PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ###((متن زیارت جامعه کبیره همراه با ترجمه و تفسیر))###



R A H A
04-23-2012, 04:34 PM
«شيخ صدوق» در كتاب «من لا يحضره الفقيه» از يكى از ياران حضرت هادى(عليه السلام) روايت كرده كه گفت: خدمت آن حضرت(عليه السلام) عرض كردم: يابن رسول الله! زيارتى به من تعليم فرما كه از حيث بلاغت كامل باشد و با آن، هر كدام از شما را كه خواستم زيارت كنم، فرمود: پس از غسل زيارت، هرگاه به درگاه حرم رسيدى بايست و بگو:






اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ، وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ


گواهى دهم كه معبودى نيست جز خداى يگانه اى كه شريك ندارد و گواهى دهم كه محمّد كه درودهاى خدا بر او و آلش باد بنده و رسول اوست








و چون وارد حرم شدى و نگاهت به قبر افتاد، مى ايستى و سى مرتبه اَللهُ اكْبَرُ مى گويى. سپس اندكى با آرامش دل و آرامش تن و كوتاه گرفتن گام ها راه مى روى،
آنگاه مى ايستى و بار ديگر سى مرتبه اَللهُ اكْبَرُ مى گويى،
سپس نزديك قبر مطهّر مى روى و چهل مرتبه اَللهُ اكْبَرُ مى گويى
(تا صد مرتبه كامل شود)(1)








http://www.askquran.net/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

1. چنان كه مجلسى اوّل گفته: شايد علت گفتن صد مرتبه تكبير اين باشد كه مبادا زائرى - با توجّه به عبارات بلند اين زيارتنامه درباره ائمّه: - دچار غلوّ شود و يا از عظمت خداوند متعال (و اين كه آنچه آنها دارند از جانب خدا و به اذن خداست) غافل گردد .
(روضة المتقين، جلد 5، صفحه 453).

R A H A
04-23-2012, 04:35 PM
آنگاه مى گويى:





اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ،


سلام بر شما اى خاندان نبوت و جايگاه رسالت و مركز رفت و آمد فرشتگان








وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ


و جاى فرود آمدن وحى (الهى) و معدن رحمت (حق) و گنجينه داران دانش و سرحد نهايى بردبارى و اصول و اساس








الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ، وَاَوْلِيآءَ النِّعَمِ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ، وَدَعآئِمَ الاَْخْيارِ،


كرم و بزرگوارى و پيشوايان ملّتها و در اختيار دارندگان نعمتها و ريشه و اصول نيكان و استوانه هاى خوبان








وَساسَةَ الْعِبادِ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ، وَاُمَنآءَ الرَّحْمنِ،


و زمامداران بندگان و پايه ها و ستونهاى شهرها و بلاد و درهاى ايمان و امينهاى خداى رحمان








وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ، وَ رَحْمَةُ


و نژاد پيمبران و زبده (اولاد) رسولان و عترت انتخاب شدگان پروردگار جهانيان، و رحمت








اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى اَئِمَّةِ الْهُدى، وَ مَصابيحِ الدُّجى، وَاَعْلامِ التُّقى،


خدا و بركاتش (نيز بر آنها باد) سلام بر پيشوايان هدايت و چراغهاى تاريكى و نشانه هاى پرهيزكارى








وَ ذَوِى النُّهى، وَاُولِى الْحِجى، وَ كَهْفِ الْوَرى، وَوَرَثَةِ الاَْنْبِيآءِ، وَالْمَثَلِ


و صاحبان خرد و دارندگان عقل و فطانت و پناهگاه مردمان و وارثان پيمبران و نمونه








الاَْعْلى، وَالدَّعْوَةِ الْحُسْنى، وَ حُجَجِ اللهِ عَلى اَهْلِ الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ


اعلاى (الهى) و اهل دعوت نيكو (كه مردم را به خدا مى خوانند) و حجّت هاى خدا بر اهل دنيا و آخرت








وَالاُْولى، وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى مَحآلِّ مَعْرِفَةِ اللهِ، وَمَساكِنِ


و اين جهان و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد) سلام بر جايگاههاى شناسايى خدا و مسكنهاى








بَرَكَةِ اللهِ، وَمَعادِنِ حِكْمَةِ اللهِ، وَحَفَظَةِ سِرِّاللهِ، وَحَمَلَةِ كِتابِ اللهِ، وَاَوْصِيآءِ


بركت خدا و كانهاى حكمت و فرزانگى خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان كتاب خدا و اوصياى








نَبِىِّ اللهِ، وَذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ،


پيامبر خدا و فرزندان رسول خدا صلى الله عليه و آله، و رحمت خدا و بركاتش (نيز بر ايشان باد)

R A H A
04-23-2012, 04:36 PM
اَلسَّـلامُ عَلَى الدُّعاةِ اِلَى اللهِ، وَالاَْدِلاّءِ عَلى مَرْضاتِ اللهِ، وَالْمُسْتَقِرّينَ


سلام بر خوانندگان بسوى خدا و رهنمايان بسوى موجبات خشنودى خدا و استقرار يافتگان








فى اَمْرِ اللهِ، وَالتّآمّينَ فى مَحَبَّةِ اللهِ، وَالْمُخْلِصينَ فـى تَوْحيدِ اللهِ،


در فرمان خدا و كاملان در دوستى و محبّت خدا و مخلصان در يگانه پرستى خدا








وَالْمُظْهِرينَ لاَِمْرِ اللهِ وَنَهْيِهِ، وَعِبادِهِ الْمُكْرَمينَ الَّذينَ لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ،


و آشكار كنندگان امر و نهى خدا و بندگان گرامى خدا آنان كه پيشى نگيرند بر خداوند در گفتار








وَهُمْ بِاَمْرِهِ يَعْمَلُونَ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّةِ الدُّعاةِ،


و آنان كه بدستورش عمل كنند، و رحمت خدا و بركاتش (بر ايشان باد) سلام بر امامان دعوت كننده (بحق)








وَالْقادَةِ الْهُداةِ، وَالسّادَةِ الْوُلاةِ، وَالذّادَةِ الْحُماةِ، وَاَهْلِ الذِّكْرِ، وَاُولِى


و پيشوايان راهنما و آقايان سرپرست و دفاع كنندگان و حاميان (از دين خدا) و اهل ذكر و فرمانداران








الاَْمْرِ، وَبَقِيَّةِ اللهِ، وَخِيَرَتِهِ وَحِزْبِهِ، وَعَيْبَةِ عِلْمِهِ، وَحُجَّتِهِ وَصِراطِهِ،


و نمايندگان خدا و برگزيدگان او و گروه او و گنجينه دانشش و حجّت او و راه او








وَنُورِهِ وَبُرْهانِهِ(2)، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا


و نور او و دليل روشن او، و رحمت خدا و بركاتش (بر ايشان باد) گواهى دهم كه نيست معبودى جز خداى يگانه








شَريكَ لَهُ، كَما شَهِدَ اللهُ لِنَفْسِهِ، وَشَهِدَتْ لَهُ مَلائِكَتُهُ وَاُولُوا الْعِلْمِ مِنْ


كه شريك ندارد چنانچه گواهى داده خدا براى خودش و گواهى دادند براى او فرشتگانش و دانشمندان از








خَلْقِهِ، لا اِلـهَ اِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكيمُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ الْمُنْتَجَبُ،


خلق او معبودى نيست جز او كه نيرومند و فرزانه است و گواهى دهم كه محمّد بنده انتخاب شده اوست








وَرَسُولُهُ الْمُرْتَضى، اَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَدينِ الْحَقِّ، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ


و رسول پسنديده اوست كه فرستاد او را با هدايت و آيين حق تا پيروزش كند بر همه آيين ها








http://www.askquran.net/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

2. در كتاب فقيه عبارت «و برهانه» نيامده است.

R A H A
04-23-2012, 04:36 PM
وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْـمَهْدِيُّونَ،

و گرچه خوش نداشته باشند مشركان و گواهى دهم كه شماييد پيشوايان راهبر راه يافته








اَلْمَعْصُومُونَ الْمُكَرَّمُونَ، اَلْمُقَرَّبُونَ الْمُتَّقُونَ، اَلصّادِقُونَ الْمُصْطَفَوْنَ،

معصوم گرامى مقرّب پرهيزكار راستگوى زبده







اَلْمُطيعُونَ للهِِ، اَلْقَوّامُونَ بِاَمْرِهِ، اَلْعامِلُونَ بِاِرادَتِهِ، اَلْفآئِزُونَ بِكَرامَتِهِ،

فرمانبرداران خدا و قيام كنندگان به فرمانش و انجام دهندگان خواسته اش و آنان كه به مقام كرامت او رسيدند،







اِصْطَفاكُمْ بِعِلْمِهِ، وَارْتَضاكُمْ لِغَيْبِهِ، وَاخْتارَكُمْ لِسِرِّهِ، وَاجْتَبيكُمْ بِقُدْرَتِهِ،

برگزيدتان به علم خود وپسنديدتان براى جريانات غيب (وپس پرده) خود وانتخابتان كرد براى راز خود و اختيارتان كرد به قدرتش







وَ اَعَزَّكُمْ بِهُداهُ، وَ خَصَّكُمْ بِبُرْهانِهِ، وَ انْتَجَبَكُمْ لِنُورِهِ، وَ اَيَّدَكُمْ بِرُوحِهِ،

و عزيزتان كرد به راهنمايى خود و مخصوصتان داشت به دليل روشنش و برگزيد شما را براى نور خود و تأييد كرد شما را به روح خود و







وَرَضِيَكُمْ خُلَفآءَ فى اَرْضِهِ، وَحُجَجاً عَلى بَرِيَّتِهِ، وَاَنْصاراً لِدينِهِ،

پسنديد شما را براى جانشينى در زمينش و تا كه حجّت هايى باشيد بر مخلوقش و ياورانى براى دينش و







وَحَفَظَةً لِسِرِّهِ، وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ، وَ مُسْتَوْدَعاً لِحِكْمَتِهِ، وَ تَراجِمَةً لِوَحْيِهِ،

نگهبانانى براى رازش و گنجينه دارانى براى دانشش و سپردگان حكمتش و مفسران وحيش و







وَاَرْكاناً لِتَوْحيدِهِ،وَشُهَدآءَ عَلى خَلْقِهِ، وَاَعْلاماً لِعِبادِهِ، وَ مَناراً فى بِلادِهِ،

پايه هاى يگانه شناسيش و گواهانى بر خلقش و نشانه هايى براى بندگانش و مشعل هايى در شهرهاو بلادش







وَ اَدِلاّءَ عَلى صِراطِهِ، عَصَمَكُمُ اللهُ مِنَ الزَّلَلِ، وَآمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ، وَ

و راهنمايانى بر راهش، خداوند نگهداشت شما را از لغزش و ايمن داشت شما را از فتنه ها و آزمايشات







طَهَّرَكُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَ اَذْهَبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ(3)، وَطَهَّرَكُمْ تَطْهيراً، فَعَظَّمْتُمْ

و پاكتان كرد از چركى و دور كرد از شما پليدى را و بخوبى پاكيزه تان كرد، شما نيز (در برابر) عظيم شمرديد







جَلالَهُ، وَ اَكْبَرْتُمْ شَأْنَهُ، وَ مَجَّدْتُمْ كَرَمَهُ، وَاَدَمْتُمْ ذِكْرَهُ(4)، وَ وَكَّدْتُمْ ميثاقَهُ،

شوكتش را و مقامش را بزرگ دانستيد و كرمش را ستوديد و به ذكر او ادامه داديد و پيمانش را محكم كرديد










http://www.askquran.net/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

3. فقيه: «اذهب عنكم الرجس اهل البيت».
4. فقيه: «ادمنتم ذكره».

R A H A
04-23-2012, 04:37 PM
وَاَحْكَمْتُمْ عَقْدَ طـاعَتِهِ، وَنَصَحْتُمْ لَهُ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ، وَ دَعَوْتُمْ اِلى

و آن عهدى را كه در فرمانبرداريش داشتيد سخت استوار كرديد و در پنهانى و آشكار براى او خيرخواهى كرديد و مردم را با








سَبيلِهِ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَبَذَلْتُمْ اَنْفُسَكُمْ فى مَرْضاتِهِ،

حكمت و پند نيكو به راهش دعوت كرديد و در راه خشنودى او بذل جان كرديد







وَصَبَرْتُمْ عَلى ما اَصابَكُمْ فى جَنْبِهِ، وَاَقَمْتُمُ الصَّلاةَ، وَآتَيْتُمُ الزَّكاةَ،

و در مقابل پيش آمدهاى ناگوار بخاطر او بردبارى كرديد، و نماز را بپا داشتيد و زكات را پرداختيد






وَاَمَرْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَجاهَدْتُمْ فِى اللهِ حَقَّ جِهادِهِ،

و امر به معروف و نهى از منكر كرديد و در راه خدا آن طور كه بايد جهاد و مبارزه كرديد







حَتّى اَعْلَنْتُمْ دَعْوَتَهُ، وَ بَيَّنْتُمْ فَرآئِضَهُ، وَ اَقَمْتُمْ حُدُودَهُ، وَ نَشَرْتُمْ شَرايِعَ

تا بالاخره دعوت حق را آشكار و واجبات او را بيان داشتيد و حدود و مقرراتش را برپا داشتيد و دستورات و احكامش







اَحْكامِهِ، وَ سَنَنْتُمْ سُنَّتَهُ، وَ صِرْتُمْ فى ذلِكَ مِنْهُ اِلَى الرِّضا، وَ سَلَّمْتُمْ لَهُ

را منتشر ساختيد و روش او را مقرّر داشتيد و در راه رضاى او گام برداشتيد و تسليم







الْقَضآءَ، وَ صَدَّقْتُمْ مِنْ رُسُلِهِ مَنْ مَضى، فَالرّاغِبُ عَنْكُمْ مارِقٌ، وَاللاّزِمُ

قضا و قدر او شديد و پيمبران گذشته او را تصديق كرديد پس آن كه از شما رو گرداند از دين خارج گشته و آن كه ملازم







لَكُمْ لاحِقٌ، وَ الْمُقَصِّرُ فى حَقِّكُمْ زاهِقٌ، وَالْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فيكُمْ وَ مِنْكُمْ

شما بود به حق رسيده وآنكه كوتاهى كرد در حق شما نابود گرديد، و حق همراه شما و در ميان شما خاندان و از جانب شماست







وَاِلَيْكُمْ، وَاَنْتُمْ اَهْلُهُ وَ مَعْدِنُهُ، وَميراثُ النُّبُوَّةِ عِنْدَكُمْ، وَ اِيابُ الْخَلْقِ

و بسوى شما بازگردد و شماييد اهل حق ومعدن آن، و ميراث نبوت نزد شماست و بازگشت خلق خدا







اِلَيْكُمْ، وَحِسابُهُمْ عَلَيْكُمْ، وَفَصْلُ الْخِطابِ عِنْدَكُمْ، وَ آياتُ اللهِ لَدَيْكُمْ،

بسوى شماست و حسابشان با شماست و سخنى كه حق و باطل را جدا كند نزد شماست و آيات خدا پيش شماست

R A H A
04-23-2012, 05:04 PM
وَ عَزآئِمُهُ فيكُمْ، وَ نُورُهُ وَ بُرْهانُهُ عِنْدَكُمْ، وَ اَمْرُهُ اِلَيْكُمْ، مَنْ والاكُمْ فَقَدْ

و تصميمات قطعى او درباره شماست و نور و دليل روشنش نزد شما است و امر امامتش محول به شما است، هر كه شما را دوست دارد








والَى اللهَ، وَ مَنْ عاداكُمْ فَقَدْ عادَ اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَمَنْ

خداى را دوست داشته و هر كه شما را دشمن دارد خداى را دشمن داشته و هركس به شما محبّت داشته باشد به خدا محبّت داشته و هركس







اَبْغَضَكُمْ فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، وَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ فَقَدِ اعْتَصَمَ بِاللهِ، اَنْتُمُ الصِّراطُ

با شما كينه توزد با خدا كينه توزى كرده و هركه به شما چنگ زند به خدا چنگ زده شماييد شاهراه







الاَْقْوَمُ، وَشُهَدآءُ دارِ الْفَنآءِ، وَشُفَعآءُ دارِ الْبَقآءِ، وَالرَّحْمَةُ الْمَوْصُولَةُ،

و راه راست و گواهان در اين دار فانى (دنيا) و شفيعان در خانه پايدار (قيامت) و رحمت پيوسته (حق)







وَالاْيَةُ الْمَخْزُونَةُ، وَالاَْمانَةُ الْمُحْفُوظَةُ، وَالْبابُ الْمُبْتَلى بِهِ النّاسُ، مَنْ

و آن نشانه پنهان در گنجينه و آن امانتى كه نگهدارى شده (يا حفظش بر مردم واجب است) و آن درگاهى كه مردم بدان آزمايش شوند هركه







اَتيكُمْ نَجى، وَمَنْ لَمْ يَاْتِكُمْ هَلَكَ، اِلَى اللهِ تَدْعُونَ، وَعَلَيْهِ تَدُلُّونَ، وَبِهِ

به نزد شما آمد نجات يافت و هر كس نيامد هلاك شد (شما مردم را) بسوى خدا مى خوانيد و بر او راهنمايى كنيد و به او







تُؤْمِنُونَ، وَلَهُ تُسَلِّمُونَ، وَبِاَمْرِهِ تَعْمَلُونَ، وَاِلى سَبيلِهِ تُرْشِدُونَ، وَبِقَوْلِهِ

ايمان داريد و تسليم اوهستيد و بدستورش عمل كنيد و بسوى راه او (مردم را) ارشاد كنيد و به گفتار او







تَحْكُمُونَ، سَعِدَ مَنْ والاكُمْ، وَ هَلَكَ مَنْ عاداكُمْ، وَ خابَ مَنْ جَحَدَكُمْ،

حكم كنيد، نيك بخت شد هر كه شما را دوست دارد و به هلاكت رسيد هر كه شما را دشمن داشت و زيانكار شد منكر شما







وَضَلَّ مَنْ فارَقَكُمْ، وَ فازَ مَنْ تَمَسَّكَ بِكُمْ، وَ اَمِنَ مَنْ لَجَاَ اِلَيْكُمْ، وَسَلِمَ

و گمراه شد آن كه از شما جدا گشت و رستگار شد آنكه به شما چنگ زد و ايمن گشت آنكه بدرگاه شما پناه آورد و سلامت يافت

R A H A
04-23-2012, 05:05 PM
مَنْ صَدَّقَكُمْ، وَهُدِىَ مَنِ اعْتَصَمَ بِكُمْ، مَنِ اتَّبَعَكُمْ فَالْجَنَّةُ مَاْويهُ، وَ مَنْ

هر كه شما را تصديق كرد و هدايت شد هر كه به شما چنگ زد، هر كه پيروى شما را كرد بهشت مأواى اوست و هر كه








خالَفَكُمْ فَالنّارُ مَثْويهُ، وَ مَنْ جَحَدَكُمْ كافِرٌ، وَ مَنْ حارَبَكُمْ مُشْرِكٌ، وَ مَنْ

مخالفت شما را كرد دوزخ جايگاه اوست، و هر كه منكر شما شد كافر و هر كه با شما جنگ كرد مشرك است و هر كس







رَدَّ عَلَيْكُمْ فى اَسْفَلِ دَرَك مِنَ الْجَحيمِ، اَشْهَدُ اَنَّ هذا سابِقٌ لَكُمْ فيما

شما را رد كرد در ته جهنم جاى دارد گواهى دهم كه اين مقام و منزلت در زمان







مَضى، وَ جار لَكُمْ فيما بَقِىَ، وَ اَنَّ اَرْواحَكُمْ وَ نُورَكُمْ وَ طينَتَكُمْ واحِدَةٌ،

گذشته براى شما ثابت بوده و در آينده زمان نيز براى شما جارى است و همانا روانهاى شما ونورتان وسرشتتان يكى است







طابَتْ وَ طَهُرَتْ بَعْضُها مِنْ بَعْض، خَلَقَكُمُ اللهُ اَنْواراً، فَجَعَلَكُمْ بِعَرْشِهِ

همگى پاك و پاكيزه است و برخى از برخى ديگر گرفته شده خداوند شما را بصورت نورهايى آفريد و گرداگرد عرش







مُحْدِقينَ، حَتّى مَنَّ عَلَيْنا بِكُمْ، فَجَعَلَكُمْ فى بُيُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ

خود قرارتان داد تا آنگاه كه با آوردنتان در اين جهان بر ما منّت گذارد و قرارتان داد در خانه هايى كه اجازه داد بلند گردند







وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلَواتَنا عَلَيْكُمْ،وَما خَصَّنا بِهِ مِنْ وِلايَتِكُمْ

و نام او در آنها برده شود و مقرّر داشت كه درودهاى ما بر شما و هم چنين آنچه را از دوستى شما براى ما مخصوص داشته همه اينها موجب







طيباً لِخَُلْقِنا، وَ طَهارَةً لاَِنْفُسِنا، وَ تَزْكِيَةً لَنا، وَ كَفّارَةً لِذُنُوبِنا، فَكُنّا عِنْدَهُ

پاكى اخلاق ما و پاك شدن خود ما و تزكيه ما و كفاره گناهان ما باشد و ما در نزد خدا از زمره







مُسَلِّمينَ بِفَضْلِكُمْ، وَمَعْرُوفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاكُمْ، فَبَلَغَ اللهُ بِكُمْ اَشْرَفَ

تسليم شدگان برترى شما و شناخته شدگان به تصديق مقام شما بوديم پس خداوند برساند شما را به شريفترين







مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ، وَ اَعْلى مَنازِلِ الْمُقَرَّبينَ، وَاَرْفَعَ دَرَجاتِ الْمُرْسَلينَ،

جايگاه گراميان و بلندترين منازل مقرّبان و بالاترين درجات رسولان

R A H A
04-23-2012, 05:05 PM
حَيْثُ لا يَلْحَقُهُ لاحِقٌ، وَ لا يَفُوقُهُ فآئِقٌ، وَ لا يَسْبِقُهُ سابِقٌ، وَ لا يَطْمَعُ

آن جا كه كسى بدان نرسد و فوق آن جايگاه كسى راه نيابد و پيش روى بر آن پيشى نگيرد و براى رسيدن







فى اِدْراكِهِ طامِعٌ، حَتّى لا يَبْقى مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَلا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ، وَ لا

بدانجا كسى طمع نبندد، تا اين كه بجاى نماند فرشته مقرّبى و نه پيامبر مرسلى و نه







صِدّيقٌ وَ لا شَهيدٌ، وَ لا عالِمٌ وَ لا جاهِلٌ، وَ لادَنِىٌّ وَ لا فاضِلٌ، وَ لا

صدّيق و نه شهيدى و نه عالم و نه جاهلى و نه پست و نه برترى و نه







مُؤْمِنٌ صالِحٌ، وَ لا فاجِرٌ طالِحٌ، وَ لا جَبّارٌ عَنيدٌ، وَ لا شَيْطانٌ مَريدٌ، وَ لا

مؤمن نيك كردار و نه تبهكار بدكارى و نه گردنكش ستيزه جو و نه اهريمن متمرّدى و نه







خَلْقٌ فيما بَيْنَ ذلِكَ شَهيدٌ، اِلاَّ عَرَّفَهُمْ جَلالَةَ اَمْرِكُمْ، وَ عِظَمَ خَطَرِكُمْ،

خلق ديگرى كه در اين ميان گواه باشد جز آن كه بشناساند به او خداوند جلالت و قدر و عظمت مقام و







وَكِبَرَ شَاْنِكُمْ، وَتَمامَ نُورِكُمْ، وَصِدْقَ مَقاعِدِكُمْ، وَثَباتَ مَقامِكُمْ، وَشَرَفَ

بزرگى منزلت و كامل بودن نورتان را و درستى منصبها و پابرجا بودنتان را (در اطاعت حق) و شرافت







مَحَلِّكُمْ وَ مَنْزِلَتِكُمْ عِنْدَهُ، وَ كَرامَتَكُمْ عَلَيْهِ، وَ خاصَّتَكُمْ لَدَيْهِ، وَ قُرْبَ

همگان و منزلت شما را در پيش خود و مقام گرامى شما را و خصوصيتى كه در نزد او داريد و جايگاه






مَنْزِلَتِكُمْ مِنْهُ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَ اَهْلى وَ مالى وَ اُسْرَتى، اُشْهِدُ اللهَ

نزديكى كه نسبت به او داريد پدر و مادر و خاندان و مال و فاميلم فداى شما گواه گيرم خدا را و







وَاُشْهِدُكُمْ، اَنّى مُؤْمِنٌ بِكُمْ وَبِما آمَنْتُمْ بِهِ، كافِرٌ بِعَدُوِّكُمْ وَ بِما كَفَرْتُمْ بِهِ،

گواه گيرم شما را كه من ايمان دارم به شما و بدانچه شما بدان ايمان داريد و كافرم نسبت به دشمن شما و بدانچه شما انكار آن را كرديد







مُسْتَبْصِرٌ بِشَاْنِكُمْ وَبِضَلالَةِ مَنْ خالَفَكُمْ، مُوال لَكُمْ وَ لاَِوْلِيآئِكُمْ، مُبْغِضٌ

بينايم به مقام شما و به گمراهى آن كه با شما مخالفت كرد دوست دار شما و (دوستدار) دوستان شمايم و بغض







لاَِعْدآئِكُمْ وَ مُعاد لَهُمْ، سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَكُمْ، وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَكُمْ، مُحَقِّقٌ

دشمنانتان را در دل دارم و دشمن آنهايم صلحم با هر كه با شما صلح كند و در جنگم با هركس كه با شما در جنگ است حق مى دانم

R A H A
04-23-2012, 05:05 PM
لِما حَقَّقْتُمْ، مُبْطِلٌ لِما اَبْطَلْتُمْ، مُطيعٌ لَكُمْ، عارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُقِرٌّ بِفَضْلِكُمْ،

آنچه را شما حق دانستيد و باطل دانم آنچه را شما باطل دانستيد پيرو شمايم عارف به حق شمايم اقرار به برترى شما دارم








مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِكُمْ، مُحْتَجِبٌ بِذِمَّتِكُمْ، مُعْتَرِفٌ بِكُمْ، مُؤْمِنٌ بِاِيابِكُمْ،

بار علم دانش شما را تحمل كنم و از مهالك در پرده عهد و امان شما روم به شما (وحقّتان) اعتراف دارم و به بازگشتتان ايمان دارم







مُصَدِّقٌ بِرَجْعَتِكُمْ، مُنْتَظِرٌ لاَِمْرِكُمْ، مُرْتَقِبٌ لِدَوْلَتِكُمْ، آخِذٌ بِقَوْلِكُمْ،

و رجعت شما را تصديق دارم و چشم براه فرمان شما و منتظر دولت شمايم گفتارتان را بگيرم







عامِلٌ بِاَمْرِكُمْ، مُسْتَجيرٌ بِكُمْ، زآئِرٌ لَكُمْ، لائِذٌ عآئِذٌ بِقُبُورِكُمْ، مُسْتَشْفِعٌ

و دستورتان را انجام دهم و به شما پناه جويم و شما را زيارت كنم و به قبرهاى شما پناه آرم و شما را بدرگاه







اِلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ بِكُمْ، وَ مُتَقَرِّبٌ بِكُمْ اِلَيْهِ، وَ مُقَدِّمُكُمْ اَمامَ طَلِبَتى،

خداى عزوجل شفيع آرم و بوسيله شما به پيشگاهش تقرّب جويم و شما را در پيش روى خواسته و







وَحَوآئِجى وَ اِرادَتى فى كُلِّ اَحْوالى وَ اُمُورى، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ

حاجات و اراده ام قرار دهم در همه حالات و كارهايم، ايمان دارم به نهان شما و







وَعَلانِيَتِكُمْ، وَشاهِدِكُمْ وَ غآئِبِكُمْ، وَ اَوَّلِكُمْ وَ آخِرِكُمْ، وَ مُفَوِّضٌ فى ذلِكَ

آشكارتان و حاضرتان و غايبتان و اوّل و آخرتان و در اين باره كار را به خودتان وامى گذارم







كُلِّهِ اِلَيْكُمْ، وَ مُسَلِّمٌ فيهِ مَعَكُمْ، وَ قَلْبى لَكُمْ مُسَلِّمٌ(5)، وَ رَاْيى لَكُمْ تَبَعٌ،

(ايرادى به شما ندارم) و تسليم شمايم و دلم نيز تسليم شماست و رأى من نيز تابع (راى) شماست







وَنُصْرَتى لَكُمْ مُعَدَّةٌ، حَتّى يُحْيِىَ اللهُ تَعالى دينَهُ بِكُمْ، وَ يَرُدَّكُمْ فى اَيّامِهِ،

و ياريم برايتان آماده است تا آن كه خداى تعالى دينش را بوسيله شما زنده كند و دوباره بازگرداند شما را در روزها (ى حكومت) خود







وَ يُظْهِرَكُمْ لِعَدْلِهِ، وَ يُمَكِّنَكُمْ فى اَرْضِهِ، فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لامَعَ غَيْرِكُمْ(6)،

و آشكارتان سازد براى عدل خود و پابرجايتان كند در روى زمينش، پس با شما باشم با شما نه با غير شما







http://www.askquran.net/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

5. فقيه: «و قلبى لكم سلم».
6. فقيه: «لا مع عدوّكم».

R A H A
04-23-2012, 05:06 PM
آمَنْتُ بِكُمْ، وَتَوَلَّيْتُ آخِرَكُمْ بِما تَوَلَّيْتُ بِهِ اَوَّلَكُمْ، وَبَرِئْتُ اِلَى اللهِ

و ايمان دارم به شما و دوست دارم آخرين فرد شما را به همان دليل كه دوست دارم اوّلين شخص شما را و بيزارى جويم به پيشگاه خداى








عَزَّوَجَلَّ مِنْ اَعْدآئِكُمْ، وَ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ الشَّياطينِ وَ حِزْبِهِمُ

عزوجل از دشمنانتان و از جبت و طاغوت (خلفاى ناحق) و شياطين و پيروانشان







الظّالِمينَ لَكُمْ، وَ الْجاحِدينَ لِحَقِّكُمْ، وَ الْمارِقينَ مِنْ وِلايَتِكُمْ،

(ساير غاصبين) آن ستمكاران بر شما و منكران حق شما و بيرون روندگان از زير بار ولايت و زمامدارى شما







وَالْغاصِبينَ لاِِرْثِكُمْ، وَالشّآكّينَ فيكُمْ، وَالْمُنْحَرِفينَ عَنْكُمْ، وَمِنْ كُلِّ

و غصب كنندگان ميراث شما و شك كنندگان درباره شما و منحرف شدگان از طريقه شما و از هر







وَليجَة دُونَكُمْ، وَكُلِّ مُطاع سِواكُمْ، وَمِنَ الاَْئِمَّةِ الَّذينَ يَدْعُونَ اِلَى النّارِ،

همدم و وسيله اى غير از شما و هر فرمانروايى جز شما و از پيشوايانى كه مردم را به دوزخ مى خوانند







فَثَبَّتَنِىَ اللهُ اَبَداً ما حَييتُ عَلى مُوالاتِكُمْ وَمَحَبَّتِكُمْ وَدينِكُمْ، وَوَفَّقَنى

پس خداوند پابرجايم بدارد هميشه تا زنده ام بر موالات و دوستى و دين و آيين شما و موفقم دارد







لِطاعَتِكُمْ، وَ رَزَقَنى شَفاعَتَكُمْ، وَ جَعَلَنى مِنْ خِيارِ مَواليكُمُ، اَلتّابِعينَ

براى فرمانبردارى شما و روزيم گرداند شفاعت شما را و قرارم دهد از برگزيدگان دوستانتان آنان كه تابع







لِما دَعَوْتُمْ اِلَيْهِ، وَ جَعَلَنى مِمَّنْ يَقْتَصُّ آثارَكُمْ، وَ يَسْلُكُ سَبيلَكُمْ،

دعوت شما هستند و بگرداند مرا از كسانى كه پيروى كند از آثار شما و مى رود به راه شما







وَيَهْتَدى بِهُديكُمْ، وَ يُحْشَرُ فى زُمْرَتِكُمْ، وَ يُكَرُّ فى رَجْعَتِكُمْ، وَيُمَلَّكُ

و راهنمايى جويد به راهنمايى شما و محشور گردد در گروه شما و بازگردد در دوران رجعت و بازگشت شما و به فرمانروايى رسد








فى دَوْلَتِكُمْ، وَيُشَرَّفُ فى عافِيَتِكُمْ، وَ يُمَكَّنُ فى اَيّامِكُمْ، وَ تَقِرُّ عَيْنُهُ


در دوران حكومت شما و مفتخر گردد به عافيت (و حسن عاقبت) از شما و مقتدر گردد در روزهاى (حكومت) شما و روشن گردد ديده اش

R A H A
04-23-2012, 05:18 PM
غَداً بِرُؤْيَتِكُمْ، بِاَبى اَنْتُمْ وَ اُمّى وَ نَفْسى وَ اَهْلى وَمالى، مَنْ اَرادَ اللهَ بَدَءَ

فرداى قيامت بديدار شما پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراييم به فداى شما هر كه آهنگ خدا كند








بِكُمْ، وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْكُمْ، وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِكُمْ، مَوالِىَّ لااُحْصـى

از شما شروع كند و آن كس كه خدا را به يكتايى شناسد از شما پذيرد و هر كه قصد او كند به شما رو كند سروران من







ثَنآئَكُمْ، وَلا اَبْلُغُ مِنَ الْمَدْحِ كُنْهَكُمْ، وَمِنَ الْوَصْفِ قَدْرَكُمْ، وَ اَنْتُمْ نُورُ

ثناى شما را نتوانم كرد و با مدح به كنه و حقيقت شما نرسم و با توصيف قدر و منزلت شما را بيان نتوانم كه شماييد روشنى







الاَْخْيارِ، وَ هُداةُ الاَْبْرارِ، وَ حُجَجُ الْجَبّارِ، بِكُمْ فَتَحَ اللهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ،

خوبان و راهنماى نيكان و حجّت هاى خداى جبار، خداوند (عالم وجود را) به شما آغاز كرد و به شما نيز ختم كند







وَبِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ، وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمآءَ اَنْ تَقَعَ عَلَى الاَْرْضِ اِلاَّ بِاِذْنِهِ،

و بخاطر شما فرو ريزد باران را و بخاطر شماست كه نگهدارد آسمان را از اين كه بر زمين افتد جز به اذن او







وَبِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ، وَيَكْشِفُ الضُّرَّ، وَ عِنْدَكُمْ ما نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ، وَ هَبَطَتْ

و بخاطر شما بگشايد اندوه را و برطرف كند سختى را و در پيش شماست آنچه را پيمبرانش فرود آورده و







بِهِ مَلائِكَتُهُ، وَ اِلى جَـدِّكُمْ بُعِثَ الـرُّوحُ الاَْمينُ.

فرشتگانش به زمين آوردند و بسوى جدّ شما برادرت روح الامين (جبرئيل) نازل گرديد.










http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

(در صورتى كه مخاطب در اين زيارت، اميرمؤمنان(عليه السلام) باشد
به جاى «وَاِلى جَدِّكُمْ» «وَاِلى أخيكَ» مى گويى).

R A H A
04-23-2012, 05:19 PM
آتاكُمُ اللهُ ما لَمْ يُؤْتِ اَحَداً مِنَ الْعالَمينَ، طَاْطَاَ كُلُّ شَريف

به شما داده است خداوند آنچه را به هيچ يك از مردم جهانيان نداده سر (فروتنى) بزير آورده هر شخص شريفى








لِشَرَفِكُمْ، وَبَخَعَ كُلُّ مُتَكَبِّر لِطاعَتِكُمْ، وَخَضَعَ كُلُّ جَبّار لِفَضْلِكُمْ، وَذَلَّ

در برابر شرف شما و گردن نهاده هر متكبرى به فرمانبردارى شما و فروتن گشته هر گردنكشى در برابر فضل شما







كُلُّ شَىْء لَكُمْ، وَاَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِكُمْ، وَفازَ الْفآئِزُونَ بِوِلايَتِكُمْ،

و خوار شده هر چيزى براى شما و روشن شد زمين به پرتو نور شما و رستگار شدند مردمان رستگار بوسيله ولايت و دوستى شما،







بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَى الرِّضْوانِ، وَعَلى مَنْ جَحَدَ وِلايَتَكُمْ غَضَبُ الرَّحْمنِ،

بوسيله شما به بهشت رضوان توان رسيد و بر آن كس كه منكر فرمانروايى شماست خشم خداى رحمان است،







بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفسى وَاَهْلى وَمالى، ذِكْرُكُمْ فِى الذّاكِرينَ، وَاَسْمآؤُكُمْ

پدر و مادرم و خودم و خاندان و داراييم فداى شما باد، (اى سروران من گرچه) ذكر شما در (زبان) ذكركنندگان است و نامهايتان







فِى الاَْسْمآءِ، وَاَجْسادُكُمْ فِى الاَْجْسادِ، وَاَرْواحُكُمْ فِى اْلأَرْواحِ،

در ميان نامها و پيكرتان با ساير پيكرها و روانتان در ميان ساير روانها







وَاَنْفُسُكُمْ فِى النُّفُوسِ، وَآثارُكُمْ فِى الاْثارِ، وَقُبُورُكُمْ فِى الْقُبُورِ، فَما

و جانهاتان در (عداد) ساير جانها و آثارتان در ميان آثار (ديگران) و قبرهاتان در (شمار) ساير قبرهاست ولى (شما را چه نسبت با ديگران)

R A H A
04-23-2012, 05:20 PM
اَحْلى اَسْمآئَكُمْ، وَاَكْرَمَ اَنْفُسَكُمْ، وَاَعْظَمَ شَاْنَكُمْ، وَاَجَلَّ خَطَرَكُمْ، وَاَوْفى

چه شيرين است نامهايتان و بزرگوار است جانهاتان و بزرگ است مقامتان و برجسته است منزلت و موقعيتتان و با وفاست













عَهْدَكُمْ، وَاَصْدَقَ وَعْدَكُمْ(7)، كَلامُكُمْ نُورٌ، وَاَمْرُكُمْ رُشْدٌ، وَوَصِيَّتُكُمُ

عهدتان و راست است وعده تان سخنتان نور و دستورتان يكپارچه رشد و رستگارى است، سفارشتان







التَّقْوى، وَفِعْلُكُمُ الْخَيْرُ، وَعادَتُكُمُ الاِْحْسانُ، وَسَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ،

پرهيزكارى و كارتان خير و خوبى و عادت شما احسان و نيكى و شيوه شما كرم







وَشَاْنُكُمُ الْحَقُّ وَالصِّدْقُ وَالرِّفْقُ، وَقَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَحَتْمٌ، وَرَاْيُكُمْ عِلْمٌ

و بزرگوارى و رفتارتان حق و راستى و مدارايى است و گفتارتان مسلم و حتمى است و رأى شما دانش







وَحِلْمٌ وَحَزْمٌ، اِنْ ذُكِرَ الْخَيْرُ كُنْتُمْ اَوَّلَهُ، وَاَصْلَهُ وَفَرْعَهُ، وَمَعْدِنَهُ وَمَاْويهُ

و بردبارى و دورانديشى است اگر از خير و خوبى ذكرى به ميان آيد آغاز و ريشه و شاخه و مركز و جايگاه







وَمُنْتَهاهُ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى وَنَفْسى، كَيْفَ اَصِفُ حُسْنَ ثَنآئِكُمْ، وَاُحْصى

و پايانش شماييد پدر و مادرم و خودم به فداى شما چگونه توصيف كنم ثناى نيكوى شما را و چگونه شماره كنم







جَميلَ بَلائِكُمْ، وَبِكُمْ اَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلِّ، وَفَرَّجَ عَنّا غَمَراتِ

آزمايشهاى خوبى كه داديد و بوسيله شما بود كه خدا ما را از ذلت بيرون آورد و گشايش داد به گرفتاريهاى







الْكُرُوبِ، وَاَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ وَمِنَ النّارِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى

سخت ما و نجاتمان داد از پرتگاه هلاكت و نابودى و هم از آتش دوزخ، پدر و مادرم







وَنَفْسى، بِمُوالاتِكُمْ عَلَّمَنَا اللهُ مَعالِمَ دِينِنا، وَاَصْلَحَ ماكانَ فَسَدَ مِنْ

و خودم به فداى شما كه بوسيله دوستى شما خداوند به ما ياد داد دستورات دينمان را و اصلاح كرد آنچه را كه از دنياى ما تباه گشته بود











http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

7. «و اصدق وعدكم» در فقيه نيامده است

R A H A
04-23-2012, 05:21 PM
دُنْيانا، وَبِمُوالاتِكُمْ تَمَّتِ الْكَلِمَةُ، وَعَظُمَتِ النِّعْمَةُ، وَائْتَلَفَتِ الْفُرْقَةُ،

و بوسيله شما كلمه (توحيد و معارف دين) كامل شد و نعمت بزرگ گشت و جدايى و اختلاف مبدّل به الفت و اتحاد گرديد













وَبِمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ، وَلَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ، وَالدَّرَجاتُ

و بوسيله موالات شما پذيرفته گردد فرمانبردارى واجب و (تنها) دوستى شماست كه بر خلق لازم و فرض است و از آن شماست درجات







الرَّفيعَةُ، وَالْمَقامُ الْمَحْمُودُ، وَالْمَكانُ(8) الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَالْجاهُ

بلند و مقام شايسته و جايگاه معين و معلوم در نزد خداى عزوجل و منزلت







الْعَظيمُ، وَالشَّاْنُ الْكَبيرُ، وَالشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَةُ، رَبَّنا آمَنّا بِما اَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا

عظيم و رتبه بزرگ و شفاعت پذيرفته، پروردگارا ما ايمان داريم بدانچه نازل فرمودى و پيروى كرديم







الرَّسُولَ، فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدينَ، رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا، وَهَبْ

از پيامبرت پس نام ما را با گواهان (به اين حقايق) ثبت فرما، پروردگارا منحرف مكن دلهاى ما را پس از آن كه راهنماييمان كردى و ببخش







لَنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً، اِنَّكَ اَنْتَ الْوَهّابُ، سُبْحانَ رَبِّنا اِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا

به ما از نزد خويش رحمتى كه براستى تويى بخشايشگر منزه است پروردگار ما كه







لَمَفْعُولاً، يا وَلِىَّ اللهِ

براستى وعده او انجام شدنى است اى ولى خدا


(و اگر همه امامان را قصد كرده باشد مى گويد: «يا اَوْلِياءَ اللهِ» )












http://www.askquran.net/picture.php?albumid=957&pictureid=7388


8. در فقيه به جاى والمكان المعلوم، «و المقام المعلوم...» آمده است.

R A H A
04-23-2012, 05:21 PM
اِنَّ بَيـْنى وَبيْنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوباً لا يَاْتى عَلَيْها اِلاَّ رِضاكُمْ، فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ

همانا ميان من و خداى عزوجل گناهانى است كه محو و پاك نكند آنها را جز رضايت شما پس به حق آن خدايى كه شما را امين











عَلى سِرِّهِ، وَاسْتَرْعاكُمْ اَمْرَ خَلْقِهِ، وَقَرَنَ طاعَتَكُمْ بِطاعَتِهِ، لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ

به راز خود كرده و سرپرستى كار خلق خود را به شما واگذارده و فرمانبردارى شما را به فرمانبردارى خود كه شما بخشش گناهانم را (از خدا) بخواهيد








ذُنُوبى، وَكُنْتُمْ شُفَعآئى، فَاِنّى لَكُمْ مُطيعٌ، مَنْ اَطاعَكُمْ فَقَدْ اَطـاعَ اللهَ،

و شفيعان من گرديد زيرا كه من فرمانبردار شمايم، هر كه از شما فرمانبردارى كند خداى را فرمانبردارى كرده و








وَمَنْ عَصاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللهَ، وَ مَنْ اَحَبَّكُمْ فَقَدْ اَحَبَّ اللهَ، وَ مَنْ اَبْغَضَكُمْ

هر كه نافرمانى شما كند خداى را نافرمانى كرده و هر كه شما را دوست دارد خداى را دوست داشته و هر كه شما را دشمن دارد








فَقَدْ اَبْغَضَ اللهَ، اَللّـهُمَّ اِنّى لَوْ وَجَدْتُ شُفَعآءَ اَقْرَبَ اِلَيْكَ مِنْ مُحَمِّد


خداى را دشمن داشته، خدايا اگر من شفيعانى را مى يافتم كه نزديكتر باشند بدرگاهت از محمّد










وَ اَهْلِ بَيْتِهِ الاَْخْيارِ، اَلاَْئِمَّةِ الاَْبْرارِ، لَجَعَلْتُهُمْ شُفَعآئى، فَبِحَقِّهِمُ الَّذى

و خاندان نيكويش آن پيشوايان نيكوكار بطور مسلّم آنها را شفيعان خود قرار مى دادم پس از تو مى خواهم بدان حقى كه براى







اَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَيْكَ، اَسْئَلُكَ اَنْ تُدْخِلَنى فى جُمْلَةِ الْعارِفينَ بِهِمْ وَبِحَقِّهِمْ،

ايشان بر خود واجب كردى كه مرا در زمره عارفان به مقام آنها و به حق آنها قرارم ده







وَ فى زُمْرَةِ الْمَرْحُومينَ بِشَفاعَتِهِمْ،اِنَّكَ اَرْحَمُ الرّاحِمينَ،وَصَلَّى اللهُ عَلى

و نيز در زمره كسانى كه بوسيله شفاعت آنها مورد مهر قرار گرفته اند كه تو مهربانترين مهربانانى و درود خدا بر







مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ، وَسَلَّمَ تَسْليماً كَثيراً، وَحَسْبُنَا اللهُ وَنِعْـمَ الْوَكيلُ.(9)

محمّد و آل پاكش و سلام مخصوص و بسيارى بر آنها باد و بس است ما را خدا و نيكو وكيلى است













http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

9. فقيه، جلد 2، صفحه 609، حديث 3213
و عيون الاخبار، جلد 2، صفحه 272، حديث 1
و بحارالانوار، جلد 99، صفحه 127
(با اندكى تفاوت).

R A H A
04-23-2012, 05:22 PM
«علاّمه مجلسى» پس از نقل و شرح اين زيارت مى گويد:



اگر در شرح اين زيارت كمى بسط كلام دادم - اگرچه براى رعايت اختصار هنوز هم حقّ آن را ادا ننمودم - به اين جهت است كه اين زيارت از جهت سند، صحيح ترين، و از جهت موارد شمولش نسبت به ائمّه(عليهم السلام) شامل ترين و عام ترين زيارات، و از جهت لفظ، روشن ترين و فصيح ترين، و از جهت معنا و محتوا بليغ ترين، و از جهت شأن و مقام، عالى ترين زيارات است.(10)




«مجلسى اوّل» (پدر بزرگوار علاّمه مجلسى) نيز در شرح «من لا يحضره الفقيه» (يعنى در كتاب روضة المتّقين) مى فرمايد: اين زيارت احسن و اكمل زيارات است و من تا زمانى كه در عتبات عاليات بودم زيارت نكردم ائمّه(عليهم السلام) را مگر به اين زيارت.(11)



از حكايتى كه مرحوم «حاجى نورى» (قدّس الله نفسه) در كتاب «نجم الثاقب» نقل مى كند به دست مى آيد كه بايد بر اين زيارت مواظبت و مداومت داشت و از آن غافل نبود.(12)










http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

10. بحارالانوار، جلد 99، صفحه 144.
11. روضة المتّقين، جلد 5، صفحه 452.
12. نجم الثاقب، صفحه 603.

R A H A
04-23-2012, 05:22 PM
شرحی بر زیارت جامعه کبیره
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








زيارت اولياء الهي در بنيانهاي اعتقادي و زير ساختهاي فرهنگي تفكّر و انديشه شيعي ، جايگاهي بس عالي و والا داشته و نيز در تقويت اركان ايماني و تحكيم پايه هاي معرفتي انسان ، نقش شايسته و مو ثّر دارد .

زيارت از برترين موهبتهاي الهي است كه موجب ارتباط و وابستگي وجودي به اهل بيت( عليه السّلام ) مي شود كه خود منشاء خيرات و بركات و نزول فيض و اجر و ثواب است.




يكي از بهترين زيارت ها ، كه با عبارات بلندش به وجود ائمه اطهار( عليه السّلام) نظر دارد ، و زمينه معرفت بيشتر و كامل تر آنان را فراهم مي سازد، زيارت جامعه كبيره است. كه سراسر، مملوّ ازذكر كمالات و فضائل اهل بيت عصمت وطهارت (عليه السّلام ) مي باشد.

اين زيارت منشور بلند امامت و ولايت بوده كه ازمنبع فيض قدسي امام هادي (عليه السّلام ) و در قالب عبارات نوراني و زيبا ، متجلّي شده است.



زيارت جامعه كبيره از لحاظ بلاغت و فصاحت ، كم نظير و به لحاظ معنا ، در اوجي عظيم قرار دارد؛ كه صدور آن از غير معصوم ، نا ممكن و ناشدني است. و شبهه جعلي بودن آن ،بسيار بعيد و دور از ذهن است.

فلذا از بدو صدورش تا كنون مورد اهتمام ويژه اكابر علماي شيعه ، وكانون توجه دوستداران و شيعيان اهلبيت (عليه السلام) قرار گرفته است. اين زيارت در جوامع روائي اوّليّه و اصلي شيعه ، ثبت شده و در كتابهاي زيارتي و روايتي ديگر ، نقل شده است و بر آن شروح استادانه و عالمانه متعدّدي ، نوشته شده است .



امام زمان (عج)بر قرائت آن ،تاكيد فرموده اند .علماي بزرگ و مراجع تقليد ، خود بر خواندن آن مراقبت داشته و علاقه مندان به خاندان عصمت و طهارت را به استفاده و قرائت آن سفارش نموده اند . فلذا شيعه ، زيارت جامعه كبيره را ميزان راستي ودرستي عقايد وباور هايش ميداند وبا عرضه اعتقاداتش به اين زيارت صحت و سقم آنها را محك ميزند ودر يك كلام مي توانيم بگوييم اين زيارت مرامنامه شيعه دوازده امامي است.


با اين همه اخيراًآقاي دكتر عبد الكريم سروش در ضمن مكاتباتش با جناب حجت الاسلام دكتر سعيد بهمن پور- از اساتيد حوزه علميه قم –زيارت جامعه كبيره را ساختگي و مرامنامه شيعيان غالي دانسته است واز آنجايي كه ممكن است اين شبهه موجب تشويش اذهان جوانان و دانشجويان عزيز شود ويا ممكن است كساني را كه از مصادر و منابع اصيل و معتبر اين زيارت اطلاع چنداني ندارند به شك و ترديد بيندازد ، لازم آمد كه با دلايل و شواهد روشنگر و به شيوه قرآن كريم كه فرمود:





«ادع الي السبيل ربك بالحكمه والموعظه الحسنه وجادلهم بالتي هي احسن


«نمل -125 »




پاسخ اين شبهه داده شود ومستند بودن اين زيارت ،مبرهن گردد.مطالب اين نوشتار در دو قسمت تقديم خوانندگان محترم ميشودكه در پايان ، اسناد زيارت جامعه كبيره در منابع معتبر روائي شيعه ، ضميمه ميگردد.












http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
محمد علی امانی

R A H A
04-23-2012, 05:22 PM
عناوین قسمت اول
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








1-جعلي دانستن زيارت جامعه كبيره ،ادعايي بدون دليل



2-زيارت جامعه كبيره، در كتب اوليه و اصلي روائي شيعه



3-زيارت جامعه كبيره در بحار الانوار



4- زيارت جامعه كبيره در مفاتيح الجنان



5-زيارت جامعه كبيره ، مورد تأييد وسفارش امام زمان (عج )و امام رضا (عليه السلام)



6- شرح هاي متعدّد بر زيارت جامعه كبيره ، گوياي حقّانيت آن



7-محتوا ، مؤيد سند است



8- امام خميني (ره) و صفاي زيارت جامعه كبيره






http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
محمد علی امانی

R A H A
04-23-2012, 05:23 PM
1-جعلي دانستن زيارت جامعه كبيره ،ادعايي بدون دليل
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387









كسي كه مدعي است زيارت جامعه كبيره ، ساختگي است و اساس و پايه اي ندارد بايد براي ادعايش دليل اقامه كند،
در غير اين صورت سخنش از درجه اعتبار ساقط شده و ارزش علمي و فني ندارد .


اين گونه اشكال كردن را اصطلاحاً، جرح گويند، يعني زخم زدن و تخريب كردن و هيچ ارتباطي به نقد و ايراد علمي ندارد.


اگر قرار باشد در عرصه مناظرات علمي و ديني ، به خود اجازه دهيم ، بدون دليل ومنطق هرگونه شبهه و اشكالي را-از باب آزاد انديشي و با پوشش نقد -مطرح نماييم ، نتيجه اي جز هرج و مرج علمي و تشويش اذهان نخواهد داشت و هيچ كمكي به توسعه فرهنگ نقد و نقدپذيري و رشد معرفت ديني نمي كند .



افكارجامعه ،از نقدي بهره مي برد كه ناصحانه، منصفانه وعالمانه باشد و با هدف بالا بردن ظرفيتهاي فكري و فرهنگي جامعه، وارد شده باشد و تحرك بخش و نشاط بر انگيز باشد. وبه پويايي جامعه بيانجامد بالاخره اشكال و نقدي مفيد است كه بار منفي و اثر تخريبي نداشته باشد.










http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
محمد علی امانی

R A H A
04-23-2012, 05:23 PM
2-زيارت جامعه كبيره، در كتب اوليه و اصلي روائي شيعه
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387









زيارت جامعه كبيره ، از جمله زياراتي است كه سند آن در كتاب هاي روائي و منابع حديثي معتبر ، بويژه در كتب چهارگانه شيعه ، وجود دارد .



الف) شيخ صدوق (ره) ، اين زيارت را در كتاب « من لا يحضره الفقيه » - از كتاب هاي چهارگانه شيعه -از زبان امام هادي (عليه السلام) نقل كرده است. ( من لا يحضره الفقيه – ج دوم- ص 609 )ايشان ، همين زيارت را در كتاب عيون اخبار الرضا (عليه السلام) نيزآورده است.



( عيون اخبار الرضا (عليه السلام) – ج 2،ص 272)




شيخ صدوق كسي است كه به دعاي امام زمان (عج) ، متولد شده است.
خود ايشان در اين باره مي گويد : « هر گاه ابوجعفر محمد ابن علي الاسود ، مرا مي ديد كه براي گرفتن علم و دانش به محضر استاد مي روم ، به من فرمود:
اين ميل و اشتياق به علم و دانش كه در تو وجود دارد ، مايه شگفتي نيست ، زيرا تو ، به دعاي امام زمان (عج) متولد شده اي.»



(كمال الدين و تمام النعمة - شيخ صدوق -ج 2 - باب 45 -ص 502 )








و از بعضي از بزرگان نقل شده است كه حضرت ولي عصر (عج) ، گاهي اوقات ، سر قبر شيخ صدوق تشريف مي برند.



(نسيم معرفت – حسين گنجي – ص 24 )






شيخ طوسي (ره) در معرفي شيخ صدوق مي گويد: « او دانشمند جليل القدر و حافظ احاديث بود . از احوال رجال ، كاملاً آگاه . و در سلسله احاديث ، نقادي عالي مقام به شمار مي آمد . بين بزرگان قم از نظر حفظ احاديث و كثرت معلومات ، مانند نداشت .» (دانشمندان مسلمان ، فقها و اصولين- سايت اهل البيت-AhL-UL-BAIT.ORG)حضرت امام خميني (ره) درباره ايشان مي گويد: « بايد بداني كه شيخ صدوق كسي است كه تمام علماءاعلام از او كوچكي مي كنند و او را به جلالت قدر مي شناسند. آن بزرگوار كسي است كه به دعاي امام زمان (عج) متولد شده. آن كسي است كه، مورد لطف امام زمان (عليه السلام) بوده.»



(چهل حديث- مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) – ص 73)









ب) مرحوم شيخ طوسي نيز، اين زيارت را در كتاب، « تهذيب الاحكام » كه يكي ديگر از كتب چهار گانه روائي شيعه است، آورده.


( تهذيب الاحكام- ج6- ص95)



شيخ طوسي ، شاگرد شيخ مفيد و سيد مرتضي علم الهدي است . او پايه گذار علوم اسلامي در مذهب تشيع است و هم اوست كه اولين دانشگاه شيعه (= حوزه علميه نجف اشرف) را تاسيس كرد .


علامه سيد مهدي بحر العلوم از پيشوايان مكتب جعفري و از با تقواترين علماء جهان اسلام درباره ايشان مي گويد:«محمّد ابن حسن طوسي، سرآمد طائفه اماميه و پرچمدار شريعت اسلام و پيشواي فرقه شيعه بعد از ائمه معصومين سلام الله عليه است.

او در آنچه متعلق به دين و مذهب است ، مورد اعتماد ماست. او محقق اصول و فروع و تهذيب كننده معقول و منقول است. شيخ الطائفه ما ورئيس شيعه ،علي الطلاق است.»









http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
(ديدار با ابرار – شماره 34- علي رضا شهروي – سازمان تبليغات اسلامي- ص47)

R A H A
04-23-2012, 05:24 PM
3-زيارت جامعه كبيره در بحار الانوار
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387






مرحوم علّامه مجلسي (ره) نيز زيارت جامعه كبيره را به نقل از عيون اخبار الرضا(عليه السلام) ، نوشته شيخ صدوق (ره) ، در بحار الانوار، آورده است.




(بحار الانوار- چاپ بيروت- ج99- ص128)





وي درباره سند اين زيارت و ارزشهاي منحصربه فرد آن مي گويد:



« لانها اصح الزيارات سنداً، واعمها، مورداً،وافصحها، لفظاً،وابلغها معنيً و اعلاها شاناً »

يعني: زيارت جامعه كبيره، از نظر سند ، صحيح ترين زيارت و از نظر شمول و گستردگي و انطباق آن بر همه معصومين (عليه السلام) ، جامع ترين زيارت و از نظر لفظ، فصيح ترين زيارت و از نظر، معني و مفهوم بليغ ترين زيارت و از نظر شأن و منزلت ، بالا ترين و والاترين زيارت است.



( همان- ج99-باب 8- ص143)




علّامه مجلسي كسي است كه مورد عنايت ويژه پيامبر (ص) و ائمه اطهار (عليه السلام) است .

مرحوم آخوند خراساني صاحب كفايه الاصول نقل مي كندكه:« در عالم مكاشفه ، پيامبر (ص) و ائمه اطهار(عليه السلام) رادر اتاقي مشاهده كردم، كه علّامه محمّد تقي مجلسي ، وارد اتاق شدند و قنداقه فرزندش محمّد باقر را خدمت حضرت رسول (ص) آورده و عرضه داشت كه:

اي رسول خدا (ص) براي اين طفل دعا بفرمائيد كه خداوند او را از مروّجان دين اسلام قرار دهد. حضرت قنداقه را گرفت و دعا كرد و بعد، امير المؤمنين علي (عليه السلام) در حق او دعا فرمودند و سپس ائمه (عليه السلام) نيزيكي پس از ديگري در حق او دعا كردند

و سر انجام امام زمان (عج) قنداقه محمّد باقر را به من داد و فرمودند : در حق او دعا كن و من هم قنداقه را گرفتم و دعا كردم.»








http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( قصص العلماء- مرحوم ميرزا محمّد تن كابني- انتشارات علميّه اسلاميّه – ص206)

R A H A
04-23-2012, 05:24 PM
4- زيارت جامعه كبيره در مفاتيح الجنان
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387






مرحوم شيخ عباس قمي – معروف به محدّث قمي- كه حقيقتاً در روزگار خويش ، تنديس اخلاص، اخلاق و تقوا است ، اين زيارت را در مفاتيح الجنان ، نقل كرده است.

ايشان، كسي است كه اگر كوچكترين ، ترديدي درباره صحت و سند ، يك زيارت داشته باشد ، آن را در مفاتيح وارد نمي كرد . اين دقّت و ظرافت مثال زدني ايشان ناشي از تقوا و طهارت نفس و هم به جهت تسلّط و احاطه علمي اش بر حديث و روايت است .


ايشان به علم حديث علاقه مند بود .و از محضر محدّث بزرگ اسلام ، مرحوم محدّث نوري (ره) ، استفاده هاي بي شماري نموده و سال هاي طولاني از ملازمين وي بوده است .


( ديدار با ابرار – شماره 27- خليل عبدالله زاده- ص92.)



صاحب مفاتيح الجنان ،شخصيتي است كه حضرت امام خميني(ره) سلامت نفس وتقواي كم نظير او را مورد تاكيد قرار داده است.

آيت الله توسّلي ، رئيس دفتر حضرت امام خميني (ره) نقل مي كند كه : « يادم هست ، مرحوم حاج احمد آقا مي گفت: من يك روز مفاتيح الجنان را برداشتم ، به برخي از دعاها كه رسيدم براي من شك و ترديد حاصل شد؛


رو كردم به امام و گفتم : كه آقا اين چيزها كه در اين مفاتيح الجنان است درست است ؟ يك وقت ديدم امام به من پرخاش كرد و گفت : احمد ، يعني مرحوم شيخ عباس ، دروغ مي گويد؟ به تو بگويم مرحوم حاج شيخ عباس ، به خود من گفت : در تمام عمرم يك دروغ گفتم و آن هم بعدش استغفار كردم.



خيلي مسئله است كه آدم بگويد من در تمام عمرم يك دروغ گفته ام! اين قدر [امام ] عنايت داشت به مرحوم حاج شيخ عباس كه مي گفت : گفته است من يك مرتبه دروغ گفته ام ، آن وقت حاج شيخ عباس دروغ گوست.؟! او تشري به من رفت.»







http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
(فصل نامه بيّنات – سال ششم – شماره 3-2. تابستان و پاييز 78)

R A H A
04-23-2012, 05:25 PM
5-زيارت جامعه كبيره ،
مورد تأييد وسفارش امام زمان (عج )و امام رضا (عليه السلام)
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387










يكي از مهم ترين و با ارزش ترين وجوه اتقان و استحكام زيارت جامعه كبيره ، عنايت خاصّ حضرت ولي عصر (عج) به آن است .

علّامه محمّد تقي مجلسي – پدر علّامه محمّد باقر مجلسي – در شرح« من لايحضره الفقيه شيخ صدوق »در ذيل اين زيات مي گويد:




«چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف به حرم علوي را پيدا كنم ، تصميم گرفتم كه چند روزي عبادت كنم . روزها در مقام مقائم و شب ها در رواق مطهّر مشغول بودم .

شبي در عالم مكاشفه « حضرت بقيّه الله عجّل الله تعالي فرجه الشريف » را در حرم پدر بزرگوارش ديدم. فردا به« سرّ من رأي» مشرف شدم و چون وارد حرم شدم مهدي روحي فداه آن پاره ماه آنجا بود .

ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت ، اشاره به او مي كردم ، زيارت جامعه را خواندم .

فرمودند : بيا جلو . ابهّت و عظمت او مانع مي شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و فرمود : «نعم الزياره هذه» .




يعني : خوب زيارتي است اين زيارت.

گفتم : از جدّتان مي باشد. و اشاره به قبر مطهّر امام هادي (عليه السلام) كردم. فرمودند: بلي از جدّم صادر شده است .»
از اين جهت علّامه مجلسي دوم درباره اين زيارت مي فرمايد : «صحيح ترين زيارات از نظر متن و سند ، زيارت جامعه كبيره است. »




( زندگاني چهارده معصوم – آيت الله حسين مظاهري – انتشارات پيام آزادي – تهران 1381- چاپ هفتم- ص 193.)





و نيز مرحوم محدّث نوري صاحب كتاب نجم الثاقب ، حكايت تشرّف سيّد حسن رشتي ، خدمت امام عصر (عج) رانقل كرده است كه«... سپس آن حضرت (عج) دست مبارك را بر زانوي من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمي خوانيد؟

سه مرتبه فرمود : نافله ، نافله، نافله. و باز فرمود : شما چرا عاشورا نمي خوانيد ؟ سه مرتبه فرمود: عاشورا ، عاشورا ، عاشورا .و بعد فرمود: شما چراجامعه نمي خوانيد ؟ و سه مرتبه فرمود : جامعه، جامعه، جامعه» .



( نجم الثاقب- محدّث نوري – انتشارات علميّه اسلاميّه – حكايت 70-ص342.)






مرحوم حاج شيخ عباس قمي نيز اين حكايت را در مفاتيح الجنان به نقل از استادش يعني محدّث نوري آورده است .


علّامه محمّد تقي مجلسي در جلد پنجم كتاب « روضه المتّقين » مي گويد : «من در رؤياي حقه اي ، امام رضا (عليه السلام) را زيارت كردم . مشغول خواندن زيارت جامعه بودم كه حضرت به من فرمود: احسنت ، احسنت .


يعني هم زيارت جامعه را تحسين كردند و هم مرا كه در خدمت ايشان اين زيارت را مي خواندم. »





http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( نسيم معرفت- حسين گنجي- ص3)

R A H A
04-23-2012, 05:25 PM
6- شرح هاي متعدّد بر زيارت جامعه كبيره ، گوياي حقّانيت آن
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387







درباره زيارت جامعه كبيره ، كتاب ها و شروح فراواني نوشته شده است. شايد كمتر زيارتي باشد كه به اندازه اين زيارت ، درباره اش كتاب و شرح ،موجود است.

مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني (ره) ، صاحب كتاب « الذريعه الي تصانيف الشيعه » تعداد زيادي از شرح هائي كه علماي بزرگ بر اين زيارت نوشته اند ، نام مي برد.


آيا اگر اين زيارت از نظر سند ضعيف بود يا از نظر محتوا پايين يا مشكوك بود ، علماء اين مقدار به آن اهتمام مي نمودند؟ آيا اين باور كردني است؟ نه! .




بنابراين ، همين اهتمام علما به زيارت جامعه كبيره و نوشتن شرح هاي متعدّد ، دليل ديگري است بر قوّت سند اين زيارت.








http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( پرتوي از زيارت جامعه كبيره – آيت الله ناصر مكارم شيرازي- ص39).

R A H A
04-23-2012, 05:25 PM
در اينجا مناسب است به برخي از شرح هائي كه بر زيارت جامعه كبيره نوشته شده است، اشاره كنيم :






1-شرح علّامه محمّد تقي مجلسي.



2-« الشموس الطالعه في شرح زيارت الجامعه » نوشته مرحوم سيّد حسين همداني .



3-«اعلام الّلامعه في شرح زيارت الجامعه » نوشته مرحوم سيّد محمّد طباطبايي بروجردي .



4-« الانوار الّلامعه في شرح زيارت الجامعه» نوشته مرحوم سيّد عبدالله شبّر .



5-« فوائد نافعه شريفه در شرح زيارت جامعه » نوشته ميرزا محمّد توتونچي .



6-«ادب فناي مقرّبان »- شرح زيارت جامعه كبيره- نوشته حضرت آيت الله جوادي آملي .



7-«علي (عليه السلام) و زيارت جامعه كبيره» نوشته دكتر عبدالعلي گويا.



8-«پرتوي از زيارت جامعه كبيره» از آيت الله مكارم شيرازي.



9-« مقام ولايت در شرح زيارت جامعه كبيره» نوشته آقاي احمد زمرّديان.



10-« نجوم لامعه» نوشته آقاي ابوتراب هدايي.



11-« شرح زيارت جامعه كبيره» نوشته سيد محمّد حسين شبستري.



12-« نسيم معرفت » نوشته آقاي حسين گنجي.

R A H A
04-23-2012, 05:26 PM
7-محتوا ، مؤيد سند است
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








معاني بلند ، محتواي غني ، معارف ناب و عرشي زيارت جامعه كبيره ، چيزهايي نيستند كه يك انسان عادي با اتّكا به دانش و علوم اكتسابي و با مهارت هاي ادبي و فني بشري بتواند، آنها را بيافريند .


لذا نسبت جعلي دادن به اين زيارت به همان اندازه سست و موهن است كه قرآن كريم را جعلي و ساخته ذهن و فكر يك انسان بدانيم.




آيت الله ناصر مكارم شيرازي در اين باره مي گويد:

« مضمون زيارت جامعه كبيره ، مضموني است كه يك انسان عادي نمي تواند آن را جعل كند و به امام نسبت دهد . محتواي اين زيارت ، محتوائي است كه از مغز تواناي معصوم تراوش مي كند . از مغزي سرچشمه مي گيرد كه به منبع بي پايان خدا اتٌصال دارد.»



( پرتوي از زيارت جامعه كبيره – ص 42)





لذا برخي از روايات و زيارات را كه مشاهده مي كنيم ،مي بينيم از سر تا پاي آن صدق و راستي مي بارد و كاملاً پيداست كه سخنامام معصوم (عليه السلام) است و وجودش به بديهي بودن صدق آن گواه است. زيارت جامعه كبيره نيز از اين دست بديهيّات است.







http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
(نسيم معرفت- ص 22 )

R A H A
04-23-2012, 05:26 PM
8- امام خميني (ره) و صفاي زيارت جامعه كبيره
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387







حضرت امام خميني (ره)اين انسان كامل و عارف واصل زمان ما،كسي كه عاشق ودل داده اهل بيت عصمت و طهارت(عليه السلام) است ؛

عشقي كه ناشي از معرفت عميق ايشان نسبت به حضرات معصومين (عليه السلام) است،در صفاي قرائت زيارت جامعه كبيره متجلّي است.


ايشان در حدود پانزده سالي كه در نجف بود ، هر شب در ساعتي خاص‌‌‌، كنارمرقد امير المؤمنين علي (عليه السلام) آمده ،زيارت جامعه كبيره را عارفانه مي خواند ! زيارتي كه دست كم يك ساعت وقت مي خواهد.

حضرت امام (ره)- تنها- در شب هايي كه بيمار بود و حتي نمي توانست به بيرون از منزل بيايد ، يا اوقاتي كه در كربلا بود ، خواندن زيارت جامعه كبيره را در كنار مرقد امام علي (عليه السلام) ترك مي كرد.




از مرحوم شهيد حاج آقا مصطفي خميني نقل شده است: « شبي هوا طوفاني بود و بيرون رفتن از خانه مشكلاتي در برداشت .

به امام عرض كردم : امير مؤمنان علي (عليه السلام) دور و نزديك ندارد. زيارت جامعه را كه در حرم مي خوانيد ، امشب در خانه بخوانيد.

امام فرمودند: مصطفي ! تقاضا دارم روح عوامانه را از ما نگيري! همان شب بالاخره به حرم مشرّف شد. »









http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
(سيماي فرزانگان- رضا مختاري- انتشارات دفتر تبليغات اسلامي-1368- ص 180)

R A H A
04-23-2012, 05:26 PM
حسن ختام اين قسمت را فرازي از نامه حضرت امام (ره) به حاج سيد احمد خميني (ره) درباره عدم غفلت از ادعيه و مناجات ائمه معصومين (ع) قرار مي دهيم:





« پسرم ! دعاها و مناجات هايي كه از ائمه معصومين عليهم السّلام به ما رسيده است ، بزرگترين راهنماي آشنايي با او –جلّ و علا- است و والاترين راهگشاي عبوديّت و رابطه بين حق و خلق است. و مشتمل بر معارف الهي و وسيله انس با اوست و ره آورد خاندان وحي است و نمونه اي از حال اصحاب قلوب و ارباب سلوك است .

وسوسه هاي بي خبران تو را از تمسّك به آنها و اگر تواني از انس با آنها ، غافل نكند . ما اگر تمام عمر به شكرانه آنكه اين وارستگان و واصلان به حق ، ائمه ما و راهنمايان مايند به نيايش برخيزيم ،ازعهده برنخواهيم آمد .»












http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( وعده ديدار -مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره) - 1374- ص84 )

R A H A
04-23-2012, 05:27 PM
قسمت دوم




زيارت جامعه كبيره ، مرامنامه شيعيان اثني عشري


http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








در بخش نخست اين نوشتار اشاره كرديم كه آقاي عبد الكريم سروش ، زيارت جامعه كبيره را ، زيارتي جعلي و آن را مرامنامه شيعيان غالي دانسته اند .

كه پاسخ شبهه جعلي بودن اين زيارت در قسمت قبل داده شد و اينك پاسخ شبهه دوم ايشان .





1-جانا سخن از زبان ما مي گويي


2- معناي غلو چيست ؟


3- ذكر صد الله اكبر قبل از خواندن زيارت ، نشانه دوري جستن از غلو است


4- نفي غلو در متن زيارت جامعه كبيره


5- معصومين (عليه السلام) و مخالفت صريح آنان با غلو و غلو كنندگان


6 - دانشمندان شيعه و مخالفت آشكار با پديده غلو و غلو كنندگان

R A H A
04-23-2012, 05:27 PM
1-جانا سخن از زبان ما مي گويي
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








دكتر عبد الكريم سروش ، كه زيارت جامعه كبيره را مرامنامه غلو مي داند ،

خودش چند سال قبل ( فروردين سال 1377) درباره پيامبر (ص) و ائمه اطهار (عليه السلام) و اولياء خداوند مطالبي را بيان نموده كه تامّل برانگيز است ! .


« عارفان مسلمان معتقدبودند كه پيامبر(ص) ولي اعظم خداوند و انسان كامل است .

شيعيان معتقدند كه اين نوع ولايت از طريق پيامبر (ص) به امام علي (عليه السلام) و فرزندان ايشان انتقال پيدا كرده است. »


و نيز گفته است :

« انسان كامل بنا بر تئوري عارفان ، مظهر همه اسماء الهي است . به همين دليل او را « مظهر جامع الهي » مي دانند يا «كون جامع » مي نامند .

و براي او رفيع ترين منزلت را در هستي قائلند .
انسان كامل آينه بزرگي است كه بازتابنده همه انوار الهي است و همان كسي است كه عارفان معتقدند ، قوام اين عالم به اوست .

او بزرگترين نماياننده و نماينده و خليفه بحق الهي در اين عالم است .»




ايشان در فرق بين قرب نوافلي و قرب فرائضي گفته است :

« در يكي ما دست خدا مي شويم و در ديگري خدا دست ما مي شود . در يكي ماچشم خدا مي شويم و در ديگري خدا چشم ما مي شود .

گويي در يكي خدا ، انسان مي شود و در ديگري انسان خدا ... در نظر عارفان ولي خداوند چنين كسي است و به اعتقاد ايشان ، جهان هيچ وقت از چنين اوليايي خالي نخواهد بود .»



و نيز گفته است :


« خداوند در مكان و زمان نيست ، حضور خداوند ، حضور اولياء اوست. اولياء خداوند همه كاره خداوندند ، عين حضور خداوند در اين عالم اند . دل آنها را بدست بياوريد تا دل خداوند را به دست آورده باشيد.

دل آنها را به درد بياوريد تا دل خداوند را به درد آورده باشيد.

اگر مقبول اولياء خداونديد، مقبول خداونديد . اگر مردود اولياء خداونديد ، مردود خداونديد .

آن روايت را به ياد بياوريد كه :

بنده من چندان به من نزديك مي شود كه من چشم او و گوش او و دست او مي شوم .»







اين بيانات آقاي سروش درباره اولياء الهي ، يادآور همان توصيفاتي است كه در زيارت جامعه كبيره در باره ائمه اطهار (عليه السلام) شده است .



اگر شيعيان به خاطر چنين باور و اعتقاداتي نسبت به اهل بيت (عليه السلام) از مسير اعتدال - به زعم ايشان -خارج شده و در حق آنان ، غلو و زياده روي كرده اند ، خود ايشان با داشتن چنين باور هايي درباره اولياء الهي و انسان كامل ، بيش از ديگران به صفت غلو و غالي گري سزاوار است !



در زيارت جامعه كبيره نسبتي بيش از آنچه كه ايشان در حق اولياء خداوند قائلند ، نيامده است ، با اين همه معلوم نيست چرا شيعيان دوازده امامي را ، به افراط و غلو متهّم مي كند ؟!









http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( روزنامه شرق online – جمعه 6 آبان 1364).

R A H A
04-23-2012, 05:32 PM
2- معناي غلو چيست ؟
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387







پاره اي از كلمات و اصطلاحات به دليل اينكه معاني متعدّدي دارند و يا اينكه معنايشان واضح و آشكار نشده است امكان سوء تفاهم و قرائت هاي مختلف را دارند و حتّي امكان سفسطه و مغالطه با آنها وجود دارد ، لذا پيش از ورود به بحث بايد محلّ نزاع راكاملاً منقّح و روشن ساخت تا سوءتفاهمات و سوء برداشتها كاهش پيداكرده و يا از بين برود .


از اين رولازم است كه معنا و مفهوم غلو تعريف و تبيين شود .


« غلو اين است كه ما براي كسي استقلال در ذات يا صفات يا افعال قائل شويم ، ذات خداوند مستقل است ، بي نياز از همه كس و همه چيز ، صفات خداوند مستقل است بي نياز از همه كس و همه چيز ، افعالش هم مستقل است

يعني هر كاري كه در اين عالم انجام مي دهد به قدرت ذات خود است از جايي كمك نمي گيرد به عبارت ساده تر افعال او از ذات او سرچشمه مي گيرد و صفاتش عين ذاتش مي باشد ، قائم بالذات است ، قيوم است ، غني و بي نياز است ، اگر ما اين صفات را براي كسي قائل شديم غلو است .



يعني بگوييم امام رضا(عليه السلام) مستقل بالذات است يا افعالي كه انجام مي دهد به اذن الله نيست ، يعني خدا دستگاهي دارد ، پيامبر هم دستگاهي جداگانه دارد ، همه اينها مستقل هستند .

اگر اين اعتقاد را داشته باشيم همه علماء مي گويند شرك است ، اما اگر گفتيم خدا مستقل بالذات است و پيامبر به اذن الله خيلي از كارها را انجام مي دهد .


اين عين توحيد است ، مي گوييم پيامبر كه بنده خدا و گوش به فرمان خداست اين كارها را به فرمان او و به قدرت او انجام مي دهد .»










http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
( پرتوي از زيارت جامعه كبيره – آيت الله مكارم شيرازي – ص48 )

R A H A
04-23-2012, 05:32 PM
3- ذكر صد الله اكبر قبل از خواندن زيارت ، نشانه دوري جستن از غلو است
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387













به شيعيان دستور داده شده است كه پيش از خواندن زيارت جامعه كبيره در مشاهد مشرّفه و نزد قبور ائمّه (عليه السلام ) بايد«صد مرتبه الله اكبر» بگويند .



آن هم در سه نوبت و با آداب خاص . اين ها براي چيست؟!




براي اين است كه مبادا ما شيعيان ائمه (عليه السلام) را كه اسباب تقرّب و توسل انسان به خداوند و واسطه بين خلق و خالق اند،مستقل بالذات دانسته و در حقشان مبالغه و زياده روي نموده و براي آنان مقام الوهيت قائل شويم .





آنان با همه عظمت و مقامي كه در نزد پروردگار دارند در عين حال عبد و مملوك اويند و به زيور و زينت بندگي خداوند آراسته و مفتخرند .






لذا فلسفه قرائت تكبيرات صد گانه در شروع اين زيارت در واقع اقرار و اعتراف به بزرگي بي همانند خداوند از يك طرف و اقرارو اعتراف به مقام بندگي ومطيع بودن ائمّه (عليه السلام ) از طرف ديگر است .

R A H A
04-23-2012, 05:33 PM
4- نفي غلو در متن زيارت جامعه كبيره
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387










در زيارت جامعه كبيره ، جملات و تعبيراتي وجود دارد كه –صراحتاً- امكان غلو و زياده روي درباره ائمّه (عليه السلام) را نفي مي كند .

از جمله:





« الي الله تدعون و عليه تدلّون و به تؤمنون و له تسلّمون و بامره تعملون و الي سبيله ترشدون و بقوله تحكمون»



يعني : شما، خلق را به خدا مي خوانيد و بر طريق او دلالت مي كنيد و به خدا ايمان داريد و تسليم او و مطيع فرمان اوييد و به راه خدا ، خلق را هدايت كرده و به كلام او حكم مي كنيد .







و در بخش ديگر اين زيارت آمده است :




« السّلام علي الدعاه الي الله و الادلّاء علي مرضاه الله والتّامين في محبّه الله و المخلصين في توحيد الله و المظهرين لامر الله و نهيه و عباده المكرمين الذين لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون »




يعني : سلام بر شما كه دعوت كنندگان به سوي خدا هستيد . و راهنمايان طريق رضا و خشنودي حضرت احديّت و ثابت قدمان در اجراي فرمان خدا و تام و كامل در عشق و محبّت خدا و صاحبان مقام اخلاص در توحيد حضرت حق و آشكار كنندگان امر و نهي خداوند ،
و شماييد بندگان گرامي و مقرّب الهي گه هرگز بر حكم او سبقت نگرفته و كاملاً مطابق فرمانش عمل مي كنند .






آيا اين تعبيرات جايي براي غلو و افراط در حق ائمّه (عليه السلام ) باقي مي گذارد ؟!



آيا عباراتي از اين واضح تر و صريح تر در باب مقام بندگي و اطاعت كامل و تمام عيار ائمّه (عليه السلام) نسبت به خداوند يافت مي شود ؟!



وجود اين فراز ها، گوياي اين است كه پيشوايان ما با همه فضائل و مناقب فراواني كه دارند ، در عين حال ، شئون ربوبي نداشته ودر برابر عظمت و قدرت خداوند ، استقلالي ندارند ومطيع و گوش به فرمان اوامر الهي اند .

R A H A
04-23-2012, 05:33 PM
5- معصومين (عليه السلام) و مخالفت صريح آنان با غلو و غلو كنندگان
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387







احاديث متعدّدي وجود دارد كه پيامبر خدا(ص) و ائمّه اطهار (عليه السلام) با پديده غلو مخالفت كرده و نسبت بدان هشدار داده اند .




از پيامبر خدا نقل شده است كه:

از غلو در دين خود بر حذر باشيد كه پيشينيان شما را غلو در دين نابود ساخت .




و نيز آن حضرت فرمودند :

دو گروه از امّت من بهره اي از اسلام ندارند:

1-آنكه عليه اهل بيت من جنگ در پيش گيرد ،

2-آنكه در دين غلو كند و منحرف شود .





و امام علي (عليه السلام) فرمود :
دو كس به خاطر من به هلاكت رسيدند ، عاشق غالي و دشمن خشمگين.


و نيز فرمودند

: از غلو درباره ما حذر كنيد .




و همچنين احاديث زيادي وجود دارد كه ائمّه اطهار(عليه السلام) در زمان حيات خويش ،‌غلو كنندگان را از خود راندند و انديشه هايشان را رسوا كردند و از آنان تبرّي جستند و آنان را لعن مي نمودند و از شيعيان نيز مي خواستند چنين نمايند .



شيعيان نيز به دستور ائمّه (عليه السلام) برنجاست و عدم جواز غسل و دفن مردگان آنان و تحريم دادن زكات بدانها و ازدواج كردن با آنان و توارث معتقدند.


ائمّه (عليه السلام) به صراحت ، اظهارمي داشتند كه :
«خود،بندگان خدا هستند . براي خويش - استقلالاٌ- قادر به جلب سود يا دفع زياني نيستند .

خدا يا پيامبر نيستند ! علم غيب نمي دانند .

حلال و حرام را از كتاب خدا مي گيرند نه از وحي، الهام يا رؤيا يا نوشته هايي از پدرانشان .

مقدّراتشان به دست خداوند هست ، مي ميرند ، مبعوث مي شوند ، حساب و كتاب دارند ، نگران اعمال خود هستند ! امان نامه اي از خدا به همراه ندارند! »







http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388
(فصل نامه شيعه شناسي شماره 12 –
مقاله غلو و اهل غلو در فرهنگ شيعي- ص 52 و 53 )

R A H A
04-23-2012, 05:34 PM
6 - دانشمندان شيعه و مخالفت آشكار با پديده غلو و غلو كنندگان
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387







دانشمندان شيعه اعم از فقيهان ، متكلّمان ، محدّثان و مفسّران به تاسي از ائمّه اطهار (عليه السلام) از دير باز متوجّه بطلان انديشه غلو و انحراف فكري غلو كنندگان بودند .

و افكار و عقايد آنان را دور از تعاليم ائمّه اطهار (عليه السلام) دانسته و در برابر معتقدات آنها موضع گيري كرده و همگي بر تكفير غلاه و نجاست آن ها و انحرافشان از دين تصريح كرده اند و هر گونه انتساب آنان را به تشيّع رد نمودند .


از جمله مي توان به بزرگاني همچون سيّد مرتضي (ره) شيخ طوسي (ره) ، ابولقاسم حلّي (ره) صاحب شرايع، علّامه حلّي (ره) شهيد اول (ره)، شهيد ثاني (ره)، محقّق كركي (ره)
و علّامه مجلسي (ره) صاحب بحار الانوار، اشاره كرد كه شجاعانه در برابر غلو كنندگان در حق ائمّه (عليه السلام) موضع گيري كرده و راه و خطّ آنان را از راه و خطّ شيعيان دوازده امامي كاملاً جدا دانستند .








http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

(فصل نامه شيعه شناسي شماره 12 –
مقاله غلو و اهل غلو در فرهنگ شيعي- ص 54 )

R A H A
04-23-2012, 05:35 PM
در آستان امامان (پیشوایان امت ها)



نویسنده : سید احمد خاتمی



منبع : پاسدار اسلام 254

R A H A
04-23-2012, 05:35 PM
((زيارت بلند جامعه كبيره)) محور اين سلسله مقالات است.

زيارتى كه يك دوره كامل ((امام شناسى)) است و با معرفت خصال و ويژگى هايى كه در اين زيارت براى امامان(ع) بيان شده است مى توان گفت گام بلندى در مسير معرفت آنان برداشته شده است.

فرازهايى از اين زيارت مورد بحث قرار گرفت, اينك در اين مقاله پيرامون ((قاده الامم)) بحث مى كنيم.

امامان(ع) را به اين مى ستائيم كه شمار رهبران امت ها هستند و سرنوشت سعادتمندانه امت ها با هدايت و راهنمايى شما رقم مى خورد.

R A H A
04-23-2012, 05:36 PM
واژه قاده
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387




((قاده)) جمع قائد است, از ريشه ((قود)) مى باشد كه به معنى جلودار بودن است. (1) قيادت راهنمايى كردن, رهبرى كردن, پيشوايى نمودن است. بدين(2) ترتيب قائد به معناى پيشوا, رهبر مى باشد. پيامبر ((قائد امت)) است.

در حديث معراج آمده است: در شب اسرإ, در عالم غيب مرا به قصرى از لولو بردند كه از طلاى درخشان فرش شده بود در آن جا به من وحى شد كه اين قصر براى على(ع) است و درباره او سه خصلت گفته شد: ((انه سيد المسلمين و امام المتقين و قائد الغر المحجلين))(3) در حقيقت او سيد و سرور مسلمانان, امام پارسايان و پيشواى روسفيدان و مه جبينان است.

نيز از حضرت به ((قائد الامه الى الجنه))(4) جلو دار امت به بهشت, ((قائد المتقين))(5) رهبر تقواپيشگان و ((قائد البرره))(6) جلودار نيكان تعبير شده است. (7)

در حديثى آمده است:

((المجتهدون قواد إهل الجنه;(8) مجتهدان (يعنى آنان كه تلاش شايسته براى فهم قرآن و روايات پيامبر دارند و يا آنان كه تلاش در راه نشر دين دارند) جلوداران اهل بهشت اند.))









http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388



1. مجمع البحرين, ج3, ص1521 چاپ موسسه البعثه, ((قود)).




2. لغت نامه دهخدا, ص542.




3. اليقين ابن طاوس, ص470, بغيه الرائد, ج9, ص160, ح14700.


4. احقاق الحق, ج4, ص285 و ص278 و ص264, و ج7, ص380, و ج15, ص241, و ج20, ص412.


5. الامالى شيخ صدوق, ص77, ح44, بحارالانوار, ج39, ص341, ح12.


6. احقاق الحق, ج4, ص472 و ص235, ج20, ص380.


7. درباره القاب اميرالمومنين(ع) به مقاله ((نام ها و لقب هاى امام على(ع))) در دانشنامه امام على(ع) جلد دهم از ص329 تا ص388.


8. مجمع البحرين, ج3, ص1521.

R A H A
04-23-2012, 05:36 PM
واژه ((امم))
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








((امم)) جمع ((امت)) از ماده ((ام)) است.

اين واژه به معنى قصد است ((امه اى قصده )) به قاصدان خانه خدا خداوند ((امين البيت الحرام))(9) اطلاق كرده است.

بنابراين ((امت)) كسانى اند كه مقصدى مشترك دارند. راغب اصفهانى گويد:

((امت هر جماعتى هستند كه يك چيز مثل دين يا زبان يا مكان آنها را جمع كند.))(10)



((وان هذه امتكم امه واحده وانا ربكم فاتقون;(11) همه شما امت واحدى هستيد و من پروردگار شمايم از مخالفت فرمان من بپرهيزيد.))



((ان ابراهيم كان امه قانتا لله;(12) همانا ابراهيم به تنهايى يك امت فروتن در برابر خداوند بود بدين جهت بر حضرت ابراهيم ((امت)) اطلاق شده كه او به تنهايى كار يك امت را مى كرد و امت ساز بود.




از اين جهت پدر موحدان عالم ((مله ابيكم ابراهيم هو سماكم المسلمين;(13) اين آئين, آئين پدرتان ابراهيم است او شما را مسلمان ناميد.))





حضرت امام صادق(ع) درباره حضرت عبدالمطلب مى فرمايد:



((يحشر عبد المطلب يوم القيامه امه واحده عليه سيمإ الانبيإ و هيبه الملوك;(14)
عبدالمطلب در روز قيامت به صورت يك امت محشور مى شود كه سيما و علامت انبيإ و هيبت پادشاهان از چهره او نمايان است.))








http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388


9. سوره مائده, آيه2.

10. مفردات راغب, ماده ((إم)).

11. سوره مومنون, آيه52.

12. سوره نحل,آيه 120.

13.سوره حج,آيه 78.

14. ادب فناى مقربان ص207, به نقل از اصول كافى, ج1, ص447.

R A H A
04-23-2012, 05:37 PM
نقش ((امام)) در جهان هستى
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387








ما معتقديم نقش امامان معصوم فراتر از هدايت انسان هاست يعنى اين تنها بخشى از رسالت آنهاست.

از ديدگاه روايات بقاى نظام طبيعى جهان هستى مرهون وجود امام معصوم است به گونه اى كه اگر زمين لحظه اى از انسان كامل خالى شود نظم طبيعى آن از هم گسسته خواهد شد. امام باقر(ع) مى فرمايد:




((جعلهم الله عزوجل اركان الارض ان تميد باهلها; خداوند عزوجل امامان را ستون هاى زمين قرار داد (تا زمين نظم و آرامش خود را حفظ كند) و موجب دلهره و پريشانى مردم نگردد ((ولو ان الامام رفع من الارض ساعه لماجت باهلها كما يموج البحر;(15) اگر امام لحظه اى در زمين نباشد, زمين اهل خود را زير و رو مى كند آن گونه كه موج هاى دريا, دريانوردان را در خود فرو مى برد.))




حسن بن على الوشإ مى گويد: از امام رضا(ع) پرسيدم آيا زمين بدون امام پا برجا مى ماند؟ فرمود نه, گفتم: براى ما رويات شده كه زمين بدون امام پا برجا نمى ماند مگر خداوند متعال بر بندگان خود خشم گيرد فرمود: در اين هنگام زمين باقى نمى ماند و فرو مى ريزد.(16)




امام صادق(ع) از پيامبر اكرم(ص) روايت كرده كه خداوند عزوجل فرمود:




((لو لم يكن من خلقى فى الارض فيما بين المشرق والمغرب الا مومن واحد مع امام عادل لاستغنيت بعبادتهما عن جميع ما خلقت فى ارضى و اقامت سبع سموات و إرضين بهما; اگر در سراسر زمين از ميان آفريده هايم جز يك با ايمان به همراه امامى عادل, با عبادت اين دو از هر آن چه روى زمين آفريده ام بى نيازم و هفت آسمان (و هفت) زمين به خاطر اين دو نفر برپا مى ماند.))(17)




از اين منظر نبايد نقش امامان را تنها در عرصه هدايت و راهنمايى انسان ها محدود كنيم.






http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388



15. اصول كافى, ج1, ص198, باب ان الائمه اركان الارض.



16. اصول كافى, ج1, ص179, باب ان الارض لاتخلو من حجه.


17. اصول كافى, ج2, ص350, بحارالانوار, ج75, ص151.

R A H A
04-23-2012, 05:48 PM
نقش امامان(ع) در رهبرى انسان ها
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387





ولى با پذيرش نكته فوق نمى توان از اين مطلب چشم پوشيد كه نقش امامان, نقشى كليدى در سعادت اين جهانى و آن جهانى انسانهاست سعادت و سيادت انسان ها از رهگذر رهروى راه امامان معصوم(ع) تإمين مى شود و اين اختصاص به عرصه اى خاص ندارد, آنها در همه عرصه ها امامند و با هدايت آن هاست كه مى توان در تمامى عرصه ها به توفيق بايسته دست يافت. آنان ((صراط مستقيم)) دنيا و آخرتند.




از امام صادق(ع) روايت شده است كه در تفسير آيه ((اهدنا الصراط المستقيم)) فرمود: ((الطريق و معرفه الامام; منظور, راه و شناخت امام است)).(1Cool در حديث ديگرى حضرت فرمودSad(والله نحن الصراط المستقيم))(19) به خدا سوگند مائيم صراط مستقيم.))




نيز در روايتى از حضرت امام صادق(ع) رسيده است.



((هى الطريق الى معرفه الله و هما صراطان صراط فى الدنيا و صراط فى الاخره; صراط مستقيم راه به معرفت خداوند است و اينها دو راه است يكى راهى در دنيا و ديگرى راهى در آخرت.))



((فاما الصراط فى الدنيا فهو الامام المفترض الطاعه من عرفه فى الدنيا واقتدى بهداه مر على الصراط الذى هو جسر جهنم فى الاخره; صراط مستقيم دنيا امامى است كه اطاعتش واجب است هر كه او را در دنيا بشناسد از صراطى كه پل جهنم در آخرت است خواهد گذشت.))




و من لم يعرفه فى الدنيا زلت قدمه فى الاخره فتردى فى نار جهنم;(20) و هر كس او را در دنيا نشناسد قدمش در آخرت خواهد لرزيد و در آتش جهنم سقوط خواهد كرد. ))



آرى امامان (ع) ((قاده الامم)) رهبران همه امت ها براى زندگى انسانى و به تعبير قرآن كريم ((حيوه طيبه)) در اين جهان هستند تفسير درست زندگى را بايد در مكتب آن ها يافت.


قرآن آئين نامه زندگى سعادتمندانه است و آنان مفسر و تجسم عملى زندگى اين چنين در مكتب آنان است كه انسان مى يابد روابط خود را با خالق هستى چگونه تنظيم نمايد و چگونه رسم بندگى را به جاى آورد, در مكتب آنان است كه مى توان شيوه درست تعامل اجتماعى با همه انسان ها را يافت و روابط انسانى را با آنان تنظيم نمود, در مكتب آنان است كه مى توان ((سياست اسلامى)) را ديد و رفتار يك سياستمدار مكتبى را يافت, و در يك كلمه ((سعادت اين جهانى)) انسان در سايه رهروى راه امامان است.










http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388




18. تفسير نورالثقلين, ج1, ص20 و21.

19. همان.

20. تفسير الميزان, ج1, ص41, چاپ اعلمى بيروت.

R A H A
04-23-2012, 05:50 PM
رهبران نور
http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7387









امامان سلام الله عليهم اجمعين ((قاده الامم))اند و تنها شايستگى آن را دارند كه امت ها را به سعادت برسانند چرا كه امامان نورند, امامان از زمره آنانند كه قرآن مى فرمايد: ((وجعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا لما صبروا وكانوا بآياتنا يوقنون))(24) و از آنها امامان (و پيشوايانى) برگزيديم كه به فرمان ما (مردم را) هدايت مى كردند به خاطر اين كه شكيبايى نمودند و به آيات ما يقين داشتند.))




در اين آيه شريفه ((صبر)) و ((يقين)) دو ويژگى از ويژگى هاى برجسته رهبران نور بيان شده است.




امام صادق(ع) از پدر خود امام باقر(ع) نقل فرموده است كه:


((الائمه فى كتاب الله امامان امام عدل و امام جور قال الله ((وجعلنا منهم ائمه يهدون بامرنا)) لا بامر الناس يقدمون امر الله قبل امرهم و حكم الله قبل حكمهم قال ((وجعلناهم ائمه يدعون الى النار))(25) يقدمون امرهم قبل امرالله و حكمهم قبل حكم الله و يإخذون باهوائهم خلافا لما فى كتاب الله)).(26)



امام در كتاب خدا بر دو قسم است:

امام عدل و امام ظلم, خداى تعالى مى فرمايد: ((وجعلناهم....)) يعنى از ميان آنان امامانى قرار داديم كه به امر ما هدايت مى كنند امر خدا و حكم او را بر امر و حكم خود مقدم مى دارند.


در مقابل فرمود: ((وجعلناهم ائمه يدعون الى النار)) اينها امر خود را بر امر و حكم خدا مقدم مى دارند و برخلاف آنچه در كتاب خدا وجود دارد, مطابق هواى نفس خودشان حكم مى كنند.




رهبران نور در اين جهان پيشاپيش پيروان خود هستند در آن جهان هم چنين است. رهبران نار هم در اين جهان جلودار پيروان خويش اند در قيامت هم پيشاپيش آنان به سوى جهنم حركت مى كنند.




فرعونى كه در دنيا پيشاپيش روى پيروانش حركت كرد و آنها را در امواج نيل غرق نمود , در قيامت نيز پيشاپيش آنها حركت مى كند و خود و آنها را وارد درياى آتش مى سازد ((يقدم قومه يوم القيامه فاوردهم النار;(27) پيشاپيش قومش در روز قيامت حركت مى كند و آنها را وارد دوزخ مى سازد.




اما امتى كه امامان معصوم سلام الله عليهم اجمعين را به پيشوايى برگزيد, آن چنان كه در اين جهان افتخار رهروى راه آنها را دارند, در آن جهان هم اين ((قاده الامم)) آنها را به سوى بهشت خواهند برد.












http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388


24. سوره سجده, آيه24.

25. سوره قصص, آيه41.

26. تفسير قمى, ج2, ص171, ذيل آيه 24 سجده, بحارالانوار, ج24, ص156.

27. سوره هود, آيه98.

R A H A
04-23-2012, 06:12 PM
در روايتى از حضرت امام صادق(ع) مى خوانيم:



((إلا تحمدون الله اذا كان يوم القيامه فدعا كل قوم الى من يتولونه و دعانا الى رسول الله و فزعتم الينا فالى اين ترون يذهب بكم؟ الى الجنه و رب الكعبه قالها ثلاثا)).(28)




آيا شما حمد وسپاس خدا را به جا نمىآوريد؟ هنگامى كه روز قيامت مى شود خداوند هر گروهى را با كسى كه ولايت او را پذيرفته مى خواند, ما را همراه پيامبر و شما را همراه ما, فكر مى كنيد شما را در اين حال به كجا مى برند؟ به خداى كعبه به سوى بهشت ((سه بار اين جمله را تكرار فرمود)).




آرى! امامان معصوم ((قاده الامم))اند كه با رهبرى الهى خود, انسان ها را به ساحل نجات و سعادت و سربلندى مى رسانند و تنها با پذيرش عملى امامت آنان است كه انسان به اين قله مى رسد.





اميد كه خداوند اين توفيق را به همه ما عنايت فرمايد.









ان شاءالله











http://www.askquran.ir/picture.php?albumid=957&pictureid=7388

28. تفسير مجمع البيان, ج6, ص316, ذيل آيه 72 سوره اسرإ