توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ▐*✿*▐میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق بر شما تبریك وتهنیت باد ▐*✿*▐
R A H A
02-09-2012, 07:32 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/29622910323174591838.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39761141759417200616.gif
http://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gifhttp://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gifhttp://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gif
ویژه نامه ولادت با سعادت خاتم الانبیاء و المرسلین
حضرت محمد مصطفی صلوات الله علیه و آله
http://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gifhttp://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gifhttp://s2.rimg.info/c7b163400edd3c72a377a92e74f0f05d.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/39761141759417200616.gif
http://www.ses.ac.ir/files/pure%20ideas%20center/pages/1.jpg
R A H A
02-09-2012, 07:40 PM
با سر ره عشق و وفا مي پويم امشب
يا مصطفي يا مصطفي مي گويم امشب
امشب زمين مکه در خود ماه دارد
ماهي به مانند رسول ا... دارد
وجه خداوند کريم آمد خوش آمد
امشب ز ره در يتيم آمد خوش آمد
اي آمنه در دست داري دسته گل را
ني دسته گل قنداقه ي ختم رسل را
اي آمنه در بين زنها سرفرازي
با اين پسر جا دارد ار بر خود بنازي
اي دلبران اين دلرباي دلبران است
پيغمبران ، اين خاتم پيغمبران است
غرق طراوت دامن صحراست امشب
فرخنده ميلاد اب الزهراست امشب
اين طفل خود حاکم به جنات النعيم است
باشد پدر بر خلق گر چه خود يتيم است
صد حاتم طايي گداي درگه اوست
ماه فلک شرمنده از روي مه اوست
عمري است باشد قبله ام روي محمد
من تا قيامت مستم از بوي محمد
اي بارگاه تو بهشت آرزويم
در روز محشر لحظه اي کن جستجويم
دل بيقراري مي کند در کنج سينه
کرده هواي ديدن شهر مدينه
http://www.sheekh-3arb.info/islam/Library/img/3ater/div24/WebPageContent/1453505wmg0dgcoil.gif
R A H A
02-09-2012, 07:40 PM
عشق تا شکوه ز تاریکی این دنیا کرد
دستِ حق پنجرهی رحمت خود را وا کرد
ناگهان قافله سالارِ سرآمد، آمد
عشق یکباره چنین گفت: محمد(ص) آمد
آمد آن مرد امینی که خدا یارش بود
و صداقت همه جا تشنهی دیدارش بود
آمد و غنچهی امید شکوفاتر شد
ذهن آئینه پُر از بال و پرِ باور شد
مهربان، آمدی و رازِ خدا را گفتی
کلماتِ پُرِ اعجاز خدا را گفتی
عطر خوشبوی محبت به حجاز آوردی
آدمی را به سجود و به نماز آوردی
هر کسی دید تو را عاشقِ گفتارت شد
"چشم بیمار تو را" دید و گرفتارت شد!
بر لبت زمزمهی روشنِ آگاهی بود
دلِ تو سبزترین شعرِ هوالهی بود
آسمان محوِ تماشای نگاهت میشد
ماه دلباختهی رویِ چو ماهت میشد
ای سر و جان به فدای تو و خاک قَدَمت
گشته دلها همگی نذرِ حریمِ حَرَمت
از تو و عشق تو هر کس که سخن میگوید
در دلِ "حامی" گلِ سرخِ غزل میروید
R A H A
02-09-2012, 07:41 PM
او آمد؛ با ردایی همه از واژه
و سرمایه بی بدیل زندگانی،
با قامتی از صدای ماندگار خداوندگار،
با چشم هایی که روشنگر کوره راه های هستی تا امروز،
با سینه ای که گنج خانه همه پاسخ های ناگفته
و همه رازهای ناخوانده است.
محمد آمد،
زمین سر از خواب خویش بلند کرد و صبح دمید.
به برکت سفره دستهای سبز آن معجزه،
خدا مهربانتر شد با مردمان قدرناشناس،
با قلب های فتنه گر ناآرام
و در کلام خویش چنین سرود:
«ای محمد!
پروردگار تو این مردم را عذاب نخواهد کرد
مادامی که تو در میان آنها زندگی کنی».
پیامبر، دریای عصمت پیشه ای است
که اگر به حکم ناگزیر پروردگار نبود،
کبوتر جان خسته اش
از شوق پس کوچه های ملکوت،
از شوق آغوش خداوند،
هر آینه پر می گشود
و در این دنیای نافرجام نمی گنجید.
پیامبر، آموزگار همه روزگاران،
همه نفسهایی که میآیند و میروند،
همه چشم هایی که سر به مهر و آشکار
در پی حقیقت هستند و نیستند،
جادههای معرفت را به سمت ما فرامی خواند.
در راه آسمان، سنگلاخی نمانده که همه را او
خود با دستهای مهر خویش هموار کرده است.
اگر پا در مسیر ملکوت بگذاری،
هراسی نیست که در تمام لحظه ها،
پیامبر شانه های نحیفت را همراه خواهد بود.
صدایش کن!
دستهای او همیشه نزدیکند.
کورهراهی در پیش نیست.
راهها معلومند.
پیامبر خورشید شبانه روز هستی است.
بر دامانِ معصوم او چنگ بزن و رهسپار شو.
R A H A
02-09-2012, 07:44 PM
خجسته میلاد برگزیده ترین رسول آسمانی ،حضرت محمد مصطفی
صلی الله علیه و اله مبارک باد.
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نباشد به اعتدال محمد
قدر فلك را كمال و منزلتى نيست در نظر قدر با كمال محمد
وعده ديدار هر كسى به قيامت ليله اسرى، شب وصال محمد
آدم و نوح و خليل و موسى و عيسى آمده مجموع، در ظلال محمد
عرصه گيتى مجال همت او نيست روز قيامت نگر، مجال محمد
و آن همه پيرايه بسته جنت فردوس بو كه قبولش كند، بلال محمد
همچو زمين خواهد آسمان كه بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد
شمس و قمر در زمين حشر نتابد پيش دو ابروى چون هلال محمد
چشم مرا، تا به خواب ديد جمالش خواب نمى گيرد از خيال محمد
«سعدى» اگر عاشقى كنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد
R A H A
02-09-2012, 07:44 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14937286464628464124.gif
ستاره ها زنده به گور میشدند و جهل،
در عمق جغرافیای جهان جاری بود
و ترس از فرعونها و جالوتها و شدادها در جانها.
بهار میآمد و میرفت،
بیآنکه کسی چشم انتظارش باشد.
زمین در توالی عشقهای عقیم گم بود.
هنوز چهل سال مانده بود،
تا مردی فراز روشنایی بایستد
و گوش فرا دهد به آواز آبی آسمان،
که در ناگهانی از شکفتن، صدای خنده طفلی،
آغوش آمنه را آکنده از آرامش میکند.
پلک که میزند، چشمهایش پر از پری میشود
و پروانه ها، تا دستهای مهربانش پل میزنند.
تا لب میگشاید، عسل از دهان گلها به راه میافتد.
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم ،
پلک میزند تا آغوش آمنه را آکنده از آرامش کند.
پلک میزند، تا چشمهای ساده اش،
ایوان تو در توی کسری را بر سر ظالمان ویران نماید.
پلک میزند،
تا دریاچه ساوه،
در مقابل عظمت نامش،بر جای خویش بخشکد
و آتشکده فارس،
در تاریکی همیشگی خویش پنهان گردد.
صدا، صدای محمد صلی الله علیه وآله وسلم بود و کسی میگفت:
محمّد! بخند که جهان در انتظار صمیمیّت است
و «انسان»، محتاج تبسمهای بیدریغ توست.
محمّد! بخند، تا کفر و عصیان،
در مدار زمین از حرکت بایستد.
بایست، با شانه های ستبرت،
در ابتدای چهار فصل.
محمد! بایست، که جهان، نیازمند دستهای مهربان توست
و منتظر گامهای استوارت.
بخند و دورترین نقاط خورشید را پنجره کن.
بیا و بتها را در آخرین جهالت خویش، بشکن و
سنگ را از زندان بت، رهایی ده.
محمد! شکوه شرقیات را به آسمان بسپار
و بخند، ای همیشگی تکرار نشدنی!
R A H A
02-09-2012, 07:45 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24960516976731600507.gif
....و تو بیایی! آن سان که صاعقه نگاهت،
ایوان مدائن را از پا درآورد
و به آتشکده فارس، فرمان خاموشی داد.
آن شب، مادرت آمنه، آینه بود،
تا تصویر تو در آغوش آن، قد بکشد.
عبدالمطلب، به شوقِ آمدنت،
به کودکانِ احساس، عیدی میداد و فریاد میزد:
ان شاءاللّه، همه ابوجهلها، ابوعلم شوند؛
همان سال که خدا، ابرهه و سپاه فیلها را
با ابابیلهایش فرو کوبیده بود.
مدیون احساسم باشم، اگر تو را
جز با واژههای سبز بستایم،
واژههایی به رنگ گنبد زیبایت.
به یوسف چهرهات سوگند،
مصر دلها، چشم به راهِ شکفتن گلهای تبسّم توست
و خورشید زعفرانی عشقِ تو،
هر صبح به دنبالِ تو از پشت کوه سَرَک میکشد.
پیامبران، همیشه
در «سِدْرَةُ المُنْتَهی اَوْ اَدنی»ی چشمان تو، نافله شب میخوانند
و در «وَ الصُبحِ اِذا تَنَفَّس» پیشانیات، نماز صبح.
«لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّه اُسوةٌ حَسَنَةٌ»،
سرود صبحگاه مشترک نیروهای مسلّح به تقواست.
در این مراسم که هر روز، برگزار میشود،
جبرییل پس از خوشآمد به تو،
آمادگی همه ذرات را در خدمتگزاریت اعلام میکند
و تو از ممکن الوجودهای عالم، سان میبینی.
این مراسم تا قیامت ادامه خواهد داشت.
در نگاه گرم تو،
کبوتر «رَحمةٍ للْمُؤمِنینْ» لانه کرده است
و عطوفت دستانِ تو، هر شب،
کودکان خاک را نوازش میکند.
وقتی میخواهم وسعت مهربانیت را مثال بزنم،
خجالت میکشم که بگویم: دریا!
و وقتی به بلندای مقامت فکر میکنم،
با شرمندگی میگویم: آسمان!
پس از نزول «أَنَا بَشرٌ مِثْلُکُم»، فهمیدم
که بیش از آن چه گمان داشتم، به خاکیان لطف داری.
امروز، مدنیّت، هزاره مدینه تو را جشن میگیرد
و عدالت، در مرتضاآباد نجف، به شعف مینشیند.
دستها، در محراب «یا فاطِرَ السمواتِ بِحَقِ فاطمه»
به نیایش بر میخیزد.
تدبیر، به صلحنامه مجتبای تو آفرین میگوید.
شمشیر با «هَیْهاتَ مِن الذِلّه»ی حسین تو حماسه میآفریند... .
و به زودیِ زود، مردی هم نامِ تو،
مسیح خواهد شد و کالبد مرده زمین را
جان خواهد بخشید.
R A H A
02-09-2012, 07:45 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/24960516976731600507.gif
http://up.vatandownload.com/images/tg8n0ximww326061tqoa.gifآغاز مبارکhttp://up.vatandownload.com/images/tg8n0ximww326061tqoa.gif
شب بود. سالهای سال از شب میگذشت.
مردمانی همه محکوم به ناموزونی روزگار خویش، با دستهای سیاهشان زندگی را زنده به گور میکردند.
صدایی حتی اگر از آسمان میآمد، در طنین نعرههای مست و واژههای جاهل گم بود.
سرزمین بود و قحط سالی آدمی... و خدا ناگفته مانده بود در سنگ سنگ آن دلهای پشت به آفتاب.
کسی اما آن سوی بیداد شب، همه لحظهها را میشنید.
در دل خلوتهای تا آسمان خویش، بر فراز کوهساری که به سمت خدا رهسپار بود، هر شبانگاه به پروازی ابدی میرفت و بازمیگشت.
هر شبانگاه، نیایش نامرئی او، امان خداوندی را بر فراز شهر میپراکند... هر شبانگاه، لبهای مردی بود و خدای همیشه نزدیکی که صدایش میکرد و جدا از آن همه مردمان بیفردا، دست دعا بود و معراج بیپروا.
تنها صدا بود... و واژگان قدسی بیمانندی که بر شانههای رسالت «او» وحی میشدند.
صدا پیچید. نزدیک و بیوقفه: بخوان محمد! بخوان به نام پروردگاری که آفرید؛ بیهیچ شبههای، بیهیچ خستگی و رنجی و محمد این، دردانه آسمان ناگزیر از زمین، خورشید ناگهانی که خدا استوارش کرد بر روی این خاک زمینگیر، از نو آغاز شد.
آغاز مبارکی است؛ وقتی که مالک هفت آسمان، شانههای صبورت را از خستگی میتکاند و با دستهای آرام خویش، پیراهن بلند دلالت را بر قامت بیشباهت تو میسراید.
محمد از قله کوه سرازیر شد؛ کوهی که در سینه متروک خویش، طنین شبگریههای خلوت محمد را تا ابد به یادگار حک کرد.
او آمد؛ با ردایی همه از واژه و سرمایه بیبدیل زندگانی، با قامتی از صدای ماندگار خداوندگار، با چشمهایی که روشنگر کورهراههای هستی تا امروز، با سینهای که گنجخانه همه پاسخهای ناگفته و همه رازهای ناخوانده است.
محمد آمد، زمین سر از خواب خویش بلند کرد و صبح دمید.
به برکت سفره دستهای سبز آن معجزه، خدا مهربانتر شد با مردمان قدرناشناس، با قلبهای فتنهگر ناآرام و در کلام خویش، چنین سرود: «ای محمد! پروردگار تو این مردم را عذاب نخواهد کرد مادامی که تو در میان آنها زندگی کنی».
پیامبر، دریای عصمت پیشهای است که اگر به حکم ناگزیر پروردگار نبود، کبوتر جان خستهاش از شوق پسکوچههای ملکوت، از شوق آغوش خداوند، هر آینه پر میگشود و در این دنیای نافرجام نمیگنجید.
پیامبر، آموزگار همه روزگاران، همه نفسهایی که میآیند و میروند، همه چشمهایی که سر به مهر و آشکار در پی حقیقت هستند و نیستند، جادههای معرفت را به سمت ما فرامیخواند.
در راه آسمان، سنگلاخی نمانده که همه را او خود با دستهای مهر خویش هموار کرده است.
اگر پا در مسیر ملکوت بگذاری، هراسی نیست که در تمام لحظهها، پیامبر شانههای نحیفت را همراه خواهد بود.
صدایش کن! دستهای او همیشه نزدیکند. کورهراهی در پیش نیست. راهها معلومند. پیامبر خورشید شبانهروز هستی است.
بر دامانِ معصوم او چنگ بزن و رهسپار شو.
سودابه مهیجی
http://up.vatandownload.com/images/nmsr1uw2g8ed4e164.gif
http://up.vatandownload.com/images/e6ld1840cyi9fdy185c.gif
http://up.vatandownload.com/images/nmsr1uw2g8ed4e164.gif
R A H A
02-09-2012, 07:45 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/14937286464628464124.gif
صدای جیرجیرکها از دور به گوش میرسید،
شب از نیمه میگذشت و نسیم لذّتبخش،
بر سنگهای عربستان میوزید.
شهر مکّه در خواب سنگینی فرو رفته بود
و سیاهی شب، تمام زمین را در بر گرفته بود،
ولی آسمان، حال و هوای دیگری داشت؛
ستارگان در نهایت زیبایی، به رقص و سماع مشغول بودند.
چیزی نمانده بود که در شهرِ خدایان سنگی، تاریخی اتّفاق بیفتد.
تا سحرگاه، چشمهای آمنه، بیدار مانده بود،
تا اینکه با اولین اشعه های حیاتبخش دنیا،
چشمان خسته آمنه به تولّد فرزندش روشن شد
و محمّد صلی الله علیه وآله وسلم به روی هستی، پلک گشود.
صدای ضجّه های شیطان در فضا پیچید،
چاه زمزم، تمام فراوانی خود را ارزانی زمین کرد
و حرا منتظر ماند تا... .
سراپای کاخ مدائن لرزید و زلزله ای،
کنگره های ایوان مدائن را در هم ریخت.
آتشکده های فارس، بعد از هزار سال روشناییِ بی وقفه،
رو به خاموشی نهاد.
دریاچه ساوه، با همه غرورش، خشکید
و خدایان سنگی کعبه، یکایک در هم شکستند.
محمّد صلی الله علیه وآله وسلم آمد.
عبدالمطلب را خبر کنید
تا شاهد حضور ملکوتی مردی باشد
که در روزگاری نه چندان دور،
تمام تارهای تنیده عنکبوت خرافه پرستی را
با نسیم یکتاپرستی فرو میریزد.
تبر بر دوشِ کعبه،
خواب خوش بوجهل ها و بولهب ها را بر هم میزند.
لات و هُبَل و عزّی و خدایان مترسک پیشه،
یارای سرِ پا ایستادن را ندارند.
کعبه دوباره سر بلند میکند و محکم و استوار،
منتظر بلالِ محمد میماند تا طنین الله اکبر را
بر بام کعبه به تمام جهانیان اعلام کند و چنین میشود.
R A H A
02-09-2012, 07:46 PM
کاش پدرت زنده بود و این روز را میدید، روز شکفتنت را میگویم!
کاش بود و میدید نوری را که بعد از همسفر شدن با من از دست داده بود
و حال د دارد از چهره زیبای تو فوران میکند!
میدانستم؛ از همان اول که حضورت را در وجودم حسّ کردم.
میدانستم این اتفاق سادهای نیست.
از همان اول که پدرم، پدرت عبدالله را در شکارگاه دیده بود،
همان وقت که خودش مرا به عبد المطلِّب برای همسری پدرت معرفی کرده بود،
میدانستم این وصلتی عادّی نیست.
کاش عبد اللّه بود و تو را میدید.
میدانی، شبی که به دنیا آمدی، اتفاقات عجیبی افتاد.
امّا برای من که تو را در آغوش داشتم،
حتی شکستن همه بتهای مکّه عجیب نبود.
وقتی شنیدم در آن شب، شب تولدت را میگویم،
ایوان مدائن به لرزه در آمده است و آتشکده فارس،
بعد از هزار سال روشنایی خاموش شد، تعجب نکردم.
از وقتی وجودم خانه تو شد، نه از چیزی ترسیده ام و نه به حیرت افتاده ام.
شنیدم همان شب، موبد زرتشتیان در خواب دیده بود که شتران نیرومندی،
اسبهای عربی را میکشیدند و از دجله میگذشتند و وارد سرزمین ایران میشدند،
آب دجله طغیان کرده بود و خانههای اطرافش را فرا گرفته بود.
آن وقت، نور تابانی از سوی سرزمین حجاز صعود کرد و به سوی شرق کشیده شد
و بعد، همه جهان را فرا گرفت و تختهای پادشاهان واژگون شد
و کاهنان نتوانستند از دانششان استفاده کنند و جادوی جادوگران بی اثر شد.
من شاید تعبیرش را ندانم، امّا یقین دارم حتی آن خواب هم به تو مربوط میشود.
کاش پدرت زنده بود و میدید این روزها را!
کاش میشنید آن ندای غیبی را که به وحدانیت خدا و پناه بردن به او ا
ز شرّ حسودان سفارشم میکرد، تا مبادا گزندی به تو برسد!
حتی نام زیبای تو را هم همان ندای غیبی برگزید.
امّا وقتی همه اینها را برای جدّت عبد المطلب تعریف کردم،
او هم مثل من تعجب نکرد. فقط لبخند زد و برق شوق، در چشمانش درخشید
و انگار که همه چیز را میدانسته، شادان تو را در بغل کشید و به سوی خانه کعبه رفت.
حتماً برای سپاسگزاری از خدایش، خدای ابراهیم و موسی و عیسی، تو را به آنجا بُرد.
کاش پدرت زنده بود، آن وقت حلیمه، با دلگرمی بیشتری تو را با خود میبُرد!
امّا قول میدهم با یک لحظه تو را در آغوش گرفتن،
تمام نگرانیاش را از دست بدهد؛ مثل من.
حالا برو؛ برو و هر چه زودتر بزرگ و قوی و سالم پیش مادر بازگرد.
آری، دیگر برو محمد صلی الله علیه وآله کوچک من!
R A H A
02-09-2012, 07:46 PM
http://dari.irib.ir/images/pic/vahdat.jpg
با ظهور انقلاب اسلامی در عصر جدید باز هم عطر اتحاد و همدلی ، مشام انسانها را نوازش داد . همچون دوران پیامبر ، یکی از عناصر مهم پیروزی انقلاب اسلامی نیز وحدت بود . امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین و موفق ترین منادیان وحدت بود که از آغاز دعوت خود تا آخرین روزهای عمر پربرکتشان مسئله وحدت ، محور و اساس عمل و پیامشان بود .
جهان ما اینک در التهاب ارزش بخشیدن به شخصیت انسان و نگاهی دوستانه به یکدیگر است . این دنیای مادی نیازمند رستاخیزی نو درحوزه معرفت و انسانیت است . رستاخیزی که رسول گرامی اسلام (ص) منادی آن بود و امروز نیز پیام راهگشای او می تواند انسان مضطرب و سرگردان را به سوی عدالت ، امنیت و اخلاق سوق دهد . در واقع این ، ویژگی دین است که آدمی را از قالبهای مادی و دنیوی به جهانی معنوی و پراز عدل و راستی وارد می کند و از او انسانی فرهیخته و عدالت خواه می سازد . انقلابی که حضرت محمد (ص ) بپا کرد ، بشر را حتی علیه خود او و کارهای نادرستی که انجام می دهد ، به قیام واداشت . هرکس به پیام روشنی بخش رسول خدا (ص ) گوش بسپارد به شناخت درست از خود و جهان می رسد ، خویشتن را به بوته نقد و محاسبه می گذارد و به انسان دیگری تبدیل می شود . پیامبر اسلام با تعالیم روح بخش خود ، جامعه بشری را به بوستانی مبدل ساخت که سرسبزی و عطر همدلی در آن ، جاودانه و همیشگی است .
دین اسلام ارمغان 23 سال تلاش رسول خداست . این دین به عنوان مکتبی جامع و جاوید ، عرصه دعوت خود را به قوم و ملت خاصی محدود نکرد و اتحاد امت اسلامی را در صدر برنامه های سیاسی و اجتماعی خویش قرار داد . در صدر اسلام ، رسول خدا (ص) برادری و وحدت را در سایه ایمان به پروردگار به ارمغان آورد . پیامبر اکرم (ص) در اوایل ورود خود به مدینه ، مهاجرین و انصار را به میثاق اخوت و عقد برادری فراخواند و بدین سان گلبانگ وحدت برای نخستین بار در فضای این شهر طنین افکند . در سایه اتحاد و همبستگی ، ارزش های متعالی اسلامی و برادری و اتحاد، جانشین ارزش های پوچ و واهی جاهلی شد . پیامبر اسلام (ص) با استناد به آیات قرآن، جوامع اسلامی رابه گرفتن ریسمان محکم الهی و پرهیز از تفرقه و تشکیل امت واحده در سایه عبودیت الله ، دعوت کرد. مسلمانان نیز در پرتو عمل به این دعوت و حرکت در مسیر وحدت ، بر دشمنان چیره شدند و دیری نپایید که اسلام در سرزمینهای پهناوری ، گسترش یافت .
با ظهور انقلاب اسلامی در عصر جدید باز هم عطر اتحاد و همدلی ، مشام انسانها را نوازش داد . همچون دوران پیامبر ، اتحاد کلمه ، یکی از عناصر مهم پیروزی انقلاب اسلامی بود . امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین و موفق ترین منادیان وحدت بود که از آغاز دعوت خود تا آخرین روزهای عمر پربرکتشان مسئله وحدت ، محور و اساس عمل و پیامشان بود . ایشان نه تنها در سیاست ، بلکه در عرفان ، فقه و سایر امور نیز ، به همدلی ایمان داشتند . امام خمینی (ره) پیروزی انقلاب اسلامی را به عنوان نمونه ای از تأثیر شگرف همبستگی ، ذکر می کنند و می فرمایند: " همه مردم جهان ، قدرت ملت ایران را در اثر وحدت کلمه دیدند . دیدند که مردم با ایمان چه کردند و چگونه با دست خالی جلو افتاده و سلطنت 2500 ساله را از بیخ کندند و با اینکه همه قدرتها مثل آمریکا پشتیبانش بودند ، نتوانستند کاری بکنند . اگر این وحدت کلمه را حفظ نکنیم دوباره ما را به حال اول یا بدتر برمی گردانند."
امام خمینی (ره) که رهرو راه پیامبر (ص) و شیفته تعالیم روح بخش رسول خدا برای انسانها بود ، بر لزوم انسجام و همدلی تاکید بسیار داشت . ایشان معتقد بود دو مذهب تشیع و تسنن که از پیروان زیادی در سراسر جهان برخوردار هستند ، هر اندازه بتوانند دیدگاههای خود را به یکدیگر نزدیک کنند، تأثیر بسیار مهم و ارزشمندی در اعتلا و عزت و سربلندی مسلمانان در جهانی کنونی خواهند داشت و آنان با اتحاد خود توطئههای هر روزه دشمنان را نقش بر آب خواهند کرد.
چنانکه می دانید امام خمینی (ره) از روز دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول را که دو روایت مختلف در مورد ولادت رسول اکرم است ، تحت عنوان هفته وحدت نام گذاری کردند و قدم مؤثری در راه اتحاد میان جامعه مسلمین برداشت . آیت الله خامنه ای جانشین صالح ایشان در خصوص برگزاری هفته وحدت ، میفرماید: «این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید ، همه سعی کنند وحدت و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را که رمز سعادت و مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه ملتها در مقابل استکبار جهانی است ، مغتنم بشمارند و قدر بدانند».
جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توطئه های مختلف استکبار جهانی مواجه شد . حیله ها و توطئه های رنگارنگ دشمنان به منظور تضعیف انقلاب اسلامی و رهبری آن ، یکی پس از دیگری به مرحله اجرا درآمده است . یکی از مهم ترین حیله های استکبار ایجاد اختلاف اعم از مذهبی ، قومی ، نژادی و سیاسی بوده که با درایت و دوراندیشی رهبری و همبستگی و پایداری مردم خنثی شده است . آیت الله خامنه ای در بسیاری از موارد از جمله صدور فتوای «مشارکت در نماز جماعت برادران اهل تسنن » ، « حرام بودن اهانت به نمادهای مقدس اهل سنت » و « تدوین منشور وحدت اسلامی » برای انسجام و همگرایی مسلمین جهان ، تلاش کرده است و این امر را موضوعی حیاتی برای دنیای اسلام می داند . آیت الله خامنه ای اتحاد فرقه های مسلمان را موجب اقتدار اسلام و ایجاد ظرفیت برای بهره مندی از منابع سرشار و امکانات مادی و معنوی جهان اسلام می داند و می فرماید : « دنیای اسلام باید متحد باشد . امروز دنیا این را می خواهد . امروز نیازهای جامعه اسلامی ، این را می طلبد که جوامع اسلامی در کنار هم باشند ، اتحاد و اتفاق داشته باشند ، نگذارند دشمنان از ضعف آنها استفاده کنند . » ایشان در مورد اتحاد شیعه و سنی به موضوعی مهم اشاره می کند و می فرماید : " مراد ما از وحدت اسلامی ، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست... مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: ... وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا... تنازع نباشد، اختلاف نباشد."
در واقع ، اتحاد و همبستگی بزرگ ترین عامل قدرت و شوکت هر جامعه و امت است ، همچنانکه ذلت و سرافکندگی و سقوط هر امت ریشه در تفرقه و پراکندگی آن دارد . بر همین اساس حضرت علی (ع) در خطبه 192 نهج البلاغه با بیان سرگذشت امت های پیشین ، مردم را به عبرت گرفتن از سرنوشت آنها و تفکر در علل تعالی و سقوط آنها، فراخوانده است و بعد از تحلیل این امر، مسلمانان را به کارهایی که موجب عزت و شوکت و قدرتشان می شود، تشویق فرموده است . آن حضرت می فرماید : « آن اموری که موجب عزت و شوکت امت های گذشته شد، دوری گزیدن از پراکندگی و همت گماشتن و توصیه و ترغیب یکدیگر به رعایت همبستگی بود. آنها از هر امری که ستون فقرات امتشان را می شکست و قدرتشان را سست می کرد، دوری می گزیدند».
امروزه می توانیم نتیجه وحدت و یکدلی را در جنبشهای اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به خوبی مشاهده کنیم . قطعاً علت مهم پیروزی این انقلابها و سرنگون کردن مظاهر بیداد و ظلم ، وحدت و یکپارچگی مردم و تکیه بر خواسته های معقول آنهاست که این موضوع نیز ، حاصل بیداری اسلامی آنهاست . بی تردید ، اگر در این اتحاد و همبستگی خللی وارد شود ، خیلی زود عاملان وابسته به بیگانه به خودنمایی خواهند پرداخت و مستکبران نیز مجالی بیشتر برای تسلط بر ثروت و امکانات این کشورها خواهند یافت . امید آن می رود که مسلمانان با اقتدا به پیامبر بزرگ خود ، با وحدت و یکپارچگی ، بصیرت کامل و نیز شناخت اهداف دشمن ، بتوانند در راهی که انتخاب نمودهاند پیروز و سربلند شوند .
R A H A
02-09-2012, 07:47 PM
(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/38253235295926293231.gif)
اینک منم؛ ایستاده بر کرانه جاویدِ تصویر و تخیّل.
فرو میروم در عمیقِ هزاره های دور دست.
زمین را میشکافم و خاطراتِ کهن را بیرون میکشم.
پس آن زمان که ابابیل، خدای کعبه را به وضوح فریاد زدند،
همزمان، خدای ابابیل، آخرین سخن را و حجّت را تمام کرد؛
مردی که آخرین کلام را به لب دارد و آخرین اعجاز را،
مردی که از راه میرسد.
امشب وعدهگاهِ دیرین است.
آتشِ آتشکده بزرگ را جز به خنکای نسیمی از آسمان رسیده،
مگر میتوان فرو نشاند؟
طاقِ بلند ظلم، کسری
جز به قدرتی عظیم تر،
مگر شکسته خواهد شد؟
تورات را میگشایم؛ نام تو،
چشمانم را نوازش میدهد و انجیل مقدس،
در جای جایش تو را زمزمه میکند.
اینک، وعده دیرسال عیسای بزرگ است
که چنین بشکوه، سر برآورده است.
چه ائتلاف رفیعی!
ایمانِ پدرِ ایمان، ابراهیم، عظمت توفان نوح،
ید بیضا و عصای موسی، احیای مردگانِ استخوان شده،
سلطنت سلیمان، عدل داوود، صبر ایوب،
کلامِ تورات، حقیقت انجیل؛ آنکه را که از او سخن میگویم،
ائتلافِ بزرگِ همه آسمانیان تاریخ است.
پس اینک خود، به تمامی، گفتنی ها را گفته است.
اینک پیکِ آخرین را باید دریافت.
از راه که میرسد،
همچنان که سنگین ترین برگِ تاریخ، ورق میخورد،
جبلِ «نور» لرزهای شیرین را بر پیکر خود حس میکند
و «حرا» خود را برای چهل سال انتظار، آماده میسازد.
از راه که میرسد، عرقِ شرمی بر جبین مکه مینشیند
از جفاکاریِ شب پرستانی که ستاره فرو چکیده را تاب نخواهند آورد.
شهرها، اهالی خود را خوب میشناسد؛
آنها، ظلمتِ مطلقِ بتخانهها را بیشتر میپسندند؛
این طریقی است که قرنها آموخته اند.
هان ای ستاره! فرود آ.
فرود آی، که چشمانِ به راه مانده،
دیری است بر خاکِ وعده گاه های مقدّس زمین خشکیده اند.
دردا! غافلند که هیچ ستارهای هرگز از زمین نمیروید،
که تو از آسمان زاده خواهی شد.
فرود آی! که هر آینه، نام تو،
شوق دیر سال زمین را سرشار میکند.
پس زمین را بگویید که:
هان! تو اینک میزبانِ بزرگ کهکشانی.
دریاب این ستاره کهن را که اینک زاده میشود.
R A H A
02-09-2012, 07:47 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03078800812505609113.gif
حوادث شب ولادت
در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرتحوادث مهم و اتفاقات زیادى در اطراف جهان بوقوع پیوست کهپیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله«ارهاصات»بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد،و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است:
یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسرى و هو منصدع کشمل اصحاب کسرى غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهى العین من سدم و ساء ساوه ان غاضتبحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم
و شاید جامعترین حدیث در اینباره حدیثى است که مرحوم صدوق«ره»در کتاب امالى بسند خود از امام صادق علیه السلامروایت کرده و ترجمهاش چنین است که آنحضرت فرمود:
ابلیس به آسمانها بالا مىرفت و چون حضرت عیسى«ع»بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مىرفت،و هنگامیکه رسولخدا«ص»بدنیا آمد از همه آسمانهاى هفتگانهممنوع شد،و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوعگردیدند،و قریش که چنان دیدند گفتند:
قیامتى که اهل کتاب مىگفتند بر پا شده!
عمرو بن امیه که از همه مردم آنزمان به علم کهانت وستاره شناسى داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانىاست که مردم بوسیله آنها راهنمائى مىشوند و تابستان و زمستاناز روى آن معلوم گردد پس بدانید که قیامتبر پا شده و مقدمهنابودى هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازهاى اتفاقافتاده.
و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتى درآنروز بر سر پا نبود،و ایوان کسرى در آن شب شکستخورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت.و دریاچه ساوه خشک شد.ووادى سماوه پر از آب شد.
آتشکدههاى فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانى سخت اسبان عربىرا یدک مىکشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکندهشدند،و طاق کسرى از وسط شکستخورد و رود دجله در آنوارد شد.
و در آن شب نورى از سمتحجاز بر آمد و همچنان بسمتمشرق رفت تا بدانجا رسید،فرداى آن شب تخت هر پادشاهىسرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخننمىگفتند.
دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،وهر کاهنى که بود از تماس با همزاد شیطانى خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائى افتاد.
آمنه گفت:بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهاىخود را بر زمین گذارد و سر بسوى آسمان بلند کرد و بداننگریست،و نورى از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گویندهاىمىگفت:تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار.
آنگاه او را بنزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفتهبود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامنگذارده گفت:
الحمد لله الذى اعطانى هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فى المهد على الغلما
ستایش خدائى را که بمن عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبورا که در گهواره بر همه پسران آقا است.
آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد. (1) و در باره او اشعارىسرود.
و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد(و آنها را بیارىطلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:اى سرور چه چیزتو را بهراس و وحشت افکنده؟گفت:واى بر شما از سر شب تابحال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون مىبینم و بطور قطع درروى زمین اتفاق تازه و بزرگى رخ داده که از زمان ولادت عیسىبن مریم تاکنون سابقه نداشته،اینک بگردید و به بینید این اتفاقچیست؟
آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما که تازهاىندیدیم.
ابلیس گفت:این کار شخص من است آنگاه در دنیابجستجو پرداخت تا به حرم-مکه-رسید،و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آنرا گرفتهاند،خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر اوبانگ زده مانع ورود او شدند،بسمت غار حرى رفت و چونگنجشکى گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد:
-برو اى دور شده از رحمتحق!ابلیس گفت:اى جبرئیلاز تو سؤالى دارم؟
گفت:بگو،پرسید:از دیشب تاکنون چه تازهاى در زمین رخداده؟
پاسخداد:محمد-صلى الله علیه و آله-بدنیا آمده.
شیطان پرسید:مرا در او بهرهاى هست؟گفت:نه.
پرسید:در امت او چطور؟
گفت:آرى.ابلیس که این سخن را شنید گفت:خوشنود وراضیم.
و در حدیث دیگرى که در کتاب کمال الدین نقل کردهچنین است که در شهر مکه شخصى یهودى سکونت داشت ونامش یوسف بود،وى هنگامى که ستارگان را در حرکت وجنبش مشاهده کرد با خود گفت:این تحولات آسمانى بخاطرولادت همان پیغمبرى است که در کتابهاى ما ذکر شده کهچون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوعگردند. و چون صبح شد بمجلسى که چند تن از قریش در آن بودندآمد و بدانها گفت:آیا دوش در میان شما مولودى بدنیا آمده؟
گفتند:نه.
گفت:سوگند به تورات که وى بدنیا آمده و آخرین پیمبراناست و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.
این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانههاىخود رفتند داستان گفتگوى با آن یهودى را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند:آرى دیشب در خانه عبد الله بنعبد المطلب پسرى متولد شده.
این خبر را بگوش یوسف یهودى رساندند،وى پرسید:آیا اینمولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد ازآن؟گفتند:پیش از آن!گفت:آن مولود را بمن نشان دهید.
قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزندخود را بیاور تا این یهودى او را بهبیند،و چون مولود را آوردند ویوسف یهودى او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد وچشمش به خال سیاه و درشتى که روى شانه وى بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودىعارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
یهودى برخاست و گفت:آیا مىخندید؟باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما مىنهد...
قرشیان متفرق شده و گفتار یهودى را براى یکدیگر تعریفمىکردند.
و در حدیثى که مرحوم کلینى شبیه به روایتبالا از مردى ازاهل کتاب نقل کرده آنمرد کتابى به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوتاز خاندان بنى اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسىاست که آنها را پراکنده و نابود سازد!
قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند،مرد کتابىکه دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خورسند شدید! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطى بر شما پیدا کند کهزبانزد مردم شرق و غرب گردد.
ابو سفیان از روى تمسخر گفت:او بمردم شهر خود تسلطمىیابد!
و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخى از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیارى از آنها این حوادثقبل از بعثت رسولخدا«ص»ذکر شده نه مقارن ولادت.
مانند روایاتى که در سیره ابن هشام و تاریخطبرى و جاهاى دیگر است و در صحیح بخارى نیز از ابن عباس روایتشده (2) و فخر رازى نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمعالآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهاى شهاب همین گفتار را داشته و اقوالى در اینباره نقلکرده (4) و از ابى بن کعب نیز حدیثى در اینمورد نقل کردهاند کهگفته است:
«لم یرم بنجم منذ رفع عیسى علیه السلام حتى بعث رسولالله-صلى الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضى از شاعرانعرب نیز قسمتى از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعارزیر که از شاعرى بنام قیروانى نقل شده که مىگوید:
و صرح کسرى تداعى من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیلو نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسلخرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمى الجن بالشعل
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/03078800812505609113.gif
R A H A
02-09-2012, 07:48 PM
تو را چه زیبا سرود خداوندِ کائنات
با واژههایی از جنس نور.
پروانه شاخساران آسمان!
هر آنچه آینه، روبرویت آغوش گشودهاند
تا تو را در خویش تکرار کنند.
هر آنچه آسمان، ببه خاک افتادهاند
تا گامهایت را به سجده ببوسند.
بزرگمرد تاریخ!
بهار از سر انگشتان تو به شکوفه مینشیند.
خورشید، از گوشه پیشانی بلندت طلوع میکند.
تو را با کدام کلماتِ محدود؟
که نمیگنجی نه در کلام، نه در کلمه.
خورشیدی سرشار در دستهایت،
ملائک به دست بوسیات مباهات میکنند.
سرشار از چشمه مهتاب!
هر چه پروانه بر گردت بال میزنند،
هر چه آسمان، روبرویت دریچه میشود برای پرواز.
میآیی؛ ایوانِ کفر ویران میشود از ایمانِ چشمهایت.
شب، مچاله میشود زیرِ قبایِ گسترده آسمان،
در روزی پایانناپذیر؛ آن چنان روشن که هزاران خورشید،
گویی در آن به طلوع نشستهاند.
میآیی، وعده آمدنت را دهان به دهان
از تورات تا انجیل کِل میکشند.
میآیی و حرا، روی دو زانو مینشیند و انتظار میکشد.
میآیی و مکّه میپیچد در حریری از نور و رنگ.
میآیی و از کشتگاهِ آسمان، خورشید برایت میآورند، ملائک.
کعبه در پوست نمیگنجد.
تو را خدای بزرگ خلق کرده است؛
از آبشارها و نور که موج میزنی و میتابی.
تو را با کلماتی سبز باید سرود.
ای آخرین رسول خدا در زمین!
آمدی تا دهانِ به حیرت گشوده آینهها،
نامت را تکثیر کنند در همه زاویههای تاریخ.
دف میزنند و کل میکشند آمدنت را،
هر آن چه که پیش از تو
سر در گریبانِ انتظار فرو برده بودند.
شهابهای سرگردان میچرخند حول نامت.
به یمن آمدنت، هر چه بهار در سراشیب سکون و سکوت
بار دیگر به جوانه نشسته است.
R A H A
02-09-2012, 07:48 PM
http://www.nooreaseman.com/noraseman/nooreaseman/gol/nooreaseman_ir%20%2843%29.gif
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89850533541122967554.jpg
آسمان میخندد این اتفاق زیبا را و زمین کل میکشد این پیوند آسمانی را.
چه طربانگیز است آفتاب امروز مکه! چه روحفزاست هلهله ممتد نخلستانهای عرب!
چشمهای ملایک، با لهجهای بارانی شادباش میگوید این وصلت خوشآیند را.
امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛ اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛ با کسی که پادشاه بیتاج و تخت زمین و آسمان است.
با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب، به طمع دیدار او هر روز طلوع میکند، با کسی که خداوند او را «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» نامید.
خدیجه، به خانهای میآید که زینتی جز حضور همیشگی ملایک ندارد؛ خانهای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی دلنشینی را نمیشناسد، خانهای که افقهای روشن آسمان، چشم به آستان بیآلایش آن دوختهاند.
خدیجه، جان پیامبر میشود. تمام ثروت خود را در محمد خلاصه میکند.
و خدیجه به خانه محمد صلیاللهعلیهوآله میآید تا مرهم زخمهای فردای محمد صلی الله علیه وآله شود.
علی خالقی
http://www.nooreaseman.com/noraseman/nooreaseman/gol/nooreaseman_ir%20%2843%29.gif
R A H A
02-09-2012, 07:50 PM
پيامبر اکرم(ص) از نگاه امام صادق(ع)
در طول تاريخ بشريت، کم تر انسانی وجود دارد که مانند پيامبراسلام تمام خصوصيات زندگی اش به طور واضح و روشن بيان و ثبتشدهباشد.
خداوند متعال در قرآن کريم کتابی که خود حافظ اوستو بدونهيچ تغييری تا قيامتباقی استبا زيباترين عبارات و کاملترينبيانات، آن حضرت را معرفی نموده و با عاليترين صفات ستوده است.
خداوند متعال ميفرمايد: «انک لعلی خلق عظيم»; ای پيامبر!
تو بر اخلاقی عظيم استوار هستی.
نيز ميفرمايد: «محمد رسولالله و الذين معه اشداو علی الکفاررحماء بينهم. »محمد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در ميان خود مهربانند.
محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگی حضرتمحمد(ص) سخن گفتهاند.
اما ائمه عليهم السلام با نگاهی ژرف و دقيق سيمای آن شخصيتبينظير و در يکتای عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفی زندگی،مبارزات و آموزههای آن حضرت پرداختند.
در اين نوشتار بر آنيم تا گوشه هايی از زندگی و شخصيتحضرتمحمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشينيم.
R A H A
02-09-2012, 07:51 PM
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسی فرمود: پيامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خودش آفريد نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «ای محمد! قبل از اين که آسمانها، زمين، عرش و دريا راخلق کنم. نور تو و علی را آفريدم...».
ثقهالاسلام کلينی(ره) مينويسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادتحضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پيامبر)بود. يکی از آن دو به ديگری گفت: آيا ميبينی آنچه را منميبينم؟
ديگری گفت: چه ميبيني؟ او گفت: اين نور ساطع که ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و بهآنها گفت:
چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: ميخواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابو طالب گفت:
از تو فرزندی به وجود خواهد آمد که وصی اين نوزاد، خواهد بود .
R A H A
02-09-2012, 07:55 PM
نامهای پيامبر (ص)
کلبی، از نسب شناسان بزرگ عرب ميگويد: امام صادق(ع) از منپرسيد: در قرآن چند نام از نامهای پيامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو يا سه نام.
امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نامهای پيامبر اکرم در قرآنآمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، يس، نون، مزمل، مدثر، رسولو ذکر.
سپس آن حضرت برای هر اسمی آيهای تلاوت فرمود. نيز فرمود:
«ذکر» يکی از نامهای محمد(ص) است و ما (اهلبيت) «اهل ذکر»هستيم. کلبی! هر چه ميخواهی از ما سؤال کن.
کلبی ميگويد: (از ابهت صادق آل محمد(ع» به خدا سوگند! تمامقرآن را فراموش کردم و يک حرف به يادم نيامد تا سؤال کنم.
برخی چهارصد نام و لقب پيامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمردهاند.
R A H A
02-09-2012, 07:57 PM
عظمت نام محمد(ص)
جلوه نام محمد(ص) برای امام صادق(ع) به گونهای بود که هر گاهنام مبارک حضرت محمد(ص) به ميان ميآمد، عظمت و کمال رسولخدا(ص) چنان در وی تاثير ميگذاشت، که رنگ چهرهاش گاهی سبز وگاهی زرد ميشد، به طوری که آن حضرت در آن حال، برای دوستان نيزنا آشنا مينمود.
امام صادق(ع) گاهی بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) ميفرمود: جانمبه فدايش. اباهارون ميگويد: روزی به حضور امام صادق(ع) شرفيابشدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است که تو را نديدهام.
عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخابکردهاي؟ گفتم: او را محمد ناميدهام.
امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورتمبارکش را به طرف زمين خم کرد، نزديک بود گونههای مبارکش بهزمين بخورد.
آن حضرت زيرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فدای رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدی به او نرسان! بدان! در روی زمينخانهای نيست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين که آنخانه در تمام ايام مبارک خواهد بود.
R A H A
02-09-2012, 07:58 PM
سيمای محمد(ص)
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائياش، «هند بن ابيهاله»که در توصيف چهره پيامبر(ص) مهارت داشت، در خواستنمود تا سيمای دل آرای خاتم پيامبران(ص) را برای وی توصيفنمايد. هند بن ابی هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در ديدههابا عظمت مينمود، در سينهها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مويشنه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده،ابروانش پرمو و کمانی و از هم گشاده، در وسط بينی برآمدگيداشت، ريشش انبوه، سياهی چشمش شديد، گونه هايش نرم و کمگوشت.دندان هايش باريک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راهرفتن با وقار حرکت ميکرد. وقتی به چيزی توجه ميکرد به طور عميقبه آن مينگريست، به مردم خيره نميشد، به هر کس ميرسيد سلامميکرد، همواره هادی و راهنمای مردم بود.
برای از دست دادن امور دنيايی خشمگين نميشد. برای خدا چنان غضبمينمود که کسی او را نميشناخت. اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود،برترين مردم نزد وی کسی بود که، بيشتر مواسات و احسان و ياريمردم نمايد...»
سعدی با الهام از روايات، در اشعار زيبايی آن حضرت را چنينتوصيف نمود:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نرويد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتی نيست در نظر قدر با کمال محمد وعده ديدار هر کسی به قيامت ليله اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسی وعيسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گيتی مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد و آنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمين خواهد آسمان که بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد پيش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب ديد جمالش خواب نميگيرد از خيال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد
R A H A
02-09-2012, 07:58 PM
اوصاف پيامبر در تورات و انجيل
خداوند متعال در وصف پيامبر(ص) فرمود:«الذين ءاتينهم الکتبيعرفونه کما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم ليکتمون الحق و هميعلمون»
کسانی که کتاب آسمانی به آنان داديم، او را همچون فرزندان خودميشناسند; (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان ميکنند.
امام صادق(ع) فرمود:«يعرفونه کما يعرفون ابناءهم» زيراخداوند متعال در تورات و انجيل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنين توصيف نمود:«محمد رسولالله و الذينمعه اشداء علی الکفار رحماء بينهم...»
محمد(ص) فرستاده خداست; و کسانی که با او هستند در برابر کفارسرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. پيوسته آنها را در حالرکوع و سجود ميبينی، در حالی که همواره فضل خدا و رضای او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمايان است. اين،توصيف آنان در تورات و توصيف آنان در انجيل است... .
امام صادق(ع) فرمود: اين، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجيل است. زمانی که خداوند پيامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوثنمود اهل کتاب (يهود و نصاری) او را شناختند اما نسبتبه اوکفر ورزيدند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهمما عرجوا کفروا به»هنگامی که اين پيامبر نزد آنها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند.
خداوند متعال در قرآن کريم، در وصف پيامبر(ص) ميفرمايد: «و ماارسلناک الا رحمه للعالمين»ما تو را جز برای رحمت جهانياننفرستاديم. قرآن نيز ميفرمايد:اشداء علی الکفار رحماءبينهم...»،
در برابر کفار سرسخت و شديد و در ميان خود مهربانند. اين دوچگونه با هم جمع ميشوند؟
توجه به اين آيه برای طرفداری انديشه تسامح و تساهل ضروری است.
آيا ممکن است کاملترين انسان، که با کاملترين کتاب آسمانی برايهدايت تمام جهانيان مبعوث گرديده است در مقابل دشمنان دين هيچعکس العملی جز مهربانی نداشته باشد؟!
برای اداره جامعه دينی و بقای آن بايد در مقابل دشمنان دينايستاد شدت عمل نسبتبه کافران و مبارزه با آنها برای از بينبردن موانع هدايت عين رحمت است.
R A H A
02-09-2012, 07:58 PM
برترين مخلوق
حسين بن عبدالله ميگويد: به امام صادق(ع) عرض کردم: آيا رسولخدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هيچ مخلوقی را بهتر ازمحمد(ص) نيافريد.
امام صادق(ع) در حديث ديگری فرمود: چون رسول خدا(ص) را بهمعراج بردند جبرئيل تا مکانی با وی همراه بود و از آن به بعداو را همراهی نميکرد. پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل، در چنين حاليمرا تنها ميگذاري؟! جبرئيل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جاييقدم گذاشتهای که هيچ بشری قدم نگذاشته و بيش از تو بشری به آنجا راه نيافته است.
معمر بن راشد ميگويد: از امام صادق(ع) شنيدم که فرمود: يک نفريهودی خدمت رسول خدا(ص) رسيد و به دقت او را نگريست.
پيامبر اکرم(ص) فرمود: ای يهودی! چه حاجتی داري؟ يهودی گفت:
آيا تو برتری يا موسی بن عمران; آن پيامبری که خدا با او تکلمکرد و تورات و انجيل را بر او نازل نمود، و به وسيله عصايشدريا را برای او شکافت و به وسيله ابر بر او سايه افکند؟
پيامبر(ص) فرمود: خوش آيند نيست که بنده خود ستايی کند ولکن(در جوابت) ميگويم که حضرت آدم(ع) وقتی خواست از خطای خود توبهکند، گفت: «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لي»،خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو ميخواهم که مرا عفو نمايی.
خداوند نيز توبهاش را پذيرفت. حضرت نوح(ع) وقتی از غرق شدن دردريا ترسيد گفت «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لماانجيتنی منالغرق»; خدايا به حق محمد و آل محمد از تو در خواستميکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهی. خداوند نيز او را نجات داد.
حضرت ابراهيم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انی اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجيتنی منها»; خدايا! به حق محمد و آل محمد ازتو ميخواهم که مرا از آتش نجات دهی. خداوند نيز آتش را برای اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسی(ع) وقتی عصايش را به زمين انداخت و در خود احساس ترسنمود گفت: «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتني»;خدايا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مينمايم که مراايمن گردانی. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انک انتالاعلي»نترس. مسلما تو برتری.
ای يهودی، اگر موسی(ع) امروز حضور داشت و مرا درک ميکرد و بهمن و نبوت من ايمان نميآورد. ايمان و نبوتش هيچ نفعی به حال اونداشت.
ای يهودی! از ذريه من شخصی ظهور خواهد کرد به نام مهدی(ع) کهزمان خروجش عيسی بن مريم برای ياری او فرود ميآيد و پشتسر اونماز ميخواند.
R A H A
02-09-2012, 07:59 PM
سياستمداری پيامبر(ص)
در عرف جهانی امروز «سياست» را به معنای نيرنگ و دروغ برايکسب قدرت و سلطه بر مردم تعريف ميکنند، اما «سياست» در لغت،به معنای «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است». خداوندمتعال پيامبر خاتم(ص) جانشينان بر حق او، ائمه معصومين را ازبهترين سياستمداران شمرده است در زيارت جامعه، در وصف ائمهعليهم السلام که پرورش يافتگان مکتب نبوتند، آمده است: «وساسهالعباد».
فضيل بن يسار ميگويد: از امام صادق(ع) شنيدم که به بعضی ازاصحاب قيس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پيغمبرش را تربيتکرد و نيکو تربيت فرمود. چون تربيت او را تکميل نمود، فرمود:
«انک لعلی خلق عظيم»; تو بر اخلاق عظيمی استواری. سپس امر دينو امت را به او واگذار نمود تا سياست و اداره بندگانش را بهعهده بگيرد، سپس فرمود: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکمعنه فانتهوا»، آنچه را رسول خدا برای شما آورد، بگيريد،(و اجرا کنيد) و از آنچه نهی کرد، خود داری نماييد. رسولخدا(ص) استوار، موفق و مويد به روح القدس بود و نسبتبه سياستو تدبير خلق هيچ گونه لغزش و خطايی نداشت و به آداب خدا تربيتشده بود،... .
R A H A
02-09-2012, 07:59 PM
زهد و وارستگی
حضرت محمد(ص) هرگز نسبتبه دنيا و لذايذ زودگذر آن ميلی نشاننداد و به آن، توجهی نکرد. آن حضرت برای هدايت مردم و رساندنآنها به سعادت دنيا و آخرت وارد عرصه سياستشد.
امام صادق(ع) ميفرمايد: روزی رسول خدا(ص) در حالی که محزونبود، از منزل خارج شد فرشتهای بر او نازل شد، در حالی که کليدگنجهای زمين را به همراه داشت. فرشته گفت: ای محمد(ص)، اينکليدهای گنجهای زمين است. پروردگارت ميفرمايد: اين کليدها رابگير و در گنجهای زمين را باز کن و آنچه ميخواهی از آن استفادهنما. بدون اين که نزد من ذرهای از آنها کم شود.
پيامبر(ص) فرمود: دنيا خانه کسی است که خانه (واقعی) ندارد.
کسانی دور آن جمع ميشوند که عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدايی که تو را به حق مبعوث نمود! وقتی درآسمان چهارم کليدها را تحويل ميگرفتم، همين سخن را از فرشتهديگری شنيدم.
ابن سنان ميگويد: امام صادق(ع) فرمود: مردی نزد پيامبر(ص) آمد،در حالی که آن حضرت روی حصيری نشسته بود که زبری آن بر بدن آنحضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشی از ليف خرما تکيه نموده بود،که بر گونههای گلگونهاش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالی کهجاهای اثر کرده را مسح مينمود، گفت: کسری و قيصر (پادشاهانايران و روم) هرگز چنين راضی نميشوند و بر حرير و ديباميخوابند و تو (که سرور مخلوقات خدايی) بر اين حصير!
پيامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گراميتر هستم. منکجا و دنيا کجا! مثال زورگذر بودن دنيا، مثال شخصی است که بردرختی سايه دار عبور ميکند، لحظه هايی از سايه درخت استفادهميکند و وقتی سايه تمام شد، از آن جا کوچ ميکند و درخت را رهاميکند.
هيچ زمينهای از زندگی پيامبر(ص) نيست، مگر اين که امام صادق(ع)در آن زمينه سخنانی با ارزش دارد.
به عنوان حسن ختام، به ذکر خطبهای از آن حضرت در توصيفپيامبر(ص) اکتفا ميکنيم.
R A H A
02-09-2012, 08:00 PM
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
برد باری، وقار و مهربانی خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهايزشت مردم مانع نشود که دوستترين و شريفترين پيغمبرانش، يعنيمحمد بن عبدالله(ص) را برای مردم بر گزيند.
محمد بن عبدالله(ص) در حريم عزت تولد يافت: در خاندان شرافتاقامت گزيد، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بيانکردند و حکميان در وصفش انديشه نمودند، او پاکدامنی بی نظير،هاشمی نسبی بی مانند و بی مانندی از اهل مکه بود.
حيا صفت او بود و سخاوت طبيعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشتهشده بود. اوصاف خويشتن داريهای رسالتبر او مهر شده بود تا آنگاه که مقدرات و قضا و قدر الهی عمر او را به پايان رسانيد وحکم حتمی پروردگار او را به سرانجامش منتهی ساخت. هر امتی، امتپس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدری او را به پدر ديگر تحويل داداصل و نسبش به ناپاکی آميخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروعپليد نگشت. ولادتش در بهترين طايفه، گراميترين نواده (بنيهاشم)، شريفترين قبيله (فاطمه مخزوميه) و محفوظترين شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترين دامن بود.
خدا او را برگزيد، پسنديد و انتخاب کرد سپس کليدهای دانش وسرچشمههای حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمتبربندگان و بهار جهانيان باشد.
خداوند کتابی را بر او نازل کرد، که بيان و توضيح هر چيزی درآن است و آن را به لغت عربی، بدون هيچ انحرافی قرار داد، بهاميد اين که مردم پرهيزکار شوند. آن را برای مردم بيان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دينش را آشکار ساخت و واجباتيرا لازم شمرد و حدودی را برای مردم وضع نمود و بيان کرد. آنهارا برای مردم آشکار نمود و آنها را آگاه ساخت. آن حضرت در آنامور، راهنمايی به سوی نجات و نشانههای هدايتبه سوی خداميباشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبليغ کرد، ماموريتش را آشکار ساخت،بارهای سنگين نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانيد وبه خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامهها و انگيزههايی که برای مردم پی ريزی نمود و منارههايی که نشانههای آن را بر افراشت، برای امتش خير خواهی کرد، وآنها را به سوی نجات و رستگاری فرا خواند و به ياد خدا تشويق وبه راه هدايت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرتنسبتبه مردم دلسوز و مهربان بود.
fatema
02-09-2012, 08:04 PM
میلاد نبی اکرم نور هدایت و ششمین اختر تابناک آسمان ولایت مبارک باد (http://forum.p30ask.com/post/24/%d9%85%db%8c%d9%84%d8%a7%d8%af-%d9%86%d8%a8%db%8c-%d8%a7%da%a9%d8%b1%d9%85-%d9%86%d9%88%d8%b1-%d9%87%d8%af%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%88-%d8%b4%d8%b4%d9%85%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%ae%d8%aa%d8%b1-%d8%aa%d8%a7%d8%a8%d9%86%d8%a7%da%a9-%d8%a2%d8%b3%d9%85%d8%a7%d9%86-%d9%88%d9%84%d8%a7%db%8c%d8%aa-%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%b1%da%a9-%d8%a8%d8%a7%d8%af-)
http://www.sabzevar-ershad.ir/admin/news/0121221647-84103170916313188142186431180255226.jpg
عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
میلاد پیامبر اکرم و امام صادق (ع) تهنیت باد
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.