PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩۞*۞۩ درسوگ خورشید {ویژه نامه شهادت امام علی النقی الهادی(ع) ۩۞*۞۩



M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:02 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/01896636213722774815.gif
درسوگ خورشید
ویژه نامه شهادت جانگداز دهمین پیشوای شیعیان جهان
امام مظلوم ، اقا علی النقی ، حضرت امام هادی علیه السلام
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/81938101299683928904.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:02 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39740806045423266653.gif

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر قطره ای باید چشید
http://s18.rimg.info/7b40650af4e68d86c219be186118813e.gif



قطره ای از دریای معرفت کلام امام

http://s18.rimg.info/7b40650af4e68d86c219be186118813e.gif




قال الامام الباقر علیه السلام


اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ
وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛

جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوند اعتماد را می‌گشاید
و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶9


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14888327850904082654.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:02 AM
زيارتنامه حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام
http://weblognews.ir//wp-content/uploads/2012/04/imamhadi-73665_255x185.jpg







آيا داخل شوم ای پيامبر خدا آيا داخل شوم ای اميرالمؤمنين آيا وارد شوم ای فاطمه
زهرا بانوی بانوان جهانيان آيا داخل شوم ای سرورم حسن فرزند علی آيا داخل شوم ای
سرورم حسين فرزند علی آيا داخل شوم ای سرورم علی فرزند حسين آيا داخل شوم ای
سرورم محمد بن علي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من جعفر بن محمد؟ آيا داخل شوم ای مولای
من موسی بن جعفر؟ آيا داخل شوم ای سرورم علی بن موسي ؟ آيا وارد شوم ای مولای من
محمد بن علي ؟ آيا داخل شوم ای سرورم ای اباالحسن علی بن محمد؟ آيا داخل شوم ای
سرورم ای ابا محمد حسن بن علي ؟ آيا داخل شوم ای فرشتگان خدا و ای نگهبانان اين حريم شريف
خدا بزرگتر است درود بر تو ای اباالحسن علی بن محمد آن پاکيزه راهبر و روشنی
درخشان و رحمت خدا و برکات او درود بر تو ای رشته محکم خدا درود بر تو ای که
در زمره خاندان خدايی درود بر تو ای بهترين منتخب خدا درود بر تو ای برگزيده
خدا درود بر تو ای امين خدا درود بر تو ای شايسته خدا درود بر تو ای دوست خدا
درود بر تو ای روشنی روشنيها درود بر تو ای زيور نيکان درود بر تو ای نژاد و
فرزند خوبان درود بر تو ای عنصر پاکان درود بر تو ای حجت خدای رحمن درود بر تو
ای اصل و اساس ايمان درود بر تو ای سرور مؤمنان درود بر تو ای سرپرست شايستگان
درود بر تو ای پرچم و نشانه هدايت درود بر تو ملازم با پرهيزکاری درود بر تو ای
استوانه دين درود بر تو ای فرزند خاتم پيامبران درود بر تو ای فرزند آقای
جانشينان درود بر تو ای فرزند فاطمه زهرا بانوی بانوان جهان درود بر تو ای
امانت دار باوفا درود بر تو ای پرچم دار پسنديده درود بر تو از پارسای پرهيزکار
درود بر تو ای حجت و دليل بر همه خلق درود بر تو ای خواننده قرآن درود بر تو ای
بيان کننده حلال و حرام خدا درود بر تو ای سرپرست خيرخواه درود بر تو ای راه
روشن خدا درود بر تو ای ستاره درخشان گواهی مي دهم ای سرورم ای اباالحسن که توئی
حجت خدا بر خلقش خليفه و جانشين او در ميان آفريدگانش و امين او در شهرهايش
و گواه او بر بندگانش گواهم به اينکه تويی کلمه پرهيزگاری و درگاه هدايت و
حلقه محکم و استوار و حجت بر بندگانش هر که در روی زمين است و هر که در زير
خاک است و گواهم که تويی پاک و منزه از گناهان و مبرائی از هر نقص و عيبها و
اختصاص يافته به کرم و بخشش خدا و بخشش هستی به حجت خدا و هبه شده به او
کلمة الله و اساس آنچنانيکه پناهنده شوند به سوی او بندگان و زنده شود به وسيله
او شهرها و گواهم ای سرورم و مولايم به اينکه من نسبت به تو و پدران تو و
فرزندان تو يقين و اقرار دارم و پيرو شمايم در باطن امر و سرشت ذاتم و دستورات
دينيم و سرانجام کردارم و محل برگشتم و جايگاهم و من دوستار آن کسم که شما را
دوست بدارد و دشمنم آنکسم که شما را دشمن بدارد و مؤمنم به پنهان شما و عيان
شما و اول شما و آخر شما پدرم و مادرم فدای شما باد و درود بر تو و رحمت خدا و برکات او
خدايا درود فرست بر محمد و خاندان محمد و درود فرست بر حجت باوفايت و ولی و
نماينده پاکت و امين پسنديده ات و برگزيده راهنمايت و راه راست تو و جاده
بزرگتر و راه ميانه و طريقه معتدل تر و نور و روشنائی دل مؤمنان و نماينده
پرهيزکاران و همدم مردمان با اخلاص خدايا درود فرست بر آقای ما محمد و خاندان
محمد و درود فرست بر علی بن محمد آن رهبر معصوم از لغزش و پاک از هر عيب و
خلل و بريده از خلق و دلداده به درگاه تو با آرزو و مبتلا به همه فتنه ها و آزموده
به رنج محنتها و ابتلاهايی که با همه سختی او را نيکو بود و بردباری در شکايت و
راهنمای به بندگانت و مايه برکت شهرهايت و جايگاه رحمتت و خزانه دار و گنجينه
حکمتت و پيشرو به سوی بهشت تو دانشمند در ميان آفريده ات و راهنمای در بين
خلقت آنکه پسنديدی او را و انتخابش نمودی و اختيار کردی او را در مقام جانشينی
رسولت و در ميان امت خودت و ملزم نمودی او را به نگهداری شريعت او و به
تنهايی بار سنگين جانشينی را به دوش گرفت و بلند کرد او را و از روی توانايی
بدوش کشيد آن را و نلغزيد در مشکلی و درنماند در هيچ امر پيچيده ای بلکه گشود
گره هر غمی را و مسدود کرد هر رخنه ای را و ادا کرد هر وظيفه حتمی را خدايا
چنانچه روشن کردی ديدگان پيامبرت را بدو پس بالا ببر درجه او را و زياد کن در
نزدت پاداش او را و درود فرست بر او و برسان به او از طرف ما تحيت و سلام و
عطا کن بما از نزد خودت در دوستی او فضل و احسان و آمرزش و خوشنودی خود را
زيرا تويی دارای بخشش بزرگ
ای خدای صاحب قدرت همه جانبه و رحمت پهناور و صاحب عطاهايی پی در پی و دارای
نعمتهای پياپی و دنبال هم و نعمتهای بزرگ و بخششهای شايان و زياد درود فرست بر
محمد و خاندان محمد راستگويان و عطا کن بمن درخواستم را و گرد آور پراکندگيم را
و فراهم نما پريشانيم را و پاکيزه گردان کردارم را و منحرف مساز دلم را پس از
آنکه هدايتم کردی و ملغزان گام مرا و وامگذار مرا به خودم به اندازه يک چشم بهم
زدن و هرگز نااميد مساز طمع و آرزوی مرا و آشکار مکن عيوبم را و پرده زشتيهايم
را پاره مکن به هراسم ميانداز و نوميدم مساز و بوده باش نسبت به من رؤوف و
مهربان و هدايت نما مرا و پاک و پاکيزه گردان مرا و صفايم ده و برگزين مرا و
نجات ده مرا و خالص کن مرا از عيوب و آراسته ام نما و به خودم اختصاص ده و
نزديکم کن بدرگاه خودت و دورم مساز از نزد خودت و به من لطف و مهربانی کن و
به من جفا روا مدار و گراميم بدار و خوارم مکن و از تو مي خواهم که دريغ مداری
آنچه را از تو نخواسته ام فراهم آور برای من با رحمت خودت ای مهربانترين
مهربانان و از درگاهت مسک لت دارم به حرمت آبروی کريمت و به حرمت پيامبرت
حضرت محمد درودهايت بر او و بر خاندان او و به حرمت خاندان رسولت اميرمؤمنان
علی و حسن و حسين و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و آن
يادگار بازمانده درودهای تو و برکات تو بر آنان اينکه درود فرستی بر همه آنان و
شتاب کنی فرج قائم آنها را به دستور خودت و ياری کن او را و ياری نما به او
دينت را و قرار ده مرا در زمره نجات يافتگان بوسيله او و مخلصان در طاعتش فرما
و از تو خواهم به حق آنها که اجابت کنی دعايم را و برآورده کنی حاجتم را و
عطا کنی درخواستم را و کفايت کنی امر مهم مرا از امر دنيا و آخرت مرا ای
مهربانترين مهربانان ای روشنی ای حجت قاطع ای تابنده ای بيان کننده ای پروردگار
کفايت کن مرا شر شرها و آفت ها و بلاهای روزگار و از تو مي خواهم رستگاری را روزی
که دميده شود در صور
ای توشه و ذخيره ام در برابر ذخيره ها ای اميد من و مورد اعتمادم و ای پشت و پناه
و تکيه گاهم ای يگانه ای يکتا و ای که گفتی بگو: او خدای يگانه است از تو خواهم
ای خدا به حق کسانيکه آفريدی از خلقت و قرار ندادی در بين خلقت مانند آنها
احدی را درود فرست بر جماعت آنها و با من چنين و چنان کن

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:04 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73678591405314759547.jpg



امام هادى علیه‏السلام و غلوکنندگان

در هر دین و مذهب و نحله‏اى، ممكن است كسانى یافت شوند كه در بعضى از آموزه‏ها یا اصول آن، جانب گزافه‏گویى و مبالغه را بگیرند و درباره شخصیتهاى دینى دچار غلو گردند
.
متأسفانه در میان شیعیان ـ و یا به اسم شیعه ـ گروهى بودند كه دچار چنین انحرافى شدند. آنان گروهى بودند كه نسبت به ائمه طاهرین علیهم‏السلام غلوّ مى‏كردند و حتى بعضى براى آن حضرات قائل به مقام الوهیت بودند. وجود این عده در زمان امام هادى (علیه‏السلام) پیشینه تاریخى داشت و به دورانهاى قبل از ایشان و حتى به دوران وجود مبارك امیرمؤمنان، على (علیه‏السلام) باز مى‏گشت
.
امام زین العابدین (علیه‏السلام) این چنین از غلات تبرّى مى‏جوید و مى‏فرماید: «إنَّ قَوْما مِنْ شیعَتِنا سَیُحِبُّونا حَتّى یَقُولُوا فینا ما قالَتِ الْیَهُودُ فى عُزَیْرٍ وَ قالَتِ النَّصارى فى عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ؛ فَلا هُمْ مِنّا وَلا نَحْنُ مِنْهُمْ؛1

عده‏اى از شیعیان ما به صورتى به ما دوستى خواهند ورزید كه در مورد ما همان چیزى را مى‏گویند كه یهود در مورد عزیر و نصارى در مورد عیسى بن مریم گفتند. نه آنان از ما هستند و نه ما از آنان هستیم.»

ائمه اطهار (علیهم‏السلام) همواره به فراخور شرایط با این عده به مبارزه مى‏پرداختند و با گرفتن موضع قاطع در قبال این طرز فكر تا حدّ ممكن نمى‏گذاشتند كه این عده با انتساب خود به شیعه آنان را بدنام كنند.
از امام سجاد (علیه‌السلام) روایت شده است كه فرمودند:

«أَحِبُّونا حُبَّ الاِْسْلامِ فَوَالله‏ِ ما زالَ بِنا ما تَقُولُونَ حَتّى بَغَّضْتُمُونا إلَى النّاسِ؛2

ما را آن چنان دوست بدارید كه اسلام گفته است. سوگند به خدا! پیوسته چیزهایى را در مورد ما مى‏گویید كه در نتیجه آن، دشمنى مردم را متوجه ما مى‏سازید

در اینجا باید متذكر شد كه تفكّر غلوّآمیز به صورتهاى مختلفى ممكن است محقق شود. مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار چنین مى‏گوید: «غلو در مورد نبىّ و امامان به این است كه كسى قائل به الوهیت آنان شود، یا این كه قائل به شریك بودن آنان با خداوند باشد، در این كه مورد عبادت واقع شوند یا این كه آنان در خلق كردن یا روزى دادن با خدا شریك هستند،
یا این كه خداوند در آنان حلول كرده است، یا با آنان یكى شده است، یا این كه كسى قائل باشد كه اینان، بدون وحى یا الهام از جانب خدا، عالم به غیب هستند، یا این كه ائمه (علیهم‏السلام) را انبیا بدانند، یا قائل به تناسخ ارواح بعضى از ائمه در بعضى دیگر باشند، یا قائل به این كه شناخت آنان، انسان را از تمامى طاعات بى‏نیاز مى‏كند و با شناخت و معرفت آنان تكلیفى نیست و نیازى به ترك معاصى نمى‏باشد.»3



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20540612919371893913.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:04 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09033523771656939195.jpg


همان‏طور كه ملاحظه مى‏شود، اعتقاد به یكى از این امور، غلوّ است و معتقد به آن غالى به حساب مى‏آید. سپس ایشان مى‏فرماید: «اگر كسى قائل به یكى از این انواع غلوّ باشد، ملحد و كافر است، از دین خارج شده است؛ همان‏طور كه دلیلهاى عقلى و آیات و اخبار پیشین و غیر آنها بر این مسئله دلالت دارد.»4

امام هادى (علیه‏السلام) نیز با توجه به وجود این عده و فعالیت آنان و وجود شخصیتهایى در رأس آنان، سكوت در مقابل این گروه گمراه و گمراه‏كننده را جایز ندانست و به صورتى قاطع و صریح به مبارزه با آنان پرداخت.
سران این گروه منحرف و خطرناك، كسانى چون: على بن حسكه قمى، قاسم یقطینى، حسن بن محمد بن باباى قمى، محمد بن نُصیر فهرى و فارس بن حاكم بودند.5
احمد بن محمد بن عیسى و ابراهیم بن شیبه، هر یك جداگانه نامه‏اى به امام هادى علیه‏السلام نوشته در ضمن آن اشاره به طرز فكر و عقیده غلات در زمان خود مى‏كنند و بعضى از آن معتقدات را بیان كرده و نیز اشاره به دو شخصیت از غالیان زمان خود، على بن حسكه و قاسم یقطینى نموده، از امام كسب نظر و تكلیف مى‏نمایند.


امام صریحا در جواب مى‏نویسد: «لَیْسَ هذا دینُنا فَاعْتَزِلْهُ؛6 چنین چیزى از دین ما نیست، لذا از آن دورى جو!» و در جایى امام هادى (علیه‏السلام) این دو شخص را صریحا لعن مى‏كند.
محمد بن عیسى مى‏گوید: امام هادى (علیه‏السلام) نامه‏اى به من نوشت كه شروع آن چنین بود: «لَعَنَ الله‏ُ الْقاسِمَ الْیَقْطینى وَ لَعَنَ الله‏ عَلِىَّ بْنَ حَسْكَةِ الْقُمىّ، اِنَّ شَیْطانا تَرائى لِلْقاسِمِ فَیُوحى اِلَیْهِ زُخْرُفَ الْقَولِ غُرُورا؛7 خداوند قاسم یقطینى و على بن حسكه قمى را لعنت كند! شیطانى در برابر قاسم نمایان مى‏گردد و با القاى سخنان باطلِ به ظاهر آراسته او را مى‏فریبد.»


نصر بن صبّاح گوید: حسن بن محمد كه معروف است به ابن بابا و محمد بن نصیر نمیرى و فارس بن حاتم قزوینى را امام عسكرى (علیه‏السلام) مورد لعن قرار داده است.8
حتى طبق آنچه كه به ما رسیده است، مسئله تقابل امام هادى (علیه‏السلام) فراتر از دورى جستن و بیزارى و لعن آنان است و گاه دستور قتل بعضى از آنان را صادر نموده است.
محمد بن عیسى مى‏گوید: «إنَّ اَبَا الحَسَنِ العَسْكَرِى علیه‏السلام أمَر بِقَتلِ فارِسِ بْنِ حاتم القَزْوینىّ وَضَمِنَ لِمَنْ قَتَلَهُ الجَنَّةَ فَقَتَلَهُ جُنَیْدٌ؛9 امام هادى (علیه‏السلام) به كشتن فارس بن حاتم قزوینى امر فرمود و براى كسى كه او را بكشد بهشت را ضمانت كرد و جنید او را به قتل رسانید.»

1- اختیار معرفة الرجال، طوسى، تصحیح و تعلیق حسن مصطفوى، ص102.
2- الطبقات الكبرى، ابن سعد، دار صادر، ج5، ص214.
3- بحار الانوار، ج25، ص346.
4- همان.
5- پیشوایى، سیره پیشوایان، ص603.
6- اختیار معرفة الرجال (رجال كشى)، صص518 ـ 516.
7- همان، ص518.
8- همان، ص520.
9- همان، ص524.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83006025241771776601.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:04 AM
http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line27.gif


رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا


گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا



هر شب از فرط عطش ای هادی گم گشته گان!


می پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا



گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما


قلب ما آنجاست آنجا لا به لای سامرا



نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو


کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا



بوی حیدر داشت مولا رنج بی پایان تو


ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا



باز کن دست تسلّی را علی مرتضی


«کوفه کوفه» زخم دارد شانه های سامرا




رضا کرمی


http://avazak.ir/Java/line/Avazak.ir-Line27.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:04 AM
شراره غم


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07077094671517731703.gif

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20188598774049834531.png (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20188598774049834531.png)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07077094671517731703.gif



دل را شراره غم تو پُر شرار كرد

داغ تو قلب خسته دلان، داغدار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
اى سرو بوستان ولا از غم تو چرخ
جارى ز دیده اشك چو ابر بهار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
با كشتن تو قاتلت اى هادى امم
خود را به نزد ختم رسل شرمسار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
هرگز ندیده دیده تاریخ تا كنون
چون قاتل تو كو ستم بى شمار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
دشمن فكند گوشه زندان ز راه كین
هر كس ز مِهر، دوستیت اختیار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
رویش سیاه باد كه آن خصم بد منش

روز زمانه تیره‌تر از شام تار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
در ماتم تو چاك گریبان خویش را
فرزند داغدار تو با حال زار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
بر تربت تو مادر پهلو شكسته‌ات
اشك از بصر چو گوهر غلطان نثار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
اى شمع برفروخته عشق، اهل دل
طوف حریم پاك تو پروانه‌وار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
باشد گداى خاك نشینت كسى كه او
خود را مقیم درگهت اى شهریار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
هر كس غلام كوى تو گردید بى گمان
بر صاحبان تاج و نگین افتخار كرد
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/a55hkzmuekx5ah4jr2y.gif
از لطف خویش «حافظى» دل شكسته را
یزدان به سفره كرمت ریزه خوار كرد


"محسن حافظى"

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26153620828202009430.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26153620828202009430.jpg)

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:04 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50977670217804233188.gif


سلام بر تو ای زبان گویای همه‏ی پاکی ‏ها ! ای پاسدار شرافت!

سلام بر تو ای امام دهم و گل روی معنا!

سلام بر تو ای شکیبا!

سلامی از همه سوی زمین و زمان، به بلندای برترین نقطه آسمان...


غروب غریبانه دهمین آفتاب آسمان ولایت، امام علی النقی علیه السلام بر رهروان راه پاکش تسلیت باد.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07077094671517731703.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:05 AM
http://www2.irna.ir/occasion/naghi84/001.jpg

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35846486533848689102.gif
شهادت مظلومانه دهمين اختر آسمان امامت و ولايت
مشعل فروزان هدايت ،‌يا رو راهنماي امت ، کتاب
علم و زهد و حکمت ، ابن الجواد ، حضرت امام علي نقي ،
امام هادي سلام الله عليه بر شيعيان تسليت باد

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/07077094671517731703.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:05 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/tsfkb9hb75ykfnbd0kdk.gifرنجهای امام هادی علیه السلامhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/tsfkb9hb75ykfnbd0kdk.gif




http://img.tebyan.net/big/1386/04/23539811261709316915911815698881352731147.jpg



در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود؛ این باید در همه‏ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یكى پس از دیگرى، آمدند و به درَك واصل شدند.
آخرین نفر آنها، «معتز» بود - همان‏طور كه امام پیش‌بینی فرمودند - كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصله‏ كوتاهى مُرد.
این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یكى به ‏دست پسرش كشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به ‏روز وسعت پیدا كرد و قوى‏تر شد.
حضرت هادى علیه‏السّلام چهل‏ و دو سال عمر كردند كه بیست سالش را در سامرا بودند؛ آنجا مزرعه داشتند و در آن شهر كار و زندگى مى‏كردند.
سامرا در واقع مثل یك پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان تركِ نزدیك به خود را - با ترك‌هاى خودمان؛ تركهاى آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - كه از تركستان و سمرقند و از همین منطقه‏ مغولستان و آسیاى شرقى آورده بود، در سامرا نگه دارد.
این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمى‏شناختند و از اسلام سر در نمى‏آوردند.
به همین دلیل، مزاحم مردم مى‏شدند و با عرب‌ها - مردم بغداد - اختلاف پیدا كردند. در همین شهر سامرا عده‏ قابل توجهى از بزرگان شیعه در زمان امام هادى علیه‏السّلام جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره كند و به وسیله‏ آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیاى اسلام - با نامه‏نگارى و ... - برساند.
این شبكه‏هاى شیعه در قم، خراسان، رى، مدینه، یمن و در مناطق دور دست و در همه‏ اقطار دنیا، همین عده توانستند رواج بدهند و روز به ‏روز تعداد افرادى را كه مؤمن به این مكتب هستند، زیادتر كنند.
امام هادى همه‏ این كارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و على‏رغم میل آنها انجام داده است.
حدیث معروفى درباره‏ وفات حضرت هادى علیه‏السّلام هست كه از عبارت آن معلوم مى‏شود كه عده‏ قابل توجهى از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به ‏گونه‌ا‏یى كه دستگاه خلافت هم آنها را نمى‏شناخت؛
چون اگر مى‏شناخت، همه‏‏شان را تار و مار مى‏كرد؛
اما این عده چون شبكه‏ قو‏یى به ‏وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمى‏توانست به آنها دسترسى پیدا كند.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20540612919371893913.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:05 AM
http://img.tebyan.net/big/1386/04/95209821061361468958591762361098081154170.jpg





یك روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یك روز از زندگى مبارك اینها مثل جماعتى كه سالها كار كنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت.
این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ كردند، والّا دینى كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اكثم كه با آن ‏كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بكل كلكِ آن كنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد.
این مجاهدت و تلاش ائمه علیهم‏السّلام نه فقط تشیع بلكه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ كرد؛ اینست خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا.
اگر اسلام انسان‌هاى كمر بسته نداشت، نمى‏توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‏ وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‏رفت.
اگر اسلام كسانى را نداشت كه بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه كنند، باید از بین مى‏رفت؛ تمام مى‏شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‏ماند؛ اگر هم مى‏ماند، از معارف چیزى باقى نمى‏ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى كه حالا از معارف اصلى‏شان تقریباً هیچ ‏چیز باقى نمانده است.
این‏ كه قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احكام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، كار طبیعى نبود؛
كار غیر طبیعى بود كه با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این كار بزرگ، كتك خوردن، زندان رفتن و كشته شدن هم هست، كه اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.





منبع:
بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20540612919371893913.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:06 AM
http://www.mobin-group.com/image/reg/images/319312-01_resize.jpg



داستانی از کودکی امام هادی علیه السلام

حدیثى درباره‏ كودكى حضرت هادى است، كه نمى‏دانم شنیده‏اید یا نه؛ وقتى معتصم در سال 218 هجرى، حضرت جواد را دو سال قبل از شهادت ایشان از مدینه به بغداد آورد، حضرت هادى كه در آن ‏وقت شش ساله بود، به همراه خانواده‏اش در مدینه ماند.

پس از آن ‏كه حضرت جواد به بغداد آورده شد، معتصم از خانواده حضرت پرس ‏و جو كرد و وقتى شنید پسر بزرگ حضرت جواد، على ‏بن ‏محمد، شش سال دارد، گفت این خطرناك است؛ ما باید به فكرش باشیم.
معتصم شخصى را كه از نزدیكان خود بود، مأمور كرد كه از بغداد به مدینه برود و در آن ‏جا كسى را كه دشمن اهل‏بیت است پیدا كند و این بچه را بسپارد به دست آن شخص، تا او به عنوان معلم، این بچه را دشمن خاندان خود و متناسب با دستگاه خلافت بار بیاورد.
این شخص از بغداد به مدینه آمد و یكى از علماى مدینه را به نام «الجنیدى»، كه جزو مخالفترین و دشمن‏ترینِ مردم با اهل‏بیت علیهم‏السّلام بود - در مدینه از این قبیل علما آن ‏وقت بودند - براى این كار پیدا كرد و به او گفت من مأموریت دارم كه تو را مربى و مؤدبِ این بچه كنم، تا نگذارى هیچ ‏كس با او رفت و آمد كند و او را آن ‏طور كه ما مى‏خواهیم، تربیت كن. اسم این شخص - الجنیدى - در تاریخ ثبت شده است.
حضرت هادى هم - همان‏طور كه گفتم - در آن موقع شش سال داشت و امر، امر حكومت بود؛ چه كسى مى‏توانست در مقابل آن مقاومت كند. بعد از چند وقت یكى از وابستگان دستگاه خلافت، الجنیدى را دید و از بچه‌ا‏ى كه به دستش سپرده بودند، سؤال كرد.
الجنیدى گفت: بچه؟! این بچه است؟! من یك مسأله از ادب براى او بیان مى‏كنم، او بابهایى از ادب را براى من بیان مى‏كند كه من استفاده مى‏كنم! اینها كجا درس خوانده‏اند؟! گاهى به او، وقتى مى‏خواهد وارد حجره شود، مى‏گویم یك سوره از قرآن بخوان، بعد وارد شو - مى‏خواسته اذیت كند - مى‏پرسد چه سوره‏‌اى بخوانم.
من به او گفتم سوره‏ بزرگى؛ مثلاً سوره‏ آل‏عمران را بخوان؛ او خوانده و جاهاى مشكلش را هم براى من معنا كرده است! اینها عالمند، حافظ قرآن و عالم به تأویل و تفسیر قرآنند؛ بچه؟!
ارتباط این كودك - كه على‏الظاهر كودك است، اما ولى‏الله است؛ «و آتیناه الحكم صبیّا» - با این استاد مدتى ادامه پیدا كرد و استاد شد یكى از شیعیان مخلص اهل‏بیت!

شد غلامى كه آب جو آرد آب جوى آمد و غلام ببُرد
منبع:
بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/87730220997587479657.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:06 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20188598774049834531.png


از امام علی النقی علیه‌السلام چه می‌دانیم



حضرت امام علی النقی علیه السلام در سال 214 هجری قمری و ظاهرا در مدینه به دنیا آمده اند. آن بزرگوار در سن شش سالگی و پس از شهادت پدرشان امام جواد (220 ه ) به امامت رسیدند و تا سال 254 ه – و به مدت 34 سال – عهده دار این منصب سترگ الهی بودند.
مادر ایشان بنابر مشهور سمانه نام دارد. از امام، چهار پسر و یک دختر باقی ماندند:
امام حسن عسکری، حسین ، محمد و جعفر - معروف به کذاب – و عَلیّه. فعلا به این چند سطر درباره حیات شخصی ایشان بسنده می کنم.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26153620828202009430.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:06 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20188598774049834531.png

حکّام زمانه امام دهم


امام هادی در طول دوران امامتشان با 6 نفر از خلفاء عباسی معاصر بودند:
معتصم عباسی (م 227 ه ) واثق(م 232 ه ) متوکل(م 247 ه ) منتصر (م 248 ه ) مستعین(م 251 ه ) معتز (م 255 ه )
که در این میان دوران متوکل عباسی هم به لحاظ طول زمان و هم به لحاظ ثبات حکومت عباسی دارای جایگاه خاصی است.

می دانیم که متوکل دشمنی خاصی با اهل بیت علیهم السلام داشته است و به ویژه نسبت به امیرالمومنین بی ادبی می کرده است.
اساسا تبعید امام هادی علیه السلام از مدینه به سامرا و تحت نظر قراردادن ایشان در آن جا از اقدامات متوکل برای
کنترل حضرت قلمداد میشود. شواهد بسیاری بر این مدعی است، از جمله تصریح سبط ابن جوزی بر این مطلب.
او از قول دانشمندان تاریخ نقل می کند که متوکل به یحیی بن هرثمة گفت:
( اذهب الی المدینة و انظر فی حاله و اشخصه الینا ).

تاریخ انتقال حضرت سال243 بوده است و همانگونه که شیخ مفید تصریح فرموده ده سال و چند ماه در اقامت جبری به سر می بردند.
(هر چند سبط ابن جوزی آن را 20 سال و 9 ماه ذکر کرده است. )




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26153620828202009430.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:06 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/62839501379817917440.gif

پایگاه اجتماعی امام

مکانت و منزلت معنوی حضرت در جامعه را می توان از داستانی که جناب کلینی در کافی شریف روایت کرده است فهمید. خلاصه آن چنین است که :
« متوکل در اثر یک بیماری در آستان مرگ قرارگرفته بود.
با توصیه پزشکی ایشان (امام هادی علیه السلام)، مشکل متوکل برطرف می شود و مادرش مبلغ ده هزار دینار به حضرت تقدیم می کند.»

از اینجا معلوم می شود که منزلت ایشان حتی در بین نزدیکان خلیفه نیز روشن بوده است.
دنباله قضیه هم جالب و در عین حال تلخ است:

«بعد از چند روز، فردی در نزد متوکل سعایت (و سخن چینی) امام را می کند و مدعی می شود که حضرت اموال و اسلحه جمع کرده است.
متوکل دستور بازرسی شبانه منزل امام را صادر می کنند و اموال را توقیف کرده و می برند اما بعد معلوم می شود که این اموال را مادر خلیفه فرستاده بوده است و مشکل برطرف می شود.
هنگامی که مامور بازرسی برای عذر خواهی خدمت امام بر می گردد ایشان این آیه را خواندند
.(سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون)

قضیه دیگری در این زمینه وجود دارد که نشان دهنده ارج مظلومیت آن حضرت است.
مسعودی در مروج الذهب نقل می کند که در مورد دیگری از امام نزد متوکل بدگوئی می کنند.
او جماعتی از ترکها را مامور کرد امام را بازداشت کنند.
آنان شبانه به منزل حضرت ریختند و امام را در حالیکه مشغول تلاوت قرآن بود دستگیر کرده نزد خلیفه آوردند.
مجلس شراب بود و متوکل جام شرابی در دست داشت.
حضرت را احترام کرد و در کنار خود نشاند و با کمال وقاحت به ایشان مشروب تعارف کرد.
امام فرمود بخدا قسم هرگز با گوشت و خون من تا کنون مشروبی مخلوط نشده است.
متوکل از امام در خواست خواندن شعر کرد اما امام با خواندن چند بیت شعر آموزنده درباره مرگ از فرصت استفاده کرده و مجلس معصیت را به مجلس تذکر تبدیل نمودند.

از آنجا که ترجمه اشعار حضرت سبب طولانی شدن نوشتار می شود از ذکران آن صرف نظر نمودیم.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39467475179041505426.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:06 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39740806045423266653.gif


در هر صورت بی تردید
بخش زیادی از امامت حضرت هادی علیه السلام در شرایط نامناسبی سپری شده است
و امام نمی توانستند آزادانه به فعالیتهای علمی و تربیتی خود بپردازند.


دور امّا نزدیک

با اینکه امام هادی علیه السلام در بخش مهمی از زندگانی خود از حضور در جمع شیعیان و ارادتمندان دور بودند اما با استفاده از دو راه ارتباط خویش را با آنها حفظ کردند:


راه اول : از طریق وکلای خود با شیعیان ارتباط داشتند:



اساسا با گسترش تشیع از زمان امام صادق علیه السلام شبکه وکالت هم توسط ائمه اطهار مورد توجه قرار می گیرد
و شیعیان مناطق دوردست بوسیله نوّاب و وکلا با ائمه ارتباط پیدا می کردند.

امام هادی علیه السلام هم در همین راستا این روش را ادامه دادند.
ایوب بن نوح، جعفر بن سهیل صیقل، علی بن جعفر همانی ،
فارس بن حاتم قزوینی ، علی بن ریان بن صلت قمی، علی بن حسین بن عبد ربه ، ابو علی بن راشد، علی بن مهزیار اهوازی ابراهیم بن مهزیار اهوازی،
ابراهیم بن محمد بن همدانی، محمد بن فرح، خیران احمد بن اسحاق قمی و از همه مهمتر عثمان بن سعید عمری اسامی 14 وکیل امام است که در اختیار داریم.

شرح بیشتر سازمان وکالت را به خواست خدا در جای دیگر خواهیم داد.



راه دوم : از راه مکاتبه و نامه نگاری با ارادتمندان:



آنگونه که مرحوم آیة الله میانجی در کتاب ارزنده مکاتیب الائمة جستجو کرده اند از آن حضرت 266 نامه در موضوعات مختلف به دست ما رسیده است.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14888327850904082654.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:07 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69915037229352861446.gif




میراثی گرانسنگ


علاوه بر نامه های یاد شده احادیث منقول از آن امام همام بخش دیگری از میراث حضرت را برای ما به یادگار گذاشته اند که یکی از مهمترین و معروفترین آنها زیارت جامعه کبیره است. جناب شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه این زیارت عالی قدر را از آنحضرت روایت کرده اند.
زیارت جامعه یک دوره امام شناسی شیعی را به صورت روشن مطرح نموده است و اگرچه از نظر اعتبار سند محل بحث واقع شده لکن از جمله مواردی است که در اثر قوت متن اعتبار و ارزش بالائی را در میان بزرگان ما پیدا نموده است و آنها متن حدیث را دلیل بر صدور آن می دانند.

امید است که خوانندگان محترم توفیق قرائت و مطالعه این زیارت شریف را که در کتب مختلفی ذکر شده است از دست ندهند و از مضامین آن بیشترین بهره را ببرند.

سید محمد مهدی رفیع پور (مدرس حوزه علمیه قم)



بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان












منابع اصلی مقاله :

1) اصول کافی ، شیخ کلینی
2) الارشاد ، شیخ مفید
3) الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر جزری
4) قاموس الرجال ، شیخ محمد تقی تسقری
5) مکاتیب الائمة ، شیخ احمد میانجی
6) تذکرة الخواص ، سبط ابن الجوزی
7) موسوعة التاریخ الاسلامی ج 8 شیخ محمد هادی یوسفی
8) سازمان وکالت ، محمد رضا جباری



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/20540612919371893913.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:14 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89414396040707252014.gif

ویژه نامه دهه بزرگداشت امام هادی علیه السلام
در فضای مجازی در پاسخ به هتک حرمت
و اهانت به ساحت مقدس دهمین پیشوای شیعیان جهان

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/08979694084474836363.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:14 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26282578248684547701.jpg


لجه ای از دریا معرفت


امام هادي عليه‏ السلام:

مَنِ اتَّقَي اللّه‏َ يُتَّقي ، ومَن أطاعَ اللّه‏َ يُطاعُ؛

هر که از خدا پروا کند ، از او پروا کنند [و حرمتش را نگه دارند]
و هر که ازخدا فرمان بَرد ، فرمانش بَرند.

تحف العقول >حديث شماره 500263



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94244051837639522286.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:14 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57076258912126025391.gif



ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع) سلام

ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام

از بس که دُر به وقت سخن ریزد از لبت
هستی خدای نطق و بیان هادیا (ع) سلام

هر سائلی ز کوی خشنود می شود
ای سفره داری تو عیان هادیا (ع) سلام

رخساری از خداست جمال خدایی ات
سلطانی است ای گل زهرا (س) گدایی ات


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/68138776661651567129.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:14 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77832673614855958153.gif




ولادت امام هادی علیه السلام

در باره سال وماه وروز تولد حضرت ، راويان وتاريخ نگاران اقوال مختلفي ذكر كرده اند كه به برخي اشاره مي گردد .

- اكثر مورخان ولادت حضرت را در سال212 هجري مي دانند . اصول كافي ج1 ص 497 ، الارشاد ج2 ص 297 ، اعيان الشيعة ج 4 ص 252 .

- بنا بر اقوال ضعيفي ولادت آن حضرت در سال 214 بوده است. الاتحاف بحب الاشراف ص67 ، جوهرة الكلام ص 151 ، مرآة الجنان ج2 ص 159

- مؤ لف تاريخ الخميس در جلد 2 صفحه 321 وصاحب مرآة الجنان در جلد 2 صفحه 159 تولد امام هادي (ع) را در روز سيزدهم رجب ذكر كرده اند

- برخي نيز تولد امام علي النقي (ع) را در روز دو شنبه سوّم رجب ذكر كرده اند.

- برخي منابع ، تصريح مي كنند كه تولد امام در ماه رجب بوده است ولي روز تولد را معين نكرده اند از جمله در بعضي از دعاها به اين مطلب تصريح شده است.

بارالها ! از تو مي خواهم ودرخواست دارم به حق دو مولود در ماه رجب محمد بن علي الثاني وعلي بن محمد منتجب (امام هادي ) .

نام مبارك

امام جواد (ع) پدر بزرگوار حضرت هادي (ع) نام جدبزرگوارش را (علي) كه نام امير المؤمنين وزين العابدين وسيد الساجدين علي بن الحسين بود بر فرزند خود نهاد وامام هادي (ع) به حكم وراثت ، خصوصيات اين دو بزرگوار را در خود داشت .

او بلاغت وسخنوري را از امير بيان منشأ بلاغت وخواستگاه فصاحت به ارث برده بود وتقوا عبادت را از سيد الساجدين.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/32828554879291283846.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:14 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/46637014168371163796.gif

كنيه و القاب

كنيه گذاري بر افراد از جمله رسمهاي عرب بوده ونوعي احترام بشمار مي رفته است تا جايي كه مردمان آنروز با كنيه به تفاخر مي پرداختند .

ائمه (عليهم السلام) اين نكته را بخوبي رعايت مي كردند وحتي به اطفال خود كنيه گذاشتنه وآنان را با كنيه صدا مي زدند زيرا احترام نهادن در رشد رواني وبلوغ اجتماعي فرزند اثري مهم وژرف دارد كه امير مؤ منان در شعر ي كه به اين مضمون روايت شده مي فرمايد
امام جواد (ع) به تاسي از امامان سلف فرزند خود را ابو الحسن خواند ودر اين كنيه او را به امام موسي بن جعفر وامام رضا (ع) همانند ساخت.

محدثين وروات جهت تشخيص وتفكيك ، صفتي به ابو الحسن افزوده امام موسي بن جعفر (ع) را ابو الحسن الاول ، امام رضا (ع) را ابو الحسن الثاني وامام هادي (ع) را ابو الحسن الثالث مي خوانند


القاب امام گوشه هايي از فضائل ،مناقب وصفات والاي ايشان را به خوبي تصوير مي كنند

الامين - التقي - الناصح - المتوكل -المرتضي - الفقيه - الطيب - العسكري - الوضح - الرشيد - الشهيد - الوفي - الخالص - العالم - نقي -فتاح - هادي - نجيب - مؤتمن

با آنكه متوكل بارها در صدد بود تا به بهانه قيام مسلحانه امام دهم را از ميان بردارد، ولى هيچ گاه به اين بهانه دست نيافت. با اين حال، نتوانست حيات شريف آن حضرت را كه مانع خودكامگىهاى او به عنوان محور تفكر اسلامى بود و همچون مركزى كه شيعيان بر گرد آن پروانه ‏وار مىچرخيدند، تحمل كند، لذا ايشان را بنا به روايتى، در تاريخ سوم رجب سال 245هجرى به شهادت رساند.

امام دهم در حالى كه هشت سال و پنج ماه از عمر شريفشان مى گذشت، به مقام امامت نايل شدند و پس از سى و سه سال به شهادت رسيدند و در سامرا دفن شدند.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/78255995473885220706.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:15 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15991530120085164102.gif




شخصيت والاي امام هادي

عظمت شخصيت امام هادي (ع) به قدري زياد است که دوست و دشمن را به اعتراف واداشته است. قسمتي از اين اعترافات مبني بر شخصيت آن امام به لحاظ اخلاقي و بخشي ديگر ناشي از ابعاد علمي آن حضرت و شمه اي، نتيجه کراماتي است که از آن بزرگوارصادر شده است.

ابن صباغ مالکي در کتابي موسوم به فصولال مهمه خطوط واضحي از سيماي تابناک فضايل و ويژگي هاي اخلاقي امام هادي (ع) قهرمانشکست ناپذير عصر متوکل عباسي را ترسيم مي کند!

«فضل و دانش امام دهم شيعيان بر اوج قلل بلندپايه عالم بشريت نقش بسته بود و رشته هاي مشعشع آن بر اختران آسمان سر مي ساييد. نيکي ها و اخلاق پسنديده او را نمي توان در شمار عدد ذکر نمود. اما مي شود به افتخارآميزترين آنها که موجب حيرت است بسنده کرد.

او جميع صفات نيک و مفاخر معنويرا يک جا در وجود داشت. ابعاد وسيع و منبع فياض حکمت و دانش او بر لوح سرشتش ثبتشده و بدين سبب او از ناشايسته ها و آلايش ها به دور و برکنار است.»

امام هادي (ع) داراي نفس زکيه و عزمي راسخ وهمتي عالي بود که هرگز احدي از مردم را نمي توان در مقايسه با او همتا و همسان دانست.

ابن شهر آشوب از رجال حديث نقل مي کند که او نيک سرشت ترين و پاک ترين روش را در ميان جامعه دارا بود، راستگوترين افراد جامعه محسوب مي شد، به هنگام سکوت، شکوه هيبت و تشعشع وقار، چهره او را دربرمي گرفت و چون لب به سخن مي گشود، گزيده و نغز مي گفت به طوري که شعاع کلامش روح آدميان را سحر ميکرد.

در وجود مقدس امام هادي (ع) ويژگي هاي اخلاقي پسنديده مي درخشيد. امامت، کمال و دانش و فضيلت و سرشت و اخلاق نيک از فرازهاي اخلاقي اين امام همام است.
خداوند به قدرت بي منتها ودانش وسيع خود، گنجينه هايي از دانش خود را بر خاندان رسالت افاضه و موهبت فرموده وايشان را به زيور دانش آراسته است، اين گنجينه ها، مجموعه اسرار علوم و معارف استکه خداوند آن را دراختيار امامان شيعه که راهبران حقيقي بشر هستند، قرار داده است.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82224939279336483747.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:15 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/93457591884371404269.gif

امام شناسی در زیارت جامعه كبیره

" درود بر شما ای خاندان نبوت و جایگاه رسالت

و مركزآمد و شد فرشتگان و محل فرود وحی و مكان رحمت

و گنجوران دانش و غایت خویشتنداری و حلم

و بنیانهای كرم و رهبران امتها و صاحبان نعمتها

و ریشه های نیكان و ستونهای گزیدگان و تربیت كنندگان بندگان

و اركان كشورها و دروازه های ایمان و امینان خدای رحمان

و تبار پیامبران و گزیده رسولان و عترتی منتخب پروردگار جهانیان،

و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر پیشوایان هدایت و چراغهای (روشن) در ظلمت

و پرچمهای پرهیزگاری و صاحبان عقل و خرد و پناه مردمان

و وارثان پیامبران و نمونه های برتر و دعوت نكو

و حجتهای خداوند بر مردم دنیا و آخرت

و اولی و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر جایگاههای معرفت خدا و خانه های بركت خدا

و معدنهای حكمت خدا و پاسداران سرّ خدا و حاملان كتاب خدا

و جانشینان پیامبران خدا و فرزندان رسول خدا(ص)

و رحمت و بركات خدا بر شما باد!

درود بر دعوت كنندگان به خدا و راهنمایان به خشنودیهای خدا

و پایداران در فرمان خدا و كاملان در محبت خدا

و مخلصان در توحید خدا و یاوران امر و نهی خدا

و بندگان گرامی كه در گفتار بر خدا پیشی نگرفتند

و به فرمان او كار می رانند و رحمت و بركات خدا بر شما باد"!


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67755786134583701463.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:16 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45154184648139441014.jpg





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif



و سیعلم الذین ظلمو ای منقلب ینقلبون

وبه زودی خواهند دانست آنانکه ظلم کردند چه جایگاهی دارند روزگار کنونی روزگار ی است که جنود ابلیس همه هم و غم خویش را به کار گرفته اند
تا با هر ترفند و حیله ای نور الهی را خاموش کنند گاه با اسارت اهل حق ودر قویترین حربه با اهانت به اهل حق و القاءشبهه پیرا مون ائمه شیعه .
امپرا طوری صهیونیست و شیطان پرستان سیاه دل امروز با در دست داشتن تکنو لوزی عظیم رسانه بیشترین سم پاشی را علیه اهل حق می نمایند
ودر ست مثل یک دیوانه ای که شمشیر در دست گرفته باشد هر روز به نوعی فساد می کنندیکروز به وجود نازنین پیامبرمان می تازند
یک روز به ساحت مقدس قر آن کریم اها نت و جسارت می کنندیک بار به ائمه بزر گوار شیعه که بر ترین مخلو قات عالم هستی راجسارت می نما یند
و امروز به سا حت مقدس امام بزر گوار شیعه امام هادی علیه و علی آبا ئهآلاف والتحیت و الثناءجسارت نموده اند
آری امام هادی (ع) فرمودند:
آنکس که شخصیت خویش را نا چیز انگاشته و برای خویش هیچ ارزشی قائل نیست
از شر او خود را در امان ندان و امروز هتا کان به حریم مقدس حضرت هادی(ع) دقیقا همین نوع افرا دند افرا دی که
هیچ شخصیت انسانی ندا شته و ندارند اشخاصی که وقتی نمی توانند مقام امام هادی را پایین بیا ورند
می خواهند با توهین و تحقیر او را در دیده ها خوار کنند اشخاصی که هیچ دلیلی برای خوب نشان دادن اربابان فاسد خویش ندارند
لذا دست به تحقیر پیشوا یان بر حق شیعه می زنند تا شاید برای اربا بان فاسد وپلید خود
کسب آبرو کنند غافل از این که با این کار شخصیت کثیف خود را آشکار کردند




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif

مقام معظم رهبري(مد ظله العالي) درباره امام هادي(عليه السلام) مي فرمايند:

در نبرد بين امام هادى (عليه‏السّلام) و خلفايى كه در زمان ايشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پيروز شد،
حضرت هادى (عليه‏السّلام) بود؛ اين بايد در همه‏ى بيانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.
در زمان امامت آن بزرگوار شش خليفه، يكى پس از ديگرى، آمدند و به درك واصل شدند. آخرين نفر آنها، «معتز» بود -
همان‏طور كه ايشان فرمودند - كه حضرت را شهيد كرد و خودش هم به فاصله‏ى كوتاهى مُرد. اين خلفا غالباً با ذلت مردند؛
يكى به ‏دست پسرش كشته شد، ديگرى به دست برادرزاده‏اش و به همين ترتيب بنى‏عباس تارومار شدند؛
به عكسِ ... شيعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى (عليهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‏روز وسعت پيدا كرده؛ قوى‏تر شد.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:17 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82413419870629388163.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:17 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
پنج درس ارزشمند و آموزنده
۱ یکى از اصحاب حضرت ابوالحسن ، امام هادى صلوات اللّه علیه به نام اسحاق بن ابراهیم حکایت کند:روزى به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدم ، شخصى را دیدم که در مجلس حضرت اظهار داشت : مدّتى است که مبتلا به سردرد شدیدى گشته ام .
امام علیه السلام فرمود: ظرفى را با مقدارى آب بردار و این آیه شریفه قرآن را بر آن بخوان :
أ وَلَمْ یَرَ الَّذینَ کَفَرُوا انَّ السَّمواتِ وَ الاْ رْضَ کانَتا رَتْقاً فَفَتّقْنا هُما وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیٍ حَیُّ أ فَلا یُؤْمِنُونَ.(1)
و سپس آن را بیاشام ، که انشاءاللّه سردرد برطرف خواهد شد.(2)
حضور داشتند، چنین فرمود: اسم اعظم خداوند متعال ، داراى هفتاد و سه حرف مى باشد که آصف بن برخیا - وصىّ حضرت سلیمان علیه السلام - یک حرف از مجموع آن ها را مى دانست و زمین برایش کوچک شد، به طورى که توانست در کمتر از یک لحظه عرش بلقیس را نزد حضرت سلیمان علیه السلام آورد.ولیکن نزد ما اهل بیت رسالت هفتاد و دو حرف موجود است و یک حرف آن نزد خداوند متعال محفوظ مى باشد.(3)

۳ هنگامى که خداوند متعال نوزادى به حضرت ابوالحسن ، امام هادى علیه السلام عطا نمود، عدّه اى از اصحاب ، خدمت حضرت آمدند تا تهنیت و تبریک گویند.وقتى بر حضرت وارد شدند، او را شادمان و مسرور نیافتند؛ علّت را جویا شدند؟امام علیه السلام فرمود: به نوزاد امیدى ندارم ، چون که او عدّه بسیارى را گمراه مى گرداند.پس پیش گوئى حضرت و علّت ناراحتى آن بزرگوار تحقّق یافت و این نوزاد همان جعفر کذّاب شد.(4)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:17 AM
القاب مبارک امام هادی علیه السلام

http://up.vatandownload.com/images/8i08grjvcllh92p5q9lv.gif

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28465989535314139056.jpg

http://up.vatandownload.com/images/8i08grjvcllh92p5q9lv.gif




القاب شایسته امام گوشه هایى از صفات و گرایش هاى والاى ایشان را به خوبى تصویر مى کنند و ما برخى را نقل مى کنیم :

1 - «الناصح : » این لقب از آن رو به ایشان داده شد که بیش از همه مردم ، امت جدش را راهنمایى مى کرد و مصالح آنان را گوشزد مى کرد.

2 - «المتوکل : » حضرت این لقب را مخفی می داشت و به یاران خود فرموده بود وى را بدین لقب نخوانند.

به نظر ما امام از آن رو این لقب را ناخوش داشت که لقب جعفر متوکل ، خلیفه عباسى نیز بود که از سرسخت ترین دشمنان اهل بیت - علیهم السلام - بشمار مى رفت .

3 - «التقى : » زیرا حضرت تقواى الهى را پیشه ساخته و خدا را همیشه مرکز توجه خود قرار داده بود. طاغوت زمان ؛ متوکل عباسى تمام تلاش جهنمى خود را به کار گرفته بود تا امام را به محافل لهو و لعب ، و فسق و فجور بکشاند، لیکن در کار خود سخت شکست خورد و اطرافیان خود را از این مطلب با خبر ساخت و از ناتوانى خود پرده برداشت .

4 - «المرتضى : » که مشهورترین لقب ایشان است .

5 - «الفقیه : » ایشان فقیه ترین فرد عصر و زمان خویش بودند و عالى ترین مرجع علما و فقها بشمار مى رفتند.

6 - «العالم : » حضرت ، داناترین شخص زمان خود نه تنها در مسائل و امور دینى ، بلکه در تمام معارف و علوم بشرى بودند.

7 - «الامین : » ایشان در تمام امور دینى و دنیوى بودند.

8 - «الطیب : » هیچ کس در زمان حضرت از ایشان پاکیزه تر و آراسته تر نبود.

9 - «العسکرى : » محل اقامت ایشان در سامرّا «عسکر» نام داشت لذا به ایشان لقب عسکرى داده شد.

10 - «الموضح : » روشن کننده احکام کتاب و سنت



http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:17 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
۴ ابوهاشم جعفرى حکایت کند:روزى در محضر شریف امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم ، کودکى وارد شد و شاخه گلى را تقدیم آن حضرت کرد.امام علیه السلام آن شاخه گل را گرفت و بوئید و بر چشم خود نهاد و بوسید؛ و سپس آن را به من اهداء نمود و اظهار داشت :هر که شاخه گلى را ببوید و بر چشم خویش بگذارد و ببوسد و سپس صلوات بر محمّد و آلش فرستد، خداوند متعال حسنات بى شمارى را در نامه اعمالش ثبت مى نماید؛ و نیز بسیارى از خطاها و لغزش هایش را مورد عفو قرار مى دهد.(۵)
۵ یکى از اهالى کوفه در شهر سامراء خدمت حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى علیه السلام شرفیاب شد و اظهار داشت :یاابن رسول اللّه ! من از دوستان و علاقه مندان به شما و اجدادتان مى باشم ، و داراى قرض سنگینى هستم و چون توان پرداخت آن را ندارم به قصد شما آمده ام .امام هادى علیه السلام فرمود: همین جا بِایست تا چاره اى بیندیشم .پس از گذشت لحظاتى ، مقدار سى هزار دینار از طرف متوکّل - خلیفه عبّاسى - براى حضرت آوردند.حضرت سلام اللّه علیه آن پول ها را از ماءمور متوکّل گرفت و بى درنگ و بدون آن که محاسبه نماید، تمامى آن سى هزار دینار را تحویل آن شخص کوفى داد.پس آن مرد کوفى مقدار ده هزار دینار از آن ها را برداشت و اظهار نمود: یاابن رسول اللّه ! من بیش از ده هزار دینار نیاز ندارم ، چون به همان مقدار بدهکار هستم و براى من همین مقدار کافى است .ولى امام علیه السلام از پس گرفتن آن بیست هزار دینار خوددارى و امتناع نمود.لذا آن مرد کوفى تمامى آن هدیه را گرفت و گفت : خداوند بهتر مى داند که چه کسانى را امام و حجّت خود بر انسان ها قرار بدهد، و سپس عازم شهر کوفه شد.(۶)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
1- سوره انبیاء: آیه ۳۰.
2- بحارالا نوار: ج ۹۲، ص ۵۱، ح ۷.
3- بحارالا نوار: ج ۲۷، ص ۲۶، ح ۳.
4- عیون المعجزات : ص ۱۳۵.
5- کافى : ج ۶، ص ۵۲۵، ح ۵، حلیه الا برار: ج ۵، ص ۳۷، ح ۳.
6- ینابیع المودّه : ج ۳، ص ۱۲۸.

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:17 AM
http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif




11- «الرشید: » حضرت از همه بهتر راه رشد و هدایت را یافته و بر صراط مستقیم بودند.

12 - «الشهید: » زیرا ایشان توفیق شهادت را یافتند و به دست دشمنان خدا شهید گشتند.
13 - «الوفى : » ایشان با وفاترین مردم بودند و وفا از ویژگى هاى ایشان بشمار مى رفت .
14 - «الخالص : » زیرا ایشان از هر عیب و زشتى پاک و منزّه بودند.
ابن طلحه گوید: القاب آن حضرت عبارت بودند از: ناصح، متوکل، فتاح، نقی، مرتضی و مشهورترین القاب وی متوکل بود. اما آن حضرت این لقب را مخفی می کرد و به اصحابش می فرمود از یاد کردن وی با این لقب بپرهیزند. زیرا متوکل، لقب خلیفه عباسی بود.
در مناقب در این باره آمده است: القاب آن حضرت عبارت بودند از: نجیب، مرتضی، هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیب و عسکری.
وی معروف به عسکری بود و خود و فرزند بزرگوارش به عسکریین معروفند. شیخ صدوق در علل الشرایع و معانی الاخبار گوید: از استادان خود رضی الله عنهم، شنیدم که می گفتند: «محله ای که علی بن محمد و حسن بن علی علیهما السلام در آن در سر من رای ساکن بودند، عسکر نامیده می شد از این رو به هر یک از این دو امام عسکری گفته می شود».
به آن حضرت در مجموع 42 نام و کنیه و لقب منتسب است که در ذیل به آنها اشاره می شود:
1. ابی الحسن علی بن محمد عسکری علیه السلام، (از شیخ مفید)
2. ابوالحسن علی بن محمد صاحب العسکرعلیه السلام (از شیخ طوسی)
3.علی بن محمد الهادی علیه السلام، (از سید بن طاووس)
4. علی بن محمدعلیه السلام، (از فخر الدین طریحی)
5. هادی علیه السلام، (از کفعمی)
6. ابوالحسن علی العسکری علیه السلام، (از ابن صباغ مالکی از علمای سنی)
7. علی بن محمد علی بن موسی...، (از شیخ صدوق)
8. رجل علوی؛ مردی علوی، (از نجاشی به نقل از احمد بن یحیی اودی). این تعبیر نشانه تقیه اودی و فضای سیاسی خفقان آلود عصر امام هادی علیه السلام است؛ به طوری که مردم از ترس نمی توانستند از آن حضرت اسم ببرند.
9. علی بن محمد بن علی ... الامام المنتخب، ولی المؤمنین، (شیخ مفید)
10. نقی بن تقی بن صابر بن وفی بن صادق بن سید بن سجادین شهیدین بن حیدر...، (ابن شهر آشوب)


http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:18 AM
http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif


11. ابی الحسن العسکری علی بن محمد بن ابی جعفر القانع بن علی الرضا بن موسی الامین، ... (ابن خشّاب). ابن خشاب هم اسامی ائمه هدی علیهم السلام را همراه القاب مقدسشان مطرح کرده است.
12. الامام العاشر، الامام الهادی، علی بن محمد وارث الوصیین،(برسی)
13. الامام علی الهادی ابن الامام محمد الجواد، (تستری)
14. بطور، (در تورات)
15. عسکری علت نام گذاری امام هادی و امام حسن، به عسکری این بوده که آن دو بزرگوار در محله ای به نام «عسکر» در سامرا تحت نظر بودند.16. ابوالحسن یا ابوالحسن ثالث، (طبرسی و دیگران). به گفته «طریحی» کنیه ابوالحسن مشترک بین پنج امام است: علی بن ابی طالب، علی بن الحسین، موسی بن جعفر، علی بن موسی و علی بن محمد الهادی(علیهم السلام).17. علی بن محمد ابوالحسن هاشمی معروف به ابوالحسن عسکری، (از خطیب بغدادی)
18. ابوالحسن علی الهادی، (ابن خلکان)
19. الطیب الهادی، (از علی بن مهزیار)
20. الصادق ابوالحسن الثالث، (از یکی از راویان)
21. هادی، عسکری، عالم، دلیل، موضح، راشد و سدید(حضینی).
22. ابن الرضا، (مردم آن عصر)
23. ولی المؤمنین، (مفید)
24. الصادق علی بن محمد بن الرضا، (از شخصی به نام منصور)
25. العبد الصالح علی بن محمد بن علی الرضا، (از یک راوی به نام ابن یاسین)
26. الطیب، (از داود صرمی)

27. صاحب العسکر، ( یکی از اصحاب امام هادی)
28. الفقیه العسکری،(از حسن بن راشد)



http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:18 AM
http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif



29. مرتضی، رشید، شهید، نجیب، متقی، متوکل و خالص و وفی، (طبری)
30. امین، (طبرسی)
31. نقی، مؤتمن و متوکل، (ابن شهر آشوب)
32. علی بن محمد المفتی، (اربلی)
33. ناصح و فتّاح، (اربلی)
اربلی می گوید: مشهورترین لقب آن بزرگوار متوکل بود، اما ایشان از اصحاب خود خواسته بود از ذکر این نام خودداری کنند؛ زیرا متوکل عباسی هم این نام را داشت.34. الامین المؤتمن هادی المسترشدین، (امام باقر علیه السلام)
35. السراج المنیر و الرکن الوثیق، (امام سجاد علیه السلام)
36. علی بن محمد المنتجب، (ناحیه مقدسه)
37. ماضی، رجل و صادق، (طریحی).
38. زکی، (علی علوی عمری)
39. در دعای حضرت قائم عجل الله فرجه معروف به دعای عبرات آمده است: «اللهم انی ... اتقرب الیک .. بالامام منحة الجبّار و والد الائمه الاطهار علی بن محمد المولود بالعسکر ...».
40. در جایی دیگر از حضرت ولی عصر عجل الله فرجه درباره جد گرامی اش آمده است:
«... وصلّ علی علی بن محمد امام المؤمنین و وارث المرسلین و حجة رب العالمین...».
41. حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: ای علی، من نذیر امت هستم و تو هادی آنها ... و علی بن محمد الهادی آزمایش کننده و علم امت است...
42. المکتفی بالله، الولی لله، طاهر النجیب، صادق اللهجة.

منبع


http://up.vatandownload.com/images/jqz80z54ck4yj6ejlwvf.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:18 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71046934027992071593.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:18 AM
http://media.afsaran.ir/iLv8dU.jpg


طبق آنچه تاريخ ‌نويسان آورده اند:
يكى از اصحاب امام محمّد جواد عليه السلام - به نام محمّد بن فرج حكايت كند:
روزى حضرت ابوجعفر، امام جواد عليه السلام مرا در محضر مبارك خويش فرا خواند.
وقتى بر آن حضرت وارد شدم و نشستم ، اظهار داشت : امروز قافله اى به اين محلّ آمده است و تعدادى كنيز براى فروش همراه خود آورده اند.
و سپس كيسه اى را - كه مبلغ شصت دينار در آن بود - تحويل من داد و ضمن فرمايشاتى ، مطالبى را پيرامون كنيزى بيان نمود؛ و حالات و خصوصيّات آن كنيز را از جهت قيافه ، قامت و لباس توصيف كرد.
بعد از آن كه امام جواد عليه السلام ، مطالب لازم را بيان نمود، به من دستور داد تا به سمت آن قافله حركت كنم و آن كنيز مورد نظر را خريدارى نمايم .
پس طبق دستور حضرت حركت كردم ، هنگامى كه به محلّ فروش كنيزان رسيدم ، كنيزان را يكى پس از ديگرى تفحّص و جستجو كردم تا سرانجام ، كنيز مورد نظر حضرت جواد عليه السلام را - كه توصيف و معرّفى نموده بود - پيدا كردم .
و در نهايت ، او را به همان مقدارى كه حضرت داده بود خريدارى كرده و خدمت امام عليه السلام آوردم .
اين كنيز نامش سمانه (جمانه ) بود؛ و طبق إ قرار و اعتراف خودش ، دست هيچ نامحرمى به او دراز نشده بود؛ و صحيح و سالم در خدمت امام محمّد جواد عليه السلام حضور يافت .
اين همان كنيزى مى باشد كه حضرت امام علىّ هادى عليه السلام از آن بانوى مجلّله ، متولّد شد.
همچنين مورّخين و محدّثين به نقل از علىّ بن مهزيار و محمّد ابن فرج حكايت كنند:
ولادت پُر ميمنت و با سعادت امام هادى عليه السلام همچون ولادت ديگر امامان و اوصياء رسول خدا صلوات اللّه و سلامه عليهم ، واقع شد.
و مادر آن حضرت ، نيز يكى از زنان بافضيلت و باكمال زمان خويش بوده است ، همان طورى كه امام هادى عليه السلام ، ضمن فرمايشاتى در رابطه با منزلت و مقام والاى آن بانوى مكرّمه و بزرگوار، چنين اظهار نمود:
مادرم ، زنى با معرفت و با فضيلت بود؛ و نسبت به من معرفت كامل داشت و تمام مسائل و حقوق الهى را در همه موارد رعايت مى كرد، او اهل بهشت مى باشد.
و سپس افزود: تا قبل از پدرم ، حضرت جواد الا ئمّه عليه السلام دست هيچ انسانى به او نزديك نشده بود.
همچنين آورده اند:
منوّره مراجعت مى نمود، چون در محلّى به نام صُريا - سه فرسخ مانده به شهر مدينه طيّبه - رسيدند، نوزادى عزيز و مبارك به نام حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام ، همانند ديگر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، پاك و پاكيزه ؛ و همچون جدّ بزرگوارش ، امام موسى كاظم عليه السلام در حال بازگشت از شهر مكّه معظّمه به مدينه طيّبه ، ديده به جهان گشود.(
طبق آنچه تاريخ ‌نويسان آورده اند:يكى از اصحاب امام محمّد جواد عليه السلام - به نام محمّد بن فرج حكايت كند:روزى حضرت ابوجعفر، امام جواد عليه السلام مرا در محضر مبارك خويش فرا خواند.وقتى بر آن حضرت وارد شدم و نشستم ، اظهار داشت : امروز قافله اى به اين محلّ آمده است و تعدادى كنيز براى فروش همراه خود آورده اند.و سپس كيسه اى را - كه مبلغ شصت دينار در آن بود - تحويل من داد و ضمن فرمايشاتى ، مطالبى را پيرامون كنيزى بيان نمود؛ و حالات و خصوصيّات آن كنيز را از جهت قيافه ، قامت و لباس توصيف كرد.بعد از آن كه امام جواد عليه السلام ، مطالب لازم را بيان نمود، به من دستور داد تا به سمت آن قافله حركت كنم و آن كنيز مورد نظر را خريدارى نمايم .پس طبق دستور حضرت حركت كردم ، هنگامى كه به محلّ فروش كنيزان رسيدم ، كنيزان را يكى پس از ديگرى تفحّص و جستجو كردم تا سرانجام ، كنيز مورد نظر حضرت جواد عليه السلام را - كه توصيف و معرّفى نموده بود - پيدا كردم .و در نهايت ، او را به همان مقدارى كه حضرت داده بود خريدارى كرده و خدمت امام عليه السلام آوردم .اين كنيز نامش سمانه (جمانه ) بود؛ و طبق إ قرار و اعتراف خودش ، دست هيچ نامحرمى به او دراز نشده بود؛ و صحيح و سالم در خدمت امام محمّد جواد عليه السلام حضور يافت .اين همان كنيزى مى باشد كه حضرت امام علىّ هادى عليه السلام از آن بانوى مجلّله ، متولّد شد.همچنين مورّخين و محدّثين به نقل از علىّ بن مهزيار و محمّد ابن فرج حكايت كنند:ولادت پُر ميمنت و با سعادت امام هادى عليه السلام همچون ولادت ديگر امامان و اوصياء رسول خدا صلوات اللّه و سلامه عليهم ، واقع شد.و مادر آن حضرت ، نيز يكى از زنان بافضيلت و باكمال زمان خويش بوده است ، همان طورى كه امام هادى عليه السلام ، ضمن فرمايشاتى در رابطه با منزلت و مقام والاى آن بانوى مكرّمه و بزرگوار، چنين اظهار نمود:مادرم ، زنى با معرفت و با فضيلت بود؛ و نسبت به من معرفت كامل داشت و تمام مسائل و حقوق الهى را در همه موارد رعايت مى كرد، او اهل بهشت مى باشد.و سپس افزود: تا قبل از پدرم ، حضرت جواد الا ئمّه عليه السلام دست هيچ انسانى به او نزديك نشده بود.همچنين آورده اند:منوّره مراجعت مى نمود، چون در محلّى به نام صُريا - سه فرسخ مانده به شهر مدينه طيّبه - رسيدند، نوزادى عزيز و مبارك به نام حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام ، همانند ديگر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام ، پاك و پاكيزه ؛ و همچون جدّ بزرگوارش ، امام موسى كاظم عليه السلام در حال بازگشت از شهر مكّه معظّمه به مدينه طيّبه ، ديده به جهان گشود.



http://up98.org/upload/server1/02/i/l38iuw3gzieavzameqw.jpg

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:19 AM
هدایت باطنی معصومین دربیان امام هادی علیه السلام


http://www.askdin.com/attachments/2807d1276614496-askdin.jpg

هدایت باطنی، فیضی درونی است که از ناحیه خدای سبحان به قلوب نورانی ائمه علیهم‌السلام و از آنجا به دل های مؤمنان می‌رسد.
این نکته را می‌توان از روایتی نیز که در ذیل آیه شریفه وما تشاءون إلاّ أن یشاء الله وارد است استفاده کرد.
به نقل از حضرت امام هادی علیه‌السلام چنین آمده است:
«إنّ الله جعل قلوب الأئمّة مورداً لإرادته فإذا شاء الله شیئاً شاءوه، و هو قول الله:
(و ما تشاؤون إلاّ أن یشاء الله)».
در این روایت چنین نقل شده که: دل های ما ظرف اراده خداست؛ «قلوبنا أوعیة لمشیّة الله».
خداوند هر کاری را در عالم اراده کند، از قلب امام می‌گذراند و امام با این روش از امور عالم آگاهی می‌یابد.
اراده خدای سبحان، کاری از کارهای آن حضرت و صفت فعل اوست و فعل خدا چون خارج از ذات اوست افزون بر اینکه موجودی امکانی است
و باید از موجود ممکن انتزاع شود، محلّ خاص می‌طلبد، و دل امام آشیانه اراده خداست؛ چنان‌که در برخی تعابیر آمده است:
«إنّ الإمام وَکْرٌ لإرادة الله عزّوجلّ». قلب امام آشیانه اراده الهی است؛ ازاین‌رو امام از آنچه در جهان می‌گذرد آگاه است.
همچنین هر مقام و فیضی نصیب هر کس بشود به برکت و وساطت امام است؛
چنان‌که پذیرش و صعود اعمال و عقاید دیگران در پی پذیرش و صعود عقیده و عمل اوست.
زیرا وقتی هویت انسان کاملْ امام هویت های سالکان صالح شد عقیده
او امام عقاید و خُلق او امام اخلاق و عمل خیر وی امام اعمال نیک دیگران خواهد بود.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/13601615219397391926.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:19 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73678591405314759547.jpg



نماز "حضرت هادي عليه السلام"

دو ركعت است در ركعت اول سوره "حمد" و "يس"

و در ركعت دوم سوره "حمد" و "الرحمن" :

دعاي آن حضرت


يَا بَارُّ يَا وَصُولُ يَا شَاهِدَ كُلِّ غَائِبٍ

وَ يَا قَرِيبُ غَيْرَ بَعِيدٍ وَ يَا غَالِبُ غَيْرَ مَغْلُوبٍ

وَ يَا مَنْ لاَ يَعْلَمُ كَيْفَ هُوَ إِلَاّ هُوَ يَا مَنْ لاَ تُبْلَغُ قُدْرَتُهُ

أَسْأَلُكَ اَلَلّهَُمّ بِاسْمِكَ اَلْمَكْنُونِ اَلْمَخْزُونِ اَلْمَكْتُومِ عََمّنْ شِئْتَ

اَلَطّاهِرِ اَلْمُطََهّرِ اَلْمُقََدّسِ اَلنُّورِ اَلَتّامِّ اَلْحَيِّ اَلْقَيُّومِ اَلْعَظِيمِ

نُورِ اَلَسّمَاوَاتِ وَ نُورِ اَلَأْرَضِينَ عَالِمِ اَلْغَيْبِ وَ اَلَشّهَادَةِ اَلْكَبِيرِ

اَلْمُتَعَالِ اَلْعَظِيمِ صَلِّ عَلَي "مُحََمّدٍ" وَ "آلِ مُحََمّدٍ"

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53858060605449903760.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:19 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09033523771656939195.jpg


امام هادى(ع) و آثار فقهى

هرگاه فقه شيعه در مجامع علمى و جهانى مجال طرح يافته،جلوه‏هايى به ياد ماندنى و زيبا پديد آورده است. اين برخاسته‏از همان منطق مستحكم و استدلالهاى عميق مبتنى بر وحى است كه ازرسول گرامى اسلام به اهل‏بيت عصمت و طهارت‏عليهم السلام رسيد. درزمان معاصر نيز ديديم كه مفتى مصر «شيخ شلتوت‏» پس از مقايسه‏فقه مذاهب چهارگانه با فقه جعفرى چنين گفت: «وانى لا انسى‏حينماكنت اشتغل بتدريس فقه المذاهب الاسلاميه و حينما كنت تجول‏الاراء فى ذهنى كانت آراء علماء الشيعه فقط تجلب نظرى و ربماكنت ارجح نظرهم لما فيه من قوه الاستدلال و المنطق الصحيح.»

فراموش نمى‏كنم هنگامى‏كه به تدريس فقه مذاهب اسلامى اشتغال‏داشتم، در اين ميان فقط آراى علماى شيعه نظرم را جلب مى‏كرد وچه بسا نظر آنان را به خاطر اينكه از استدلال قوى و منطق صحيح‏برخوردار بود، ترجيح مى‏دادم.

اين منطق در گفتار فقهى حضرت هادى(ع) بسيار به چشم مى‏خورد؛براى مثال زمانى فردى مسيحى با زنى مسلمان زنا كرد و حريم عفت‏ اسلامى را خدشه ‏دار ساخت. او را نزد متوكل آوردند. يحيى ابن اكثم ‏گفت: اسلام آوردن او، كفر و عملش را از ميان برده، در نتيجه‏ حدى بر او جارى نمى‏شود. برخى از فقها گفتند: مى‏بايست‏ سه بار بر او حد جارى شود. دسته ‏اى ديگر از فقها بگونه ‏اى ديگر فتوا دادند. متوكل ناچار با امام ‏هادى(ع) مساله را در ميان نهاد.

امام پاسخ داد: بايد آنقدر شلاق بخورد تا بميرد.

يحيى ابن اكثم و ديگر فقها اعتراض كردند و خواستار ارائه مدرك‏ شدند. متوكل از امام(ع) مدرك طلبيد. حضرت در جواب آيه 84 و 85سوره غافر را يادآور شد: «چون شدت قدرت و قهر ما را ديدند،گفتند: ما به خداى يكتا ايمان آورديم و به همه بتهايى كه شريك‏ خدا گرفتيم كافر شديم؛ اما ايمانشان، پس از ديدن مرگ و مشاهده ‏عذاب ما، بر آنها سودى نبخشيد. سنت ‏خدا در ميان بندگان چنين‏ حكمفرما بوده است: و آنجا كافران زيانكار شده‏اند.

امام با اين آيه يادآورى كرد: چنان كه ايمان مشركان پس ازنزول عذاب سودمند نيست، اسلام اين مسيحى نيز حد الهى را از اوساقط نمى‏كند. متوكل پاسخ امام(ع) را پسنديد و دستور داد آن رااجرا كنند.

درود و سلام و صلوات خدا بر امام هادى(ع) آن هنگام كه در سال‏212 هجرى خورشيد وجودش تجلى كرد و آن زمان كه با عزمى آهنين ورنج غربت و تبعيد را برگزيد و آن روز كه پس از 33 سال دوران‏شكوهنمد امامت در سال 254 هجرى به شهادت رسيد.
ماهنامه كوثر شماره 30


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:19 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73678591405314759547.jpg

عاقبت جسارت کننده به حضرت امام هادی علیه السلام



صاحب منشور امامت



حضرت امام هادی علیه السلام امام دهم ما شیعیان که زیارت جامعه کبیره یادگار شریف آن امام همام است و حضرت علامه جوادی آملی در کتاب ادب فنای مقربان در عظمت این زیارت می فرمایند :



زیارت جامعه منشور بلند امامت و هدایت است که سیل گونه از کوهسار وجود هادی امت حضرت ابوالحسن ثالث ،علی بن محمد النقی (علیه و علی آبائه و ابنائه افضل الصلوة و السلام) سرازیر شده است. ان منشور بلند ،هرچند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسان های کامل و خلفای برجسته الهی ،یعنی اسوه طاها و یاسین ،ائمه اطهار بیان شده است ،لیکن معارف عمیق و توحیدی-ولایی آن بسان سیلی بنیان کن، اساس شرک و دوگانه پرستی و بنیاد بیگانه گرایی را بر می کند و با پیشروی به سوی دشت و دمن امت اسلام ،تشنه کامان حقیقت و معرفت ناب نبوی و ولوی را سیراب میکند.

ایشان محبوب القلوب مردم بودند به قدری آن بزرگوار صاحب هیبت بود که اگر دشمن با آن برگزیده خدا مصادف می شد تملق می گفت؛در اینجا به وقایعی بسیار کوتاه در این باب اشاره می کنیم:

وقایعی در باب مهابت حضرت هادی

محمد بن حسن بن اشتر علوی می گوید: من در زمان کودکی با پدرم درب منزل متوکل1 بودیم ،مردم جمع بودند ،اولاد ابوطالب و اولاد عباس و دیگران ؛ وقتی که امام هادی علیه السلام تشریف می آورد همه سواران به احترام وی پیاده می شدند و راه باز می نمودند تا حضرت وارد گردد.

در آن روز به همدیگر گفتند: امروز به احترام این نوجوان پیاده نخواهیم شد؛ او از ما شریف تر و بزرگ تر و مسن تر و دانا تر نیست، به خدا سوگند پیاده نخواهیم شد.

ابوهاشم جعفری به آنها گفت: به خدا سوگند وقتی او را دیدید با خواری و ذلت پیاده خواهید شد ؛ اندکی بیش نگذشت که حضرت پیدا شد و وقتی که چشم آنان به حضرت افتاد همه پیاده شدند! ابوهاشم به آنان گفت: مگرنه اینکه خیال می کردید که پیاده نخواهید شد؟ گفتند: نتوانستیم خود را نگه داریم ، و پیاده شدیم2.

و ابو هاشم جعفری نقل کرده است که متوکل برای جلوس عمومی خود جایی را ساخته بود که دارای پنجره هایی بود که آفتاب از آنها در داخل می تابید و در میان آن پنجره ها و شبکه ها پرنده هایی جا داده بود، روزی که به مردم اذن عام می داد و روز دیدار او بود ،همان جا می نشست ، وقتی که مردم می آمدند ،آن پرنده ها می خواندند و سرو صدا راه می انداختند، نه متوکل می شنید مردم چه می گویند و نه مردم می شنیدند که او چه می گوید اما هنگامی که امام هادی علیه السلام وارد می شد؛ آن پرنده ها ساکت می شدند و صدایی از آنها شنیده نمی شد تا وقتی که حضرت بیرون می رفت، باز سرو صدا راه می انداختند.

و تعدادی کبک داشت که خودش در جایی بالا می نشست و آن کبک ها را به جنگ با هم وا می داشت و به تماشای آنها می پرداخت و می خندید ؛ وقتی که امام هادی علیه السلام وارد می شد آن کبک ها به دیوار می چسبیدند و تا وقتی که حضرت تشریف داشتند تکان نمی خوردند ،وقتی که حضرت بیرون می رفت باز به جنگ می پرداختند3.

عظمت و جلال حضرت به گونه ای بود که همه موجودات در برابر وی کرنش می کردند و در مقابلش خاضع بودند.



نتیجه جسارت به امام علیه السلام




امام معصوم علیه السلام حجت خدای واحد قهار و خلیفه او در زمین است و وجود او جلوه و مظهر حق تعالی است و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بنابر گفته خودشان اسماء الله و وجه الله هستند پس اهانت به آنها قطعا اهانت با خدای شکست ناپذیر و انتقام گیرنده است.

وقایعی نیز در این موضوع از کتب مختلف نقل شده است که به خاطر رعایت اختصار به دوتای از آنها اشاره می کنیم:

1-مرحوم مستنبط اعلی الله مقامه از کتاب الخرائج نقل می کند که روایت شده روزی امام هادی علیه السلام وارد منزل متوکل گردید و به نماز ایستاد؛ یکی از دشمنان گفت: این ریاکاری تا کی؟ و هنوز لحظه ای چند نگذشته بود که گرفتار سخط الهی گشت و افتاد و مرد!4.

2- و نیز در کتاب الواحدة با ذکر سند آورده است که به سور یکی از اهالی سامرا دعوت شدیم، امام هادی علیه السلام نیز تشریف داشتند، در آن مجلس مردی بازی می کرد و می خندید و مراعات احترام حضرت را نمی کرد. جعفر بن قاسم هاشمی که واقفی مذهب بود در مجلس حضور داشت ،حضرت متوجه وی گردید و فرمود: آگاه باش این مرد از این طعام نمی خورد، به زودی از ناحیه یکی از بستگانش به وی خبری خواهد رسید که عیش وی مکدر می شود.

وقتی که سفره را آوردند جعفر گفت: سخن علی بن محمد علیه السلام نادرست در آمد، بعد از این خبری نیست، به خدا سوگند آن مرد دستش را شست و به طرف غذا دراز نمود که غلامش از در خانه وارد شد و گریه می کرد ، به آن مرد گفت : مادرت را دریاب که از پشت بام افتاد و در حال مرگ است.

جعفر گفت به خدا سوگند بعد از این مذهب واقفه را ترک کردم و به امامت حضرت قطع پیدا نمودم5.

1- متوکل عباسی از سلاطین زمان حضرت است که مرحوم محدث قمی در کتاب تتمة المنتهی درباره شخصیت او می نویسد: متوکل مردی بود بد ذات و بد روش و با دودمان ابوطالب علیه السلام سخت دشمنی می کرد و آنان را به گمان و تهمت می گرفت و پیوسته در صدد اذیت و آزار آنها بود.

2-بحار الانوار ج50 ، ص127،ح 20.

3-همان ،ص 148و149.

4-القطره ج1، ص 435.

5-مدینة المعاجز،ج7،ص457.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94528004758051275969.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:20 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gifچهل حدیث هادویhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/qv0hr575dvpmujzlm58o1.gif



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif



1. یگانگی خدا




لَمْ یزَلَِ اللهَ وَحْدَهُ لاشیء معه ثُمَّ خَلَقَ الاشیاء بدیعاً و اختار لِنَفْسِهِ اَحْسَنَ الاَسماءِ؛ 1
خداوند از ازل تنها بود و چیزی با او نبود. سپس اشیا را به صورت نو ظهور آفرید و برای خودش بهترین نام‌ها را برگزید.

2. فروتنی

عن الامام الهادی(ع):
التواضع اَن تعطی الناس ما تُحِبُّ ان تُعطاهُ؛2
فروتنی آن است که با مردم چنان رفتار کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

3. نقد پذیری

لبعض موالیه: عاتِبْ فلاناً و قل له ان الله اذا اراد بِعَبْدٍ خیراً اذا عُوتِبَ قَبِلَ 3
امام هادی(ع) به یکی از دوستانش فرمود: فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بنده‌ای خواهد، هر گاه توبیخ شود، بپذیرد (و در صد جبران نقص براید).

4. جایگاه اجابت دعا

اِنَّ للهِِ بقاعاً یحِبُّ اَن یدْعی فیها فَیستَجیبَ لِمَن دَعاهُ و الحَیرُ منها؛4
همانا برای خداوند بقعه‌های است که دوست دارد در آنها به درگاه او دعا شود و دعای دعا کننده را به اجابت برساند، و حائر حسین(ع) یکی از آنهاست.

5. دنیا جایگاه آزمایش

ان الله جَعَلَ الدنیا دار بلوی و الآخره دار عقبی، و جَعَلَ بَلْوَی الدنیا لِثوابِ الاخرهِ سَبَباً و ثوابَ الاخرهِ مِنْ بَلْوی الدنیا عِوَضاً 5
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش، و آخرت را سرای رسیدگی، و بلای دنیا را وسیله ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71001673322332154524.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:20 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
6. ستمکار بردبار
اِنَّ الظالِمَ الحالِِمَ یکادُ اَنْ یعضی علیه بِحِلْمِهِ، و انَّ المُحِقَّ السَّفیه یکادُ ان یطْفِیءَ نُورَ حَقِّهِ بِسَفهِهِ 6
به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیله حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود و حق‌دار نابخرد، بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش کند.

7. انسان بی‌شخصیت

مَنْ هانَتْ علیه نَفْسَهُ فلاتَأمَنْ شَرَّهُ 7
کسی که خود را پس شمارد، از شر او در امان مباش.

8. حکمت ناپذیری دل فاسد

اَلْحِکْمَهُ لا تَنْجَعُ فی الطّباع الفاسِدَهِ 8
حکمت، اثری در دل‌های فاسد نمی‌گذارد.

9. خدا ترسی


مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق
فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛9
هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می‌شود.

10. اطاعت خیرخواه

مَنْ جَمَعَ لَکَ وَدَّهُ وَ رایهُ فَاجْمَعْ له طاعَتَکَ؛10
هر که دوستی و نظر نهایی‌اش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.

11. اوصاف پروردگار

اِنَّ اللهَ لا یوصَفُ اِلاَّ بِما وَصَفَ به نَفْسَهُ وَ اَنّی یوصَفُ الذَّی تَعجِزُ الحَواسُُّ اَنْ تُدْرِکَهُ وَ الاَوْهامُ اَنْ تَنالُهُ وَ الخَطَراتِ اَنْ تَحُدَّهُ وَ الاَبْصارُ عَنِ الاحاطَهِ بِه نَای فی قُرْبِهِ وَ قَرُبَ فِی نَایهِ، کَیفَ الکَیفَ بِغَیر اَنْ یقال: کَیفَ، وَ اینَ اْلاینَ بِلا أن یقالَ: اینَ هُو، مُنْقَطِعُ الکَیفِیهِ وَ الاینیهِ الواحِدُ الاَحَدُ، جَلَّ جَلالُهُ و تَقَدَّسَتْ اسْماؤُهُ؛ 11
به راستی که خدا جز بدانچه خودش را وصف کرده است، وصف نشود. کجا وصف شود آن که حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیده‌ها نگنجد، او با همه نزدیکی‌اش دور است و با همه دوری‌اش نزدیک، کیفیت و چگونگی را پدید آورده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده، بدون این که خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است، یکتای یکتاست، شکوهش بزرگ و نام‌هایش پاکیزه است.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71001673322332154524.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
12. رذایل اخلاقی

اَلْحَسَدُ ماحِقُ الحَسَناتِ، وَ الزَّهْوُ جالِبُ المَقتِ، وَالعُجْبُ صارِفُ عَنْ طَلَبَ الِْعِلْمِ داعٍ اِلی الغَمْطِ وَ الجَهْلِ، وَ البُخْلُ اَذَمُّ اْلاَخْلاقِ وَ الَّطَمَعُ سَجیهٌ سَیئَهٌ؛12
حسد نیکویی‌ها را نابود سازد، و فخر فروشی دشمنی آورد، و خودپسندی مانع از طلب دانش است و به سوی خواری و جهل فرامی‌خواند، و بخل ناپسندیده‌ترین خلق و خوی است، و طمع خصلتی ناروا و ناشایست است.

13. خدا، آری. روزگار، نه.
روزی یکی از یاران امام هادی(ع) که بر اثر تصادف با حیوانی صدمه دیده بود، بر آن حضرت وارد شد و با اشاره به زخم‌هایی که برداشته بود، به روزگار بد می‌گفت. آن حضرت، خطاب به او سخنی به این مضمون فرمودند: روزگار را ملامت نکن؛ زیرا همه حوادث عالم به دست خداوند است و روزگار هیچ نقشی در پیدایش امور ندارد و غیر خداوند به گونه مستقل در زندگی مردم مؤثر نیستند و نیز فرمودند: «لاتَعُدْ و لاتَجْعَل للایام صنعاً فی حکم الله؛ یعنی برای روزگار اثر و نقشی در حکم خداوند، به حساب نیاور و قرار مده.».
آن شخص با شنیدن سخنان امام، به واقعیت امر، آگاه شد و توبه کرد.13

14. نتیجه بی اعتنایی به مکر خدا

من اَمِنَ مَکرَ الله و الْیمَ اَخْذِهِ، تَکَبَّرَ حَتی یحِلَّ به قضاؤه و نافَذَ اَمْرُهُ، وَ مَنْ کان علی بینَهِ مِنْ رَبَّهِ هانَتْ علیه مَصائِبُ الدنیا و لو قُرِضَ و نُشِرَ؛14
هر که از مکر خدا و مؤاخذه دردناکش آسوده باشد، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خدا پرستی محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید؛ اگر چه (بدنش) قیچی شود و ریز ریز گردد.

15. تقیه

لو قلتُ اِنَّ تارِکَ التَّقیهِ کتارک الصَّلاهِ لَکُنْتُ صادقاً؛15
اگر بگویم: هر کس تقیه را ترک کند، مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفته‌ام.

16. شکرگزار و شکر

اَلشَّاکِرُ اَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَهِ الَّتِی اَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِاَنَّ النِّعَمَ مَتاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَِمٌ وَ عُقْبی؛16
شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمند‌تر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت کالای دنیاست و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.
17. دنیا جایگاه سود و زیان

اَلدُّنْیا سُوقٌ رَبِحَ فیها قَوْمٌ وَ خَسِرَ آخَروُنَ؛ 17
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دسته‌ای زیان بینند.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71001673322332154524.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
18. پرهیز از تملق



قال ابوالحسن الثالثُ(ع) لِرَجُلٍ و قَدْ اَکْثَرَ مِنْ اِفْراطِ الثَّناءِ علیه اَقْبِلْ علی شَأنِکَ، فَاِنَّ کَثْرَهَ المَلَقِ یهْجُمُ علی الظِّنَّهِ و اذا حَلَلْتَ مِنْ اَخِیکَ فی مَحَلِّ الثَّقَهِ، فَاعْدِلْ عَنِ المَلَقِ الی حُسْنِ النِّیهِ؛18
امام هادی(ع) به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود، فرمودند: از این کار خودداری کن؛ زیرا تملّق بسیار، بدگمانی به بار می‌آورد هنگامی که در نزد برادر مؤمنت مورد اعتماد و وثوق هستی، از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان بده.

19. جایگاه حسن ظن و سوءظن

اذا کان زَمانٌ العَدْلُ فیه اَغْلَبُ مِنَ الجَوْرِ فَحَرامٌ اَنْ تَظُنَّ بِاَحَدٍ سُوءاً حتی یعْلَمَ ذلک منه، و اذا کان زمانٌ الجَوْرُ اَغْلَبُ فیه من العدل فلیس لِاَحَدٍ اَنْ یظُنَّ بِاَحَدٍ خیراً مالم یعْلَمْ ذلِکَ مِنْهُ؛19
هر گاه در زمانه‌ای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آنکه (آدمی) بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانی ظلم بیش از عدل باشد، نباید به کسی خوش‌بین باشد، مگر اینکه به نیکی او یقین کند.

20. زیباتر از زیبایی

خَیرٌ مِنْ الخیر فاعِلُهُ، و اَجْمَلُ من الجمیل قائِلُهُ، و اَرْجَحُ من العلم حامِلُهُ، وَ شَرٌّ مِنَ الشَرِّ جالِبُه، وَ اَهُوَلَ مِنَ الهَوْلِ راکِبُهُ؛20
بهتر از نیکی، نیکوکاری است، و زیباتر از زیبایی، گوینده آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناک‌تر از وحشت، آورنده آن است.

21. توقع بی‌جا

لاتَطْلُبِ الصَّفا مِمَّنُ کَدَرْتَ علیه، وَلاَ الْوَفَاء لِمَنْ غَدَرْتَ به، و لا النُّصحَ مِمَّنْ صَرَفْتَ سُوءَ ظَنِّکَ الیه، فَاِنَّها قَلْبُ غَیرِکَ کَقَلْبِکَ له؛21
از کسی که بر او خشم گرفته‌ای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کرده‌ای، وفا طلب نکن، و از کسی که به او بدبین شده‌ای، انتظار خیرخواهی نداشته باش که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.

22. برداشت خوب از نعمت‌ها

اَلْقُوا النِّعَمَ بِحُسْنِ مُجاوَرَتِها وَ التَمِسُوا الزِّیادَهَ فیها بِالشُّکْرِ علیها، وَاعْلَمُوا اَنَّ النَّفْسَ اَقْبَلُ شَیءٍ لِما اُعْطِِیتْ وَ اَمْنَعَ شَیءٍ لِما مُنِعَتْ؛22
نعمت‌ها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی روآورنده‌ترین چیز است به آنچه به آن بدهی، و باز دارنده‌ترین چیز است، از آنچه آن را بازداری.

23. خشم بر زیردستان

اَلْغَضََبُ علی مَنْ تَمْلِکُ لَوْمٌ؛ 23
خشم به زیردستان از پستی است.

24. عاق والدین

اَلْعُقُوقُ ثُکْلُ مَن لَمْ یثْکَلْ؛ 24
نافرمانی(فرزند از پدر و مادر) مصیبت مصیبت نادیدگان است.

25. تأثیر صله رحم در طول عمر

اِنَّ الرَّجُلَ لَیکُونَ قَدْ بَقِی مِنْ ثَلاثون سَنَهً فَیکُونَ وُصُولاً لِقَرابَته وُصُولاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثَلاثه و ثلاثین سَنَهً، وَ إنَّهُ لَیکُونَ قَد بَقِی مِنْ أََجْلِهِِ ثَلاثٌ و ثلاثون سَنَهً فیکون عاقّاً لِقَرابَتِهِ قاطِعاً لِرَحِمِهِ، فَیجْعَلُها الله ثلاثَ سنینَ؛25
چه بسا شخصی که مدت عمرش سی سال مقدّر شده باشد، اما به خاطر صله رحم و پیوند با خویشاوندانش، خداوند عمرش را به 33سال برساند، و چه بسا کسی که مدت عمرش 33سال مقدر شده باشد، ولی به سبب آزردن خویشاوندان و قطع رحمش، خداوند عمرش را به سه سال برساند.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71001673322332154524.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
26. نتیجه عاق والدین

اَلعُقُوقُ یعَقِّبُ القِلَّهَ اِلَی الذِّلَّه؛26
نارضایتی پدر و مادر، کمی روزی را به دنبال دارد و آدمی را به ذلت می‌کشاند.
http://img.tebyan.net/big/1386/10/2531711301173112817492472339515157223135199.jpg
27. بی‌طاقتی در مصیبت

اَلْمُصِِیبَهُ للِصّابِرِ واحِدَهٌ وَ لِلْجازِعِ اِثْنَتانِ؛27
مصیبت برای صابر یکی است و برای کسی که بی‌طاقتی می‌کند، دوتاست.

28. همراهان دنیا و آخرت


اَلَنَّاسُ فی الدنیا بالاموالِ و فی‌الاخره بالاعمال؛ 28
میزان ارزیابی مردم در دنیا با اموالشان و در آخرت با اعمالشان است.

29. شوخی بیهوده

اَلْهَزْلُ فُکاهَهُ السُّفَهاءِ وَصَناعَهُ الْجُهّالِ؛29
مسخرگی، تفریح سفیهان و هنر جاهلان است.

30. زمان جان دادن

اَذُکُرُ مَصْرَعَکَ بَینَ یدَی اَهْلِکَ و لا طَبِیبٌ یمْنَعُکَ و لا حَبیبٌ ینْفَعُکَ؛30
وقت جان دادنت را نزد خانواده‌ات یاد کن که در آن هنگام طبیبی نیست که جلوی مرگت را بگیرد و نه دوستی که به تو نفع رساند.

31. نتیجه جدال

اَلمِراءُ یفْسِدُ الصَّداقَهَ القَدِیمَهَ وَ یحِلِّلُ العُقْدَهَ الوَثیقَهَ وَ اَقَلُّ ما فیه اَنْ تَکُونَ فیها الْمُغالَبَهُُ وَ الْمُغالَبَهُ اُسُّ اَسْبابِ القَطِیعَهِ؛31
جدال، دوستی قدیمی را تباه می‌کند و پیوند اعتماد را می‌گشاید و کمترین چیزی که در آن است، غلبه بر دیگری است که آن هم سبب جدایی است.

32. درک لذت در کاستی

اَلسَّهَرُ اَلَذُّ لِلْمَنامِ وَ الجُوعُ یزِیدُ فی طِیبِ الطَّعامِ؛32
شب بیداری، خواب را لذت بخش‌تر، و گرسنگی گوارایی غذا را زیاد می‌کند.

33. اسیر زبان

راکِبُ الحَروُنِ اَسیرُ نَفْسِهِ، وَ الجاهِلُ اَسِیرُ لِسانِهِ؛33
کسی که بر اسب سرکش سوار است، اسیر هوای نفس خویش و نادان اسیر زبان خوش است.

34. تصمیم قاطع


اَذْکُرْ حَسَراتِ التَّفْرِیطِ بِاَخْذِ تَقْدیمِ الْحَزْمِ؛34
افسوس خوردن کوتاهی در انجام دادن کار را، با تصمیم‌گیری قاطع جبران کن.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/71001673322332154524.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/12493399472449354762.gif
35. خشم و کینه‌توزی

اَلْعِتابُ مِفْتاحُ الثِّقالِ وَ العِتابُ خَیرٌ مِِنَ الحِقدِ؛35
سرزنش و تندی کلید کم مهری است، و سرزنش بهتر از کینه توزی است.

36. ظهور مقدّرات

المقادیرُ تُرِیکَ ما لم یخْطُرْ بِبالِکَ؛36
مقدرات چیزهایی را بر تو نمایان می‌سازد که به فکرت خطور نکرده است.

37. خودخواهان مغضوب

مَنْ رَضِی عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ علیه؛37
هر که از خود راضی باشد، خشم‌گیران بر او زیاد خواهند بود.

38. تباهی فقر

اَلْفَقْرُ شِِرَّهُ النَّفْسِ وَ شِدَّهُ الْقُنُوطِ؛38
فقر مایه آزمندی نفس و سبب ناامیدی زیاد است.

39. راه پرستش

لو سَلَکَ النّاسُ وادِیاً وسیعاً لَسَلَکْتُ وادِی رَجُلٍ عَبَدَ اللهَ وَحْدَهُ خالصاً؛ 39
اگر مردم به راه‌های گوناگون روند، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می‌پرستد، خواهم رفت.

40. آشکار نکردن برنامه‌ها

اِظْهارُ الشی قبل اَنْ یسْتَحْکِمَ مُفْسِدَهٌ له؛ 40
آشکار کردن هر کاری پیش از آنکه به سامان برسد، آفت آن کار است.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/18106184766327799656.jpg

[۱] . بحارالانوار، ج۵۴، ص۸۳.
[۲] . الکافی، ج۲، ص۱۲۴؛ وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۲۷۳، ح۲۰۴۹۷.
[۳] . وسائل الشیعه، ج۲، ص۱۸؛ مستدرک، ج۴، ص۴۷۴، ح۹۵۷۷.
[۴] . بحارالانوار، ج۹۸، ص۱۱۳.
[۵] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵.
[۶] . تحف العقول، ص۲۹۸.
[۷] . بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۰۰.
[۸] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰.
[۹] . بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۸۲.
[۱۰] . همان، ج۷۵، ص۳۶۵؛ تحف العقول، ص۴۸۳.
[۱۱] . بحارالانوار، ج۴، ص۳۰۳، باب ۴.
[۱۲] همان، ج۶۹، ص۱۹۹.
[۱۳] . وسائل الشیعه، ج۷، ص۵۰۹؛ بحارالانوار، ج۵۶، ص۳.
[۱۴] . تحف العقول، ص۴۸۳.
[۱۵] . وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۲۱۱.
[۱۶] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۴۱۷.
[۱۷] . همان، ج۷۵، ص۳۶۶.
[۱۸] . همان، ج۷۰، ص۲۹۵.
[۱۹] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب ۲۸.
[۲۰] . همان.
[۲۱] . همان.
[۲۲] . همان، ج۷۵، ص۳۷۰، باب۲۸.
[۲۳] . همان.
[۲۴] . مستدرک، ج۱۵، ص۱۹۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۹، باب۲۸.
[۲۵] . بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۰۳.
[۲۶] . همان، ج۷۵، ص۳۱۸، باب۲۸.
[۲۷] . مستدرک، ج۲، ص۴۴۵؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸، باب۲۸.
[۲۸] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
[۲۹] . همان، ۳۶۹.
[۳۰] . همان، ص۳۷۰.
[۳۱] . همان، ص۳۶۹.
[۳۲] . همان، ص۳۷۹.
[۳۳] . همان، ص۳۶۹.
[۳۴] . همان، ص۳۷۰.
[۳۵] . همان، ص۳۶۹.
[۳۶] . همان، ص۳۷۹؛ اعلام الدین، ص۳۱۱.
[۳۷] . بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۸.
[۳۸] . همان، ص۳۶۸.
[۳۹] . همان، ج۶۷، ص۱۱۲.
[۴۰] . تحف العقول، ص۴۵۷.

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/86219079908146211065.jpg

ماجرای خواندنی احترام امام هادی (ع) به علما

حجت‌الاسلام والمسلمین باقر شریف قرشی مولف و نویسنده حوزوی در کتاب زندگانی امام الهادی(ع) به نقل یک ماجرای خواندنی از امام هادی (ع) و شیوه آن حضرت در احترام به علما پرداخته است.
به گزارش پژواك، این محقق حوزوی در کتاب خود با نقل سیره‌ای از آن حضرت آورده است امام هادى - عليه السلام - در بزرگداشت دانشمندان و انديشمندان مى كوشيد و به آنها توجهى خاص داشت و آنان را بر ديگر مردم برتر مى شمرد زيرا آنان سرچشمه نور و آگاهى در زمين هستند. از كسانى كه مورد تجليل امام قرار گرفت، فقيهى بود كه با يكى از نواصب و مبغضين اهل بيت به مناظره پرداخته و او را مغلوب ساخته بود، آن فقيه پس از چندى به زيارت امام هادی (ع)آمد حضرت كه از مناظره او با ناصبى خبردار بود از ديدن وى شادمان شده او را در صدر مجلس ‍ نشاند و به گرمى با وى به گفتگو پرداخت . مجلس مملو از علويان و عباسيان بود. آنان در آنجا از اين توجه خاص امام رنجيده شدند و امام را مخاطب ساخته گفتند:

«چگونه او را بر سادات و بزرگان بنى هاشم مقدم مى دارى ؟...»

حضرت در پاسخ فرمود: از كسانى نباشيد كه خداوند متعال درباره شان فرمود: «( أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ». (1)

«آيا نديدى كسانى را كه بهره اى از كتاب آسمانى به آنها داده شده بود، فرا خوانده شدند تا كتاب خدا داور آنان باشد ليكن گروهى اعراض كرده روى گرداندند».

آيا كتاب خداوند متعال را به عنوان داور و حكم قبول داريد؟... همگى گفتند: «آرى ، يابن رسول اللّه ». و امام روش ‍ خود را - به استناد آيات قرآن - چنين مدلّل ساخت : آيا خداوند نمى گويد: « ی يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ». (2)

«اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه در مجالسى به شما گفته مى شود جاى باز كنيد شما نيز جاى باز كنيد تا خداوند براى شما گشايش دهد... تا آنجا كه مى گويد: و دانشمندان را درجاتى بالاتر مى دهد».

خداوند متعال همانطور كه مؤمن را بر غير مؤ من مقدم مى دارد،« مؤ من عالم» را بر« مؤ من غير عالم» برترى داده است . و باز خداوند است كه مى فرمايد: «خداوند مؤمنان اهل علم را درجاتى ، برترى مى دهد» آيا خداوند گفته است که خداوند نجيب زادگان و شريفان نسب دار را رفعت مى دهد! (نه این گونه نیست) ليكن حضرت باريتعالى با تاءكيد مى گويد:

« أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » (3) آيا آنان كه مى دانند و آنان كه نمى دانند با هم برابرند؟».

پس چرا از احترام و تجليل من نسبت به اين عالم كه مورد بزرگداشت خدا نيز هست رنجيده شده ايد، شكستى كه اين مرد به آن ناصبى با دلايل و براهين (قاطع)داد از هر شرافت مبنى بر نسب و تبار، بالاتر و برتر است .

دلايل و حجت هاى امام ، حاضرين را خاموش كرد ليكن يكى از بنى عباس حاضر در جلسه همچنان بر موضع نادرست خويش پافشارى كرد و گفت :

«يابن رسول اللّه ! شما اين مرد را بر ما مقدم داشتى و ما را پايين تر از او به حساب آوردى در صورتى كه او مانند ما نسبى چنين روشن و درخشان ندارد و از صدر اسلام تاكنون آن را كه نسبى شريف تر داشته باشد بر ديگران مقدم مى دارند...»

منطق اين شخص عباسى ، منطقى سست و بى بنياد است كه اسلام بدان كمترين بهايى نمى دهد، اسلام متوجه ارزش هاى والايى است كه هرگز چنين افرادى تصور آن را هم ندارند و به گوششان نخورده است . لذا حضرت طبق اصل قرآنى : « ادْعُ إِلِى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» (4) و دستور: « كَلِمُوا النّاسَ عَلى قَدْر ِ عُقُولِهِم » براى قانع كردن وى راه ديگرى در پيش گرفت و گفت :

«سبحان اللّه ! » آيا عباس كه از بنى هاشم بود با ابوبكر تيمى بيعت نكرد؟ آيا عبداللّه بن عباس پدر خلفاى عباسى و از خاندان بنى هاشم ، كارگزار عمر بن خطاب از بنى عدى نبود؟ پس چرا عمر افراد خارج از خاندان قريش را وارد شوراى شش نفره كرد (برای بیعت) ولى عباس را كه هاشمى و قرشى بود وارد شورا ننمود؟!

پس اگر برتر شمردن غير هاشمى بر هاشميان نادرست است، بايد بيعت كردن عباس با ابوبكر و كارگزارى عبداللّه بن عباس براى عمر را محكوم كنى و اگر آن كار اشكالى نداشت اين مورد هم مانند آن روا خواهد بود...».

معترض ، تاب اين استدلالات را نياورد خاموش گشت و ديگر دم نزد.(5)

1-سوره آل عمران ، آيه 23.
2- سوره مجادله ، آيه 11.
3- سوره زمر، آيه 9.
4- سوره نحل ، آيه 125.
5- « الاحتجاج» طبرسى ، ج 1 و 2، ص 454.



زندگانی امام علی الهادی(ع)-باقر شریف قرشی

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82914064113473834936.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:22 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/06739963884010457176.gif


امام هادی علیه السلام در کلام مقام معظم رهبری

در نبرد بین امام هادى علیه‏السّلام و خلفایى كه در زمان ایشان بودند، آن كس كه ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادى علیه‏السّلام بود؛ این باید در همه‏ بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد. در زمان امامت آن بزرگوار، شش خلیفه، یكى پس از دیگرى، آمدند و به درَك واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود .

همان‏طور كه امام پیش‌بینی فرمودند - كه حضرت را شهید كرد و خودش هم به فاصله‏ كوتاهى مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مُردند؛ یكى به ‏دست پسرش كشته شد، دیگرى به دست برادرزاده‏اش و به همین ترتیب بنى‏عباس تار و مار شدند؛ به عكسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادى و حضرت عسگرى علیهماالسّلام و در آن شدت عمل حکام، روز به ‏روز وسعت پیدا كرد و قوى‏تر شد.


یك روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه علیهم‏السّلام - به قدر سالها اثر مى‏گذاشت؛ یك روز از زندگى مبارك اینها مثل جماعتى كه سالها كار كنند، در جامعه اثر مى‏گذاشت.

این بزرگواران دین را همین‏طور حفظ كردند، والّا دینى كه در رأسش متوكل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصى باشند مثل یحیى‏بن‏اكثم كه با آن ‏كه عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یكِ علنى بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها به كل كلكِ آن كنده مى‏شد؛ تمام مى‏شد.

این مجاهدت و تلاش ائمه علیهم‏السّلام نه فقط تشیع بلكه قرآن، اسلام و معارف دینى را حفظ كرد؛ اینست خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیاى خدا. ا

گر اسلام انسان‌هاى كمر بسته نداشت، نمى ‏توانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیدارى اسلامى به‏ وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین مى‏رفت.

اگر اسلام كسانى را نداشت كه بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشرى و در تاریخ اسلامى نهادینه كنند، باید از بین مى‏رفت؛ تمام مى‏شد و اصلاً هیچ چیزش نمى‏ماند؛ اگر هم مى‏ماند، از معارف چیزى باقى نمى‏ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتى كه حالا از معارف اصلى‏شان تقریباً هیچ ‏چیز باقى نمانده است.

این‏ كه قرآن سالم بماند، حدیث نبوى بماند، این همه احكام و معارف بماند و معارف اسلامى بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشرى خودش را نشان دهد، كار طبیعى نبود؛ كار غیر طبیعى بود كه با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این كار بزرگ، كتك خوردن، زندان رفتن و كشته شدن هم هست، كه اینها براى این بزرگوارها چیزى نبود.


بیانات مقام رهبری به مناسبت شهادت امام هادى علیه السلام - 30/5/1383






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63760272068931006200.gif

M.A.H.S.A
05-25-2012, 11:22 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83089349727838260794.gif



«خدا را پیوسته برای هدایت مردم، حجت‌هاست.
امام هادى(ع)، هادى امت و هدایت‌یافته غیب بود.


فروغی که از خورشید وجودش می‌تابید،
روشن‌گر افکار و راهنمای مردم بیدار بود. ظلمت حاکم،
آن حق مظلوم را به زندان افکند و در حصر نهاد.

ولی آن نور زندانى، پیوسته روشنایی می‌بخشید
و بر دل‌های محبان حکومت داشت؛
نه با سلاح، که با فلاح؛ نه با قدرت نظامى،
که با فضیلت اخلاقى.

سخن‌چینان از جاذبه معنوی و برتری علمی‌اش
در آتش حسد می‌‌سوختند
و حاکمان، او را رقیب حکومت می‌دانستند.

او را از مدینه به سامرا بردند تا مدینه بی‌خورشید بماند
و پروانه‌ها، سرگردان و شیعه، پریشان،
ولی خلفای کوردل عباسى، کورتر از آن بودند
که فروغ جهان‌تاب او را درک کنند.

آنچه او را محبوب دل‌ها ساخته بود، پیوند با خدا،
تکیه بر خالق، غنای از مخلوق، وارستگی از دنیا،
وابستگی به ابدیت و دلدادگی به عبادت بود.

سلام بر جان روشن و ضمیر فروزانش که با نیایش و نجوا
با خدا مأنوس بود و سجاده و سحر،
گواه یک عمر تهجد و شب‌زنده‌داری‌اش بود».



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53455053611498775462.gif