توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : همسران درباره قهر و آشتی بدانند که...
Sara12
08-29-2010, 01:23 AM
همسران درباره قهر و آشتی بدانند که...
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/8649.jpg
گروهی از خانمها و آقایان به اشتباه تصور میکنند که نبایستی به مشکلهای جاری، زیاد اهمیت داد چراکه مشکلها، خود بهمرور زمان حلمیشوند
زنان و مردان در مورد اهمیت ندادن به رفع مشکلها بدانند که:
گروهی از خانمها و آقایان به اشتباه تصور میکنند که نبایستی به مشکلهای جاری، زیاد اهمیت داد چراکه مشکلها، خود بهمرور زمان حلمیشوند. بنابراین، این گروه سعی میکنند مشکلهای اساسی و اصلی را نادیده بگیرند یا روی آنها سرپوش بگذارند و یا آنها را خوب جلوه دهند. اگر زن یا مرد، یکی یا هر دو، برای حل مشکلهای زندگی، با دیگری همکاری نکنند، بهمحض اینکه یکی سرصحبت را برای بازگویی مسأله و مشکل زندگی بازکند و آن دیگری نپذیرد و به آن توجه نکند یا از بحث و گفتوشنود فرارکند، بهزودی درهای ارتباط سازنده و مؤثر به روی آنان، بسته خواهد شد. به این معنی که این گروه از زوجها، ابتدا از نظر احساسی و عاطفی و سپس از نظر جنسی، حمایتی و... از هم دور میشوند و در مرحلهی بعدی «دیر یا زود» زندگیشان در آستانهی جدایی کامل قرار خواهد گرفت چراکه اگر موضوعهای اساسی و ناراحتکننده حلوفصل نشوند، بهمرور زمان، مسائل، پیچیدهتر شده و ناراحتیهای ناشی از آنها، بیشتر خواهند شد.
به جای خوشبینی نابهجا و به تعویقانداختن راهحلها به این امید که اوضاع بهتر خواهد شد و نبایستی نگران بود، میبایست با مشکلهای اساسی روبهرو شد و آنها را حل کرد و به آنها توجه کرد چراکه اگر مشکلها بهصورت برنده- برنده حلوفصل نشوند، زندگی مشترک در بلندمدت، ابتدا برای یکی و در نهایت برای هر دو، بسیار آسیبپذیر، دردناک و غیرقابل تحمل، خواهد شد.
باید توجه داشت حل مشکلها در زمان و مکان مناسب، صورتگیرد. توجه شود که اول از حل مشکلهای کوچکتر شروع شود و بعد به سراغ مشکلهای بزرگتر رفت. در حل مشکلها بهویژه مشکلهای اساسی و بزرگ بهطور حتم باید از نظر و راهنمایی مشاوران و کارشناسان استفاده کرد تا به نتیجههای درست و مثبت دستیافت.
توجه داشته باشید که فرار مداوم از روبهروشدن با مشکلها و دنبال راهحل نبودن، فرد را دچار رنج و عذاب دائمی میکند.
نکته مهم:ارزش من به این بستگی ندارد که دیگران چهقدر مرا تأیید میکنند، مهم این است که خودم را همانطور که هستم، دوست داشته باشم.
Sara12
08-29-2010, 01:23 AM
خانمها و آقایان در مورد قهر و آشتی بدانند که:
عصبانیت و خشم، یک احساس طبیعی است. انکار یا ابرازنکردن احساسها برای تندرستی، زیانآور است ولی احساس خشم و عصبانیت خود را با ملایمت و در عین حال با قاطعیت بیان کردن، باعث میشود فرد، کمتر دچار آسیبهای روانی شود.
آیا قهرکردن و حرفنزدن، شیوهی مؤثر و واکنش نتیجهبخشی برای تنبیه دیگران است؟
قهرکردن، محل نگذاشتن و ترشرویی با دیگران، درواقع نوعی فرارکردن است و میتواند نشانهی ترس، ناپختگی و ضعف شخصیتی باشد. در موقع بروز مشکلهای ارتباطی، باید بهدنبال راهحل بود نه اینکه صورت مسأله را پاک کرد چراکه وقتی از کسی که او را دوست دارید، میرنجید، از او دوری میکنید و یا به او بیمحلی میکنید، آیا به حل مشکلتان کمک میکنید یا فقط به ارتباطتان، بیشتر آسیب میرسانید؟
هر وقت مشکلی با اعضای خانواده، پدر، مادر، همسر، فرزندان، دوستان، فامیل، شریکان و همکاران پیشمیآید، بهجای قهرکردن، قطع ارتباط، لجبازی، کینهجویی و... میبایست با مشکل روبهرو شد و دربارهی موضوع بهطور روشن، قاطع، بدون کلیگویی و اغراق و در عینحال با ملایمت و بدون عصبانیت، صحبت کرد تا موضوع، حل شود.
Sara12
08-29-2010, 01:24 AM
بهجای قهرکردن و حرفنزدن، میتوان به روش زیر عمل کرد:
- مسأله یا مشکل پیشآمده را بهروشنی بیان کنید.
- احساستان را دربارهی رفتار بدی که با شما شده است، بهوضوح، با ملایمت و بدون دلخوری توضیح دهید.
- دوست دارید با شما چگونه رفتار شود؟ آن را بیان کنید و بخواهید.
- اگر رفتار و برخورد با شما، مطابق میلتان باشد، چه نتیجههایی در روابطتان حاصل میشود؟ آن را توضیح دهید.
چرا زوجین بهجای سرکوب عصبانیت و خشم، بهتر است آنها را بروز دهند؟
خشم و عصبانیت، یک احساس طبیعی است. عصبانیت جزو مکانیزمهای متعادلساز روان آدمی میباشد و مانند سوپاپ اطمینان دیگ بخار است که مانع انفجار آن میگردد. اگر خشم و عصبانیت، ابراز نشده و انباشته شود، زمینهساز کینه، نفرت، دشمنی و انواع بیماریهای روانی و جسمانی میشود. بنابراین، عصبانیت خود را نبایستی سرکوب کنید و باید خشم خود را بیرون بریزید، اما چگونه؟
گروهی از زنان و مردان وقتی عصبانی یا خشمگین میشوند، با صدای بلند فریاد میکشند، پایشان را به زمین میکوبند، ناسزا گفته و حرفهای نامناسب میزنند، دیگران را وحشتزده میکنند و... از کوره دررفتن و خود را کنترل نکردن، علاوه بر ایجاد ناراحتی، نگرانی، وحشت و... برای دیگران، خودِ فرد خشمگین را نیز ناخواسته دچار آسیبهای روانی فراوان میکند. باید توجه داشت که بروز عصبانیت و خشمهای کنترلنشده، هرچند بهطور موقت به احساس آرامش و رضایت فرد کمک کند ولی تکرار آن در طولانیمدت، به تخریب اعصاب و روان فرد عصبی، منجر میشود.
در موقع خشم و عصبانیت، لازم نیست آن را سرکوب یا انکار کرد بلکه خود را کنترل کنید، خواستهی خود را صریح، قاطع و با ملایمت بیان کنید چراکه وقتی بتوانید بهطور مستقیم، حرفتان را روشن و قاطع ولی با ملایمت بزنید، از طرف مقابل، پاسخ بهتری میگیرید و همچنین به سلامتی خود نیز کمتر آسیب میرسانید.
خشونت و پرخاشگری، زود از کوره دررفتن و استفاده از واژههای نامناسب، به تحریک بیشتر طرف مقابلتان میانجامد، موازنهی طبیعی اقتدارتان بههم میخورد، اقتدارتان کاهش مییابد و شخصیت شما در نظر دیگران، تضعیف میشود.
باید بدانیم اگر کسی با کسب مهارت و تمرین، بتواند خود را کنترل کرده و بهصورت درست، احساسهای خشم و عصبانیت خود را بروز دهد، از ضرر و زیانهای پرخاشگریِ ناشی از خشمها و عصبانیتها در ایجاد نفاق بین خود، دوستان و فامیل جلوگیری کرده و از جداییِ احساسی و عاطفی با همسر و فرزندان و... در امان خواهد ماند.
Sara12
08-29-2010, 01:25 AM
نقشپذیری افراد جامعه از الگوها و ارزشهای جامعهی خویش
الگوها و ارزشهای حاکم بر جامعه، در پیشرفت و پویایی یا در ایستایی و عقبماندگی آن جامعه، نقش اساسی بازی میکنند. در سفر زندگی، هرکس تحتتأثیر عاملهای گوناگون و ازجمله معیارها، ارزشها و الگوهای جامعهی خویش قرارمیگیرد. بنابراین، اگر الگوهای جامعه، غیرپویا و عقبمانده باشد، افراد جامعه در مسیر اشتباه قرارمیگیرند و هرگز به هدفهای ارزشمند و والا نمیرسند.
هر فردی تحتتأثیر دیدهها، شنیدهها، ارزشها و معیارهای جامعهی خویش قرار دارد که بخش بزرگی از این الگوها و ارزشها، اطلاعات نادرست و غیرمفید و حتی مضرند. اطلاعات نادرست در افراد، باورهای اشتباه، اندیشههای منفی، احساسهای غیرمفید و عملکردهای ناموفق را درپی دارند. به این علت است که بسیاری از افراد در زندگی روزمره، احساس تشویش، نگرانی، غم، افسردگی، گناه، دردهای مزمن و عدم موفقیت میکنند. درواقع، الگوها و ارزشهای منفی و اشتباه موجود در جامعه، بهطور تقریبی همهی افراد حتی تیزهوشان، اندیشمندان و پیشروان را هم دچار سرگردانی و آسیب فراوان میکند و به گسترش ذهنهای بیمار، تداوم میبخشد.
وقتی بینشها و باورهایمان، منفی و اشتباه باشند، چون براساس باورهایمان زندگی میکنیم، در زندگی همیشه با مشکلهای گوناگون روانی مواجه خواهیم بود، ازجمله تشویش و اضطراب شدید، ترسهای بیاساس، دلسردی و ناامیدیهای فراوان، ناسازگاری، خود و دیگران را بیدلیل مقصر دانستن، اسیر بایدها و نبایدها شدن، کینهجوییها، نبخشیدن خود و دیگران، سختگیری زیاد به خود و دیگران، غمگین بودن و... در حالیکه وقتی باورهایمان مثبت و سازنده باشند، میتوانیم زندگی بسیار شاد، آرام و راحتی داشته باشیم. با مشکلهای، راحتتر برخورد میکنیم، مانعها را بهآسانی برطرف میسازیم، زندگی را برای خود و دیگران، آسان میگیریم، به خود و دیگران، آرامش میبخشیم و... میگویند بسیاری از انسانها در حدود 80سال زندگی میکنند ولی بیش از 8000سال با اندیشههای منفی خود در غم و غصه، نگرانی، اضطراب و تشویش بهسر میبرند!
Sara12
08-29-2010, 01:25 AM
چرا زوجین نبایستی همدیگر را کنترل یا تهدید کنند؟
زن و شوهری که سعی میکند با تهدید و زور، دیگری را وادار به اطاعت کند و باکنترل او، ریاست نماید، حداکثر نتیجهای که دریافت میکند، اطاعت یا احترام ظاهری است ولی طرف زورگو دیر یا زود احساس بیزاری و تنفر را در دل همسر، نسبت به خود ایجاد مینماید. چراکه عشق و محبت را نمیتوان با زور یا ترساندن هیچکس دوست ندارد به او بگویند که چه کاری بکند و یا چه کاری نکند. درنتیجه در طولانیمدت هریک از زوجین، رضایت و خوشحالی خود را از زندگی مشترک، از دست خواهند داد چراکه کنترلشوندهها، بیشتر مواقع، نگران بوده و احساس عدم امنیت میکنند. کنترلکنندهها هم چون نمیتوانند آن طوریکه دلشان میخواهد، روی همسرشان اثر گذاشته و بر او تسلط پیدا کنند، احساس عدم رضایت دارند.
بسیاری از مردان و گروهی از زنان، کنترل همسر خود را حق طبیعیشان میدانند و گروهی دیگر تصور میکنند که هرگز همسر خود را کنترل نمیکنند ولی در عمل، از دستور دادن لذت میبرند. همیشه همسر خود را نصیحت و راهنمایی میکنند که اینکار را انجام بده و یا آنکار را انجام نده! در صورت عدم توجه به دستورها، اخم میکنند، عصبانی و خشمگین میشوند، تهدید کرده و بهصورتهای مختلف از خود واکنشهای منفی نشان میدهند، کینهجویی میکنند، انتقام میگیرند و...
کسی که تحت تسلط و کنترل شما قرارگیرد، احساس رنجش کرده و دیر یا زود علیه شما طغیان و شورش خواهد کرد و زندگی را به کام شما تلخ و ناگوار خواهدساخت. اگر فردی به هر دلیلی، رنجشها و نارضایتیهای خود را پنهان کرده و بیان هم نکند، در بروز احساسها و عواطف خود دچار مشکل خواهد شد. بهعلاوه در طولانیمدت، انباشته شدن نارضایتیها و رنجشها باعث میشود که محبتها، علاقهها و دوستیها به دشمنیها و تنفر تبدیل شوند.
باید بدانیم که زندگی مشترک، زمانی اصولی، موفق و قابل دوام است که زوجین هر دو برنده- برنده باشند نه اینکه یکی برنده باشد و دیگری بازنده. افراد ناآگاه و ضعیف و افرادی که در کودکی تحتفشار و پرخاشگری پدر و مادر قرارداشتهاند، در روابط بین خود و همسر، با فرزندان، دوستان، فامیل و حتی در روابط اجتماعی از تهدید و ترساندن، بیشتر استفاده میکنند و آنرا بازوی قدرت خود تصور میکنند. باید توجه کرد که تهدید، زورگویی و تسلط بر دیگری، محبت، وفاداری، عشق و ارتباط سالم و مؤثر بین همسران را بهوجود نمیآورد چراکه تسلط بر دیگری، باعث رنجش و ناراحتی شده، عشق، مهربانی، وفاداریِ عاطفی و احساس واقعی بین همسران را از بین میبرد و نتیجههای ناگواری بهوجود میآورد که طردشدن، منزوی گشتن، فاصله گرفتن، متنفر گشتن و... از آن جمله است. زوجهایی که تحت این شرایط نامطلوب به زندگی مشترک ادامه دهند، همیشه تحت فشار بوده و شرایط سخت را تحمل کرده و به آن عادت میکنند و هرگز از زندگی زناشوییشان رضایت عمیق ندارند.
به جای تحکم، تهدید، تسلط، کنترل و اعمال زور و فشار، سعی کنید همکاری و تشریکمساعی همسرتان را جلب کنید. بهجای دستور، از او خواهش کنید. نظر و خواستهی خود را روشن و قاطع ولی با ملایمت بیان کنید. در صورتی که خواهش شما را انجام نداد، بگویید که چه احساسی پیدا میکنید. درواقع بهجای تهدید، زور و کنترل، با هم مشارکت و همکاری کنید تا زندگی زناشوییِ شاد و آرامی داشته باشید.
Sara12
08-29-2010, 01:26 AM
* باور داشته باشید که هر کسی حق دارد با میل و سلیقهی خود زندگی کند، همانطوری که شما هم چنین حقی دارید.
* باور کنیم که هیچکدام از ما حق نداریم برای دیگری تعیین تکلیف کنیم که چهطور واکنش نشان دهد و چگونه عمل نماید. در صورت برآورده نشدن نیازهایمان، خواسته و نیازهای خود را بهروشنی و آرامی بیان کنیم تا همسرمان هم متوجه درخواست ما شود و بتواند در رفع آن اقدام نماید.
* بپذیریم که بهجای تهدید، تحکم و دستور، از همسرمان خواهش کنیم و نظرش را جلب کنیم نه اطاعت محض او را. بهترین کار این است که نیازها و خواستههای خود را به بهترین صورت مطرح کنیم تا با عشق و محبت، نسبت به رفع آن از طرف همسر، مورد عمل قرارگیرد.
* توجه داشته باشیم که در شرایط اضطراری میبایست با مدیریت قوی، موقعیتها را کنترل کرد و از متخصصان امر کمک گرفت و با آنان به مشورت پرداخت تا شرایط نامناسب را با کمترین هزینه و مشکل پشتسر گذاشت ولی در شرایط عادی، برابری و احترام متقابل، بهتر نتیجه میدهد تا شدت عمل و کنترل دیگری!
* اگر کسی به خود یا دیگران آسیب برساند، میبایست با عقل، منطق و مشورت با متخصصان امر، جلوی کارهایش را گرفت نه با زور، پرخاشگری و اجبار.
* بهطور کلی به این باور پایبند باشیم که: «خودت زندگی کن و بگذار دیگران هم زندگی کنند.»
* باید پذیرفت که تهدید، تسلط و ترساندن در طولانیمدت، کارساز نیست و سرانجام، شکست در انتظارتان خواهد بود. بنابراین، رعایت احترام همدیگر، گفتوگو، تفاهم، توافق، مصالحه و مهربانی را جایگزین نامهربانیها و تهدیدها کردن، شادابی و سلامتیِ زندگی مشترک شما را تضمین خواهد کرد چراکه اگر همسرتان یا دیگران، زورگویی و تسلط شما را بپذیرند، بهطور معمول از رفتار زورگویانهی شما میرنجند و عدم رضایت باطنی خود را نشان داده و دیر یا زود درصدد تلافی و انتقام خواهند بود.
تهیه شده توسط مجله شادکامی و موفقیت
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.