M.A.H.S.A
03-28-2012, 06:04 PM
عرفان را از لک لک بیاموزیم!
تفسیر آیه شریفه: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الفاتحة/2)
دیدهاید که گاه از سفال چندین کاسه کوچک میسازند که هر کدام به دیگری آب میدهد، کاسه اول به کاسه دوم و سومی به چهارمی و همینطور تا آخر.
کاسهها اگر چه به ظاهر از یکدیگر آب میستانند اما در حقیقت آب از هیچکدام نبوده بلکه از مخزن میآید که البته آنهم ناپیداست.
حال، ما آدمها نیز چیزی شبیه همان کاسههای سفالی هستیم، اگر چه به ظاهر از دستان یکدیگر دریافت کرده و چیزی میستانیم اما آنچه به چنگ میآوریم از خزانه حق است:
و ان من شی الا عندنا خزائنه
که البته غیب و ناپیداست.
جان فدای آنچه ناپیداست باد
بنابراین هیچکس از خود چیزی ندارد: أنتم الفقراء
یاد امام (ره) بخیر که میفرمود: هر چه هست اوست و از اوست.
مگر به روی دل آرای یار ما ورنی
به هیچ وجه دگر کار بر نمیآید
درست مثل سنگهای آسیای قدیم که پیوسته میچرخیدند و گندمها را آرد میکردند اما چرخش آنها نه از خود بلکه از آبی بود که در زیر همان سنگها در گردش بود، و البته دیده هم نمیشد و کافی بود لحظهای آب بند آید یا از حرکت بایستد، همانجا بود که سنگها نیز بر جای خود قفل و میخکوب میشدند.
کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پولهای خرد و درشت را به دست او میسپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز میکند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج میشود.خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود میدانند و به نام خود تمام میکنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم میسازد.
و چه شبیه است داستان ما و خدا و سنگ آسیا با آب.
لبیک لبیک ای کرم سودای توست اندر سرم
ز آب تو چرخی میزنم مانند چرخ آسیا
آبیش گردان میکند او نیز چرخی میزند
گر آب را بندد خدا او هم نمیجنبد زجا
حال که ماجرا از این قرار است و در حقیقت سر نخ و سر رشته همه کارها از اوست پس اگر حمد و ستایشی نیز هست باید ویِژه او باشد و «الحمدلله» همین حقیقت را باز میگوید: یعنی سپاس از آن خداوند است.
و این خود حقیقتی است که به قول مولانا حتی مرغان آسمان نیز بر زبان داشته و زمزمه میکنند.
او از لک لک یاد میکند و میگوید: این مرغ بیجهت لک لک را زمزمه نمیکند بلکه میخواهد بگوید: خدایا! همه چیز از آن توست، حمد، ملک، نعمت و... زیرا لک لک به زبان عربی یعنی مال توست، مال توست.
عارف مرغانست لک لک، لک لکش دانی که چیست؟
حمد لک و الامر لک و الملک لک یا مستعان
البته اینکه حمد از آن خداوند است خود موجب آن نمیشود که ما خدمت و زحمت دیگران را نادیده انگاریم بلکه در روایات آمده است:
من لم یحمد الناس لم یحمدالله
کسی که هنوز و زحمت و تلاش دیگران را و در یک سخن خوبیها و محاسن مردم را ستایش و سپاس نگوید نمیتواند سپاسگزار خداوند باشد.
بنابراین، تشویق و سپاس از مردم بسیار مهم است ولی مهمتر آنست که کسانی که مورد تشویق و سپاس قرار میگیرند تشویقها را به حساب خود واریز نکنند بلکه با خود بگویند:
این همه آوازها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود
درست مثل کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پولهای خرد و درشت را به دست او میسپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز میکند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج میشود.
خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود میدانند و به نام خود تمام میکنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم میسازد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تالیف: محمد رضا رنجبر
تفسیر آیه شریفه: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ(الفاتحة/2)
دیدهاید که گاه از سفال چندین کاسه کوچک میسازند که هر کدام به دیگری آب میدهد، کاسه اول به کاسه دوم و سومی به چهارمی و همینطور تا آخر.
کاسهها اگر چه به ظاهر از یکدیگر آب میستانند اما در حقیقت آب از هیچکدام نبوده بلکه از مخزن میآید که البته آنهم ناپیداست.
حال، ما آدمها نیز چیزی شبیه همان کاسههای سفالی هستیم، اگر چه به ظاهر از دستان یکدیگر دریافت کرده و چیزی میستانیم اما آنچه به چنگ میآوریم از خزانه حق است:
و ان من شی الا عندنا خزائنه
که البته غیب و ناپیداست.
جان فدای آنچه ناپیداست باد
بنابراین هیچکس از خود چیزی ندارد: أنتم الفقراء
یاد امام (ره) بخیر که میفرمود: هر چه هست اوست و از اوست.
مگر به روی دل آرای یار ما ورنی
به هیچ وجه دگر کار بر نمیآید
درست مثل سنگهای آسیای قدیم که پیوسته میچرخیدند و گندمها را آرد میکردند اما چرخش آنها نه از خود بلکه از آبی بود که در زیر همان سنگها در گردش بود، و البته دیده هم نمیشد و کافی بود لحظهای آب بند آید یا از حرکت بایستد، همانجا بود که سنگها نیز بر جای خود قفل و میخکوب میشدند.
کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پولهای خرد و درشت را به دست او میسپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز میکند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج میشود.خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود میدانند و به نام خود تمام میکنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم میسازد.
و چه شبیه است داستان ما و خدا و سنگ آسیا با آب.
لبیک لبیک ای کرم سودای توست اندر سرم
ز آب تو چرخی میزنم مانند چرخ آسیا
آبیش گردان میکند او نیز چرخی میزند
گر آب را بندد خدا او هم نمیجنبد زجا
حال که ماجرا از این قرار است و در حقیقت سر نخ و سر رشته همه کارها از اوست پس اگر حمد و ستایشی نیز هست باید ویِژه او باشد و «الحمدلله» همین حقیقت را باز میگوید: یعنی سپاس از آن خداوند است.
و این خود حقیقتی است که به قول مولانا حتی مرغان آسمان نیز بر زبان داشته و زمزمه میکنند.
او از لک لک یاد میکند و میگوید: این مرغ بیجهت لک لک را زمزمه نمیکند بلکه میخواهد بگوید: خدایا! همه چیز از آن توست، حمد، ملک، نعمت و... زیرا لک لک به زبان عربی یعنی مال توست، مال توست.
عارف مرغانست لک لک، لک لکش دانی که چیست؟
حمد لک و الامر لک و الملک لک یا مستعان
البته اینکه حمد از آن خداوند است خود موجب آن نمیشود که ما خدمت و زحمت دیگران را نادیده انگاریم بلکه در روایات آمده است:
من لم یحمد الناس لم یحمدالله
کسی که هنوز و زحمت و تلاش دیگران را و در یک سخن خوبیها و محاسن مردم را ستایش و سپاس نگوید نمیتواند سپاسگزار خداوند باشد.
بنابراین، تشویق و سپاس از مردم بسیار مهم است ولی مهمتر آنست که کسانی که مورد تشویق و سپاس قرار میگیرند تشویقها را به حساب خود واریز نکنند بلکه با خود بگویند:
این همه آوازها از شه بود
گرچه از حلقوم عبدالله بود
درست مثل کسی که در باجه بانک نشسته و پیوسته پولهای خرد و درشت را به دست او میسپارند او هم بلافاصله به صندوق واریز میکند، و اگر چنین نکند و حتی کمترین رقم آن به جیب بزند از کار محروم و از گردونه خارج میشود.
خداوند نیز کسانی را که سپاس دیگران را از آن خود میدانند و به نام خود تمام میکنند برای همیشه از الطاف و مواهب خود محروم میسازد.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------
تالیف: محمد رضا رنجبر