M.A.H.S.A
03-29-2012, 03:39 PM
سوال : مراحل آفرينش انسان چگونه است؟
پاسخ پاسخ: نخستين چيزى كه درباره انسان مطرح مى شود، مسأله شناخت خلقت انسان است و اين كه او از چه و چگونه به وجود آمده است؟ قرآن كه صحيح ترين منبع براى بينش اسلامى است، هر دو موضوع را به طور مفصل بيان كرده است كه از مجموع آيات وارده استفاده مى شود كه آفرينش انسان، در سه مرحله انجام شده است: مرحله نخست: خاك متحوّل 1. خاك. 2. گل. 3. گل چسبنده. گل تيره رنگ قالب پى ريزى 5. چكيده گل. 6. از گل خشكيده كه به هنگام برخورد با چيزى، صدا مى كند مانند: سبو و سفال. مجموع اين حالات ششگانه، حالات مختلف يك چيز هستند و ماده واقعى در همگى يكى است. براى آگاهى از متون آيت مربوط به اين امور ششگانه، از هر كدام به ذكر يك آيه اكتفا مى كنيم: 1. خاك «إنّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَاللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». «آفرينش عيسى نزد خدا مانند آفرينش آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به او گفت: باش، پس او نيز هستى يافت». 2. گل «الَّذى أحْسَنَ كُلَّ شَىء خَلَقَهُ وَ بَدَأَخَلْقَ الإنْسانِ مِنْ طين». «خدايى كه هر چيزى را به نيكوترين وجه آفريد و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد». 3. گل چسبنده «...إنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طين لازِب». «ما آنها را از گل چسبنده آفريديم». 4. گل تيره رنگ «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَإمَسْنُون». «ما انسان را از گل خشكيده (گلى كه هنگام برخورد با چيزى، صدا مى كند) لجن تيره رنگ، آفريديم». 5. چكيده گل «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طين». «ما انسان را از چكيده گل آفريديم». 6. از گل خشكيد مانند سفال «خَلَقَ الإنْسانَ مِنْ صَلْصال كَالفَخّارِ». «انسان را از گل خشكيده مانند سفال آفريديم». اين آيه بيانگر ماده نخستين آفرينش آدم و به گونه اى آفرينش همه انسانهاست و مسلّماً اين امور ششگانه، مستقيماً مربوط به حالات ماده نخستين آدم ابوالبشر است و قرآن به نحوى، آن را به همه نسبت مى دهد و مى فرمايد: «خَلَقْناكُمْ مِنْ تُراب» و يا «خَلَقْناهُمْ مِنْ طين لازِب» و ماده انسان در اين حالات ششگانه، تغييرات كيفى داشته و هرگز تغييرات جوهرى و دگرگونى نوعى به نوع ديگر، نداشته است. البته قرآن كتاب علوم طبيعى نيست، ولى به خاطر اهداف تربيتى، تحوّلات ششگانه اى را كه روى ماده نخست، انجام گرفته متذكر مى گردد، تا انسان متكبّر و خود خواه بداند كه چگونه دست قدرت و رحمت حق او را از پست ترين حالات، به عاليترين مدارج رسانيده است. مرحله دوم: مرحله تصوير قرآن تصويرپردازى آدم را دومين مرحله آفرينش انسان مى داند، چنان كه مى فرمايد: «وَلَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوّرناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائَكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إلاّ إبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السّاجِدينَ». «ما شما را آفريديم. آنگاه صورتگرى كرديم، سپس به فرشتگان گفتيم كه بر آدم سجده كنيد. جز ابليس همگى سجده كردند». اكنون بايد ديد مقصود از تصويرپردازى پس از خلقت چيست؟ توضيح اين مطلب بستگى دارد به اين كه مقصود از خلقت در اين آيه بيان و روشن شود كه: لفظ «خلق» گاهى در ايجاد و آفرينش به كار مى رود و گاهى در تقدير و اندازه گيرى، چنان كه عرب مى گويد: خلق الخيّاط الثوب: يعنى خيّاط پارچه را اندازه گرفت. معناى دوم اگر در جاى خود صحيح باشد، در مورد اين آيه صحيح نيست، زيرا مقصود از آن، ايجاد و آفريدن است; به گواه آن كه پس از جمله: «خَلَقْناكُمْ» جمله «ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ» را مى آورد و ناگفته پيداست، تصوير با آفرينش ماده نخستين، مناسب است، نه با اندازه گيرى علمى كه با فقدان ماده نيز صدق مى كند. اكنون بايد ديد مقصود از تصوير چيست؟ مفهوم تصوير همان تسويه است كه در آيه ديگرى وارد شده چنان كه مى فرمايد: «وَ إذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إنّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصال مِنْ حمإ مَسْنُون*فَإذا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُؤا لَهُ ساجُدينَ». مرحله سوم: مرحله دميدن روح مرحله سوم نفخ روح و يا دميدن روان، در كالبد انسان است. اگر او موجود برترى به شمار مى رود به خاطر همين مرحله است كه او را به صورت معجونى چند بعدى درآورده است; از يك نظر داراى عقل، فكر و انديشه است كه وى را به پايه فرشتگان مى رساند و از نظر ديگر، مجهز به غرايز نفسانى است كه اگر در تعديل آنها نكوشد، از اوج كمال به پرتگاه ذلّت سقوط مى كند. قرآن اين مرحله از خلقت را چنين بيان مى كند: «فإذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُوا لَهُ ساجُدينَ». «آنگاه كه او را پرداختم (اندام او را به صورتى متناسب آفريدم) و در او از روح خود دميدم بر او سجده كنيد». البته همگى مى دانيم خدا نه جسم است و نه روح، ولى خدا روح انسان را به خاطر عظمت آن، به خود اضافه مى كند; چنان كه كعبه را به خاطر عظمتش، به خود نسبت مى دهد و مى گويد: «...أنْ طَهِّرا بَيْتِىَ للطَّائِفينَ...». «خانه ام را براى طواف كنندگان، از بتها پاك گردان». پي نوشت : - آل عمران /59. - سجده /7. - نيز در اين موضوع، به سوره انعام: آيه 2، سوره اعراف: آيه 12، سوره اسراء: آيه 61 و سوره ص: آيه 71 و 76 مراجعه كنيد. - صافات /11. - حجر /26. - همان سوره به آيه هاى 28 و 33 مراجعه فرماييد. - مؤمنون /12. - الرحمن /14. - به همين مضمون در سوره حجر: آيه هاى 26، 28 و 33 وارد شده است. - اعراف /11. - حجر /28-29. - و به همين مضمون آيه 72 سوره ص، است. - بقره /125. - منشور جاويد، ج 11، صص 17-24 و ج 4، ص 199-203. :
پاسخ پاسخ: نخستين چيزى كه درباره انسان مطرح مى شود، مسأله شناخت خلقت انسان است و اين كه او از چه و چگونه به وجود آمده است؟ قرآن كه صحيح ترين منبع براى بينش اسلامى است، هر دو موضوع را به طور مفصل بيان كرده است كه از مجموع آيات وارده استفاده مى شود كه آفرينش انسان، در سه مرحله انجام شده است: مرحله نخست: خاك متحوّل 1. خاك. 2. گل. 3. گل چسبنده. گل تيره رنگ قالب پى ريزى 5. چكيده گل. 6. از گل خشكيده كه به هنگام برخورد با چيزى، صدا مى كند مانند: سبو و سفال. مجموع اين حالات ششگانه، حالات مختلف يك چيز هستند و ماده واقعى در همگى يكى است. براى آگاهى از متون آيت مربوط به اين امور ششگانه، از هر كدام به ذكر يك آيه اكتفا مى كنيم: 1. خاك «إنّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَاللهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ». «آفرينش عيسى نزد خدا مانند آفرينش آدم است كه او را از خاك آفريد و سپس به او گفت: باش، پس او نيز هستى يافت». 2. گل «الَّذى أحْسَنَ كُلَّ شَىء خَلَقَهُ وَ بَدَأَخَلْقَ الإنْسانِ مِنْ طين». «خدايى كه هر چيزى را به نيكوترين وجه آفريد و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد». 3. گل چسبنده «...إنّا خَلَقْناهُمْ مِنْ طين لازِب». «ما آنها را از گل چسبنده آفريديم». 4. گل تيره رنگ «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ مِنْ صَلْصال مِنْ حَمَإمَسْنُون». «ما انسان را از گل خشكيده (گلى كه هنگام برخورد با چيزى، صدا مى كند) لجن تيره رنگ، آفريديم». 5. چكيده گل «وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طين». «ما انسان را از چكيده گل آفريديم». 6. از گل خشكيد مانند سفال «خَلَقَ الإنْسانَ مِنْ صَلْصال كَالفَخّارِ». «انسان را از گل خشكيده مانند سفال آفريديم». اين آيه بيانگر ماده نخستين آفرينش آدم و به گونه اى آفرينش همه انسانهاست و مسلّماً اين امور ششگانه، مستقيماً مربوط به حالات ماده نخستين آدم ابوالبشر است و قرآن به نحوى، آن را به همه نسبت مى دهد و مى فرمايد: «خَلَقْناكُمْ مِنْ تُراب» و يا «خَلَقْناهُمْ مِنْ طين لازِب» و ماده انسان در اين حالات ششگانه، تغييرات كيفى داشته و هرگز تغييرات جوهرى و دگرگونى نوعى به نوع ديگر، نداشته است. البته قرآن كتاب علوم طبيعى نيست، ولى به خاطر اهداف تربيتى، تحوّلات ششگانه اى را كه روى ماده نخست، انجام گرفته متذكر مى گردد، تا انسان متكبّر و خود خواه بداند كه چگونه دست قدرت و رحمت حق او را از پست ترين حالات، به عاليترين مدارج رسانيده است. مرحله دوم: مرحله تصوير قرآن تصويرپردازى آدم را دومين مرحله آفرينش انسان مى داند، چنان كه مى فرمايد: «وَلَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوّرناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائَكَةِ اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدُوا إلاّ إبْليسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السّاجِدينَ». «ما شما را آفريديم. آنگاه صورتگرى كرديم، سپس به فرشتگان گفتيم كه بر آدم سجده كنيد. جز ابليس همگى سجده كردند». اكنون بايد ديد مقصود از تصويرپردازى پس از خلقت چيست؟ توضيح اين مطلب بستگى دارد به اين كه مقصود از خلقت در اين آيه بيان و روشن شود كه: لفظ «خلق» گاهى در ايجاد و آفرينش به كار مى رود و گاهى در تقدير و اندازه گيرى، چنان كه عرب مى گويد: خلق الخيّاط الثوب: يعنى خيّاط پارچه را اندازه گرفت. معناى دوم اگر در جاى خود صحيح باشد، در مورد اين آيه صحيح نيست، زيرا مقصود از آن، ايجاد و آفريدن است; به گواه آن كه پس از جمله: «خَلَقْناكُمْ» جمله «ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ» را مى آورد و ناگفته پيداست، تصوير با آفرينش ماده نخستين، مناسب است، نه با اندازه گيرى علمى كه با فقدان ماده نيز صدق مى كند. اكنون بايد ديد مقصود از تصوير چيست؟ مفهوم تصوير همان تسويه است كه در آيه ديگرى وارد شده چنان كه مى فرمايد: «وَ إذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إنّى خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصال مِنْ حمإ مَسْنُون*فَإذا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُؤا لَهُ ساجُدينَ». مرحله سوم: مرحله دميدن روح مرحله سوم نفخ روح و يا دميدن روان، در كالبد انسان است. اگر او موجود برترى به شمار مى رود به خاطر همين مرحله است كه او را به صورت معجونى چند بعدى درآورده است; از يك نظر داراى عقل، فكر و انديشه است كه وى را به پايه فرشتگان مى رساند و از نظر ديگر، مجهز به غرايز نفسانى است كه اگر در تعديل آنها نكوشد، از اوج كمال به پرتگاه ذلّت سقوط مى كند. قرآن اين مرحله از خلقت را چنين بيان مى كند: «فإذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحى فَقَعُوا لَهُ ساجُدينَ». «آنگاه كه او را پرداختم (اندام او را به صورتى متناسب آفريدم) و در او از روح خود دميدم بر او سجده كنيد». البته همگى مى دانيم خدا نه جسم است و نه روح، ولى خدا روح انسان را به خاطر عظمت آن، به خود اضافه مى كند; چنان كه كعبه را به خاطر عظمتش، به خود نسبت مى دهد و مى گويد: «...أنْ طَهِّرا بَيْتِىَ للطَّائِفينَ...». «خانه ام را براى طواف كنندگان، از بتها پاك گردان». پي نوشت : - آل عمران /59. - سجده /7. - نيز در اين موضوع، به سوره انعام: آيه 2، سوره اعراف: آيه 12، سوره اسراء: آيه 61 و سوره ص: آيه 71 و 76 مراجعه كنيد. - صافات /11. - حجر /26. - همان سوره به آيه هاى 28 و 33 مراجعه فرماييد. - مؤمنون /12. - الرحمن /14. - به همين مضمون در سوره حجر: آيه هاى 26، 28 و 33 وارد شده است. - اعراف /11. - حجر /28-29. - و به همين مضمون آيه 72 سوره ص، است. - بقره /125. - منشور جاويد، ج 11، صص 17-24 و ج 4، ص 199-203. :