R A H A
02-25-2012, 01:55 PM
الف
آدم دل خش بوئه خنه کلی پشت بوئه
دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ دانی باشد
اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است
آدم بی مارو خاخر تونّه دَوّه بی همسایه نتونده
انسان بدون خواهر و مادر می تواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است
آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر شیر
آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
آسمون ونه لا هسّه زمین ونه زیر انداز
آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیر انداز
آشنا ور گیر ، غریب موس ده
کسی که به آشنایانش توجه کمی دارد و با غریبه ها دمخور است
آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد
اسب هدائه خر بئیته خشالی پر بئیته
اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می پرید
کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیز بی ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!
انّه مر بخرده تا افی بیّه
آنقدر مار خورد تا افعی شد
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد
آخر ماسّه بشنّیه
آخر ماست را ریخت
سر آخر نتوانست کارش را تمام کند
اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالوج اتّی ره
یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران
اسب پیغوم پِ جو نخرنه
با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد
اتّا پیلکا ماس چنّه راغون دارنه
یک کاسه ماست چقدر روغن دارد
آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه
آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند
اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد
امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک باد بده
بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
او به امام ندنه تش به یزید
آب به امام نمدهد ونیز آتش به یزید هم نمیدهد
او که از سر بگذره چه یک وجه چه صد وجه.
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است
آش لوه سر مزه دارنه زن نومزه سر
خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد
آفتاب و وارش شال عروسیه
آفتاب و باران نشانة عروسی شغال است.
کنایه از روبهصفتی و فرصتطلبی است.
اگر داروک بخونده گنه وارش انه
اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند میگویند باران میآید.
اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
اینطور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
دابو: نام روستایی است در آمل.
اما بامشی خامی که گَل بخره
ما گربهای میخواهیم که موش بگیرد یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.
اش رِ ورْفِ روز کشِننّه
خرس را روز برفی میکشند، شکار میکنند.
انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.
اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
اگر این کار انجام نشد برای تو گرگ زنده میآورم.
این مثل در امور محال و غیرممکن گفتهمی شود.
اشِ باتنه تِره خاننه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه
خرس را گفتند: تو را میخواهند چوپان کنند گریه کرد نکند دروغ باشد.
خبری دور از انتظار شنیدن.
او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه
کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
اشِ کشمبه، پلنگ دار دمبه
خرس را میکُشم پلنگ را میتارانم به درخت.
شاخوشانه کشیدن تو خالی.
آدم دل خش بوئه خنه کلی پشت بوئه
دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ دانی باشد
اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است
آدم بی مارو خاخر تونّه دَوّه بی همسایه نتونده
انسان بدون خواهر و مادر می تواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است
آدم خارِه شه محلة سر شال بوشه تا مردم محلة سر شیر
آدمی در محلة خودش شغال باشد بهتر است تا در محلة دیگران شیر باشد.
این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی میبخشد.
آسمون ونه لا هسّه زمین ونه زیر انداز
آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیر انداز
آشنا ور گیر ، غریب موس ده
کسی که به آشنایانش توجه کمی دارد و با غریبه ها دمخور است
آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد
اسب هدائه خر بئیته خشالی پر بئیته
اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می پرید
کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازایش چیز بی ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!
انّه مر بخرده تا افی بیّه
آنقدر مار خورد تا افعی شد
شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد
آخر ماسّه بشنّیه
آخر ماست را ریخت
سر آخر نتوانست کارش را تمام کند
اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالوج اتّی ره
یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران
اسب پیغوم پِ جو نخرنه
با پیام فرستادن برای اسب اسب جو نمی خورد
اتّا پیلکا ماس چنّه راغون دارنه
یک کاسه ماست چقدر روغن دارد
آش که جا دکرد بوئه همه ور انگوس زنّنه
آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند
اگر دختری خود را بزک کند همه چشمها را به دنبال خود دارد
امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک باد بده
بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگتر از خودش آواز خواندن یاد بدهد
او به امام ندنه تش به یزید
آب به امام نمدهد ونیز آتش به یزید هم نمیدهد
او که از سر بگذره چه یک وجه چه صد وجه.
آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.
اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است
آش لوه سر مزه دارنه زن نومزه سر
خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد
آفتاب و وارش شال عروسیه
آفتاب و باران نشانة عروسی شغال است.
کنایه از روبهصفتی و فرصتطلبی است.
اگر داروک بخونده گنه وارش انه
اگر قورباغه سبز روی درخت بخواند میگویند باران میآید.
اتی که تسر دکته، دابوی شالِ سر نکِته
اینطور که برای تو افتاد( شانس آمد) برای شغالِ دابو نیفتاد.
دابو: نام روستایی است در آمل.
اما بامشی خامی که گَل بخره
ما گربهای میخواهیم که موش بگیرد یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.
اش رِ ورْفِ روز کشِننّه
خرس را روز برفی میکشند، شکار میکنند.
انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.
اگر اینکار بیّه، من تسّه، زنّه ورگ، ایارمه
اگر این کار انجام نشد برای تو گرگ زنده میآورم.
این مثل در امور محال و غیرممکن گفتهمی شود.
اشِ باتنه تِره خاننه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه
خرس را گفتند: تو را میخواهند چوپان کنند گریه کرد نکند دروغ باشد.
خبری دور از انتظار شنیدن.
او جا وَل وِل داینه / پیرجایی شه خِل داینه
کبوتر با کبوتر، باز با باز / کند همجنس با همجنس پرواز
اشِ کشمبه، پلنگ دار دمبه
خرس را میکُشم پلنگ را میتارانم به درخت.
شاخوشانه کشیدن تو خالی.