PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : با مشکلات بی مشکل شوید



s.rozekabood
07-15-2013, 01:30 PM
در زندگی مشکلات زیادی وجود دارد . این را همه ی ما می دانیم . اصلا زندگی ، بدون مشکلات و سختی ها معنای واقعی خود را از دست می دهد . فردی در این زندگی موفق است که یک مهارت خاص داشته باشد و آن ، چیزی نیست جز : مهارت حل مشکل .
مهارت حل مشکل انسان در طى دوران زندگى خود با مشکلات گوناگونى روبه‏ رو مى‏ شود که مجبور است با آن‏ها مقابله کند. بسیارى از افرادى که در تعامل با یکدیگرند مثل همسران، والدین و فرزندان، همکاران و... گاهى قادر نیستند حتى مسائل و اختلافات کوچک خود را به درستى حل کنند و با بروز کوچک‏ترین مشکل دچار پریشانى و اضطراب مى‏ شوند و گاه نیز همان مشکل کوچک به دلیل عدم آگاهى از مهارت «حل مشکل» تبدیل به مشکلاتى پیچیده‏ تر و بزرگتر مى ‏شود. یعنى به‏ جاى استفاده از مقابله مسئله ‏مدار ، دچار هیجان کنترل نشده مى‏ شود. «حل مشکل» مهارتى است که اگر به درستى آموخته شود، مى ‏تواند انسان را در مقابله با فشارها، مشکلات و رویدادهاى تنش ‏زا یارى کند. در حل مشکل ، به چه مسائلى مى ‏توان پرداخت؟ ما سه دسته مشکل داریم: 1- مسئله کاملا روشن است : دسته اول مسائلى هستند که به‏ طور مشخص براى آن‏ها پاسخ‏هایى داریم. درواقع مسئله روشن است، ولى ما از روى نظم و قاعده نیاز به برنامه ‏ریزى داریم. مثلاً رفتن به محل کار مسئله‏اى است که ما آن را هر روز انجام مى‏ دهیم، به فکر چندانى هم نیاز ندارد، ولى به هر صورت بدون برنامه ‏ریزى هم نمى‏ شود آن را انجام داد، این برنامه ‏ریزى در ذهن صورت مى‏ گیرد ولى کاملاً ناخودآگاه و بدون صرف انرژى فکرى، درواقع ذهن به ‏طور اتوماتیک این کار را انجام مى‏دهد. 2- می دونم چاره چیه ! : دسته دوم مشکلاتى هستند که ما براى حل آن‏ها به یک رشته اطلاعات و دانش معین نیاز داریم. مثلاً ضبط صوت ما خراب شده و نمى‏ دانیم علت خرابى چیست، از شخص کارشناسى مى‏پرسیم و او مى‏گوید این پیچ شل شده، آن را سفت کنید. ما از این طریق اطلاعات و دانش مربوط به آن را به دست آورده ‏ایم؛ پیچ شل شده را سفت مى‏ کنیم و مشکل حل مى‏شود. و یا بیمار مى‏شویم و با استفاده از دانش پزشک بیمارى را مداوا مى‏کنیم. 3- ... حالا چی کار کنم ؟ : دسته سوم مشکلاتى هستند که براى حل آن‏ها نه تنها دانش کافى نداریم ، بلکه راه رسیدن به آن دانش و اطلاعات را هم نمى‏ دانیم. درواقع حل این مشکلات به راحتى مسائل دسته اول و دوم نیست و کمى پیچیده است. در چنین شرایطى ما از مهارت حل مشکل استفاده مى‏کنیم. گاهى مشکل ما یک مشکل روزمره است و نیاز به دانش زیادى هم ندارد، ولى راه ‏حل‏هاى مختلفى براى آن وجود دارد و ما ناگزیریم ذهن خود را دسته‏بندى کنیم تا بتوانیم به بهترین راه‏ حل دست یابیم. به دلایلى هم نمى ‏توان تند و سریع به بهترین راه‏ حل رسید. مثلاً فرض کنیم کسى گرفتار بحران مالى شده است، بحران ، زمانى حل مى‏شود که فرد بحران‏ زده پول به دست بیاورد. پول به دست آوردن آسان نیست، راه‏ حل‏هاى گوناگونى وجود دارد که ما باید آن‏ها را بررسى کنیم. مهارت حل مشکل در این‏جا به کمک ما مى ‏آید. به‏ عبارتى دیگر مهارت حل مشکل به‏جاى آن‏که پاسخ یک مسئله را بیان کند، راه رسیدن به جواب را پیش‏رو مى‏ گذارد. در طى فرایند حل مشکل مى‏توانیم به‏نحوى طبقه‏بندى شده و سازمان‏ یافته روى مشکل کار کرده، با خطاى کمتر و اطمینان بالاتر به پاسخ سۆال برسیم . http://www.beytoote.com/images/stories/psychology/ra4-2004.jpg
مهارت حل مشکل چیست؟ مهارت «حل مشکل» یکى از مهارت‏هاى اساسى زندگى است که به ما امکان مى‏ دهد تا با طراحى مناسب و برنامه ‏ریزى مشخص مشکلات را رفع کنیم. این مهارت فقط براى مشکلى خاص نیست و مى ‏تواند در حل انواع مسائل و مشکلات کاربرد داشته باشد. مهارت «حل مشکل» یکى از انواع «مدیریت استرس» است که با اتکاء بر اصول منطقى، ما را در جهت برطرف کردن مشکل و مسائل مرتبط با آن یارى میکند.
خوشبختانه این مهارت ، داراى هیچ پیچیدگى خاصى نیست که آموختن آن را دشوار کند. یادگیرى اولیه آن به‏ سهولت و از راه‏هاى مختلف امکان‏پذیر است: استفاده از کتاب‏ها و فیلم‏هاى آموزشى، حضور در سخنرانى ‏ها و کلاس‏هاى درس و البته از همه مناسب ‏تر، شرکت در کارگاه‏هاى آموزشى از جمله روش‏هاى موجود است. این روش‏ها افراد را با چگونگى مراحل مختلف این مهارت آشنا مى‏ کنند و از آن‏جا که حل مشکل در زندگى روزمره امرى ضرورى است، مبناى اصلى آموزش نیز باید آموزش عملى باشد. در کارگاه‏هاى آموزشى نحوه عمل این مهارت قابل انتقال است ولى آنچه مهم‏ترین بخش یادگیرى را شامل مى ‏شود، تمرین در به‏ کارگیرى این توانایى در امور روزمره است؛ چرا که تنها با تکرار یک توانایى مى ‏توان به مهارت کامل عملى آن دست یافت. این امر در مورد تمامى مهارت‏ها صادق است. به‏ عنوان مثال مهارت دوچرخه ‏سوارى از طریق مشاهده فیلم.
مطالعه کتاب و یا گوش دادن به سخنرانى، تنها در حد نظرى در ذهن نقش مى‏ بندد ولى براى یادگیرى دوچرخه‏ سوارى لازم است به فرد آموزش عملى داده شود. پس از یادگیرى اولیه، آنچه فرد را در این کار ماهر مى‏ کند تمرین و تکرار هرچه بیشتر است. توصیه مى‏ شود مهارت حل مشکل را به ‏عنوان روشى مۆثر در امور جارى باور داشته باشیم و از آن استفاده کنیم. به‏ کارگیرى آن اگرچه در ابتدا وقت ‏گیر است ولى مى‏ تواند به‏ نحوى مۆثر و مطمئن موجب حل مشکلات و یافتن راه ‏حل‏هاى مفید شود. البته همه مى ‏دانیم که در امور ساده و غیر پیچیده به ‏کارگیرى روش‏هاى حل مشکل ضرورى نیست ولى چنانچه مشکل به مرحله ‏اى برسد که براى ما درجاتى از سردرگمى فکرى را ایجاد کند، به‏ راحتى مى ‏توان از مهارت حل مشکل بهره برد و با تکرار بیشتر آن با احساس امنیت کافى راه‏ حل‏هاى مناسب را پیدا کرد .