M.A.H.S.A
04-30-2012, 07:18 PM
در بازار رقابتی، نیاز مبرمی به توسعه و بهبود انعطافپذیری و نیز پاسخگویی سازمان وجود دارد. امروزه بسیاری از سازمانها و شرکتها با رقابت فزاینده پایدار و نامطمئنی روبهرو هستند که به واسطه نوآوری های تکنولوژیکی، تغییر محیط های بازاری و نیازهای درحال تغییر مشتریان، شدت یافته است. این وضعیت بحرانی موجب اصلاحات عمدهای در چشمانداز استراتژیک سازمان، اولویت های کسب وکاری، و بازبینی مدلهای سنتی و حتی مدل های نسبتاً معاصر شده است.
بهعبارتی میتوان گفت که: رویکردها و راهحلهای گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالشهای سازمانی و محیط بیرونی را از دست دادهاند؛ یا بهتر است با رویکردها و دیدگاههای جدیدی جایگزین شوند. از اینرو، یکی از راههای پاسخگویی به این عوامل تغییر و تحول سازمانی چابکی (Agility) است. در واقع، چابکی، به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمانها و بنگاههای رقابتی است.
در این مقاله به بیان تعریف ها، ویژگیها و مضامین کلیدی پارادایم چابکی پرداخته می شود تا این کار مقدمه ای برای تلاشها و پژوهشهای آتی محققان و دست اندرکاران اجرایی باشد.
۱- تغییرات محیطی، عامل اصلی نیاز به چابکی
به نظر میرسد تغییر، یکی از ویژگیهای اصلی سازمانها در عصر رقابتی جدید باشد. کمتر سازمانی را می توان یافت که در یک دورهی مثلاً سه تا شش ماهه یا حتی یکساله، تغییری را در محیط خود شاهد نباشد. با توجه به بافتی که در حال حاضر بر دنیای کسب و کار سازمانها حکمفرماست، سازمانها ناگزیر از انجام تغییراتی در نگرش، دانش، رویکردها، رویهها و نتایج مورد انتظار خود هستند. شریفی و ژانگ (۱۹۹۹) با مطالعه فراوان، عرصههای دستخوش تغییر در محیط کسب و کار را بدین گونه طبقهبندی میکنند:
- ناپایداری و بیثباتی بازار که به علت رشد بخش کوچکی از بازار، کثرت ارائه محصولات جدید و نیز افول دوره عمر محصول ناشی میشود.
- رقابت شدیدی که به دلیل بازار در حال تغییر سریع، افزایش فشار هزینهای، رقابت پذیری فزاینده و توسعه کوتاه مدت محصولات جدید به وجود میآید.
- تغییرات نیازهای مشتریان که به دلیل تقاضای سفارشی، افزایش انتظارهای کیفی و زمان حمل سریعتر بهوجود میآید.
- شتاب تغییرات تکنولوژیکی که با معرفی تسهیلات تولیدی جدید و کارآمد، یکپارچگی سختافزاری و نرمافزاری سیستمها حاصل میگردد.
- تغییرات عواملاجتماعیکه برای حفاظت محیط زیست، انتظارهای نیرویکار و فشارهای حقوقی و قانونی پدیدار میشود.
البته علت تغییر و تحولات دنیای کسب و کار را میتوان اینگونه نیز برشمرد:
قابلیت دسترسی فزاینده به فناوری
رقابت شدید بر سر توسعه فناوری،
جهانیشدن بازارها و رقابت تجاری
رشد سریع دسترسی به فناوری
تغییر در میزان حقوق و دستمزد و مهارتهای شغلی
مسئولیت زیست محیطی و محدودیتهای منابع
و مهمتر از همه افزایش انتظارهای مشتری (اس تی جان و همکاران، ۲۰۰۱).
۲- تعریفهای مفهوم چابکی
واژه چابک در فرهنگ لغت، به معنای: حرکت سریع، چالاک، فعال، و چابکی توانایی حرکت به صورت سریع و آسان، و قادر بودن به تفکر به صورت سریع و با یک روش هوشمندانه است. ریشه و زادگاه چابکی، ناشی از تولید چابک است و تولید چابک مفهومی است که طی سالهای اخیر عمومیت یافته و به عنوان استراتژی موفق توسط تولیدکنندگانی که خودشان را برای افزایش عملکرد قابل ملاحظهای آماده میکنند، پذیرفته شده است. در چنین محیطی، هر سازمانی باید توان تولید همزمان محصولات متفاوت و با طول عمر کوتاه، طراحی مجدد محصولات، تغییر روشهای تولید، و توان واکنش کارآمد به تغییرات را داشته باشد. در صورت داشتن چنین توانمندیهایی، به آن بنگاه تولیدی، سازمان چابک اطلاق خواهد شد.
تعریفهای زیادی برای چابکی ارائه شده است اما هیچ یک، مخالف با یکدیگر نبوده، یکدیگر را نقض نمیکنند. عموماً این تعریفها، ایده سرعت و تغییر در محیط کسب وکار را نشان می دهند. با توجه به جدید بودن بحث چابکی، تعریف جامعیکه مورد تائید همگان باشد، وجود ندارد.
به باور شریفی و ژانگ(۱۹۹۹) چابکی به معنای توانایی هر سازمانی برای حسگری، ادراک و پیش بینی تغییرات موجود در محیط کاری است. چنین سازمانی باید بتواند تغییرات محیطی را تشخیص داده، به آنها به عنوان عوامل رشد و شکوفایی بنگرد. آنها در جایی دیگر چابکی را توانایی فائق آمدن بر چالشهای غیرمنتظره برای رویارویی با تهدیدهای بیسابقة محیط کاری و کسب مزیت و سود از تغییرات به عنوان فرصتهای رشد و پیشرفت تعریف میکنند.
برایان ماسکل(۲۰۰۱) چابکی را توانایی رونق و شکوفایی در محیط دارای تغییر مداوم و غیرقابل پیش بینی تعریف میکند. از این بابت، سازمانها نباید از تغییرات محیط کاری خود هراس داشته، از آنها دوری کنند؛ بلکه باید تغییر را فرصتی برای کسب مزیت رقابتی در محیط بازار تصور کنند.
ورنادات(۱۹۹۹) معتقد است: چابکی را میتوان به صورت همراستایی نزدیک سازمان با نیازهای متغیرکاری در جهت کسب مزیت رقابتی تعریف کرد. در چنین سازمانی، هدف های کارکنان با هدفهای سازمان در یک راستا قرار داشته و این دو توأم با یکدیگر درصدد هستند تا به نیازهای متغیر مشتریان پاسخ مناسبی بدهند.
بر حسب نتایج و پیامدها، چابکی به معنای تغییرات پویا، موقعیتگرا و جسورانه (متهورانه) است که متضمن موفقیت در زمینه سهم بازار، و دستیابی به مشتریان انبوه می باشد. به عبارت دیگر، در اینجا منظور از چابکی، توانایی یک واحد کسب وکار برای رشد و بقاء در یک محیط رقابتی است که تغییرات آن مستمر و غیر قابل پیش بینی بوده، نیازمند واکنش سریع به بازارهای متغیر است.
بدون تردید، این امر از راه ارزشآفرینی در محصولات و خدماتِ مورد نیاز مشتریان صورت میگیرد (گولدمن و همکاران، ۱۹۹۵). بنابراین چابکی ممکن است به صورت توانایی یک سازمان برای واکنش سریع به نیازمندیهای بازار و نیازهای مشتریان تعریف شود.
به اعتقاد کید (۱۹۹۴) به منظور عملیاتی ساختن پارادایم چابکی، میتوان آن را تلفیقی از مؤسسات بیشمار دانست که هر یک، چندین مهارت یا شایستگیکلیدی را برای فعالیتهای مشترک دارند و می توانند سازمان را به کمک یکدیگر برای واکنش سریع به نیازمندیهای متغیر مشتریان، آماده سازند. کاملاً مشهود است که منظور اصلی کاید در اینجا، همان سازمان مجازی است.کاید یکی از جامعترین تعریفهای چابکیسازمانی را اینگونه ذکر میکند:
«سازمان چابک یک کسب وکار باسرعت، سازگار و آگاهانه است که قابلیت سازگاری سریع در واکنش به تحولات و وقایع غیرمنتظره پیشبینی نشده، فرصتهای بازار و نیازمندیهای مشتری را دارد. در چنین کسب وکاری فرایندها و ساختارهایی یافت میشود که سرعت، انطباق و استحکام را تسهیل کرده دارای سازمان هماهنگ و منظمی است که توانایی نیل به عملکرد رقابتی در محیط تجاری کاملاً پویا و غیرقابل پیشبینی را دارد و البته این محیط با کارکردهای کنونی سازمان بیتناسب نیست(کید، ۲۰۰۰)».
این تعریفها از چابکی، سازمان را پویا، موقعیتگرا، تغییرپذیر، و رشد محور تجسم میکنند. علت تمایل به پویایی در این است که شرایطی که امروزه از اثر آنها، یک سازمان به چابکی میرسد، ممکن است فردا مؤثر و اثربخش نباشد. علت موقعیتگرایی نیز آن است که محیط بازار بر سطح چابکی مورد نیاز تأثیر میگذارد. دلیل تغییرپذیری نیز این است که چابکی در گرو حرکت سازمان به سمت سازگاری و تطابق است. آخرین مورد، چابکی به صورت رشد محور است که از راه توانایی سازمان برای ادراک و تصدیق مجدد چشمانداز، بازسازی استراتژیها، و نوآوری در فنون و تکنیکها مصداق مییابد.
چابکی به توانایی تولید و فروش موفقیت آمیز دامنة گستردهای از محصولات کمهزینه، باکیفیت، زمانهای تاخیرکوتاه و تنوع اندازه محمولهها اشاره میکند که برای مشتریان متعدد و مشخصی از راه تولید مبتنی بر خواسته انبوه مشتری ایجاد ارزش میکند. در واقع، چابکی یک توانایی اساسی است که ایجاب میکند سازمان بتواند تغییرات موجود در محیط تجاری را احساس، دریافت، ملاحظه، تجزیه و تحلیل و پیش بینی کند و بنا به این تعریف، تولیدکننده چابک، دارای سازمانی است که دیدگاه وسیعی در مورد نظم نوی دنیای کسب و کار داشته، با تواناییها و توانمندیهای معدود خود به رویارویی با آشفتگیها و نابسامانیهای نامحدود میپردازد و جنبه های مزیتی جریانهای تغییر را تسخیر میکند. مزایای حاصل از بهبود و افزایش سطح چابکی سازمانی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- پیشبرد سریعتر سازمان به سمت هدفهای از پیش تعیین شده؛
۲- خدمت رسانی بهتر،کاهش قیمتها، و ثبات سازمان؛
۳- کسب ارزش در قبال سرمایه گذاری در زمینه فناوری اطلاعات ؛
۴- کاهش حجم بودجه اختصاصی در زمینه فناوری اطلاعات؛
۵- برقراری هماهنگی لازم بین سرویس دهندگان فناوری اطلاعات ؛
۶- توانایی سازمان در تغییر فرایندها و بهبود عملیات کاری؛
۷- پاسخگویی سریعتر سازمان به نیازهای مشتری؛
۸- افزایش رضایت خاطر کارکنان؛
۹- پاسخگویی مناسب به تغییرات؛
۱۰- توسعه چشمگیر مهارتهای کارکنان؛
۱۱- افزایش ارزشهای کاری و عملیاتی؛
۱۲- توجه و تأکید بر کنترل سازمان؛
۱۳- پیشرفت ساختار فرایندهای سازمانی؛
۱۴- بهبود کنترل هزینه، و افزایش کارایی سازمان به دلیل کنترل و کاهش هزینهها.
بهعبارتی میتوان گفت که: رویکردها و راهحلهای گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالشهای سازمانی و محیط بیرونی را از دست دادهاند؛ یا بهتر است با رویکردها و دیدگاههای جدیدی جایگزین شوند. از اینرو، یکی از راههای پاسخگویی به این عوامل تغییر و تحول سازمانی چابکی (Agility) است. در واقع، چابکی، به عنوان پارادایم جدیدی برای مهندسی سازمانها و بنگاههای رقابتی است.
در این مقاله به بیان تعریف ها، ویژگیها و مضامین کلیدی پارادایم چابکی پرداخته می شود تا این کار مقدمه ای برای تلاشها و پژوهشهای آتی محققان و دست اندرکاران اجرایی باشد.
۱- تغییرات محیطی، عامل اصلی نیاز به چابکی
به نظر میرسد تغییر، یکی از ویژگیهای اصلی سازمانها در عصر رقابتی جدید باشد. کمتر سازمانی را می توان یافت که در یک دورهی مثلاً سه تا شش ماهه یا حتی یکساله، تغییری را در محیط خود شاهد نباشد. با توجه به بافتی که در حال حاضر بر دنیای کسب و کار سازمانها حکمفرماست، سازمانها ناگزیر از انجام تغییراتی در نگرش، دانش، رویکردها، رویهها و نتایج مورد انتظار خود هستند. شریفی و ژانگ (۱۹۹۹) با مطالعه فراوان، عرصههای دستخوش تغییر در محیط کسب و کار را بدین گونه طبقهبندی میکنند:
- ناپایداری و بیثباتی بازار که به علت رشد بخش کوچکی از بازار، کثرت ارائه محصولات جدید و نیز افول دوره عمر محصول ناشی میشود.
- رقابت شدیدی که به دلیل بازار در حال تغییر سریع، افزایش فشار هزینهای، رقابت پذیری فزاینده و توسعه کوتاه مدت محصولات جدید به وجود میآید.
- تغییرات نیازهای مشتریان که به دلیل تقاضای سفارشی، افزایش انتظارهای کیفی و زمان حمل سریعتر بهوجود میآید.
- شتاب تغییرات تکنولوژیکی که با معرفی تسهیلات تولیدی جدید و کارآمد، یکپارچگی سختافزاری و نرمافزاری سیستمها حاصل میگردد.
- تغییرات عواملاجتماعیکه برای حفاظت محیط زیست، انتظارهای نیرویکار و فشارهای حقوقی و قانونی پدیدار میشود.
البته علت تغییر و تحولات دنیای کسب و کار را میتوان اینگونه نیز برشمرد:
قابلیت دسترسی فزاینده به فناوری
رقابت شدید بر سر توسعه فناوری،
جهانیشدن بازارها و رقابت تجاری
رشد سریع دسترسی به فناوری
تغییر در میزان حقوق و دستمزد و مهارتهای شغلی
مسئولیت زیست محیطی و محدودیتهای منابع
و مهمتر از همه افزایش انتظارهای مشتری (اس تی جان و همکاران، ۲۰۰۱).
۲- تعریفهای مفهوم چابکی
واژه چابک در فرهنگ لغت، به معنای: حرکت سریع، چالاک، فعال، و چابکی توانایی حرکت به صورت سریع و آسان، و قادر بودن به تفکر به صورت سریع و با یک روش هوشمندانه است. ریشه و زادگاه چابکی، ناشی از تولید چابک است و تولید چابک مفهومی است که طی سالهای اخیر عمومیت یافته و به عنوان استراتژی موفق توسط تولیدکنندگانی که خودشان را برای افزایش عملکرد قابل ملاحظهای آماده میکنند، پذیرفته شده است. در چنین محیطی، هر سازمانی باید توان تولید همزمان محصولات متفاوت و با طول عمر کوتاه، طراحی مجدد محصولات، تغییر روشهای تولید، و توان واکنش کارآمد به تغییرات را داشته باشد. در صورت داشتن چنین توانمندیهایی، به آن بنگاه تولیدی، سازمان چابک اطلاق خواهد شد.
تعریفهای زیادی برای چابکی ارائه شده است اما هیچ یک، مخالف با یکدیگر نبوده، یکدیگر را نقض نمیکنند. عموماً این تعریفها، ایده سرعت و تغییر در محیط کسب وکار را نشان می دهند. با توجه به جدید بودن بحث چابکی، تعریف جامعیکه مورد تائید همگان باشد، وجود ندارد.
به باور شریفی و ژانگ(۱۹۹۹) چابکی به معنای توانایی هر سازمانی برای حسگری، ادراک و پیش بینی تغییرات موجود در محیط کاری است. چنین سازمانی باید بتواند تغییرات محیطی را تشخیص داده، به آنها به عنوان عوامل رشد و شکوفایی بنگرد. آنها در جایی دیگر چابکی را توانایی فائق آمدن بر چالشهای غیرمنتظره برای رویارویی با تهدیدهای بیسابقة محیط کاری و کسب مزیت و سود از تغییرات به عنوان فرصتهای رشد و پیشرفت تعریف میکنند.
برایان ماسکل(۲۰۰۱) چابکی را توانایی رونق و شکوفایی در محیط دارای تغییر مداوم و غیرقابل پیش بینی تعریف میکند. از این بابت، سازمانها نباید از تغییرات محیط کاری خود هراس داشته، از آنها دوری کنند؛ بلکه باید تغییر را فرصتی برای کسب مزیت رقابتی در محیط بازار تصور کنند.
ورنادات(۱۹۹۹) معتقد است: چابکی را میتوان به صورت همراستایی نزدیک سازمان با نیازهای متغیرکاری در جهت کسب مزیت رقابتی تعریف کرد. در چنین سازمانی، هدف های کارکنان با هدفهای سازمان در یک راستا قرار داشته و این دو توأم با یکدیگر درصدد هستند تا به نیازهای متغیر مشتریان پاسخ مناسبی بدهند.
بر حسب نتایج و پیامدها، چابکی به معنای تغییرات پویا، موقعیتگرا و جسورانه (متهورانه) است که متضمن موفقیت در زمینه سهم بازار، و دستیابی به مشتریان انبوه می باشد. به عبارت دیگر، در اینجا منظور از چابکی، توانایی یک واحد کسب وکار برای رشد و بقاء در یک محیط رقابتی است که تغییرات آن مستمر و غیر قابل پیش بینی بوده، نیازمند واکنش سریع به بازارهای متغیر است.
بدون تردید، این امر از راه ارزشآفرینی در محصولات و خدماتِ مورد نیاز مشتریان صورت میگیرد (گولدمن و همکاران، ۱۹۹۵). بنابراین چابکی ممکن است به صورت توانایی یک سازمان برای واکنش سریع به نیازمندیهای بازار و نیازهای مشتریان تعریف شود.
به اعتقاد کید (۱۹۹۴) به منظور عملیاتی ساختن پارادایم چابکی، میتوان آن را تلفیقی از مؤسسات بیشمار دانست که هر یک، چندین مهارت یا شایستگیکلیدی را برای فعالیتهای مشترک دارند و می توانند سازمان را به کمک یکدیگر برای واکنش سریع به نیازمندیهای متغیر مشتریان، آماده سازند. کاملاً مشهود است که منظور اصلی کاید در اینجا، همان سازمان مجازی است.کاید یکی از جامعترین تعریفهای چابکیسازمانی را اینگونه ذکر میکند:
«سازمان چابک یک کسب وکار باسرعت، سازگار و آگاهانه است که قابلیت سازگاری سریع در واکنش به تحولات و وقایع غیرمنتظره پیشبینی نشده، فرصتهای بازار و نیازمندیهای مشتری را دارد. در چنین کسب وکاری فرایندها و ساختارهایی یافت میشود که سرعت، انطباق و استحکام را تسهیل کرده دارای سازمان هماهنگ و منظمی است که توانایی نیل به عملکرد رقابتی در محیط تجاری کاملاً پویا و غیرقابل پیشبینی را دارد و البته این محیط با کارکردهای کنونی سازمان بیتناسب نیست(کید، ۲۰۰۰)».
این تعریفها از چابکی، سازمان را پویا، موقعیتگرا، تغییرپذیر، و رشد محور تجسم میکنند. علت تمایل به پویایی در این است که شرایطی که امروزه از اثر آنها، یک سازمان به چابکی میرسد، ممکن است فردا مؤثر و اثربخش نباشد. علت موقعیتگرایی نیز آن است که محیط بازار بر سطح چابکی مورد نیاز تأثیر میگذارد. دلیل تغییرپذیری نیز این است که چابکی در گرو حرکت سازمان به سمت سازگاری و تطابق است. آخرین مورد، چابکی به صورت رشد محور است که از راه توانایی سازمان برای ادراک و تصدیق مجدد چشمانداز، بازسازی استراتژیها، و نوآوری در فنون و تکنیکها مصداق مییابد.
چابکی به توانایی تولید و فروش موفقیت آمیز دامنة گستردهای از محصولات کمهزینه، باکیفیت، زمانهای تاخیرکوتاه و تنوع اندازه محمولهها اشاره میکند که برای مشتریان متعدد و مشخصی از راه تولید مبتنی بر خواسته انبوه مشتری ایجاد ارزش میکند. در واقع، چابکی یک توانایی اساسی است که ایجاب میکند سازمان بتواند تغییرات موجود در محیط تجاری را احساس، دریافت، ملاحظه، تجزیه و تحلیل و پیش بینی کند و بنا به این تعریف، تولیدکننده چابک، دارای سازمانی است که دیدگاه وسیعی در مورد نظم نوی دنیای کسب و کار داشته، با تواناییها و توانمندیهای معدود خود به رویارویی با آشفتگیها و نابسامانیهای نامحدود میپردازد و جنبه های مزیتی جریانهای تغییر را تسخیر میکند. مزایای حاصل از بهبود و افزایش سطح چابکی سازمانی را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
۱- پیشبرد سریعتر سازمان به سمت هدفهای از پیش تعیین شده؛
۲- خدمت رسانی بهتر،کاهش قیمتها، و ثبات سازمان؛
۳- کسب ارزش در قبال سرمایه گذاری در زمینه فناوری اطلاعات ؛
۴- کاهش حجم بودجه اختصاصی در زمینه فناوری اطلاعات؛
۵- برقراری هماهنگی لازم بین سرویس دهندگان فناوری اطلاعات ؛
۶- توانایی سازمان در تغییر فرایندها و بهبود عملیات کاری؛
۷- پاسخگویی سریعتر سازمان به نیازهای مشتری؛
۸- افزایش رضایت خاطر کارکنان؛
۹- پاسخگویی مناسب به تغییرات؛
۱۰- توسعه چشمگیر مهارتهای کارکنان؛
۱۱- افزایش ارزشهای کاری و عملیاتی؛
۱۲- توجه و تأکید بر کنترل سازمان؛
۱۳- پیشرفت ساختار فرایندهای سازمانی؛
۱۴- بهبود کنترل هزینه، و افزایش کارایی سازمان به دلیل کنترل و کاهش هزینهها.