PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چطور شکست عشقی خود را فراموش کنیم؟



s.rozekabood
04-16-2012, 09:52 PM
هميشه جدايي و پايان يك رابطه مي تواند آسيب هاي فراواني داشته باشد به خصوص اگر فرد غافلگير شود و نداند در چنين موقعيتي بايد چگونه برخورد كرد، شايد براي خيلي ازخانم ها و آقايان جوان بعد از دوران آشنايي پيش از ازدواج و نامزدي جدايي و پايان رابطه بسيار مشكل باشد.به نقل از مجله ایده آل ، سلما كار راحتي نيست ولي مي توان با يك نگاه واقع بينانه و بدون آسيب رواني زياد زندگي جديدي را آغاز كرد.همه چيز را نمي توان فراموش كردنبايد انتظار داشت كه بتوان همه چيز را فراموش كرد. بسيار پيش مي آيد كه نمي توانيم خيلي از چيزها را فراموش كنيم به خصوص اگر خاطرات خوبي با آن فرد داشته باشيد. به هر صورت بخشي از آن خاطرات هميشه همراه ما خواهد بود.براي رها شدن از گذشته بايد ياد بگيريد كه ذهن را مديريت كنيد و هرلحظه نسبت به خودتان آگاه باشيد و نگذاريد ذهن هرگاه كه خواست به گذشته سفر كند. اگر دقت كرده باشيد بيشتر اوقات ذهن يا در گذشته سير مي كند يا در آينده و كمتر پيش مي آيد كه ذهن به همان زمان حال فكر كند.اما چگونه مي توان ذهن را به زمان حال آورد؟ بايد اول ياد بگيريد ذهن تان را ببينيد و حواس تان باشد الان ذهن تان در كجاست؟ ذهن مثل كودكي بازيگوش مرتب بين گذشته و آينده گردش مي كند، با آموختن روش هاي بدست گرفتن افسار ذهن مي توانيد مانع سفر آن به گذشته هاي نامطلوب شويد.دستور ايست دهيداين روش را روش ايست ذهني مي نامم، يعني لازم است خيلي محكم و مقتدر به ذهن تان ايست بدهيد تا نتواند به هركجا خواست برود. شايد براي همه ما پيش آمده باشد كه هنگام تماشاي تلويزيون يا در تاكسي يا... يك دفعه ذهن به سمت موضوعي در گذشته منحرف مي شود و براي دقايقي يا ساعاتي يا حتي چند روز كنترل ذهن از دست مي رود. در حقيقت اگر آگاه نباشيد و نبينيد كه ذهن تان در حال سفر به گذشته است نمي توانيد جلوي آن را بگيريد اما اگر حواس تان باشد به محض اين كه ذهن بخواهد به گذشته سفر كند به آن يك ايست محكم مي دهيد و از پيشروي آن جلوگيري مي كنيد. مي توانيد به خود بگوييد: «ساكت، ديگر نمي خواهم بيشتر فكر كنم! ياهيس» يا در ذهن مان روي اين فكرها ضربدر بزنيم و جلوي آن ها را بگيريم.چطور ذهن تان را خالي كنيدگاهي هم پيش مي آيد كه ذهن ما آنقدر ازوقايع گذشته و اتفاقات پيش آمده پر است كه انگار ظرف ذهن پرشده و در حال لبريز شدن است و مرتب وقايع در ذهن مرور مي شود و نمي توان به موضوع ديگري فكر كرد. ذهن تا حد معيني گنجايش دارد و بايد به نوعي از افكار نامطلوب و دوست نداشتني خالي شود. بهترين كار در اين زمان نوشتن است، كافي است هرچه در ذهن داريد بدون هيچ گونه انتخابي روي كاغذ بياوريد و هيچ چيزي را جا نيندازيد، بايد كاملا بدون سانسور و صادقانه بنويسيد تا ذهن كاملا تخليه شود. بعد وقتي ذهن كاملا خالي شد، آن كاغذها را دور بيندازيد يا حتي بسوزانيد.ازاول به جدايي هم فكر كنيدوقتي در مراحل آشنايي پيش از ازدواج يا دوران نامزدي هستيد بايد از ابتدا هر 2 باهم اين توافق را داشته باشيد كه ممكن است اين رابطه به دلايل مختلف از جمله تفاوت خانواده ها يا تفاهم نداشتن يا. . . به سرانجام نرسد. در حقيقت بهتر است زوجين قبل از ازدواج با هم اين موضوع را روشن كنند كه قرار است مدتي را مثلا 6 ماه براي بدست آوردن شناخت باهم باشند تا تصميم بگيرند كه براي هم مناسب هستند يا نه! به همين دليل از ابتدا به هم وابسته نشويد. علاوه بر اين، براي پيشگيري از وابستگي از همان ابتدا هر روز و هر ساعت با هم صحبت نكنيد تا مبادا به فضاي احساسي وارد شويد. هرچقدر بيشتر به شناخت رسيديد كم كم رابطه را بيشتر كرده و احساسات را وارد رابطه كنيد.اول شناخت، بعد احساساتحواس تان باشد كه براي پيشگيري از آسيب روحي در اين مدت آشنايي مثلا 6 ماه بايد شناخت تان جلوتر از احساس تان حركت كند، اگر احساسات زودتر از شناخت پيش برود ممكن است زود به هم وابسته شويد و ديگر دل كندن به اين آساني ها نباشد ونتوان نه گفت. در دوران نامزدي و آشنايي پيش از ازدواج هميشه اين خطر وجود دارد كه بين طرفين وابستگي به وجود بيايد. من هميشه به مراجعانم توصيه مي كنم، دريچه هاي احساس تان را زود به روي هم باز نكنيد و بعد از چند ماه كم كم از نظر احساس نزديك شويد.صادق باشيداگر به هر دليلي در دوران آشنايي قبل از ازدواج و نامزدي به اين نتيجه رسيديد كه به طرف مقابل نه بگوييد، در اين مواقع توصيه مي كنيم حتما با طرف مقابل صادق باشيد. بهتر است شما با يك خاطره خوب از هم جدا شويد، بايد به اين بلوغ برسيد كه حتما لازم نيست جدايي با دعوا و دلخوري و حرف هاي آزاردهنده و... باشد، مي توان خيلي آرام و با آرامش از هم جدا شد به خصوص اگر همان اول به اين توافق رسيده باشيد و از ابتدا آگاه باشيد كه ممكن است از هم جدا شويد. در واقع هر كدام از شما حق داريد بدانيد چرا اين رابطه نبايد ادامه پيدا كند و همچنين شما بتوانيد با خود كنار بياييد.توافق هاي بعد از جداييقبل از جدايي بهتر است با خاطره اي خوش با هم توافق هايي كنيد، مثلا اين كه ديگر با هم تماس نگيريد يا اگر وسايلي ردوبدل يا هديه شده به هم برگردانيد تا هم دوباره خاطرات را يادآوري نكند و هم ديگر بهانه اي براي تماس مجدد نداشته باشيد. يعني از همان ابتدا همه چيزها را آرام آرام از خود جدا كنيد.با اقتدار «نه» بگوييداگر در دوران آشنايي يا نامزدي وابستگي به وجود آمده باشد، جدايي مشكل مي شود و حتي گاهي اتفاقات ناگواري مثل افسردگي و حتي خودكشي هم پيش مي آيد. هنگام جدايي نبايد تنها به فكر خود باشيم بلكه بايد حواس مان به حال و هواي طرف مقابل هم باشد چون وقتي وارد رابطه اي مي شويم ديگر تنها خودمان نيستيم بلكه مسئول طرف مقابل هم هستيم و نبايد كاري كنيم كه به او آسيبي برسد. اگر قطع يك دفعه اي رابطه ممكن است به او آسيب برساند، در اين جور مواقع پيشنهاد مي شود به تدريج رابطه كم شود. مثلا اگر 3 روز در هفته با هم صحبت مي كرديد حال آن را به يك روز در هفته تبديل كنيد تا آرام آرام طرف مقابل براي جدايي آماده شود. حواس تان باشد در اين مواقع از موضع قدرت وارد نشويد مبادا حرف هاي نابجا بزنيد و احساس طرف مقابل را زير سوال ببريد، مهم اين است كه شما هنگام جدايي رفتاري انساني داشته باشيد.زمان و اقتدار به همراه هم كمك مي كنند تا بتوانيد وابستگي طرف مقابل را كم كنيد. اگر او ببيندمرتب و مداوم و با اقتدار شما به او «نه» مي گوييد و او هر راهي را امتحان مي كند ولي باز هم نه مي شنود، كم كم كنار مي آيد كه از شما دل ببرد.3ماه زمان نياز داريدوقتي ماشيني با سرعت زياد در حال حركت است، هنگام ايستادن يك خط ترمزي روي زمين به وجود مي آيد، رابطه نيز چنين است. بعد از پايان رابطه مدت زماني طول مي كشد كه شرايط دوباره عادي شود. اين زمان در درجه اول بستگي به ميزان پذيرش شما دارد و بعد باتوجه به راه هايي كه براي مديريت ذهن تان انتخاب كرده ايد مي تواند اين زمان طولاني تر يا كوتاه تر باشد. معمولا 2 تا 3 ماه زمان مي برد كه فرد بتواند خود را با شرايط جديد وفق دهد، اصولا مي گويند، تغييرات رواني بعد از 3 ماه خودش را نشان مي دهد، البته اين زمان در آدم هاي مختلف مي تواند كمتر يا بيشتر باشد.فردا سخت تر از امروز استاگر در دوران آشنايي به شناختي از طرف مقابل رسيده ايد و مي دانيد بايد رابطه را قطع كنيد ولي به دليل وابستگي اين كار براي تان راحت نيست با خود بينديشيد كه اگر امروز اين كار نكنيد ممكن است يك ماه ديگر يا يك سال يا حتي 5 سال ديگر با وضعيت بدتري جدا شويد، پس هرچه زودتر اين اتفاق بيفتد بهتر است. بايد اين بلوغ را در خود به وجود بياوريد كه خيلي اوقات اتفاقات زندگي مطابق خواسته شما پيش نخواهد رفت و زمان هايي نمي توانيد به خواسته هاي تان برسيد. اگر چنين تحملي را در خود به وجود بياوريد و از همان اول به خود بقبولانيد كه ممكن است در پايان آشنايي از هم جدا شويد ديگر از جدايي ضربه سنگيني نخواهيد خورد. بنابراين براي جدايي بايد اول در ذهن تان تصور كنيد كه اگر امروز جدا نشويد سال ديگر جدايي براي تان دشوارتر نخواهد بود؟ بعد بايد سعي كنيد جلوي خودتان را بگيرد و مشغول كارها و فعاليت هايي شويد كه كامل ذهن شما را به خود مشغول مي كند.انرژي تان را تخليه كنيداگر در دوران جدايي فقط در خانه يا تنها باشيد و هيچ كاري هم براي انجام دادن نداشته باشيد مسلما اذيت خواهيد شد. تمام ذهن شما آدمي است كه او را ترك كرده ايد و مدام در وسوسه زنگ زدن و ارتباط با او هستيد، پس بايد خودتان را مشغول كرده و دورتان را شلوغ كنيد، خود را در روابط اجتماعي و در بين دوستان تان قرار دهيد، به كارها و فعاليت هاي موردعلاقه تان مشغول شويد تا انرژي شما را به سمت ديگر ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعي انرژي است كه به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است پس شما بايد اين انرژي را به سمت ديگري چون ورزش كردن، علاقه هاي شخصي، سفر و. . . منحرف كنيد، گرچه ممكن است صددر صد فراموش نكنيد اما مسلما احساس بهتري پيدا خواهيد كرد.از يك رابطه وارد رابطه نامزدي جديد نشويدگاهي پيش مي آيد بعد از جدايي از نامزدي قبلي بلافاصله موقعيت ازدواج ديگري پيش مي آيد. آيا در چنين مواقعي ازدواج مي تواند به فراموشي نامزد قبلي كمك كند؟ مثلا فرض كنيد در رابطه قبلي نامزدتان احترام چنداني براي شما قائل نبود، حالا در رابطه جديد شما به محض ديدن كوچك ترين احترامي جذب مي شويد و به فاكتورهاي ديگر توجه اي نمي كنيد و تنها نداشته هاي رابطه قبلي را در رابطه جديد جست وجو مي كنيد. حواس تان باشد شما نبايد از رابطه قبلي فرار كنيد و تنها منتظر باشيد بدون فكر به فرد ديگري وابسته شويد. به همين دليل پيشنهاد مي كنيم بعد از قطع رابطه نامزدي تا چند ماهي نامزدي جديدي را آغاز نكنيد، بهتر است كمي صبر كنيد تا خودتان را پيدا كنيد و بعد در يك رابطه جديد قرار بگيريد چون در اينجا احتمال اشتباهاتي به وجود مي آيد كه مي تواند براي تان سنگين تمام شود.با كسي حرف بزنيدگاهي بعد از جدايي آنقدر فرد تحت فشار قرار مي گيرد كه بد نيست با يك مشاور صحبت كند چون شايد مشاور بتواند به او كمك كند تا از فضاي وابستگي بيرون بيايد چون گاهي مشاور به تحليل هايي از دوران كودكي و شخصيت فرد مي رسد كه مي تواند بسيار كمك كننده باشد، از طرف ديگر فضاي حمايتي جلسات مشاوره مي تواند كمك بيشتري هم بكند اما اگر هم فرد چندان تمايل ندارد از يك مشاور كمك بگيرد مي تواند احساساتش را با يك دوست صميمي يا يكي از اعضاي خانواده يا. . . در ميان بگذارد همين بيان احساسات و گفت وگو مي تواند بسيار كمك كننده باشد و همچنين خود حرف زدن مي تواند بسياري از استرس ها و فشارها را از بين ببرد. البته خودتان درذهن تان بايد به اين پذيرش رسيده باشيد كه قطع اين رابطه به نفع تان بوده است، در اين حالت ديگران نيز با حمايت شان به شما كمك بيشتري مي كنند.به دنبال تغيير باشيدبعد از جدايي هرگونه تغيير محيطي مي تواند به شما كمك كند، مثلا سفر يا خريد وسيله اي تازه يا... مثلا اگر از مدت ها پيش مي خواستيد ميز تازه اي براي خود بخريد، حالا همان خريد مي تواند كمك كننده باشد. به سراغ كارهايي برويد كه مدت هاست انجام نداده ايد و انجام آن ها مي تواند حس هاي جديدي را در شما ايجاد كند، مثلا مي توانيد به سراغ كلاس هاي موسيقي يا سازي كه مدت هاست آن را دوست داريد برويد يا آموختن يك زبان تازه يا... برويد تا حسابي مشغول شويد. در واقع به دنبال فعاليت جديدي باشيد كه تا به حال به آن نپرداخته ايد و مي تواند بسياري از انرژي هاي تان را تخليه كند و ديگر فرصت نكنيد به چيزي فكر كنيد.نگران حرف مردم نباشيدمتاسفانه آدم ها متوجه نيستند كه وقتي به حرف ديگران اهميت زيادي مي دهند در واقع خود را تبديل به عروسكي مي كنند كه نخ هايش در دست ديگران است، چون بايد خود را شبيه حرف ديگران كنند. ما يك بار بيشتر به دنيا نمي آييم و فرصت كمي هم در اختيار داريم، در اين فرصت كوتاه قرار نيست طبق گفته ديگران زندگي كنيم چون در اين صورت مسلما زندگي خود را باخته ايم. آدم هايي كه از كمبود خودباوري و اعتماد به نفس رنج مي برند و تاييد دروني ندارند معمولا در بيرون و در حرف هاي ديگران به دنبال تاييد هستند و منتظرند تا ببينند ديگران چه چيزي مي گويند تا عمل كنند. اگر بتوانيد خودتان تاييد را به خود بدهيد ديگر نيازي به حرف ديگران نداريد. فرض كنيد در دوران نامزدي به دليل حرف مردم از طرف تان جدا نشديد ولي بعد از 10 سال دچار مشكلات زيادي شديد اما در اين موقعيت شما تنهاي تنها هستيد و هيچ كدام از آن هايي كه قبلا شما به دليل حرف هاي شان جدا نشديد حالا حمايت تان نمي كنند و شما در اوج مسائل و مشكلات تان تنها مانده ايد. بايد بدانيد مردم حرف هاي زياد مي زنند و شما بايد فقط به حرف هاي خودتان گوش كنيد، شما بايد جايي در زندگي تان تصميم بگيريد كه فقط خودتان باشيد؛ بدون نقاب، بدون فيلم بازي كردن و... .