sorna
05-01-2012, 03:49 PM
خبرگزاری ایسنا: زني 57 ساله در دادگاه خانواده مدعي شد كه شوهرش با دختري 30 سال ازدواج كرده است و از او توقع دارد كه با هوويش در يك ساختمان زندگي كند.
اين زن با ارائه درخواست طلاقش به قاضي دادگاه گفت: 40 سال از زندگي من و شوهرم ميگذرد. در اين سالها فقط خدا ميداند كه چه سختيهايي را تحمل كردم، اما اعتراض نكردم.
وي ادامه داد: از همان زماني كه ازدواج كرديم متوجه برخي رفتارهاي غيراخلاقي همسرم شدم اما در آن زمان جرات نميكردم اين موضوع را با خانوادهام مطرح كنم، زيرا خانوادهام به شدت نسبت به من اعتراض ميكردند.
زن با بيان اينكه ديگر حتي حاضر نيستم يك ثانيه با شوهرم زندگي كنم، گفت: بعد از 40 سال زندگي مشترك، شوهرم مجددا ازدواج كرده آن هم با دختري كه 30 سال سن دارد و هم سن يكي از پسرهايم است، اين وضعيت براي من غيرقابل تحمل است.
وي در حالي كه به آرامي اشك ميريخت، خاطرنشان كرد: شوهرم با وقاحت تمام از من خواسته كه با «هوويم» كنار بيايم تا بتوانيم در يك ساختمان با يكديگر زندگي كنيم.
زن ميانسال با بيان اينكه همه فرزندانم به اين جدايي رضايت دارند، افزود: حدود سه ماه است كه در منزل فرزندانم زندگي ميكنم و شوهرم با همسر جديديش در طبقه بالاي منزل مشتركمان هستند. ديگر خود را حتي يك لحظه نميتوانم در كنار همسر بيوفايم تصور كنم.
وي در پاسخ به پرسش قاضي دادگاه كه شوهرتان چند سال دارد، گفت: شوهرم 60 سال دارد ولي شعار هميشگياش اين است جواني به دل آدميزاد است نه به ظاهر او و اينقدر خود را جوان تصور كرده است كه با دختري كه 30 سال از خودش كوچكتر ازدواج كرده است.
زن ميانسال در پايان گفت: خواهان طلاق از شوهرم هستم و فكر ميكنم او نيز مخالفتي با اين جدايي نداشته باشد.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زن ميانسال، به دليل عدم حضور شوهرش حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و رسيدگي به پرونده را به جلسهاي در آينده موكول كرد.
اين زن با ارائه درخواست طلاقش به قاضي دادگاه گفت: 40 سال از زندگي من و شوهرم ميگذرد. در اين سالها فقط خدا ميداند كه چه سختيهايي را تحمل كردم، اما اعتراض نكردم.
وي ادامه داد: از همان زماني كه ازدواج كرديم متوجه برخي رفتارهاي غيراخلاقي همسرم شدم اما در آن زمان جرات نميكردم اين موضوع را با خانوادهام مطرح كنم، زيرا خانوادهام به شدت نسبت به من اعتراض ميكردند.
زن با بيان اينكه ديگر حتي حاضر نيستم يك ثانيه با شوهرم زندگي كنم، گفت: بعد از 40 سال زندگي مشترك، شوهرم مجددا ازدواج كرده آن هم با دختري كه 30 سال سن دارد و هم سن يكي از پسرهايم است، اين وضعيت براي من غيرقابل تحمل است.
وي در حالي كه به آرامي اشك ميريخت، خاطرنشان كرد: شوهرم با وقاحت تمام از من خواسته كه با «هوويم» كنار بيايم تا بتوانيم در يك ساختمان با يكديگر زندگي كنيم.
زن ميانسال با بيان اينكه همه فرزندانم به اين جدايي رضايت دارند، افزود: حدود سه ماه است كه در منزل فرزندانم زندگي ميكنم و شوهرم با همسر جديديش در طبقه بالاي منزل مشتركمان هستند. ديگر خود را حتي يك لحظه نميتوانم در كنار همسر بيوفايم تصور كنم.
وي در پاسخ به پرسش قاضي دادگاه كه شوهرتان چند سال دارد، گفت: شوهرم 60 سال دارد ولي شعار هميشگياش اين است جواني به دل آدميزاد است نه به ظاهر او و اينقدر خود را جوان تصور كرده است كه با دختري كه 30 سال از خودش كوچكتر ازدواج كرده است.
زن ميانسال در پايان گفت: خواهان طلاق از شوهرم هستم و فكر ميكنم او نيز مخالفتي با اين جدايي نداشته باشد.
قاضي دادگاه بعد از شنيدن اظهارات زن ميانسال، به دليل عدم حضور شوهرش حكمي مبني بر طلاق صادر نكرد و رسيدگي به پرونده را به جلسهاي در آينده موكول كرد.