PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روانشناسی اسلامی ودینی



R A H A
02-17-2012, 07:43 PM
حضرت محمد(ص):در طلب دنیا معتدل باشید و حرص نزنید ، زیرا به هر كس هر چه قسمت اوست می رسد.


امام حسن (ع):انسان تا وعده نداده ، آزاد است . اما وقتی وعده میدهد زیر بار مسؤولیت میرود ،و تا به وعدهاش عمل نكند رها نخواهد شد .

پیشگیری از افسردگی با نماز صبح

افسردگى (depression) حالتى احساسى است كه مشخصه‏اش اندوه، بى‏احساسى (apathy) ، بدبينى (pessimism) و احساس تنهايى است. اين بيمارى كه امروزه از شيوع بالايى در ميان مراجعه كنندگان به كلينيك‏هاى روانپزشكى برخوردار است، داراى تظاهرات متنوع و زيادى بوده كه از مهمترين آنها مى‏توان به اختلالات خواب اشاره نمود. تحقيقات نشان مى‏دهد 75 درصد از بيماران افسرده مشكلى در خواب (چه به صورت بى خوابى و چه پرخوابى) دارند و همچنين علايم اين بيماران در هنگام صبح تشديد مى‏شود. نكته جالب و قابل توجه و مورد بحث ما اين است كه در اين بيماران چگالى (rem حركت‏ سريع چشم) در نيمه اول خواب و همچنين كل زمان rem افزايش يافته و فاصله ميان به خواب رفتن تا شروع اولين دوره rem يعنى ( latency - rem) كم شده و مرحله 4 خواب نيز كاهش مى‏يابد. (1)
پس به عبارت ساده‏تر مى‏توان گفت، افراد افسرده زمان بيشترى را در مرحله خواب rem به سر مى‏برند. يعنى به ميزان بيشترى نسبت ‏به سايرين خواب مى‏بينند.


يك روش درمانى جديد براى بيماران افسرده، بيدار نگه داشتن آن‏ها براى كاهش ميزان rem است، كه بهترين شكل آن نماز صبح است. (2) زمان نماز صبح كه مورد تاكيد قرآن و همچنين بسيارى از روايات بوده، سبب كاهش قابل توجه ميزان خواب rem در اشخاص مى‏شود. زيرا شخص نمازگزار كه خود را ملزم به اقامه نماز صبح مى‏داند و بايد صبحگاه بيدار شود، پس در حقيقت جلوى ورود به مرحله قابل توجهى از rem را مى‏گيرد. از اين جهت ‏بيدارى صبحگاهى براى نماز خود به تنهايى مى‏تواند يك عامل مهم بدون عارضه در پيشگيرى از افسردگى مطرح باشد كه بر تمام روش*هاى درمانى دارويى و غير دارويى ارجح است، چرا كه پيشگيرى بر درمان مقدم است .
حال ببينيم، اين موضوع چه ارتباطى با نماز صبح دارد، يعنى نماز صبح چه اثر درمانى مى‏تواند در اين بيماران داشته باشد؟

به طور متوسط 20 - 15 دقيقه طول مى‏كشد تا يك فرد معمولى به خواب رود. پس در عرض 45 دقيقه وارد مراحل 3 و 4 خواب شده كه اين مراحل عميقترين مراحل خواب‏اند. يعنى بيشترين تحريك براى بيدار كردن فرد در اين مراحل لازم است. حدود 45 دقيقه پس از مرحله ‏4 است كه نخستين دوره حركات سريع چشم (rem) فرا مى‏رسد. هر چه از شب مى‏گذرد، دوره‏هاى rem طولانى‏تر و مراحل 3 و 4 كوتاه‏تر مى‏شود. بنابراين در اواخر شب، خواب شخص سبك‏تر شده و رؤياى بيشترى مى‏بيند (يعنى خواب rem اش بيشتر مى‏شود). پس قسمت اعظم خواب rem در ساعات نزديك صبح به وقوع مى‏پيوندد. و از طرفى ديديم كه يكى از مشكلات مهم بيماران افسرده، افزايش يافتن طول خواب rem و خواب ديدن زياد است. از اين جهت ‏يك مبناى مهم در توليد داروهاى ضد افسردگى ايجاد داروهايى است كه كاهش دهنده مرحله rem خواب باشند (از جمله داروهاى ضد افسردگى سه حلقه‏اى) .

لازم به ذكر است آثار روحى و روانى ايمان به خدا و اقامه نماز بسيار زياد است و نكات علمى بسيار شگرفى در اسرار سحر كه مورد تاكيد فراوان اسلام نيز بوده، نهفته است كه انسان با دانستن آنها از تمام وجود زمزمه مى‏كند؛

"اقم الصلوة لدلوك الشمس الى غسق اليل قرءان الفجر ان قرءان الفجر كان مشهودا (3) ؛ نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپا دار و (نيز) نماز صبح را، زيرا نماز صبح همواره (مقرون با) حضور (فرشتگان) است .

R A H A
02-17-2012, 07:44 PM
رموز موفقيت از زبان خداوند

بسيار پيـش آمـده كـه در سـايـتــها و و مجلات گوناگون به مطالبي باعنوان "روشـهاي موفقيت"، "رموز كاميابي"و غيره برخـورد نـمـوده بـاشيـد. همـه اين نوشتارها عموما داراي نـواقـص و نقاط ضعفي مي باشد كه انسـان را آنچنان كه بايد و شـايـد به سـر منـزل مقصود نمي رسانند.


در كتاب آسماني قرآن 12 آيه بسيـار معجزه آسا وجود دارد كه شايد كمتـر كسي تا به حـال بـه آن تـوجه نـموده باشد. سخناني به نهايت جالب و هدايت گر كه هر فردي را بـطور يقين در زندگي موفق نموده و به بالاترين درجات سوق مي دهد. به نظر من اسـرار كاميابي در تمامي مراحل و جنبه هاي زندگي در اين 12 آيه ارزشمند نهفته است.

هنگام نگارش اين مقاله تصميم گرفتم كلمات مهم اين آيات را بصورت مورب (ايتاليك) از ديگر كلمات متمايز كنم ولي ديدم كه تـك بـه تـك كـلمـات آنـقدر زيـبا و لطيف هستند كه نمي توان برخي از آنها را از برخي ديگر تميز داد.

بـراي رسـيـدن بـه مـوفـقـيت كـافي است اين آيات را با قلبي روشن به ذهن سپرده و با تفكر آنها را سرلوحه همه اعمال و رفتار خود نماييد.

به خداوند فرصت دهيد، خواهيد ديد كه زندگي شما دچار تحول شگرفي خواهد شد.

و اكنون آيات...

آيات 19 تا 30 سوره مباركه الرعد:

بنام خداوند بخشنده مهربان

آيا مسلماني كه به يقين ميداند كـه اين قرآن به حق از جانب خدا بـر تو نازل شده است ***[ و از آن كـسب عـلـم و حـكـمت و سعادت مي كـند] مقامش نزد حق با كافر نا بيناي جاهل يكسان است؟

و تنها عاقلان متذكر اين حقيقتند تنـها عاقلانند كه هم به عهد خدا وفا ميكنند و هم پيمان حق را نمي شكنند

و هم آنچه را خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي پدر و مـادر و مـحـبـت اهـل ايـمـان و حـفـظ عـهـد و پـيـمـان بـا خـدا و خـلق و راسـتـگويـي و غـيـبت نكردن و مسخره نكردن و چـشم نداشتن به مال و ناموس ديگران] اطاعت ميكنند

و از خدا مي تـرسـند و از سختي هنگام حساب مي انديشند و هم در طلب رضاي خدا راه صبر پيش ميگيرند و نماز بپا ميدارند

و از آنچه نصيبشان كرديم به فـقـرا پـنهان و آشكارا انفاق مي كنند و در عوض بديهاي مردم نيكي ميكنند

اينان هستندكه عاقبت منزلگاه نيكو يافتند كه آن منزل بهشتهاي عدن است كه در آن بهشت خود و همه پـدران و زنـان و فـرزنـدان شـايـسـته خويش داخل ميشوند

درحالي كه فرشتگان بر [تهيت] آنها از هـر در وارد ميگردند و [مـيگويند] سلام بر شما كه [در طاعت و عبادت خدا و رنج و آلام عالم] صبر پيشه كرديد تا عاقبت منزلگاه نيكو يافتيد

و آنانكه پس از پيمان بستن [ با خدا و رسول] عـهد خـدا شـكسـتـنـد و هم آنچه خدا به پيوند آن امر كرده [مانند صله رحم و دوستي علي (ع) و مؤمنان و اولياء خدا ] پاك بريدند

و در روي زمين فساد و فـتـنه بـرانـگيـختـنـد ايـنان را لعن خدا و منزلگاه عذاب دوزخ نصيب است

خدا هر كه را خواهد فراخ روزي و هر كه را خـواهـد تنگ روزي گردانـد و[ اين مردم كافر] به زندگي و متاع دنيا دلشادند در صورتيكه دنيا در قبال آخرت متاع ناقابلي بيش نيست

كافران ميگويند چرا آيات و حجت قاطعي از خدا بر [ اثبات نـبوت] او نازل نشد [ اي رسول ما ] تو به آنها بگو كه [ حـجت قـاطـعـي مـانـند قرآن و معجزات ديگر آمد اكنون ]

خـدا هر كه را خواهد گـمـراه و هـر كـه را بـه درگـاه او تـضرع و انابه كند هدايت ميكند. [ چه اشخاصي بدرگاه خدا تضرع و انابه ميـكـنـند؟ ] آنها كـه بـه خدا ايمان آورده دلهاشان بياد خدا آرام مي گـيـرد [مـردم] آگـاه باشيد كه تنها ياد خدا آرام بخش دلها است

آنها كه به خدا ايمان آورده به كارهاي نيكو پرداختند خوشا بر احوال آنها و مقام نيكوي آنها

[ اي محمد (ص) ] ما تو را به رسالت ميان خلقي فرستاديم كه پيش از اين هم پيغمبران و امتهاي ديگر بجايشان بوده و درگذشتند[امر تازه اي نيست كه ترا به رسالت فرستاديم ] تا بر امـت آنـچه [ از معارف الهـي] از ما به وحي بر تو رسد تلاوت كني و به مـردمـي كـه بـه خداي مهربان كافر ميشوند بگو او خداي من است و جز آن خدايي نيست و من بر او توكل كرده ام و روي اميدم بسوي اوست.

راست گفت خداوند بلند مرتبه بزرگوار

اين آيات را 10 باره و 100 باره بخوانيد، به آنها عمل كنيد، به تك تك كـلمـات بينديشيد و در زندگي موفق شويد! معجزه اين آيات اين است كه با هر بار خواندن آنها چيز جديدي از رموز موفقيت در ذهن شما منقوش خواهد شد.

واقعا زيبا است!

R A H A
02-17-2012, 07:45 PM
روزه فكري

کلید موفقیت در این راه، آن است که ۷ روز پیاپی کاملاً مثبت باشیم و نگذاریم حتی در یک فکر و بیان منفی وا بمانیم. بی*درنگ آن را رها کنید. اگر این کار را بکنید و برای مثال سومین روز با هجوم افکار منفی مواجه شوید (باید از اول شروع کنید) جالب اینجاست که پس از پشت*سر گذراندن ۴ یا ۵ روز موفقیت*آمیز رویدادی بسیار منفی رخ خواهد داد.

ماه رمضان بهترین فرصت برای دور کردن افکار منفی از خود.
ما بخشی از تربیت خود را از خانواده و بخشی دیگر را از مدرسه و اجتماع کسب می*کنیم و در طول زندگی آگاهی*ها و مهارت*های گوناگونی به دست می*آوریم.
اما بخش مهمی از تربیت هر کس نیز مرهون خودآموزی اوست، یعنی هر کس خودش آنها را در وجود خویش پرورش می*دهد؛ مانند اراده، پشتکار، خودباوری، مردم*داری و بسیاری فضیلت*های دیگر که هر یک سرمایه مهمی برای زندگی کردن در جامعه است.
تمام این صفات وقتی در وجود ما پرورش می*یابد که افکار منفی را از خود دور کنیم و بدانیم در زندگی امروزی که سرعت و اعتماد*به*نفس حرف اول را می*زند چگونه پیش برویم تا پیروز باشیم.
در طول سالیان دراز در تعلیم و تربیت یک دانش*آموز یا دانشجو، آگاهی*های بی*شماری به او عرضه می*شود. ولی در مورد فن و اصول تفکر تقریباً هیچ*کاری انجام نمی*شود. در صورتی که اگر یاد بگیریم چگونه فکر کنیم و چگونه مسیر زندگی خود را در جریان مسیری قرار دهیم که انسانهای موفق و پیروز قدم گذاشته*اند و به شیوه آنان فکر کنیم آنگاه چیز*هایی را می*بینیم که سالیان سال، پیش*رویمان بوده اما قبلاً آنها را نمی*دیدیم.
تفکر، در تک تک افراد به*طور کاملاً انفرادی تحول می*یابد. عادت*ها، تجربه*ها و حتی احساس*ها بر این فرآیند تأثیر می*گذارند. همچنین می*توان از رهیافت*های غلط، مانع*های ذهنی و مقطعی افراد، یا به*عبارت ساده از کمبود تخیل و خلاقیت نام برد. گاهی اعتماد*به*نفس زیاد، یا برعکس عدم*اعتماد*به*نفس هم می*تواند اثر تخریبی داشته باشد.
افکار منفی یکی از بزرگترین موانع ذهنی برای تفکر سازنده است. این نوع افکار بسیار غلیظ هستند و مقدار بسیار کمی از آن برای آلوده کردن زندگی کافی است. همچنان که چند قطره سم، برای مرگ و نیستی کفایت می*کند.
به نظر می*رسد برخی مردم جامعه منفی*گرا هستند. اما چرا؟ بنابرنظر کارشناسان علت عمده آن ترس است. آنان به اندازه*ای به در بسته خورده و تجربیات دردناک را از سر گذرانده*اند که دیگر نمی*خواهند برانگیخته شوند و از برانگیخته شدن می*هراسند. آنها نه از روی ایمان، بلکه از روی ترس عمل می*کنند و در این زمان است که زندگی*شان از هم می*پاشد. آنها همواره بر بدترین رویداد ممکن تمرکز می*کنند و انتظار پیشامد آن را می*کشند.
بنابراین حتی از دست زدن به کارهایی که ممکن است در آن موفق نشوند یا نتوانند آن را آن*گونه که می*خواهند پیش ببرند سرباز می*زنند. پیشنهاد دیگر این است که سعی کنید آرمان*گرا باشید. زیراآرمان*گرا بودن به این معناست که بهترین پیشامد ممکن را انتظار می*کشید و زندگی*تان را بر آن روال می*گذرانید.
انسان*های موفق آرمان*گرا بوده*اند.آنها تصمیم گرفتند به دنبال هدفی بروند که فراتر از آنچه بود، که مردم، واقع*گرایانه می*پنداشتند. آنان درواقع برداشت ما را از (واقعیت) و آنچه ممکن و شدنی است گسترش دادند.
کریستف کلمب آرمان*گرا بود. ادیسون با آزمایش*های بی*اندازه، واقعیتی را که وجود نداشت یافت و آن را گسترش داد.
بهترین راه برای برآورده نکردن رویاها و تبدیل کردن آنها به کابوس این است که هیچ*گاه نخستین گام را برندارید و بگذارید کابوس و ترس*هایتان، جرأت و جسارت و توانایی روبه*جلو حرکت کردن را رفته رفته در شما از بین ببرند. مردم یاد گرفته*اند منفی*گرا باشند، زیرا مغز همواره می*کوشد از درد بپرهیزد و به دنبال لذت برود.
پس از تلاش و کوشش فراوان و ناکامی*های پیاپی و پیش نرفتن کارها، فرد به این نتیجه می*رسد که به دنبال هیجان و شگفتی رفتن با درد و رنج همراه است. پس بهتر است هیچ تلاشی نکند و در همانجا که هست بماند، زیرا دست*کم می*داند با وضع کنونی چگونه سر کند. به*این**ترتیب مردمی که توانایی*های فوق*العاده*ای دارند، زندگی عادی و متوسطی را در پیش می*گیرند.
سعی کنید شما جزو این افراد نباشید. چیزهای منفی همیشه وجود دارند باید در برابر آنها بایستیم تا از عضله*های ذهنی و نیروی اراده خود برای تعیین شکل زندگی*مان استفاده کنیم. گذشته، گذشته است، دریچه ذهنتان را برروی آن ببندید تا شاهد باشید که چگونه دروازه آینده*ای درخشان به روی شما گشوده می*شود.
شکست، درماندگی، ناخوشی، دلواپسی و ترس*های گذشته، هیچ جایگاهی در میان عوامل تعیین کننده زندگی شما ندارد، در را محکم به*روی آنها ببندید تا در تسلط بر خویشتن که می*تواند گرانبهاترین دارایی عمرتان باشد کامیاب شوید. اما چگونه؟
بر ویژگی*های عالی زندگی خود تمرکز کنید. تصمیم بگیرید به جای کاستی*های زندگی خود بر برترهای آن تمرکز کنید و این کار را به عادت تبدیل کنید. به بیان بهتر تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر نداشته*ها، عادت تمرکز بر داشته*هایتان را در خود پرورش دهید، مجموعه چنین عادت*هایی ساختار منش و شخصیت شما را تشکیل می*دهند و تعیین می*کنند که شما چطور آدمی خواهید شد و زندگی*تان را چگونه سپری خواهید کرد.
ما باید یاد بگیریم که چگونه به شکلی آگاهانه برخی عادت*ها را در خودمان پرورش دهیم وگرنه مانند بیشتر مردم جامعه، زندگی*مان را به گونه*ای خودکار سپری خواهیم کرد.
راه پرورش این عادت، گرفتن «روزه فکری» است. سعی کنید ۷ روز را بدون افکار منفی سپری کنید. نگویید «من می*توانم این کار را بکنم یا من این کار را خواهم کرد» بلکه پیش از شروع، اندکی در این*باره بیندیشید و بگویید «آیا می*توانم این کار را بکنم؟ پس حالا که می*توانم، حتماً این کار را خواهم کرد.» برای رسیدن به هدف خود هر چه در توان دارید کوشش کنید.
تا زمانی که به راستی نخواهید ۷ روز پیاپی و در هر شرایطی روزه فکری بگیرید به این کار دست نزنید. این بدان معنا نیست که حتی یک فکر منفی را از سر نگذرانید. منظور این است که اگر فکری منفی از سرمان گذشت آن را بر زبان نرانیم. بلکه آن را کنار بگذاریم، فراموش کنیم یا فکر دیگری را جایگزین آن کنیم اگر جمله یا عبارتی منفی ناخواسته از زبانمان پرید بی*درنگ بگوییم «منظور من آن نبود بلکه منظور من این است که....» آن*گاه بر چیزی خوب و مثبت تمرکز کنیم.
کلید موفقیت در این راه، آن است که ۷ روز پیاپی کاملاً مثبت باشیم و نگذاریم حتی در یک فکر و بیان منفی وا بمانیم. بی*درنگ آن را رها کنید. اگر این کار را بکنید و برای مثال سومین روز با هجوم افکار منفی مواجه شوید (باید از اول شروع کنید) جالب اینجاست که پس از پشت*سر گذراندن ۴ یا ۵ روز موفقیت*آمیز رویدادی بسیار منفی رخ خواهد داد.
این آزمونی برای تعیین میزان مصمم بودن شماست. در پایان روز هفتم احساس خواهید کرد آدم دیگری شده*اید. این کار به این منظور است که عادت توجه کردن به داشته*ها به جای نداشته*ها و تمرکز بر راه*حل به جای مشکل را در خود پرورش دهید تا از این طریق زندگی*تان را دگرگون سازید.
به مشکلات خود فکر کنید و برای آنها راه*حل پیدا کنید، اما نه به هر قیمتی. اگر در پایان روز راه*حلی پیدا نکردید بهتر است شب بخوابید و روز بعد از نو شروع کنید. برای پیدا کردن راه*حل مناسب از تجربیات گذشته استفاده کنید.
استفاده از یک الگوی فکری که از تجربه نشأت گرفته باشد؛ سریع*ترین راه*حل را برای یک مسئله ارائه می*دهد. از تجربیات کسانی که در ارتباط با مشکل شما موفقیت کسب کرده*اند استفاده کنید و از دانش آنها بهره بگیرید. توماس ادیسون در تمام عمرش فقط ۳ماه را در مدرسه گذراند.
اما او کاری را برگزید که به کاربرد بسیاری از علوم نیاز داشت. ادیسون دور و بر خود مهندسان و افراد تحصیل*کرده*ای را گردآورد که از آن دانش*ها سر درمی*آوردند و از مغز آنها به*گونه*ای موفقیت*آمیز استفاده کرد که گویی خود او از چنان دانشی بهره*مند بود، در واقع هر فردی که به درجات بالاتر دست یافته است از دانش، نفوذ و تخصص دیگران بر پایه اصل بهره*برداری از مغزها استفاده کرده است.
تفکر منفی همیشه هم بد نیست. این نوع تفکر مانند شمشیری دولبه است. باید از نیروی حیاتی نهفته در آن آگاه باشید. نیرویی که هم می*تواند سازنده و آفریننده باشد و هم نابودکننده و ویرانگر. سعی کنید علاوه بر نگاهداری، پرورش و تقویت عضلات مثبت*اندیشی، یاد بگیرید که چگونه در جای خود از تفکر منفی استفاده کنید.
یعنی گذشته از آنچه خوب پیش می*رود به چیزهایی که خوب پیش نمی*رود توجه نشان دهید و قدر و ارزش آنها را بشناسید تا شاید آنها درد کافی در شما ایجاد کنند تا خواهان تغییر و دگرگونی شوید. تمرکزتان را عمدتاً بر چیزهای مثبت قرار دهید، اما در مواقع ویژه*ای از خود بپرسید: «ایراد در کجاست؟» یا «من در کجای کار ایراد داشتم؟»
آن*گاه بگذارید این درد شما را به انجام کاری بسیار مثبت که زندگی*تان را دگرگون خواهد ساخت برانگیزد. از تفکر منفی نه برای نابودی و ویران کردن، بلکه آفریدن و ساختن استفاده کنید و بر روی این فکر مثبت ایجاد شده خود تمرکز کنید، زیرا به هر چیزی که تمرکز کنید همان خواهد شد.
پس آنچه را که باعث شادی شما می*شود بازشناسید. شور و اشتیاق لازم را کسب کنید. سپس هدفتان را مشخص کنید. هرگز آموختن را متوقف نکنید. اول از مهمترین کارها شروع کنید و در هر لحظه از خودتان بپرسید: «در این لحظه بهترین استفاده*ای که می*توانم از وقتم بکنم چیست؟» تصمیم بگیرید یکی از بهترین افراد در زمینه زندگی شخصی و حرفه*ای خود باشید. دید بلندمدت داشته باشید.
از لذت*های فوری چشم*پوشی کنید. در کارهایتان انضباط داشته باشید یعنی «انجام به موقع کارها چه دوست داشته باشید آنها را انجام بدهید و چه دوست نداشته باشید» هر روز کاری انجام بدهید تا شما را به هدفی که دارید نزدیک*تر کند. به آینده فکر کنید و عواقب انجام دادن یا عدم انجام کار را بسنجید.
سریع*تر و بیشتر کار کنید، زیرا احساس عزت*نفس و افتخار بیشتری خواهید کرد و بدانید که همه، کسی را انتخاب می*کنند که با سرعت بیشتری کارها را انجام دهد. از موانع به عنوان پل ترقی استفاده کنید. از اشتباهات خود درس بگیرید. از راهنمای درونتان استفاده کنید. وقت را از دست ندهید.

R A H A
02-17-2012, 07:45 PM
اثبات علمي تاثير دعا و نيايش در زندگي

http://www.mardoman.com/images/life/988.jpg

دلایـل زیـادی وجود دارد که ثابت می کـنـد دعـا مؤثر است.بسیـاری از تحقیـقات عـلـمی صحــت این مطلب را نشـان میدهند. تحقیقی که در سال 1993 برروی 10،000 كارمند دولتی در طول 26سال انجام گرفت،نشان داد که افراد متدين بسیار کـمتر از افـراد کافر، بـه خـــاطر مشکلات قلبی-عروقی جان می سپارند. و در تحقیقی که در سال 1995 در يك کالج بر روی 250 نفر بعد از جراحی قلب باز انجام گرفت، اینطور نتیجه گیری شد که آن دسته از افراد که ارتباطات مذهبی و حمایت اجتماعی داشته اند، 12 مرتبه کمتر از آنها که فاقد آن بوده اند، جان سپرده اند.

در تلاش برای درک افسردگی ناشی از بستری شدن در بیمارستان، محققان يك دانشگاه 1000 بیمار بستری شده در بیمارستان که عادت به انجام امور مذهبی از قبیل نماز و دعا داشته اند را از سال 1987 تا 1989 مورد بررسی قرار داده و دریافته اند که این افراد بسیار بهتر از دیگران با مشکلات سلامتی خود کنار می آیند.

يك مركز اخیراً هیئتی را برای تشخیص مزایا و فواید ادغام داروهای متعارف با درمان های رفتاری و تکنیک های تمدد اعصاب برای درمان فشارخون، تشکیل داده است. این گروه دریافتند که ترکیب این دو روش درمانی با یکدیگر، که نماز و دعا یکی از اجزاء مهم آن بود، می تواند باعث پایین آوردن سرعت تنفس ، ضربان قلب، و فشارخون فرد شود.

دانشگاه مکزیکو مشغول مطالعه بر روی قدرت دعا و نماز برای درمان افراد الکلی است. همچنین تحقیقی نیز درمورد دعا و درمان در دانشگاه باستیر در حال انجام است. مطمئناً دنبال کردن یک شیوه زندگی مذهبی و روحانی می تواند باعث بهبود و ارتقاء سلامتی شود. افراد دیندار و مذهبی معمولاً بسیار کمتر به دنبال خطراتی مثل سیگار، الکل و همبستر شدن با افراد ناشناس می روند. اما، درک عملکرد شفاعت و دعای دیگران برای افراد کافر و بی اعتقاد بسیار دشوار است.

در مهمترین و گسترده ترین تحقیقات مربوط به تاثیر شفاعت و دعا، متخصص قلب شناس، راندولف بیرد، روی 393 بیمار بستری شده در واحد مراقبت های بیماری کرونری قلب در بیمارستان عمومی سان فرانسیسکو، بررسی هایی انجام داده است. برای برخی از این بیماران توسط گروه های خانگی، دعا و نیایش هایی انجام شده، اما برای برخی این دعا و نیایش انجام نگرفت. کلیه مردان و زنان بیمار مورد مراقبت های پزشکی یکسان قرار گرفتند. در این تحقیق، نه پزشکان و پرستاران و نه خود بیماران نمی دانستند که دعا و نیایش برای کدامیک از بیماران انجام می شود.

نتایج این تحقیق بسیار چشمگیر بوده و موجب تعجب بسیاری متخصصین و دانشمندان قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آندسته از بیمارانی که مراقبت های پزشکی آنان با دعا و نیایش برای سلامت آنها ادغام شده بود، نیاز به داروی کمتری داشته و تجهیزات تهویه به مدت زمان کمتری برای آنها استفاده شده و وضعیت سلامتی آنها نیز نسبت به سایر بیماران بسیار بهتر بوده است. بیمارانی که برای آنها دعا و نیایش انجام گرفت:

بسیار کمتر از بیماران دیگر به آنتی بیوتیک احتیاج پیدا کردند (3 بیمار درمقابل 16 بیمار)
بسیار کمتر از بیماران دیگر به ورم و آماس ریوی مبتلا شدند—وضعیتی که در آن ریه به خاطر پمپاژ نادرس قلب، پر از مایع می شود) (6 بیمار درمقابل 18 بیمار)
بسیار کمتر از بیماران دیگر نیاز به فرو کردن لوله به درون گلو برای کمک به تنفس شدند (0 بیمار درمقابل 12 بیمار)
كمتر جان سپردند (اما تفاوت از روی آمار مشخص نبود).
حتی آزمایشات بسیار دیگری بر روی شرکت کننده های غیر انسان انجام گرفت. در تحقیقی که بر روی 131 آزمایش کنترل شده بر روی درمان های معنوی و مذهبی انجام گرفت، مشخص شد گندم هاییکه برای رشد آنها دعا شده بود، بلندتر شدند، مخمرهایی که برای آنها دعا شده بود، با تاثیرات سیانید مقابله کردند، و .... لاری دوسی، پرآوازه ترین متخصص دعا و درمان در جهان می گوید، "من به این آزمایشات می بالم. چون این آزمایشات از انسانها تشکیل نشده است. شما می توانید صدها بار آنها را تکرار کنید. این می تواند بهترین دلیل و مدرک باشد که دعا می تواند دنیا را تغییر دهد."

لاری دوسی در کتاب "واژه های شفابخش" خود، با همکاری هیئت مؤسسه ملی سلامت در واشنگتن، 100 آزمایش که اکثر آنها در ادبیات راروانشناسی به چاپ رسیده است، درمورد تاثیرات دعا/تجسم فکری، مورد بررسی قرار داده است. بیش نیمی از این آزمایشات بر روی رویش و سبز شدن جوانه ها تا التیام زخم ها تاثیراتی را نشان داده است.

در چند آزمایش، داوطلبان تحریک یا تعویق رشد باکتری و قارچ را تجسم کرده و از فاصله ای 15 مایل دورتر، نتایج بسیار مثبتی را به دست آوردند.
در بنیاد علم ذهن در سن آنتونیو، تگزاس، محققان از 32 داوطلب نمونه خون گرفته، گلوبول های قرمز آنها را جدا کرده، نمونه ها را در اتاقی در آنطرف ساختمان قرار دادند. بعد محققان گلوبول های قرمز را در محلولی که باعث ورم و ترکیدن آنها می شد قرار دادند—روندی که دقیقاً قابل ارزیابی است. بعد محققان از داوطلبان خواستند تا برای حفظ برخی گلوبول های قرمز دعا کنند. برای کمک به تجسم سازی آنها، محققان تصاویری رنگی از این گلوبول های قرمز در اختیار داوطلبان قرار دادند. دعا و نیایش به طرز شگفت انگیزی روند ترکیدن این گلوبول ها را کند کرد.
در تحقیق دیگری که در همان بنیاد انجام گرفت، از داوطلبان در یک اتاق در یک طرف ساختمان، خواسته شد تا داوطلبان موجود در اتاقی دیگر در آنطرف ساختمان را تجسم سازی کنند تا آرامتر یا پرسروصدا تر شوند. نتایج تحقیق نشان داد که این تجسم سازی بر روی روحیه داوطلبان تاثیر بسزایی داشته است.
این تحقیقات و آزمایشات نشان داده است که دعا و نیایش می تواند شکل های مختلفی داشته باشد. نتایج نه تنها وقتی افراد برای پی آمدهای مشخص و آشکار دعا می کردند، بلکه برای زمانی که برای هیچ چیز مشخصی هم دعا می کردند، اتفاق افتاد.

یک رفتار ساده برای عادت دعا و نمازخوانی، حس نافذی از تقدس و یکدلی، نگرانی و دلسوزی برای موجود نیازمند، موقعیت را برای درمان و شفای آن موجود فراهم میکند.

آزمایشات همچنین نشان داده است که دعا و نیایش بر موارد زیر نیز تاثیرگذار بوده است:

فشارخون بالا
زخم و جراحت ها
حملات قلبی
سردرد
اضطراب
شرکت کننده های این آزمایشات عبارت بوده اند از:

آب
آنزیم ها
باکتری
قارچ
مخمر
گلوبول های قرمز خون
سلول های سرطانی
سلول های تنظیم کننده ضربان قلب
دانه ها
گیاهان
خزه و جلبک دریایی
حشرات
موش
جوجه
فرایندهایی که تحت تاثیر دعا و نیایش بوده اند عبارتند از:

فعالیت آنزیم ها
سرعت رشد گلوبول های سفید خون
تغییر و دگرگونی باکتری ها
رویش و جوانه زنی دانه ها و بذرهای مختلف
سرعت سلول ها تنظیم کننده ضربان قلب
سرعت بهبود و التیام زخم ها
اندازه تومرها و تیروئید
زمان لازم برای بیدار شدن از بیهوشی
تاثیرات مستقلی مثل فعالیت الکتروپوستی پوست، مقدار تحلیل و خونکافت گلوبول های قرمز و سطح هموگلوبین.
اینکه فردی که دعا می کند پیش کسی باشد که برای او دعا خوانده می شود یا نه، تاثیری در قدرت دعا ندارد. شما می توانید برای کسی که بسیار دور از شماست دعا کنید و نتیجه بگیرید.

هیچ چیز نمی تواند اثر دعا را متوقف کند. در یک تحقیق، موضوع تحقیق در قفسی گذاشته شده و اطراف آن با انواع و اقسان نیروهای الکترومگنتیک پوشیده شد، اما تاثیر دعا همچنان از آن عبور کرد.

باوجود شواهد و مدارک علمی، محققین دیگر تصدیق می کنند که دری کردن دعا از یک فرد بیمار کاری عاری از مسئولیت است. در کنفرانس بوستون که تحت پشتیبانی مدرسه پزشکی هاروارد بود، یکی از شرکت کننده ها پیش بینی کرد که فقط در 10 سال آینده، از بیماران نه تنها درمورد سابقه پزشکیشان، بلکه درمورد سیستم اعتقادی و مذهبیشان نیز سؤال می شود.

ایده شفابخشی از دور این روزها در حال بررسی است. دنیای کامپیوتر و اینترنت مملو از افرادی است که تقاضاهای خود را برای گروه های دعا و نیایش ارسال می کنند. آنها که به شفابخشی از دور اعتقاد دارند، دقیقاً نمی دانند که چطور عمل می کند، اما تئوری های بسیار زیادی در این رابطه وجود دارد. برخی می گویند، اینکار از طریق ارسال یک انرژی نافذ اما نامشخص به فرد نیازمند صورت می گیرد. دیگران، از جمله دوسِی ، می گویند علم فیزیک کوانتوم می تواند در این زمینه نقش داشته باشد.

در نبود اطلاعات موثق، این مسئله همچنان به صورت یک راز باقی خواهد ماند.

توضیح نوع دیگر دعا و نیایش، که در آن فرد بیمار برای درمان و بهبودی خود دعا می کند، از نظر علمی ساده تر است. باتوجه به فواید بارز مدیتیشن برای سلامتی—پایین آوردن فشارخون، کاهش مشکلات قلبی—چندان دشوار نیست که ببینیم دعا و نیایش، که کاملاً شبیه به مدیتیشن و تمدد اعصاب است، می تواند همان تاثیرات را تخفیف دهد.

طبق کونیگ از دانشگاه دوک، "وقتی دعا و نیایش باعث متعال و آرام شدن فرد شود، کورتیزول، اپینفرین و نوپینفرین—هورمون هایی که درغده آدرنال در واکنش به استرس ساخته می شود-- را بازمی دارد. این مواد شیمیایی جنگ یا گریز، در طول زمان میتواند باعث به خطر انداختن سیستم ایمنی بدن، و بالا بردن احتمال ابتلا به مشکلات و بیماری های مختلف از قبیل بیماری های قلبی، سکته، زخم های گوارشی، و اختلال التهاب روده شود. متخصصین بسیار عقیده دارند که با احساس آرامش، که می تواند از فردی به فرد دیگر منتقل شده یا در خود فرد ایجاد شود، سیستم دفاعی بدن فرد تقویت می شود. البته داستان کهن از انجیل و مذاهب شرقی، درمان را با ایمان مرتبط می دانند. از اینرو منطقی است که فرض کنیم چیزی مثل دعا و نیایش که حس آرامش و راحتی را ایجاد می کند می تواند در بهبودی بیماری شما نقش داشته باشد.

تحقیقات جدید علمی نشان می دهد که می توان از دعا بعنوان درمان جایگزین به جای مدیتیشن، ورزش، یا گیاهان طبی استفاده کرد. در تحقیقی که روی 91،000 نفر در مریلند انجام گرفت، نشان داده شد که افرادیکه به طور منظم به کلیسا می روند، تا %50 کمتر از آنها که به کلیسا نمی روند به خاطر بیماری های قلبی جان می سپارند و تا %53 کمتر اقدام به خودکشی می کنند. این افراد همچنین فشارخون پایین تری دارند.

بسیاری از پزشکان عقیده دارند که اگر آنها قبل و بعد از جراحی یا قبل از شروع یکسری دارو برای بیمار، همراه با بیمار خود دعا کنند، می تواند در بهبودی بیمار تاثیرگذار باشد. سی مدرسه پزشکی در امریکا، درس های تاثیر ایمان در پزشکی را ارائه می دهند.

دکتر متیو، پروفسور پزشکی در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن عقیده دارد، "دعا بسیار مؤثر است. "دکتر متیو تحقیقاتی را ارائه می دهد که در آن مشخص شده افرادیکه دعا و نماز می خوانند، کمتر مریض و بیمار می شوند و سریعتر از جراحی و سایر بیماری ها بهبود می یابند و بهتر با مشکل و بیمای خود کنار می آیند."

R A H A
02-17-2012, 07:46 PM
حجاب و حفظ نشاط جنسى

1.غريزه جنسى، قوى‏ترين غريزه انسانى است كه زندگى انسانى را از نظر كمى و كيفى مورد تاثير و تاثر قرار مى‏دهد. اين غريزه در كنار غريزه گرسنگى، بسترساز فرهنگ‏هاى انسانى در طول تاريخ شده و دين با ورود در اين بستر، معنا بخش فرهنگ انسانى مى‏شود; به همين دليل در تاريخ اديان كمتر دينى است كه درباره مسئله جنسى سخن نگفته باشد.

2. غريزه جنسى در يك چارچوب، مورد توجه اديان قرار مى‏گيرد و در چارچوب جهان‏بينى آن دين، جايگاه مسئله جنسى را با توجه به انسان‏شناسى خود، و جهان‏شناسى و اخلاقيات مبتنى بر آن، تشريح و تفسير مى‏كند كه اغلب دائر مدار آن، انسان واسطه‏اى و متعالى دينى، مثل پيامبران و يا بنيان‏گزاران دين مثل بودا قرار مى‏گيرد.

3. در غرب مسيحى قرون وسطى كه انسان كامل مسيحى محور معرفت‏شناسى، جهان‏شناسى، انسان‏شناسى و سپس جامعه‏شناسى واقع شده بود، درباره مسئله جنسى، چه از بعد انسان‏شناسى و چه جامعه‏شناسى، به همان ميزان قضاوت مى‏شد و چون انسان‏هاى كامل مسيحى، حضرت مسيح و حضرت مريم و حضرت يحيى (ع)، هر سه ازدواج نكرده، در مسيحيت دورى از عمل جنسى، يك شرط براى انسان كامل شمرده شد و كم كم ترك عمل جنسى به ترك كلى عمل جسمى كشانده مى‏شود و در دوران قرون وسطى، انسان‏هايى اعم از زن و مرد، دور از شهرها در نقاط دور افتاده جنگل‏ها و كوه‏ها و بيابان زندگى مى‏كردند كه به دور از لذت‏هاى جسمى يك زندگى كاملا مجردانه داشتند. پس حجاب در همين جهت قلمداد مى‏شد; يعنى دورى از لذت‏هاى جسمانى بطور كامل.

4. با شروع رنسانس، تفسيرى ديگر از انسان كامل ارائه شد كه بر فرهنگ جنسى غرب به شدت اثر گذاشت; اين تفسير آن بود كه چون خدا در جسم انسان (عيسى) تجلى يافته است، پس جسم انسان تقدس مى‏يابد، به همين دليل سعى در زيباشناسى جسم انسان است و با يك نوع آناتومى جسم انسان و بدست آوردن رگ، پى، ماهيچه، استخوان و... به ترسيم جسم‏هاى زيبا پرداخته شود كه اين مهم به وسيله «لئوناردو داوينچى‏» و «ميكل آنژ» و «رافائل‏» ، بر روى ديواره‏هاى كليساهاى روم و فلورانس انجام مى‏شود. به طورى كه جسم‏هاى برهنه و بسيار موزون و هماهنگ بر روى ديوارها ترسيم و يا در مجسمه‏ها تجسم مى‏يابند. شرمگاه اناث حذف و ذكور بسيار كوچك ترسيم مى‏شود تا گفته شود خود جسم مطمح نظر است، نه مسائل جنسى آن، ولى با همين ترسيم انسان برهنه، اولين قدم برهنگى در غرب، توسط نوعى تفسير از انسان كامل رخ مى‏دهد.

5. دو تفسير حجابى و برهنگى از انسان كامل در غرب، با همان حالت تضادگونه در غرب ادامه يافت تا تفسير يهودى دين مسيحيت در قالب پروتستانيزيم اتفاق افتاد و بر تفسير برهنگى انسان كامل بصورت شديدتر تاكيد شده است و كفه به طرف برهنگى در جامعه غربى سنگينى كرد تا آنكه بر برهنگى انسان به شدت تاكيد شد و اين زمانى بود كه انقلاب صنعتى رخ داد و ماشين به صحنه زندگى انسان‏ها آمد.

6. اين تاكيد از سوى فرويد صورت گرفت كه بر فرهنگ يهودى در باب جنسيت تاكيد مى‏كرد و نمونه‏هاى آن در نامه‏هاى خصوصى او مشاهده مى‏شود. فرهنگ يهودى يكى از جنسى‏ترين فرهنگ‏هاى دينى است كه بر رابطه‏هاى جنسى محارم مثل دختر و پدر، و پسر، و مادر، و برادر و خواهر با ديده اغماض نگريسته است و آنها را بى‏اشكال دانسته است. فرويد با فرهنگ يهودى بر فرهنگ جنسى مسيحيت هجوم برد و سعى كرد كه بر برهنگى جنسى، چه از نظر بدنى و چه از نظر روحى تاكيد كند و ريشه تمامى عقده‏هاى انسانى را در حجاب (به معناى عام) خلاصه كند كه مانع عمل جنسى، بطور برهنه، در طول زندگى انسانى مى‏شود.

7. انقلاب صنعتى در غرب و مهاجرت جغرافيايى انسان‏ها از مكان‏هاى كوچك به مكان‏هاى بزرگ و تماس‏هاى دو جنس در سطوح مختلف‏كارى، هنجارشكنى جنسى را افزايش داد. حال اگر اين را به برهنگى اجبارى زنان، به علت كار با دستگاه‏هاى خطرناك و كشانده شدن زنان به درون دستگاه، توسط لباس‏هاى زنانه اضافه كنيم، به خوبى برهنگى زنان در محيط كار ترسيم مى‏كند. تاثير صنعت تا جايى رسيد كه همسران، چه زن و چه مرد، به روابط جنسى فراتر از ازدواج روى آوردند و اين روابط جنسى خارج از عرف و قانون موجب شد كه برهنگى زنان در قالب فحشا و فاحشه‏هاى برهنه افزايش يابد (رابطه صنعت و برهنگى در دائره‏المعارف غرب مثل بريتانيكا آمده است).

8. ورود ماشين به زندگى عمومى انسان‏ها در غرب، برهنگى را افزايش داد، چرا كه ماشين‏ها انسان‏ها را از خانه و خانواده جدا مى‏كرد و حتى ماشين به عنوان جايگزين خانه مطرح شد و خانه‏هاى متحرك در ماشين ترسيم شدند. پس ماشين رقيب خانه و انسان‏هاى ماشين دار رقيب خانواده شدند. پس روابط جنسى غير معمول و غير عادى رواج يافت و روابط جنسى غير معمول، برهنگى را بيشتر رواج داد; مثل نقاشى‏هاى برهنه جنسى و تشويق براى برهنگى (فيلم تايتانيك و شكسپير عاشق به خوبى اين مسئله را نشان مى‏دهد).

9. ماشين و محيط كار صنعتى و نظريه مبتنى بر فرهنگ يهودى جنسى فرويد، سه عاملى بودند كه انقلاب جنسى در غرب را به وجود آوردند. و غرب را از دوران ملكه ويكتوريا به دوران برهنگى وارد كرد و بر همين اساس، گروه‏هايى به وجود آمدند كه سخت‏بر برهنگى جمعى تاكيد كرده و برهنگى را نيز معيار گروهى قرار دادند، اين گروه‏ها هيپى‏ها، پانك‏ها، رپ‏ها و... بودند و سبب رواج برهنگى شديدتر شدند كه امروزه به برهنه‏هاى مادرزاد مشهور شده‏اند.

10. بنابراين، در غرب اگر حجاب مطرح شده است، يعنى دورى شديد از عمل جنسى و غريزه جنسى (چه زن و مرد) و اگر برهنگى مطرح شده است، يعنى آزادى عمل جنسى و رفتن در آن. پس حجاب در غرب، نقطه مقابل انسان و غريزه قرار گرفته است، بطورى كه اگر كسى حجاب داشته باشد، عليه انسانيت‏خود قدم برداشته است و بى‏حجابى، يعنى برگشت و بازگشت‏به خويشتن خويش.

11. ولى اين برهنگى به‏جاى بازگشت‏به خويشتن انسانى، موجب شد كه انسان‏ها از خودشان بيشتر دورتر شوند، اول آنكه برهنگى وسيله‏اى شد كه بدن انسانى طعمه مطامع اقتصادى شود. بدن فروشى، به صورت فحشا و به صورت مانكن تبليغاتى كالا و به صورت بازيگران فوتبال و ورزش‏هاى ديگر و به صورت هنرمندان سينمايى و تلويزيونى و... معمول شد; يعنى به جاى كرامت انسانى، ذلت و رذالت انسانى نصيب او گرديد.

12. انسان‏هاى معمولى‏اى كه برهنه شدند نيز به عنوان محل مصرف مد و «ابزارهاى اقتصادگردان سرمايه دارى‏» در مصرف تعيين شدند و از لباس زير تا لباس رو، همه تابع مد روز واقع شدند (لباس گشاد يا لباس تنگ و يا تركيبى از آن دو و..). ; در نتيجه مد به عنوان تنوع‏طلبى مطرح شد، ولى در واقع سبب غفلت‏زايى مداوم از خود و هم‏نوع خود و جهان اطراف گرديد; بنابراين برهنگى عمومى، از خودبيگانگى عمومى را براى انسان غربى به ارمغان آورد.

13. برهنگى در غرب، بى‏رغبتى جنسى را براى غربى به ارمغان آورد، چرا كه برهنگى سبب تحريك اوليه انسان به طرف عمل جنسى در سنين اوليه بلوغ مى‏شود، ولى در نهايت‏به سرد مزاجى جنسى تبديل مى‏شود، چرا كه اسراف جنسى در دوران بلوغ، به بى‏رغبتى جنسى در سنين بالاتر منتهى مى‏شود، مگر آنكه كالاهاى رغبت افزاى جنسى به ميدان بيايد، مثل الكل و يا قرص‏هاى نشاط آور جنسى كه باز در دراز مدت سبب بى‏رغبتى جنسى بيشتر خواهد بود و چون غريزه جنسى كه نشاط آور زندگى است، به ركود كشانده شود، بنياد خانواده رو به سستى مى‏رود و فحشا جاى آن را پر مى‏كند و افسردگى فردى بر افراد حاكم مى‏شود كه به عنوان طاعون عصر غرب مطرح شده است; پس برهنگى بر افسردگى جنسى غرب، و ركود روحى و روانى افراد افزوده است.

14. حجاب در اسلام براى حفظ نشاط جنسى است، چون حجاب تخيل جنسى را تحريك مى‏كند و سبب مى‏شود كه مسئله جنسى معنادار شود و دچار بى‏معنايى نگردد (مثل برهنگى) و چون اسلام بر طبيعت جنسى سخت تاكيد دارد و انسان كامل خود را نه فقط در معنويت انسان كامل، بلكه در مسائل دنيوى و جنسى او مى‏داند (چون نكاح و عمل جنسى از سنت انسان كامل در اسلام مى‏باشد و هر كس از اين سنت روى بر مى‏گرداند، از او نيست). پس انسان كامل در اسلام الگوى جامع و كامل انسان در دنيا و آخرت و از جمله مسئله جنسى است كه بايد مورد تقليد قرار گيرد.
پس حجاب يك فرهنگ جنسى است كه سبب گرم واقع شدن غريزه جنسى در سطح يك جامعه و هدايت ارضاى آن در قالب خانواده مى‏شود به همين دليل امروزه شرق به علت محور قرار دادن ارضاى جنسى و حجاب، جنسى‏تر از غرب قرار داده شده است و تاريخ شرق و غرب نيز مؤيد مسئله است و شايد به همين دليل است كه عرفان شرقى در هند و عالم اسلام به زبان جنسى بيان مى‏شود; مثل شعر حافظ و ابن عربى كه فص محمديه را فص نكاحيه و جنسى ناميده است; به همين دليل است كه معنويت از جنسيت جدا نيست و حجاب علاوه بر حفظ كرامت انسانى، سبب رشد انگيزه جنسى در جامعه و نيز رشد نشاط جامعه اسلامى مى‏شود، بدون آنكه به سستى و لهو و لعب دچار شود.

R A H A
02-17-2012, 07:46 PM
¤امامجعفرصادقعلیهالسلام:غ �بتآناستكهدربارهبرادرتچی � �بگویىكهخداوندآنراپنهانك � �هاست.¤

حق مرد بر زن در کلام معصومين(ع)

http://www.tebyan.net/Image/Big/1385/10/1932508476257025174881481999014714455148.jpg

پيامبر گرامي اسلام صلّي*الله عليه وآله مي*فرمايد:

من سعادت المرء الزّوجة الصّالحة.

يکي از عوامل سعادت انسان همسر شايسته است.

(وسائل الشّيعه، ج14، ص23)

مسأله: زني که عقد دائم شده حرام است بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود هر چند با حقّ شوهر منافات نداشته باشد، و بايد خود را براي لذّت*هاي جنسي هر وقت که او مي*خواهد تسليم نمايد و بدون عذر شرعي از نزديکي کردن او جلوگيري نکند. و تهيّه غذا و لباس و منزل زن و تهيّه احتياجاتش مادامي که به وظيفه*اش عمل مي*نمايد بر شوهر واجب است و اگر تهيّه نکند، چه توانايي داشته باشد يا نداشته باشد، مديون زن است.

(رساله عمليّه، احکام عقد دائم)


«حقّ مرد بر زن»

امام باقر عليه*السّلام فرمود: زني به خدمت رسول خدا صلّي*الله عليه وآله شرفياب شد و عرض کرد حقّ شوهر بر زن چيست؟ حضرت فرمود:
تطيعه و لا تعصيه، و لا تصدّق من بيت*ها شيئاً الّا باذنه، و لا تصوم تطوّعاً الّا باذنه، و لا تمنعه نفس*ها و ان کانت علي ظهر قفت، و لا تخرج من بيت*ها الّا باذنه، فان خرجت بغير اذنه لعنت*ها ملائکة السّماء و ملائکة الارض و ملائکة الغضب و ملائکة الرّحمة حتّي ترجع الي بيت*ها. 1

زن بايد که فرمانبردار شوهر باشد و از او نافرماني نکند، از متاع خانه چيزي بدون اجازه شوهر صدقه ندهد، روزه مستحبّي نگيرد مگر به اذن شوهر، او را از خود منع نکند اگر چه بر جهاز شتر باشد، و بدون اذن شوهر از خانه بيرون نرود، که اگر بدون اذن او بيرون رود فرشتگان زمين و آسمان و فرشتگان رحمت و عذاب او را لعنت کنند تا به خانه*اش باز گردد.

¤حديث ديگر¤

رسول اکرم صلّي*الله عليه وآله فرمود:
حقّ الرّجل علي المراة انارة السّراج و اصلاح الطّعام و ان تستقبله عند باب بيت*ها فترحّب و ان تقدّم اليه الطّست و المنديل و ان توضّاه و ان لا تمنعه نفس*ها الّا من علّة. 2¬


حقّ مرد بر زن اين است که زن چراغ خانه را روشن کند، غذا را آماده کند، هنگام ورود مرد تا در خانه به استقبال او برود و خوشامد بگويد، آب روي دستش بريزد، و بدون عذر خود را از او دريغ ننمايد.

«جهاد زن»

اما م هفتم فرمود:
جهاد المراة حسن التّبعلّ. 3

جهاد زن به نيکو شوهرداري است (زيرا زندگي و سامان دادن به آن و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مادّي و معنوي کمتر از جهاد نيست).

«رضايت شوهر»

.
پيامبر گرامي اسلام صلّي*الله عليه وآله فرمرد:
ويل لامراة اغضبت زوج*ها، و طوبي لامراة رضي عن*ها زوج*ها. 4

واي بر زني که شوهر خويش را به خشم آورد، و خوشا به حال زني که شوهرش از وي خشنود باشد

«زني که از رختخواب شوهر جدا بخوابد»

رسول اکرم صلّي*الله عليه وآله فرمود:
اذا با تت المراة هاجرة فراش زوج*ها لعنت*ها الملائکة حتّي تصبح. 5

زني که دور از بستر شوهرش شب را به روز آورد فرشتگان تا صبح او را لعنت مي*کنند.

«پاداش زن صبور»

نبيّ مکرّم اسلام صلّي*الله عليه وآله مي*فرمايد:
من صبر علي سوء خلق زوج*ها اعطا*ها مثل ثواب آسية بنت مزاحم.6

هر زني که بر بداخلاقي شوهرش صبر کند خداوند مانند پاداش آسيه دختر مزاحم به او عطا نمايد.7

«زني که شوهر از او راضي باشد»

رسول خدا صلّي*الله عليه وآله فرمود:
ايّما امراة ماتت و زوج*ها عن*ها راض دخلت الجنّة. 8

هر زني که بميرد و شوهرش از او راضي باشد به بهشت مي*رود.

«زن و بوي خوش براي شوهر»

علي عليه*السّلام فرمود:
لتطيّب المراة المسلمة لزوج*ها. 12

زن مسلمان بايد خود را براي شوهرش خوشبو کند.

¤حديث ديگر¤

امام صادق عليه*السّلام فرمود:
ايّما امراة تطيّبت لغير زوج*ها لم يقبل*الله منها صلوة حتّي تغتسل من طيب*ها لغسل*ها من جنابت*ها.10

هر زني که براي غيرشوهر خود را خوشبو نمايد خداوند هيچ نمازي از او قبول نکند تا اينکه از اين خوشبو کردن غسل کند همچنان که از جنابت غسل کند.

«زينت زن براي شوهر»

پيامبر گرامي اسلام صلّي*الله عليه وآله فرمود:
علي*ها ان تتطيّب با طيب طيب*ها و تلبس احسن ثياب*ها و تزيّن با حسن زينت*ها و تعرض نفس*ها عليه غدوة و عشيّة. 11

بر زن لازم است که بهترين عطر خود را به کار برد و بهترين لباس را بپوشد و به زيباترين شکل زينت کند و خود را صبح و شام بر شوهرش عرضه نمايد.

«سفارش ديگر به زنان»

امام باقر عليه*السّلام فرمود:
لا ينبغي للمراة ان تعطّل نفس*ها و ان تعلّق في عنق*ها قلادة. 12

شايسته نيست زن خود را رها کند و زينت نکند گر چه با يک گردنبند باشد.

«همنشيني با فاطمه زهرا(س)»

رسول خدا صلّي*الله عليه وآله فرمود:
ثلاث من النّساء يرفع الله عنهنّ عذاب القبر و يکون محشر هنّ مع فاطمة بنت محمّد (صلّي*الله عليه وآله): امراة صبرت علي غيرة زوج*ها، و امراة صبرت علي سوء خلق زوج*ها، و امراة وهبت صداق*ها لزوج*ها يعطي *الله کلّ واحدة منهنّ ثواب الف شهيد و يکتب لکلّ واحدة منهنّ عبادة سنة. 13

خداوند از سه گروه از زنان عذاب قبر را برمي*دارد و رستاخيزشان با فاطمه دختر محمّد (صلّي*الله عليه وآله) خواهد بود: زني که بر غيرت شوهرش صبر کند، زني که بر بداخلاقي شوهرش صبر کند، و زني که مهرش را به همسرش ببخشد. خداوند به هر يک از آنان ثواب هزار شهيد عطا مي*کند و نيز براي هر يک از آنان پاداش يک سال عبادت مي*نويسد.

«نگاه زن به مرد نامحرم»

حضرت رسول اکرم صلّي*الله عليه وآله مي*فرمايد:
اشتدّ غضب الله علي امراة ذات بعل ملات عين*ها من غير زوج*ها.14

خشم خدا شديد است بر آن زن شوهرداري که چشم خويش را با نگاه به اجانب پر کند.

«زناني که از هر در بهشت بخواهند، وارد مي*شوند»

پيامبر بزرگوار اسلام صلّي*الله عليه وآله فرموده است:
اذا صلّت المراة خمس*ها و صامت شهرها و احصنت فرج*ها و اطاعت بعل*ها فلتد خل من ايّ ابواب الجنّة شاءت. 15

وقتي که زني نماز پنج*گانه*اش را بخواند و ماه رمضان را روزه بگيرد و دامن خود را حفظ کند و از شوهر خويش اطاعت نمايد، از هر دري از درهاي بهشت که بخواهد، وارد مي*شود.

«خير دنيا و آخرت براي مرد»

رسول گرامي خدا صلّي*الله عليه وآله از خداوند عزّ و جل نقل مي*کند که مي*فرمايد:
اذا اردت ان اجمع للمسلم خير الدّنيا و خير الاخرة جعلت له قلباً خاشعاً و لساناً ذاکراً و جسداً علي البلاء صابراً و زوجة مومنة تسرّه اذا نظر اليها و تحفظه اذا غاب عنها في نفس*ها و ماله. 16

وقتي بخواهم خير دنيا و آخرت را براي مرد مسلماني گرد آورم [چهار چيز به او مي*دهم]:

1- دلي متواضع و با پروا.

2- زباني که ذکر گويد.

3- بدني که بر بلا صبر و استقامت کند.

4- زن با ايماني که چون به او نگاه کند خوشحال و شاد شود و در نبودن شوهر، عفيف و در اموال او امين باشد.

پانوشت*ها:

1- من لا يحضره الفقيه، ج3، ص 276.

2- نظام خانواده در اسلام، ص 383.

3- وسائل الشّيعه، ج14، ص116.

4-همان مأخذ، ص141

5- نهج*الفصاحه، شماره 187.

6- بحارالانوار، ج100، ص247.

7- آسيه همسر فرعون بود که به حضرت موسي ايمان آورد و زير شکنجه*هاي هولناک شوهرش جان داد.

8- نهج الفصاحه، شماره 1022

9- بحار الانوار، ج100، ص245.

10- وسائل الشّيعه، ج14، ص114.

11- همان مأخذ، ص113.

12- همان مأخذ، ص118.

13- وسائل الشّيعه، ج21، ص285 به نقل از صحيفه رستگاري.

14- بحارالانوار، ج101، ص39.

15- مکارم الاخلاق، باب 8، فصل 2.

16- وسايل الشّيعه، ج 14، ص23.

منبع:کتاب حقوق متقابل زن و شوهر

تاليف:حاج يد اللّه بهتاش

R A H A
02-17-2012, 07:47 PM
طلاق

http://aftab.ir/articles/social/family_home/images/8812c3efaa3847c6ea4579ddf35e41ee.jpg

بزرگترین مانع حل اختلافات خانوادگی بیماری اخلاقی خودبینی و خودپسندی است. متاسفانه بسیاری افراد به این بیماری مهلک مبتلاهستند.کسانیکه به این بیماری مبتلا باشند چشم عقلشان کور است.
خوبیهای خودشان را می بینند و بزرگ میشمارند ولی بدیهایشان را اصلا نمی بینند.وقتی این بیماری با بیماری عیبجویی از دیگران ضمیمه شدغوغا میکند.
گاهی زن و شوهر هر دو مبتلا هستند گاهی یکی از آنها.اگرهر دو نفر مبتلا باشند شبانه روز دعوا و انتقاد دارند،هر کدام از آنها عیب دیگری را می بیند و بزرگ جلوه میدهد و انتقاد میکند ولی ساحت وجودخودش را از هر گونه عیب و نقصی منزه میداند.و اگر یکی از آنها مبتلاباشد فقط از دیگری انتقاد میکند ولی خودش را پاک و بی عیب میشمارد.
در صورتیکه زن و شوهر به این بیماری مبتلا باشند اصلاح آنها بسیاردشوار است.چون خودشان را بی عیب میدانند به پند و اندرز گوش نمیدهند.
هنگامی که به برنامه های خانواده صدا و سیما گوش میدهند اگرعیبی گفته شد که در همسرشان وجود دارد،او را خوب می فهمند و فورا به رخش میکشند،ولی اگر عیبی گفته شد که در خودش وجود دارد، اصلاتوجه نمیکنند و خودش را از آن منزه و پاک میداند.کتابهای اخلاق خانواده را می خرد و بهمسرش میدهد که بخواند و به وظائف خودش عمل کند لیکن در مورد خودش نیازی بخواندن کتاب نمی بیند.چون خودش راصد در صد بی عیب میداند.خودپسندی بعض افراد ممکن است آنقدرعمیق باشد که حتی بیماری خودپسندی خویش را نیز نبینند.
معلوم است که اصلاح و حل مشکلات چنین خانواده ای بسیاردشوار بلکه غیر ممکن خواهد بود.با چنین وضعی یا باید تا آخر عمر بااختلاف و دعوا و کدورت و رنج و عذاب زندگی کنند،یا به طلاق و جدایی و عواقب سوء آن تن در دهند.
بنابراین به همه خانواده هاییکه اختلاف دارند توصیه میشود که ازخودبینی و خودخواهی دست بردارند و حداقل احتمال بدهند که ممکن است در وجود آنها نیز عیب و تقصیری وجود داشته باشد.
در فرصت مناسب،بدون تعصب و خودخواهی،همانند دو قاضی با انصاف و امین باهم بنشینند،موارد اختلاف را در میان بگذارند.بدون تعصب و قصد دفاع به سخن یکدیگر خوب گوش دهند.
هر یک از آنها بقصد اصلاح و بدون اغماض،قصور یا تقصیرات خود را یادداشت کند.آنگاه با هم تصمیم بگیرند که در اصلاح عیوب خودشان بکوشند.اگر ضرورت وجود تفاهم وحل اختلاف را واقعا احساس نمایند،بدین وسیله میتوانند به تفاهم واقعی برسند و صفا و آرامش و محبت از دست داده را دوباره بازیابند.
و اگر خودشان را در این باره ناتوان می بینند می توانند در ارجاع امر به یک داور آگاه و خیراندیش و با ایمان و مورد اعتماد و با تجربه تفاهم نمایند.و اگر این داور یا داوران از خویشان نزدیکشان باشد بهتراست.آن گاه بقصد اصلاح و بدون پرده پوشی تمام موارد اختلاف را بدون کم و زیاد در اختیار داور قرار دهند،و از او بخواهند که درباره آنان داوری کند.
آنگاه خوب به سخنانش گوش دهند و اگر اشکالی داشتندتوضیح بخواهند.بقصد عمل نظرهای او را یادداشت نمایند،و همه را مو به مو باجرا درآورند.و صفا و آرامش را دوباره به خانه باز گردانند. البته ترک لجبازی و خودخواهی و تن دادن به چنین داوری کار آسانی نیست ولی انسان اندیشمندی که به بقاء و ثبات و آرامش و انس خانوادگی علاقه دارد می تواند چنین امری را بر خویشتن تحمیل کند و از ثمرات ارزشمندش بهره مند گردد.
پدر و مادر و خویشان نزدیک عروس و داماد هم اگر به اختلاف آنها پی بردند،بهتر است بدون داد و فریاد و جانبداری از یک طرف و تشدید اختلاف،موضوع ارجاع اختلاف را به یک داور امین و با تجربه وخیر اندیش،با آنها در میان بگذارند و در این باره یاریشان دهند.تا بیاری خدا اختلافاتشان برطرف گردد.
خدا در قرآن می فرماید:و چنانچه بیم آن را دارید که جدایی و نزاع در بین زن و شوهر پیدا شود یک نفر داور از خویشان مرد و یک نفر ازخویشان زن برگزینید.که اگر قصد اصلاح داشته باشند خدا در میان آنهاتوافق بوجود خواهد آورد.و خدا به همه چیز دانا و بر همه اسرار آگاه است (۱) .

R A H A
02-17-2012, 07:48 PM
¤طلاق¤

با اینکه طلاق در نظر اسلام یک امر جائز و مشروعی است اما درعین حال،مبغوضترین و بدترین کارها است.امام صادق (ع) فرمود:
تزویج کنید ولی طلاق ندهید.زیرا از وقوع طلاق عرش خدا می لرزد (۲) .
حضرت صادق (ع) فرمود:خدا دوست دارد خانه ای را که در آن عروسی واقع شود و بدش می آید از خانه ای که در آن طلاق واقع شود.نزدخدا چیزی مبغوض تر از طلاق نیست (۳) .
ازدواج کفش و جوراب خریدن نیست که وقتی آن را دوست نداشت دورش بیندازد و کفش دیگری بخرد.زناشویی یک پیمان مقدس انسانی و پیوند معنوی است.دو انسان با هم عهد و پیمان می بندند که تا آخر عمر یار و غمخوار و مونس هم باشند.به اعتماد همین پیمان مقدس است که دختر پدر و مادر و خویشانش را رها کرده با صدها امید و آرزو به خانه شوهر قدم میگذارد و سرمایه عفت خویش را در اختیار او قرارمیدهد.
به اعتماد همین پیمان ملکوتی است که مرد مبالغ هنگفتی خرج عقدو عروسی و مرتب ساختن اسباب و لوازم زندگی میکند و شبانه روز برای آسایش خانواده اش زحمت میکشد. ازدواج هوسبازی نیست تا مرد و زن به اندک بهانه ای آنرا بر هم بزنند.درست است که طلاق امر مشروعی است لیکن شارع مقدس اسلام جدا از آن نهی کرده است.
متاسفانه همین امر مبغوض در کشور اسلامی چنان شیوع پیدا کرده که بنیاد خانواده ها را متزلزل ساخته اعتماد زناشویی را سلب نموده است.
کارشناسان و محققان مؤسسه تحقیقات و مطالعات اجتماعی دانشگاه تهران،ایران را چهارمین کشور طلاق دانسته اند....از سال ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۷ مجموعا ۴۰۰۰۳۶ ازدواج بوقوع پیوسته است که محاسبه یک چهارم جدایی ۱۰۰۰۰۹ طلاق در پی داشته است (۴) .
طلاق جایز است اما جز در مواقع ضروری نباید از آن استفاده کرد.
پیغمبر اسلام (ص) فرمود:آن قدر جبرئیل درباره زنان به من سفارش کردکه گمان کردم جز در مورد ارتکاب زنا نباید آنان را طلاق داد (۵) .
اکثر طلاقهایی که بین ما واقع می شوند منشا درست و قابل توجهی ندارند.بلکه با بهانه های کودکانه و در اثر لجبازی زن یا شوهر انجام می گیرند.یعنی موضوعات کوچک و بی اهمیتی باعث طلاق می شوند که ارزش آنرا ندارند که به خاطر آنها کانون مقدس زناشویی از هم بپاشدلیکن نادانی و خودخواهی زن یا شوهر یک امر جزئی را چنان مهم جلوه میدهد که سازش را غیر ممکن میگرداند.
به نمونه های زیر توجه فرمایید:
زن ۲۴ ساله ای به نام...از شوهرش تقاضا میکند که سور مفصلی به پدر و مادرش بدهد و چون شوهر زیر بار نمی رود تقاضای طلاق میکند (۶) .
مردی به علت اینکه زنش دخترزا است با وجود ۵ بچه او را طلاق میدهد (۷) .
زنی به علت اینکه شوهرش نیمچه عارف است و شوقی به زندگی ندارد تقاضای طلاق میکند (۸) .
مردی به علت اینکه میخواهد با یک زن ثروتمند ازدواج کندتقاضای طلاق میکند (۹) .
زنی به علت اینکه شوهرش پولهایش را در آستر کتش پنهان کرده تقاضای جدایی میکند (۱۰) .
منشا طلاقها غالبا از این قبیل امور جزئی و غیر قابل اهمیت است که اگر زن و شوهر با فکر و عاقبت اندیش باشند نباید بدانها ترتیب اثربدهند.
زن و مردی که قصد جدایی دارند نباید عجله کنند.بهتر است قبلاعواقب امر و آینده خویش را بخوبی بسنجند سپس تصمیم بگیرند.
مخصوصا در دو مطلب باید کاملا بیندیشند:

R A H A
02-17-2012, 07:48 PM
۱) مطلب اول :

زن و مردی که جدا می شوند لابد در نظر دارند بعدابا دیگری ازدواج کنند.مرد فکر میکند همسرم را طلاق میدهم و با زن دیگری که مطابق میلم باشد ازدواج میکنم،زن نیز فکر میکند از شوهرم طلاق میگیرم و با یک مرد ایده آل عروسی میکنم.
لیکن این زن و مرد بایدبدانند که در صورت جدایی بد سابقه می شوند.هوسباز و خودخواه وبی گذشت و بی وفا معرفی می شوند.مرد به خواستگاری هر زنی برود آن زن پس از تحقیق می فهمد که زن سابقش را طلاق داده بدین جهت به اواعتماد نخواهد کرد.پیش خود فکر میکند از دو حال خارج نیست یا زن سابقش طلاق گرفته معلوم می شود مرد خوبی نبوده است.یا اینکه اوهمسرش را طلاق داده معلوم می شود عهد و وفا ندارد.
زنی که از شوهرش طلاق میگیرد باید بداند که کمتر مردی حاضرمی شود او را بگیرد.زیرا مردها فکر میکنند اگر این زن،زن خوب و باوفایی بود از شوهرش طلاق نمی گرفت.بدین جهت مرد برای خواستگاری هر زنی برود غالبا دست رد به سینه اش خواهد زد.زن نیز بایددر انتظار خواستگار در خانه بماند.اگر با همین حال تا آخر عمر بمانندبدبخت و سیه روز خواهند بود.مرد ناچار می شود تا پایان عمر تنها وپریشان احوال زندگی کند.زن نیز ناچار است تا آخر عمر سر بار پدر ومادر یا سایر خویشان باشد.یا تنها و بدون مونس زندگی کند و در حسرت شوهر داشتن بسوزد و بسازد.در صورتی که زندگی انفرادی بسیار دشوار و خسته کننده است.به طوری که گاهی مرگ را بر آن ترجیح داده دست به خودکشی میزنند.
زن جوان ۲۲ ساله ای که با وجود یک فرزند طلاق گرفته و به منزل پدرش رفته بود شب عروسی خواهرش دست به خودکشی زد (۱۱) .
بر فرض اینکه مرد بتواند با تحمل خسارتهای فراوان ودوندگیهای زیاد زن دیگری بگیرد تازه معلوم نیست از همسر اولش بهترباشد بلکه غالبا بدتر خواهد بود.
به طوری که اگر از مردم خجالت نمیکشید و برایش امکان داشت حاضر بود همسر دومش را طلاق بدهد و با همسر اولش آشتی کند.لیکن معمولا از کار گذشته و این موضوع امکان پذیر نیست.
مرد هشتاد ساله ای در دادگاه گفت:در حدود شصت سال پیش وقتی با زن اولم ازدواج کردم زندگی شیرینی داشتم ولی بعد از مدتها چون زنم بدرفتاری کرد طلاقش دادم.در طول این مدت ۹۷ زن دیگر به طورعقدی و صیغه گرفتم و طلاق دادم.پس از مدتها متوجه شدم که زن اولم ازهمه با وفاتر بود.بعد از جستجو او را پیدا کردم.چون او هم مانند من ازتنهایی خسته شده بود موافقت کرد با هم ازدواج کنیم (۱۲) .
مردی به علت اینکه زن دومش نمی توانست از دو فرزند زن اولش پرستاری کند او را طلاق داد و با زن مطلقه خود که پنجسال پیش وی راطلاق داده بود ازدواج نمود (۱۳) .

R A H A
02-17-2012, 07:49 PM
۲) مطلب دوم:

زن و شوهری که در صدد جدایی هستند اگر دارای فرزند هستند باید بفکر آنها نیز باشند.آسایش و خوشی بچه در اینست که پدر و مادرش با هم باشند تا او زیر سایه پدر و در دامن عطوفت مادرپرورش یابد.
اگر این زندگی مشترک از هم پاشید کانون امید بچه واژگون گشته دوران خوشی او خاتمه می یابد.اگر پدر از او نگهداری کند از مهر ومحبتهای بی شائبه مادر محروم میگردد و بسا اوقات زیر دست نامادری می شود.تکلیف نامادری هم روشن است.زیرا او از بچه هووی سابق خودش خوشش نمی آید و او را مزاحم و سربار خویشتن محسوب میدارد.
لذا تا بتواند او را اذیت و آزار میکند.پدر هم جز سکوت و صبر و حوصله چاره ای ندارد.
عروس ۱۴ ساله ای که خودکشی نموده بود در بیمارستان گفت:
یک ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند.و بطوری که شنیده ام پدرم یک سال و نیم بعد با زنی ازدواج کرده که هم اکنون با هم زندگی می کنند.
زن پدرم مرا مرتب کتک میزد حتی چند بار تنم را با سیخ کباب داغ کرد...
پدرم با اینکه از نظر مادی وضع خوبی داشت مانع مدرسه رفتنم شد ومجبور شدم همیشه حسرت درس و کتاب را بخورم.یک ماه قبل پدرم باتهدید و زور مرا به عقد مرد ۴۵ ساله ای در آورد (۱۴) .
دختر ده ساله ای به نام...به مددکاران اجتماعی گفت:درست به یادم نیست ولی همین قدر میدانم که یک شب پدر و مادرم دعوایشان شد.
روز بعد مادرم رفت و چند روز بعد پدرم مرا به عمه ام سپرد.مدتی نزدعمه ام بودم.تا اینکه این پیرزن مرا از عمه ام گرفت و به تهران آورد.چند سالی است نزد او نگهداری می شوم و آن قدر رنج می برم که دیگرنمی خواهم به خانه او بروم.خانم آموزگار گفت:امسال مثل همیشه سال تحصیلی آغاز شد و دبستان مهام از عده ای ازدانش آموزان نام نویسی کرد...
این دختر هم یکی از آنان بود.ولی در کلاس آرام نبود.نمی توانست درس بخواند.دائم مانند اشخاص مریض سرش رامیان دستهایش میگذاشت و بفکر فرو می رفت.حتی چند روز بعد از ظهرکه مدرسه تعطیل شد در گوشه ای از حیاط مدرسه نشست و هر چه اصرارکردیم به خانه برود قبول نکرد.پریروز علت به خانه نرفتن او را پرسیدم.
گفت:نزد زنی به نام...نگهداری می شوم.پیرزن مرا اذیت میکند و دیگرنمی خواهم به خانه او باز گردم.پرسیدم پدر و مادرت کجا هستند؟چنددقیقه گریست سپس گفت:آنها از هم جدا شدند و پدرم مرا به آن پیرزن سپرده است (۱۵) .
دختر ۱۳ ساله ای به نام...در تراس یکی از باغات دروس خود راحلق آویز کرد.این دختر با دو برادر خود در این باغ زندگی میکرد.
برادرش گفت:پدر و مادرم سه سال پیش از هم جدا شدند.مادرم با مرددیگری ازدواج کرد و پدرم نیز دو ماه پیش فوت شد.من ساعت ۵/۶ بعد ازظهر دیروز وقتی به خانه آمدم مشاهده کردم خواهرم خود را حلق آویز کرده است (۱۶) .
و اگر مادر سرپرستی فرزندش را به عهده بگیرد آن طفل معصوم از سرپرستی و مراقبت پدر محروم میگردد و بسا اوقات زیر دست ناپدری واقع می شود.
مادری به کمک شوهر جدیدش دست و پای پسر بچه هشت ساله خود را در اتاق در بسته ای به تختخواب بستند و به گردش رفتند.وقتی برگشتند دیدند اتاق آتش گرفته و بچه سوخته است. (۱۷)
با وقوع طلاق کانون گرم خانواده از هم پاشیده میشود و فرزندان آن خانواده بی سرپرست و بی پناه میگردند و گاهی پدر و مادر در اثرلجبازی و خودخواهی به کلی آن افراد بیگناه را رها می سازند.چهارکودک ۱۲ و ۹ و ۶ و ۴ ساله سرگردان به پاسگاه متحصن شدند.پسربزرگ گفت: مدتی قبل پدر و مادرمان بر اثر اختلاف و دعواهای شبانه روزی از هم جدا شدند و دیگر هیچکدام حاضر نیستند سرپرستی مارا قبول کنند. (۱۸)
وقتی اطفال بیگناه سرپرست خویش را از دست دادند و پناهگاهی نداشتند غالبا ولگرد و هرزه می شوند و در اثر بی تربیتی و عقده های روحی ممکن است در زمان کودکی یا بعد از بزرگ شدن دست به دزدی و قتل وجنایت بزنند.
چنانکه آثار آن در صفحات مجلات و روزنامه ها منعکس میگردد،اطلاعات می نویسد:
در تحقیق که از کانون اصلاح و تربیت کودکان دیدیم از ۱۱۶ نفرجوان بزهکار کانون،هشتاد نفرشان نامادری داشتند و اغلب دلیل انحراف خود را وجود نامادری و سختگیریهای او ذکر کرده اند. (۱۹)
آقای محترم،و خانم گرامی برای رضای خدا و به خاطر فرزندان بیگناهتان فداکاری کنید، گذشت داشته باشید،بهانه جویی نکنید،ازهوسبازی دست بردارید،عیوب کوچک را نادیده بگیرید،لجاجت وستیزه گری بخرج ندهید،در عواقب کار خودتان و فرزندان بیگناهتان خوب بیندیشید،آنها تقصیر ندارند.
به چشمهای فرو رفته و چهره افسرده آنان ترحم کنید.
این افراد بیگناه از شما انتظار دارند آشیانه آنها یعنی کانون گرم خانوادگی را از هم نپاشید و آن جوجه های بی پر و بال را پراکنده وسرگردان نسازید.
اگر به خواسته درونی آنان توجه نکنید و دلشان را بشکنید آه و ناله آنان بی اثر نخواهد بود روی سعادت و خوشبختی را نخواهید دید.

1-سوره نساء آیه ۳۵
۲-مکارم الاخلاق ص ۲۲۵
۳-وسائل ج ۱۵ ص ۲۶۷
۴-اطلاعات ۲۶ بهمن ماه ۱۳۵۰
۵-مکارم الاخلاق ص ۲۴۸
۶-اطلاعات ۱۲ اسفند ماه ۱۳۵۰
۷-اطلاعات ۱۶ اسفند ماه ۱۳۵۰
۸-اطلاعات ۱۶ اسفند ماه ۱۳۵۰
۹-اطلاعات ۸ اسفند ماه ۱۳۵۰
۱۰-اطلاعات ۱۶ اسفند ماه ۱۳۵۰
۱۱-اطلاعات ۱۷ اسفند ماه ۱۳۴۸
۱۲-اطلاعات ۲۱ بهمن ماه ۱۳۴۸
۱۳-اطلاعات ۸ دیماه ۱۳۴۸
۱۴-کیهان ۲۹ آبان ۱۳۴۸
۱۵-اطلاعات ۲۸ مهر ماه ۱۳۴۸
۱۶-اطلاعات ۴ بهمن ۱۳۵۱
۱۷-اطلاعات ۷ خرداد ۱۳۴۹
۱۸-اطلاعات ۱۸ بهمن ۱۳۴۸
۱۹-اطلاعات ۲۲ اسفند ماه ۱۳۵۰