توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *~♥~*گرامي باد سالروز آزاد سازي خرمشهر، شهرلاله هاي خونين*~♥~*
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:16 PM
http://shiaupload.ir/images/04jpdn83rwbhea7n5ua.gifhttp://shiaupload.ir/images/9wyt1gkjx2j70y2f00n.gif
ويژه نامه گراميداشت سالروز آزاد سازی
خرمشهر (شهر خون و حماسه)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:18 PM
http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif
فتح خرمشهر فتح خاك نيست، فتح ارزشهاي اسلامي است.
خرمشهر شهر لاله هاي خونين است.
" خرمشهر را خدا آزاد كرد."
امام خمينی (قدس سره)
http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:19 PM
آنان كه خونین شهر را زنده كردند
به دست كساني كه خرمشهر را كشتند نگاه كنيد. به ناخنهايي كه چشم نخلها را در آوردند نگاه كنيد.
به نقشههايي كه اروندرود را به طرف عراق كشيده است نگاه كنيد. لعنت به اسپريهاي ساخت عراق كه روي ديوارهاي خرمشهر نوشت:
آمدهايم كه بمانيم. نگاه كنيد به برق سرنيزههايي كه درختان «كنار» و «اكاليپتوس» را در آستانه مسجد جامع سر بريدند.
حيف از انعكاس آبهاي اروند كه در آن نوزده ماه به صورت خواب زده سربازان عراقي تابيده بود.
لعنت به آن افسر عراقي كه در اطلاعيه نظامي نوشته بود: خرمشهر مثل بالشتي است كه بصره بر آن خوابيده است، از آن دفاع كنيد!
اين خبر هم خوب است؛ شهرداري بصره خط اتوبوسراني بصره - خرمشهر و بالعكس را داير ميكند. حالا... حالا به صف سربازان عراقي كه در كنار قصر شيخ خزعل منتظرند تا مسافران اردوگاههاي ايران شوند، نگاه كنيد. به زانوان لرزان سرهنگ «احمد زيدا» كه ميدان مين را آلوده كرد، نگاه كنيد.
به سرهنگ بيچاره «جواد اسعد شيتنه» و سرهنگ «صلاح القاضي» كه به خاطر بيلياقتي در دفاع از خرمشهر، سينهشان در مگسك جوخه اعدام قرار گرفت، نگاه كنيد. حالا نگاه كنيد به دستِ عقيقنشانِ كساني كه خرمشهر را زنده كردند. نگاه كنيد.
خجالت نكشيد، يك نگاه حلال است
http://www.shiaupload.ir/images/85076290555353060430.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:27 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76975343335161486176.jpg
آمدم ای مأمن ارواح پاک
جان بگیرم در تو ای گلگونه خاک
کوچه هایت آشنای درد بود
خانه ات جولانگه نامرد بود
سانه هایت زخمی شلاقهاست
نخلهایت ، سوگوار بس عزاست
شهر من ، ای بستر دریای خون !
در تو جاری ، معنی قرآن کنون
ای صدافتهای عریان را ، ندیم
در بسیط رویش ایمان ، مقیم
تل خاک تو ، نشان از خانه هاست
بازوانت ، زخمی بیگانه هاست
ای قساوتهای دشمن را نشان
در هجوم وحشی قابیلیان
قامت سبز تو را خون رنگ رد
چهره ات را، دست دشمن چنگ زد
ماند خالی ، از تپش گهواره ها
بی سوار و غرقه در خون باره ها
از هجوم زخم چنگیز تتار
در کبودای تن تو ، یادگار
دیده ات ، بر چهر دشمن بسته است
آه ، می دانم که شمت خسته است
شاهد معراج انسان تاخدا
عرصه پیمان انسان با خدا
خون مردانت اگر بر خاک ریخت
نور ایمان بود و از افلاک ریخت
کودکانت ، گرچه در خون خفته اند
قصه بیداری ما گفته اند
قامت ستوار تو ، باز استوار
می نماید سبز در این گیرودار
شهر من ، ای شط پر خون آمدم
هان ! مپرس این جاده را چون آمدم !
زخمها در سینه دارم ، ریش ریش
نعش یاران برده ام بر دوش خویش
دیده ام ، تن های بی سر را به خاک
سینه ها دیدم فراوان ، چاک چاک
آسمان ، در چشم یاران تنگ شد
مسجد و محراب از خون ، رنگ شد
سنگ و خاک جاده با خون شسته ایم
زیر آوار ، آشنایان جسته ایم
این همه بیداد ، آخر بگذرد
زخم تیر و تیغ و خنجر ، بگذرد
شهر من ! ای شهر پر آوای درد
ای نشان پایداری در نبرد !
زیر هر گامی شقایق کاشتیم
تا که این پرچم فرا افراشتیم
قلب تاریخ زمینی شهر من !
غرقه در خون این چنینی شهر من !
حسین اسرافیلی
http://www.shiaupload.ir/images/63745357205551207199.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:29 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26324200204547914402.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/26324200204547914402.jpg)
بياد فرمانده شهيد خرمشهر سيد محمد جهان آرا
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويــــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارانت پر ثمر گشته
آه و واويلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
اي نخل غلتيده به خون
اشكي از شادي
هم چو من بفشان ... روز آزادي
خيل ياران را ... خيز و ياري كن
دشت شادي را ... آبـياري كن
نخل در آ تش شعله ور
گر چه شد بي سر
نو بتي د يگر گشته بار آور
شهد پيروزي خوشـهء خرما
زورق و من ... ماهي و دريا
ممد نبودي ببيني
گريهء باران لاله روياند از تربت ياران
گشته آبادان هرچه ويران شد
تربـت ياران گلباران شد
«ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
ممد نبودي ببيني شهر آزاد گشته
خون يارا نت پر ثمر گشته
آه و و ا و يـــلا... كو جهان آرا
نور دوچشمان تر ما »
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_776.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:30 PM
خرمشهر همان شهر عشقى است كه بسيارى از سالكان حماسه آفرين با قطرات خون خويش آن را پيمودند و يك شبه راه صدساله را در نورديدند:
اين طايفه از تبار عشقند همه
جان سوخته از شرار عشقند همه
ديباچه عمرشان به خون رنگين است
زنهار كه پاسدار عشقند همه
خرمشهر قبل از جنگ تحميلى در رديف يكى از مناطق ممتاز ايران و حتى خاورميانه به شمار مىرفت اين ديار بركرانه اروند رود و همسايه ديوار به ديوار آبادان از تمامى امكانات مناسب براى يك زندگى پوياى شهرى استفاده مى كرد، راه آهن پرتحرّك و فعّال كه مبدأ راه آهن جن وب بود، فرودگاه بزرگ و بينالمللى كه روزانه متجاوز از شصت پرواز در آن انجام مى گرفت.
بندرى فعّال و استراتژيك كه سرآمد بنادر ايران و حتى منطقه آسياى جنوب غربى بود، صاحبان كشتىها علاقه داشتند براى باربرى و توقّف در اسكلههاى رودخانه اين شهر لحظاتى در اين سامان بياسايند. بندرى كه شاهرگ حياتى ورود و خروج و چرخه اقتصاد ايران بود.
شهرى با مساجد با صلابت، حسينيههاى متعدّد، مردمانى مشتاق به خاندان طهارت به نحوى كه خرمشهر را به نجف ثانى مبدّل كرده بود، شهرى با بهترين آب آشاميدنى كه كشاورزى نيز در آن رونق فزاين دهاى داشت. اين بندر سوق الجيشى دوبار توسط استعمارگران به اشغال در آمد، يكى توسط دولت عثمانى در سال 1262 ه.ش (1883 ميلادى) و ديگر در سال 1235 ه.ش (1856 م) كه متجاوزان انگليسى آن را متصرف گرديدند.(1)
مردمى صميمى و متدين در اين شهر روزگار مىگذرانيدند تا آن كه رژيم بعثى حاكم بر عراق آسايش آنان را با تحريك استعمار جهانى و براساس محاسبهاى غلط، برهم ريخت. توفان تهاجم ماهها پيش از يورش و تهاجم سبعانه رژيم استبدادى حاكم بر عراق، خرمشهر دستخوش بحرانهاى سياسى و امنيتى بود، قواى مهاجم از مدّتها قبل نيروهاى خود را براى فتح اين شهر ساماندهى نموده و با توزيع سلاح و مهمات و تشديد تبليغات سياسى و روانى زمينه را براى به رهبردارى از نيروهاى موسوم به خلق عرب آماده كرده بودند.
درگيرىهاى مرزى كه در گذشته كم و بيش رخ مىداد در نيمه اول سال 1359 ه.ش شكل شديدى به خود گرفت و در حجم و فواصل آن تغييرات محسوسى بوجود آمد و همين امر سبب اعزام بخشى از نيروهاى سپاه به مرز خرّمشهر گر ديد.
در پى طراحى تهاجم نظامى عراق به سرزمين ايران، لشكر تقويت شده 3 زرهى عراق پس از آن كه تيپ 33 نيروى مخصوص نيز تحت امر آن قرار گرفت در تاريخ 31 شهريور 1359 به دنبال ده روز درگيرى در مرز خرمشهر و هم زمان با حمله سراسرى، يورش خود به اين شهر را آغاز كرد.
http://www.design-warez.ru/uploads/posts/2009-09/1252911060_4520686_70.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34656731712215639956.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34656731712215639956.jpg)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:33 PM
چه غريبانه رفتيم
اشك از دیدگان همه جاری است، غم درچهرهها موج میزند، دیگر مردم مجبور بودند شهر را ترك كنند، كودكان بهانه پدر را میگیرند و مادران قرآن به دست به دنبال بدرقه فرزندان غیورشان شهر را ترك میكنند.
ماندن جایز نیست و این تنها باری است كه مجبور به عقب نشینی بودیم و آن هم به خاطر این كه ناموسمان به خطر نیافتد.
۴۰روز مقاومت ودر پی آن به شهادت رسیدن شمار زیادی از مردم بیدفاع در زیر شدیدترین حملات دشمن سرانجام در روز چهارم آبانماه سال۵۹مجبور به عقب نشینی شدیم، شهر با همهی امیدهایش به تصرف ناپاكان درآمد.
شهرغارت شد، چاهها خشكید، سبزهها سوزانده و نخلها سر بریده شدند.
آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه بشنود و ببیند كه چگونه تو را به دست آوردیم از دستش دادیم.
خونین شهر را همهبه خاطر دارند، شهری كه گیسوان دختران و زنان به دست نامردان بریده شد و به عنوان نماد به دیوارهای شهر نصب شد.
شهری كه رژیم بعث عراق یك مدرسه دخترانه را به اسارت برده و اعضای خانواده را كنار دیوار حیاط منازل به صف كردند و به گناه خرمشهری بودن به گلوله بستند.
این همان شهری است كه بر گردن پدربزرگ و مادربزرگ هایش این عزیزان دل میهن، گردنبند نارنجك آویختند.
۵۷۸روز بعد! ساعت۲۲روز اول خرداد۶۱است عملیات محاصره دشمن توسط رزمندگان با رمز "یا علی ابن ابیطالب" در عملیات بیتالمقدس آغاز شده و در گام نخست بچههای "یگانهای فتح" دشمن را در پلیس راه منهدم كردند.
این اولین خبر درگیری است خبر ازچهارمین محور قرارگاه فتح به قرارگاه كربلا رسید.
پل نو تصرف شد و پس از۴۸ساعت مبارزه سنگین رزمندگان در روز سوم خرداد به مسجد جامع رسیدند.
در عملیات بیتالمقدس۸۰درصد نیروهای هفت لشگر عراق نابود شدند و۳۰ فروند هواپیماهای آنان منهدم گشت ،۱۰۵دستگاه تانك،۵۶دستگاه خودرو و یك فروند بالگرد به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد.
در این عملیات همچنین بیش از۱۹هزار سرباز بعثی به اسارت رزمندگان درآمدند و تلفات سنگینی بر ماشین جنگی دشمن وارد آمد بطوری كه پس از این حمله رژیم بعث بطور یكطرفه اعلام كرد، ظرف مدت۱۰روز به مرزهای بینالمللی باز خواهد گشت.
لحظه شماری برای آزادی خونین شهر! قلب میلیونها ایرانی پر غرور اما خسته از جنگ در سینه میتپد،۴۸ساعت تلاش رزمندگان سر افراز كشور در حال نتیجه دادن است.
آری مقایسه فرماندهان اسلام در برابر فرماندهان بعثی چه عبث است همه میدانیم كه چگونه آنان از وجود خود گذشته و برای شهادت آماده بودند.
صبح روز سوم خرداد سال۶۱است اكنون صدای آشنایی از رادیو به گوش می رسد، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "خرمشهر، شهر خون و قیام آزاد شد".
این صدا بسان انفجار بزرگ نه در جای جای ایران بلكه جهان شنیده شد، آری خرمشهر پس از۵۷۸روز اسارت خود به دست مزدوران بعثی به دست فرزندان امام آزاد شد.
و مردم به یاد آوردند ایثار پیر و جوان این مرز بوم را و زمزمه كردند كه :
" ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته"،
"خون یارانت پر ثمر گشته"،
"آه و واویلا ...".
"امیدم گشته ناامید، به از هجر تو"،
"یاران میآیند اندر پی تو"، "آه و واویلا....".
http://www.shiaupload.ir/images/64847905169720121586.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:36 PM
و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .
SIZE][/B]۴۰۰نهال نو رسته را از دست دادیم و اسطورههای میادین۴۵روز بیخواب مقاومت كردند اما با این صدای معجزهآسا رزمندگان سلحشوربرتربت پاك خرمشهر بوسه زدند و وفای به عهد كردند.
آری آنان اعلام كرده بودند كهای خرمشهر! " دوباره برمی گردیم." نفسها خسته، صداها خسته، پوتینهای آغشته به خون از برادران رزمنده ولی هنوز نور خدایی در دلها روشن است طنین فریاد "الله اكبر" طنین انداز است.
میلیونها انسان در جای جای میهن عزیز سجدهشكر بهجای آوردند و "خرمشهر آزاد شد" و این نوید آزادی كسانی است كه دلاورانه جنگیدند و شهادت را عاشقانه پذیرا شدند.
امام شهیدان اعلام كرد، كه دست بسیجیان و رزمندگان را میبوسم و بر این بوسه افتخار میكنم؟
در آن روز خرمشهر تنها به ساكنان آن تعلق نداشت بلكه متعلق به تمامی مردم ایران بود، زیرا خرمشهر مانند كودك گم شدهای بود كه به دامن مادرش بازگشته بود.
ای خونین شهر! چه جوانان، نوجوانان، سالمندان و كودكانی را در آغوش گرمت با خون دل نگاه داشتی و اسیران خاك را چه خوب بزرگ كردی و سر زنده، نگذاشتی به دست نامردان عراقی بیافتند.
آری صدام و صدامیان تقاص تمامی خونهای به ناحق ریخته شده را از شیره های جانشان پس دادند.
خونین شهر همه میدانیم كه هدف بیگانگان از تهاجم به مردم این كشور نه تنها سرقت اقتصاد و منابع مالی، بلكه تسلط فرهنگی و اشاعه اسارت و پوچی در بین ملت بوده است.
حماسه سوم خرداد تجلی ربانی رهروان نور است این روز، روز فتح ارزش ها است ارزشهایی كه برای تثبیت آن جانهای معزز و معظمی نثار شد.
در این ایام پرفتنه كه دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین از هرسو آماده هجمه بودند و بیشرمی را به حدی رساندند كه به شریفترین و مقدسترین مكان های مورد احترام همه مسلمانان تعدی و بیحرمتی میكنند.
رزمندگان سوگند یاد كردند كه هرگز از خط عشق به انقلاب اسلامی و صیانت از مرزهای جغرافیایی و معنوی كشور اسلامی قدمی به عقب بر نداریم.
فتح خرمشهر با وجود استحكامات، تجهیزات، كمكهای نظامی و اطلاعاتی جهانیان فقط با كمك و یاری " ید الهی " آزاد شد.
http://www.shiaupload.ir/images/87678316737244741284.gif
[/FONT]
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:38 PM
ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟
شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟
به گزارش تابناک ، شاید خیلی ها هنوز سرود زیبایی که در وصف شهید محمد جهانآرا فرمانده سپاه خرمشهر سروده شده را به خاطر داشته باشند. در آن زمان ورد زبان هر ایرانی این سرود زیبا بود با این اشعار: ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته... سراینده اشعار این سرود زیبا کیست؟ آقای عزیزی. فردی که برای دل خودش شعر میگوید، متولد خطه خوزستان و از همرزمان جهانآرا ، حاضر در دفاع از خرمشهر تا آخر و حاضر در آزادی خرمشهر تا لحظه آخر و کسی که از سال ۶۲ در اراک ساکن شده ..
فکر و اساس سرودن شعر در وصف جهانآرا چگونه بود؟
جهانآرا بسیار آرام و دوست داشتنی بود و جاذبه خاصی در او وجود داشت. در اولین سالگرد شهادت وی به تهران میرفتیم.
در اتوبوس دوستان پیشنهاد کردند که شعری درمدح شهید جهانآرا تهیه شود تا در مراسم ایشان همه با هم بخوانند.
در این فاصله که در اتو بوس بودم این شعر را آماده کردم. البته خود نوای این شعر یک نوحه قدیمیاست که با یکسری تغییرات کلی و اساسی آن را به صورت فعلی که رایج است تبدیل کردم.
اولین بار شعر را چه کسی خواند؟
اولین بار در مراسم سالگرد جهانآرا خودم خواندم بعد آن را به حسین فخری که عضو سپاه خرمشهر بودند دادم و ایشان نیز آن را به غلام کویتی پور دادند.
درسال ۶۴ به پیشنهاد کویتی پور تغییراتی در آن دادم. البته آن زمانی که وی این شعر را خواندند من درمنطقه مهران بودم و در آنجا دیدم یکی از بچه های دزفول این شعر را زمزمه میکند و برایم جای تعجب بود که وی این شعر را از کجا بهدست آورده.
از او سوال کردم و گفت، شب گذشته کویتی پور آن را خوانده و من هم تعدادی از ابیات آن را حفظ کردم.
آیا سرودن این اشعار با یک انگیزه درونی خاص بود؟
این اشعار خودشان به سراغ آدم میآیند و در آن فضا که قرار بگیری آن روحیه ایجاد میشود و مثل یک رایحه دلنشین یا یک ابر زودگذر است که باید سریع آن را جذب کنی و به آن سبک و سیاق بدهی تا ماندگار شود و در غیر این صورت میگریند و میروند بهطور مثال در مورد شعر زیر که کویتی پور خوانده بودند همان شعر «یاران چه غریبانه رفتند از این خانه» یک شاعر دیگر این شعر را گفته بود و من هم بدون آنکه از شعر وی اطلاعی داشته باشم شعری با همین سبک و سیاق درمدح خرمشهر سرودم به کویتی پور دادم که وی نیز این اشعار را با هم تلفیق کرد و این سرود یاران چه غریبانه را خواندند که چند بیت از اشعار آن توسط من سروده شده است.
منبع:
(http://www.azzahraqr.net/forum/go.php?url=http%3A%2F%2Fwww.jahannews.com%2Fvdcbfz b8grhb0zp.uiur.html)
http://www.design-warez.ru/uploads/posts/2009-09/1252911060_4520686_70.gif (http://www.azzahraqr.net/forum/go.php?url=http%3A%2F%2Fwww.jahannews.com%2Fvdcbfz b8grhb0zp.uiur.html)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35678881929275491954.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:39 PM
پیام حضرت امام خمینی قدس سره به مناسبت فتح خرمشهر
با تشکر از تلگرافاتی که در فتح خرمشهر به این جانب رسیده است، سپاس بی حد بر خداوند قادر که کشور اسلامی و رزمندگان متعهد و فداکار آن را مورد عنایت و حمایت خویش قرار داد و نصر بزرگ خود را نصیب ما فرمود؛ و این جانب با یقین به آن که «مَا النصرُ اِلاّ مِن عندِ الله» از فرزندان اسلام و قوای سلحشور مسلح که دست قدرت حق از آستین آنان بیرون آمد و کشور بقیة الله الاعظم ارواحنا لمقدمه الفدا را از چنگ گرگان آدمخوار که آلت هایی در دست ابرقدرتان خصوصاً امریکای جهانخوارند، بیرون آورد .
و ندای «الله اکبر» را در خرمشهر عزیز طنین انداز کرد و پرچم پرافتخار «لا اله الا الله» را بر فراز آن شهر خرم که با دست پلید جنایتکاران غرب به خون کشیده شده و خونین شهر نام گرفت، - به اهتزاز در آورد – تشکر می کنم و آنان فوق تشکر امثال من هستند.
آنان به یقین مورد تقدیر ناجی بشریت و برپا کننده ی عدل الهی در سراسر گیتی روحی لتراب مقدمه الفدا می باشند.
آنان به آرم «ما رمیتَ اِذ رمیتَ و لکنَّ الله رَمی» مفتخرند. مبارک باد و هزاران بار مبارک باد بر شما عزیزان و نورچشمان اسلام این فتح و نصر عظیم که با توفیق الهی و ضایعات کم و غنایم بی پایان و هزاران اسیر گمراه و مقتولین و آسیب دیدگان بدبخت که با فریب و فشار صدام تکریتی این ابرجنایتکار دهر به تباهی کشیده شدند، سرافرازانه برای اسلام و میهن عزیز افتخار ابدی هدیه آوردید
و مبارک باد بر فرماندهان قدرتمند که فرماندهان چنین فداکارانی هستند که ستاره درخشنده ی پیروزی های آنان بر تارک تاریخ تا نفخ صور نورافشانی خواهد کرد و مبارک باد بر ملت عظیم الشأن ایران، این چنین فرزندان سلحشور جان بر کفی که نام آنان و کشورشان را جاویدان کردند
و مبارک باد بر اسلام بزرگ این متابعانی که در دو جبهه ی جنگ با دشمنان باطنی و دشمن ظاهری پیروزمندانه و سرافراز امتحان خویش را دادند و برای اسلام سرافرازی آفریدند و هان ای فرزندان قرآن کریم و نیروهای ارتشی، سپاهی، بسیجی، ژاندارمری، شهربانی و کمیته ها و عشایر و نیروهای مردمی داوطلب و ملت عزیز، هشیار باشید که پیروزی هر چند عظیم و حیرت انگیز است، شما را از یاد خداوند که نصر و فتح در دست اوست غافل نکند و غرور فتح، شما را به خود جلب نکند که این آفتی بزرگ و دامی خطرناک است که با وسوسه ی شیطان به سراغ آدم می آید و برای اولاد آدم تباهی می آورد و من با آن که به همه ی شما اطمینان تعهد به اسلام دارم، از تذکری که برای مؤمنان نفع دارد باید غفلت نکنم.
چنانچه از نصیحت به حکومت های همجوار و منطقه دریغ ندارم و آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم، دولت و ملت پیروزمند ما از موضع قدرت سخن می گویند و من به پیروی از آنان به شما اطمینان می دهم که اگر از اطاعت بی چون و چرای امریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید و شما بدانید آن قدر که ابرقدرت ها از صدام این نوکر چشم و گوش بسته پشتیبانی کردند، از شماها که قدرت های کوچک و حکومت های ضعیف هستید، پشتیبانی نمی کنند و شما عاقبت این جنایتکار و هم قطار جنایتکارش شاه مخلوع را به عیان دیده اید.
قدرت های بزرگ پیش از آن که از شما استفاده نمایند، از شما طرفداری نمی کنند و شماها را برای منافع خویش به هلاکت می کشند و من نصحیت برادرانه به شما می کنم که کاری نکنید که قرآن کریم برای برخورد با شما تکلیف نماید و ما به حکم خدا با شما رفتار کنیم، و یقین بدانید که امثال حسنی مبارک مصری و حسین اردنی و دیگر هم جنایتکاران آنان برای شما نفعی ندارند و دین و دنیای شما را تباه می کنند و اگر با نشست های خود بخواهید «طرح کمپ دیوید» یا فهد را که مرده اند، زنده کنید
که ما خطر بزرگ برای کشورهای اسلامی خصوصاً حرمین شریفین می دانیم .
اسلام به ما اجازه سکوت نمی دهد و این جانب در پیشگاه مقدس خداوند تکلیف الهی خود را ادا نمودم، اکنون دست تضرع و دعا به سوی خالق یکتا بلند کرده و برای قوای مسلح اسلام و فداکاران قرآن کریم و میهن عزیز ایران دعا می کنم و سلامت و سعادت و پیروزی آنان را خواستار هستم. سلام و درود بی پایان بر فرماندهان قوای مسلح و بر رزمندگان فداکار و بر ملت دلیر ایران عزیز وسرشار از شادی ها.
والسلام علی عباد الله الصالحین
روح الله الموسوی الخمینی
سوم خرداد ماه 1361
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:41 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90681767505850260684.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90681767505850260684.gif)
شهر من، ای شهر پیكر سوخته!
باغ و بستانت سراسر سوخته
با سموم بادها بر دامنت
بید بندهای تناور سوخته
خاطرات سبز تو دیریست دیر
با شقاقی های پرپر سوخته
روی دشت سینه خونین تو
سرو پژمرده، صنوبر سوخته
زنبق و یاس و گل و نسرین تو
در هجوم باد صرصر سوخته
ایستاده بر فراز شانه ات
نخل قد افراشته سر سوخته
در كنارت مادر از داغ پسر
خواهر از داغ برادر سوخته
در دل و در سینه و پهلوی تو
دشنه و شمشیر و خنجر سوخته
از فراق سینه سرخان شهید
اشك در چشم كبوتر سوخته
نغمه هایت در گلو خشكیده است
مثل پروازی كه در پر سوخته
نی شگفت از غصه ات در آسمان
گز هزاران مهر و اختر سوخته
غم مخور ای قهرمان شهر نجیب!
دشمنان را می به ساغر سوخته
قهرمانان تو جاویدان شدند
دشمنت با قهر داور سوخته
سبز می گردی در آغوش بهار
این بهارستان پیكر سوخته!
سیمین دخت وحیدی
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74401522995975931932.gif)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:42 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/99109010477356976743.jpg
نخلها هنوز ايستادهاند...
چه روز باشكوهي است سوم خرداد، روزها و شبهاي منتهي به آن، سراسر خاطره و نيايش است و چه باشكوه كه نخلها همچنان ايستادهاند. نخلها هنوز ايستادهاند تا مقاومت را به رخ تاريخ بكشند، كارون همچنان جريان دارد تا رفتن و پيوستن را متجلي سازد.
نخلها هنوز ايستادهاند تا ما بدانيم مردان و زنان اين سرزمين چگونه از خود عبور كردند...
نخلها بيدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سكوت و ستاره ميگويند، نخلها ايستادهاند، خدايا ! فردا چه خواهد شد...
خدايا چه ميشود اگر خورشيد بر سرزمين طلايي "خرمشهر" فرود آيد و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پيشاني اين سرزمين سجده كند.
خدايا سزاوارست اگر ستارهها يكي يكي بر زمين آيند تا در برابر عظمت فرزندان اين خاك كرنش كنند.
روبروي مسجد جامع خرمشهر، ايستادهام چه رازها در خود دارد و چه سكوتي كه سرشار از ناگفتههاست، چه ايثارها به ياد دارند، احساس ميكنم ديوارهاي مسجد نيز خاضعانه در برابر صبوري دادن سرزمين آتش و خون تعظيم ميكند.
چه عظمت باشكوهي، چه لحظه فراموشنشدني، و چه لبخند زيبايي است كه روز و آفتاب بر شهيدان روا ميدارند. چه زيباست شكوه باران كه قامتش را براي شهيدان خم ميكنند.
خدايا! كجايند آن مردان به ادعايي كه از نور هديه ميچيدند.
كجاست فرياد الله اكبر مردان خدايي كه قلب دشمن را ميشكافتند.
خدايا! صداي گلوله رانشنيدهام، صداي زوزه خمپاره رانشنيدهام.صداي سوت نارنجك را نشنيدهام، رد گل آلود پاي دشمن را نديدهام اما به ياد دارم غارت خانه و كاشانه مردم را ... چگونه ميتوان از ناجوانمردي سيمهاي خاردار و ميدان مين نگفت.
چگونه ميتوان كتاب تاريخ را بست و نگفت كه دشمن چگونه به خود اجازه داد شهري را ويران، مادري را منتظر و فرزندي را از خانهاش بيرون كند.
چگونه ميتوان آرام نشست و بر سوگ "لالههاي سرخ"با باران همراه نشد.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05591041866732440764.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05591041866732440764.jpg)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:44 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80743553339497508386.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/80743553339497508386.jpg)
آژیر پیروزی در خیابان آزادی
مژده فتح خرمشهر
در ساعت چهار بعدازظهر
در خیابان آزادی
غریو شادی در توفان حنجرهها
و زلال اشک شوق
در سپیده چشمان شهر
شهر در التهابی دیگر گونه
جعبههای شیرینی از دست
بر دستی میچرخد
خط ویژه آمبولانس
با مجروحان جنگی
و آژیرهای پیروزی
بوی خوش حماسه مردان خرمشهر را
در خیابان آزادی میگستراند
آمبولانسی میگذرد
دلم را پرتاب میکنم
آمبولانسی میگذرد
چشمم را پرتاب میکنم
آمبولانسی میگذرد
حنجرهام را پرتاب میکنم
آمبولانسی میگذرد
و دیگر دستهایم خالیست
و پیشانیام خیس میشود
و شرمی سنگین
بر پلکهایم مینشیند
خدایا خدایا
من چقدر کوچک هستم
در ساعت چهار بعدازظهر
در خیابان آزادی
خدایا خدایا
من چقدر کوچک هستم
وقتی گرمای جبهههای جنوب را نچشیدهام
من چقدر کوچک هستم
وقتی سنگرهای خون و خمپاره را نجنگیدهام
من چقدر کوچک هستم
وقتی که با رمز «یا علی ابنابیطالب»
توفانی از پیروزیها را بر پا نکردهام
خدایا خدایا
من چقدر کوچک هستم
وفتیکه بیشمار شبها را
از تنگنای سنگر
به سحر پیوند ندادهام
من چقدر کوچک هستم
وقتی که بیشمار روزها را
از پشت دروازههای خونینشهر
برای پیروزی دست تکان ندادهام
خدایا خدایا
در ساعت چهار بعدازظهر
من چه لال هستم
وقتی که آمبولانسها
آژیر پیروزی را در خیابان آزادی سر دادهاند
خدایا خدایا
من چقدر کوچک هستم
و دریا مردان حماسه بیتالمقدس چقدر بزرگ هستند
خدایا خدایا
من تمام آزادیام را به آنان مدیونم
و آنچه بزرگوار و بیطلب
از روبه رویم
بسان سبکسیرترین پرندگان عبور میکنند
درست در ساعت چهار بعدازظهر
سنگینترین شرم بر پیشانیام نشسته
و رخوتی دردناک
با زانوانم گره خورده است
چشمان تیرهام را به هر سو میچرخانم
دیگر هیچچیز را نمیبینم
جز چراغ گنبد مسجد
که جهان را به روشنایی دعوت میکند
و دستانی سبز را که مرا از ساعت چهار بعدازظهر
به سپیده فتح خرمشهر پرتاب میکند.
محمدرضا عبدالملکیان
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94209998285829365637.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/94209998285829365637.jpg)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:45 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58535752202609542250.jpg
(http://www.ayehayeentezar.com/images/97483106483371078855.jpg)
آزادی خرمشهر در كلام فرمانده كل قوا
حماسه فتح خرمشهر نقطه عطفی در تاریخ پیروزهای انقلاب اسلامی به شمار می رود تا امروز صاحب نظران بسیاری به تجزیه و تحلیل این واقعه شگرف پرداخته اند كلام زیر بخشی از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی) در اول خرداد سال 1381 در دیدار اقشار مختلف مردم بمناسبت سالروز آزادی خرمشهر است.
... سالگرد حادثه ی بسیار مهم و ماندگار پیروزی در جبهه خرمشهر و بر گرداندن این شهر به پیكر خونین كشور به وسیله ی دلاوران مومن ارتش و سپاه و نیروهای جان بر كف بسیج را به همه ی رزمندگان و ایثارگران و خانواده های همه ی شهیدان و جانبازان تبریك عرض می كنم . . .
... واقعه خرمشهر از دور فقط یك حادثه ی تاریخی است كه برای ملت ایران هیجان آور و افتخار آمیز است، ولی از نزدیك، این قضیه شبیه یك معجزه بزرگ بود. وقتی رژیم عراق با تشویق دولتهای دشمن انقلاب به مرزهای ما حمله كرد، هدف گیری دقیقی كرده بود . خرمشهر، قدم اول و بسیار موثر از این هدفگیری بود . . .
خرمشهر، قدم اول و بسيار موثر از اين هدفگيري بود ... در قدم اول، نیروهای عراقی پیشرفت هایی كردند و تا سیزده چهارده كیلومتری اهواز هم رسیدند؛ اما وقتی خواستند به خرمشهر - كه مرز نزدیكتر بود - حمله كنند، دچار مانع شدند. علت هم این بود كه نیروهای مردمی، جوانهای مومن و مرد و زن انقلابی وارد میدان شدند؛ یعنی در اینجا انقلاب شروع كرد خود را نشان دادن؛ بنابراین دشمن نزدیك اهواز زمین گیر شد. آنجا نیروهای مسلح و ارتش و نیروهای مردمی پشت سر هم مثل كوه در مقابل دشمن ایستادند؛ این اولین تودهنی ای بود كه به آنها زده شد. اما غم، دل ملت ایران را گرفته بود؛ چون هزاران كیلومتر از خاك كشور زیر چكمه ی دشمن بود. بنده در ماههای اول جنگ ، در همان مناطق بودم؛ هم وضع مردم و هم وضع نیروهای مسلح را می دیدم. نیروهای مسلح ، عازم و جازم بودند؛ اما غم سنگینی بر دلشان نشسته بود.
... در چنین شرایطی كه غم، دلها را فرا گرفته و رجزخوانیهای عراق همه ی دنیا را پر كرده بود، نیروهای ما از كمترین امكانات مادی برخوردار نبودند. این كه می گویم كمترین امكانات مادی، یك حقیقت است. من فراموش نمی كنم، یكی از سرداران و فداكاران آن روز - كه امروز بحمدالله در همین جلسه حضور دارند - به اتفاق چند نفر از اهواز پیش ما آمدند و چند قبضه خمپاره انداز می خواستند تا بتوانند قدری در مناطق جلوتر ایستادگی و مبارزه كنند؛ اما كسی نبود به اینها این چند قبضه خمپاره انداز را بدهد! ما برای سیم خاردار و گلوله و آر.پی.چی مشكل داشتیم؛ تانك و نفربر و امثال اینها كه به جای خود. آنچه در اختیار ملت ایران بود، عبارت بود از یك اراده ی قوی و نشاط همه جانبه كه برخاسته از ایمان و آگاهی بود. این كه امام فرمودند: "خرمشهر را خدا آزاد كرد"، یعنی این.
خوب است در اينجا ياد شهيد عزيمان صياد شيرازي را گرامي بداريم.خيلي از فرماندهان آن روز بحمدالله امروز زنده و سر حال و مشغول انجام وظيفه اند و بعضي هم به شهادت رسيدند. هیچ كس در دنیا باور نمی كرد كه نیروهای مسلح ما بتوانند خرمشهر را پس بگیرند؛ چون خرمشهر رفته بود.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58386691383149589726.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/58386691383149589726.jpg)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:48 PM
http://www.shiaupload.ir/images/64847905169720121586.gif
نخلها هنوز ايستادهاند...
چه روز باشكوهي است سوم خرداد، روزها و شبهاي منتهي به آن، سراسر خاطره و نيايش است و چه باشكوه كه نخلها همچنان ايستادهاند. نخلها هنوز ايستادهاند تا مقاومت را به رخ تاريخ بكشند، كارون همچنان جريان دارد تا رفتن و پيوستن را متجلي سازد.
نخلها هنوز ايستادهاند تا ما بدانيم مردان و زنان اين سرزمين چگونه از خود عبور كردند...
نخلها بيدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سكوت و ستاره ميگويند، نخلها ايستادهاند، خدايا ! فردا چه خواهد شد...
خدايا چه ميشود اگر خورشيد بر سرزمين طلايي "خرمشهر" فرود آيد و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پيشاني اين سرزمين سجده كند.
خدايا سزاوارست اگر ستارهها يكي يكي بر زمين آيند تا در برابر عظمت فرزندان اين خاك كرنش كنند.
روبروي مسجد جامع خرمشهر، ايستادهام چه رازها در خود دارد و چه سكوتي كه سرشار از ناگفتههاست، چه ايثارها به ياد دارند، احساس ميكنم ديوارهاي مسجد نيز خاضعانه در برابر صبوري دادن سرزمين آتش و خون تعظيم ميكند.
چه عظمت باشكوهي، چه لحظه فراموشنشدني، و چه لبخند زيبايي است كه روز و آفتاب بر شهيدان روا ميدارند. چه زيباست شكوه باران كه قامتش را براي شهيدان خم ميكنند.
خدايا! كجايند آن مردان به ادعايي كه از نور هديه ميچيدند.
كجاست فرياد الله اكبر مردان خدايي كه قلب دشمن را ميشكافتند.
خدايا! صداي گلوله رانشنيدهام، صداي زوزه خمپاره رانشنيدهام.صداي سوت نارنجك را نشنيدهام، رد گل آلود پاي دشمن را نديدهام اما به ياد دارم غارت خانه و كاشانه مردم را ... چگونه ميتوان از ناجوانمردي سيمهاي خاردار و ميدان مين نگفت.
چگونه ميتوان كتاب تاريخ را بست و نگفت كه دشمن چگونه به خود اجازه داد شهري را ويران، مادري را منتظر و فرزندي را از خانهاش بيرون كند.
چگونه ميتوان آرام نشست و بر سوگ "لالههاي سرخ"با باران همراه نشد.
خدايا!
اين قطار قديمي در بستر موازي كدام تكرار خواهد ايستاد ... نكند توقف و ماندن ما بهانهاي براي سوار شدن بر قطار تكرارها شود و ما غافل از شهدا فقط تصوير آنها را قاب و طرح جادهها ببينيم. چقدر فاصله افتاده بين ما و خرمشهر...
اما نه! انگار همين ديروز بود كه نخلها هم، آهنگ رفتن داشتند و لحظههاي پر از دوست داشتن در تمام زمان جاري بود و همه در جستجوي شهادت!
رفاقت بود و رفاقت و رقابت معنا نداشت...
خدايا! چگونه ميتوان اين همه عظمت را فراموش كرد كه تاريخ در برابر آن سر تعظيم فرود آورده است.
نميتوانم از سربازي نگويم كه زمان را با سرعت نگاهش ميكاويد، آخر صداي كودكي از زير آوار به گوش ميرسيد و آنسوتر ... خمپاره بود و آتش!
سرباز نيز در كمين لحظهاي براي نجات! زمان را جستجو ميكرد و لحظهاي از كودك چشم بر نميداشت ... مگر باران وقت باريدنش بود!
خدايا! حال چگونه ميتوان از جلال و شكوه شبهاي "مسجدجامع" نگفت و دم نياورد. چگونه ميتوان در برابر بزرگي مردان و زنان اين سرزمين سكوت كرد و هيچ نگفت! مگر ميشود؟ چگونه ميتوان در قطار قديمي تكرار در خطوط موازي ماندن و رفتن، در جا زد و در برابر مردمي كه به زيبايي ايستادند، ساكت ماند!
خدايا! به من ارزاني دار آن تواني را كه بتوانم جاري كنم آنچه را كه گذشت.
اكنون صداي نيايشهاي محمد،بهنام ، سجاد و.. است كه در كوچههاي خرمشهر جاري و ساري است.
خدايا! چگونه ميتوان از بال كبوتران كه التماس رفتن داشتند، نگفت و پروازشان را نستود. به يقين هيچ كس نميتواند از اين عبور كند كه در هيچ سنگري نشاني از "ورود ممنوع"نبود و خط سادگي خط همه عاشقان اين سرزمين بود...
نميتوان از اين گذشت كه نوجواني به مادرش التماس ميكرد "خرمشهر" تنهاست، بايد بروم، رفت اما ماند و جاودانه شد...
چگونه ميتوان از "بهنام محمدي" نوجواني كه با تمام وجودش با تمام ايمان و اعتقادش از سرزمين و آرمانهايش دفاع كرد بيآنكه ادعايي كند ... نگفت. بايد اور ا ستود كه پرواز پرنده ستودني است.
او "آزادي" را نثار دستهاي ناتوان پيرمردي كرد كه در پشت نگاه سراپا مهربانياش تنها دارايياش را هديه داد.
او "شجاعت"را نثار مادري كرد كه تنها اميد زندگياش را تقديم كرد.
آري! چگونه ميتوان سكوت كرد و نگفت كه 45" روز " مقاومت يعني شكستن دشمن، يعني عشق و ايمان، يعني اعتقاد، يعني رستن از اسارت دنيا و پيوستن به حق ... آزادي به معناي مطلق كلمه!
با تمام وجود،
تنها ميتوان گفت "خرمشهر را خدا آزاد" كرد...
و تنها ميتوان گفت:
اي جادههاي سخت ادامه، ما را لياقت رفتن نيست...؟
ياد همه شهدا به ويژه شهداي سوم خرداد خرمشهر گرامي وجاودان باد.
http://www.shiaupload.ir/images/64847905169720121586.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:50 PM
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/3/1/94909_716.jpg
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03536168040724470419.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gif
آزادسازی خرمشهر در عملیات شگفت انگیز بیت المقدس،
از قدرتی حکایت می کرد که همت و ایمان رزمندگان اسلام آن را پدید آورد. نگاهی به رخدادهای پس از فتح خرمشهر و پیام های رسمی و غیر رسمی دولت مردان امریکایی و متحدانش،
به روشنی حکایت از آن دارد که برپاکنندگان اصلی جنگ تحمیلی،
از کارآمدی طرح حمله نظامی به ایران ناامید شده بودند و برای مقابله با نظام اسلامی راه کار دیگری را دنبال می کردند؛
چرا که ادامه جنگ از یک سو، حرکت پرشتاب نهضت های اسلامی را در منطقه به دنبال داشت و از سوی دیگر،
برای قدرت های بزرگ که در سطح بسیار گسترده ای به نفع عراق وارد این کارزار شده بودند،
شکست ارتش عراق، ترجمان ناکامی آنان بود.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82789628374208555041.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03536168040724470419.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 08:51 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76975343335161486176.jpg (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76975343335161486176.jpg)
تأثیرات فرامنطقه ای آزادی خرمشهر
آزادی خرمشهر چنان در سطح بین المللی تأثیر گذاشت که پس از پیدایش وضعیت جدید و بیرون راندن متجاوزان از خرمشهر، برتری سیاسی ـ نظامی ایران در برابر عراق مطرح شد و مسیر جنگ نیز تغییر یافت.
جنگی که ابتدا با هدف براندازی یا تعدیل دیدگاه های انقلاب اسلامی طرح ریزی شده بود، بر خلاف تصور، عامل تثبیت اوضاع سیاسی در داخل کشور و درهم شکستن جبهه ضدانقلاب شد.
زمانی که خرمشهر به دست نیروهای ایرانی از دشمن باز پس گرفته شد، همه دنیا تا 24 ساعت سکوت کرد و بوق های تبلیغاتی هیچ گونه خبری از پیروزی رزمندگان ایران اسلامی را در حماسه فتح خرمشهر پخش نکردند؛
زیرا برایشان باورکردنی نبود که نیروهای ایرانی بتوانند دست به چنین عملیاتی بزنند.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83185084266349583572.gif (http://shiaupload.ir/images/90mrsg4gsb06t4p4h7e.jpg)
(http://shiaupload.ir/images/90mrsg4gsb06t4p4h7e.jpg)
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:08 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37700650883779637805.jpg
خرمشهر از اسارت تا رهایى
خرمشهر آزاد شد. این خبر نتیجه عملیات بزرگى با عنوان بیت المقدس بود كه با نیرویى متشكل از دلیرمردان نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران، جان بركفان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، سلحشوران بسیجى و با پشتیبانى نیروهاى هوایى و دریایى ارتش، جهاد سازندگى به مدت 26 روز از 10 اردیبهشت ماه1361تا 3 خرداد همان سال به اجرا درآمده بود. این نبرد درخشان ترین فصل كارنامه عملیاتى نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران در كل 8 سال دفاع مقدس بود.
دستاوردهاى نظامى و سیاسى این عملیات چنان عظیم است كه به حق مى توان آن را بزرگ ترین نقطه عطف در طول دفاع مقدس نامید. رئیس رژیم بعثى عراق كه پیوسته ادعا مى كرد چنانچه ایران بتواند خرمشهر را بازپس گیرد، كلید شهر بصره را به ایرانیان خواهد داد، با دریافت این ضربه سهمگین چنان مات و مبهوت شد كه نه تنها وفاى به عهد خود را فراموش كرد بلكه پس از پایان این عملیات و آزادى خرمشهر، به دلیل بیم از آسیب پذیرى بیشتر در مقابل تهاجمات گسترده تر نیروهاى مسلح جمهورى اسلامى ایران، در پوشش شعار «صلح طلبى و لزوم آمادگى براى نبرد با اسرائیل به مناسبت اشغال جنوب لبنان» در آستانه تشكیل كنفرانس كشورهاى غیرمتعهد ، به صورت یك طرفه اعلام آتش بس كرد و دست به عقب نشینى عمومى از سایر مناطق اشغالى زد و شكست خفت بار خود و بویژه از دست دادن خرمشهر را یك عقب نشینى تاكتیكى عنوان كرد.
همان گونه كه اشاره شد، عملیات بیت المقدس داراى ویژگى هایى است كه آن را از عملیات هاى پیش و پس از آن متمایز مى كند. به اختصار این ویژگى ها عبارتند از:
1 ـ كوتاه بودن زمان براى آمادگى
طرح ریزى این عملیات بزرگ بلافاصله پس از عملیات غرورآفرین فتح المبین آغاز و در كمتر از یك ماه به اجرا درآمد.
2ـ وسعت منطقه نبرد
وسعت منطقه عملیات بیت المقدس 5400 هزار كیلومترمربع یعنى معادل سه برابر وسعت عملیات فتح المبین بود.
3ـ مداومت زیاد عملیات
بیت المقدس طولانى ترین عملیات تصدى دوران دفاع مقدس با 25 روز مداومت است.
4 ـ اجراى عملیات عبور از رودخانه كه از پیچیده ترین و مشكل ترین نوع عملیات رزمى چه از نظر طرح ریزى و چه از نظر اجرا و چه از نظر تدارك وسایل ویژه است. بویژه آن كه عملیات عبور در مقیاسى وسیع (حدود 12لشكر) و با وجود محدودیت هاى بسیار از نظر تجهیزات انجام گرفت.
5 ـ حجم تلفات و خسارات وارده و نیز اسراى گرفته شده از دشمن بى سابقه بود.
عملیات بیت المقدس در 30 دقیقه بامداد روز 10 اردیبهشت ماه سال1361 با رمز یا على بن ابى طالب (ع) آغاز شد و رزمندگان اسلام با عبور از رودخانه كارون و طى 3 مرحله عملیات، خرمشهر را پس از نزدیك به 20 ماه اسارت آزاد كردند.
این نوشتار در دو بخش تقدیم خوانندگان عزیز مى گردد. در بخش اول با عنوان «خرمشهر چگونه سقوط كرد»، مى كوشیم به طور خلاصه چگونگى سقوط این بخش از میهن اسلامى و درعین حال فداكارى ها و ایثارگرى هاى رزمندگان مدافع این شهر را كه با كمترین نیرو و امكانات روزهاى متمادى در مقابل یورش چندین لشكر ارتش بعث عراق مقاومت كردند، تشریح نماییم و سپس در بخش دوم باعنوان «سرود رهایى» به چگونگى آزاد سازى خرمشهر، رشادتها و دلیرى هاى رزمندگان براى تحقق این امر خطیر بپردازیم.
البته همچنان سخن حكیمانه آن پیر سفركرده را فراموش نخواهیم كرد كه :
«خرمشهر را خدا آزاد كرد.»
http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:09 PM
http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84621556385183162908.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/84621556385183162908.gif
http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif http://s14.rimg.info/27ee6bb7be82dd5569b4f104d98739c7.gif
و این سان دوباره برگشتیم و تحقق یافت آنچه عهد و پیمان بستیم .
اشك از دیدگان همه جاری است، غم درچهرهها موج میزند، دیگر مردم مجبور بودند شهر را ترك كنند، كودكان بهانه پدر را میگیرند و مادران قرآن به دست به دنبال بدرقه فرزندان غیورشان شهر را ترك میكنند.
ماندن جایز نیست و این تنها باری است كه مجبور به عقب نشینی بودیم و آن هم به خاطر این كه ناموسمان به خطر نیافتد.
۴۰روز مقاومت ودر پی آن به شهادت رسیدن شمار زیادی از مردم بیدفاع در زیر شدیدترین حملات دشمن سرانجام در روز چهارم آبانماه سال۵۹مجبور به عقب نشینی شدیم، شهر با همهی امیدهایش به تصرف ناپاكان درآمد.
شهرغارت شد، چاهها خشكید، سبزهها سوزانده و نخلها سر بریده شدند.
آری خونین شهر! این را بدان، "محمدجهان آرا"، بزرگ مرد تاریخ جنگ این فرمانده سرافراز اسلام قبل از این كه بشنود و ببیند كه چگونه تو را به دست آوردیم از دستش دادیم.
خونین شهر را همهبه خاطر دارند، شهری كه گیسوان دختران و زنان به دست نامردان بریده شد و به عنوان نماد به دیوارهای شهر نصب شد.
شهری كه رژیم بعث عراق یك مدرسه دخترانه را به اسارت برده و اعضای خانواده را كنار دیوار حیاط منازل به صف كردند و به گناه خرمشهری بودن به گلوله بستند.
این همان شهری است كه بر گردن پدربزرگ و مادربزرگ هایش این عزیزان دل میهن، گردنبند نارنجك آویختند.
۵۷۸روز بعد! ساعت۲۲روز اول خرداد۶۱است عملیات محاصره دشمن توسط رزمندگان با رمز "یا علی ابن ابیطالب" در عملیات بیتالمقدس آغاز شده و در گام نخست بچههای "یگانهای فتح" دشمن را در پلیس راه منهدم كردند.
این اولین خبر درگیری است خبر ازچهارمین محور قرارگاه فتح به قرارگاه كربلا رسید.
پل نو تصرف شد و پس از۴۸ساعت مبارزه سنگین رزمندگان در روز سوم خرداد به مسجد جامع رسیدند.
در عملیات بیتالمقدس۸۰درصد نیروهای هفت لشگر عراق نابود شدند و۳۰ فروند هواپیماهای آنان منهدم گشت ،۱۰۵دستگاه تانك،۵۶دستگاه خودرو و یك فروند بالگرد به غنیمت نیروهای اسلامی درآمد.
در این عملیات همچنین بیش از۱۹هزار سرباز بعثی به اسارت رزمندگان درآمدند و تلفات سنگینی بر ماشین جنگی دشمن وارد آمد بطوری كه پس از این حمله رژیم بعث بطور یكطرفه اعلام كرد، ظرف مدت۱۰روز به مرزهای بینالمللی باز خواهد گشت.
لحظه شماری برای آزادی خونین شهر! قلب میلیونها ایرانی پر غرور اما خسته از جنگ در سینه میتپد،۴۸ساعت تلاش رزمندگان سر افراز كشور در حال نتیجه دادن است.
آری مقایسه فرماندهان اسلام در برابر فرماندهان بعثی چه عبث است همه میدانیم كه چگونه آنان از وجود خود گذشته و برای شهادت آماده بودند.
صبح روز سوم خرداد سال۶۱است اكنون صدای آشنایی از رادیو به گوش می رسد، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "شنوندگان عزیز، توجه فرمایید"، "خرمشهر، شهر خون و قیام آزاد شد".
این صدا بسان انفجار بزرگ نه در جای جای ایران بلكه جهان شنیده شد، آری خرمشهر پس از۵۷۸روز اسارت خود به دست مزدوران بعثی به دست فرزندان امام آزاد شد.
و مردم به یاد آوردند ایثار پیر و جوان این مرز بوم را و زمزمه كردند كه " ممد نبودی ببینی، شهر آزاد گشته"، "خون یارانت پر ثمر گشته"، "آه و واویلا ...".
"امیدم گشته ناامید، به از هجر تو"، "یاران میآیند اندر پی تو"، "آه و واویلا....".
۴۰۰نهال نو رسته را از دست دادیم و اسطورههای میادین۴۵روز بیخواب مقاومت كردند اما با این صدای معجزهآسا رزمندگان سلحشوربرتربت پاك خرمشهر بوسه زدند و وفای به عهد كردند.
آری آنان اعلام كرده بودند كهای خرمشهر! " دوباره برمی گردیم." نفسها خسته، صداها خسته، پوتینهای آغشته به خون از برادران رزمنده ولی هنوز نور خدایی در دلها روشن است طنین فریاد "الله اكبر" طنین انداز است.
میلیونها انسان در جای جای میهن عزیز سجدهشكر بهجای آوردند و "خرمشهر آزاد شد" و این نوید آزادی كسانی است كه دلاورانه جنگیدند و شهادت را عاشقانه پذیرا شدند.
امام شهیدان اعلام كرد، كه دست بسیجیان و رزمندگان را میبوسم و بر این بوسه افتخار میكنم؟
در آن روز خرمشهر تنها به ساكنان آن تعلق نداشت بلكه متعلق به تمامی مردم ایران بود، زیرا خرمشهر مانند كودك گم شدهای بود كه به دامن مادرش بازگشته بود.
ای خونین شهر! چه جوانان، نوجوانان، سالمندان و كودكانی را در آغوش گرمت با خون دل نگاه داشتی و اسیران خاك را چه خوب بزرگ كردی و سر زنده، نگذاشتی به دست نامردان عراقی بیافتند.
آری صدام و صدامیان تقاص تمامی خونهای به ناحق ریخته شده را از شیره های جانشان پس دادند.
خونین شهر همه میدانیم كه هدف بیگانگان از تهاجم به مردم این كشور نه تنها سرقت اقتصاد و منابع مالی، بلكه تسلط فرهنگی و اشاعه اسارت و پوچی در بین ملت بوده است.
حماسه سوم خرداد تجلی ربانی رهروان نور است این روز، روز فتح ارزش ها است ارزشهایی كه برای تثبیت آن جانهای معزز و معظمی نثار شد.
در این ایام پرفتنه كه دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمین از هرسو آماده هجمه بودند و بیشرمی را به حدی رساندند كه به شریفترین و مقدسترین مكان های مورد احترام همه مسلمانان تعدی و بیحرمتی میكنند، رزمندگان سوگند یاد كردند كه هرگز از خط عشق به انقلاب اسلامی و صیانت از مرزهای جغرافیایی و معنوی كشور اسلامی قدمی به عقب بر نداریم.
فتح خرمشهر با وجود استحكامات، تجهیزات، كمكهای نظامی و اطلاعاتی جهانیان فقط با كمك و یاری " ید الهی " آزاد شد.
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:13 PM
http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif
نكاتی جالب درباره خرمشهر
بد نیست بدانیم:
- بدون شك نگاهی هرچند كوتاه به برخی نكات بارز و مهم جنگ ، خالی از لطف نبوده و چه بسا انسان را برای مطالعه بیشتر در زمینه مورد نظر تشویق و تحریص نماید.
عراق پیش از حمله متجاوزانه به خاك ایران نقشه هایی در كتاب های درسی مدارس چاپ كرده بود كه از خوزستان ایران به عنوان «عربستان» نام برده به جای آبادان نوشته شده بود «آبدانا» به جای خرمشهر «محمره» به جای سوسنگرد «خواجیه» و به جای اهواز «الاحواز» .
مهرماه سال ۵۹ هنگامی كه ارتش تا دندان مسلح عراق در برابر تعداد كمی از رزمندگان محلی مستقر در خرمشهر زمینگیر شد و ۴۵ روز تلفات داد تا بتواند شهر را بگیرد در توجیه مقاومت سپاه و نیروهای مردمی در خرمشهر، رادیو عراق برای این كه بر این افتضاح عظیم ارتش عراق سرپوش بگذارد اعلام كرد «مقاومت نیروها در خرمشهر در اثر ترس از جوخه های اعدامی است كه به منظور اعدام افراد فراری از جبهه در پشت سر نیروهای ایرانی تشكیل شده است.»
عراق برای اشغال خرمشهر در پاییز سال ۱۳۵۹ كه فقط ده ها تن از بچه های سپاه و بسیج و مردم محلی با كمترین سلاح و مهمات در آن بودند ۴۵ روز پشت دروازه های خرمشهر جنگید و تلفات داد.
- در عملیات «بیت المقدس» اردیبهشت خرداد سال ۱۳۶۱ كه منجر بر آزادسازی شهر خرمشهر و مناطق وسیعی از جنوب كشور شد ، ارتش عراق به جای گذاردن ۱۶ هزار كشته و زخمی و ۱۹ هزار اسیر، مجبور به فرار شد.
- در عملیات «بیت المقدس» ۵۴۰۰ كیلومتر مربع از اراضی جمهوری اسلامی از جمله مراكز مهمی چون شهر خرمشهر، هویزه و پادگان حمید، طی ۲۵ روز نبرد سخت توسط رزمندگان اسلام از اشغال دشمن آزاد گردید.
- خرداد سال ۶۱ رزمندگان اسلام فقط در یك روز و نیم نبرد در خرمشهر، كه ده ها هزار سرباز عراقی مجهز به پیشرفته ترین سلاح، تانك و تجهیزات در آن مستقر بودند، این شهر را آزاد كردند.
- درعملیات بزرگ فتح المبین، تبلیغات عراق از «تارومارشدن ۱۲ لشكر ایران» ، در حملات موفق عراق و «به كنترل گرفتن اوضاع جبهه های شوش و دزفول» سخن گفت و در عملیات بیت المقدس كه به آزادسازی خرمشهر انجامید، عراق از «وارد آوردن خسارات سنگین به نفرات و تجهیزات ایرانی ها» و «سركوب نیروهای ایرانی و به اسارت گرفتن آن ها» سخن به میان آورد.
- عراق در سال ۶۱ سنگین ترین ضربه ها را از ایران خورد كه عمده آن فتح خرمشهر بود. در آن سال، رژیم متجاوز صدام، هر لحظه كار خود را تمام شده می دانست ولی با كمك های تسلیحاتی و مالی كشورهای غربی از جمله آمریكا این ضعف را جبران كرد. صدام در مراسم اعطای نشان به «حمید شعبان» فرمانده نیروی هوایی عراق، در این باره گفته است:
- سال ۱۹۸۲ م (۱۳۶۱) برای ما سال خیلی دشواری بود. در آن سال مجمره (خرمشهر) عقب نشینی كردیم كه از بوق و كرناهای ایران، آهنگ اشغال بصره و اشغال سرزمین های عراق شنیده می شد. به زعم همه این ها، تصمیم گرفتیم فقط از بغداد دفاع كنیم. چون با خود گفتیم باید به فكر آن لحظه بود كه سربازان ایرانی به پیش می تازند و به سوی بغداد می آیند. از این رو گارد ریاست جمهوری را فقط برای دفاع از بغداد بسیج و آماده كردیم. بنا داشتیم گارد ریاست جمهوری را در اطراف شهر بغداد مستقر كنیم تا بتواند در خارج از پایتخت همراه با پرسنل دیگر ارتش با دشمن پیكار كند. »
- اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در هنگامه عملیات بیت المقدس و آزادی خرمشهر،» الكساندر هیگ «وزیر جنگ آمریكا به وزرای پیمان « ناتو » گفت: « پیروزی های ایران منافع آمریكا را به خطر انداخته است ».
- هنگامی كه ارتش عراق پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، مجدداً به خاك ایران تجاوز كرد و تا دیوارهای خرمشهر پیش آمد، حضرت امام خمینی(ره) در پیامی به فرمانده كل سپاه بر ضرورت حفظ خرمشهر تاكید كرده و فرمود:«اینجا نقطه شكست و پیروزی اسلام یا كفر است. باید متر به متر جنگید. اینجا نقطه ای است كه حیات سپاه و عدم حیات سپاه در همین جاست ».
http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:14 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72981839967753185639.jpg
بخش اول : خرمشهر چگونه سقوط كرد؟
ارتش عراق در 3 محور اصلى زیر پیشروى خود دراستان خوزستان را آغاز كرد:
1 ـ جبهه غرب دزفول و شوش
2 ـ جبهه بستان ـ سوسنگرد و هویزه
3 ـ جبهه اهواز و خرمشهر
در جبهه اهواز و خرمشهر، ابتدا لشكر5 مكانیزه از سپاه 3 عراق با استفاده از محورهاى زیر ، اهواز و خرمشهر رامورد هجوم قرار داد:
ـ محور بصره ، تنومه، كوشك، جفیر، اهواز
ـ محور بصره ، تنومه ، پاسگاه زید، ایستگاه حسینیه، پادگان حمید، اهواز
ـ محور بصره ، تنومه ، شلمچه ، پل نو، خرمشهر
زمانى كه دشمن با مقاومت دور از انتظار رزمندگان ایثارگر ایرانى در محور شلمچه روبه رو مى شود ، تصمیم مى گیرد خرمشهر را از سمت شمال تحت فشار قرار دهد. از این رو، عناصرى از لشكر 5 مكانیزه عراق در امتداد جاده آسفالته اهواز ـ خرمشهر از شمال به جنوب نیروهاى مدافع خرمشهر را مورد هجوم قرار مى دهند. اما زمانى كه دشمن احساس مى كند قادر نیست با لشكر 5 مكانیزه اهواز و خرمشهر را تصرف كند، عناصر لشكر 3 زرهى را كه در احتیاط سپاه 3 قرار داشته است، در منطقه خرمشهر وارد عمل كرده، لشكر 5 مكانیزه را مأمور تصرف شهر اهواز مى نماید. علاوه بر بمباران هوایى آبادان و تأسیسات دریایى و ترمینال گمرك خرمشهر ، در مرز زمینى فشار دشمن از جبهه شلمچه آغاز شد و نیروهاى ارتش بعث بعدازظهر روز 31 شهریور تلاش كردند شلمچه را اشغال كنند.
بدین منظور تا ساعت 18 آن روز پاسگاه را محاصره كردند ولى نیروهاى مدافع پاسگاه كه تركیبى از عناصر نیروى زمینى ارتش، ژاندارمرى و نیروهاى مردمى بودند، موفق شدند عناصر دشمن را از حوالى پاسگاه دور سازند. این پایدارى شجاعانه كاملاً برخلاف انتظار نیروهاى عراقى بود، زیرا ظاهراً به آنها تفهیم شده بود كه به محض عبور از خط لوله به جز مقاومت مرزى بسیار ضعیف، دیگر مقاومتى روبه روى آنها نخواهد بود و به سادگى خواهند توانست به اهداف تعیین شده دست یابند. ولى در همان برخورد اول خلاف این وعده براى سربازان عراقى ثابت شد. از سوى دیگر، حوادث روز 31 شهریور سبب آمادگى نسبى نیروهاى ایرانى در مواضع پدافندى مرز شد.
حملات متجاوزان عراقى براى تصرف خرمشهر روز اول مهرماه سال 59 نیز ادامه یافت، اما با وجود برترى كامل متجاوز ، نیروهاى دشمن موفقیت چندانى كسب نكردند و نتوانستند مقاومت نیروهاى ایران را در خط مرز درهم بشكنند و مجبور به توقف درمواضع نزدیك مرز شدند.
براساس گزارش هاى پایگاه هاى دریایى و هوایى ایران درخلیج فارس و كرانه آن در روز اول مهرماه، 11 فروند هواپیماى میگ و6 فروند ناوچه لوزا متعلق به ارتش عراق در نیروهاى هوایى و دریایى منهدم شدند و نیروى دریایى ایران كنترل كامل تنگه هرمز را به دست گرفت.
با وجود فشارهاى خردكننده ارتش عراق ، متأسفانه به دلیل شرایط موجود نیروى قابل توجهى درمقابل هجوم وحشیانه ارتش بعث عراق وجود نداشت و نیروهاى موجود فقط مى توانستند نقش نیروى پوشش را ایفا كنند و این درحالى بود كه در پشت سر آنها نیروى عمده اى كه عهده دار دفاع از مواضع اصلى شود، وجود نداشت.
بدین ترتیب بودكه مسئولان متوجه شدند با یك لشكر زرهى (92 زرهى اهواز) آن هم با كمیت و كیفیت نه چندان مطلوب نمى توان در 500 كیلومتر از كرانه اروندرود تا دهلران در مقابل تجاوز چندین لشكر زرهى و مكانیزه عراق پایدارى كرد و از این رو اعزام نیروهاى تقویتى از مناطق داخلى كشور به خوزستان آغاز شد.
2 مهرماه به دانشكده افسرى دستور داده شد از دانشجویان سال دوم و سال سوم به صورت گردان رزمى پیاده سازمان داده شوند تا به خوزستان اعزام گردند و به این ترتیب تعداد كثیرى از دانشجویان ، افسران و درجه داران دانشكده افسرى در قالب 3 گردان پیاده و مجهز به جنگ افزارهاى انفرادى، تیربار و آرپى جى 7 به جبهه هاى نبرد جنوب اعزام شدند كه در مقاومت دلیرانه قبل از سقوط خرمشهر نقش بسزایى ایفا كردند و تعدادى از آنان به شهادت رسیدند. فشار دشمن براى تصرف خرمشهر هر روز بیشتر مى شد و تا قبل از روز 24 مهر ماه كه خرمشهر به اشغال نظامیان ارتش بعث عراق درآمد، نیروهاى مدافع خرمشهر در نهایت ایثار و از خودگذشتگى و رشادت و جوانمردى در مقابل دشمن ایستادگى كردند. این رزمندگان كه مركب از افراد نیروى زمینى ارتش، تكاوران دریایى نیروى دریایى و دلیرمردان سپاه پاسداران بودند هر آنچه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند تا مانع از سقوط خرمشهر شوند اما سرانجام در روز 24 مهر ماه سال59 سقوط خرمشهر رسماً اعلام شد و این در حالى بود كه رزمندگان باقى مانده در شهر درگیر خونین ترین نبرد با نیروهاى متجاوز بودند و از همین رو خرمشهر، خونین شهر نامیده شد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_lfiubf9wvml7mayig1a.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:16 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/09759267552720491662.jpg
بخش دوم: سرود رهایى
بعدازظهر 8 فروردین ماه سال 1361 هنگامى كه عملیات فتح المبین به پایان موفقیت آمیز و درخشان خود رسیده بود، فرمانده وقت نیروى زمینى ارتش (سپهبد شهید على صیاد شیرازى) عناصر طراح عملیات طریق القدس را كه در اهواز مستقر بودند به دزفول (قرارگاه عملیاتى كربلا2) احضار و خطوط كلى عملیات آفندى بعدى (طرح كربلا 3 كه در مرحله اجرا بیت المقدس نام گرفت) را به آنها ابلاغ و خط مشى طرح ریزى عملیات بیت المقدس را نیز مانند عملیات فتح المبین بر مبناى هماهنگى و همكارى نزدیك و صمیمانه میان ارتش و سپاه تعیین كرد. در نخستین نشست شور ستادى دو راهكار كلى مطرح گردید كه عبارت بودند از:
تدبیر كلى روى سرعت در طرح ریزى و تهیه مقدمات و آمادگى به منظور شروع عملیات تأكید مى كرد و با تدبیر یاد شده به دشمن فرصت به خود آمدن از ضربه اى كه در عملیات فتح المبین دریافت داشته بود، داده نمى شد و در نتیجه به نوعى غافلگیرى مى انجامید.
از این رو، 9 فروردین ماه 61 با وجود این كه هنوز طرحى براى عملیات تهیه نشده بود ولى منطقه عملیات آتى از قبل مشخص گردیده بود، به ارتش و سپاه دستور داده شد تا تعدادى از یگان هاى خود را براى پدافند از منطقه عملیاتى فتح المبین نگه دارند و بیشتر نیروهاى خود را به مناطق تعیین شده در جنوب اهواز و شرق كارون اعزام كنند.
2) تك از شرق به غرب با عبور از رودخانه كارون، با هدف گسستن جبهه دشمن از وسط و تجزیه آن به دو بخش شمالى و جنوبى و سپس احاطه جفیر در شمال و خرمشهر در جنوب 1) تك از شمال به جنوب از جبهه كرخه كور و نیسان با هدف وصول به جفیر، كوشك و طلایه و ادامه پیشروى به سوى خرمشهر
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:48 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/70169517574394060174.jpg
(http://www.ayehayeentezar.com/images/70169517574394060174.jpg)
فرماندهى عملیات بیت المقدس
با خلع بنى صدر (رئیس جمهور وقت) از فرماندهى كل قوا و تغییر و تحولى كه در سیستم فرماندهى نیروها پیش آمد، رزمندگان ارتش و سپاهى كه از آغاز جنگ دوشادوش یكدیگر جنگیده بودند، وحدت و انسجام بیشترى یافتند و این وحدت كه در صحنه هاى عملیاتى به صورت تركیب و ادغام رزمندگان و یگان هاى ارتش و سپاه در یكدیگر تجلى یافت و از آن پس عملیات ها به صورت مشترك اجرا گردید. شهید صیادشیرازى، فرمانده وقت نیروى زمینى ارتش، این وحدت و یكپارچگى رزمندگان را كه ثمرات ارزنده اى داشت، «تركیب مقدس» نامید.
در عملیات بیت المقدس، قرارگاه عملیاتى كربلا در جنوب كه در 31 فروردین سال 1361 افتتاح شده بود، هدایت و كنترل عملیاتى دو بازوى توانمند دفاع مقدس را كه چون یك روح در دو جسم بودند به عهده داشت.
هدایت عملیات بیت المقدس
عملیات بیت المقدس در 4 مرحله به شرح زیر طرح ریزى شد:
مرحله اول: عبور از رودخانه كارون، تصرف و تحكیم سرپل (تلاش اصلى) و همزمان درگیر كردن دشمن در جبهه كرخه كور (تلاش پشتیبانى)
مرحله دوم: ادامه تك نیروها از سرپل و پیشروى به سوى خط مرز در باختر همزمان با احاطه خرمشهر و پیشروى در جبهه كرخه كور در صورت امكان .
مرحله سوم: ادامه تك از خط مرز به سمت شرق بصره و رسیدن به كرانه شرقى اروندرود درحد فاصل نشوه تا بصره.
مرحله چهارم: پدافند در ساحل شرقى اروندرود.
در عمل، به دلایل متعدد و از جمله واكنش هاى دشمن وقوع رویدادهاى غیرقابل پیش بینى، فقط مراحل اول و دوم با موفقیت كامل به اجرا درآمد و از اجراى مراحل سوم و چهارم صرف نظر شد. در اجراى مرحله اول عملیات، عبور از رودخانه كارون 2 ساعت زودتر از زمان پیش بینى شده و در ساعت 4 بعدازظهر آغاز شد. فرماندهان كه از روز قبل پیش بینى صدور دستور حمله را كرده بودند، صبح روز9 اردیبهشت ماه عملیات پل زنى را آغاز و پل هاى شناور را در محل هاى تعیین شده نصب كردند.
سرانجام در 30 دقیقه بامداد روز جمعه 10 اردیبهشت ماه ،1361 قرارگاه كربلا با صدور رمز «بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله القاصم الجبارین، یا على بن ابى طالب» به قرارگاه هاى قدس، نصر و فتح دستور آغاز عملیات بیت المقدس را صادر كرد.
بدین ترتیب، نیروهاى سلحشور ارتش جمهورى اسلامى ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامى و دلاورمردان مخلص بسیجى، عملیاتى را آغاز كردند كه حیرت كارشناسان نظامى جهان را برانگیخت. رزمندگان اسلام با طرح ریزى، هدایت و اجراى عملیات بیت المقدس ضمن آزادسازى خرمشهر پس از حدود 20 ماه اسارت، توانمندى خود را نه تنها به رخ رژیم بعث و ارتش عراق بلكه به رخ همه جهانیان كشیدند.
منابع:
- تحلیلى بر وقایع صحنه عملیات خوزستان در سال اول جنگ تألیف سرتیپ ستاد نصرت الله معینى وزیرى، سازمان حفظ آثار و ارزش هاى دفاع مقدس ارتش
- هشت سال دفاع مقدس، جلد چهارم، سازمان عقیدتى سیاسى ارتش
- اطلس نبردهاى ماندگار، نیروى زمینى ارتش
نوشته: سرهنگ على سجادى
روابط عمومى ارتش جمهورى اسلامى ایران
على سجادى
روزنامه ایران
M.A.H.S.A
05-23-2012, 09:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50151425976120674966.jpg
فتح خرمشهر نزديک است، عقبه عراق بايد نابود شود
نيروي هوايي عراق نيز به دليل تحويل گرفتن جديدترين جنگنده ها از کشورهاي فرانسه و شوروي سابق، جان تازه اي گرفته بود ولي بازهم با تمامي تجهيزات پيشرفته نمي توانستند دربرابر شجاع دلان تيزپرواز ارتش جمهوري اسلامي ايران ايستادگي کنند.
18 ماه از شروع جنگ تحميلي مي گذشت. در اين زمان کشور بعثي عراق با حمايت دول غربي بسيار قدرتمند شده بود و خرمشهر عزيز در چنگال عراق بود. نيروهاي نظامي عراق فقط از لحاظ تجهيزات قوي بودند، درحالي که نيروهاي ايراني به سلاح تقوي و ايمان مسلح بودند. غيور مردان ايراني با غيرتي مثال زدني خود را در برابر دشمني مي ديدند که هر روزه با کمک هاي نقدي و غير نقدي دول غرب حمايت مي شد. ولي اين پايان قضيه نبود. بسياري از کشورهاي حوزه خليج هميشه فارس نيز به حمايت همه جانبه از صدام پرداخته بودند.
داشتن جنگنده پيشرفته ملاک نبود، بلکه داشتن خلبانان جسور و با تجربه، نقش اصلي را بازي مي کرد. که در اين سوي ماجرا نيروي هوايي با داشتن خلبانان جسور و شيردل، در برابر هر تهديدي ايستادگي مي کرد.
عمليات بزرگ بيت المقدس در پيش است
بعد از شکسته شدن حصر آبادان به فرمان امام خميني (ره)، و آزاد سازي اين شهر، عراقي ها بايد متوجه مي شدند که ايراني اجازه تجاوز به خاک کشورش را نمي دهد.
ولي اين بار نوبت فتح بزرگ تري بود. آزادسازي خرمشهر و رها ساختن آن از دست دشمن.
کارهاي ابتدايي عمليات بيت المقدس آغاز شده بود، ولي بايد براي نيروها و تجهيزات کمکي عراق که در آن سوي مرز مستقر و آماده بودند که در صورت حمله به خرمشهر، به نيروهاي شان بپيوندند، نيز بايد چاره اي انديشيده مي شد.
نيروي هوايي دست بکار مي شود
هيچ راه کاري نبود غير از استفاده از هواپيماهاي بمب افکن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران. لذا دستور کوبيدن عقبه عراق به نيروي هوايي صادر شد.
از حدود يک ماه مانده به نوروز سال 1361 با ابلاغ دستور نيروي هوايي در پروازهاي متعدد اقدام به بمباران عقبه دشمن مي نمود. هر روز اين کار انجام مي شد ولي به دليل حجم بالاي پدافند عراق، تا اواخر اسفند خلبانان نيروي هوايي موفق به بمباران قسمت اصلي نيروهاي دشمن نشده بودند. لذا براي انهدام اين قسمت بايد از تعداد جنگنده بيشتري استفاده مي شد.
همچنين بايد جنگنده ها به بمب هاي قوي تري مجهز مي شدند. تا آن زمان براي سبک بودن جنگنده از بمب هاي 1000 پوندي استفاده مي شد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_105jkl.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 10:21 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/50151425976120674966.jpg
فتح خرمشهر نزديک است، عقبه عراق بايد نابود شود
نيروي هوايي عراق نيز به دليل تحويل گرفتن جديدترين جنگنده ها از کشورهاي فرانسه و شوروي سابق، جان تازه اي گرفته بود ولي بازهم با تمامي تجهيزات پيشرفته نمي توانستند دربرابر شجاع دلان تيزپرواز ارتش جمهوري اسلامي ايران ايستادگي کنند.
18 ماه از شروع جنگ تحميلي مي گذشت. در اين زمان کشور بعثي عراق با حمايت دول غربي بسيار قدرتمند شده بود و خرمشهر عزيز در چنگال عراق بود. نيروهاي نظامي عراق فقط از لحاظ تجهيزات قوي بودند، درحالي که نيروهاي ايراني به سلاح تقوي و ايمان مسلح بودند. غيور مردان ايراني با غيرتي مثال زدني خود را در برابر دشمني مي ديدند که هر روزه با کمک هاي نقدي و غير نقدي دول غرب حمايت مي شد. ولي اين پايان قضيه نبود. بسياري از کشورهاي حوزه خليج هميشه فارس نيز به حمايت همه جانبه از صدام پرداخته بودند.
داشتن جنگنده پيشرفته ملاک نبود، بلکه داشتن خلبانان جسور و با تجربه، نقش اصلي را بازي مي کرد. که در اين سوي ماجرا نيروي هوايي با داشتن خلبانان جسور و شيردل، در برابر هر تهديدي ايستادگي مي کرد.
عمليات بزرگ بيت المقدس در پيش است
بعد از شکسته شدن حصر آبادان به فرمان امام خميني (ره)، و آزاد سازي اين شهر، عراقي ها بايد متوجه مي شدند که ايراني اجازه تجاوز به خاک کشورش را نمي دهد.
ولي اين بار نوبت فتح بزرگ تري بود. آزادسازي خرمشهر و رها ساختن آن از دست دشمن.
کارهاي ابتدايي عمليات بيت المقدس آغاز شده بود، ولي بايد براي نيروها و تجهيزات کمکي عراق که در آن سوي مرز مستقر و آماده بودند که در صورت حمله به خرمشهر، به نيروهاي شان بپيوندند، نيز بايد چاره اي انديشيده مي شد.
نيروي هوايي دست بکار مي شود
هيچ راه کاري نبود غير از استفاده از هواپيماهاي بمب افکن نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران. لذا دستور کوبيدن عقبه عراق به نيروي هوايي صادر شد.
از حدود يک ماه مانده به نوروز سال 1361 با ابلاغ دستور نيروي هوايي در پروازهاي متعدد اقدام به بمباران عقبه دشمن مي نمود. هر روز اين کار انجام مي شد ولي به دليل حجم بالاي پدافند عراق، تا اواخر اسفند خلبانان نيروي هوايي موفق به بمباران قسمت اصلي نيروهاي دشمن نشده بودند. لذا براي انهدام اين قسمت بايد از تعداد جنگنده بيشتري استفاده مي شد.
همچنين بايد جنگنده ها به بمب هاي قوي تري مجهز مي شدند. تا آن زمان براي سبک بودن جنگنده از بمب هاي 1000 پوندي استفاده مي شد.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_105jkl.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 10:23 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40629371589750869836.jpg
آتش سنگين پدافند عراق در نزديک مرز آغاز شد
هواپيماها ديگر به مرز رسيده بودند که پدافند زميني عراق شروع به شليک انوع و اقسام موشک ها و گلوله هاي ضد هوايي به سمت آنها نمود که البته فقط تهديد از جانب موشک ها بود. در همين موقع چندين موشک سام به سمت فانتوم ها شليک شد که با مهارت خلبان و کمک خلبان ها، همگي به خطا رفتند.
موشک هاي سام بسيار عظيم بودند. تعدادي از خلبانان تا به حال آن را از نزديک نديده بودند. شايد به بزرگي يک هواپيماي جنگنده اف 5 !
فانتوم ها با موفقيت مواضع دشمن را بمباران مي کنند ولي...
در همين زمان شهيد دوران اعلام مي کند:
- همگي آماده فروريختن بمب ها باشيد.
پنجاه دقيقه از شروع پرواز مي گذشت. به ترتيب ابتدا 4 فروند اول بمب هاي خود را رها کردند و سريعا به سمت ايران گردش کردند. سپس چهار فروند دوم نيز با فشار دادن کليد رها سازي بمب ها، هرکدام 6 بمب 3000 پوندي را بر سر صداميان فرو ريختند و شروع به گردش کردند که ناگهان...
صداي انفجار مهيبي شنيده مي شود. يک تير موشک سام با هواپيماي آخر دسته دوم برخورد کرد. موشک با برخورد به موتور سمت راست، آن را از بين برده بود. موتور سمت راست در آتش مي سوخت. هواپيما دچار تکان هاي شديدي شده بود. خلبان در يک لحظه متوجه مي شود که بر اثر انفجار کاناپي خلبان عقب (طلقي که بالاي سر خلبانان است) تکه تکه شده و از جا کنده شده است. تمامي چراغ هاي هشداردهنده هواپيما روشن شده بود و هواپيما تا لحظاتي قابل کنترل نبود. ولي بلافاصله خلبان هدايت هواپيما را که بسياري از سيستم هاي خود را از دست داده بود به عهده مي گيرد.
در اولين اقدام خلبان موتور سمت راست را که در آتش مي سوخت خاموش مي کند و شير بنزين آن را مي بندد تا آتش به نقاط ديگر هواپيما سرايت نکند. بعد از چند لحظه خوشبختانه چراغ اخطار آتش گرفتن موتور سمت راست در کابين خلبان خاموش مي شود.
کمک خلبان دستش را به علامت پيروزي بالا برد
در اين هنگام خلبان از آيينه به کابين عقب نگاه مي کند و با تعجب مي بيند که کمک در هواپيما نيست. احساس غريبي مي کند و پيش خود فکر مي کند که چه شده است؟ آيا او زنده است يا شهيد شده است ؟
در همين اصناف به ياد حرفي که کمک خلبان قبل از پرواز به او زده بود مي افتد:
- من تحت هيچ شرايطي هواپيما را ترک نمي کنم چون دوست ندارم بدست عراقي ها اسير شوم و تا آخرين لحظه در داخل هواپيما باقي مي مانم.
خلبانان بايد مطمئن مي شد که دوست خلبانش در کابين هست يا نه؟ اما چطور بايد اين کار را انجام مي داد؟
به علت ارتفاع زياد و شکسته شدن کاناپي خلبان عقب، فشار هوا در داخل کابين از دست رفته بود. به طوري که به علت نداشتن فشار، خلبان قادر به سخن گفتن نبود. ولي با زحمت زياد خلبان شروع به صدا زدن کمکش مي کند. بعد از چند لحظه با شگفتي تمام دست همکارش را که به علامت پيروزي بالا گرفته بود، مشاهده مي کند.
به دليل سرماي بيش از حد و باد شديد، کمک خلبان سرش را زير کابين برده بود تا از گزند سرما در امان بماند. خلبان خوشحال از اين قضيه به او مي گويد که نگران نباشد سعي مي کند هواپيما را به پايگاه برساند.
خلبان که خوشحال از زنده بودن دوستش است، با سرعت سعي مي کند ارتفاع را کم کند.
هواپيماي ديگر عمق خسارت وارده را تشريح مي کند
همزمان با ليدر دسته نيز تماس مي گيرد و اعلام مي کند که مورد اصابت قرار گرفته است. فرمانده هم به يکي از هواپيما ها دستور مي دهد تا در کنار هواپيماي آسيب ديده تا پايگاه پرواز کند.
هواپيماي فانتوم ديگر چند لحظه بعد در کنار فانتوم آسيب ديده قرار مي گيرد و وضعيت هواپيما را براي خلبان تشريح مي کند و به او خاطرنشان مي کند حجم آسيب ديدگي بالاست. قسمتي از دم هواپيما، قسمت هاي از هر دو بال و قسمت دماغ هواپيما کنده شده و به کلي از بين رفته است، قسمت زير هواپيما هم تمام سوراخ سوراخ مي باشد بهتر است در يک فرودگاه کمکي نزديک مرز به زمين بنشيند و همچنين خاطرنشان مي کند که فرود سختي را خواهد داشت.
خلبان با شنيدن توضيحات تصميم مي گيرد به علت آسيب ديده گي کلي که هواپيما دارد، آن را به هر طريق ممکن به پايگاه اصلي برساند زيرا در آن جا امکانات فرود اضطراري بيشتر و بهتر از فرودگاه هاي کمکي است، پس اين مطلب را به اطلاع هواپيماي ديگر که اکنون در کنار او پرواز مي کرد مي رساند. خلبان هواپيماي ديگر وقتي از تصميم خلبان اف 4 ديگر مطلع مي شود به او مي گويد:
- تصميم گيرنده خودت هستي ... هر طور صلاح مي داني عمل کن.
سپس با پايگاه تماس مي گيرد و به آنها اطلاع مي دهد که خود را براي فرود اضطراري آماده کنند.
مشکلات يکي از پس از ديگري
هواپيما به حدود 100 کيلومتري پايگاه رسيده بود. کنترل هواپيما به سختي انجام مي شد و سوخت نيز درحال اتمام بود.
در پايگاه غوغايي به پا بود. پرسنل آتش نشاني و اورژانس پايگاه همگي در کنار باند حضور داشتند. پرسنل فني نيز مشغول نصب کابل بارير بودند. (کابل ضخيمي که سرتا سر باند را از عرض مي گيرد. هواپيما در اين شرايط قلابي در انتهاي دم دارد که آن را به پايين مي دهد و با درگير شدن اين قلاب با کابل هواپيما متوقف مي شود).
هواپيما با نزديک شدن به باند فرودگاه به تدريج از سرعت و ارتفاع خود مي کاهد. اهرم چرخ ها توسط خلبان پايين داده مي شود. ولي چرخ ها باز نمي شوند. اضطراب دوباره حکم فرما مي شود. خلبان هرکاري مي تواند انجام مي دهد ولي موفق نمي شود.
بلافاصله به کمکش که در کف کابين بود مي گويد توسط اهرم اضطراري سعي کند چرخ ها را پايين بدهد ولي او هم موفق نمي شود. سرانجام با کلنجار زياد و ياري جستن از ائمه اطهار چرخ ها بازمي شوند.
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_71.gif
M.A.H.S.A
05-23-2012, 10:25 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40605767293007398771.jpg
هنگام فرود نزديک است ولي دوباره مشکل ...
ناگهان هواپيما به علت استفاده از يک موتور آن هم با سرعت کم کنترل خود را از دست مي دهد و در آستانه سقوط قرار مي گيرد. خلبان که چاره اي ندارد با سرعت دستگيره گاز هواپيما را فشار مي دهد و با افزايش سرعت هواپيما دوباره کنترل خود را بدست مي آورد ولي اين پايان کار نبود، به علت بکارگيري از تمام قدرت موتور براي بدست آوردن تعادل، سرعت هواپيما بيشتر از حد مجاز نشستن شده بود و اين درحالي بود که باند هم اکنون در مقابل خلبان قرار داشت.
با چنين سرعتي نشستن بر روي باند آن هم با وضعيتي که هواپيما داشت بسيار خطرناک بود ولي چاره اي نبود. خلبان بايد هواپيما را به زمين مي نشاند. با نزديک شدن به باند چرخ ها باند فرود را لمس کرد همه چيز تا اين لحظه خوب پيش مي رفت ولي...
ناگهان برج کنترل پايگاه فرياد زد:
- کابل بارير پاره شد و لاستيک راست هواپيما نيز ترکيد.
بالاخره هواپيما از حرکت ايستاد
سرعت زياد و غير قابل کنترل هواپيما کابل بارير را پاره کرده بود. هواپيما درميان بهت همگان با سرعت به سمت انتهاي باند مي رفت.
خلبان با توکل به خداوند آخرين کاري را که مي توانست انجام دهد آغاز کرد و با قدرت هرچه تمام تر پاهايش را بر روي پدال ترمز فشار داد. هواپيما با شگفتي تمام انگار کسي آن را متوقف کرده باشد، در انتهاي باند متوقف شده بود. ولي خطر هنوز خلبانان را تهديد مي کرد. شعله هاي آتش موتور سمت راست هواپيما که به دليل فشار شديد باد فرصت بيشتر شدن پيدا نکرده بود به ناگه شعله ور شد، ولي بلافاصله اين آتش توسط پرسنل مستقر مهار شد.
خلبانان بعد از پياده شدن از هواپيما تازه به عمق فاجعه پي بردند و متوجه شدند که با چه معجزه اي بر زمين نشسته اند. خلبانان اذعان مي داشتند که شايد اگر درحال پرواز هواپيما را از اين زاويه ديده بودند اقدام به خروج اضطراري مي کردند.
چه نيرويي خلبانان را نجات داده بود
براستي چه نيروي فوق بشري، اين هواپيما را تا زمين هدايت کرده بود؟ چه کسي به ياري خلبانان شتافته بود؟ آيا اين مصداق بارز امداد غيبي نبود؟ هواپيمايي که کابل ضخيم بارير را پاره کرده بود و يک چرخ هم نداشت توسط چه نيروي در انتهاي باند متوقف شد؟
هواپيماي فانتوم فوق به دليل خسارات وارده شديد، به قسمت بازسازي منتقل شد و پس از گذشت سي ماه کار شبانه روزي پرسنل فني پايگاه، آماده پرواز شد و به خدمت مجدد نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران در آمد.
منبع:ساجد
http://upload.tazkereh.ir/images/99809226580005905562.jpg
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_776.gif
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.