توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *^*خاطرات و حكايتها - جلد نهـــم*^*
R A H A
02-09-2012, 11:15 PM
به نام خدا
خاطرات و حكايتها جلد نهم
گردآورى و تدوين : موسسه فرهنگى قدر ولايت
R A H A
02-09-2012, 11:17 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
پيشگفتار
يكى از اشاره هاى لطيف و دقيق در عين حال سازنده قرآن كريم ، تقبيح و ملامت گذر اغلب انسانها از كنار وقايع و رخدادها كوچك وبزرگ اطرافشان است ، بى آنكه با توجه و دقت در آنها، نسبت به درس آموزى و عبرت گيرى و ارتقاء بينش و رشد خود بهره گيرى نمايند؛ چنانچه با حوادث دور و نزديك تاريخ نيز به همين گونه رفتار مى نمايند.
و كاين من آيه فى السموات و الارض يمرون عليها و هم عنها معرضون (1)
و چه بسيار نشانه در آسمانها و زمين كه بر آنها مى گذرند ( اما در آنها درنگ و تدبر نمى كنند) و از آنها رويگردانند.
آنهايى كه قرآن كريم در عين آنكه چشم دارند كورشان مى داند و در عين حالى كه گوش دارند كرشان مى شناسند، و با اينكه قلب و مغز دارند غافل و بى فكرشان مى نامد، يك وجه آن همين بى توجهى و دقت نكردن در حوادث گوناگونى است كه با انسانها حرف مى زنند و واقعيتها و حقايقى را به سمع و نظر و فكر او مى رسانند.
انسان وقتى در بيانات و سيره حضرت امام (ره )، آن يگانه دوران و كلمه طيبه الهى ، دقيق مى شود به خوبى ملاحظه مى كند كه امام چه در وقايع تاريخى و چه در حوادثى كه مطالعه كرده يا از دوره نوجوانى شاهد آن بوده و در اطرافش گذشته يا اخبار آن را شنيده است ، غور و تدبر عميق نموده و براى حركت فردى و اجتماعى و هدايتى خود، درسهاى لازم و تجربه ها را برگرفته است . خيلى از خاطراتى كه حضرت امام از آنها براى تبيين نظرات و حركت خود بهره گرفته و نقل كرده اند، نمايش دهنده توجه ايشان به حوادث اطراف خود و احوال اشخاص و ملتها و دولتهاست .
رهبر معظم انقلاب اسلامى ، حضرت آيت الله العظمى خامنه اى ، مدظله العالى ، نيز همين گونه تدبر و دقت و توجه را از خود نشان داده اند، نقلهاى تاريخى و برداشتهاى ايشان از وقايع صدر اسلام - چنانچه در قضيه طرح عبرتهاى عاشورا مشاهده شد - بسيار عالمانه و موشكافانه و دقيق است . نكاتى كه در ضمن بيان خاطرات خود از ملاقاتها، ديدارها، مسافرتها و حضور در صحنه هاى مختلف از دوران مبارزه قبل از انقلاب تا مسؤ وليتهاى بعد از انقلاب ، ذكر مى نمايند، مشحون از همين دقت و بصيرت است .
بيان اين نكات و نتايج ، براى خواص نكات و بهره منديهاى فراوان در خود دارد، چه رسد به توده هاى مردم كه غالبا بواسطه اشتغالات روزمره و بعضا غفلتها، از توجه و تدبر در وقايع و حوادث كم بهره اند.
اگر اضافه شود به اين فرصتى ها و يا غفلتها، غرض ورزيهاى رسانه اى و شيطنتهاى استكبار خبرى ، كه حقايق را وارونه و در جهت منافع خود تفسير و تاءويل و تنظيم مى كنند خواهيم ديد كه نقل صحيح و متقن رهبرى معظم انقلاب اسلامى - چه از اصل رخدادها و چه ريشه و نتيجه و تبعات آن چه بركات و مايه هاى روشنايى فكر و بصيرت را در خود دارد.
بيش از هر قشرى ، نوجوانان و جوانان نيازمند اين نقلها هستند، چرا كه جوانى با شور و هيجان و احساس و قوت و تحرك همراه است كه از يك منظر، عوامل آسيب پذيرى بيشتر آنان در برابر شيطنتهاى خبرى و رسانه اى هستند؛ لذا مى بايستى بيش از ساير اقشار با نگرش و نگاه عميق و دقيق سكاندار امين و مهذب و مسؤ ول ، يعنى رهبرى معظم انقلاب اسلامى ، آشنا و آن خصوصيات را در جهت مثبت و آينده سازى اميدوارانه سوق دهند.
استقبال اين قشر از مجموعه خاطرات و حكايتها از زبان مقام معظم رهبرى تنظيم و تدوين و انتشار مى يابد، گوياى همين راز است . اميدواريم ، موفق به ارائه بهتر اين مجموعه گرديم و همگان بويژه خانواده ها، معلمان ، روحانيان و كسانى كه با تعليم و تربيت سر و كار دارند، در توجه قشر نوجوان و جوان به اين نقلهاى صادقانه و عالمانه و بهره گيرى از آنها، ما را يارى نمايند. انشاء الله .
R A H A
02-09-2012, 11:17 PM
استانى با خاطره هاى شيرين و زيبا
اين استان براى شخص من ، استان خاطره هاست . به گذشته ذهن خود كه مراجعه مى كنم ، يادگارهاى ذهنى فراوان از اين استان به صورت پى در پى در طول ساليان ، موجود است . اگر چه اين خاطره ها برخى ناهنجاريها و تلخيها را دارد، اما شيرينى آنها بيشتر است . در دوران رژيم طاغوت ، تبعيد تلخ بود، اما آشنايى با مردم عزيز اين استان بسيار شيرين بود. در سالهاى قبل از انقلاب يعنى سال 56 و 57 كه به توفيق جبرى در اين استان اقامت داشتم ، گنجينه اى از زيباييها و خاطره هاى شيرين در ذهن من انباشته شد. سالها قبل از آن هم مردم عزيز و مؤ من همين شهر زاهدان از زبان من حقايقى را درباره نهضت تازه آغاز شده اسلامى مى شنيدند. در سال 1342 در همين شهر زاهدان دلهاى گرم و با محبت مردم اين جرات و اميد را به من بخشيد كه بتوانم درباره حساس ترين مسائل آن روز با آنها حرف بزنم . البته عكس العمل رژيم جبار طاغوت سخت بود. ماءموران در همين فرودگاهى كه امروز كه امروز وارد زاهدان شدم ، مرا به هواپيما سوار و به قزل قلعه تهران منتقل كردند. ممكن است اين خاطره به نظر تلخ بيايد اما به شما صادقانه عرض مى كنم . اين يكى از شيرين ترين خاطرات من در دوران مبارزات طولانى با طاغوت است زيرا من آن روز زاهدان و مردم آن را كشف كردم و از مرد و زن و سيستانى و بلوچ ، يزدى و بيرجند و كرمانى و ساير اقوامى كه در اين استان هستند محبتها ديدم و آنها را شناختم . در سال 1356 كه بار ديگر در حال تبعيد به زاهدان و از آنجا به ايرانشهر آمدم ، اين آشنايى به من كمك كرد تا بتوانم به اعماق دل پر محبت و گرم اين استان راه پيدا كنم .
محروميتهايى كه در اين استان ديدم ، يك انگيزه قوى و آرزوى بزرگ در من به وجود آورد، و آن اينكه بايد به اين استان با اين همه استعداد و به اين مردم با اين همه صفا كمك كرد تا بتوانند زندگى سعادتمند و لايق شاءن خود را در پيش بگيرند. لذا بعد از پيروزى انقلاب ، اولين حكم ماءموريتى كه امام صادر كردند، حكمى به اين بنده حقير براى سفر به استان سيستان و بلوچستان بود. من آمدم مناطق گوناگون اين استان را نزديك ديدم و انقلاب وظيفه خود را در قبال اين استان حس كرد. از جنوبى ترين نقاط استان ، از منطقه چابهار و نيكشهر و نبت و فنوج و اسپكه و غيره تا مناطق شرقى اين استان ، منطقه سروان و جالق و سرباز و از مناطق شمالى اين استان ، منطقه زابل و درياچه هامون تا غرب اين استان منطقه بزمان و دلگان و چاه هاشم و جازموريان و غيره خبرها گرفتم ، با مردم اين مناطق نشستم ، داخل كپرها رفتم و با دردها و رنجهاى اينها كه در دوران رژيم طاغوت بر روى هم انباشته و متراكم شده بود، آشنا شدم . (2)
R A H A
02-09-2012, 11:17 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
اولين بار كه به اين شهر آمدم ، 24 سال داشتم
اولين بارى كه من با نسل جوان اين شهر روبرو شدم ، تقريبا در سن و سال شما بودم ، بيست و چهار سال داشتم . اين موضوع به حدود چهل سال قبل بر مى گردد. آن روز نوعى احساس مسئوليت من را به زاهدان و به مركز اين استان كشاند. آن زمان اين مركز از مراكز فكر و انديشه و حركت عمومى كشور، به مراتب دورتر از امروز بود، امروز اينجا مركز است . در آن زمان زاهدان واقعا منطقه اى دور افتاده بود. من وقتى كه به اين استان تبعيد شدم ، همان سابقه ذهنى به من كمك كرد تا با جوانان اين استان تاز بلوچ و سيستانى و فارس ارتباط برقرار كرده بودم ، به ياد آوردم .بهترين آنها شهيد شدند. شهيد كريم پور جوانى از شهر زاهدان بود و شور و شوق همين جوانهايى را داشت كه امروز در اينجا سخن مى گفتند. شهيد آتش دست هم جوانى از ايرانشهر بود. برادران ديگرى هم بودند كه نامشان را نمى آورم . بعضى . بعضى بحمدالله زنده هستند. در ميان آنها هم بلوچ بود و هم فارس .(3)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/10--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:18 PM
تذكر عمده امام به بنده
بنده در زمان رياست جمهورى عازم اجلاس غير متعهدها بودم . نطق اين كنفرانس را نوشته بودم و معمول بنده اين بود كه نطقها را به امام عرضه مى كردم و ايشان مى ديدند و اگر نظرى داشتند، مى گفتند. ايشان اين نطق را خوانده بودند و تذكرات مختصرى داده بودند. تذكر عمده ى ايشان اين بود كه شما در اين نطق راجع به عدم تفتيك دين از سياست چيزى نياورده ايد. من تعجب كردم ، چون مناسبتى نداشت . حدود صد كشور عضو اين تشكيلات هستند كه بخش كمترى را كشورهاى اسلامى تشكيل مى دهند ؛ بنابراين مساءله ى جدايى دين و سياست به نظر انسان خيلى مناسب نمى آمد، اما چون امام گفته بودند، رفتم در طليعه ى اين نطق ، دو سه صفحه ى متقن و قوى راجع به عدم تفتيك دين از سياست نوشتم . بعد رفتم اين نطق را در آن جا ايراد كردم . برداشت خود من اين بود كه مؤ ثرترين ، مهمترين ، مهمترين ، جذابترين و تازه ترين بخش اين نطق ، همين بخش اول است كه مربوط به عدم تفتيك دين از سياست است . امام اصرار داشتند اين مطلب در ابعاد جهانى - نه فقط در دنياى اسلام - مطرح بشود و مطرح شد و دشمن همين نقطه را هم هدف گرفت . البته مطالبى را كه شما در اين زمينه در داخل كشور ملاحظه مى كنيد؛ خرده ريزها و ترشحات تبليغات جهانى است ؛ خودش فى نفسه چيزى نيست و ارزشى هم ندارد.
در دنيا روى مساءله ى عدم تفتيك دين از سياست در نظام اسلامى ، جنجالها و غوغاها كردند، و به خيال خودشان تئورى پردازى كردند. نقطه ى اصلى اين جاست كه اسلام وارد زندگى و نظام اجتماعى بشود و مهمترين حرف خود را - كه عبارت است از اداره ى مردم و سياست اداره ى يك جامعه - به ميان بياورد؛ از اين مى ترسند و مى خواهند با آن مقابله كنند. همه ى تبليغات و ساز و برگ و تجهيزات دشمن عليه همين نقطه و نقاط اساسى ديگرى است كه در اسلام وجود دارد. اين جنجالها و دعواهاى سياسى ، بخشهاى كوچك و سطحى قضيه است ؛ بخشهاى عميق تر، مبارزاتى است كه اينها دارند با فكر اسلامى ، ايده ى اسلامى ، نظرات اسلامى ، آزادى ، مردم سالارى و تعبد در منطق اسلام مى كنند؛ اين وظيفه سنگينى را بر دوش ما مى گذارد. (4)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/12--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:18 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
آقاى ماندلا با دقت حرف من را گوش كرد.
اگر همه ى دنيا در قضيه ى فلسطين اتفاق نظر پيدا كنند، بعد ما ببينيم چيزى كه مورد اتفاق اينهاست با مبانى ما تطبيق نمى كند. ما آن را صريح رد مى كينم . يك روز همه ى دنيا با آفريقاى جنوبى ارتباط داشتند؛ ولى ما گفتيم با نظام تبعيض نژادى خيلى واضح آفريقاى جنوبى مخالفيم ؛ بنابراين رابطه ى خود را قطع كرديم . همكاريهاى زيادى هم زمان رژيم طاغوت بود، اما همه را قطع كرديم . بعد دنيا به حرف ما برگشت ؛ يعنى بتدريج همين موضع ما در دنيا - در خود آفريقا و در جاهاى ديگر اثر گذاشت . بنده همان وقتها دو سفر به مناطق جنوب آفريقا - نه كشور آفريقاى جنوبى - رفتم و تاثير مواضع ايران را در روحيه تك تك آنها كاملا مشاهده مى كرديم ؛ هم در كشورها، هم در كنفرانس غير متعهدها كه در آن شركت كرديم . بعد هم همين مواضع ما احتملا يكى از مهمترين عناصرى بود كه به سياهان آفريقاى جنوبى روحيه داد و آقاى ماندلا بعد از بيست و چند سال زندانى بودن ، توانست بيرون بيايد قبل از رياست جمهورى اش ، وقتى به ايران آمد من به او گفتم الگوى امام ما در پيشبرد انقلاب اسلامى ، با همه ى الگوى دنيا فرق داشت ؛ نه كودتاى نظامى بود تنه كار حزبى بود و نه فعاليت پارلمانى بود. اينها مى خواستند در آفريقاى جنوبى فعاليت پارلمانى كنند و در مجلس اين كشور نماينده داشته باشند، شيوه يى كه امام انتخاب كرد اين بود كه ملت را به خيابانها بياورد. طبيعتا آن نظام از خود سؤ ال مى كند كه بالاخره در كشور بر چه كسانى مى خواهد حكومت كند. بر همان اقليت چند صد هزار نفرى سفيد پوست ، يا بر ميليونها آدمى كه در اين كشور زندگى مى كنند؟ وقتى آن نظام ديد ملت در خيابانها حضور دارند و نشان مى دهند كه متعرضند و حكومت را قبول ندارند؛ اصلا سلاح هم در دست نمى گيرند؛ فقط حرف مى زنند؛ او هم از همه ى سلاحها استفاده مى كند و اينها نمى ترسند و از ميدان فرار نمى كنند، شكست خورد. آقاى ماندلا با دقت حرف من را گوش كرد. بعد از رفتن او، چند ماهى نگذشته بود كه خبر رسيد تظاهرات مردمى در خيابانهاى آفريقاى جنوبى شروع شده است . او از همين شيوه ى امام فورا رنگ گرفت و تاثير پذيرفت و اين كار را كرد. بنابراين موضع ما در قبال آفريقاى جنوبى تغيير پيدا نكرد. همچنين موضع ما در قبال كمپ ديويد تغيير پيدا نكرد. همه ى كشورهاى عربى و منطقه و همسايه و آن گروه مقاومت ، هر كدام به نحوى به كمپ ديويد گرايش پيدا كردند؛ ولى ما گفتيم نه ، كمپ ديويد را بد مى دانيم . البته با هر كشورى كه به اسرائيل بگويد سلام عليكم ، قطع رابطه نمى كنيم ؛ اما كمپ ديويد را رد مى كنيم . بالاخره اين موضع از ما شناخته شد؛ اين ، موضع مستقل است استقلال را بايد حفظ كنيم . اگر همه ى دنيا هم مخالفت كردند؛ بايد حفظ كرد، از اين ناحيه هيچ ضررى وارد نمى آيد؛ بلكه اين ، موقعيت كشور و ملت و دولت و دستگاه ديپلماسى را در چشم همه ى مخاطبانش بالا مى برد. نظر ما نسبت به آمريكا و ژاپن و اروپا و آسيا و چين و هند و غيره نظرات خود ماست . اين نظرها از چه برخاسته است ؟ نكته ى اساسى اين جاست ؛ اين نگاهها از تعريف منافع ملى برخاسته است ؛ منافع ملى ما اين را ايجاب مى كند؛ كما اين كه از اول انقلاب هم همين طور بوده ؛ يعنى در اولويت بنديها، مبناى استقلال همواره براساس منافع ملى بوده است . (5)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:18 PM
من مسلمانى امام خمينى را قبول دارم !
چيزى كه امروز غرب بعد از گذشت دو سه دهه ، مجددا روى آن تكيه دارد براى اين كه اهميت آن را از ذهنها دور كند، جدايى دين از سياست ، و مجرد كردن دين از حقايق و واقعيتهاى زندگى است ، كه متاسفانه من مى بينم رگه هاى غلط آن گاهى اوقات در زبان بعضى از عناصر خود ما بايد در خط مقدم جبهه باشند، ديده مى شود. سياست خارجى را با دين مخلوط نكنيد؛ اين از آن حرفهاى غلطى است كه كسى مطرح مى كند، درست هم محتوايش را نمى فهمد و نمى داند لازمه ى اين حرف چيست ترويج تشيع هم همين طور است . براى ترويج تشيع هيچ عاملى بالاتر از آن نيست كه شما نشان بدهيد تشيع پرچم عدل اسلامى و آزادى از قدرتهاى استكبارى را در دنيا برافراشته و حرف نويى براى ملتها آورده است .
يكى از اين سران فلسطينى كه دهها سال با تفكر ماركسيستى زندگى كرده بود، بعد از انقلاب اسلامى - حدود هفده ، هجده سال پيش - در يك سخنرانى در لبنان يا سوريه گفت من اعلام مى كنم كه مسلمانم . بعد يكى از آقايان علماى اهل تسنن كه آن جا بود، سخنرانى كرد و گفت خيلى خوشوقتيم و خوشحال شديم كه ديديم فلانى كه از معارف است و شما او را مى شناسيد - بعد از سالها كه دوره ى جوانى خود را در مرام ماركسيستى گذرانده ، حالا مسلمان شده است . او از وسط جمعيت صدا زد و گفت : نه ، اشتباه نكيند؛ من مسلمانى شما را ندارم و هنوز هم به آن اعتقادى ندارم ؛ من مسلمانى امام خمينى را قبول دارم . (6)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/15--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:19 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
به من پيغام داد: ما عاشق امام و مريد انقلاب هستيم .
اوايل دهه ى 60، هنگامى كه بنده رئيس جمهور بودم ، به كشورهاى جنوب آفريقا مسافرت كردم . آن موقع بعضى از رهبران سياه پوست خيلى معروف كه در زندان رژيم نژاد پرست آفريقاى جنوبى بودند - و من نمى خواهم اسم آنها را بياورم - به وسيله ى كسانشان به من پيغام دادند كه ما عاشق امام و مريد انقلاب هستيم . آنها مسلمان نبودند، اما به خاطر پرچم عدالتخواهى يى كه اسلام و جمهورى اسلامى بلند كرده بود، اين گونه ابراز ارادت مى كردند. آن هنگام يك رژيم نژادپرست بسيار ظالم و سفاك ، سالهاى متمادى بر كشور آفريقاى جنوبى حكومت مى كرد، كه به همين دليل جمهورى اسلامى وقتى تشكيل شد، رابطه اش را با آن كشور قطع كرد. رژيم طاغوت روابط خيلى گرمى با آن رژيم داشت . تحت سيطره ى چنين رژيمى ، مبارزان درجه ى يك - كه بعد هم يكى از برجستگان اينها از زندان آزاد شد و در آفريقاى جنوبى انقلاب شد و رژيم تغيير كرد و همان شخص چند سال به رياست جمهورى آفريقاى جنوبى رسيد - از داخل زندان به امام و جمهورى اسلامى اظهار عشق و ارادت مى كردند؛ به بنده هم مكرر همين پيغام را مى داد. اين ، پرچم عدالتخواهى بود. پسوند اسلامى كه نشان مى داد پايه ى اين عدالتخواهى روى مبانى فكرى اسلامى استوار شده است ، احساس عزت را در مسلمانهاى دنيا بيدار كرد و همه ى مسلمانهاى دنيا احساس غرور و هويت كردند. صدها بار برجستگان مسلمان از سراسر دنيا به ماها - كه در مسئوليتهاى گوناگون جمهورى اسلامى بوديم - پيغام دادند كه ما به هويت عنوان مسلمان ، هويت خود را باخته بوديم و هضم شده بوديم ؛ اما شما به ما هويت داديد و ما را زنده كرديد. اين پرچمى بود كه جمهورى اسلامى بلند كرد. (7)
R A H A
02-09-2012, 11:19 PM
سرنوشت آزادى در غرب شد! سرنوشت برابرى در شرق ،مثل
در دويست سال اخير، دو انقلاب بزرگ ديگر كه قابل مقايسه ى با انقلاب اسلامى است ، در دنيا به وجود آمده : يكى انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 ميلادى - يعنى دويست و خرده يى سال پيش است ؛ و ديگرى انقلاب اكتبر شوروى در سال 1917 ميلادى ، كه نزديك به نود سال پيش به وجود آمد. شعار عمده ى انقلاب فرانسه آزادى بود؛ اما شعار عمده انقلاب كمونيستى شوروى برابرى بود. آن آزادى در غرب به يك مفهوم كاملا انحرافى تبديل شد. آزادى يى كه معنايش آزادى انسانها در انتخاب راه زندگى بود، به آزاديهاى فردى و جنسى و آزادى فساد تبديل شد و زير نام دمكراسى ، با تبليغات گوناگون ، مردم به يك تور نامرئى ، به همه ى جهاتى كه قدرتمندان رژيمهاى گوناگون مى خواستند، كشانده شدند، كه تا امروز هم همان وضعيت باقى است .
اين سخن كه آزادى سياسى و غرب ، يك تزوير و يك نيرنگ است ، امروز ديگر حرف ما نيست ؛ اين حرف بسيارى از متفكران ، انديشمندان و دلسوزان از خود غرب است . آرايش ظاهرى ، آرايش دمكراسى است - البته با ظرفيت شركت از سى درصد و سى و پنج درصد از همه ى مردم است - اما باطن قضيه ، همان تور نامرئى تبليغات است . تبليغات هم دربست در اختيار قدرتمندان و صاحبان كمپانيها و زرمندان بزرگ است ؛ يعنى همان كسى كه در هر حكومت استبدادى ، همه كاره اند. اين تور نامرئى ، مردم را به هر طرف كه بخواهد مى كشاند و مانع مى شود از اين روشها، اهداف و مقاصدى كه بر ملتها تحميل شده ، تغيير پيدا كند. البته اينها آزادى فساد، آزادى جنسى ، آزادى لااباليگرى و رهايى از قيد اخلاق را ترويج مى كنند؛ چون باز به نفع همان قدرتمندان است .
سرنوشت برابرى در انقلاب دوم هم شبيه سرنوشت آزادى در انقلاب اول شد؛ يعنى به اسم برابرى ، كمونيستها در طول حدود هفتاد و چند سال ، نابرابرى بسيار شديد و سياه و غير قابل تحملى به به وجود آوردند. شعارهاى زيبايى دادند - چون هم آزادى و هم برابرى ، شعارهاى زيبا و جذابى است - اما در واقعيت ، عكس آن عمل شد. اگر ما در شعار عدالتخواهى فقط به لفاظى اكتفاء كنيم و در واقعيتها آن را تجسم نبخشيم ، كار ما هم شبيه كار آنها خواهد شد؛ اين چيزى است كه به هيچ وجه اسلام و مبانى اسلامى آن را نمى پذيرد. وظيفه اساسى همه ، در هر جا هستند. اين است كه كارى كنند تا زمينه شعارهاى اساسى - كه يكى از مهمترينهايش عدالتخواهى است - به وجود آيد. (8)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/18--9.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/19--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:19 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
تا صبح آن شمع سوخت اما نسيمى بلند نشد تا آن را خاموش كند.
جوانها بايد احساس مسئوليت كنند. در بيانيه اى اخير رئيس جمهور آمريكا روى دو نقطه تكيه شده است : يكى دانشگاه ، ديگرى مطبوعات . امريكاييها گفتند ما از اين دو جا مى خواهيم كار خود را پيش ببريم . آنها به اين دو نقطه اميد بسته اند. الان به مطبوعات كارى ندارم - آن يك بحث جداگانه است - اما مساءله دانشگاهها و مدارس و دبيرستانها خيلى مهم است .
البته اميد آنها به نسل جوان و دانشجوها و دانشگاههاى ما، مثل اميد شان به 18 تير امسال ، نااميد خواهد شد و تو دهنشان خواهد خورد. امسال در 18 تير اميد داشتند كه يك آشوب بزرگ و يك حركت براندازى در ايران انجام بگيريد آنها خود را براى اين آماده كرده بودند و مقدماتى را هم فراهم كردند؛ اما سرشان به سنگ خورد. ملت ايران را كه نشناختند، جوانها و دانشجويان ما را هم نشناختند. قبل از هجدهم تير و بعد از آن ، در گوشه و كنار كارهايى پيش آمد كه على الظاهر به هم بى ارتباط بود؛ اما يك انسان دقيق وقتى مى خواهد ريشه ى چيزها را پيدا كند، هنگامى كه فهميد آنها به 18تير امسال چه اميدى بسته بودند، معناى اين كارهاى على الظاهر به هم بى ارتباط ولى مرتبط به يكديگر را درك مى كند. آنها خيال مى كردند امسال با مقدماتى كه فراهم كردند، 18 تير از مبداء دانشگاه تا اعماق ملت بتدريج شورش عظيمى را به وجود مى آورد كه گريبان نظام اسلامى را مى گيرد و همه ى اوضاع را درهم مى ريزد.
مى گويند منجمى پيش بينى كرده بود كه در فلان شب طوفانى مى آيد و هيچ ساختمان و عمارتى روى زمين باقى نمى ماند. منجم ديگرى كه مى دانست محاسبه ى منجم اول اشتباه است ، گفت شبى كه او گفته طوفان خواهد شد، يك شمع روشن كنيد و بالاى پشت بام بگذاريد؛ اگر تا صبح خاموش شد، هر چه خواستيد از من بگيريد. يك شمع روشن كردند و بالاى پشت بام گذاشتند؛ تا صبح آن شمع سوخت ، اما نسيمى كه آن را خاموش كند، بلند نشد.
آنها در اين قضيه چند نفر از عوامل حقير خود را بسيج و به جنگ روانى وادار كرده بودند و متاءسفانه كارهاى روزنامه نگارى را هم بوسيله بعضيها دنبال كرده بودند و قبل و بعد آن هم مقدماتى را فراهم كرده بودند؛ اما توى دهنشان خورد و فهميدند اشتباه مى كنند. در مورد دانشگاه هم همين طور است ، منتها شما بايد فعال باشيد. (9)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:19 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
اصلاح طلبان از نگاه آمريكا!
از نظر آمريكا، اصلاح طلبان ، نقابدارانى هستند كه به خيابانهاى تهران بيايند و شيشه هاى مغازه مردم را بشكنند يا اتومبيل مردم را آتش بزنند. هر كس در هر گوشه يى از كشور عليه مصالح اين ملت ، انقلاب و امام حرفى بزند، از نظر آنها اصلاح طلب است من اصرار دارم كه جناحهاى سياسى حساب خود و شعارهاى خود را از حساب آمريكا جدا كنند و روشن كنند كه آنچه آمريكاييها مى گويند، چيست و آن چيزى كه آنها مى خواهند، چيست . اصلاحات بايد تعريف شود. اصلاح واقعى در اين كشور اين است فقر ريشه كن شود؛ تبعيض وجود نداشته باشد و فساد ادارى و اقتصادى نباشد. در اين چيزها مانع تراشى مى كنند؛ آنگاه براى ملت ايران دل مى سوزانند.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/21--9.jpg
امروز مردمى حكومتى كه ما مى شناسيم ، حكومت جمهورى اسلامى است . پايه هاى اين حكومت ، فقط آراء مردم نيست ؛ آراء و عواطف و ايمان مردم پايه هاى نظام مقدس جمهورى اسلامى است . مقدس است به خاطر اين كه با ايمان مردم سر و كار دارد و با آن پيوند و گره خورده است . در عين حال مى گويند اين نظام ، غير مردمى است . همين ها هستند كه از نظامهاى كودتايى ، استبدادى و كشورهايى كه هرگز هيچ مجلس و آراء و انتخاباتى به خود نديده اند، حمايت مى كنند. همينها هستند كه از اسرائيل غاصب ، با اين همه جلادى ، حمايت مى كنند.
امروز آمريكا صلاحيت ندارد راجع به مردم سالارى حرف بزند. دولت امريكا صلاحيت ندارد راجع به اصلاح كشورها سخنى بر زبان جارى كند؛ خود آنها كانون فسادند. امروز بزرگترين مبارزه ى با آمريكا، كار كردن و تلاش كردن و مجاهدت براى اصلاح امور كشور است ؛ امريكاييها را نمى خواهند.(10)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/22--9.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/23--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:19 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
شكنجه گاههاى رژيم پهلوى ، نمود ليبرال دموكراسى غرب بود!
علاوه ى بر آنچه امروز اردوگاه غرب و اردوگاهى كه راءس آن امريكاست و مردم از روش و سياست امريكا به باطن آنچه در آن اردوگاه هست - تعابير معرفتى و مكتب معرفتى - پى مى برند، آن روز دستگاه وسيع ديگرى به اسم ماركسيزم و كمونيزم و سوسياليزم وجود داشت كه داعيه ى آن خيلى بيشتر از ليبرالهاى غربى بود. هر چه هم از مبانى بايدهاى اسلامى و بايدهاى سياسى يا معرفتى اسلام مى گفتيم ، اينها مى گفتند بايد چيست ما بايد نداريم ؛ ماركسيزم علم است ؛ شما مى گوييد بايد بشود؟ ما مى گوييم چه بخواهيد، چه نخواهيد، مى شود. تعبير آنها از مسائل ماركسيستى ، اين بود، اين قدر آن را مسلم مس دانستند. در طول صد سال و يا بيشتر، نشسته بودند كلمه كلمه ى چيزهايى را كه بايد پشت سر هم بيايد تا نظامى سوسياليستى و بعد نظام كمونيستى در دنيا وجود بيايد، تدوين كرده بودند؛ مى گفتند برو برگرد ندارد دهمين است كه هست ؛ چه شما بخواهيد، چه نخواهيد، چه بگويد بايد چه بگويد نبايد روال ماركسيسم به خودى خود پيش مى آيد و همه ى دنيا را مى گيرد. امروز از آن قضاء لا يرد و لا يبدلى كه ماركسيستها تصوير مى كردند؛ در دنيا هيچ چيز باقى نيست . خودش كه رفت ، اسم و اعتبار و آبرويش هم رفت . امروز همان بايدها و همان قضاء لايرد و لايبدل را غربيها نسبت به مفاهيم خودشان تكرار مى كنند: چاره يى نيست ؛ جهانى شدن ، سرنوشت ناگزير بشرى است ؛ چه بخواهيد چه نخواهيد، خواهد شد. البته آنها واقعيتهاى زندگى خود را در وسط يك پرده آهنين حبس كرده بودند تا كسى آن را نبيند و از باطن كارشان سر در نياورد؛ لذا جوانهاى بسيارى به همين الفاظ فريب مى خوردند؛ اما اينها باطن كارشان هم آشكار است . در عين حال خجالت نمى كشند و گستاخانه ادعا مى كنند كه آنچه ما مى گوييم شدنى است و بروبرگرد هم ندارد يك عده بيچاره ساده لوح - كه به نظر من خوشبينانه ترين تعبير هم همين است كه آدم بگويد ساده لوح - اين الفاظ را مى گيرند، به خيال اينكه اينها اصلا قابل خدشه و مناقشه نيست . اين مفاهيم را در محيط فكرى و معرفتى جوان و غير جوان مى آورند و ترويج مى كنند؛ برايش سينه مى زنند و خودشان را مى كشند، براى اينكه اين مفاهيم را در ذهن افراد وارد كنند. انقلاب روزى متولد شد كه همه ى اين حرفها بود و انقلاب همه ى اين حرفها را باطل كرد.
دنياى جذابى كه غربيها تصوير مى كنند - كه در آن حقوق بشر و آزادى و راءى وجود دارد - ما در طول دوران پهلوى آن را در زندگى خود ديديم . معناى دموكراسى و حقوق بشر آن روز را فهميديم . خود آمريكاييها براى ايجاد وحشتگاههاى ساواك و شكنجه گاهها و ابزارهاى شكنجه و روشهاى شكار جوانهاى مردم و سركوب ملت ، با رژيم پهلوى همكارى كردند؛ اين آن ليبرال دمكراسى يى است كه امروز دارند به مردم دنيا و عده مى دهند و راديوهايشان دارد تبليغ مى كند كه بشتابيد به سوى اين ؛ اى ملتهاى جهان سوم از جمله اين را به ما مى گويند. ما اين را در زندگى خود آزمايش و تجربه كرده ايم ؛ براى ما نديده نيست . ما حكومت سياه ديكتاتورى پهلوى را كه از
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/25--9.jpg
پنجه هاشان خون مى ريخت و از سر و پايش فساد مى تراويد و در زير سايه ى امريكا و با كمك امريكا و با تكيه ى به آن كشور ، همه ى اين جنايتها را مى كرد، از نزديك لمس كرده ايم ؛ اين قضايا براى ما نديده نيست . حقوق بشر آمريكايى را اين جا ديده ايم - گوشه زندانها و در شكنجه گاهها - و با گوشت و پوستمان آن را لمس كرده ايم . مگر ملت ايران اين چيزها را فراموش مى كند؟
آنچه انقلاب به عنوان معرفت سياسى در دنيا مطرح كرد، در شرايطى بود كه همه ى اين حرفها در دنيا وجود داشت و پيام امام در دنيا زلزله ايجاد كرد. آنچه آنها را وادار كرده است عليه اين انقلاب موضع بگيرند، آن زلزله است . همه ى ملتها و روشنفكران ، در آن مفاهيم پوشالى تشكيك كردند. امروز هم همه ى حرفهايى كه به اصطلاح روشنفكران غربى وابسته ى به دستگاه وزارت خارجه و سيا و دستگاههاى گوناگون امريكا بر زبان جارى مى كنند يا در مطبوعاتى كه نام آزاد دارند و به هيچ وجه آزاد به آن معنا نيستند، مى نويسند و منتشر مى كنند، در نظر نسل جوان و روشنفكران و تيزبينان سراسر دنيا - چه در دنياى اسلام چه حتى بيرون دنياى اسلام - كاملا زير سئوال رفته و مورد ترديد قرار گرفته و بسيارى از آنها به طور قاطع رد شده است و البته سياستمدارها به رو نمى آورند و همين حرفها را از موضع سياسى و با روش قدرتمندانه تكرار مى كنند؛ اما اسلام و انقلاب اسلامى كار خود را كرد. انقلاب اسلامى در معرفت سياسى يى كه ارائه داد، با استبداد مخالفت كرد. استبداد به راءى ، با هر نامى و از سوى هر كس ، از نظر اسلام ممنوع است . انقلاب اسلامى با استكبار و دست اندازى و دخالت و تجاوز به ملتهاى مظلوم و جنگ طلبى هاى خشن و قهرآميز و قبضه كردن منافع ملتها زير نامهاى خوش ظاهر هم مخالفت كرد. اينها مفاهيمى است كه از دل اسلام جوشيد؛ به عنوان مكتب سياسى نظام اسلامى و جمهورى اسلامى در دنيا و عرضه شد و همه در مقابل آن سر تعظيم فرود آوردند.
علت رواج نام امام بزرگوار اينها بود. اين كه در اقصى نقاط دنيا به هر كشورى رفتيد و ديديد مردم در مقابل نام امام خمينى تعظيم مى كنند، علت ، وجود مفاهيمى بود كه ملتها آن را هم مى فهميدند و با همه ى وجود درك و لمس مى كردند، هم احساس مى كردند كه تنها درمان دردهاشان همين است كه از اين راه بروند. منتها شرايط براى بعضى ملتها فراهم بود و توانستند به اين نسخه عمل كنند؛ بعضى هم نتوانستند و سركوب شدند. خيلى از جاهاى دنيا، در بخشهايى به اين نسخه عمل كردند و اثر گرفتند. (11)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/27--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:20 PM
روحيه آمريكا، همان روحيه ى معروف كابوى است !
يكى از حرفهاى اصلى من مساءله ى كنونى امريكا بود كه البته خيلى هم جدى است ؛ بنده پيش از فروردين بود كه در اولين جلسه ى شوراى عالى امنيت ملى شركت كردم و اين حرف را به دوستانم گفتم : تهديد را كاملا جدى بگيريد، يعنى به هيچ وجه در محاسبات خودتان از جديت تهديد پايين نياييد منتها تهديد جدى معنايش تهديد حتمى نيست ؛ هيچ حتميتى وجود ندارد؛ ممكن است رفتار ما آن را تشديد و تسريع و طرف را تشويق كند؛ و نيز ممكن است به عكس ، آن را به تاءخير بياندازد و يا به كلى منتفى كند. اما در جدى بودنش ترديد نبايد كرد .الان هم همين اعتقاد را دارم ؛ تهديد امريكا جدى است . منتها چند نكته وجود دارد: يكى اين كه ، اين تهديد، به نوعى از اول انقلاب وجود داشته است . از اول انقلاب تا حالا امريكاييها با ما موضعشان ، موضع تعارض بوده است ؛ هرگز موضع كنار آمدن و دوستى نبوده است . حالا در هر برهه اى از زمان اسمى برايش مى گذاشتند مثلا يك وقت مى خواستند بيشتر برخوردهاى فيزيكى يا عملى كنند - معارضه ى عملى - آن محاصره اقتصادى نيمه كاره يى كه در سالهاى دهه ى شصت اتفاق افتاد، يا اوايل دهه ى شصت بعد از نيمه كاره يى كه در سالهاى دهه ى شصت اتفاق افتاد، يا اوايل دهه ى شصت بعد از قضيه ى سفارت آمريكا، و يا آنچه كه بعدا انجام دادند، يا حتى مثلا برخورد با هواپيماى مسافربرى ما در جنگ ، كمك با همه ى امكانات ممكن و ميسر به جنگ افروز - يعنى عراق - يا جلوگيرى از ارتباط كشورها با ما كه تا حالا هم ادامه دارد، يا مساءله ى كودتاى نظامى كه در سالهاى اول طراحى كردند كه بدون شك طراحى امريكاييها بود. يا حمله به طبس كه يك حركت عملى بود؛ اينها بود؛ اين چنين كارهايى مى كردند كه اينها تعرضهاى عملى بود.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/28--9.jpg
بعد از آن دوره ى اول ، در سالهاى اخير - از سال 74، 75، البته من قبل از اينها از سال 70 اين سال را استشمام كردم كه در صحبتهايم هم منعكس شد، منتها آنچه حالا در تحليلها مى آيد و ذكر مى شود اين است كه از سالهاى 74، 75 به طور واضح رفتند سراغ منضم كردن معارضه ى نظرى به معارضه عملى . يعنى اينكه ، تفكرات اصولى جمهورى اسلامى را مورد تهاجم همه جانبه قرار بدهند، در واقع به سراغ پشتوانه اصلى نظام رفتند كه عبارت است از همين پشتوانه فكر و ايمان مردم ، و خواستند اين را از نظام بگيرند چون يك امر براى آمريكاييها مسلم است . ببينيد عزيزان من اين مسلم است كه اگر ملت با هما صورتى كه در جنگ تحميلى بود، به صورت يكپارچه در مقابل امريكا بايستد، هيچ چيز نمى تواند امريكا را از اين ماجرا پيروز بيرون بياورد. ببينيد امريكاييها به بحران علاقه دارند؛ به شرط اينكه بتوانند بحران را مديريت كنند و از فاتح بيرون بيايند. اگر بتوانند در يك گوشه دنيا يك بحرانى به وجود بياورند كه مديريتش دست خودشان باشد و فاتح بيايند بيرون ، حتما از چنين بحرانى نمى گذرند؛ روحيه امريكا؛ همان روحيه ى معروف كابوى است ؛ اين روحيه در سياستهاى امريكايى و در رجال تصميم گير امريكا هم كم و بيش محسوس است ؛ يعنى آنها اين روحيه را دوست دارند؛ اين براى مصالح داخلى شان هم خوب است . خود امريكاييها هم از اين كه بفهمند رؤ سايشان رفتند فلان كشور را خرد و خمير كردند و فلان ديكتاتور را - به قول آنها - سركوب كردند. احساس هيجان و عزت مى كنند و خوششان مى آيد. برايشان منافع فراوان و متعددى دارد. اينها از بحرانى كه بتوانند وارد آن بشوند و فاتحانه سالم خارج بشوند استقبال مى كنند و روگردان نيستند. اما اگر واردش شدند، آن جا پا در گل خواهند ماند، هزينه اش زياد خواهد بود، به اعتبارشان لطمه خواهد خورد و بالاتر از همه مردمشان را دچار مساءله و شك مى كند، آن وقت از آن اجتناب مى كنند. آن ها مى دانند كه اگر چنانچه يك ملتى يك پارچه بايستد، با اين ملت با هيچ وسيله ى نمى توانند كارى بكنند؛ استقامت يك ملت امريكا نبود. هر جايى كه يك ملت در مقابل باشد شما نمى بيند؟ آمريكا وارد شده و حركتى كرده باشد و به آن حركت افتخار كرده باشد. گاهىكارهايى كرده اند مثلا در سومالى ؛ جنايتهايى كردند منتها لاپوشانى كردند؛ چون براى افكار عموميشان افتخارآميز و هيجان انگيز نبوده ، رويش را پوشاندند.
بنابراين مساءله اين است كه در اين قضيه امريكاييها انگيزه شان چيست و مى خواهند چه كار بكنند، و ما در مقابل چه كار مى خواهيم بكنيم و چه كار مى توانيم بكنيم . يك نقطه اى اصولى اين جا وجود دارد، ما سياست بازدارندگى را تاءييد مى كنيم درست هم هست ولى اگر بخواهيم در اين جا سياست بازدارندگى را عمل بكنيم ، حتما بايد از موضع اقتدار باشد ولا هيچ موضع تسليم و زبونى موجب بازدارندگى نخواهد شد؛ هيچ . يكى از چيزهايى كه موجب تشويق دشمن مى شود، بد فهميدن وضعيت است . دستگاه امريكا در اين رويكرد جديد - بعد از بيست شهريور - رويكرد نظامى بوده است ، كه در اين ترديدى نيست . رئيس جمهورشان گفته ، آن مشاور امنيتى اش ، وزير دفاع و وزير خارجه اش دد همه شان ، رجال گوناگونشان گفته اند: رويكرد، رويكرد نظامى است . حالا يك نماينده يى در مجلس شان گفته است كه بله - البته بعد از يك فصل دشنام - ايران حقوق بشر را رعايت نمى كند، چنين نمى كند اى كاش كه ما به ايران برويم و شما - اشاره مى كند به يكى از آن طاغوتيها - سفير ايران در آن جا باشى (يعنى نظام عوض بشود) بعد از كلى از اين حرفها، يك كلمه هم مى گويد كه من حاضرم با ايرانيها مذاكره كنم . يك آدم ساده لوحى هم اينجا را ملاك رويكرد آشتى جويانه آمريكا قرار بدهد؛ اين خيلى ساده لوحى است ، اين خيلى غفلت از واقعيتها است واقعيت اين نيست واقعيت همان است كه در كلام رئيس جمهورشان ، در كلام وزير خارجه ، در كلام مشاور امنيتى و و كلام ديگرانشان محسوس است . يعنى اين جور اشتباهات دست دشمن را باز مى گذارد حالا انگيزه هاى دشمن چيست ، انگيزه هاى گوناگونى را ذكر مى كنند؛ حتما شنيده ايد، اين روزها هر كسى يك چيزى در اين زمينه مى گويد؛ مثلا اين كه مى خواهند مشكلات داخلى شان را حل كنند، و تحليلهاى ديگر. ليكن به نظر مى رسد يكى از انگيزه هاى مهم ، ارزيابى آنها از اوضاع داخلى ماست . يعنى آنها خيال مى كنند اوضاع داخلى انقلاب اسلامى به نحوى است كه موانع اصلى مقاومت در هم شكسته ؛ وحدت ملى نيست ، گروهى از نخبگان شدت علاقه مند و طرفدار رابطه ى با امريكايند، مردم هم به تبع آنها علاقمندند. يك سرپلى در داخل براى خودشان فرض كرده اند، اين سرپل اينها را به اين حماسه سرايى و رجزخوانيها تشويق كرده است كه البته اين هم مثل ديگر تحليلهاشان غلط اندر غلط است ؛ يقينا يكى از انگيزه ها اين است . اساس قضيه هم اين است كه وجود نظام اسلامى براى آمريكا ناخوشايند است ؛ يعنى وجود نظامى كه سلطه را به صورت يك اصل نفى مى كند و نظام سلطه و سلطه گرى و سلطه پذيرى را مطرود مى شمارد، يك چنين نظامى كه به هيچ وجه هم تسليم خواسته هاى امريكا نمى شود، وجودش براى آمريكا مضر است . يعنى وجود يك اپوزوسيون جهانى اثرگذار را كه دارد روى ملتهاى مسلمان اثر مى گذارد براى خودشان مضر مى دانند. اپوزسيونى كه اين وحدت جهانى و اين دهكده ى جهانى تصوير شده اى را كه خدايش هم آمريكاست ، زير سئوال دارد مى برد، نمى خواهند. اساس قضيه اين است . مى خواهند اين ، از اصل نباشد. البته نبودن او يا به اين است كه نظام به كلى برچيده بشود فكر مى كنم اين كار ديگر خيلى سخت است ، يا اين كه اين نظام صورتى از اسلام را داشته باشد، در واقع اسلام استحاله شده ، اسلام مصالحه كرده ؛ اسلامى كه حاضر شده با آمريكا مصالحه كند و از بخشى از اصولش بگذرد، و ديگر اين لبه هاى تيز و اين تيزيها را نداشته باشد، راحت بشود با آن تعامل كرد كه بعد چه بشود؟ بعد رابطه برقرار بشود. چه جور رابطه اى ؟ آيا بر فرض مثل رابطه ى امريكا با شوروى سابق ؟ ابدا؛ رابطه با نگاه از بالا، مثل رابطه ى با پاكستان ، مثل رابطه ى با رژيم شاه ، مثل رابطه با عربستان و جاهاى ديگر؛ اين چنين رابطه يى . اين چيزى است كه آمريكاييها از اين كوتاه نمى آيند، اينها به رابطه ى متقابل حاضر نيستند. مى شنوم بعضيها مى گويند: آقا ما حالا قوى هستيم ، چه عيب دارد، رابطه ى متقابل و متعادلى با امريكا برقرار مى كنيم ؛ اين نشدنى است . اگر صد تا قسم حضرت عباس هم بخورند، آنها قادر نيستند اين كار را بكنند؛ يعنى اصلا امكان ندارد آن خوى ابرقدرتى ، اين را تحمل و قبول بكند هيچ چيز، متوازن نيست تا رابطه رابطه ى متوازنى باشد. در غير اين صورت - به قول امام - رابطه ى گرگ و ميش خواهد شد؛ رابطه ى بردر بزرگ تر نه با برادر كوچك تر، بلكه با يك بچه ى جزغاله . آن وقت عزت ملى ، آرمانهاى ملى انقلاب با عظمت ، چهره ى اساطيرى امام بزرگوار ما كه الهام بخش اين همه ملتهاى مسلمان بوده ، اينها همه مى رود در پستو و جلويش را هم بايد گل گرفت ؛ مگر چنين چيزى عملى است ؟ مگر يك ملت ديوانه شده باشد كه از اين همه عناصر قدرت خودش دست بكشد براى اين كه مى خواهد با فلان كشور رابطه داشته باشد. فرض كنيد آن رابطه فوايدى هم داشته باشد، قطعا ضررهايى هم دارد. فوايدى كه از رابطه با ايران آنها مى برند، به مراتب بيشتر از فوايدى است كه ما از رابطه ى با امريكا مى بريم . ايران يك كشورى است با جمعيت زياد، محل تقاطع مهمترين راههاى آسيايى ميانه و آسيا، داراى يكى از سرشارترين منابع انرژى كه مساءله ى انرژى همچنان مساءله اول دنياست . يك مدتى خواستند اين آقايان سلاطين عرب را خام كنند كه اگر شما نفت تان را ارزان نفروشيد، اينها مى روند انرژى ديگرى درست مى كنند، نفت ديگر از سكه مى افتد؛ خب اين بچه گول زدن بود. حالا حالاها تا ده ها سال ديگر انرژى نفتى اساس و محور فعاليتهاى صنعتى دنياست و همه ى دنيا به آن احتياج دارند، بيش از همه امريكا احتياج دارد. ايران منبع عظيم غنى و سرشار نفت و گاز است . آن موقعيت سوق الجيشى اش ، آن موقعيت مردمى اش ، آن عنوانش در دنياى اسلام ، آن تاثيرش در بيدارى جهان اسلام ، اينها چيزهايى است كه براى امريكا مهم است و رابطه براى او اين چيزها را دارد. و من به شما هم عرض مى كنم دو سال قبل از اين هم گفتم ؛ هر كدام بوديد، شنيديد بنده معتقدم آن روزى كه ايران بگويد خيلى خوب ، آقاى امريكا ما حاضريم با شما رابطه برقرار كنيم . آن همان روزى است كه امريكا بگويد نه ، متاءسفانه نمى شود؛ شما بايستى اين كارها را بكنيد، اين شرطها را عمل بكنيد تا ببينم چه مى شود. يعنى بعد از آن كه شما يك بار خودتان را شكستيد و رابطه را قبول كرديد، آن وقت دست مى گذاريد پشت گردنتان ، صورتتان را هم توى خاك مى مالد، خوب نابودتان مى كند، بعد رهايتان مى كند رابطه هم برقرار نمى شود. در آن شرايط، رابطه براى هيچ كس حق ندارد مرگ اين ملت را ذلت اين ملت قبول كند، هر كه مى خواهد باشد من هم حق ندارم ، مسئولين ديگر هم حق ندارند، وزارت خارجه هم حق ندارد. مساءله اين است ؛ مساءله ى امريكا يك مساءله ى پيچيده است . يك عده يى نگاه مى كنند آقا يك كشور به اين بزرگى ، به اين ثروتمندى ، خب ما چرا رابطه هم برقرار بشود، آن سياستى كه آنها اسمش را سياست مهار گذاشته اند، آن سياست ، حتى با وجود رابطه به حال خودش باقى خواهد بود. و ما مى توانيم از اين رابطه مستغنى باشيم و از خيرات عدم رابطه بهره ببريم . امروز شعارهاى جوانهاى شما در كوچه پس كوچه هاى فلسطين بازتاب عملى خود را نشان مى دهد، چرا غافليد؟ چرا غافلند؟ شما كه غافل نيستيد ان شاء الله . امروز معادله ى قدرت در خاورميانه به وسيله ى كسانى به هم خورده كه با عكس امام و با الهام از چند تا سخنرانى ايشان نيرو و قوت گرفته اند و وارد ميدان شده اند؛ شما مى خواهيد همه ى اينها را بشكنيد؟ همه ى اين عزت و عظمت و حيات دوباره و اميد و افق روشنى كه در دنياى اسلام بر اثر انقلاب اسلامى براى ملتهاى مسلمان پيش آمده ؛ مى خواهند اين را از بين ببرند.
بعضى با ريختن آبروى اسلام و انقلاب اسلامى در مقابل امريكا، رابطه ى با او نه ممكن است ، نه آن قدر ارزش دارد، و اين همه هم خسارت دارد. مساءله اين است . مساءله كاملا كارشناسانه است . بعضى ها خيال مى كنند كه بله ، فلانى يا فلان كسها حالا يا اسم بياورند، يا نه - پيش خودشان توى يك پيله و نشسته اند و لاكى فكر مى كنند و يك چيزى را نفى مى كنند. نه آقا اين جورى نيست . همين نظريات كارشناسى كه در اختيار ديگران هست ، در اختيار كسانى كه اين موضع را دارند هم هست . نگاه به افتخار و عزت والاى ملت ايران و راهى كه در پيش دارد و آينده يى كه مى تواند خودش را به آن برساند، مانع مى شود كه انسان تسليم اين ضعف و ذلت و زبونى بشود، و كمك مى كند كه انسان حقيقت قضيه را بفهمد. (12)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:20 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم
ملت ما بحمدالله ملت زنده يى است ، دولت ما هم دولت مومنى است ، پاى به اصول اسلامى هستند و هستيم و پاى اين اصول ايستاده ايم و برا ين اصول و مبانى پافشارى مى كنيم . اصلا فلسفه ى پيدايش ما همين است كه مى خواهيم اسلام و احكام الهى در اين عالم پياده بشود؛ البته كار سختى است . اگر به اين كارهايى كه من گفتم - همين پيشرفت علمى ، و پيشرفت اقتصادى - خوب عمل بكنيم ، اين نسل نويى كه دارد روى كار مى آيد، با استعداد فراوانى كه وجود دارد، من نگاهم اين است كه تا ده سال ديگر اكثر اين مشكلات برطرف خواهد شد . ما الان در يك فصل خيلى حساسى قرار داريم ، به تعبير يكى از دوستان ، ما الان در سر گردنه ى احد قرار داريم . اگر آن پنجاه نفر آدم سر گردنه احد صبر كرده بودند، قضيه جور ديگرى مى شد؛ يك ساعت صبر نكردند و عجله كردند؛ خيال كردند كه حالا دنيا دارد به آخر مى رسد اگر يك ساعت صبر مى كردند وضع جور ديگرى بود الان ما سر گردنه احد تاريخيم ؛ بايد يك ساعت تاريخى صبر كنيم ؛ بايد استقامت كنيم ، ايستادگى كنيم ؛ همه با همه ى ايمانشان كار كنند، روى اسلام ، روى وحدت ملى ، روى درسهاى امام ، روى همين مبانى و اصولى كه اشاره كردم ؛ به جد تكيه كنند. خواهيد ديد كه ما بتدريج اين گره هاى كور، اين كلافهاى سردرگم ، آرام آرام خودش باز مى شود؛ نه اين كه خودش باز بشود، اينها خودش روشهاى كارگر و مؤ ثر است ؛ راهها را باز مى كند، بن بستها باز مى شود. من توصيه نمى كنم كه توان دشمن را غافلانه نديده بگيريم ، اما توصيه هم مى كنم كه توان دشمن را كودكانه ، خيلى بزرگ تر از آن چه كه هست نگيريم و نبينيم ؛ بفهميم كه دشمن چه دارد و چه كار مى كند.
گر بگويم شرح اين معنا، تمام صد قيامت بگذرد وين ، ناتمام
صد قيامت كه نه ، اما ساعتهايى مى گذرد، باز هم ناتمام مى ماند.
شرح اين هجران و اين خون جگر اين زمان بگذار تا وقت دگر (13)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:20 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
به جاى موشكها وسايل شهوترانى بفرستيد!
امروز شما جوانها هدف توطئه اى بسيار خطرناك هستيد. اين خطرات هر جايى كه اسلام و ايمان هست و نسل جوان دل به سوى معنويت و حقيقت دارد وجود دارد. راه رهايى از آنها هم وجود دارد. و اين چيزى است كه من و شما بايد به آن فكر كنيم . من مثل پدر شما هستم . چه در سنين جوانى و چه در دورانهاى بعد، دهها سال از عمرم را با جوانها گذرانده ام . مى دانم كه كليد حل مشكلات كشور به دست جوانان است ، اما به شرطى كه جوانان براى كشور ما باقى بمانند و اراده ، روحيه و ايمان جوانان ما محكم و پابرجا باشد؛ چيزهايى كه دشمنان ما آنها را هدف گرفته اند.
يكى از مسئولان طراز اول كشور صهيونيستى غاصب اسرائيل ، در سال گذشته توصيه اى به امريكايى ها كرد. اين توصيه كاملا در مطبوعات خارجى و اينترنت منعكس شد و امر پنهانى و مخفيانه اى نيست . توصيه وى به امريكاييها اين بود كه بيهوده وقت خود را با عراق و كره شمالى و كشورهايى از اين قبيل تلف نكنيد. مسئله اصلى شما ايران است . اگر خاورميانه را مى خواهيد، وقتتان را مصروف عراق نكنيد، سراغ ايران برويد؛ كانون و سرچشمه آنجاست ؛ اما ايران مثل عراق و كره شمالى و افغانستان نيست كه بتوان با حمله نظامى آن تسخير كرد. نظام و حكومت اسلامى به مردم متكى است ، مردم آن را حفظ كرده اند. بايد كارى كنيد كه مردم آن را رها كنند. راهش اين است كه مردم را با ترويج فرهنگ و ادبيات غربى و فرهنگ و تربيت امريكايى ، به واگرايى نسبت به دين و فرهنگ و سنت تاريخشان سوق داد. وقتى مردم اين تعلقات را رها كردند، بعد از گذشت چند سال ، بدون اينكه سرمايه ى صرف كنيد، با يك حمله و تحرك احيانا نظامى مختصر مى توانيد اين مانع بزرگ ، يعنى نظام اسلامى را از سر راه برداريد. پيش از اين در سال گذشته نيز، وقتى روستاها و شهرهاى افغانستان بر اثر موشكهاى امريكايى ويران مى شدند و ملت مظلوم افغانستان زير بمباران امريكاييها دست و پا مى زدند، يك استراتژيك نظامى امريكا گفت : اگر به جاى اين موشكها، براى جوانهاى افغان لباس زير زنانه و وسايل شهوترانى و پوششهاى سبك غربى و امريكايى بفرستيد، بدون صرف اين هزينه ها مى توانيد افغانستان را تصرف كنيد و خرج تسليحات در كيسه تان باقى مى ماند. به جاى بمب و موشك و راكد، سى دى هاى پرنوگرافى و منظره ها و ادبيات مهيج شهوت را ميان آنها ترويج كنيد، آن وقت كار بر شما آسان مى شود.
اين يك سياست اساسى است . اين امر را دست كم نگيريد بيست ميليون دلار براى مبارزه با ايران هزينه تعيين كردند. مگر مى توان با صرف بيست ميليون دلار با ايران مبارزه و بر آن غلبه كرد. آنها ميلياردها دلار خرج مى كنند و برايشان هم مى ارزد. ايران با منابع غنى ، بازار مصرف ، موقعيت استراتژيك و نيروى انسانى سرشار، گنجينه اى است كه تكنولوژى ، صنعت و كارخانجات غربى براى زنده ماندن به آن احتياج دارند. مغز جوان ايرانى ، نفت و بازار فروش ملت ايران براى آنها حياتى است و هدف آنها نيز همين موارد است . (14)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:23 PM
سياست اندلسى كردن ايران !
سياست امروز، سياست اندلسى كردن ايران است . موضوعى كه من با شما در ميان مى گذارم شكل موعظه ندارد؛ بلكه موضوعى اساسى است كه با بهترين عناصر يك ملت - كه شما جوانان باشيد - در ميان گذاشته مى شود. فقط شما مخاطبين من نيستيد، اين سخن را جوانان سراسر كشور هم خواهند شنيد. نسل جوان كشور كه بيش از نيمى از ملت و جمعيت كشور است بايد بداند در مقابل آرزوهاى بزرگ ، آرمانهاى بلند و هدفهاى مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعى وجود دارد. روزگارى مسلمانان در جنوب ايتاليا و در اسپانيا تا جنوب فرانسه كشورى اسلامى به وجود آوردند. اين كشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسى قرون اوليه اسلام شكوفا شد. شكوفايى علم در آن سرزمين داستانهايى دارد و خود غربيها نيز به آن معترف اند. البته اكنون سعى مى كنند اين ورق را از تاريخ علم حذف و نام مسلمانها را بكلى پاك كنند و نام خود آنها، اين تاريخ را ثبت كرده اند و البته در تواريخ ما هم ثبت شده است . اروپاييها وقتى خواستند اندلس را از مسلمانها پس بگيرند، اقدامى بلند مدت كردند. آن روز صهيونيستها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراكز سياسى عليه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد كردن جوانها پرداختند و در اين راستا انگيزه هاى مختلف مسيحى ، مذهبى يا سياسى داشتند. يكى از كارها اين بود كه تاكستانهايى را وقف كردند تا شراب آنها را به طور مجانى در اختيار جوانها قرار دهند. جوانها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده كنند. گذشت زمان راههاى اصلى براى فاسد يا آباد كردن يك ملت را عوض نمى كنند. امروز هم آنها همين كار را مى كنند. (15)
R A H A
02-09-2012, 11:23 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
پلوراليسم ، تساهل و تسامح را تنها براى ما مى خواهند.
آنها اهداف فرهنگى هم دارند. به فرهنگ اسلامى كينه مى ورزند و با آن عناد دارند. فرهنگ اسلامى آراء روشنفكران اروپا را به چالش كشيده و ليبرال دمكراسى را كه پرچم برافراشته غرب است ، مورد ترديد قرار داده است . فرهنگ اسلامى روح استقلال طلبى و رشادت را در جامعه بزرگ و يك ميليارد و چند صد ميليونى مسلمانان ، ترويج مى كند و اين امر در حساس ترين منطقه دنيا از لحاظ استراتژيك و منابع نفتى و زير زمينى ، شدت بيشترى دارد. فرهنگ اسلامى اين جامعه بزرگ را به فكر حيات مجدد خود انداخته است ؛ بنابراين به آن كينه مى ورزند و قصد كوبيدن آن را دارند.
البته آنها در بلند گوها از بحث آزاد و گفتگو و دمكراسى سخن مى گويند، اما اين شعارى دروغين است . آنها اهل گفتگو، دموكراسى و بحث آزاد نيستند. در داخل ايران ، پلوراليسم ، شكاكيت ، شك در مسلمات و اوليات اعتقادى ، تسامح و تساهل را ترويج مى كنند؛ مى گويند از عقايدتان بگذريد و نسبت به آنها تسامح و تساهل داشته باشيد، اما اين مربوط به داخل جامعه ايران و جوامع اسلامى است . وقتى بحث به جايى مى رسد كه خودشان آن را ارزشهاى امريكايى و غربى خطاب مى كنند، ديگر جاى گفتگو نيست ؛ مشابه سازى ، يكسان سازى ، جهانى شدن اعتقادات مسلمى است كه دنيا بايد در مقابل آنها كوچكترين اعتراضى نكند. در اينجا ديگر چهره ديكتاتورى به خود مى گيرند. پرچم دمكراسى و آزاديخواهى يك دروغ آشكار است . كدام امريكا مى خواهيد به دنيا آزادى هديه دهد؟ امريكايى كه فجايع او در ويتنام و افغانستان فراموش نشده و نخواهد شد و اين فجايع هنوز هم ادامه دارد. امروز هم مردم عراق را تهديد مى كند. در اينجا با پرچم دمكراسى پيش مى آيد؛ اما نوبت به مردم فلسطين كه مى رسد، از دمكراسى خبرى نيست . آيا مردم فلسطين انسان نيستند؟
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/41--9.jpg
امروز دنيا با سلطه استكبار جهانى وضع رقت بارى پيدا كرده است . فرهنگ اسلامى آنها را به چالش مى كشد. اين نيت و همت و توكل اسلامى است كه يك ملت را قادر مى سازد تا در مقابل ظلم و استبداد و ديكتاتورى جهانى بايستد و قرص و محكم حرف خود را بزند و ملتها بشنوند.
خيال نكنيد ملتهاى دنيا نسبت به شعارهاى شما بى تفاوت اند. هر چند دولتهاى آنان غالبا محافظه كارند و مجبورند به نحوى ملاحظه كنند؛ ليكن ملتها اين شعارها را تا اعماق وجود مى فهمند، مى شنوند، مى نوشند و به آنها معتقد مى شوند. اعتقادات مردم ما، شعارهاى اساسى امروز ملتهاى مسلمان است . دشمن بشدت از اين امر بيمناك است .
اگر آزادگى انقلاب و نظام اسلامى نمى بود، امروز بسيارى از حقايق همچنان درپرده مى ماند. وقتى يك انسان ، آزاده است ، حرف خودش را مى زند و سخن او در دايره محدودى اثر گذار است ؛ اما وقتى يك ملت و نظام و قدرت حكومتى برخاسته از اراده مردم آزاده است ، ديگر نمى توان سخن او را در دايره كوچكى محدود كرد؛ حرف او طنين پيدا خواهد كرد و در دنيا انعكاس خواهد يافت . (16)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:24 PM
دشمن را در هر لباسى كه هست ، بايد شناخت
من ديروز و پريروز در اجتماعات متعددى كه در اين شهر داشته ام راجع به همدلى و محبت بين شيعه و سنى صحبت كردم . به شما جوانها هم مى گويم ؛ بدانيد آن كسانى كه شيعه را عليه سنى ، سنى را عليه شيعه تحريك مى كنند، نه شيعه را دوست دارند و نه سنى را؛ با اصل اسلام دشمن اند. رحما بينهم ؛ يعنى برادران مسلمان بين خود رحيم و مهربان باشند. دشمن از هر دو طرف تلاش مى كند. از يك طرف غالى گرى و ناصبى گرى را ترويج مى كند و شيعه را در چشم سنى دشمن حقيقى معرفى مى كند بعضى از متحجرين دينى هم متاءسفانه باور مى كنند - از سوى ديگر شيعه را به اهانت به مقدسات و ارزشهاى سنى وادار مى كند. توطئه دشمن آن است كه اين دو مكتب را در مقابل هم قرار دهد. اين اختلاف در جهت از بين بردن هويت يك ملت و در موضوعاتى ايجاد مى شود كه نبايد بين آنها باشد. به علماى محترم شيعه و سنى گفتم شما دم از وحدت مى زنيد و اين خيلى خوب است و من هم از شما ممنونم ؛ اما از كيد دشمن غافل نباشيد. دشمن از راههايى وارد مى شود كه ممكن است شما از آن غفلت كنيد و به آنها توجه نداشته باشيد. هوشيار باشيد و دشمن را در هر لباسى بشناسيد. و لتعرفنهم لحن القول از سخنان هم مى توان آنها را شناخت .
بدانيد كسانى كه شما را به واگرايى از دين ، ملت و كشور سوق مى دهند، دشمن اند و دوست نيستند. كسانى كه شما را به اختلاف داخلى سوق مى دهند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند دلها را نسبت به هم چركين كنند، دشمن اند. كسانى كه سعى مى كنند آرمانهاى انقلاب اسلامى را دست نيافتنى و نظام اسلامى را ناتوان از رسيدن به آنها جلوه دهند، دشمن اند.
گاهى افرادى كه دشمن نيستند هم اين حرفها را تكرار مى كنند، آنها غافل اند. امروز مى بينيم مواردى مثل پلوراليسم و نسبى گرايى و شكاكيت كه انگيزه دشمن را تشكيل مى دهند، از زبان افرادى جارى مى شود كه دشمنى ندارند؛ اما غافل اند. نمى فهمند چه بر زبان مى آورند و چگونه جاده دشمن را صاف مى كنند. (17)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/43--9.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/44--9.jpg
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:24 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
تفاوتهاى مردم سالارى دينى با دموكراسى جهانى
در اسلام آنچه ما به عنوان حاكميت اسلام شناخته ايم و امروز هم بناى كلى اين جامعه بر آن قرار دارد، مردم سالارى دينى است ، كه با دموكراسى هاى رايج دنيا در بنياد اختلاف دارد. و ريشه مشروعيت راى مردم در دمكراسى هاى رايج دنيا اساسا با مشروعيت راءى مردم در نظام مردم سالارى اسلامى كه ما به دنبال آن هستيم و آن را حكومت اسلامى و حاكميت اسلام به حساب مى آوريم ، متفاوت است . لذا در روشها، تفاوت بين اينهاست . در دمكراسى هاى رايج جهانى ، ضوابطى كه ما براى اداره ى كشور و براى مديران آن قائل هستيم ، وجود ندارد؛ ممكن است ضوابط ديگرى باشد. در اينجا قدرت طلبى وجود ندارد. اين طور نيست كه دعوا بر سر اين باشد كه چه كسى بر اسب قدرت سوار شود و بتواند از هر وسيله يى براى اين كار استفاده كند. اين كه مى گوييم سياست ما عين ديانت است و ديانت ما عين سياست است ، يك طرف قضيه اين است كه سياست و بنيان آن بايد براساس دين باشد؛ روى ديگر سكه هم اين است كه فعاليت سياسى نمى تواند از معيارها و ضوابط دينى و اخلاقى خارج باشد. كار غير اخلاقى براى كسب قدرت ، مطلقا جايز نيست و كسى را كه در صراط مديريت قرار دارد، از اهليت و صلاحيت مى اندازد؛ لذا اين ضوابط بايد به طور كامل در همه ى رده ها رعايت شود. قانون براى رهبرى ، رياست جمهورى ، مسؤ ولان قواى سه گانه و رده هاى مختلف مديريت ، تا رده هاى شوراهاى شهر و روستاها و ديگر جاها ضوابطى را معين كرده است كه برخاسته ى از همان ديد و فكر اسلامى است اين ضوابط بايد احراز شود. بايد تشخيص داده شود كه اين شرايط در اين شخص وجود دارد، بعد او در معرض راى مردم قرار بگيرد؛ اگر ملاك راى مردم است ؛ يا نصب بشود، اگر ملاك ، انتصاب است ؛ مثل بعضى از مسئووليتهايى كه وجود دارد. حاكم اسلامى در قبال مسائل مهم جامعه ، در مقابل اخلاق و معنويت مردم ، در قبال حفظ استقلال كشور و حفظ آزادى مردم - در آن حدودى كه اسلام مقرر كرده است مسؤ ول است
تفاوت ديگر دمكراسى هاى رايج دنيا با نظام مردم سالارى دينى اين است كه در مردم سالارى دينى كارهاى رايج دنيا و اسرافها و تبليغات پر خرج مطلقا نبايد انجام بگيرد. ما در همين سيستان و بلوچستان هزاران جوان را با استعدادهاى خوب و قابل رشد و قابل استفاده ى براى اداره ى كشور مشاهده مى كنيم كه اينها در يك جا معطل و منتظر يك وسيله ى جزئى مانده اند براى اين كه بتوانند كار خود را دنبال كنند؛ آنگاه عده يى بيايند ميلياردها صرف تبليغات كنند براى اينكه نظر مردم را به سمت خود جلب كنند آن هم با روشهاى بعضا غلط و بعضا خلاف شرع كه شنيده شد در بعضى از مناطق ، نامزدهاى انتخاب با شعارهاى ضد اسلامى و ضد نظام خواسته اند نظر مردم را جلب كنند. البته مردم با بى اعتنايى خود، پاسخ اينها را دادند؛ ليكن معلوم شد دستگاه نظارت بر اين امور، دستگاه دقيقى نبوده و به وظيفه ى خود عمل نكرده و درك و احساس مسؤ وليت مردم از آن دستگاه نظارت بيشتر بوده است و غالبا دست رد به سينه ى اينها زده اند و اينها را رد كرده اند. البته انتخابات گذشت ؛ اما اين كه مسؤ ولان امور به وظيفه ى خود عمل نكنند، نگذشته است ؛ اين قابل بررسى و قابل تعقيب و پيگيرى است ؛ بايد معلوم بشود واقعا تعمد داشته اند يا نه . كسانى كه امام صريحا اينها را از گردونه ى سياست كشور خارج كرده اند، چرا بايد افرادى برخلاف نظر امام و بر خلاف آنچه مبناى جمهورى اسلامى است ، اينها را وارد ميدان كنند؟ البته مردم به اينها پاسخ رد دادند و معلوم شد برخلاف آنچه ادعا مى كردند، هيچ پايگاه و وزنى در بين مردم ندارد. رعايت ضوابط در همه ى بخشها و زمينه ها يك امر لازم است و بايد با دقت و به طور كامل مراعات شود؛ آن وقت افرادى كه صالح هستند، در اختيار مردم قرار بگيرند تا آراء مردم ، اصلح را در بين اينها انتخاب كند، آنگاه انتخابات به نحوه ى رايجى كه وجود دارد، ان شاء الله مفيد خواهد بود. همه بايد اين معنا را رعايت كنند. وقتى ما در دنيا شعار تحقق اسلام را مى دهيم ، اين امر كوچكى نيست ؛ پشت سر اين شعار، احساسات و ايمان و عقيده و دين بخش عظيمى از جمعيت كره ى زمين قرار دارد. اگر ما بتوانيم ثابت كنيم كه حقيقتا به دنبال اين شعار هستيم و ثابت كنيم كه اين شعار كارايى دارد، آنگاه يك ميليارد و چند صد ميليون نفر جمعيت پشت سر اين شعار قرار خواهند خواهند گرفت ؛ اين چيز كمى نيست . امروز غير از منطقه اى اسلامى و غير از مجموعه ى اسلامى ، دلهاى زيادى در دنيا هستند كه مى توانند اين پيام را بپذيرد كه دمكراسى با شيوه يى كه امروز امريكاييها - كه مظهر زورگويى و قلدرى هستند - پرچمدارش شده اند، دردى از دردهاى مردم را دوا نمى كند. امريكا مظهر قلدرى و زورگويى و زورمدارى است و ابزارهاى مادى زورگويى هم دارد، اما اينها كافى نيست ؛ اينها جوله است ؛ للباطل جوله . در عمر خود شبيه اين جوله را نسبت به قدرتهايى كه امروز اثرى از آثارشان وجود ندارد، ديده ايم ؛ چه در سطوح ملى و چه در سطوح بين المللى . اتحاد جماهير شوروى كه امروز نشانى از آن در دنيا وجود ندارد، تا همين چند سال قبل يك قدرت بود و تا چند دهه ى پيش از اين ، همين زورگوييها و همين طور اعمال قدرتها را مى كرد. شوروى ها در مجارستان ، لهستان و اروپاى شرقى چه كردند؛ كارهايى را كه امروز در امريكا در دنيا مى كند يا تهديد مى كند خواهد كرد، آنها انجام مى دادند. با اين كه در آن روز دو قدرت و دو قطب وجود داشت و رقيب يكديگر بودند، اما وجود آن رقابت مانع از فجايع آفرينى و جنايات نمى شد. آن كشور وسيع در داخل خود هم همين كارها را مى كرد. مناطقى از دنيا را مى گرفت و به خودش متصل مى كرد و حكومتهايى را به زور تغيير مى داد. بار اولى نيست كه دنيا با قلدرى و زورمدارى بين المللى كه امروز مظهرش آمريكاست مواجه است ؛ قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمل شدند. قبلا هم وجود داشته است ، بعد هم ديديم كه بكلى محو و مضمحل شدند. بنابراين هيچ ضمانتى وجود ندارد كه قدرتهاى زورگو در جوله يى كه مى كنند، باقى بمانند. اين جوله شعله يى است كه بلند مى شود و بعد هم فرو مى نشيند و عوامل نابودى اين حركت در خود او نهفته است . يك روز بود كه تنها در يك نقطه ى
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/47--9.jpg
دنيا پرچم آمريكا سوزانده مى شد و شعار مرگ بر امريكا داده مى شد ؛ اما شما امروز ببينيد در چند نقطه دنيا پرچم امريكا سوزانده مى شود و شعار مرگ بر آمريكا داده مى شود. در خود امريكا پرچم امريكا را آتش زدند؛ اين پديده ى مهمى است .
چه عاملى باعث اين كار شد؟ آيا جز ايستادگى و استقامت يك ملت شجاع و مؤ من به اهداف و به راه خود توانست اين موج را بتدريج سراسرى كند؟ اين چيزها تدريجى است - دفعى نيست - و آثار آن را در بلند مدت مى شود فهميد. بيست و چهار سال است كه ما با مشكلات دست و پنجه نرم مى كنيم ؛ اما در تمام اين مدت پيش رفتيم و در يك نقطه متوقف نشديم كسانى كه سعى دايم آيه ياءس بخوانند و دلها را نااميد كنند، اگر دشمن و عامل دشمن نباشند، غافلند و به قضايا نگاه وسيع ندارند. ما وقتى به قضايا نگاه وسيع مى كنيم ، مى بينيم امروز جمهورى اسلامى توانسته است در ملتهاى مسلمان بيدارى ايجاد كند... حالا عده يى در داخل كشور ما بيايند و شعار برگشتن امريكا را بدهند. اين نشانه ى نهايت غفلت و ضعف و زبونى و ذلت پذيرى در دلهاى خود اينهاست ؟ ما به فضل اسلام ، قوى هستيم . ما بايد قوت خودمان را بشناسيم و از آن استفاده كنيم در درجه اول هم بايد كارايى خود را در داخل كشور نشان دهيم . كارايى هم يك چيز معجزشان نيست ؛ هر كس اگر به وظيفه ى خود عمل كند، راه خود را بشناسد و از آن تخطى نكند، اين مى شود كارايى . (18)
R A H A
02-09-2012, 11:25 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
دشمنان ، در اين چند روز حنجره خود را پاره كردند!
بنده وظيفه ى خود مى دانم كه از مردم به خاطر حضورشان در انتخابات شوراها تشكر كنم . با اين كه مردم گله هاى بحقى از شوراها داشتند، در عين حال شما ملاحظه كنيد طبق آمار رسمى ، بيش از بيست ميليون نفر در پاى صندوقها حاضر شدند و راى دادند. يقينا اگر شوراها به وظايف خود عمل مى كردند و مردم را به نيتها و كارايى خودشان اميدوار مى كردند، استقبال مردم با زهم بيشتر مى شد. مردم مايلند در اداره ى كشور به وظيفه ى خود عمل كنند و سهم و حق خود را نيز استيفاء نمايند. اگر كسانى هم كه در شوراهاى سراسر كشور انتخاب شده اند، ان شاء الله به وظايف خود عمل كنند و از جنجال و غوغا گرى سياسى و پرداختن به امورى كه وظايف آنها نيست ، پرهيز كنند و به وظيفه ى خود بپردازند- كه وظيفه ى آنها اداره ى امور شهرها و روستاها و رسيدن به مشكلات مردم در محدوده وظايف خودشان است - بلاشك علاقه ى مردم نسبت به اين نهاد مهم جمهورى اسلامى در قانون اساسى روى آن تاءكيد شده و، بيشتر خواهد شد. دشمنان نظام و جمهورى اسلامى در اين چند روز حنجره هاى خود را پاره كردند براى اين كه فرياد بزنند و از پديده اى كه در نظام جمهورى اسلامى به وجود آمده است - يعنى حضور مردم در شوراها و انتخاب افراد - استفاده هاى نادرست و مغرضانه بكنند. حقيقت قضيه غير از چيزى است كه آنها مى گويند. آنها بازيگران ميدان سياستند و براى مصالح سياسى در دنيا بر عليه جمهورى اسلامى آنچه از عهده شان بربيايد، حرف مى زنند، يك عده هم در داخل همان حرفها را تكرار مى كنند و آنچه را كه آنها دوست مى دارند، بر زبان جارى مى كنند. حقيقت قضيه اين است كه مردم با نظام و نهادهاى آن علاقه مندند و توقعى كه از مسؤ ولان دارند، كار و خدمت و انجام دادن وظايفش است . در اين خصوص ، فرقى بين شوراى شهر، مجلس شوراى اسلامى ، دولت و بقيه ى دستگاهها نيست ؛ هر كدام وظيفه ى خود را انجام بدهند، مردم را به خودشان علاقه مند و دلگرم خواهند بشوند و احيانا افساد كنند - كما اين كه در بعضى از موارد مشاهده شده است كسانى كه مردم آنها را براى كارى انتخاب كردند، به جاى اين كه به آن كار بپردازند، به كارهايى پرداختند كه مطلقا به نفع مردم نيست ، بلكه به زيان مردم است - طبعا مردم دلسرد خواهند شد. (19)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:25 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
از رويشها غفلت نكنيم
من يك بار ديگر اين نكته را عرض كرده ام ؛ ما نگاه مى كنيم و احيانا بعضى از ريزشها را در بين نيروهاى مؤ من به انقلاب مشاهده مى كنيم ؛ اما از رويشهاى نو احيانا غفلت مى كنيم . آنچه امروز در عرصه ى جامعه مشاهده مى شود، رشد تفكرات اسلامى با نگاه متجددانه ، آگاهانه و همراه با بحث و فحص و تحقيق و دقت و امثال اينهاست . اين حركت ادامه پيدا خواهد كرد؛ حركتى نيست كه متوقف بشود؛ چون اءلم ترى كيف ضرب الله مثلا كلمه طيبه اصلها ثابت و فرعها فى السماء (20)
فطرت انسان ، همان سرزمين حاصلخيزى است كه كلمه طيبه را در خود جا و رشد مى دهد؛ اين هم كلمه ى طيبه و كلمه ى الهى است و در اين سرزمين واقع شده است و عناصر و اجزاى مناسب خود را جذب مى كند و سپس رشد مى دهد. اين ، مسير كلى اين حركت است . بنده كه اين را عرض مى كنم ، بر اساس تحليل نيست ؛ براى خوش كردن دل خود و ديگران نيست ؛ واقعيتهايى است كه در مسير فعاليت پر تلاش و كردن دل خود و ديگران هم نيست ؛ واقعيتهايى است كه در مسير فعاليت پرتلاش و متنوع و گسترده يى كه انسان در چنين جايگاهى با آن مواجه است ، آن را مشاهده مى كند و از نزديك مى بيند. البته - همان طور كه گفتيم - در اين خلال ، بعضى ممكن است ريزش پيدا كنند و سست شوند؛ اينها به ضرر خودشان عمل كرده اند؛ فمن نكث فانما ينكث على نفسه ؛ (21) هر كس از اين راه برگردد؛ به ضرر خودش عمل كرده است ؛ اما اين راه با شرايطى كه ما امروز داريم ، ادامه پيدا كردنى است . (22)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:26 PM
اين طرح را خود ما نوشتيم و به امام داديم !
مجموعا آنچه در شورا مطرح شده ، براى بنده خرسند كننده بوده ؛ منتها ما در اين جا چيز كمبود داريم و آن ، اجراى مصوبات است . اجراى مصوبات بايد تضمين شود. بعضى از دستگاه ها يا بعضى از آدمها- چه آدمهاى موظف در بعضى بخشها يا غير موظف - هر وقت دستشان برسد و موقعيت مناسبى وجود داشته باشد و در فضاى سياسى جامعه شعار داغ ترى نباشد، يكى از شعارهاى خوبشان ، حمله به شوراى عالى انقلاب فرهنگى است كه چرا وجود دارد؛ وجودك ذنب لا يقاس به ذنب . چقدر فاصله بين اين حرف كه ما مى گوييم شوراى عالى انقلاب فرهنگى بى بديل است و هيچ چيز جاى آن را نمى گيرد، و حرف كسانى كه مى گويند اصلا اين شورا چرا وجود دارد؛ مثل كسانى كه از وجود يك مركز سياستگذارى فعال براى اداره ى كشور ناراضى اند. البته من به اين حرفها كارى ندارم ؛ ليكن آنچه مهم است ، اين است كه مصوبات اين جا بايد اجرا شود.
طرح حضور رؤ ساى سه قوه در شوراى عالى انقلاب فرهنگى را خود ما داديم . بنده و يكى دو نفر از دوستان نشستيم طرح نوشتيم و خدمت امام داديم ؛ ايشان هم تاييد كردند كه اين طور بشود، علت اين بود كه با حضور رؤ ساى سه قره ، مصوبات مشكلى در اجرا نخواهد داشت . آنچه مربوط به مجلس است ، رئيس مجلس كارپردازى اين قضيه را خواهد كرد تا در مجلس تصويب شود و جايگاهى پيدا كند. آنچه مربوط به دولت است ، با دستور رئيس جمهور - و قبلا نخست وزير اجرا شود. آنچه هم مربوط به قوه ى قضاييه است ، اين قره موظف خواهد بود طبق اين مصوبات عمل كند. اصلا فلسفه ى حضور رؤ ساى سه قوه اين است . ما رؤ ساى سه قوه را به عنوان كارشناس دعوت نكرديم البته وزير وقت فرهنگ و ارشاد اسلامى و فرهنگ و آموزش عالى به به عنوان كارشناس و مجرى دعوت كرديم . ممكن بود رؤ ساى سه قوه ، فرهنگى هم باشند؛ اما اين طور نبود كه بخواهيم از نظر كارشناسى آنها استفاده كنيم ؛ مى خواستيم از حضور آنها استفاده كنيم تا وزن شورا و قوت تاءثير گذارى آن بالا برود.
مصوبه ى اين شورا بايد به وسيله دبيرخانه ابلاغ و اجراى آن به وسيله ى آقاى رئيس جمهور تضمين شود؛ يعنى نه وزارت آموزش و پرورش ، نه وزارت علوم ، نه وزارت بهداشت و نه وزارت ارشاد جراءت نكنند مصوبه را اجرا نكنند؛ بايد حتما اجرا كنند. ما اين همه آدمهاى صاحب فكر را كه يك ساعت از وقتشان چقدر ارزش دارد، آن هم براى چنين كار مهمى در اين شورا جمع كرده ايم ؛ اگر مصوبات اجرا نشود، معنى ندارد.
من بر اين معنا اصرار دارم كه فكرى بكنيد و بيش از همه به نظر من تكليف بر عهده ى دبيرخانه است و رجوع دبيرخانه به آقاى رئيس جمهور، كه اين مساءله را تاءمين كنند. همه ى مسؤ ولان دولتى بايد وظيفه ى خود بدانند مصوبات را اجرا كنند. شما مى گوييد مجلس ، قانونگذار است ؛ خيل خوب اين جا قانون تدوين نمى كند.
همه ى چيزهايى كه لازم الاجرا است ، قانون نيست ؛ مصوبات دولت هم لازم الاجراست ، بخشنامه ى فلان وزير هم براى زير دست خودش لازم الاجراست ؛ لازم نيست حتما اسمش قانون باشد؛ اما بلاشك واجب الاجرا بودن ، نتيجه ى قانون را خواهد داشت ؛ امام هم به همين نكته توجه داشتند. ما گفتيم مصوبات اين شورا در حكم قانون باشد، ايشان گفتند بايد اجرا شود. بايد اجرا شود يعنى ترتيب اثر داده شود. (23)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:30 PM
من به ايشان گفته ام اعتراض دارم !
الان مواردى وجود دارد كه دنبال نشده ؛ با اين كه درباره ى آن ، جلسه گذاشته شده است ؛ مثل موضوع اسلامى شدن دانشگاهها. اى كاش آقاى دكتر معين در اين جلسه مى بود و اين سؤ ال را پاسخ مى داد. در خصوص اسلامى شدن دانشگاه ها، آن طور كه به من گزارش رسيده ، به نظرم تا كنون هفتاد و دو سه جلسه تشكيل شده است . از آقاى دكتر معين بايد سؤ ال كنيم چند تا از اين مصوبات تا كنون در دانشگاهها اجرا شده و چگونه اجرا شده است . من به ايشان گفته ام اعتراض دارم ؛ در مواردى عكس آن عمل شده انست . الان در دانشگاههاى كشور موسيقى ترويج مى شود؛ نبايد بشود. ترويج موسيقى ، كارى است بر خلاف مذاق اسلام . درست است كه هر نوع موسيقى يى حرام نيست ، اما معناى ترويج موسيقى اين نيست كه با دقت بگردند موسيقى غير حرام را پيدا كنند و آن را تعليم دهند و ترويج كنند. يا مثلا بعضى از رفتارها را در نظر بگيريد. بعضى از سفرهاى خارجى را براى دانشجويان تدارك مى بينند. من در اين خصوص به آقاى دكتر معين پيغام دادم . دانشجو به خارج از كشور برود كه چه بكند؟ به چه مناسبت ؟ دانشجو را به كيش مى برند. به جاى كيش ، سفر اصفهان يا مشهد را تدارك ببينيد؛ بگذاريد سفر او دستاورد معنوى داشته باشد. جوان هر جا برود، كيف حلال مى كند. جوان از خوشيهاى جوانى لذت مى برد. در سنين ما، از غذايى كه ما خيلى لذت نمى بريم ، جوان مى خورد و لذت مى برد؛ از منظره هايى كه اصلا براى ما جاذبه اى ندارد، جوان كيف مى كند؛ اين خاصيت جوانى است . چون پيرمردها اين دوره را گذرانده اند، مى دانند آن جا چه خبر است ؛ دوستانى كه اطلاع ندارند، بدانند. مى خواهيد جوان را سفر ببريد؛ يك سفر روستايى كه او را ببريد، برايش تنوع است و شادى دارد. آيا بايد حتما او را به كيش ببرند، چون در آنجا بعضى از ضوابط سست است - البته بر خلاف حق سست است - و اين جوان بتواند ضابطه شكنى كند؟ اسلامى شدن دانشگاه ها اين است ؟ نفس اردوى مختلط برگزار مى كنند من خيلى تعجب كردم ؛ اردوى مختلط برگزار مى كنند. من خيلى تعجب كردم اردوى مختلط دانشجويى ؟ نفس اردوى مختلط بد است . آقايانى كه الان دست اندر كار اردوى مختلطند، همان كسانى هستند كه سالهاى 63 و 64 در
كلاسهاى دانشگاه ديوار كشيدند. بنده به دستور امام رفتم در نماز جمعه گفتم اين كار بد است . من نمى فهمم اينها چطور اين گونه عوض مى شوند و صد و هشتاد درجه جهت راهشان را تغيير مى دهند. امام به من گفتند اين چه كارى است ؛ ماهم رفتيم در نماز جمعه ى تهران گفتيم اين كار، كار مناسبى نيست . ديوار كشيدن ، خلاصه ى حرف انقلاب و حرف ما نيست . حالا همان آقايان نه در كلاس ، بلكه در اردوى شبانه روزى چند روزى ، دختر و پسر را همراه مى كنند. يعنى چه ؟ كار بسيار بى قاعده و غلطى است .
در مناطقى از دنيا، معاشرت دختر و پسر و زن و مرد با يكديگر، كاملا عادى است و هيچ گونه حساسيتى وجود ندارد، يعنى همان طور كه دو مرد يا دو زن با يكديگر تماس دارند، دو تا زن و مرد هم با هم تماس دارند؛ اما در كشور ما و در محيط اسلامى مطلقا اين طور نيست . در كشور اسلامى ، هر قدر به اين جهت نزديك شده ايم ، به خاطر رنگ پذيرى از فرهنگ بيگانه بوده است . چون آنها از لحاظ تكنولوژى قوى تر از ما بوده اند، اين را به ما داده اند؛ والا اگر ما از لحاظ علم و تكنولوژى از اروپا قوى تر بوديم ، اختلاط آنها را مسخره و مچل مى كرديم و آن را وحشتگيرى مى خوانديم . آنها به بركت علم و تكنولوژى ، اين فرهنگ را صاعد و رايج كرده اند؛ آن وقت ما در دانشگاه هاى خود، اين را ترويج كنيم ؟ بنابراين پيداست كه مصوبات دنبال نمى شود. (24)
R A H A
02-09-2012, 11:38 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
مهار گسيختگى ، معنايش اين است !
در خصوص اينترنت جلسات خوبى برگزار شده و آقاى دكتر كى نژاد بنده را خاطر جمع كردند. آقاى دكتر معتمدى هم پيش ما آمدند؛ ايشان هم همين طور. كارهايى دارد انجام مى گيرد، ليكن آقاى دكتر معتمدى ! آقاى دكتر كى نژاد من يقين دارم شماها به طور كامل درست مى گوييد؛ اما بدانيد همى واقعيت اينترنت ، چيزى نيست كه شما در گزارش خود آورده ايد. اينترنت الان مثل يك جريان افسار گسيخته است . آبى از يك طرف سرازير شده و شما آن وسط، جويى باز كرده ايد؛ يك مقدار آب از اين جوى مى آيد، آماده جويچه و حتى جوى هاى بزرگ از اين طرف و آن طرف دارد مى رود و تحت كنترل شما نيست . همان طور كه آقاى خاتمى اشاره كردند، امروز حتى دنيا نگران اين مساءله است .
در زمان تصدى آقاى عارف در وزارت پست و تلگراف و تلفن ، از دوستان اين وزارتخانه پرسيدم آيا براى اينترنت فاير وال آورده ايد، گفتند سفارش كرديم تهيه كنند... وقتى مى گوييم مهارگسيختگى ، معنتايش اين است . اين مثل آن است كه كسى يك سگ وحشى را بياورد، بگويند قلاده اش كو؛ بگويد سفارش كرده ايم آهنگر قلاده را بسازد، آدم قلاده را درست مى كند به گردن سگ مى اندازد و سپس او را مى آورد اينجا مى بندد. چه لزومى دارد اول ما خسارتش را تحمل كنيم بعد بستن آن سخت تر بشود؟ الان بستن آن سخت تر است . در همين كافى نت ها و بخش هاى آى . اس . پى و امثال اينها مشكلاتى وجود دارد. آقاى معتمدى هم انصافا آدم مؤ من خدوم و علاقه مندى است ؛ من اين طور فهميدم . ايشان چند ماه قبل از اين آمد و به من گزارش داد و من علاقه به دنبال اين كار را در ايشان حس كردم ؛ اما عملا كارى صورت نگرفته است مشكلات ما در تصميم گيرى ها نيست . ما تصميم گيرى مى كنيم حرفهاى خيلى خوب و زيبا هم مى زنيم ؛ اما دنبال نمى شود چرا دنبال نمى شود؟ بايد دنبال شود. مسؤ ولان بايد دنبال كنند. (25)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/56--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:39 PM
نهضت نرم افزارى
درباره ى علم و تحقيق هم همين طور است . يكى از كارهاى كه شده ، درباره ى علم و تحقيق است . بنده بخصوص روى علم و تحقيق حساسيت هم داشتم . دوستان نصيحت مى كنند. زبان آقاى خاتمى بحق زبان مرم و لين و نصيحت است ؛ نصيحت مى كنند كه ما بايد به طرفت علم و تحقيق برويم . البته نمى گويم نصيحت نكنيد؛ نه ، نصيحت كنيد؛ اما از مجموعه اجرايى ، بيش از نصيحت توقع وجود دارد. نصيحت خشك و خالى كار من طلبه است ؛ كارى كه دستگاه دولتى بايد بكند، اجراست . آقاى دكتر معين پيش من مى آيد و از اين كه بودجه ى وزارتخانه اش كم است ، شكوه مى كند. خيلى خوب ، اين علم و تحقيق ، مورد توصيه ى آقاى رئيس جمهور، مورد تاءكيد صاحب نظران و مورد شكوه ى وزير علوم است و بنده هم كه چند سال است - چه در زمان رئيس جمهور قبلى ، چه در زمان رئيس جمهور فعلى - به هر دو بزرگوار پيشنهاد مشخص داده ام ؛ يعنى گفته ام چه كار كنيد؛ گفته ام اين كار را بايد بكنيد تا علم پيشرفت كند. فرمولى براى كيفيت وصل دانشگاه به صنعت و كشاورزى بايد پيدا شود؛ اين كانال هم جز از طريق رياست جمهورى قابل اجرا نيست ؛ يعنى وزير نمى تواند اين كار را بكند؛ بايد از دفتر رياست جمهورى باشد كه سطحش بالاست ؛ بايد امكانات و بودجه داشته باشد و بداند مستظهر به شخصيتى مثل رئيس جمهور است .
من در دانشگاه امير كبير، دانشگاه صنعتى شريف ، در جلسات مختلف دانشجويى و در ديدار با اساتيد و همه ى كسانى كه در اين زمينه علاقه دارند، راجع به نهضت علمى در كشور - نهضت توليد علم و نهضت نرم افزارى - متصل صحبت كرده ام ؛ الان هم بحمدالله يك مقدار در دهنها افتاده و فرهنگ سازى شده ؛ منتها اين حرف است و دو صد گفته چون نيم كردار نيست . البته در جاهايى چرا، به قدر نيم كردار يا يك كردار، هست ؛ اما بالاخره كردار نيست ... اتفاقا يكى از محسنات بزرگ كار اين است كه نگاه شما هم درست به همان جايى دوخته شده كه نگاه بنده به آنجا دوخته شده است ؛ اين چيز خيلى مهمى است ؛ يعنى هم از زبان ما و هم از زبان شما اين را مى شنوند؛ مى فهمند كه اين موضوع مورد علاقه مجموعه ى مديريت كشور است ؛ اتفاقا اين چيز خيلى خوبى است . چقدر خوب است رؤ ساى محترم بخشهاى ديگر هم همين را تكرار كنند، منتها اجرا كنند؛ بايد اجرا شود؛ اين يكى از چيزهايى است كه صورت نگرفته است . (26)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:39 PM
دروغ معروف هنر براى هنر
يكى از اشكالات هنر، انحطاط پيدا كرده و پايين رفته است . اشكال ديگر، مهار گسيختگى است ؛ يعنى از حدود خارج شده است . اشكال بعدى ، گم كردن و نايافتن جهت است . هنر، ولو سالم هم باشد، بايد جهت آن مشخص باشد؛ ما با اين هنر چه كار مى خواهيم بكنيم . تزهنر براى هنر از دروغهاى معروفى بود كه كسانى هم كه اين را به ما ياد دادند، تا صحبت مى شد، مى گفتند اين چيزها را داخل نكنيد؛ اما بعد فهميديم هيچ اعتقادى ندارند. اينها چون آن روز مى ديدند هنر - كه البته آنچه در دستگاه دوستان ما بود، عمدتا شعر بود - در خدمت اهداف و آرمانهايى دارد به كار مى رود، مى خواستند مانع بشوند؛ والا وقتى نوبت خودشان رسيد، همه ى هنرهايى كه داشتند و نداشتند، در خدمت آرمانهاى دستگاههاى استكبارى قرار دادند؛ از زندانها آزاد شدند و رفتند در دفتر فرح و ديگران شغل هنرى گرفتند، هنر براى هنر را براى ديگران مى خواستند؛ مثل اروپاييها كه امروز خيلى از چيزها را براى كشورهاى جهان سوم مى خواهند؛ اما وقتى نوبت به خودشان مى رسد، لازم نيست . به كار بردن سلاح اتمى و سلاح شيميايى ، ساختن سلاحهاى كشتار جمعى ، بد اخلاقى كردن با ملتها، غارت اموال ملتها و تعرض به حيثيت و هويت آنها؛ در صورتى كه خودشان بكنند، ايرادى ندارد؛ اما اگر نسبت به آنها انجام بگيرد، ايراد دارد، آنها هم همين طورى بودند. بنابراين من هيچ عقيده يى به اين تز ندارم . هنر بايد جهت و مفاد و غايت داشته باشد و هنرمند بداند كارش براى چيست ؛ معلوم باشد چه مى خواهد بروز و ظهور كند و شكوفا شود و سپس به اجرا در آيد و در خارج تحقق پيدا كند. البته هنرهايى كه فعلا در حوزه ى اين كار بوده ، بيشتر موسيقى و فيلم بوده ، كه هر دو بسيار مهم و هر كدام از جهتى واقعا جهانگير است . پيداست كه اينها دنبال نشده است . (27)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:39 PM
فرهنگ كشور، در سه عرصه اثر گذار
من فرهنگ كشور را در سه عرصه به طور مهم و عام مشاهده مى كنم ؟ در هر سه عرصه ، اين مجموعه مى تواند اثر گذار باشد:
اول ، در عرصه تصميمهاى كلان كشور است ؛ يعنى فرهنگ به عنوان جهت دهنده ى به تصميمهاى كلان كشور - حتى تصميمهاى اقتصادى ، سياسى ، مديريتى و يا در توليد - نقش دارد. وقتى ما مى خواهيم ساختمان بسازيم و شهرسازى كنيم ، در واقع با اين كار داريم فرهنگى را ترويج مى كنيم يا توليد مى كنيم يا اشاعه مى دهيم . وقتى توليد اقتصادى هم مى كنيم ، در واقع داريم از اين طريق فرهنگى را توليد مى كنيم ، يا اشاعه مى دهيم ، يا اجرا مى كنيم . اگر در سياست خارجى مذاكره يى مى كنيم و تصميمى مى گيريم ، عينا همين معنا وجود دارد. بنابراين فرهنگ مثل روحى است كه در كالبد همه ى فعاليتهاى گوناگون كلان كشورى حضور و جريان دارد.
فرهنگى كه بايد در توليد، خدمات ، ساختمان سازى ، كشاورزى ، صنعت ، سياست خارجى و تصميمات امنيتى رعايت شود و حدود را معين و جهت را مشخص كن ، چيست ؟ اين بايد در اين جا معين شود. بنابراين فرهنگ به عنوان جهت دهنده ى به تصميمهاى كلان كشور است ؛ اين در واقع اهميت و بنا گذاشتن يك مبناى فرهنگى را در اين جا به ما نشان مى دهد.
دوم ، فرهنگ به عنوان شكل دهنده ى به ذهن و رفتار عمومى جامعه است . حركت جامعه بر اساس فرهنگ آن جامعه است . انديشيدن و تصميم گيرى جامعه براساس فرهنگى است كه بر ذهن آنها حاكم است . دولت و دستگاه حكومت نمى تواند از اين واقعيت به اين اهميت ، خود را كنار نگهدارد. وقتى مردم در خانواده و ازدواج و كسب و لباس پوشيدن و حرف زدن و تعامل اجتماعى شان در واقع دارند با يك فرهنگ حركت مى كنند - بنده پيش از انقلاب در سخنرانيهايم مثال مى زدم و مى گفتم فرهنگ مثل تورى است كه ماهيها بدون اين كه خودشان بدانند، در داخل اين تور دارند حركت مى كنند و به سمتى هدايت مى شوند - دولت و مجموعه حكومت نمى تواند خود را از اين موضوع بركنار بدارد و بگويد بالاخره فرهنگى وجود دارد و مردم به چيزى فكر مى كنند، نه ، ما مسئوليت داريم اين فرهنگ را بشناسيم ؛ اگر ناصواب است ، آن را تصحيح كنيم ؛ اگر ضعيف است ، آن را تقويت كنيم ؛ اگر در آن نفوذى هست - مانند مثالهايى كه ايشان (28) در باب اينترنت زدند - دست نفوذى را قطع كنيم . بنابراين فرهنگ به عنوان شكل دهنده ى به ذهن و رفتار عمومى جامعه هم يكى از ميدانهاى اساسى است .
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:40 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
شما روشنفكران فرنگ رفته درس نخوانده نتوانستيد.
من يك زمانى به روشنفكرهايى كه بر پاكستان حاكم بودند - قبل از اين آقاى نظامى (30) و بعد از ضياء الحق ، براى چند دوره چند نفر از اين روشنفكرها و تحصيل كرده هاى فرنگ به نوبت آمدند و اين ، آن را پس زد؛ آن آمد و اين را پس زد - پيغام دادم و گفتم كه ما در زمان ضياء الحق كه يك نظامى بود و هيچ مناسبتى با ما نداشت - اول انقلاب هم در اجتماعات مردمى ما به او خيلى بد گفتند و به او ضياء الباطل مى گفتند - توانستيم روابطمان را با او به آن حد از خوبى برسانيم كه پاكستان در قضيه جنگ در تمام مجامع جهانى از ما حمايت كرد چيز عجيبى است . در قضيه ى جنگ و در همه ى مجامع اغلب ما را محكوم و دعوت به صلح مى كردند، كه ما مى گفتيم صلح ، غير عادلانه است و قبول نمى كنيم ، اما يكى از معدود كشورهايى كه هميشه در كنار ما بود، پاكستان بود. گفتم آن نظامى ژنرال قداره بند، با عقل و تدبير خودش توانست روابط را به اينجا برساند، شما روشنفكرهاى فرنگ رفته ى درس خوانده ى اهل گفتگو و مذاكره و پلوراليسم و... نتوانستيد همان روابط را حفظ كنيد و خرابش كرديد. (31)
R A H A
02-09-2012, 11:40 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
عتبه بوسى آمريكا، چه افتخارى دارد؟
امروز خيلى از دولتها على رغم ملتها و روشنفكران و احساسات باطنى و قلبى خود، عتبه آمريكا و حتى عتبه ى صهيونيسم را بوسيده اند؛ خيلى از پارلمانهاى اروپايى هم عتبه ى صهيونيستها را بوسيده اند و غلام پولشان شده اند؛ به قول معروف نوكر بند جيب آنها شده اند. آن مركز و قدرتى كه به عنوان يك دستگاه رسمى سياسى شناخته شده در دنياست - با تريبونهايى كه براى يك چنين دستگاهى وجود دارد - و به يك ملت شصت ميليونى متكى است و همچنان سنگر دفاع از آزادى خواهى و عدالت و آرمانهاى بشرى و انسانى و بين المللى شمرده مى شود، ايران اسلامى امروز است . دفاع از اين نظام ، وظيفه ى همه است ، مخصوص كسى كه عضو نظام هست و جزو تشكيلات دولتى يا غيره هست يا نيست ، نمى باشد؛ همه بايد دفاع كنيم . اگر كسى بر خلاف اين عمل كرد، لازم نيست كه كسى سند بياورد كه اين مثلا وابسته ى فلان دستگاه و سيستم جاسوسى دنياست ؛ لازم هم نيست رسما وابسته باشد، اما همان حرف را دارد مى زند و همان كار را مى كند؛ اگر پولى هم از آنها نمى گيرد، در واقع نوكر بى جيره و مواجب آنهاست . امروز A.i.c امريكا و موساد اسرائيل مهم ترين هدفشان اين است كه منفذى در داخل نظام اسلامى ايجاد كنند تا بتوانند ضربه يى بزنند و از اين استحكام و اقتدارى كه امروز اين نظام در دنيا به عنوان سنگر دارد، بكاهند. حالا يك نفر در داخل همين را ولو با مشت گره كرده ، ولو از سنگر دانشگاه ، ولو از پشت يك تريبون رسمى فرياد كند؛ اين كه هنر نيست ، اين كه افتخار ندارد. همراهى با قلدرترين قلدرهاى عالم و ضد عدالت ترين دولتها و مراكز قدرت چه افتخارى دارد؟ آن روزى كه با نظام طاغوت مى جنگيديم هر حركت يك مبارز، افتخار آفرين بود آن مبارزات افتخار داشت . امروز بعضى از قشرها با رژيمهاى طاغوتى و وابسته و فاسد در دنيا مى جنگند، كه افتخار دارد دامان مقابله كردن با نظامى كه سرپا در مقابل مراكز قدرت استكبار ايستاده ، افتخار براى كسى ندارد. (32)
R A H A
02-09-2012, 11:41 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
نخبگان دست آموز مراكز استكبارى .
بنده به ملت ايران مكرر عرض كرده ام ، در همين نماز جمعه هم يكى دو سال پيش عرض كردم كه مهمتر از شناختن دشمن ، شناختن دشمنى و روش دشمنى كردن اوست . اگر انسان بداند دشمن از چه راهى وارد مى شود، حواس خود را جمع خواهد كرد. همه ، دشمن را مى شناسند. امروز دشمن ملت ايران ، دشمن استقلال و آزادى ملت ، دولت استكبارى و متكبر امريكاست ؛ در اين شكى نيست ؛ به اين موضوع ، خودشان هم اعتراف مى كنند. البته گاهى چاپلوسانه و رياكارانه مى گويند ما با ملت ايران مخالف نيستيم ، اما اتفاقا مخالفت اصلى آنها با ملت ايران است ؛ چون ملت ايران است كه اين قيام عظيم را به راه انداخت دملت ايران است كه دارد اين پشتيبانى صادقانه و غيرتمندانه را از اسلام ميكند؛ ملت ايران است كه موجب شده امريكا نتواند طمع بورزد؛ والا اگر ملت ايران پشتيبان نظام و مسؤ ولان نبود؛ مگر مسؤ ولان مى توانستند در مقابل اين زياده خواهى ها بايستند؟ ما اين دشمن را مى شناسيم ، اما روش دشمنى را هم بايد شناخت . امروز روش دشمنى ، ايجاد اختلاف و نفرت و كينه ى ميان آحاد مردم است ايجاد دلسردى نسبت به آرمانهاى اسلامى است ؛ منحرف كردن شعارهاى مردم و طرح شعارهايى است كه با حركت عظيم مردم هيچ همخوانى ندارد.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/66--9.jpg
در خيلى از كشورهاى دنيا - همه جا را نمى دانيم - نخبگانى هستند كه دست آموز مراكز استكبارى اند؛ زمان انگليسى ها هم بودند، شوروى ها هم داشتند، امروز هم امريكايى ها دارند. نخبگان و درس خواندگان و تحصيلكردگانى را انتخاب مى كنند و آنها را با تطميع و با روشهايى كه خودشان مى دانند، به عنوان سخنگويان خود در داخل كشورها قرار مى دهند. كار اينها اين است كه حرف آنها را بزنند و تكرار كنند و براى ايده هاى آنها استدلال كنند. چنين كسانى در كشور ما هم بوده اند، امروز هم هستند و از اول انقلاب هم بوده اند. اينها بلندگوهايى دارند كه براى آنها حرف بزنند و نظرات و يا حرفهاى آنها را تكرار كنند. (33)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/67--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:41 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
همه متوجه باشند كه در دام دشمن قرار نگيرند.
يكى از كارهايى كه دشمنان ملت ايران از اول انقلاب تاكنون به طور جدى دنبال آن بوده اند، همين دل چركين كردن گروه هاى مذهبى و دينى و چه قشرهاى مختلف . در طول زمان ، استعمار و بخصوص استعمار انگليس - آن وقتى كه بر تمام مناطق خاورميانه و كشور ما و كشورهاى ديگر مسلط بود - اين سياست را دنبال مى كرد، بعد هم ديگران ياد گرفتند؛ امريكاييها هم امروز همين كار را مى كنند؛ دشمنان ملت ايران هم نسبت به كشور ما همين كار را در برنامه ى خود دارند؛ دلها را نسبت به هم چركين و قشرها را از يكديگر روگردان كنند.
اول انقلاب به بركت فرياد اصلاح طلب امام و حركت اصلاحى انقلاب ، دلها و قشرها به هم نزديك شدند. سالهاست آن شكافهايى كه قبل از انقلاب بين قشرها وجود داشت ، ديگر الان نيست . بين روحانى و دانشجو، بين نظامى و غير نظامى ، بين روشنفكر و مجموعه كاسب و تاجر شكافها بعد از انقلاب ترميم شد، از بين رفت و يا كم شد. الان بار ديگر دارند اينها را به وجود مى آورند؛ همچنان كه شكافهاى مذهبى را زياد مى كنند و گروه هاى مذهبى را وادار به تظاهر به دشمنى با يكديگر مى كند، براى اين كه شكاف ايجاد شود. شكافهايى كه بين بدنه ى يكپارچه مردم به وجود مى آيد، راه را براى دشمن باز مى كند و دشمن با اين اختلافها مى تواند در داخل يك جامعه و يك كشور نفوذ كند و سياستهاى خود را دنبال نمايد؛ همه بايد خيلى مراقب باشند. شما مى بينيد الان تبليغات جهانى روى چند چيز متمركز است ؛ يكى از آنها اين است كه در داخل نظام جمهورى اسلامى ، مجموعه ى متصديان و خدمتگزاران نظام و كارگزاران كشور را به دو دسته تقسيم مى كنند و براى هر دسته اسم مى گذارند؛ البته يك عده هم ساده لوحانه در داخل كشور همان حرفى را كه آنها مى زنند، تكرار مى كنند؛ كه در واقع حرف اينها نيست ، حرف آنهاست . همان دشمن خارجى وقتى متصديان نظام را به دو دسته تقسيم مى كند، اعلام مى كند ما با اين دسته موافق و با آن دسته مخالفيم ؛ يك دسته اسمشان اصلاح طلب است ، يك دسته اسمشان محافظه كار است . اينها دام دشمنان است ؛ همه بايد متوجه باشند در دام دشمن قرار نگيرند. اميرالمومنين به ما مى گويد: صلاح ذات بينكم ؛ دلها را با هم صاف و به هم نزديك كنيد. اختلاف سليقه ها را به معناى دشمنى تلقى نكنيد. اختلاف نظر و اختلاف سليقه ، حتى اختلاف عقايد سياسى و دينى و غيره ، تا آن جايى كه به مبانى عملى نظام ارتباطى ندارد. مى تواند موجب دشمنى و جدايى و خصومت با يكديگر نشود. (34)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/69--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:41 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
13 آبان ، آن روى سكه بود
قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ، كشور ما جزئى از مجموعه ى امپراتورى امريكا در اين منطقه بود؛ خيلى هم وفادار به امريكا بود. سياستهاى امريكا در ايران و به وسيله اين كشور، در هر جايى كه در آن دستى داشت ، اعمال مى شد. ثروتهاى ملى به صورت رايگان در اختيار امريكا بود. عناصر سياسى ، دولت ، مجلس فرمايشى و نمايشى و دستگاه قضايى وابسته ى آن روز، همه در اختيار اراده ى امريكاييها بود. كشورهاى همسايه ى ما هم غالبا كم و بيش همين طور بودند. البته آن روز رقيب بزرگ امريكا در دنيا شوروى بود، كه آن هم در همسايگى ما بود و به همين جهت امريكاييها پنجه ى سلطه ى خود را در كشور ما خونين تر و بى محاباتر فرو كرده بودند. در اين كشور، اوضاعى بود.
كشور ما در زير سلطه ى امريكا و با اين همه غارتى كه امريكا از اين كشور كرد، حتى يك قدم به سمت پيشرفت برنداشت . در آن دوره نه پيشرفت علمى كرديم ، نه پيشرفت اقتصادى كرديم ، نه يك كر صنعتى كرديم ؛ يك كشور صد در صد وابسته و مصرف كننده ى بازار مصنوعات امريكايى و غير امريكايى بوديم ؛ و نه فقط مصرف كننده ى مصنوعات و فرآورده هاى صنعتى ، بلكه مصرف كننده ى محصولات كشاورزى و فرهنگى و غيره هم بوديم . يك منطقه ى ثروتمند مثل ايران ، ملك طلق سياستهاى امريكايى و در اختيار كمپانيهاى بود كه دولت امريكا را هم در حقيقت همانا اداره مى كردند و مى كنند.
وقتى نهضت اسلامى از سال 41 شروع شد، خطر اين نهضت را پيش از همه ، دستگاههاى جاسوسى و اطلاعاتى امريكا احساس كردند؛ لذا در سال 43 امام را از ايران تبعيد كردند ( البته دولت ايران تبعيد كرد؛ اما پشت سر قضيه ، اراده ى امريكاييها بود) و به كشور همسايه ى ما بردند، كه آن جا هم تحت سلطه ى نظاميان و دولتهاى وابسته ى به امريكا بود.
اولين مضمون سيزده آبان عبارت است از رويارويى رژيم امريكا با نهضت اسلامى و بيدارى اسلامى . علت هم اين بود كه آنها حدس مى زدند اگر اسلام در دل مسلمانان احياء شود و در عمل آنان تجلى پيدا كند، اين قضيه منحصر به ايران نخواهد ماند و دنياى اسلام را فرا خواهد گرفت ؛ همچنان كه بعد از پيروزى انقلاب در فلسطين ، لبنان و بسيارى از كشورهاى اسلامى و عربى ، همين معنا تجربه شد. با گذشت چند سال ، نهضت اسلامى در ايران اوج گرفت . در سيزده آبان سال 57 - قبل از پيروزى انقلاب - كشتار دانش آموزى پيش آمد؛ يعنى باز چهره ى خشن رژيم - كه پشت سرش دستگاههاى اطلاعاتى امريكاييها بود - نمايان شد. اين هم باز مقابله ى با نهضت اسلامى بود؛ البته با خشونت حيوانى . همان روزها رئيس جمهور امريكا و دست اندركاران رسانه يى امريكايى از ايران به عنوان يك نقطه ى ايده آل و جزيره ى ثبات و امنيت اسم مى آوردند و به آن تفاخر مى كردند و از حرفهاى حقوق بشر و چيزهايى كه الان مى شنويد امريكاييها دايم تكرار مى كنند. هيچ خبرى نبود.
اما سيزده آبان سال 58 آن روى سكه بود و ورق برگشته بود؛ يعنى اين نهضت با پايدارى ملت مسلمان و رهبرى امام بزرگوار به پيروزى رسيده بود؛ بنابراين موذيگرى و دسيسه ى امريكايى عليه كشور به شكل ديگرى صورت مى گرفت . در اين جا سفارتخانه ى خودشان را به مركزى براى خرابكارى تبديل كرده بودند؛ چه خرابكارى سياسى ، چه جاسوسى ، چه خريدن اشخاص و شخصيتهايى كه در انقلاب وارد بودند. يكى از ابزارهاى همين است كه شخصيتها و افراد موثر و با نفوذ را بخرند. همه جا و هميشه هم آدمهاى بى ايمان و بى وجدان يا سست بنياد پيدا مى شوند كه يك دست ثروتمند و قدرتمند بتواند اينها را خريدارى كند. قيمت آدمها هم متفاوت است ؛ بعضى ها را ارزان مى خرند، بعضى ها را يك خرده گران تر مى خرند. اگر شما به اسناد لانه ى جاسوسى - كه ظاهرا شصت ، هفتاد جلد كتاب يا بيشتر منتشر شده است - مراجعه كنيد، جاى پاى اين خيانتها را مى بينيد. اينها عكس العمل ملت ايران را به همراه داشت . مظهر شهامت و سرعت عمل ملت ايران هم دانشجويان بودند؛ آن هم دانشجويانى كه پيرو خط امام بودند، نه دانشجوى وابسته ى به فلان حزب سياسى يا فلان تشكيلات گوناگون و بى ايمان ؛ نه ، دانشجويى كه خط امام را قبول داشت و به آن مؤ من بود. آنها شهامت لازم را پيدا كردند و رفتند سفارتخانه را تصرف كردند و اين اسناد را بيرون كشيدند. مضمون سيزده آبان ، اينهاست ؛ يعنى مقابله با زورگويى ، دسيسه و استكبار.
استكبار، يعنى روح تكبر و بى اعتنايى به ارزشهاى ملتهاى ديگر و دخالت در امور ملتها و به خود حق دادن ؛ همين چيزى كه الان در كلمات رؤ ساى امريكايى ملاحظه مى كنيد. راجع به دخالت خودشان در عراق يا هر جاى ديگر طورى حرف مى زنند، مثل اين كه اينها صاحبان دنيايند. واقعا انسان كمتر دولتى را مى تواند پيدا كند كه با لحنى حرف بزند كه اينها راجع به كشورهاى خاورميانه حرف مى زنند. اين كشورها را مال خودشان مى دانند .استكبار يعنى اين .
عليه نظام جمهورى اسلامى خيلى فشار آوردند، اما نتوانستند كارى بكنند. عربده جويى هايى كه شما امروز ملاحظه مى كنيد، قدرت نمايى هايى كه امريكاييها مى كنند، اينها طبيعت قدرتهاى استكبارى است ؛ بايد فرياد بكشند و تهديد كنند؛ اصلا بخش مهمى از قدرت آنها ناشى از همين تهديدهاست . ملت و مسئولان يك كشور را مرعوب كنند و خواسته هاى خود را در سايه ى مرعوب شدنشان ، به آنها تحميل كنند؛ قضيه اين است . والا اين طور نيست كه امريكا اين قدرت را داشته باشد كه بدون هزينه هاى سنگين غير قابل تحمل ، به كشورى حمله ى نظامى كند؛ نخير، هر وقت لازم باشد، اينها حمله نظامى را به كار مى گيرند؛ منتها شرط اول آن اين است كه بدانند در آن حمله نظامى ناكام نخواهند شد و توى دهنشان نخواهد خورد. آن جايى كه احتملا بدهند قدرت مقاومتى وجود دارد، هرگز چنين خطرى را متحمل نمى شوند ثانيا حمله ى نظامى را وقتى انجام مى دهند كه خواسته هاى خود را از طريق ديگرى نتوانند به آن شكور تحميل كنند. با تهديد و فرياد و جنجال و جوسازى سياسى و قدرت رسانه يى سعى مى كنند خواسته هاى خود را بر آن كشور تحميل كنند. (35)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/72--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:41 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
بدترين حالت براى يك ملت
بدترين حالت براى يك ملت اين است كه شخصيت هاى انسانى او يعنى آحاد انسانى كه داراى خرد و انديشه و ايمان و اراده و راه مشخصى هستند - تحقير شوند. تحقير فقط اين نيست كه به انسان اخم كنند يا از انسان رو برگردانند؛ تحقير واقعى براى يك ملت اين است كه باورها و اعتقاد و شخصيت اخلاقى و دين او را نديده بگيرند. از حدود صد و پنجاه سال قبل كه استعمار و سياسيون كارپرداز انگليسى - كه آن وقت بر شبه قاره ى هند مسلط بودند - از هند راهى كشور ما شدند، اين سياست را دنبال كردند سعى كردند ايرانى و مليت و تاريخ و فرهنگ و اعتقادات و باورها و مصنوعات و هنر او را تحقير كنند. اين يك شيوه ى تصادفى نبود؛ حساب شده بود. يكى از راههاى اوليه ى تسلط بر يك ملت و هر انسانى اين است كه او را تحقير و كوچك كنند تا احساس كند هيچ هويتى ندارد؛ بعد راحت دست مى اندازد او را مى گيرد و در مشت خود نگه مى دارند و به هر طرف بخواهند مى كشانند؛ اين كار را با ما كردند. گناه بزرگ روشنفكرنمايان غربزده ى دوران پهلوى و اندكى قبل از دوران
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/73--9.jpg
پهلوى اين است كه اين باور را با شكلهاى گوناگون در ذهن مردم ما رسوخ دادند؛ يعنى به مردم اين طور تفهيم كردند كه ايرانى چيزى نيست ؛ نه فكرش ، نه عملش ، نه هنرش ، نه تاريخش ، اصلا 0ارزشى ندارد. وقتى شما احساس كرديد ارزشى نداريد، چه كار مى كنيد؟ به طور طبيعى به قطبى پناه مى بريد كه احساس مى كنيد ارزش دارد. آن قطب كجاست ؟ آنها خودشان معين كردند؛ فرهنگ و تمدن و علم غرب . غربيها ملتهاى گوناگون دنيا را به همين ترتيب از گردونه ى پيشرفت علمى كنار زدند؛ كارى كردند كه جراءت تحركت علمى پيدا نكنند؛ والا مناطق اسلامى بخصوص استعداد و زمينه ى پيشرفتهاى بزرگ علمى داشتند. اين كه مى بينيد ما اين همه از كاروان علمى دنيا عقب مانده ايم ، تصادفى نيست . پنجاه و چند سال دوران حكومت پهلوى ، قبل از آن هم چند ده سالى از اواخر دوران قاجار، تلاش كردند استعداد ايرانى را بكشند و نگذارند رشد كند؛ فقط در همان جهتى كه خود آنها مايل بودند، اجازه مى دادند. لذا مى بينيد در آن دوران ، يك نفر با شجاعت اعلان مى كند كه ما بايد ظاهرا و باطنا از فرق سر تا نوك پا غربى شويم ؛ اين طورى به روشنفكران نمايان آن روز باورانده بودند. انقلاب اسلامى بزرگترين خدمتى كه به مردم ما كرد، اين بود احساس هويت و شخصيت را در ايرانى زنده كرد. (36)
R A H A
02-09-2012, 11:42 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
من از كار او خوشم آمد
در همين قضيه ى عراق ، شما ببينيد الان امريكاييها با چه مشكلاتى رو به رو هستند. مى خواهند حمله كنند، اما حقيقتا معلوم نيست . برآوردى كه ما مى كنيم ، اين است كه اين اظهارات ابهامها و تحيرها تاكتيك نيست ؛ از يك امر واقعى حكايت مى كند؛ حقيقتا در نظرشان ابهام و حيرت وجود دارد. تصميم گيرى نيست ؛ آرزوست . اين آرزو را قبلا خانم تاچر هم در زمان جنگهاى عليه عراق داشت . اين طور نيست كه هر چه آن قدرت فائقه بخواهد، حتما تحقق پيدا مى كند. بنابراين سما اعتماد به نفس و شجاعت داشته باشيد، به مبانى تكيه كنيد، نسبت به آنها ابراز افتخار كنيد، هيچ گونه عقب نشينى و عقبگرد و ملاحظه كارى را و اين كه حرف بزنيم تا طرف خوشش بيايد، در كارتان داخل نكنيد؛ حرف خودتان را بزنيد. البته معناى حرف زدن ، نه اخم كردن است و نه فحش دادن . مرحوم رجايى در پاسخ به تبريك رياست جمهورى اش از سوى ميتران - رئيس جمهور وقت فرانسه - در سال 60 جواب تندى براى او نوشتند؛ با اين مضمون كه چه تبريكى ؛ شما كه به عراق اينقدر كمك مى كنيد. من گفتم آقاى رجايى ، وقتى كسى به آدم مى گويد سلام ، ما نبايد بگوييم سلام و زهر مار او به شما سلامى كرده ، شما هم جواب سلامى به او بدهيد. من آن روش را قبول ندارم . البته اين جا فورا اخذ سند نشود؛ امريكا و اسرائيل مستثنا هستند؛ بعد خواهم گفت چرا. امريكا اگر سلام داد، جوابش همان سلام و زهر مار است ؛ پاى اين مطلب هم ايستاده ام ؛ اين قضيه كوچك نيست ؛ كاملا عميق و ريشه دار و بررسى شده است . در رفتار ديپلماتيك ، معناى پايبندى به اصول ، اخم كردن و ابرو گره كردن و بى اعتنايى كردن به اين و آن نيست ؛ نه ، من هميشه به سفرايى كه با آنها ارتباط داشته ام ، مى گفته ام با روابط عمومى قوى ، با چهره ى باز و با حركت گرم بايد برخورد كرد؛ اما آن اعتماد به نفس در همه حال بايد محفوظ باشد. من از كار آقاى ماهاتير محمد، نخست وزير مالزى خوشم آمد. او يك عنصر ديپلمات نيست ؛ كارش رياست كشور است . در يكى از سفرهايش به ايران ، آرام نداشت ؛ همه جا سر كشيد و با همه تماس گرفت . پيش همه مى رفت و گرم مى گرفت . به قم رفت و با طلبه هاى مالزيايى ملاقات كرد. حالا با اين كار مثلا مى خواست از افراد خودش تفقدى بكند، يا مى خواست برود كار امنيتى بكند، من نمى دانم ؛ هر دو احتمالش هست ؛ مى خواست برود ببيند در قم چه خبر است و ما سر طلبه هاى كشور او چه مى آوريم و مثلا آنها را براى چه كارى مى سازيم . اين طور تحرك ، نشاط، اميد و خوشبينى خيلى خوب است . در يكى از ديدارهايش ، مطلب خيلى تلخى را درباره ى كشورش به من گفت . وقتى از پيش من رفت ، احساس كرد ممكن است اين حرف با خصوصياتش درز كند. فورى سراغ آقاى دكتر ولايتى رفت ؛ نگفت من نخست وزيرم . آقاى دكتر ولايتى را كنار كشيد و گفت من كار لازمى با شما دارم . من بيرون آمدم تا به طرف اتاق خودم بروم ، ديدم او همين طور آقاى دكتر ولايتى را گرفته و رها نمى كند و حرف مى زند. داشت اين را مى گفت كه من خواهش مى كنم تكه هاى تلخ مربوط به صحبت قبلى ام پخش نشود. اين حالت نشاط و تحرك ، خيلى خوب است و براى يك ديپلمات چيز با ارزشى است ؛ حاكى از شجاعت در اقدام ، اعتماد به نفس ، خسته نشدن و تحرك است . البته پركارى و سرعت عمل هم خيلى لازم است . در كار ديپلماسى ، واقعا هيچ كارى از امروز به فردا بيفتد. (37)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/77--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:42 PM
از يزد به سراغ تبعيديها مى رفتند.
بنده از نزديك و به راءى العين مشاهده كردم كه مرحوم شهيد صدوقى يك عالم دينى چند جانبه بود. اولا ايشان مرد ملايى بود. سالهاى متمادى در حوزه ى قم ، تحصيل و تدريس كرده بود و شاگردان زيادى داشت . در خود يزد، از اولى كه آمدند، كارهاى علمى هم داشتند.
جنبه ى ديگر، جنبه ى اجتماعى ايشان بود كه واقعا كم نظير بود. ايشان واقعا براى مردم و طلاب كار مى كردند و دل مى سوزاندند. يك روحانى منعزل از حوادث شهرى و مسائل پيرامون خود نبودند. اين كارها مخصوص شهر خودشان هم نبود. ما وقتى در ايرانشهر بوديم ، سيل آمد. در همان روز من چند جا تلفن كردم ؛ از جمله زاهدان ، مشهد، كرمان و يزد. بركاتى كه از ناحيه يزد و شخص مرحوم آيه الله شهيد صدوقى عايد مردم ايرانشهر شد - كه ما آن جا بوديم و شايد حدود پنجاه روز با جمعى از رفقا به مردم كمك مى رسانديم - از هيچ جاى ديگر نشد. اين كمكها منقطع نمى شد. به مجردى كه من به ايشان اطلاع دادم ، همان روز اين رشته ى مبارك بى منتهاى خدمات ايشان به سرعت شروع شد؛ با اين كه فاصله يزد و ايرانشهر زياد بود. وقتى من از تبعيد برگشتم ، سر راه چند روز در منزل ايشان ماندم همان اوقاتى بود كه در طبس زلزله شده بود. من ديدم ايشان از يزد متوجه طبس هستند؛ به من هم اصرار مى كردند كه حتما سرى به طبس بزنم ، كه من هم همين كار را كردم ؛ به مشهد رفتم و از آن جا به سمت طبس حركت كردم و چند روزى در آنجا ماندم . در كنار اين كارها، ساختن مدرسه ، مسجد، حوزه ى علميه ، خدمات پنهانى به افراد كار در حوزه ى علميه و آن شهرك عظيمى كه ايشان بنيانگذارى كردند و شالوده اش را ريختند، صورت مى گرفت . بنابراين ايشان يك روحانى فعال فحل در زمينه ى مسائل مردمى و اجتماعى بود، كه همه ى اينها درس آموز است ؛ نه فقط به ما طلبه ها كه بدانيم چگونه بايد با مردم عمل كرد؛ بلكه براى آحاد مردم ، بخصوص جوانها كه بدانند روحانى در چهره و كسوت واقعى خود و نيز ارتباطاتش با مردم چگونه است .
ايشان خيلى هم بى حفاظ بودند؛ يعنى هيچ حجاب و مانعى بين ايشان و مردم وجود نداشت . همان اوقاتى كه من در ايرانشهر بودم ، يزديها دايم مى آمدند و مى رفتند؛ از جمله حرفهايى كه به ما مى زدند، اين بود كه شما به آقاى صدوقى سفارش كنيد كه وقتى ساعت ده ، يازده شب ، تك و تنها به خيابان مى روند و مى خواهند تفحصى بكنند، چون جانشان در خطر است ، اين كار را نكنند البته ايشان به اين چيزها اعتنا نمى كردند و هيچ حفاظى براى خود به وجود نمى آوردند؛ به مردم خيلى نزديك بودند.
سومين جنبه ، جنبه سياسى ايشان بود كه در دوره ى آخر حيات ايشان قبل از انقلاب بروز پيدا كرد. وقتى ايشان احساس كردند به حضورشان در صحنه ى سياسى نياز هست ، ديگر هيچ ملاحظه يى را وارد معادلات خود نكرد، از يزد بلند شدند و با ساز و برگ مخصوص خود - روحانيون و پول و امكانات و... به سراغ تبعيديهايى كه در گوشه و كنار كشور بودند، رفتند و از آنها تجليل كردند، كه اين يك حركت سياسى خيلى جدى بود. بعد هم كه به يزد رفتند، مبارزات را به طور جدى شروع كردند. البته من به طور دايم در جريان كارهاى ايشان در يزد قرار مى گرفتم و يكى دو نامه هم براى ايشان نوشتم ؛ اين هم به درخواست خود ايشان بود. نامه اى نوشتم و ايشان آن را در يزد پخش كردند. دوباره پيغام دادند كه يك نامى ديگر بنويس ؛ من هم يك نامه ى مفصل هشت صفحه يى نوشتم و باز ايشان آنرا جزوه و پخش كردند. كه من وقتى به يزد رفتم ، اينها را ديدم . وقتى از تبعيد برمى گشتم ، به يزد رفتم ؛ به نظرم آبان سال 57 بود. سالها پس از آن - حدود هفده ، هجده سال پيش - يك شرح سه چهار صفحه اى از همين برهه ى سفرم به يزد نوشتم و در آن جا اين نكته را يادداشت كرده ام كه وقتى آدم
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/79--9.jpg
به يزد وارد مى شود، واقعا نقش يك رهبر مردمى و دينى تمام عيار را در آقاى صدوقى مى بيند. ايشان به معناى واقعى كلمه ، مردم را رهبرى مى كرد؛ هدايت نمى كرد. فقط هدايت ، يك حرف است ؛ رهبرى ، يك حرف ديگر است . هدايت اين است كه آدم اين جا بنشيند و بگويد از آن جا نرويد؛ نقشه اين است . رهبرى ، فراتر از هدايت كردن است ؛ اين است كه خود آدم پا مى شود راه مى افتد و به افراد مى گويد بياييد؛ يعنى همان راهنمايى يى را كه مى خواهد بكند، در عمل و ميدان و صف ، راهنمايى مى كند. قبل از انقلاب ؛ در آن برهه يى كه من ايشان را ديدم خصوصيت آقاى صدوقى اين بود.
آن چند روزى كه من در يزد ميهمان آقاى صدوقى بودم ، بيرونى ايشان محل رفت و آمد بود؛ جوانها مى آمدند و با ايشان كار داشتند؛ يكى در گوشى مى كرد، يكى اعلاميه مى خواست ، يكى مطلبى را سؤ ال مى كرد، يكى از جايى خبر مى داد؛ به طور دايم دور و بر ايشان رفت و آمد بود؛ ايشان هم با كمال حوصله همه ى اين چيزها را اداره مى كرد؛ جلسه تشكيل مى شد، راهپيمايى برگزار مى شد، يك جا در گوشه يى از استان اتفاقى افتاده بود و بايد حل مى شد، كه در بودن من همين هم اتفاق افتاد و ايشان بلافاصله به آن حادثه پرداخت . بنابراين ايشان نقش يك رهبر تمام عيار را داشت . بعد هم ايشان به آن عقل وافرى كه داشتند، حقا و انصافا به طور تمام عيار وارد شدند. ايشان مرد بسيار عاقل و با تدبير و دور انديشى بود و اين خصوصيات درايشان انصافا برجسته بود. (38)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/81--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:42 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
نفوذ خارجى ها در دوره پهلوى به اوج خود رسيد
حادثه بيست و دوم بهمن و پيروزى انقلاب ، پايان تحقير ملت ايران بود. ملت ايران در طول قرنهاى متمادى تحقير شده بود؛ يك مدت به وسيله ى سلاطين مستبد تحقير مى شد؛ يعنى در دورانهاى قديم كه هنوز استعمار و سلطه و نفوذ خارجى نبود پادشاهانى بودند؛ بعضى مقتدر، بعضى هم ضعيف و بى كفايت ؛ اما بدون استثناء همه ى آنها اين ملت را تحقير مى كردند. اگر شما به خاطراتى كه بعضى از سلاطين يا فرزندان و شاهزادگانشان نوشته اند، مراجعه كنيد، بخوبى مى بينيد كه تلقى آنها اين بوده كه ايران ، ملكى متعلق به آنهاست ؛ يك مشت رعيت هم در اين ملك براى آنها دارند كار مى كنند. حقوقى داشته باشند؟ نه . بنابراين تلقى آنها از ملت و كشور و خودشان ، اين قدر تلقى غلط و مفتضحى بود؛ واقعا تصور مى كردند كه اينجا مال آنهاست ؛ اگر كسى از آحاد ملت خدمتى مى كند و كارى انجام مى دهد طبق وظيفه اش عمل مى كند؛ كسانى هم كه كوتاهى مى كنند، سركشانى هستند كه به منافع حاكم زورمند و مستبد ضربه وارد آورده اند.
بعد در دوره ى ديگرى كه تقريبا بعد از مشروطيت شروع شد، اگر چه اين تفكر بكلى برنيفتاد و تا آخر دوران سلطنت هم وجود داشت - مثلا سلاطين پهلوى على رغم اين كه ادعاى مدرنيته مى كردند و مى خواستند خو را با مفاهيم دنيا آشنا نشان بدهند - اما در ذهنشان جز اين ، چيز ديگرى نبود؛ كشور را متعلق به خودشان ، و خود را مالك كشور و صاحب سرنوشت اين ملت مى دانستند.
در دوره اخير يك چيز ديگر هم اضافه شد و آن نفوذ خارجى ها بود؛ كه اين از اواخر دوره ى قاجار شروع شد و آن نفوذ خارجى بود؛ كه اين از اواخر دوره ى قاجار شروع شد و در دوره ى پهلوى ها به اوج خود رسيد؛ زيرا رضا خان را انگليسيها سر كار آوردند و مقدمات كارش را فراهم كردند؛ آنها اصراف كارش را نگهداشتند و به او ديكته كردند كه چگونه حركت كند بعد از او هم پسر او را باز خود انگليسيها سر كار آوردند كه اينها جزو مسلمات تاريخ است ؛ ادعا نيست . ما گاهى در گذشته ، اين چيزها را به صورت حدس و تحليل مى گفتيم ؛ ليكن بعد اسناد و مدارك فراوانى رو شد؛ معلوم گرديد كه اين افراد را به دست خودشان آورده اند. اينها مجرى سياستهاى خارجى بودند. يك مدت عمدتا مجرى سياستهاى انگليس ، بعد هم پس از دوره ى مصدق ، مجرى سياستهاى امريكا. گاهى هم ممكن بود در بعضى از قضايا، به خاطر بعضى از منافع خود - نه به خاطر منافع ملت - از اين كه سياستى را كه امريكا دارد به آنها ديكته مى كند، در دل خود ناراحت هم باشند؛ اما بالاخره مجرى سياستهاى آنها بودند؛ بروبرگرد نداشت . دولت را آنها معين مى كردند و نخست وزيرها بايد مورد تاءييد آنها قرار مى گرفتند. آنها گاهى براى اين كه گوش شاه را مقدارى بتابانند تا مبادا به فكر سركشى بيفتد، نخست وزيرى را كه با او خيلى ميانه نداشت ، بر او تحميل مى كردند، كه اين مكرر اتفاق افتاد؛ يعنى شخصى را كه خيلى نمى پسنديدند، اينها مى گفتند بايد نخست وزير باشد؛ او هم مجبور بود و عمل مى كرد. مملكت ، اين گونه در اختيار بيگانه و سياستهاى امريكايى بود. اين ، مخصوص سياستهاى نفتى هم نبود؛ در همه ى شؤ ون مملكت ، سياستهاى آنها حاكم و غالب بود و اجرا مى شد؛ چه در مسائل نفتى چه در زمينه ى مسائل صنعتى كردن كشور، چه در اداره سياست خارجى و موضعگيرى در مقابل كشورهاى دنيا. اگر داخل كشور، كسى در ميان مسئولان دولتى ، يك وقت به اين فكر مى افتد كه به نحوى خود را به جاى ديگرى هم متكى كند - مثلا به بلوك شرق در آن روز، يا به قدرت ديگر - چنانچه امريكاييها مى فهميدند و مى دانستند، يا او را از قدرت خلع يد مى كردند، يا به نحوى او را به آن مركزى كه خودشان مى خواستند، بر مى گرداندند. بنابراين بين قدرتها ميدان رقابت بود كه نفوذ كداميك در اين كشور بيشتر باشد؛ كه البته قدرت مسلط، قدرت آمريكا بود. ملت در اين بين ، اراده و خواست و قدرتى نداشت .
بالاترين مصيبت براى يك كشور و يك ملت اين است كه ناديده گرفته شود و در خانه ى خود مورد اهانت قرار بگيرد و تحقير بشود. همه چيز دنبال اين وجود دارد مشكل اقتصادى هست ، مشكل فرهنگى هست ، بى اعتنايى به عقايد و آرمانها و فرهنگ ملى هست اينها چيزهايى است كه جزو نتايج قهرى سلطه ى بيگانه بر كشور است .
يكى از مهمترين هدفگيريهاى قيام مردم و انقلاب شكوهمند اسلامى ، قطع اين سلطه بود؛ لذا در همان ايام شما ملاحظه مى كنيد كه شعارهاى مردم به مسائل خارجى هم متوجه بود عليه آمريكا و انگليس و حاميان شاه و عليه اسرائيل شعار مى دادند. در طول زمان ، هميشه وجدان عمومى مردم از تسلط خارجى ها متاءذى بود؛ اما اين انقلاب عظيم كه با مطرح كردن شعارهاى اسلامى و برافراشتن پرچم اسلام و بازگشت به دين و هويت دينى آغاز شد و پيشقراول آن هم مراجع بزرگ و علما بودند، روح استقلال طلبى را در مردم اشباع و ارضاء كرد؛ مردم فهميدند كه با تكيه ى به اسلام و تمسك به آن خواهند توانست پوشش تحقير را كنار بزنند؛ لذا اين شد يكى از جهات مبارزه . (39)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/84--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:42 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
بيانيه اخير رئيس جمهور آمريكا
بيانيه ى اخير رئيس جمهور آمريكا براى ملت ما و ملتهاى جهان و بخصوص آگاهان و صاحبان سياسى در پديده هايى از اين قبيل ، بسيار هشيار است . ببينند، عبرت بگيرند و بفهمند كه دشمنان ، بيگانگان و طمع ورزان درباره ى اين ملت چه فكر مى كنند. جرم اين ملت فقط همين است كه عرض كرديم ؛ چون مى خواهد مستقل و خارج از كمند سلطه اين و آن ، روى پاى خود بايستد و زندگى كند؛ اين هم به بركت ايمان به خداست ؛ و ما نقموا منهم الا اءن يؤ منوا بالله العزيز الحميد مى خواهند از اين ملت انتقام بكشند. اين بيانيه نشاندهنده ى سر ددر گمى مسؤ ولان و سياستمداران و طراحان سياسى امريكا در مقابل اين ملت و اين انقلاب است . آنها حقيقتا سردرگمند و نمى دانند چه كار كنند؛ به آب و آبش مى زنند، اين طرف و آن طرف مى چرخند، لحن خود را عوض مى كنند و به خيال خود براى اغواى فكر جمعى ملت ايران ، ترفندهاى سياسى به كار مى زنند؛ اما همه اش به نتيجه است . اولين نكته اى كه از اين بيانيه به دست مى آيد، اين است كه رژيم آمريكا - ما با مردم آمريكا كارى نداريم ؛ بحث رژيم و قدرت امريكاست - هنوز اشتهاى سيرى ناپذير خود را براى تسلط بر اين كشور از دست نداده است . هنوز به فكرند كه تسلط بيست و پنج ساله ى شوم و ننگين خود را كه از 28 مرداد سال 32 با شدت شروع شد و تا انقلاب اسلامى در سال 57 ادامه داشت ، داشته باشند. هنوز دست بردار نيستند و خواب خوش روزهايى را مى بينند كه رئيس اين مملكت - يعنى محمد رضاى خائن و فاسد - اگر مى خواست تصميمى بگيرد، تا با امريكاييها مشورت نمى كرد، آن تصميم را نمى گرفت ؛ حتى درباره ى يك وزير، يك نخست وزير، يك اقدام بين المللى ، بايد با سفير امريكا مشورت مى شد و او مى گفت چه كار بكنيد. على رغم ادعاى طرفدارى از دمكراسى و آزاديخواهى ملتها كه مرتب از لب و زبان مسؤ ولان امريكايى صادر مى شود و مى گويند ما طرفدار دمكراسى و حكومت مردمى و انتخاب هستيم ، همين الان اميد آنها بيشتر از همه به تفاله هاى رژيم فاسد پادشاهى است ؛ هنوز كه هنوز است ، از خاندان فاسد و وابسته ى پهلوى قطع اميد نكرده اند و دنبال همان فرمولها هستند. انتخاب و دمكراسى و مردم سالارى و امثال اينها كه بر زبان آنها جارى مى شود؛ جزو حرفهايى است كه هيچ به آن باور ندارند. البته از آنها توقعى نيست ؛ آنها به ملت خودشان هم دروغ مى گويند، چه توقعى است كه ملت ايران راست بگويند و دروغ نگويند؟
نكته ى دومى كه در اين بيانيه قابل توجه است ، باز همان اشتباهات فاحش اينهاست كه هميشه سعى كرده اند بين عناصر اصلى در كشور ما اختلاف ايجاد كنند. گويا راههاى امنيتى و جاسوس مابانه و ترفندهاى ديگر كارگر نشده و توى دهنشان خورده است ، رئيس جمهورشان را وارد ماجرا كرده اند كه او بايد بين عناصر اداره كننده ى كشور تفكيك قائل شود و بگويد ما اين بخش را قبول داريم ، آن بخش را قبول نداريم . كانه ملت ايران منتظر نشسته ببيند آنها چه كسى را قبول دارند، چه كسى را قبول ندارند؛ والا اگر ملت ايران واقعا بداند كه آنها بجد دنبال اين هستند كه اشخاص و جناحى را در كشور سر و كار بياورند، از لج آنها با آن جناح اگر مخالف هم نباشد مخالف خواهد كرد البته اين حيله هم كارگر نشده و نخواهد شد. رئيس جمهور محترممان در موضع گيرى خود توى دهن رئيس جمهور امريكا زد. جناحهاى مختلف كشور هم با اين كه در مسائل گوناگونى با هم اختلاف دارند، در اين مساءله همه به امريكاييها گفتند: فضولى موقوف دخالت ممنوع در امور داخلى كشور ما دخالت نكنيد، ان شاء الله روز جمعه هم مردم نمايش وحدتى خواهند داد كه امريكاييها را باز هم بيشتر پشيمان كند. ان شاء الله ره فضل الهى مشاهده خواهيد كرد كه در اين روز از همه ى جناحها به ميدان مى آيند و راهپيمايى مى كنند. هم مسؤ ولان ، هم جناحهاى مختلف سياسى و هم آحاد مردم عليه اين حرف ايستادگى كردند و توقع هم همين است .
نكته ى ديگر اين است كه اينها دم از دوستى مردم و محبت به ملتها مى زنند؛ واقع اين بخش از قضيه خيلى وقاحت لازم داشت . امريكاييها در كشورهاى مختلف دنيا
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/86--9.jpg
جنايت مى كنند كه آخرين آن در افغانستان است . غير از فجايع و جناياتى كه اينها در هنگام حمله ى به افغانستان به نام مبارزه ى با طالبان يا يك گروه خاص انجام دادند، پس از آن هم به طور مرتب فاجعه آفرينى مى كنند؛ بمباران مى كنند، دهها نفر را مى كشند، بيش از صد نفر را مجروح مى كنند، بعد هم مى گويند اشتباه شد ولى ما عذر خواهى نمى كنيم ، كاروان مردم را كه براى شركت در مراسم سياسى خود راهى كابل بودند، بمباران مى كنند، بعد مى گويند ما خيال كرديم اينها جزو فلان گروه هستند كه براى خرابكارى مى آيند، اين ، مردم دوستى آنهاست . فجايع اينها در فلسطين ، فجايعى است كه ما نظير آن را در قضاياى دوران استعمار هم كمتر سراغ داريم . اين كشتار و فاجعه آفرينى و جنايت در فلسطين - كه بلاشك در اين جنايات امريكا شريك قطعى است - در دوران سياه استعمار مستقيم هم كمتر ديده شد. جاها استعمار مستقيم هم كمتر ديده شد. خيلى جاها استعمار مستقيم بود - هند الجزاير و جاهاى ديگر - اما كارى كه الان صهيونيستهاى وحشى و دور از انسانيت و دور از مفاهيم اخلاقى و انسانى دارند با مردم فلسطين مى كنند، از همه ى اينها بالاتر است . بلاشك حداقل نيمى از اين فجايع مربوط به امريكاييهاست ؛ و زر و بالش به گردن امريكاييهاست ؛ آنها هستند كه تشويق مى كنند؛ آنها هستند كه مرتب حق را به اينها مى دهند و اعلام مى كنند كه ما از همه ى اينها حمايت مى كنيم . در چنين شرايطى رئيس جمهور امريكا كه عملا در راءس فتنه قرار دارد - البته اين كه واقعا او در سياستهاى پشت پرده ى امريكا چقدر تاءثير دارد، ما نمى دانيم - مى آيد و از مردم دوستى و علاقه ى به ملتها و پيشرفت آنها دم مى زند اين واقعا وقاحت مى خواهد.
نكته ديگر اين است كه مى گويد مردم ايران تمايل به پيشرفت و ترقى دارند. در اين شكى نيست و سخت هم دارند كار مى كنند. مردم و مسؤ ولان ايران بعد از انقلاب ميدان براى پيشرفت و ترقى را باز ديدند و دارند تلاش مى كنند؛ اما اين شما هستيد كه نمى خواهيد؛ شما كه دشمن ملت ايران هستيد، به هيچ وجه اين پيشرفت را برنمى خواهيد؛ شما كه دشمن ملت ايران هستيد، به هيچ وجه اين پيشرفت را برنمى تابيد؛ لذا مانع تراشى مى كنيد. ببينيد در صحنه ى بين المللى و در زمينه هاى اقتصادى ، سياسى و امنيتى چقدر رژيم ايالات متحده ى امريكا عليه ملت و نظام مردمى ايران دسيسه چينى كرده است . مى گويد ملت ايران مثل بقيه ى ملتهاى دنيا پيشرفت مى خواهند. بله ، پيشرفت مى خواهند. فقط اين هم نيست ؛ ملت ايران مثل اكثر ملتهاى دنيا از شما متنفر است ؛ اين هم يك واقعيت است . يكى دو ماه قبل از اين ، نظرخواهيها را منتشر كردند؛ معلوم شد در كشورهاى اسلامى و كشورهاى منطقه ى آسيا و خاورميانه ، منفورترين دولتها در چشم مردم ، دولت امريكاست . اين ديگر مخصوص ملت ايران نيست ؛ ملت ايران در نفرت از شما با ديگر كشورها شريك است . شما ببينيد يك روز بود كه فقط در ايران پرچم امريكا يا آدمك رئيس جمهور امريكا و يا نماد امريكايى را آتش مى زدند؛ اما امروز كجاى دنيا اين كار را نمى كنند؟ حتى در اروپا و كشورهاى آسيايى هم پرچم امريكا را آتش زدند. شماها در دنيا بدناميد. رژيم ديكتاتور و مستبد بين المللى امريكا در دنيا بدر نام و منفور است ؛ اين ابراز نفرت ، مخصوص ملت ايران نيست . البته خيلى از ملتها جراءت نمى كنند، به خاطر اين كه بعضى از حكومتها مانع اند. ملت و حكومت ايران به فضل پروردگار شجاع اند؛ لذا آزادانه و بدون هيچ قيدى و بندى احساسات خود را عليه امريكا ابراز مى كنند و مرگ بر امريكا را جزو شعارهاى اصلى خود قرار داده اند.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/88--9.jpg
رئيس جمهور امريكا ادعا مى كند طرفدار جناحى به نام اصلاح طلب در ايران است دروغ مى گوييد؛ اولا شما طرفدار هيچ جناحى از جناههاى معتقد به انقلاب نيستيد؛ ثانيا طرفدار اصلاح هم نيستيد. هر اصلاحى بخواهد در اين كشور انجام بگيرد، يقينا برخلاف نظر رژيم ديكتاتور و مستبد و سلطه جوى بين المللى امريكاست . ثالثا اگر بر فرض چيزى به نام اصلاحات امريكايى خواهند دانست و آن را در زباله دان مى اندازند. بزرگترين حركت اصلاحى را در اين كشور، انقلاب اسلامى و امام بزرگوار اين ملت انجام دادند. امروز هم هر حركتى كه در جهت تحكيم پايه هاى انقلاب و اعمال قانون اساسى مترقى و مدرن ما انجام بگيرد، بلاشك يك حركت اصلاحى است و مردم از آن حمايت مى كنند. هر كارى كه از لحاظ علمى ، دينى ، علمى ، اخلاقى ، اجتماعى و سياسى در جهت پيشرفت مردم ايران باشد، يك حركت اصلاحى است و مردم از آن حمايت مى كنند.
اساس اصلاحات اين است كه ما با فقر و فساد و تبعيض مبارزه كنيم . هر اصلاحاتى - اگر واقعا اصلاحات باشد - بر محور اين مى چرخد. بدترين فسادها در جامعه ، رواج فقر و افزايش شكاف بين فقير و غنى است . بدترين فسادها در جامعه اين است كه كسانى دچار فساد مالى و اقتصادى بشوند و از بيت المال مردم براى منافع شخصى و پر كردن جيب خود تغذيه كنند. بزرگترين فسادها اين است كه در اجرا و اعمال قانون در جامعه تبعيض باشد و به شايستگى و صلاحيتها و قابليتهاى افراد توجه نشود. همان فقر و فساد و تبعيضى كه بارها عرض كرده ايم ، مردم تاءييد كردند كه مبارزه ى با اينها، همان اصلاحات واقعى است ؛ اين را مردم مى خواهند؛ اما امريكاييها اين را نمى خواهند؛ رئيس جمهور امريكا به هيچ وجه چنين چيزى را در داخل كشور نمى خواهند. (40)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:43 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
با اين تعريف ، رابين هود هم يك تروريست بدكار بوده است .
الان من مشاهده مى كنم كه يكى از مهمترين كارهاى امريكا كه يك شگرد هنرمندانه است و به اتكاى قدرت نظامى و پولى اش دارد انجام مى دهد، اين است كه دنيا را در منطقه و ميدان بازى مورد نظر خود، دارد گرد مى آورد. بعد از وقايع بيست شهريور كه امريكا فرصتى به دست آورده است ، دارد همه ى دنيا را در منطقه يى كه خودش مايل است و از آن سود مى برد، جمع مى كند؛ تروريسم را تعرف مى كند و به ميل خود اين تعرف با بسط مى دهد؛ به طورى كه هر كشورى را كه با او مساءله يى دارد، شامل بشود؛ مثلا بسط مفهوم تروريسم به موشكهاى دور برد، حتى بدون كلاهكهاى هسته يى يا مفهوم تروريسم را بسط به مقاومتهاى ملى . در تاريخ ملتها، مقاومتهاى ملى جزو نقاط درخشان آنهاست . هنوز كه هنوز است ملتها دارند اسم كشته شدگان و مجاهدان راه مقاومت ملى خود را روز به روز بزرگ مى كنند و نمى گذارند نام و خاطره ى آنها كهنه شود؛ در حالى كه آنها همان كارهايى را مى كردند كه امروز اينها اسم تروريسم را روى آنها مى گذارند. آيا فرانسويها حاضرند روى مقاومت ملى خود در دوره ى اشغال آلمان ، اسم تروريسم بگذارند؟ اسپانيايى ها حاضرند روى مقاومت ملى خود در دوران مبارزه ى با ديكتاتورى و اشغال ، اسم تروريسم بگذارند؟ هرگز نمى گويند. انگليسى ها داستان نيمه خيالى و نيمه واقعى رابين هود را بعد از ششصد هفصد سال هنوز فراموش نكرده اند، صد تا فيلم به اسم رابين هود درست كرده اند با اين تعريفى كه امروز از تروريسم مى كنند، رابين هود يك تروريست بدكار بوده است ؛ اما حاضر نيستند از او بگذرند. امريكاييها امروز بزور مى خواهند مفهوم تروريسم را آن چنان بسط بدهند كه شامل مقاومت هم بشود؛ چرا؟ براى اين كه مقاومت فلسطين و مقاومت لبنان بايستى سركوب و نابود شود. دارند مردم را به اين طرف مى كشانند. به هر حال اين يك مثال براى انتخاب ميدان بازى است . هر دولتى هم مى تواند اين كار را بر حسب وسع و امكانات و تلاش ديپلماسى خود انجام دهد. (41)
R A H A
02-09-2012, 11:43 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
آنها به هر فيلمى كه فضاى ايران با تاريك جلوه دهد، جايزه مى دهند!
در زمينه ى كار هنرى ، بنده به فيلمهاى ساخته شده ى در داخل اعتقاد دارم ؛ منتها نه آن فيلمهايى كه در جشنواره هاى جهانى حتما مدال و يا امتياز مى گيرند؛ نه ، امتياز دهندگان متهمند. البته اين طور نيست كه هر كس امتياز گرفته ، فيلمش بد است ؛ نه ، بعضى از فيلمها واقعا امتياز داشته است ؛ اما آنها هر فيلمى كه فضاى ايران را تاريك و زشت و ناموفق نشان دهد، مى پسندند. حتى من اطلاع دارم آنها دلالهايى دارند كه به تهيه كننده ها يا حتى كارگردانها پيشنهاد مى كنند كه اگر اين بخش را اين گونه تبديل كنيد، به جشنواره راه پيدا مى كنيد، فيلمهاى خوب و فيلمهاى كه در زمينه ى دفاع مقدس ساخته شده ، بسيار جالب است ؛ اينها با ببريد و به زبان محلى زيرنويس كنيد و نشان دهيد. (42)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:43 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
دو خطر تهديد كننده سياست
دو آفت ، هم ديندارى را تهديد مى كند و هم سياست را. يكى از آفتهاى ديندارى اين است كه ديندارى يك جامعه يا يك شخص ، با انحراف يا بى مبالاتى يا تحجر و جمود يا فراموش كردن نقش عقل يا التقاط و از اين چيزها همراه شود. آفت ديگر ديندارى اين است كه دين به زندگى شخصى محدود شود؛ عرصه ى وسيع زندگى جمعى انسانها و جامعه را فراموش يا درباره ى آن سكوت كند و از آن كناره بگيرد.
دو خطر هم سياست را تهديد مى كند: يكى اين است كه سياست از اخلاق فاصله بگيرد و از معنويت و فضيلت خالى شود؛ يعنى شيطنتها بر سياست غلبه پيدا كند؛هواهاى نفسانى اشخاص ، سياست را قبضه كند؛ منافع طبقات زور گويان و زرسالاران جوامع ، سياست را به دست بگيرد و به اين سمت و آن سمت بكشاند. اگر اين آفت به سياست خورد، آنگاه همه ى صحنه ى اجتماعى انسانها دچار عيب و آفت مى شود. آفت ديگر سياست اين است كه انسانهاى كوته بين ، كودك منش و ضعيف ، سياست را در دست بگيرند و زمام سياست از دستهاى پر قدرت خارج شود و به دست انسانهاى بى كفايت بيفتد.
راه كار چيست ؟ بهترين شكل و راه كار اين است كه در راءس سياست و اداره ى امور جوامع ، كسانى قرار بگيرند كه ديندارى و سياستگذارى آنها اين دو آفت را نداشته باشد؛ يعنى كسانى اداره ى امور جوامع را بر عهده بگيرند كه ديندار و داراى معنويت باشند؛ فكر دينى آنها بلند باشد، از انحراف و خطا و التقاط و كج بينى در دين مصون باشند؛ از تحجر و جمود و متوقف ماندن در فهم دين بركنار باشند دين را ملعبه ى دست زندگى خود نكنند؛ از لحاظ سياست ، انسانهاى با كفايت و با تدبير و شجاعى باشند و سياست زا از معنويت و اخلاق و فضيلت جدا نكنند. چنين كسانى اگر زمام امور يك جامعه را به دست گرفتند، آنگاه جامعه از بيشترين خطراتى كه ممكن است براى آن پيش بيايد، محفوظ خواهد ماند. اوج چنين وضعيتى كجاست ؟ آن جاست كه يك انسان معصوم از خطا و اشتباه در راءس قدرت سياسى و دينى قرار بگيرد؛ امام يعنى اين .
امام معصوم ، انسان والايى است كه از لحاظ دينى ، قلب او آيينه ى تابناك انوار هدايت الهى است ؛ روح او به سرچشمه ى وحى متصل است ؛ هدايت او، هدايت خالص است ؛ از لحاظ اخلاق انسانى ، رفتار و اخلاق او صددرصد همراه با فضيلت است ؛ هواى نفس دراو راهى ندارد؛ گناه بر او چيره نمى شود؛ شهوت و تمايلات انسانى ، او را مغلوب خود نمى كند؛ خشم و غضب ، او را از راه خدا دور نمى كند؛ از لحاظ سياسى ، بينش وسيع او آن چنان است كه آرام ترين حركات و ريزترين حوادث را در صحنه ى زندگى جامعه ، با چشم تيز بين خود مى بيند - كه امير المؤ منين فرمود: والله لا اكون كالضبع تنام على طول اللدم ؛ يعنى من كسى نيستم كه بشود با لالايى او را خواب كرد - در مواجهه ى با حوادث زندگى وقايع كمرشكن ، از خود شجاعت و اقتدار روحى و معنوى نشان مى دهد؛ جانش براى او ارزشى ندارد، اما براى جان انسانها، حتى مردم دور دست ، حتى زنانى كه جزو پيروان دين او نيستند، ارزش قائل است و مى گويد اگر كسى از غصه دق كند، حق دارد. (43)
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
R A H A
02-09-2012, 11:43 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
نبايد ضعفهاى خود را به پاى ملت بگذاريم !
الان ورد و ذكر عده يى مذاكره ى با امريكا شده است ، چه مذاكره يى ؟ مى گويند با امريكا مذاكره كنيد تا موذيگرى نكند؛ فشار وارد نياورد؛ تهديد نكند و منافع ملى ما را رعايت كند. مگر كشورهايى كه امروز مورد تهديد امريكا هستند - غير از جمهورى اسلامى - با امريكا مذاكره نمى كنند؟ مگر آنها با آمريكا رابطه ندارند؟ مذاكره و رابطه ، مانع فشار آوردن و تهديد كردن و بد جنسى كردن و افزون طلبى نيست ؛ مذاكره مشكلى را حل نمى كند. دولت امريكا صريحا با نظام اسلامى ، هويت اسلامى و ايمان اسلامى مردم ما اعلام مخالفت كرده است . علتش اين است كه اسلام موجب شده تا اين ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشد و پا برجا بايستد و تسليم آنها نشود. هدف امريكا اين است كه سيطره ى خود را كه در دوران رژيم منحوس پهلوى - بخصوص درسى سال آخر آن رژيم - بر همه جاى كشور گسترده بود، دوباره برقرار كند. معلوم است كه ملت ايران بعد از اين انقلاب عظيم ، بعد از اين همه فداكارى و قهرمانى و بعد از اين همه شهادتها، تسليم چنين زورگويى نخواهد شد. نخير، مذاكره هيچ مشكلى را حل نمى كند.
مذاكره ى با امريكا، البته براى دولت امريكا مفيد است . با مذاكره ، او جاى پايى پيدا مى كند تا بتواند خواسته هاى خود را بيشتر تحميل كند و توقعات خود را انبوه تر بر سر اين ملت و دولت بريزد. مذاكره موجب مى شود كه دولت امريكا بتواند همين تهديدهايى را كه الان از دور مى كند، همين توقعات بيجا و قلدرانه يى را كه در مصاحبه ها و سخنرانيها مى گويد، پشت ميز مذاكره ، با حجم بيشتر و با قدرت چانه زنى بيشتر، بر سر مسؤ ولان كشور ما بريزد. معناى مذاكره اين نيست كه امريكا حاضر باشد هويت اين ملت را نظام جمهورى اسلامى را ايمان اين مردم و مواضع آنها را به رسميت بشناسد. آنها با اين اساس مخالفند؛ آنها با حضور اين مردم مؤ من مخالفند، آنها دنبال اين هستند كه همان روشهايى را كه در دوران حكومت پهلوى اعمال مى شد - همان فساد، همان تسلط و همان قاهريت - دوباره در اين مملكت ايجاد كنند؛ اين كه با مذاكره حل نمى شود. مگر اين ملت اجازه خواهد داد كه مسؤ ولى در اين كشور - از رهبرى گرفته تا همه ى مسؤ ولان - از مواضع اسلامى و منافع اساسى سرنوشت ساز او يك قدم عقب بنشيند؟
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/94--9.jpg
ما نبايد ضعفهاى خود را به پاى اين ملت بگذاريم ؛ اين ملت قوى و زنده و مؤ من است ؛ جوانهاى ما مؤ من هستند؛ قشرهاى مختلف اين كشور، قدر اين انقلاب و اين نظام مردمى را مى دانند. با تبليغات دشمن كه مرتب بگويد اين نظام تحميلى است ، اين نظام مردمى نيست ؛ اگر هر كس ديگر در دنيا باور كند، اين مردم كه خود مى بينند كه اين نظام ، متكى به راءى و عاطفه و ايمان و اراده ى مردم است . چنين نظامى ، مستحكم است . اين نظام ، نظامى نيست كه تهديد فلان قدرت و فلان مقام ، اخم كردن فلان رئيس جمهور يا فلان سياستمدار بتواند آن را تكان دهد و متزلزل كند. راه علاج ، ايستادگى ملت و دولت در مقابل فزونخواهى امريكا و طمع ورزى هر قدرت دست انداز و مستكبرى است . يك روز در دنيا دو قدرت بزرگ بودند - امريكا و شوروى - هر دو هم با ايران مخالف بودند - در جنگ تحميلى - اما جمهورى اسلامى به هيچكدام باج نداد؛ روى پاى خود ايستاد و به مقاصد خود رسيد و هيچ كس هم نتوانست هيچ غلطى بكند؛ بعد از اين هم همين خواهد بود. ملت ما، زنده و بيدار و آگاهى است .
بهترين كارى كه مسؤ ولان و دست اندركاران بخشهاى مختلف كشور مى توانند بكنند، اين است كه به اين ملت خدمت كنند. الان مسائل گوناگون قشرهاى مختلف مطرح است ؛ قشر معلمان و قشر كارگران ؛ قشرهاى ديگر هم هر كدام مطالباتى دارند. ببينيد عزيزان من اين ملت ثروتهاى فراوانى دارد؛ ثروت مادى دارد، ثروت زير زمينى دارد، ثروت انسانى دارد - كه از همه ى اينها بالاتر است - ما دهها ميليون جوان داريم ، كه اين ثروت بسيار عظيم است ؛ ما استعدادهاى برجسته داريم . آن مجموعه يى كه بتواند از اين استعدادها استفاده كند و آنها را در راه مصالح ملى به كار بيندازد، بزرگترين خدمت را به اين كشور كرده است .
ما هيچ احتياجى به بيگانه نداريم . البته ما به همه ى دنيا ارتباط داريم ؛ ما درهاى اقتصاد و تحركات گوناگون كشور را بر روى ملتها و كشورهاى ديگر نبسته ايم ؛ ما از تجربه ها استفاده مى كنيم و مبادلات داريم ؛ اما بر اصول و ارزشها و مصالح ملى و هويت اسلامى اين ملت تكيه مى كنيم ؛ اين نبايد مورد تهديد قرار بگيرد؛ اين رمز قدرت ماست . دشمن مى خواهد عناصر اقتدار را از درون اين كشور بگيرد؛ ملت را بى دفاع كند؛ ايمان و فهم و آگاهى را بگيرد؛ مراكز اساسى نظام جمهورى اسلامى را بى اثر و خنثى كند تا اگر يك وقت خواست به اين ملت تعرض كند، اين ملت نتواند از خود دفاع كند. بعكس ، ما بايد بر ارزشها و مواضع و مصالح ملى خود پافشارى كنيم . (44)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/96--9.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/97--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:44 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
انقلاب اسلامى را نتوانستند به سرنوشت مشروطه و نهضت نفت گرفتار كنند.
خصوصيت انقلاب عظيم اسلامى كه آن را به عنوان يك پديده ى بى نظير در تاريخ قرنهاى اخير در چشم تحليلگران و صاحب نظران معرفى كرده است ، قبل از آن در هيچيك از انقلابهاى بزرگ عالم ديده نشده بود؛ نه در انقلاب فرانسه ، نه در انقلاب كمونيستى در شوروى و نه در انقلابهاى كوچك ديگرى كه به تبع اين دو انقلاب و در خط آنها حركت مى كردند. البته به اين نكته توجه داشته باشيد كه داءب سياستهاى مسلط عالم اين بوده و هست كه جنبشهاى عدالتخواهانه ى مردم نقاط مختلف دنيا را در هاضمه ى سياسى و فرهنگى خود بريزند و در واقع هويت آن جنبشها و حركتهاى مردمى و عدالتخواهانه را از بين ببرند؛ اين كار هم اتفاق افتاده بود. نهضت عدالتخواهى يى كه صد سال پيش در مشروطه ايران پيش آمد، يك حركت مردمى و دينى بود. آن روز جريان سياسى مسلط عالم - يعنى انگليسيها - اين حركت عدالتخواهانه ى مبتنى بر اصول اسلامى را در هاضمه ى سياسى و فرهنگى خود ريختند؛ آن را استحاله كردند و از بين بردند و به يك حركت مشروطه از نوع انگليسى آن تبديل كردند. نتيجه ى آن هم اين شد كه جنبش مشروطه از نوع انگليسى آن تبديل كردند. نتيجه ى آن هم اين شد كه جنبش مشروطه - كه يك جنبش مشروطه - كه يك جنبش ضد استبدادى بود - آخر كار به ديكتاتورى رضاخانى منتهى شد كه از استبدادهاى قاجار بدتر و شقاوت آميزتر و قساوت آميزتر بود. همين طور نهضت ملى شدن صنعت نفت به وسيله ى كسانى كه آن را اداره مى كردند، به ليبرال دمكراسى امريكايى ملحق شد. نتيجه اين شد كه همان امريكاييها به نهضت ملى شدن صنعت به وسيله ى كسانى كه آن را اداره مى كردند؛ به ليبرال دمكراسى آمريكايى ملحق شد. نتيجه اين شد كه همان امريكاييها به نهضت عدالتخواهى در ايران بودند، همدست شدند و نهضت ملى را از بين بردند و دنباله ى آن ، ديكتاتورى خشن و سياه دوره ى محمد رضا در طول سى و چند سال سايه ى سنگين خود را بر اين كشور انداخت و اين ملت را زير فشار قرار داد. نهضتهاى عدالتخواهانه ى ملتهاى آفريقا و آسيا در طول دهها سال به وسيله ى كمونيستها و سياست مسلط شوروى سابق مصادره شد و به ديكتاتوريهاى گوناگونى كه در جهت مصالح شوروى كار مى كردند، منتهى گرديد. اين رسم جارى دنيا با نهضتهاى عدالت طلبانه ى ملتهاى جهان بوده است .
هنر بزرگ امام بزرگوار ما اين بود كه چارچوب محكمى را براى اين انقلاب به وجود آورد و نگذاشت اين انقلاب در هاضمه ى قدرتها و جريانهاى سياسى مسلط هضم شود. شعر نه شرقى ، نه غربى ، جمهورى اسلامى يا شعار استقلال ، آزادى ، جمهورى اسلامى كه تعاليم امام و خط اشاره ى انگشت ايشان در دهان مردم انداخت ، معنايش اين بود كه اين انقلاب متكى به اصول ثابت و مستحكمى است كه نه به اصول سوسياليزم اردوگاه آن روز شرق ارتباطى دارد، نه به اصول سرمايه دارى ليبرال اردوگاه غرب . علت اين كه شرق و غرب با اين انقلاب دشمنى كرده اند و سرسختى نشان داده اند، همين بود.
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/99--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:44 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
اين انقلاب بر پايه ى اصول مستحكمى بناشد هم اجراى عدالت را مورد نظر قرار داد، هم آزادى و استقلال را - كه براى ملتها از مهمترين ارزشهاست - مورد توجه قرار داد، هم معنويت و اخلاق را. اين انقلاب تركيبى از عدالتخواهى و آزاديخواهى و مردم سالارى و معنويت و اخلاق است ؛ منتها اين عدالت را نبايد با آن عدالت ادعايى و موهومى كه كمونيستها در شوروى سابق يا در كشورهاى اقمار خود شعارش را مى دادند، اشتباه كرد؛ اين عدالت اسلامى است با تعريف خاص خود. همچنين آزادى در نظام جمهورى اسلامى با با آزادى غربى - كه به معناى مهار گسيختگى صاحبان قدرت و سرميه و همچنين به معناى بى بند و بارى انسانها در هر گونه رفتار و عمل است - نبايد اشتباه كرد؛ اين آزادى اسلامى است ؛ هم آزادى اجتماعى است ؛ هم آزادى معنوى است و هم آزادى فردى با قيد اسلامى و با فهم و هدايت و تعريف اسلام است . اين معنويت و اخلاقى را هم كه جمهورى اسلامى و انقلاب اسلامى جزو اصول خود قرار داده است ، نبايد با دينداريهاى متحجر، بى منطق و ايستا در بسيارى از جوامع اشتباه كرد. آن دينداريها، بظاهر و در زبان ديندار اما با ايستايى و تحجر و عدم فهم مسير سعادت براى جامعه و انسان همراه است . اين پسوند اسلامى بعد از عدالت و آزادى و معنويت ، بسيار پر معناست و بايد ببه آن توجه كرد.
امام اين اصول را قبل از پيروزى انقلاب ، براى ملت و آگاهان تشريح كرد؛ بعد از پيروزى انقلاب ، براساس آن ، جمهورى اسلامى را پايه گذارى كرد و تا وقتى كه زنده بود، پاى اين اصول ايستاد و براى آن مجاهدت كرد. لذاست كه جمهورى اسلامى به عنوان يك پديده ى نوين و بى نظير توانست اميدها را در دل جوامع مسلمان زنده كند. همه در سرتاسر دنياى اسلام و بيرون دنياى اسلام فهميدند كه اين يك شكل تقليدى از آنچه كه شعارش را از زبانهاى نامطمئن رژيمهاى شرقى و غربى شنيده بودند، نيست ؛ اين يك پديده ى نو و داراى حيات و قدرت تحرك جديد است . بنابراين در سرتاسر دنياى اسلام ، با بر پا شدن جمهورى اسلامى ، ملتهاى مسلمان به تحرك و اميد جديدى دست پيدا كردند؛ الان هم همين طور است . الان على رغم اين كه بوقهاى تبليغاتى استكبار در سرتاسر دنيا عليه جمهورى اسلامى سمپاشى و لجن پراكنى مى كنند، اميدى كه نظام اسلامى در دل مسلمين دنيا به وجود آورده ، همچنان زنده است . روشنفكران مسلمان ، جوانان مسلمان ، نسلهاى رو به رشد در كشورهاى اسلامى ، اين نقطه ى روشن و پر از اميد را در مقابل چشم خود دارند. (45)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/101--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:44 PM
هميشه ملت ، با نداى دين به ميدان آمده است .
آنچه ملت ما مى داند و بايد بدرستى روى آن پافشارى كند - كه بحمدالله تا كنون پافشارى كرد - اين است كه نجات اين كشور و رسيدن آن به نقطه يى كه شايسته ى اين ملت است ، فقط در سايه ى اسلام و جمهورى اسلامى و نظام اسلامى امكانپذير است و بس .
جوانهايى كه دوران پيروزى انقلاب را درك نكرده اند و سالهاى قبل از پيروزى را نديده اند، اين نكته را بدانند كه اگر انقلاب اسلامى و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحول در اين كشور نبود، هيچ اميدى وجود نداشت كه سلطه جهنمى تحقيرآميز امريكا و حكومت ديكتاتورى قسى القلب پهلوى از اين مملكت بركنده شود. همه ى راههاى ممكن در اين كشور تجربه شد و همه ناكام و ناموافق از آب در آمد. احزاب گوناگون سياسى ، جرايانهاى وابسته ى به شرق و غرب و حركتهاى مسلحانه ، همه و همه در اين كشور در برهه يى از زمان سر بلند كردند؛ اما هيچكدام نتوانستند براى اين ملت كارى انجام دهند؛ لذا اختناق و سركوب در اين كشور روزبه روز شديدتر شد. حتى در سالهاى آخر قبل از پيروزى انقلاب ، وقتى جوانهايى به مبارزه ى مسلحانه رو آوردند، آن حركتهاى مسلحانه بشدت سركوب شد؛ تسلط رژيم پهلوى هم بيشتر شد و بتدريج ياءس دلها را فرا گرفت . آن نيرويى كه مى توانست در مقابل رژيم پهلوى به معناى واقعى كلمه بايستد ملت بود؛ يعنى بايد همه ى ملت به صحنه مى آمد تا مى توانست رژيم فاسد و وابسته و ديكتاتور و ظالم پهلوى و پشت سرش آمريكا را شكست دهد. هيچ كانون و مركزى در ايران وجود نداشت كه بتواند ملت را بسيج كند؛ مگر روحانيت و پرچمداران دين ، با شعار دين . در كشور ما اين يك تجربه طولانى است ؛ اينها را بايد با چشم دقت نگاه كرد.
در قضيه ى مشروطه اگر علما نبودند، مشروطيت به وجود نمى آمد و به پيروزى نمى رسيد. وقتى هم كه غربزده ها و نوچه هاى انگليسى در ايران ، علماى دين و شعارهاى دينى را كنار زدند، باز استبداد و تسلط و نفوذ خارجى مسلط شد. در نهضت ملى شدن صنعت نفت هم همين طور بود. تا وقتى روحانيت وسط ميدان بود - كه مرحوم آيت الله كاشانى يكى از اصلى ترين محورهاى اين مبارزه بود - ملت در ميدان حضور داشت ؛ اما وقتى با سوء رفتارها، كج سليقگى ها و انحصارطلبى ها دست
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/102--9.jpg
روحانى روشنفكر و آگاه و شجاعى مثل مرحوم كاشانى كوتاه شد، ملت هم كنار كشيد و رؤ ساى دولت نهضت ملى تنها ماندند؛ لذا دشمن آمد و با آنها هر كار مى خواست ، كرد.
R A H A
02-09-2012, 11:44 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
در ايران هميشه ملت با نداى دين به ميدان آمده است ؛ عدالت را در سايه ى دين ديده است ؛ به خاطر اعتماد به روحانيت ، هر جايى كه آنها پيشگام در تحولى شده اند آنها را تنها نگذاشته است . بنابراين وقتى امام بزرگوار ما به عنوان يك مرجع ، يك عالم دين و يك انسان آزمايش شده پاك و صديق با آن عزم راسخ وارد ميدان شد و روحانيت با پشت سر او وارد ميدان شدند همه ى ملت به ميدان كشيده شدند و دشمن ديگر نتوانست مقاومت كند. آن روز، حضور ملت توانست ريشه ى استبداد را از اين كشور بكند.
برادران و خواهران عزيز، در كشور ما استبداد هميشه به پشتيبانى قدرتهاى سلطه گر خارجى متكى بوده است . استبداد و ديكتاتورى و خودكامگى حكومت پهلوى و قبل از آن به شكل ديگرى حكومت قاجار، به خاطر اتكاى آنها به قدرتهاى بيگانه بود. رضاخان ، متكى به انگليس ؛ محمد رضا، اول متكى به انگليس و بعد متكى به امريكا بود. او منافع و نفوذ امريكا را بر طبق ميل آنها تاءمين مى كرد؛ آنها هم از او حمايت مى كردند و هر كارى مى خواستند، با اين كشور و اين ملت مى كردند. پنجاه سال اين ملت را زير فشار اختناق نگهداشتند و پيشرفت علمى و صنعتى و فرهنگى و اخلاقى او را در دورانى كه از لحاظ جهانى بهترين و آماده ترين دورانها براى اين پيشرفت بود، متوقف كردند و اين ملت و اين كشور را عقب نگهداشتند. همت آنها عيش و نوش ، جمع كردن ثروت و خدمت دادن به اربابان خارجى بود. آنها به اتكاى همان قدرت خارجى ، به طور كامل خود را در ايران مستقر كرده بودند و كندن اينها و نابود كردن اين بناى كج و مضر سرشار از لعنت و نفرت و شوم ، كار هر كسى نبود. امام بزرگوار با پرچم هدايت اسلامى آمد؛ لذا اصول امام ، اصول اسلامى است ؛ عدالت امام ، عدالت اسلامى است ؛ مردم سالارى امام ، مردم سالارى اسلامى است . (46)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/104--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:45 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
تبليغات بيگانه درباره امام و نظام اسلامى
يكى از بزرگترين بى انصافيها درباره ى امام بزرگوار و نظام اسلامى ما اين است كه تبليغات بيگانه ، امام و نظام اسلامى و جمهورى اسلامى را به استبداد و دورى از مردم - سالارى متهم مى كنند. اين انقلاب با اين عظمت و توفندگى در ايران به وجود آمد و پس از پيروزى انقلاب اولين نظر خواهى از مردم به وسيله امام انجام گرفت كه در هيچ انقلابى سابقه نداشت . شما نگاه كنيد، يك كودتا، يك تحول كوچك و يك جابه جايى مختصر در كشورى صورت مى گيرد؛ دو سه سال انتخابات تاءخير مى افتد. در كشور، مردم صندوق راءى را نمى شناختند. انتخابات دوره ى رژيم طاغوت ، صورى و دروغين بود. هيچ وقت مردم پاى صندوق راى نرفته بودند تا به معناى واقعى كلمه راى دهند هر كس را براى مجلس دست نشانده مى خواستند، از صندوقهاى بيرون مى آورند. در چنين زمينه يى ، دو ماه بعد از پيروزى انقلاب ، امام مردم را پاى صندوقهاى راى كشاند و مردم به جمهورى اسلامى راى دادند. در يك سال ، مردم پنج بار پاى صندوق هاى راءى رفتند. در طول بيست و سه سالى كه از انتخاب مى گذرد، ملت ما بيست و سه مرتبه براى انتخابات نمايندگان مجلس شوراى اسلامى ، نمايندگان مجلس خبرگان ، رئيس جمهور و اعضاى شوراى شهر و نيز تعيين قانون اساسى و نظام جمهورى اسلامى پاى صندوقهاى راءى رفتند و راءى دادند. در كدام نظام حتى بظاهر دمكراتيك - اين همه تكيه ى به راءى و خواست مردم وجود دارد؟ دشمنان وقيح و بى شرم اين انقلاب و اين ملت ، اين بى انصافى را مى كنند كه اين انقلاب و نظام و بانى و معمار و بنيانگذار بزرگ آن را به ضديت با مردم سالارى متهم مى كنند.
مردم سالارى در نظام اسلامى ، مردم سالارى دينى است ؛ يعنى به نظر اسلام متكى است ؛ فقط يك قرارداد عرفى نيست . مراجعه ى به راى و اراده و خواست مردم ، در آنجايى كه اين مراجعه لازم است ؛ لذا تعهد اسلامى به وجود مى آورد؛ مثل كشورهاى دمكراتيك غربى نيست كه يك قرار داد عرفى باشد تا بتواند به راحتى آن را نقض كنند. در نظام جمهورى اسلامى ، مردم سالارى يك وظيفه ى دينى است . مسؤ ولان براى حفظ اين خصوصيت تعهد دينى دارند و پيش خدا بايد جواب دهند؛ اين يك اصل بزرگ از اصول امام بزرگوار ماست .
اصل عدالت اجتماعى ، اجراى عدالت ، در نظر گرفتن حق توده هاى وسيع مردم و پر كردن فاصله طبقاتى ، يكى از اصول اصلى نظام اسلامى است . مبارزه ى با فساد ادارى و فساد اقتصادى و سوء استفاده ى از امكاناتى كه قدرت در اختيار افراد مى گذارد - چه سوء استفاده هاى مالى و چه سوء استفاده هاى سياسى - از اصول انقلاب است و بايد رعايت شود. خدمت به مردم ، از اصول انقلاب است . حفظ استقلال كشور در همه ى زمينه ها و جلوگيرى از نفوذ و رخنه ى دشمنان ، جزو اصول تغييرناپذير انقلاب است . اصول و خطوط اصلى انقلاب قابل تغيير نيست ؛ مظهر همه ى اينها قانون اساسى مترقى ماست .
البته دولتها و مسؤ ولان در دوره هاى مختلف براى اجراى اين اصول مى توانند تاكتيكها و روشهاى گوناگونى را انتخاب كنند. اساس انقلاب مثل خود اسلام بر احكام ثابت و احكام متغير استوار است . يك سلسله احكام ، تغييرناپذير است ؛ يك سلسله احكام در شرايط گوناگون تغيير پيدا مى كند؛ انقلاب هم همين طور است . اجتهاد، خصوصيتى است كه اين امكان را به يك مسؤ ول مى دهد تا بتواند به اقتضاى شرايط، روشها و راهها و تاكتيكهاى درست را انتخاب كند. البته انتخاب روش و اجتهاد براى پيدا كردن روش نو و مناسب ، كار مجتهد است ؛ اين غير از بدعتگذارى يك انسان ناوارد و تجديد نظر طلب است ؛ اين كار كسى است كه قدرت اجتهاد در اين كار را داشته باشد؛ نقش اجتهاد و مجتهد را در نظام اسلامى به همين خاطر است . از آن طرف ، به بهانه ى تمسك به اصول ، تحجر را نفى مى كنيم و مى گوييم نمى شود به بهانه ى تمسك به اصول ؛ تحجر و ايستايى را بر انقلاب تحميل كرد - اصولگرايى وجود دارد؛ اما اين ، تحجر و جزم انديشى و نشناختن شرايط مختلف نيست - از اين طرف ، به بهانه ى اجتهاد و تحول ، نبايد به بدعتگذارى ناشيانه و تجديد نظر طلبانه اجازه ى فعاليت و تحركت مضر و مخرب داد؛ خط روشن امام بزرگوار اين است . بنابراين ، اصول اصول ثابتى است . عدالت ، مردم سالارى ، استقلال ، دفاع ، دفاع از حقوق ملت در همه ى زمينه ها، دفاع از همه ى مسلمانان عالم ، دفاع از هر مظلومى در هر نقطه ى عالم ؛ اينها جزو اصول ماست .مبارزه ى با فساد، ظلم و زورگويى جزو اصول ماست - اينها تغييرناپذير است - اما ممكن است روشهاى گوناگونى در اوضاع و احوال مختلف وجود داشته باشد.
امام اصول انقلاب و چارچوبها را آن چنان مستحكم و دقيق و روشن ترسيم كرد تا جريانهاى مسلط عالم نتوانند اين انقلاب را مثل بقيه ى تحولات سياسى در هاضمه ى فرهنگى خود هضم كنند و از بين ببرند. آنچه ملت ما بايد بر آن پافشارى كند، همين اصول تغييرناپذير است . البته ممكن است دولتها، مجلسها و قوه قضاييه در بخشهاى مختلف ناتوانى نشان دهند و آنچه كه مقصود و مراد انقلاب و نظام اسلامى است ، برآورده نشود؛ اما اين ضعف مربوط به كارگزاران و مجريان است . متاءسفانه دشمنان نظام هر جا ضعفى مربوط به يك دستگاه باشد، آن را به نظام نسبت مى دهند. نظام پايه هاى مستحكم و خطوط روشنى دارد. استدلال و منطقى كه پشت سر خطوط اصلى نظام وجود دارد، غير قابل خدشه است . مسؤ ولان و كارگزاران بخشهاى گوناگون نظام اسلامى - اعم از قوه مقننه يا مجريه يا قضاييه يا نيروهاى مسلح يا هر كس در هر گوشه يى مشغول كار است . بايد ضعفهاى خود را برطرف كنند. راه به سعادت رساندن اين ملت ، اجراى اصولى است كه امام بزرگوار ترسيم كرد؛ در قانون اساسى تثبيت شد و ملت وفادارى خود را به آنها بارها اعلام كرد. معلوم شد دشمن با اين اصول و با چيزى كه بتواند راه نفوذ گوناگون وارد شود. ملت ايران و بخصوص مسؤ ولان بايد هشيار باشند؛ كه بحمدالله ملت عزيزمان در طول اين سالها نشان دادند كه آگاهند و به اين نكات توجه دارند. (47)
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/107--9.jpg
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/108--9.jpg
R A H A
02-09-2012, 11:45 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_2cz3bid1.gif
آخر همه مجبور شدند به اين پيروزى ، اعتراف كنند.
واقعه اى خرمشهر از دور فقط يك حادثه ى تاريخى است كه براى ملت ايران هيجان آور و افتخارآميز است ؛ ولى نزديك ، اين قضيه شبيه يك معجزه بزرگ بود. وقتى رژيم عراق با تشويق دولتهاى دشمن انقلاب به مرزهاى ما حمله كرد، هدفگيرى دقيقى كرده بود. خرمشهر، قدم اول و بسيار مؤ ثر از اين هدفگيرى بود. هدف آنها به طور خلاصه اين بود: با خود فكر كرده بودند با پيروزى انقلاب ، ايران اولا نيروى مسلحى ندارد كه از مرزها دفاع كند؛ ثانيا سامان ادارى و اجتماعى درستى ندارد تا بتواند از كشور و منافع ملى دفاع كند؛ ثالثا در دنيا انقلاب طرفدارى ندارد. يك طرف امريكا بود، دشمن پر از عقد و كينه ى عليه انقلاب - چون انقلاب سلطه ى امريكا را بر اين كشور از بين برده بود، بنابراين از غضب و كينه ى بر انقلاب و نظام اسلامى پر بودند - يك طرف هم شوروى سابق بود آن هم با دلايل ديگرى عليه انقلاب بود. اين دو ابر قدرت كه در دهها مساءله با هم اختلاف داشتند، در دشمنى با ايران با يكديگر اتحاد كلمه داشتند و هر دو به رژيم عراق صميمانه و با همه وجود كمك و از آن دفاع مى كردند، ناتو و قدرتهاى اروپايى به عراق كمك كردند؛ هواپيما دادند، بمب دادند، تانك دادند، وسايل شيميايى دادند، هليكوپتر دادند، موشك دادند. اروپاى شرقى نيز كه آن روز زير سيطره ى حكومت شوروى و وابسته ى به آن بود، هر چه عراق مى خواست ، به او داد. بنابراين يك طرف عراق بود با حمايت امريكا و شوروى و ناتو و ورشو - كه همان پيمان اروپاى شرقى و كشورهاى بلوك كمونيست بود - و همچنين دولتهاى عربى منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامى و هر جه دولت بغداد براى رسيدن به هدفهاى خود در اين حمله احتياج داشت ، بى دريغ در اختيار او قرار مى دادند؛ يك طرف هم نظام جمهورى اسلامى بود.
امريكا با اين نظام بد بود و براى اين كه اين نظام از بين برود، لحظه شمارى مى كرد. شوروى هم با اين نظام بد بود؛ اروپاييها هم با آن هيچ گونه رابطه يى نداشتند و هيچ دلسوزى يى براى آن نمى كردند؛ دولتهاى مرتجع هم به گونه ى ديگر. امكانات مالى كشور، بسيار ضعيف ؛ نيروهاى مسلح ، نامنسجم ؛ و سايل نظامى ، بعضى كهنه و فرسوده و بعضى منتظر قطعه يى بود كه به ما نمى فروختند. هواپيما داشتيم ، قطعه نداشت ؛ تانك داشتيم ، قطعه نداشت و دنيا به ما نمى فروخت ؛ در داخل هم از اين وسايل هيچ چيز توليد نمى شد.
در چنين وضعيتى ، طبيعت قضيه چيست ؟ طبيعت قضيه همان چيزى است كه عراق پيش بينى كرده بود؛ با يك حمله بيايد ابتدا خرمشهر را بگيرد، بعد اهواز را بگيرد، بعد دزفول را بگيرد و در نهايت خوزستان را از ايران جدا كند؛ سپس شروع به چانه زنى كند. خوزستان را تا آخر پس ندهد، منابع نفتى كشور را در اختيار بگيرد و بعد هم دولت انقلاب را از موضع ضعف و ذلت پاى ميز مذاكره بنشاند. اين ، نقشه ى رژيم عراق و در حقيقت نقشه ى امريكا و شوروى بود.
در قدم اول ، نيروهاى عراقى پيشرفتهايى كردند و تا سيزده چهارده كيلومترى اهواز
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar9/110--9.jpg
هم رسيدند؛ اما وقتى خواستند به خرمشهر - كه مرز نزديكتر بود - حمله كنند، دچار مانع شدند. علت هم اين بود كه نيروهاى مردمى ، جوانهاى مؤ من و مرد و زن انقلابى وارد ميدان شدند؛ يعنى در اين جا انقلاب شروع كرد خود را نشان دادن ؛ بنابراين دشمن نزديك اهواز زمينگير شد. آن جا نيروهاى مسلح و ارتش و نيروهاى مردمى پشت سر هم مثل كوه در مقابل دشمن ايستادند؛ اين اولين تودهنى يى بود كه به آنها زده شد. اما غم ، دل ملت ايران را گرفته بود؛ چون هزاران كيلومتر از خاك كشور زير چكمه ى دشمن بود. بنده در ماههاى اول جنگ ، در همان مناطق بودم ؛ هم وضع مردم و هم وضع نيروهاى مسلح را مى ديدم . نيروهاى مسلح ، عازم و جازم بودند؛ اما غم سنگينى بر دلشان نشسته بود .بتدريج عظمت نيروهاى مردمى ، خود را نشان داد. سپاه پاسداران به سرعت خود را سازماندهى كرد و نيروهاى مردمى و بسيج مردمى بتدريج سازمان پيدا كردند؛ يعنى جوهر انقلاب و ايمان در اين ميدان خطر، خود را در اراده و عمل و قدرت مديريت انسانها نشان داد.
دنياى سياسى - مثل سازمان ملل و امثال آن - با ما چه كرد؟ دنيا از همه طرف فشار عبرت است ؛ جوانهاى ما روى اين نقاط خيلى تكيه كنند. ما دولت تازه كارى داشتيم كه دو سال روى كار آمده و با چنين حمله ى سنگينى مواجه شده بود و دشمن در هزاران كيلومتر زمين ما، از جنوبى ترين نقطه تا شمالى ترين نقطه ى همسايگى با عراق ، مستقر شده بود؛ اما در اين حال به ما مى گفتند بياييد مذاكره كنيد، مذاكره از موضع ضعف و ذلت و همراه با دست پر حريف در چانه زنى . آن روز اگر مذاكره صورت مى گرفت - كه يك عده از سياسيون ، همان روز به امام فشار مى آوردند كه بنشينند مذاكره كنيد - مطمئنا عراق از بخش عمده ى خاك ما خارج نمى شد و تا امروز خوزستان و خرمشهر و شايد بسيارى از مناطق ديگر همچنان زير چكمه ى نيروهاى متجاوز بيگانه بود؛ اما امام ايستاد. منطق امام اين بود كه وقتى متجاوز در خاك ماست و با دست پر دارد ما را تهديد مى كند، ما مذاكره نمى كنيم ؛ مذاكره آن وقتى صورت مى گيرد كه دشمن از تمام خاك ما خارج شود. امروز عده يى ناجوانمردانه اين حقيقت را نديده مى گيرند. آن روز عده يى ، از جمله همان روسياهان فرارى از كشور كه امروز به دامن امريكا و اروپا و جاهاى ديگر پناه برده اند، از طريق محافل سياسى و روزنامه ها و راديو و تلويزيون - كه در دست آنها بود - مرتب فشار مى آوردند كه امام بايد مذاكره كند. هياءتهاى بين المللى هم مرتب به ايران مى آمدند و مى گفتند مذاكره كنيد. امام با الهام از همان بينش روشن ، ايمان راسخ ، توكل به خدا و قدرت اراده ايستاد و گفت اگر ما توانستيم سرزمينهاى خود را پس بگيريم ، آنگاه وقت مذاكره است ؛ امروز وقت مذاكره نيست ؛ عملا هم همين طور شد.
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.