ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ▐*♪* ▐عاشقترين پرستار* ويژه نامه ولادت حضرت زينب (س)وگراميداشت روز پرستار ▐*♪* ▐



R A H A
03-28-2012, 12:20 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_f_PixelAnimatm_8489136.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_b_054a.pnghttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_f_PixelAnimatm_8489136a.gif
http://shiaupload.ir/images/33840356687156613147.gif
ويژه نامه ولادت با سعادت حضرت زينب
سلام الله عليها و گراميداشت روز پرستار
http://shiaupload.ir/images/33840356687156613147.gif

http://www.aftablog.com/uploads/g/gmz467/16102.gif

R A H A
03-28-2012, 12:21 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51062099159927078181.gif




عطر آسمانی فرشتگان در فضا منتشر است.

آسمان، ستاره باران عشق است.

شب، لبریز از جرعه‌های ناب مناجات، سرود بی‌قراری را

در دست افشانی عرش و فرش می‌سراید.

زمین، سوره آفرینش معرفت و ایمان را

در روح زمان تلاوت می‌کند

و تبسم شادمانه ماه، زمین و آسمان را

آیه آیه نور کرده است.

نبض ثانیه‌ها بی‌قراری می‌کند

و ساعت مضطرب زمان

نفسش به شماره افتاده است.

صدای هلهله فرشتگان و زمزمه عرشیان

و ترانه زلال اذان، شهر را پر کرده است

و شراره اشتیاق در کوچه های مهتابی مدینه زبانه می کشد.

مدینه، بهار در بهار است

و لبریز شوق انتظار و غرق تمنای دیدار.

همه در انتظار تولد خورشید

و طلوع با شکوه صبح و خنده طلایی آفتابند

و بی تابانه، لحظه تولد بانوی صبر و عشق را

به شوق نشسته‌اند.

فاطمه علیهاالسلام در حالی که در آغوش سحرگاه،

بر سجاده عشق، ترانه نیایش و حمد می‌سراید،

عطر حضور خدا را در قنوت نمازش، نفس می‌کشد

و لحظه‌های چشم انتظاری را

با طراوت مناجات و اشک، سپری می‌کند.

لحظه موعود، فرا می‌رسد

و غنچه قداست علی و زهرا علیهاالسلام

به شکوفه می‌نشیند.

دردی خوش که وجود نازنین

بانوی آب و آفتاب را در برگرفته است،

با شهد شیرین گریه‌ی هدیه‌ای الهی تسکین می‌یابد

و فصل سبز زندگی اسوه صبر و نجابت

در گهواره سبز زمین،

با بهار خنده‌اش آغاز می‌شود.

شوقی در رگهای خاک می‌دود

و خنده‌ای بر لبهای تاریخ شکوفا می‌شود.

نوری پیچیده در حریر سبز نجابت و عصمت،

دست به دست آسمانیان، می‌چرخد

و وقتی پلک می‌گشاید،

بزم شادمانه ملائک به اوج می‌رسد.

خانه زهرا و علی علیهما السلام ،

فانوس باران اشک شادی می‌شود.

پیامبر خدا شادمان است.

پیام آور عشق محمدی، در گوش طفل،

اذان و در قلبش ترانه محبت زمزمه می‌کند.

پیکی آسمانی، نام او را از عرش می‌آورد

و او «زینب» می‌شود؛

نخستین سراینده غزل صبر و بردباری،

زینت و مونس تنهایی پدر

و سنگ صبور غربت زهرا،

همنوا با مظلومیت حسن

و خطبه خوان رشادت حسین

و شهامت عباس؛

همدم لحظه‌های بی‌کسی

و مرهم زخمهای دلواپسی

کبوتران پر و بال شکسته کربلا.

زینب است

و بانوی همیشه نجیب تاریخ.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/72400117662063726844.gif

R A H A
03-28-2012, 12:23 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85520840584800804386.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55197248475372886401.gif
میلاد فرخند ميوه باغ وصل
حضرت علي(ع) وفاطمه زهرا(س)
اخت آقا ابي عبدالله (ع)، پرستار کربلا ،
ميرات دار خون شهدا ،حضرت زينب کبري
سلام الله عليها و گراميداشت مقام پرستار
بر دوستداران خاندان عصمت و طهارت
عليهم السلام و پرستاران متخلق به اخلاق
بزرگ پرستارتاريخ اسلام مبارک باد

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/05154447727490265329.gif http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/60461932854034986817.gif

R A H A
03-28-2012, 12:24 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/16_Untitled-2.gif

درّة البيضاي درياي وجود

زينب كبري مهين مشكات نور
عالمي روشن ز نورش همچو طور

دختر زهرا كه ماه آسمان
سجده آرد نزد او بر آستان

ملتمس از جوي فيضش مريم است
عيسي از انفاس وي فرّخ دم است

در عوالم هر چه انوار رب است
بينم از مشكات ذات زينب است

زن، كه ديده صاحب حكم و قضا؟
جز وليّه حق و دخت مرتضي

گرچه زن گفتن بود از ما خطا
لافتي را زاده آمد لافتي

زينب كبري گرش داني تو زن
جاهلي جاهل ز دانش دم مزن

بحر را فرزند، درّ و گوهر است
ماه اگر فرزند آرد اختر است

گر در آيينه بتابد مهر و ماه
ماه اگر خوانيش نبود اشتباه

الغرض فرزند، مرآت اَب است
دختر شير خدا هم زينب است

اوست دنياي من و عقباي من
توشه امروز و هم فرداي من

هم حيات و هم ممات من بدوست
هم پناهم از زمانه فتنه جوست

اتكالّم در همه عالم بر اوست
مرمرا خاك در او آبروست

ني مرا اوتاد را، ابدال را
ني مرا، جبريل را، ميكال را

ني مرا شاهان هفت اقليم را
صاحبان افسر و ديهيم را

مدحت او چون توان تقرير كرد؟
وحي بتواند بشر تقسير كرد؟

نور وي مصباح بينش آمده
آفتاب آفرينش آمده

درّة البيضاي درياي وجود
بلكه خود درياي علم و فيض و جود

الغرض مستغني از مدح من است
مدح او چون مدح صبح روشن است

هفت كوكب از جمالش خوشه چين
هشت جنّت راست بانوي مهين

خود بهشت اندر جوار كوي اوست
نهر كوثر رشحه‌اي از خوي اوست

لطف او را سايه ناپيداستي
در عبارت سدره و طوبي استي

اوست دين و مذهب و ايمان من
روشن است از پرتو او جان من

غير درگاهش مرا نبود پناه
هر چه دارم دارم از اين بارگاه

عاصيان را اي كه باب رحمتي
بر من از رحمت ولي ّ نعمتي

آن چه از دستم بر آيد اي بتول
باشد اين خدمت‌ گر افتد در قبول

آورم بر آستانت مور وش
اين مقامات حسيني پيشكش

تحفه‌اي بهتر ازين نبود مرا
كاورم بر آن در دولتسرا

هشت جنّت را تو بانو بوده‌اي
از ازل بانوي مينو بوده‌اي

بر جهاني هم تويي فرمانروا
دردمندان را تو مي‌بخشي دوا

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/61608215872171157623.gif

R A H A
03-28-2012, 12:25 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_jpg__1_.jpg

ميلاد اسوه صبر


ثمره ازدواج مبارك علي عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام
پنج فرزند به نام هاي حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن است

بنابر آن‌چه كه از امام صادق عليه السلام رسيده است «محسن» كه آخرين
فرزند زهرا بود، بر اثر تجاوز و هجوم دشمنان اسلام به خانه آن حضرت،
در شكم مادر جان داد و به دنبال اين حادثه دردناك و صدماتي كه بر
جسم فاطمه عليها السلام وارد آمد، آن حضرت بيماري شديد پيدا كرد
و به شهادت رسيد.

زينب، سومين فرزند مهد ولايت است كه به احتمال قوي
در سال ششم هجرتدر مدينه چشم به جهان گشود.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97748870120573816490.gif

R A H A
03-28-2012, 12:25 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_jpg__2_.jpg


نامي آسماني

هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود،
فاطمه از همسرش علي درخواست كرد
كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند.
علي عليه السلام در جواب فرمود:
من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم،
صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد.
چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را
از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود:
فرزندان فاطمه فرزندان منند
ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد.

بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد
كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد:
نام اين دختر را زينب بگذاريد
كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام.

آن گاه رسول خدا زينب را گرفت
و بوسيد و فرمود:
توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند،
كه او مانند خديجه كبري است.

يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه
در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود،
ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز
در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/77382842917348509168.gif

R A H A
03-28-2012, 12:26 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_jpg__16_.jpg


حضرت زينب سلام الله عليها در محيط خانه


بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكل‌گيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دوره‌هاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار،‌ برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يكديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت،‌ روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.

اصولاً پدر و مادر مي‌توانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات،‌ روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونه‌اي از روحيات و صفات خود بدانند.

به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،‌پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي مي‌داند كه هر بذري را پذيراست.

بنابراين مي‌توان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است.

اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت،‌ كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنمي‌داشتند.

زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد.

و بدين گونه مهم‌ترين و اساسي‌ترين كلاس آموزش خانه‌داري، شوهرداري،‌ تربيت فرزند،‌ اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو مي‌گرفت تا زماني او نيز همچون مادرش ـ كه زيباترين و خدايي‌ترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند.

او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرام‌بخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم،‌تمام غم و غصه هايم برطرف مي‌شد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد.

زينب نمونه باشكوه صميميت،‌ همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانه‌داري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت.

او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و مي‌ديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه مي‌كرد و مادر آسيا مي‌كرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت.

زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطره‌هاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نمي‌كرد و از آن درس دينداري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا مي‌گرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست.

و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است،‌ دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر مي‌رود و كانون زندگي را تشكيل مي‌دهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونه‌اي در سنگر مقدس خانه‌ انجام وظيفه مي‌كند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت مي‌كند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63068189496036312997.gif

R A H A
03-28-2012, 12:26 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/57378240664605336355.gif




زينب سلام الله عليها شاگرد مكتب پدر


بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود سي و پنج سال داشت كه پدرش علي به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهي‌ها و بهره‌هاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكل‌گيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است.

او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيابمر اسلام، ‌ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعين كرده بود و كراراً آن را گوشزد مي‌كرد و مسلمانان را به آن توصيه مي‌فرمود عاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد همچنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد.

زينب در اين دوران،‌ حوادث را به دقت پيگيري مي‌كرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را مي‌ديد،‌ دوست و دشمن را به خوبي از يكديگر تميز مي‌داد و شاهد كينه‌توزي‌هاي ابوسفيان‌ها و معاويه ها بود. دشمنان نقابداري كه در ظاهر،‌ لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه مي‌زدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند.

زينب،‌ همه اين دشمني‌ها را مي‌ديد و عظمت صبر پدر را درمي‌يافت. هم او كه فرمود:

«صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً» شكيبايي ورزيدم همچون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است.


زينب از صبر او الهام مي‌گرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/13974356490631497637.gif

R A H A
03-28-2012, 12:26 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64111652204220838127.gif




حضرت زينب سلام الله عليها در مکتب مادر
مادر زینب یعنی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز الگوی فضایل و در تربیت فرزندانش بسیار كوشا بود. تمام كارهای خانه را خود انجام می‏داد. گندم آرد می‏كرد و آرد را خمیر می‏نمود و نان می‏پخت و لباس ‏وصله می‏زد.

شب‎های جمعه تا صبح در حالت ركوع و سجده به سر می‏برد و جز برای دیگران برای خود هیچ دعا نمی‏كرد. در اثر كار زیاد بدنش رنجور شد، تا آنجا كه علی(علیه‌السلام) فرمود: در پی آب كشیدن از چاه اثر آن بر سینه زهرا باقی ماند و در اثر آرد كردن با آسیاب، دست‏هایش پینه بست و در اثر نظافت و پخت و پز لباسش پیوسته گردآلود بود.

در سخن گفتن از راستگوترین افراد بود.
این خانواده بهترین الگو برای احترام متقابل نسبت ‏به یكدیگر است، احترام به همسر یكی از اصول زندگی خانه آنهاست، علی(علیه‌السلام) می‏فرماید:

«به خدا قسم من هیچ زمان فاطمه را خشمناك نكردم و او را بر كاری اجبار ننمودم تا این كه از دنیا رحلت كرد و همچنین هیچ‏گاه فاطمه مرا خشمناك نكرد و از من نافرمانی ننمود و هر وقت‏به او نگاه می‏كردم غم‏ها از وجودم رخت‏ برمی‏بست.»

انفاق این خانواده سرمشق زندگی همگان است، زیرا پناهگاه یتیمان، فقیران و بردگان بوده و از كوچك تا بزرگ ایشان حتی غذای خود را برای خدا از خویش دریغ می‏داشتند و به نیازمند می‏دادند. (آیات ‏7 تا 11 سوره «هل اتی‏» بیان كننده روحیه جود و بخشش این خانواده است.)

فرزندان این خانواده كه از جمله آنها «زینب‏» است، از مكارم اخلاق این پدر و مادر بهره‏ها گرفته‏اند؛ در دانش، زهد، صبر، عفت، حضور در صحنه‏های سیاسی.

از روایات و اخبار استفاده می‏شود كه بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود.

زینب در چنین خانواده و محیطی بزرگ شد. او نزد بهترین آموزگاران بشریت تربیت ‏یافت.

فاطمه بعد از پدر گرامي خويش چند ماهي بيش در اين دنيا نماند. بنابراين زينب از محبتهاي مادري چون صديقه كبري بيش از چند ماهي بهره نجست. اين دوران كوتاه چند ساله، پر است از فراز و نشيبها و خاطره‌هاي تلخ و شيريني كه زينب را براي ادامه حركت و مجاهدت در راه خدا و استقبال از مشكلات و مصائب زندگي آماده مي ساخت.

زينب مادرش فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا خندان و متبسم نمي ديد. فاطمه در غم از دست دادن پدري چون رسول خدا و حمايتهاي او چندان گريست كه نام او را در شمار گريه كنندگان معروف تاريخ چون آدم،‌ يعقوب، يوسف و امام سجاد آورده‌اند.

زينب در تمامي اين دوران با مادر در كنار او بود و صحنه‌هاي مصيبت‌بار رحلت پيامبر خدا و اندوه بيكران مادر و ظلم و جنايت دشمنان*
در حق اهلبيت پيامبر را نظاره مي‌كرد و همه اين ناملايمات بر قلب كوچكش فرود مي‌آمد و او براي خدا صبر مي‌كرد و پايداري در راه خدا را پيشه خود مي‌ساخت،‌ تا زمينه‌اي باشد براي تحمل مصيبتها و رنجهاي بزرگتريكه در انتظار او بود.

زينب در مجلس سخنراني مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهلبيت و فدك حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به ياد داشت؛ به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار مي‌آيد.

او از مادرش آموخت كه چگونه بايد در مقابل دشمنان ايستادگي كرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده مي‌شد كه با سخنان خود در بازار كوفه و كاخ ابن زياد و يزيد، ظلم و جنايت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولايت دفاع كند.



http://www.shiaupload.ir/images/64847905169720121586.gif

R A H A
03-28-2012, 12:27 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_1210399910.jpg


بانوي کربلا در محضر خداي سبحان

چنانكه نوشته‏اند آن بانوی پاك در همه عمر هیچ‎گاه نمازهای نافله را ترك نكرده است. امام سجاد علیه‌السلام فرمود: «عمه‏ام زینب در مسیر كوفه تا شام نمازهای واجب و مستحب را به جا می‏آورد و در بعضی جاها به علت گرسنگی و تشنگی زیاد نمازش را نشسته می‏خواند.»

از آنجا كه امام حسین(علیه‌السلام)، از عبادت‏های خواهرش زینب كاملا مطلع بود می‏دانست كه او نزد پروردگار خود مقام استجابت دعا دارد در آخرین وداع به وی می‏فرماید:

«یا اختاهُ لا تَنسینی فِی نافلةِ اللیل‏»؛

ای خواهرم! مرا در نمازهای شبت فراموش نكن.

مراتب عرفانی حضرت زینب علیهاالسلام با مقام امامت چندان فاصله‏ای ندارد. او مانند مادرش زهرا چنان در عبادت كوشا بود كه پاهای مباركش متورم شد.

نشان داد كه تفاوتی بین زن و مرد برای رسیدن به عبودیت پروردگار نیست و ملاك و امتیاز انسان نزد خداوند مذكر و مؤنث ‏بودن نیست.
قرآن می‏فرماید:
« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ‏»(نحل/97)؛
هر كس عمل صالحی انجام دهد - مرد باشد یا زن - در صورتی كه ایمان داشته باشد ما حتما به او زندگی پاكیزه روزی گردانیم و بهتر از آنچه عمل كرده‏اند به آنها پاداش می‏دهیم.



http://s11.rimg.info/f170aea0e24db94dba4d3521cebc7080.gif

R A H A
03-28-2012, 12:27 AM
مختصری از زندگی نامه حضرت زینب (سلام الله علیها )

حضرت زینب کبری (س) در روزپنجم جمادی الاول سال پنجم یا ششم هجری در شهرمدینه منوره متولد گردیده و جهان رابه قدوم خویش مزین فرمودند.

نام مبارک آن بزرگوار ز ینب و کنیه گرامیشان، ام الحسن وام کلثوم و القاب آن حضرت عبارتنداز:صدیقه الصغری، عصمه الصغری، ولیه الله العظمی، ناموس الکبری، شریکه الحسین، عالمه ،فاضله،کامله و...

پدر بزرگوارآن حضرت اولین پیشوای شیعیان حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب(ع)ومادر گرامی آن بزرگوار حضرت فاطمه زهرا (س) می باشد.

درآن زمان که صدیقه کبری(س)به این گوهردریای عصمت بارداربود، پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم )درمدینه حضورنداشتند وبه سفری رهسپاربودند.هنگامی که وجودمقدس زینب کبری(س)متولد گشت ،صدیقه طاهره(س)به امیرالمومنین(ع) فرمودکه چون پدرم درسفر است ودرمدینه حضور ندارد،شما این دختر را نام بگذارید.آن حضرت فرمود:من بر پدر شما سبقت نمی گیرم ،صبرنما که به این زودی رسول خدابازخواهدگشت وهرنامی که صلاح داند بر این کودک می نهد. هنگامی که سه روزگذشت رسول خدا(ص)مراجعت نمود و همانگونه که رسم وسیره رسول اکرم (ص)بودنخست به منزل حضرت زهرا(س)واردگشتند.

امام علی(ع)خدمت آن حضرت عرض کرد:یارسول الله!خداوند متعال دختری به دخترت عطا فرموده است ،نامش رامعین فرمایید.فرمود:اگرچه فرزندان فاطمه اولاد من می باشند، لکن امر ایشان با پروردگارعالم است و من منتظر وحی می باشم.دراین حال جبرییل نازل شد ،عرض کرد:یارسول الله!حق تو راسلام می رساند و می فرماید:نام این مولود را "زینب" بگذار چرا که این را در لوح محفوظ نوشته ایم.

رسول اکرم(ص) قنداقه آن مولودگرامی راطلبید و به سینه چسبانید،ببوسید و نامش را زینب نهاد و فرمود:به حاضرین وغایبین امت وصیت می نمایم که حرمت این دختر را پاس بدارند.هماناکه اوبه خدیجه کبری(ع)شبیه است.


http://vesaleshohada.persiangig.com/image/motefareghe/1062629142351705717881215116612451509724.jpg

R A H A
03-28-2012, 12:28 AM
http://publicrelations.mubabol.ac.ir/NewsPic/hazrat-zaynab.gif


زينب، يعني زينت پدر و اين نامي است كه خداوند براي دختري انتخاب كرد ، كه با انجام رسالت خويش زينت بخش تاريخ شد و موجب افتخار و سرافرازي خاندان وحي و ولايت گشت. و اين است كه نام زينب در تاريخ كربلا كه تاريخ جاودانگي اسلام و تشيع است، به خاطر فداكاري‌هايش، زيبا،‌درخشان و جاوداني است.مراسم نام‌گذاري اين درّ ولايت را در تاريخ اين گونه مي‌خوانيم. نامي آسماني هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علي درخواست كرد كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند. علي عليه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم، صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد. چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد. بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد: نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. آن گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است. يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است در دامان عطوفت اين پنج سال فرصتي بود كه زينب عليها السلام از تابش نور وجود پيامبر بهره گيرد و پيامبر رحمت، او را در دامان مهر و عطوفت خود نوازش كند و از جرعه‌هاي معرفت سيراب سازد و حديث صبر و استقامت در دفتر وجودش بنگارد. چرا كه پيامبر بر مصيبت ها و ناگواري هاي مسير زندگي زينب به خوبي واقب بود و مي دانست كه تاب تحمل اين زنج‌ها و حوادث ناگوار را تنها روحي بلند و قلبي چون كوه و دلي سرشار از عشق به خدا خواهد داشت. گويا مصيبت و سختي، با سرنوشت زينب عجين گشته و خداوند صبر و پايداري را در او جلوه‌گر ساخته است تا اسوه و الگويي براي همه پويندگان راه خدا باشد. رؤيايي دردناك زينب مسير پرحادثه و دردناكي را كه در پيش دارد، در همان زمان كودكي در آينه رؤيا مي نگرد و براي جدش پيامبر اكرم بازگو مي‌كند و پيامبر خدا حوادثي را كه در انتظار اوست تعبير مي‌كند تا او كه دست پرورده علي و بزرگ شده دامان زهراست، خود را براي رويارويي با اين حوادث مهيا سازد. اين رؤيا را در تاريخ چنين مي‌خوانيم: ارتحال پيامبر خدا نزديك بود، زينب نزد پيامبر آمد و با زبان كودكانه به پيامبر چنين گفت: «اي رسول خدا! ديشب در خواب ديدم كه باد سختي وزيد كه بر اثر آن دنيا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به اين سو و آن سو مي‌افتادم؛ تا اين‌كه به درخت بزرگي پناه بردم، ولي باد آن را ريشه كن كرد و من به زمين افتادم. دوباره به شاخه ديگري از آن درخت پناه بردم كه آن هم دوام نياورد. براي سومين مرتبه به شاخه ديگري روي آوردم، آن شاخه نيز از شدت باد در هم شكست. در آن هنگام به دو شاخه به هم پيوسته ديگر پناه بردم كه ناگاه آن دو شاخه نيز شكست و من از خواب بيدار شدم». پيامبر با شنيدن خواب زينب، بسيار گريست و فرمود: «درختي كه اولين بار به آن پناه بردي جدّ توست كه به زودي از دنيا مي‌رود. و دو شاخه بعد مادر و پدر تو هستند كه آن‌ها هم از دنيا مي‌روند و آن دو شاخه به هم پيوسته دو برادرت حسن و حسين هستند كه در مصيبت آنان دنيا تاريك مي‌گردد». اولين واقعه چندي نگذشت كه گوشه اي از خواب زينب به وقوع پيوست و سايه پرمهر و عطوفت پيامبر اكرم از سر زينب كبري و مسلمين رخت بربست و او اولين پناهش را از دست داد و اين نخستين مصيبتي بود كه در كودكي روح لطيف او را آزرده ساخت. و اين تازه آغاز راه بود و او همچنان در انتظار حوادث تلخ و دردناكي است كه در پيش رو دارد. ولي اين راست قامت هميشه تاريخ بشريت هرگز سر ذلت در برابر مصيبت ها و سختي‌هاي زندگي و تاريخ خم نخواهد كرد او با استواري زيبنده‌اي رسالت خويش را كه حفظ جاودانگي اسلام است در ميان طوفان حوادث به انجام خواهد رساند با مادرش فاطمه فاطمه بعد از پدر گرامي خويش چند ماهي بيش در اين دنيا نماند. بنابراين زينب از محبتهاي مادري چون صديقه كبري بيش از چند ماهي بهره نجست. اين دوران كوتاه چند ساله، پر است از فراز و نشيبها و خاطره‌هاي تلخ و شيريني كه زينب را براي ادامه حركت و مجاهدت در راه خدا و استقبال از مشكلات و مصائب زندگي آماده مي ساخت. زينب مادرش فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا خندان و متبسم نمي ديد. فاطمه در غم از دست دادن پدري چون رسول خدا و حمايتهاي او چندان گريست كه نام او را در شمار گريه كنندگان معروف تاريخ چون آدم،‌ يعقوب، يوسف و امام سجاد آورده‌اند. زينب در تمامي اين دوران با مادر در كنار او بود و صحنه‌هاي مصيبت‌بار رحلت پيامبر خدا و اندوه بيكران مادر و ظلم و جنايت دشمنان* در حق اهلبيت پيامبر را نظاره مي‌كرد و همه اين ناملايمات بر قلب كوچكش فرود مي‌آمد و او براي خدا صبر مي‌كرد و پايداري در راه خدا را پيشه خود مي‌ساخت،‌ تا زمينه‌اي باشد براي تحمل مصيبتها و رنجهاي بزرگتري كه در انتظار او بود. دفاع از حق زينب در مجلس سخنراني مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهلبيت و فدك حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به ياد داشت؛ به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار مي‌آيد. او از مادرش آموخت كه چگونه بايد در مقابل دشمنان ايستادگي كرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده مي‌شد كه با سخنان خود در بازار كوفه و كاخ ابن زياد و يزيد، ظلم و جنايت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولايت دفاع كند. آخرين ديدار سرانجام زمان آخرين ديدار و وداع با مادر فرا مي‌رسد و تكفين مادر پايان مي‌يابد. به دعوت پدر، فرزندان زهرا با مادر خويش وداع مي‌كنند و لحظاتي مادر را در آغوش مي‌گيرند، چنان كه فرشتگان از اين صحنه دلخراش مي گريند... بياييد گوشه اي از اين ماجراي غم‌افزا را از زبان اميرالمؤمنين بشنويم: «زماني كه خواستم كفن زهرا را گره بزنم، به ام‌كلثوم، زينب،‌ حسن و حسينم گفتم: بياييد از مادرتان توشه‌اي برگيريد كه اين آغاز جدايي است و ديدار بعدي در بهشت خواهد بود. حسن و حسين به طرف مادر آمدند؛ در حالي كه چنين مي‌گفتند: اندوه و حسرتي كه از فقدان جدّمان پيامبر و مادرمان فاطمه داريم هرگز خاموش نمي‌شود. اي مادر حسن! اي مادر حسين!‌ هنگامي كه جدّمان محمد مصطفي را ديدي سلام ما را به او برسان و بگو بعد از تو ما در دنيا يتيم شديم. علي فرمود: به خدا سوگند مشاهده كردم كه زهرا با ناله و اندوه با دو دست فرزندانش را گرفت و مدتي به سينه چسباند كه ناگاه هاتفي از آسمان ندا داد كه اي ابوالحسن آنان را از آغوش مادر برگير كه به خدا سوگند اين دو فرزند، ملائكه آسمان را به گريه انداختند؛...». و بدين سان زينب مادري مهربان، ‌مونسي عطوف و پناهي آرام‌بخش را در سنين كودكي از دست مي‌دهد كه غم هجران او بر قلب كوچكش سنگيني مي‌كند. ولي او كه مسئله آموز مكتب پيامبر و فاطمه و علي است لحظه‌اي و ذره اي در راه هدف خود ترديد نمي‌كند و با استواري گام برمي‌دارد و رسالتش را به انجام مي‌رساند. بعد از مادر ديگر شمع وجود مادر روشني بخش خانه علي نيست. لزوم نگهداري از فرزندان فاطمه ايجاب مي‌كرد كه شخصي عهده دار اين مهم شود. فاطمه اين امر مهم را در آخرين روزهاي زندگيش پيش بيني كرده بود و مادري مهربان براي فرزندانش و همسري براي علي در نظر گرفته و ازدواج با او را به علي توصيه نموده بود. اين افتخار نصيب بانوي بزرگواري به نام «امامه» شد كه به فرموده فاطمه براي فرزندانش همانند خود او بود. زينب بعد از مادر در سايه تربيتهاي پرمهر پدري چون علي و در كنار برادراني چون حسن و حسين رشد مي‌يابد و از همان دوران كودكي مشكلات فراوان و فشارهاي روحي بي‌شماري را تجربه كرده و در برابر آن‌ها مقاومت مي‌كند و بدين گونه دوران كودكي را پشت سر مي‌گذارد. هر چند زينب كوچكتر از حسن و حسين است،‌ ولي از آن‌جا كه دختر فاطمه و دست پرورده اوست و عطر مهر مادري چون فاطمه از او تراوش مي‌كند،‌ علاقه و پيوند روحي و عاطفي‌اي كه ميان او دو برادرش وجود دارد، وصف ناشدني است. و اين ارتباط روحي تا پايان عمر استمرار مي‌يابد و زينب لحظه‌اي نمي‌تواند دوري و اندوه اين جگرگوشگان فاطمه را تاب بياورد و چنانكه خواهيم ديد تا آخرين لحظات،‌ چون مادري مهربان به آنان عشق مي ورزد و هر و محبت نثارشان مي‌كند و چيزي نمي‌تواند مانع اين پيوند و بستگي گردد. زندگي مشترك اينك زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده است. او مي‌داند كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي و شرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است. ولي زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست،‌ رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نمي‌كند. او مي‌داند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او مي‌داند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري،‌ و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است. از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد مي‌كند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهلبيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مي‌يابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل مي‌گردد همسر زينب عبدالله از فرزندان جعفر است و جعفر، فرزند ابوطالب و برادر علي و از جانبازان جبهه موته و شهيدان بزرگ اسلام است. شخصيت جعفر بن ابي‌طالب را كه معروف به جعفر طيار است، مي‌توان از اظهار علافه و سخنان پيامبر اكرم درباره او دريافت. هنگام فتح خيبر،‌ زماني كه جعفر از حبشه مراجعت كرد پيابمر او را آغوش گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود: نمي‌دانم به خاطر كدام يك خوشحال‌تر باشم، به خاطر ورود جعفر يا فتح خيبر؟ و رسول خدا او را در جوار مسجد منزل دادند. زماني كه جعفر در جبهه موته جنگيد و دو دستش قطع شد و حاضر نشد پرچم را بر زمين بيفكند،‌ پيامبر خدا فرمودند: خداوند به جاي دو دست دو بال به جعفر عنايت كرد كه در بهشت با آن‌ها پرواز كند و از همين روست كه او به جعفر طيار معروف شد. عبدالله در حبشه متولد شد و اين ولادت زماني رخ داد،‌ كه جعفر به همراه همسرش و عده‌اي ديگر از مسلمانان بر اثر فشار دشمنان اسلام و به پيشنهاد پيامبر اكرم(ص)‌ به حبشه هجرت كرده بود. عبدالله بعد از شهادت پدرش جعفر مورد محبت و علاقه پيامبر اكرم بود. در تاريخ آمده است: هنگامي كه جعفر پدر عبدالله به شهادت رسيد،‌ پيامبر فرمود: فرزندان جعفر را نزد من بياوريد. حضرت آنان را در آغوش عطوفت خود گرفت،‌ بوسيد و چشمهايش پر از اشك شد. و اين گونه از عبدالله كه كودكي بيش نبود تفقد و دلجويي فرمود. بعد از پيامبر اكرم تاريخ شاهد رشادتها و فداكاريهاي عبدالله در كنار اميرالمؤمنين(ع) بوده و او در جنگ صفين از شجاعان صحنه نبرد به شمار رفته است و جود و سخاوت او نيز در آن زمان زبانزد بوده است در محيط خانه بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكل‌گيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دوره‌هاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار،‌ برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يكديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت،‌ روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد. اصولاً پدر و مادر مي‌توانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات،‌ روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونه‌اي از روحيات و صفات خود بدانند. به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،‌پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي مي‌داند كه هر بذري را پذيراست. بنابراين مي‌توان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است. اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت،‌ كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنمي‌داشتند. زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد. و بدين گونه مهم‌ترين و اساسي‌ترين كلاس آموزش خانه‌داري، شوهرداري،‌ تربيت فرزند،‌ اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو مي‌گرفت تا زماني او نيز همچون مادرش ـ كه زيباترين و خدايي‌ترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند. او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرام‌بخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم،‌تمام غم و غصه هايم برطرف مي‌شد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد. زينب نمونه باشكوه صميميت،‌ همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانه‌داري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت. او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و مي‌ديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه مي‌كرد و مادر آسيا مي‌كرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت. زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطره‌هاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نمي‌كرد و از آن درس دينداري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا مي‌گرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست. و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است،‌ دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر مي‌رود و كانون زندگي را تشكيل مي‌دهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونه‌اي در سنگر مقدس خانه‌ انجام وظيفه مي‌كند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت مي‌كند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد. در مكتب پدر بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود سي و پنج سال داشت كه پدرش علي به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهي‌ها و بهره‌هاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكل‌گيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است. صبر و بردباري او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيابمر اسلام، ‌ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعين كرده بود و كراراً آن را گوشزد مي‌كرد و مسلمانان را به آن توصيه مي‌فرمود عاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد همچنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد. زينب در اين دوران،‌ حوادث را به دقت پيگيري مي‌كرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را مي‌ديد،‌ دوست و دشمن را به خوبي از يكديگر تميز مي‌داد و شاهد كينه‌توزي‌هاي ابوسفيان‌ها و معاويه ها بود. دشمنان نقابداري كه در ظاهر،‌ لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه مي‌زدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند. زينب،‌ همه اين دشمني‌ها را مي‌ديد و عظمت صبر پدر را درمي‌يافت. هم او كه فرمود: «صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً» شكيبايي ورزيدم همچون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است. زينب از صبر او الهام مي‌گرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد. عدالت گستري دوران بيست و پنج سال مظلوميت و سكوت سپري مي‌شود؛ مردم به خانه اميرالمؤمنين هجوم مي‌آورند و علي(ع) كه انديشه اي جز حق در او راه ندارد براي رهايي بخشيدن مردم از ظلمها،‌ بي‌عدالتي‌ها و انحرافاتي كه بعد از پيامبر اكرم دامنگير آنان شده بود، زمام حكومت را در دست مي‌گيرد. پنج سال حكومت علي(ع) براي زينب بسيار آموزنده و الهام بخش بود. عدالت گستري در آن دوران چنان اوج داشت كه بسياري از كسان كه به هوس متاع دنيا، رياست، پست و مقام و ثروت اندوزي به سوي علي روي آورده بودند از دشمنان سرسخت و ستيزه جوي او شدند. آنان ظطاقت شنيدن سخني چون: «به خدا قسم آن‌چه از عطاياي عثمان، و آن‌چه بيهوده از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده،‌ بيابم به صاحبش برمي‌گردانم؛ گرچه زناني را به آن كابين بسته يا كنيزاني را با آن خريده باشند.» را نداشتند. آنان ديدند كه حضرت در برابر درخواست برادرش عقيل كه به خاطر فقر چيزي از گندمهاي بيت‌المال مي‌طلبيد،‌ آهني گداخته به بدن او نزديك كرد و در مقابل ناله برادرش عقيل،‌ فرمود: «زنان در سوگ تو بگريند! از آهن تفتيده اي كه انساني آن را به صورت بازيچه، سرخ كرده ناله مي‌كني!‌ اما مرا به سوي آتشي مي كشاني كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش برافروخته است!‌ تو از اين مي نالي و من از آتش سوزان نالان نشوم؟». قضاوت حضرت درباره دخترش ـ كه گردنبندي را از بيت‌المال به امانت گرفته بود ـ كه «اگر اين امانت را از بيت المال به صورت عاريه ضمانتي نگرفته بودي نخستين زن هاشمي بودي كه دستت را به خاطر دزدي قطع مي‌كردم» ريشه هاي طمع را در آنان مي سوزاند. ظلم ستيزي دوران حكومت علي (ع) سراسر مبارزه و جنگ با دشمنان عوام فريبي بود كه ناآگاهان جامعه و دنياطلبان را آلت دست قرار مي دادند تا بهتر و بيش‌تر بتوانند به هوس ها و دنياطلبي هاي خود دست يابند. علي و اسلام،‌ دشمنان خطرناك و مكار و حيله‌گري چون معاويه را در برابر خود داشت؛ كه از همه چيز حتي مقدسات مردم براي پيشبرد اهداف شوم خود استفاده مي‌كردند. دشمنان نادان و كج فهمي چون خوارج كه در پناه پوسته‌اي از ديانت با علي دشمني مي‌كردند و جمل سواراني كه عايشه همسر پيامبر را سپر خود ساخته بودند و ... و علي كه براي عدالت‌گستري و ظلم ستيزي حكومت را در دست گرفته بود، جز مبارزه‌اي سخت، طولاني و طاقت‌فرسا راهي در پيش خود نمي يافت. زينب حوادث دردناك بعد از پيامبر را مشاهده مي‌كرد، از آن عبرت مي‌گرفت و درس مي آموخت و بر بينش اجتماعي، سياسي و تاريخي خود مي افزود و افزون بر اين از شجاعت، زهد، عبادت و فضيلت‌هاي بيشمار پدرش الهام مي‌گرفت. او كه در مكتب چنين پدري درس آموخته بود، تمام آموخته‌هاي خود را در صحنه‌هاي بزرگي چون كربلا، كوفه، شام و... به نمايش گذارد، و با تدبير و درايت، شجاعت و شهامت، صبر و استقامت و زهد و عبادت خود را ثابت كرد كه دختر پدري است كه تمامي عمر خود را در راه خدا و رضاي او سپري كرده، با قدرت صبر پيشه ساخته، با شهامت عدالت گسترده، با شجاعت دشمن‌ستيزي كرده و بالاخره همه چيز را فداي محبوب خويش ساخته است. در سوگ پدر سحرگاه نوزدهم رمضان سال 40 هجري صدايي آسمان و فضاي شهر كوفه را پر كرد كه خبر از شهادت امام عدالت و راستي، در محراب عبادت مي‌داد. مردم و شيعيان كوفه سراسيمه خود را به امام خويش مي رسانند تا از حال او جويا شوند. زينب عليها السلام، همچون ديگر فرزندان آن حضرت از اولين افرادي بود كه خود را به بالين پدر رساند و فرق شكافته‌اش را نظاره كرد. زينب بانويي است حدود سي و پنج ساله و سرشار از عواطف و احساسات. او تعلق خاطري بس عميق با پدري دارد كه سي سال در سايه محبت هاي او آرام گرفته است. او چگونه خود را به پدر رسانده است؟ چه سخني به هنگام ديدن چهره خونين و سر شكافته پدر داشته است؟ پاسخ اين پرسش‌ها به خوبي روشن نيست. ولي ندبه هاي جانسوز زينب و بيان درد جانگدازش بر بالين پدر كه صداي مردم بيرون از اتاق را به ناله بلند كرد، بيانگر عمق مصيبتي است كه بر جان زينب وارد شده است. حادثه‌اي كه دل سنگ را آب مي‌كند و دوستان حضرت را بيتاب، معلوم است با روح لطيف و دل پر مهر و عطوفت دختري چون زينب چه خواهد كرد. شهادت اميرالمؤمنين و جدايي زينب از پدر بسيار سخت و گران است. او بعد از وفات جدش رسول خدا و شهادت مادرش فاطمه زهرا (س) دل به پدر بسته بود. سايه پر مهر پدر، آرام بخش روح و جان داغديده او بود. اما اكنون بايد از اين كانون محبت دل برگيرد و درد فراق پدر را بر دردهاي دلش بيفزايد. و او كه تربيت شده مكتب اين چنين پدري است و جز به رضاي خدا نمي انديشد، جز صبر بر نمي‌گزيند. دوران امامت امام حسن مجتبي عليه السلام بهترين راه براي ترسيم تابلويي روشن از اوضاع مردم در زمان امام مجتبي (ع)، بررسي تحليل‌هايي است كه علي (ع) در باره مردم كوفه دارد؛ زيرا زعامت همان مردم بعد از علي به عهده امام مجتبي واگذار شده است. مردمي كه از نظر عقل و شعور ـ به تعبير علي (ع) ـ همانند كودكان هستند و از نظر بي تعهدي و بي‌وفايي آنچنانند كه علي (ع) آروز مي‌كند: «اي كاش آن‌ها را نديده بودم!» و يا خواهان اين است كه ده نفر از لشكريان خود را بدهد و يك نفر از شاميان را بگيرد. امام مجتبي با چنين مردمي و با چنان روحيه‌هايي سر و كار داشت و طبيعي است كه كار كردن با اين مردم و مبارزه با دشمن به وسيله اين جمعيت، بي فايده است و بدانجا مي انجامد كه سجاده از زير پاي امام مي‌كشند، به ايشان اهانت مي‌كنند و حضرت را مجروح مي‌سازند. زينب در روزگار برادرش امام مجتبي همانند روزگار مظلوميت پدرش، شاهد بي وفايي مردم و توطئه‌هاي حساب شده دشمنان و تبليغات گسترده و دقيق معاويه و در نهايت تنها ماندن و مظلوميت برادرش امام مجتبي است. او جامعه و زمان خود را به خوبي مي‌شناسد و مي‌داند كه ايستادگي در برابر ظلم و قيام عليه ظالم علاوه بر رهبري انساني كامل و عبدي صالح به عنوان امام معصوم نيازمند امتي با وفا و گوش به فرمان است. او به خوبي دريافت كه مدعيان پيروي از اهلبيت در هنگام سختي و امتحان به سرعت رو به كاستي مي‌گذارند و همه ارزش‌هاي ديني و معنوي را به دنياي فاني مي فروشند و امام معصومي چون امام مجتبي را فداي آمال و آرزوهاي شيطاني خود مي‌كنند. زينب دوست و دشمن واقعي را مي‌شناسد و جز تسليم و انقياد و آمادگي براي اجراي منويات امامش از خود هيچ اراده و خواستي ندارد. زينب در اين مدت خود را در رنج‌هايي كه امام مجتبي از مردم نابكار آن زمان مي‌كشيد، سهيم و شريك مي‌دانست و شاهد خون جگر خوردن برادرش امام مجتبي (ع) بود. او شهادت مظلومانه برادر و اهانت به جنازه آن عزيز را به چشم خود ديد و چه اشك‌هاي غم كه از ديدگانش جاري گشت و چه داغ‌ها كه بر دل سوخته اش نهاده شد. عظمت و بزرگي اين مصيبت‌ها، دردها، رنج‌ها و غم‌ها را زينب در شب عاشورا بر زبان جاري ساخت. آن هنگام كه از اشعاري كه سيدالشهدا خواند، دريافت كه مصيبت شهادت امام حسين و يارانش فرود آمده است؛ بانگ برداشت كه «واي از اين مصيبت؛ كاش مرگ زندگيم را نابود ساخته بود! امروز همانند روزي است كه مادرم فاطمه و پدرم علي و برادرم حسن از دنيا رفتند...». باري شعار زينب در تمام اين مصائب، همان شعار سيدالشهداست كه در اوج مصيبت‌هاي سهمگين كربلا زير لب زمزمه كرد: ... صبرا علي قضائك، لااله سواك يا غياث المستغيثين». «خداوندا! در برابر قضا و قدر تو شكيبايم. جز تو معبودي نيست اي فريادرس دادخواهان».

R A H A
03-28-2012, 12:29 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifولادت و پرورش زينبhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41445437916357559624.jpg



درست ترين گفتار آن است كه سيدتنا زينب كبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنيا آمده ، و تربيت و پرورش ‍ آن دره يتيمه و مرواريد گرانبها و بى مانند در كنار پيغمبر اكرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضيه (س) شير وحى مكيده ، و از دست پسر عموى پيغمبر، اميرالمؤ منين (ع) غذا و خوراك خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاكيزه ، و با سعادت و نيكبختى ، و پرورش يافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاكدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشيده شده ، و پنج تن اصحاب كساء به تربيت و پرورش و تعليم و آموختن و تهذيب و پاكيزه گردانيدن او قيام نموده و ايستادگى داشتند، و همين بس است كه مربى و مؤ دب و معلم او ايشان باشند.(2)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 12:30 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/40332742626842465460.jpg


http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifگريه جبرئيل بر مصايب زينب (س)http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


روايت شده است كه پس از ولادت حضرت زينب (س)، حسين (ع) كه در آن هنگام كودك سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض كرد: ((خداوند به من خواهرى عطا كرده است )). پيامبر(ص) با شنيدن اين سخن ، منقلب و اندوهگين شد و اشك از ديده فرو ريخت . حسين (ع) پرسيد: ((براى چه اندوهگين و گريان شدى ؟)).< p/> پيامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برايت آشكار شود.))
تا اينكه روزى جبرئيل نزد رسول خدا (ص) آمد، در حالى كه گريه مى كرد، رسول خدا (ص) از علت گريه او پرسيد، جبرئيل عرض ‍ كرد: ((اين دختر (زينب ) از آغاز زندگى تا پايان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گريبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصيبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصيبت جانسوز برادرش امام حسن (ع) گردد و از اين مصايب دردناك تر و افزون تر اينكه به مصايب جانسوز كربلا گرفتار شود، به طورى كه قامتش خميده شود و موى سرش سفيد گردد.))
پيامبر (ص) گريان شد و صورت پر اشكش را بر صورت زينب (س) نهاد و گريه سختى كرد، زهرا (س) از علت آن پرسيد. پيامبر (ص) بخشى از بلاها و مصايبى را كه بر زينب (س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بيان كرد.
حضرت زهرا (س) پرسيد: ((اى پدر! پاداش كسى كه بر مصايب دخترم زينب (س) گريه كند كيست ؟ پيامبر اكرم (ص) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش كسى است كه براى مصايب حسن و حسين (ع) گريه مى كند))(3)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 12:32 AM
http://aramestaneamol.epage.ir/images/aramestaneamol/news/zeyn.jpg


نام نهادن زینب علیها السلام چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مومنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی ‌گیرم. صبر می‌کنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند. پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی می‌مانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم. القاب زینب علیها السلام حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد. دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری می‌خواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیده‌اند. لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه1 پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشته‌اند که از آن جمله است: «ولیّهُ الله» و «اَمینهُ الله». کمالات حضرت زینبزینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا می‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، همسان امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا. تربیت حضرت زینب زینب کبری در حصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسه طیبه، ادب آموخت. یگانه پرستی زینب علیها السلام حضرت زینب در دوران طفولیت در دامان پدر می نشست و حضرت علی علیه السلام با لطف و مهربانی، به او سخن گفتن می‌آموخت. روزی امام به دختر عزیزش فرمود: بگو «یک». گفت: یک. فرمود: بگو «دو» زینب ساکت ماند. فرمود: نور دیده من! بگو دو. ناگهان زینب زبان گشود و عرض کرد: پدر جان! زبانی که به گفتنِ یک باز شد، چگونه می تواند «دو» بگوید؟! امام که می‌دانست مراد فرزندش اذعان به توحید و یگانگی خدا است، او را به سینه چسباند و بوسید. حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

زین اب بعضی معتقدند: زینب، نام درختی زیبا و خوشبو است، و برخی گفته‌اند: زینب در اصل، مرکب از دو کلمه «زین» و«اب» است و زینب را از آن رو زینب گویند، که زینت و افتخار پدر است و بدین سان، آن بزرگوار را «زین ابیها» نامند؛ هم چون مادرش که«ام ابیها» است. بندگی خدا شهامت، شجاعت و قوت قلب زینب، از ارتباط و اتکای او به خدا سرچشمه می‌گیرد. سخنان کوبنده‌اش در کاخ یزید، نهی از منکر در آن فضای مسموم، حمایت و پاسداری از حیا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظیفه در همه جا، جلوه‌هایی از بندگی حضرت زینب علیها السلام است. دوستی زینب و حسین علیهما السلام علاقه و محبت امام حسین و زینب علیهما السلام به یکدیگر در تمام مراحل زندگیشان جلوه گر است: در طفولیت، زینب جز در آغوش حسین آرام نمی‌گرفت و همواره به او چشم می‌دوخت. گویند: موقع ازدواج، زینب کبری با شویش، عبد اللّه شرط کرد که همه روزه به او اجازه دهد تا حسین علیه السلام را زیارت کند و کمتر روزی بود که زینب حسین را نبیند. هم سفر حسین علیه السلام بعضی از سیره نویسان گفته‌اند: در هنگام ازدواجِ زینب کبری، علی علیه السلام با عبد اللّه شرط کرد که هر گاه حسین به سفر رفت، زینب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت کند. عبد اللّه شرط را پذیرفت و به پیمان خود همواره پایبند بود. دانش زینب علیها السلام http://img.tebyan.net/big/1388/02/71237211959185352214942489718510618449.jpg
حضرت زینب از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از زنان مدینه نزد ایشان می‌آمدند و از درس تفسیر او بهره می‌بردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مکتب نبود، بلکه ـ چنان که امام سجاد علیه السلام در مسجد کوفه بعد از ایراد خطبه معروف حضرت زینب فرمودند ـ او دانشمندی الهی است و خداوند چشمه‌های زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است. عبادت زینب کبری علیها السلام زینب علیها السلام در خشوع و خضوع و عبادت و بندگی مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح می‌کرد و مدام قرآن تلاوت می‌فرمود. آن بانوی بزرگ اسلام در میدان دشوار کربلا و از آن جا تا شام، در مشکل‌ترین حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترک نگفت. فصاحت و بلاغت ابن عباس، پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره زینب کبری چنین گوید: «عقیله ما زینب، دختر علی علیه السلام در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی، بی نظیر بود. هنگامی که سخن می‌گفت، می‌پنداشتی علی علیه السلام سخن می‌گوید.» گواه این مطلب سخنرانی او در مجلس یزید است. این سخنان در حدّ اعلای فصاحت و در اوج شیوایی و رسایی قرار دارد. بصیرت در امور سیاسی محمد غالب شافعی از علمای اهل سنت می گوید: زینب علیها السلام دختر علی بن ابی‌طالب در بهترین مکتب اخلاقی پرورش یافت و از سرچشمه آیات الهی سیراب گشت؛ در حلم و کرم و بصیرت در امور سیاسی بین خاندان بنی هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را به هم آمیخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه. صبر و شکیبایی مرحوم سپهر، سیره نویس معروف می‌گوید: در مراتب فضل زینب کبری علیها السلام سخن بسیار است، به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن می‌گشود، گویی علی بن ابی‌طالب سخن می‌گفت. عفت و عصمت، و درآیت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر می‌ساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوه‌ها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی می‌کند. به راستی از آغاز آفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است.
http://aramestaneamol.epage.ir/images/aramestaneamol/news/zaynabtavallod.jpg

R A H A
03-28-2012, 12:33 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifبشارت تولد زينب و گريه على (ع)http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/21088160355755321264.jpg

هر پدرى را كه بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گرديد، جز على بن ابى طالب (ع) كه ولادت هر يك از اولاد او سبب حزن او گرديد.
در روايت است كه چون حضرت زينب متولد شد، اميرالمؤ منين (ع) متوجه به حجره طاهره گرديد، در آن وقت حسين (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض كرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى كردگار خواهرى به من عطا فرموده
اميرالمؤ منين (ع) از شنيدن اين سخن بى اختيار اشك از ديده هاى مبارك به رخسار همايونش جارى شد. چون حسين (ع) اين حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصيبت و سبب حزن و اندوه پدر گرديد، دل مباركش ره درد آمد و اشك از ديده مباركش بر رخسارش جارى گشت و عرض كرد: ((بابا فدايت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گريه مى كنيد، سبب چيست و اين گريه بر كيست ؟))
على (ع) حسينش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور ديده ! زود باشد كه سر اين گريه آشكار و اثرش نمودار شود.))كه اشاره به واقعه كربلا مى كند. همين بشارت را سلمان به پيغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گرديد.
چنان كه در بعض كتب است كه حضرت رسالت در مسجد تشريف داشت آن وقت سلمان شرفياب خدمت گرديد و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنيت گفت . آن حضرت بگريست و فرمود: ((اى سلمان جبرييل از جانب خداوند جليل خبر آورد كه اين مولود گرامى مصيبتش غير معدود باشد تا به آلام كربلا مبتلا شود، الخ ))(4)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 12:33 AM
پرستاری چیست؟

پرستاری، تنها نشانه های پرستاران نیست. پرستار کسی است که چشم از خود فرو بسته، از خود و تمایلات خود گذشته، خواب راحت را ترک گفته، خستگی را بر آسودگی ترجیح داده، نگاه از خویش بر گرفته و بر عزیزی که در رنج بیماری گرفتار آمده است نگران گشته است. رنج بیمار را در خود حس می کند و این رنجوری را بین بیمار و خود تقسیم می کند تا از رنج بیمار بکاهد. پرستاری آن است که از خودخواهی تهی شوی و به عشق رضایت حق، خود را سرشار از نوع دوستی و احسان سازی و این می تواند من و تو را هم به شوق اندازد.


http://publicrelations.tums.ac.ir/images/news/ffjjj.jpg

روز پرستار، روز جاری عاطفه ها، روز درخشیدن ایمان در قلب های مهربان، روز افتخار انسان به انسانیّت گرامی باد.







http://paveh.kums.ac.ir/kums_content/media/image/2009/04/1578_orig.jpg

R A H A
03-28-2012, 12:35 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38483679585167783232.gif
آموزگار صبر و پرستار درد
ویژه نامه ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
و گرامیداشت روز پرستار
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38483679585167783232.gif

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29546074636020220955.gif

R A H A
03-28-2012, 12:35 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/19594253473663073841.gif



گاهِ کثرت برکت، در خانه است؛

همان خانه بی زوالی که ریشه در کوثر دارد

و بر ستون های کسا، تکیه داده است.

شب تکثیر رحمت، در خانه ای است که

اهل آسمان برای ورود به آن، اذن می گیرند.

شب لبخند فاطمه علیهاالسلام و علی علیه السلام است؛

شب تبسم خدا و جبرئیل.

ولی مردم چه می دانند، این قنداقه کوچک،

استقامت کوه ها را به سُخره خواهد گرفت

و ارتفاع شکیبایی را به زانو درخواهد آورد؟

مرم چه می فهمند که خدا،

کوثری از صبر را به اهل بیت عطا کرده است

تا بار دیگر، ابتریت شیطان را در زمین امضا کرده باشد

و معصومیت این خاندان را گواهی باشد!


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/15420527145239316893.gif

R A H A
03-28-2012, 12:36 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41461039463718980457.gif



" زینب " ،

" تو ، از كجاوه ی بلند ماه ، والاتری "

و از " ترجمه ی عمیق عشق ، برتر . "

با كدامین لغزش قلم می توان تفسیرت كرد . " ای بلندای نورانی " .

و ما غرق در دردهایی كه همیشه می سوزاندمان ،

تو را در لحظه هایمان می كاویم .

"ای همیشه نام تو بر جهان تابان " ،

صدای زنگ " كاروان " توست ، كه می لرزاندمان .

دست به استغاثه برداشته ایم و می شنویم ،

صدای گام های خودمانی تری را ، كه از روحمان ، به خودمان ، آشناتر است .

و" پرستار " همان ترجمه عشق ، هجای نور و تندیس الفت و انس .

كه روحی پرستاره دارد و دلی سر ریز از باران ستاره .

همیشه با غربت و غریبی نا آشناست .

چون همیشه زینب ( س) را دارد .

و تو

همیشه بر پلكانی از نور ،

در فراسوی افق ، پرستار را نظاره می كنی . تا ابد .

تا آنجا كه همیشه نور است و روشنی
.
« بتول جعفری »

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/63760272068931006200.gif

R A H A
03-28-2012, 12:36 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gifزینب علیهاالسلام؛ در زمره صابرانhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gif





http://img.tebyan.net/big/1386/02/25517715024856819138642001305618119612895.jpg



از جمله اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده، صفت جلیله «صبر» است.



عارفی می‌گوید: هر که را صبر نباشد، به هیچ مقامی نتواند رسید.»
هر کس به هر درجه و مقام رسید، به واسطه صبر بود.(1) و هر که دست از دامن آن برداشت از کمالات محروم شده است؛ لذا حضرت علی علیه السلام فرمود: «الصّبر نصف الایمان.»(2)
و در روایت دیگری آمده است: «الصبر رأس الایمان.»(3)
صبر، سه مرتبه دارد: صبر بر مصیبت؛ صبر بر اطاعت حضرت حق، صبر بر ترک معصیت. و برای هر یک از این مراتب، اجری وارد شده است. چنانچه در حدیثی آمده است:
«قال رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم: «الصّبر ثلاثة(4) صبر عندالمصیبة و صبر عند الطاعة و صبر عند المعصیة.
فمن صبر علی المصیبة حتّی یردّها بحسن عزائها، کتب‌الله له ثلاث مائة درجة، ما بین الدّرجة الی الدّرجة الی الدّرجة کما بین السّماء والارض.
و من صبر علی الطّاعة کتب‌الله له ستّمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی العرش.
و من صبر علی المعصیة کتب‌الله له تسعمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی منتهی العرش»
(5)؛ صبر سه قسم است؛ صبر هنگام مصیبت، و صبر بر طاعت، و صبر از معصیت؛ پس آن که صبر بر معصیت کند، خدای تعالی برای او سیصد درجه واجب می‌فرماید، و میان هر درجه‌ای تا درجه دیگر به اندازه میان آسمان تا زمین است. و آن که صبر بر طاعت کند برای او ششصد درجه واجب می‌گرداند، و میان هر درجه تا درجه‌ای به اندازه فاصله زمین تا عرش می‌باشد.
و آن که صبر بر معصیت کند برای او نهصد درجه واجب می‌دارد، مثل فاصله زمین تا انتهای عرش.
این مقامات برای صابرین مقرّر شده، ولی می‌شود بعضی از صابران به واسطه امتیازات و خصوصیات در مقدار و کیفیّت «صبر»، اجر و ثواب بیشتری داشته باشند.



http://s17.rimg.info/a0336475ce020ed77dd68cd55ed0e60a.gif

R A H A
03-28-2012, 12:37 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/16_Untitled-2.gif

http://friends18.com/img/divider/0084.gif


حضرت ایوب از جمله کسانی بود که در زمان احاطه بلایا با کمال ثبات صابر بوده، ولی چون آن حضرت نهایت این مقام را نداشت وقتی مسئله ناموس در میان آمد، رشته صبر گسیخته و با عجز و ناله متوجه درگاه خداوند شده و عرض کرد: "و ایوب اذ نادی ربّه انّی مسّنی الضّرّ و انت ارحم الرّاحمین."(6)

ولی وجود مقدّس امام حسین و حضرت زینب علهیما‌السلام دارای کمال این مقام بودند. ایشان در حقیقت یک روح در دو بدن بودند. حضرت سیّدالشهدا این قدر صبر نمود تا جایی که در زیارت ناحیه وارد شده: «قد عجبت من صبرک ملائکة السّماوات»(7)؛ به راستی فرشتگان آسمان‌ها از شکیبایی تو به شگفت آمدند.

و حضرت زینب علیهاالسلام در جمیع مصایب، شریک برادر بود و در هر حال صابر بود.

صبر در مصیبت: هر کس محبّتش به هر چه زیادتر، مفارقت و جدائیش دشوارتر خواهد بود و چون حضرت زینب ‌علیهاالسلام در این عالم علاقه او منحصر به حضرت سیّد‌الشّهدا بود پس مفارقت او به اندازه علقه و وابستگی به او و صبر بر چنین مصیبتی، نهایت ندارد. و شاهد بر این علاقه این است که از همه زندگیش گذشت و همراه برادر شد و در شهادت دو طفل خود، ابداً گریه ننموده است! ولی در شهادت علی اکبر علیه‌السلام، چون منظور نظر برادر بود، چنان متأثر شد که خود را گم نموده بود. ولی محبّت حسینی بود که او را منقلب نموده است.

صبر بر اطاعت: تمام لحظات عمر حضرت زینب علیهاالسلام در عبادت و اطاعت صرف شده و در همه این حالات صابر بوده است.


صبر بر ترک معصیت: چون حضرت به مقام عصمت رسیده بود؛ ترک گناهان می‌نمود.


پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج 78، ص 45.
2- «شکیبایی یک نیمه از ایمان به خدا و پیغمبران و آخرت است» شهاب الاخبار، ص 55؛ جامع الصغیر، ج 2، ص 113/ الترغیب و الترهیب، ج 4، ص 277/ شرح ابن ابی الحدید بر نهج‌البلاغه، ج 1، ص 319/ المستدرک علی الصحیحین، ج 20، ص 446/ ارشاد القلوب، ص 127/ الدر المنثور، ج 1، ص 66.
3- کافی، ج 2، ص 87/ جامع‌الاخبار، ص 136/ بحارالانوار، ج 71، ص 67/ غررالحکم، ج 1، ص 21. «صبر، سّر ایمان است».
4- بحار الانوار، ج 1، ص 77/ کافی، ج 1، ص 91.
5- کافی، ج 2، ص 75/ جامع‌الاخبار، ص 135/ منتخب کنز العمال، ج 1، ص 208/ جامع الصغیر، ج 2، ص 114.
6- سوره انبیاء (21) آیه 83 .
7- بحارالانوار، ج 98، ص 240/ مصباح الزائر، ص 121 و 124.

منبع:
کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97748870120573816490.gif

R A H A
03-28-2012, 12:38 AM
زينب کبري تربيت يافته مکتب قرآن است و سخنان او بوي و رايحه طيبه قران کريم و آيات الاهي را مي دهد؛ چنان که پرورش يافته آغوش اميرالمؤمنان است و کلمات علي او يادآور خطابه هاي پرشور و عاليه المضامين پدر بزرگوارش حضرت علي بن ابي طالب(ع) و نمونه نهج البلاغه آن حضرت است و جمله «کانها تفرغ عن لسان أميرالمؤمنين(ع)» بهترين نمايشگر چيره دستي و تسلط کامل و بي نظير زينب کبري در خطابه است. زيرا مي رساند که گويا زينب، زبان پدرش علي(ع) را در دهان داشت و با زبان مقدس آن حضرت، سخن مي گفت و گويا اين زينب نبود که لب به سخن باز مي کرد و سخن مي گفت، بلکه امام علي(ع) سر از خاک بيرون آورده و مشغول نطق و خطابه گرديده است. گويا بعد از وفات علي(ع) خطبه و بياني به گيرايي خطابه مولا نشنيده بودند و زماني که زينب آغاز به خطبه کرد، صداي دلنواز علي(ع)، نواي روحبخش او و سخنوري بي نظير حضرتش براي مردم تجديد شد.
شاعري اشاره به اين خصوصيت زينب کبري(س) مي کند و مي گويد:
http://shiaupload.ir/images/t6gbt746zv48tr266x.gifhttp://shiaupload.ir/images/t6gbt746zv48tr266x.gifhttp://shiaupload.ir/images/t6gbt746zv48tr266x.gifhttp://shiaupload.ir/images/t6gbt746zv48tr266x.gifhttp://shiaupload.ir/images/t6gbt746zv48tr266x.gif

چه خاتون آن که او را نور حق در آستين باشد
چه خاتون آن که جبريلش سراندر آستان دارد
تکلم کردنش را هر که ديدي فاش مي گفتي
زبان حيدري، گويا که در طيّ لسان دارد

R A H A
03-28-2012, 12:38 AM
http://shiaupload.ir/images/popdui0xes04sxqprbdr.jpg

http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifشکوه عشقhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gif
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/images/icons/37189727922089275277a.gif

http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gif
اي چشم و چراغ آل طاها زينب(س)
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heart01.gif
اي چشم و چراغ آل طاها زينب(س)
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heart01.gif
اي آينۀ جمال زهــرا (س) زينـب(س)
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heart01.gif
اي نــور رخت فروغ دلها زينب(س)
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heart01.gif
کن گوشه چشمي به من گوشه نشين
http://www.ayehayeentezar.com/images/icons/heart01.gif
اي چشم و چراغ آل طاها زينب(س)
http://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/Large/parvaneh.gif

R A H A
03-28-2012, 12:39 AM
واژه ي زيباي پرستار يعني:

پ: پيمان خون بستن براي مهر و ايثار

ر: رفتن به سوي خدمت خلق

س: سربلند و ساده زيست و سختکوش

ت: تکميل کننده کار طبيبان

ا: الگوي او مظهر تقوا، زينب کبري(س)

ر: راضي و خوشنود از رحمت خدا.

R A H A
03-28-2012, 12:40 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/51062099159927078181.gif





ميلاد با برکت دخت گرامي زهرا (س) و علي (ع ) حضرت






زينب کبري سلام الله عليها ؛اسوه صبر و استقامت



و گراميداشت روز پرستار بر زنان سرافرازمسلمان




وپرستاران دلسوز و فداکارمبارک باد


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/64611696802793149861.gif

R A H A
03-28-2012, 12:40 AM
http://www.shiaupload.ir/images/97086197257466843055.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_png__10_.pnghttp://www.shiaupload.ir/images/82542716425073073706.gif




http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/goleroz.gifزینب علیهاالسلام و مقام شفاعتhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/goleroz.gif


از جمله مقامات رفیع و درجات والای حضرت زینب علیهاالسلام، مقام «رضا» و «تسلیم» است. و این دو فضیلت از فضایل شریفی است که به دست آوردنش بسیار مشکل‌ است؛ چرا که رضا به قضای خداوند و تسلیم شدن به هر چه از جانب خدای واحد رسد و از صمیم قلب به آن رضا دادن بسی دشوار و مشکل است .
مظهر نهایت این دو مقام، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده و لذا انبیای گذشته، چون به نهایت رضا و تسلیم موجود در نفس خود می‌رسیدند به طاغیان و سرکشان امّت خود نفرین می‌نمودند، ولی وجود اقدس نبوی صلی‌الله علیه و آله و سلم با آن همه اذیّت‌های جسمانی و لطمات روحانی که بر او وارد می‌شد؛ به جز سر تسلیم پیش نهادن و به قلب سلیم استقبال نمودن، چیزی از ایشان بروز نمی‌کرد، بلکه همیشه برای ظالمین طلب هدایت می‌نمود، و چون آن حضرت به این مقام از «رضا» و «تسلیم» رسید، حضرت حق نیز راضی شد که هر چه از او طلب نماید به او عطا فرماید، و هر قدر شفاعت فرماید به او ببخشاید: "و لسوف یعطیک ربّک فترضی"(1)
و پس از آن حضرت، این دو مقام به اهل‌بیت ایشان رسید.
از جمله، حضرت زینب علیهاالسلام، در نهایت این مقام، از جدّ بزرگوار خود پیروی نمود، چنانچه در سفر کربلا و کوفه و شام که آن مصائب بر آن مظلومه وارد شد، در مقام رضا و تسلیم بود.اگر ایشان اراده به خرابی عالم و نزول عذاب تعلق می‌گرفت، هر آینه واقع می‌شد؛ ولی خواست که ثبات مقام «تسلیم» و «رضا» را بر عالمیان واضح و هویدا نماید.
چنانچه زمانی که ابن سعد در فکر این بود که خانواده محمّدی صلی‌الله علیه و آله و سلم را به کلّی از روی زمین منقرض کند و دستور به آتش زدن خیمه‌ها داد.
ولی غافل از این که زمین از انوار محمّدیّه خالی نخواهد ماند:
"و یابی الله الّا ان یتمّ نوره."
حضرت زینب علیهاالسلام آمد خدمت حضرت سجّاد علیه السلام و کسب تکلیف نمود و عرض کرد: «تکلیف ما زن‌ها چیست؟» حضرت فرمود: «علیکن بالفرار»؛ فرار کنید.
چون حضرت از جواب حضرت سجّاد علیه‌السلام فهمید که رضای خداوند به بقای آن‌ها است، زنان را به فرار امر کرد ولی برای خلاصی حضرت سجّاد، از آن حضرت مدافعه می‌نمود. چنانچه از حمید بن مسلم نقل شده که هر قدر آتش به او نزدیک می‌شد ابداً اعتنایی نمی‌نمود.
به واسطه همین ثبات و وقار، گوی سبقت را از حضرت ابراهیم ربود. و از آن جمله کلام آن مکرّمه است که وقتی بدن حضرت سیّدالشّهدا را بلند نمود عرض کرد:
«خداوندا! این قربانی را از آل محمّد قبول فرما.»
در این کلام، نهایت معرفت و تسلیم و رضای خود را ظاهر می‌فرماید.


زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت




چون حضرت زینب به این مقام از رضا رسید، خداوند متعال آنقدر از گناه‌کاران را به آن حضرت می‌بخشد که تا راضی شود.


پی‌نوشت‌:
1- سوره ضحی (93)، آیه 5.
منبع:
کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76961704383500276415.gif http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76961704383500276415.gif

R A H A
03-28-2012, 12:41 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_jpg__5_.jpg



http://s17.rimg.info/2ef8b0b4fe0296bd48c645f92b74f40a.gif

زینت امیرمؤمنان علیه‏السلام

«زینب» در لغت به معنای درخت نیکو منظر آمده، و ممکن است مخفف از «زین و اب» باشد؛
یعنی زینت پدر، و البته هر دو این معانی، برازنده وجود والا و مقدس دختر زهرا علیهماالسلام و علی علیه‏السلام است؛

زیرا تمام تاریخ، حیران نظاره درخت تنومند و سرو قامت صبر و استقامت زینب علیهماالسلام است و فهم والا و عرفان زلال او.

به راستی زینب سر خیل قافله عارفان و موحدان علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام شمرده می‏شود.

امیرمؤمنان علیه‏السلام دو یا سه دختر به نام زینب داشته
که از میان آنان، بانوی شجاع کربلا،
همان زینب کبری علیهاالسلام است و ام کلثوم،
زینب صغری می‏باشد.

از القاب آن حضرت «عقیله» یا «عقیله بنی هاشم»؛
یعنی بانوی ارجمند و یکتاست.


http://s17.rimg.info/2ef8b0b4fe0296bd48c645f92b74f40a.gif

R A H A
03-28-2012, 12:42 AM
http://s18.rimg.info/a8fea56921d5590295169e44f7be851e.gif
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_jpg__16_.jpg
http://s18.rimg.info/a8fea56921d5590295169e44f7be851e.gif


http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/goleroz.gifتجلی فاطمه و علی علیهماالسلامhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/goleroz.gif

در نظامی که زن موجودی زاید و دست و پاگیر به شمار می‏رفت و داشتن دختر در خانواده ننگ بود،

خدای بزرگ پیامبری با کتاب و روشی روشن برانگیخت و به او دختری عطا کرد که به «کوثر» ملقّب گشت؛

یعنی «خیر فراوان» که در طول تاریخ، همواره الگوی زنان و بهترین جلوه جمال الهی بوده است.

حضرت زینب علیهاالسلام دختر این زن و تربیت شده اوست که کمالات فاطمه علیهاالسلام و روح بلند حضرت علی علیه‏السلام در وجود تابناکش موج می‏زند؛

زنی که سکوتش یادآور شکیبایی مادر است و سخنش پژواک خطبه ‏های آتشین پدر.

زنی که تا خاموش است، همه فاطمه علیهاالسلام است و آن‏گاه که لب می‏گشاید، یکسر علی علیه‏السلام است.

زنی که یک تنه بزرگ‏ترین پیام آور مکتب عاشورای حسینی و فریادگر آزادی و کرامت انسانی برای همه تاریخ است .


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/35224882866219211103.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/73199320701316689776.gif

R A H A
03-28-2012, 12:43 AM
پيدايش پرستاري


آنگاه كه رنج و درد بر كالبد انسان حمله ور گشت و سلامت وي را پايان داد، پرستاري به وجود آمد؛‌ يعني از زمان پيدايش بشر،‌ اين حرفه مقدس بر عرصه گيتي نمايان شده است. در مسير تاريخ، پرستاري همپاي پزشكي در خدمت انسان ها بوده است و به تدريج، اين دو در قالب علم پيشرفت نموده اند و در زمان هاي بحراني، مانند حوادث طبيعي و جنگ ها، خدمات شايان توجهي انجام داده اند.



http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/parastar_1.gif




پرستاري در اسلام




پرستاري از مجروحان و كمك به ناتوانان، در فطرت و نهاد هر انساني وجود دارد كه حاكي از اهميت آن در زندگي اجتماعي است. سيره رهبران الهي نيز همواره بر اين بوده كه در ميدان انجام كارهاي پسنديده، گوي سبقت را از همه انسان ها بربايند و انسان كامل عصر خويش و الگو براي آيندگان باشند تا بدين ترتيب، بزرگ ترين مشوق انسان ها در عمل به نيكي ها گردند. يكي از كارهاي نيك ،« پرستاري» از بيماران است و رهبران الهي نيز بدان همت مي گماردند.

پرستاري حضرت يوسف (ع)


زماني كه حضرت يوسف (ع) در زندان مصر بود،‌ به زندانيان خدمت مي كرد. خدمات او به زندانيان به گونه اي بود كه توجه آنان را به سوي خود جلب كرد،‌به طوري كه آن حضرت را از نيكوكاران مي دانستند. در اين مورد در تفسير آيه 36 سوره يوسف «ما تو را از نيكوكاران قرار داديم» از امام صادق (ع) نقل مي كنند كه حضرت يوسف (ع) در زندان از بيماران زنداني پرستاري و نيازهاي آنان را برآورده مي كرد.



http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/parastar_3.gif


پرستاري در فرهنگ اسلامي


در فرهنگ اسلامي و تعابير قرآني، آن هنگام كه پرستار براي ياري انسان نيازمندي تلاش مي كند و براي جلب رضاي پروردگار نيازهايش را برمي آورد، ‌مثل آن است كه او را از مرگ رهايي بخشيده و بدين كار، موجبات خرسندي خداوند را فراهم كرده است؛ زيرا پرستاري كه با تلاش خويش جان مجروح يا بيمار ناتواني را نجات مي دهد و براي بهبودي وي فعاليت مي كند، به يقين او را زنده كرده است و هر كه فردي را زنده كند و به جامعه پر تلاش انسان ها باز گرداند، مثل آن است كه خدمتي شايان به همه مردمان كرده است. قرآن كريم در آيه 32 سوره مائده در اين باره مي فرمايد: « وهر كس انساني را از مرگ رهايي بخشد، ‌چنان است كه گويي همه مردم را زنده كرده است».



نُسَيبه، پرستار با ارزش

تاكيد اسلام بر بزرگداشت كار پرستاري و سفارش به انجام آن، باعث شده بود كه بسياري از اصحاب رسول خدا اعم از زن و مرد، به اين كار اهتمام ورزند. «نسيبه» يكي از زنان صدراسلام است كه با پيامبر (ص) بيعت نمود. وي بيشتر روزها روزه دار بود و از عبادت خداوند غفلت نمي ورزيد. اين زن شجاع و با شهامت،‌ در جنگ هاي احد،‌ حنين، ‌حديبه و يمامه شركت داشت و همواره مشكي بر دوش مي كشيد و خورجيني نيز در برداشت و هر جا تشنه اي مي يافت و يا ناله مجروحي را مي شنيد، ‌بي درنگ بر بالينش حاضر مي شد. وظيفه او، ‌رساندن آب به سربازان و نيز مداواي زخميان بود.







http://www.iec-md.org/monasebatha/digar/images/parastar_2.gif



حضرت زينب (س) پرستار نهضت وانقلاب حسينى


حضرت زينب (س) در سال پنجم هجري از مادري چون فاطمه زهرا (س) متولد شد و در دامان ايشان، پيامبر اسلام (ص) و حضرت علي (ع) پرورش يافت. يكي از سيره هاي عملي زندگي اين بانوي الهي، پرستاري و دست گيري از حال بيماران و درماندگان بود. اتفاقات سختي كه در طول حيات سراسر مرارت بار ايشان رخ داد؛ همچون بيماري مادر بزرگوارشان، ضربت خوردن پدر، مسموميت برادر و بالاخره حادثه بزرگ كربلا، زينب را به عنوان الگوي پرستاران معرفي كرد و سالروز ولادتش، به عنوان روز پرستار برگزيده شد.

پرستار بزرگ صحراي كربلا، در آن روز سخت، وظايف سنگيني به عهده داشت: تقويت روحيه مجروحان و خانواده شهيدان، رسيدگي به بازماندگان و كمك به اطفال. هم چنين ايشان به مراقبت از حضرت سجاد (ع) نيز كه در بيماري شديد به سر مي برد، مشغول بود.
حيف است زينب سلام الله عليها را تنها پرستار بيمار بخوانند زيرا پرستارى از بيمار يكى از كوچك‏ترين مسؤوليت ‏هاى حضرت زينب سلام الله عليها بود، و هر چند پرستارى وظيفه سنگين و ارزشمندى است و پرستار متعهد بايد با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملايمات براى انجام خدمتش ‏بنمايد و چنين كارى از عهده هر كس برنمى‏آيد ولى با اين حال ‏مقام زينب كبرى سلام الله عليها، آن‏قدر والا و عظيم است كه او را پرستار نهضت وانقلاب حسينى بايد بناميم، زيرا اين پرستارى به مراتب مهم‏تر و سرنوشت‏ سازتر از پرستارى بيمار بود. زينب نقش نگهدارى از قيام خون بار حسينى را بر عهده داشت كه ‏قطعا اگر او اين بار را بر دوش نمى‏گرفت، خون سالار شهيدان حضرت اباعبدالله الحسين صلوات الله عليه پايمال مى‏شد و بسيار دشوار بود كه نهضت ابى عبد الله عليه السلام به مردم‏ اعلام و ابلاغ گردد و شايد بدون اسارت خاندان رسول الله وپيش‏تازى عقيله بنى هاشمى عليها السلام در رسوا نمودن هيئت‏ حاكم، و تبليغ او از انگيزه قيام برادرش، يزيديان به هدف پليد خود نائل مى‏آمدند و نام رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم را نه تنها از مناره‏هاى مساجد بلكه از تاريخ، پاك و محو مى‏كردند و اين بود نيت ‏شوم آنان.
حضرت زينب عليها السلام با مجاهدت و قيام شجاعانه خويش در برابر زورگويان وهم‏چنين فريب ‏خوردگان زمانش، آن چنان از قيام امام حسين عليه السلام دفاع كرد كه ‏تا قيام رستاخيز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجود ندارد و اين نام جاودان و مقدس براى هميشه با عظمت ‏بايد برده شود.
عقيله بنىهاشم عليها السلام در پس آن مصيبت ‏بزرگى كه «تصغر عندها المصائب‏» آن چنان ‏بار سنگين پرچم ولايت را بر دوش گرفت و در برابر كفر و زندقه‏ ايستاد و سخنرانى كرد و خطابه خواند و مردم را بيدار كرد و حركت را در مردگان آغاز نمود كه از آن جا حركت توابين و ديگر حركت‏هاى اسلامى آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار اين ‏حركت عظيم زينبى، هويدا است و به بركت اين بانوى بزرگوار و قيام مباركش، هم‏چنان بيرق‏هاى خونين عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم از ظالم، در سراسر جهان افراشته مى‏شود زيرا زينب كبرى سلام الله عليها بود كه پيام ‏خونين حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام را به تمام نسل‏ها و عصرها رساند.
در خاتمه شايسته است از پرستاران فداكار و بي توقعي ياد كنيم كه همواره از مهرباني و دلسوزيشان بهره مند بوده ايم: به مادراني كه همواره در زندگي به شير زناني همچون زينب (س) تاسي نموده اند تا دررويارويي با مصائب و دشواريهاي زندگي مرهمي بر دلهاي مجروحمان گذارند. لذا بخش آخر اين مقال به اين فرشتگان اختصاص يافته است

R A H A
03-28-2012, 12:49 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79645365905747670470.gif



دختر زهرا كه در حجب و حیا و عصمتش
نقش مادر را به خوبى در جهان ایفا كند

در شجاعت چون حسین و در صبورى چون حسن
در عبادت پیروى از مادرش زهرا كند



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79645365905747670470.gif

R A H A
03-28-2012, 12:54 AM
http://s17.rimg.info/26780ec51906261effc09c51a7474204.gif زینب علیها السلام، معلم قرآن http://s17.rimg.info/26780ec51906261effc09c51a7474204.gif

http://img.tebyan.net/big/1387/02/199176788220274392411836694147160176166244.jpg



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85528280257465089612.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85528280257465089612.gif


یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده‏ایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‏مند شویم .
علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‏اش زینب کبری علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند . زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داده و پرسش‏ها و شبهات آنان را جواب می‏داد (1) .



روزی در یکی از جلساتی که حضرت زینب علیها السلام برای زنان کوفی تفسیر می‏گفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا کلاس درس دخترش را از نزدیک ببیند . آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «کهیعص‏» سخن می‏گفت . علی علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبت هایی که بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خواهد شد . سپس آن حضرت تمام مصائب کربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد . زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صدای ناله‏اش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد (2) .


پی‌نوشت‌ها:


1- ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏57 .

2- خصائص الزینبیه، ص‏27 .



منبع:
پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85528280257465089612.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/85528280257465089612.gif

R A H A
03-28-2012, 12:57 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifنامگذارى زينب از طرف خداوندhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34931243620701156146.jpg



هنگامى كه زينب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش اميرالمؤ منين (ع) آورده و گفت : اين نوزاد را نامگذارى كنيد! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در اين ايام حضرت رسول اكرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، اميرالمؤ منين على (ع) به آن حضرت عرض كرد: نامى را براى نوزاد انتخاب كنيد. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گيرم .
در اين هنگام جبرئيل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پيامبر(ص) ابلاغ كرده و گفت :
نام اين نوزاد را ((زينب )) بگذاريد! خداوند بزرگ اين نام را براى او بر برگزيده است .
بعد مصايب و مشكلاتى را كه بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو كرد. پيامبر اكرم (ص) گريست و فرمود: هر كس بر اين دختر بگريد، همانند كسى است كه بر برادرانش حسن و حسين گريسته باشد.(5)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:01 AM
http://www.askdin.com/attachment.php?attachmentid=1598&stc=1&d=1271660452

R A H A
03-28-2012, 01:02 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38483679585167783232.gif
بانوی ولایت




http://img.tebyan.net/big/1385/03/111372262515419773233732395812212323987.jpg





در اسلام بعد از فاطمه زهرا، صدیقة الصغری زینب یگانه قهرمان زن تاریخ اسلام و تشیع است.
چهره‌ای ممتاز و قهرمان که در راه انجام وظیفه، با ایمانی عمیق و عقیده‌ای استوار نقش بسزایی در مسیر دین داشته است.
نام ایشان همراه نام امام حسین علیه السلام است و مورخان تاریخ و تشیع ایشان را شخصیت دوم واقعه کربلا می‌دانند. و مهمتر از همه نقش اساسی ایشان در جاودانگی قیام عاشورا نقشی است که دنیای تشیع آن را رمز پیروزی حرکت امام حسین علیه السلام می‌داند.
خطبه حضرت زینب(س) در کوفه نمونه‌ای عجیب از اثر گذاری سخنان داغدار دخت نبی است.کاروان اسرا متشکل از شیپورچی‌ها سرهای شهیدان زنان و کودکان اسیر و افسران و سربازان ابن زیاد وارد کوفه شدند و در میانه شهر مردم در خیابان‌ها هلهله و شادی می‌کردند.
خطابه‌ای که حضرت در بازار کوفه داشتند، نمایش حاکم کوفه را نمایش رسوایی او می‌کند. مردمی که هلهله کنان و شادی کنان به استقبال کاروان اسرا می‌رود با سخنان داغدار حضرت سراسر اشک و گریه می‌شود و بلاغت کلام ایشان موجب خشم مردم نسبت به حاکمان می شود.خطبه حضرت از چند جهت حایز اهمیت است نخست این که این سخنان از سوی زنی اسیر در میان افسران فاتح خطابه می‌شود و او باید توجه کند که سخنان او هجوم جدیدی را برای اسیران نیافریند و آنها مورد ضرب و شتم قرار نگیرند و بعد آن که مردم کوفه علی علیه السلام و خاندان او را می‌شناختند و سخنان زینب باید به گونه‌ای می‌بود که آنها به اهمیت فاجعه پی ببرند.خانم زینب اشاره كردند تا مردم ساکت شدند و نفس مردم در سینه‌ها حبس شد، بعد از ستایش خداوند و صلوات بر پیامبر فرمودند:"مردم كوفه! مردم مكار فریبكار! مردم خوار و بی مقدار!بگریید كه همیشه دیده‏هاتان گریان و سینه‏هاتان بریان باد! شما همانند زنى رشته‏باف هستید كه آنچه را بافته است از هم جدا سازد. پیمان‏هاى شما دروغ است و چراغ ایمانتان بى فروغ. مردمى هستید لاف زن و بلند پرواز! خود‌نما و حیلت‏ساز! دوست كُش و دشمن نواز! چون سبزه پارگین(دارای ظاهری زیبا و باطنی فاسد)، درون سوگنده و برون سوسبز و رنگین، نابكار و چون سنگ گور نقره آگین .چه كار زشتی كردید! خشم خدا را خریدید، و در آتش دوزخ جاوید خزیدید.
می‌گریید؟! بگیریید! كه سزاوار گریستنید نه در خور شادمان زیستن. داغ ننگى بر خود نهادید كه روزگاران بر آید و آن ننگ نزداید!این ننگ را چگونه مى‏شوئید؟ و پاسخ كشتن فرزند پیغمبر و سید جوانان بهشت را چه مى‏گویید؟ و چراغ راه شما مردم زشت كه در سختى یارتان بود و در بلاها غمخوار. نیست و نابود شوید اى مردم غدار .
هر آینه باد در دست دارید، و در معامله‏اى كه كردید زیانكار! و به خشم خدا گرفتار، و خوارى و مذلت ‏بر شما باد.
كارى سخت زشت كردید كه بیم مى‏رود آسمان‌ها شكافته شود و زمین كافته و كوه‌ها از هم گداخته.
مى‏دانید چگونه جگر رسول خدا را پاره کردید؟ و حرمت او را شكستید! و چه خونى ریختید؟ زشت و نابخردانه كارى كردید كه زمین و آسمان از شر آن لب ریز است، و شگفت مدارید كه چشم فلك خونریز است. همانا عذاب آخرت سخت‏تر است و زیانكاران را نه یار و نه یاور است.این مهلت، شما را فریفته نگرداند! كه خدا گناهكاران را به سرعت كیفر نمى‏دهد و سرانجام خون مظلوم را مى‏ستاند. اما مراقب ما و شماست و گناهكار را به دوزخ مى‏كشاند."




منبع:

برگرفته از کتاب "زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها)- دکتر علی قایمی"

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38483679585167783232.gif

R A H A
03-28-2012, 01:03 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifلقب هاى حضرت زينب (س)http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif



الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.
ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.
ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :
(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49119844148435813044.jpg



http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifد) ديگر لقب ها:http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است . (8)
كنيه حضرت زينب (س)

كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .
چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. (9)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:03 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifفرزند فاطمهhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/42091734571782948434.jpg

عليا حضرت زينب ، نخستين دخترى است كه از فاطمه (س) به دنيا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسين (ع) بزرگترين فرزندان فاطمه (س) بوده ، و نيز گفته اند:
دليل بر آن است كه راويان حديث و بيان كنندگان اخبار در ايام اضطهار - يعنى روزگار غلبه و چيرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤ منين - هر گاه مى خواستند از اميرالمؤ منين على (ع) روايتى نقل كنند مى گفتند:
اين روايت از ابى زينب است ، و اينكه اميرالمؤ منين (ع) را به اين كنيه مى ناميدند، براى آن است كه زينب كبرى (س) پس از امام حسن و امام حسين - عليهماالسلام - بزرگترين فرزندان آن حضرت بوده ، و اميرالمؤ منين (ع) نزد دشمنانش به اين كنيه معروف نبوده است .(6)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:03 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifتغذيه زينب از زبان پيامبرhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95037420404424464749.jpg



حضرت زينب (س) مانند دو برادرش حسن و حسين (ع) از زبان رسول الله (ص) تغذى مى كرد.
همان طور كه در بسيارى از اخبار آمده است ، پيغمبر (ص) زبان خود را در دهان حسنين مى گذاشت ، آنان با مكيدن زبان پيغمبر تغذيه مى شدند و از همين طريق گوشت و پوست بدنشان مى روييد و رشد مى كرد، در مورد حضرت زينب (س) نيز همين عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از كتاب خرايج راوندى (صفحه 94) معجزه يكصد و پنجاه و پنج (155) از حضرت صادق (ع) چنين روايت كرده است :
امام صادق (ع) فرمود: پيغمبر (ص) پيوسته نزد فرزندان شير خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذيه مى كرد و سپس به فاطمه (س) مى فرمود به آنان شير ندهيد))(7)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:10 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifلقب هاى حضرت زينب (س)http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif



الف ) زينب كبرى : اين لقب براى مشخص شدن و تمييز دادن او از ساير خواهرانش (كه از ديگر زنان اميرمؤ منان به دنيا آمده بودند) بود.
ب )الصديقة الصغرى : چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.
ج ) عقيله / عقيله بنى هاشم / عقيله الطالبين :
(( عقيله )) به معناى بانويى است كه در قومش از كرامت و ارجمندى ويژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/49119844148435813044.jpg



http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gifد) ديگر لقب ها:http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif


از ديگر لقب هاى حضرت زينب ، موثقه عارفه ، عالمه غيرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و كامله است . (8)
كنيه حضرت زينب (س)

كنيه آن عليا حضرت (( ام كلثوم )) است ، و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .
چنان كه ملقبه به (( صديقه صغرى )) شده است ، براى فرق بين او و مادرش صديقه كبرى فاطمه زهراصلوات الله عليهما. (9)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:16 AM
پاورقيhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/roz.gif

1- خطابه زينب كبرى (س) پشتوانه انقالب امام حسين (ع) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقيمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص 32 و 22.
2- زينب كبرى ، ص 139.
3- الخصائص الزينبيه ، ص 155 ناسخ التواريخ زينب (س) ص 47
4- ناسخ التواريخ حضرت زينب كبرى (س)، ج 1، ص 45 و 46.
5- فاطمه زهرا (س) دل پيامبر، ص 854
6- زينب كبرى ، ص 137 و 138
7- پيام آور كربلا، ص 17
8- ره توشه راهيان نور، ص 258.
9- زينب كبرى ، ص 137.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/34877995087296563910.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/95761122910859876971.gif

R A H A
03-28-2012, 01:17 AM
http://www.askdin.com/gallery/images/594/1_1099.jpg

R A H A
03-28-2012, 01:18 AM
http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gifزینب علیهاالسلام؛ در زمره صابرانhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/star4.gif




http://img.tebyan.net/big/1386/02/25517715024856819138642001305618119612895.jpg



از جمله اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده، صفت جلیله «صبر» است.


عارفی می‌گوید: هر که را صبر نباشد، به هیچ مقامی نتواند رسید.»
هر کس به هر درجه و مقام رسید، به واسطه صبر بود.(1) و هر که دست از دامن آن برداشت از کمالات محروم شده است؛ لذا حضرت علی علیه السلام فرمود: «الصّبر نصف الایمان.»(2)
و در روایت دیگری آمده است: «الصبر رأس الایمان.»(3)
صبر، سه مرتبه دارد: صبر بر مصیبت؛ صبر بر اطاعت حضرت حق، صبر بر ترک معصیت. و برای هر یک از این مراتب، اجری وارد شده است. چنانچه در حدیثی آمده است:
«قال رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم: «الصّبر ثلاثة(4) صبر عندالمصیبة و صبر عند الطاعة و صبر عند المعصیة.
فمن صبر علی المصیبة حتّی یردّها بحسن عزائها، کتب‌الله له ثلاث مائة درجة، ما بین الدّرجة الی الدّرجة الی الدّرجة کما بین السّماء والارض.
و من صبر علی الطّاعة کتب‌الله له ستّمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی العرش.
و من صبر علی المعصیة کتب‌الله له تسعمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی منتهی العرش»
(5)؛ صبر سه قسم است؛ صبر هنگام مصیبت، و صبر بر طاعت، و صبر از معصیت؛ پس آن که صبر بر معصیت کند، خدای تعالی برای او سیصد درجه واجب می‌فرماید، و میان هر درجه‌ای تا درجه دیگر به اندازه میان آسمان تا زمین است. و آن که صبر بر طاعت کند برای او ششصد درجه واجب می‌گرداند، و میان هر درجه تا درجه‌ای به اندازه فاصله زمین تا عرش می‌باشد.
و آن که صبر بر معصیت کند برای او نهصد درجه واجب می‌دارد، مثل فاصله زمین تا انتهای عرش.
این مقامات برای صابرین مقرّر شده، ولی می‌شود بعضی از صابران به واسطه امتیازات و خصوصیات در مقدار و کیفیّت «صبر»، اجر و ثواب بیشتری داشته باشند.



http://s17.rimg.info/a0336475ce020ed77dd68cd55ed0e60a.gif


http://www.askdin.com/gallery/images/594/1_yoal56a9ka3hxittxo7e.jpg

R A H A
03-28-2012, 01:20 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/16_Untitled-2.gif
http://friends18.com/img/divider/0084.gif


حضرت ایوب از جمله کسانی بود که در زمان احاطه بلایا با کمال ثبات صابر بوده، ولی چون آن حضرت نهایت این مقام را نداشت وقتی مسئله ناموس در میان آمد، رشته صبر گسیخته و با عجز و ناله متوجه درگاه خداوند شده و عرض کرد: "و ایوب اذ نادی ربّه انّی مسّنی الضّرّ و انت ارحم الرّاحمین."(6)

ولی وجود مقدّس امام حسین و حضرت زینب علهیما‌السلام دارای کمال این مقام بودند. ایشان در حقیقت یک روح در دو بدن بودند. حضرت سیّدالشهدا این قدر صبر نمود تا جایی که در زیارت ناحیه وارد شده: «قد عجبت من صبرک ملائکة السّماوات»(7)؛ به راستی فرشتگان آسمان‌ها از شکیبایی تو به شگفت آمدند.

و حضرت زینب علیهاالسلام در جمیع مصایب، شریک برادر بود و در هر حال صابر بود.

صبر در مصیبت: هر کس محبّتش به هر چه زیادتر، مفارقت و جدائیش دشوارتر خواهد بود و چون حضرت زینب ‌علیهاالسلام در این عالم علاقه او منحصر به حضرت سیّد‌الشّهدا بود پس مفارقت او به اندازه علقه و وابستگی به او و صبر بر چنین مصیبتی، نهایت ندارد. و شاهد بر این علاقه این است که از همه زندگیش گذشت و همراه برادر شد و در شهادت دو طفل خود، ابداً گریه ننموده است! ولی در شهادت علی اکبر علیه‌السلام، چون منظور نظر برادر بود، چنان متأثر شد که خود را گم نموده بود. ولی محبّت حسینی بود که او را منقلب نموده است.

صبر بر اطاعت: تمام لحظات عمر حضرت زینب علیهاالسلام در عبادت و اطاعت صرف شده و در همه این حالات صابر بوده است.


صبر بر ترک معصیت: چون حضرت به مقام عصمت رسیده بود؛ ترک گناهان می‌نمود.



پی‌نوشت‌ها:

1- بحارالانوار، ج 78، ص 45.
2- «شکیبایی یک نیمه از ایمان به خدا و پیغمبران و آخرت است» شهاب الاخبار، ص 55؛ جامع الصغیر، ج 2، ص 113/ الترغیب و الترهیب، ج 4، ص 277/ شرح ابن ابی الحدید بر نهج‌البلاغه، ج 1، ص 319/ المستدرک علی الصحیحین، ج 20، ص 446/ ارشاد القلوب، ص 127/ الدر المنثور، ج 1، ص 66.
3- کافی، ج 2، ص 87/ جامع‌الاخبار، ص 136/ بحارالانوار، ج 71، ص 67/ غررالحکم، ج 1، ص 21. «صبر، سّر ایمان است».
4- بحار الانوار، ج 1، ص 77/ کافی، ج 1، ص 91.
5- کافی، ج 2، ص 75/ جامع‌الاخبار، ص 135/ منتخب کنز العمال، ج 1، ص 208/ جامع الصغیر، ج 2، ص 114.
6- سوره انبیاء (21) آیه 83 .
7- بحارالانوار، ج 98، ص 240/ مصباح الزائر، ص 121 و 124.

منبع:
کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/97748870120573816490.gif

R A H A
03-28-2012, 01:21 AM
یالطیف

تفسیر دیگری از معنی زینب



... باری خداوند نام این دختر را زینب برگزید .
گفته می شود که یکی از معانی زینب ، ممکن است " زین أب " باشد ؛ یعنی زینت پدر ، شاید هم بجاست که این زینب ، زینت پدر باشد ؛
اما زینب در لغت ، یعنی درخت معطر و زیبا ؛


گویا خداوند خواسته است که یک جهان بینی را در یک نام خلاصه کند و چنین نامی فقط شایسته ی این دختر باشد .


" کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء " /کلمه ی پاکیزه مثل درخت پاکیزه است که ریشه و تنه اش ثابت است و شاخه هایش در آسمان .


خداوند خصوصیات این نام را در زینب سلام الله علیها خلاصه کرده است ... .


http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif


...در ذهن بعضی از انسان های شایسته این نیت خوب وجود دارد که : می
خواهم رشد کنم تا دست مردم را بگیرم .


درخت این گونه فکر نمی کند ، ماهیت درخت در پی نور رفتن است .
در صدد این هم نیست که دیر شده و باید زودتر ثمر بدهد ؛زیرا که مردم منتظرند ، چنین نیست .


او در پی نور است و در این سیر رشد ، به مقطعی می رسد که همه متوجه می شوند دارد ثمره می دهد . و در بهره گرفتن از ثمره اش هم هیچ کس را رد نمی کند .درخت چنین خصوصیتی دارد .او ثمره اش را به اذن پروردگارش می دهد .


کلمه طیبه کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء توتی اکلها حین بإذن ربها "


این درخت هر لحظه در حال بهره رساندن است .

خصیصه ی این درخت این است که وقتی می خواهید از آن میوه بچینید حتی نمی پرسد که تو دزدی یا مالکی ؟که و چه هستی ؟ اگر مدتی اصلا از آن میوه نکنید ، خودش میوه می دهد ( دقت کنید که چه می خواهم عرض کنم ) آری ، درخت این گونه است .



حالا این زینب سلام الله علیها در واقع تکثیر شده ی درخت پیامبر و علی و زهراhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/alayhe.gif است .


اکنون شما همه این تعبیرها تمثیلات و حرف ها را در این وادی بیاورید و مجسم کنید .


بعضی بچه های کوچک هم که می خواهند از درختی میوه بکنند به آن سنگ می زنند ، چرا و به چه جرم و گناهی ؟


جرمش این است که درخت است ! جرمش این است که میوه دارد ! جرمش این است که این ها می خواهند میوه اش را بکنند ولی چون آن قدر دستشان کوتاه است نمی توانند به طریق درست میوه را بکنند ، سنگ پرانی می کنند .
این هاست جرم درخت!



این را در گوشه ی ذهنتان داشته باشید تا اگر روزی از شما پرسیدند که جرم این خانم چه بود که وقتی از معابر و خیابان های شام رد می شد ، بعضی سنگ به سویش پرتاپ می کردند ؟! ... اگر خواستید پاسخ لطیفی به این پرسش ها بدهید بگویید :


تو را تحمل امثال ما بباید کرد
که هیچ کس نزند بر درخت بی بر ، سنگ



جرم زینب سلام الله علیها این بود که میوه داشت .

جرم زینب این بود که بالاتر و افراشته تر از این بود که دست کوته بینان به ایشان برسد و از راه صحیح بیایند و میوه ی کرَم ِ او را بچینند ، لذا سنگش
می زدند .

در عین حال دیدیم که چه خوب میوه داد و بهره رسانید...


http://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gifhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Gol.gif


منبع :
بخشی از کتاب نگاه به زن به ضمیمه ی تنها پیامبر زن /سید مجتبی حسینی /نشر کتاب نیستان /

R A H A
03-28-2012, 01:21 AM
http://www.shiaupload.ir/images/97086197257466843055.gifhttp://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_veladat_hazratezeynab_png__10_.pnghttp://www.shiaupload.ir/images/82542716425073073706.gif

http://sl.glitter-graphics.net/pub/1097/1097038v0ncyc95bk.gif


زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت


از جمله مقامات رفیع و درجات والای حضرت زینب علیهاالسلام، مقام «رضا» و «تسلیم» است. و این دو فضیلت از فضایل شریفی است که به دست آوردنش بسیار مشکل‌ است؛ چرا که رضا به قضای خداوند و تسلیم شدن به هر چه از جانب خدای واحد رسد و از صمیم قلب به آن رضا دادن بسی دشوار و مشکل است .
مظهر نهایت این دو مقام، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده و لذا انبیای گذشته، چون به نهایت رضا و تسلیم موجود در نفس خود می‌رسیدند به طاغیان و سرکشان امّت خود نفرین می‌نمودند، ولی وجود اقدس نبوی صلی‌الله علیه و آله و سلم با آن همه اذیّت‌های جسمانی و لطمات روحانی که بر او وارد می‌شد؛ به جز سر تسلیم پیش نهادن و به قلب سلیم استقبال نمودن، چیزی از ایشان بروز نمی‌کرد، بلکه همیشه برای ظالمین طلب هدایت می‌نمود، و چون آن حضرت به این مقام از «رضا» و «تسلیم» رسید، حضرت حق نیز راضی شد که هر چه از او طلب نماید به او عطا فرماید، و هر قدر شفاعت فرماید به او ببخشاید: "و لسوف یعطیک ربّک فترضی"(1)
و پس از آن حضرت، این دو مقام به اهل‌بیت ایشان رسید.
از جمله، حضرت زینب علیهاالسلام، در نهایت این مقام، از جدّ بزرگوار خود پیروی نمود، چنانچه در سفر کربلا و کوفه و شام که آن مصائب بر آن مظلومه وارد شد، در مقام رضا و تسلیم بود.اگر ایشان اراده به خرابی عالم و نزول عذاب تعلق می‌گرفت، هر آینه واقع می‌شد؛ ولی خواست که ثبات مقام «تسلیم» و «رضا» را بر عالمیان واضح و هویدا نماید.
چنانچه زمانی که ابن سعد در فکر این بود که خانواده محمّدی صلی‌الله علیه و آله و سلم را به کلّی از روی زمین منقرض کند و دستور به آتش زدن خیمه‌ها داد.
ولی غافل از این که زمین از انوار محمّدیّه خالی نخواهد ماند:
"و یابی الله الّا ان یتمّ نوره."
حضرت زینب علیهاالسلام آمد خدمت حضرت سجّاد علیه السلام و کسب تکلیف نمود و عرض کرد: «تکلیف ما زن‌ها چیست؟» حضرت فرمود: «علیکن بالفرار»؛ فرار کنید.
چون حضرت از جواب حضرت سجّاد علیه‌السلام فهمید که رضای خداوند به بقای آن‌ها است، زنان را به فرار امر کرد ولی برای خلاصی حضرت سجّاد، از آن حضرت مدافعه می‌نمود. چنانچه از حمید بن مسلم نقل شده که هر قدر آتش به او نزدیک می‌شد ابداً اعتنایی نمی‌نمود.
به واسطه همین ثبات و وقار، گوی سبقت را از حضرت ابراهیم ربود. و از آن جمله کلام آن مکرّمه است که وقتی بدن حضرت سیّدالشّهدا را بلند نمود عرض کرد:
«خداوندا! این قربانی را از آل محمّد قبول فرما.»
در این کلام، نهایت معرفت و تسلیم و رضای خود را ظاهر می‌فرماید.


زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت

چون حضرت زینب به این مقام از رضا رسید، خداوند متعال آنقدر از گناه‌کاران را به آن حضرت می‌بخشد که تا راضی شود.


پی‌نوشت‌:
1- سوره ضحی (93)، آیه 5.
منبع:
کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76961704383500276415.gif http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/76961704383500276415.gif

R A H A
03-28-2012, 01:24 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/2_4-b.gif


القاب حضرت زینب سلام الله علیها

1- عالمه

2- فهيمه



3- کعبه الرزايا



4- نائبه الزهرا


5- نائبه الحسين


6- مليکه النساء


7- عقيله النساء


8- عديله الخامس من اهل الکساء



9- شريکه الشهداء


10- ناموس رواق العظمه


11- کفيله السجاد


12- سيده العقايل


13- سرّابيها


14- سلاله الولايه


15- شقيقه الحسن


16- عقيله خدر رسالت



17- وليده الفصاحه


18- رضيعه الولايه



19- البليغه


20- الفصيح

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75745822443095868848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:25 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75745822443095868848.gif


21- الکامله

22- عابده‌ي آل علي

23- صديقه صغري

24- موثقه

25- عقيله الطالبين

26- فاضله

27- شمسه قلاده جلادت

28- عقيله وحي

29- نجمه سماء نباله

30- معصومه صغري

31- قرينه النوايب

32- محبوبه مصطفي

33- قره عين مرتضي

34- صابره محتسبه

35- ربّه خدرالقدس

36- قبله الرزايا

37- رضيعه وحي

38- باب حطه الخطايا

39- خفره علي و فاطمه

40- ربيبه فضل

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75745822443095868848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:25 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75745822443095868848.gif


41- شريکه الحسين

42- بطله کربلا

43- عظيمه بلواها

44- عقيله قريش

45- باکيه

46- سليله زهراء

47- امين الله

48- آيه من آيات الله

49- عارفه

50- اهل التقي

51- لبيبه جَزُله عاقله

52- عقيله جليله

53- امرأه عاقله

54- محدثه

55- ناموس کبري

56- راضيه بالقدر و القضاء

57- وحيده

58- شجاعه

59- زاهده

60- عامله

61- مخبره

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75745822443095868848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:27 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_112151159234239153152230146.gif







فضایل و اوصاف حضرت ز ينب سلام الله عليها

حضرت زینب‏ علیها السلام به اعتراف همه تاریخ ‏نویسان، آراسته به همه فضایل و خصلت‏هاى والاى اخلاقى و الهى بودند و در سایه این كمالات به مرتبه‏اى از منزلت انسانى دست ‏یافتند كه شایستگى محرم راز الهى و امین ودایع امامت و ولایت‏ بودن را حداقل در بخشى از عمر شریفشان به خود اختصاص دادند.

حضرت این کمالات را به بركت عنایات خاص الهى و پاكى سرشت و نحوه تربیت و پرورش در دامن پیامبرصلى الله علیه وآله و فاطمه‏ علیها السلام و امیرالمؤمنین‏ علیه السلام و تلاش‏هایى كه در راستاى كسب سجایاى اخلاقى و به جاى آوردن عبادات و فرامین الهى انجام داده بود به دست آورد.



وى با ستمگران با تمام وجود به مبارزه برخاست در حالى ‏كه آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه بى ‏نظیرى را در حضور دژخیمان ایراد نمود وشجاعت‏ بى‏مانندى را از خود به نمایش گذاشت. همان‏گونه كه بیان شد،هر یک این لقب‏ها به گوشه كوچكى از فضیلت‏ها و اوصاف برجسته آن حضرت دلالت دارند به عنوان نمونه، درباره برخى از این اوصاف و كمالات توضیح مختصرى در این قسمت ارائه مى‏گردد:



1. خداشناسى و عرفان: بى‏شك همه كمالات آن حضرت در كل، علاوه بر بیان ابعاد مختلف شخصیت‏ بى‏ نظیر این بانوى بزرگوار، به درجه بالاى عرفان و خداشناسى او دلالت دارد. اگر مرتبه توحیدش قریب به مرتبه توحید حضرات معصومان نبود، هرگز نمى‏ توانست‏ سكاندار طوفان كربلا باشد.



هنوز كودكى بیش نبود كه از پدر بزرگوارش على‏ علیه السلام سؤال كرد: آیا مرا دوست دارى؟ حضرت فرمودند: بله دخترم؛ فرزندان ما پاره‏هاى جگرهاى ما محسوب مى‏ شوند.

آن‏گاه زینب‏ علیها السلام عرض كرد:"محبت و خدا دوستى با حب فرزندان در قلب مؤمن چگونه جمع مى ‏گردد؟ اگر گریزى از این دو امر نیست، باید گفت: دوستى محض از آن خدا و مهرورزى براى فرزندان است." با این بیان، دختر زهراعلیها السلام كمال معرفت‏ خود را در توحید خالص به نمایش گذاشت.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:27 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif




در همان دوران كودكى حضرت زینب‏ علیها السلام، پدر بزرگوارشان به او فرمود: دخترم! بگو: یك

زینب گفت: یك.

آن‏گاه على ‏علیه السلام فرمودند بگو: دو.

در این لحظه حضرت زینب سكوت كردند. چون سكوت ایشان طول كشید على ‏علیه السلام فرمودند:

دخترم! چرا سكوت كردى؟

عرض كرد:

پدر جان با زبانى كه گفته ‏ام یك، توان دو گفتن را ندارم. امیرمؤمنان على ‏علیه السلام از این پاسخ بسیار عمیق دخترشان خیلى خوشحال شدند و او را كه در این حال طفلى بیش نبودند، مورد تفقد و محبت قرار دادند.



2. علم و دانش: براى شناخت مقام علمى حضرت زینب‏ علیها السلام مى ‏توان به امور زیادى توجه و استناد کردكه از جمله آن‏هاست:




- خطبه‏ هاى بسیار بلند و پرمحتوایى كه از آن بانوى گرامى به جاى مانده است.




- به شهادت همه تاریخ نویسان در كوفه، ایشان كلاس‏هاى تفسیر و آموزش قرآن داشتند و زن‏هاى كوفه را با قرآن و احكام اسلامى آشنا مى ‏ساختند.




- راویان بزرگى چون عبدالله بن عباس از او روایت‏هاى زیادى را نقل مى ‏كند كه از جمله این روایات است‏ خطبه تاریخى حضرت زهراعلیها السلام، این در حالى است كه زینب در زمان خوانده شدن این خطبه پنج‏ یا شش سال بیشتر نداشت و ابن عباس با این عبارت از آن حضرت در روایاتى كه از او نقل مى‏كند، یاد كرده است:

«حدثنى عقیلتنا زینب ؛بانوى فهیم و اندیشمند ما زینب بر من چنین روایت كردند. و برخى از او با تعبیر حبر و بحر یعنى سرشار از علم و دریاى علم یاد مى‏ كنند. حتى زمانى كه در مجلس یزید آن خطبه آتشین را بیان كردند، یزید درباره ‏اش گفت: اینان خاندانى هستند كه فصاحت و دانش و معرفت را از پیامبر به ارث برده ‏اند و آن را با شیر مادر نوشیده‏ اند.

و از شیخ صدوق روایت‏ شده است كه زینب به جهت علم و دانش زیادى كه داشت، از سوى امام حسین‏ علیه السلام نیابت ‏خاص داشت و مردم در مسائل شرعى (حلال و حرام) به ایشان رجوع مى ‏كردند.

در یك مورد نقل شده است روزى امام حسن و امام حسین‏ علیهما السلام درباره بعضى از سخنان پیامبر اكرم‏ صلى الله علیه وآله با هم گفت‏وگو مى‏ كردند، حضرت زینب ‏علیها السلام وارد شدند و در بحث ایشان شركت كردند و مساله را با تمام صورى كه داشت‏ با تفصیل تمام تبیین فرمودند.

حضرت امام حسن‏ علیه السلام وقتى این توانایى فوق‏ العاده خواهر را دیدند، خطاب به او فرمودند: «انك حقا من شجرة النبوة و من معدن الرسالة...» به راستى كه تو از درخت نبوت و معدن رسالت هستى.




3. عبادت و بندگى: گرچه سراسر زندگى حضرت زینب‏ علیها السلام براى حفظ و احیاى معارف اسلامى سپرى شد، كه همه آن‏ها با هدف اطاعت از اوامر الهى انجام مى ‏گرفت اما آن حضرت در عبادت به معنى خاص نیز از موقعیت‏ برجسته‏اى برخوردار بودند. در سخت‏ترین شرایط نیز به طور كامل به انجام وظایف عبادى اهتمام مى ‏ورزیدند.




حضرت سجادعلیه السلام مى‏ فرماید:عمه ‏ام زینب در جریان حادثه كربلا با آن همه مشكلات حتى در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترك نكردند.امام حسین‏ علیه السلام به اندازه‏اى به خلوص و بندگى زینب اعتقاد داشتند كه هنگام وداع خطاب به او فرمودند: یا اختاه لا تنسینى عند نافلة اللیل ؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مكن.




باز امام سجادعلیه السلام مى‏ فرماید:"عمه‏ ام زینب در طول راه كوفه و شام، همواره نماز شب را به پا مى ‏داشت. در برخى از منازل بین راه مى ‏دیدم كه او از فرط خستگى و رنجورى ناشى از آزار دشمن، نمازهایش را در حال نشسته مى‏ خواند."



همه این وقایع به خوبى از اهتمام كامل حضرت زینب به عبادات خبر مى‏دهد و درست‏ به دلیل برخوردارى از این ویژگى بوده كه یكى از القاب آن حضرت «عابده آل على ‏علیه السلام‏» انتخاب شده است.

4. شجاعت و شهامت: برخورد حضرت زینب‏ علیها السلام در برابر دشمنان بسیار اعجاب‏ انگیز است. وى با ستمگران با تمام وجود به مبارزه برخاست در حالى ‏كه آنان در اوج عظمت و اقتدار بودند. خطبه بى ‏نظیرى را در حضور دژخیمان ایراد نمود وشجاعت‏ بى ‏مانندى را از خود به نمایش گذاشت.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:29 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif





یكى از نویسندگان دراین‏ باره مى‏نویسد: برخورد و عكس ‏العمل زینب در برابر دشمنان بسیار اعجاب ‏انگیز است آنان در حالى‏ كه در اوج قدرت بودند، به تندى برخورد كرد. زینب شیرزنى از خاندان بنى هاشم است، آن‏ چنان با صداى بلند ندا سرداد كه كاخ سلطنت امویان ستمگر و غاصب از جاى كنده شد و در مجلس یزید سفاك سخنرانى مهمى انجام داد كه او و اطرافیانش را مفتضح نمود.



5. حجاب و عفاف: زینب كبرى‏ علیها السلام در رعایت عفاف همانند مادر بزرگوارشان بى ‏بدیل بودند. مرحوم علامه مامقانى مى ‏نویسد: زینب در حجاب و عفاف یگانه است احدى از مردان در زمان پدرش و برادرانش تا روز عاشورا او را ندیده بودند.



فردى به نام یحیى مازنى مى ‏گوید: من در مدینه مدت زیادى در همسایگى حضرت على‏ علیه السلام به سر مى ‏بردم، اما در این مدت به خدا قسم هرگز زینب را ندیدم و حتى صداى او را هم نشنیدم.



حضرت سجادعلیه السلام مى‏ فرماید:عمه‏ ام زینب در جریان حادثه كربلا با آن همه مشكلات حتى در شب عاشورا و شب یازدهم محرم نیز نماز شب را ترك نكردند.

امام حسین‏ علیه السلام به اندازه‏اى به خلوص و بندگى زینب اعتقاد داشتند كه هنگام وداع خطاب به او فرمودند: یا اختاه لا تنسینى عند نافلة اللیل؛ خواهرم مرا در نماز شب خود فراموش مكن.آن حضرت نه تنها در حالت عادى بلكه در بحرانى‏ ترین لحظات زندگى خود به مساله حجاب و عفاف اهتمام كامل داشتند. فردى روایت مى ‏كند: «وقتى اسراى كربلا را وارد كوفه مى‏ كردند امام سجاد را دیدم كه بر شترى بدون روپوش سوار كرده ‏اند ... در این هنگام بانویى را دیدم كه بر شتر برهنه ‏اى سوار است ‏سؤال كردم كه او كیست؟ جواب دادند: او زینب كبرى است.



این بانو خطاب به مردم كوفه مى‏ گفت: اى مردم چشم‏هاى خود را از ما بپوشانید آیا از خدا و رسولش شرم نمى ‏كنید به حرم و خاندان پیامبرخدا صلى الله علیه وآله در حالى كه پوشش و حجاب مناسبى ندارند نگاه مى ‏كنید.



نقل كرده ‏اند پس از حادثه كربلا هر وقت كه از شام و كوفه صحبت مى ‏شد، حضرت زینب چون به یادآن ایام، كه بدون پوشش مناسب خاندان پیامبر را از كوچه‏ هاى این دو شهر عبور داده بودند، به شدت متاثر مى ‏شدند.



6. گذشت و ایثار: روزى على ‏علیه السلام مستمندى را به خانه آوردند تا از او پذیرایى كنند. وقتى از حضرت فاطمه‏ علیها السلام پرسیدند آیا در خانه چیزى هست كه با آن از مهمان عزیزمان پذیرایى كنیم؟

آن حضرت فرمودند: به غیر از مختصر غذایى كه براى زینب كنار گذاشته ‏ام، چیزى وجود ندارد. در این لحظه كه حضرت زینب‏ علیها السلام چهار سال بیش‏تر نداشتند، خطاب به مادر فرمودند: مادر جان غذاى مرا به مهمان بدهید.



اوج ایثار و فداكارى و گذشت دختر على ‏علیه السلام در روز عاشورا به نمایش گذاشته مى ‏شود. نقل مى‏ كنند: صبح روز عاشورا در حالى كه دو فرزند خود محمد و عون را به همراه داشت، خدمت امام حسین‏ علیه السلام رسید. عرض كرد: جدم ابراهیم خلیل قربانى خدا را به جاى قربانى شدن اسماعیل از خداوند جلیل پذیرفت. برادر جان تو نیز امروز این دو قربانى مرا بپذیر و اگر دستور جهاد از بانوان برداشته نمى ‏شد، هزار بار جان خود را در راه محبوب فدا مى‏ كردم و هر ساعت ‏خواستار هزار بار شهادت مى ‏شدم.



آن‏گاه فرمود: دوست دارم فرزندانم جلوتر از برادرزادگانم به میدان بروند. و وقتى كه این دو نوگل زینب، پس از پیكار با دشمن به درجه رفیع شهادت نایل آمدند و پیكرهاى غرق به خون آنان را به كنارخیمه ‏ها آوردند، همه زنان از خیمه‏ ها بیرون آمدند اما زینب كبرى‏ علیها السلام براى این‏ كه مبادا اباعبدالله ‏علیه السلام خجالت زده شوند، از خیمه خود بیرون نیامد.



در لحظات پایانى ظهر عاشورا وقتى بالاى سر پیكر خونین برادر و مقتداى خود امام حسین‏ علیه السلام آمدند، با این جمله: پروردگارا این هدیه و قربانى را از اهل‏ بیت پیامبرصلى الله علیه وآله قبول فرما، نهایت اخلاص و فداكارى خود را به جهانیان اعلام كرد...



علاوه بر این اوصاف، زینب كبرى ‏علیها السلام در صبر و بردبارى، زهد و تقوا، اخلاص و مدیریت و تدبیر و فصاحت و بلاغت و... بى‏ نظیر بودند. كه درزير به نمونه هاي آن اشاره خواهيم كرد.


بى ‏تردید در شرایط سخت كنونى اگر بانوان جوامع اسلامى سیره عملى و اوصاف اخلاقى شیرزن كربلا را الگو و اسوه خود قرار دهند، روز به روز ارزش‏ها و فضایل آنان شكوفاتر خواهد شد و بى ‏شك در صورت تحقق چنین مهمى زمینه سعادت دنیا و آخرت براى مسلمانان مهیا خواهد شد.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:29 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif







تفسير قرآن توسط زينب كبري(س)


سيدنورالدين جزائري در كاب «خصائص زينبيه» آورده است كه: هنگامي كه علي‌بن ابي‌طالب(ع) در كوفه بوده‌اند حضرت زينب(س) در منزل خويش، جلسة تفسير قرآن براي زنان داشته است.

روزي كهيعص را تفسير مي‌نموده كه اميرالمؤمنين(ع) به خانة ايشان آمده و فرمود: فرزندم كهيعص را براي زنان تفسير مي‌كني؟

زينب (س) عرض مي‌ كند آري. امام علي(ع) مي‌فرمايد: اين رمز ونشانه‌اي است براي مصيبت و اندوهي كه بر شما عترت و فرزندان رسول خدا(ص) روي خواهد آورد: سپس آن مصائب و اندوه‌ها را بيان نموده «فبكت بكاءً عالياً» زينب با صداي بلند گريست.


زينب (س) محدثه و معصومه است

پس از سخراني زينب كبري در ميان مردم كوفه كه همه را تحت تأثير قرار داد و آثار فراواني داشت، امام زين‌العابدين(ع) به ايشان فرمود:«يا عمه اسكتي ففي‌الباقي من الماضي اعتبار و انت بحمدالله عالمه غيرمعلمه، فهمه غير مفهمه».
اي خواهر پدرم (عمه) آرام باش! در باقي از گذشته مايه اعتبار است. تو الحمدالله، دانا و آگاه هستي كه كسي به تو نياموخته و درك كننده و فهميده‌اي هستي كه كسي به تو نفهمانده است.


اين جمله امام معصوم مي‌رساند كه حضرت زينب «محدثه» بوده و از جانب خداي متعال به او الهام مي‌شده و از علم لدني برخوردار بوده است.


مرحوم علامه مامقاني در كتاب «تنقيح المقال» مي‌نويسد: «زينب و ما زينب و ما ادريك ما زينب؟! هي عقيله بني هاشم…» زينب و كيست زينب و چه مي‌داني زينب كيست؟

او عقيله و بانوي بزرگوار و گرامي فرزندان بني‌ هاشم است. او صفات حميده و ويژگي هاي پسنديده‌اي را دارا بود كه پس از مادرش فاطمة زهرا(س) كسي دارا نبوده است. به گونه‌اي كه شايسته است گفته شود: او صديقه صغري است و او در حجاب و عفاف در سطحي قرار داشت كه هيچكس از مردان در زمان پدر و برادرانش تا روز طف و كربلا، او را نديده است.

او در صبر و ثبات قدم و قدرت ايمان و تقوي يكتا و بي‌نظير است. او در فصاحت و بلاغت گويا از زبان اميرالمؤمنين سخن مي‌ گفت«ولو قلنا بعصمتها لم يكن لاحد ان ينكر ان كان عارفا باحوالها بالطف و ما بعده، كيف…» اگر ما بگوئيم


زينب (س) داراي مقام عصمت بوده و معصوم است كسي نمي‌تواند انكار كند اگر به احوال او در طف و بعد آن آشنا باشد. چگونه چنين نباشد؟ اگر اين نبود، امام حسين(ع) مقدار و بخشي از بار سنگين امامت را روزگاري كه امام سجاد(ع) بيمار بود به او واگذار نمي‌كرد و امام سجاد(ع) او را در بيان احكام و آنچه كه از آثار و نشانه‌هاي ولايت و امامت است، جانشين خويش و نائب خاص قرار نمي‌داد.


احمد ابوكف از جاحظ نقل مي‌كند كه: زينب(س) در صفا و لطف مانند مادرش زهرا(س) و در دانش همچون پدرش علي (ع) بود.

شيخ جعفر نقدي پس از نقل نظر امام سجاد(ع) دربارة علم حضرت زينب(س) مي‌نويسد: پرورش زينب(س) در دامان پيامبر(ص) و علي (ع) و زهرا(س) و همراهي با امام حسن (ع) و امام حسين(ع) و سرانجام امام سجاد(ع) او را در نقطه‌اي از دانش قرار داده بود كه فراتر از علم ظاهري و دانش‌آموختني بود.







http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:30 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif







زينب (س) از آينده خبر داشت



امام سجاد(ع) مي‌ فرمايد: در عاشورا هنگامي كه مصائب بزرگ روي داد و پدرم و همه كساني كه با او بودند از فرزندان و برادران و ياران شهيد شدند و اهل بيت را بر جهاز شتران سوار كردند تا به كوفه ببرند و ديدم بدنهاي پدرم و ساير شهيدان روي زمين است و كسي درصدد دفن آنان برنمي‌آيد خيلي بر من گران آمد و سينه من تنگي گرفت و حالتي براي من پديد آمد كه مي‌خواست جان از بدنم پرواز كند.

عمه‌ام زينب كبري(س) كه من را در آن حال ديد گفت: از آنچه مي‌بيني نگران مباش و جزع مكن، به خدا سوگند اين عهدي بود از رسول خدا(ص)، براي جد و پدر و عموي تو كه رسول خدا(ص) مصائب هر يك را به ايشان خبر داده است.

خداوند از گروهي كه فرعونها آنان را نمي‌شناسند ولي در آسمانها شناخته شده‌اند پيمان گرفته كه اين اعضاي جدا از هم و بدنهاي در خون طپيده را دفن كنند و در كربلا بر قبر پدرت سيدالشهداء علامتي نصب كنند كه اثر آن هرگز برطرف نشود و مردم از سراسر جهان براي زيارت قبر مطهرش به كربلا خواهند آمد و هرچه سلاطين كافر و ياران ستمگران در محو آثار آن كوشش كنند عظمت و رفعت آن افزايش خواهد يافت.



حضرت زينب مي‌گويند هنگامي كه فرق پدرم شكافته شد و در آستانه شهادت قرار گرفت آنچه را از ام‌ايمن به نقل از رسول خدا (ص) دربارة حوادث آينده شنيده بودم به عرض ايشان رساندم و گفتم: دوست دارم آن حوادث را از زبان شما بشنوم و آن حضرت فرمود:

«يا بنيه الحديث كما حدثتك ام ايمن» اي دخترم حديث همانگونه كه ام ايمن برايت بيان كرده هست.



دكتر عايشه بنت الشاطي اعتقاد دارد: زينب از حوادث ناگوار آينده خبر داشت. نقل شده كه روزي زينب در حضور پدرش مشغول تلاوت آياتي چند از قرآن كريم بود و از پدر تفسير برخي آيات را خواست و پدر پاسخ او را داد، زينب با هوش و فراست تابناك خويش دريافت كه به روزهاي آينده و مسؤوليت خطيري كه در انتظار اوست اشاره دارد و ترس و وحشت! علي وقتي افزايش يافت كه زينب با قيافه جدي گفت: اي پدر… آن را مي‌دانم. مادرم از آن خبر دارم نموده است، تا مرا براي فردا آماده نمايد








http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:35 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif)





تهجد ، شب‌زنده‌داري ، نماز شب زينب(س)

حضرت زينب(س) در عبادت، شبيه مادرش حضرت فاطمه(س) بود، شبها با تلاوت قرآن و نماز شب سير مي‌كرد و نماز شب آن حضرت هيچگاه ترك نشد؛ حتي در شب يازدهم محرم نماز شب را خواند.

امام سجاد(ع) فرموده:

«رأيتها تلك الليله تصلي من جلوس»


ديدم زينب(س) آن شب (شب يازدهم محرم) نشسته نماز مي‌خواند.


و نيز مي‌فرمايد:
«ان عمتي زينب مع تلك المصائب و المحن النازله بها في طريقنا الي الشام ما تركت نوافلها الليليه».

عمه‌ام زينب با آن آزارها و اندوهها كه به او رسيد، در راه ما به سوي شام نافله‌هاي شب را ترك نكرد.


و نيز مي‌فرمايد:
«ان عمتي زينب (س) كانت تؤدي صلواتها من قيام الفرائض و النوافل عند سيرالقوم بنا من الكوفه الي‌الشام و في بعض المنازل كانت تصلي من جلوس فسألتها عن سبب ذلك،
فقالت: اصلي من جلوس لشده الجوع والضعف منذ ثلاث ليال، لانها كانت تقسم ما يصيبها من الطعام علي الاطفال لان القوم كانوا يدفعون لكل واحد منا رغيفا واحدا من الخبز في‌اليوم والليله».

عمه‌ام زينب هنگامي كه لشگر، ما را از كوفه به شام مي‌برد نمازهاي واجب و مستحب خود را ايستاده بجا مي‌آورد و در برخي منازل نشسته نماز مي‌خواند، سبب و علت آن را از او پرسيدم، گفت:
نشسته نماز مي‌خوانم چون سه شب است بسيار گرسنه بوده و ضعف و سستي مرا دربرگرفته، براي اينكه آنچه از طعام و خوراك به او مي‌رسيد ميان كودكان قسمت مي‌نمود. چون لشگر به هر يك از ما در روز و شب يك گرده نان مي‌داد.


فاطمه دختر امام حسين(ع) نيز مي‌گويد:
عمه‌ام زينب در شب دهم محرم (شب عاشورا) همة شب را در محراب و جايگاه نمازش ايستاده و استغاثه مي‌كرد و از پروردگار كمك و ياري مي‌خواست كه بر اثر آه و ناله او هيچيك از ما نخوابيد.


گفته‌اند كه امام حسين(ع) در آخرين وداع به خواهرش زينب(س) فرمود:

« يا اختاه لاتنسيني في نافله الليل».

اي خواهر، مرادر نافله شب فراموش نكن.

از دعايي كه از زينب(س) به يادگار مانده است مي‌تواند دريافت كه درياي دل او چه امواج مصيتبي را تحمل كرده است؛ و كوهسار ارادة پولادين او در برابر چه توفانهاي كوبنده‌اي ايستاده است. با خداي خود مي‌گويد:

«يا عماد من لا عمادله و يا سند من لاسند له يا من سجد لك سواد الليل و بياض النهار و شعاع الشمس و خفيف الشجر و اوي الماء يا الله يا الله يا الله.»

اي پناهگاه كسي كه جز تو پناهي ندارد. اي تكيه‌گاه كسي كه جز تو پشتوانه‌اي نمي‌شناسد اي خدايي كه سياهي شب و سپيدي روز و روشنايي خورشيد و صداي آرام درخت و آب براي تو سجده مي‌كنند. اي خدا! اي خدا! اي خدا......






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif (http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif)

R A H A
03-28-2012, 01:37 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif






كرامات

به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهمالسّلام، در میان خاندان رسالت و اهل بیت گرامى پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، افرادى هستند كه در نزد خداوند متعال داراى رتبه و منزلت رفیع و والایى مىباشند و توسل به ایشان، موجب گشایش مشكلات و معضلات امور دیگران است. مانند حضرت اباالفضل علیه السلام كه حتى در موارد زیادى مسیحیان به آن حضرت متوسل شده و به بركت توسل به آن حضرت مشكلاتشان حل گردیده و به حوائج و خواسته هاى خویش نائل گردیده اند.

حضرت زینب سلام اللّه علیها نیز بانویى بزرگوار از این دودمان پاك است كه توسل به آن حضرت براى حل مشكلات بزرگ بسیار تجربه شده است و كرامات بسیارى از آن بانوى گرامى نقل شده است.

به عنوان مثال شبلنجى یكى از علماى اهل تسنّن در نورالابصار مى نویسد:

«شیخ عبدالرحمن اجهورى مقرى در كتابش مشارق الانوار مى گوید: در سال هزار و صد و هفتاد دجار مشكلى بسیار سختى شدم و به روضه (قبر مطهر و نوراین) حضرت زینب علیها السلام متوسل شدم و قصیدهاى در مدح آن حضرت سرودم كه مطلع آن چنین بود:

آلِ طاها لَكُمْ عَلَینَا الْوِلاءُ لا سِواكُمْ بِما لَكُمْ آلآء

و خدا به بركت آن بانوى گرامى مشكل مرا حل كرد.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:38 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif


زهد حضرت زينب سلام الله عليها

پس از آنکه زینب سلام الله عليها به سن رشد رسید، خواستگاران بسیاری پیدا کرد که برخی از آنان از اشراف و روسای قبایل عرب بودند. آنان گمان داشتند بخاطر ثروتشان یا منصبی که در جامعه دارند می توانند به افتخار ازدواج با زینب (علیها السلام) نائل آیند.

به عنوان نمونه، اشعث بن قیس که از ثروتمندان یکی از قبایل عرب به شمار می آمد و از نظر خویشاوندی با خلیفه اول بسیار نزدیک بود، غرور و افتخاری برای خود قائل بود و گمان می کرد به خاطر پیوندش با خانواده ی خلیفه اول، می تواند داماد امیر المومنین علی (علیه السلام) نیز باشد.

ظاهرا او روزی در خانه امیرالمؤمنین (علیه السلام) حضور داشت و عبور زینب (علیها السلام) را از فاصله ای شاهد بود. در این هنگام او، زینب (علیها السلام) را از پدر بزرگوارش خواستگاری کرد؛ اما امیرالمؤمنین(علیه السلام) درخواست او را رد کرده و او را به خاطر غروری که سبب جراتش در این خواستگاری شده بود، سرزنش نمود.(1)

در بین خواستگاران زینب کبری(علیها السلام)، نام عبدالله بن جعفر نیز به چشم می خورد. او در خانه ی علی (علیه السلام) آمد و شد داشت و مورد علاقه ی رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) و امیرمومنان(علیه السلام) بود.

عبدالله بن جعفر، پسر جعفر طیار است؛ شهیدی که پیامبر درباره اش فرمود که با دو بال بهشتی در بهشت پرواز می کند. جعفر طیار برادر امیرالمومنین(علیه السلام) و از پیشگامان در راه اسلام و از مجاهدان راه خدا بود. جود و بخشش او سبب شد که مردم او را "پدر مستمندان" بنامند؛ چرا که او برای مردم فقیر، همانند پدری مهربان بود. این همان میراث معنوی است که بعدها به پسرش عبدالله رسید.

همه ی مورخانی که از عبدالله سخن گفته اند، او را به کرامت و عزت نفس ستوده اند و مخصوصا در جنبه ی بخشش او بسیار بحث کرده اند. به عنوان مثال، تاریخ عصر او، از 10 سخاوتمند معروف عرب نام می برد که در راس آنها عبدالله قرار دارد؛(2) تا جائی که حتی برخی از مورخان او را قطب السخاء (قطب و مرکز سخاوت) نیز نامیده اند.
عبدالله بن جعفر مورد وثوق امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود و بعدها نیز در جنگها و برنامه های آن حضرت شرکت و حضوری چشمگیر داشت تا جائی که در جنگ صفین او یکی از فرماندهان سپاه امام (علیه السلام) به حساب می آمد...

عبدالله نیز علاقه مند بود که با حضرت زینب (علیها السلام) ازدواج کند؛ ولی حیا داشت که او را مستقیما از امیرالمؤمنین(علیه السلام) خواستگاری کند. لذا قاصدی به حضور امام (علیه السلام) فرستاد و خواستگاری خود را عرضه داشت. امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز او را بدین امر سزاوار تر دید و با آن موافقت کرد. اما مهریه به چه میزان؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) مهریه ی زینب (علیها السلام) را به میزان مهریه ی مادرش قرار داد.(3) اما این ازدواج فرخنده، یک شرط نیز به همراه داشت. شرط این ازدواج آن بود که اگر حسین(علیه السلام) به مسافرتی می رود، زینب(علیها السلام) نیز مجاز باشد که او را همراهی کند و عبدالله مانع این کار نشود. این شرط در خصوص ملاقات این دو خواهر و برادر نیز به چشم می خورد و البته که کمتر روزی اتفاق می افتاد که این دو یکدیگر را ملاقات نکنند.
سرانجام این ازدواج واقع گشت و زینب(علیها السلام) به خانه همسر خویش، عبدالله بن جعفر آمد. عبدالله که مردی ثروتمند و از سخاوتمندان معروف عرب بود، روشن است که خانه اش هم ردیف خانه های اشراف و متمکنان عرب و دارای خدمه و کارگزاران متعددی بود. اما تاریخ نشان می دهد زینب (علیها السلام) هرگز خود را گرفتار زندگی اشرافی نکرد و به هیچ عنوان بدان دل نبست.

او زاهده ای به معنای واقعی کلمه بود؛ اما زهد در قاموس زینب، به همان مفهومی بود که پدر گرامیش آنرا توصیف می نمود: زهد آنست که آدمی مالک دنیا باشد نه آنکه دنیا و زیور آن آدمی را به مالکیت خود در آورد.(4)

بهترین دلیل زهد زینب (علیها السلام)، ترک آسایش و رفاه و اشرافیت و خدمتکاران و زیب و زیور برای تعقیب هدفی مقدس و الهی است. او همانند غیب دانی که از آینده خود و جامعه اش و از همه مهمتر وظیفه و رسالتش آگاه است، شرط ضمن عقد خود را همراهی با حسین(علیه السلام) قرار می دهد تا رسالت خویش را به انجام رساند.

او مانند همه ی بانوان عاطفی و رقیق القلب است؛ ولی آنجا که ضرورت ایجاب کند استوار و در راه هدف چون کوهی پابرجا و مقاوم است. او مادر است و چون همه ی مادران اهل مهر و رحمت؛ ولی آنجا که وظیفه دینی و حفظ وجود اسلام و موجودیت قرآن مطرح باشد؛ فرزندان عزیزش را نیز در راه خدا فدا می کند.

کیست که چون زینب (علیها السلام) آنهمه تمکن و نعمت داشته باشد و بدان هرگز وابسته نباشد؟ کیست که خانه ای گرم، همسری مهربان و فرزندانی عزیز داشته باشد و برای تحقق اهداف مقدس خویش آوارگی و گرسنگی را پذیرا گردد؟ و آیا این جز همان زهد اسلامی است؟

(برگرفته از کتاب "زندگانی حضرت زینب (علیها السلام)، رسالتی از خون و پیام" نوشته ی دکتر علی قائمی)


پاورقی:

عقد الفرید جلد 3 / صفحه ی301
الاستیعاب – ابن عبدالبر
480 یا 500 درهم و هر درهم معادل یک مثقال شرعی نقره است که هر مثقال 18 نخود است
قال امیرالمؤمنین (علیه السلام):" الزهد ان لا تملک الدنیا و انت مالکه" – برداشتی از نهج البلاغه



http://upload.tazkereh.ir/images/78752255167178938940.gif








http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14798724409708635848.gif

R A H A
03-28-2012, 01:39 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_82762491897816590056.gif



ولادت





ثمره ازدواج مبارك علي عليه السلام و فاطمه زهرا عليها السلام پنج فرزند به نام هاي حسن، حسين، زينب، ام كلثوم و محسن است




بنابر آن‌چه كه از امام صادق عليه السلام رسيده است «محسن» كه آخرين فرزند زهرا بود، بر اثر تجاوز و هجوم دشمنان اسلام به خانه آن حضرت،
در شكم مادر جان داد و به دنبال اين حادثه دردناك و صدماتي كه بر جسم فاطمه عليها السلام وارد آمد، آن حضرت بيماري شديد پيدا كرد و به شهادت رسيد.

زينب، سومين فرزند مهد ولايت است كه به احتمال قوي در سال ششم هجرت در مدينه چشم به جهان گشود.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:39 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif




زينت پدر




زينب، يعني زينت پدر و اين نامي است كه خداوند براي دختري انتخاب كرد كه با انجام رسالت خويش زينت بخش تاريخ شد و موجب افتخار و سرافرازي خاندان وحي و ولايت گشت.

و اين است كه نام زينب در تاريخ كربلا كه تاريخ جاودانگي اسلام و تشيع است،به خاطر فداكاري‌هايش، زيبا،‌درخشان و جاوداني است.
مراسم نام‌گذاري اين درّ ولايت را در تاريخ اين گونه مي‌خوانيم:'






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:41 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif




نامي آسماني



هنگام ولايت زينب كبري، چون رسول خدا در سفر بود، فاطمه از همسرش علي درخواست كرد كه نامي براي فرزندشان انتخاب كند.
علي عليه السلام در جواب فرمود: من بر پدرت سبقت نمي‌گيرم، صبر مي‌كنيم تا پيامبر از سفر برگردد. چون پيامبر بازگشت و خبر ولادت نوزاد زهرا را از زبان علي عليه السلام شنيد فرمود: فرزندان فاطمه فرزندان منند ولي خداوند در باره آنان تصميم مي‌گيرد.



بعد از آن جبرئيل نازل شد و پيام آورد كه خداوند سلام مي‌رساند و مي‌فرمايد:
نام اين دختر را زينب بگذاريد كه اين نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام. آن گاه رسول خدا زينب را گرفت و بوسيد و فرمود: توصيه مي‌كنم كه همه اين دختر را احترام كنند، كه او مانند خديجه كبري است.

يعني همان گونه كه فداكاري هاي خديجه در پيشبرد اهداف پيامبر و اسلام بسيار ثمربخش بود، ايثار، صبر و استقامت زينب در راه خدا نيز در بقا و جاودانگي اسلام از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:42 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



با مادرش فاطمه
فاطمه بعد از پدر گرامي خويش چند ماهي بيش در اين دنيا نماند. بنابراين زينب از محبتهاي مادري چون صديقه كبري بيش از چند ماهي بهره نجست. اين دوران كوتاه چند ساله، پر است از فراز و نشيبها و خاطره‌هاي تلخ و شيريني كه زينب را براي ادامه حركت و مجاهدت در راه خدا و استقبال
از مشكلات و مصائب زندگي آماده مي ساخت.

زينب مادرش فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا خندان و متبسم نمي ديد. فاطمه در غم از دست دادن پدري چون رسول خدا و حمايتهاي او چندان گريست كه نام او را در شمار گريه كنندگان معروف تاريخ چون آدم،‌ يعقوب، يوسف و امام سجاد آورده‌اند.

زينب در تمامي اين دوران با مادر در كنار او بود و صحنه‌هاي مصيبت‌بار رحلت پيامبر خدا و اندوه بيكران مادر و ظلم و جنايت دشمنان* در حق اهلبيت پيامبر را نظاره مي‌كرد و همه اين ناملايمات بر قلب كوچكش فرود مي‌آمد و او براي خدا صبر مي‌كرد و پايداري در راه خدا را پيشه خود مي‌ساخت،‌ تا زمينه‌اي باشد براي تحمل مصيبتها و رنجهاي بزرگتري كه در انتظار او بود.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:42 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



دفاع از حق

زينب در مجلس سخنراني مادرش فاطمه در مسجد رسول خدا در دفاع از حقوق اهلبيت و فدك حاضر بود و خطبه و سخنان مادرش را در آن مجلس به ياد داشت؛ به طوري كه خود يكي از راويان آن خطبه به شمار مي‌آيد.

او از مادرش آموخت كه چگونه بايد در مقابل دشمنان ايستادگي كرد و آنان را رسوا ساخت. او آماده مي‌شد كه با سخنان خود در بازار كوفه و كاخ ابن زياد و يزيد، ظلم و جنايت آنان را برملا سازد و از اسلام و ولايت دفاع كند.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:43 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



زندگي مشترك



اينك زينب به سالهاي تشكيل زندگي مشترك نزديك شده است. او مي‌داند كه ازدواج براي هر زني حق طبيعي وشرعي است و روي گرداني از اين سنت، خارج شدن از آئين پيامبر اسلام است.

ولي زينب با ازدواج كه عمل به سنت پيامبر خداست،‌ رسالت بزرگي را كه بر دوش دارد فراموش نمي‌كند. او مي‌داند كه بايد در تمام صحنه ها و لحظه ها در كنار برادرش باشد. او مي‌داند كه به ثمر نشستن قيام حسين و شهادت عزيزانش، نيازمند آزادگي در اسارت، صبر و پايداري،‌ و پيام رساي او به گوش تاريخ بشريت است.

از اين رو زينب در قرارداد ازدواجش شرط همراهي با برادرش حسين را قيد مي‌كند تا از وظيفه مهم خود باز نماند. از شخصيتي متعهد به اسلام و دوستدار اهلبيت، چون عبدالله بن جعفر كه به خواستگاري دختر علي آمده است، انتظاري جز پذيرش اين شرط نيست. به هر صورت مراسم خواستگاري پايان مي‌يابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسري زينب كبري نائل مي‌گردد.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:43 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



همسر زينب



عبدالله از فرزندان جعفر است و جعفر، فرزند ابوطالب و برادر علي و از جانبازان جبهه موته و شهيدان بزرگ اسلام است. شخصيت جعفر بن ابي‌طالب را كه معروف به جعفر طيار است، مي‌توان از اظهار علافه و سخنان پيامبر اكرم درباره او دريافت. هنگام فتح خيبر،‌ زماني كه جعفر از حبشه مراجعت كرد پيامبر او را آغوش گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد و فرمود: نمي‌دانم به خاطر كدام يك خوشحال‌تر باشم، به خاطر ورود جعفر يا فتح خيبر؟ و رسول خدا او را در جوار مسجد منزل دادند.

زماني كه جعفر در جبهه موته جنگيد و دو دستش قطع شد و حاضر نشد پرچم را بر زمين بيفكند،‌ پيامبر خدا فرمودند: خداوند به جاي دو دست دو بال به جعفر عنايت كرد كه در بهشت با آن‌ها پرواز كند و از همين روست كه او به جعفر طيار معروف شد.

عبدالله در حبشه متولد شد و اين ولادت زماني رخ داد،‌ كه جعفر به همراه همسرش و عده‌اي ديگر از مسلمانان بر اثر فشار دشمنان اسلام و به پيشنهاد پيامبر اكرم(ص)‌ به حبشه هجرت كرده بود. عبدالله بعد از شهادت پدرش جعفر مورد محبت و علاقه پيامبر اكرم بود.

در تاريخ آمده است: هنگامي كه جعفر پدر عبدالله به شهادت رسيد،‌ پيامبر فرمود: فرزندان جعفر را نزد من بياوريد. حضرت آنان را در آغوش عطوفت خود گرفت،‌ بوسيد و چشمهايش پر از اشك شد. و اين گونه از عبدالله كه كودكي بيش نبود تفقد و دلجويي فرمود.

بعد از پيامبر اكرم تاريخ شاهد رشادتها و فداكاريهاي عبدالله در كنار اميرالمؤمنين(ع) بوده و او در جنگ صفين از شجاعان صحنه نبرد به شمار رفته است و جود و سخاوت او نيز در آن زمان زبانزد بوده است.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:45 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif


در محيط خانه


بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكل‌گيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دوره‌هاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار،‌ برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يكديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت،‌ روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.


اصولاً پدر و مادر مي‌توانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات،‌ روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونه‌اي از روحيات و صفات خود بدانند.


به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،‌پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي مي‌داند كه هر بذري را پذيراست.


بنابراين مي‌توان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است.


اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت،‌ كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنمي‌داشتند.


زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد.


و بدين گونه مهم‌ترين و اساسي‌ترين كلاس آموزش خانه‌داري، شوهرداري،‌ تربيت فرزند،‌ اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو مي‌گرفت تا زماني او نيز همچون مادرش ـ كه زيباترين و خدايي‌ترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند.


او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرام‌بخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم،‌تمام غم و غصه هايم برطرف مي‌شد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد.


زينب نمونه باشكوه صميميت،‌ همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانه‌داري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت.


او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و مي‌ديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه مي‌كرد و مادر آسيا مي‌كرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت.


زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطره‌هاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نمي‌كرد و از آن درس دينداري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا مي‌گرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست.

و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است،‌ دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر مي‌رود و كانون زندگي را تشكيل مي‌دهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونه‌اي در سنگر مقدس خانه‌ انجام وظيفه مي‌كند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت مي‌كند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:46 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif


در محيط خانه


بدون شك در دورانهاي مهم تربيت انسان و شكل‌گيري شخصيت او دوران كودكي است. تأثير پذيري انسان از محيط و اطرافيان خود در اين دوره، به مراتب بيشتر و عميقتر از دوره‌هاي ديگر زندگي است. اعمال، رفتار،‌ برخوردها و به طور كلي شيوه معاشرت پدر و مادر در خانه و كيفيت ارتباط آنان با يكديگر و ديگر افراد، در روح و خلق و خوي فرزند اثري مستقيم خواهد گذاشت،‌ روح حساس و لطيف فرزند را تحت تأثير خود قرار خواهد داد.


اصولاً پدر و مادر مي‌توانند، زشتي و زيبايي رفتار وسلوك خود را در آينه شفاف و زلال كودك خود بنگرند و حركات،‌ روحيات و خصلت هاي كودكشان را نمونه‌اي از روحيات و صفات خود بدانند.


به خاطر اين روح الگو خواهي و تربيت پذيري ،‌پيرامون تربيت كودكان و پرورش فكري، اعتقادي و اخلاقي آنان در روايات توصيه هاي فراواني شده است. تأثير اين تربيتها، به قدري است كه علي(ع) قلب كودك و مركز دريافت هاي او را همانند زمين خالي و بدون كشتي مي‌داند كه هر بذري را پذيراست.


بنابراين مي‌توان شخصيت و آينده كودك را مرهون تربيتها و پرورشهاي عملي پدر و مادر دانست كه فرزند به صورت الگو از آنان كسب كرده است.


اما زينب، در خانه اي تربيت و رشد يافت،‌ كه عالي ترين نمونه زندگي خانوادگي است و در طول تاريخ بشر خانواده‌اي به اين بزرگي و عظمت نيامده است و نخواهد آمد. شخصيت زينب در خانه اي شكل گرفت كه نور ايمان در آن مي درخشيد و سرشار از صفا و صميميت و آكنده از معنويت و عشق به خدا بود. خانه اي كه پدري چون علي دارد و مادري چون فاطمه، پدر و مادر معصومي كه تمايلات نفساني و هوي و هوس در آنان راه نداشت و انگيزه حركتها و فعاليتهايشان فقط انجام وظيفه الهي بود. آنان جز به رضاي خدا به چيزي ديگر نمي انديشيدند و جز براي پيشرفت اسلام و نجات بشريت گام برنمي‌داشتند.


زينب در اين محيط و تحت تربيت چنين پدر و مادري رشد مي‌يابد و در چنين مدرسه اي معارف الهي و آداب اسلامي را فرا مي‌گيرد و به تربيت ديني و فضائل اخلاقي دست مي‌يابد و به كمال مي‌رسد.


و بدين گونه مهم‌ترين و اساسي‌ترين كلاس آموزش خانه‌داري، شوهرداري،‌ تربيت فرزند،‌ اداره زندگي و به طور كلي آداب معاشرت زينب، دوراني بود كه در كنار مادرش حضور داشت و از رفتار و شيوه زندگي او الگو مي‌گرفت تا زماني او نيز همچون مادرش ـ كه زيباترين و خدايي‌ترين زندگي را گذراند ـ در خانه شوهر انجام وظيفه كند.


او شاهد بود كه چگونه مادرش براي ايجاد كانوني آرام‌بخش و انباشته از صفا و صميميت و روح و معنويت تلاش مي‌كرد. او اين سخن پدرش را شنيده بود كه مي‌فرمود: وقتي به خانه مي آمدم و به زهرا نگاه مي‌كردم،‌تمام غم و غصه هايم برطرف مي‌شد و او هيچ گاه مرا خشمگين نكرد.


زينب نمونه باشكوه صميميت،‌ همدلي و همراهي را در كانون پرمهر پدر و مادر خويش مشاهده كرده بود، و لذت آن را از ياد نمي برد. او شاهد تلاشهاي مادرش در خانه بود و دستهاي تاول زده مادر و زحمتهاي خانه‌داري را ديده بودو اجر و پاداش كار در خانه را باور داشت.


او تعاون و همكاري در خانه را از پدر و مادرش آموخته بود و مي‌ديد كه پدر هيزم و آب خانه را تهيه مي‌كرد و مادر آسيا مي‌كرد، خمير مي ساخت و نان مي پخت.


زينب، مهر و محبت مادر را نسبت به فرزندان از ياد نمي برد و عطوفت هاي مادر از شيرين ترين خاطره‌هاي او بود. او سخنراني مادرش در مسجد ـ در رفاع از كيان اسلام و ولايت ـ را فراموش نمي‌كرد و از آن درس دينداري و حراست از دستاوردهاي جدّ بزرگوارش پيامبر اكرم را فرا مي‌گرفت و حمايت از دين خدا را براي خود فرض و لازم مي دانست.

و بالاخره شخصت والايي چون زينب كبري كه در كانون ولايت رشد يافته و در سايه اين تربيتها بزرگ شده است،‌ دريايي است از معرفت و فضيلتهاي انساني و تجربه هاي اخلاقي و تربيتي كه از پدر و مادرش فرا گرفته است. او اكنون به خانه شوهر مي‌رود و كانون زندگي را تشكيل مي‌دهد و به عنوان مربي بزرگ و نمونه‌اي در سنگر مقدس خانه‌ انجام وظيفه مي‌كند و براي اسلام فرزندان برومندي را تربيت مي‌كند كه نتايج درخشان آن را در آينده تاريخ زندگاني زينب ملاحظه خواهيم كرد.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/75346536788291657529.gif

R A H A
03-28-2012, 01:46 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



در مكتب پدر


بانوي بزرگ اسلام زينب كبري حدود سي و پنج سال داشت كه پدرش علي به شهادت رسيد. او بدون ترديد از دوران حيات پدر بزرگوارش آگاهي‌ها و بهره‌هاي فكري و معنوي فراواني گرفته است و خاطرات زيادي از دوران پدر دارد. خاطرات تلخ و شيريني كه هر كدام در شكل‌گيري شخصيت زينب و سازندگي او تأثير عميقي داشته است.

صبر و بردباري

او روزها و سالهاي مظلوميت پدر را خوب به ياد داشت و شاهد بود كه بعد از رحلت پيابمر اسلام، ‌ولايت پدرش را كه بزرگترين شخصيت جهان اسلام بعد از پيامبر بود، ناديده گرفتند و بر جايگاهي كه پيامبر بعد از خود براي علي(ع) تعين كرده بود و كراراً آن را گوشزد مي‌كرد و مسلمانان را به آن توصيه مي‌فرمود عاصبانه تكيه زدند و حق او را ضايع ساختند. بر كرسي هوسها نشستند و خود را جانشين و خليفه پيامبر خواندند. و اميرالمؤمنين كه جز به حفظ اسلام و مصالح مسلمين نمي انديشيد همچنان صبر پيشه كردو رضايت خدا را بر هر چيز مقدم داشت و بيست و پنج سال سكوت اختيار كرد.

زينب در اين دوران،‌ حوادث را به دقت پيگيري مي‌كرد و بر بينش و آگاهيهاي خود مي افزود. هواپرستي و دنيا طلبي بسياري را مي‌ديد،‌ دوست و دشمن را به خوبي از يكديگر تميز مي‌داد و شاهد كينه‌توزي‌هاي ابوسفيان‌ها و معاويه ها بود. دشمنان نقابداري كه در ظاهر،‌ لباس اسلام بر تن كرده بودند و سنگ اسلام به سينه مي‌زدند و در باطن و حقيقت براي نابودي آن نقشه مي كشيدند و حقايق را وارونه جلوه مي دادند.

زينب،‌ همه اين دشمني‌ها را مي‌ديد و عظمت صبر پدر را درمي‌يافت. هم او كه فرمود:

«صبرت و في العين قديً و في الحلق شجاً»
شكيبايي ورزيدم همچون كسي كه خاشاك چشمش را پر كرده و استخوان راه گلويش را گرفته است.
زينب از صبر او الهام مي‌گرفت و درس فداكاري مي آموخت. مي آموخت كه چگونه بايد تمام مشكلات و رنجهاي راه خدا را تحمل كرد، محروميتها را پذيرا شد و مصالح فردي را فداي مصلحت اسلام كرد.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif

R A H A
03-28-2012, 01:47 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif


عدالت گستري

دوران بيست و پنج سال مظلوميت و سكوت سپري مي‌شود؛ مردم به خانه اميرالمؤمنين هجوم مي‌آورند و علي(ع) كه انديشه اي جز حق در او راه ندارد براي رهايي بخشيدن مردم از ظلمها،‌ بي‌عدالتي‌ها و انحرافاتي كه بعد از پيامبر اكرم دامنگير آنان شده بود، زمام حكومت را در دست مي‌گيرد.

پنج سال حكومت علي(ع) براي زينب بسيار آموزنده و الهام بخش بود. عدالت گستري در آن دوران چنان اوج داشت كه بسياري از كسان كه به هوس متاع دنيا، رياست، پست و مقام و ثروت اندوزي به سوي علي روي آورده بودند از دشمنان سرسخت و ستيزه جوي او شدند. آنان ظطاقت شنيدن سخني چون: «به خدا قسم آن‌چه از عطاياي عثمان، و آن‌چه بيهوده از بيت المال مسلمين به اين و آن بخشيده،‌ بيابم به صاحبش برمي‌گردانم؛ گرچه زناني را به آن كابين بسته يا كنيزاني را با آن خريده باشند.» را نداشتند.

آنان ديدند كه حضرت در برابر درخواست برادرش عقيل كه به خاطر فقر چيزي از گندمهاي بيت‌المال مي‌طلبيد،‌ آهني گداخته به بدن او نزديك كرد و در مقابل ناله برادرش عقيل،‌ فرمود: «زنان در سوگ تو بگريند! از آهن تفتيده اي كه انساني آن را به صورت بازيچه، سرخ كرده ناله مي‌كني!‌ اما مرا به سوي آتشي مي كشاني كه خداوند جبار با شعله خشم و غضبش برافروخته است!‌ تو از اين مي نالي و من از آتش سوزان نالان نشوم؟».

قضاوت حضرت درباره دخترش ـ كه گردنبندي را از بيت‌المال به امانت گرفته بود ـ كه «اگر اين امانت را از بيت المال به صورت عاريه ضمانتي نگرفته بودي نخستين زن هاشمي بودي كه دستت را به خاطر دزدي قطع مي‌كردم» ريشه هاي طمع را در آنان مي سوزاند.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif

R A H A
03-28-2012, 01:48 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif



ظلم ستيزي


دوران حكومت علي (ع) سراسر مبارزه و جنگ با دشمنان عوام فريبي بود كه ناآگاهان جامعه و دنياطلبان را آلت دست قرار مي دادند تا بهتر و بيش‌تر بتوانند به هوس ها و دنياطلبي هاي خود دست يابند. علي و اسلام،‌ دشمنان خطرناك و مكار و حيله‌گري چون معاويه را در برابر خود داشت؛ كه از همه چيز حتي مقدسات مردم براي پيشبرد اهداف شوم خود استفاده مي‌كردند. دشمنان نادان و كج فهمي چون خوارج كه در پناه پوسته‌اي از ديانت با علي دشمني مي‌كردند و جمل سواراني كه عايشه همسر پيامبر را سپر خود ساخته بودند و ... و علي كه براي عدالت‌گستري و ظلم ستيزي حكومت را در دست گرفته بود، جز مبارزه‌اي سخت، طولاني و طاقت‌فرسا راهي در پيش خود نمي يافت.

زينب حوادث دردناك بعد از پيامبر را مشاهده مي‌كرد، از آن عبرت مي‌گرفت و درس مي آموخت و بر بينش اجتماعي، سياسي و تاريخي خود مي افزود و افزون بر اين از شجاعت، زهد، عبادت و فضيلت‌هاي بيشمار پدرش الهام مي‌گرفت. او كه در مكتب چنين پدري درس آموخته بود، تمام آموخته‌هاي خود را در صحنه‌هاي بزرگي چون كربلا، كوفه، شام و... به نمايش گذارد، و با تدبير و درايت، شجاعت و شهامت، صبر و استقامت و زهد و عبادت خود را ثابت كرد كه دختر پدري است كه تمامي عمر خود را در راه خدا و رضاي او سپري كرده، با قدرت صبر پيشه ساخته، با شهامت عدالت گسترده، با شجاعت دشمن‌ستيزي كرده و بالاخره همه چيز را فداي محبوب خويش ساخته است.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/37880544843789999479.gif

R A H A
03-28-2012, 01:49 AM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_09903741808647576292.gif






شخصيت روائي حضرت زينب سلام الله عليها

در باره شخصیت روایی حضرت زینب علیهاالسلام، علمای بزرگی سخن گفته‏اند؛ از جمله:

ابوالفرج اصفهانی می‎گوید:
زینب عقیله دختر علی ‏بن ابی‏طالب، مادرش‏ فاطمه دختر رسول خداست و او همان كسی است كه ابن ‏عباس از او كلام حضرت فاطمه (علیه‌السلام) را در فدك نقل می‏كند و می‏گوید: حدیث كرد مرا عقیله ما زینب دختر علی (علیه‌السلام)...

در انساب الطالبیین می‏خوانیم:
زینب كبری دختر امیرمومنان (علیه‌السلام) كه كنیه‏اش ‌ام الحسن بود، از مادرش زهرا (علیهاالسلام) روایت می‏كرد.

مرحوم سید نورالدین جزایری، در خصائص الزینبیه، ویژگی موثقه ‏بودن زینب را طرح می‏كند و می‏نویسد:

«از جمله القاب آن محترمه ‏"موثقه‏"(مورد اعتماد) است، كه آن مكرمه مورد وثوق خلاق عالم و حضرت سیدالشهدا، و حضرت سجاد (علیهماالسلام) بوده‏ اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلكه محل وثوق كلیه مردم بوده ‏و لذا حضرت سیدالساجدین (علیه‌السلام) هر وقت ‏بیان اخبار و احادیث می‏فرمود و می‏خواست كه در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، به ‏عمه‏اش اسناد می‏داد و از آن مخدره نقل می‏فرمود و كذالك ابن ‏عباس با این كه مقبول القول بود، مع ذالك می‏گفت: «حدثتنا عقلیتنا.»

آیة الله خویی می‏نویسد:

از مادرش سلام الله علیها روایت ‏می‏كند. و جابر فقیه(1) و عباد عامری از او روایت می‏كنند. این همه نشان از اوج مقام ‏روایی حضرت زینب (علیهاالسلام) دارد كه متاسفانه كمتر مورد توجه قرار گرفته است.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:50 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif




راویان حدیث از زینب کبری علیهاالسلام


باید توجه داشت كه ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب (علیها السلام) فراتر از روایاتی است كه راویان دیگر نقل كرده ‏اند، زیرا این بانوی ‏بزرگ خود عالمه ‏ای غیر معلمه بود و روایاتی را كه نقل می‏كرد.


بی هیچ شبهه ‏ای، معتبر و مستنداند. حتی روایت‏ هایی كه در سنین‏ كودكی از او نقل شده‏اند. این بانوی بزرگوار كه پنج سال قبل از وفات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به دنیا آمد.

از مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، پدرش ‏علی (علیه‌السلام)،اسمأ بنت عمیس، و‌ ام ایمن روایت نقل می‏كرد.

شمار راویان از وی بسیارند كه می‏توان به: علی ‏بن حسین (علیه‌السلام)، ابن عباس، محمد بن عمر، عطأ بن سائب، فاطمه بنت الحسین، محمد بن جابر، عباد عامری و ... اشاره كرد.

حال به بیان برخی از روایات نقل شده از حضرت زینب علیهاالسلام می‎پردازیم.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:50 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif





وسیله ارتباط خلق و خالق

ابوبكر با این سند: محمد بن زكریا، جعفر بن محمد بن عماره ‏كندی، پدرش، حسین بن صالح، دو مرد از بنی ‏هاشم، از حضرت ‏زینب (علیهاالسلام) دختر علی (علیه‌السلام) روایت كرد كه زینب علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام
: ... و نحنُ وسیلتهُ فی‏ خلقهِ و نحنُ خاصته و محل ‏قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه...»؛
«ما وسیله‏ ارتباط خدا با مخلوق‏ های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاكی‏ ها، ما راهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبران او هستیم‏.»

بهشت جایگاه شیعیان

ابی‏حجاف (از محمد بن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع، بلید بن سلیمان (از ابی‏حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب دختر علی (علیه‌السلام) نقل كرد كه فاطمه علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انك یابن ‏ابی‏طالب و شیعتك فی‏الجنه‏»، «و سَیجی‏ء اقوام ینتحلون حبكَ ثم‏ یمرقونَ مِنَ الاسلامِ كما یمرق السهم مِن الرمیه»؛
رسول خدا به ‏علی (علیه‌السلام) فرمود: «ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت‏اند و به زودی قومی می‏آیند كه از دوستی تو سخن می‏گویند. آنگاه از اسلام فرار می‏كنند، مانند پرت شدن تیر از كمان.»

دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله

روایتی مشهور به «فاطمیات‏» در باب دوست داشتن آل محمد كه با این اسناد نقل شده است:
«... عن فاطمه بنت السجاد علی بن الحسین زین العابدین (علیه‌السلام) عن ‏فاطمه بنت ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام) عن زینب بنت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عن فاطمه بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) قالت: الا مَن ماتَ عَلی حُب آل محمد ماتَ شهیداً»؛
«آگاه باشید هر كسی كه ‏بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.»



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:51 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif





خطبه نور

یكی دیگر از احادیثی كه حضرت زینب علیهاالسلام نقل كرد، خطبه طولانی حضرت ‏زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه است. حدیثی كه در متن آن ده‏ها حدیث ‏درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی كه از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل می‏شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می‏كنیم. علاقه‏ مندان را به‏ مطالعه منابع آن ارجاع می‏دهیم.

«در این روز حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر كرد و با همراهی جمعی ‏از بانوان وارد مسجد شد. ابوبكر و عده‏ای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله‏ ی جانسوزی كرد كه بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن كه مردم آرام گرفتند، فاطمه علیهاالسلام فرمود:

شكر نعمت:

«ستایش خدای را بر نعمت‏هایی كه ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏های فراگیر كه از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان كه بخشید و نثار احسان كه ‏پیاپی بخشید. نعمت‏هایی كه از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درك نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.




http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:51 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif






دیدگاه توحیدی:

گواهی می ‏دهم خدای جهان یكی است و جز او خدایی نیست. نشان این ‏گواهی، درستی و بی‏آلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دل‏های با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی كه چشم‏ها او را نمی‏توانند ببینند و گمان‏ها چگونگی او را نمی‏دانند.


فلسفه آفرینش:

همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی‏ نمونه‏ای افشا كرد، نه به ‏آفرینش آن‏ها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن‏ كه خواست قدرتش را آشكار سازد و آفریدگان را بنده‏ وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری ‏نهاد و نافرمانان را به كیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت ‏برهاند و به بهشت‏ بكشاند.

خلقت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):

گواهی می‏دهم كه پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ كه او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب ‏بخشید و به نامی نامید كه سزاوارش بود و این هنگامی بود كه ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ ی بیم نگران و در پهنه ‏ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان كار همه‏ كارها را دانا بود و بر دگرگونی ‏های روزگار محیط، بینا و به ‏سرنوشت هر چیز، آشنا.






http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:52 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif






فلسفه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):

محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آل �) را برانگیخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر كه درود خدا بر او باد.

دید هر فرقه ‏ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله‏ای خزیده ‏و هر دسته‏ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را كه ‏می‏شناسند، از خاطر سترده‏ اند.

پس خدای بزرگ تاریكی‏ ها را به نور محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روشن ساخت و دل‏ها را از تیرگی كفر بپرداخت و پرده‏ هایی را كه بر دیده‏ها افتاده بود، به یك سو انداخت. سپس به اهل مجلس‏ نگریست و چنین فرمود:

عهد بندگان با خدا:

شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام و امانت‏داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهده‎‏دارید و عهدی را كه با او بسته‏اید، پذیرفتار.

جایگاه اهل بیت (علیهم السلام):

ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشكار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضه رحمت ‏پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است.

دلیل‏های روشن ‏الهی را در پرتو آیت‏های آن می‏توان دید و تفسیر احكام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏ های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه ‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.

فلسفه احكام:

سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرك را از دل‏های شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود.

روزه را نشان‏دهنده دوستی خالص ساخت و زكات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از كم فروشی و كاهش قرار داد.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:53 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif









علی (علیه‌السلام) كیست؟


پس از آن همه رنج‏ها كه دید و خستگی كه تحمل كرد، رزم ‏آوران ‏ماجراجو و سركشان درنده‏ خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت فروش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت‏ باختند.

هرگاه آتش كینه افروختند، آن را خاموش ساخت‏ و گاهی كه گمراهی سر برداشت، یا مشركی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در كام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و كار آنان را با دم شمشیر یكسره كرد. او این رنج را برای خدا می‏كشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می‏كرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‏دید و سروری ‏اولیای خدا را می‏خرید. همواره دامن به كمر زده نصحیت كننده، تلاش و كوشش كننده بود.



نفاق رخ نمود:


اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای ‏رسول خویش گزید، دورویی آشكار شد و كالای دین بی‏خریدار. و گمراهی دعوی ‎دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه‏ گویی در كوی و برزن و در پی‏ گرمی بازار. شیطان از كمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت كرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبك در پی ‏او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند... .»




پی‎نوشت‎:
1- جزء سوم باب معرفة الكبائر، حدیث 1754.
منبع:
ماهنامه كوثر، ش 32 ، محمد میانجی .









http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-28-2012, 01:55 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif







فلسفه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):

محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آل �) را برانگیخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را كه مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر كه درود خدا بر او باد.

دید هر فرقه‏ ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله‏ ای خزیده ‏و هر دسته‏ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را كه ‏می‏شناسند، از خاطر سترده ‏اند.

پس خدای بزرگ تاریكی‏ها را به نور محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روشن ساخت و دل‏ها را از تیرگی كفر بپرداخت و پرده‏ هایی را كه بر دیده ‏ها افتاده بود، به یك سو انداخت. سپس به اهل مجلس‏ نگریست و چنین فرمود:

عهد بندگان با خدا:

شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احكام و امانت‏داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهده‎‏دارید و عهدی را كه با او بسته ‏اید، پذیرفتار.

جایگاه اهل بیت (علیهم السلام):

ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل كتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏ های آن آشكار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریكی گمان به كنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضه رحمت ‏پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است.

دلیل‏ های روشن ‏الهی را در پرتو آیت‏ های آن می‏توان دید و تفسیر احكام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏ های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.

فلسفه احكام:

سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرك را از دل‏های شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود.

روزه را نشان‏ دهنده دوستی خالص ساخت و زكات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از كم فروشی و كاهش قرار داد.





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/28975838401276107685.gif

R A H A
03-06-2014, 04:57 PM
ای که بوی کربلا می آید از میلاد تو

هر گلی یابد صفا چون می نماید یاد تو



روز میلاد حضرت زینب (س)، روز آفرینش صبر، روز وقار، روز شکوفایی دست های مهربان پرستاری است.
ولادت حضرت زینب(س) مبارک باد


http://www.worldup.ir/images/blxdhdhygqc4ikk34e1r.jpg



السلام اى رتبه والاى عشق

السلام اى زینب اى معناى عشق السلام اى رتبه والاى عشق
السلام اى اسوه صبر و ثبات السلام اى روشنى‎بخش حیات
السلام اى عزم و راى استوار السلام اى مرتضى را یادگار

السلام اى رهرو راه حسین السلام اى جان آگاه حسین
السلام اى زینب اى جان صبور السلام اى در همه غم‏ها شکور
اى بلند آوازه عزتمدار اى مهین بانوى ملک افتخار
اى که نام اقدست ‏باشد قرین با بهار گریه شورآفرین
هر کجا نام تو آید بر زبان اشک مى‏جوشد به استقبال آن

Mohamad
03-06-2014, 08:03 PM
درود
من هم روز پرستار را تبریک میگم هر چند پرستارها اصلا مهربان نیستند ! ugly004