R A H A
02-25-2012, 04:46 PM
وسعت و شمول سبکشناسى
دانشى که از مجموع جريان سبکهاى مختلف يک زبان بحث مىکند ”سبکشناسي“ ناميده مىشود.
سبکشناسى را نمىتوان دانشى مستقل و مجزِّى تصور کرد، بلکه بهعکس بايد آن را، فنى مرکب از علوم و فنون مختلف دانست که احاطه به مجموع آنها با ضميمه شدن يک رشته تتبعات دقيق، فن نامبرده را، بهوجود مىآورد.
فنون ادبی
حکمت و علوم
حکمت و علوم
سبک هر نويسنده يا گوينده حاکى از طرز بينش و ادارک او است از جهان بيرون (La Conception Du Monde) و چون هر کس، عالم را از دريچهٔ چشم خود مىبيند، ما نيز در مطالعهٔ سبک وى بايد همان محيط معنوى را براى خود ايجاد کنيم. براى دخول به اين مقصود بايد از علوم ذيل اطلاع حاصل کنيم:
- علمالاديان:
چه نويسنده و گوينده بدون شک خواسته يا ناخواسته تحتتأثير افکار مذهبى خويش قرار مىگيرد ـ مثلاً براى مطالعهٔ سبک شعر ناصرخسرو و نزارى قهستانى حتماً بايد از مبادى مذهب اسماعيليه اطلاع يابيم.
- فلسفه و عرفان:
محيط فلسفى شاعر يا نويسنده در روحيهٔ وى مؤثر است مثلاً در مطالعهٔ گلستان سعدى يا ديوان حافظ ناگزير از محيط فلسفى و عرفانى قرن هفتم و هشتم هجرى آگاهى يابيم.
- علوم:
هر مصنفى در نگارش تحتتأثير معلومات خويش واقع مىشود ـ بديهى است که براى کشف رموز يک اثر منظوم و يا منثور نخست بايد از علومى که شاعر بدانها آشنا بوده آگاهى جست، مثلاً براى اطلاع از سبک انوري، بايد به علوم پزشکي، نجوم و حساب متداول در قرن ششم آشنائى يافت.
- تاريخ عمومى :
براى فهم محيط معنوى يک شاعر يا نثرنويس بايد به تاريخ سياسى و اجتماعى و علمى عصر وى آشنا گرديد.
فنون ادبى
قدما و متأخران، در شمارهٔ فنون ادبى اختلاف دارند و آنچه ما را در مطالعهٔ سبکها بايسته است از اين قرار است:
- دستورزبان پارسى:
بديهى است که بخشى از امتيازات يک سبک در برابر سبک ديگر از بهکار بردن قواعد مخصوص دستور زبان آشکار مىگردد.
- معانى و بيان:
بخشى از مشخصات سبکى شعرا و نويسندگان از استعمال صنايع لفظى يا معنوى پديدار مىشود.
- نقدالشعر و نقدالنثر:
براى تشخيص جريانات صحيح و سقيم سبکهاى نثر و نظم در قرون متمادى بايد به قواعد انتقاد آشنا بود.
- علم قافيه (خاص نظم):
به جهت درک طرز استعمال درست يا نادرست قوافى و تحوّلات آنها در تاريخ ادب.
- عروض (ويژهٔ نظم):
به جهت ادراک اوزان اشعار و تشخيص صحيح از سقيم و اصلاح اشعار.
- تاريخ ادبيات:
چه بين تاريخ ادبيات و سبکشناسى رابطهاى نزديک است و هر يک مکمل ديگرى هستند.
دانشى که از مجموع جريان سبکهاى مختلف يک زبان بحث مىکند ”سبکشناسي“ ناميده مىشود.
سبکشناسى را نمىتوان دانشى مستقل و مجزِّى تصور کرد، بلکه بهعکس بايد آن را، فنى مرکب از علوم و فنون مختلف دانست که احاطه به مجموع آنها با ضميمه شدن يک رشته تتبعات دقيق، فن نامبرده را، بهوجود مىآورد.
فنون ادبی
حکمت و علوم
حکمت و علوم
سبک هر نويسنده يا گوينده حاکى از طرز بينش و ادارک او است از جهان بيرون (La Conception Du Monde) و چون هر کس، عالم را از دريچهٔ چشم خود مىبيند، ما نيز در مطالعهٔ سبک وى بايد همان محيط معنوى را براى خود ايجاد کنيم. براى دخول به اين مقصود بايد از علوم ذيل اطلاع حاصل کنيم:
- علمالاديان:
چه نويسنده و گوينده بدون شک خواسته يا ناخواسته تحتتأثير افکار مذهبى خويش قرار مىگيرد ـ مثلاً براى مطالعهٔ سبک شعر ناصرخسرو و نزارى قهستانى حتماً بايد از مبادى مذهب اسماعيليه اطلاع يابيم.
- فلسفه و عرفان:
محيط فلسفى شاعر يا نويسنده در روحيهٔ وى مؤثر است مثلاً در مطالعهٔ گلستان سعدى يا ديوان حافظ ناگزير از محيط فلسفى و عرفانى قرن هفتم و هشتم هجرى آگاهى يابيم.
- علوم:
هر مصنفى در نگارش تحتتأثير معلومات خويش واقع مىشود ـ بديهى است که براى کشف رموز يک اثر منظوم و يا منثور نخست بايد از علومى که شاعر بدانها آشنا بوده آگاهى جست، مثلاً براى اطلاع از سبک انوري، بايد به علوم پزشکي، نجوم و حساب متداول در قرن ششم آشنائى يافت.
- تاريخ عمومى :
براى فهم محيط معنوى يک شاعر يا نثرنويس بايد به تاريخ سياسى و اجتماعى و علمى عصر وى آشنا گرديد.
فنون ادبى
قدما و متأخران، در شمارهٔ فنون ادبى اختلاف دارند و آنچه ما را در مطالعهٔ سبکها بايسته است از اين قرار است:
- دستورزبان پارسى:
بديهى است که بخشى از امتيازات يک سبک در برابر سبک ديگر از بهکار بردن قواعد مخصوص دستور زبان آشکار مىگردد.
- معانى و بيان:
بخشى از مشخصات سبکى شعرا و نويسندگان از استعمال صنايع لفظى يا معنوى پديدار مىشود.
- نقدالشعر و نقدالنثر:
براى تشخيص جريانات صحيح و سقيم سبکهاى نثر و نظم در قرون متمادى بايد به قواعد انتقاد آشنا بود.
- علم قافيه (خاص نظم):
به جهت درک طرز استعمال درست يا نادرست قوافى و تحوّلات آنها در تاريخ ادب.
- عروض (ويژهٔ نظم):
به جهت ادراک اوزان اشعار و تشخيص صحيح از سقيم و اصلاح اشعار.
- تاريخ ادبيات:
چه بين تاريخ ادبيات و سبکشناسى رابطهاى نزديک است و هر يک مکمل ديگرى هستند.