PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : (*ミ✿ミ*) ویژه نامه میلاد پنجمین خورشیدهدایت, امام باقر(ع) (*ミ✿ミ*)



M.A.H.S.A
05-22-2012, 07:34 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27731333225553020114.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/27731333225553020114.gif)
ویژه نامه ولادت با سعادت پنجمین سکاندار کشتی هدایت ،
شکافنده علوم،یادگار روزهای دیارسرخ کربلا ،
حضرت محمد باقر علیه السلام

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:02 PM
یک انگشتانه معرفت از اقیانوس کلام امام :

قالَ الباقِرُ ( عَلَيه السَّلام ) :

" قُولُوا لِلنّاسِ اَحسَن ما تُحِبُّون اَن یقال لَکم "

حضرت امام محمد باقر ( عليه السلام ) فرمودند :

« بهترين چيزي را كه دوست داريد درباره شما بگويند ، درباره مردم بگوييد »

(بحارالانوار ، ج 65 ، ص 152)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/47598741871305925217.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:03 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/66591947896869735439.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
از روشنی طلعت رخشنده «باقر»
شد نور علوم نبوی بر همه ظاهر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
در اوّل ماه رجب از مشرق اعجاز
گردید عیان ماه تمام از رخ باقر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
منشق شده از نور «علیّ بن حسین» است
این نور که نورانی از او گشته ضمائر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
بر «فاطمه بنت حسن» بس بُوَد این فخر
کاورده پدید این مه تابنده باهر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
«باقر» لقب و کنیه «اباجعفر» و او
ربوده است لقب های دگر: هادی و شاکر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
از هر بدی و عیب و زلل اوست مبرّ
جان و تنش از «یُذبَّ عنکم» شده ظاهر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
دریای علوم است و، زداینده اوهام
گفتار حکیمانه او زیب منابر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
از یک نفسش زنده کند صد چو مسیح
از یک نظرش دیده اعمی شده باصر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
یاد آمدش از چهره تابان محمّد
با چشم بصیرت نگهش کرد چو «جابر»
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
عالم همه شد روشن از آن نور خدائی
شد بارور از او شجر دین و شعائر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
خوش باد، زمینی که هم آغوش شد او ر
خوش آنکه به سوی حرمش گشته مسافر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
دیگر غمی از محنت ایّام ندارد
هرکس به حرمخانه او گشت مجاور
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
وصفش نتوان گفت «حسان» با سخنی چند
چون، قصّه بلند است و زبان، الکن و قاصر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
ای کاش که بالی بدهد عشق به من نیز
تا سوی حریمش پرم از شوق چو طائر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
تا کی بدهد بار به دربار وصالش
جان بال سفر بسته، به لب آمده حاضر
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif
گر اذن دهد، نیست کسی مانعِ راهم
چون دفتر عشق است گذرنامه شاعر


http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/star4.gif

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/00823427002202597480.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:03 PM
هماره نامت بلند باد ای آسمانی مرد زمینی!

تو از تبار نوری و تاریخ

وامدار شعاع تباناک اندیشه توست.

ای تو سیراب از سرچشمه کلام خداوند!

کام‌هایمان تشنه باران کلام توست.

سخن بگو، تا نور کلامت بر ما ببارد

و زمین و زمان سینه به سینه

از عطر گل محمدی آکنده شود.

دانش، از نام تو آوازه گرفت،

آنگاه که شکافته شد و شگفتی آفرید.

ای اَبَرمردِ دانش و ای شکوه فرهنگ!

تو در زمانه‌ای که ابرهای سیاه،

سایه تردید می‌گستردند،

خورشیدوار تابیدی تا بذرهای یقین جوانه زند

و یخ‌های یأس و تردید آب شود.

ای امانت‌دارِ رسالت توحید

و وارث تعلیمات محمدی و علوی!

تو یادگار کربلا بودی و سند مظلومیت بقیع.

اینک بقیع قلب ما روشن از نور توست.

اینک خیل قاصدک‌ها را بدرقه سلامی می‌کنیم

که پیامبر(ص) بر تو فرستاد.

سلام ما را نیز پذیرا باش

میلادت مبارک


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30231457336785807111.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:04 PM
به سر می پرورانم من هوای حضرت باقر(ع)
به دل باشد مرا شوق لقای حضرت باقر(ع)

زعشقش جان من بر لب رسیده کس نمی داند
که نبود چاره ساز من سوای حضرت باقر(ع)

به گوشم هاتف غیبی سرود این نکته را دیشب
که باشد رخش دانش زیر پای حضرت باقر(ع)

به رستاخیز گر خواهی نجات از گرمی محشر
برو در سایه ظل همای حضرت باقر(ع)

خرد عاجز بود ز اوصاف بی پایان آن سرور
کمیت لفظ لنگ است از ثنای حضرت باقر(ع)

جلال و شان و قدر آن امام پاکبازان را
نمی داند کسی غیر از خدای حضرت باقر(ع)

«رضایی» ایستاده بر در دولت سرای او
چو سائل منتظر بهر عطای حضرت باقر(ع)

منبع : سایت لبیک
رضایی


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76470158947440413902.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:05 PM
گوشه ای از فضائل اخلاقی امام باقر (علیه السلام)


خداوند هیچ بنده‏اى را براى عهده‏دار شدن مقام امامت بر نمى‏گزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمى‏دهد، مگر آن که صفات پسندیده و مکارم اخلاق در وجود او به کمال رسیده باشد و سخن و عملش مطابق حقّ و صلاح باشد.



http://img.tebyan.net/big/1391/02/2519158132501581732162181502517223219217154.gif

ابن شهر آشوب درباره امام باقر (علیه السلام) مى‏گوید: او راست‌گوترین، گشاده‏روترین، بخشنده‏ترین و عالم‌ترین مردمان بود، همواره ذکر حقّ بر زبانش جارى بود و غذا خوردن یا صحبت با مردم مانع از ذکر وى نبود، مراتب بخشندگى و بزرگوارى آن امام در میان مردم زبانزد بود و هیچ گاه از صله دادن به برادران و دیدارکنندگان و آرزومندان به ستوه نمى‏آمد، بسیار خاضع و خاشع بود و همواره اهل بیت خود را به تلاوت قرآن فرمان مى‏داد و هر کس نمى‏توانست مى‏فرمود، ذکر بگوید.
آن حضرت بنده مطیع سر به فرمان حقّ بود تا آن جا که نقل شده، روزى یکى از فرزندان حضرت به شدّت بیمار بود و امام بر فراز بسترش نگران و اندوهگین به سر مى‏برد، ولى پس از درگذشت آن طفل، امام با رویى گشاده با مردم مواجه شد، مردم که از این امر متعجّب شده بودند از علّت آن سؤال کردند، امام (علیه السلام) فرمود: ما به زندگى بستگان خود علاقه‏مندیم و امیدواریم سالم بمانند و بهبودى یابند، امّا وقتى حکم خدا بر فوت آنها قرار گرفت، به آنچه او دوست مى‏دارد گردن مى‏نهیم و راضى هستیم.
معاشرت آن حضرت با دیگران در نهایت ادب و بزرگوارى بود، با دوستان و برادران دینى مصافحه مى‏نمود و مى‏فرمود: وقتى دو مؤمن با یک دیگر مصافحه مى‏کنند، گناهان آن دو مانند برگى که از درختان بریزد، فرو مى‏ریزد و خداوند تا زمانى که آن دو از هم جدا شوند به آن دو مى‏نگرد! در رفتار با مردم بسیار نیکوکار و عفیف بود و رفتارش با فقیران و مستضعفان تؤام با مهربانى و ملایمت بود، وقتى کار سنگینى به غلامان خود واگذار مى‏کرد خودش بسم اللَّه مى‏گفت و با آنان همکارى مى‏کرد.[ مشایخ، فاطمه، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ص 775،]
همواره در طلب روزى حلال مى‏کوشید، و از کار و تلاش ابایى نداشت.

معاشرت آن حضرت با دیگران در نهایت ادب و بزرگوارى بود، با دوستان و برادران دینى مصافحه مى‏نمود و مى‏فرمود: وقتى دو مؤمن با یک دیگر مصافحه مى‏کنند، گناهان آن دو مانند برگى که از درختان بریزد، فرو مى‏ریزد و خداوند تا زمانى که آن دو از هم جدا شوند به آن دو مى‏نگرد! در رفتار با مردم بسیار نیکوکار و عفیف بود و رفتارش با فقیران و مستضعفان تؤام با مهربانى و ملایمت بود

مردی از اهل شام در مدینه ساکن بود و به خانه امام بسیار می آمد و به آن گرامی می گفت: «…در روی زمین بغض و کینه کسی را بیش از تو در دل ندارم و با هیچ کس بیش از تو و خاندانت دشمن نیستم! و عقیده ام آن است که اطاعت خدا و پیامبر و امیر مؤمنان در دشمنی با تو است،اگر می بینی به خانه تو رفت و آمد دارم بدان جهت است که تو مردی سخنور و ادیب و خوش بیان هستی!» در عین حال امام (علیه السلام) با او مدارا می فرمود و به نرمی سخن می گفت. چندی نگذشت که شامی بیمار شد و مرگ را مقابل خود دید و از زندگی نومید شد، پس وصیت کرد که چون در گذرد ابو جعفر«امام باقر»بر او نماز گزارد. شب به نیمه رسید و بستگانش او را تمام شده یافتند، بامداد وصی او به مسجد آمد و امام باقر (علیه السلام) را دید که نماز صبح به پایان برده و به تعقیب نشسته است.
عرض کرد: آن مرد شامی از دنیا رفته و سفارش کرده که شما بر او نماز گزارید.
حضرت فرمود: او نمرده است…شتاب مکنید تا من بیایم.
پس برخاست و وضو و طهارت را تجدید فرمود و دو رکعت نماز خواند و دست ها را به دعا برداشت، سپس به سجده رفت و همچنان تا بر آمدن آفتاب، در سجده ماند، آن گاه به خانه شامی آمد و بر بالین او نشست و او را صدا زد و او پاسخ داد، امام او را نشانید و پشتش را به دیوار تکیه داد و شربتی طلبید و به کام او ریخت و به بستگانش فرمود غذاهای سرد به او بدهند و خود بازگشت.
طولی نکشید که شامی شفا یافت و به نزد امام آمد و عرض کرد: «گواهی می دهم که تو حجت خدا بر مردمانی.[ شیخ طوسى، الأمالی، ص 410، انتشارات دارالثقافة، قم، 1414 هـ ق.]

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

منبع : سایت اسلام پدیا

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:09 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42922354622653454199.gif




سیمای درخشان پیشوای پنجم ،‌امام باقر العلوم علیه السلام

امام محمد باقر (علیه السلام) در روز جمعه يا دوشنبه يا سه شنبه غره ماه رجب يا سوم ماه صفر سال 57 هجرى يا به روايتى ديگر سال 56 هجرى، در مدينه به دنيا آمد و در روز دوشنبه هفتم ذى حجه يا ربيع الاول و يا ربيع الاخر سال 114 هجرى، در همان شهر بدرود حيات گفت.

بنابراين، آن حضرت 57 سال در اين جهان زيست. از اين مدت چهار سال با جدش امام حسين (علیه السلام) و پس از وى 35 سال با پدرش زندگى كرد و هيجده سال بقيه عمرش را به تنهايى به سر برد. بنابر روايتى كه در كافى از قول امام صادق (علیه السلام) نقل شده است، وى 19 سال و دو ماه بيش از پدرش زيسته است و در همين دوران، امامت ‏شيعيان را عهده ‏دار بوده است.

امام باقر (علیه السلام) در مدت امامت‏ خود چند صباحى از خلافت وليد بن عبد الملك و نيز خلافت‏ سليمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزيز و يزيد بن عبد الملك را درك كرد و سرانجام در روزگار خلافت هشام بن عبد الملك وفات يافت.

در كتاب اعلام الورى نيز همين قول آمده كه با آنچه بعدا خواهيم گفت، صحيح مى ‏نمايد. ابن شهر آشوب در مناقب نوشته است:
آن حضرت در سال 114 هجرى، در سن 57 سالگى زندگى را به درود گفته كه از اين مدت سه يا چهار سال را در جوار جد بزرگوارش امام حسين (علیه السلام) و 34 سال و ده ماه يا 39 سال با پدرش و 19 يا مطابق قول ديگر 18 سال پس از پدرش زيسته است كه همين مدت دوره امامت آن حضرت محسوب مى ‏شود.

امام باقر (علیه السلام) در طول سالهايى كه امامت‏ شيعيان را عهده‏ دار بود، دوران خلافت وليد بن يزيد و سليمان و عمر بن عبد العزيز و يزيد بن عبد الملك و برادرش، هشام، و وليد بن يزيد و برادرش. ابراهيم، را درك كرد و در اوايل خلافت ابراهيم، رحلت‏ يافت.

ابو جعفر بن بابويه گويد كه ابراهيم بن وليد بن يزيد، امام باقر (علیه السلام) را مسموم ساخت. در دو نسخه‏ اى كه از اين كتاب در دسترس بود همين مطلب به چشم مى ‏خورد. ولى در اين گفته از جانب ابن شهر آشوب يا نساخ و يا هر دو سهوى رخ داده كه از ديد آگاهان پوشيده نيست. چون در ميان خلفاى ياد شده تنها يك تن به نام وليد بن يزيد وجود داشته و اين همان كسى است كه نامش در آخر عبارت ذكر شده. و نام درست كسى كه در آغاز روايت‏ به او اشاره شده وليد بن عبد الملك است كه وليد بن يزيد الخ نام، درست آن وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد بن عبد الملك و ابراهيم و برادرش مى باشد.

علاوه بر اين هشام در سال 125 هجرى، وفات يافت و پس از او ابراهيم به خلافت رسيد كه او هم در سال 127 هجرى، كشته شد و اگر امام باقر (علیه السلام) در سال 114 هجرى، وفات يافته باشد، چنان كه ابن شهر آشوب نيز همين سخن را مى‏ گويد، مى‏ توان به آسانى پى برد كه وفات آن حضرت در زمان خلافت هشام روى داده است نه ابراهيم.

در كتاب كشف الغمة آمده است: محمد بن عمرو مى ‏گويد، بنابر روايتى كه در دست ما است آن حضرت در سال 117 هجرى، وفات يافت و ديگران تاريخ رحلت آن حضرت را در سال 118 هجرى، ذكر كرده ‏اند.

امام باقر (علیه السلام) در قبرستان بقيع و در كنار آرامگاه على بن حسين، پدرش، و حسن بن على عموى بزرگوارش، به خاك سپرده شده است.







http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:13 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif




مادر آن حضرت :

مادر آن حضرت، فاطمه دختر حسن بن على بود كه با كنيه ام عبد الله و بنابر قول ديگر، ام الحسن خوانده شده است. بنابراين امام باقر (علیه السلام) از سلاله پدر و مادرى هاشمى علوى و فاطمى به شمار مى ‏آيد. بدين جهت او نخستين كسى است كه از نسل امام حسن (علیه السلام) و امام حسين (علیه السلام) به دنيا آمده است.

كنيه آن حضرت :

كنيه وى را بعضى ابو جعفر و برخى ابو جعفر اول خوانده ‏اند.

لقب امام :

آن حضرت القاب بسيارى داشت كه از آن ميان لقب‏«باقر يا باقر العلم‏»از همه مشهورتر است.

مدت امامت :

نوزده سا ل و دو ماه

خلفای معاصر:

وليد بن يزيد و سليمان و عمر بن عبد العزيز و يزيد بن عبد الملك و برادرش، هشام، و وليد بن يزيد و برادرش. ابراهيم،

شهادت :

در تاریخ دوشنبه هفتم ذى حجه يا ربيع الاول و يا ربيع الاخر سال 114 هجرى، به دست ابراهیم بن ولید بن یزید و بوسیله سم مسموم و به شهادت رسیدند

مرقد مطهر :

پیکر مطهر امام باقر علیه السلام در قبرستان بقیع در كنار آرامگاه على بن حسين، پدرش، و حسن بن على عموى بزرگوارش، به خاك سپرده شده است.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:14 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif





چرا آن حضرت را باقر لقب داده بودند؟

در فصول المهمة آمده است: آن حضرت را بدين لقب مى ‏خواندند زيرا علوم را مى‏ شكافت و باز مى ‏كرد. در صحاح آمده است: «تبقر، يعنى توسع در علم‏». و در قاموس گفته شده است: محمد بن على بن حسين را باقر مى‏ خواندند چون در علم تبحر داشت.

در لسان العرب نيز ذكر شده است: آن حضرت را باقر مى‏ خواندند چرا كه علم را مى ‏شكافت و به اصل آن پى مى‏ برد و فروع علم را از آن استنباط مى‏ كرد و دامنه علوم را مى‏ شكافت و وسعت مى ‏داد.

ابن حجر در صواعق مى‏نويسد: «او را باقر مى‏ خواندند و اين كلمه از«بقر الارض‏»اخذ شده است، يعنى آنكه زمين را مى ‏شكافد و مكنونات آن را آشكار مى‏ كند. زيرا او نيز گنجينه ‏هاى نهانى معارف و حقايق احكام و حكمتها و لطايف را كه جز از ديد كوته نظران و ناپاكان پنهان نبود، آشكار مى‏ كرد. »از اين رو درباره وى گفته مى ‏شد كه آن حضرت شكافنده علم و جامع آن و نيز آشكار كننده و بالا برنده علم و دانش است.

در تذكرة الخواص نيز آمده است: او را باقر لقب داده بودند زيرا در اثر سجده ‏هاى فراوان، پيشانى ‏اش شكاف برداشته بود. برخى هم گويند چون آن حضرت از دانش بسيار برخوردار بود او را باقر مى‏ خواندند. آنگاه به نقل سخن جوهرى در صحاح مى ‏پردازد.

شيخ صدوق در علل الشرايع به نقل از عمرو بن شمر آورده است: از حابر جعفى پرسيدم چرا به امام پنجم، باقر مى ‏گفتند؟

گفت: «چون علم را مى‏شكافت و اسرار آن را آشكار مى ‏كرد». در مناقب ابن شهر آشوب نوشته شده است: گفته ‏اند براى هيچ يك از فرزندان حسن و حسين (علیه السلام) اين اندازه از علوم، از قبيل تفسير و كلام و فتوا و احكام و حلال و حرام فراهم نشد كه براى امام باقر (علیه السلام) . محمد بن مسلم نقل كرده است كه از آن حضرت سى هزار حديث پرسش كردم.

جابر جعفى گويد:«ابو جعفر هفتاد هزار حديث براى من روايت كرد». و محمد بن مسلم گويد: « هر مسئله كه در نظرم دشوار مى‏ نمود از ابو جعفر(علیه السلام) مى ‏پرسيدم‏ تا جائيكه سى هزار حديث ازاو سؤال كردم.» (مراة الجنان)

طبق نقل مورّخين از بين اصحاب آن حضرت كه از محضر علميش استفاده مى كردند در حدود 500 نفر به مقامهاى عظيم علمى نائل شدند و همين ها بودند كه مكتب علمى اسلام را با تأ ليفات و تصنيفات خود در فقه ، حديث ، تفسير و ديگر شئون علمى ، رونق و شكوه دادند. زراره ، ابوبصير اسدى ، حمران بن اعين ، محمّد بن مسلم ، محمّد بن مروان ، اسماعيل بن فضل هاشمى ، ابوبصير و بسيارى ديگر، از جمله شخصيتهاى بارزى هستند كه از محضر امام عليه السلام استفاده كرده و در شئون علمى شهرتى جهانى و جاويد كسب كرده اند.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:14 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif



نقش انگشترى امام باقر (علیه السلام)



شيخ صدوق در كتابهاى عيون اخبار الرضا و امالى از قول امام رضا (علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: «نقش انگشترى امام حسين (علیه السلام) «ان الله بالغ امره‏»بود و على بن حسين (علیه السلام) انگشترى پدر خود را به دست مى ‏كرد. محمد بن على نيز همان انگشترى امام حسين (علیه السلام) را خاتم قرار مى ‏داد. اما در فصول المهمه آمده است كه نقش انگشترى آن حضرت‏«رب لا تذرنى فردا بود»نويسنده اين كتاب[فصول المهمه]همچنين اضافه كرده است: ثعلبى در تفسير خود نوشته است ‏بر روى انگشترى امام باقر (علیه السلام) اين كلمات نقش بسته بود:
ظنى بالله حسن
و بالنبى الموتمن
و بالوصى ذى المنن
و بالحسين و الحسن‏»
شيخ صدوق نيز مانند اين روايت را در كتاب عيون اخبار الرضا از پدرش از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است. شيخ طوسى در تهذيب از امام صادق (علیه السلام) نقل كرده است كه فرمود: نقش انگشترى پدرم اين عبارت بود: «العزة لله جميعا». در كتاب حلية الاوليا نيز از امام صادق (علیه السلام) روايت‏شده كه فرمود: نقش انگشترى پدرم‏«القوة لله جميعا»بود. در كتاب كافى از يونس بن ظبيان و حفض بن غياث نقل شده است كه بر روى انگشترى ابو جعفر محمد بن على (علیه السلام) كه بهترين كس از سلاله آل محمد (ص) بود، عبارت‏«العزة لله‏»نقش بسته بود. در كتاب مكارم الاخلاق از كتاب العباس از امام صادق (علیه السلام) روايت‏ شده كه فرمود: «نقش انگشترى ابو جعفر (باقر (علیه السلام) ) «العزة لله‏»بود»البته بعيد نيست كه آن حضرت چندين انگشترى داشته كه بر روى هر يك عبارتى متفاوت از ديگرى حك شده بوده است.
شاعر آن حضرت، كثير عزه و كميت و برادرش ورد، و سيد حميرى بوده‏ اند. دربان آن حضرت نيز جابر جعفى نام داشته است.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:14 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif



خلفاى معاصر با امام باقر (علیه السلام)


در زمان امام باقر (علیه السلام) وليد بن عبد الملك و سليمان بن عبد الملك و عمر بن عبد العزيز و يزيد بن عبد الملك و هشام بن عبد الملك خلافت داشته ‏اند. برخى هم نام هاى وليد بن يزيد بن عبد الملك و يزيد بن وليد بن عبد الملك و ابراهيم بن وليد بن عبد الملك را بر تعداد فوق افزوده‏ اند.
هشام خليفه وقتى به امام(علیه السلام)اشارت مي كند و مى ‏پرسد كه اين شخص‏ كيست؟ به او مي گويند او كسى است كه مردم كوفه شيفته و مفتون اويند. اين شخص امام عراق است.
در روايت‏ حبابة الوالبيه آمده است كه گفت:«در مكه مردى را ديدم‏ كه بين‏«باب‏»و«حجر» بر بلندى ايستاده بود..مردم پيرامون وى انبوه شده‏ بودند و در مشكلات خود ازو نظر مي خواستند و باب پرسشهاى دشوار را بر او مي گشودند و او را رها نكردند تا در هزار مساله را به آنان فتوى داد. آنگاه ‏برخاست و مي خواست رهسپار شود كه يكى با آوائى آهسته بانگ برآورد كه‏ هان ، اين نور درخشان... و جمعى نيز كه ميگفتند اين كيست؟جواب شنيدند كه او محمد بن على باقر، امام محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب ‏عليهم السلام است. از ابرش روايت است كه وقتى هشام به امام باقر(علیه السلام)اشاره كرد و گفت‏اين كيست كه مردم عراق پيرامون او گرد آمده‏اند و ازو پرسش مي كنند؟گفت:
اين پيمبر كوفه و فرزند رسول الله و باقر العلوم است و مفسر قرآن.پس مساله‏ اى‏ را كه نمي دانست از او پرسيد.
در موسم حج ، از عراق و خراسان و ديگر شهرها هزاران مسلمان از او فتوى مي خواستند و از هر باب از معارف اسلام از او مى‏ پرسيدند و اين امردليل آن بود كه او در دل توده‏ هاى مردم جاى داشت.اين واقعه اندازه نفوذ وسيع او را در قلوب توده‏ هاى مردم نشان مي داد. از پاره ‏اى از نصوص چنين ‏استنباط مي شود كه رهبرى مردمى او فراتر از جهان اسلام و تقسيمات گروهى ‏و قبيله‏ اى بود.نه اينكه رهبرى گروهى را بر عهده داشت و رهبرى برخى رانداشت.بلكه اگر گروه هاى جديدى به اسلام مي گرويدند،آنان نيز به رهبرى ‏او معترف بودند و روحا با وى پيوند داشتند.با وجود اين كه كشت و كشتارنژادى و قبيله‏اى در مدت خلافت امويان بين قبيله‏«مضر»و«حمير»شعله ‏ور بود،با اين همه مى‏ بينم،اهل هر دو قبيله،ياران امام(علیه السلام)بودند.چندانكه شاعران‏ رسمى شيعه از هر دو سوى مانند فرزدق تميمى مغيرى و كميت اسدى حميرى ‏در دوستى امام(علیه السلام)و اهل بيت اتفاق داشتند. اين اندازه عاطفه توده‏اى و نفوذ وسيع،امام باقر(علیه السلام)را وارث كوششها و فداكاريهائى كرده بود كه در اعمال پيشوايان مرحله نخستين تجسم يافته بود.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:15 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

فرزندان امام باقر (علیه السلام)



شيخ مفيد در ارشاد مى ‏نويسد: امام باقر (علیه السلام) هفت فرزند داشت. ابو عبد الله جعفر بن محمد، [فرزند بزرگ ايشان]، كنيه امام باقر (علیه السلام) را به همين علت ابو جعفر مى ‏گفتند. فرزند ديگرش عبد الله نام داشت كه مادر اين دو ام فروه، دختر قاسم بن محمد بن ابو بكر بود. دو فرزند ديگر آن حضرت ابراهيم و عبيد الله نام داشتند كه از مادرى به نام ام حكيم، دختر اسد بن مغيره ثقفى زاده شدند. از اين دو پسر نسلى به وجود نيامده. على و زينب دو فرزند ديگر آن حضرت بودند كه از مادرى كنيز به دنيا آمده‏اند. ام سلمه هم فرزند ديگر امام بود كه او هم از مادرى كنيز متولد شده بود. برخى گفته‏اند: زينب همان ام سلمه بوده است. در كتاب اعلام الورى نيز همين قول آمده است. ابن شهر آشوب در كتاب مناقب، اولاد امام باقر (علیه السلام) ، را هفت تن دانسته و آنها را مانند شيخ مفيد برشمرده است مگر با اين تفاوت كه عبد الله افطح را نيز جزو فرزندان امام باقر (علیه السلام) محسوب كرده و گفته است: به جز فرزندان امام صادق (علیه السلام) ، اولاد امام باقر (علیه السلام) همگى از دنيا رفتند و نسلى از پس خود به يادگار نگذاشتند.

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30609811977759234235.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:15 PM
زندگى اجتماعى امام محمد باقر علیه السلام

زندگى امام، آينه تمام نماى زندگى شرافتمندانه انسانهاى موحد و متعالى است.يكى از بارزترين ويژگي هاى امام جامعيت اوست.

توجه به علم، او را از اخلاق و فضايل روحى غافل نمى ‏سازد و روى آورى به معنويات و عبادت و بندگى، وى را از پرداختن به زندگى مادى و روابط اجتماعى و اصلاح جامعه باز نمى ‏دارد.

در حالى كه انسانهاى معمولى، در بيشتر زمينه ‏ها گرفتار افراط و تفريط مى ‏شوند، اگر به زهد و عبادت بپردازند، به عزلت و گوشه ‏نشينى كشيده مى ‏شوند و اگر به كار و تلاش رو آورند، از انجام بايسته وظايف عبادى و معنوى، دور مى ‏مانند!

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:16 PM
كار و تلاش در اوج زهد و تقوا

انسانهاى كم ظرفيت و كوته ‏انديش، گمان مى‏ كنند كه لازمه زهد و تقوا، اين است كه خرقه ‏اى پشمينه بر دوش افكنده و زاويه خلوتى را انتخاب كنند و روى از خلق بگردانند تا به خدا نزديك شوند!

اينان گمان مى‏كنند كه تلاش براى تأمين معاش و كسب روزى، مخالف زهد و توكل است، و وظيفه انسان فقط ذكر گفتن و پرداختن به نماز و روزه مى‏باشد و روزى از هر جا كه باشد مى‏ رسد ! ولى برنامه امامان (ع)، و از جمله امام باقر (ع) غير از اين بوده است.آنان، در اوج زهد و تقوا و در نهايت عبادت و بندگى خدا، اهل كار و تلاش بوده‏ اند، و از اين كه ديگران روزى آنها را تأمين كنند و خرج زندگى ايشان را بپردازند، بشدت بيزار بوده‏ اند.

محمد بن منكدر يكى از زهاد معروف عصر امام باقر (ع) است كه همانند طاووس يمانى و ابراهيم بن ادهم و عده ‏اى ديگر، داراى گرايشهاى صوفيانه بوده است.او خود نقل مى ‏كند:

در يكى از روزهاى گرم تابستان، از مدينه به سمت يكى از نواحى آن، خارج شدم، ناگاه در آن هواى گرم، محمد بن على (ع) را ملاقات كردم كه با بدنى فربه و با كمك دو نفر از خدمتكارانش مشغول كار و رسيدگى به امور زندگى است.با خود گفتم: بزرگى از بزرگان قريش، در چنين ساعت گرم و طاقت فرسا و با چنين وضعيت جسمى، به فكر دنيا است! به خدا سوگند، بايد پيش رفته و او را موعظه كنم.

به آن حضرت نزديك شدم و سلام كردم.

او نفس زنان و عرق ريزان، سلامم را پاسخ گفت.

فرصت را غنيمت شمرده، به او گفتم:
خداوند، كارهايت را سامان دهد! چرا بزرگى چون شما در چنين شرايطى به فكر دنيا و طلب مال باشد! براستى اگر مرگ در چنين حالتى به سراغ شما بيايد، چه خواهيد كرد!

امام باقر (ع)، دست از دست خدمتكاران برگرفت و ايستاد و فرمود:
به خدا سوگند، اگر در چنين حالتى مرگ به سراغم آيد، بحق در حالت اطاعت از خداوند، به سراغم آمده است.اين تلاش من خود اطاعت از خداست، زيرا با همين كارهاست كه خود را از تو و ديگر مردم بى ‏نياز مى‏ سازم (تا دست حاجت و تمنا به كسى دراز نكنم) . من زمانى از خدا بيمناك هستم كه هنگام معصيت و نافرمانى خدا، مرگم فرا رسد!

محمد بن منكدر مى‏ گويد:
پس از شنيدن اين سخنان، به آن حضرت عرض كردم: خداى رحمتت كند، من‏ مى‏ خواستم شما را موعظه كنم، اما شما مرا راهنمايى كرديد. (1)




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:16 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif




حضور سازنده و مؤثر در جامعه

امام باقر (ع) با اين كه توجه به استغناى نفس و لزوم تلاش براى كسب معاش داشت و عملا در اين راستا گام مى ‏نهاد، اما هرگز زندگى خود را وقف تأمين معاش نكرده بود، بلكه همت اصلى آن حضرت، حضور سازنده و مؤثر در جامعه بود.

اين درست است كه نبايد براى تأمين زندگى، سربار ديگران بود، ولى اين نكته را نيز بايد در نظر داشت كه هدف اصلى و عالى زندگى، دستيابى به رفاه، و ثروت نيست و نبايد در طريق تلاشهاى دنيوى، از ارزشهاى اصيل زندگى غافل بود.

امام باقر (ع) در روزگار خود، بزرگترين تأثير علمى و عملى را براى جامعه خويش داشت.

حضور در مجامع علمى و تأسيس جلسات فرهنگى، يكى از بهترين و ارزنده‏ترين نوع حضور در جامعه و خدمت به اجتماع مسلمانان بوده و هست، زيرا هر گونه تكامل اجتماعى در ابعاد اخلاقى و معنوى و اقتصادى و...منوط به تكامل فكرى و فرهنگى است.

براى تبيين نقش حياتى امام باقر (ع) در جامعه اسلامى، ياد همين نكته كافى است كه:
جمع عالمان بر اين عقيده اتفاق دارند كه فقيه‏ ترين مردم در آغاز سلسله فقيهان شش نفرند و آن شش نفر از اصحاب و شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بشمار مى ‏آيند. (2) و سخن حسن بن على الوشاء (3) كه از معاصران امام رضا (ع) مى ‏باشد، خود گواهى روشن بر مدعاى ماست كه مى‏ گويد: نهصد شيخ و بزرگ راوى حديث را در مسجد كوفه مشغول تدريس يافتم كه همگى از امام صادق (ع) و امام باقر (ع) نقل حديث مى ‏كردند. (4)

محققان بر اين عقيده ‏اند كه امام باقر (ع) و امام صادق (ع) در حقيقت بنيانگذار دانشگاه اهل البيت هستند كه حدود شش هزار رساله علمى از فارغ التحصيلان آن به ثبت رسيده است .

اصول اربعمائه همان رساله ‏هاى چهار صد گانه‏اى است كه در ميان محدثان شيعه، به عنوان كتب اصول شناخته مى‏ شود و از جمله آن شش هزار رساله به شمار مى‏ آيد، و چه بسا بيشتر محتويات كتب چهارگانه شيعه (كافى، من لا يحضره الفقيه، تهذيب و استبصار) از همين رساله‏ هاى اربع مائه گرفته شده باشد. (5)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:17 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif



مرجعيت و پاسخگويى به پرسشهاى مردم



ابو بصير مى‏ گويد: امام باقر (ع) در مسجد الحرام نشسته بود و گروه زيادى از دوستدارانش برگرد او حلقه زده بودند.در اين هنگام طاووس يمانى به همراه گروهى به من نزديك شد و پرسيد: آن مردم در اطراف چه كسى حلقه زده‏اند؟
گفتم: محمد بن على بن الحسين (باقر العلوم عليه السلام) است كه نشسته و مردم دور او گرد آمده ‏اند.
طاووس يمانى گفت: من نيز به او كار داشتم.آنگاه پيش رفت، سلام كرد و نشست و گفت: آيا اجازه مى‏دهيد مطالبى را از شما بپرسم؟
امام باقر (ع) فرمود: آرى بپرس! (6) طاووس يمانى سؤالهايش را مطرح كرد و امام (ع) به او پاسخ بايسته را ارائه داد.ابو حمزه ثمالى نيز مى ‏گويد: در مسجد رسول خدا نشسته بودم كه مردى پيش آمد، سلام كرد و گفت: تو كيستى؟
به او گفتم: مردى از اهل كوفه‏ ام.چه مى‏ خواهى و در جستجوى چه هستى؟
مرد گفت: آيا ابو جعفر، محمد بن على (ع) را مى ‏شناسى؟
گفتم: بلى، به آن گرامى چه كار و حاجتى دارى؟
گفت: چهل مسأله آماده كرده‏ ا م تا از وى سؤال كنم و آن چه حق بود بپذيرم.
ابو حمزه مى‏ گويد: از آن مرد پرسيدم، آيا تو فرق بين حق و باطل را مى ‏دانى؟
مرد گفت: آرى...
در اين هنگام امام باقر (ع) وارد شد در حالى كه گروهى از اهل خراسان و مردم ديگر در اطراف وى بودند و مسايل حج را از آن حضرت مى ‏پرسيدند.
آن مرد نيز نزديك امام نشست و مطالب خود را با آن حضرت در ميان گذاشت و جواب لازم را دريافت داشت. (7)
اين نمونه ‏ها و موارد ديگر، بروشنى مى‏ نماياند كه امام باقر (ع) چگونه مورد رجوع مردم بوده و به نيازهاى مختلف آنان رسيدگى مى ‏كرده است.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:17 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif



رسيدگى به محرومان

درباره امام باقر (ع) گفته ‏اند: هرگز شنيده نشد كه نيازمندى نيازش را به آن حضرت اظهار داشته و با پاسخ منفى، مواجه شده باشد.
امام باقر (ع) همواره توصيه مى‏ كرد كه وقتى نيازمندان به شما رو مى ‏آورند و يا شما مى‏ خواهيد آنان را صدا بزنيد، بهترين نامها و عناوين را درباره آنان به كارگيريد (8) و با عناوين و اوصاف زشت و بى ارزش و با بى احترامى با ايشان برخورد نكنيد) .
امام صادق (ع) مى ‏فرمايد: پدرم با اين كه از نظر امكانات مالى، نسبت به ساير خويشاوندان، در سطح پايينترى قرار داشت و مخارج زندگى وى، سنگينتر از بقيه بود، هر جمعه به نيازمندان انفاق مى ‏كرد و مى ‏فرمود: انفاق در روز جمعه، داراى ارجى فزونتر است، چنان كه روز جمعه، خود بر ساير روزها برترى دارد. (9)
و نيز اين سخن را هم امام صادق (ع) فرموده است:
در يكى از روزها به حضور پدرم رسيدم در حالى كه ميان نيازمندان مدينه، هشت هزار دينار، تقسيم كرده و يازده برده را آزاد ساخته بود. (10)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:18 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif



سخاوت و مروت نسبت به دوستان



عمرو بن دينار و عبد الله بن عبيد مى ‏گويند: ما هرگز به ملاقات امام باقر (ع) نرفتيم، مگر اين كه به وسيله هدايا و پوشاك و امكانات مالى، از ما استقبال و پذيرايى كرده، مى‏ فرمود : اينها را از قبل براى شما تدارك ديده بودم. (11)
ظاهرا منظور امام از بيان جمله اخير اين بوده است كه دوستان و ميهمانانش احساس شرم و نگرانى نكنند و گمان نبرند كه با دريافت آن هدايا و امكانات، بر زندگى شخصى امام باقر (ع) كم و كاستى را تحميل كرده ‏اند.سلمى يكى از خدمتكاران خانه امام باقر (ع) است.او مى ‏گويد: برخى از دوستان و آشنايان امام باقر (ع) به ميهمانى آن حضرت مى ‏آمدند و از نزد وى بيرون نمى ‏شدند، مگر اين كه بهترين غذاها را تناول كرده و چه بسا گاهى لباس و پول از آن گرامى دريافت مى ‏كردند.
سلمى مى‏ گويد: گاهى من با امام در اين باره سخن مى‏ گفتم كه خرج خانواده شما، خود سنگين است و از نظر در آمد وضع متوسطى داريد (بهتر اين است كه در پذيرايى از دوستان و مهمانان با احتياط بيشترى رفتار كنيد!) اما امام مى‏ فرمود: اى سلمى! نيكى دنيا، رسيدگى به برادران و دوستان و آشنايان است، و گاهى حضرت پانصد و تا هزار درهم هديه مى ‏داد . (12)
اسود بن كثير مى ‏گويد: تهيدست شدم و دوستانم به من رسيدگى نكردند.نزد امام باقر (ع) رفتم و از نيازمندى خود و جفاى برادران شكوه كردم، آن حضرت فرمود:
بد برادرى است آن برادرى كه به هنگام ثروت و توانمندى، حالت را بپرسد و تو را در نظر داشته باشد، ولى زمانى كه تهيدست و نيازمند شدى، از تو ببرد و به سراغت نيايد! سپس امام به خدمتكارش دستور داد تا هفتصد درهم نزد من گذارد، و فرمود: اين مقدار را خرج كن و هر گاه تمام شد و نياز داشتى باز مرا از حال خود با خبر ساز. (13)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14872236370964082183.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:19 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37125116016233929851.gif








گوشه ای از اخلاق ، صفات ، فضائل و كرامات امام باقر عليه السلام

ابن طلحه مى گويد: (1) وى شكافنده و جامع علوم و برافرازنده بيرق علم و پرچمدار دانش است ؛ از پستان علم و دانش شير خورده و مرواريد علم را زينت بخشيده و در كنار هم چيده است ؛ او قلبى پاك و رفتارى پاكيزه و روحى توانا و اخلاقى والا داشت .

تمام اوقات زندگى خود را در طاعت خدا گذراند و در مقام تقوا استوار و ثابت قدم بود و مقامات بلند قرب الهى (2) و پاكيزگى روح در او آشكار بود. بنابراين فضايل به استقبال او مى آمدند و خوبيها به او مفتخر بودند.

ابن طلحه مى گويد: او سه لقب داشت : باقر العلم ، شاكر و هادى، مشهورتر از همه ، باقر بود كه به جهت وسعت علمى اش بدان لقب شهرت يافت.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:22 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif




امّا مناق و صفات نيكوى او بسيار است ، از جمله :

افلح ، غلام امام باقر )) مى گويد: به قصد سفر حج در خدمت محمّد بن على عليه السلام حركت كرديم . همين كه به مسجد الحرام وارد شد و چشمش به خانه خدا افتاد با صداى بلند گريست . عرض كردم : پدر و مادرم فدايت باد! مردم به شما نگاه مى كنند، خوب است قدرى آرامتر گريه كنيد.

فرمود: واى بر تو اى افلح ! چرا گريه نكنم ، شايد خداوند به لطف و رحمت خويش به من نظر كند و من فرداى قيامت در پيشگاه او رستگار شوم . افلح مى گويد: سپس طواف كرد و آمد در مقام ابراهيم مشغول نماز شد و به ركوع رفت و چون سر از سجده برداشت ديدم جاى سجده اش از زيادى اشك چشمانش تر شده است و چنان بود كه هرگاه مى خنديد، مى گفت : خدايا بر من خشم نگير.(3)

عبداللّه بن عطا مى گويد: هيچ وقت نديدم دانشمندان نزد كسى اين قدر از نظر علمى كوچك باشند كه در نزد امام باقر عليه السلام بودند، حكم را همچون شاگردى در نزد آن حضرت ديدم .(4)

فرزندش جعفر بن محمّد از آن حضرت نقل كرده ، مى گويد: ((پدرم در دل شب به هنگام لابه و زارى ، مى گفت : خدايا تو به من امر كردى ، فرمانت را نبردم و مرا نهى كردى ، خوددارى نكردم ، اينك من همان بنده تو هستم كه در برابرت ايستاده ام و هيچ بهانه اى ندارم .))(5)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:23 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif




سلمى ، كنيز امام باقر عليه السلام مى گويد:

دوستان و برادران دينى امام عليه السلام خدمت آن حضرت كه مى رسيدند، تا غذايى گوارا به آنها نمى داد و جامه اى نيكو بر آنها نمى پوشانيد و درهمى چند به آنها نمى داد، محضرش را ترك نمى گفتند.

عرض مى كردم ، كمتر احسان بفرماييد. مى فرمود: ((اى سلمى ، خوبى دنيا، جز احسان به برادران و كارهاى نيك نمى باشد.)) از پانصد و ششصد تا هزار دينار مرحمت مى كرد و از همنشينى با برادران دينى خسته نمى شد.(6)

اسود بن كثير مى گويد: خدمت امام باقر عليه السلام از نيازمندى خود و جفاى دوستان گله كردم .

فرمود:(( بد دوستى است آن كه وقت بى نيازى با تو ارتباط داشته باشد ولى به هنگام تنگدستى از تو ببرد.)) سپس به غلامش دستور داد، كيسه اى را كه هفتصد درهم داشت ، آورد.

فرمود: ((اينها را خرج كن ، وقتى كه تمام شد به من خبر بده ))؛ و فرمود: ((مقدار محبت قلبى دوستت را نسبت به خود، با محبت قلبى خود نسبت به او مقايسه كن و بشناس .))(7)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:23 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif



از ابوالزبير، محمّد بن مسلم مكى نقل كرده اند كه گفت : ما نزد جابر بن عبداللّه بوديم كه على بن حسين عليه السلام وارد شد در حالى كه پسرش ‍ محمّد عليه السلام كه هنوز كودك بود، همراه وى بود. على بن حسين عليه السلام به پسرش فرمود: سر عمويت را ببوس ، محمّد نزديك جابر رفت و سر او را بوسيد. جابر پرسيد: اين كودك كيست ؟ - چشمان جابر نابينا شده بود - امام عليه السلام فرمود: اين پسرم ، محمّد است . جابر با شنيدن نام محمّد، او را در آغوش گرفت و گفت : يا محمّد! محمّد رسول خدا صلى اللّه عليه و اله به تو سلام فرستاد. از جابر پرسيدند: اى ابوعبداللّه ! چگونه پيامبر صلى اللّه عليه و اله سلام رساند؟ گفت : همراه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله بودم ؛ حسين عليه السلام در دامن او بود و با او بازى مى كرد فرمود: جابر! از پسرم ، حسين ، پسرى به نام على به دنيا مى آيد كه چون روز قيامت شود، منادى ندا كند: بايد سرور عابدان قيام كند! پس على بن حسين عليه السلام برخيزد، و از على بن حسين عليه السلام پسرى به دنيا مى آيد به نام محمّد، اى جابر اگر او را ملاقات كردى سلام مرا به او برسان و بدان كه عمر تو پس از ديدن او اندك خواهد بود. پس از آن طولى نكشيد كه جابر از دنيا رفت . و اين داستان گرچه يك منقبت است امّا بسى بزرگ و برابر شمارى از مناقب است .(8)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:24 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif)



مى گويم :

اين حديث جابر را اشخاص زيادى از عامه و خاصه با عبارات مشابهى نقل كرده اند.
در ارشاد مفيد (9) از عمر بن دينار و عبداللّه بن عبيد بن عمير نقل شده است كه آن دو گفتند: ما هيچ وقت با ابوجعفر محمّد بن على عليه السلام پانصد، ششصد تا هزار درهم به ما مرحمت مى كرد و از ارتباط و احسان به برادران و ديدار كنندگان و كسانى كه از او چشم اميدى داشتند خسته نمى شد.
از آن حضرت نقل شده ، درباره حديثى سؤ ال شد كه وى به طور مرسل نقل مى كند، نه مسند. فرمود: ((هرگاه حديثى براى شما نقل مى كنم ، سند من پدرم از قول پدرش و او از جدش رسول خدا صلى اللّه عليه و اله ، به نقل از جبرئيل و او از خداى تعالى است .))(10)
همواره مى گفت : ((گرفتارى ما از ناحيه مردم سنگين است ، زيرا هرگاه ما ايشان را بخوانيم ، اجابت نكنند و اگر آنان را واگذاريم ، به وسيله ديگرى هدايت نشوند.))(11)
بارها مى فرمود: ((مردم از ناحيه ما كه خاندان رحمت ، شجره نبوت ، كان حكمت ، جايگاه فرشتگان و محل نزول وحى هستيم ، مورد كينه و عقوبت قرار نمى گيرند.))(12)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69188230828996237074.gif)

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:25 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63248928274505830376.gif



جايگاه علمى و تلاش‏هاى فرهنگى امام باقر(علیه السلام)

نگاهى به اوضاع فرهنگى - اجتماعى جامعه‏

امام باقر (ع) در دوره‏اى امامت خويش را آغاز كرد كه جامعه اسلامى در وضع فرهنگى نابه‏ سامانى به سر مى‏ برد و عرصه فرهنگى جامعه گرفتار چالش‏ هاى عميق عقيدتى و درگيرى ‏هاى مختلف فقهى ميان فرق اسلامى شده بود.

فروكش كردن تنش‏هاى سياسى پس از واقعه عاشوراى سال 61 هجرى، همچنين شكست برخى احزاب سياسى مانند «عبداللَّه بن زبير» سبب يكپارچگى حاكميت بنى اميه شده بود و ناگزير، بسيارى از دانشمندان از صحنه سياسى دور شده بودند و حركت گسترده ‏اى در زمينه‏ هاى مختلف علمى با بحث و بررسى درباره مسايل گوناگون آغاز شده بود.

اين رويكرد گسترده به مسايل فقهى و بحث تبادل نظرهاى علمى در اين برهه و پيدايش مكتب‏ها و سبك‏هاى مختلف علمى پس از مدت‏ها ركود، رونق فراوانى به بازار علم بخشيد و به واقع نقش درخشان امام در اين دوره در روشن سازى افكار عمومى دانشمندان اسلامى و به ويژه خردورزان شيعه بسيار داراى اهميت و برترى است. با ظهور امام باقر(ع)، گام مهم و به سزايى در راستاى تبيين آراء شيعه برداشته شد و جنبش تحسين برانگيزى در ميان دانشمندان شيعى پديد آمد.

از سوى ديگر، خطر افكار آلوده يهود و سيطره نظريات فرقه مرجئه، جبريه، قدريه، غلات و... حيات فكرى شيعه را با خطر روبه ‏رو كرده بود كه به راستى مرجعيت علمى شايسته‏ اى چون امام باقر(ع)، تفكرات خطرناك اين فرقه‏ ها را تا حد قابل توجهى منزوى ساخت كه آراء و نظرات آنها و نيز موضع‏گيرى امام در برابر هر يك، به گونه‏ اى گسترده‏ تر بررسى خواهد شد.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:25 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif



ترسيمى از چهره علمى امام‏

امام به سان خورشيدى گيتى فروز، بر سپهر دانش پرتو افكن بود و در بيان برترى و بزرگى اين جايگاه، همين بس كه بيشترين حديث در بين جوامع حديثى شيعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق(ع) است و اين خود بزرگ‏ترين گواه در برجستگى شخصيت علمى ايشان به شمار مى‏ رود.

بسيارى از دانشمندان بزرگ اسلامى درباره جايگاه علمى امام، جمله‏هاى بسيار زيبايى بر زبان رانده و يا نگاشته‏اند كه همچنان تاريخ، آن را در خاطر خود نگاهدارى مى‏ كند.

دانشمندان بسيارى چون «ابن مبارك»، «زهرى»، «اوزاعى»، «مالك»، «شافعى»، «زياد بن منذر نهدى» و... درباره برجستگى علمى او سخن رانده‏ اند.(1)

دامنه گسترده روايات امام در زمينه‏ هاى گوناگون علمى، انديش وران اهل سنت و محدثين آنان را بر آن داشت تا از ايشان روايت كنند و سخنان وى را درج و نقل نمايند كه از جمله آنها «ابوحنيفه» را مى‏ توان نام برد.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:26 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif




دامنه گسترده روايات امام در زمينه‏ هاى گوناگون علمى، انديش وران اهل سنت و محدثين آنان را بر آن داشت تا از ايشان روايت كنند و سخنان وى را درج و نقل نمايند كه از جمله آنها «ابوحنيفه» را مى‏ توان نام برد.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:26 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif



پايه‏ گذارى نهضت بزرگ و پوياى علمى‏


امام باقر(ع) در دوران امامت خويش، با وجود شرايط نامساعدى كه بر عرصه فرهنگ اسلامى سايه افكنده بود، با تلاشى جدّى و گسترده نهضتى بزرگ را در زمينه علم و پيشرفت‏ هاى آن طراحى كرد. تا جايى كه اين جنبش دامنه‏ دار به بنيان گذارى و تأسيس يك دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامى انجاميد كه پويايى و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسيد.
امام با برقرارى حوزه درس، با كج ‏انديشى‏ ها، زدودن چالش ‏هاى علمى، تحكيم مبانى معارف و اصول ناب اسلامى با تكيه بر آيات رهنمون ‏گر قرآن مبارزه كرد و تمام ابواب فقهى و اعتقادى را از ديدگاه قرآن بررسى كرد و به پرورش دانشمندان و فرهيختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمى كمر بست؛ به گونه‏اى كه دانشمندى چون «جابر بن يزيد جعفى» هر گاه مى‏ خواست سخنى در باب علم به ميان آورد - با آن توشه‏اى كه از دانش داشت - مى‏ گفت: «جانشين خدا و ميراث‏ دار دانش پيامبران محمد بن على(ع) برايم اين ‏گونه گفت»(2) و به دليل ناچيز ديدن موقعيت علمى خود در برابر جايگاه امام، از خود نظرى به ميان نمى‏آورد.
«ابو اسحاق سبيعى» از ديگر فرهيختگان اين دوره، آن قدر نظرات علمى امام را درست مى ‏پندارد كه وقتى از او در مورد مسئله ‏اى مى ‏پرسند، پاسخ را از زبان امام مى‏ گويد و مى ‏افزايد: «او دانشمندى است كه هرگز كسى به سان او [ در علم ] نديده‏ام».(3)
«ابو زُرعة» نيز در اين باره اقرار مى‏ كند: «او بزرگ‏ترينِ دانشمندان است».(4)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:27 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif





تحكيم بنيادهاى تفكر شيعى‏



در آن روزگار، بسيارى از شيعيان به مراتب عالى تشيع دست نيافته بودند و دسته ‏اى از آنان در كنار استفاده از احاديث اهل سنت، علاقه زيادى به فراگيرى و بهره ‏مندى از دانش امام نيز نشان مى‏ دادند. آن گونه كه از كتاب ‏هاى رجالى فهميده مى ‏شود، نام بسيارى از اشخاصى كه رابطه تنگاتنگى با امام داشته‏ اند، جزو اصحاب او نيست. همين موضوع مى ‏توانست تا اندازه‏ اى انديشه شيعه را سست كند؛ چه بسا امكان اختلاط آموزه‏ هاى ديگرى با آن قسمت از معارفى كه آنان از امام مى ‏آموختند وجود داشت. امام باقر(ع) نيز مانند ديگر امامان شيعه، براى تحكيم پايه‏هاى انديشه شيعه بسيار كوشيد و امامت شيعه را به خوبى براى همگان معرفى كرد. او مى ‏فرمود: «فرزندان رسول خدا(ص) درهاى دانش خداوندى و راه رسيدن به خشنودى او هستند. آنان دعوت كنندگان مردم به سوى بهشت و راهنمايان به سوى آنند».(5)
امام با تكيه بر قرآن، رهبرى شيعه و تقويت مبانى پيروى از آن را معرفى مى ‏كرد و مى ‏كوشيد تا امامت را نيز مانند نبوت، امرى الهى و مبتنى بر قرآن تبيين كند. بازتاب ديدگاه امام در مورد رهبرى شيعه بر احاديث نبوى كه بر شباهت و قرابت ميان پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين (ع) تأكيد مى ‏كرده در بحث ‏هاى كلامى ايشان انعكاس فراوانى دارد. او با بيان اينكه امام، داراى صفاتى ذاتى - مانند عصمت و علم - است، در نظر داشت رويكرد جدّى‏ ترى به موضوع امامت داشته باشد. ديدگاه‏ هاى ايشان درباره اين موضوع، تأثير ويژه‏ اى بر مردم گذاشت و بسيارى از تهديدها و خطرات را از تفكر شيعى دور كرد و سبب شد با وجود عقايد گوناگونى كه در آن زمان درباره مرجعيت وجود داشت، تعداد گرايندگان به اين مكتب رو به فزونى گذارد.
در احاديث شيعى نيز توجه گسترده ‏اى به اين موضوع در سخنان امام باقر(ع) شده است.(6)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif

M.A.H.S.A
05-22-2012, 08:27 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif



پرورش فرهيختگان و دانشوران بسيار


امام باقر(ع)، دانشمندان برجسته ‏اى را در رشته‏ هاى گوناگون معارف چون فقه، حديث، تفسير و ديگر شاخه ‏هاى علوم اسلامى تربيت كرد كه هر يك وزنه‏اى در دانش به شمار مى ‏رفتند. امام با درايت و هوشيارى تمام توانست شكافى را كه در گذر سال ‏هاى متمادى بين قرآن و عترت در باورهاى دينى بخش عظيمى از مردم پديد آمده بود، از ميان بردارد. پيش از دوران امامت امام باقر(ع)، خفقان سياسى به اندازه ‏اى بود كه در برخى از ادوار انتقال آموزه‏ هاى ناب اسلامى فقط از طريق دعا و نيايش و يا در قالب آموزش‏ هاى دينى به چند پيشكار و خدمتگزار كه با امام حشر و نشر داشتند، صورت مى‏ گرفت.
در اين ميان، عصر امام باقر(ع) به دليل وجود شرايط سياسى خاص اوضاع حاكم، تا اندازه ‏اى به امام اجازه برقرارى مجامع علمى داد تا ايشان بتواند استعدادهاى نهفته ‏اى را كه در جامعه اسلامى وجود داشت تربيت كند؛ با اين همه، نبايد تصور كرد كه امام هيچ‏ گونه محدوديتى در اين راستا نداشته؛ بلكه با رعايت تقيه و پنهان‏ كارى و عدم برانگيختن حساسيّت دستگاه، اين معنا را عملى كرده و با وجود تنگناهاى خاص سياسى و فرهنگى توانست افراد زيادى - بالغ بر 462 نفر - را با آموزش‏ ها و تعاليم ناب خويش پرورش دهد كه نام يكايك آنها در دست است.(7)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95818914244614525019.gif