M.A.H.S.A
03-29-2012, 03:43 PM
امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و لقب او «تقی » و «جواد» می باشد، در نیمه ماه رجب 195 ه . ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود (1) .
مادر او «سبیکه » که از خاندان «ماریه قبطیه » همسر پیامبر اسلام به شمار می رود، از نظر فضایل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد (2) .
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مامون (193 - 218) و معتصم (218 - 227) معاصر بوده است .
«ابن حجر هیثمی » از علمای اهل سنت می نویسد: «مامون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت . (3) »
شبلنجی عالم دیگر اهل سنت می گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشکار ساخت . (4) »
به بهانه نیمه رجب و سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال بر آنیم با ارائه یکی از مناظرات آن حضرت، خوشه ای از خرمن علم و فضل و کمال عقل او برگیریم، و فرا روی اندیشه خویش قرار دهیم .
مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددی نقل شده (5) است که به عنوان نمونه به یکی از آن ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است .
بعد از آن که مامون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با ماعت بسیاری نزد آن حضرت و مامون آمدند . یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که [در مدارک اهل سنت] نقل شده است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می باشد» چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولی بر ناقل این ستور لازم است که طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه کنید; هر حدیثی که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود .»
این خبر موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند می فرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیک تریم . (6) » آن گاه چگونه می شود خداوند از رضایت و غضب ابابکر نسبت به خود بی خبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این عقلا محال است .
یحیی گفت: روایت شده که ابابکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان می باشند؟
حضرت فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا که آن دو فرشته از فرشتگان مقرب بوده، لحظه ای از طاعت خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نکردند، و حال آن که آن دو مشرک بودند، بعد مسلمان شدند و اکثر عمر خود را در شرک به سر بردند، آن گاه چگونه می توانند همسان جبرئیل و میکائیل باشند؟
یحیی گفت: در روایات آمده که آن دو (ابابکر و عمر)، پیر مردان اهل بهشت می باشند، در این زمینه چه می گوئید؟
حضرت فرمود: این هم محال است، چون بهشتی ها همه جوانند و در آن جا پیرمردی وجود ندارد . این روایت را بنی امیه در مقابله با آن روایتی که می گوید: «حسن و حسین آقای جوانان بهشتی می باشند» ، ساختند .
یحیی گفت: نقل شده که عمر چراغ اهل بهشت است .
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که در بهشت فرشتگان مقرب، پیامبران، آدم و محمد صلی الله علیه و آله حضور دارند . چگونه بهشت با نور آن ها روشن نشده که نیاز به نور عمر باشد؟!
یحیی گفت: نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر من مبعوث نمی شدم، عمر به جای من مبعوث می شد .
حضرت فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است، آن جا که می فرماید: «و هنگامی که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم . (7) » آن گاه چگونه پیمان خداوند عوض می شود؟ [از این گذشته] پیامبران یک چشم به هم زدن مشرک نشدند، چگونه کسی به رسالت مبعوث می شود در حالی که اکثر عمر خود را در شرک به سر برده است؟ !
یحیی گفت: در روایت آمده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز عمر کسی از آن رهایی نمی یابد .
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که خداوند می فرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان آن ها باشی، آن ها را عذاب نخواهد کرد و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند، [باز هم] آن ها را عذاب نخواهد کرد . (8) » می بینید که برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده است و لا غیر;
1- وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مردم .
2- توبه و استغفار مردم (9) .
انجام چنین مناظره ای و پیروزی امام جواد علیه السلام چند پیامد مثبت داشت:
1- با توجه به اینکه امام جواد علیه السلام در خردسالی به امامت رسید، عباسیان فکر می کردند او از نظر علمی ناتوان است و از این رو با ترتیب چنین مناظراتی سعی می کردند شخصیت او را خورد کنند . پیروزی امام در مناظره با پاسخ های قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایی او و نیز اصل امامت از بین برد .
2- این مناظره خط بطلانی بر بسیاری از احادیث جعلی کشید . احادیثی که به دستور حاکمان غاصب و برای تثبیت حکومت غصبی آنان توسط عده ای انسان خود فروخته جعل شده و موجب انحراف در امت اسلامی بود .
پی نوشت ها:
1) ر . ک: طبرسی، اعلام الوری، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم) ص 344، بعضی ولادت آن حضرت را در ماه مبارک رمضان سال 195 می دانند . ر . ک: شیخ مفید، الارشاد، (قم، مکتبة بصیرتی) ص 316 .
2) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (مکتبة الاسلامیة)، ج 50، ص 15 .
3) الصواعق المحرقه، (قاهره، مکتبة القاهره، چاپ دوم، 1385 ه . ق)، ص 205 .
4) شبلنجی، نور الابصار، (قاهره، مکتبة المشهد الحسینی)، ص 161 .
5) احمد طبرسی، الاحتجاج، (قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413)، ج 2، ص 481 .
6) ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید» .
7) احزاب/7، «واذ اخذنا من النبیین میثاقهم ومنک ومن نوح وابراهیم وموسی وعیسی ابن مریم واخذنا منهم میثاقا غلیظا» .
8) انفال/33 .
9) احتجاج، (پیشین)، ج 2، ص 477- 480 .
مادر او «سبیکه » که از خاندان «ماریه قبطیه » همسر پیامبر اسلام به شمار می رود، از نظر فضایل اخلاقی، در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود، به طوری که امام رضا علیه السلام از او به عنوان بانویی منزه و پاکدامن و با فضیلت یاد می کرد (2) .
حضرت در مجموع دوران امامت خود با دو خلیفه عباسی، یعنی مامون (193 - 218) و معتصم (218 - 227) معاصر بوده است .
«ابن حجر هیثمی » از علمای اهل سنت می نویسد: «مامون او را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت . (3) »
شبلنجی عالم دیگر اهل سنت می گوید: «مامون پیوسته شیفته او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، عظمت خود را آشکار ساخت . (4) »
به بهانه نیمه رجب و سالروز ولادت آن حضرت، در این مقال بر آنیم با ارائه یکی از مناظرات آن حضرت، خوشه ای از خرمن علم و فضل و کمال عقل او برگیریم، و فرا روی اندیشه خویش قرار دهیم .
مناظره امام جواد علیه السلام با یحیی بن اکثم
از امام جواد علیه السلام مناظرات متعددی نقل شده (5) است که به عنوان نمونه به یکی از آن ها که مختصر و مربوط به مسائل اعتقادی است اشاره می شود، با تذکر این نکته که امام با حفظ تقیه، این مناظره را انجام داده است .
بعد از آن که مامون ام الفضل را به تزویج حضرت جواد علیه السلام در آورد، یحیی بن اکثم (یکی از علمای اهل سنت) با ماعت بسیاری نزد آن حضرت و مامون آمدند . یحیی عرض کرد: ای پسر رسول خدا! نظر شما درباره روایتی که [در مدارک اهل سنت] نقل شده است که «خداوند جبرئیل را فرستاد تا از پیامبر صلی الله علیه و آله بخواهد که از ابابکر سؤال کند: آیا او از خداوند راضی هست یا نه؟ با این که خداوند از او راضی می باشد» چیست؟
امام جواد علیه السلام فرمود: من منکر فضیلت ابابکر نیستم، ولی بر ناقل این ستور لازم است که طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله عمل کند . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در حجة الوداع فرمود: «بعد از من جاعلان حدیث فراوان می شوند، لذا باید احادیث را بر قرآن و احادیث عرضه کنید; هر حدیثی که موافق قرآن و سنت من باشد به آن عمل کنید و اگر مخالف آن دو بود، بدان عمل نشود .»
این خبر موافق با قرآن نیست، زیرا خداوند می فرماید: «ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم و ما از رگ قلبش به او نزدیک تریم . (6) » آن گاه چگونه می شود خداوند از رضایت و غضب ابابکر نسبت به خود بی خبر باشد، تا نیاز به سؤال داشته باشد؟ این عقلا محال است .
یحیی گفت: روایت شده که ابابکر و عمر در زمین مانند جبرئیل و میکائیل در آسمان می باشند؟
حضرت فرمود: در این حدیث هم باید دقت نمود، چرا که آن دو فرشته از فرشتگان مقرب بوده، لحظه ای از طاعت خدا جدا نشدند و هرگز خدا را معصیت نکردند، و حال آن که آن دو مشرک بودند، بعد مسلمان شدند و اکثر عمر خود را در شرک به سر بردند، آن گاه چگونه می توانند همسان جبرئیل و میکائیل باشند؟
یحیی گفت: در روایات آمده که آن دو (ابابکر و عمر)، پیر مردان اهل بهشت می باشند، در این زمینه چه می گوئید؟
حضرت فرمود: این هم محال است، چون بهشتی ها همه جوانند و در آن جا پیرمردی وجود ندارد . این روایت را بنی امیه در مقابله با آن روایتی که می گوید: «حسن و حسین آقای جوانان بهشتی می باشند» ، ساختند .
یحیی گفت: نقل شده که عمر چراغ اهل بهشت است .
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که در بهشت فرشتگان مقرب، پیامبران، آدم و محمد صلی الله علیه و آله حضور دارند . چگونه بهشت با نور آن ها روشن نشده که نیاز به نور عمر باشد؟!
یحیی گفت: نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر من مبعوث نمی شدم، عمر به جای من مبعوث می شد .
حضرت فرمود: قرآن راستگوتر از این حدیث است، آن جا که می فرماید: «و هنگامی که از پیامبران پیمان گرفتیم، و از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنان پیمان محکمی گرفتیم . (7) » آن گاه چگونه پیمان خداوند عوض می شود؟ [از این گذشته] پیامبران یک چشم به هم زدن مشرک نشدند، چگونه کسی به رسالت مبعوث می شود در حالی که اکثر عمر خود را در شرک به سر برده است؟ !
یحیی گفت: در روایت آمده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: اگر عذاب نازل شود، جز عمر کسی از آن رهایی نمی یابد .
حضرت فرمود: این هم محال است، چرا که خداوند می فرماید: «خداوند تا تو (پیامبر) در میان آن ها باشی، آن ها را عذاب نخواهد کرد و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند، [باز هم] آن ها را عذاب نخواهد کرد . (8) » می بینید که برای نزول عذاب دو مانع ذکر شده است و لا غیر;
1- وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله در بین مردم .
2- توبه و استغفار مردم (9) .
انجام چنین مناظره ای و پیروزی امام جواد علیه السلام چند پیامد مثبت داشت:
1- با توجه به اینکه امام جواد علیه السلام در خردسالی به امامت رسید، عباسیان فکر می کردند او از نظر علمی ناتوان است و از این رو با ترتیب چنین مناظراتی سعی می کردند شخصیت او را خورد کنند . پیروزی امام در مناظره با پاسخ های قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایی او و نیز اصل امامت از بین برد .
2- این مناظره خط بطلانی بر بسیاری از احادیث جعلی کشید . احادیثی که به دستور حاکمان غاصب و برای تثبیت حکومت غصبی آنان توسط عده ای انسان خود فروخته جعل شده و موجب انحراف در امت اسلامی بود .
پی نوشت ها:
1) ر . ک: طبرسی، اعلام الوری، (تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم) ص 344، بعضی ولادت آن حضرت را در ماه مبارک رمضان سال 195 می دانند . ر . ک: شیخ مفید، الارشاد، (قم، مکتبة بصیرتی) ص 316 .
2) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (مکتبة الاسلامیة)، ج 50، ص 15 .
3) الصواعق المحرقه، (قاهره، مکتبة القاهره، چاپ دوم، 1385 ه . ق)، ص 205 .
4) شبلنجی، نور الابصار، (قاهره، مکتبة المشهد الحسینی)، ص 161 .
5) احمد طبرسی، الاحتجاج، (قم، انتشارات اسوه، چاپ اول، 1413)، ج 2، ص 481 .
6) ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید» .
7) احزاب/7، «واذ اخذنا من النبیین میثاقهم ومنک ومن نوح وابراهیم وموسی وعیسی ابن مریم واخذنا منهم میثاقا غلیظا» .
8) انفال/33 .
9) احتجاج، (پیشین)، ج 2، ص 477- 480 .