PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : **۞**جایگاه والای امر به معروف و نهی از منکر **۞**



R A H A
04-11-2012, 07:22 PM
امر به معروف و نهی از منکر



محسن قرائتی



مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن / 1386

دریافت شده از: پایگاه اطلاع رسانی ستاد احیاء امر به معروف و نهی‌از منکر استان اصفهان/ www.NemadeMehr.IR






مقدمه

http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_or25.gif


«اَلحَمدُلِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ و صَلّى اللّه على‏ سَيّدنا و نبيّنا محمّدٍ و اهل بَيْتِه المَعصومين و لَعنَةُ اللَّهِ على‏ اَعدائِهم اَجمَعين»
با يك نگاه گذرا به سوره مباركه والعصر مى‏فهميم كه :
بر خلاف گمان انسان كه خيال مى‏كند هر روز به عمرش افزوده مى‏شود، هر روز كه مى‏گذرد از سرمايه او كاسته مى‏شود؛ پدر بزرگ‏ها در حقيقت «پدر كوچك» هستند و نوزادها كه عمرى در پيش دارند، بيشترين سرمايه‏ها را دارا مى‏باشند. به زمان سوگند كه انسان همچون يخ هر لحظه در حال آب شدن است (وَالْعَصْرِ اِنَّ اْلاِنْسانَ لَفى‏ خُسْرٍ) پس در برابر به هدر رفتن عمر بايد چيزى بهتر از عمر به دست آوريم. مال و مقام و مدال بهتر از عمر نيست. آنچه بهتر از عمر ماست، ايمان و عمل صالح است (اِلاّالْذينَ امَنوا و عَمِلواالْصالِحاتِ). ايمان و كار نيك اگر توسعه پيدا نكند، ارزشى نخواهد داشت. بنابراين، بايد ديگران را نيز به ايمان و عمل صالح سفارش و دعوت كنيم (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ)؛ البته پيمودن اين راه، مشكلاتى در بر خواهد داشت؛ يعنى اگر بخواهيم مردم را به خير و معروف دعوت كنيم و از مفاسد و انحرافاتى كه دارند، باز داريم، احتمال دارد كه برخوردهاى ناگوارى پيش آيد؛ ولى به هر حال بايد با پشتكار اين راه را بپيماييم (وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).
كوتاه سخن اينكه هستى براى ما آفريده شده است و هر روز كه از عمرمان كاسته مى‏شود، اگر چيزى ذخيره نكنيم، در اين بازار هستى باخته ايم. بهترين ذخيره‏ها ايمان و عمل صالح و سفارش كردن ديگران به حق و صبر است. سفارش به حق، همان امر بمعروف است كه شامل فكر حق، حرف حق، قانون حق، رهبر حق، حكومت حق مى‏شود؛ يعنى بايد هر روز معروف‏ها را گسترش دهيم و از مفاسد و منكرها جلوگيرى كنيم.
در زمان ما، با رهبرى امام خمينى (رضوان الله تعالى عليه) و خون شهدا، بزرگترين منكر (طاغوت و سلطه آمريكا) محو و بزرگترين معروف (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) بر پا شد.
ولى اين بنا و ساختمان نياز به حفاظت دارد. اگر ديوارى بندكشى نشود، آجرها و سنگهاى آن يكى پس از ديگرى فرو مى‏ريزد.
به هر حال امام خمينى و شهداى عزيز، نظامى ساخته و به دست ما سپرده‏اند و اين ما هستيم كه بايد از آن بخوبى پاسدارى كنيم؛ هر جا فسادى ديديم، فرياد بزنيم و آن را بيان كنيم. همچنين، هر روز معروفى را گسترش دهيم.
يكى از معروف‏ها برپايى نماز است كه بحمد الله در جامعه ما گسترش يافته است. امروز كه اين كلمات را مى‏نويسم، ده‏ها هزار نماز جماعت به طور آزاد در مراكز آموزشى، ميادين ورزشى، پادگانها، ادارات و كارخانجات بر پا مى‏شود.
معروف ديگر، توجه به قرآن است كه صدها هزار نفر از اين نسل به آموزش و حفظ و مفاهيم آن رو آورده‏اند.
معروف ديگر، پيشرفتهاى علمى، ابتكارات، اختراعات، برنده‏شدن در مسابقات علمى و از همه مهم‏تر پيروزى رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس و خنثى كردن توطئه‏ها و توسعه كتابخانه‏ها و دانشگاهها و كم شدن بى سوادى و افزايش خدمات بهداشتى و علمى، رفاهى و... است. اما در كنار همه اينها، مفاسد فراوانى نيز وجود دارد كه بايد براى محو آنها فكرى كرد.



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_or25.gif

R A H A
04-11-2012, 07:24 PM
**۞**جایگاه والای امر به معروف و نهی از منکر (از دیدگاه حجه الاسلام و المسلمین محسن قرائتی) **۞**








ستاد احیاى امر به معروف‏
به فکرم رسید، اکنون که خداوند توفیق تشکیل ستاد اقامه نماز را به ما داد و توانستیم میلیونها جلد کتاب نماز در سطوح مختلف تهیه، تکثیر و توزیع کنیم و فرهنگ نماز را گسترش دهیم، دوستانى را پیدا کنیم تا براى زکات و امر به معروف نیز کارى فرهنگى انجام دهیم.
به جمع فضلاى قم - که از شاگردان شهید آیت الله بهشتى و قدوسى - رفتم و ناله‏اى زدم و همراهانى پیدا کردم. با آیت الله جنتى ستاد احیاى امر به معروف را تشکیل دادیم و کار را شروع کردیم. از خداوند هم توفیق خواستیم. در این ستاد، هر یک از دوستان کارى را به عهده گرفت و سهم من هم کار فرهنگى و تبلیغى شد. لازم دانستم کتابى در این زمینه بنویسم. این کتاب تکمیل پانزده جلسه درسهایى از قرآن است که در تلویزیون پیرامون امر به معروف داشته‏ام. در این کتاب، علاوه بر اهمیت موضوع و آثار شوم ترک آن، به شیوه ها و وظایف آمران به معروف و نیز علاوه بر آیات و روایات، به مسائل اجتماعى و حکومتى و روانى که مربوط به این فریضه مى‏شود اشاراتى شده است.
نکته قابل توجه اینکه، معروف و منکر هاى هر گروه و دستگاهى را مؤمنان واقعى آن نظام بهتر مى‏شناسند؛ یعنى فرمانده یک ارتش، بهتر از هر کس معروف و منکر پادگان را مى‏شناسد. اگر او با همفکران مؤمن خود جلساتى در جهت گسترش معروف و جلوگیرى از منکرات تشکیل دهد، با امدادهاى الهى مى‏تواند پادگان را به یک محیط بسیار سالم تبدیل کند. همچنین معتمدین بازار، مدیران کارخانه‏ها، پیرمردان روستاها، قهرمانان ورزشکار، اساتید دانشگاه‏ها، معلمان دلسوز و مسئولین نظام، هر یک در هر رتبه‏اى که هستند، به خاطر محبوبیت و تخصص و سابقه و شناخت عمیق از جزئیات، بیش از هرکس مى‏تواند معروف را گسترش دهند لذا قرآن، امر به معروف و نهى از منکر را بیشتر به دوش کسانى گذاشته، که از امکانات ویژه‏اى برخودارند؛ زیرا مردم از این افراد حرف شنوى بیشترى دارند.(1)
از خداوند توفیق همه را در انجام این فریضه الهى خواهانم و اگر لغزشى در نوشته‏هایم هست، از خداوند عزیز عذر مى‏خواهم و از بزرگانى که به من یارى مى‏دهند، تشکر مى کنم.

R A H A
04-11-2012, 07:25 PM
فصل اول – جایگاه امر به معروف و نهی از منکر

http://friends18.com/img/divider/0005.gif


سیماى امر به معروف
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مکتب است.
* امر به معروف، نشانه عشق انسان به مردم است.
* امر به معروف، نشانه تعهد و سوز و علاقه انسان به سلامتى جامعه است.
* امر به معروف، نشانه تولّى و تبرّى است.
* امر به معروف، نشانه آزادى در جامعه است.
* امر به معروف، نشانه ارتباط میان آحاد مردم است.
* امر به معروف، نشانه فطرت بیدار است.
* امر به معروف، حضور و غیاب واجبات است ؛ چرا نماز نخواندى ؟ چرا روزه نگرفتى؟
* امر به معروف، ضامن اجراى تمام واجبات و نهى از منکر، ضامن ترک همه محرمات است.
* امر به معروف، تشویق نیکوکاران در جامعه است.
* امر به معروف، تذکر و آگاه کردن افراد جاهل است.
* نهى از منکر، تلخ کردن کام خلافکاران است.
* امر به معروف و نهى از منکر، گاز و ترمزى است که ماشین جامعه را هدایت مى‏کند.
* امر به معروف و نهى از منکر والدین است که اساس تربیت کودک را تشکیل مى‏دهد.
* امر به معروف، سبب دلگرمى و تقویت افراد کم اراده مى‏شود.
* امر به معروف، نشانه حضور در صحنه است.
* امر به معروف، مقام و حقى است که خداوند به اهل ایمان داده تا بر اعمال یکدیگر نظارت داشته باشند.
* نهى از منکر، جبران کننده کمبود تقواى بعضى از افراد جامعه است.
* امر به معروف، جامعه را رشد مى‏دهد و نهى از منکر، جامعه را از سقوط نجات مى‏دهد.
* امر به معروف حافظ مرزها و حقوق افراد است ؛ و جامعه بى‏فریاد، جامعه‏اى مرده است و افراد ساکت، جماداتى متنفّس بیش نیستند.
* امر به معروف و نهى از منکر، نشانه غیرت دینى، احساس مسئولیت و مشکلات مردم را مشکلات خود دانستن است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نوعى قرنطینه روحى در برابر عیب‏ها و گناهانِ مُسرى است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نوعى انضباط اجتماعى است؛ یعنى محدود کردن تمایلات اشخاص در برابر مصالح جامعه ؛ در واقع نوعى کنترل افراد لاابالى است.
* امر به معروف و نهى از منکر، نشانه رشد است. حضرت لوط در برابر گروه گناهکار پرسید: آیا در میان شما یک نفر رشید هست تا مانع این کار شما شود؟(2)
* با امر به معروف و نهى از منکر، مسائل داخلى جامعه حل مى‏شود و مى‏تواند با دشمنان خارجى مقابله کند.
در اهمیت امر به معروف همین بس که علما به دلیل ارتباط قلبى انسان با آن (یعنى تنفر قلبى از منکر)، آن را در اصول دین؛ و به دلیل برخوردهاى عملى، و اینکه یکى از واجبات است، آن را در ردیف فروع دین مطرح کرده اند. شهید ثانى مى‏فرماید: آیات و روایات امر به معروف و نهى از منکر آنقدر زیاد است که کمر را مى‏شکند.(3)
همین امروز اگر یک ابر قدرت یا قلدرى که منطقه‏اى را بمباران مى‏کند و بزرگترین منکرات را انجام مى‏دهد، خود را در برابر فریاد همه کشورها ببیند، هرگز دست به این جنایت نمى زند. سکوت جوامع بین المللى و ترس سردمداران و بى تفاوتى و بى خبرى توده هاى مردم سبب شده است که مستکبران جهانى در برابر بزرگترین منکرات خود هیچ احساس خطرى نکنند.
اگر کارخانه‏اى نیاز به بازرسى و نظارت مهندسان متخصص دارد، جامعه بشرى هم نیاز به نظارت و بازرسى دانشمندان اسلام شناس دارد.
در حدیث مى‏خوانیم : بهترین دوست آن است که هنگام خلاف، مانع تو شود و بدترین دوست آن است که به تو تذکر ندهد. امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: بهترین دوست من کسى است که عیب هاى مرا به من هدیه کند.
در روایات مى‏خوانیم: «مؤمن همیشه مراقب کارهاى خود است» یعنى از خودش حساب پس مى‏گیرد.
آرى ! اگر ما از درون مراقب خود باشیم و مردم از برون مراقب ما باشند و در رأس، نظامى سیاسى و حکومتى مشوق خوبیها و مانع بدیها باشد، بهترین امت خواهیم بود. چنان که قرآن مى‏فرماید: کنْتُم خَیرَ اُمَّةٍ اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرُونَ بِالْمَعروفِ و تَنْهَوْن عن الْمُنکرِ تُؤمِنُونَ بِاللّه(4)
در نهج البلاغه مى‏خوانیم: تمام کارهاى خیر و حتى جهاد در راه خدا، نسبت به امر به معروف مثل رطوبت دهان است نسبت به آب دریا.(5)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/30302416778392658066.gif

R A H A
04-11-2012, 07:25 PM
ریشه هاى فطرى و غریزى و عقلى
تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به کارهایى واداشته و از کارهایى نهى کرده‏اند بنابراین، مسأله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و مکان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمى شود.هر مسأله‏اى این گونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن آن دارد.
عکس العمل حیوانات در برابر خطرها
مسأله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن مى‏خوانیم: همین که مورچه‏اى دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرکتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه‏هاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید.(6)
و همین که هدهد در پرواز خود از فضاى کشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت که مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شکایت کرد.(7)
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مسأله‏اى فطرى براى انسانهاست، بلکه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود که انسانِ بى تفاوت از حیوان پست تر است، سخن گزافى نباشد، البته مسؤولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منکر یکسان نیست؛ بلکه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است.(8)
ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منکر یک ضرورت عقلى است. این مسأله بقدرى روشن است که نگرانم اگر توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بکاهد.
کدام عاقل است که سکوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محکوم نکند؟
کدام عقل است که راهنمایى، دلسوزى، تشویق به کار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا که دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، مى‏توان گفت که تمام آیات و روایاتِ امر به معروف و نهى از منکر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد مى‏کند.

http://shiaupload.ir/images/5gqrooriyu906s05xepe.gif



(http://shiaupload.ir/images/5gqrooriyu906s05xepe.gif)

R A H A
04-11-2012, 07:26 PM
امر به معروف در قرآن
مسأله امر به معروف از همان روزهاى اول بعثت در مکه مورد عنایت اسلام بوده است. به عنوان مثال در سوره والعصر که شعار مسلمانان به هنگام جدایى از یکدیگر بود و در اوائل بعثت در مکه نازل شده است، در جمله : تَواصَوْا بِالْحَقِّ و تَواصَوْا بِالصَّبْرِ، اشاره به امر به معروف مى‏کند.
اولین وظیفه انبیا
قرآن، اولین وظیفه همه انبیا را امر به معروف و نهى از منکر مى‏داند و مى‏فرماید: «ما در میان هر امّتى، پیامبرى را مبعوث کردیم که مهمترین وظیفه آنان دو چیز بود : یکى امر به یکتاپرستى که بزرگ‏ترین معروف‏هاست (اَنِ اعْبُدُوااللَّه)، و دوم نهى از اطاعت طاغوتها که بزرگ ترین منکرهاست (اِجْتَنِبُوا الطَّاغوتَ).»(9) در سوره اعراف نیز مى‏خوانیم: «پیامبر اسلام که نام و نشانش در تورات و انجیل آمده، اوّلین وظیفه‏اش امر به معروف و نهى از منکر است.(10)

نشانه بهترین امّت
قرآن خطاب به مسلمانان مى‏فرماید، «شما بهترین امتى هستید که بر مردم ظاهر شده‏اید؛ به شرط آنکه امر به معروف و نهى از منکر کنید.»(11)
قرآن با آنکه بارها از اهل کتاب به خاطر تعصبات نابجا و تحریف‏هاى نامشروع و توقعات بیهوده انتقاد کرده، اما از گروهى از آنان به خاطر ایمان و تلاوت آیات الهى و امر به معروف و نهى از منکر ستایش کرده است.(12)
امر به معروف کارى است که خداوند انجام مى‏دهد :
اِنَّ اللَّهَ یأمُرُ بِالعَدْلِ و ْلاِحْسانِ(13)
همانا که امر به منکر کار شیطان است:
الشَّیطانُ یعِدُکمُ الْفَقْرَ و َأْمُرُکم بِالْفَحْشاء(14)
امر به معروف وظیفه عمومى است که قرآن مى‏فرماید: تمام مردان و زنان با ایمان نسبت به یکدیگر حق ولایت دارند که یکدیگر را به معروف وادار کنند و از منکر باز دارند و نماز به پا دارند و زکات بپردازند.(15)
آنچه در این آیه جلب توجه مى‏کند، چند نکته است:
1) از آغازِ تکلیف، همه مردم از هر سن و صنف و نژادى که باشند، بر دیگر مؤمنان حق ولایت دارند؛ یعنى امر و نهى آنان بر اساس حق ولایتى است که خداوند قرار داده است و هرگز نام دخالت بى جا، مزاحمت و فضولى بر این کار روا نیست.
2) مقام ایمان است که به مسلمانان این حق را مى‏دهد و این حق براى سایر مردم وجود ندارد.
3) همیشه امر به معروف، مقدم بر نهى از منکر به کار رفته است تا به ما بفهماند که کارها را از راه مثبت پیگیرى کنید و در جامعه، تنها انتقاد کننده نباشید.
4) در این آیه، امر به معروف و نهى از منکر قبل از نماز و زکات مطرح شده است، زیرا اقامه نماز و اداى زکات نیاز به یک سلسله تبلیغات دارد که همان امر به معروف است؛ براى مثال، در مقدمه نماز وقتى با بهترین و رساترین صدا مى‏گوییم: «حَىّ على الصّلوة»، این کلام خود امر به معروف است که بر نماز مقدم شده است. قرآن، خود اقامه نماز را نهى از منکر مى‏داند؛ آنجا که مى‏فرماید:
(اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ و الْمُنکرِ)(16)
5) گرچه باید به اولویتها توجه داشت، اما آنچه مورد پسند اسلام است، سفارش به تمام معروف‏ها و جلوگیرى از همه منکرات است.
به عبارت دیگر، زمانى ما به جامعه دلخواه مى‏رسیم که :
1) مرد و زن هر دو قیام کنند.
2) بر اساس ولایت و محبت امر و نهى کنند.
3) از خوبیها شروع کنند.
4) به همه نقاط مثبت و منفى توجه کنند.
این وظیفه عموم مسلمانان بود؛ اما از برخى آیات استفاده مى‏شود که براى این دو فریضه بزرگ، گروه ویژه‏اى نیز لازم است.

گروه ویژه‏
قرآن مى‏فرماید: از میان شما، گروهى باید دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر کنند.(17)
حسابِ این گروه از حسابِ وظیفه عمومى جداست. این دسته باید با قدرت و امکانات وارد عمل شوند و جلوى منکرات را بگیرند؛ براى مثال، اگر ماشینى در خیابان یک طرفه بر خلاف مسیر حرکت کند، دو وظیفه وجود دارد یکى وظیفه عموم رانندگان است که تخلف او را با بوق و چراغ به او مى‏فهمانند؛ و یک وظیفه‏اى هم پلیس دارد که او را جریمه مى‏کند.
در اهمیت امر به معروف و نهى از منکر همین بس که در قرآن، نام آمرین به معروف در کنار نام انبیا آمده است و کیفر قاتلان آنان همچون قتل انبیاست.(18)
بر خلاف بعضى که خیال مى‏کنند رستگارى در انزوا و گوشه گیرى است، قرآن، رستگاران را تنها کسانى مى‏داند که دیگران را دعوت به خیر و امر به معروف مى‏کنند.(19)
البته، زمانى امر به معروف و نهى از منکر رمز برترى و کرامت است که این کار براساس ایمان و برخاسته از انگیزه الهى باشد.(20)
گرچه مسؤولیت علما و افراد با تقوا بیشتر است ولى امر به معروف و نهى از منکر وظیفه طرفین است و همه باید یکدیگر را به حق و صبر سفارش دهیم.(21) و همه یکدیگر را از منکر نهى کنیم.(22) و در این راه آماده پذیرش مشکلات باشیم.
انسان با آنکه روح خدا در او دمیده شده و جانشین او در زمین است، همچنین مورد کرامت و فضیلت خاصى است، اما به خاطر غرایز سرکش و وسوسه هاى شیطانى و استکبار طاغوتها بشدت نیاز به کنترل دارد و خداوند متعال انواع مهارها را براى او قرار داده است؛ از جمله :
1) کلمه مقدس عقل به معناى عقال و وسیله کنترل انسان است. اگر مهارِ عقل نباشد، انسان خیلى زود خود را نابود مى‏کند.
2) فطرت نیز مى‏تواند انسان را به سوى خوبیها سوق و از بدیها باز دارد.
3) انبیا و فرستادگان خداوند نیز به همین منظور مبعوث شده اند.(23)
4) امر به معروف و نهى از منکر نیز بهترین وسیله ارشاد مردم است.
راستى اگر انسان این مهارها را نداشته باشد و بر اساس هوسهاى درونى خود گام بردارد، آثار فتنه و فسادش تا به آسمانها کشیده مى‏شود.(24)

http://www.ayehayeentezar.ir/gallery/images/16603676940937944404.gif

R A H A
04-11-2012, 07:27 PM
نهى از منکر در جاهلیت‏
در زمان جاهلیت، گروهى از جوانان مشرک با هم پیمان بستند که اجازه ندهند به مسافران مکه تجاوز و ظلمى شود و از هر مظلومى حمایت کنند. در آن روزها که پیامبر اکرم (ص) هنوز مبعوث نشده بود، در این حرکت مظلوم یابى و ظالم کوبى جوانان مکه شرکت کرد و بعد از نبوت فرمود: الان نیز اگر براى دفاع از مظلوم دعوتم کنند، شرکت مى‏کنم.(25)

مایه حفظ توحید،نبوت و امامت
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «کلمه لااِلهَ اِلاَّاللَّه عذاب الهى را از انسان دور مى‏کند؛ به شرط آنکه این کلمه مبارک مورد تحقیر و استخفاف قرار نگیرد.»
مردى از پیامبر عزیز پرسید: «چگونه ممکن است کلمه توحید مورد استخفاف قرار گیرد؟!»
فرمود: «اگر گناهان علنى انجام گیرد و کسى گناهکار را نهى نکند و او را تغییر ندهد، به توحید اهانت شده است.(26)
رابطه نبوت با امر به معروف و نهى از منکر
در سوره اعراف، در شرح وظایف پیامبر اکرم مى‏خوانیم: «مردم را امر به معروف و نهى از منکر مى‏کند.»(27)
چه معروفى از یکتاپرستى خداوند مهمتر و چه منکرى از اطاعت طاغوت بدتر است؟ در قرآن مى‏خوانیم؛ وظیفه تمام پیامبران نسبت به مردم، دعوت به بندگى خدا و دورى دادن آنان از طاغوت است.»(28)
رابطه امامت با امر به معروف و نهى از منکر
امام حسین (ع)، هدف از قیام خود را چنین مى‏فرماید: آیا نمى بینید به حق عمل نمى شود و از باطل جلوگیرى به عمل نمى آید(29). و در جاى دیگر مى‏فرماید: من بنا دارم امر به معروف و نهى از منکر کنم. مى‏خواهم در دین جدم اصلاح کنم.

http://www.shiaupload.ir/images/63774674889407468430.gif

R A H A
04-11-2012, 07:28 PM
آمرین به معروف و ناهیان از منکر
در سوره توبه آیه‏هاى 111 و 112 مى‏خوانیم : «خدا از مؤمنان، جانها و مالهایشان را خرید تا بهشت از آنان باشد. آنان رزمندگانى هستند که در راه خدا مى‏جنگند، دشمنان خدا را مى‏کشند و در راه خدا کشته مى‏شوند.وعده بهشت به آنان در تورات و انجیل و قرآن آمده است و چه کسى بهتر از خدا به عهد خود وفا مى‏کند.»
سپس مى‏فرماید: «جان دادن و بهشت گرفتن براى شما مبارک باشد و خود را به این معامله بشارت دهید که رستگارى بزرگى است.»
در ادامه مى‏فرماید: این مؤمنان جان بر کف، هم از لغزش‏هاى خود توبه مى‏کنند، هم خدا را مى‏پرستند و ستایش مى‏کنند، و هم اهل روزه و رکوع و سجودند. این افرادند که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند و حدود الهى را پاس مى‏دارند.»
با یک نگاه سطحى به این دو آیه، سیما و صفات آمرین به معروف بر همه ما روشن مى‏شود. آنها افرادى جان برکف و شجاع هستند. فریادشان در روز، با اشک و توبه، و رکوع و سجودشان در شب همراه است. هشدار آنان به خلافکاران، همراه با حفاظت و پاسدارى خودشان از قانون الهى است.
آرى ! فوز بزرگى که خدا در ستایش آنان وعده کرده، مخصوص این گروه از افراد است نه کسانى که خود خلاف کارند و مقررات و قوانین را زیر پا مى‏گذارند. مانند کسانى که از چراغ قرمز رد مى‏شوند، ولى به بى حجاب تذکر مى‏دهند.

R A H A
04-11-2012, 07:28 PM
امر به معروف در روایات
پیامبر اکرم (ص) فرمود : آمران به معروف، خلیفه خدا در زمین هستند.(30)
در حدیث دیگر مى‏خوانیم: «خداوند، دشمن مؤمن بى دین است. پرسیدند یا رسول الله! مگر مؤمن بى دین مى‏شود؟ فرمود: مسلمانى که امر به معروف نکند، بى دین است.(31)
حضرت على (ع) فرمود: نهى از منکر، به خاک مالیدن بینى فاسقان است.(32)
امر به معروف و نهى از منکر دو خلق از اخلاق الهى است که هر کس این دو فریضه را یارى کند، خداوند به او عزت مى‏دهد.(33)
حضرت على (ع) مى‏فرماید: امر به معروف و نهى از منکر براى عموم مردم یک مصلحت است (انگیزه آنان را نسبت به کار خیر زیاد مى‏کند)، و نهى از منکر براى افراد نابخرد که گرایش به انحراف در آنان زیاد است، وسیله کنترل قوى است.(34)
امام باقر علیه‏السلام در مقام شکایت مى‏فرماید: افرادى هستند که اگر نماز ضررى به مال یا جانشان بزند، آن را ترک مى‏کنند؛ همان گونه که امر به معروف و نهى از منکر را که بزرگ ترین و شریف ترین واجبات است، به همین خاطر رها کردند.»(35)
کسى که جلو منکر را نگیرد، همانند کسى است که مجروحى را در کنار جاده رها کند تا بمیرد.(36)
افراد ساکتى که در برابر خلافکار هیچ گونه عکس العملى نشان نمى دهند، مردگانى هستند در میان زندگان.
منکر مثل آتشى است که اگر با نهى شما خاموش نشود، همه چیز را مى‏سوزاند.(37) اگر گزنده‏اى را دیدى که به سوى انسان خفته‏اى مى‏رود، ولى فریاد نکشیدى، در قتل او شریکى.(38)
امام صادق (ع) فرمود :
کسى که بتواند جلوى مفاسد را بگیرد، ولى نگیرد، دوست دارد که خداوند متعال معصیت شود. چنین کسى اعلام دشمنى با خدا کرده است.(39)
آرى! کسى که گناه را آشکارا انجام دهد، دین خدا را ذلیل و دشمنان خدا را دلشاد کرده است.
رسول خدا (ص) فرمود: گروهى هستند که نه پیامبرند و نه شهید؛ ولى مردم به مقام آنان که به خاطر امر به معروف به دست آورده اند، غبطه مى‏خوردند.(40)
در قرآن مى‏خوانیم: «قُوا اَنْفُسَکم وَ اَهْلیکم ناراً»، خود و بستگانتان را از آتش دوزخ حفظ کنید.
روایات ذیل این آیه مى‏فرماید: «این حفظ باید از طریق امر به معروف و نهى از منکر صورت گیرد.»
اگر مردم در برابر منکر سکوت کنند، قهر خدا همه را با هم خواهد گرفت:
«وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لاتُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَمُوا مِنْکم خاصَّة»
هر کس به امر به معروف و نهى از منکر ایمان ندارد، دین ندارد.(41)
قله دین، امر به معروف و نهى از منکر، و اجراى حدود الهى است.(42)
پایه و اساس دین بر امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود الهى است.(43)
خداوند راضى نیست که در زمین معصیتى شود و اولیاى او همچنان ساکت بمانند.(44)
رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل آمد و گفت که اسلام ده بخش دارد و بخش هفتم آن امر به معروف و نهى از منکر است.»
در روایات، به مسلمانى که نهى از منکر نمى کند، لقب ضعیف و بى دین داده شده و مورد غضب خداوند قرار گرفته است.(45)
در قرآن مى‏خوانیم: پیامبرانى همچون داوود (ع) و عیسى (ع) به کسانى که نهى از منکر نمى کنند، لعنت فرستاده‏اند.(46)
امر به معروف و نهى از منکر راه انبیا، سیره صلحا و واجبى بزرگ است که با انجام آن، جاده‏ها امن و درآمدها حلال و حقوق مردم ادا مى‏شود.

R A H A
04-11-2012, 07:29 PM
چند درس از نهى از منکر امام حسین (ع)
امام حسین (ع) در آخرین لحظه عمر خود، هنگامیکه دید لشکر یزید به خیمه‏هاى اهل بیت حمله‏ور شدند. آخرین جمله‏اى که به آنها فرمود، این بود: اگر دین ندارید، لااقل در دنیاى خود آزاده باشید.» این سخن اثر کرد و تا امام زنده بود، از هجوم به خیمه ها دست کشیدند. ما از این جمله آخر، چند درس بگیریم:
1) نهى از منکر واجب است، حتى در لحظه آخر عمر.
2) نهى از منکر واجب است، حتى نسبت به وحشى ترین افراد.
3) اگر چند منکر انجام مى‏شود و ما مى‏توانیم از یکى از آنها جلوگیرى کنیم، باز هم نسبت به آن یکى واجب است که اقدام کنیم.
4) افراد خلافکار ممکن است از بعضى از منکرات دست بردارند و تحت تأثیر وجدان قرار بگیرند.
5) اگر از دین مردم نمى توان براى نهى از منکر کمک گرفت، از صفات دیگر آنان و از عوامل عاطفى استفاده کنید.
6) حمایت از ناموس از بزرگترین واجبات است.

R A H A
04-11-2012, 07:29 PM
نهى از منکر در سخت ترین شرایط
پدر، برادر، عمو و ذریه پیامبر (ص) را در پیش چشم امام سجاد علیه‏السلام شهید کردند و خود او را نیز به اسارت گرفتند و در کوفه و شام گرداندند. وقتى او را به مسجد شام بردند و دید که خطیب روى منبر از یزید ستایش مى‏کند، یک تنه در حضور یزید فریاد زد: اى خطیب! تو با این تملق و ستایش، رضاى یزید را به قهر خدا معامله کردى. تو مورد غضب پروردگار هستى. من باید از این چوبها بالا بروم و جاى این واعظ چاپلوس بنشینم تا بزرگترین معروف ها را که معرفى اسلام محمدى و اهل بیت پیامبر است، زنده کنم.»
سپس امام به بالاى منبر رفت و با سخنرانى خود، کودتاى فکرى و فرهنگى و عاطفى و سیاسى کرد.(47)
سکوت کافى نیست، حرکت و فریاد لازم است.
امام صادق (ع) که در یک مهمانى شرکت فرموده بودند، یکى از مهمانها از صاحبخانه با اشاره آب طلبید. او هم شرابى آورد.
حضرت به محض آنکه متوجه شد، مجلس را ترک کرد و فرمود: «جلسه‏اى که در آن شراب بنوشند، نه تنها نباید خورد که باید آن جلسه را ترک کرد تا دیگران بفهمند که شراب‏خوارى کارى زشت است.»(48)
در تاریخ نوشته اند: اسامة بن زید که در زمان رحلت رسول خدا (ص) فرمانده جنگ شد و در آن هنگام جوانى هیجده ساله بود، روزى به خدمت مولى امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شد و از حضرت کمک خواست. امام فرمود: من کمک نمى‏کنم. او گفت: من همان اسامه، صحابى نزدیک رسول خدایم. فرمود: درست است؛ اما به یاد دارى که وقتى ما با معاویه درگیر بودیم، تو ساکت نشستى. سکوت تو گناه بود؛ اگر چه با معاویه نبودى، اما با سکوتت وى را همراهى کردى.
بنابراین، منطق سکوت و در عین حال سلامت از گناه، منطق صحیحى نیست. «یکى از نمایندگان مجلس در قبل از انقلاب اسلامى، خدمت امام امت (ره) رسید و گفت: قانونى مى‏خواست تصویب شود که ضد اسلام بود من رأى ندادم. امام با عصبانیت فرمودند: کافى نبود. باید داد و فریاد به راه مى‏انداختى و مجلس را ترک مى‏کردى.»
بنابراین، خوبها نباید در برابر انحرافات سکوت کنند. اگر خوبها به میدان بیایند، فضاى آلوده را تغییر مى‏دهند؛ براى مثال، اگر همه خوبها اول ظهر اذان بگویند، فضا بکلى دگرگون مى‏شود.

http://s1.picofile.com/mine/Pictures/Dividers/Dividers%205/Dividers%20%289%29.gifhttp://s1.picofile.com/mine/Pictures/Dividers/Dividers%205/Dividers%20%289%29.gif

R A H A
04-11-2012, 07:30 PM
اهمیت امر به معروف
ناگفته پیداست که حساب امر به معروف و نهى از منکر از حساب نماز، روزه و حج جداست؛ زیرا آنها ضررى به منافع و هوسهاى دیگران نمى زنند و لذا کسى با آنها مخالفتى ندارد. اما نهى از منکر، مخالفت با انحرافات و هوسهاى مردم است و قهراً گروهى در مقابل آن مقاومت مى‏کنند.
بگذریم که شناخت معروف و منکر کار هر کس نیست و قدرت برخورد و تماس با افراد مختلف نیز روان شناسى تبلیغاتى لازم دارد. اما امر به معروف زمانى مؤثر است که آمران به معروف و ناهیان از منکر، از خلق و خوى عالى، اطلاعات کافى، آموزشهاى لازم برخودار باشند.
از سوى دیگر، دولت و مردم از هر گونه حمایت هاى قانونى و مالى دریغ نکنند؛ براى مثال مسیر همه فیلمها و برنامه هاى صدا و سیما زنده کردن خوبیها در جامعه و محو کردن منکرات باشد. بعلاوه، مردم باید امر به معروف را یک فریضه اسلامى بدانند و نه دخالت و مزاحمت. در شعارهاى در و دیوار نیز جملاتى باشد که مردم را به سوى کمال و نور دعوت کند و فضاى جامعه، اسلامى و فضاى رشد خوبیها و محو بدیها باشد.
به فرموده روایات، امر به معروف حتى از جهاد در راه خدا مهمتر است؛ زیرا جهاد در تمام عمر یکى دوبار صورت مى‏گیرد؛ ولى این واجب الهى هر شب و روز در برابر چشم مردم جلوه‏گیرى مى‏کند.
اگر امر به معروف و نهى از منکر نباشد، جامعه اسلامى بیمه نمى شود و هر روز اگر هنرمندى مثل سامرى یک گوساله طلائى درست کند، مى‏تواند نسل ما را مورد تهاجم فرهنگى خود قرار دهد. به گفته همه علما، امر به معروف و نهى از منکر از واجبات قطعى است و آن قدر اهمیت دارد که امام حسین (ع) فرمود: هدف من از رفتن به کربلا، امر به معروف و نهى از منکر است.
با امر به معروف تمام واجبات در جامعه عملى مى‏شود. با نهى از منکر، از همه مفاسد جلوگیرى مى‏شود. اگر یک میلیارد مسلمان هر روز به یک معروف امر و از یک منکر نهى کنند، سیماى جهان عوض مى‏شود.
اگر روزى که اسرائیل و آمریکا، مسلمانان منطقه‏اى را بمباران مى‏کنند، یک میلیارد فریاد بلند شود، آنها عقب نشینى خواهند کرد.
ما هنوز مزه اتحاد و ایمان و فریاد را به طور کامل نچشیده ایم. آرى از یک قطره آب کارى بر نمى آید؛ همین که قطرات فراوان به صورت جویها و جویها به صورت رودخانه پشت سدى قرار گیرند، وسیله‏اى براى تولید برق مى‏شوند و منطقه‏اى را روشن مى‏کنند.
مرحوم شهید مطهرى مى‏فرماید: «در قرآن، قبل از آیه امر به معروف ، مسأله اتحاد مسلمانان مطرح شده است؛ یعنى اگر خواستید جلو مفاسد را بگیرید، باید قدرت داشته باشید و قدرت زمانى دارید که متحد باشید.»
مرحوم شیخ انصارى مى‏فرماید: اگر امر به معروف و نهى از منکر نیاز به قدرت و ولایت و حکومت داشت، واجب است که به سراغ تشکیل قدرت رویم و حکومت تشکیل دهیم.»
مفاسد دیروز دروغ و غیبت بود که از فردى صادر مى‏شد و فرد دیگرى او را منع مى‏کرد؛ ولى مفاسد امروز، شکل دیگرى دارد. امروز، ناگهان مسلمانان خود را در برابر بزرگترین توطئه ها مى‏بینند که اگر از تخصص و تکنولوژى و قدرت و وحدت و اقتصاد کافى برخوردار نباشند، همه چیزشان دستخوش تهاجم قرار مى‏گیرد.
بنابراین، تشکیل نظام اسلامى براى نهى از منکر هاى اجتماعى و جهانى، یک ضرورت است.

R A H A
04-11-2012, 07:30 PM
هدف نهائى
هدف از امر به معروف، انجام گرفتن خوبیها و هدف در نهى از منکر، ترک کردن منکرات است. البته، منظور برخورد سطحى و بى نتیجه نیست. قرآن مى‏فرماید: اگر در مجلسى به آیات الهى توهین مى‏شود، جلسه را به عنوان اعتراض ترک کنید تا مسیر بحث عوض شود (حَتَّى یخُوضُوا فى‏ حَدیثٍ غَیرِه).(49)
بنابراین، اگر با ترک مجلس بحث ها عوض نشد، باید چاره دیگرى اندیشید؛ چون در قرآن هدف را تنها تذکر و ترک جلسه ندانسته، بلکه تغییر مسیر بحث دانسته است. لذا براى رسیدن به این هدف،از هر راه ممکن باید استفاده کرد.
در بعضى روایات مى‏خوانیم: گناهکار را آزار دهید تا خلاف را ترک کند (حَتَّى یتْرُکه)(50)
اگر با تذکر و آزار ترک نکرد، مسؤولیت ما تمام نمى شود؛ بلکه از راههاى دیگر باید به نتیجه برسیم.
در آیات جنگ، هدف برطرف شدن فتنه معرفى شده است. (وَ قاتَلُوهُم حَتَّى لاتَکونَ فِتْنَة)(51) بنابراین، باید تا رسیدن به این هدف، مبارزه را به شکلهاى مختلف ادامه داد. این، مربوط به هدف است.
اما مقدار تلاش: عباداتى مثل نماز و روزه و حج، اعمالى صد در صد تعبدى است و مقدار و زمان آن کاملاً روشن است؛ اما امر به معروف و نهى از منکر مقدار خاصى ندارد و نظیر مراجعه به پزشک است که نمى توان گفت هر مریض در عمر خود به چه تعداد پزشک مراجعه کند و براى هر پزشک چند دقیقه صرف کند؛ یا براى خرید دارو چه مبلغى در نظر بگیرد. هدف، سالم شدن مریض است و صرف زمان و مبلغ و مقدار تلاش، هیچ اندازه‏اى ندارد. لذا انبیا مى‏گفتند: تمام توان خود را براى اصلاح بکار مى بریم.(52)


http://s11.rimg.info/5f07b7240a4b244fedc3ad6a1d858939.gif

R A H A
04-11-2012, 07:31 PM
واجب عینى یا کفایى
یعنى : «آیا مثل دفن مرده است که با اقدام بعضى، کفایت مى‏کند یا مثل اقامه نماز است که بر هر فردى عیناً واجب است ؟». هر کدام از نظریه‏ها طرفدارانى دارد. در اینجا، نکاتى وجود دارد که شاید بیان آنها مفید باشد؛ براى مثال:
1) از نظر «انکار قلبى» بر فرد فرد مردم واجب است که قلباً از گناه متنفر باشند؛ ولى از نظر «اقدام عملى و بیانى» همین که بعضى اقدام کنند، از دیگران ساقط مى‏شود.(53)
2) اگر مراد ما از معروف، احیاى تمام خوبیهاى جامعه است، باید تمام مردم قیام کنند؛ اما اگر مراد احیاى نماز، روزه، حج و ... است، اقدام گروهى کافى است. همچنین، اگر مراد از منکر برچیده شدن تمام مفاسداز تمام جامعه است، باید تمام مردم به پا خیزند؛ درست مثل نظافت کردن که اگر هدف ما نظافت همه خیابان ها، بازارها، مدارس، کوچه‏ها و خانه هاست، این کار مربوط به همه مردم مى‏شود؛ ولى اگر هدف از نظافت، قسمت‏هاى جلو چشم و حساس است، قیام بعضى کافى است.(54)
امر به معروف و دعوت به حق، مخصوص یک گروه نیست‏
در جامعه، از نقش افراد غافل نشویم. اگر یک فوتبالیست در میدان بازى در برابر چشم دیگران از خدا یاد کند و برنامه هاى نماز جماعت را در میدان ورزشى احیا کند؛ و اگر یک دانشگاهى در وسط درس کلام خود را قطع کند و به نماز اول وقت بایستد؛ و اگر مجریان سیما سخن و برنامه‏هاى خود را قطع کنند و در اول وقت به نماز بایستند، فرهنگ نماز اول وقت ترویج مى‏شود.

http://s11.rimg.info/fdd6d59240af680d4b38d3ea8b85ba29.gif

R A H A
04-11-2012, 07:31 PM
خاطره
روزى که شاه از ایران فرار کرد، امام خمینى در اطراف پاریس بود. صدها خبرنگار و فیلمبردار گرد ایشان جمع شدند تا سخنان ایشان را به طور مستقیم به دنیا مخابره کنند.
آن روز، مهمترین روز در تاریخ ایران و آن پیام هم مهمترین سخن امام بود.
همین که امام روى صندلى نشست و چند کلمه‏اى با دنیا سخن گفت، ناگاه از فرزند عزیزش که در کنار ایشان بود، پرسید: آیا اول وقت نماز شده است؟ گفت: بله، الان اول وقت نماز است.
امام سخن خود را که در تمام دنیا به طور مستقیم پخش مى‏شد، قطع کرد و به سراغ نماز رفت. همه خبرنگاران و فیلمبرداران متحیر شدند که چرا ناگهان سخن قطع شد. به آنان گفته شد: امام در اول وقت، سخنى با خدا دارد، نه با مردم»(55)


http://s19.rimg.info/b7fab092a7f6296c5b2c4afd83c39d8a.gif

R A H A
04-11-2012, 07:31 PM
نقش قدرت در امر به معروف
در آیه 41، سوره حج مى‏خوانیم: کسانى که هر گاه به آنان قدرت و امکان دادیم. اقامه نماز مى‏کنند و زکات مى‏پردازند و امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.(56)
از این آیه معلوم مى‏شود که مسأله امر به معروف و نهى از منکر تنها یک موعظه عاجزانه در برابر خلافکار نیست؛ بلکه مأموریتى از موضع قدرت است. بدون قدرت نمى‏توان از بسیارى از منکرات و بویژه منکرات بین المللى جلوگیرى کرد. در قرآن مى‏خوانیم: اگر طایفه‏اى از مسلمانان دست به تجاوز بزنند، وظیفه دیگران است که با قدرت جلو او بایستند تا به امر خدا، بازگردد و دست از طغیان بردارد.(57)
اگر در جامعه قدرت نباشد، احکام الهى مثل حدود و دیات و قصاص اجرا نمى‏شود.
کسالت و بى‏حالى و ترس، از امراض و آفاتى است که در دعاها از آنها به خداوند پناه برده مى‏شود.(58)
یکى از دلایل شکست مسلمانان در جنگ احد، سستى آنان بود.(59)
ناگفته پیداست که این قدرت،در سایه وحدت و اطاعت از رهبرى عادل و شجاع و بصیر و داشتن تخصصهاى گوناگون و هوشیارى همه مردم پیدا مى‏شود.
امر به معروف از موضع ولایت و قدرت، نه از موضع ضعف‏
قرآن مى‏فرماید : امر و نهى از موضع ولایت سرچشمه مى‏گیرد، نه ضعف ؛
مردان و زنان با ایمان، هر یک نسبت به دیگرى ولایت دارند. بنابراین، یکدیگر را امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.(60)
در جامعه اسلامى همه مردم از یکدیگرند(61) و نسبت به یکدیگر محبت دارند. براى مثال، انصار و مردم مدینه از ورود مسلمانان مکه و مهاجرین خوشحال بودند.(62) و حتى در شرایط سخت، دیگران را بر خود ترجیح مى‏دادند.(63)
پیامبر اکرم (ص) بارها میان آنان برادرى برقرار کرد و فرمود: همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند.(64)
با این حال، اگر کسى دیگرى را از منکرى باز دارد و یا به معروفى امر کند، نباید او را یک فضول و یا مزاحم تلقى کرد؛ بلکه باید او را دلسوز دانست که از طرف خداوند، محبت و ولایت و حق نظارت و امر و نهى به او داده شده است.

http://www.punjabigraphics.com/wp-content/uploads/2011/01/rose-and-butterflies.gif

R A H A
04-11-2012, 07:32 PM
یک نمونه قرآنى از نهى از منکر
حضرت ابراهیم همین که عموى خود را بت پرست دید، به او گفت: این مجسمه‏هایى که شما پابند عبادت آنها شده‏اید، چه معنا دارد(65)
در این بیان بسیار کوتاه، به چند اصل مهم در امر به معروف و نهى از منکر پى مى‏بریم : از جمله :
1 - کسى که امر به معروف مى‏کند، باید از رشد و کفایت خاصى برخوردار باشد.
2 - در امر و نهى شرط سنى وجود ندارد (قالَ ِلاَبیه).
3 - امر و نهى را از نزدیکان شروع کنید. (قالَ ِلاَبیه).
4 - در نهى از منکر، ابتدا از بزرگترین منکرات نهى کنید (ما هذِهِ التَّماثیل).
5 - در امر و نهى، مردم را به کرامت و شخصیت خودشان متوجه سازید (اَنْتُم لَها عاکفُون)
6 - در نهى از منکر، گاهى باید یک نفر در برابر گروهى قرار گیرد (ِلاَبیهِ و قَوْمِه).
7 - در امر و نهى با شیوه سؤال، وجدانها را بیدار کنید. (ما هذِهِ التَّماثیل).
8 - در امر و نهى، قاطعیت و صراحت داشته باشید. (اَنْتُم وَ اباءَکم).
این اصول و درسهایى بود که در نگاه نخست به ذهنم آمد. شاید شما اگر فکر کنید و یا به تفاسیر مراجعه کنید، مطالب دیگرى نیز فرا گیرید.

http://www.punjabigraphics.com/wp-content/uploads/2011/01/rose-11.gif

R A H A
04-11-2012, 07:32 PM
آثار و برکات امر به معروف و نهی از منکر

الف- برکات معنوى
1 - نجات از قهر خدا
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: هر کس منکر و خلافى را دید و قلباً از آن ناراحت شد، همانا از قهر خدا نجات پیدا کرده و تن به سلامت برده است؛ و هر کس با زبان از کار خلاف نهى کرد، به پاداش رسیده است.
2 - بهره از الطاف خدا
هر کس با شمشیر و قوت و قدرت براى عزت کلمة الله قیام کند، به واقعیت الطاف الهى رسیده است.(66)
هر کس بدعتگزارى را با نهى از منکر بترساند، خداوند قلبش را از ایمان پرکند؛ ولى اگر نسبت به او نرمش نشان دهد، قانون خدا را تحقیر کرده است.
3 - نشانه بهترین بودن‏
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بهترین مردم کسى است که مردم را به معروف دعوت کند.(67)
و برعکس، اگر کسى در برابر معروف و منکر هیچ گونه احساسى نداشته باشد، انسانیت او دگرگون شده است؛ بنحوى که دیگر حرف خیرى را نمى‏پذیرد.(68)
4 - اثر امر به معروف در خود انسان‏
حضرت على (ع) به فرزندش فرمود: امر به معروف کن تا اهل معروف باشى.(69)
آرى! همان گونه که هر کس لباس مى‏شوید، دست خودش نیز پاک مى‏شود، کسى که مردم را به خیر دعوت مى‏کند، به طور طبیعى سعى مى‏کند تا خودش نیز به آن کارى عمل کند که به دیگران سفارش مى‏کند.
5 - شرکت در همه ثوابها
در روایات متعدد مى‏خوانیم: هر کس مردم را به کار خیر راهنمائى و سفارش و دعوت کند و مردم به خاطر دعوت او آن کار را انجام دهند، دعوت کننده در پاداش شریک مى‏شود؛ بدون آنکه از اجر دیگرى کاسته شود.
هر کس دیگرى را به کار خلاف و انحراف دعوت کند، در کیفر مفاسد او شریک است. بنابراین، کسى که امر به معروف مى‏کند، در پاداش همه کارهایى که مردم به خاطر دعوتش انجام مى‏دهند شریک است.(70)

http://www.punjabigraphics.com/wp-content/uploads/2011/01/red-glitter-roses.gif

R A H A
04-11-2012, 07:32 PM
ب- برکات اقتصادى
قرآن مى‏فرماید: اگر مردم مناطق ایمان آورند و تقوا پیشه کنند (که یکى از مصادیق تقوى امر به معروف و نهى از منکر است) به طور قطع، از آسمان و زمین برکاتى خواهیم گشود.(71)
امام باقر (ع) مى‏فرماید: با امر به معروف و نهى از منکر، کسبها حلال و زمین‏ها آباد مى‏شود.(72)
و در جاى دیگر مى‏فرماید: مقدار باران در هر سال یکسان است؛ ولى اگر مردم گناه کردند، خداوند مسیر باران را تغییر مى‏دهد. سپس ایشان براى هر گناهى آثارى را بیان فرمود :
- اگر در جامعه زنا زیاد شود، سکته و مرگ ناگهانى زیاد مى‏شود.
- اگر کم فروشى رایج شود، قحطى پیدا مى‏شود.
- اگر زکات پرداخت نشود، برکات زمین کم مى‏شود.
- اگر پیمان شکنى و بى وفایى زیاد شد، دشمن غالب مى‏شود.
- اگر صله رحم قطع شود، اموال به دست نااهلان مى‏افتد.
- اگر امر به معروف و نهى از منکر ترک شود، اشرار بر مردم تسلط مى‏یابند؛ به نحوى که فریادها بى اثر مى‏شود.(73)

http://s19.rimg.info/97cc42e26c2a3ecdc1cb49fb73b3ff46.gifhttp://s19.rimg.info/97cc42e26c2a3ecdc1cb49fb73b3ff46.gifhttp://s19.rimg.info/97cc42e26c2a3ecdc1cb49fb73b3ff46.gif

R A H A
04-11-2012, 07:33 PM
ج- برکات اجتماعى
قرآن، جامعه‏اى را رستگار مى‏داند که گروه ویژه‏اى براى امر به معروف و نهى از منکر داشته باشد.(74)
در آیه دیگرى مى‏فرماید: نشانه بهترین جامعه آن است که امر به معروف و نهى از منکر در آن زنده باشد.(75)
صالحانى را که ما در هر نماز با جمله «السلام علینا و على عباد الله الصالحین» بر آنان سلام مى‏فرستیم، کسانى هستند که امر به معروف و نهى از منکر مى‏کنند.(76)
در آیه دیگرى مى‏خوانیم: هنگام عذاب، تنها ناهیان از منکر نجات پیدا مى‏کنند و بقیه مردم خواه گناهکار و خواه افراد ساکت و بى تفاوت گرفتار قهر خداشوند.(77)
امام باقر (ع) درباره امر به معروف و نهى از منکر فرمود:
هر کس آن دو را یارى کند، خداوند به او عزت مى‏دهد. هر کس خوارشان کند، خدا او را خوار مى‏کند.(78)

http://s19.rimg.info/384441cbb34ed1a33f60a9a9982b490c.gifhttp://s19.rimg.info/384441cbb34ed1a33f60a9a9982b490c.gifhttp://s19.rimg.info/384441cbb34ed1a33f60a9a9982b490c.gif

R A H A
04-11-2012, 07:33 PM
د- برکات سیاسى
حضرت امیر (ع) فرمود: پشتوانه مؤمنان و وسیله تحقیر کفار، امر به معروف و نهى از منکر است.(79)
اگر امر به معروف و نهى از منکر نشود، بتدریج اشرار بر شما حاکم خواهند شد و کار به جایى خواهد رسید که خوبان شما هر چه فریاد زنند، پاسخى نشنوند.(80)
در روایت دیگرى مى‏خوانیم: اگر نهى از منکر نکنید و پیرو اهل بیت پاک رسول خدا نباشید، خداوند، اشرار را بر شما مسلط خواهد کرد و چنان در فشار قرار خواهید گرفت که هر چه خوبان شما دعا کنند، مستجاب نشود.(81)

http://s19.rimg.info/5f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a961.gifhttp://s19.rimg.info/5f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a961.gifhttp://s19.rimg.info/5f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a961.gif

R A H A
04-11-2012, 07:34 PM
دایره امر به معروف و نهى از منکر
برخلاف تصور بعضى که امر و نهى را مربوط به تذکرات فردى در گناهان شخصى مى‏دانند، این دو واجب در مدارى به وسعت تمام دین در حرکت هستند. لذا تمام وزارت خانه‏ها، سازمان ها، ارگانها، قوه قضائیه، مرزها و پادگانهاو صدا و سیما میدان امر به معروف و نهى از منکر است. این مدار بزرگ را ما از حدیثى مى‏فهمیم که مى‏فرماید : بهما تقام الفرائض ؛ یعنى قوام واجبات به امر معروف و نهى از منکر است.
احیاى نماز به دعوت مردم است؛ آن هم با صوت زیبا و رسا در مکان بلند به طور مکرر که بگوئیم : حى على الصلوة. این جمله خود امر به معروف است. در مسأله جهاد اگر تبلیغات و دعوت و تشویق از یک سو و برنامه ریزى اجرائى از سوى دیگر نباشد، جبهه ها خلوت مى‏شود. در موضوع زکات نیز اگر تذکرات پى در پى نباشد، انگیزه براى پرداخت خمس و زکات از بین مى‏رود. در ادامه حدیث مى‏خوانیم : و تأمن المذاهب ؛ یعنى با اجراى امر به معروف و نهى از منکر، امنیت جاده‏ها تأمین شود.
همین تابلوهاى ساده که در جاده‏ها مى‏بینیم و این تذکرات و هشدارها و اعلام خطرها و کنترلها و تعیین مقدار سرعت، جلو هزاران حادثه تلخ را مى‏گیرد. اگر پلیس و بازرس در مسیر راهها و یا این هشدارها و جریمه ها و پیامها و نظارت نبود، هر روز ماشینهایى سرقت مى‏شدند؛ افرادى ربوده مى‏شدند؛ ماشینهایى با سرعت هاى غیر مجاز مى‏رفتند و سبقت هاى نابجا مى‏گرفتند؛ کرایه هاى گزاف و بى رویه گرفته مى‏شد؛ و...، هرج و مرجى در جاده ها به وجود مى‏آمد و براى هر مسافرت تمام بستگان دلهره پیدا مى‏کردند.
در جمله دیگرى که از برکات امر به معروف سخن مى‏گوید، مى‏خوانیم: و تحل المکاسب؛ یعنى با امر به معروف و نهى از منکر، درآمدها حلال مى‏شود.
اگر فروشنده‏اى که جنس معیوب وارد بازار مى‏کند، همه مردم فریاد بزنند و انتقاد کنند، دولت او را تنبیه کند، بازار اصلاح مى‏شود. اگر در برابر کم فروشیها، گرانفروشیها، ربا خوریها و حیله و تزویرها همه افراد حساس باشند، بازار اصلاح مى‏شود.
حضرت على علیه‏السلام همواره با تازیانه وارد بازار مى‏شد و به کسانى که جنس خود را در سایه مى‏فروختند تا عیب آن مخفى بماند و یا جنس بهتر را روى دیگر اجناس و نوع نامرغوب را در زیر مى‏نهادند، هشدار مى‏داد.
در بحث شیوه‏ها، در همین کتاب ان شاءالله خواهیم خواند که:
رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله به ابن مسعود فرمود: با گناهکاران معامله نکنید! اگر مسلمانان به همین جمله عمل کنند، یعنى تجار خلافکار را بایکوت و همه بر ضد او اعتصاب کنند، او مجبور است خود و تجارتش را اصلاح کند.
به هر حال، با امر به معروف و نهى از منکر مى‏توان درآمدها را حلال کرد و مردم را از لقمه‏هاى حرام که عامل سنگدلى و انواع مفاسد و انحرافات در خود و نسل انسان است، نجات داد.
حق به حقدار مى‏رسد.
جمله دیگر درباره نقش امر به معروف و نهى از منکر، در سالم نمودن قوه قضائیه است؛ آنجا که مى‏فرماید: و ترد المظالم؛ با امر به معروف و نهى از منکر حق به صاحبش بر مى‏گردد. آرى! اگر مردم اطلاعات صادقانه خود را به عنوان شاهد در اختیار قاضى و دادستان قرار دهند و مسؤولان قضایى را آگاه کنند، بسیارى از ظلمها قابل برگشت است.
اگر هرکس در برابر ظالم به وظیفه خود عمل کند، ظالم، میدانى براى ظلم کردن نمى یابد و قهراً حق‏ها به صاحبش بر مى‏گردد.
امام صادق (ع) به یکى از یاران خود فرمود: اگر شما دور بنى عباس را نمى گرفتید، آنها ما را خانه نشین نمى کردند. سکوت شما ما را خانه نشین کرد.(82)
اگر امروز همه کشورهاى اسلامى بر سر اسرائیل غاصب فریاد زنند، او مناطق تحت اشغال خود را به اعراب پس مى‏دهد.
زمین آباد مى‏شود.
حضرت مى‏فرماید: و تعمر الارض. آباد شدن زمین، یکى دیگر از آثار امر به معروف و نهى از منکر است؛ زیرا آبادى نیاز به تلاش و سرمایه گزارى و علاقه و تخصص و بسیج شدن و تعاون دارد که همه آنها از معروف‏هاست و باید به آن امر شود فاسد کردن زمین از طریق جنگ و بیکارى و رها کردن و راکد گذاشتن سرمایه‏ها و فتنه و تفرقه و اسراف و عیاشى است - که همه آنها از منکرات است - و باید از آنها جلوگیرى شود.
انتقام از دشمن‏
با امر به معروف و نهى از منکر مى‏توان از دشمن انتقام گرفت. آرى! گرفتن حق نیاز به آگاهى، قدرت، اراده، وحدت، شجاعت، تبلیغات دارد که هر یک از آنها با تذکر و حمایت و تشویق و در یک کلمه با امر به معروف حاصل مى‏شود. چه زیباست سخن حضرت که مى‏فرماید: و ینصف من الاعداء.
برقرارى نظام و ثبات‏
با امر به معروف و نهى از منکر، نظام شما ثبات پیدا مى‏کند (و یستقیم الامر)؛ زیرا اگر بهترین قانون و نظام، مراقبت و حمایت نشود، متزلزل خواهد شد. امر به معروف و نهى از منکر ضامن پایدارى نظام و حمایت از نیکوکاران، و استخوانى در گلوى خلافکاران است.
http://s19.rimg.info/e2f5842111f733dee3279e3abb691c60.gifhttp://s19.rimg.info/e2f5842111f733dee3279e3abb691c60.gifhttp://s19.rimg.info/e2f5842111f733dee3279e3abb691c60.gifhttp://s19.rimg.info/e2f5842111f733dee3279e3abb691c60.gifhttp://s19.rimg.info/e2f5842111f733dee3279e3abb691c60.gif

R A H A
04-11-2012, 07:36 PM
مراحل امر به معروف و نهى از منکر
براى دعوت به خیر و امر به معروف و نهى از منکر، سه مرحله گفته اند که آنها را خلاصه و فهرست وار بیان مى‏کنیم:
مرحله اول آن است که انسان قلباً از اینکه معصیت خدا شود، ناراحت باشد و کار خلاف را در روح خود منکر بداند و از آن متنفر باشد. در این مرحله، احدى معاف نیست؛ یعنى حتى افراد ناتوان و لال و نابینا و بى پول باید قلباً از گناه متنفر باشند.
مرحله دوم آن است که آمر به معروف با زبان به خلافکار هشدار دهد و به خوبیها سفارش کند.
در قرآن مى‏خوانیم: کیست بهتر از کسى که به سوى خدا دعوت کند و کردار خودش نیکو باشد و بگوید که من از مسلمانانم.(83)
مرحله سوم آن است که اگر بیان اثر نکرد، با قدرت جلو خلاف گرفته شود.

http://s19.rimg.info/21875c687a382d845b33a36912ce74ff.gifhttp://s19.rimg.info/21875c687a382d845b33a36912ce74ff.gifhttp://s19.rimg.info/21875c687a382d845b33a36912ce74ff.gif

R A H A
04-11-2012, 07:37 PM
اصل تاثیر
نکته مهمى که باید در اینجا بیان شود، این است که محور امر به معروف و نهى از منکر، تأثیر است؛ یعنى اصل این است که خلافکار از چه طریقى از کردار خود دست برمى‏دارد؛ براى مثال:
اگر با اشاره اثر دارد، اشاره واجب مى‏شود.
اگر فریاد اثر دارد، فریاد واجب است.
اگر تهدید اثر دارد، تهدید واجب است.
اگر تذکرهاى مکرر اثر دارد، تکرار واجب است.
اگر ناله و طومار و تقاضاى دسته جمعى اثر دارد، این قبیل کارها واجب است.
اگر سخن ما اثر ندارد، ولى تذکر شخص دیگرى اثر دارد، باید آن شخص را وادار به گفتن کنیم.
محور کار در این واجب آن است که خداوند معصیت نشود این کار مقدس منحصر و محدود به راه خاصى نیست؛ ولى :
اگر تذکر در زمان خاصى اثر دارد، باید هشدار ما در همان زمان باشد.
اگر تذکر در فضا و مکان خاصى اثر دارد - براى مثال در قالب تفریح، اردو و مهمانى آمادگى حرف شنوى بیشتر است - باید آن شرایط را فراهم کرد.
اگر تأثیر کلام و مبارزه با منکرات زمانى است که حکومت و قدرت داشته باشیم،باید سراغ به دست گرفتن قدرت و تشکیل حکومت رفت.
آنچه اسلام از ما خواسته، محو باطل و احقاق حق و منع از منکرات و سفارش به معروف‏هاست؛ ولى در شیوه و راه انجام آن تعبدى نیست؛ یعنى انحصارى در اینکه: به چه نحو باشد؛ در چه زمان باشد؟ با چه وسیله باشد؟ از طرف چه کسى باشد؟ به چه شکل باشد؟ و ... نیست.
اسلام پاسخ همه اینها را به عقل واگذار کرده و محور و راهنماى عقل را بهترین، بیشترین و سریعترین تأثیر دانسته است.
دیدگاه آیت الله شهید صدر
ایشان آیات و روایات امر به معروف و نهى از منکر و شرایط آن را به شرح زیر
بررسى فرموده است :
گاهى مراد ما از امر و نهى، تذکرات و موعظه فرد به فرد و درباره کارهاى شخصى یا جزئى است؛ نظیر کسى که غیبت مى‏کند و شما او را از این منکر نهى مى‏کنید. در این امر و نهى، شرط احتمال اثر و نبود خطر جانى قابل قبول است.
اما گاهى مراد از امر به معروف و نهى از منکر جلوگیرى قاطع از بدعت‏ها، انحرافات فکرى و عملى و سیاسى جامعه، مفسدین فى الارض و احقاق حق و حذف باطل از جامعه و تغییر نظام رژیم فاسد است. در این موارد، شرط احساس امنیت در کار نیست و اگر جانها و مالها فدا شود تا قانون خدا عمل شود، ارزش دارد.(84)
بنابراین، گاهى باید مثل امام حسین (ع) براى امر به معروف، خود را فدا کرد تا مردم خط نبوى را از خط اموى باز شناسند.
آرى! براى حفظ ارزشها اگر حتى افراد نابود شوند؛ جایز است. حضرت على(ع) در نامه‏اى که به عثمان بن حنیف نوشته است، او را به خاطر حضور در سفره‏اى که اغنیا گرد آن حضور داشته اند، ولى خبرى از فقرا نبوده، بشدت مورد انتقاد قرار داده است؛ چنان که قرنهاست آبروى عثمان به خاطر این نامه از بین رفته است؛ ولى حضرت على (ع) خط را حفظ کرد راه على راه زهد، نه راه رفاه و لذت و خوشگذرانى با اغنیا، و توجه به محرومین است. و حفظ ارزشها مهمتر از حفظ افراد است و فرد باید فداى مکتب شود؛ نه مکتب فداى فرد.
انجام امر به معروف و نهى از منکر، حتى اگر اثر نکرد.
بزرگان، شرط وجوب امر به معروف را احتمال تأثیر فرموده‏اند. یعنى اگر اثر نکرد، واجب نیست.
ما ضمن احترام به این اصل کلى، به چند نکته دیگر نیز توجه مى کنیم :
1 ) ممکن است فعلاً اثر نکند؛ ولى به خاطر اهمیت کار، باید بعضى اشخاص تا مرز شهادت پیش بروند و حرف حق را بزنند.
امام حسین (ع) فرمود: من براى احیاى امر به معروف و نهى از منکر به کربلا مى‏روم. در آن وقت، امام شهید شد و یزید و لشکرش؛ تحت تأثیر قرار نگرفتند؛ ولى در فطرت عمومى مردم و تاریخ، ناحق بودن بنى امیه و عصمت و مظلومیت اهل بیت پیامبر اکرم (ص) نقش بست.
در قرآن هم به جملاتى برخورد مى‏کنیم که نشان مى‏دهند گاهى باید براى عدالت و معروف شهید شد.
وَ یقْتُلُونَ النَّبیین
وَ یقْتُلُونَ اْلاَنْبیاء
وَ یقْتُلُونَ الَّذینَ یأمُ‏رُونَ بِالْقِسْط
به هر حال، گرچه براى عموم مردم شرط وجوب، تأثیر امر به معروف است؛ اما براى انبیا و اولیا و علما گاهى فریاد زدن لازم است و آنها باید تا مرز شهادت پیش روند تا خط توسط طاغوت‏ها و از طریق بدعت ها و انحرافات محو نشود.
2 ) فضاسازى یک ارزش است؛ براى مثال، هر کسى که به تنهایى مشغول نماز مى شود، مستحب است که اذان بگوید و در اذان، فریاد «حى على الصلوة» سردهد. در اینجا مى‏بینیم که گفتن و فریاد این جمله یک ارزش است؛ هر چند که شنونده‏اى وجود نداشته باشد تا براى برپایى نماز بشتابد. حفظ قانون و جلوگیرى از محو آن، یک ارزش است.
لذا اسلام به زنانى که در هر ماه چند روزى نماز برایشان واجب نیست، دستور مى‏دهد که در هنگام نماز، رو به قبله بنشینند و ذکر خدا بگویند تا رسم نماز خوانى آنان حفظ شود.
اسلام به زائران خانه خدا که براى اولین بار به حج مى‏روند، فرموده است: در روز عید قربان، سرخود را بتراشید.
سپس به کسانى که سرشان مو ندارد، سفارش مى‏کند: تیغى روى سر خود بکشید تا فرم قانونى آن مراعات شود.(85)
حتى اگر در چهارراه و یا خیابان ماشینى نباشد، لازم است در هنگام چراغ قرمز بایستیم تا به قانون عمل کرده باشیم.
این نمونه ها به ما مى‏گویند که اگر همه سکوت کنند و بگویند: امر به معروف اثرى ندارد، کم کم معروف در جامعه کمرنگ و گناهکار هر روز جسورتر و مسلمانان بیشتر عقب نشینى مى‏کنند. در این موارد به هر نحو باید امر و نهى در کار باشد؛ گرچه اثر نکند.
3 ) ممکن است امر و نهى در افراد اثر نکند؛ ولى با نهى از منکر لذت گناه را از کام گناهکار مى‏گیریم و نمى گذاریم که او لااقل با خیال راحت گناه کند. این ایجاد دلهره با نهى از منکر، عرصه را بر گناهکار تنگ مى‏کند و این خود یک ارزش است. اسلام به ما سفارش کرده است که به گناهکار با قیافه هاى گرفته و عبوس نگاه کنید تا او خود را نزد شما منفور ببیند. بنابراین، ممکن است دست از خلاف برندارد، امّا کام گناهکار را تلخ کردن لازم است.
4 ) نهى از منکر نشانه آزادى است؛ و اگر بخاطر تأثیر نکردن آن نهى، همه ساکت شویم، با دست خودمان جامعه را به محیط خفقان، وحشت و مرگ آفرین تبدیل کرده‏ایم. بنابراین، براى حفظ و دفاع از آزادى باید فریاد زد؛ گرچه در آن زمان کسى گوش ندهد.
5 ) نهى از منکر و امر به معروف؛ گامى به سوى خودسازى است؛ زیرا: تلقین به خود است؛ اعلام موجودیت است؛ نشانه بیدارى، شناخت و تعهد است. آرى گفتن، حداقل این آثار را در خود انسان دارد؛ گرچه گناهکار در آن زمان عکس‏العملى از خود نشان ندهد.
6 ) با آنکه ممکن است سخن امروز من در شنونده اثر نکند؛ ولى پاداش اخروى من همچنان ثابت است. یکى از برکات ایمان به خدا و معاد همین است که هرگز انسان خود را بازنده نمى پندارد.
اگر براى رضاى خداوند به سوى مسجد رفتید، پاداش جماعت خواهید داشت؛ هر چند که مسجد بسته باشد. انسان مخلص با خدا معامله مى‏کند و گفتن براى خدا پاداش فراوانى دارد؛ خواه طرف گوش دهد و یا ندهد. قرآن، بهترین مردم را کسى مى‏داند که به حق دعوت کند.(86) گرچه همیشه این دعوت ها مؤثر نباشند. آرى! اگر شاگرد درس استاد را فرا نگرفت، حقوق معلم لطمه‏اى نمى‏بیند.
7 ) اثر فورى لازم نیست؛ گاهى امر به معروف و نهى از منکر شما اثر فورى ندارد؛ ولى مطمئن باشید که در آینده اثر دارد؛ زیرا گاهى حالات انسان طورى است که حال حق شنوى ندارد، ولى تذکر شما در زمان دیگر کار خودش را روى فکر او خواهد کرد.
8 ) تمرین جرأت؛ امر و نهى کردن، حفظ روحیه جرأت است. اگر به دلیل آنکه اثر ندارد، امر و نهى نکنید، کم کم جرأت فریاد زدن و گفتن در شما کم مى‏شود.
9 ) تسکین وجدان؛ فریاد بر سر گناهکار، سبب آرامش وجدان ایمانى خود انسان مى‏شود. کسى که فریاد مى‏زند، هرگز در وجدان، خود را محکوم به ترس و سکوت و سازش و بى تفاوتى نمى کند.
10 ) راه قرآن و انبیا است؛ راستى، که از انبیا بهتر نیستیم. آن بزرگواران معصوم بارها با استدلال و معجزه و بهترین اخلاق نهى از منکر مى‏کردند؛ ولى اکثر مردم گوش نمى‏دادند. به قول قرآن کریم :
وَ اِذا ذُکرُوا لایذکرون ؛ هرگاه تذکرى به آنان داده مى‏شد، متذکر نمى شدند.
اتَیناهُ ایاتِنا کلّها فَاَبى ؛ ما همه معجزات خود را به فرعون نشان دادیم، ولى زیر بار نرفت.
وَ اِن یرَوْا کلّ ایةٍ یعْرَضُوا وَ یقُولُوا سِحْر ؛ اگر هر معجزه‏اى ببینند، اعراض مى‏کنند. و مى‏گویند سحر است.
11 ) عذر براى ما و اتمام حجت بر گناهکار؛ امر به معروف و نهى از منکر اتمام حجت بر گناهکار است تا نگوید: کسى به من تذکر نداد. و عذرى است براى مؤمن تا به او گفته نشود: چرا فریاد نزدى. قرآن مى‏فرماید : گفتن، یا سبب تذکر است و یا وسیله عذر (عذراً او نذراً) احتمال اثر شرط وجوب است؛ یعنى اگر احتمال اثر نمى‏دهى، واجب نیست؛ نه آنکه ممنوع است. تا آنجا که خداوند منع نکرده است مى‏توان پیش رفت؛ ولى اگر کار به جایى رسید که دیگر از طرف خداوند فرمان توقف آمد، تکلیف عوض مى‏شود؛ نظیر آیاتى که مى‏فرماید:
- از آنان اعراض کن که فایده‏اى ندارد.(87)
- نداى تو به گوش افراد کر نمى رسد.(88)
- گروهى مثل مرده‏هاى قبورند که تو نمى توانى حرفى به آنان بشنوانى.(89)
- آنان را رها کن.(90)

http://s17.rimg.info/28fc16bbb4decc6b49a2f4884b7d3cf6.gif


(http://shabahang20.blogfa.com/)

R A H A
04-11-2012, 07:37 PM
زمینه‌سازی برای پذیرش

1- ایمان به خدا
بهترین اهرم و وسیله امر به معروف و نهى از منکر، عقیده به مبدأ و معاد است. لذا کسى که مى‏خواهد به طور ریشه‏اى مردم را به معروف وادار نماید و از منکرات باز دارد، باید روى عقائد مردم کار کند. براى مثال، به کسى که وارد منزلى مى‏شود، زمانى مى‏توان گفت: این کار را بکن و این کار را نکن! که عقیده داشته باشد: منزل صاحبى دارد. حسابى در کار است. از حرکات او در منزل فیلمبردارى مى‏شود و ...
با این عقیده مى‏توان به او خط صحیح را ارائه کرد؛ ولى اگر او گفت: این خانه بى‏صاحب و بى‏حساب است و من آزاد هستم. حسابرسى و کنترل و فیلمبردارى هم در کار نیست. ما دیگر نمى‏توانیم او را کنترل کنیم؛ چون فکر مى‏کند که هر چه نچاپد، از کیسه‏اش رفته است و هر چه عیاشى نکند، باخته است. پس، در خانه بى‏صاحب و حساب، آخرین ریخت و پاش را خواهد کرد.
آرى، اگر انسان معتقد شد: این جهان که خانه بزرگى است، صاحبى همچون خداوند و حسابى همچون قیامت دارد؛ تمام کارهاى او ثبت و کنترل مى‏شود؛ حتى بر افکار و نیات او ناظرى نظارت مى‏کند؛ همین ایمان و بینش، او را در جهان تبدیل به یک انسان وارسته و متقى مى‏سازد. برعکس انسانهاى بى‏اعتنا که همچون چاه بى‏آب هستند که هرگز با دو سطل آب ریختن در آن چاه، آبى در آنها جمع نمى‏شود. قوانین و تبصره‏ها و جریمه‏ها براى افراد بى‏ایمان همچون ریختن سطل آب در چاه خشک است. بنابراین مهمترین و اصلى‏ترین اهرم براى دعوت به خیر و نهى از گناه، ایمان به مبدأ و معاد است. ایمان در درون انسان، همچون جوشش آب در درون چاه است که خود به خود انسان را از مفاسد باز مى‏دارد.
ایمان به خدا کافى نیست، یاد خدا نیز لازم است.
بعضى افراد ایمان دارند و حتى مى‏توانند ساعت‏ها در اثبات خدا و معاد سخنرانى کنند؛ یا مقاله‏اى بنویسند؛ ولى فراموشکارند؛ لذا هم ایمان لازم است و هم توجه.
خداوند در قرآن درباره بعضى مى‏فرماید: ایمان ندارند.(91) و درباره گروه دیگرى مى‏فرماید : خدا را فراموش مى‏کنند(92). و یا: قیامت را به فراموشى مى‏سپارند(93).
دلیل و راز و رمز نماز آن است که انسان مؤمن با یاد خدا هم باشد(94).
در مواردى که حوادث تلخ و شیرین یا فشار به انسان رو مى‏آورد، سفارش قرآن آن است که انسان زیاد یاد خدا کند(95). ایمان به خدا اگر همراه با یاد او نباشد، کارایى زیادى نخواهد داشت. یاد خدا باید در سراسر زندگى با ما باشد؛ غذایى که مى‏خوریم باید گوشت حیوان ذبح شده با نام خدا باشد؛ آمیزش جنسى با همسر با بِسْمِ اللَّه باشد؛ سوارشدن به مرکب، پوشیدن لباس و یا هر کار مادى یا معنوى مثل خواندن یک سطر شعر و یا نامه، همگى باید با نام خدا باشد.
کسى که: خدا را ناظر(96) و پروردگار را در کمین خود(97) و فرشتگانِ او را مأمور ثبت و ضبط کار خود بداند(98)؛ ایمان داشته باشد که نه تنها کارهاى او حساب و کتاب دارد، بلکه آثار و عکس‏العمل کارهاى او نیز محاسبه و پاى او نوشته مى‏شود(99)؛ قبول داشته باشد که خداوند لحظه‏اى از آفریده خود غافل نیست(100)؛ هر ریز و درشتى مو به مو ثبت مى‏شود(101)؛ در روز قیامت خداوند پرونده همه اعمال انسان را جلو روى او خواهد گذاشت(102)؛ او باید پاسخگوى همه کارها، بلکه افکار و نیات خود باشد(103)؛ و ... چنین فردى دست به اعمال گناه نمى‏زند و چنین ایمان و یادى، انسان را از انجام گناه باز مى‏دارد. کسانى که مى‏خواهند امر به معروف و نهى از منکر کنند، قبل از هر چیز باید ایمان، یاد خدا و معاد را در دل مردم زنده کنند. لذا قرآن به کم‏فروشان مى‏فرماید: آیا آنان نمى‏دانند که در روز بزرگ قیامت زنده خواهند شد و باید پاسخ کم‏فروشى خود را بدهند؟(104)

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/74110504394012736117.gif

R A H A
04-11-2012, 07:37 PM
2- تشکر از خدا
دومین اهرم براى نهى از منکر آن است که خلافکار را به یاد الطاف خداوند بیندازیم تا بداند که او چقدر به ما لطف کرد و انسان را از ذره‏اى آفرید و همه چیز را در اختیارش گذاشت؛ عیب او پوشاند؛ و همچنین خوبى او را چند برابر پاداش مى‏دهد؛ درد او را شفا مى‏بخشد؛ دعاى او را مستجاب مى‏کند؛ بهترین رفیق، بهترین مولى‏ و بهترین یارى رسان او است.
حضرت على (ع) مى‏فرماید: حتى اگر خداوند براى گناه، دوزخى هم قرار نمى‏داد، واجب بود که به خاطر تشکر از آن همه الطاف او، از گناه و مخالفتش دورى کرد(105).

3- عرض اعمال
از جمله اهرمهاى بازدارنده از گناه و تشویق کننده به خوبیها، عقیده بر عرض اعمال بر پیامبر و امامان معصوم است. آرى! اگر بدانیم که نوار گفتگوى ما به مقامات عالى رتبه مملکتى عرضه مى‏شود، در گفتار خود دقت بیشترى مى‏کنیم.
در اصول کافى، روایات متعددى نقل شده است مبنى بر اینکه : در هر هفته، اعمال شما به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف و پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله عرضه مى‏شود و آن بزرگواران را خشنود یا ناراحت مى‏کند.
این عقیده که برخاسته از قرآن (106) و روایات است، مى‏تواند از بهترین اهرمها باشد.(107)

4- توجه به آثار گناه
در آیات و روایات، فراوان به این حقیقت اشاره شده است که نزول بلاها به خاطر گناهانى است که مرتکب شده‏اید.
قرآن مى‏فرماید: هر مصیبت که به شما مى‏رسد، به خاطر عملکرد خودتان است.(108)
اگر فلان قوم هلاک شدند، به خاطر طغیانشان بود.(109)
تا گناه‏کار نباشید، قهرى نیست و هر کجا قهرى است، گناهانى در کار بوده است.(110)
در اول دعاى کمیل، حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:
خداوندا: گناهانى که عامل پاره شدن پرده حیا است، بر من ببخش!
خداوندا! گناهانى که عامل تغییر پیدا کردن نعمتهاست، بر من ببخش!
خداوندا! گناهانى که عامل حبس شدن دعاهاست، بر من ببخش!
از این جملات معلوم مى‏شود که هر گناهى، آثار شوم مخصوص به خود دارد. بنابراین توجه دادن به آثار شوم گناهان، یکى از عوامل بازدارنده از منکر است.

R A H A
04-11-2012, 07:40 PM
5- توجه به برکات معروف
همان‏گونه که آشنایى با آثار شوم گناه انسان را براى ترک منکر آماده مى‏کند، آشنایى به منافع و آثار خوبیها، انسان را براى انجام معروف آماده مى‏سازد. اکنون که سخن به اینجا رسیده است، نمونه‏هایى را در چند سطر نقل مى‏کنیم؛ ولى این نمونه‏ها قطره‏اى است از دریا؛ زیرا قرنها قبل، علماى ما کتاب‏هایى پیرامون علل احکام نوشته‏اند و هر چه علم پیشرفت کند، پرده از اسرار احکام اسلامى بیشتر برداشته مى‏شود. براى مثال :
روایاتى داریم که بهترین غذا براى نوزاد را شیر مادر مى‏داند. امروز که علم پیشرفت کرده است، علت آن را فهمیده‏ایم.
- امروز که مى‏توانند از مجارى ادرار عکسبردارى کنند، بهتر مى‏فهمیم که چرا اسلام مى‏فرماید: ایستاده ادرار نکنید، زیرا مجارى ادرار در حال ایستاده براحتى باز نیست.
- امروز آثار شوم شراب بر دستگاههاى بدن بهتر از قدیم قابل آزمایش و مشاهده است.
- امروز دنیا مضرّات گوشت خوک را بهتر از دوران صدر اسلام مى‏فهمد.
اکنون به سراغ چند نمونه مى‏رویم در مورد اینکه در معروفها برکاتى است که اگر مردم آنان را بدانند، به سوىِ‏شان کشیده مى‏شوند. بد نیست اکنون که اولین روز عید نوروز سال 1375 است و توفیقى یافته‏ام تا در لحظه سال تحویل مشغول نوشتن کتاب امر به معروف و نهى از منکر در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه‏السلام باشم، جمله‏اى را در همین موضوع از امام رضا (ع) نقل کنم. ایشان فرمود: اگر مردم زیباییهاى سخنان ما را بدانند، حتماً پیرو ما مى‏شوند.(111).
امام مى‏فرماید: دلیل انحراف مردم، بى‏خبرى آنان از راز و رمز سخنان ماست. در این سالها افراد زیادى که نسبت به نماز کاهل بودند، رو به نماز کرده‏اند و این به خاطر آن است که در سایه نظام مقدس جمهورى اسلامى، میلیونها جلد کتاب در سطوح مختلف در میان نسل نو درباره اسرار نماز پخش شده است. برگردیم به سراغ نمونه‏هایى از اسرار معروف‏ها که آگاهى از آنها ما را آماده انجام آن مى‏کند.
نمونه‏ها
احسان ما به مردم، سبب احسان خداوند و مردم به ما مى‏شود.(112)
صدقه دفع بلا مى‏کند.(113)
حج، انسان را از فقیر شدن بیمه مى‏کند.(114)
زکات مال را بیمه مى‏کند.(115)
عفو از مردم، کلید عفو الهى از ماست.(116)
صله رحم، عمر را طولانى مى‏کند.(117)
نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مى‏دارد.(118)
کارهاى نیکوى شما، گناهانتان را از بین مى‏برد.(119)
عقیقه، وسیله بیمه کردن نوزاد از خطرات است.
استعاذه و دعا، انسان را از خطرات نجات مى‏دهد.(120)
دورى از ناز و کرشمه، زنان را گزند افراد هوسباز حفظ مى‏کند.(121)
توحید و ولایت على بن ابیطالب، دژى است که انسان را از طاغوت‏زدگى حفظ مى‏کند.(122)
روزه، وسیله سلامتى است.(123)
قناعت، کلید عزت است.(124)
زهد، رمز رحمت است.(125)
یاد خدا، تنها وسیله آرامش است.(126)
به هر حال براى گسترش و احیاى معروفها باید مردم را با آثار و برکات دنیوى و اجر اخروى آنها آشنا کنیم.

R A H A
04-11-2012, 07:41 PM
بیان مکافات عمل
براى بازداشتن مردم از منکرات و یا تشویق به خوبیها مى‏توانیم از طریق بیان مکافات عمل وارد شویم؛ یعنى به مردم بگوییم که کار خیر یا شر شما در همین دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. به سراغ نمونه‏هایى از آیات و روایات مى‏رویم:
1 - مرد صالحى مقدار ارثى زیر دیوارى براى فرزندان کوچک خود ذخیره کرده بود. دیوار در آستانه خرابى بود. حضرت خضر (ع) و موسى (ع) گرسنه وارد روستاى این مرد صالح شدند و از مردم تقاضاى غذا کردند، اما مردم به آن دو پیامبر غذایى ندادند. در این میان، نگاه خضر به دیوار در حال سقوط افتاد. به موسى گفت: باید دیوار را بازسازى کنیم.
موسى گفت : کارگرىِ مجانى براى مردمى که حاضر نشدند قطعه نانى به ما بدهند، چه معنا دارد؟!
ولى خضر دست به کار شد و دیوار را ساخت. به موسى فرمود: زیر این دیوار گنجى است که پدر نیکوکارى براى فرزندانش ذخیره کرده و اگر ما دیوار را نمى‏ساختیم، خراب مى‏شد و افراد نااهل گنج را پیدا مى‏کردند و مى‏بردند و یتیمان آن مرد نیکوکار فقیر مى‏ماندند.(127)
آرى! خداوند به خاطر نیکوکارى پدر، دو پیامبر را به کارگرى مجانى وادار کرد. این داستان را که در سوره کهف مى‏خوانیم ما را تشویق مى‏کند به اینکه هر کار خیر و معروفى حتى در این دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. خیر آن کار یا به خود ما مى‏رسد و یا به فرزندان ما.
امام صادق (ع) تحت این آیه مى‏فرمایند :
خداوند متعادل به موسى وحى کرد: من به خاطر تلاش پدران به فرزندان لطف مى‏کنم. اگر پدران نیکوکار باشند، به فرزندانشان خیر و برکت مى‏رسد؛ اما اگر شرور باشند، به فرزندانشان شر مى‏رسد. سپس فرمود: زنا نکنید تا به زنان شما زنانشود.(128)
آرى : توجه به مکافات عمل، اهرم خوبى براى انجام معروف‏هاو ترک منکرات است. نمونه دیگر در جاى دیگر قرآن مى‏خوانیم: کسانى که فرزندان ناتوانى از خود به یادگار مى‏گذارند و از آینده آنان مى‏ترسند، باید از ستم درباره یتیمان مردم بترسند.(129) آرى: با یتیمان مردم چنان رفتار کنید که دوست دارید با یتیمان شما رفتار شود. هر کس آتشى روشن کند، دودش به چشم خودش مى‏رود. ظلم امروز ما به یتیمان جامعه، کم کم به صورت یک سنت بد در مى‏آید که فردا دامن یتیمان خود ما را نیز مى‏گیرد. به گفته مثنوى:
این جهان کوه است و فعل ما ندا
سوى ما آید صداها را ندا
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
در حدیث مى‏خوانیم: هر کس، دیگرى را به عیبى سرزنش کند، نمى‏میرد مگر آنکه به همان عیب گرفتار شود.(130)

R A H A
04-11-2012, 07:42 PM
مطالعه تاریخ
یکى از اهرمها تاریخ است. آشنایى با زندگى اقوام و گروههایى که اهل معروف یا منکر بودند، انسان را به انجام خوبیها و دورى از منکرات مى‏کشاند. در قرآن کریم صدها آیه در این زمینه آمده است: ما فلان قوم را به خاطر گناهانش هلاک کردیم.(131)
طغیان مردم سبب نابودى آنان است.(132)
قومى را در آب غرق کردیم.(133)
گروهى را با صاعقه نابود کردیم.(134)
جمعى را با باد سرد کننده هلاک کردیم.(135)
شهر قومى را زیر و رو کردیم.(136)
آشنایى با این هشدارها براى نسلهاى بعد یکى از عوامل دست برداشتن از منکرات و کفر و طغیان است. تمام آیاتى که سفارش به سیر در زمین و نگاه به عبرت کرده، به خاطر همین درس گرفتنها مى‏باشد. تمام آیاتى که ما را به مطالعه عاقبت کار نیکوکاران یا فاسدان دعوت کرده، به همین منظور است.
تفاوت تاریخ با فلسفه تاریخ‏
حوادث گذشته را تاریخ مى‏گویند. ولى فلسفه تاریخ، آن قوانین، اصول، درسها، عبرت‏ها و پندهایى است که از حوادث گذشته براى زندگى آینده به دست مى‏آید.
یک مثال ساده :
مادرى به فرزند خردسالش مى‏گوید: به خیابان نرو! مگر ندیدى دیروز فرزند فلانى با ماشین تصادف کرد. در این سخن، حادثه دیروز تاریخ است و پندى که مادر از آن براى فرزند امروزش مى‏گیرد، فلسفه تاریخ است. قرآن، داستان حضرت یوسف را به طور مفصل بیان مى‏کند و در پایان مى‏فرماید: کذلِک نَجْزىِ الْمُحْسِنین؛ یعنى: این گونه ما به نیکوکاران پاداش مى‏دهیم.
در اینجا، آنچه قبل از کلمه (کذلک) است، تاریخ است و کلمه کذلک، فلسفه تاریخ است؛ یعنى: خیال نکنید که لطف ما به یوسف یک لطف شخصى است. هرگز! بلکه هر کس همچون یوسف در حوادث تلخ و شیرین مواظب خود باشد، ما با او اینگونه برخورد خواهیم کرد.
در گرفتار حضرت یونس نیز مى‏خوانیم که او از خداوند عذرخواهى کرد و نجات یافت. سپس مى‏فرماید: وَ کذلِک نُنْجِى الْمُوْمِنین؛ یعنى هر کس صادقانه از ما عذرخواهى کند، او را از لابه‏لاى تاریکیها و بلاها نجات مى‏دهیم.
بنابراین، فلسفه تاریخ یک قانون و سنت الهى و یک جریان دائمى است؛ نه یک جرقه موسمى.
در امر به معروف و نهى از منکر، اگر ما مردم را با نتیجه و پایان کار گناهکاران یا نیکوکاران آشنا کنیم و بدانیم که سرنوشت تلخ و شیرین اقوام قبلى با مردم امروز تفاوتى ندارد، این آگاهى گامى به سوى رشد آنها خواهند بود.

R A H A
04-11-2012, 07:42 PM
اهرمهاى وادار کننده به گناه
همان گونه که عقاید انحرافى سرچشمه بسیارى از گناهان مى‏شود، خیالها و تصورات انحرافى نیز ریشه گناهان بسیارى خواهد شد. وقتى انسان خیال مى‏کند که از دیگران بهتر است، آنها را مسخره مى‏کند؛ ولى اگر احتمال بدهد که چه بسا دیگران از او بهتر باشند، دیگر آنها را مسخره نخواهد کرد.
قرآن مى‏فرماید: قومى قوم دیگر را مسخره نکنند! شاید مسخره شدگان بهتر از مسخره‏کنندگان باشند.(137)
« زنان نیز یکدیگر را به استهزاء نگیرند، چه بسا خانمى که استهزا شده است، بهتر از شما باشد.»(138)
گاهى انسان گمان مى‏کند که با حرص، سرمایه‏اش زیاد مى‏شود، غافل از آنکه رزق به دست خداست و چه بسیارند کسانى که شبانه روز حرص مى‏ورزند؛ اما به جایى نمى‏رسند.(139)
گاهى انسان تصور مى‏کند که خوشبختى در مال است و لذا به سرمایه‏داران با حسرت نگاه مى‏کند. به قول قرآن، همین که مردم قارون را مى‏دیدند، با آه سردى مى‏گفتند : اى کاش ما هم مثل او سرمایه‏هایى داشتیم.(140)
غافل از آنکه چندى بعد قارون چنان به زمین فرو رفت که همه گفتند: چه خوب شد که ما سرمایه‏دار نبودیم.
گاهى انسان گمان مى‏کند که اگر با فلان فامیل ازدواج کند، خوشبخت مى‏شود و براى رسیدن به این خیال، از هرگونه تلاشى دریغ نمى‏کند. غافل از آنکه خوشبختى در سایه شهرت و مقام نیست.
اگر در خیالات فاسد، تصورات واهى و گناهانى که انسان مرتکب مى‏شود، دقت کنیم، خواهیم دانست که بخش بزرگى از گناهان ما برخاسته از خیالات و تصورات ماست لذا در آیات و روایات اسلامى جملات زیادى است که به مردم هشدار مى‏دهد که نیکى و خیر در سایه فلان چیز نیست؛ بلکه در سایه چیز دیگر است.
به چند نمونه اشاره مى‏کنیم :
1 - برّ و نیکى در این نیست که قبله ما به کدام جهت باشد، بلکه نیکى و خیر در ایمان و عمل صالح و کمک به محرومان جامعه است.(141)
2 - چه بسا چیزهایى را بد مى‏دانید، ولى براى شما خیر است.(142)
3 - سرمایه‏ها و فرزندان آنان تو را به تعجب وادار نکند. خداوند اراده کرده است که آنها را با همین ثروت‏ها و فرزندان عذاب کند.(143)
به هر حال، از قضاوت فورى دورى کنیم و باور نکنیم که آنچه را مى‏فهمیم، حقیقت دارد و واقعیت است؛ زیرا بسیارى از باورهاى ما بى‏اساس، و خیال و وهم است. قرآن براى اینکه انسان را واقعگرا تربیت کند و خیالات واهى و محاسبات بى‏اساس را از فکر و ذهن او برطرف کند، آیات زیادى آورده است.(144)
به هر حال، در امر به معروف و نهى از منکر باید از اهرمها و زمینه‏ها استفاده کرد. اهرمهاى مثبت را به یاد آورد و حتى ایجاد کرد و زمینه‏ها و اهرمهاى منفى را حذف کرد.(145)

R A H A
04-11-2012, 07:42 PM
چند مسأله
در تحریر الوسیله امام خمینى (ره) مى‏خوانیم :
1) اگر کلام از شخص خاصى اثر دارد و نه دیگران، امر به معروف و نهى از منکر نسبت به آن شخص واجب عینى است؛ وگرنه واجب کفایى است؛ یعنى اگر فرد یا گروهى قیام کرد، بر دیگران واجب نیست.
2) در امر به معروف قصد قربت لازم نیست؛ حتى اگر براى ریا و خودنمائى باشد واجب ادا مى‏شود.
3) اگر محو فساد نیاز به حکومت و ولایت دارد، تحصیل قدرت و ولایت واجب است.
4) اگر با اشاره، دست از خلاف بر مى‏دارد، برخورد شدید و بیش از اشاره که توهین به او باشد، جایز نیست.
5) اگر نهى ما از حجم گناه کم مى‏کند، ولى گناه را ریشه کن نمى کند، باز هم واجب است.
6) اگر به خاطر نهى ما دست از گناه بزرگ بر مى‏دارد، ولى گناه کوچک انجام مى دهد، باز هم واجب است.
7) اگر نهى مکرر مؤثر است، تکرار واجب است.
8) اگر امر و نهى دسته جمعى مؤثر است، دسته جمعى واجب است.
9) اگر سکوت ما سبب جرأت بیشتر گناهکاران مى‏شود، سکوت حرام است.
10) اگر امر و نهى ما در خلافکار اثرى ندارد، ولى در دیگران مؤثر است، امر و نهى واجب است.
11) اگر سکوت ما سبب وهن اسلام یا ضعف عقائد مسلمانان شود، سکوت حرام است.(146)
12) اگر جلوگیرى از گناه نیاز به تشکیلات و سازمان و حزب و حکومت و قدرت داشته باشد، ایجاد آنها واجب است.
13) هر گاه بداند که یکى از دو نفر یا یکى از میان جمعى بر انجام خلافى اصرار دارد، واجب است طورى نهى کند که خطابش منطبق بر آن شخص خلافکار شود. براى مثال بگوید: هر کس شرب خمر کند، باید ترک نماید؛ اما نهى کردن همه یا عده‏اى خاص نه تنها واجب نیست بلکه جائز هم نیست و نباید نهى بنحوى باشد که خیال شود، همه آن گروه چنین خلافى را کرده اند.(147)
14) اگر رفت و آمد با گناهکار از مقدار گناه یا زمان گناه یا نوع گناه مى‏کاهد، این آمد و رفت واجب است.
15) اگر آمد و رفت با گناهکار در بعضى افراد خانه اثر موقت مى‏گذارد، باز هم واجب است.
16) اگر قطع رابطه گناهکار را از گناه بازمى‏دارد، این قطع رابطه واجب است.
17) اگر رفت و آمد با کسى او را در گناه جسورتر مى‏کند، این رفت و آمد حرام است.
18) اگر شک داریم که آمد و رفت با گناهکار او را از گناه باز مى‏دارد یا در گناه‏کردن جسورتر مى‏کند، باز هم به خاطر قانون صله رحم و دید و بازدید باید رفت و آمد داشته باشیم.
19) اگر آزاد گذاشتن فردى سبب انجام منکر است، حبس کردن او واجب است. شخصى نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت: مادرم انحراف دارد. چه کنم؟ حضرت فرمود: او را حبس کن. گفت: فایده ندارد. فرمود: جلو مردم را بگیر.
گفت فایده ندارد. فرمود: دست و پاى او را ببند که بهترین بر والدین، منع آنان از گناه است.(148)
20) اگر امر به معروف یا نهى از منکر شخصى در مورد خاصى موجب وهن اسلام شود، جائز نیست؛ گرچه در جاى دیگر واجب باشد.(149) مثل آنکه شخص مشهور و محبوبى روى منبر کلام نابجایى بگوید و اگر در انظار مردم او را نهى کنید، او به عنوان چهره اسلام براى همیشه سقوط کند.
21) اگر امر به معروف و نهى از منکر اثر معکوس داشته باشد، واجب نیست؛ مثل افراد لجوجى که اگر نهى کنید، بدتر مى‏کنند.(150)
22) در امر به معروف و نهى از منکر لازم نیست که صد در صد به نتیجه برسیم؛ حتى اگر یک درصد اثر داشت، واجب است.
23) کار حلالى که موجب وهن به مقدسات باشد، جائز نیست؛ نظیر مریضى که جورى روزه خوارى کند که سبب وهن به مقدسات یا دیگران شود.
چون هدف ما بیان مسائل نیست، به همین مقدار نمونه اکتفا مى‏کنیم.
آیت اللّه خامنه‏اى در به پاسخ سؤالى فرمودند :
«در مواردى که نظام و قانون و حاکم اسلامى است و نسبت به معروف و منکر اهتمام دارند، وظیفه عموم مردم تذکر با زبان است. اقدامات بالاتر و برخوردهاى انقلابى به گردن دولت است؛ ولى ما باید هم به دولت اسلامى اطلاع دهیم آمادگى خودمان را براى حمایت اعلام کنیم. اما اگر در منطقه نظام حکومت و حاکم اسلامى نبود و یا اسلامشان ظاهرى بود تا نسبت به معروف و منکر غیرتى نشان دهند، خود مردم مى‏توانند بعد از تذکر زبانى، برخورد انقلابى (با حفظ مراحل و شئون و تدریج) نیز داشته باشند».

R A H A
04-11-2012, 07:43 PM
فصل دوم – ترک امر به معروف و نهی از منکر





جامعه ساکت مرده است
قرآن مى‏فرماید : «وَلَکمْ فِى الْقَصاصِ حَیوةٌ یا اُولِى اْلاَلْباب»(151)؛ اگر در برابر قاتل ایستادید و او را به قصاص رساندید، زنده‏اید (وگرنه مرده‏اید).
البته، زنده یا مرده بودن فرد براى همه روشن است؛ اما زنده یا مرده بودن جامعه نیاز به درکى بالا و شعور اجتماعى دارد. به همین دلیل در پایان آیه مى‏فرماید : «یا اولى الالباب»؛ یعنى اگر شما اهل فهم و درایت بالا باشید، این حقیقت را درک مى‏کنید. جامعه‏اى که هر کس هر غلطى انجام دهد، احدى متعرض او نمى‏شود، جامعه مرده‏اى است.
در حدیث مى‏خوانیم : کسى که در برابر خوبیها و بدیها بى تفاوت است، مرده‏اى است که در میان زنده ها نفس مى‏کشد.(152)
سکوت در برابر گناه‏
سکوت در برابر گناه، نشانه ضعف، ترس، یأس و نداشتن تعهد نسبت به دین و جامعه و اصلاحات است.
سکوت در برابر گناه، به گفته پیامبر اکرم (ص)، نوعى بدعت است.(153)
سکوت نتیجه‏اى جز خسارت ندارد. در سوره والعصر مى‏خوانیم : «کسانى که با ایمان و عمل صالح باشند ولى ساکت باشند و دیگران را به حق و پشتکار سفارش نکنند، در خسارت قرار گرفته‏اند».
امام صادق (ع) فرمود : «خداوند، فرشتگانى را براى عذاب گروهى فرستاد. آنها آمدند و دیدند که مردم به دعا و گریه مشغولند. از خداوند دلیل عذاب را پرسیدند. خطاب آمد : زیرا آنان اهل گریه و دعا هستند، ولى نسبت به مفاسد جامعه بى تفاوتند.»
سکوت، زمین را به فساد مى‏کشاند.
در آیه 251 سوره بقره مى‏خوانیم : «اگر گروهى از مردم جلو فتنه و فساد دیگران را نگیرند، همه زمین به فساد کشیده مى‏شود.»(154)
ساکت، ملعون خداست.
حضرت على (ع) در خطبه قاصعه فرمود : «خداوند امت هاى پیشین را لعنت نکرد، مگر به دلیل رها کردن امر به معروف و نهى از منکر.»(155)
در حدیث مى‏خوانیم : «اگر گناه مخفیانه انجام شود، خطرى براى همه مردم ندارد؛ ولى اگر افراد خاصى گناه آشکارا انجام دهند و سایر مردم قدرت تغییر دادن داشته باشند، ولى ساکت بمانند، خداوند همه مردم را با هم مورد قهر و عذاب خود قرار مى‏دهد.»(156)
و این همان است که خداوند مى‏فرماید : «از فتنه هایى که آتشِ آن همه را مى‏سوزاند، بترسید!(157)
امام صادق (ع) فرمود : «کسى که نسبت به دین خود بى تفاوت باشد، در حقیقت دین ندارد.»(158)

R A H A
04-11-2012, 07:44 PM
سکوت زمینه تسلط اشرار
در روایات متعدد مى‏خوانیم : «اگر شما مردم امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید، اشرار بر شما مسلط خواهند شد و ناله شما دیگر اثر نخواهد داشت.»(159)
اولویت داشتن همسایه‏
امام صادق (ع) فرمود : «کسى که همسایه اش گناه کند و او را نهى نکند، به منزله شریک او است.»
ساکتِ راضى، شریک جرم است.
گاهى سکوت، از بى خبرى یا ترس یا خجالت و امثال آن است ؛ ولى انسان قلباً از گناه متنفر است.
اما گاهى سکوت در برابر گناه، نشانه رضایت آن است که در اینجا به گفته آیات و روایات، این گونه افراد در حقیقت شریک گناهکار حساب مى‏شوند. به چند نمونه توجه فرمایید :
1 - خداوند به یهودیان زمان پیامبر اکرم خطاب مى‏کند که : «چرا شما انبیاى پیشین را شهید کردید؟» در حالى که نیاکان آنان پیامبران را کشته بودند، ولى چون نسل آنها به کار پدران خود راضى بودند، خداوند، فرزندان را به کردار پدران مورد عتاب و انتقاد قرار مى‏دهد.»(160)
2 - و در خطبه 20 نهج‏البلاغه مى‏خوانیم : با اینکه شتر حضرت صالح را فقط یک نفر از بین برد، ولى قرآن مى‏فرماید : «جمعى او را کشتند و گرفتار عذاب شدند. این به خاطر آن است که آن گروه به عمل آن فرد راضى بودند.»(161)
3 - با اینکه قاتل على (ع) یک نفر به نام ابن ملجم بود، ولى در شب نوزدهم ماه رمضان سفارشى کرده‏اند که صد مرتبه بگویید : «خدایا! قاتلان حضرت على را لعنت کن!»(162)

R A H A
04-11-2012, 07:45 PM
سیماى بى تفاوتان در قیامت
در حدیثى مى‏خوانیم : پیامبر اکرم (ص) فرمود : «به خدایى که جانم در دست اوست، از امت من گروهى از قبر برمى خیزند؛ در حالى که در قیافه بوزینه و خوک هستند. این قیافه ها به خاطر آن است که آنان قدرت نهى از منکر داشته، ولى با گناهکاران سازش کردند.»(163)
رسول اکرم (ص) فرمود : «در شب معراج دیدم که لب هاى گروهى را با قیچى مى برند. پرسیدم : اینها کیانند؟! گفتند : کسانى هستند که زبان نهى از منکر داشتند، ولى نهى نکردند.»(164)
از حضرت على (ع) نقل شده است که : «اگر دانشمندى علم خود را کتمان کند، بد بوترین افراد در قیامت خواهد بود.»(165)
کوتاه سخن آنکه گاهى باید سکوت را شکست؛ زیرا سکوت نابجا بدعت است.(166)
اگر :
سکوت علما سبب بدگمانى مردم به خود آنان شود؛
سکوت علما موجب جرأت ظالم شود؛
سکوت موجب تأیید ظالم شود؛
سکوت سبب شود که معروفى منکر و یا منکرى معروف شود؛
سکوت موجب ضعف عقاید مسلمانان شود؛
سکوت موجب رشد انحرافات فکرى و بدعت شود؛
حرام است و باید سکوت را شکست؛ حتى اگر به انسان لطمه‏اى وارد شود.
کسانى که سکوت را شکستند!
ابن سکیت از یاران امام رضا و امام جواد و امام هادى علیهم السلام و معلم فرزندان متوکل خلیفه عباسى بود.
روزى متوکل از او پرسید : «فرزندان من بهترند یا حسن و حسین، دو فرزند على بن ابیطالب.»
او سکوت چندین ساله را شکست و گفت : «قنبر غلام على از تو و فرزندانت بهتر است، تا چه رسد به حسن و حسین!»
متوکل که طاغوت و دیکتاتور زمان بود و هرگز توقع شنیدن چنین سخنى را نداشت، بشدت عصبانى شد و دستور قتل استاد را صادر کرد.(167)
نمونه دیگر :
مؤمن آل فرعون که مدت‏ها ایمان خود را مخفى مى‏کرد، در لحظه‏اى سکوت چند ساله را شکست و گفت : «اَتَقْتُلُونَ رَجُلاً اَنْ یقُولَ رَبِّىَ اللَّه»(168)؛ آیا بنا دارید کسى که موحد است و مى‏گوید : «پروردگارم خداست،» به قتل برسانید؟
نمونه دیگر :
امر به معروف و نهى از منکر کارى است که زینب کبرى در کوفه و شام و مجلس یزید کرد؛ یعنى سکوت را شکست و گفتنى‏ها را گفت.