PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به بهانه تولد برناردو برتولوچی، کارگردانی که خاطرات جالبی از ایران دارد!



doulton
05-20-2012, 03:19 AM
به بهانه تولد برناردو برتولچی آخرین بازمانده نسل سزارها و کارگردان صاحب سبک و جنجالی سینمای ایتالیا که آثارش به واسطه نگاه ویژه
و خارج از قاعده ای که در فیلم هایش داردمورد توجه و استقبال منتقدان قرار گرفت پرداختی به زندگی و آثار او داشتیم.
با مرگ میکل آنجلوآنتونیونی، از نسل کارگردانان بزرگ ایتالیا که تاثیر عمیقی در سینمای مدرن اروپا و جهان گذاشتند، تنها برناردو برتولوچی باقی مانده است. برتولوچی کارگردان صاحب سبک و جنجالی سینمای ایتالیا که آثارش همیشه به واسطه نگاه ویژه و خارج از قاعده به مقوله فیلم مورد توجه و استقبال منتقدان قرار گرفته، امروز در آستانه هفتاد و دو سالگی قرار گرفته است اما همچنان تازه فکر و تازه نفس می تازد.
به همین بهانه زندگی و آثارش مورد بررسی قرار گرفته است.
با مرگ میکل آنجلو آنتونیونی، از نسل کارگردانان بزرگ ایتالیا که تاثیر عمیقی در سینمای مدرن اروپا و جهان گذاشتند، تنها برناردو برتولوچی باقی مانده است. برتولوچی کارگردان صاحب سبک و جنجالی سینمای ایتالیا که آثارش همیشه به واسطه نگاه ویژه به جهان پیرامونی و پرداخت نامتعارف و خارج از قاعده به فیلم مورد توجه و استقبال منتقدان قرار گرفته، امروز در آستانه هفتاد و دو سالگی قرار گرفته است اما همچنان تازه فکر و تازه نفس می تازد.
پسری زاده یک خانواده هنری
برناردو برتولوچی (به ایتالیایی: Bernardo Bertolucci) متولد ۱۶ مارس ۱۹۴۰ در شهر پارما است. نخستین چیزی که در زندگی نامه اش جلب توجه می کند زاده شدن در خانواده ای هنری و فرزند پدری شاعر، مورخ هنر و منتقد فیلم بودن است. رشد در یک محیط فرهنگی و هنری و سوابق هنری پدرش، بی شک در آغاز به نوشتن او در ۱۵سالگی بی تاثیر نیست. این سیر فرهنگی به فعالیت های ادبی در دانشگاه رم رسید و به نوشتن اولین رمان برتولوچی منتهی شد که چندین جایزه معتبر را برای او به ارمغان آورد. و این تاثیر تا به آنجا ادامه یافت که «پیر پائولو پازولینی»، فیلم ساز بزرگ ایتالیایی و از دوستان نزدیک پدرش، برای انتشار نخستین کتاب برتولوچی کمک فراوانی به او کرد و حتی در سال ۱۹۶۱ او را به عنوان دستیار اول در فیلم «آکاتونه» برگزید. این اتفاق که باعث ورود حقیقی و جدی برتولوچی به دنیای سینما شد، بهترین آغاز ممکن برای نویسنده جوانی بود که سودای فیلم سازی در سر داشت.
برتولوچی که می شود گفت از کارگردانان نئورئالیست ایتالیا به شمار می رود، در چند جشنواره معتبر همچون اسکار و کن موفق به بردن جایزه شده است.
وی در سال ۱۹۸۷ با فیلم «آخرین امپراتور» برنده ۹ جایزه اسکار شد که جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را دریافت کرد. این فیلم جایزه بهترین فیلم «بفتا bafta» و بهترین کارگردانی گلدن کلوب را نیز برای وی به همراه آورد.
برتولوچی که دوبار در سال های ۱۹۹۶ و ۱۹۸۱ نامزد نخل طلای کن بود، با فیلم «آخرین امپراتور» جایزه بهترین فیلم خارجی سزار فرانسه و جایزه ویژه هیات داوران جوایز فیلم اروپا را گرفت. این کارگردان سرشناس در سال ۱۹۹۷ یوزپلنگ افتخاری لوکارنو و در سال ۲۰۰۷ شیر طلای افتخاری ونیز را کسب کرد.
برتولوچی سال ۲۰۱۰ نخل طلای افتخاری جشنواره کن را به پاس یک عمر دستاورد سینمایی کسب کرد.
مروری بر یک عمر خلق شاهکار:
۱ La commare secca (دروگر شوم) ۱۹۶۲
این فیلم اولین فیلم بلند سینمایی برتولوچی است،که فیلمنامه آن را پازولینی دیگر کارگردان برجسته ایتالیایی، خود برتولوچی و سرجیو کیتی نوشته اند. اولین سابقه حضور برتولوچی در جشنواره ونیز به نمایش این فیلم بر می گردد. داستان آن مربوط به حادثه کشته شدن زنی ست که در نزدیکی رودخانه در یک پارک کشته می شود و پلیس به جستجو و تحقیق از کسانی می پردازد که آن شب در پارک حضور داشته اند...
۲ Before the Revolution (پیش از انقلاب) ۱۹۶۴
د ومین فیلم اوست که یکی از فیلم های مهم کارنامه اش به شمار می رود . این فیلم الهام گرفته از رمان مشهور «صومعه پارم استاند ال» است.
۳ Partner(شریک) ۱۹۶۸
۴ The Spider&#۰۳۹;s Stratagem(حیله جنگی عنکبوتی ها) ۱۹۷۰
۵ The Conformis(دنباله رو) ۱۹۷۰
مارچلو کلریچی (ژان لویی ترنتینان) که متقاعد شده در نوجوانی یک راننده سمج را کشته سعی می کند با نزدیکی به هنجارهای جامعه گناه اش را بشوید. پدرش دیوانه و مادرش معتاد است و با دختری بورژوا به نام جولیا (استفانیا ساندرلی) آشنا می شود. به عضویت انجمن ضدجاسوسی فاشیستی درمی آید و مامور مراقبت از استاد سابق اش می شود. مارچلو برای رفتن به پاریس داوطلب می شود اما قبل از آن به او اسلحه ای می دهند...
۶ Last Tango in Paris (آخرین تانگو در پاریس) ۱۹۷۳
البته این فیلم از جانب کلیسای واتیکان تحریم و برتولوچی به خاطر ساختن آن از حقوق شهروند ی محروم شد !
در رابطه با این فیلم نقدهای بسیاری نوشته شده و بحث های سینمایی زیادی به راه افتاده است.
این فیلم روایتگر دو انسان است که هر دو مورد بی مهری واقع شده اند یکی از طرف زن سابق که به او خیانت کرده و یکی از طرف کارگردان جوانی ست. فیلمی که از یک نظر در مورد تنهایی نسل هاست و نگاه بسیار تلخی به روابط بشری دارد. اما از نظر دیگر که نظری بسیار نمادین است، رویارویی دو نظریه در مورد روابط بشری را روایت می کند. روابط آزادی که مورج آن فکری آمریکایی و محل اجرای آن اروپاست. مارلون براندوی این فیلم از یک نظر نماد اندیشه ای آمریکایی ست که در بیرون از مرزهای آمریکا به امتحان گذاشته می شود. و ساندای فیلم دختری ست که در ابتدا شیفته این تفکر شده و به آن تن می دهد اما با به تمسخر گرفته شدن قوائد اجتماعی اروپایی توسط براندو ناگهان دچار خودآگاهی شده و در جریان فرار براندو را به قتل می رساند.
۷ ۱۹۰۰/ ۱۹۷۶
فیلم ۱۹۰۰ (با بازی جمعی از ستارگان از جمله رابرت د نیرو و ژرار د وپارد یو) که پرهزینه ترین فیلم ایتالیایی لقب گرفته و از نظر زمانی نیز فیلمی طولانی به شمار می رود . زمان این فیلم د ر نخستین اکران خود ۳۱۱ د قیقه (حد ود ۵ ساعت) بود.
۸ La Luna(ماه) ۱۹۷۹
اثری بی پروا مانند اکثر آثار برتولوچی. در توصیف این اثر شاید هیچ کلمه ای مناسب تر از «بی پروایی» نباشد. برتولوچی در صحنه ای نسبتا کوتاه از بازیگر «ادیپ» پازولینی نیز استفاده کرده تا جدای از همزات پنداری شخصیت های این دو فیلم (که به تمثیل در صحنه ای با هم می رقصند) ادای دینی نیز باشد به پازولینی؛ هم به مثابه استاد و هم کسی که این سوژه را پیش از او در روایتی اسطوره ای به تصویر کشیده است.
۹ Tragedy of a Ridiculous Man(تراژدی یک مرد مضحک) ۱۹۸۱
این فیلم در سال ۱۹۸۱ برنده نخل طلا ی کن شده است.
۱۰ The Last Emperor(آخرین امپراطور) ۱۹۸۷
فیلمی ست درباره زندگی پویی، آخرین امپراتور چین. ساخت این فیلم بیست و پنج میلیون دلار هزینه داشته است، که از فیلم های محبوب برتولوچی است.
این فیلم، موفق به د ریافت نه جایزه اسکار از جمله جایزه بهترین کارگرد انی و بهترین فیلم سال ۱۹۸۸ میلاد ی شد . همچنین برتولوچی با این فیلم، جایزه سزار بهترین فیلم خارجی و جایزه بفتای بهترین فیلم را به د ست آورد .
۱۱ The Sheltering Sky (آسمان سر پناه) ۱۹۹۰
فیلم شرح یک سفر در دل سرزمین های بکر افریقاست که پایان بندی باز آن، سفر را بی پایان در دل دنیای برتولوچی رها می کند. شاید از نظر تکنیکی در حد شاهکارهای او در دهه هفتاد نباشد، اما مشاهده آن بیش ترین لذت را در بین فیلم های این استاد ایتالیایی به بیننده می دهد. ظرافت طبع برتولوچی در انتخاب لوکیشن در این فیلم هم مانند دیگر آثار این نابغه سینما یکی از ویژگی های اصیل فیلم را تشکیل می دهد.
۱۲ Little Buddha (بودای کوچک) ۱۹۹۳
فیلم د استان گروهی از راهبان به رهبری لاما نوربو است که به د نبال یافتن کسی هستند که روح استاد شان لاما د ورج د ر جسم او حلول کرد ه. آن ها پسری به نام جسی کنراد را د ر شهر سیاتل پید ا می کنند که تصور می کنند روح استاد شان د ر وجود او تناسخ یافته است. راهبان برای اطمینان از این موضوع تصمیم می گیرند جسی را به بوتان ببرند و د ر آنجا مورد امتحان قرار بد هند . در راه روایتی در مورد سیذارتا و زندگی یک شاهزاده هندی که به سمت تعالی می رود روایت می شود.
یکی از شاهکارهایی که در مورد این فیلم بیان شده این است که برتولوچی در طراحی صحنه این فیلم حتی یک برگ را جا به جا نکرده و تمام آن لوکیشن های عجیب و خارق العاده مکان های طبیعی دنیا بوده اند. درست یا غلط بودن این نقل انقدر مهم نیست، مهم تاکیدی ست که بر وفادار بودن برتولوچی به سبک نئورئالیسم دارد.
۱۳ Stealing Beauty (زیبای از دست رفته) ۱۹۹۶
این فیلم یکی از محبوب ترین آثار برتولوچی در نزد منتقدان است. از نظر مفهومی حرفی دارد در میانه حرف «خیالباف ها» و «آخرین تانگو در پاریس». در این فیلم دختر جوان (لیو تایلر) بدون دلیل محکمی که حتی خودش نیز نمی داند، به دهکده ای کوچک سفر می کند تا بتواند با محلی که مادرش مدتی در آن جا زندگی کرده بیشتر آشنا شود. نه ما و نه خود او نمی دانیم که به دنبال یافتن پدر واقعی اش است یا به دنبال دیدن دوباره پسری که سال ها قبل با او آشنا شده و یا اصلا در جستجوی پر کردن حفره ای در زندگی خودش است که قبلا خالی شده است و یا حتی به دنبال یافتن آن زیبایی ربوده شده ای ست که در آن دهکده زیبا پیدا می شود. با یک زندگی غیر معمول از جانب مردم آن دهکده روبه رو هستیم. زندگی بدون درد و توام با سرخوشی فراوان. این زندگی مانند دایره ای کوچک است، اما نه به کوچکی دایره «آخرین تانگو در پاریس» که تنها در آن دو نفر قرار داشتند بلکه، دایره ای نسبتا بزرگ تر که چند خانواده را در خود دارد اما به دور و با فاصله زیادی از سایر مردم. خانواده هایی همگی عاشق هنر و زیبایی که با دست خود سعی در زیبا کردن محل زندگی خود در طی سال ها کرده اند.
۱۴ Besieged(در محاصره) ۱۹۹۸
فیلمی عالی و متفاوت با دیگر آثار برتولوچی، اثری است که با موسیقی همراه است و یک زن. زن جوان، آرام و زیبایی که اهل افریقاست. سرزمینی که موسیقی فلکلورش بسیار غنی است. زندگی زن و روحش با موسیقی درآمیخته، پس روح او عظمت موسیقی را درک می کند. زن آوای نت های پیانو را که مرد می نوازد، ریتم زندگی اش می کند، مردی که اما، هم نژادش نیست. «شاندورای» خود نیز ریتم نت های مرد می شود. اینجاست که عشق در وجود هر دو رخنه می کند. اما تعهد زن او را از پذیرفتن عشق باز می دارد. آیا مرد گرفتار است یا زن و یا شاید هردو؟ آیا زن نمی تواند به احساس خویش پاسخ گوید و به ندای درونی اش گوش فرا دهد؟ او با این موسیقی خو گرفته، موسیقی که با فروختن پیانو برای مرد پایان می گیرد. بازگشت به عقب که در معماری ساخت پله ها به کار رفته و مارپیچ گونه است و شاید طی شدنی دوباره را بیان می کند، استعاره از بازگشت زن به تعهد می کند.
۱۵ The Dreamers (خیال بافها) ۲۰۰۳
موضوع این فیلم، بازسازی پاریس ۱۹۶۸ و درباره بیداری سیاسی، بحران بلوغ و آزادی بی بند و بار در بستر رویدادهای مه ۱۹۶۸ پاریس است. برتولوچی این فیلم را بر اساس رمان معصومین مقدس (Holy Innocents) نوشته ژیلبر ادر (Gilbert Adair) نویسنده فرانسوی ساخته است.
خیال باف ها در میان منتقدان به محبوبیت بسیاری دست یافته که دلیل اصلی آن ارجاعات سینمایی درون فیلم و پرداختن به سطح بالایی از نظریات عمیق روان شناختی و جامعه شناختی در فیلم است. فیلم به رابطه و قواعد خودخواسته آن بین سه جوان در یک آپارتمان می پردازد که سرانجام ندای بیداری سیاسی آن ها را از آپارتمان بیرون کشیده و باعث رهایی نمادین شان شده است.
۱۶ me & you (من و تو) ۲۰۱۱
جدیدترین فیلم اش با عنوان «من و تو» را در قالب سه بعدی با نگاهی به داستان کوتاهی از «نیکولا آمانیتی» نویسنده ایتالیایی ساخته است. داستان فیلم «من و تو» زندگی پسری نوجوان و خواهرش را به تصویر می کشد که معتاد است، پسر با وجود درون گرایی و مسائل خاص اش تلاش می کند، حامی خواهرش هم باشد.
برخورد نزدیک از نوع سوم
برخورد نام آوران غربی با نام آوران ایرانی پدیده ای ست که در هر زمانی می تواند جذاب و خواندنی باشد. چرا که حقیقت درونی هر دو طرف را در مواجهه با یک آینه برای ما روشن تر و ملموس تر می کند. بهمن قبادی نمونه یکی از این برخوردهای تاریخی ست.
یک روز برتولوچی اعلام کرد قصد دارد که در ساخت فیلم بعدی اش از بهمن قبادی کارگردان ایرانی به عنوان دستیار استفاده کند. ماجرای این خبر که هیچ وقت محقق نشد به دیداری برمی گردد که قبادی در پاییز ۲۰۰۵ در رم در خانه برتولوچی با او داشت. برتولوچی در این گفت وگو که چندین ساعت به طول انجامید با کارگردان جوان ایرانی از هر دری سخن گفت و شنید. چند سخن جالب در این گفت وگوی طولانی هست که خواندن اش خالی از لطف نیست:
برتولوچی: یکی دو سال آینده احتمالا کار جدیدی را شروع می کنم که ...
قبادی: ... پس همین جا می خواهم موافقت ات را بگیرم که همانطوری که فرصتی به «ییمو و کایگه» برای حضور در پشت صحنه فیلم ات دادی، من هم بتوانم در این کار تازه ات به عنوان دستیار افتخاری، چند هفته ای در کنارت باشم و سالیان سال پز این نکته را بدهم که دستیار تو بوده ام.
برتولوچی: اتفاقا من هم می خواهم سرصحنه فیلم ات باشم که ببینم چطوری فیلم می سازی و با بچه ها کار می کنی.
قبادی: پس من هم از همین جا به ایران و به خصوص کردستان دعوت ات می کنم . شاید با دیدن ایران و سرزمین مادری ام تصاویر و ایده هایی به ذهن ات رسید که زمینه ساخت فیلمی را فراهم کرد. من مطمئنم کردستان و آدم هایش تو را تحت تأثیر قرار خواهند داد.
برتولوچی: من سال ها پیش یک بار به ایران آمده ام. یک کار مستند ساختم که حتی عباس کیارستمی چند سال پیش که مرا دید، گفت یادت هست که من در آن پروژه دستیارت بودم؟ و من فقط خندیدم چون هر چه فکر کردم یادم نیامد.
یکی دیگر از این برخوردهای تاریخی دیدار برتولوچی با فروغ فرخزادی است که اگر بود هم اکنون هم سن برتولوچی بود. برتولولوچی در نیمه اول سال ۱۳۴۵ چند ماه قبل از حادثه مرگ فروغ فرخزاد به ایران آمد. آن دو علایق کمابیش مشترکی داشتند: شعر می سرودند و فیلم می ساختند. برتولوچی به ایران آمده بود تا فیلم مستندی برای شرکت های نفتی بسازد، و به واسطه آشنایی اش با ابراهیم گلستان و فروغ فرخ زاد در جشنواره سینمای مولف پزارو، بار دیگر، با فروغ دیدار و گفت و گو کرد. گفته می شود که فیلمبردار برتولوچی از گفت و گوی آن ها در «سازمان فیلم گلستان» فیلمبرداری کرده است، که اثری از آن، تا این زمان، به دست نیامده است. اما نواری از این گفت‮وگو موجود است، که برتولوچی به فرانسه از فروغ سه سوال می کند، و فروغ به فارسی پاسخ می دهد.