PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ╬*♫*╬ *باغ شكوفه مي كند به يمن نام فاطمه...*╬*♫*╬



M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:36 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/45683422530089324329.png

باغ شکوفه می کند به يمن نام فاطمه
سرو قيام می کند به احترام فاطمه

روز حساب ماه من، ز پرده می شود برون
حجاب اگر برافکند ز رخ امام فاطمه

سحر اگر ز چشم جان، نگه کنی به آسمان
سکه خورشيد زند فلک به نام فاطمه

دولت شب به سر شود، دور جهان دگر شود
تيغ کشد چو نور حق به انتقام فاطمه

بهار می رسد ز راه، می شکفد دوباره ماه
اگر به گوش باغها رسد پيام فاطمه


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:36 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/17897868670355780500.png



روشن شده است چشم شب از انتظار تو
اي آفتاب سايه نشين در مدار تو

هر صبحدم به تيرمناجات مي شود
چابكترين غزال اجابت شكار تو

ديگرشگفت نيست مسيح آفرين شوي
گل هاي مريم اند هميشه كنارتو

باشد فدك به دست تو يا دست ديگري
سبز است باغ هاي خدا ازبهارتو

افطارتو نخواست كه انفاق جان دهد
هرچند جان نداشت لب روزه دارتو

گفتي امام نيزهمانند كعبه است
اي پاسدار قبله شدن افتخار تو

جوشيد درزلالي انديشه حسن
صلحي كه جاري است چنان چشمه سارتو

آري چه خوش نشست درآيينه حسين
تصويري ازحماسه خورشيد وارتو

جاي توراكه هيچ كسي پرنمي كند
زينب مگر هماره شود يادگارتو

ازبس كه روشن است طلوع پگاه تو
خورشيد ذره اي زخيل سپاه تو

ازخاطرات شعب ابي طالبت بگو
آنجا كه بوي درد شكفته است پگاه تو

خيره شده است ديده كروبيان عرش
وقتي كه نورمي دمد از سمت ماه تو

آري دوبيت در غزل صائب آمده است
آن شاعري كه نور گرفته است ازنگاه تو

بوي گل از ادب نكند پاي خود دراز
درسايه گلي كه بود خوابگاه تو

فردا چه خاك هاي ندامت به سركند
امروز هردلي كه نشد خاك راه تو

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:37 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/90318024089712326811.png


دارند عقل وعشق اگرچه جدال ها
گفتند ما كجا و مقام محال ها

صحراچگونه شوق تورا تاب آورد
وقتي كه مي رمند به سويت غزال ها

عيسي به گاهواره اگر لب گشوده است
داري به بطن مادرت ازاين كمال ها

گفتي كه آب ها همه مهريه تواند
اي روشناي خانه تواز زلال ها

اينجا نشد به كنه كمال تو پي برند
يعني كه تنگ بود برايت مجال ها

اين قدرخانه ساده مگر مي شود بگو
رازي مگر نهفته به قلب سفال ها

جبرييل هم براي تسلي خاطرت
برخاك مي نهد به كنارتو بال ها

با واژه ها مقام تومعني نمي شود
نتوان به بي مثال رسيد از مثال ها


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:37 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37252224155382092218.png


هرحاتمي كه دامن احسان گرفته بود
ازدست پركرامت تونان گرفته بود

تا پانهاد تورتو درخانه علي
آيينه تو جلوه دوچندان گرفته بود

آري يهودي از تب خورشيد چادرت
عطر هزار سائقه ايمان گرفته بود

خورشيد بود خيس خجالت كه هرسحر
درآسمان چشم توباران گرفته بود

عمرت كمي بلندتراز سوره تو بود
آن هم درابتداي تو پايان گرفته بود

سجاده ديد پاي ورم كرده تورا
ازبس تب عبادت توجان گرفته بود

دريا به ياد نورتودر امتداد بود
صحرابه شوروشوق تودرگرد باد بود

شب هاي جمعه اين دل زائر به كربلا
باشوق عطر سيب حضورتوشاد بود

حتي دمي كه خواستي ازمرتضي انار
انفاق آن به سايل مسكين مراد بود

در مزرع تو امربه معروف دانه داشت
درباغ توشكفته ترين گل جهاد بود

حتي ميان آينه خطبه هاي تو
تصويرهاي روشني ازاتحا د بود

مادر براي امت اسلام بوده اي
آن سان كه وصف ام ابيها به ياد بود

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:37 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40530686461168942423.png

امشب; شــب ولادت زهرای اطهر است
کز نور طلعتش همه عالم منور است

خورشیـــد طالـع است به دامان مصطفی
کز مقدمش ستاره اسلام ازهر است

کــوثر عطــا نمـــود خــدا بر رسول خویش
الحق جمال فاطمه تفسیر کوثر است

مرضیــه است و راضیـــه زهرای بی گناه
کو را تمام عرصه جنت مسخر است

او گـــوهریـــست نـــادره کـز لطف کردگار
دخت رسول اکرم و هم‌راز حیدر است

مــاه نــبـــی و یــار علـــی مادر حسیـــن
از هر زنی به تارک تاریخ برتر است

«شیوا» خموش باش که اوصاف این عزیز
از هرچه در خیال تو گنجد فراتر است

دکتر جاوید صلاحی (شیوا)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:37 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89340654447892152825.png


برعالم سرمازده گرما دادند
خورشيدترين تو را به دنيا دادند

با سجده و سجاده چهل روز گذشت
تا عاقبت آن سيب خدا را دادند

مفهوم حقيقي حياتي بانو
باتوبه زمين معني ومعنا دادند

تااينكه به سوي آسمان ها بپريم
با نام شما به بالمان پا دادند

با معجزه كنيز چشمان شما
هي مرده گرفتند و مسيحا دادند

اي قبله لب هاي محمد زهرا
سرسبزي طوباي محمد زهرا

توفاطمه هستي وكسي كوثرنيست
ازرتبه قدسي تو بالاتر نيست

تاروز ابد اگربماند دنيا
غيرازتوكسي هم نفس حيدرنيست

اي شان نزول همه آيين ها
بي معرفت مهرتوپيغمبر نيست

هر روز بيايد دم در بابايت يعني
احدي از گل من بهترنيست

اين واژه به عينيست ببوسد دستت
اين مهر پدر به ناز يك دخترنيست

يعني كه تويي باني خلقت زهرا
يعني كه تويي راه سعادت زهرا

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:37 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/69980018581444270505.png

از جمادی ثانی آمد روز بیست
هیچ روزی بهتر از این روز نیست



طاهره تنها درون خانه بود
منتظر بر کودکی دردانه بود


ناگهان دردی درون خویش دید
حالتی زیبا در او آمد پدید


خواب‌های صادقه نور و عطور
یک ستون از آسمان سبز و قطور


بوی یاس و نور آمد از اثاث
مجمعی روحانی از خیرالاثاث


بوی جنّت می‌رسیدش بر مشام
آمد آن نوزاد در آغوش مام


دختری اسپید همچون برگ یاس
نوگلی بشکفته اندر بین ناس


خنده آمد بر لبان طاهره
او نوازش کرد روی باهره


جملگی شادان آن افلاکیان
هم چنین پرخنده جمع خاکیان


خانه احمد پر از نور و سرور
گشت آن‌جا مملو از غلمان و حور


پنجمین فرزند، احمد را رسید
داد آن بنت اسد او را نوید


در میان شرک و کفر و زندقه
لحظه‌ای احمد بشد بی‌دغدغه


خوابهای طاهره تعبیر شد
خیر بر عالم از او تقدیر شد


خنده آمد بر لبان احمدی
گفت: فاطم باشد او از هر بدی


آمد الهامی محمّد را به یاد
فاطمه نام گل اندامش نهاد


بر خدیجه زندگی چون شهد شد
کوثر احمد درون مهد شد


مهد او پر بود از گلهای یاس
عطر افشان بود اندام و لباس



بر گرفته از:
کتاب مثنوی ریحانه الرسول (شعر زندگانی فاطمه الزهرا البتول)،
سروده‌ای از محسن سید اسماعیلی


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:38 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60814088961229929325.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60814088961229929325.gif)



شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا
گشود بلبل طبعم زبان به مدحت زهرا


فضاى کعبه منور شد از فروغ جمالش‏
صفا گرفت صفا از صفاى صورت زهرا

خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم
ز نسل حضرت آدم زنى به شوکت زهرا

به جز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت
نزاد مادر دیگر زنى به عصمت زهرا

بخوان حدیث کسا و بین که خالق یکتا
نموده خلقت دنیا براى خلقت زهرا

نهاده ساره سربندگى به پاى سر یرش
ستاده هاجر چو خادمان به خدمت زهرا

چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلى
به غیر حق نشناسد کسى حقیقت زهرا

ولى چه سود که با این همه جلالت و شوکت
زمانه بود مدام از پى اذیت زهرا

چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمل‏
که صبر شد متحیر ز صبر و طاقت زهرا



سید عباس جوهرى (ذاکر)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:38 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19219381916946877154.png

پیچید عطر سر زده‌ای در مشام خاک
وقتی خدا دو چشم تو را رو به راه کرد

آغازِ دامنت را از نور آفرید،
روی تمام شبزدگان را سیاه کرد

پلکی زدی به هستی، باران فرارسید...
فریاد شکر از لب دنیا بلند شد

گل‌بوسه رسول به رخسار عصمت‌ات
لبهای سُبحه وار تو را افتتاح کرد

از برق چشمهای تو یک شعله پر گرفت
خورشید شد به سنیه هفت آسمان رسید

از مرمر حریر نفسهای تو خدا،
پیراهنی به پیکر بی تاب ماه کرد

پیش از تو دختران بی آزار روزگار،
محکوم شام بی سحر گور می‌شدند

اما صدای پای تو در رخوت زمین،
پیچید و خوابهای زمان را تباه کرد

دستان بی شباهت تو ـ آبروی زن! ـ
دست دعای رفته به آغوش عرش بود

پروردگار از در مهر آمد و نشست
هر گاه، در دو چشم ترِ تو نگاه کرد...

انگار از ازل همه قیل و قالها،
تنها برای خلقت بی شبهه تو بود

یزدان برای خستگی بی پناه تو
هفت آسمانِ یکسره را سرپناه کرد

سروده‌ی: سودابه مهیجی

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/53240531987743721404.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:38 PM
شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا
گشود بلبل طبعم زبان به مدحت زهرا
فضاى کعبه منور شد از فروغ جمالش‏
صفا گرفت صفا از صفاى صورت زهرا
خداى اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم
ز نسل حضرت آدم زنى به شوکت زهرا
به جز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت
نزاد مادر دیگر زنى به عصمت زهرا
بخوان حدیث کسا و بین که خالق یکتا
نموده خلقت دنیا براى خلقت زهرا
نهاده ساره سربندگى به پاى سر یرش
ستاده هاجر چو خادمان به خدمت زهرا
چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلى
به غیر حق نشناسد کسى حقیقت زهرا
ولى چه سود که با این همه جلالت و شوکت
زمانه بود مدام از پى اذیت زهرا
چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمل‏
که صبر شد متحیر ز صبر و طاقت زهرا
سید عباس جوهرى (ذاکر)

http://upload.tazkereh.ir/images/32754268496063436516.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/32754268496063436516.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/32754268496063436516.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/32754268496063436516.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/32754268496063436516.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:38 PM
چنین گفت آدم علیه السلام
که شد باغ رضوان مقیمش مقام
که با روى صافى و با راى صاف
زهر جانبى مى‏نمودم طواف
یکى خانه در چشمم آمد ز دور
برونش منور ز خوبى و
نور زتابش گرفته رخ مه نقاب
ز نورش منور رخ آفتاب
کسى خواستم تا بپرسم بسى
بسى بنگریدم ندیدم کسى
سوى آسمان کردم آنگه نگاه
که اى آفریننده مهر و ماه
ضمیر صفى از تو دارد صفا
صفا بخشم از صفوت مصطفى!
دلم صافى از صفوت ماه کن
ز اسرار این خانه آگاه کن
ز بالا صدائى رسیدم بگوش
که یا اى صفى آنچه بتوان بگوش!
دعایى ز دانش بیاموزمت
چراغى ز صفوت برافروزمت
بگو اى صفى با صفاى تمام
بحق محمد علیه السلام
بحق على صاحب ذوالفقار
سپهدار دین شاه دلدل سوار
بحق حسین و بحق حسن
که هستند شایسته ذوالمنن
بخاتون صحراى روز قیام
سلام علیهم علیهم سلام
کز اسرار این نکته دلگشاى
صفى را ز صفوت صفایى نماى
صفى چون بکرد این دعا از صفا
درودى فرستاد بر مصطفى
در خانه هم در زمان باز شد
صفى از صفایش سر انداز شد
یکى تخت در چشمش آمد ز دور
سرا پاى آن تخت روشن ز نور
نشسته بر آن تخت مر دخترى
چو خورشید تابان بلند اخترى
یکى تاج بر سر منور ز نور
ز انوار او حوریان را سرور
یکى طوق دیگر بگردن درش
بخوبى چنان چون بود در خورش
دو گوهر بگوش اندر آویخته
ز هر گوهرى نورى انگیخته
صفى گفت‏یا رب نمى‏دانمش
عنایت‏بخطى که بر خوانمش
خطاب آمد او را که از وى سؤال
بکن تا بدانى تو بر حسب و حال
بدو گفت من دخت پیغمبرم
باین فر فرخندگى در خورم
همان تاج بر فرق من باب من
دو دانه جواهر حسین و حسن
همان طوق در گردن من على است
ولى خدا و خدایش ولى است
چنین گفت آدم که اى کردگار
درین بار گه بنده راهست‏بار
مرا هیچ از اینها نصیبى دهند
ازین خستگیها طبیبى دهند
خطابى بگوش آمدش کاى صفى
دلت در وفاهاى عالم وفى
‏که اینها به پاکى چو ظاهر شوند
بعالم به پشت تو ظاهر شوند
صفى گفت‏با حرمت این احترام
مرا تا قیام قیامت تمام

محمد بن حسام الدین خوسفى

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
«يا مولاتي يا فاطمة الزهراء اغيثيني»

http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifخـلـقـت کـائـنـات شــد، بـهـر وجــود فاطمه(س)

زنـده هـمـه جـهان شد از، يمن ورود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifپـيـش حـريـم حرمـتش، خيـل ملک کشيد صف
از سـر شـوق جـمـلگي، مـحو سجـود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif

http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifرونق دين مـصطفي(ص)،هست به چشم اهل دل
هـم ز قـيـام فـاطـمـه(س)،هـم ز قـعــود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifاز پس رحلت نبي(ص)، کس نزده ست در جهان
غـير امـيـرمـؤمـنان(ع)،گـام به سـوي فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifهـمـچو خـسي در آتـشش، قهـر خدا کشد همي
هر که کـند تـجـاوز از، حـق و حـدود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifبهررضاي مصطفي(ص)،از ره مهر روز و شب
نام عـلي مـرتـضـي(ع)، گـشـت سـرود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifدر همه طول زندگي، بعد مـحـمـّد(ص) و عـلـي(ع)
با حسنين(ع) بود و بس، گفت و شنود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifهـست به دل مـرا کـجا، غـير مـحـبـت عـلـي(ع)
کـي بـه زبـان مـن بــوَد، غـيـر درود فاطمه(س)http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


http://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gifhttp://usera.imagecave.com/r_mirsadeghi/Ya-Zahra/Gol.gif


منبع شعر: کتاب زمزمه هاي دلجو، ص
12.

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
مادر


ساحـل آزاد گان در مهـر مادر بـوسـه هــاست
این چه انگیز است یارب! زن بسان کیمیاسـت




حــــریت ،آزاده گی ، رسـم صفای طیـنت است
در تواین توصـیـف میـبینم واخلاصـم بـجـاست




مـادران بــسـیــار ازبـطـنـی کــه آدم زاده انـــد
هــرزنـی مادر نـباشــد، مادری ها ،ما سواست




از دو جـنـس مختـلف، تــزویــج آدم مـیـشــود
آدمـیـت در بــســاط مــردمـی هـا تـا کـجـاســت




کـاش مادر هـا هـمـه مانـنـد تـــو مــادر بــــدی
ای بــسـا مادر که مـر فـرزنــد را دام بـلاسـت




خود نمیدانـم پـیامـم زین سـخن شـد شعــر، تر
نازنین مهـرم! بدرگاهت گهــی طبعـی جداسـت




با وفـا خــو کـرده ام مادر! تـو شـیـرم داده ای
سالها شـد کـین لبانـم تـشـنـهء شـیر شـماســت

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
ای زلال چشمه ساران فاطمه

معنی سبز بهاران فاطمه

نام توگل را شکوفا می کند

قطرهرا مجذوب دریا می کند

از فروغت ماه حیران می شود

چشم شب، آیینه باران می شود

تو شروع شعر حقانیتی

آیت آیین معصومیتی

سوره ی ناب حقیقت چشم تو

می گدازد مصطفی را خشم تو

تو فروغ دیده ی پیغمبری

آبروی لاله های پرپری

ای گل زیبای احمد، فاطمه

کوثر ناب محمد،فاطمه


"نادیا حیدری"

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
http://upload.tazkereh.ir/images/43199635084214600256.gif



البشارتكه عيان مهر فروزان آمد

ظاهر از پرده عصمت رخ جانان آمد

سرزد از برج نبوت مه رخشنده دين

روشن از نور رخش عالم امكان آمد

دخترختم رسل هادى گل شاه رسل

از پس پرده عيان چون مه كنعان آمد

دسته دسته ملك از عالم بالا به زمين

بهر ديدار رخش خرم و خندان آمد

عزت و فضل و شرافت بنگر ز امر خدا

سوى زهرا ز جنان حورى و غلمان آمد

ساره و آسيه و مريم حورا ز بهشت

از پى خدمت آن زهره تابان آمد

آنچنان نور رخ دخت نبى جلوه نمود

كه قصور همه مكه نمايان آمد

نه همين مكه منور شده از طلعت او

ز سما تا به سمك يكسره رخشان آمد

شدهاز مكه همان نور نمايان كه به طور

سالها در طلبش موسى عمران آمد

بهراين نور كه در صلب خليل ‏اللَّه بود

نار نمرود به يك باره گلستان آمد

گر نبردى به زبان نوح نبى نامش را

كى نجات از يم وگرداب و ز طوفان آمد

يوسف مصر گر اين نام نبردى به زبان

كىنجاتش ز چَه و گوشه‏ ى زندان آمد

چون نباشد ز ازل تا به ابدهمتايش

همسرش شير خدا سرور مردان آمد

زين دو درياى فضيلتكه بهم شد واصل

يازده گوهر رخشنده بدامان آمد

به همين امابيها نبى‏ اش خواند ز حق

ام‏ فضل ام ‏الكتاب ام ‏امامان آمد

شب مولود مهين دخت محمد باشد

عرش پر نور شد و فرش چراغان آمد

تاكه تبريك بگويد به جهان شيعه او


(كربلائى) ز شعف شاد و غزل خوان آمد

http://upload.tazkereh.ir/images/43199635084214600256.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
http://upload.tazkereh.ir/images/41925976384225299977.gif

ماســـويٰ را بـــاز از نو جـــلوه‌اي ديگــر شده
گـــوئيا مـــيلاد زهـــرا دخـــت پيغـــمبر شــــده

خازن جـــنّت مگر بگـــشوده درهـــاي بهــشت
كاين چنين خوشبو جهان چون نافه ي ازفر شده

مژده ي شـــادي رسد هر دم بگوش جان زِغيب
كـــز خـــدا بر مصـــطفيٰ امشـب عطا كوثر شده

آســـمان بــر مهر و ماهــــت ناز تا كي مي‌كني؟
باعـــث مـــهر و مهــت اين زهره ي ازهر شده

گر زِمـــن باور نــــداري رو بـــخوان اندر كسا
تا بـــداني قـــدر او بـــــــالاتـر و بـــرتـــر شده

خــــود نـــه تنها علّـــت ايـــــجاد مهر و ماهِ تو
عــلّت ايجــــاد هر شيئـي زِ خشـــك و تــر شده

هم غــــــلام آستانــــش گــشته جــــــبريل امين
هم كنـــيز بارگـــــاهـــش مريم و هـاجـــــر شده

بــــــر زنـــــان اهـــــــل عالم زِابــــتدا تا انتها
پيـــــشوا و مـــقتدا و ســـيّد و ســـرور شـــده

بـــارها «اُمّ اَبيها» خـــوانــده او را مـــصطفيٰ
بر پــــــدر جز او كـــه ديده دخــتري مادر شده

همـــــسري او را نبـــودي گــر نمي‌بودي علي
کـــــوثر و دلداده ي او ســــــاقی کــــوثر شده

يــــازده فرزنـــد پاكـــش هــر يكي بعد از علي
كشتــــــي ديـــــــن نبي را تـــــا ابد لنگر شده

گلشن توحيد ازاين گل گــشته خرّم چون بهشت
پيكر اســــــلام را او زينـــــت و زيـــــور شده

بـــاغ دين را آبــــياري كرده فـــرزندش حسين
این صدف را افتخار این نازنین گوهـــر شـــده

اي گـــــنهكاران دگـــــــر از آتـش فردا چـه غم
چــــون كه ميــــلاد بتول آن منجي محـشر شده

زِآفتـــاب محــشرش پــــــروا نبــــاشــد ذرّه‌اي
سايه ي مهــر و ولايــش هر كه را بر سر شده

نام اين بانـــوي عـــظـــميٰ بــــود آدم را به لب
توبـــه ي او گــــر قبول حضـــــرت داور شــده

كشتـــــي نوح نبـــي را نــــــام او داده نجـــات
وَه چـــه نامـــي كـــو دواي درد هر مضطر شده

دوستــــانش را معـــيَّن گشته فــــردوس بــرين
دشمــــنانش را مـــهيّا شــــعلــــه ي آذر شـــده

آسمـــــان قــــدر او بــــالاتر از اوهـــام ماسـت
جبرئيل عقل ايــن‌جـــا خــــسته و بـــــي‌پر شده

كــــي مرا زيبــــد كه خــوانم خويش را مدّاح او
زِآن‌كــــه مدّاحــــش به قــــرآن خـالق اكبر شده
اي عــــزيز مصـــطفيٰ اي پاره ي قلـــب رسول

اي وجـــودت جـــود حق را مُظهر و مَظهر شده
ســــــائلم بر درگهت حــــاشــا كه محرومم كني!

ســـائلي نشـــــنيده‌ام مــــــحروم از اين در شده
بـــــاورم نايد پســــندي تلخ كــــامــم روز حشر

اي كه شيرين شـعرم از نـــام تو چون شكّر شده
حرمت جان حــــسينت بـــر «شكـوهي» كن نظر

كاو بـه درگـــاهش غـــلام و خـــادم و چاكر شده

http://upload.tazkereh.ir/images/41925976384225299977.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:39 PM
آنشب زمين مكه بر خود ناز مى‏ كرد
با ناز خود درهاى رحمت باز مى‏كرد

آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود
گوياى تكبير بلال از هر طرف بود

آن شب شفق در باغ دلها لاله مى ‏كاشت
آن رابه عشق يار هجده ساله مى‏ كاشت

آن شب سحر سجاده ‏ى دل باز مى‏ كرد
قامت به قد قامت، مودّت ساز مى ‏كرد

آن شب فلق شعر گل مهتاب مى‏ خواند
از بهر غم، شادى، حديث خواب مى ‏خواند

آن شب سپيده جامه بر تن چاكمى‏ كرد
گرد ملال از روى احمد پاك مى‏ كرد

آن شب زمان چرخ وفلك را تاب مى ‏كرد
كلك قضا لوح قدر را آب مى‏ داد

آن شبزمين آبستن شور و شعف بود
غواص دل آماده‏ ى صيد صدف بود

آنشب منا شعر مباركباد مى‏ خواند
زيبا سرود آن شب ميلاد مى‏ خواند

آنشب خديجه بود و درد بار دارى
از باردارى بود كارش بيقرارى

آنشب ز تنهايى روانش رنج مى ‏برد
رنج شكوفايى به پاى گنج مى‏ برد

آنشب زنان مكه بر او پشت كردند
از او بريدند و نكوهش مشت كردند

آنشب درّ ناسفته ‏اى، بحر كرم سفت
طفلى كه بودش در رحم با او سخنگفت

آن شب ميان آن دو اسرارى مگو بود
وقت شكوفايى نخل آرزوبود

آن شب به مادر از بهشت و حور مى ‏گفت
از مرگ ظلمت درديار نور مى‏ گفت

آن شب سحر آهنگ شادى ساز مى ‏كرد
در رابراى صبح صادق باز مى‏ كرد

آن شب خديجه بود و آه جانگدازش
لطفخداى مهربان و سوز و سازش

آن شب بهشتى بانوان امداد كردند
بايارى خود قلب او را شاد كردند

آن يك به دستش ساغرى آكنده از مُل
آنيك برايش سندس و استبرق و گل



http://upload.tazkereh.ir/images/88549564691485065331.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/83473801631435739967.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/88549564691485065331.gif




http://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
http://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gif

http://upload.tazkereh.ir/images/88549564691485065331.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/83473801631435739967.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/88549564691485065331.gif




آن يك به پايش با ترنم لاله مى ‏ريخت
لبخند از لب در، ديار ناله مى‏ ريخت

آن يك برايش باده درپيمانه مى ‏كرد
آن يك پريشان گيسوانش شانه مى ‏كرد

مريم به گوشش آيه انجيل مى‏ خواند
آسيه بهرش داستان نيل مى‏ خواند

سارابرايش عود و عنبر دود مى ‏كرد
او را مهيا بهر يك مولود مى‏ كرد

ناگه خدا از راز هستى پرده برداشت
آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت

تامصطفى را ابتران ابتر نخوانند
شعر هجا در وصف پيغمبر نخوانند

امالقرا آيينه دار نور گرديد
چشم كج انديشان عالم كور گرديد

كونو مكان را ذات حق زيب و فرى داد
بر خاتم پيغمبرانش دخترى داد

آنهم چه دختر نازنين و ناز پرور
دختر نه بلكه بر يتيم مكه، مادر

بالاتراز او بين زنها دخترى نيست
در امتحان همسرى شد نمره ‏اش بيست

هرتار مويش آيه حبل المتين است
بر حلقه ‏ى انگشتر خاتم، نگين است

آمدبه دنيا عصمت كبراى سر مد
ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد

آمدبه دنيا شاهكار كلك خلقت
گنجينه شرم و حيا و كان عصمت

آمدبه دنيا آنكه نورش منجلى بود
معراج احمد بود و منهاج على بود

آمدبه دنيا آنكه هستى هست مستش
از مستى هستى بشر شد پاى بستش

گراو نبودى هستى عالم نبودى
مشهودى از آب و گل و آدم نبودى

گراو نبودى زندگى بى محتوا بود
در پرده ابهام آيات خدا بود

اورحمتى بر رحمةللعالمين است
او زينت آيات قرآن مبين است

برجسم ختم‏ الانبيا روح است زهرا
بر كشتى عدل على نوح است زهرا

آئينه دار نهضت پيغمبر است او
بهر پدر دلسوزتر از مادر است او

مظهرخدا هست و خدا را اوست مظهر
ساقى على هست و على را اوست كوثر

شرمندهاز نور جمالش آفتاب است
درس نخستين بر زنان حفظ حجاب است

لبهاىختم الانبيا بوسيد دستش
پيمانه صبر على گرديد مستش

از بسكه داده ذات حق قدر و مقامش
قد قامت احمد بود از احترامش

بىفاطمه نام نبى معنا ندارد
فرقى على با حضرت زهرا ندارد

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
http://upload.tazkereh.ir/images/27203530169509445508.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/27203530169509445508.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/27203530169509445508.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/27203530169509445508.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/27203530169509445508.gif



ز سرا پرده عصمت گهري پيدا شد
که جهان روشن از آن گوهر بي همتا شد
خرما طرفه نسيمي که زانفاس خوشش
دامن خاک طرب خيز و طرب افزا شد
آفتابي ز شبستان رسالت بدميد
که چو خورشيد جهان گير و جهان آرا شد
در رحمت بگشودند و سراپاي وجود
روشن از نور رخ فاطمه زهرا شد
گلشن عفت از او رونق و آرايش يافت
پايه عصمت از او محکم و پا برجا شد
مژده کاندر شب ميلاد بتول عذرا
بر رخ خلق، در لطف و عنايت وا شد
قاسم رسا


http://upload.tazkereh.ir/images/78466672734684033169.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/11153520993171432399.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/18618451845745718681.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/82267837111751960989.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/60709239000418280221.gif




غزل



زهرا تولد شد ز مام تا گردد او ملم امام




امشب به بزم قدسیان جبرئیل غوغا می کند
در جشن میلاد بتول هنگامه برپا می کند



امشب ز عرش کبریا آن خالق ارض و سما
*بر بیت ختم انبیا نورش هویدا می کند



شد شمس رخسارش عیان جوشید کوثر در جنان
از بهر خیر مقدمش هر غنچه لب وا می کند



زهرا تولد شد زمام تا گردد او مام امام
از دامنش بر خالقش او اسوه اهدا می کند



بلبل ز شادی در چمن شوقش نمی گنجد به تن
ام ابیها نغمه اش کار مسیحا می کند



مستند همه افلاکیان شوریست اندر خاکیان
چشم زمان این صحنه ها نیکو تماشا می کند



اشک محمد بی امان گردیده از ذوقش روان
شادی عیان از چهره اش دَختش تماشا می کند



نامش بود آرام جان قاصر ز توصیفش زبان
مهرش درون سینه ها مرضیه پیدا می کند



از شود و حال عاشقان ذوقیست دُروَش را به جان
ذکرش شده یا فاطمه در سینه نجوا می کند.



شعر از کتاب تجلی عشق . شاعر فضل الله دُروَش متخلص به (دروش)



عارف از این چشمه می نوشد کمال



مژده ای شبنم پرستان گل رسید
اشک شوق از دیده بلبل چکید



گل پرستی شیوه بلبل بود
روح بلبل رنگ و بوی گل بود



گل شد از رخسار زهرا در شگفت
بلبل آوایش از این مریم گرفت



در چمن از عشق او سرگشته است
نغمه اش ام ابیها گشته است



خانه نقش آفرین کردگار
شاهکار خلقتش گل کرده بار



نقش هستی را مجسم کرده است
محو حوا روح آدم کرده است



چون به زلف آفرینش شانه زد
بهر آذین نام آن ریحانه زد



نو گلی که باغ عالم دیده است
افتخارش حضرت مرضیه است



مصطفی را کوثر حق منت است
بر فراز آفرینش شوکت است



کوثر قرآن بود بنت الرسول
زیور کون و مکان باشد بتول



تشنگان را مهر او باشد زلال
عارف از این چشمه می نوشد کمال



بر شما زهرائیان بادا نوید
آفتاب خلقت از مشرق دمید



شد تولد آسمان اختران
یازده کوکب بود زین کهکشان



زینت هستی فدایت جان من
عشق تو شد رونق ایمان من



غنچه با نام تو می خندد به باغ
گرچه دارد در دل از داغ تو داغ



آن حسینی را که تو پرورده ای
عالم از نورش منور کرده ای



تا بود در پیکر عالم خروش
نور فرزندت نمی گردد خموش



مهدیت دارد به کف نبض زمان
می تپد بهرش دل از پیغمبران



با چه شوری دُروَش اشعارش سرود
مست وبی خود واله و دیوانه بود



شعر از کتاب تجلی عشق . شاعر فضل الله دُروَش متخلص به (دروش)

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
http://shiaupload.ir/images/02450296229156046054.gif



زیباتر از این لحظه کسی عشقندیدست



ان دم که به عالم گل کوثر برسیدست





دیوانه شده عالم هستی زوجودش



دانی که چرا عشق چنین جامه دریدست





با مژده رحمت به جهان نوررسیدست



از باغ نبوت که خدا میوهبچیدست





عالم همه شاد است چو زهرابرسیدست



یزدان ز جهان شکر و عبادت طلبیدست





عاقل ز ره عشق به دیوانهرسیدست



فرهاد ز دیوانگیش کوهبریدست





مستند ز عشقش که خودش مادرعشقست



از اینه عشق امامت که پدیدست





وصفش چه توان گفت که در وصفنیاید



زیرا که خدا بهر خودش عشق گذیدست





از شوق بگریند همه عالم کهچنین است



از جشم جهان قطره دوری که چکیدست





دیوانه شده بزمی ز عشقش چهبگوید


خورشید کمال دایره عشقگشیدست




http://shiaupload.ir/images/52816949967626115368.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
http://shiaupload.ir/images/02450296229156046054.gif

بگوشم مژده می آید دمادم
دل شوریده گردد شاد و خرم

تولد یافت در ماه جمادی
عزیز که بود او فخر عالم

گل نشکفته از دامان مادر
رسد بوی خوشش اندر مشامم

دو تا گل از گلستان نبوت
به زهرا و به رهبر خیر مقدم

از این مولودی فرخنده تبریک
بگوید دوستان با هم دمادم

قدوم مادر و فرزند امروز
مبارک باشدی بر اهل عالم

عیان شد آیه نور علی نور
ملائک صف به صف دربان و همدم

علی را همسر و مام شبیر است
به پیغمبر نگین از به خاتم

ز زهرا بر همه زنها خطاب است
رعایت کن حجاب ای زن به عالم

کجایی ای امید قلب امت
ز هجر روی تو بشکسته بالم

زبان اصغری قاصر از آن است
کند وصف تو ای نیکو خصالم


http://shiaupload.ir/images/52816949967626115368.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:40 PM
محشر دم از اعتبار او خواهد زد
او دست به کار جستجو خواهد زد
در کار شفاعت از غلامان حسین
زهرا به خدا ی کعبه رو خواهد زد
سروده کاظم بهمنی

http://upload.tazkereh.ir/images/98294998177065208637.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:41 PM
http://shiaupload.ir/images/65119482093850548187.gif






روز مادر…!
مادر!
امروز روز توست…
روزی که پایداری آن چون همیشگی است.
روزی که نام اصلی آن،(روز زندگی) است.
از اولین قدم،
از لحظه نخست،
جز روز تو عزیز دلم، روز خوب نیست!
روز تو منحصر به طلوع و غروب نیست…
هر روز نیک روز توست،
هر شام، شام توست
زیبایی و طراوت گلها، ز نام توست….
مهتاب روشنی،
تو فروغ ستارهای
زیباترین بهار منی، ماه پاره ای
از گرمی وجود تو خورشید گرم شد….
دلهای سخت و سنگ، در بر مهر تو نرم شد…..
همه از مادر است…..
کیست مادر؟ نقشه ایجاد ما
کیست مادر؟ بانی بنیاد ما
قلب او سرچشمه امید هاست
سینه او مشرق خورشید هاست
رمز عشق جاودانی مادر است
کیمیای زندگانی مادر است
هر چه دارم من همه از مادر است
پای تا سر شعله ام زین اخگر است….

http://shiaupload.ir/images/65119482093850548187.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:41 PM
عالم صدف است و فاطمه گوهر اوست
گيتي عرض است و فاطمه جوهر اوست
در قدر و شرافتش همين بس که زخلق
احمد پدر است و مرتضي شوهر اوست
فواد کرماني
http://upload.tazkereh.ir/images/71675665078682739526.gif
حروف عشق را معناست زهرا
جهان را منشأ ميناست زهرا
نمي گيرد خزان باغ علي
که رود سبز اعطيناست زهرا
ايوب پرندآور
http://upload.tazkereh.ir/images/66741449238109413121.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/66741449238109413121.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/66741449238109413121.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:41 PM
شنید گوش دلم مژده از ولادت زهرا
گشود بلبل طبعم زبان به مدحت زهرا

فضای کعبه منوّر شد از فروغ جمالش
صفا گرفت از صفای صورت زهرا

خدای اکبر و اعظم نکرده خلق به عالم
ز نسل حضرت آدمی زنی به شوکتِ زهرا

بجز خدیجه کبرا که هست مظهر عصمت
نزاد مادر دیگر زنی به عصمت زهرا

بخوان حدیث کسا و ببین که خالق یکتا
نموده خلقت دنیا برای خلقت زهرا

نهاده ساره سر بندگی به پای سریرش
ستاده هاجر چون خادمان به خدمت زهرا

چو اوست نور حق و حق در او نموده تجلی
به غیر حق نشناسد کسی حقیقت زهرا

ولی چه سود که با این همه جلالت و شوکت
زمانه بود مدام از پی اذیت زهرا

چنان به درد و مصیبت نمود صبر و تحمل
که صبر شد متحیر ز صبر و طاقت زهرا

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:41 PM
ز سرا پرده عصمت گهري پيدا شد
که جهان روشن از آن گوهر بي همتاشد

http://upload.tazkereh.ir/images/39703624909498745652.gif

خرما طرفه نسيمي که زانفاس خوشش
دامن خاک طرب خيز و طرب افزا شد

http://upload.tazkereh.ir/images/39703624909498745652.gif
آفتابيز شبستان رسالت بدميد
که چو خورشيد جهان گير و جهان آرا شد

http://upload.tazkereh.ir/images/39703624909498745652.gif
در رحمت بگشودند وسراپاي وجود
روشن از نور رخ فاطمه زهرا شد

http://upload.tazkereh.ir/images/39703624909498745652.gif
گلشن عفت از او رونق و آرايشيافت
پايه عصمت از او محکم و پا برجا شد

http://upload.tazkereh.ir/images/39703624909498745652.gif
مژده کاندر شب ميلاد بتول عذرا
بررخ خلق، در لطف و عنايت وا شد

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:41 PM
مادر

نرفت از سرم هـــــر گز هواي تو مادر
هنوز مي تپد اين دل براي تو مـــــــــادر

چســـــــان زبان بگشايم كه خجلت آهنگم
نكرده ام دل و جـــــــــان را فداي تو مادر

چه چـــــاره گر نبرم داغ هجر تو به عدم
اميد قلب حزينم لــــــــــــــقاي تو مـــــــادر

چو شبنم است سرو برگ رنگ اين گلشن
مدام ميشنوم من صــــــــــــــــداي تو مادر

درين چمن كه حضور جفاست مضمونش
چه نعمت است به عـــــــــالم وفاي تو مادر

مــــــــــــقيم منزل عزت كسي توان گشتن
كه بود حـــــــــاصل كارش رضاي تو مادر

نشد ز كيف و كــــــم عمر چشم ما روشن
حقيقت است به هــــــــر جا صفاي تو مادر

رموز جـــــوهر تُست ( بايزيد) و( بايقرا)
به اين مـــــــــــــقام رسيدن عطاي تو مادر

نبود لايق اين گنج و اين كمــــــــا ل (رفيع)
اگر نبود نصيبش دعــــــــــــــــــاي تو مادر

http://upload.tazkereh.ir/images/55410438365607466532.gif
http://upload.tazkereh.ir/images/05421854317675779538.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
نام مادر

آن که نامش زیباست ،مادر است

رفیق بی کلک را نامش ، مادر است

بهشت را زیر پایش، مادر است

آنکه دستم گرفت تا نیفتم ، مادر است

همراه گریه هایم گریه کرد ، مادر است

آن نام را که مقدس است نام مادر است

آنکه دردم ز دردش جدا نکرد ، مادر است

نا توانم تو را گل بنامم چون عمر گل را کم است

هر چه از تو وصف کنم کم است

چون نام تو را نام ، مادر است

http://upload.tazkereh.ir/images/13367387606838666560.gif

http://shams2860.persiangig.com/madar/madar.jpg
http://upload.tazkereh.ir/images/13367387606838666560.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
وقتی خدا دو چشم تو را رو به راه کرد

پیچید عطر سر زده‌ای در مشام خاک

وقتی خدا دو چشم تو را رو به راه کرد

آغازِ دامنت را از نور آفرید،

روی تمام شبزدگان را سیاه کرد

پلکی زدی به هستی، باران فرارسید...

فریاد شکر از لب دنیا بلند شد

گل‌بوسه رسول به رخسار عصمت‌ات

لبهای سُبحه وار تو را افتتاح کرد

از برق چشمهای تو یک شعله پر گرفت

خورشید شد به سنیه هفت آسمان رسید

از مرمر حریر نفسهای تو خدا،

پیراهنی به پیکر بی تاب ماه کرد

پیش از تو دختران بی آزار روزگار،

محکوم شام بی سحر گور می‌شدند

اما صدای پای تو در رخوت زمین،

پیچید و خوابهای زمان را تباه کرد

دستان بی شباهت تو ـ آبروی زن! ـ

دست دعای رفته به آغوش عرش بود

پروردگار از در مهر آمد و نشست

هر گاه، در دو چشم ترِ تو نگاه کرد...

انگار از ازل همه قیل و قالها،

تنها برای خلقت بی شبهه تو بود

یزدان برای خستگی بی پناه تو

هفت آسمانِ یکسره را سرپناه کرد

سروده‌ی: سودابه مهیجی

http://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
http://img.tebyan.net/big/1384/05/84247781925111728131203315114527723043.jpghttp://img03.picoodle.com/img/img03/7/2/25/f_25u1ragm_4812d56.gif

http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/667553eq2o2ncy5l.gifحدیث مهرhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/667553eq2o2ncy5l.gif

در آن سرای كه زن نیست، انس و شفقت نیست

در آن وجود كه دل مرده، مرده است روان

به هیچ مبحث و دیباچه‌ای، قضا ننوشت

برای مرد كمال و برای زن نقصان

زن از نخست بود ركن خانه‌ی هستی

كه ساخت خانه‌ی بی پای بست و بی بنیان

زن ار به راه متاعب (1) نمی گداخت چو شمع

نمی شناخت كس این راه تیره را پایان

چو مهر، گر كه نمی تافت زن به كوه وجود

نداشت گوهری عشق، گوهر اندر كان

فرشته بود زن، آن ساعتی كه چهره نمود

فرشته بین، كه برو طعنه می زند شیطان

اگر فلاطن و سقراط، بوده‌اند بزرگ

بزرگ بوده پرستار خُردی ایشان

به گاهواره‌ی مادر، به كودكی بس خفت

سپس به مكتب حكمت، حكیم شد لقمان

چه پهلوان و چه سالك، چه زاهد و چه فقیه

شدند یك سره، شاگرد این دبیرستان

حدیث مهر، كجا خواند طفل بی مادر

نظام و امن، كجا یافت ملك بی سلطان

وظیفه‌ی زن و مرد، ای حكیم، دانی چیست

یكیست كشتی و آن دیگریست كشتیبان

چو ناخداست خردمند و كشتیش محكم

دگر چه باك ز امواج و ورطه و طوفان

بروز حادثه، اندر یم حوادث دهر

امید سعی و عمل هاست، هم ازین، هم ازان

همیشه دختر امروز، مادر فرداست

ز مادرست میسر، بزرگی پسران

اگر رفوی زنان نكو نبود، نداشت

بهجز گسیختگی، جامه‌ی نكو مردان

توان و توش ره مرد چیست ؟یاری زن

حطام و ثروت زن چیست، مهر فرزندان

زن نكوی، نه بانوی خانه تنها بود

طبیب بود و پرستار و شحنه و دربان

بهروزگار سلامت، رفیق و یار شفیق

بهروز سانحه، تیمارخوار و پشتیبان

1- متاعب: جمع متعب به معنای رنج و سختی

پروین اعتصامی

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
سلام مادرِ بابا

به احترام تو ای گل که آبروی زنی

تمام اهل زمانه به پای می خیزند
و شاخه شاخه درختان بهار می ریزند

چه خوب شد که دمیدی به روح خسته عشق!
کدام دختر، مثل تو مادر باباست؟!

شکوه نام تو، زهرای مرضیه! زیباست
در آن دقیقه که حتی ز قید گردن بند،

برای خاطرِ آرامش پدر رَستی
برای آن که تو ثابت کنی چه زیبایی،

برای آن که بگویی تو فاطمه هستی
به زیر سبز عبای پدر کسی کم بود

تو آمدی و سپس کشتی نجات از تو
علی، حسین و حسن را به سمت دریا برد

بیا، سفینه روز نجات در دلِ من
که با وجود تو دریای زندگی زیباست.

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
یاس و بنفشه آمد
ماه مدینه آمد
صل علی محمد
دخت خدیجه آمد
http://upload.tazkereh.ir/images/18975548105788668318.gif
سبد سبد ستاره
از آسمون می باره
مثل گل اقاقی
وجود اون بهاره
http://upload.tazkereh.ir/images/18975548105788668318.gif
تو چشمه روانی
دریای بی کرانی
مرا ز خود مرانی
ای عشق آسمانی
http://upload.tazkereh.ir/images/18975548105788668318.gif
تویی ماه منیرم
تو گل بی نظیرم
نقش تو در ضمیرم
به عشق تو اسیرم

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:42 PM
مهربانی مادر است

ایثار مادر است

عشق مادر است

زندگی مادر است

رنجر مادر است

غم خوار مادر است

درد مادر است

تنها مادر است

بهترین جمله گیتی مادر است

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:43 PM
http://shiaupload.ir/images/02450296229156046054.gif

مسلمین روی کلامم با شماست
نسل آینده پیامم با شماست

این سخن فرموده پیغمبر است
منکر آن هر که باشد کافر است

گفت زهرا خلق من خوی من است
روح مابین دو پهلوی من است

مکتب من زنده از این دختر است
نسل من پاینده از این دختر است

جاودان ماند از او آثار من
بلکه آزارش بود آزار من

ضبط کن ای چرخ فریاد مرا
بشنوید آیندگان داد مرا

ناسپاسان،دخت احمد را زدند
فاش می گویم محمد را زدند

آنچه بیداد خزان با یاس کرد
درد آنرا باغبان احساس کرد

در پی حفظ حریم خویشتن
مرد باید پشت در آید نه زن

هیچ دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در

دید مولایش علی تنها شده
خانه اش محصور دشمن ها شده

بر دفاع شوهرش فردی ندید
بین آننا مردها مردی ندید

گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یار خود گردد سپر



http://shiaupload.ir/images/52816949967626115368.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:43 PM
http://shiaupload.ir/images/02450296229156046054.gif
من که تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیش مرگ حیدرم

فاطمه تنها طرفدار علیست
در هجوم دشمنان یار علیست

آن که باشد مرد این سنگر منم
اولین قربانی حیدر منم

چشم پوشیدم ز جان خویشتن
ای مغیره هرچه میخواهی بزن

این در کاشانه این پهلوی من
این غلاف تیغ این بازوی من

من به جان زخم علی را می خرم
گو چهل نا مرد ریزد بر سرم

گر برآید شعله از کاشانه ام
یا که گردد قتلگاهم خانه ام

گر شود پرپر زجور قاتلم
غنچه نشکفته در باغ دلم

گر رود از ضرب سیلی هوش من
گوشواره بشکند بر گوش من

گر شوم با کوه آتش روبرو
یا رود مسمار در قلبم فرو

گر رسد در پشت در جان بر لبم
افتم از پا پیش چشم زینبم

گر شوم در لحظه سقط جنین
از جفای دشمنان نقش زمین

باز می گویم به آوای جلی
یا علی و یا علی و یا علی


http://shiaupload.ir/images/52816949967626115368.gif

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:43 PM
هجده تپش
فاطمه (س) يك زن آسماني‌ست
در زمين بودنش بي‌سبب نيست
گرچه هجده تپش، بين ما زيست
جز خدا كس نداند كه او كيست

اوست گوهر، تو دنياقياسي
دم مزن گر جواهرشناسي

ارزش عشق را با چه سنجند؟
عقليون از دل آيا چه سنجند؟
قطره‌بينان ز دريا چه سنجند؟
خارها قدر گل را چه سنجند؟

ريشه عشق در خاك زهرا (س) است
غنچه تا حشر، غمناك زهراست

شبنم از چشم زهرا (س) فرو ريخت
سيل شد، هستي ما فرو ريخت

بس كه باران غم‌ها فرو ريخت
عاقبت سقف دنيا فرو ريخت

بود در وحشت بي‌شكيبان
فاطمه (س) جان پناه غريبان

رو به هر سو كنيم اوست آن‌جا
مأمن شير و آهوست آنجا

عاشقان، غيرمعشوق، جويند؟
عشق را بين مخلوق، جويند؟

ما نبينيم در كوه و صحرا
غير زهرا و زهرا و زهرا (س)

چشم ظاهر، اگر كور گردد
باطن، آيينه نور گردد

صد تپش، شور، در سينه افتاد
عكس زهرا (س) در آيينه افتاد

گر به خورشيد ما بنگري راست
محو در حق شوي، بي كم و كاست

فاطمه (س) شمس مردان حق است
رهبر رهنوردان حق است

نقش زد دل، به خط دقيقم
ذكر يا فاطمه (س) بر عقيقم

نام او، زينت راستين است
دست موسي (ع) در اين آستين است

معجز از عشق زهرا (س) طلب كن
زندگي از مسيحا (ع) طلب كن

مرده بودم، مرا زنده كرد او
وز غم عشق، آكنده كرد او

نزد زهرا چو من بنده گشتم
تيز، چون تيغ برنده گشتم

باز توفان صحراست در من
شور و غوغاي زهرا(س) ست در من

ريگ در ريگ دشت خيالم
داغ زهرا (س) ست بايد بنالم

دست الفاظ، هر چند خالي‌ست
فاطمه (س) معني لايزالي‌ست

آه، زهرا (س)! كه مظلوم مايي
پرده عدل، كي مي‌گشايي؟

در حجابيم و تيغ عدالت
نزد زهرا (س) ست ما در جهالت

صبح دانايي، آنگه كه آيد
بانوي روشني را ستايد

مدح زهرا (س) ز مهدي (عج) ست اولي
عشق را غير ازين چيست اولي؟

منتقم از فدك پرسد آن روز
شرح زخم و نمك پرسد آن روز

گويد: اي مردم جرم و جيفه!
سهم زهرا (س) چه بود از سقيفه؟

دل شكستيد ازو، گريه، خون شد
جان عالم ز پيكر برون شد

نادر بختياري

M.A.H.S.A
05-11-2012, 06:43 PM
ميلاد حضرت زهرا

ابر كرامت، از چشمه نور
اخترفشان گشت، از بام افلاك
جنبيد دريا، در جوي زمزم
جوشيد كوثر، از دامن خاك

هستي گل آذين، در رهگذارش
گيتي معطر، از خاك كويش
آيينه و آب، تعبير خلقش
آيات رحمت، تفسير خويش

پاكي سرشته‌ست، در فطرت او
قرآن گواه است، بر عصمت او
مهر نبوت، ماه ولايت
تابان شب و روز، از طلعت او

اي زن به اخلاص، در راه او باش
گر راه جويي، او رهبر توست
گنجينه لطف، آن آيت حق
فرزند احمد پيغمبر توست!

بنگر كه عالم در شور و غوغاست
ميلاد زهرا، ميلاد زهراست

مشفق كاشاني
http://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gifhttp://upload.tazkereh.ir/images/50120925191902367520.gif