M.A.H.S.A
04-30-2012, 07:40 PM
نقش نیروی انسانی به عنوان رکن اساسی تحقق اهداف توسعه ای و تامین مزیت رقابتی سازمانها، نقشی حایز اهمیت است و انسان به عنوان عامل تصمیم گیری و اتخاذ روشهای مناسب بهرهبرداری از تکنولوژی و دیگر عوامل موثر در توسعه همه جانبه، بویژه در شرایط گسترش پرشتاب مرزهای دانایی، نقشی تعیینکننده ایفا می کند.
ایفای موثر چنین نقشی مستلزم دقت و اهتمام توأم با تأمل و بهره گیری از روشهای علمی سازمانها، در گزینش و جذب نیروهاست و با این کار در بسیاری از هزینههای نگهداشت و توسعه منابع انسانی صرفهجویی میشود و سازمانها الزامی به جبران زیانهای ناشی از نقص نظام جذب خود نخواهند داشت. بدیهی است که تنوع تخصص ها و حرفه ای شدن پاره ای از وظایف سازمانی نیز، توسل به نیروهای پیمانکاری و تامین بخشی از نیروی خارج از سازمان را اجتناب ناپذیر کرده است.
در سازمانهای پیشرو امروز، استفاده از نیروهای پیمانکاری با هدف بهره گیری از تخصص های ویژه و کاهش هزینه به گونه ای روزافزون مورد توجه قرار گرفته است. با این حال موفقیت و اثربخشی این رویکرد در گرو عوامل و الزامات خاصی است. چهار رکن اصلی تشکیلدهنده نظام پیمانکاری؛ یعنی نیروی انسانی شرکتهای پیمانکاری، سازمانهای کارفرمایی، نیروهای ثابت سازمانها و نیروهای پیمانکاری، هر یک به عنوان عامل اساسی در موفقیت این رویکرد نقش دارند.
نخستین الزام و عامل مهم، انتخاب درست و توأم با تامل شرکتهای پیمانکاری است. برخورداری این شرکتها از تجربه و تخصص لازم و احساس تعهد آنها نسبت به جنبههای توسعهای و انگیزشی نیروهای پیمانکاری خود که در اختیار سازمانها قرار می دهند، شرط اولیه مقبولیت این شرکتهاست. الزام و عامل دوم، مناسب بودن فرهنگکاری در سازمانهای متقاضی نیروی پیمانکاری است که باید ضمن برخورداری از انعطاف لازم، امکان پذیرش نیروهای پیمانکاری را فراهم آورد. علاوه بر این ضمن میسر ساختن تعامل درست بین نیروهای ثابت و پیمانکاری، بهرهگیری درست از نیروهای پیمانکاری در سازمان را تسهیل نماید.
عامل سوم، خود نیروهای ثابت سازمانها هستند که باید به جای تلقی تهدید و نوعی رقیب از نیروهای پیمانکاری یا مبادرت به رفتاری که از جانب نیروهای پیمانکاری تهدید تلقی شود، حضور آنها را در سازمان فرصتی برای تعامل و همکاری و هم افزایی به حساب آورند و از قرادادن فرصت رشد و کسب تجربه و ارتقای توان در اختیار نیروهای پیمانکاری مضایقه نکنند.
عامل چهارم یا نیروهای پیمانکاری نیز می توانند در موفقیت رویکرد برون سپاری سازمانها نقشی مثبت و سازنده ایفا کنند. اینان باید با ورود خود به سازمان این احساس را در نیروهای ثابت القا کنند که به قصد یاری و مددکاری و سبک شدن مسئولیت نیروی ثابت، وارد سازمان شده اند و بر آنند تا با تبادل تجارب و مهارتهای خود با تجربه و توان نیروهای ثابت در تسیهل فرایند فعالیتهای سازمان، مشارکت نمایند.
بدیهی است که با تلفیق نقش و همافزایی چهار عامل برشمرده و تنظیم منطقی نقش هر یک در تسهیل فعالیتهای برون سپاری، این رویکرد با موفقیت قرین خواهد شد و همانند تجربههای موفق این رویکرد در کشورهای پیشرفته، مبادرت به این کار در سطح ملی نیز به نوعی سرمایهگذاری پربازده تبدیل خواهد شد.
در هر حال، برای موفقیت بیشتر این رویکرد، سازمانهای کارفرمایی باید توسل به این رویکرد را در راستای استراتژی های تامین نیرو از خارج از سازمان خود مورد توجه قرار دهند. علاوه بر این تلاشهای سه رکن دیگر را در راستای اهداف سازمان توجیه نمایند تا امکان همزیستی و همافزایی فکری نیروهای ثابت و پیمانکاری در فضایی به دور از رقابتهای منفی و در جهت توسعه سازمان، فراهم آید.
برگرفته از سایت : مدیرساز
ایفای موثر چنین نقشی مستلزم دقت و اهتمام توأم با تأمل و بهره گیری از روشهای علمی سازمانها، در گزینش و جذب نیروهاست و با این کار در بسیاری از هزینههای نگهداشت و توسعه منابع انسانی صرفهجویی میشود و سازمانها الزامی به جبران زیانهای ناشی از نقص نظام جذب خود نخواهند داشت. بدیهی است که تنوع تخصص ها و حرفه ای شدن پاره ای از وظایف سازمانی نیز، توسل به نیروهای پیمانکاری و تامین بخشی از نیروی خارج از سازمان را اجتناب ناپذیر کرده است.
در سازمانهای پیشرو امروز، استفاده از نیروهای پیمانکاری با هدف بهره گیری از تخصص های ویژه و کاهش هزینه به گونه ای روزافزون مورد توجه قرار گرفته است. با این حال موفقیت و اثربخشی این رویکرد در گرو عوامل و الزامات خاصی است. چهار رکن اصلی تشکیلدهنده نظام پیمانکاری؛ یعنی نیروی انسانی شرکتهای پیمانکاری، سازمانهای کارفرمایی، نیروهای ثابت سازمانها و نیروهای پیمانکاری، هر یک به عنوان عامل اساسی در موفقیت این رویکرد نقش دارند.
نخستین الزام و عامل مهم، انتخاب درست و توأم با تامل شرکتهای پیمانکاری است. برخورداری این شرکتها از تجربه و تخصص لازم و احساس تعهد آنها نسبت به جنبههای توسعهای و انگیزشی نیروهای پیمانکاری خود که در اختیار سازمانها قرار می دهند، شرط اولیه مقبولیت این شرکتهاست. الزام و عامل دوم، مناسب بودن فرهنگکاری در سازمانهای متقاضی نیروی پیمانکاری است که باید ضمن برخورداری از انعطاف لازم، امکان پذیرش نیروهای پیمانکاری را فراهم آورد. علاوه بر این ضمن میسر ساختن تعامل درست بین نیروهای ثابت و پیمانکاری، بهرهگیری درست از نیروهای پیمانکاری در سازمان را تسهیل نماید.
عامل سوم، خود نیروهای ثابت سازمانها هستند که باید به جای تلقی تهدید و نوعی رقیب از نیروهای پیمانکاری یا مبادرت به رفتاری که از جانب نیروهای پیمانکاری تهدید تلقی شود، حضور آنها را در سازمان فرصتی برای تعامل و همکاری و هم افزایی به حساب آورند و از قرادادن فرصت رشد و کسب تجربه و ارتقای توان در اختیار نیروهای پیمانکاری مضایقه نکنند.
عامل چهارم یا نیروهای پیمانکاری نیز می توانند در موفقیت رویکرد برون سپاری سازمانها نقشی مثبت و سازنده ایفا کنند. اینان باید با ورود خود به سازمان این احساس را در نیروهای ثابت القا کنند که به قصد یاری و مددکاری و سبک شدن مسئولیت نیروی ثابت، وارد سازمان شده اند و بر آنند تا با تبادل تجارب و مهارتهای خود با تجربه و توان نیروهای ثابت در تسیهل فرایند فعالیتهای سازمان، مشارکت نمایند.
بدیهی است که با تلفیق نقش و همافزایی چهار عامل برشمرده و تنظیم منطقی نقش هر یک در تسهیل فعالیتهای برون سپاری، این رویکرد با موفقیت قرین خواهد شد و همانند تجربههای موفق این رویکرد در کشورهای پیشرفته، مبادرت به این کار در سطح ملی نیز به نوعی سرمایهگذاری پربازده تبدیل خواهد شد.
در هر حال، برای موفقیت بیشتر این رویکرد، سازمانهای کارفرمایی باید توسل به این رویکرد را در راستای استراتژی های تامین نیرو از خارج از سازمان خود مورد توجه قرار دهند. علاوه بر این تلاشهای سه رکن دیگر را در راستای اهداف سازمان توجیه نمایند تا امکان همزیستی و همافزایی فکری نیروهای ثابت و پیمانکاری در فضایی به دور از رقابتهای منفی و در جهت توسعه سازمان، فراهم آید.
برگرفته از سایت : مدیرساز