PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : «درياقلي» ركاب زد تا آبادان سقوط نکند!



!INFERNAL
09-27-2010, 02:57 PM
اگر هشیاری، عزم و دلیری این مرد گمنام که چند روز بعد به شهادت رسید، نبود، کسی نمی‌داند چه رخدادهای تلخی پیش می‌آمد و سرانجام چه سرنوشتی برای مردم ایران ـ و حتی منطقه ـ رقم می‌خورد! دست کم این بود که آبادان با تلفاتی سنگین سقوط می‌کرد و باز پس گرفتنش نیازمند نبردهایی خونین تر و پرهزینه تر از فتح خرمشهر بود! جا دارد آنها که گذشته را به ارزانی می‌فروشند و به سادگی نفی می‌کنند، بدانند که اگر این شهیدان گمنام نبودند...
سرويس دفاع مقدس ـ دشمن تا دندان مسلح به سمت آبادان پيشروي مي كرد و از اين هجوم گسترده كسي آگاهی نداشت. در اين ميان، يك جوان ساده به نام درياقلي متوجه اين قضيه مي شود و با دوچرخه كهنه اش چند كيلومتر ركاب مي زند تا خبر اين هجوم گسترده را به آگاهی مدافعان شهر برساند... .

به گزارش خبرنگار «تابناک»، به مناسبت پنجم مهر، سالروز شكست حصر آبادان، بجاست از درياقلي سوراني يادی شود و اينكه مزار اين جوانمرد بزرگ در قطعه اموات! بهشت زهرا(س) به خاك سپرده شده است.



http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70068_203.jpg

پوستري كه در سال هاي خيلي دور براي درياقلي سوراني تهيه شده بود


«دریاقلی» اوراق فروشی بود در گوشه ای از «کوی ذوالفقاری» آبادان و در گورستانی از اتومبیل های فرسوده زندگی می‌کرد. در ماه های آغاز جنگ، آبادان در محاصره نیروهای دشمن بود و در کوران اختلافات داخلی جناح های سیاسی و آشفتگی های ماه های آغاز جنگ در آستانه سقوط قرار داشت، تقدیر این بود که هنگامی که دشمن، غافلگیرانه از رودخانه بهمنشیر گذشته و وارد آبادان شده بود، تنها دریاقلی متوجه حضور و نیت شوم دشمن بشود.

دریاقلی در آن شب پاییزی آبان ماه 1359 با شجاعت و عزمی شگفت، مسافتی 9 کیلومتری را با وجود حضور دیدبانان دشمن و خطرات موجود با دوچرخه کهنه خودش پشت سر گذاشت تا این خبر را به مدافعان شهر برساند و پس از آن بود که با حضور رزمندگان و مردم شهر، دشمن به آن سوی بهمنشیر رانده شد یا تن به مرگ و اسارت داد تا حماسه‌ای بزرگ پدید آمد.

اگر هشیاری، عزم و دلیری این مرد گمنام که چند روز بعد به شهادت رسید، نبود، کسی نمی‌داند چه رخدادهای تلخی پیش می‌آمد و سرانجام چه سرنوشتی برای مردم ایران ـ و حتی منطقه ـ رقم می‌خورد! دست کم این بود که آبادان با تلفاتی سنگین سقوط می‌کرد و باز پس گرفتنش نیازمند نبردهایی خونین تر و پرهزینه تر از فتح خرمشهر بود! جا دارد آنها که گذشته را به ارزانی می‌فروشند و به سادگی نفی می‌کنند، بدانند که اگر این شهیدان گمنام نبودند، آنها امروز چیز چشمگیری برای معامله کردن و فروختن نداشتند!



http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70069_382.jpg
يادبود شهيد درياقلي سوراني در آبادان




http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70070_159.jpg


مزار شهید دریاقلی سورانی در میان قطعه اموات بهشت زهرای تهران!

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70071_845.jpg


http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70072_626.jpg
http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1389/7/4/70071_845.jpg






شعري از استاد محمدرضا تركي كه براي شهيد درياقلي سروده شده:

آن سوی نخل ها پُر سرباز دشمن است
این شهر ِ در محاصره، شهر تو و من است
دشمن نفوذ کرده و این شهر بی پناه
اینک به زیر چکمهّ ناپاک دشمن است
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو
چشم انتظار همت تو دین و میهن است
ای مرد اهل درد، بنازم به غیرتت
این خانه‌ها هنوز پر از کودک و زن است
فردا ـ اگر درنگ کنی ـ کوچه‌های شهر
میدان جنگ تن به تن و تانک با تن است
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا
تکلیف شهر خاطره‌های تو روشن است!
دریاقلی! رکاب بزن گرچه سهم تو
از این دیار، ترکش و یک مشت آهن است
دریاقلی! به وسعت دریاست نام تو
تاریخ در تلفظ نام تو الکن است
هی مرد ِ مرد از نفس افتاده‌ای مگر؟!
همپای مرگ، کار تو امشب دویدن است
چون موجها به دامن ساحل نمی‌خزی
دریایی و طریقت دریا تپیدن است.