M.A.H.S.A
03-29-2012, 09:20 PM
http://farsi.islamquest.net/Files/_Question.Jpg (http://farsi.islamquest.net/Files/_Question.Jpg)
روح چیست؟ چگونه خداوند در دوران بارداری مادر، در چهار ماهگی از روح خود در جنین می دمد؟ آیا قبل از چهار ماهگی که تمام سلول های جنین به مانند یک موجود آگاه رشد می کند روح خدا در او نیست؟
http://farsi.islamquest.net/Files/_Reply.Jpg (http://farsi.islamquest.net/Files/_Reply.Jpg)
روح موجودی غیر مادی و مجرد است که در سیر تکاملی جنین ،به آن ملحق یا از آن حادث می شود و مراحل تکامل خود را طی می کند. روح هم مانند بدن انسان مخلوق خداوند است و اینکه می فرماید از روح خودم در او دمیدم از باب شرافت و بزرگی روح انسان است که آن را در مرتبه روح خود بیان کرده و از آن تعبیر به اضافه لامی یا تشریفی می کنند ،مثل نسبت دادن کعبه به خود در جایی که می فرماید "بیتی"یعنی خانه من .
نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با زنده بودن و حیات داشتن جنین قبل از تعلق روح ندارد،زیرا انسان دارای سه مرتبه نفس ،یعنی نفس نباتی و حیوانی و انسانی است .نفس نباتی که مرتبه پایین نفس انسان است آن چیزی است که رشد و تغذیه دارد ولی بدون داشتن حس و حرکت ارادی و ادراک، مانند گیاهان که رشد می کنند ولی حس و حرکت ارادی و ادراک ندارند و وجود همین نفس نباتی در جنین قبل از تعلق روح دلیل بر رشد و نموّ و حیات داشتن آن می باشد.
http://farsi.islamquest.net/Files/_Creply.Jpg (http://farsi.islamquest.net/Files/_Creply.Jpg)
شکی نیست که روح جوهرى غير مادى (مجرد) است.
در آیۀ مباركۀ "وَ یسْئلُونَكَ عَن.ِ الرُّوح.ِ قُل.ِ الرُّوح.ُ مِن.ْ أَمْرِ رَبِّی[1] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn1)؛و دربارۀ روح از تو می.پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است). روح را به امر خدا نسبت داده است .
شهید مطهری می گوید چون روح امر بسیطی است و جزء ندارد تعریف به جنس و فصل برای آن ممکن نبود و گویا این تعریف که می گوید "من امر ربی" تعریف به فاعل است، حال امر خدا به چه معنایی است در آیات دیگر به آن اشاره شده است .
از آن جمله در آیه "إِنَّمَآ أَمْرُه.ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول.َ لَه.ُ كُن فَیكُون "[2] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn2)؛ چون به چیزی اراده فرماید، كارش این بس كه می.گوید: باش.؛ پس بی.درنگ موجود می.شود ، امر الاهی فعل متصف به ذات خداوند می باشد و چون ذات خداوند ماورای ماده و عاری از زمان و مکان می باشد ،و روح هم امر الهی است پس موجودی غیر مادی است .
اما این روح آنگاه که به بدن تعلق می گیرد از آن به نفس تعبیر آورده می شود و در واقع نفس جنبۀ تعلقی روح به بدن است. البته در نحوه تعلق روح به بدن اختلاف است که مختصر اشاره ای می کنیم :
برخی از محققان در باره چگونگی تعلق روح به بدن قائلند كه روح آدمى از آغاز خلقت تا ابد مجرد است و وقتى كه بدن آمادگى تعلق پيدا كرد روح به آن تعلق مى گيرد. كه اين نظريه معروف
به نظريه روحانيه الحدوث و البقا است كه نفس هم در مرحله حدوث و ايجاد و هم در مرحله بقا روحانى و مجرد است . در مقابل فيلسوف بزرگ ملاصدرا قائل است روح در آغاز موجودى جسمانى است و به تدريج تكامل يافته مجرد مى شود به اصطلاح روح جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا است یعنی روح در تکامل جسم مادی به وجود می آید ولی در بقا تابع جسم نیست و بعد از جسم باقی خواهد ماند .[3] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn3)
در پاسخ به قسمت دوم سؤال باید گفت که نداشتن روح انسانی هيچ منافاتى با دارا بودن حيات جنین قبل از تعلق روح ندارد .
فلاسفه مى گويند سه قسم نفس داريم نفس نباتى، حيوانى، انسانى كه انسانها هر سه را دارا هستند و حيوانات دو قسم اول و گياهان فقط قسم اول را كه هر نفسى داراى قواى خاصى است كه موجب بروز افعال خاصى مى شود ، نفس نباتى آن است كه دائما تغذيه و رشد دارد و نفس حيوانى آن است كه هميشه تغذيه، رشد، حس و تحرك ارادى دارد و نفس انسانى آن است كه همواره تغذيه، رشد، تحرك ارادى، حس و ادراك دارد و هرموجودى كه داراى نفس باشد ولو نفس نباتی، حى محسوب مى شود .پس حيات معنایى است عام تر از داشتن نفس انسانى و ممكن است در جایی حيات باشد ولی روح انسانى حتى حيوانى نباشد. مثل جنین قبل از تعلق روح ؛ زيرا سلول هاى آن گرچه داراى نفس و روح انسانى نيستند ولى به دليل داشتن نفس نباتى زنده هستند زيرا همانند ديگر نفس هاى نباتى داراى تغذيه و رشدند، چرا كه از طريق مويرگ ها تغذيه مى شوند و داراى رشد سلولى هستند. البته چنين سلول های زنده اى اندك اندك رشد مى كند و با حركت خودش قابليت هاى خويش را به فعليت مى رساند تا اين كه جنين مى شود و اين جنين به قول ملاصدرا[4] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn4) نبات بالفعل است كه قابليت نفس حيوانى را پيدا مى كند و اندك اندك نفس حيوانى قابليت هاى خود را كه احساس و تحرك ارادى است به فعليت مى رساند و با كامل شدن و بالفعل شدن تمامى بالقوه ها به قول ملاصدرا حيوان بالفعل مى شود و قابليت انسان شدن را پيدا مى كند و اگر بتواند قابليت هاى انسانی را بالفعل كند (جسما و روحا) انسان و الا مقام و برتر خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر در مورد حقیقت روح به نمایه های زیر مراجعه کنید:
روح چهارگانه در انسان، سؤال شماره 4153 (سایت: 4601) (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/4601.ASPX).
روح در قرآن، سؤال شماره 5973 (سایت: 7218) (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/7218.ASPX).
[1] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref1) اسرأ، 85
[2] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref2) يس، 82
[3] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref3) برای آگاهی بیشتر، ترخان، قاسم، شخصیت و قیام امام حسین (ع) ، ص 25-48، انتشارات چلچراغ، قم ، 1388 ه.ش.
[4] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref4) اسفار، ج 8، ص
روح چیست؟ چگونه خداوند در دوران بارداری مادر، در چهار ماهگی از روح خود در جنین می دمد؟ آیا قبل از چهار ماهگی که تمام سلول های جنین به مانند یک موجود آگاه رشد می کند روح خدا در او نیست؟
http://farsi.islamquest.net/Files/_Reply.Jpg (http://farsi.islamquest.net/Files/_Reply.Jpg)
روح موجودی غیر مادی و مجرد است که در سیر تکاملی جنین ،به آن ملحق یا از آن حادث می شود و مراحل تکامل خود را طی می کند. روح هم مانند بدن انسان مخلوق خداوند است و اینکه می فرماید از روح خودم در او دمیدم از باب شرافت و بزرگی روح انسان است که آن را در مرتبه روح خود بیان کرده و از آن تعبیر به اضافه لامی یا تشریفی می کنند ،مثل نسبت دادن کعبه به خود در جایی که می فرماید "بیتی"یعنی خانه من .
نداشتن روح انسانی هیچ منافاتی با زنده بودن و حیات داشتن جنین قبل از تعلق روح ندارد،زیرا انسان دارای سه مرتبه نفس ،یعنی نفس نباتی و حیوانی و انسانی است .نفس نباتی که مرتبه پایین نفس انسان است آن چیزی است که رشد و تغذیه دارد ولی بدون داشتن حس و حرکت ارادی و ادراک، مانند گیاهان که رشد می کنند ولی حس و حرکت ارادی و ادراک ندارند و وجود همین نفس نباتی در جنین قبل از تعلق روح دلیل بر رشد و نموّ و حیات داشتن آن می باشد.
http://farsi.islamquest.net/Files/_Creply.Jpg (http://farsi.islamquest.net/Files/_Creply.Jpg)
شکی نیست که روح جوهرى غير مادى (مجرد) است.
در آیۀ مباركۀ "وَ یسْئلُونَكَ عَن.ِ الرُّوح.ِ قُل.ِ الرُّوح.ُ مِن.ْ أَمْرِ رَبِّی[1] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn1)؛و دربارۀ روح از تو می.پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است). روح را به امر خدا نسبت داده است .
شهید مطهری می گوید چون روح امر بسیطی است و جزء ندارد تعریف به جنس و فصل برای آن ممکن نبود و گویا این تعریف که می گوید "من امر ربی" تعریف به فاعل است، حال امر خدا به چه معنایی است در آیات دیگر به آن اشاره شده است .
از آن جمله در آیه "إِنَّمَآ أَمْرُه.ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول.َ لَه.ُ كُن فَیكُون "[2] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn2)؛ چون به چیزی اراده فرماید، كارش این بس كه می.گوید: باش.؛ پس بی.درنگ موجود می.شود ، امر الاهی فعل متصف به ذات خداوند می باشد و چون ذات خداوند ماورای ماده و عاری از زمان و مکان می باشد ،و روح هم امر الهی است پس موجودی غیر مادی است .
اما این روح آنگاه که به بدن تعلق می گیرد از آن به نفس تعبیر آورده می شود و در واقع نفس جنبۀ تعلقی روح به بدن است. البته در نحوه تعلق روح به بدن اختلاف است که مختصر اشاره ای می کنیم :
برخی از محققان در باره چگونگی تعلق روح به بدن قائلند كه روح آدمى از آغاز خلقت تا ابد مجرد است و وقتى كه بدن آمادگى تعلق پيدا كرد روح به آن تعلق مى گيرد. كه اين نظريه معروف
به نظريه روحانيه الحدوث و البقا است كه نفس هم در مرحله حدوث و ايجاد و هم در مرحله بقا روحانى و مجرد است . در مقابل فيلسوف بزرگ ملاصدرا قائل است روح در آغاز موجودى جسمانى است و به تدريج تكامل يافته مجرد مى شود به اصطلاح روح جسمانيه الحدوث و روحانيه البقا است یعنی روح در تکامل جسم مادی به وجود می آید ولی در بقا تابع جسم نیست و بعد از جسم باقی خواهد ماند .[3] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn3)
در پاسخ به قسمت دوم سؤال باید گفت که نداشتن روح انسانی هيچ منافاتى با دارا بودن حيات جنین قبل از تعلق روح ندارد .
فلاسفه مى گويند سه قسم نفس داريم نفس نباتى، حيوانى، انسانى كه انسانها هر سه را دارا هستند و حيوانات دو قسم اول و گياهان فقط قسم اول را كه هر نفسى داراى قواى خاصى است كه موجب بروز افعال خاصى مى شود ، نفس نباتى آن است كه دائما تغذيه و رشد دارد و نفس حيوانى آن است كه هميشه تغذيه، رشد، حس و تحرك ارادى دارد و نفس انسانى آن است كه همواره تغذيه، رشد، تحرك ارادى، حس و ادراك دارد و هرموجودى كه داراى نفس باشد ولو نفس نباتی، حى محسوب مى شود .پس حيات معنایى است عام تر از داشتن نفس انسانى و ممكن است در جایی حيات باشد ولی روح انسانى حتى حيوانى نباشد. مثل جنین قبل از تعلق روح ؛ زيرا سلول هاى آن گرچه داراى نفس و روح انسانى نيستند ولى به دليل داشتن نفس نباتى زنده هستند زيرا همانند ديگر نفس هاى نباتى داراى تغذيه و رشدند، چرا كه از طريق مويرگ ها تغذيه مى شوند و داراى رشد سلولى هستند. البته چنين سلول های زنده اى اندك اندك رشد مى كند و با حركت خودش قابليت هاى خويش را به فعليت مى رساند تا اين كه جنين مى شود و اين جنين به قول ملاصدرا[4] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_edn4) نبات بالفعل است كه قابليت نفس حيوانى را پيدا مى كند و اندك اندك نفس حيوانى قابليت هاى خود را كه احساس و تحرك ارادى است به فعليت مى رساند و با كامل شدن و بالفعل شدن تمامى بالقوه ها به قول ملاصدرا حيوان بالفعل مى شود و قابليت انسان شدن را پيدا مى كند و اگر بتواند قابليت هاى انسانی را بالفعل كند (جسما و روحا) انسان و الا مقام و برتر خواهد شد.
برای مطالعه بیشتر در مورد حقیقت روح به نمایه های زیر مراجعه کنید:
روح چهارگانه در انسان، سؤال شماره 4153 (سایت: 4601) (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/4601.ASPX).
روح در قرآن، سؤال شماره 5973 (سایت: 7218) (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/7218.ASPX).
[1] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref1) اسرأ، 85
[2] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref2) يس، 82
[3] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref3) برای آگاهی بیشتر، ترخان، قاسم، شخصیت و قیام امام حسین (ع) ، ص 25-48، انتشارات چلچراغ، قم ، 1388 ه.ش.
[4] (http://farsi.islamquest.net/QuestionArchive/10353.ASPX#_ednref4) اسفار، ج 8، ص