!INFERNAL
09-27-2010, 02:33 PM
بین الملل - فرضیاتی درباره این اقدام افراطیون آمریکایی مطرح شده که یکی از آنها بازگرداندن جمهوریخواهان به قدرت بوده است. خبر در گفتوگو با حسین علایی به بررسی ریشهها و دلایل این اقدام موهن پرداخته است.
http://khabar.khabaronline.ir/images/position1/2010/9/10-4-20-15341203.jpg
زهرا خدایی: اهانت به قرآن که دو هفته پیش در چند ایالت آمریکا رخ داد جدای از جریحهدار کردن احساسات و عقاید مسلمانان در گوشه و کنار جهان و همچنین تبعات منفی داخلی و خارجی این اقدام برای آمریکا این واقعیات را به اذهان متبادر ساخت که تا زمانی که آمریکا به سیاستهای جنگطلبانه خود در عراق و افغانستان ادامه میدهد،همچنان باید شاهد رشد گرایشات و تفکرات تروریستی بود. فرضیاتی درباره این اقدام افراطیون آمریکایی مطرح شده که یکی از آنها بازگرداندن جمهوری خواهان به قدرت بوده است. خبر در گفتگو با حسین علایی به بررسی ریشهها و دلایل این اقدام موهن پرداخته است.
ریشه قرآنسوزی در آمریکا را باید در کجا جستجو کرد؟ به اختلاف دیرینه و تاریخی مسلمانان و مسیحی ها که در برههای جنگهای صلیبی را به دنبال داشت؟ یا اینکه این بار تنها در سالگرد 11 سپتامبر و به دلیل ساخت یک مرکز فرهنگی مسلمانان اتفاق افتاد؟
از حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا دولت این کشور تلاش کرد که ریشه این حادثه را در میان مسلمانان و به خصوص در خاورمیانه جستجو کند. دقیقا از همان زمان شرایط نامساعدی علیه مسلمانان و سپس آرامآرام علیه تفکر اسلامی در جهان غرب به ویژه آمریکا به راه افتاد و دولتمردان این کشور به صورت آشکارا اعلام کردند که علت ظهور و بروز گروههای تروریستی همانند القاعده، تفکرات اسلامی است. از آنجایی که القاعده مسبب بسیاری از عملیاتهای تروریستی در جهان اسلام و همچنین حمله به برجهای دوقلو بود،آمریکا این ادعا را مطرح کرد که به دلیل تکیه مسلمانان به قرآن و وجود آیات جهاد و قتال چنین گروههایی تشکیل و علمیاتهایی را انجام میدهند.غافل از اینکه القاعده گروهی بود که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی از سوی آمریکا کمک مالی و تسلیحاتی میشدند تا با نیروهای شوروی مبارزه کنند. در آن مقطع آمریکا این گروهها را مجاهد و مبارزانی میخواند که علیه کفر و الحاد شوروی میجنگند. ولی زمانی که همین گروه در برابر آمریکا قرار گرفت،دولت آمریکا ریشه تفکر آنها را به وجود آیات قرآن -که به تحلیل آنها مبنای تولید خشونت است- منتسب کرد.
آیا از همان ابتدا تلاشی برای مقابله با این تفکر صورت گرفت؟
از همان زمان دولت آمریکا به کشورهای عربی حامی منافعش همانند عربستان فشار آورد که کتابهای درسی را مورد بازنگری و آیاتی از قرآن که در زمینه جهاد است از کتابهای درسی حذف شود. زمانی که آمریکا افغانستان را به اشغال خود درآورد،تلاش کرد تا در کتابهای درسی به این مسئله توجه شود تا در تحلیل قرآن و در تدریس معارف اسلامی موضوعات جهاد و آیات قتال حذف شود. حتی ایران در سالهای اول اعلام آمادگی کرده بود که کتابهای درسی را برای افغانستان بفرستد و یا کتابها در ایران چاپ شود، ولی آمریکاییها به دولت افغانستان اجازه ندادند و تلاش کردند که کتابهای درسی را در آمریکا تدوین و منتشر کنند و در اختیار افغانها قرار بدهند.
واکنش القاعده چه بود؟
بعد از اینکه آمریکا، افغانستان و عراق را اشغال کرد، این گروه تمام تلاش خود را بر منازعات فرقهای قرار داده و سعی کرد تا جنگ شیعه و سنی به راه بیندازد. بر همین اساس طرفداران آنها دهها هزار نفر از مسلمانان مخالف خود را با عملیاتهای انتحاری در عراق و افغانستان قربانی کردند..
به عبارتی آمریکا تلاش کرد بعد از 11 سپتامبر ریشه تفکرات تروریستی را قرآن معرفی کند؟
بله. پس از 11 سپتامپر تاکنون فضای اسلامستیزی در آمریکا و جهان غرب توسعه یافته و سیاستمداران و اصحاب مطبوعات و فرهنگ در آمریکا تلاش کردند که عامل بروز و ظهور گروههای تروریستی را تفکر قرآنی و تفکر اسلامی قرار بدهند. در حالیکه در جهان اسلام بسیاری از مسلمانان معتقد به انحراف در تفکر القاعده بوده و هستند و حتی در آن زمان که طالبان و القاعده افغانستان را در اختیار داشتند،ایران به صورت مشخص بارها اعلام کرده بود که این گروه برای جهان اسلام بسیار خطرناک است. برای مسلمانان آشکار است که تفکر این گروه ضداسلام و ضدقرآن است و اصولا حامیان و تقویتکننده چنین گروههایی قدرتهای حاکم بر جهان هستند. توسعه اسلامستیزی از زمان حادثه 11 سپتامبر به بعد و به خصوص با توجه به نظریه جنگ تمدنها که پیشتر توسط هانتینگتون نیز مطرح شده بود، فضایی را به وجود آورد که افکار عمومی آرامآرام به سمت مخالفت با اسلام و قرآن و ترویج و تبلیغ آن حرکت کرد. در سالگرد حادثه 11 سپتامبر این مسئله به اوج خود رسید و از قبل کشیش کلیسایی کوچک در آمریکا که خود وی نیز فردی افراطی است و از ابزار دین برای مقابله با اسلام استفاده میکند،تصمیم گرفت قرآن را آتش بزند.خوشبختانه این اقدام به سرعت محکوم شد و چنین اتفاقی نیفتاد اما افرادی تحت تأثیر این گروه برگههایی از قرآن را به آتش کشیدند و این اقدام توهینآمیز را به وجود آوردند.
احتمال تشدید اختلاف میان اسلام و مسیحیت تا چه میزان محتمل است؟
قطعا باید مراقبت بیشتری صورت گیرد تا این اقدامات سازمانیافتهتر نشود.در غیر این صورت این جریان تبدیل به جنگ ادیان بین اسلام و مسیحیت شده و جنگ صلیبی دیگری که سالها جهان را به ویرانی کشاند، بازتولید میشود. و در این میان تنها دستهایی که ادیان را در مقابل یکدیگر قرار میدهند، منتفع خواهند شد.
اوباما از زمان روی آمدنش داعی ایجاد رابطهای تازه میان آمریکا و جهان اسلام بود، چرا واکنش محکمتری در قبال این وقایع از خود نشان نداد؟
اوباما حرفها و شعارهای زیادی را مطرح کرد اما در عرصه عمل شرایط به شکل دیگری رقم خورد.به گونهای که هم اشغال عراق و افغانستان با حضور نیروهای آمریکایی ادامه یافت و هم تفکرات ضداسلامی و اسلامستیزی به ویژه در آمریکا بالا گرفت. بر همین اساس از زمان تصمیم آتش زدن قرآن درآمریکا، اوباما موضع قاطع و محکمی در مقابل این اقدام از خود نشان نداد. این نکته را نیز فراموش نکنیم که دولت آمریکا اگر قرار باشد روابط خود را با جهان اسلام تصحیح کند باید در نوع نگاه خود به اسلام بازنگری کند. البته اوباما بعد از این اقدام اعلام کرد که جنگ آمریکا با تروریسم است و نه اسلام. ولی در عین حال رفتاری که آمریکا از خود بروز میدهد باعث توسعه و تقویت تروریستها در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان و عراق میشود و از طرفی عملا در اقدام علیه تروریستها بیش از اینکه آنها مورد حمله قرار گیرند، این مردم هستند که هدف بمباران و حملات آمریکا در این کشورها قرار میگیرند و بیشتر غیرنظامیان کشته میشوند. بنابراین دولت آمریکا باید تجدیدنظری اساسی در تفکرات خود در حوزه اسلام از یک سو و از سوی دیگر در حوزه عمل خود در جهان اسلام و خاورمیانه که از سوی نظامیان آمریکایی به اشغال در آمده صورت دهد.
با توجه به طیف متنوع ادیان و قومیتهای مختلف در آمریکا، آیا تشدید این گرایشات علیه یک مذهب نمیتواند امنیت آمریکا را به خطر بیندازد؟
جریان حاکم بر آمریکا و قوانین و مقررات آنها نوعی بیطرفی نسبت به ادیان مختلف را دنبال میکند. بنابراین عرف جامعه آمریکا عدم توجه به مسائل اینچنینی است. اگر آمریکا به همین شیوه خود ادامه دهد، طبیعتا انتظار آن میرود که اختلاف میان ادیان و مذاهب مختلف در آمریکا توسعه پیدا نکند. اما در صورتی که آمریکا در شرایط فعلی دچار غفلتی شده و متوجه عمق مسائلی که از طریق رسانههای این کشور علیه تفکر اسلامی در حال جریان است، نباشد،طبیعتا ممکن است که فضا در آمریکا به سمت قطبی شدن ادیان و در مقابل هم قرار گرفتن مذاهب پیش برود و طبیعتا در درازمدت این موضوع به ضرر دولت آمریکا و حاکمیت آمریکا خواهد بود.
نظریهای وجود دارد مبنی بر اینکه همه این جریانات یک بازی بوده برای روی کار آوردن جمهوریخواهان و خاندان بوش در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری،این فرضیه تا چه حد صحت دارد؟
از آنجایی که در عالم سیاست وقوع هر اتفاقی محتمل است ،هر نوع فرضیهای قابل عنایت و توجه است. اما اینکه جمهوریخواهان این بازی را به راه انداختهاند، نیازمند اطلاعات موثق دارد و نمیتوان بلافاصله این مسئله را ادعا کرد.هر چند دور از انتظار نیست که نتیجه این کار به نفع جمهوریخواهان باشد چون هر چه جامعه آمریکا امنیتیتر بشود، فضا برای روی کار آمدن جمهوریخواهان و جنگ طلبان افزایش پیدا میکند.اما این مسئله را نیز به یاد داشته باشیم که طبیعتا جریان مقابل جمهوریخواهان یعنی دمکراتها به این موضوع توجه دارند و اگر این برنامهریزی از سوی آنها صورت گرفته باشد،به عنوان رقیب آن را افشا خواهند کرد.
آینده این واقعه را چگونه پیشبینی میکنید؟
پیشبینی میشود این واقعه با واکنش عظیمی که از سوی جهان اسلام مواجه شد، در شرایط فعلی فروکش کند. اما مسئله مهم آنست که سالیان درازی است که نوعی جریان مخالفت با اسلام و ادیان الهی در آمریکا و برخی ازکشورهای اروپایی در جریان است و پیشتر نیز شاهد چنین حملاتی علیه اسلام و قرآن بودهایم. مثلا اقدام سلمان رشدی که کتاب موهنی را علیه قرآن و کلام خدا نوشته بود. بنابراین موضوع فقط به وضع فعلی و وقایع دو هفته اخیر منتهی نمی شود.شاید بتوان گفت که این وضعیت ناشی از اینست که اسلام سیاسی در جهان پا به عرصه ظهور گذاشته و تفکر اسلامی به عنوان موج جدیدی درمقابل امیال قدرتطلبان و سرمایهداران جهان قرار گرفته است. بنابراین طبیعی است که قدرتهای بزرگ برای مقابله با این تفکر و جریان برنامهریزی کنند. مسئله مهم دیگری که باید بدان اشاره کرد آنست که برای کنترل این موضوع نیاز به تبیین بیشتری از معارف اسلامی و قرآنی در جهان وجود دارد. متأسفانه تبلیغات جهانی مصداق مسلمانان را گروههای القاعده و افراطی به جهان معرفی کرده و رهبران و حاکمان جهان اسلام را دیکتاتورهایی همانند صدام حسین و قذافی نشان داده است. این اهانت آشکار به قرآن در عین حال فضایی را ایجاد کرده که بسیاری از افراد بیطرف در دنیا به دنبال شناخت بیشتر از قرآن و محتوای آن برآمده اند. بنابراین وضع فعلی علاوه بر آنکه فاجعه بزرگی در جهان اسلام بود، فرصتی را نیز ایجاد کرده که از طریق آن میتوان به معرفی قرآن و اسلام در جهان پرداخت و آنچه که کلام الهی و خواست خداوند است را به جهانیان معرفی کرد.
http://khabar.khabaronline.ir/images/position1/2010/9/10-4-20-15341203.jpg
زهرا خدایی: اهانت به قرآن که دو هفته پیش در چند ایالت آمریکا رخ داد جدای از جریحهدار کردن احساسات و عقاید مسلمانان در گوشه و کنار جهان و همچنین تبعات منفی داخلی و خارجی این اقدام برای آمریکا این واقعیات را به اذهان متبادر ساخت که تا زمانی که آمریکا به سیاستهای جنگطلبانه خود در عراق و افغانستان ادامه میدهد،همچنان باید شاهد رشد گرایشات و تفکرات تروریستی بود. فرضیاتی درباره این اقدام افراطیون آمریکایی مطرح شده که یکی از آنها بازگرداندن جمهوری خواهان به قدرت بوده است. خبر در گفتگو با حسین علایی به بررسی ریشهها و دلایل این اقدام موهن پرداخته است.
ریشه قرآنسوزی در آمریکا را باید در کجا جستجو کرد؟ به اختلاف دیرینه و تاریخی مسلمانان و مسیحی ها که در برههای جنگهای صلیبی را به دنبال داشت؟ یا اینکه این بار تنها در سالگرد 11 سپتامبر و به دلیل ساخت یک مرکز فرهنگی مسلمانان اتفاق افتاد؟
از حادثه 11 سپتامبر 2001 در آمریکا دولت این کشور تلاش کرد که ریشه این حادثه را در میان مسلمانان و به خصوص در خاورمیانه جستجو کند. دقیقا از همان زمان شرایط نامساعدی علیه مسلمانان و سپس آرامآرام علیه تفکر اسلامی در جهان غرب به ویژه آمریکا به راه افتاد و دولتمردان این کشور به صورت آشکارا اعلام کردند که علت ظهور و بروز گروههای تروریستی همانند القاعده، تفکرات اسلامی است. از آنجایی که القاعده مسبب بسیاری از عملیاتهای تروریستی در جهان اسلام و همچنین حمله به برجهای دوقلو بود،آمریکا این ادعا را مطرح کرد که به دلیل تکیه مسلمانان به قرآن و وجود آیات جهاد و قتال چنین گروههایی تشکیل و علمیاتهایی را انجام میدهند.غافل از اینکه القاعده گروهی بود که در زمان اشغال افغانستان توسط شوروی از سوی آمریکا کمک مالی و تسلیحاتی میشدند تا با نیروهای شوروی مبارزه کنند. در آن مقطع آمریکا این گروهها را مجاهد و مبارزانی میخواند که علیه کفر و الحاد شوروی میجنگند. ولی زمانی که همین گروه در برابر آمریکا قرار گرفت،دولت آمریکا ریشه تفکر آنها را به وجود آیات قرآن -که به تحلیل آنها مبنای تولید خشونت است- منتسب کرد.
آیا از همان ابتدا تلاشی برای مقابله با این تفکر صورت گرفت؟
از همان زمان دولت آمریکا به کشورهای عربی حامی منافعش همانند عربستان فشار آورد که کتابهای درسی را مورد بازنگری و آیاتی از قرآن که در زمینه جهاد است از کتابهای درسی حذف شود. زمانی که آمریکا افغانستان را به اشغال خود درآورد،تلاش کرد تا در کتابهای درسی به این مسئله توجه شود تا در تحلیل قرآن و در تدریس معارف اسلامی موضوعات جهاد و آیات قتال حذف شود. حتی ایران در سالهای اول اعلام آمادگی کرده بود که کتابهای درسی را برای افغانستان بفرستد و یا کتابها در ایران چاپ شود، ولی آمریکاییها به دولت افغانستان اجازه ندادند و تلاش کردند که کتابهای درسی را در آمریکا تدوین و منتشر کنند و در اختیار افغانها قرار بدهند.
واکنش القاعده چه بود؟
بعد از اینکه آمریکا، افغانستان و عراق را اشغال کرد، این گروه تمام تلاش خود را بر منازعات فرقهای قرار داده و سعی کرد تا جنگ شیعه و سنی به راه بیندازد. بر همین اساس طرفداران آنها دهها هزار نفر از مسلمانان مخالف خود را با عملیاتهای انتحاری در عراق و افغانستان قربانی کردند..
به عبارتی آمریکا تلاش کرد بعد از 11 سپتامبر ریشه تفکرات تروریستی را قرآن معرفی کند؟
بله. پس از 11 سپتامپر تاکنون فضای اسلامستیزی در آمریکا و جهان غرب توسعه یافته و سیاستمداران و اصحاب مطبوعات و فرهنگ در آمریکا تلاش کردند که عامل بروز و ظهور گروههای تروریستی را تفکر قرآنی و تفکر اسلامی قرار بدهند. در حالیکه در جهان اسلام بسیاری از مسلمانان معتقد به انحراف در تفکر القاعده بوده و هستند و حتی در آن زمان که طالبان و القاعده افغانستان را در اختیار داشتند،ایران به صورت مشخص بارها اعلام کرده بود که این گروه برای جهان اسلام بسیار خطرناک است. برای مسلمانان آشکار است که تفکر این گروه ضداسلام و ضدقرآن است و اصولا حامیان و تقویتکننده چنین گروههایی قدرتهای حاکم بر جهان هستند. توسعه اسلامستیزی از زمان حادثه 11 سپتامبر به بعد و به خصوص با توجه به نظریه جنگ تمدنها که پیشتر توسط هانتینگتون نیز مطرح شده بود، فضایی را به وجود آورد که افکار عمومی آرامآرام به سمت مخالفت با اسلام و قرآن و ترویج و تبلیغ آن حرکت کرد. در سالگرد حادثه 11 سپتامبر این مسئله به اوج خود رسید و از قبل کشیش کلیسایی کوچک در آمریکا که خود وی نیز فردی افراطی است و از ابزار دین برای مقابله با اسلام استفاده میکند،تصمیم گرفت قرآن را آتش بزند.خوشبختانه این اقدام به سرعت محکوم شد و چنین اتفاقی نیفتاد اما افرادی تحت تأثیر این گروه برگههایی از قرآن را به آتش کشیدند و این اقدام توهینآمیز را به وجود آوردند.
احتمال تشدید اختلاف میان اسلام و مسیحیت تا چه میزان محتمل است؟
قطعا باید مراقبت بیشتری صورت گیرد تا این اقدامات سازمانیافتهتر نشود.در غیر این صورت این جریان تبدیل به جنگ ادیان بین اسلام و مسیحیت شده و جنگ صلیبی دیگری که سالها جهان را به ویرانی کشاند، بازتولید میشود. و در این میان تنها دستهایی که ادیان را در مقابل یکدیگر قرار میدهند، منتفع خواهند شد.
اوباما از زمان روی آمدنش داعی ایجاد رابطهای تازه میان آمریکا و جهان اسلام بود، چرا واکنش محکمتری در قبال این وقایع از خود نشان نداد؟
اوباما حرفها و شعارهای زیادی را مطرح کرد اما در عرصه عمل شرایط به شکل دیگری رقم خورد.به گونهای که هم اشغال عراق و افغانستان با حضور نیروهای آمریکایی ادامه یافت و هم تفکرات ضداسلامی و اسلامستیزی به ویژه در آمریکا بالا گرفت. بر همین اساس از زمان تصمیم آتش زدن قرآن درآمریکا، اوباما موضع قاطع و محکمی در مقابل این اقدام از خود نشان نداد. این نکته را نیز فراموش نکنیم که دولت آمریکا اگر قرار باشد روابط خود را با جهان اسلام تصحیح کند باید در نوع نگاه خود به اسلام بازنگری کند. البته اوباما بعد از این اقدام اعلام کرد که جنگ آمریکا با تروریسم است و نه اسلام. ولی در عین حال رفتاری که آمریکا از خود بروز میدهد باعث توسعه و تقویت تروریستها در کشورهایی مانند افغانستان و پاکستان و عراق میشود و از طرفی عملا در اقدام علیه تروریستها بیش از اینکه آنها مورد حمله قرار گیرند، این مردم هستند که هدف بمباران و حملات آمریکا در این کشورها قرار میگیرند و بیشتر غیرنظامیان کشته میشوند. بنابراین دولت آمریکا باید تجدیدنظری اساسی در تفکرات خود در حوزه اسلام از یک سو و از سوی دیگر در حوزه عمل خود در جهان اسلام و خاورمیانه که از سوی نظامیان آمریکایی به اشغال در آمده صورت دهد.
با توجه به طیف متنوع ادیان و قومیتهای مختلف در آمریکا، آیا تشدید این گرایشات علیه یک مذهب نمیتواند امنیت آمریکا را به خطر بیندازد؟
جریان حاکم بر آمریکا و قوانین و مقررات آنها نوعی بیطرفی نسبت به ادیان مختلف را دنبال میکند. بنابراین عرف جامعه آمریکا عدم توجه به مسائل اینچنینی است. اگر آمریکا به همین شیوه خود ادامه دهد، طبیعتا انتظار آن میرود که اختلاف میان ادیان و مذاهب مختلف در آمریکا توسعه پیدا نکند. اما در صورتی که آمریکا در شرایط فعلی دچار غفلتی شده و متوجه عمق مسائلی که از طریق رسانههای این کشور علیه تفکر اسلامی در حال جریان است، نباشد،طبیعتا ممکن است که فضا در آمریکا به سمت قطبی شدن ادیان و در مقابل هم قرار گرفتن مذاهب پیش برود و طبیعتا در درازمدت این موضوع به ضرر دولت آمریکا و حاکمیت آمریکا خواهد بود.
نظریهای وجود دارد مبنی بر اینکه همه این جریانات یک بازی بوده برای روی کار آوردن جمهوریخواهان و خاندان بوش در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری،این فرضیه تا چه حد صحت دارد؟
از آنجایی که در عالم سیاست وقوع هر اتفاقی محتمل است ،هر نوع فرضیهای قابل عنایت و توجه است. اما اینکه جمهوریخواهان این بازی را به راه انداختهاند، نیازمند اطلاعات موثق دارد و نمیتوان بلافاصله این مسئله را ادعا کرد.هر چند دور از انتظار نیست که نتیجه این کار به نفع جمهوریخواهان باشد چون هر چه جامعه آمریکا امنیتیتر بشود، فضا برای روی کار آمدن جمهوریخواهان و جنگ طلبان افزایش پیدا میکند.اما این مسئله را نیز به یاد داشته باشیم که طبیعتا جریان مقابل جمهوریخواهان یعنی دمکراتها به این موضوع توجه دارند و اگر این برنامهریزی از سوی آنها صورت گرفته باشد،به عنوان رقیب آن را افشا خواهند کرد.
آینده این واقعه را چگونه پیشبینی میکنید؟
پیشبینی میشود این واقعه با واکنش عظیمی که از سوی جهان اسلام مواجه شد، در شرایط فعلی فروکش کند. اما مسئله مهم آنست که سالیان درازی است که نوعی جریان مخالفت با اسلام و ادیان الهی در آمریکا و برخی ازکشورهای اروپایی در جریان است و پیشتر نیز شاهد چنین حملاتی علیه اسلام و قرآن بودهایم. مثلا اقدام سلمان رشدی که کتاب موهنی را علیه قرآن و کلام خدا نوشته بود. بنابراین موضوع فقط به وضع فعلی و وقایع دو هفته اخیر منتهی نمی شود.شاید بتوان گفت که این وضعیت ناشی از اینست که اسلام سیاسی در جهان پا به عرصه ظهور گذاشته و تفکر اسلامی به عنوان موج جدیدی درمقابل امیال قدرتطلبان و سرمایهداران جهان قرار گرفته است. بنابراین طبیعی است که قدرتهای بزرگ برای مقابله با این تفکر و جریان برنامهریزی کنند. مسئله مهم دیگری که باید بدان اشاره کرد آنست که برای کنترل این موضوع نیاز به تبیین بیشتری از معارف اسلامی و قرآنی در جهان وجود دارد. متأسفانه تبلیغات جهانی مصداق مسلمانان را گروههای القاعده و افراطی به جهان معرفی کرده و رهبران و حاکمان جهان اسلام را دیکتاتورهایی همانند صدام حسین و قذافی نشان داده است. این اهانت آشکار به قرآن در عین حال فضایی را ایجاد کرده که بسیاری از افراد بیطرف در دنیا به دنبال شناخت بیشتر از قرآن و محتوای آن برآمده اند. بنابراین وضع فعلی علاوه بر آنکه فاجعه بزرگی در جهان اسلام بود، فرصتی را نیز ایجاد کرده که از طریق آن میتوان به معرفی قرآن و اسلام در جهان پرداخت و آنچه که کلام الهی و خواست خداوند است را به جهانیان معرفی کرد.