M.A.H.S.A
05-04-2012, 07:07 PM
گوشت به تدریج رشد میکند ولی یک باره خورده میشود، آبرو هم به تدریج حاصل شده و با غیبت یک باره از میان میرود. نتیجه زحمات فرد غایب را غیبت کننده یک جا به هدر میدهد.
خبرگزاری فارس: گوشت به تدریج رشد میکند ولی یک باره خورده میشود، آبرو هم به تدریج حاصل شده و با غیبت یک باره از میان میرود. نتیجه زحمات فرد غایب را غیبت کننده یک جا به هدر میدهد.
به جاست که در آغاز غیبت را تعریف و چارچوب آن را تعیین کنیم.
غیبت به سخن یا ایما و اشاره و یا هر رفتار و گفتاری درباره کسی که غایب بوده و در مجلس حضور ندارد گفته می شود بطوری که اگر مطلع شود ناراحت و ناراضی شود.بنابراین معیار و شاخص غیبت رضایت و عدم رضایت فرد غایب است نه راست و دروغ بودن سخن.
متأسفانه غیبت به دلیل آنکه به راحتی و بدون هزینه ظاهری و در همه جا و همه وقت قابل طرح و تکرار می باشد و نیز به جهت کاسته شدن از قباحت و زشتی آن، در بعضی مجالس و محافل جزء گناهانی است که چندان مورد ناراحتی و انزجار غیبت کننده و شنونده غیبت واقع نمی شود.
لذا غیبت را می توان از گناهانی برشمرد که در سطحی بسیار وسیع و گسترده نهادینه شده است.
برای مقابله با این گناه کبیره تأکید بر نکات ذیل لازم و ضروریست:
1- یادآوری عواقب تلخ دنیوی و عذاب دردناک اخروی، در دوری از غیبت بسیار موثر است مطالعه و مرور آیات، روایات، حکایت ها و مطالب مفید در این خصوص شناخت و حساسیت و دقت و در عین حال پرهیز و ترس انسان از این معصیت بزرگ را افزایش می دهد.
بطور مثال در سوره نور، آیه 19 آمده است: "کسانی که دوست می دارند خصلت ناشایسته (و انواع قبایح و زشتی ها) در باره کسانی که ایمان آورده اند فاش شود، برای ایشان عذابی دردناک در دنیا و آخرت خواهد بود." و در سوره حجرات آیه 12 غیبت به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر شده است.
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1391/2/12/78376_289.jpg
در تفسیر آیه مذکور و فلسفه تشبیه غیبت به خوردن گوشت برادر مرده چنین آمده است:
الف – مرده روح ندارد تا از خود دفاع کند شخص مورد غیبت نیز حضور ندارد تا از خود دفاع کند.
ب – آبروی رفته باز نمی گردد و قابل جبران نیست. گوشت مرده هم که خورده شود قابل جبران نیست.
ج - گوشت به تدریج رشد میکند ولی یک باره خورده میشود، آبرو هم به تدریج حاصل شده و با غیبت یک باره از میان میرود. نتیجه زحمات فرد غایب را غیبت کننده یک جا به هدر میدهد.(برگرفته از تمثیلات، محسن قرائتی ص79)
احادیث فراوانی در این باره در کتب حدیث تجمیع و تنظیم شده است که طرح آنها خود کتابی مفصل و مستقل خواهد شد لذا در این محضر به یک حدیث از امام صادق علیه السلام اکتفا می شود:غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت حسنات را از بین می برد و همان گونه که آتش هیزم را.(گناهان کبیره ج2، ص293)
2- تداعی ثواب پرهیز از غیبت و تمرکز ذهنی بر آثار و برکات غلبه بر عوامل زمینه ساز غیبت، نقش بسیار مهم و مؤثری را در ترک این گناه کبیره دارد.
3- وارد نشدن به محیط و فضای غیبت، بسیار آسان تر از وارد شدن و غیبت نکردن است. وظیفه شرعی ما این است که اگر در محیطی واقع شدیم که این گناه در آن رایج است یا باید مانع ادامه غیبت شویم که گاهی بسیار مشکل یا غیر ممکن است و یا از محیط فاصله بگیریم. بنابراین وارد نشدن در محیط گناه راحت ترین راه پرهیز از گناه است.
4- هم نشینی و معاشرت با افراد متدین آگاه و با فضیلت، نه تنها ریشه گناهان را می سوزاند بلکه فرصت های رشد و بالندگی و عبادت را فراهم می سازد.
5- در بسیاری مواقع، ریشه غیبت در حسادت، احساس حقارت، بدبینی، پرحرفی، کوته بینی، عصبانیت و سایر رذایل اخلاقی است. لذا برای اصلاح و پاکسازی واقعی مجالس و محافل از گناهان از جمله غیبت، می بایست نسبت به سوزاندن ریشه های اصلی رذایل همت گماشت.
6- طرح و تبیین خوبی های دیگران و پنهان نمودن بدی های دیگران تمرین خوبی است باری زدودن گناه مذکور از نشست های خانوادگی و فامیلی و ....
این نکته مهم بر اساس حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) یادآوری شد که فرموده اند: برای تربیت خویش همان کافی است که با دیگران به همانگونه برخورد کنی که می پسندی با تو به همان گونه برخورد کنند. (غرر، ح3241) آیا دوست داریم دیگران علیه ما صحبت کنند. و آنچه را مایل نیستیم دیگران درباره ما بدانند و افشاء کنند؟ مگر نه این است که همگان عیب ها و گناهان خود را می پوشانند و موفقیت ها و داشته های مثبت خود را آشکار می سازند؟
7- انسان جاهل اول حرف می زند بعد فکر می کند، انسان عاقل اول فکر می کند و بعد حرف می زند. انسان جاهل هر آنچه به ذهنش می آید بر زبانش جاری می کند. انسان عاقل هر آنچه عقیده و ایمان و عقلش جایز می داند. به زبان میآورد پس عاقل اهل غیبت و بیهوده گویی نخواهد شد.
8- آخرین مرحله – جریمه است. اگر تصمیم گرفتیم غیبت نکنیم ولی لغزیدیم و غیبت کردیم مثلا یک روز روزه بگیریم. صدقه بدهیم، چند رکعت نماز بخوانیم امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: زیان از اعضای بدن می پرسد حالتون چطوره؟ اعضای بدن پاسخ می دهند حالمون خوب است اگر تو اجازه بدهی"! (نقل به مضمون) تو ما را جهنمی می کنی تو جنگ و جدایی ایجاد می کنی. تو اختلاف و ابتذال ایجاد می کنی. تو باعث گناه ما می شوی. زبان چند پوشش دارد تخته سنگ های مفیدی بنام دندان و پرده های کلفتی بنام لب ها و در سلولی انفرادی جای گرفته این خود حکمتی دارد یعنی زبان باید بیشتر عمر خود را زندانی باشد.
تبصره و تذکر مهم:
در پایان ذکر این نکته لازم است که غیبت در مورد کسانی که برای شنونده آشنا نیست اشکال ندارد. به هنگام تصمیمات سرنوشت سازی چون ازدواج و امور امنیتی افشاء بعضی مسائلی که در ساماندهی ازدواج پایدار و حفظ امنیت و جان مؤمنان لازم است بی اشکال و حتی گاهی لازم است.
غیبت در مورد حاکمان مستبد و ظالم بی اشکال است. در مورد افرادی که علنی به فسق و فجور مشغولند بی اشکال است. البته فقط درباره گناهی که علنی انجام می دهند و با ارشاد و راهنمایی هم زیر بار نمی روند شاعر چه زیبا گفته:
سه کس را شنیدم که غیبت رواست از این در گذشتی چهارم خطاست
یکی پادشاهی ملامت پسند کز او بر دل خلق آید گزند
حلال است از او نقل کردن خبر مگر خلق را باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بی حیایی مکن که او خود درد پرده ی خویشتن
سوم کژترازوی ناراست خوی زفعل بدش هر چه دانی بگو
خبرگزاری فارس: گوشت به تدریج رشد میکند ولی یک باره خورده میشود، آبرو هم به تدریج حاصل شده و با غیبت یک باره از میان میرود. نتیجه زحمات فرد غایب را غیبت کننده یک جا به هدر میدهد.
به جاست که در آغاز غیبت را تعریف و چارچوب آن را تعیین کنیم.
غیبت به سخن یا ایما و اشاره و یا هر رفتار و گفتاری درباره کسی که غایب بوده و در مجلس حضور ندارد گفته می شود بطوری که اگر مطلع شود ناراحت و ناراضی شود.بنابراین معیار و شاخص غیبت رضایت و عدم رضایت فرد غایب است نه راست و دروغ بودن سخن.
متأسفانه غیبت به دلیل آنکه به راحتی و بدون هزینه ظاهری و در همه جا و همه وقت قابل طرح و تکرار می باشد و نیز به جهت کاسته شدن از قباحت و زشتی آن، در بعضی مجالس و محافل جزء گناهانی است که چندان مورد ناراحتی و انزجار غیبت کننده و شنونده غیبت واقع نمی شود.
لذا غیبت را می توان از گناهانی برشمرد که در سطحی بسیار وسیع و گسترده نهادینه شده است.
برای مقابله با این گناه کبیره تأکید بر نکات ذیل لازم و ضروریست:
1- یادآوری عواقب تلخ دنیوی و عذاب دردناک اخروی، در دوری از غیبت بسیار موثر است مطالعه و مرور آیات، روایات، حکایت ها و مطالب مفید در این خصوص شناخت و حساسیت و دقت و در عین حال پرهیز و ترس انسان از این معصیت بزرگ را افزایش می دهد.
بطور مثال در سوره نور، آیه 19 آمده است: "کسانی که دوست می دارند خصلت ناشایسته (و انواع قبایح و زشتی ها) در باره کسانی که ایمان آورده اند فاش شود، برای ایشان عذابی دردناک در دنیا و آخرت خواهد بود." و در سوره حجرات آیه 12 غیبت به خوردن گوشت برادر مرده تعبیر شده است.
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1391/2/12/78376_289.jpg
در تفسیر آیه مذکور و فلسفه تشبیه غیبت به خوردن گوشت برادر مرده چنین آمده است:
الف – مرده روح ندارد تا از خود دفاع کند شخص مورد غیبت نیز حضور ندارد تا از خود دفاع کند.
ب – آبروی رفته باز نمی گردد و قابل جبران نیست. گوشت مرده هم که خورده شود قابل جبران نیست.
ج - گوشت به تدریج رشد میکند ولی یک باره خورده میشود، آبرو هم به تدریج حاصل شده و با غیبت یک باره از میان میرود. نتیجه زحمات فرد غایب را غیبت کننده یک جا به هدر میدهد.(برگرفته از تمثیلات، محسن قرائتی ص79)
احادیث فراوانی در این باره در کتب حدیث تجمیع و تنظیم شده است که طرح آنها خود کتابی مفصل و مستقل خواهد شد لذا در این محضر به یک حدیث از امام صادق علیه السلام اکتفا می شود:غیبت بر هر مسلمانی حرام است و جز این نیست که غیبت حسنات را از بین می برد و همان گونه که آتش هیزم را.(گناهان کبیره ج2، ص293)
2- تداعی ثواب پرهیز از غیبت و تمرکز ذهنی بر آثار و برکات غلبه بر عوامل زمینه ساز غیبت، نقش بسیار مهم و مؤثری را در ترک این گناه کبیره دارد.
3- وارد نشدن به محیط و فضای غیبت، بسیار آسان تر از وارد شدن و غیبت نکردن است. وظیفه شرعی ما این است که اگر در محیطی واقع شدیم که این گناه در آن رایج است یا باید مانع ادامه غیبت شویم که گاهی بسیار مشکل یا غیر ممکن است و یا از محیط فاصله بگیریم. بنابراین وارد نشدن در محیط گناه راحت ترین راه پرهیز از گناه است.
4- هم نشینی و معاشرت با افراد متدین آگاه و با فضیلت، نه تنها ریشه گناهان را می سوزاند بلکه فرصت های رشد و بالندگی و عبادت را فراهم می سازد.
5- در بسیاری مواقع، ریشه غیبت در حسادت، احساس حقارت، بدبینی، پرحرفی، کوته بینی، عصبانیت و سایر رذایل اخلاقی است. لذا برای اصلاح و پاکسازی واقعی مجالس و محافل از گناهان از جمله غیبت، می بایست نسبت به سوزاندن ریشه های اصلی رذایل همت گماشت.
6- طرح و تبیین خوبی های دیگران و پنهان نمودن بدی های دیگران تمرین خوبی است باری زدودن گناه مذکور از نشست های خانوادگی و فامیلی و ....
این نکته مهم بر اساس حدیثی از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) یادآوری شد که فرموده اند: برای تربیت خویش همان کافی است که با دیگران به همانگونه برخورد کنی که می پسندی با تو به همان گونه برخورد کنند. (غرر، ح3241) آیا دوست داریم دیگران علیه ما صحبت کنند. و آنچه را مایل نیستیم دیگران درباره ما بدانند و افشاء کنند؟ مگر نه این است که همگان عیب ها و گناهان خود را می پوشانند و موفقیت ها و داشته های مثبت خود را آشکار می سازند؟
7- انسان جاهل اول حرف می زند بعد فکر می کند، انسان عاقل اول فکر می کند و بعد حرف می زند. انسان جاهل هر آنچه به ذهنش می آید بر زبانش جاری می کند. انسان عاقل هر آنچه عقیده و ایمان و عقلش جایز می داند. به زبان میآورد پس عاقل اهل غیبت و بیهوده گویی نخواهد شد.
8- آخرین مرحله – جریمه است. اگر تصمیم گرفتیم غیبت نکنیم ولی لغزیدیم و غیبت کردیم مثلا یک روز روزه بگیریم. صدقه بدهیم، چند رکعت نماز بخوانیم امام سجاد(علیه السلام) می فرماید: زیان از اعضای بدن می پرسد حالتون چطوره؟ اعضای بدن پاسخ می دهند حالمون خوب است اگر تو اجازه بدهی"! (نقل به مضمون) تو ما را جهنمی می کنی تو جنگ و جدایی ایجاد می کنی. تو اختلاف و ابتذال ایجاد می کنی. تو باعث گناه ما می شوی. زبان چند پوشش دارد تخته سنگ های مفیدی بنام دندان و پرده های کلفتی بنام لب ها و در سلولی انفرادی جای گرفته این خود حکمتی دارد یعنی زبان باید بیشتر عمر خود را زندانی باشد.
تبصره و تذکر مهم:
در پایان ذکر این نکته لازم است که غیبت در مورد کسانی که برای شنونده آشنا نیست اشکال ندارد. به هنگام تصمیمات سرنوشت سازی چون ازدواج و امور امنیتی افشاء بعضی مسائلی که در ساماندهی ازدواج پایدار و حفظ امنیت و جان مؤمنان لازم است بی اشکال و حتی گاهی لازم است.
غیبت در مورد حاکمان مستبد و ظالم بی اشکال است. در مورد افرادی که علنی به فسق و فجور مشغولند بی اشکال است. البته فقط درباره گناهی که علنی انجام می دهند و با ارشاد و راهنمایی هم زیر بار نمی روند شاعر چه زیبا گفته:
سه کس را شنیدم که غیبت رواست از این در گذشتی چهارم خطاست
یکی پادشاهی ملامت پسند کز او بر دل خلق آید گزند
حلال است از او نقل کردن خبر مگر خلق را باشند از او بر حذر
دوم پرده بر بی حیایی مکن که او خود درد پرده ی خویشتن
سوم کژترازوی ناراست خوی زفعل بدش هر چه دانی بگو