را در بر گرفته اند مهار گردد. باید توجه داشت که عاطفه خشم در کودکان نباید ریشه کن گردد. زیرا برای ادامه حیات و مبارزه با ظلم و دفاع از خود ضروری است، بلکه باید این عاطفه را تعدیل نمود و در جهت خدمتگزاری سایر عواطف به کار گرفت. بنابراین پدر و مادر باید از زمان کودکی به فکر تعدیل و کنترل این عاطفه غریزی باشند. و آن را در جهتی هدایت کنند که کمترین آسیب متوجه فرد و دیگران شود. و چنانچه غفلت و کوتاهی در این زمینه صورت گردد متوجه زیان هایی خواهند شد که گاه هیچ راه جبرانی برای آن وجود نخواهد داشت. اما اینکه چگونه می توان به این مهم رسید و از همان دوران کودکی مهارت مدیریت بر خشم را به کودکان بیاموزیم، مستلزم راهکارهایی است که در ادامه بیان می شوند.
برای فرو نشاندن خشم کودک، تهدید و توهین چاره ساز نیست. و ریشه خشم را از بین نمی برد، بلکه ممکن است حالت خشم را شدید تر کند . بنابراین می بایست در مقابل عصبانیت کودک ثبات و پایداری نشان داد http://www.beytoote.com/images/stories/baby/ba1850-1.jpg
یکی از این راهکارها چگونگی کیفیت گفتار و رفتار والدین در کانون خانواده است که می تواند به عنوان مهم ترین عامل در جهت تعدیل و عدم تعدیل عاطفه خشم و غضب در بچه ها عمل نماید. بارها اشاره شد به اینکه کودکان آینه والدین خود می باشند. فرزندان ما همانی نمی شوند که ما می گوییم؛ بلکه همانی خواهند شد که می بینند.اینکه آیا خود والدین نسبت به هیجانات خود تا چه میزان آشنایی دارند و چگونه هیجاناتی مثل خشم و غضب را ابراز می کنند، می تواند تاثیر مفید و سازنده و یا برعکس مخرب و ناخوشایند بر جای گذارد. زمانی که والدین نتوانند در برابر موضوع کوچک و پیش پا افتاده ای واکنش صحیحی نشان دهند و قدرت مدیریت هیجان را نداشته باشند ،مسلماً نخواهند توانست مربیان خوبی برای کمک به فرزندان خود در زمینه مدیریت هیجان ها باشند. مسئله این نیست که والدین هر گونه احساس خشم را در کودک خود سرکوب کنند. بلکه بر عکس والدین می بایست هیجان های متنوعی که در نهاد آدمی وجود دارد به کودکان شناسانده و راههای تنظیم آن را به کودکان نشان دهند. برای فرو نشاندن خشم کودک، تهدید و توهین چاره ساز نیست. و ریشه خشم را از بین نمی برد، بلکه ممکن است حالت خشم را شدید تر کند . بنابراین می بایست در مقابل عصبانیت کودک ثبات و پایداری نشان داد، زیرا اگر کودک حس کند که در برابر خشم او تغییر قابل ملاحظه ای به وقوع می پیوندد و در برابرش تسلیم می شویم، نسبت به قدرت و محبت ما دچار شک می شود. ولی اگر کودک بفهمد با وجود عصبانیت شدید او هنوز هم دوستش داریم و می توانیم در خلال خشمش قاطع بمانیم ، در می یابد که ما آماده ایم تا تسکینش دهیم و باز هم دوستان خوبی برای هم باشیم. اما رسیدن به این مرحله زمانی میسر است که والدین به درستی قابلیت تنظیم هیجان ها را در خود داشته باشند و بتوانند بین رفتارقاطع و پرخاشگرانه تفاوت بگذارند. بنابراین در مواقع عصبانیت کودکان، والدین می بایست از فریادهای خشونت آمیز و همچنین رفتارهای پرخاشگرانه که نشانه ضعف نفس والدین است؛خودداری کنند.
پدر و مادر می توانند به جای سرکوب کردن خشم خود آن را به گونه ای سازنده و غیر مخرب بروز دهند، تا از یک سو موجب تسلای خاطر خود و از سوی دیگر سبب بصیرت فرزندان شوند تا هر دو از صدمات احتمالی مصون بمانند. زمانی که کودکان قدرت بروز خشم خلاق و ابراز صحیح آن را در والدین خود به عنوان نخستین مربیان خود مشاهده می کنند، مسلماً یاد خواهند گرفت که آنها هم می توانند خشم خود را بدون توسل به رفتارهای پرخاشگرانه بروز دهند.
پس به جای آنکه والدین تنها به فکر سرکوب خشم کودکان و نوجوانان خود باشند؛ در درجه اول می بایست کمی هم به رفتارهای خود توجه کرده و از افراط و تفریط در این زمینه خودداری کنند.
از جمله راهکارهایی که می تواند مانع بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان باشد، این است که والدین به تناسب توانایی ها و محدودیت های کودک از او انتظار داشته باشند. فرزندانمان را به درستی بشناسیم، و متناسب با استعدادها و توانایی ها و محدودیت های آنها از آنها بخواهیم. سخت گیری های بی جهت و تنبیه های بی دلیل، مکرر، افراطی که اثر تربیتی را خنثی می کند، می تواند زمینه را برای بروز خشم در کودکان مهیا سازد.
متاسفانه اکثریت والدین به اشتباه کلمه تربیت را با واژه تنبیه و به ویژه تنبیه بدنی اشتباه می گیرند. و در برابر کوچک ترین اشتباه کودک و نوجوان خود بزرگ ترین تنبیه را برای او در نظر می گیرند. بنابراین همین خشونت در مقابل خشونت می تواند موجب خشونت مضاعف شود و حس انتقام جویی و کینه را در فرزند ما ایجاد کند.برای فرو نشاندن خشم نیاز به یک سلسله اقدامات منطقی است.
اگر پرخاشجویی کودکان را بتوان به ناکامی نسبت داد، باید پاسخ های اجتماعی را به آنان آموخت، تا بتوانند ناکامی را کنترل کنند و رفتارهای قابل پیش بینی، قابل قبول و قابل اتکا داشته باشند. در امر جهت دهی صحیح خشم نمی بایست از نقش فیلم ها و کارتون های خشونت آمیز غفلت کرد. سعی کنید به جای اینکه فرزندان خود را به طور مداوم به تماشای فیلم هایی که متناسب با سن آنها نیست و یا کارتون های خشونت آمیز ترغیب کنیم،کمی بیشتر در کانون خانواده برای هم وقت بگذارید و با کودک خودتان بازی کنید. بازی کردن راهکار خوبی است که هم می تواند شما را به دنیای کودکانه فرزندتان ببرد و هم اینکه می تواند انرژی های فرزندتان را تخلیه کند.
خشم هم مانند ترس عکس العمل قوی بدن در برابر انگیزه مهیج است که توازن وظایف اعضای آدمی را به کلی مختل می سازد. خشم نوعی هیجان روحی است که بارها در زندگی تجربه کرده ایم و اغلب بر اثر واکنش شخص نسبت به رفتار ناشایست دیگران بروز می کند. شخص غضبناک عقلش به درستی کار نمی کند و در بسیاری از موارد خطاهایی از او سر می زند که برای تمام عمر باید کفاره آنها را بپردازد.
خداوند در نهاد آدمی عواطف مختلف را بنیان نهاده است که هر یک نقش خاص در کیفیت بخشی به زندگی انسان و جهت دهی به مسیر حرکت او بر عهده دارند. به هیج وجه نمی توان گفت که آنچه طبیعت در نهاد آدمی به ودیعه گذاشته بی فایده است. البته باید توجه داشت ایفای این نقش ها به صورت مطلوب، مستلزم زمینه سازی هایی است که قبل از تولد توسط مربیان، اعم از پدر و مادر، معلمان و .. صورت می گیرد.
از بدو طفولیت به کودکان خود تلقین می کنیم که خشم احساسی نادرست و مستوجب عقوبت است. در نتیجه کودک عصبانی شدن را معادل بد بودن می پندارد و با این فکر بزرگ می شود. در صورتی که احساس خشم هم مانند بقیه احساسات ما طبیعی است ، اما به طور غیر عادی ظاهر شده است.
خشم پدیده ای کاملاً طبیعی است و مانند سایر احساسات نشانه سلامت،تندرستی و عواطف انسانی است و هنگامیکه از کنترل خارج شود می تواند به یک حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود و پیامدهای ناگوار در محیط کار، روابط شخصی و در تمامی عرصه های زندگی به وجود آورد. بنابراین در ادیان الهی و مکاتب تربیتی و اخلاقی توصیه های زیادی درباره ی مهار و کنترل عاطفه خشم و جهت دهی مناسب آن می توان یافت.
چنان که امام علی (ع) می فرماید: شدت غضب توانایی استدلال صحیح را از بین می برد و ادراکات آدمی را مشتت و درک او را مغشوش می سازد. بهتر است برای توضیح این مهم کمی به عقب تر برگردیم.
عاطفه خشم از شش ماهگی به بعد کم کم در کودک بروز و ظهور می یابد و اگر کودک از اعمال ناشی از خشم خود نتیجه بگیرد به تدریج تقویت می گردد.خشمگین شدن و عصبانیت رفتاری عادی در کودکان بوده و برای ابراز وجود ضروری است. لیکن در این قبیل موارد باید جوابی روشن و بدون ابهام به کودک داد به گونه ای که حدود خود را بداند و التهابات و هیجاناتی که او را در بر گرفته اند مهار گردد. باید توجه داشت که عاطفه خشم در کودکان نباید ریشه کن گردد. زیرا برای ادامه حیات و مبارزه با ظلم و دفاع از خود ضروری است، بلکه باید این عاطفه را تعدیل نمود و در جهت خدمتگزاری سایر عواطف به کار گرفت. بنابراین پدر و مادر باید از زمان کودکی به فکر تعدیل و کنترل این عاطفه غریزی باشند. و آن را در جهتی هدایت کنند که کمترین آسیب متوجه فرد و دیگران شود. و چنانچه غفلت و کوتاهی در این زمینه صورت گردد متوجه زیان هایی خواهند شد که گاه هیچ راه جبرانی برای آن وجود نخواهد داشت. اما اینکه چگونه می توان به این مهم رسید و از همان دوران کودکی مهارت مدیریت بر خشم را به کودکان بیاموزیم، مستلزم راهکارهایی است که در ادامه بیان می شوند.
برای فرو نشاندن خشم کودک، تهدید و توهین چاره ساز نیست. و ریشه خشم را از بین نمی برد، بلکه ممکن است حالت خشم را شدید تر کند . بنابراین می بایست در مقابل عصبانیت کودک ثبات و پایداری نشان داد http://www.beytoote.com/images/stories/baby/ba1850-1.jpg
یکی از این راهکارها چگونگی کیفیت گفتار و رفتار والدین در کانون خانواده است که می تواند به عنوان مهم ترین عامل در جهت تعدیل و عدم تعدیل عاطفه خشم و غضب در بچه ها عمل نماید. بارها اشاره شد به اینکه کودکان آینه والدین خود می باشند. فرزندان ما همانی نمی شوند که ما می گوییم؛ بلکه همانی خواهند شد که می بینند.اینکه آیا خود والدین نسبت به هیجانات خود تا چه میزان آشنایی دارند و چگونه هیجاناتی مثل خشم و غضب را ابراز می کنند، می تواند تاثیر مفید و سازنده و یا برعکس مخرب و ناخوشایند بر جای گذارد. زمانی که والدین نتوانند در برابر موضوع کوچک و پیش پا افتاده ای واکنش صحیحی نشان دهند و قدرت مدیریت هیجان را نداشته باشند ،مسلماً نخواهند توانست مربیان خوبی برای کمک به فرزندان خود در زمینه مدیریت هیجان ها باشند. مسئله این نیست که والدین هر گونه احساس خشم را در کودک خود سرکوب کنند. بلکه بر عکس والدین می بایست هیجان های متنوعی که در نهاد آدمی وجود دارد به کودکان شناسانده و راههای تنظیم آن را به کودکان نشان دهند. برای فرو نشاندن خشم کودک، تهدید و توهین چاره ساز نیست. و ریشه خشم را از بین نمی برد، بلکه ممکن است حالت خشم را شدید تر کند . بنابراین می بایست در مقابل عصبانیت کودک ثبات و پایداری نشان داد، زیرا اگر کودک حس کند که در برابر خشم او تغییر قابل ملاحظه ای به وقوع می پیوندد و در برابرش تسلیم می شویم، نسبت به قدرت و محبت ما دچار شک می شود. ولی اگر کودک بفهمد با وجود عصبانیت شدید او هنوز هم دوستش داریم و می توانیم در خلال خشمش قاطع بمانیم ، در می یابد که ما آماده ایم تا تسکینش دهیم و باز هم دوستان خوبی برای هم باشیم. اما رسیدن به این مرحله زمانی میسر است که والدین به درستی قابلیت تنظیم هیجان ها را در خود داشته باشند و بتوانند بین رفتارقاطع و پرخاشگرانه تفاوت بگذارند. بنابراین در مواقع عصبانیت کودکان، والدین می بایست از فریادهای خشونت آمیز و همچنین رفتارهای پرخاشگرانه که نشانه ضعف نفس والدین است؛خودداری کنند.
پدر و مادر می توانند به جای سرکوب کردن خشم خود آن را به گونه ای سازنده و غیر مخرب بروز دهند، تا از یک سو موجب تسلای خاطر خود و از سوی دیگر سبب بصیرت فرزندان شوند تا هر دو از صدمات احتمالی مصون بمانند. زمانی که کودکان قدرت بروز خشم خلاق و ابراز صحیح آن را در والدین خود به عنوان نخستین مربیان خود مشاهده می کنند، مسلماً یاد خواهند گرفت که آنها هم می توانند خشم خود را بدون توسل به رفتارهای پرخاشگرانه بروز دهند.
پس به جای آنکه والدین تنها به فکر سرکوب خشم کودکان و نوجوانان خود باشند؛ در درجه اول می بایست کمی هم به رفتارهای خود توجه کرده و از افراط و تفریط در این زمینه خودداری کنند.
از جمله راهکارهایی که می تواند مانع بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان باشد، این است که والدین به تناسب توانایی ها و محدودیت های کودک از او انتظار داشته باشند. فرزندانمان را به درستی بشناسیم، و متناسب با استعدادها و توانایی ها و محدودیت های آنها از آنها بخواهیم. سخت گیری های بی جهت و تنبیه های بی دلیل، مکرر، افراطی که اثر تربیتی را خنثی می کند، می تواند زمینه را برای بروز خشم در کودکان مهیا سازد.
متاسفانه اکثریت والدین به اشتباه کلمه تربیت را با واژه تنبیه و به ویژه تنبیه بدنی اشتباه می گیرند. و در برابر کوچک ترین اشتباه کودک و نوجوان خود بزرگ ترین تنبیه را برای او در نظر می گیرند. بنابراین همین خشونت در مقابل خشونت می تواند موجب خشونت مضاعف شود و حس انتقام جویی و کینه را در فرزند ما ایجاد کند.برای فرو نشاندن خشم نیاز به یک سلسله اقدامات منطقی است.
اگر پرخاشجویی کودکان را بتوان به ناکامی نسبت داد، باید پاسخ های اجتماعی را به آنان آموخت، تا بتوانند ناکامی را کنترل کنند و رفتارهای قابل پیش بینی، قابل قبول و قابل اتکا داشته باشند. در امر جهت دهی صحیح خشم نمی بایست از نقش فیلم ها و کارتون های خشونت آمیز غفلت کرد. سعی کنید به جای اینکه فرزندان خود را به طور مداوم به تماشای فیلم هایی که متناسب با سن آنها نیست و یا کارتون های خشونت آمیز ترغیب کنیم،کمی بیشتر در کانون خانواده برای هم وقت بگذارید و با کودک خودتان بازی کنید. بازی کردن راهکار خوبی است که هم می تواند شما را به دنیای کودکانه فرزندتان ببرد و هم اینکه می تواند انرژی های فرزندتان را تخلیه کند.