s.rozekabood
06-09-2013, 11:51 AM
.حکم قصاص یک مرد که متهم به کشتن همسرش است در دیوان عالی کشور شکست و پرونده به دادگاه کیفری پایتخت برگردانده شد.
سحرگاه سوم فروردین ۱۳۸۵ تلفن کلانتری ۱۳۷ نصر تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید نوعروس ۲۷ سالهای به نام «معصومه» که خبرنگار یک سایت و روزنامه ورزشی بود به طرز مرموزی در خانهاش جان سپرده است.
همان موقع بازپرس حسین اصغرزاده- کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ - و ماموران دایره دهم اداره آگاهی مرکز به ساختمان موردنظر رفتند و رازگشایی معما را در دستور کارشان قرار دادند. با توجه به اینکه نوار لباس عروس به دور گردن «معصومه» پیچیده شده بود بررسیهای کارآگاهان روی فرضیه خودکشی متمرکز شد اما افشای اختلاف خانوادگی وی و شوهرش «حمیدرضا» رسیدگی به ماجرا را وارد مرحله تازهای کرد. این مرد جوان در بازجوییها خود را بیگناه خواند: «قبول دارم با زنم اختلاف داشتم اما این دلیل نمیشود که بگویند من قاتل هستم. باور کنید معصومه خودکشی کرده است.» پرونده مرگ بیصدای نوعروس با وجود ابهامهای فراوان به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری تهران فرستاده شد و یازدهم آبان ۱۳۸۷ به ریاست قاضی «نورالله عزیزمحمدی» تحت رسیدگی قرار گرفت. در آن نشست، ابتدا وکیل خانواده داغدار با بیان دلایلی «حمیدرضا» را قاتل «معصومه» خواند: «کبودیهای جنازه، به هم ریختگی خانه و شکستهشدن آینه و شمعدان، همه حکایت از جنایت دارد.» سپس متهم ۳۱ ساله در دفاع از خود گفت: تازه شش ماه بود که من و «معصومه» ازدواج کرده بودیم. ما عاشق هم بودیم اما او طی دو هفته آخر عمرش کمحرف شده بود. زنم چون خبرنگار بود و کارهای زیادی داشت، نتوانست برای عید خرید کند. «حمیدرضا» اضافه کرد: روز دوم عید با زنم به بازار رفتم اما چیزی نخرید. عصر همان روز که به خانه برگشتیم «معصومه» بهانه گرفت و خواست دوباره همراهش برای خرید بروم چون قبول نکردم شروع به داد و فریاد کرد. وی ادامه داد: صبح روز بعد از خانه خارج شدم و مثل همیشه در را قفل کردم. ساعت ۹ بود که «معصومه» با من تماس گرفت و گفت «با لباس سفید به خانهات آمدهام و با همان لباس برمیگردم.» متهم اضافه کرد: خیال میکردم «معصومه» قهر کرده و میخواهد به خانه مادرش برود. بنابراین گوشی تلفن را قطع کردم اما چند ساعت بعد برادرم و زنش با من تماس گرفتند و از مرگ همسرم خبر دادند. در ادامه محاکمه، قاضی «عزیزمحمدی» به وجود چند خراش روی صورت «حمیدرضا» اشاره کرد: در بازجویی مقدماتی گفتهای این خراشها به دنبال درگیری با همسرت ایجاد شده بود ؛ قبول داری؟متهم: «معصومه» شب قبل از مرگش خیلی عصبانی بود و به صورت من سیلی زد. قاضی: همسرت انگیزهای برای خودکشی داشت؟ متهم: احتمالا «معصومه» از این زندگی خسته شده بود. او با هزار رویای شیرین با من ازدواج کرد اما متاسفانه نتوانستم بیش از یک اتاق اجارهای برایش تهیه کنم. تصور میکنم به همین علت خودکشی کرد. با پایان حرفهای «حمیدرضا»، هیات قضایی وارد شور شد و او را از اتهام همسرکشی تبرئه کرد. رای اما با اعتراض وکیل مدافع خانواده خبرنگار نوعروس، در شعبه ششم دیوان عالی کشور شکست و پرونده به شعبه همعرض سپرده شد. دیروز در دومین نشست رسیدگی به این ماجرا که در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان تهران کیفرخواست را خواند.سپس قاضی «همتیار» خطاب به مادر «معصومه» گفت: اگر «حمیدرضا» سوگند یاد کند، میپذیری که وی قاتل دخترت نیست؟ شاکیه جواب داد: «حمیدرضا» میخواهد با دروغگویی از مجازات خلاص شود. من به هیچ قیمتی رضایت نمیدهم. در پایان، هیات قضایی پس از شنیدن دفاعیه «حمیدرضا» این مرد را از اتهام قتل تبرئه کرد. قضات دیوان عالی کشور اما رای را تایید نکردند و پرونده را برای رفع برخی نواقص به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگرداندند. در تازهترین نشست رسیدگی به این ماجرا که دوم مرداد پارسال به ریاست قاضی «همتیار» مستشار تشکیل شد ابتدا برادر بزرگ «معصومه» گفت: مادرم فوت کرده و حالا من و برادر کوچک و خواهرم برای داماد سابقمان درخواست اشد مجازات داریم. حتی حاضریم تفاضل دیه را بپردازیم تا هرچه زودتر «حمیدرضا» اعدام شود. سپس یاورزاده- وکیل شاکیان خصوصی- اظهار داشت: شواهد و مدارکی در پرونده وجود دارد که جایی برای برگزاری مراسم قسامه (سوگند) باقی نمیگذارد. پزشکی قانونی وجود آثار کبودی متقارن در دو طرف گیجگاه «معصومه» را تایید کرده است.با توجه به اینکه «حمیدرضا» کاراتهکار است به نظر میرسد این ضربه را قبل از مرگ «معصومه» بر سر نوعروس نگونبخت زده بود. آثار خراشیدگی صورت و گردن «حمیدرضا»، نحوه پیچیده شدن روبان لباس عروس بر دور گردن «معصومه» و نحوه گره آن، همگی از جنایت حکایت دارد. «یاورزاده» اضافه کرد: «حمیدرضا» گفته سحرگاه سوم فروردین ۸۵ بعد از رفتن به محل کارش در را به روی همسرش قفل کرده بود.همین موضوع ثابت میکند «حمیدرضا» مرد بدبینی بود. کلیدی که «حمیدرضا» مدعی است در را با آن قفل کرده بود هرگز پیدا نشد. در اینجا این فرضیه مطرح است که «حمیدرضا» پس از کشتن همسرش، در را از داخل قفل کرده و از پنجره به بیرون رفته بود تا با صحنهسازی، ماجرا را خودکشی نشان دهد. این وکیل ادامه داد: «حمیدرضا» مدعی است همسرش با او تماس گرفته و گفته بود قصد خودکشی دارد. اداره مخابرات تهران اما چنین تماسی را در زمان مورد نظر تایید نکرده است. نوبت دفاع به «حمیدرضا» که رسید بار دیگر خود را بیگناه خواند: «در شش سالی که از مرگ همسرم گذشته بارها گفتهام من معصومه را نکشتم.
چون همسرم فرصت نکرده بود به مناسبت شب عید، لباس نو بخرد با همان چادر کهنه به خانه مادرش رفت.من و «معصومه» وقتی از عیددینی به خانه خود برگشتیم با هم درگیر شدیم. زنم در اوج عصبانیت لیوان چای را به دیوار کوبید و با سیلی به صورتم زد. صبح روز بعد به محل کارم رفته بودم که خبر مرگ همسرم را شنیدم. در پایان آن نشست، هیات قضایی به اتفاق آرا «حمیدرضا» را به قصاص محکوم کرد. رای اما باز هم بهخاطر ابهامهای موجود، مهر تایید نخورد و پرونده به دادگاه کیفری پایتخت برگردانده شد./
سحرگاه سوم فروردین ۱۳۸۵ تلفن کلانتری ۱۳۷ نصر تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید نوعروس ۲۷ سالهای به نام «معصومه» که خبرنگار یک سایت و روزنامه ورزشی بود به طرز مرموزی در خانهاش جان سپرده است.
همان موقع بازپرس حسین اصغرزاده- کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ - و ماموران دایره دهم اداره آگاهی مرکز به ساختمان موردنظر رفتند و رازگشایی معما را در دستور کارشان قرار دادند. با توجه به اینکه نوار لباس عروس به دور گردن «معصومه» پیچیده شده بود بررسیهای کارآگاهان روی فرضیه خودکشی متمرکز شد اما افشای اختلاف خانوادگی وی و شوهرش «حمیدرضا» رسیدگی به ماجرا را وارد مرحله تازهای کرد. این مرد جوان در بازجوییها خود را بیگناه خواند: «قبول دارم با زنم اختلاف داشتم اما این دلیل نمیشود که بگویند من قاتل هستم. باور کنید معصومه خودکشی کرده است.» پرونده مرگ بیصدای نوعروس با وجود ابهامهای فراوان به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری تهران فرستاده شد و یازدهم آبان ۱۳۸۷ به ریاست قاضی «نورالله عزیزمحمدی» تحت رسیدگی قرار گرفت. در آن نشست، ابتدا وکیل خانواده داغدار با بیان دلایلی «حمیدرضا» را قاتل «معصومه» خواند: «کبودیهای جنازه، به هم ریختگی خانه و شکستهشدن آینه و شمعدان، همه حکایت از جنایت دارد.» سپس متهم ۳۱ ساله در دفاع از خود گفت: تازه شش ماه بود که من و «معصومه» ازدواج کرده بودیم. ما عاشق هم بودیم اما او طی دو هفته آخر عمرش کمحرف شده بود. زنم چون خبرنگار بود و کارهای زیادی داشت، نتوانست برای عید خرید کند. «حمیدرضا» اضافه کرد: روز دوم عید با زنم به بازار رفتم اما چیزی نخرید. عصر همان روز که به خانه برگشتیم «معصومه» بهانه گرفت و خواست دوباره همراهش برای خرید بروم چون قبول نکردم شروع به داد و فریاد کرد. وی ادامه داد: صبح روز بعد از خانه خارج شدم و مثل همیشه در را قفل کردم. ساعت ۹ بود که «معصومه» با من تماس گرفت و گفت «با لباس سفید به خانهات آمدهام و با همان لباس برمیگردم.» متهم اضافه کرد: خیال میکردم «معصومه» قهر کرده و میخواهد به خانه مادرش برود. بنابراین گوشی تلفن را قطع کردم اما چند ساعت بعد برادرم و زنش با من تماس گرفتند و از مرگ همسرم خبر دادند. در ادامه محاکمه، قاضی «عزیزمحمدی» به وجود چند خراش روی صورت «حمیدرضا» اشاره کرد: در بازجویی مقدماتی گفتهای این خراشها به دنبال درگیری با همسرت ایجاد شده بود ؛ قبول داری؟متهم: «معصومه» شب قبل از مرگش خیلی عصبانی بود و به صورت من سیلی زد. قاضی: همسرت انگیزهای برای خودکشی داشت؟ متهم: احتمالا «معصومه» از این زندگی خسته شده بود. او با هزار رویای شیرین با من ازدواج کرد اما متاسفانه نتوانستم بیش از یک اتاق اجارهای برایش تهیه کنم. تصور میکنم به همین علت خودکشی کرد. با پایان حرفهای «حمیدرضا»، هیات قضایی وارد شور شد و او را از اتهام همسرکشی تبرئه کرد. رای اما با اعتراض وکیل مدافع خانواده خبرنگار نوعروس، در شعبه ششم دیوان عالی کشور شکست و پرونده به شعبه همعرض سپرده شد. دیروز در دومین نشست رسیدگی به این ماجرا که در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان تهران کیفرخواست را خواند.سپس قاضی «همتیار» خطاب به مادر «معصومه» گفت: اگر «حمیدرضا» سوگند یاد کند، میپذیری که وی قاتل دخترت نیست؟ شاکیه جواب داد: «حمیدرضا» میخواهد با دروغگویی از مجازات خلاص شود. من به هیچ قیمتی رضایت نمیدهم. در پایان، هیات قضایی پس از شنیدن دفاعیه «حمیدرضا» این مرد را از اتهام قتل تبرئه کرد. قضات دیوان عالی کشور اما رای را تایید نکردند و پرونده را برای رفع برخی نواقص به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگرداندند. در تازهترین نشست رسیدگی به این ماجرا که دوم مرداد پارسال به ریاست قاضی «همتیار» مستشار تشکیل شد ابتدا برادر بزرگ «معصومه» گفت: مادرم فوت کرده و حالا من و برادر کوچک و خواهرم برای داماد سابقمان درخواست اشد مجازات داریم. حتی حاضریم تفاضل دیه را بپردازیم تا هرچه زودتر «حمیدرضا» اعدام شود. سپس یاورزاده- وکیل شاکیان خصوصی- اظهار داشت: شواهد و مدارکی در پرونده وجود دارد که جایی برای برگزاری مراسم قسامه (سوگند) باقی نمیگذارد. پزشکی قانونی وجود آثار کبودی متقارن در دو طرف گیجگاه «معصومه» را تایید کرده است.با توجه به اینکه «حمیدرضا» کاراتهکار است به نظر میرسد این ضربه را قبل از مرگ «معصومه» بر سر نوعروس نگونبخت زده بود. آثار خراشیدگی صورت و گردن «حمیدرضا»، نحوه پیچیده شدن روبان لباس عروس بر دور گردن «معصومه» و نحوه گره آن، همگی از جنایت حکایت دارد. «یاورزاده» اضافه کرد: «حمیدرضا» گفته سحرگاه سوم فروردین ۸۵ بعد از رفتن به محل کارش در را به روی همسرش قفل کرده بود.همین موضوع ثابت میکند «حمیدرضا» مرد بدبینی بود. کلیدی که «حمیدرضا» مدعی است در را با آن قفل کرده بود هرگز پیدا نشد. در اینجا این فرضیه مطرح است که «حمیدرضا» پس از کشتن همسرش، در را از داخل قفل کرده و از پنجره به بیرون رفته بود تا با صحنهسازی، ماجرا را خودکشی نشان دهد. این وکیل ادامه داد: «حمیدرضا» مدعی است همسرش با او تماس گرفته و گفته بود قصد خودکشی دارد. اداره مخابرات تهران اما چنین تماسی را در زمان مورد نظر تایید نکرده است. نوبت دفاع به «حمیدرضا» که رسید بار دیگر خود را بیگناه خواند: «در شش سالی که از مرگ همسرم گذشته بارها گفتهام من معصومه را نکشتم.
چون همسرم فرصت نکرده بود به مناسبت شب عید، لباس نو بخرد با همان چادر کهنه به خانه مادرش رفت.من و «معصومه» وقتی از عیددینی به خانه خود برگشتیم با هم درگیر شدیم. زنم در اوج عصبانیت لیوان چای را به دیوار کوبید و با سیلی به صورتم زد. صبح روز بعد به محل کارم رفته بودم که خبر مرگ همسرم را شنیدم. در پایان آن نشست، هیات قضایی به اتفاق آرا «حمیدرضا» را به قصاص محکوم کرد. رای اما باز هم بهخاطر ابهامهای موجود، مهر تایید نخورد و پرونده به دادگاه کیفری پایتخت برگردانده شد./