M.A.H.S.A
04-21-2012, 06:59 PM
http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1391/1/30/75732_945.jpg
برترین ها: بزرگكردن كودك دركل كار سختي است. تربيت كودك در هر سني شرايط مخصوص بهخود را دارد. تا زمان خردسالي و قبل از رفتن به دبستان معمولا تربيت او براي پدر و مادر سادهتر است چون هنوز كودك وارد اجتماع نشده است و با همسالانش ارتباط چنداني ندارد اما زماني كه كودك بزرگتر شده و به مدرسه ميرود مسائلش هم تغيير ميكند. در اين دوره اغلب هنوز كودك كاملا تحتتاثير والدينش است. اين نكته در كنار فوايد و نكات مثبتي كه دارد ميتواند گاه باعث مشكل هم بشود. اشتباهات والدين در اين سن ميتواند روي تربيت كودك كاملا تاثيرگذار باشد.
انكاركردن اضافه وزن كودكان
به غيراز پدر و مادرهايي كه چاق بودن فرزندشان را دوست دارند و تپل بودنش برايشان دوستداشتني است خيلي از والدين وقتي با چاق بودن فرزندشان مواجه ميشوند سعي ميكنند آن را انكار كرده و طبيعي قلمدادش كنند. بعضيها هم فكر ميكنند فرزندشان بزرگتر كه بشود از شر اين چاقي رها خواهد شد. بعضي هم با گفتن جملاتي شبيه اينكه فرزندم استخوانبندياش درشت است يا مدل بدنش اينطور است، سعي ميكنند اين چاقي را توجيه كنند؛ رفتاري كه به گفته كارشناسان كاملا اشتباه است. بسياري از تغييرات فيزيكي در بدن در همان سن دبستان اتفاق ميافتد و ميتواند تحتتاثير اين چاقي قرار بگيرد. بهتر است از همين سن به فرزندتان ورزش كردن و تغذيه سالم را آموزش دهيد. به خاطر بالا رفتن ميزان چاقي دوران كودكي امروزه بسياري از بيماريها مانند فشارخون، ديابت نوع 2 و بالا بودن چربي خون شيوع بيشتري پيدا كرده و حتي در كودكان هم ديده ميشوند. اگرچه آگاهي بيشتري در مورد چاقي كودكان وجود دارد اما همچنان والدين متوجه اين مشكلات و عوارض چاقي كودكان نيستند و سعي در انكار آن دارند. اگر فرزندتان اضافه وزن دارد سعي كنيد مراقب سايزش باشيد اما به هيچ وجه او را مواخذه نكنيد، مهمترين نكته براي كودك سلامتش است و سلامت رواني هم بايد مورد توجه والدين باشد. ممكن است برخورد اشتباه والدين با چاقي باعث ايجاد اختلالات تغذيهاي در كودك و بيماريهايي مانند بولميا يا آنوركسي شود. توجه داشتهباشيد به هيچ وجه كودك را تنها مخاطب قرار ندهيد و سعي كنيد هر برنامهاي كه براي مقابله با چاقي داريد براي همه خانواده درنظر بگيريد تا كودك احساس تنهايي نكند و سبك زندگي خانواده هم يكدست و سالم باشد.
مراقب گفتار خود نيستند
خيلي از والدين نه حواسشان به چيزهايي كه ميگويند هست و نه نحوه گفتن آن را به خاطر دارند، درحاليكه كودك همه اين حرفها را ميشنود و به خاطر ميسپارد. خيلي از اوقات والدين فكر ميكنند درحال كمك كردن به كودك و آموزش او هستند اما در واقع بيشتر دارند به او انتقاد ميكنند يا به رفتارهايش نق ميزنند. كاملا مراقب باشيد كه چه چيزي را بايد و چطور به كودك بگوييد. در مواقع لزوم در كنار امر و نهيها و گوشزد كردن انتقادات، حتما در زمان انجام كارهاي مثبت كودك، او را تشويق كنيد و علت اين تشويق را به او بگوييد تا كودك متوجه شود شما به چه علت از او راضي هستيد. فقط زماني كودك را تشويق كنيد كه واقعا به كاري كه او انجام داده است اعتقادي نداريد. كودك تصنعي بودن آن را ميفهمد و ارزش تشويق برايش از بين ميرود. حواستان باشد كه كودك را بيش از حد هم تشويق نكنيد. ممكن است كودك فكر كند اين تشويقها خالصانه و واقعي نيست.
خودشان به حرفشان عمل نميكنند
بهترين روش براي اينكه فرزندتان ديگر به حرفهايتان گوش نكند اين است كه خودتان به چيزهايي كه ميگوييد عمل نكنيد.
ممكن است چند سال ديگر و با بزرگ شدن فرزندتان او شروع به انتقاد از شما كند و كارهايتان را قبول نداشته باشد اما در اين سن شما الگوي فرزندتان هستيد. فرقي نميكند كه حرفهايتان در مورد سيگار كشيدن باشد يا ورزش كردن يا حتي آرام بودن و استرس نداشتن، تا وقتي خودتان برخلاف توصيهتان رفتار ميكنيد نصيحت كردن هيچ فايدهاي ندارد و حتي ميتواند تاثير معكوس نيز داشته باشد و باعث شود تا فرزندتان ديگر بقيه حرفهايتان را هم جدي نگيرد.
بيشازحد برايش برنامهريزي ميكنند
والدين گاهي فراموش ميكنند فرزندشان چقدر توان و انرژي دارد. ممكن است او را با خودشان مقايسه كنند يا حتي بخواهند كارهايي كه خودشان دوست دارند يا آرزو داشتند در كودكي آنرا انجام ميدادند را فرزندشان انجام دهد. به همين دليل پيش ميآيد بچههايي را ببينيم كه مدام از اين كلاس درس به آن كلاس موسيقي و از اين باشگاه ورزشي به كلاس ورزشي ديگري در رفتوآمدند، علاوهبر اينها والدين كودك را مجبور ميكنند بعد از همه اين كلاسها، درسهاي مدرسه را هم با دقت بيشتري بخواند. انجام اين كارها ممكن است باعث زده شدن كودك شود و بيعلاقگي او را به اين فعاليتها بهدنبال داشته باشد. در سالهاي تحصيلي ابتدايي كودك هنوز علاقهمنديهايش را نشناخته است و استعداديابي كودك كار خوبي است اما به هيچوجه نبايد اينكار را با برنامهريزي بيش از حد و درگير كردن كودك بيشازاندازه توانش انجام داد. به خاطر داشته باشيد بچههاي مختلف استعدادهاي متفاوت دارند و قرار نيست كودك در همه رشتهها تبحر داشته باشد يا در همه كلاسهايي كه كودكان ديگر شركت ميكنند، شركت كند. تعادل را در مشغول نگه داشتن كودك همواره درنظر بگيريد و اجازه بدهيد تا كودك خودش هم در اين تصميمگيريها شركت و در برنامهريزي به شما كمك كند.
نگران مورد آزار قرار گرفتن فرزندشان نيستند
اينكه كودك در مدرسه توسط همسالانش مورد اذيت واقع شود گاه ممكن است از چشم والدين مخفي بماند. در بسياري از موارد هم والدين اين مسئله را يك مشكل كودكانه ميدانند كه بهتر است بين خود آنها حل شود و نيازي به دخالت بزرگترها ندارد، درحاليكه اينطور نيست. اذيت كردن در بين بچههاي دبستاني بسيار شايع است و اين مشكل ميتواند عوارضي را براي كودكي كه مورد ظلم يا اذيت واقع شده است، بهدنبال داشته باشد. دردهاي عجيب و استرس و همچنين ترس از حضور در مدرسه و بيعلاقگي به مدرسه شايعترين عوارض اين مشكل هستند. اگر فرزندتان از اين رفتارها شكايت داشت يا خودتان حس كرديد كه ممكن است در مدرسه توسط بقيه همكلاسيهايش اذيت شده باشد اصلا از اين موضوع ساده نگذريد. سعي كنيد حتما با مسئولان مدرسه تماس بگيريد و آنها را در جريان اين مشكل قرار دهيد. سعي كنيد بدون آنكه كودكتان حس كند وارد حريم خصوصياش شدهايد، روابط او را تحتنظر داشته باشيد و مراقب آسيبهايي كه به او وارد ميشود، باشيد.
براي حرف زدن درمورد بلوغ رودربايستي دارند
خوشتان بيايد يا نه، فرزندتان در حال بزرگ شدن است و بهزودي به دوران بلوغ خواهد رسيد. دوران بلوغ آغاز تغييرات روحي و بدني زيادي براي فرزندتان است كه اين تغييرات و آگاهي نداشتن فرزندتان در مورد آنها ميتواند باعث اضطراب، خجالت يا مشكلات ديگري شود. بهتر است به موقع در مورد اين تغييرات با او حرف بزنيد و راهنمايياش كنيد. ۱۰ تا ۱۱ سالگي بهترين سن براي حرف زدن درباره بلوغ است. بهتر است اين حرف زدن را به تاخير نيندازيد و بهتدريج و با بزرگ شدن فرزندتان با او در مورد بزرگ شدن و اتفاقات آن حرف بزنيد.
چكآپ تنها مخصوص بزرگسالان است
بسياري از والدين تا زماني كه فرزندشان علائم بيماري را نشان ندهد او را براي بررسي پيش پزشك نخواهند برد. بعد از دوران خردسالي و نوپايي كه واكسيناسيونها باعث معاينات منظم كودك ميشود در سنين دبستان اغلب والدين فكر ميكنند، فرزندشان به معاينه توسط پزشك احتياجي ندارد. درحاليكه در اين سنين ممكن است بيماريهايي بهوجود بيايد كه با مراجعه سالانه و منظم به پزشك ميتوان به موقع آنها را تشخيص داد و از پيشرفتشان پيشگيري كرد. رشد فرزندتان تا دوران بلوغ بايد توسط متخصص اطفال سالانه بررسي شود. تغذيه مناسب، توصيههاي سلامت و بررسي بيماريهاي مادرزادي كه در سنين بالاترخود را نشان ميدهند همه از نكاتي هستند كه در اين معاينات سالانه به آنها پرداخته ميشود. نكتهاي كه اغلب توسط والدين مورد غفلت قرار ميگيرد.
برترین ها: بزرگكردن كودك دركل كار سختي است. تربيت كودك در هر سني شرايط مخصوص بهخود را دارد. تا زمان خردسالي و قبل از رفتن به دبستان معمولا تربيت او براي پدر و مادر سادهتر است چون هنوز كودك وارد اجتماع نشده است و با همسالانش ارتباط چنداني ندارد اما زماني كه كودك بزرگتر شده و به مدرسه ميرود مسائلش هم تغيير ميكند. در اين دوره اغلب هنوز كودك كاملا تحتتاثير والدينش است. اين نكته در كنار فوايد و نكات مثبتي كه دارد ميتواند گاه باعث مشكل هم بشود. اشتباهات والدين در اين سن ميتواند روي تربيت كودك كاملا تاثيرگذار باشد.
انكاركردن اضافه وزن كودكان
به غيراز پدر و مادرهايي كه چاق بودن فرزندشان را دوست دارند و تپل بودنش برايشان دوستداشتني است خيلي از والدين وقتي با چاق بودن فرزندشان مواجه ميشوند سعي ميكنند آن را انكار كرده و طبيعي قلمدادش كنند. بعضيها هم فكر ميكنند فرزندشان بزرگتر كه بشود از شر اين چاقي رها خواهد شد. بعضي هم با گفتن جملاتي شبيه اينكه فرزندم استخوانبندياش درشت است يا مدل بدنش اينطور است، سعي ميكنند اين چاقي را توجيه كنند؛ رفتاري كه به گفته كارشناسان كاملا اشتباه است. بسياري از تغييرات فيزيكي در بدن در همان سن دبستان اتفاق ميافتد و ميتواند تحتتاثير اين چاقي قرار بگيرد. بهتر است از همين سن به فرزندتان ورزش كردن و تغذيه سالم را آموزش دهيد. به خاطر بالا رفتن ميزان چاقي دوران كودكي امروزه بسياري از بيماريها مانند فشارخون، ديابت نوع 2 و بالا بودن چربي خون شيوع بيشتري پيدا كرده و حتي در كودكان هم ديده ميشوند. اگرچه آگاهي بيشتري در مورد چاقي كودكان وجود دارد اما همچنان والدين متوجه اين مشكلات و عوارض چاقي كودكان نيستند و سعي در انكار آن دارند. اگر فرزندتان اضافه وزن دارد سعي كنيد مراقب سايزش باشيد اما به هيچ وجه او را مواخذه نكنيد، مهمترين نكته براي كودك سلامتش است و سلامت رواني هم بايد مورد توجه والدين باشد. ممكن است برخورد اشتباه والدين با چاقي باعث ايجاد اختلالات تغذيهاي در كودك و بيماريهايي مانند بولميا يا آنوركسي شود. توجه داشتهباشيد به هيچ وجه كودك را تنها مخاطب قرار ندهيد و سعي كنيد هر برنامهاي كه براي مقابله با چاقي داريد براي همه خانواده درنظر بگيريد تا كودك احساس تنهايي نكند و سبك زندگي خانواده هم يكدست و سالم باشد.
مراقب گفتار خود نيستند
خيلي از والدين نه حواسشان به چيزهايي كه ميگويند هست و نه نحوه گفتن آن را به خاطر دارند، درحاليكه كودك همه اين حرفها را ميشنود و به خاطر ميسپارد. خيلي از اوقات والدين فكر ميكنند درحال كمك كردن به كودك و آموزش او هستند اما در واقع بيشتر دارند به او انتقاد ميكنند يا به رفتارهايش نق ميزنند. كاملا مراقب باشيد كه چه چيزي را بايد و چطور به كودك بگوييد. در مواقع لزوم در كنار امر و نهيها و گوشزد كردن انتقادات، حتما در زمان انجام كارهاي مثبت كودك، او را تشويق كنيد و علت اين تشويق را به او بگوييد تا كودك متوجه شود شما به چه علت از او راضي هستيد. فقط زماني كودك را تشويق كنيد كه واقعا به كاري كه او انجام داده است اعتقادي نداريد. كودك تصنعي بودن آن را ميفهمد و ارزش تشويق برايش از بين ميرود. حواستان باشد كه كودك را بيش از حد هم تشويق نكنيد. ممكن است كودك فكر كند اين تشويقها خالصانه و واقعي نيست.
خودشان به حرفشان عمل نميكنند
بهترين روش براي اينكه فرزندتان ديگر به حرفهايتان گوش نكند اين است كه خودتان به چيزهايي كه ميگوييد عمل نكنيد.
ممكن است چند سال ديگر و با بزرگ شدن فرزندتان او شروع به انتقاد از شما كند و كارهايتان را قبول نداشته باشد اما در اين سن شما الگوي فرزندتان هستيد. فرقي نميكند كه حرفهايتان در مورد سيگار كشيدن باشد يا ورزش كردن يا حتي آرام بودن و استرس نداشتن، تا وقتي خودتان برخلاف توصيهتان رفتار ميكنيد نصيحت كردن هيچ فايدهاي ندارد و حتي ميتواند تاثير معكوس نيز داشته باشد و باعث شود تا فرزندتان ديگر بقيه حرفهايتان را هم جدي نگيرد.
بيشازحد برايش برنامهريزي ميكنند
والدين گاهي فراموش ميكنند فرزندشان چقدر توان و انرژي دارد. ممكن است او را با خودشان مقايسه كنند يا حتي بخواهند كارهايي كه خودشان دوست دارند يا آرزو داشتند در كودكي آنرا انجام ميدادند را فرزندشان انجام دهد. به همين دليل پيش ميآيد بچههايي را ببينيم كه مدام از اين كلاس درس به آن كلاس موسيقي و از اين باشگاه ورزشي به كلاس ورزشي ديگري در رفتوآمدند، علاوهبر اينها والدين كودك را مجبور ميكنند بعد از همه اين كلاسها، درسهاي مدرسه را هم با دقت بيشتري بخواند. انجام اين كارها ممكن است باعث زده شدن كودك شود و بيعلاقگي او را به اين فعاليتها بهدنبال داشته باشد. در سالهاي تحصيلي ابتدايي كودك هنوز علاقهمنديهايش را نشناخته است و استعداديابي كودك كار خوبي است اما به هيچوجه نبايد اينكار را با برنامهريزي بيش از حد و درگير كردن كودك بيشازاندازه توانش انجام داد. به خاطر داشته باشيد بچههاي مختلف استعدادهاي متفاوت دارند و قرار نيست كودك در همه رشتهها تبحر داشته باشد يا در همه كلاسهايي كه كودكان ديگر شركت ميكنند، شركت كند. تعادل را در مشغول نگه داشتن كودك همواره درنظر بگيريد و اجازه بدهيد تا كودك خودش هم در اين تصميمگيريها شركت و در برنامهريزي به شما كمك كند.
نگران مورد آزار قرار گرفتن فرزندشان نيستند
اينكه كودك در مدرسه توسط همسالانش مورد اذيت واقع شود گاه ممكن است از چشم والدين مخفي بماند. در بسياري از موارد هم والدين اين مسئله را يك مشكل كودكانه ميدانند كه بهتر است بين خود آنها حل شود و نيازي به دخالت بزرگترها ندارد، درحاليكه اينطور نيست. اذيت كردن در بين بچههاي دبستاني بسيار شايع است و اين مشكل ميتواند عوارضي را براي كودكي كه مورد ظلم يا اذيت واقع شده است، بهدنبال داشته باشد. دردهاي عجيب و استرس و همچنين ترس از حضور در مدرسه و بيعلاقگي به مدرسه شايعترين عوارض اين مشكل هستند. اگر فرزندتان از اين رفتارها شكايت داشت يا خودتان حس كرديد كه ممكن است در مدرسه توسط بقيه همكلاسيهايش اذيت شده باشد اصلا از اين موضوع ساده نگذريد. سعي كنيد حتما با مسئولان مدرسه تماس بگيريد و آنها را در جريان اين مشكل قرار دهيد. سعي كنيد بدون آنكه كودكتان حس كند وارد حريم خصوصياش شدهايد، روابط او را تحتنظر داشته باشيد و مراقب آسيبهايي كه به او وارد ميشود، باشيد.
براي حرف زدن درمورد بلوغ رودربايستي دارند
خوشتان بيايد يا نه، فرزندتان در حال بزرگ شدن است و بهزودي به دوران بلوغ خواهد رسيد. دوران بلوغ آغاز تغييرات روحي و بدني زيادي براي فرزندتان است كه اين تغييرات و آگاهي نداشتن فرزندتان در مورد آنها ميتواند باعث اضطراب، خجالت يا مشكلات ديگري شود. بهتر است به موقع در مورد اين تغييرات با او حرف بزنيد و راهنمايياش كنيد. ۱۰ تا ۱۱ سالگي بهترين سن براي حرف زدن درباره بلوغ است. بهتر است اين حرف زدن را به تاخير نيندازيد و بهتدريج و با بزرگ شدن فرزندتان با او در مورد بزرگ شدن و اتفاقات آن حرف بزنيد.
چكآپ تنها مخصوص بزرگسالان است
بسياري از والدين تا زماني كه فرزندشان علائم بيماري را نشان ندهد او را براي بررسي پيش پزشك نخواهند برد. بعد از دوران خردسالي و نوپايي كه واكسيناسيونها باعث معاينات منظم كودك ميشود در سنين دبستان اغلب والدين فكر ميكنند، فرزندشان به معاينه توسط پزشك احتياجي ندارد. درحاليكه در اين سنين ممكن است بيماريهايي بهوجود بيايد كه با مراجعه سالانه و منظم به پزشك ميتوان به موقع آنها را تشخيص داد و از پيشرفتشان پيشگيري كرد. رشد فرزندتان تا دوران بلوغ بايد توسط متخصص اطفال سالانه بررسي شود. تغذيه مناسب، توصيههاي سلامت و بررسي بيماريهاي مادرزادي كه در سنين بالاترخود را نشان ميدهند همه از نكاتي هستند كه در اين معاينات سالانه به آنها پرداخته ميشود. نكتهاي كه اغلب توسط والدين مورد غفلت قرار ميگيرد.