R A H A
03-15-2012, 01:41 AM
:قرار بود ما در این قسمت از ویژهنامه سفر، یادداشتی درباره خوشسفرها و بد سفرها بنویسیم؛ اما فکر کردیم به جای نصیحت کردنتان، ۵۰ روش برای به بدسفری حرفهای شدن را یادتان بدهیم در این صورت یا به شیوه لقمان حکیم عمل میکنید و برای لذت بردن از سفر برخلاف آنچه گفتهایم عمل میکنید یا واقعا به یک بد سفر حرفهای تبدیل میشوید و در پایان نوروز وقتی دوستان و آشنایان میپرسند تعطیلات چگونه گذشت، فریاد میزنید «افتضاح!»
مسلما راههای زهر کردن سفر به دیگران خیلی بیشتر از اینها هستند. ما برخی از آنها را به دلیل محدودیتهایی قلم گرفتهایم؛ اما اگر شما هم روش تازهای به ذهنتان رسید میتوانید به این فهرست برای سال آینده اضافهشان کنید.
* پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایههای نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانهتان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیمهای برق آتش گرفته است یا دزدها خالیاش کردهاند.
* به همه اهل محله بگویید قرار است مدتی در خانه نباشید، این طوری خبر سفر رفتن شما دهان به دهان میچرخد و بالاخره میرسد به گوش آقای دزد. هیچ فکر کردهاید خبر دزدی از خانهتان چطور مسافرت را خراب میکند؟
* تایمر تلویزیون خانه را درست قبل از راهی شدن، برای نیمهشب تنظیم کنید تا وقتی نیستید همسایهها هر نیمهشب با صدای آن از خواب بپرند. فکر میکنید این روش به درد زهر کردن سفر نمیخورد؟ اشتباه میکنید بالاخره همسایهها عاصی میشوند و به خانوادهتان در طول مسافرت زنگ میزنند و از شما میخواهند به فکر چاره باشید.
* شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روشهای گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا دربارهاش ساعتها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفتوگو باشید.
* اگر با اتوبوس سفر میکنید نصیحت کردن و بخصوص تنبیه بچهها را به ظهر که مسافران مشغول چرت زدن هستند، موکول کنید.
* دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش میشود بلندبلند دربارهاش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند.
* در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سریها احساس زیرآوار ماندهها را تجربه کنند.
* اگر با قطار سفر میکنید بیشتر وقتتان را در راهرو بگذرانید تا رفت و آمد را مختل کنید. وقت برگشتن هم، در همه کوپهها را به اشتباه باز کنید.
* نیمهشب ترمز دستی قطار را بکشید تا به فرزندتان نشان دهید ترمز دستی به چه کار میآید و چه طور عمل میکند.
* هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارتهای مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری و حتی دفترچههای بیمه را در خانه جا بگذارید.
* وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشتهاید و لازم است برگردید.
* در خودرو دیگران را ترغیب کنید از کمربند ایمنی استفاده نکنند.
* پشت سر راننده دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهیتان کنند.
* اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی میکنند آرامششان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.
* هرگز به گزارشهای مربوط به هوا و وضعیت جادهها گوش نکنید و اجازه ندهید دیگران هم گوش کنند.
* وقتی وارد جاده شدید کنار راننده بنشینید یا دائما با او صحبت کنید یا میوه پوست بکنید و در حالی که او رانندگی میکند سرپیچها مجبورش کنید میوه بخورد یا از تصادفهای خونین جادهای که در طول زندگیتان دیدهاید برایش تعریف کنید.
شما که قصد دارید به سفر بروید دستتان باز است … یا پس از خواندن این مطلب به شیوه لقمان حکیم عمل کنید یا بد سفری حرفه ای شوید و سفر را به کام خود و دیگران تلخ کنیدو وقتی برگشتید احساس خستگی و پشیمانی نمایید
* اگر راننده شریک زندگیتان است به او بگویید «چرا وقتی صحبت میکنم به من نگاه نمیکنی؟! تو همیشه نسبت به من بیتوجه بودهای…» اینطوری او مجبور میشود برای اثبات علاقهاش، به جای جاده، شما را تماشا کند و صددرصد تصادف میکنید.
* همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من میدانم تصادف میکنیم» یا «یه حسی بهم میگه سفرمون خراب میشه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و… پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی میافتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن میدوووووونستم.»
* در طول راه زبالهها را یا کف خودرو بریزید یا از پنجرههای باز به بیرون پرتاب کنید.
* در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که میتوانید بوق بزنید.
*اگر با اتوبوس سفر میکنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعتها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید.
* وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم میتوانند لباسهای مهمانی، کتابهایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمیکنید، جاروبرقی، آبمیوهگیری و سشوار و اتو باشند.
*دیگران را مجبور کنید همراه شما در رستورانهای بین راهی غذا بخورند تا همه با هم مسموم شوید و بیشتر فرصت مسافرت را در دستشویی و بیمارستان بگذرانید.
* طوری از امکانات محل اقامتتان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند.
* هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی میپرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.
* لزومی ندارد لوازم شخصیتان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباسهای گرم همه در ساک دیگران یافت میشوند و میتوانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.
* یا کم حرف باشید و پاسخ هیچکس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشههای دهانتان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوقالعاده کارساز است.
* از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید.
* با خانوادههایی که در دیگر اتاقهای هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانههای مختلف درگیر شوید. نگران هستید بهانه پیدا نکنید؟! اصلا جای نگرانی نیست. همیشه بهانهای برای گلاویز شدن یا به قول جوانها یقهگیری پیدا میشود.
* این بهانه میتواند جای پارک خودرو باشد یعنی همان دعوای همیشگی بر سر این که چه کسی اول جای پارک را دیده است.چپ نگاه کردن هم بهانه خوبی است به آنها بگویید چرا به خانواده شما نگاه کردهاند، انتخاب مکانی برای نشستن هم واقعا برای دعوا راهانداختن مفید است، هر جا نشستند بگویید آنجا مال شماست و از پیش نشانش کرده بودید. سر و صدا هم بهانه مناسبی است مثلا بگویید به صدای گریه بچهها یا خنده آدم بزرگها حساس هستید. علاوه بر این گزینهها، موارد دیگری هم برای بهانهگیری هست، اما پیدا کردن شان بستگی به استعداد و خلاقیت شما دارد برای مثال من بد سفر حرفهای را میشناختم که حتی وقتی دمپاییاش گم شد سراغ ویلایی دیگر رفت و آنقدر فریاد کشید تا بالاخره آنها یک جفت از دمپاییهای خودشان را به او بخشیدند.میبینید؟ درگیر شدن اصلا کار سختی نیست.
* اگر گروهی سفر میکنید بچههای کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بیسر وصدا و دست به سینه، گوشهای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوستشان ندارید. اگر گروهی سفر نمیکنید بچههای خانوادههای دیگر را تنبیه کنید. به آنها بگویید در اطراف شما بازی نکنند. هر خرابکاری را گردن آنها بیندازید و به والدینشان شکایت کنید. هرگز فکر نکنید که آنها به اقتضای کم سن و سالی حق دارند گاهی شیطنت کنند، از خطاهایشان نگذرید. اگر شما هم فرزندی دارید مسوولیت او را به دیگران واگذار کنید یا به امان خدا رهایش کنید.
* عکسها را خراب کنید.در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید.
* هیچ وقت و برای هیچ مکانی کفش مناسب نپوشید. اگر قرار است کوه بروید کفش پاشنهدار یا دمپایی پا کنید؛ کنار ساحل، کفش واکسخورده؛ در صحرا، چکمههای زمستانی. یکی از روشهای بسیار مناسب برای زهر کردن سفر با کفش، استفاده از کفشهای نو در سفر است. این طوری کفشها پاهای شما را میزنند و تا پایان مسافرت از جایتان تکان نمیخورید.
* تابع برنامهها نباشید، اگر دیگران میخواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر میخواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.
* ناپدید شوید! سر بزنگاه خودتان را گم و گور کنید و ۵ ـ ۴ ساعت بعد شاد و خندان، در حالی که بقیه بشدت آشفته و نگران هستند برگردید و بگویید برای خرید یا پیادهروی بیرون رفته بودید و تلفن همراهتان را هم برای آرامش بیشتر خاموش کرده بودید.
http://jamejamonline.ir/Media/images/1389/12/12/100837269433.jpg* در فعالیتهای گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقهمند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرفها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.
* در تقسیم مسوولیتها ثابت کنید عرضه هیچکاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفهای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار میشوید و هم بار مسوولیتهای دیگران را سنگینتر میکنید.
* جورابهایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلیتر میشود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیفتر باشید، بهتر و بیشتر میتوانید مسافرت را بهکام بقیه زهر کنید.
* تا جایی که میتوانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!
* اگر دارویی خاص و نایاب مصرف میکنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانههای شهر مقصد بگذرد.
* رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمههایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.
* شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانوادههای دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضعشان برای خندیدن بهره بگیرید. برای دیگران اسمهای تحقیرکننده بگذارید یا نامشان را نیمهکاره صدا کنید.
* پز بدهید، با لباسهایتان، طلاهایتان، خودرویتان و حتی غذاهایی که میخورید.
* خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامتتان و بهترین جزء غذا حق شماست.
* جای چمدانتان کجاست؟ روی تخت دیگران.
* لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی میتوانید پیش از شنیدنشان مخالفتتان را اعلام کنید.
* سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوریهای گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حسابها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگیتان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدلها را از نو آغاز کنید.
* از دیگران طلبکار باشید. همیشه تصور کنید آنها به شما قرضی نپرداخته دارند. با این شیوه همیشه خشمگین و ناراضی به نظر میرسید و اجازه نمیدهید دیگران از اوقاتشان لذت ببرند.
* ناخن خشکی، ویژگی تضمینشدهای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیبتان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباریتان را جا گذاشتهاید یا پولهایتان را گم کردهاید. اگر با خانوادههای دیگر سفر میکنید مخارج خورد و خوراک را روی دوش آنها بیندازید. این کار هم دشوار نیست. وقتی نوبت پول خرج کردن میرسد تعارف کنید که خودتان حساب میکنید، آنها هم احتمالا تعارف خواهند کرد. درست در همین لحظه از فرصت استفاده کنید و بپذیرید که آنها هزینهها را بپردازند.
* در روش قبلی شما نباید تعارف را ادامه میدادید، اما در این قسمت یاد میگیرید چطور باید با تعارف کردن سفر را خستهکننده کنید. در این شیوه دائما تعارف کنید و آنقدر این رفتار را در قبال اعضای دیگر خانواده یا خانوادههای همسفر ادامه دهید که کلافه شوند و بیشتر وقتشان در سفر به همین حرفها بگذرد. این تعارفات میتوانند اصرار بر انجام کارهایی بر خلاف میلتان باشند؛ مثلا وقتی علاقه و توانایی به عهده گرفتن مسوولیتی را ندارید اصرار کنید آن را به شما واگذار کنند.
* گاهی هم تعارفات برای سرگرم کردن شما هستند مثلا به زور تعارف، دیگران را به برنامهای که نمیخواهند در آن شرکت کنند ببرید یا توی بشقاب شان غذا بریزید یا آنقدر جلوی هر دری برای این که اول چه کسی رد شود، تعارف کنید که هربار همسفرها دری را میبینند وحشتزده شوند!
مسلما راههای زهر کردن سفر به دیگران خیلی بیشتر از اینها هستند. ما برخی از آنها را به دلیل محدودیتهایی قلم گرفتهایم؛ اما اگر شما هم روش تازهای به ذهنتان رسید میتوانید به این فهرست برای سال آینده اضافهشان کنید.
* پیش از راه افتادن، حواس اعضای دیگر خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایههای نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانهتان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیمهای برق آتش گرفته است یا دزدها خالیاش کردهاند.
* به همه اهل محله بگویید قرار است مدتی در خانه نباشید، این طوری خبر سفر رفتن شما دهان به دهان میچرخد و بالاخره میرسد به گوش آقای دزد. هیچ فکر کردهاید خبر دزدی از خانهتان چطور مسافرت را خراب میکند؟
* تایمر تلویزیون خانه را درست قبل از راهی شدن، برای نیمهشب تنظیم کنید تا وقتی نیستید همسایهها هر نیمهشب با صدای آن از خواب بپرند. فکر میکنید این روش به درد زهر کردن سفر نمیخورد؟ اشتباه میکنید بالاخره همسایهها عاصی میشوند و به خانوادهتان در طول مسافرت زنگ میزنند و از شما میخواهند به فکر چاره باشید.
* شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روشهای گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا دربارهاش ساعتها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفتوگو باشید.
* اگر با اتوبوس سفر میکنید نصیحت کردن و بخصوص تنبیه بچهها را به ظهر که مسافران مشغول چرت زدن هستند، موکول کنید.
* دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش میشود بلندبلند دربارهاش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند.
* در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سریها احساس زیرآوار ماندهها را تجربه کنند.
* اگر با قطار سفر میکنید بیشتر وقتتان را در راهرو بگذرانید تا رفت و آمد را مختل کنید. وقت برگشتن هم، در همه کوپهها را به اشتباه باز کنید.
* نیمهشب ترمز دستی قطار را بکشید تا به فرزندتان نشان دهید ترمز دستی به چه کار میآید و چه طور عمل میکند.
* هر نوع اوراق هویتی مثل شناسنامه، کارت ملی یا کارتهای مهمی مانند کارت بنزین و کارت اعتباری و حتی دفترچههای بیمه را در خانه جا بگذارید.
* وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشتهاید و لازم است برگردید.
* در خودرو دیگران را ترغیب کنید از کمربند ایمنی استفاده نکنند.
* پشت سر راننده دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهیتان کنند.
* اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی میکنند آرامششان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.
* هرگز به گزارشهای مربوط به هوا و وضعیت جادهها گوش نکنید و اجازه ندهید دیگران هم گوش کنند.
* وقتی وارد جاده شدید کنار راننده بنشینید یا دائما با او صحبت کنید یا میوه پوست بکنید و در حالی که او رانندگی میکند سرپیچها مجبورش کنید میوه بخورد یا از تصادفهای خونین جادهای که در طول زندگیتان دیدهاید برایش تعریف کنید.
شما که قصد دارید به سفر بروید دستتان باز است … یا پس از خواندن این مطلب به شیوه لقمان حکیم عمل کنید یا بد سفری حرفه ای شوید و سفر را به کام خود و دیگران تلخ کنیدو وقتی برگشتید احساس خستگی و پشیمانی نمایید
* اگر راننده شریک زندگیتان است به او بگویید «چرا وقتی صحبت میکنم به من نگاه نمیکنی؟! تو همیشه نسبت به من بیتوجه بودهای…» اینطوری او مجبور میشود برای اثبات علاقهاش، به جای جاده، شما را تماشا کند و صددرصد تصادف میکنید.
* همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید «من میدانم تصادف میکنیم» یا «یه حسی بهم میگه سفرمون خراب میشه» یا «فکر کنم این آخرین سفرمونه» و… پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی میافتد عالمانه سرتکان بدهید که «مننننننن میدوووووونستم.»
* در طول راه زبالهها را یا کف خودرو بریزید یا از پنجرههای باز به بیرون پرتاب کنید.
* در جاده برای هیجان بیشتر با خودروهای دیگر کورس بگذارید و تا آنجا که میتوانید بوق بزنید.
*اگر با اتوبوس سفر میکنید صبر کنید تا راننده در مکانی برای غذا توقف کند. در این شرایط ناگهان ناپدید شوید و مسافران را تا ساعتها داخل اتوبوس منتظر خودتان نگه دارید.
* وسایل غیرضروری را بار کنید و با خود بیاورید، اما مسوولیت حملش را به عهده بقیه بگذارید. این لوازم میتوانند لباسهای مهمانی، کتابهایی که سالی یک بار هم به آنها نگاه نمیکنید، جاروبرقی، آبمیوهگیری و سشوار و اتو باشند.
*دیگران را مجبور کنید همراه شما در رستورانهای بین راهی غذا بخورند تا همه با هم مسموم شوید و بیشتر فرصت مسافرت را در دستشویی و بیمارستان بگذرانید.
* طوری از امکانات محل اقامتتان استفاده کنید که انگار دیگر قرار نیست به آنجا برگردید یا دیگران در آن ساکن شوند.
* هرگز با اعضای خانواده رو راست نباشید؛ مثلا اگر نظرتان را درباره اقامت در محلی میپرسند آنجا را تایید کنید و وقتی ساکن شدند، شروع به غر زدن کنید.
* لزومی ندارد لوازم شخصیتان را با خود به سفر ببرید.از مسواک و خمیر دندان و دمپایی تا شانه و لباسهای گرم همه در ساک دیگران یافت میشوند و میتوانید از آنها استفاده کنید. در مجموع منظورمان این است که لوازم دیگران را لوازم خود بدانید.
* یا کم حرف باشید و پاسخ هیچکس را ندهید یا مثل رادیویی باشید که دگمه خاموشی ندارد آنقدر صحبت کنید که گوشههای دهانتان کف کند و آسایش همراهان را مختل کنید. این روش در اتوبوس فوقالعاده کارساز است.
* از غذا، از هوا، از سر و وضع دیگران، از روزگار، از مردم و خلاصه از همه چیز ایراد بگیرید.
* با خانوادههایی که در دیگر اتاقهای هتل، متل یا ویلاهای اطراف هستند، به بهانههای مختلف درگیر شوید. نگران هستید بهانه پیدا نکنید؟! اصلا جای نگرانی نیست. همیشه بهانهای برای گلاویز شدن یا به قول جوانها یقهگیری پیدا میشود.
* این بهانه میتواند جای پارک خودرو باشد یعنی همان دعوای همیشگی بر سر این که چه کسی اول جای پارک را دیده است.چپ نگاه کردن هم بهانه خوبی است به آنها بگویید چرا به خانواده شما نگاه کردهاند، انتخاب مکانی برای نشستن هم واقعا برای دعوا راهانداختن مفید است، هر جا نشستند بگویید آنجا مال شماست و از پیش نشانش کرده بودید. سر و صدا هم بهانه مناسبی است مثلا بگویید به صدای گریه بچهها یا خنده آدم بزرگها حساس هستید. علاوه بر این گزینهها، موارد دیگری هم برای بهانهگیری هست، اما پیدا کردن شان بستگی به استعداد و خلاقیت شما دارد برای مثال من بد سفر حرفهای را میشناختم که حتی وقتی دمپاییاش گم شد سراغ ویلایی دیگر رفت و آنقدر فریاد کشید تا بالاخره آنها یک جفت از دمپاییهای خودشان را به او بخشیدند.میبینید؟ درگیر شدن اصلا کار سختی نیست.
* اگر گروهی سفر میکنید بچههای کوچک فامیل را بترسانید. مجبورشان کنید بیسر وصدا و دست به سینه، گوشهای بنشینند. اگر از شما سوالی کردند نشنیده بگیرید و خلاصه به آنها بفهمانید که دوستشان ندارید. اگر گروهی سفر نمیکنید بچههای خانوادههای دیگر را تنبیه کنید. به آنها بگویید در اطراف شما بازی نکنند. هر خرابکاری را گردن آنها بیندازید و به والدینشان شکایت کنید. هرگز فکر نکنید که آنها به اقتضای کم سن و سالی حق دارند گاهی شیطنت کنند، از خطاهایشان نگذرید. اگر شما هم فرزندی دارید مسوولیت او را به دیگران واگذار کنید یا به امان خدا رهایش کنید.
* عکسها را خراب کنید.در عکس انداختن همیشه پاها را به سرها ترجیح بدهید.
* هیچ وقت و برای هیچ مکانی کفش مناسب نپوشید. اگر قرار است کوه بروید کفش پاشنهدار یا دمپایی پا کنید؛ کنار ساحل، کفش واکسخورده؛ در صحرا، چکمههای زمستانی. یکی از روشهای بسیار مناسب برای زهر کردن سفر با کفش، استفاده از کفشهای نو در سفر است. این طوری کفشها پاهای شما را میزنند و تا پایان مسافرت از جایتان تکان نمیخورید.
* تابع برنامهها نباشید، اگر دیگران میخواهند در محل اقامت بمانند شما اصرار کنید بیرون بروند و اگر میخواهند بیرون بروند بگویید مایلید در خانه بمانید.
* ناپدید شوید! سر بزنگاه خودتان را گم و گور کنید و ۵ ـ ۴ ساعت بعد شاد و خندان، در حالی که بقیه بشدت آشفته و نگران هستند برگردید و بگویید برای خرید یا پیادهروی بیرون رفته بودید و تلفن همراهتان را هم برای آرامش بیشتر خاموش کرده بودید.
http://jamejamonline.ir/Media/images/1389/12/12/100837269433.jpg* در فعالیتهای گروهی شریک نشوید. اگر دیگران علاقهمند هستند بازی گروهی انجام بدهند یا به شکل گروهی خرید کنند، ظرفها را بشویند یا غذا را حاضر کنند، خودتان را از جمع جدا کنید.
* در تقسیم مسوولیتها ثابت کنید عرضه هیچکاری را ندارید تا کسی جرات نکند وظیفهای را به شما بسپرد. با این روش هم کاملا بیکار میشوید و هم بار مسوولیتهای دیگران را سنگینتر میکنید.
* جورابهایتان را نشویید و مسواک زدن را ترک کنید. در بیانی کلیتر میشود گفت رعایت بهداشت در سفر هیچ ضرورتی ندارد و هر چه کثیفتر باشید، بهتر و بیشتر میتوانید مسافرت را بهکام بقیه زهر کنید.
* تا جایی که میتوانید سیگار بکشید تا همراهان تان بفهمند هوای پاک معنایی ندارد!
* اگر دارویی خاص و نایاب مصرف میکنید آن را جا بگذارید تا وقت همسفران با دنبال دارو گشتن در داروخانههای شهر مقصد بگذرد.
* رفتارتان باید دقیقا برخلاف جمع باشد. وقتی آنها شاد هستند، سگرمههایتان را به هیچ وجه از هم نگشایید. وقتی غمگین هستند از ته دل بخندید و دست بیندازیدشان.
* شما نباید همراه با دیگران بخندید بلکه باید به دیگران بخندید. خانوادههای دیگر را مسخره کنید. از نقاط ضعف آنها و بخصوص سر و وضعشان برای خندیدن بهره بگیرید. برای دیگران اسمهای تحقیرکننده بگذارید یا نامشان را نیمهکاره صدا کنید.
* پز بدهید، با لباسهایتان، طلاهایتان، خودرویتان و حتی غذاهایی که میخورید.
* خودخواه باشید. در سفر فقط باید به شما خوش بگذرد. مهم نیست دیگران چه شرایطی داشته باشند. بهترین جا در خودرو و محل اقامتتان و بهترین جزء غذا حق شماست.
* جای چمدانتان کجاست؟ روی تخت دیگران.
* لجباز باشید. با همه چیز مخالفت کنید. اصلا لازم نیست به پیشنهادهای دیگران گوش کنید حتی میتوانید پیش از شنیدنشان مخالفتتان را اعلام کنید.
* سفر بهترین فرصت برای انتقامجویی است. در مدت مسافرت، همه دلخوریهای گذشته با همسفران را در ذهنتان مرور کنید و بعد خرده حسابها را تصفیه کنید؛ مثلا شریک زندگیتان را یاد آخرین باری که با هم حرفتان شد بیندازید و به این ترتیب بحث و جدلها را از نو آغاز کنید.
* از دیگران طلبکار باشید. همیشه تصور کنید آنها به شما قرضی نپرداخته دارند. با این شیوه همیشه خشمگین و ناراضی به نظر میرسید و اجازه نمیدهید دیگران از اوقاتشان لذت ببرند.
* ناخن خشکی، ویژگی تضمینشدهای برای خراب کردن سفر است. فکر کنید جیب ندارید. هرگز دست در جیبتان نکنید. اگر اعضای خانواده از شما پولی خواستند بگویید کارت اعتباریتان را جا گذاشتهاید یا پولهایتان را گم کردهاید. اگر با خانوادههای دیگر سفر میکنید مخارج خورد و خوراک را روی دوش آنها بیندازید. این کار هم دشوار نیست. وقتی نوبت پول خرج کردن میرسد تعارف کنید که خودتان حساب میکنید، آنها هم احتمالا تعارف خواهند کرد. درست در همین لحظه از فرصت استفاده کنید و بپذیرید که آنها هزینهها را بپردازند.
* در روش قبلی شما نباید تعارف را ادامه میدادید، اما در این قسمت یاد میگیرید چطور باید با تعارف کردن سفر را خستهکننده کنید. در این شیوه دائما تعارف کنید و آنقدر این رفتار را در قبال اعضای دیگر خانواده یا خانوادههای همسفر ادامه دهید که کلافه شوند و بیشتر وقتشان در سفر به همین حرفها بگذرد. این تعارفات میتوانند اصرار بر انجام کارهایی بر خلاف میلتان باشند؛ مثلا وقتی علاقه و توانایی به عهده گرفتن مسوولیتی را ندارید اصرار کنید آن را به شما واگذار کنند.
* گاهی هم تعارفات برای سرگرم کردن شما هستند مثلا به زور تعارف، دیگران را به برنامهای که نمیخواهند در آن شرکت کنند ببرید یا توی بشقاب شان غذا بریزید یا آنقدر جلوی هر دری برای این که اول چه کسی رد شود، تعارف کنید که هربار همسفرها دری را میبینند وحشتزده شوند!