s.rozekabood
04-12-2013, 08:29 PM
اعدام و 25 سال حبس، مجازات دو مردی است که دختران و زنان جوان را بهعنوان مسافر سوار خودرویشان میکردند و مورد آزار جنسی قرار میدادند.
این پرونده که از سال 84 به جریان افتاد با تایید حکم اعدام دو متهم از سوی دیوان عالی کشور مراحل پایانی خود را میگذراند اما هنوز پرونده در مورد متهم ردیف سوم باز است.
زن جوانی سال84 به ماموران پلیس تهران مراجعه کرد و مدعی شد دو مرد او را مورد آزار قرار دادند. او گفت: در حوالی فلکه صادقیه به عنوان مسافر سوار خودرو پیکانی شدم. بهجز راننده دو مرد دیگر سوار ماشین بودند. چند دقیقه بعد خودرو وارد اتوبان شد و راننده وقتی به جای خلوتی رسیدیم به مسیری فرعی پیچید و در آنجا بود که دو نفر از آن مردان من را مورد آزار جنسی قرار دادند و هرچه داشتم گرفتند و همانجا رهایم کردند. این تنها شکایتی نبود که ماموران دریافت کردند. چندماه بعد هم از سوی شهروند دیگری گزارش مشابهی دریافت کردند. این زن جوان هم مدعی شد سه نفر که سوار بر پیکان سفیدرنگی بودند او را حوالی تجریش به عنوان مسافر سوار کردند، مورد آزار جنسی قرار دادند و طلا و پولها و کارت بانکیاش را سرقت کردند. در حالیکه شکایتها همچنان ادامه داشت و پلیس نتوانست از سه مرد متجاوز سرنخی پیدا کند تا اینکه ماموران گشت در جنوب شهر تهران پیکان سفیدرنگی را شناسایی کردند که به نظر میرسید زنی در آن در حال تقلاست. این زن با دیدن ماموران فریاد زد و کمک خواست. او که سپیده نام داشت به ماموران گفت دو مردی که در خودرو بودند قصد آزار او را داشتند. دو مرد بازداشت و همراه زن شاکی به مقر پلیس منتقل شدند. این زن گفت: مرا به عنوان مسافر سوار کردند در راه به مکانی بردند و مورد ضرب و جرح قرار دادند. آنها دو نفر بودند و حریفشان نمیشدم با این حال تقلا میکردم تا اینکه ماموران رسیدند و آنها را بازداشت کردند. متهمان نیز به جرم خود اعتراف کردند و مدعی شدند اولینبارشان بود که چنین کاری میکردند اما ماموران با بررسی شکایات مشابهی که به پلیس داده شده بود متوجه شدند شباهتهای زیادی بین مشخصاتی که زنان دیگر از متجاوزان دادهاند و متهمان بازداشتی وجود دارد.پنج نفر از شاکیان مدعی شدند عاملان تجاوز سه نفر بودند و این دو مرد یک همدست هم دارند. وقتی صدرا و شاهرخ دیدند راهی بهجز اعتراف ندارند، در تحقیقات فنی پلیسی به تعرض به این زنان اعتراف کردند. آنها گفتند ما سه نفر بودیم اما همیشه هر سه با هم بیرون نمیرفتیم. بیشتر این زنان را در مناطق غرب و شمال تهران سوار کردیم و در اتوبان کرج مورد آزار قرار دادیم. در یک مورد هم زنی را در عظیمیه کرج سوار و به وی تعرض کردیم. تحقیقات برای شناسایی متهم سوم ادامه داشت اما از آنجایی که او توانسته بود فرار کند ماموران در مرحله اول نتوانستند وی را شناسایی و بازداشت کنند. پرونده این دو نفر تکمیل شده بود که نفر سوم هم بازداشت شد. دو نفر از شاکیان مدعی بودند از سوی نفر سوم نیز مورد تجاوز قرار گرفتهاند اما او این اتهام را رد کرد. در نهایت پرونده برای رسیدگی به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات متهمان را در اتهام تجاوز مجرم ندانستند اما در آدمربایی مجرم تشخیص دادند و به 25 سال حبس محکوم کردند. رای مورد اعتراض شاکیان قرار گرفت، دیوانعالی کشور حکم را مورد بررسی قرار داد و تایید کرد اما زمانیکه پرونده به دست رییس وقت قوهقضاییه رسید وی حکم را نقض کرد و با این استدلال که متهمان افساد فیالارض کردهاند پرونده را برای بررسی به دادگاه انقلاب فرستاد. قاضی جدید پرونده بعد از انجام تحقیقات اعلام کرد افساد فیالارض در این پرونده دیده نمیشود و پرونده باید در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شود. اینبار پرونده به هیات جدید قضات که در شعبه 79 مستقر شده بودند سپرده شد. آنها خود را صالح به رسیدگی ندانستند و پرونده را در صلاحیت دادگاه انقلاب دانستند. با توجه به این اختلاف دیوانعالی کشور یکبار دیگر وارد این پرونده شد و دادگاه کیفری را صالح به رسیدگی دانست. سرانجام جلسه رسیدگی در شعبه 79 تشکیل شد. شاکیان یکبهیک در جایگاه حاضر شدند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: متهمان من را به شدت کتک زدند چون نمیخواستم به خواستهشان تن بدهم. آنقدر زدند که چشم راستم آسیب شدیدی دید. آنها کتکم زدند، روی زمین کشیدند، زانویم هم دچار آسیب شدید شد، مدتها در بیمارستان بستری بودم، به لحاظ روحی هم مریض شدم و مدتها تحت درمان قرار گرفتم. شاکیان دیگر هم آمدند و هر کدام شکایتهای مشابه دیگری را مطرح کردند. سپس متهمان در جایگاه حاضر شدند، صدرا متهم ردیف اول این پرونده گفت: زمانی که این کارها را میکردم 18سالهبودم. سرکار میرفتم و بعدازظهرها که به خانه برمیگشتم سوار ماشین شاهرخ میشدم. او مسافرکش بود و چندبار اتفاقی سوار خودرویش شدم، اینطور بود که دوست شدیم. یک روز پیشنهاد داد دختر جوانی را که با او دوست بود سوار کنیم و کمی در شهر بچرخیم. من هم قبول کردم. از من خواست پشت فرمان بنشینم، او هم روی صندلی عقب نشست. دختری کنار خیابان ایستاده بود. گفت دوستش همین است.
من ایستادم و دختر سوار ماشین شد. او در خودرو دختر را مورد آزار قرار داد. بعد با هم به سراغ یکی دیگر از دوستان شاهرخ رفتیم و او را هم سوار کردیم ما دو نفر هم دختر را مورد آزار قرار دادیم. این متهم تایید کرد دو نفر دیگر را هم به همراه شاهرخ و حسین متهم ردیف سوم مورد آزار قرار داده است. شاهرخ هم همدستش را در جلسه اول رسیدگی پذیرفت اما در جلسه دوم رد کرد اما حسین هیچکدام از اتهامات را قبول نکرد. قضات پرونده در نهایت دو متهم ردیف اول را در تجاوز، آدمربایی و سرقت و ضرب و جرح مجرم شناختند و هرکدام را به یکبار اعدام به جرم تجاوز، 15 سال حبس به جرم آدمربایی، 10سال حبس به جرم سرقت و 74 ضربه شلاق و پرداخت دیه به زنانی که مجروح شده بودند محکوم کردند. این پرونده با اعتراض متهمان به شعبه 27 دیوانعالی کشور فرستاده شد و رای مورد تایید قرار گرفت. پرونده در مورد متهم ردیف سوم همچنان مفتوح است.
این پرونده که از سال 84 به جریان افتاد با تایید حکم اعدام دو متهم از سوی دیوان عالی کشور مراحل پایانی خود را میگذراند اما هنوز پرونده در مورد متهم ردیف سوم باز است.
زن جوانی سال84 به ماموران پلیس تهران مراجعه کرد و مدعی شد دو مرد او را مورد آزار قرار دادند. او گفت: در حوالی فلکه صادقیه به عنوان مسافر سوار خودرو پیکانی شدم. بهجز راننده دو مرد دیگر سوار ماشین بودند. چند دقیقه بعد خودرو وارد اتوبان شد و راننده وقتی به جای خلوتی رسیدیم به مسیری فرعی پیچید و در آنجا بود که دو نفر از آن مردان من را مورد آزار جنسی قرار دادند و هرچه داشتم گرفتند و همانجا رهایم کردند. این تنها شکایتی نبود که ماموران دریافت کردند. چندماه بعد هم از سوی شهروند دیگری گزارش مشابهی دریافت کردند. این زن جوان هم مدعی شد سه نفر که سوار بر پیکان سفیدرنگی بودند او را حوالی تجریش به عنوان مسافر سوار کردند، مورد آزار جنسی قرار دادند و طلا و پولها و کارت بانکیاش را سرقت کردند. در حالیکه شکایتها همچنان ادامه داشت و پلیس نتوانست از سه مرد متجاوز سرنخی پیدا کند تا اینکه ماموران گشت در جنوب شهر تهران پیکان سفیدرنگی را شناسایی کردند که به نظر میرسید زنی در آن در حال تقلاست. این زن با دیدن ماموران فریاد زد و کمک خواست. او که سپیده نام داشت به ماموران گفت دو مردی که در خودرو بودند قصد آزار او را داشتند. دو مرد بازداشت و همراه زن شاکی به مقر پلیس منتقل شدند. این زن گفت: مرا به عنوان مسافر سوار کردند در راه به مکانی بردند و مورد ضرب و جرح قرار دادند. آنها دو نفر بودند و حریفشان نمیشدم با این حال تقلا میکردم تا اینکه ماموران رسیدند و آنها را بازداشت کردند. متهمان نیز به جرم خود اعتراف کردند و مدعی شدند اولینبارشان بود که چنین کاری میکردند اما ماموران با بررسی شکایات مشابهی که به پلیس داده شده بود متوجه شدند شباهتهای زیادی بین مشخصاتی که زنان دیگر از متجاوزان دادهاند و متهمان بازداشتی وجود دارد.پنج نفر از شاکیان مدعی شدند عاملان تجاوز سه نفر بودند و این دو مرد یک همدست هم دارند. وقتی صدرا و شاهرخ دیدند راهی بهجز اعتراف ندارند، در تحقیقات فنی پلیسی به تعرض به این زنان اعتراف کردند. آنها گفتند ما سه نفر بودیم اما همیشه هر سه با هم بیرون نمیرفتیم. بیشتر این زنان را در مناطق غرب و شمال تهران سوار کردیم و در اتوبان کرج مورد آزار قرار دادیم. در یک مورد هم زنی را در عظیمیه کرج سوار و به وی تعرض کردیم. تحقیقات برای شناسایی متهم سوم ادامه داشت اما از آنجایی که او توانسته بود فرار کند ماموران در مرحله اول نتوانستند وی را شناسایی و بازداشت کنند. پرونده این دو نفر تکمیل شده بود که نفر سوم هم بازداشت شد. دو نفر از شاکیان مدعی بودند از سوی نفر سوم نیز مورد تجاوز قرار گرفتهاند اما او این اتهام را رد کرد. در نهایت پرونده برای رسیدگی به شعبه 79 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات متهمان را در اتهام تجاوز مجرم ندانستند اما در آدمربایی مجرم تشخیص دادند و به 25 سال حبس محکوم کردند. رای مورد اعتراض شاکیان قرار گرفت، دیوانعالی کشور حکم را مورد بررسی قرار داد و تایید کرد اما زمانیکه پرونده به دست رییس وقت قوهقضاییه رسید وی حکم را نقض کرد و با این استدلال که متهمان افساد فیالارض کردهاند پرونده را برای بررسی به دادگاه انقلاب فرستاد. قاضی جدید پرونده بعد از انجام تحقیقات اعلام کرد افساد فیالارض در این پرونده دیده نمیشود و پرونده باید در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی شود. اینبار پرونده به هیات جدید قضات که در شعبه 79 مستقر شده بودند سپرده شد. آنها خود را صالح به رسیدگی ندانستند و پرونده را در صلاحیت دادگاه انقلاب دانستند. با توجه به این اختلاف دیوانعالی کشور یکبار دیگر وارد این پرونده شد و دادگاه کیفری را صالح به رسیدگی دانست. سرانجام جلسه رسیدگی در شعبه 79 تشکیل شد. شاکیان یکبهیک در جایگاه حاضر شدند و شکایت خود را مطرح کردند. یکی از شاکیان گفت: متهمان من را به شدت کتک زدند چون نمیخواستم به خواستهشان تن بدهم. آنقدر زدند که چشم راستم آسیب شدیدی دید. آنها کتکم زدند، روی زمین کشیدند، زانویم هم دچار آسیب شدید شد، مدتها در بیمارستان بستری بودم، به لحاظ روحی هم مریض شدم و مدتها تحت درمان قرار گرفتم. شاکیان دیگر هم آمدند و هر کدام شکایتهای مشابه دیگری را مطرح کردند. سپس متهمان در جایگاه حاضر شدند، صدرا متهم ردیف اول این پرونده گفت: زمانی که این کارها را میکردم 18سالهبودم. سرکار میرفتم و بعدازظهرها که به خانه برمیگشتم سوار ماشین شاهرخ میشدم. او مسافرکش بود و چندبار اتفاقی سوار خودرویش شدم، اینطور بود که دوست شدیم. یک روز پیشنهاد داد دختر جوانی را که با او دوست بود سوار کنیم و کمی در شهر بچرخیم. من هم قبول کردم. از من خواست پشت فرمان بنشینم، او هم روی صندلی عقب نشست. دختری کنار خیابان ایستاده بود. گفت دوستش همین است.
من ایستادم و دختر سوار ماشین شد. او در خودرو دختر را مورد آزار قرار داد. بعد با هم به سراغ یکی دیگر از دوستان شاهرخ رفتیم و او را هم سوار کردیم ما دو نفر هم دختر را مورد آزار قرار دادیم. این متهم تایید کرد دو نفر دیگر را هم به همراه شاهرخ و حسین متهم ردیف سوم مورد آزار قرار داده است. شاهرخ هم همدستش را در جلسه اول رسیدگی پذیرفت اما در جلسه دوم رد کرد اما حسین هیچکدام از اتهامات را قبول نکرد. قضات پرونده در نهایت دو متهم ردیف اول را در تجاوز، آدمربایی و سرقت و ضرب و جرح مجرم شناختند و هرکدام را به یکبار اعدام به جرم تجاوز، 15 سال حبس به جرم آدمربایی، 10سال حبس به جرم سرقت و 74 ضربه شلاق و پرداخت دیه به زنانی که مجروح شده بودند محکوم کردند. این پرونده با اعتراض متهمان به شعبه 27 دیوانعالی کشور فرستاده شد و رای مورد تایید قرار گرفت. پرونده در مورد متهم ردیف سوم همچنان مفتوح است.