PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : *^*خاطرات و حكايتها - جلد پنجم *^*



R A H A
02-06-2012, 09:02 PM
به نام خدا

http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

خاطرات و حكايتها جلد پنجم
گردآورى و تدوين : موسسه فرهنگى قدر ولايت



فهرست مطالب
پيشگفتار
از پشت شيشه همين طور به هياءت نظامى بنده نگاه مى كرد !
سه نقطه ى اساسى در جنگ
حدس مى زنم در سنگرهاى عراقيها، نظاميهاى غير عراقى نشسته اند !!
من به اين توصيه ى امام خيلى عملكره ام
اين اشكال ، اشكال درستى است ؛ اما بر چه كسى وارد است ؟
خدا مى داند كه من گريه كردم
نمايشنامه ى ايوب پيامبر يك برداشت صحيح
در تشكيلات آينده تو را استاندار سيستان و بلوچستان مى كنم بشرطى كه اين زمينها رامثل ريكه پوت بكنى !!
شوق آن زمان و كار اين زمان !
اول بار در سال 42 به كرمان آمدم
تاريخ هزار ساله روحانيت شيعه
نقش حياتى حوزه هاى علميه
خانها، پدر مردم را درمى آورند !
در ملاقات با من ، خوانين اميدى پيدا نكردند
آره توبميرى ، خودتى !!
هنرمندان ما در طول اين ده سال خيلى رشد كردند
امام تبسمى كردند و هيچ چيز نگفتند !
امتزاج حق و باطل ، دوران دشوار هر انقلاب
عده يى در جامعه مرتب توى دلها را خالى مى كنند !!
عدم الفتح بود !
صداى شكست امپراتورى زرو روز از دور به گوش مى رسد
سه صحنه ، از زندگى پيامبر اكرم
ماجراى سه پيامبر مبعوث ده به شهر انطاكيه و گفتگوى آنان با تمدنها پاسخ تمدنهابه پيامبران ! !
دوران سياه و نكبت بار پادشاهى ، پشتيبانان رژيم ستم شاهى بركات انقلاب اسلامىايران و جريان شيطانى دشمنى با انقلاب
تخت جمشيد، نشانه ى ظاغوتيگرى است
اجزاى نقشه ى دشمن چيست ؟
اى آزادى ! به نام تو چه جنايتها كه انجام مى گيرد !
باش تا صبح دولتش بدمد !
ويژه گيهاى حضرت امام خمينى قدس سره و برخى خاطرات رهبرى از معظم له
مشخصه هاى مهم راه حضرت امام خمينى قدس سره
ريشه نفرت ملت ايران از امريكا و علت اشغال لانه ى جاسوسى

R A H A
02-06-2012, 09:05 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
فهرست مطالب
پيشگفتار
از پشت شيشه همين طور به هياءت نظامى بنده نگاه مى كرد !
سه نقطه ى اساسى در جنگ
جنگ را چه كسى به وجود آورد؟
چرا جنگ را به وجود آوردند؟
چه شد كه پيروزى در جنگ به دست آمد؟
حدس مى زنم در سنگرهاى عراقيها، نظاميهاى غير عراقى نشسته اند !!
من به اين توصيه ى امام خيلى عملكره ام
اين اشكال ، اشكال درستى است ؛ اما بر چه كسى وارد است ؟
خدا مى داند كه من گريه كردم
نمايشنامه ى ايوب پيامبر يك برداشت صحيح
در تشكيلات آينده تو را استاندار سيستان و بلوچستان مى كنم بشرطى كه اين زمينها رامثل ريكه پوت بكنى !!
بلوچستان مى تواند مثل جيرفت باشد
تصاحب غيرقانونى زمينها
شوق آن زمان و كار اين زمان !
اول بار در سال 42 به كرمان آمدم
تاريخ هزار ساله روحانيت شيعه
روحانيت همواره در خدمت دين و مردم بوده است
روحانيت بايد در موضع حراست و دفاع از نظام قارار بگيرد
نقش حياتى حوزه هاى علميه
خانها، پدر مردم را درمى آورند !
در ملاقات با من ، خوانين اميدى پيدا نكردند
هدف ما، حركت در خط صحيح جمهورى اسلامى
امروز انگيزه براى ايجاد نابرابرى زياد است
آخوند مسيحى در ايران !!
آره توبميرى ، خودتى !!
هنرمندان ما در طول اين ده سال خيلى رشد كردند
امام تبسمى كردند و هيچ چيز نگفتند !
امتزاج حق و باطل ، دوران دشوار هر انقلاب
ضعف تحليلسياسى مردم ، مشكل بزرگ دوران اميرالمؤ منين
عده يى در جامعه مرتب توى دلها را خالى مى كنند !!
عدم الفتح بود !
صداى شكست امپراتورى زرو روز از دور به گوش مى رسد
ما بايد بدانيم كه قوى هستيم
سه صحنه ، از زندگى پيامبر اكرم

R A H A
02-06-2012, 09:05 PM
صحنه ى اول از زندگى پيامبر، صحنه ى دعوت و جهاد
صحنه دوم از زندگى پيامبر، صحنه رفتار با مردم
صحنه ى سوم از زندگى پيامبر، صحنه ى ذكر و عبادت الهى
انقلاب براى اين است كه ارزشها در جامعه تغيير كند
ماجراى سه پيامبر مبعوث ده به شهر انطاكيه و گفتگوى آنان با تمدنها پاسخ تمدنهابه پيامبران ! !
تفسير الهى از تكامل تاريخ و نقطه ى عطف
مواجهه و مقابله در جناح حق ، به پايدارى و هوشيارى احتياج دارد
دوران سياه و نكبت بار پادشاهى ، پشتيبانان رژيم ستم شاهى بركات انقلاب اسلامىايران و جريان شيطانى دشمنى با انقلاب
ضربه هاى رژيم پهلوى به ملت ايران
نداى مرد الهى و روحانى ولبيك مردم
رويگردانى ملت ايران از زورگويان عالم
فهرست تلاشهاى خصمانه ى جريان شيطانى دشمنى با انقلاب اسلامى
سازندگى مادى و معنوى انقلاب اسلامى
قدمهاى ملت ايران براى تداوم انقلاب اسلامى
تخت جمشيد، نشانه ى ظاغوتيگرى است
اجزاى نقشه ى دشمن چيست ؟
اى آزادى ! به نام تو چه جنايتها كه انجام مى گيرد !
باش تا صبح دولتش بدمد !
ويژه گيهاى حضرت امام خمينى قدس سره و برخى خاطرات رهبرى از معظم له
مشخصه هاى مهم راه حضرت امام خمينى قدس سره
ريشه نفرت ملت ايران از امريكا و علت اشغال لانه ى جاسوسى
دشمنى امريكا در برابر بزرگوارى امام و ملت
اشغال لانه جاسوسى ، تبلور حقايق انقلاب و ملت
مرگ بر آمريكا از اعماق جان يكايك مردم بر مى آيد
آيا ملت ايران خصومتهاى آمريكا را فراموش مى كند؟
اينهايى كه دم از مذاكره مى زنند ساده لوح و بى اطلاعند
نفرت و مقابله ى با ظلم و ظالم ، اصل حاكم بر تفكر مسلمانان
آينده روشن انقلاب و نظام به بركت اسلام

R A H A
02-06-2012, 09:06 PM
پيشگفتار
بسمه تعالى
سال 1378 سال حضرت امام خمينى قدس سره ، نامگذارى شده است . رهبر معظم انقلاب ، حضرت آيت الله العظمى خامنه اى ، شاگرد خلف و وفادار به امام (ره ) و راه آن حضرت ، با اين نامگذارى دلها را به ياد روزهاى ضور آن يگانه دوران به تپش درآورد و يكبار ديگر مردم مخصوصا جوانان را به شكوه و عظمت آن روزها و تدابير و ايستادگى شگرف روح خدا باز گرداند. به راستى چه روزهاى بزرگ و فراموش ناشدنى بر انقلاب اسلامى گذشت و امام خمينى (ره ) با چه صلابت و قدرت و بينش عميق و الهى ، سكان اين انقلاب را در آن گردابهاى خطرناك و طوفانهاى سهمگين به ساحل تجات يعنى استقلال و آزادى و اسلامى راهنمايى فرمود.
سال امام ، از اين زاويه نيز بايستى مورد توجه قرار گيرد يعنى بازگشت به تاريخ پرفراز و نشيب انقلاب اسلامى كه حداقل دو خاصيت بزرگ را در بر خواهد داشت .
اول : اهميت نقش دين و ايمان دينى و رهبرى فقيه عادل با تقواى مدير و مدبر و شجاع و سازش ناپذير و وحدت كلمه در پشت سرگذاردن حوادث و وقايع سخت و تلخ و رسيدن به عزت و كرامت .
دوم : شناخت دشمنان حركت دينى و رهبرى الهى و وحدت امت و نحوه عملكرد آنان
اولى : ايمان را تقويت مى كند و دست عنايت خداى متعال را نمايان مى سازد و حالت شكر و خضوع به درگاه خداوند به انسان مى دهد و عزم ها را جزم و اميدها را بارور و اطمينان به نظام و مديران و رهنمودهاى ولى فقيه را افزونتر مى سازد.
دومى : حقد و كينه عميق دشمن را بر ملا و دست منافقين و ليبرالها و روشنفكران واپس گرا و عناصر وابسته به نظام شاهنشاهى را، باز و راهها و روشهاى آنان را افشا مى سازد.
هر انقلابى مخصوصا با مايه دينى و استكبار ستيزى نياز به اين دو دارد. بايد ايمان ، و اطمينان مردم و جوانان آن جامعه به آينده اى روشن ، به نظام دينى ، به رهبرى الهى ، به مسئوولان خدمتگزار، به ريشه هاى اسلاميت نظام يعنى حوزه هاى علميه و علماء مراجع ، به توانايى سازندگى و ايستادگى و به ايستادگى و به امدادهاى غيبى الهى روز بروز افزونتر و ريشه دارتر گردد و به موازات آن دشمن شناسى ، تحليل صحيح از وقايع و حوادث ، پرهيز از ساده انگارى و ساده لوحى ، پرهيز از تفرقه و آتش نفاق ، بى اعتمادى به عناصر وابسته و پيوسته به دشمن و بدسابقه و غنود و خائن و آمادگى مقابله با توطئه ها را افزايش داد و گسترد.
سال امام (ره )، سال شعار و شعور است . پايبندى به شعارهاى اصولى انقلاب اسلامى كه در كلام و پيام و راه و مشى آن بزرگوار متجلى شد و تعظيم اين شعائر كه شعائر الله است و شعور نسبت به راه امام (ره ) و عناصر اين راه و ياوران اين راه و دشمنان اين راه .
سال امام (ره ) سال ياءس دشمنان و پاسخ كوبنده ملت به اميدهاى واهى دشمنان ، آمريكا و معاندان داخلى است . سال امام (ره )، سال التيام شكافها و فضاهاى ايجاد شده بين دوستان و خوديهاى انقلاب اسلامى است .
سال امام (ره ) سال بازنگرى رفتارهاى خويش و سال بازنگرى سياستهاى خرد و كلان اجرايى كشور است و انطباق هر چه بيشتر خويش و رفتارهاى فردى و جمعى با منش روش حضرت امام خمينى قدس سره .
در اين سال پر بركت ، جلد پنجم اين مجموعه را به مؤ منان انقلاب اسلامى و عاشقان روح الله تقديم مى كنيم و اميدواريم توجه به تاريخ و عبرت گيرى از آن كه مورد تاءكيد امام را حل بود، هر چه بيشتر اهداف اين سال را تحقيق بخشد و تاريخ صحيح و امين و عبرتهاى آن را از لسان ولى فقيه عادل و صادق ، مشعل راه خود سازيم . ان شاء الله
مؤ سسه فرهنگى قدر ولايت





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka0.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:07 PM
از پشت شيشه همين طور به هياءت نظامى بنده نگاه مى كرد !
يك زمان برخى از آقايان علما منبر نمى رفتند؛ چون آن را خلاف شاءن خود مى دانستند؛ مى گفتند منبر رفتن دليل بى سوادى است ! ولى حالا شما ملاحظه كنيد، فردى مثل آقاى جوادى ، مرد ملاى فاضل - معقولا - مثلا در پايان يك ميتينگ منبر مى رود، سخنرانى مى كند و فرياد مى كشد. ببيندى الان باگذشته چه قدر فرق كرده است .
من يكى از دفعاتى كه سال 59 از اهواز به تهران مى آمدم ، چون لباس ‍ نظامى تنم بود، رويش قبا مى پوشيدم . رسم ما هم اين بود كه از راه كه مى رسيديم ، مستقيم خدمت امام مى رفتيم . عصر يك روز پنجشنبه كه براى نماز جمعه به تهران آمده بود مستقيم خدمت ايشان رفتم و چيزى راجع به جبهه گفتم و آمدم . شايد بار اولى بود كه از جبهه خدمت ايشان مى رسيدم . تا اين كه چكمه هايم را دم در بياورم ، ايشان از پشت شيشه همين طور به آن هياءت بنده كه لباس نظامى زير قبا تنم بود، نگاه مى كردند. وقتى رسيدم . دستشان را بوسيدم . خودشان گفتند كه يك وقت بود كه اين لباس شما خلاف مروت بود، و حالا بحمدالله وضع به اين جا رسيده است . من احساس كردم كه ايشان خوشحالند. در ابتدا قدرى هم در دلم ترديد بود. اول بار كه در اهواز قبا را كندم و لباس نظامى پوشيدم ، در ذهنم بود كه آيا اين كار درست است يا نه . بعد كه ديدم ايشان لبخند زدند و لطفى كردند، فهميدم كه خوشحالند. واقعا جاى امام خالى است . اگر ايان تشريف مى داشتند و مى ديدند كه آقايان در تكواندو، دان 4 دارند و اين گونه پيشرفت كرده اند. خيلى خوشحال مى شدند؛ اين واقعا در طريق همان خواست ايشان است . (1)

http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka111.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:07 PM
سه نقطه ى اساسى در جنگ
درباره دفاع مقدس ، آنچه كه ملت ما پس از گذشت دوران سخت جنگ هشت ساله بايد مورد تدبر قرار بدهد، اين است كه اين جنگ را چه كسى به وجود آورد، و چرا به وجود آورد، و چه شد كه موفق نشد؟ اين سه نقطه ى اساسى است .
جنگ را چه كسى به وجود آورد؟
سؤ ال اول : جنگ را چه كسى به وجود آورد؟ نمى شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه ى قراين از اول كار نشان مى داد كه استكبار پشت سر عراق استد او را كمك نظامى كردند؛ از لحاظ تبليغاتى به او كمك كردند و شوراى امنيت را در خدمت متجاوز قرار دادند. با اين كه جنگ به اين اهميت در اين نقطه حساس واقع شده بود، اما روزهايى گذشت كه سازمان ملل در آن روزها، هيچ عكس العملى نشان نداد؛ اين عادى نيست . در حمله عراق به كويت ، بعد از چند ساعت شوارى امنيت موضعگيرى كرد؛ اما در حمله ى عراق به كويت ، بعد از چند ساعت شوراى امنيت موضعگيرى كرد؛ اما در حمله عراق به ايران ، تا وقتى كه تانكهاى عراقى پيشروى مى كردند، شوراى امنيت ساكت و تماشاچى نشست ؛ بعد از آن كه هزاران كيلومتر را تصرف كرده بودند، شوراى امنيت يك كلمه حرف زد، كه آن هم تقبيح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نكرد كه چرا تجاوز كرده و جنگ را شروع كرده است ؛ به دو طرف گفت كه حالا بياييد دست از جنگ بكشيد و آتش بس كنيد ! يعنى در حقيقت ، تثبيت عراق در اراضى اشغالى ما. البته ما قبول نكرديم و آن قطعنامه را رد كرديم .
شوراى امنيت به خاطر اين كه در دست قدرتهاى بزرگ بود و آنها هم پشت سر رژيم عراق بودند، تا آخر هم هيچ وقت نسبت به جنگ يك موضع كاملا و صددرصد عادلانه نگرفت ؛ تا اين كه در اين اواخر، آن هم بازحمتات زياد و با تلاشهاى فراوانى كه از همه طرف كشيده شد، قطعنامه ى 598 از شوراى امنيت صادر شد.
شرق و غرب پشت سر عراق قرار داشتند. تقريبا تمام اروپا به عراق كمك كردند در ايام جنگ ، مالينها را از روى حدس مى گفتيم ، قراين دلالت مى كرد، ولى در اين يكى ، دو سال اخير، شواهد قطعى براى آن پيدا شد؛ همه اعتراف كردند و يكى يكى سندها





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka01.jpg







بيرون آمد؛ كمك امريكا، كمك ناتو، كمك شوروى هم كه از روز اول معلوم بود. بلوك شرق ، همين كشورهاى اروپايى شرقى كه امروز دچار اين مصيبتها (2) هستند، بزرگترين خدمت را در اطول چنگ به رژيم عراق كردند؛ ارتجاع منطقه هم كه جاى خود دارد. بنابراين ، جنگ را رژيم عراق به تنهايى به وجود نياورد - رژيم عراق يك عامل بود - جنگ را همه ى دنياى استكبارى و من تبع او به وجود آوردند؛ اين امروز چيز روشنى است و احتياج به بحث زيادى ندارد.

R A H A
02-06-2012, 09:07 PM
چرا جنگ را به وجود آوردند؟
سؤ ال دوم : چرا جنگ را به وجود آورند؟ اين هم امر روشنى است : جنگ را به وجود آوردند، تا نظام اسلامى را از بين ببرند، يا وادار به تسليم كنند؛ براى آنها فرقى نمى كرد. مى خواستند يا جمهورى اسلامى به خاطر اشغال و گرفتاريهاى جنگ ساقط بشود، يا اگر ساقط نمى شود، همان طورى كه بيشتر كشورهايى كه به اين مصيبتها دچار مى شوند و بالاخره رو به يك قدرتمند مى كنند و پيش او دست دراز مى كنند، شايد ملت ايران و امام عظيم الشاءن اين ملت هم مجبور بشوند در مقابل دشمنان تسليم بشوند، دست دراز كنند و بگويند خيلى خوب ، ما تسليم هستيم ؛ نگذاريد ديگر عراق اين قدر ما را بكوبد. بدون ترديد هدفشان اين بود، اما اين آرزو هم به دلشان ماند.
اگر ايران در مقابل امريكا تسليم مى شد، جنگ زود تمام مى شد. البته مصيبت سلطه ى امريكا صد برابر از مصيبت جنگ سخت تر است . مصيبت تسلط بيگانه ، از مصيبت هر گونه جنگى با هر خسارتى ، براى يك ملت سنگينتر و سخت تر است . امروز ببينيد با رژيم عراق چگونه برخود مى كنند. همين كه مسلط شدند، همين كه مسلط شدند. همين كه در مقابلشان تسليم انجام گرفت ، استكبار ديگر هيچ حدى نمى شناسد. از ايستادگى مردم است كه اينها حساب مى برند و مجبورند حريم بگيرند. هر ملتى كه كوچكترين نشانه ى تسليمى از خود در مقابل استكبار نشان داد. باخت ؛ باختى بسيار سنگين . هدفشان اين بود كه جمهورى اسلامى را وادار به تسليم كنند؛ ولى نتوانستند.
بعد از هشت سال جنگ ، لازم نيست ما قسم و آيه بخوريم كه در جنگ پيروز شده ايم . پيروزى در جنگ مگر چيست ؟ اگر دشمنى با آن حجم قدرت و با آن عظمت مادى به يك ملت حمله كند، هشت سال هم عليه او مبارزه كند، اما بعد از هشت سال همه چيز مثل روز اول باشد؛ نه يك قدم از سرزمين اين ملت دست ديگرى باشد، نه اين ملت كوچكترين تحميلى را از دشمن قبول كرده باد، آيا اين پيروزى اين ملت نيست ؟ ملت ما با جوانانش با رزمندگانش ، با ارتش ‍ و سپاه و بسيج مردميش ، با عشاير دلاورش با مردم كوچه كه و بازارش ، با خانواده هاى ايثارگرش ، با زنان و مردان آگاه و هوشيارش ، با شجاعت و ايمان و توكل بى نظير رهبر عظيم الشاءنش ، توانست در مقابل امريكا و اروپا و شوروى آن روز و امپراتورى شرق و غرب بايستد و بعد از هشت سال همه ى آنها را وادار بكند كه به پيروزى ملت ايران و به شكست خودشان اعتراف كنند.


http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka02.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:08 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
چه شد كه پيروزى در جنگ به دست آمد؟
و اما سؤ ال سوم : چه شد كه اين پيروزى به سدت آمد؟ برادران و خواهران عزيز در سراسر كشور ! چه شد كه شما پيروز شديد؟ آيا جز ايمان شما، توكل شما به خدا تصميم شما براى ايستادگى در مقابل دشمنان خدا، وحدت كلمه ى شم - كه به هيچ وسيله يى نتوانستند آن را در هم بشكنند - فداكارى قهرمانانه ى جوانان شما، جوانانى كه در عين جوانى ، از لذتهاى دنيا گذشتند و تسليم و سوسه ها نشدند؛ و پدر و مادرى كه از جوانانشان گذشته و تسليم و سوسه ى محبت و عشق به اولادشان نشدند؛ و بى اعتنايى به زخارف دنيا و نگريستن به هدف عالى - يعنى سربلندى اسلام و مسلمين - پيروزى ملت ايران عامل ديگرى داشت ؟ اگر ايران در آن روزى كه دشمن از همه طرف به آن حمله كرد، به شرق يا به غرب به امريكا، به اروپا، به شوروى رو مى آورد، بازهم پيروز شده بود؟ نمى گذاشتند پيروز بشود. جنگ تمام مى شود، اما جنگ بدون پيروزى و بدون افتخار؛ سلطه ى خودشان را بر اين ملت از سر مى گفتند. (3)
حدس مى زنم در سنگرهاى عراقيها، نظاميهاى غير عراقى نشسته اند !!
در مقابل ما فقط عراق نبود - البته آن روز هم مى گفتيم ، اما بعد از اين حوادث سال گذشته ى خليج فارس ، همه اعتراف كردند - غرب بود، شرق بود، امريكا بود، مجموعه ى ناتو بود، مرتجعان منطقه بودند، پول بود، سلاح بود، تجهيزات بود، تاكتيك بود، خبر ماهواره يى بود.
در يكى از اين عمليات بزرگى كه در سالهاى اخير داشتيم و طرف مقابل تلاش خيلى چشمگيرى از خودش نشان مى داد، من اين جا به رفقا گفتم كه حدس مى زنم الان در سنگرهاى قرارگاههاى اصلى عراق ، نظاميهاى غير عراقى نشسته باشند؛ كه البته احتمال زياد مى دادم غربى باشند؛ نحوه ى حركات اين طور نشان مى داد. اصلا نوع كار نشان مى داد كه يك نفس جديد است كه دارد آن جا كار مى كند؛ بعد معلوم شد همين طور بوده است . همه ى دنيا به اينها كمك كردند؛ اما چه چيزى موجب شد كه على رغم وجود آن قوه ى هايل عجيب ، اينها نتوانند بر ايران اسلامى - با همه ى ضعيفهايى كه شماها مى شناختيد و مى دانستيد؛ ضعف بودجه ، ضعف تجهيزات ، ضعف در سازماندهيها، ضعف در انضباط، وجود بعضى از اختلافات - مسلط بشوند و مقصود خودشان را انجام بدهند؟ دنيا از اين ماجرا درس گرفت .
امروز فرماندهان امريكايى كه جنگيدند، مى گويند ما در جنگ ايران و عراق كه شاهد قضايا بوديم ، تجربه آموختيم و درس گرفتم . اين بر اثر چه بود؟ بر اثر همان (4)

R A H A
02-06-2012, 09:09 PM
من به اين توصيه ى امام خيلى عملكره ام
اين وصيت نامه هايى كه امام مى فرمودند بخوانيد؛ من به اين توصيه ى ايشان خيلى عمل كرده ام . هر چه از وصيت نامه هاى همين بچه ها به دستم رسيده - يك فتوكپى ، يك جزوه - غالبا من اينها را خوانده ام : چيزهاى عجيبى است . ماها واقعا از اين وصيت نامه ها درس مى گريم . اين جا معلوم مى شود كه درس و علم و علم الهى ، بيش از آنچه كه به ظواهر و قالبهاى رسمى وابسته باشد، به حكمت معنوى - كه ناشى از نورانيت الهى است - وابسته است . آن جوان خطش هم بزور خوانده مى شودت اما هر كلمه اش براى من و امثال من ، يك درس و يك راهگشاست و من خودم خيلى استفاده كرده ام .




http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka03.jpg






در بسيارى از موارد، به پدر و مادرشان مى نوشتند كه ما از اين جا دل نمى كنيم ؛ اين جا بهشت است و زندگى اين جاست . مثلا در جواب اين كه مادرش نوشته بود پسرم ! زودتر بيا، يا به ما خبر بده ، مى گويد اصلا آن جا زندگى نيست ؛ زندگى اين جاست اين همان معنويت بود. وقتى معنويت هست ، دلها مجذوب آن مى شود وقتى دلها مجذوب شد، نيروها به دنبال دلها و اراده ها حركت مى كند. وقتى اين طور شد، بزرگترين قدرتها نمى توانند يك ملت را شكست بدهند برادران ! اين واقعيت در اين اتفاق افت -د؛ بزرگترين قدرتهاى دنيا نتوانستند ايران را شكست بدهند. (5)
اين اشكال ، اشكال درستى است ؛ اما بر چه كسى وارد است ؟
من در اين بكنم ؛ نه از شماها، بلكه از عناصر مسلمان ، كه خود من هم جزو يكى از همينها هستم . اين اعتراض و اين انتقاد را از خودم هم دارم ؛ از حوزه ى علميه بيش از همه دارم . ما چند روز قبل از اين ، با شوراى مديريت حوزه ى علميه ى قم جلسه داشتيم . به همان آقايان هم عرض كردم كه ماهاقدرى كم كار مى كنيم . ممكن است قدر مطلق كار ما، از قدر مطلق كار مخالفان ما بيشتر هم باشد - من اين را رد نمى كنم - اما قدر نسبى كار ما، از قدر نسبى كار ما، از قدر نسبى كار آنها خيلى كمتر است ؛ زيرا كه ما چنين رسالت عظيمى به عهده داريم ؛ اما آنها رسالتشان كمتر از اين است . رسالت آنها، رسالت كسى است كه وارد ساختمانى مى شود، سنگ مى زند، تا شيشه ها را بشكند ! آيا اين با رسالت ما قابل مقايسه است ؟ اصلا قابل مقاسه نيست . حالا شما اگر بخواهيد با اين كارها مقابله بكنيد؛ با اين رسالت عظيمى كه هست ، به نظر من خيلى بايد تلاش بكنيد و خيلى بايد مطلب بنويسيد.
آقايان آمده بودند شكايت مى كردند كه براى خواجوى كرمانى (6) سالگرد گرفته مى شود و مبلغى هزينه مى گردد، اما مثلا براى شيخ (7) سالگرد گرفته نمى شود. اين حرف درستى هم هست ؛ يعنى شخصيت شيخ مفيد، با شخصيت خواجوى كرمانى قابل مقايسه نيست . اگر شيخ مفيد را محاسبه اش كنيم و اندازه اش مثلا 100 باشد، خواجوى كرمانى 5/8 است ؛ نه از جهت اين كه شيخ مفيد يك فرد دينى است و خواجوى كرمانى يك نفر غيردينى ؛ نه اصلا فى نفسه و در همان شاءن خودش ، شيخ مفيد برجسته تر است . اين اشكال ، اشكال درستى است اما به آقايان گفتم كه به نظر شما اين اشكال بر چه كسى وارد است ؟ شما خيال مى كنيد كه دولت جمهورى اسلامى نشسته ساگرد خواجو را تصويب كرده است ؟ نه ، آدم با همتى در كرمان ، چون همشهرى خواجو بوده ، به نظرش ‍ رسيده كه چه طور است يك سالگرد براى خواجو بگيريم ، بعد دوندگى كرده ، اين را ديده ، آن را ديده ، پولى جمع كرده ، زحمتى كشيده ، و اين مراسم سالگرد درست شده است . شما كه در حوزه ى قم نشسته ايد و شيخ مفيد را مى شناسيد، كدامتان دويده ايد، سراغ اين و سراغ آن رفته ايد، وى براى شيخ مفيد مينار گرفته نشد، كه حالا اعتراض مى كنيد؟ آقايان ساكت شدند ! بعد من گفتم هزار نفر هستند؛ شما از شيخ مفيد بگيريد و همين طور جلو بياييد. بزرگان ، علما، با رتبه هاى عظيم ، از لحاظ علمى ، از لحاظ ادبى ، از لحاظ جايگاهشان در بناى عظيم معارف اسلامى - مثل خواجه نصير (8) ابن ادريس و ديگران - هستند، اما همت نيست ! به نظر من ، اين بى همتى در خيلى جاها هست .(9).

R A H A
02-06-2012, 09:10 PM
خدا مى داند كه من گريه كردم
اين را بدانيد كه بينى و بين الله الان هر كدام از شما خواهران و برادران وجودتان براى اين انقلاب ، حقيقتا مثل يك جواهر قيمت دارد. شماها هنر منديد و بحمدالله از استعداد خداداد برخورداريد. من بعضى از كتابهاى شماها را خوانده ام ؛ بعضى از نوشته هايتان را ديده ام ؛ بعضى از تحليلهاى شما از مسائل هنرى و ادبيات زمانه را، در نامه هايى كه مى نوشتيد و در مطالبى كه به من مى گفتيد، ديده ام ؛ خيلى خوب است ، خيلى دقيق است ، خيلى با ارزش و نقادانه است .
حدود شش ، هفت سال پيش از اين در جنگ سوره (10) نقد خوبى از آقاى حسن حسينى ديدم كه درباره ى شاعر عرب ، نزار قبانى (11) نوشته شده بود. بعدازظهرى بود كه مى خواستم بخوابم ؛ اين نقد را كه مطالعه مى كردم ، اصلا خواب را از سر من برد ! خدا مى داند كه من گريه كردم . گفتم واقعا ببين انقلاب چه كرده است . جوانى آمده ، در عالم نقد وارد شده و اين قدر خوب و قشنگ و شجاعانه حرف زده است . شماها بحمدالله چنين قدرتهايى داريد و چنين امكاناتى در شما هست . قلم شما خوب است . ذهن شما، تعريف براى شماها كوچك است - شماها بيش از آن هستيد - اما واقعيت اين است . هر كدام بايد با معرفت به ارزش خودتان ، اين كار را جدى بگيريد و دنبال كنيد. اصلا كارتان ، كار هنرى و كار ادبى بشود؛ اين ساسيترين كار است . (12)
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

R A H A
02-06-2012, 09:11 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
نمايشنامه ى ايوب پيامبر يك برداشت صحيح
چند شب پيش از اين ، نمايشنامه يى را در اين جا نمايش دادند - ايوب پيامبر(13) كه خيلى خيلى خوب بود؛ كار يكى از همين آقايان رفقاى شما - آقاى سلحشور - بود. در اين فيلمهاى فارسى ، با اين كار هنرپيشه هاى خنوبى داريم و چند نفر هنر پيشه واقعا خيلى خوب داريم كه از لحاظ بازى خيلى قويند - اين چند نفرى كه معروف هستند اما بعضى از فيلمنامه ها بى ارزشند ! واقعا آدم تعجب مى كند كه اين فيلمنامه نويس ، چه طور نشسته اين فيلمنامه به اين چرندى را سر هم كرده است ! امسال در ايام نروز سريالى (14) را نشان مى داند كه ما هم هر شب متاءسفانه نشستيم تماشا كرديم ! دايما انتظار داشتم كه اين سريال به جايى برسد؛ تا اين كه شب آخر تمام شد و به جايى هم نرسيد و مابور بور شديم ! با اين كه چند نفر هنرپيشه ى خيلى خوب در آن بازى مى كردند، انصافا هم خوب بازى مى كردند و فضا سازيهاى خوبى هم داشت ، اما يك فيلمنامهى چرند چرند و خالى خالى داشت ، كه اصلا اول تا آخرى يك ذره خوب نبود، مطابق با واقع نبود، غلط بود، دروغ بود، و بعد هم بى معنى و بى مزه تمام شد !
ژاپنيها بر مى دارند از زندگى معمولى و شخصى يك نفر، يك موضوع براى فيليم درست مى كنند، كه مطابق با واقع است . اصلا علت جاذبه فيلمهاى ژاپنى هم اين است . البته هنرپيشه هاى خوبى دارند، اما علت جاذبه اين است كه درست مطابق با واقع است . اين سريال سالهاى دور از خانه كه نشان مى دادند، كه همه را جذب كرد، حتى امام را - حاج احمد آقا مى گفت كه امام مرت اين سريال را نگاه مى كردند - علتش چيست ؟ چون زندگى يى كه آن شخص در فيلم دارد، و آن كارى كه او دارد مى كند - علتش چيست ؟ چون زندگى يى كه آن شخص در فيلم دارد، و آن كارى كه او دارد مى كند، درست مطابق با واقع است ؛ يعنى همانى است كه واقيعت دارد. اصلا هنرمند اين است ؛ بايد واقعيت را عكسبرگردان كند و به آدم نشان بدهد؛ حتى آن مقدارى كه آدم نمى بيند، برجسته كند، واقعيت را با همه ى ريزه كاريهايش جلا بدهد و جلوى چشم آدم بگذارد، آن سريالى كه اشاره كردم ، اين طور نبود؛ آن سحر ماه رمضانش ، آن افطار ماه رمضانش ، آن مجلس روضه اش ؛ آخر هم بى معنى و بى مزه و بى واقعيت ! واقعا جامعه ما اين است ؟ ! اصلا هيچ چيز سرشان نمى شود !
در چنين فضايى ، من نمايشنامه اى ايوب پيامبررا واقعا يك برداشت صحيح متين بى اشكالى از يك بار به آن مهمى ديدم . آدم اگر بخواهد زندگى يك پيامبر را نشان بدهد. كار آسانى نيست ؛ آن وقت اين آقاى سلحشور اين قدر قشنگ اين نقش را بازى كرده بود. اول اين نمايش اين طور است كه كروبيان ملا اعلى دارند مدح آن مثال ملكوتى و به اصلاح قالب مثالى ايوب را مى كنند ما آدم وقتى نگاه مى كرد، خيال مى كرد كه واقعا خود ايوب پيامبر آن جا ايستاده است . بعد از نمايش گفتم : من كه آخوندم و اين همه در زندگى پيامبران مطالعه كرده ام ، بعد از اين نمايش تو، معرفت و ارادتم به حضرت ايوب بيشتر شد ! و اين خاصيت هنر است كه دانسته هاى ذهنى را به صورت ملموس در اختيار آدم مى گذارد. شماها چنين هنرهاى بحمدالله غزير و پر مايه در اختيارتان هست ؛ بايد كار كنيد، بايد زياد كار كنيد، بايد بنويسيد، بايد قصه بنويسيد،بايد نمايشنامه بنويسيد، بايد اجرا كنيد، اين ، آن كارى است كه الان وجود دارد. (15)

R A H A
02-06-2012, 09:11 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
در تشكيلات آينده تو را استاندار سيستان و بلوچستان مى كنم بشرطى كه اين زمينها رامثل ريكه پوت بكنى !!
از اين يك ميليون و ششصد هزار كيلومتر مربع زمينى كه در كشور ما وجود دارد. به احتمال زياد بخش عمده اش قابل كشت است . ما هنوز استفاده از آب كوير را تجربه نكرده ايم . كسى نمى تواند بگويد كه در كوير امكان كشت نيست . مثلا بلوچستان يك قلم است . بلوچستان از لحاط مساحت ، بعد از خراسان دومين استان كشور است . صور عمومى هم اين است كه بلوچستان يك منطقه خشك و بى آب و علف است ؛ و حال آن كه منطقه خشك و بى آب و علفى نيست . البته بى علف است ، اما بى آب نيست . در بلوچستان ، آبهاى نزديك به سطح زمين بسيار است و قاعدتا اگر چاههاى عميق بزنند، ممكن است آبهاى تحت الارضى خيلى زيادى هم داشته باشد، كه من از آن اطلاعى ندارم ؛ اما آن كه من اطلاع دارم ، آن جا آبهاى نزديك به سطح زمين فراوان است ، يعنى مثلا در مناطقى يك متر، و در مناطقى سه متر كه زمين را بكنند، آب فراوانى پيدا خواهد شد.
من يادم نمى رود كه در خاش يك وقت بالاى سرچاقى رفتيم ؛ آب آن چاه واقعا مثل يك رودخانه عظيم مى جوشيد. سه متر كنده بودند و با موتور آب مى كشيدند؛ يك رودخانه راه انداخته بود. در منطقه ى ايرانشهر هم كه ما رفتم ، اين طور بود. متاءسفانه كار لازم در آن جا نشده است البته خيلى كار شده است ؛ چه دستگاههاى رسمى دولت ، چه جهاد سازندگى ، و چه گروههاى كوچكى كه اول انقلاب خود ما در جريانش بوديم ، مى رفتند و كار مى كند؛ من كارهاى آنها را منكر نيستم و مى دانم كه خيلى كار انجام شده ؛ اما آن كارى كه بايد بشود، نشده است .
من فراموش نمى كنم وقتى كه ايرانشهر بودم ، يك بار با لباس بلوچى با ماشين به طور قاچاق از ايرانشهر به زاهدان مى رفتم ، تا مسافرى را كه از خانواده ى ما به زاهدان آمده بود، بياورم . من به طور قاچاق تردد مى كردم ؛ زيرا مجاز نبودم كه اين راه را بروم يك تبعيدى ديگر هم از اهل نقد پهلوى من سوار بود؛ او را هم با خود مى بردم . وقتى كه مى رفتم ، من در راه همين طور به اين دشتهاى افتاده و بدون استفاده نگاه مى كردم . مى دانيد كه آن منطقه ، يك مقدار كوهستانى و يك مقدار هم دشتهاى بازى است كه كمتر دشتى به آن خوبى هست ؛ دشتهاى صاف و مسطح كه واقعا براى زراعت خيلى خيلى مناسب و مساعد است . اين دشتها پر از بوته هاى علف است ؛ يعنى كاملا حاكى از وجود رطوبت در زمينهاست كه بوته هاى علف زيادى را ايجاد كرده است . در آن وقتها با اين كه واقعا هيچ اميد نقدى هم در دل نداشتم ، اما در عين حال همين طورى در حال تبعيد، به شوخى - كه در آن ايام از اين شوخيها با دوستان و رفقا مى كرديم - به همراهم گفتم : ان شاء الله در تشكيلات آينده ، تو را استاندار بلوچستان مى كنيم ؛ به شرط اين كه اين زمينها را مثل ريكه پوت بكنى ! ريكه پوت باغى در نزديك ايرانشهر است كه يك وقت ايتالياييها - حدود سى ، چهل سال قبل از اين - آمدند آن جا را سرسبز كردند؛ كه وقتى انسان وارد ريكه پوت مى وشد، خيال مى كند مازندران است . واقعا ريكه پوت مثل مازندران است . درخت اكاليپتوس آن جا بيست متر ارتفاع دارد ما هميشه اكاليپتوس ‍ را دو متر، سه متر چهار متر ديده بوديم ؛ اما در آن جا اين درخت بيست متر ارتفاع داشت ! آن منطقه از لحاظ عظمت استعداد، چيز عجيبى است . يا مثلا در آن جا گوجه فرهنگى به قدر يك گرمك يا طالبى مى روييد ! البته چون نمى توانستند استحصال كنند، آن دور مى ريختند. يك مقدارش را آب مى گرفت ، و يك مقدار ديگر را بزور به ماها و به دوست و آشناها و به مردم شيعه ى آن جا مى داند؛ غالبش را هم دور مى رختند. يا مثلا پيازهاى محصول آن جا را براى ما مى آوردند، كه به قدر يك طالبى بود؛ مبالغه نيست ! غرض ، من به همراهم گفتم كه وقتى استاندار اين منطقه شدى ، بايد اين جا را مثل ريكه پوت بكنى ؛ و اين مى شود. متاءسفانه او كه البته توان اين كارها را نداشت - بلكه آن استانداردهايى هم كه بعد از تشكيلات جديد گذاشتيم ، واقعا هيچكدام نتوانستند يك ريكه پوت ديگر را در آن جاها درست كنند.
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

R A H A
02-06-2012, 09:11 PM
بلوچستان مى تواند مثل جيرفت باشد
مى خواهم عرض بكنم كه مساءله ى زمين با اين كارها حل نمى شود. حالا شما قدمى برداشته ايد، كه البته قدم بسيار مهمى است - قدم اول بود؛ قدم باارزشى است - اما اين ، عاقبت آنچه كه ما در جمهورى اسلامى انتظار داريم نيست . ما بايستى يك بلوچستان به آن عظمت را، به يك باغستان تبديل كنيم ؛ يعنى بلوچستان مى تواند مثل جيرفت باشد. آقايان هركدام به جيرفت رفته باشند. مى دانند كه شهر جيرفت تماما يك باغ بزرگ است . همه شهرى ، از اولى كه انسان وارد مى شود، مثل اين كه وارد باغى شده است . منطقه ى بلوچستان مى تواند آن طور بشود. بايد اين كارها بشود؛ و اين نخواهد شد، مگر اينكه زمين در دست مردم به اين زمينى دل ببندند و بفهمند كه زمين متعلق به آنهاست ؛ بايستى آن را آباد كنند و زندگى خود و ديگران را از اين زمين اداره نمايند.
تصاحب غيرقانونى زمينها
در اين نزديكى تهران كه صبحها گاهى من به آن ارتفاعات مى روم ، به نقطه يى رسيدم ؛ با كمال تعجب ديدم افرادى آمده اند كوهى را علامتگذارى كرده اند از يك نفر محلى كه همراه ما بود، پرسيدم اينها چيست ؟ گفت : صاحب باغى كه باغش تا : جاهاست - آن آيينها را نشان داد و گفت باغش تا آن جاست - ديده است كه كسى به كسى نيست ، اين جا را علامتگذارى كرده و مال خودش به حساب آورده است ! نبايد اين طورى بشود. البته گفتيم كه آن را دنبال كنند و ببينند او كيست و چيست . اين يك مورد بود كه ما به چشم خودمان ديديم . (16)
شوق آن زمان و كار اين زمان !
يادم مى آيد اوايل انقلاب ، قبل از اين كه مجلس شوراى اسلامى تشكيل بشود. هفته يى يك بار در دانشگاه براى اين جوانان صحبت مى كردم و به سؤ الات آنان پاسخ مى دادم . آن جا گفتم كه الحمدالله تا يكى ، دو ماه ديگر كار شوراى انقلاب تمام مى شود و مجلس شوراى اسلامى تشكيل مى گردد و ما هم سراغ كارهايمان مى رويم و ان شاء الله يك درس نهج البلاغه و يك درس قرآن و كلاسهاى ديگر براى شما مى گذاريم . در آن زمان شوق ما اين بود، الان هم همين است ؛ اما غافل از انى كه آن كارى كه اسنان مى تواند در يك صحنه ى اجتماعى بكند، به هيچ وجه كمتر از كار درس قرآن براى پانصد نفر دانشجو نيست . ما واقعا اين را عادت نكرده ايم كه خيال كنيم كه حالا اين كار هم اهميت آن كار را دارد. (17)

R A H A
02-06-2012, 09:12 PM
اول بار در سال 42 به كرمان آمدم
همان طور كه جناب آقاى جعفرى (18) اشاره كردند، من كم و بيش با روحانيون و وضع روحانيت كرمان آشنا هستم و سفرهاى متعددى كه در سالهاى پيش از انقلاب به كرمان آمدم در ذهن من همواره از فصول شيرين و روشن خاطرات گذشته است . اول بار در سال 42 به كرمان آمدم ؛ كه بحبوحه ى مبارزات بود، و مدرسه ى معصوميه مركز مبارزات بوئد. در آن جا يك روز هم مرحوم آيت الله صالحى كرمانى (19) (رحمة الله عليه ) كه در آن وقت محور روحانيت كرمان بودند - آمدند و من ايشان را هم از نزديك ديم و با وضع روحانيت كرمان و با آقايان آشنا شدم . من بعضى از آقايان حاضر در جلسه را از آن وضع كرمان و اجتماعات مردم و حضور صميمانه ى روحانيون را در آن جا ديم ، و برادران عزيزى كه در جلسه تشريف دراند، تاءثيرشان در روحيات مردم ، انسشان با مردم ، و كار كرمان را بخوبى مشاهده كردم . انشا الله كه اين روال حسن همواره در آن شهر تابناك و روشن و پر صفاى مادى و معنوى باقى باشد و خداوند گذشتگان را رحمت كند و شما آقايان عزيز را حفظ فرمايد. (20)

R A H A
02-06-2012, 09:12 PM
تاريخ هزار ساله روحانيت شيعه
آنچه براى ما روحانيون مهم است ، اين است كه جايگاه خودمان را در روند انقلاب پيدا كنيم . به نظر من هنر روحانيت در طول تاريخ اين بوده كه جاى خودش را پيدا كرده است ؛ بخصوص آقايان جوان و برادران پر نشاط بايد براى آيندها به اين نكته توجه كنند. اين بينش ، افق ديد روحانيت را مشخص مى كند.

هزار سال است كه روحانيت شيعه به صورت يك صنف و يك قشر باقى است . از اين هزار سال ، حدود چهارصد سالش دوران عدم تقيه است - كه شكور، كشور شيعه ؛ و روحانيت هم روحانيت شيعه بود - اما ششصد سال از اين هزار سال ، دورانى است كه روحانيت در تقيه ، در خفا، در فرار و در حبس زندگى كرده است . اين تاريخ هزارساله دو دوران كاملا متمايز از هم را گذرانده است .
همين علامه حلى (21) با اين عظمت را كه شما مى بينيد، يا محقق (22) يا شيخ طوسى (23) با آن علو مقام - كه از لحاظ علمى ، در بين همه علماى شيعه از اول تا امروز، نظيرش واقعا نيامده است - اينها در نهايت شدت زندگى كردند. خانه و كتابخانه شيخ طوسى را به بغداد آتش زدند؛ مردى كه سالهاى متمادى در بغداد مسند تدريس داشت ، آواره كردند؛ به نجف پناه آورد و بعد از آن ، سالها در نجف زندگى كرد كه نجف حوزه شد؛ والا حوزه ى شيعه به خاطر وجود شيخ مفيد (24) و سيد مرتضى (25) و شيخ طوسى ، در بغداد بود؛ بعد ايشان را كه آواره كردند، به نجف آمد و در آن جا بساط تدريس و علم را گستراند.
اين سلسله اى علماى بزرگى كه شما قبل از صفويه مى شناسيد - شهيدين (26) محقق كركى (27) ديگران و ديگران - در آن دروان زندگى كردند. آن دوران ، دوران اختناق و شدت بود. آنان در آن دوران توانستند خودشان را حفظ كنند؛ يعنى جاى خودشان را پيدا كردند. جايشان كجاست ؟ جايشان در كنار مردم مظلوم شيعه . آنان مى توانستند براى خودشان ، حسابى جدا از حساب مردم باز كنند؛ اما هيچ وقت اين كار را نكردند؛ در كنار مردم باقى ماندند. بعد ناگهان تحولى انجام گرفت و صفويه روى كار آمدند و علما آزاد شدند؛ يعنى علماى شيعه در فضاى واسعى قرار گرفتند.

R A H A
02-06-2012, 09:13 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
روحانيت همواره در خدمت دين و مردم بوده است
شما ملاحظه كنيد، در ميان علماى دوران صفويه ، شيخ ‌السلام هست ، عالم عروف مورد توجه شاه هست ، ميرداماد (28) هست ، شيخ بهايى (29) هست ، ملامحمد باقر سبزوارى (30) هست . همه ى آنان شيخ الاسلام ها و علماى بزرگ و مورد توجه دربارها بودند؛ اما زندگى آنان را كه نگاه مى كنيد، مى بينديد مثل يك عالم غير وابسته ى به دستگاهها زندگى مى كردند؛ يعنى درست در كنار مردم ، با مردم در خدمت مردم و يك مردم ؛ اين چيزى خيلى عجيبى است . يا مثلا مجلسى (31) كه شيخ ‌الاسلام بزرگ اصفهان بوده و آنان داستگاه با عظمت را داشته ، يك روحانى بوده كه مردم به او مراجعه مى كردند و مساءله مى پرسيدند؛ همين كارهايى كه امروز روحانيون در طول اين مدت مى كرده اند. بعد هم وقتى كه دوران ارتباط با سلاطين پايان گرفت (در آن اوايل ، چون سلاطين صفويه به علما احتياج داشتند، به آنها روى مى آوردند و به طرفشان مى رفتند؛ لذا يك مقدار ارتباط داشتند) شما مى بيندى كه علما سلسله ى جداگانه اى شدند كه باز در خدمت دين ، در خدمت معارف و در خدمت مردم بودند و هيچ كس نتوانست از آنان سوء استفاده كنند. اين را با روحانيت بقيه فرق اسلامى - فرق گوناگون سنى ، فرق اباضيه و زيديه و امثال اينها، كه به آن معنا سنى هم نيستند؛ بعضى خوارجند - مقايسه كنيد؛ هيچكدام از آنها اين خصوصيت شيعه و علماى اماميه (رضوان الله عليهم ) را نداشتند. به نظر من ، اين موهبت الهى است ؛ يعنى ناشى از يك عقل الهى است كه خداى متعال به آنان الهام كرد و آن جايگاه را پيدا كردند.
روحانيت بايد در موضع حراست و دفاع از نظام قارار بگيرد
من نمى خواستم به تفصيل در اين باره صحبت بكنم ؛ منظور اشاره يى بر وضع كنونى بود. البته اين موضعى كه امروز پيش آمده - يعنى دين وفقه حاكم شده است - در طول تاريخ اسلام سابقه ندارد. اين چيزى است كه جز در دوره ى حكومت اسلامى بعد از صدر اسلام - همان چند سال معدود - ديگر وجود نداشته است . اين وضع را نمى شود با وضع زمان صفويه مقايسه كرد؛ آنها يك مشت كودتاچى و قلمدرهايى بودند كه سركار آمدند و تصادفا شيعه بودند؛ مثل قاجاريه كه در اين كشور حاكم بودند. صفويه با قاجاريه ، از لحاظ محتواى كار و سلطنت و بقيه ى شرايط حكومت ، تفاوتى كه نداشته است ؛ فقط وابستگى شيعى داشتند.
من مى خواهم اين را عرض بكنم كه امروز مساءله چيز ديگرى است . امروز موضع روحانيت چه بايد باشد و كجا بگيرد؟ حقيقت اين است كه امروز در جهات مختلف ، روحانيت بايد در موضع حراست و دفاع از نظام قرار بگيرد؛ اين را هرگز نبايد فراموش كرد. امروز هيچ عاملى نبايد بتواند روحانيت شيعه را از دفاع از نظام جمهورى اسلامى منفك كند. هر شرايطى كه پيش بيايد، اين گونه است . (32)

R A H A
02-06-2012, 09:13 PM
نقش حياتى حوزه هاى علميه
مطلب اول درباره ى نقش حوزه هاى علميه است . در جامعه ى ما - چه در گذشته ، چه حال و چه در آينده - درباره ى اين نقش بايد خيلى مطالعه و تدبر بشود. از مجموعه ى روحانيت ، بخصوص ‍ حوزه ى علميه را انتخاب كرديم ؛ چون اين جا مزرع علماى دين و پرورشگاه نهالهخاى بالنده ى فقاهت در آينده است . اين حوزه ها در طول زمان تواسته اند اولا دين را حفظ و تبيين كنند - كه اگر زحمات حوزه هاى علميه از آغاز تا امروز نمى بود، يقينا از دين و حقايق دينى چيزى باقى نمى ماند، بقاى دين مديون تلاش علمى حوزه هاست - ثانيا توانسته اند روحيه ى دينى مردم را تقويت كنند. از اين حوزه ها بوده است كه علما و مبلغانى برخاستند و در ميان مردم تبليغ دين كردند و روحيه ى دينى را در مردم تقويت نمودند و همچنين توانستند فكر جامعه را هدايت كنند، از هزار سال پيش تا امروز - يعنى بعد از دوران حديث و متن گرايى ، و از اول دوران استدلال - اين حوزه هاى علميه بودند كه توانستند فكر دينى مردم را هدايت كنند و به آنها روحيه ى دينى بدهند و دين را حفظ نمايند.
در طول زمان ، در مسائل سياسى هم اين حوزه ها تاءثير گذاشتند، و ما اين را در تاريخ گذشته ى خودمان هم ديده ايم ، مثل دوران علامه حلى (33) (رضوان الله عليه ) كه مدرسه ى سيار داشت و طلاب راحتى با خود در شهرها و بلاد گوناگون حركت مى داد؛ و قبل از آن در زمان شيخ طوسى (34) و شاگردان آن بزرگوار، كه در آفاق دنياى اسلام پخش مى شدند - چه در طرف شرق ، چه در طرف غرب ؛ مثل شهرهاى شام و طرابلس و مصر و ديگر مناطق - و يا در زمان سيد مرتضى (35)؛ و چه در زمانهاى نزديك به زمان ما، مثل دوران قبل از شيخ انصارى (36)، زمان مرحوم كاشف الغطاء (37)، كه حوزه هاى علميه آن وقت در وضع تحولات جارى زندگى مؤ ثر بودند؛ و بعد شاگردان شيخ انصارى - مثل مرحوم ميرزاى شيرازى (38) و بعد آخوند خراسانى (39) و ديگرانى كه نقش آنها را در قضاياى قبل از مشروطيت و در خود قضيه ى مشروطيت و بعد از آن تا زمان ما همه مى دانند (يعنى بايد گفت همه هم نمى دانند. متاءسفانه اين جزو مباحث كم تحقيق شده و كم كار ماست ؛ بايد همه بدانند. اينها چيزهاى دانسته شده و شناخته شده و ثبت و ظبط شده يى است )، و چه همه بدانند، اينها چيزهاى دانسته شده و شناخته شده و ثبت و ظبط شده يى است .)؛ و چه در زمان ما، كه تحرك ملت و تحقق انقلاب اسلامى و حدوث جامعه اى با پايه هايى اسلامى ، به وسيله ى حوزه هاى علميه انجام گرفت ، استاد حوزه ى علميه بود كه پيشگاهنگ بود. طلاب و فضلاى حوزه ى علميه بودند؟ در سراسر كشور، سربازان آن فرمانده و آن رهبر بودند. كارى انجام گرفت كه در طول تاريخ اسلام ، از بعد از انقلاب تا امروز هم كه حضور طلاب و حوزه هاى علميه در مراحل مختلف انقلاب تا امروز هم كه حضور طلاب و حوزه هاى علميه در مراحل مختلف انقلاب واضح است .
پس ، حوزه ى علميه از جهات مختلف براى جامعه يك نقش حياتى دارد و - همانطور كه عرض كرديم - اين بايد مورد تدبر قرار بگيرد؛ يعنى كسانى روى اين فكر كنند، تحقيق كنند، مواد لازم را جمع آورى كنند و در اين زمينه فكر نو ارائه نمايند. (40)

R A H A
02-06-2012, 09:15 PM
خانها، پدر مردم را درمى آورند !
در زمان رژيم شاهنشاهى - چه دوران منحوس پهلوى ، چه دوران محوس قاجار در آن منطقه خيلى ستم شده است . شايد شماها بدانيد كه هنوز هم در گوشه و كنار بلوچستان ، به فارسها گجر مى گويند. گچر، يعنى قاجارت قجر؛ مثل اين كه ما مى گوييم مغول . علتش خاطره اى تلخى است كه آنان از دوران قاجاريه دارند؛ از بس به آنان در آن دوران ستم شد.
در دوران منحوس پهلوى هم وضع بهتر از دوران قاجاريه نبود. سياست رژيم پهلوى در بلوچستان اين بود كه خوانين را به خودشان جذب كنند و از خوانين امنيت منطقه را بخواهند؛ مثل تيولدارهاى زمان قديم ، كه شاه يك كشور كسى را به منطقه يى مى فرستاد و مثلا مى گفت خراسان در تيول تو؛ ما مى خواهيم خراسان را از كشور جدا نكنند؛ مالياتى هم هر سال با هدايا براى ما بفرست ؛ ديگر هر كار مى كنى ؛ با خودت ! او هم به آن جا مى رفت ؛ اگر قرار بود كه مثلا ده كرور بفرستد، سى كرور يا پنجاه كرور از مدرم در مى آورد ! حالا چگونه در مى آورد، آن مربوط به خودش بود. كشتارها، ظلمها، بى عدالتيها، ناحق كردن حقها ضايع كردن ضعفها و رشد دادن گردن كلفتها، به دولت مركزى ربطى نداشت !
در زمان پهلوى ، سيستان و بلوچستان اين وضعيت را داشت . در آن جا خوانينى از قبايل مختلف ريگى و مباركى و نارويى و شش زهى بودند؛ همين زهى هاى فراوان كه شنيده ايد و هست . رئيس قبيله در مقابل استاندار مسؤ ول بود؛ و اگر خوب عمل مى كرد، پاداش او هم وكالت مجلس بود؛ يك دوره بيايد وكيل مجلس بشود و سور و سات استاندار و دستگاه دولتى هم فراهم باشد. !
دستگاه كارى به كار امنيت منطقه نداشت . وقتى كه من در آن جا بودم ، بين همين ايرانشهر و چابهار، به اصطلاح حافظ امنيت اين مناطق ، دلاورهاى آن رژيم بودند. دلاورها چه كسانى بودند؟ يك چند نفر بلوچ فقير محروم مظلوم بدبختى كه به آنها چوبدستى يا تفنگ برنو داده بودند و گفته بودند كه شما در اين جاده مواظب باشيد. آنها مواظب بدند؛ حالا مواظب چه چيزى ، آن هم خيلى روشن نيست ؛ طبيعتا طبق معيارهاى خود آنها عمل مى كردند.
آن خان پدر آن مردم را در مى آورد. من در بلوچستان وضعيتى را ديدم كه حقيقتا قابل توصيف نيست ؛ يعنى اگر كسى توصيف كند، شما باور نخواهيد كرد؛ يعنى اين قدر با حالا فاصله دارد. يك عده در آن جا از همه جهت در نهايت راحتى و آسايش زندگى مى كردند؛ در ايرانشهر، مثل اعيان تهران زندگى مى كردند ! در فنوج و اسپكه و آن دور دستهايى كه پاى آدمهاى معمولى به آن جا نمى رسيد، اينها در وضعيت اشرافى زندگى مى كردند در همان شهرها مردمى بودند كه اوليات زندگى برايشان وجود نداشت ؛ يعنى فقر به معناى تلخ و سياه ، ساءله ى آن وقت در آن جا بود، نه جاده اى ، نه آبى ، نه برقى ، نه در تابستان وسيله ى خنك كننده يى . مردم آن جا وطر محروم شدند.
مردم هم راه زندگى را فهميده بودند. هر كسى مى خواست زندگى كند، بايد منفذى به آن خان مى يافت . آخوند هم اگر مى خواست زندگى كند، بايستى خودش را به خان وصل مى كرد؛ لذا خيلى از روحانيون آن جا هم به خوانين متصل شده بودند، با آنها ارتباط داشتند، با آنها ماءنوس بودند و زندگيشان يك طورى مى گذشت . اين وضعيت بلوچستان بود. مردم در آن جا اين گونه رنج كشيدند. (41)

R A H A
02-06-2012, 09:16 PM
در ملاقات با من ، خوانين اميدى پيدا نكردند
جمهورى اسلامى در آن جا (بلوچستان ) پيام آور يك عطيه بزرگ بود، و آن اين كه طبقه ى ستمگر - خونين - حذف شدند؛ هر چه هم آمدند و تلاش كردند، نشد، من خودم در سال 58 به بلوچستان رفتم ؛ همه ى انى خوانين درجه ى يك بلوچستان به ايرانشهر آمدند و با من ملاقات كردند، تا شايد بتوانند تقرب و تحبيبى پيدا كنند. من سياست جمهورى اسلامى را براى آنان روشن كردم . خوانين اميدى پيدا نكردند. البته كسانى بودند كه اين سياست را قبول نداشتند. ما نمى خواستيم در آن جا سياست اعمال كنم ؛ ما مى خواستيم حقيقت را در آن جا اعمال كنيم . حقيقت اين بود كه مردمى بودند و بايد زير سايه ى جمهورى اسلامى را براى آنان روشن كردم . خونين اميدى پيدا نكردند. البته كسانى بودند كه اين سياست را قبول نداشتند. ما نمى خواستيم در آن جا سياست اعمال كنيم ؛ ما مى خواستيم حقيقت را در آن جا اعمال كنيم . حقيقت اين بود كه مردمى بودند و بايد زير سايه ى جمهورى اسلامى زندگى مى كردند؛ الان هم آن مردم هستند بحمدالله خوانين دستانش كنده شد؛ هر چند جمهورى اسلامى سختيهاى زيادى كشيد.
شما كه حالا آن جا با روحانيون منطقه مواجه هستيد، بايد اولين نكته ى مورد نظرتان اين مطلب باشد كه مردم آن جا شهروند و موافقين ما هستند و ما مى خواهيم اينها در زير سايه ى جمهورى اسلامى ، خوب زندگى كنند. البته دفتر شما مسؤ ول آذوقه رساندن يا نفت رساندن به مردم و يا راه درست كردن نيست . اما اين هدف براى شما هم هست ؛ يعنى غايت مطلوب در آن منطقه اين است .
هدف ما، حركت در خط صحيح جمهورى اسلامى
ما وقتى كه مى خواهيم يك ايرانى را - به عنوان يك ايرانى - به حقوق حقه ى خودش برسانيم ، از او سؤ ال نمى كنيم كه مذهب و يا حتى دين تو چيست ؛ نه ، مواطن ماست و از حقوق همشهرى گرى با ما دارد استفاده مى كند و در اين مملكت زندگى مى كند؛ چيزى بايد بپردازد، كارى بايد بكند و حقوق هم دارد؛ حق امنيت ، حق زندگى ، حق كار، حق تلاش ، حق تحصيل و فرهنگ دارد.
بنابراين ، آن جا مساءله ى مذهب ، مساءله ى اول نيست كه ما بگوييم مذهب چيست ؛ نه ، ما مى خواهيم آن روحانى كه در آن جا هستند، در خط صحيح جمهورى اسلامى حركت بكنند؛ اين هدف است . خط صحيح جمهورى اسلامى چيست ؟ اداره و هدايت صحيح مردم ، به رشد رساندن و به تكامل الهى رساندن ؛ تا آن حدى كه خداى متعال مقدوراتش را در اختيار ما گذاشته و ما مى توانيم انجام بدهيم ؛ اين مقصود اصلى است ؛ لذا بايستى با آقايان با اين ديد روبرو شد.
البته كسانى كه اينجا مى آيند، از جناب آقاى ربانى و دفتر ايشان تشكر مى كنند. علماى اهل سنت ، آقايان مولويها، كسانى كه اين جا مى آيند، مى بينم احساس كرده اند كه اين برايشان خوب است و اين دفتر در حقيقت مدافع حقوق و حيثيات آنهاست .
امروز انگيزه براى ايجاد نابرابرى زياد است
امروز انگيزه براى ايجاد نابرابرى زياد است ، كه از خارج بيايند و اين برادرى را به نابرابرى تبديل كنند. همه با هم برادرند؛ انما المؤ منون اخوه . (42) خيليها انگيزه دارند كه به مناطقى از ايران - از جمله بلوچستان - بيايند و نابرابرى ايجاد كنند. شما بايستى مراقب اين توطئه ها باشيد و آن آقايان را هم مراقب اين توطئه ها بكنيد. مواظب باشند كه تحت تاءثير تبليغات و تلفينات و توطئه هاى دشمن قرار نگيرند؛ اين ، آن اصل قضيه است .
بسيارى از مردم آنجا، از لحاظ پوشش فرهنگى و مذهبى و دينى ، واقعا محرومند. بايستى تا آن جا كه مى توانيد، تلاش بكنيد، تا ان شاءالله در آينده با جزوات ، با نوشته اى ، با سخنرانى ، با وادار كردن بعضى از مولويهاى خوش بيان و خوش نيت و خوب - كه خيلى از آنان به حمدالله خوش نيت و خوب هستند - اين خلاء را پر كنيد و اين پوشش را برقرار نماييد؛ چه در مناطق شيعه نشين ، مثل زابل يا بعضى از مناطق بلوچستان ، و چه در مناطق سنتى نشين بلوچستان ، فرقى نمى كند، شما موظفيد كه براى هر دوى اينها به فكر باشيد.
آنچه را كه انجام مى دهيد، حسنه به حساب بياوريد، واقعا حسنه است ؛ انا الا نضيع اجر من احسن عملا. (43) شما داريد احساس مى كنيد و حسنه ايجاد مى كنيد؛ و خداى متعال آن را ضايع نخواهد كرد. (44)


در ملاقات با من ، خوانين اميدى پيدا نكردند
جمهورى اسلامى در آن جا (بلوچستان ) پيام آور يك عطيه بزرگ بود، و آن اين كه طبقه ى ستمگر - خونين - حذف شدند؛ هر چه هم آمدند و تلاش كردند، نشد، من خودم در سال 58 به بلوچستان رفتم ؛ همه ى انى خوانين درجه ى يك بلوچستان به ايرانشهر آمدند و با من ملاقات كردند، تا شايد بتوانند تقرب و تحبيبى پيدا كنند. من سياست جمهورى اسلامى را براى آنان روشن كردم . خوانين اميدى پيدا نكردند. البته كسانى بودند كه اين سياست را قبول نداشتند. ما نمى خواستيم در آن جا سياست اعمال كنم ؛ ما مى خواستيم حقيقت را در آن جا اعمال كنيم . حقيقت اين بود كه مردمى بودند و بايد زير سايه ى جمهورى اسلامى را براى آنان روشن كردم . خونين اميدى پيدا نكردند. البته كسانى بودند كه اين سياست را قبول نداشتند. ما نمى خواستيم در آن جا سياست اعمال كنيم ؛ ما مى خواستيم حقيقت را در آن جا اعمال كنيم . حقيقت اين بود كه مردمى بودند و بايد زير سايه ى جمهورى اسلامى زندگى مى كردند؛ الان هم آن مردم هستند بحمدالله خوانين دستانش كنده شد؛ هر چند جمهورى اسلامى سختيهاى زيادى كشيد.
شما كه حالا آن جا با روحانيون منطقه مواجه هستيد، بايد اولين نكته ى مورد نظرتان اين مطلب باشد كه مردم آن جا شهروند و موافقين ما هستند و ما مى خواهيم اينها در زير سايه ى جمهورى اسلامى ، خوب زندگى كنند. البته دفتر شما مسؤ ول آذوقه رساندن يا نفت رساندن به مردم و يا راه درست كردن نيست . اما اين هدف براى شما هم هست ؛ يعنى غايت مطلوب در آن منطقه اين است .
هدف ما، حركت در خط صحيح جمهورى اسلامى
ما وقتى كه مى خواهيم يك ايرانى را - به عنوان يك ايرانى - به حقوق حقه ى خودش برسانيم ، از او سؤ ال نمى كنيم كه مذهب و يا حتى دين تو چيست ؛ نه ، مواطن ماست و از حقوق همشهرى گرى با ما دارد استفاده مى كند و در اين مملكت زندگى مى كند؛ چيزى بايد بپردازد، كارى بايد بكند و حقوق هم دارد؛ حق امنيت ، حق زندگى ، حق كار، حق تلاش ، حق تحصيل و فرهنگ دارد.
بنابراين ، آن جا مساءله ى مذهب ، مساءله ى اول نيست كه ما بگوييم مذهب چيست ؛ نه ، ما مى خواهيم آن روحانى كه در آن جا هستند، در خط صحيح جمهورى اسلامى حركت بكنند؛ اين هدف است . خط صحيح جمهورى اسلامى چيست ؟ اداره و هدايت صحيح مردم ، به رشد رساندن و به تكامل الهى رساندن ؛ تا آن حدى كه خداى متعال مقدوراتش را در اختيار ما گذاشته و ما مى توانيم انجام بدهيم ؛ اين مقصود اصلى است ؛ لذا بايستى با آقايان با اين ديد روبرو شد.
البته كسانى كه اينجا مى آيند، از جناب آقاى ربانى و دفتر ايشان تشكر مى كنند. علماى اهل سنت ، آقايان مولويها، كسانى كه اين جا مى آيند، مى بينم احساس كرده اند كه اين برايشان خوب است و اين دفتر در حقيقت مدافع حقوق و حيثيات آنهاست .
امروز انگيزه براى ايجاد نابرابرى زياد است
امروز انگيزه براى ايجاد نابرابرى زياد است ، كه از خارج بيايند و اين برادرى را به نابرابرى تبديل كنند. همه با هم برادرند؛ انما المؤ منون اخوه . (42) خيليها انگيزه دارند كه به مناطقى از ايران - از جمله بلوچستان - بيايند و نابرابرى ايجاد كنند. شما بايستى مراقب اين توطئه ها باشيد و آن آقايان را هم مراقب اين توطئه ها بكنيد. مواظب باشند كه تحت تاءثير تبليغات و تلفينات و توطئه هاى دشمن قرار نگيرند؛ اين ، آن اصل قضيه است .
بسيارى از مردم آنجا، از لحاظ پوشش فرهنگى و مذهبى و دينى ، واقعا محرومند. بايستى تا آن جا كه مى توانيد، تلاش بكنيد، تا ان شاءالله در آينده با جزوات ، با نوشته اى ، با سخنرانى ، با وادار كردن بعضى از مولويهاى خوش بيان و خوش نيت و خوب - كه خيلى از آنان به حمدالله خوش نيت و خوب هستند - اين خلاء را پر كنيد و اين پوشش را برقرار نماييد؛ چه در مناطق شيعه نشين ، مثل زابل يا بعضى از مناطق بلوچستان ، و چه در مناطق سنتى نشين بلوچستان ، فرقى نمى كند، شما موظفيد كه براى هر دوى اينها به فكر باشيد.
آنچه را كه انجام مى دهيد، حسنه به حساب بياوريد، واقعا حسنه است ؛ انا الا نضيع اجر من احسن عملا. (43) شما داريد احساس مى كنيد و حسنه ايجاد مى كنيد؛ و خداى متعال آن را ضايع نخواهد كرد. (44)

R A H A
02-06-2012, 09:19 PM
آخوند مسيحى در ايران !!
شما ببنيد در مناطقى از آفريقا و در دور دستها، كشيشهايى رفتند و سالها آن جا ماندند. براى چه ماندند؟ مسيحى كردن قبايل آفريقايى براى چه بود؟ كيست كه نداند آنها پيشاهنگان استعمار بودند رفتند مردم را مسيحى كنند، تا آن عنصر استعمارى بتواند به آن جا بيايد و كار خودش را انجام بدهد. كشيشها هم مى دانستند كه براى چه دارند كار مى كنند - اين طور نبود كه ندانند - اما ببيند براى خاطر همين هدف ، چه مصايبى را تحمل كردند؛ مصايبى را تحمل كردند؛ مصايبى كه اصلا با پول قابل جبران نيست ؛ مثلا يك نفر برود هفت سال در نقطه ى مجاور نقطه آدمخوارها زندگى بكند ! انسان اين چيزها را در كتابها مى خواند، در بعضى از گزارشها مى بيند، در بعضى از فيلمها و رمانها هم هست و من از اينها اطلاع دارم و مى دانم كه در اين سالهاى استعمار چه شده است .
در همين كشور ما، يك نفر كشيش را از يك كشور اروپايى به اصفهان و مناطق ديگر كشور آوردند. سالهاى متمادى يك آخوند مسيحى دور از وطن در اين جا با سختى زندگى كرده و با سوء ظن مردم مواجه بوده است : اين كافر است ، اين نجس است . در دورانى كه مردم نسبت به اين گونه مسائل حساسيت بيشترى داشتند - دوران تعصبات ، دوران آن استحكام اعتقاد دينى مردم - به اين جا آمدند و زندگى كردند؛ به اميد اين كه بتوانند چهار نفر را مسيحى كنند، و همان كارى كه در آفريقا كردند - خيال باطل - بتوانند در اين جا هم بكنند. البته نتوانستند بكنند، اما سالها ماندند.
تاريخچه ى قاجاريه را بخوانيد؛ مستشرقى (45) بوده كه سالها در ايران زندگى كرده و دو جلد كتاب (46) به عنوان تاريخ ايران نوشته است . او مدتهاى متمادى در منطقه ى جنوب خراسان و بيروجند و زابل و همين جاها زندگى كرده و كتاب خود را نوشته است . ببينيد او از كشيشهاى خودشان كه در اين جا بودند، چه چيزها نقل مى كند.
راه دورى نرويم ؛ در همين منطقه بلوچستان كه شما الان هستيد، سالها قبل از شما، علما و طلاب و روحانيونى از مناطق سنى نشين به اين جا آمدند و در همين مساجد و در اين روستاها زندگى كردند و على المنقول - كه ظاهرا درست هم همين است - مردم شيعه ى آن جا را سنى كردند ! حالا ما نمى گوييم شما برويد مردم را شيعه كنيد. قصد ما از ايجاد اين دفتر، اين نيست كه ما برويم سنى بلوچستان را شيعه كنيم ؛ اصلا اين جزو مقاصد ما نيست ؛ حالا جزو نتايج باشد، آن بسته به اين است كه چه پيش بايد. ما اين كار را نمى خواهيم و به قصد آن نرفته ايم ؛ ما به قصد كار ديگرى رفته ايم : هدايت اسلامى مردم ، هدايت فكرى مردم ، استحكام بنيه ى انقلاب مردم . شما هر چه سختى بكشيد، براى خدا و در راه خداست . خداوند ان شاء الله از شما قبول كند، و قبول خواهد كرد و توفيقانى به شما خواهد داد. (47)

R A H A
02-06-2012, 09:20 PM
آره توبميرى ، خودتى !!
در دوران مبارزات طولانى در آن سالهاى اختناق - كه شماها در دنياى مخصوص آخوندى و طلبگى ماها نبوديد - يك از كارهايى كه معمولى بود. اين بود كه روحانيون مبارز را به بى سوادى رمى كنند. در صورتى كه اينها از خيلى از آنها با سوادتر بودند ! ما در مشهد مسجدى به نام مسجد كرامت داشتيم ، كه اجتماع عظيمى از جوانان و نوجوانان در آن جا گرد مى آمدند. من يك وقت در آن جا در خلال صحبت ، به يك از اين حرفهايى كه درباره ى ما گفته شده بود، اشاره مى كردند، اين شعر - كه ظاهرا متعلق به ميرزا حبيب (48) است به زبانم آمد:





زين علم كه رسمى است پى بحث و جدل نيز

افزون ز تو چندين ورق باطله داريم

بعد گفتم اگر نوشته هاى علمى و نوشته هاى فقه و اصوليم را به سر هر كدامتان بزنم ، سرتان مى شكند؛ اين قدر زياد است !
ببينيد، يك وقت هست كه من احساس مى كنم كه اى داد، من سرگرم مبارزه شدم ، آنها درس را خواندند و بردند و من ماندم . اگر اين احساس وارد ذهن من شد، انى خورده است ؛ اين همان حل سياسى است - يعنى در مبارزه حل شده است - بايد مواظب بود كه اين پيش نيايد.
وقتى او به شما مى گويد اصلا نمى فهميد كه هنر چيست ، اگر هم به زبان نمى شود گفت ، بايد در دل گفت كه آره تو بميرى ، خودتى ! مى فهمم كه قضيه چيست . نخير، تو هم مى دانى كه من هنرمندم و اهل هنرم و هنر پيش من است . اصلا هنر اصيل پيش شماست . من اين را به صورت شعار نيم گويم ؛ اين استدلال من است ؛ اين يك امر منطقى است .
من در مقوله هاى سينمايى و هنرهاى تجسمى و تصويرى و امثال اينها ورود ندارم يعنى يك مستمع عامى هستيم - اما در مورد شعر و رمان نه ، آدم عامى يى نيستم ؛ از اين آثارى كه وجود دارد، زياد خوانده ام . اگر همين الان شما ادبيات شوروى را نگاه كنيد. ناگهان مى بينيد كه پرده يى وسطش وصل است ؛ يعنى حصارى وجود دارد. در من دو طرف اين حصار، كارهاى عظيمى هست و متعلق به دو طرف است ؛ اما وقتى شما كار مثلا شولوخف (49) يا آلكسى تولستوى (50) را نگاه مى كنيد، مى بينيد كه طعم ديگرى دارد. اين اآلكس تولستوى يك نويسنده ى بسيار قوى است و رمانهاى بسيار خوبى دارد و از نويسندگان انقلاب شوروى است و طعم دوران جديد در نوشته ى اوست ؛ والا شما در كتاب جنگ وصلح لئو تولستوى (51) آثار مليت روسى را مى بينيد، اما آثار دروان شصت ساله ى اخير را نمى بينيد؛ آن يك دوره و يك اثر ديگر است و اصلا متعلق به جاى ديگر است . آن چيزى كه نشاندهنده ى شخصيت امروز روسيه است ، كدام است ؟ اثر شولوخف و اثر همين آلكسى تولستوى و امثال اينهاست . بنابراين ، هنرمند هر دوره ، آن كسى است كه متعلق به آن دوره و ساخته و پرداخته ى آن دوره و سراينده ى آن دوره است ؛ والا آن كسى كه از دوره ى قبل مانده و به ياد آن دوره قلم مى زند، متعلق به اين دوره و ادبيات اين دوره كه نيست .
من اگر خواهيم يك نمونه ى كامل اين موضوع را براى شما مطرح كنم ، بايد از يك رمان نام ببرم . من رمانى به نام دل سگ خواندم ، كه نويسنده اش روسى است (52). اين رمان ، داستانى علمى ، تخيلى است و يك نمونه براى كار افرادى مثل ... (53) در امروز است كه ممكن است آن گونه فيلم هم بسازند؛ اما اصلا هنر امروز نيست ؛ اصلا غلط است ، دروغ است ، آن كپيه ى هنر قبل است . گيرم كه كپيه ى كار امريكا و انگليس و فرانسه نباشد، اما كپيه كار امريكا و انگليس و فرانسه نباشد، اما كپيه ى هنر دوران قبل از انقلاب اكتبر است و هنرمندان است . اين رمان در ايران هم ترجمه شده و چاپ گرديده است ؛ ولى شماها اسمش را هم نشنيده ايد. رمان دل سگ ، يك رمان ضد انقلابى است كه در حدود سالهاى 1925 يا 1926 - يعنى همان اوايل انقلاب روسيه نوشته شده و نويسنده اش ‍ به انقلاب و به بعضى از كارها معترض است و آنها را مسخره كرده است ؛ مثل همين كارهايى كه در اين جا هم نظيرش را ديده بوديم . اين اثر، اصلا جزو ادبيات روسيه نيست . اين رمان مى توانست در دنيا پخش بشود. نمى شود گفت كه آن جا پشت پرده ى آهنين بود، يا در زمان استالين بود، نه چرا در دنيا پخش نشد؟ چرا به عنوان يك اثر برجسته در دنيا ظهور پيدا نكرد، در حالى كه دن آرام در دنيا به عنوان يك اثر برجسته مطرح است - بحث روسيه نيست - و به زبانهاى زنده ى دنيا هم ترجمه شده است ؛ يعنى اثر انقلاب است .

R A H A
02-06-2012, 09:20 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
هنرمندان ما در طول اين ده سال خيلى رشد كردند
من مى خواهم به شماها اين را بگويم ، آن كسى كه مى گويد شماها هنرمند نيستيد، او اشتباه مى كند، ممكن است غرض هم نداشته باشد. او اصلا طعم هنر زمان را نمى شناسد. هنر زمان ، هنرى است كه در فضاى انقلاب و از زمين انقلاب برويد، و او شما هستيد، غير از شما كس ديگرى نيست .
من مى خواهم عرض كنم كه بچه هاى ما خوشبختانه در طول اين ده سال خيلى رشد كردند. من وقتى كارهاى اين آقايان را كه در سينما در تلويزيون نشان مى دهند، مشاهده مى كنم ، مى بينم كه هر كدام از آنها كه يك ذره به بچه هاى انقلاب وصل است ، لطفى دارد. اين نه از جهت وابستگى انقلابى است ، نه ، من اصلا وقتى اين فيلم را نگاه مى كنم ، نمى خواهم روى اين خيلى تكيه كنم كه در سليقه من اثر بگذارد؛ خير، آن چيزى كه با انقلاب سر و كار ندارد و دربست دست آن مجموعه ى بسته است ، حتى از لحاظ هنرى هم سطحش پايين است ؛ در آن تصنع و دروغ و چيزهاى بى هنرانه هست ، كه من الان نمونه هايى از همين فيلمها و سريالهايى كه متاءسفانه تلويزيون خودمان هم نشان داده ، يادم هست ، يكى از آنها همان سريال است كه پارسال در ايام نوروز نشان مى دادند - ميهمان - چيزى كه از اول تا آخرش هجو و چرند بود. با اين كه برخى از بازيگرانش خوب بودند، اما اصلا هيچ چيز نداشت ؛ يك چيز بى مصمون و بدمضون و بى مزه و واقعا چرند، كه مهارج زيادى هم برايش صرف شده بود. اين به خاطر آن است كه پاى بچه هاى انقلاب به اين جاها نرسيده بود. آن جايى كه در سناريو يا در بازيگرى ، يك ذره به بچه هاى انقلاب به اين جاها نرسيده بود. آن جايى كه در سناريو يا در بازيگرى ، يك ذره به بچه هاى ماست ، نه در آن گذشته ها. طبيعى است كه آنها تخطئه كنند؛ كه حالا نمى خواهيم وارد اين جزئيات بشويم . (54)

R A H A
02-06-2012, 09:21 PM
امام تبسمى كردند و هيچ چيز نگفتند !
در دوران انقلاب هم اگر كسى دچار يك سختى شد، بايد به ياد بياورد كه نگهداشتن ايمان ، مثل نگهداشتن آهن تفتيده در دست است ؛ يعنى واقعا سختى دارد. حلا اگر اين ختى داشت ، اعتراض بر آن كه اين سختى را به وجود آورده ، وارد است ؛ اما اگر من تسليم اين سختى بشوم ، بر من هم اعتراض وارد خواهد بود؛ اين را واقعا قبول كنيد.
در زمان رياست جمهورى بنى صدر، وقتى ماءيوس شديم از اين كه امام حرف ما را درباره ى آقاى بنى صدر قبول بكنند، خدمت ايشان رفتيم . ما يكى يكى مى رفتيم زبانى گفتيم . من يك بار خدمت امام رفتم و صريحا گفتم من به اين نتيجه رسيده ام كه چون ديگر نمى شود با آقاى بين صدر برخورد بكنيم ، من به همان روش قبل از انقلاب بايد عمل بكنم . ما قبل از انقلاب حرفهايى مى زديم ، كه وقتى كسى در آن حرفها مى انديشيد، موضعى نسبت به آن دستگاه پيدا مى كرد. من به ايشان گفتم مجبورم الان حرفهايى بزنم ، كه وقتى كسى درباره ى آنها انديشيد، موضعى عليه آقاى بنى صدر بگيرد، امام نگاه كردند و تبسمى كردند و هيچ چيز نگفتند.
در آن زمانها، گاهى مى شد كه من با دل پر خدمت امام مى رفتم ؛ اما وقتى مى آمدم ، به رفقا مى گفتم كه امام دستى به سر و صورت ما كشيدند و لقمه ى حلوايى با لطف و نگاه خوبشان در دهان ما گذاشتند، ما را رها كردند؛ بعد كه مى آمديم ، باز در سخنرانى خودشان مى گفتند: آقاى رئيس جمهور، آقاى بنى صدر ! يعنى همان ، همان بود ! ايشان مصلحت مى ديدند، چون بالاخره ايشان حكيم بودند. امام يك حكيم به معناى واقعى بود؛ يعنى واقعا پشت ديوار و پشت حجاب را مى ديد، كه ماها قادر نبوديم آن را ببينى . ايشان چيزهايى خيلى ريزترى از آنچه كه در حد ديد ما بود و هست مى ديد.
ما وقتى در آن شرايط قرار مى گفتيم ، چه كار مى توانستيم بكنيم ؟ نمى شد كه ول كرد. بعضيها بريدند. اين اسمش برديدن است . آدم كه نبايد ببرد؛ بايد بالخره بايستد. دشمن دارم ما را مى برند؛ از انواع و اقسام وسايل هم استفاده مى كند. اگر ما هم بريديم ، به دشمن كمك كرده ايم . (55)

R A H A
02-06-2012, 09:24 PM
امتزاج حق و باطل ، دوران دشوار هر انقلاب
دوران دشوار هر انقلابى ، آن دورانى است كه حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببينيد اميرالمؤ منين از اين مى نالد: ولكن يؤ خذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهنالك يستولى الشيطان على اوليائه (56) در دوران پيامبر، اين طورى نبود. در دوران پيامبر، صفوف ، صفوف صريح و روشنى بود. آن طرف ، كفار و مشركان و اهال مكه بودند؛ كسانى بودند كه يكى يكى مهاجرين از اينها خاطره داشتند: او من را در فلان تاريخ زد، او من را زندانى كرد، او اموال من را غارت كرد؛ بنابراين شبهه يى نبود. يهود بودند؛ توطئه گرانى كه همه ى اهل مدينه - از مهاجر و انصار - با توطئه هاى آنها آشنا بودند. جنگ بنى قريظه اتفاق افتاد، پيامبر دستور داد عده ى كثيرى آدم را سربريدند؛ خم به ابروى كسى نيامد اين طور جايى ، جنگ آسان است ؛ حفظ ايمان هم آسان است . اما در دوران اميرالمؤ منين ، چه كانى در مقابل على (عليه السلام ) قرار گرفتند - بنا به نقل عده يى - جزو پابندهاى به ولايت اميرالمؤ منين نماند و جزو منحرفان به حساب آمد؟ همين ربيع بن خثيم و آنهايى كه در جنگ صفين آمدند گفتند ما از اين قتال ناراحتيم ، اجازه بده به مرزها برويم و در جنگ وارد نشويم ، در روايت دارد كه من اصحاب عبدالله بن مسعود (57) اين جاست كه قضيه سخت است .
وقتى غبار غليظتر مى گردد، مى شود دوران امام حسن ، و شما مى بينيد كه چه اتفاقى افتاد. باز در دوران اميرالمؤ منين ، قدرى غبار رفيقتر بود؛ كسانى مثل عمارياسر - آن افشاگر بزرگ دستگاه اميرالمؤ منين بودند. هر جا حادثه يى اتفاق مى افتاد، عمارياسر و بزرگانى از صحابه ى پيامبر بودند كه مى رفتند حرف مى زند، توجيه مى كردند و لااقل براى عده يى غبارها زدود مى شد؛ اما در دوران امام حسن ، همان هم نبود، در دوران شبهه و در دوران جنگ با كافر غير صريح ، جنگ با كسانى كه مى توانند شعارها را بر هدفهاى خودشان منطبق كنند، بسيار بسيار دشوار است ، بايد هوشيار بود.
البته بحمدالله ما هنوز در چنان دورانى نيستيم . هنوز صفوت روشن است ؛ هنوز خيلى از اصول و حقايق ، واضح و نمايان است ، اما مطمئن نباشيد كه هميشه اين گونه خواهد بود. شما بايد آگاه باشيد. شما بايد چشم بصيرت داشته باشيد.. شما بايد بدانيد بازويتان در اختيار خداست يا نه . اين بصيرت مى خواهد؛ اين را دست كم نگيريد.
ضعف تحليلسياسى مردم ، مشكل بزرگ دوران اميرالمؤ منين
من يك وقت در دوران زندگى تقريبا پنجساله ى حكومت اميرالمؤ منين (عليه الصلاة و السلام ) و آنچه كه پيش آمد، مطالعات وسيعى داشتم . آنچه من توانستم به عنوان جمع بندى به دست بياورم ، اين است كه تحليل سياسى ضعيف بود. البته در درجه بعد، عوامل ديگرى هم بود، اما مهمترين مساءله اين بود. والا خيلى از مردم هنوز مؤ من بودند؛ اما مؤ منانه در پاى هودج اميرالمؤ منين در مقابل على (عليه السلام ) جنگيدند و كشته شدند ! بنابراين ، تحليل غلط بود.
موضع خود را شناختن و در آن قرار گرفتن ، هوشيارى سياسى ، شم سياسى و قدرت تحليل سياسى - البته به دور از ورود در دسته بنديهاى سياسى - خودش يكى از آن خطوط ظريفى است كه من در پيام هم به شما عرض كردم ؛ امام هم كه مكرر در مكرر فرموده بودند. (58)

R A H A
02-06-2012, 09:26 PM
عده يى در جامعه مرتب توى دلها را خالى مى كنند !!
قرآن با آن حكمت ، پيامبر با آن گذشت ، خداى متعال به پيامبر مى گويد:
لئن لم ينته المنافقون و الذين فى قلوبهم و المرجفون فى المدينة لنغرينك بهم (59) يعنى كسانى كه از زير مى خواهند ضربه بزنند، مى خواهند انفجار ايجاد كنند: مى خواهند مردم را بترسانند، مى خواهند دل مردم را خالى كنند، مى خواهند انفجار ايجاد كنند، مى خواهند مردم را بترسانند، مى خواهند دل مردم را خالى كنند، مى خواهند اميدها را از دلها بگيرند، اگر اينها بس ‍ نكنند لنغرينك بهم ، ما - يعنى خداى متعال - تو - يعنى پيامبر - را به جان اينها مى اندازيم . ببينيد لحن قرآن ، چه طور لحن خشن و غليظى مى شود.
البته عده يى متاءسفانه اين كار را در سطح جامعه مى كنند، مرتب توى دلها را خالى كردند: آقا تمام شد، آقا بردند، آقا دشمن چنين شد، آقا ارزشها فلان شد !
در دوران رياست جمهورى و زمان حضور امام - آن هم حضور درتمندانه ايشان خيلى از اوقات خلاصه ى ملاقاتهايى كه با من مى شد، مى نوشتم . الان كه نگاه مى كنم ، مى بينم خيلى از حرفهايى كه حالا بعضيها مى زنند كه آقا چنين شد، چنان شد، آن وقت مى آمدند به ما مى گفتند كه چنين شد، چنان شد !
اصلا عده يى هستند كه خوششان مى آيد بگويند آقا بردند، غارت كردند، چنين كردند، دشمن پيروز شد، دشمن مسلط شد ! دشمن غلط مى كند كه پيروز بشود. پيروزى دشمن به اين است كه دلهاى مؤ منين را از جا بكند. پيروزى دشمن به اين است كه بهترين جوانان اين مملكت ، در ناصيه ى اين كشتى ، نور رستگارى نبينند. (60)

R A H A
02-06-2012, 09:29 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
عدم الفتح بود !
در سخت ترين اوقاتى كه در جنگ به ما ضربه وارد مى شد، امام با آن دل بزرگ و با آن ناصيه ى منور الهى اميد مى داد. در ماجرايى ضربه ى سختى خورديم . خدمت امام آمدند و گفتند كه ما شكست خورده ايم . فرمود: شكست نبود، عدم الفتح بود. عدم الفتح يعنى پيروز نشديم .
شما ببينيد يك حادثه را دوگونه مى شود معنا كرد. هزار نفر از ما كشته شدند، پنج هزار نفر كشته شدند، اما دو گونه مى شود اين را تفسير كرد: تفسير شكست ، تفسير عدم الفتح ، معناى فرمايش امام اين بود كه طورى نشده است ، مى خواستيد پيروز بشويد، اما هنوز نشده ايد. هميشه اين طور به ما اميد مى داد، اين طور جامعه و كشور را حركت مى داد؛ حالا عده يى همه ى هم و غمشان اين است كه درست بعكس عمل كنند (61)

R A H A
02-06-2012, 09:30 PM
صداى شكست امپراتورى زرو روز از دور به گوش مى رسد
با اين كه با زايل كشدن امپراتورى شرق ، امريكا به حسب ظاهر قدرتمندتر شده ، من الان هم با تمام قوت قلب و به قوت قلب و به فضل پروردگار و با اتكاء به حول قوه ى الهى ، از بن دندان اعتقادم اين است كه اگر امريكا تمام نيروهايش را براى ضربه زدن به اين انقلاب بسيج كند، نخواهد توانست هيچ غلطى بكند. تلاش مى كنند، زحمت مى كشند، مى خواهند كارهايى بكنند؛ اما اوج غرورشان ، نقطه ى ضعفشان است . من الان نقاط ضعف اين قدرتمندان ظاهرى و پوشالى را حساس مى كنم ؛ تضادهايشان بتدريج روشن خواهد شد.
بله ، در مقابل جبهه ى اسلامى خواهند ايستاد؛ اما جبهه ى اسلامى ، با آن جناح امپراتورى ماركسيتى چپ كه توانسته بودند با ترساندند مردم خودشان از آن ، آن اتحاد و وحدت را بين خودشان به وجود بياورند، فرق مى كند تمام شد؛ صداى شكست امپراتورى زر و زور از دور به گوش مى رسد.
ما بايد بدانيم كه قوى هستيم
ما بايد هواى خودمان را داشته باشيم . ما بايد بدانيم كه قوى هستيم . ما بايد ايمانها و عشقها را در خدمت هدفهاى والا هدايت كنيم . مردم ما مؤ منند. مردم عاشق اسلام هستند. مردم ما از همه چيزشان براى خاطر اسلام گذشتند. كافى است ما مسلمان باشيم و به آرمانهايى اسلامى و فادار بمانيم ، اين مردم در صحنه اند. (62)

http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka04.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:30 PM
سه صحنه ، از زندگى پيامبر اكرم
خطبه ى اول (63) را به بيان جملاتى از زندگى نبى اكرم اختصاص ‍ مى دهم . خداى متعال به ما مسلمانان دستور داده است كه پيامبر تبعيت كنيم . اين تبعيت ، در همه چيز زندگى است . آن بزرگوار، نه فقط در گفتار خود، بلكه در رفتار خود، در هياءت زندگى خود، در چگونگى معاشرت خود با مردم و با خانواده ، در برخوردش با دوستان ، در معامله اش با دشمنان و بيگانگان ، در رفتارش با ضعفا و با اقويا، در همه چيز اسوه و الگوست . جامعه اسلامى ما آن وقتى به معناى واقعى كلمه جامعهى اسلامى كامل است ، كه خود را بر رفتار پيامبر منطبق كند. اگر به طور صددرصد مثل رفتار آن حضرت عملى نيست كه نيست - الااقل شباهت به آن بزرگوار باشد؛ عكس جريان زندگى نبى اكرم بر زندگى ما حاكم نباشد؛ در آن خط حركت بكنيم .
صحنه ى اول از زندگى پيامبر، صحنه ى دعوت و جهاد
در سه صحنه ازصحنههاى مهم زندگى ، جملات مختصرى از آن بزرگوار عرض مى كنم . البته در اين باب كتابهاى مفصل نوشته شده است و سخن ، طولانى تر و مبسوط تر از آن است كه در گفتارهايى از اين قبيل بشود حق آن را ادا كرد. از هر خرمن گلى ، خوشه يى بايد چيد؛ براى اين كه در ذهن ما ياد آن بزرگوار هميشه زنده باشد.
صحنه ى اول از زندگى پيامبر، صحنه دعوت به جهاد بود. كار مهم پيامبر خدا، دعوت به حق و حقيقت ، و جهاد در راه اين دعوت بود. در مقابل دنياى ظلمانى زمان خود، پيامبر اكرم دچار تشويش نشد. چه آن روزى كه در مكه تنها بود، يا جمع كوچكى از مسلمين او را احاطه كرده بودند و در مقابلش سران متكبر عرب ، صنايد قريش و گردنكشان ، با اخلاقهاى خشن و با دستهاى قدرتمند قرار گرفته بودند، و يا عامه ى مردم كه از معرفت نصيبى نبرده بودند، وحشت نكرد؛ سخن حق خود را گفت ، تكرار كرد، تعبيين كرد، اهانتها راتحمل كرد، سختيها و رنجها را به جان خريد، تا توانست جمع كثيرى را مسلمان كند؛ و چه آن وقتى كه حكومت اسلامى تشكيل داد و خود در موضع رئيس اين حكومت ، قدرت را به دست گرفت . آن روز هم دشمنان و معرضان گوناگونى در مقابل پيامبر بودند؛ چه گروههاى مسلح عرب - وحشيهايى كه در بيابانهايى حجاز و يمامه ، همه جا پراكنده بودند و دعوت اسلام بايد آنها را اصلاح مى كرد و آنها مقاومت مى كردند - و چه پادشاهان بزرگ دنياى آن روز - دو ابر قدرت آن روز عالم ؛ يعنى ايران و امپراتورى روم - كه پيامبر نامه ها نوشت ، مجادله ها كرد، سخنها گفت ، لشكركشيها كرد، سختيها كشيد، در چ اقتصادى افتاد و كار به جايى رسيد كه مردم مدينه گاهى دو روز و سه روز، نان براى خوردن پيدا نمى كردند. تهديدهاى فراوان از همه طرف پيامبر را احاطه كرد. بعضى از مردم نگران مى شدند، بعضى متزلزل مى شدند، بعضى نق مى زدند، بعضى پيامبر را به ملايمت و سازش تشويق مى كردند؛ اما پيامبر در اين صحنه ى دعوت و جهاد، يك لحظه دچار سستى نشد و با قدرت ، جامعه ى اسلامى را پيش برد، تا به اوج عزت و قدرت رساند؛ و همان نظام و جامعه بود كه به بركت ايستادگى پيامبر در ميدانهاى نبرد و دعوت در سالهاى بعد توانست به قدرت اول دنيا تبديل شود.
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

R A H A
02-06-2012, 09:31 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
صحنه دوم از زندگى پيامبر، صحنه رفتار با مردم
صحنه دوم از زندگى پيامبر، رفتار آن حضرت با مردم بود. هرگز خلق و خوى مردمى و محبت و رفق به مردم وسعى در استقرار عدالت در ميان مردم را فراموش نكرد، مانند خود مردم و متن مردم زندگى كرد؛ باآنها نشست و برخاست كرد؛ با غلامان و طبقات پايين جامعه ، دوستى و رفاقت كرد؛ با آنها غذا مى خورد؛ با آنها مى نشست ؛ با آنها محبت و مدارا مى كرد؛ قدرت او را عوض نكرد؛ ثورت ملى ، او را تغيير نداد؛ رفتار او در دوران سختى و در دوران كه سختى بر طرف شده بود. فرقى نكرد، در همه حال با مردم و از مردم بود؛ رفق به مردم مى كرد و براى مدرم عدالت مى خواست .
در جنگ خندق ، وقتى كه مسلمين در مدينه از همه طرف تقريبا محاصره بودند و غذا به مدينه نمى آمد و آذوقه ى مردم تمام شده بود، به طورى كه گاهى دو روز، سه روز كسى غذا گيرش نمى آمد كه بخورد، در همان حال پيامبر اكرم خودش در خندق كندن در برابر دشمن ، با مردم مشاركت مى كند و مانند مردم گرسنگى مى كشيد.
در روايت دارد، فاطمه ى زهرا (سلام الله عليها) كه براى حسن و حسين - كه كودكانى خردسالى بودند - مقدارى آرد دست و پاكرده بود و نانى مختصرى پخته بود، دلش نيامد كه 1در خود را گرسنه بگذارد. تكه يى از آن نانى كه براى بچه ها پخته بود، براى پدرش برد. پيامبر فرمود: دخترم ! از كجا آورده اى ، گفت : مال بچه هاست . پيامبر لقمه يى در دهانشان گذاشتند و خوردند طبق روايت - كه گمان مى كنم سند روايت هم سند معتبرى است پيامبر فرمود: من سه روز است كه هيچ چيز نخورده ام ! بنابراين ، او مثل خود مردم و در كنار مردم بود و با آنها رفق و مدارا مى كرد؛ چه در اين حالت ، و چه در دورانى كه سختيها بر طرف شده بود، مكه فتح شده بود، دشمنان منكوب شده بودند و همه سر جاى خود نشسته بودند.
بعد از فتح طائف ، غنائم زيادى به دست پيامبر رسيد و او آنها را بين مسلمين تقسيم مى كرد. عده يى از مسلمانان ايمانهاى راسخ داشتند كه آنها كنار بودند، عده يى هم از اين تازه مسلمانان و قبايل اطراف مكه و طائف بودن ، كه بر سر پيامبر ريختند و غنيمت خواستند؛ پيامبر را اذيت كردند، محاصره كردند؛ پيامبر هم به دست اين عربهاى تازه مسلمان ناهموار و خشن افتاد ! اين جا هم كه در اوج عزت و قدرت بود، پيامبر باز با مردم با هما رفق ، با همان خوشرويى رفتار كرد، با خوش اخلاقى و خوش خلقى صدايش را بلند كرد و گفت : ايها الناس ردوا على بردى (64) اى مردم ! عبايم را به من برگردانيد ! اين وضع معاشرت پيامبر با مردم بود.
پيامبر با غلامان نشست و برخاست مى كرد و با آنها غذا مى خورد. او بر روى زمين نشسته بود و با عده يى از مردمان فقر غذا مى خورد. زن بيابان نشينى عبور كرد و با تعجب پرسيد: يا رسول الله ! تو مثل بندگان غذا مى خوردى ؟ ! پيامبر تبسمى كردند و فرمودند: ويحك اى عبد اعبد منى (65) از من بنده تر كيست ؟
او لباس ساده مى پوشيد. هر غذايى كه در مقابل او بود و فراهم مى شد، مى خورد، غذاى خاصى نمى خواست ؛ غذايى را به عنوان نامطلوب رد نمى كرد. در همه ى تاريخ بشريت ، اين خلقيات بى نظير است . در عين معاشرت ، او در كمال نظافت و اطهارت ظاهرى و معنوى بود، كه عبدالله بن عمر گفت : ما راءيت احدا اجود و لا انجد و لا اشجع و لااوضاء من رسول الله (66) از او بخشنده تر و يارى كننده تر و شجاعتر و درخشانتر كسى نديدم . اين رفتار پيامبر با مردم بود؛ معاشرت انسانى ، معاشرت حسن ، معاشرت مانند خود مردم ، بدون تكبر، بدون جبروت ، با اين كه پيامبر هيبت الهى و طبيعى داشت و در حضور او مردم دست و پاى خودشان را گم يم كردند، اما او با مردم ملاطفت و خوش اخلاقى مى كرد. وقتى در جمعى نشسته بود؛ شناخته نمى شد كه او پيامبر و فرمانده و بزرگ اين جمعيت است . مديريت اجتماعى و نظامى او در حد اعلى بود و به همه كار سر مى كشيد. البته جامعه ، جامعه ى كوچك بود؛ مدينه بود و اطراف مدينه و بعد هم مكه و يكى ، دو شهر ديگر، اما به كار مردم اهتمام داشت و منظم و مرتب بود. در آن جامعه ى بدوى ، مديريت و دفتر و حساب و محاسبه و تشويق و تنبيه را در ميان مردم باب كرد. اين هم زندگى معارشرتى پيامبر بود. كه بايد براى همه ى ما - هم براى مسؤ ولان كشور، هم براى آحاد مردم - اسوه و الگو باشد.

R A H A
02-06-2012, 09:32 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
صحنه ى سوم از زندگى پيامبر، صحنه ى ذكر و عبادت الهى
و بالاخره صحنه ى سوم از زندگى پيامبر، ذكر و عبادت الهى آن حضرت بود پيامبر با آن مقام و با آن شاءن و عظمت از عبادت خود غافل نمى شد؛ نيمه اى شب مى گريست و دعا و استغفار مى كرد. اما سلمه يك شب ديد پيامبر نيست ؛ رفت ديد مشغول دعا كردن است و اشك مى ريزد و استغفار مى كند و عرض مى كند الهم و لا تكلنى الا نفسى طرفة عين (67) ام سلمه گريه اش گرفت . پيامبر از گريه ى او برگشت و گفت : اين جا چه مى كنى ؟ عرض كرد: يا رسول الله تو كه خداى متعال اين قدر عزيزت مى دارد و گناهانت را آمرزيده است - ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر (68) چرا گريه مى كنى و مى گويى خدايا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود و ما يؤ منين (69)؛ اگر از خدا غافل بشوم ، چه چيزى من را نگه خواهد داشت ؟ اين براى ما درس است . در روز عزت در روز ذلت ، در روز سختى ، در روز راحتى ، در روزى كه دشمن انسان را محاصره كرده است ، در روزى كه دشمن با همه ى عظمت ، خودش را بر چشم و وجود انسان تحميل مى كند، و در همه ى حالات خدا را به ياد داشتن ، خدا را فراموش نكردن ، به خدا تكيه نكردن ، از خدا خواستن ، اين آن درس بزرگ پيامبر به ماست .
انقلاب براى اين است كه ارزشها در جامعه تغيير كند
خداى متعال در همه ى صحنه ها به ياد پيامبر بود، و رسول اكرم در همه ى صحنه ها از خدا استمداد كرد، از خدا خواست و از غير خدا نترسيد و نهراسيد، راز اصلى عبوديت پيامبر در مقابل خدا اين است ؛ هيچ قدرتى را در مقابل خدا به حساب نياوردن ، از او واهمه نكردن ، راه خدا را به خاطر اهواى ديگران قطع نكردن . جامعه ى ما با درس گرفتن از اين اخلاق نبوى ، بايد به يك جامعه ى اسلامى منقلب شود.
انقلاب براى اين نيست كه كسانى بروند و كسانى ديگرى بيايند؛ انقلاب براى اين است كه ارزشها در جامعه تغيير كند؛ اعتبار و ارزش ‍ انسان به عبوديت خدا باشد؛ انسان بنده ى خدا باشد؛ براى خدا كار كند، از خدا بترسد، از غير خدا نترسد، از خدا بخواهد، در راه خدا كار و تلاش كند، در آيات خدا تدبر كند، عالم را درست بشناسد، كمر به اصلاح مفاسد جانى و بشرى ببندد و از خود شروع كند، هر كدام ما ازخودمان شروع كنيم .
پروردگارا ! تو را به حق حرمت مقام پيامبر سوگند مى دهيم ، در درون و دل و جان ما تحولى عميق و اسلامى پديد بياور. پروردگار ! ما را شايسته ى نام امت پيامبر قرار بده . پروردگار ! اما زمانمان را جانشين پيامبر و حجت خدا در زمان ماست . از ما راضى كن ، پروردگار ! ما را در ميدان جهاد و مقاومت همواره سرافراز بدار. (70)

R A H A
02-06-2012, 09:37 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
صحنه ى سوم از زندگى پيامبر، صحنه ى ذكر و عبادت الهى
و بالاخره صحنه ى سوم از زندگى پيامبر، ذكر و عبادت الهى آن حضرت بود پيامبر با آن مقام و با آن شاءن و عظمت از عبادت خود غافل نمى شد؛ نيمه اى شب مى گريست و دعا و استغفار مى كرد. اما سلمه يك شب ديد پيامبر نيست ؛ رفت ديد مشغول دعا كردن است و اشك مى ريزد و استغفار مى كند و عرض مى كند الهم و لا تكلنى الا نفسى طرفة عين (67) ام سلمه گريه اش گرفت . پيامبر از گريه ى او برگشت و گفت : اين جا چه مى كنى ؟ عرض كرد: يا رسول الله تو كه خداى متعال اين قدر عزيزت مى دارد و گناهانت را آمرزيده است - ليغفر لك الله ما تقدم من ذنبك و ما تاءخر (68) چرا گريه مى كنى و مى گويى خدايا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود و ما يؤ منين (69)؛ اگر از خدا غافل بشوم ، چه چيزى من را نگه خواهد داشت ؟ اين براى ما درس است . در روز عزت در روز ذلت ، در روز سختى ، در روز راحتى ، در روزى كه دشمن انسان را محاصره كرده است ، در روزى كه دشمن با همه ى عظمت ، خودش را بر چشم و وجود انسان تحميل مى كند، و در همه ى حالات خدا را به ياد داشتن ، خدا را فراموش نكردن ، به خدا تكيه نكردن ، از خدا خواستن ، اين آن درس بزرگ پيامبر به ماست .
انقلاب براى اين است كه ارزشها در جامعه تغيير كند
خداى متعال در همه ى صحنه ها به ياد پيامبر بود، و رسول اكرم در همه ى صحنه ها از خدا استمداد كرد، از خدا خواست و از غير خدا نترسيد و نهراسيد، راز اصلى عبوديت پيامبر در مقابل خدا اين است ؛ هيچ قدرتى را در مقابل خدا به حساب نياوردن ، از او واهمه نكردن ، راه خدا را به خاطر اهواى ديگران قطع نكردن . جامعه ى ما با درس گرفتن از اين اخلاق نبوى ، بايد به يك جامعه ى اسلامى منقلب شود.
انقلاب براى اين نيست كه كسانى بروند و كسانى ديگرى بيايند؛ انقلاب براى اين است كه ارزشها در جامعه تغيير كند؛ اعتبار و ارزش ‍ انسان به عبوديت خدا باشد؛ انسان بنده ى خدا باشد؛ براى خدا كار كند، از خدا بترسد، از غير خدا نترسد، از خدا بخواهد، در راه خدا كار و تلاش كند، در آيات خدا تدبر كند، عالم را درست بشناسد، كمر به اصلاح مفاسد جانى و بشرى ببندد و از خود شروع كند، هر كدام ما ازخودمان شروع كنيم .
پروردگارا ! تو را به حق حرمت مقام پيامبر سوگند مى دهيم ، در درون و دل و جان ما تحولى عميق و اسلامى پديد بياور. پروردگار ! ما را شايسته ى نام امت پيامبر قرار بده . پروردگار ! اما زمانمان را جانشين پيامبر و حجت خدا در زمان ماست . از ما راضى كن ، پروردگار ! ما را در ميدان جهاد و مقاومت همواره سرافراز بدار. (70)

R A H A
02-06-2012, 09:37 PM
دوران سياه و نكبت بار پادشاهى ، پشتيبانان رژيم ستم شاهى بركات انقلاب اسلامىايران و جريان شيطانى دشمنى با انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامى در آستانه فرا رسيدن بيست و يكمين بهار انقلاب اسلامى پيام مهمى خطاب به مردم و مسؤ ولان صادر فرمودند. بخش اول اين پيام
در باره ريشه هاى انقلاب اسلامى و جريانات بعد از پيروزى آن است و از آنجا كه هدف اصلى اين مجموعه تبيين صحيح تاريخ مخصوصا تاريخ انقلاب اسلامى و بويژه براى نوجوانان و جوانان است لذا درج اين بخش از پيام را بسيار ضرورى مى دانيم .
ملت سرافراز ايران !
هر ملتى و كشورى در طول زندگانى ممتد خويش ، دورانهايى و حوادثى را مى گذراند كه تاءثير آن در سرنوشت تاريخى او بسى تعيين كنند و ماندگار است و مى تواند او را به نيكبختى و عزت و اقتدار، يا سيه روزى و ذلت و حقارت بكشاند. اين حوادث هر چند سال ها به طول انجامد در مقايسه با عمر ملتها، در حكم لحاظيى زودگذر ايمان و استقامت نشان دهد قله هاى شرف و بهروزى را فتح مى كند و قدم در جاده ى پيشرفت و تعالى مى گذارد و با هر گردنه ى دشوار و سنگلاخى مواجعه شود از آن عبور مى كند و خود را به هدف مى رساند. ولى اگر ضعف و تن پرورى و دل سپردن به لذت و راحت موقت و ناهوشمندى و بى ارادگى و بى ايمانى گريبانگير او شود آينده ى خود را تباه مى كند و دستخوش ذلت و اسارت و وابستگى مى شود، و همه ى سختى ها و گرفتاريها ملل عالم كه ناشى از وابستگى و اسارت است پى در پى به بتدريج بر او مى تند و او را دچار بدبختى دنيا و آخرت مى كند.





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka06.jpg






ملتهاى پيشرو و موفق جهان در همه ى دوران ها، ملتهايى هستند كه در يكى از چنين لحظه هاى تاريخى تصميمى شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختى هاى مجاهدات و پايدارى را با شوق و شور، تحمل كرده اند و خود را با تلاش و هوشمندى به نقطه ى امن و عزت و استقلال رسانده اند.
ملت بزرگ ايران در انقلاب اسلامى كبير خود كه در چنين روزهايى در سال 1357 به اولين پيروزى تاريخى خود رسيد يكى از زيباترين و شگفت انگيزترين نمايش ها را از اينگونه در صحنه ى تاريخ اجراءكرد.
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

R A H A
02-06-2012, 09:38 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
ضربه هاى رژيم پهلوى به ملت ايران
رژيم پهلوى كه در بى كفايتى و فساد و سرسپردگى به بيگانگان در ميان حكومتهاى فاسد اين منطقه از همه رو سياه تر بود در طول دهها سال حكومت خود بزرگترين ضربه ها را بر ملت و كشور ايران وارد آورده بد؛ ملت را با ديكتاتورى خشن و سركوب بى رحمانه از صحنه ى سياسى كشور بيرون راند، منافع كشور را قربانى بندوبست با قدرت هاى مداخله گر و كمپانى هاى غارتگر كرد، جوانان را با رواج ابتذال و شهوترانى از انديشيدن به سرنوشت كشور باز داشته و صداى هر معترض و آزاديخواههى را در گلو شكسته بود.
با نابود كردن كشاورزى ملى و وابسته كردن صنعت ناقص و معيوب ، و بازگذاشتن دست بيگانگان حريص و نوكران دربار و غارت منابع نفتى و بذل و بخشش ثورت ملى به اربابان آمريكايى و اروپايى و ويران كردن روستاها و تبديل ايران به بازار كالاهاى بى ارزش ‍ خارجى و پس مانده ى محصولات كشاورزى آمريكا و برنامه هاى خائنانه ى ديگرى از اين قبيل ، اقتصاد كشور را دچار انحطاط مزمن و وابسته به اراده ى قدرت هاى خارجى كرده و رگ حيات ملت را به دست دشمنان سپرده بود.
ايمان و فرهنگ و اعتقادات ملت ايران را به تمسخر گرفته و با تحقير آن و ترويج تحميلى فرهنگ غرب ، به مبارزه يى جدى با خودباورى و اعتماد به نفس اين ملت بزرگ كمر بسته بود.
دين و روحانيت را كه در طول چند قرن هميشه منشاء حق طلبى و عدالت خواهى و آزادگى و سنگر اصلى مقاومت در برابر تهاجم بيگانگان و ستمگران و مستبدان بودند، و مورد سخترين انتقامها قرار داده و با همه ى وسايل زور و تهديد و تهمت و تبليغ با آنها رفتار مى كرد. درحاليكه فقر و تنگدستى و گرسنگى و سطح پايين زندگى گلوى اكثريت ملت ايران را مى فشرد، اسراف و ولخرجى و تجمل و زندگيهاى افسانه وار و كاخهاى شاه و خانواده و رجال دربارى و فرماندهان نظامى اش از يكطرف و غارت منابع ملى بوسيله كمپانيهاى بيگانه و دلالان داخلى شان از طرف ديگر روزبروز عرصه را بر مردم تنگ تر مى كرد.


http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka07.jpg


احكام نجاتبش اسلام بدست گنهكار سران رژيم بلكى از صحنه ى زندگى اجتماعى خارج شده و حتى رعايت تقواى دينى و نماز و عبادت در محيطهاى زير نفوصحيفه سجاديه مستقمى رژيم مانند محيطهاى نطامى و آموزشى ، مورد تمسخر و در مواردى جرم بود.
كمترين انتقادى از رژيم ظالم و سفاك با برخوردهاى خشن و خونين رورو مى شد و ساواك جهنمى شاه كه بوسله سياى آمريكا و صهيونيست هاى ضد بشر سازماندهى و تجهيز شده بود سخت ترين شكنجه ها و مخوفترين زندان ها را براى سركوب كسانيكه جراءت مقابله با آن رژيم را به خود مى دادند، آماده داشت .
حوزه هاى علميه و طلاب و علماى مبارز و جوانان و دانشجويان و دانشگاهها بخصوصى آنهايى كه از دين و مبارزات دينى دم مى زندند، مورد خشن ترين وحشيگريها قرار مى گرفتند.
كشور رو به ويرانى ، ايمان دينى رو به اضمحلال ، استقلال و عزت و شرف ملى مورد غارت بيگانگان و آينده ى ايران و ايرانى به شدت تيره و سياه بود.

R A H A
02-06-2012, 09:38 PM
نداى مرد الهى و روحانى ولبيك مردم
نهضت اسلامى به رهبرى امام خمينى عظيم در ميانه ى سالهاى 1341 تا 1357 در چنين شرايطى آغاز شد و رشد و تكامل يافت . امام بزرگوار ما با تكيه به تعاليم اسلام ناب محمدى (صلى الله عليه وآله )، و با اعتماد به ايمان دينى مردم ، و با شجاعت و اخلاص و توكل كم نظير خود، راه مبارزه را در ميان سختى ها و مصائب طاقت فرسا گشود و پيش رفت و صبورانه و پيامبر گونه ذهن و دل مردم را با واقعيتهاى تلخ و راه علاج آن آشنا كرد.
ملت ايران كه از اولين قدمها به نداى اين مرد الهى و روحانى گوش ‍ فرا داده و به منطق حق و درس روشنگر او دل بسته بودند، با انگيزه ى نيرومند ايمان و عشق به اسلام فداكارى ها و جانفشانى ها فراموش ناشندنى كردند. در خرداد سال 42 در تهران و برخى نقاط ديگر كشور چنان قيامى به راه انداختند كه رژيم سفاك براى سركوب آن از همه ى ساز و برگ نظامى خود استفاده كرد و هزاران شهيد بر روى اسفالت خيابانهاى تهران و قم و جاده ى ورامين به خون غلطيدند. و صدها تن از مبارزان و زبدگان و در راءس همه ، امام بزرگوار به زندآنها كشيده شدند.
در سال هاى پس از آن نيز كه مبانى اسلام و نهضت انقلابى آن به طور پيوسته




http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka08.jpg






و بى گسست . بوسيله ى زبدگان و دلسوختگان در فضاى كشور همه جا آشكار و پنهان تدريس و تبليغ مى شد، مردم مؤ من بخصوص ‍ جوانان ، شجاعانه و مؤ منانه بدان مى گرويدند و فكر و دل خود را به هدايتهاى قرآنى ، روشن و دست و زبان و جسم و جان خود را در دفاع از آن تلاش و در راه آن به ميدان مى آوردند.
آنچه در طول سالهاى مبارزات نهضت اسلامى در ايران گذشت هرگز در تاريخ شناخته شده ى ما نظير نداشته است . در زير ظاهر آرام زندگى ملت ، جريان مبارزات اسلامى شبكه ى عظيمى از انواع تلاش هاى اسلامى و تهيه و پخش بيانيه ها و جزوه ها و فعاليتهاى تربيتى و تعليميى بر اساس رهنمود اسلام ، تا تظاهرات و راهپيماييها و تجمعهاى بزرگ دينى و مردمى و تا تشكيل مجموعه هاى عملياتى و فداكاريهاى شگفت آور و مثال زدنى ، و همه به نوعى متصل و مرتبط به قلب تپنده ى اين مبارزه ى عمومى و برخوردار از رهبريهاى آن روح بزرگ و ايمان ناب و مغز متفكر.
امام بزرگوار ما در اين مدت در عين هدايت مردم و گستردن دامنه ى آگاهى و همگانى و كشاندن توده ى ميليونيى به مبارزه ، انديه ى حكومت اسلامى را نضج قوام بخشيد و در مقابل دو مكتب رايج سياسى عالم يعنى حكومت ديكتاتوريى حزبى كمونيستى در شوروى سابق و چين و اقمار آنها در اروپا و آفريقا و ديگر نقاط و حكومت هاى پارلمانى غربى كه سلطه ى سرمايه داران و كمپانيها بر فكر و اختلاق و سرنوشت مردم به نام دموكراسى بود، راه اسلامى را مطرح كرد (77) كه در آن بر دو عنصر دين و انسان به طور اساسى تكيه شده و ايمان دينى و اراده ى مردمى بزرگترين شاخصه ى آن است . نظام اسلامى در مكتب امام خمينى نظام عدل و ايمان و عقل و آزادگى و مردمگرائى است . و استقلال ملى و رد نظام سلطه ى بين المللى در مكتب امام بزرگوار ما داراى چنين ريشه هاى عميقى است .

R A H A
02-06-2012, 09:38 PM
رويگردانى ملت ايران از زورگويان عالم
ملتى كه نظام اسلامى را انتخاب مى كند از آنجا كه مؤ من به اسلام و عاشق عدالت ، و پايبند به منطق و عقل و دين ، و آزد از تحمييل و زورگويى است و بطور طبيعى همه ى قدرتهاى سلطه گر سياسى و اقتصادى و فرهنگى عالم را نفى مى كند و از همه ى زورگويان و چپاولگران و متجاوزان بين الملى روى بر مى تابد و اگر از آنان تعرضى ببيند با همه ى توان در مقابل آنان مى ايستد و از استقلال و شرف و آزادگى خود دفاع مى كند، و از آنجا كه معتقد به بردارى همه ى مسلمانان و شرف همه ى انسانهاست در هر نقطه ى جهان كه ملتى را مقهور دست ظلم و استكبار ببيند با آنان احساس همدردى مى كند و اگر بر آزادى طلبى همت گمارند، دست كمك به آنان مى دهد.
دفاع شجاعانه ى ملت و دولت ايران از مردم مظلوم فلسطين و مواضع و رفتار لبنان ، و مواضع معروف و زبانزد آن در برابر دو برابر قدرت متعارض ديروز يعنى شوروى سابق و آمريكا، (78) و نظر صريح و قاطع آن نسبت به رژيم غصب و ظلم و ترور صهيونى در كشور فلسطين اشغالى و موضع استوار و متقن و شجاعانه ى آن در برابر همه ى قلدان و روزگويان عالم تا امروز، همه و همه از اين انديشه هاى بنيانى نظام اسلامى سرچشمه مى گيرد.
امام بزرگوار ما با ارائه ى مكتب سياسى اسلام ، خط بطلان بر همه ى تلاشهاى فرهنگى و سياسى دشمنان اسلام در طول يك قرن و نيم گذشته كشيد كه سعى كرده بودند اسلام را به كلى از عرصه ى زندگى جامعه بيرون رانده و با طرح نظريه ى چدايى دين از سياست ، ديندارى را فقط پرداختن به عبادت و اعمال شخصى قلمداد كنند، و با حذف اسلام از صحنه ى سياست جهان ، كشورهاى اسلامى را عرصه ى غارتگريها و تاخت و تازهاى سياسى و نظاميى خود نمايند.
با ارائه و تعليم و تبليغ مكتب سياسى اسلام ، كه در آن هم نقش مردم و اراده و خواست آنان و هم نقش هدايت الهى و احكام سعادتبخش ‍ قرآنى در اداره ى زندگى عمومى و حكومت ، مشخص گرديده ، و جايگاه ايمان و جهاد و ارداده و تدبيير تبيين شده است . مبارزات گسترده ى مردم ، سمت و سوى منطقى و فكرى خود را يافت و امام حكيم فرزانه و شجاع ، در موضع رهبر بى معارض ، چون خورشيدى صحنه ى مبارزات را روشن كرد، و سيل عظيم مردم به سوى ميدان هاى نهضت اسلامى سرازير شد، و رهبرى حكيمانه و هميشه بيدار امام موجب شد كه هجوم وحشيانه ى رژيم و مزدورانش به مردم مبارز، نه فقط عزم انقلابى آنان را سست نكند، كه آتش خشم و عزم انقلابى آن را تيزتر نيز بنمايد. كمك هاى سياسى و تسليحاتى و امنيتى آمريكا و صهيونيسم و ديگر حاميان رژيم منحوص پهلوى كه در تمام اين مدت به سوى آن سرازير مى شد، سود نبخشيد و ملت ايران به كمك خداوند متعال و عنايات حضرت بقية الله ارواحنا فداه و با سلاح ايمان و جهاد و عشق و شهادت ، بر رژيم تا دندان مسلح پهلوى پيروز شد و نظام پوسيده ى سلطنت را پس از قرنها سلطه ى ظالمانه و تحقيرآميز، به دور افكند و بنيان شامخ نظام اسلامى را كه بر ايمان و معرفت و منطق و اراده ى مردم استوار است بنا كرد.


http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka09.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:39 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
ملت ايران با وحدت كلمه و با تمسك به اسلام و رهبرى شجاعانه و حكيمانه ى مردمى الهى و دين شناسى بزرگ و مؤ من و صالح ، نظام جمهورى اسلامى را بر سر كار آورد و نمونه ى بديعى از نظام سياسى را با كارگزارانى از متن مردم مؤ من و مبارز و نه از اشرافزادگان و خانزداگان فاسد و وابسته - دو برابر چشم جهانيان قار داد.
شعارها، هدف ها، راهها و روشهاى اين نظام جديد و بديع همه از سرچشمه هاى زلال معارف و احكام اسلام و قرآن جوشيده بد و لذا پشتوانه ى ايمان عميق ملت ايران به اسلام و اعتماد ديرين آنان به علماى دينى ، ضامن تحقيق آن شعارها و ره سپردن به سوى آن هدفها و پيمودن آن راهها و روشها گشت .
با پيرروزى انقلاب اسلامى و سر برافراشتن جمهورى اسلامى بطور همزمان دو جريان عظيم در سراسر گيتى آغاز شد:
اول : روند ستايش و ايد و درس گيرى از سوى ملتهاى مستضعف و زير ستم ، بخصوص در كشورهاى اسلامى و نيز مسلمانان سراسر جهان و همه يى آزادانديشان عالم .
دوم : روند نگرانى و توطئه و دشمنى از سوى دولتهاى مستكبر و صهيونيستها و سرمايه داران غارتگر بين الملى و نيز وابستگان آنها در برخى كشورهاى ديگر.
جريان اول كه سرگذشتى ناگفته و عمدا مكتوم مانده و بسى درس آموز و عبرت انگيز دارد، يكى از پديده هاى كم نظير تاريخ است و سزاوار است محققان جوان و پيگير ما در زمينه هاى سياسى و اجتماعى و تاريخى درباره ى آن به كناش برخيزند. خلاصه ئى از اين سرگذشت آن است كه با تشكيل جمهورى اسلامى در ايران ، مسلمانان در همه ى جهان هويتى تازه يافتند و احساس عزت و شخصيت اسلامى ، در آن دميده شد، كوشش مستمرى كه در طول دهها سال از سوى قدرتهاى استعمارى و استكبارى براى تحقير مسلمانان بكار رفته بود، نقش بر آن گشت و در همه جا دنياى اسلام روحيه ى افتخار به اسلام و سملمان بودن رو به رسد و گسترش ‍ گذاشت .
نهضت هاى فرهنگى و سياسى از سوى جوانان و آزادگان مسلمان در چهار گوشه ى عالم شكل گرفت ، از غير مسلمانان كسان بسيارى به اسلام و كتب انقلابى آن ايمان آوردند و كسان بسيار ديگرى به ديانت و رسالت دين در تحولات اجتماعهى دل بستند، و امام خمينى عظيم ، همچون رمز هويت اسلامى و پرچمدار مبارزه با استكبار و فرعونها و زورگويان بين المللى شناخته شد. كسانيكه توفيق نظاره و تاءمل در تظاهرات ملتها و ابراز



http://www.askquran.ir/images/statusicon/wol_error.gif

اندازه اين تصوير تغيير داده شده است براي نمايش اندازه واقعي كليك نماييد
http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka10.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:40 PM
احساسات عميق آنان نسبت به جمهورى اسلامى و امام راحل و مسؤ ولان برجسته ى آن را پس از انقلاب تا امروز داشته اند و شوق و شور و ستايش و تحسين بى سابقه ى آنان را نسبت به اين بنيان رفيع و همچنين نسبت به مسؤ ولان و شعارها و پرچم كشورمان در تمام مدت اين بيست سال ديده يا شنيده اند، مى توانند عظمت اين پديده را ادراك كنند.
در بسيارى از كشورهاى اسلامى ، حاكميت دين و عزت و استقلال اسلامى ، شعار مبارزان و جوانان و روشنفكران شد و خيل عظيمى از جوانان آنان ، منش و رفتار جوانان ايرانى را الگوى خود قرار دادند. و بسيارى از رؤ سا و سياستمداران آنان نيز تظاهر به مسلمانى و دينانت را از سر مصلحت ، جايگزين تظاهر به بى دينى و بى بند و بارى كردند ! اين جريان يعنى پشتيبانى و طرفدارى و سرسپردگى مسلمانان و آزاديخواهان در سراسر جهان نسبت به جمهورى اسلامى و ملت ايران با وجود تبليغات خصمانه ى شبكه ى تبليغاتى استكبارى كه شبانه رز بر ضد ايران اسلامى سرگرم كار است ، همچنان ادامه دارد و تا وقتى ملت ايران در مواضع انقلابى و اسلامى افتخارآميز خود ثابت قدم است ادامه خواهد داشت ان شاء الله .
جريان دوم يعنى روند دشمنيها و كينه ها و توطئه ها از نخستين روزهاى پيروزى انقلاب آغاز شد و بتدريج با زائل شدن حيرت و گيجى و سردرگمى يى كه سياستمداران دولتهاى استكبارى و غارتگران و صهيونيستها بر اثر پيروزى انقلاب اسلامى در اين نقطه ى حساس جهان بدان دچار شده بودند، گسترش و عمق و تنوع يافت . پيشرو و پرچمدار اين خصومت آشتى ناپذير دولت آمريكا و زائده صهيونيست آن در خاورميانه بودند. كه با سقوط رژيم پهلوى ، مطيع ترين متحد و مزدور خود در منطقه را از دست داده و از منافع نامشروع سياسى و اقتصادى خود در ايران محروم شده بودند. شرح اين روند خباثت آميز و بغض آلود و برخاسته از كينه ئى عميق در سطور و صفحاتى معدود نمى گنجد و ظرفيت دهها كتاب و هزاران صفحه براى تبيين آن لازم است ، كه بحمدالله نوشته هاى آگاهانه يى زمينه در دسترس همگان است .
فهرست تلاشهاى خصمانه ى جريان شيطانى دشمنى با انقلاب اسلامى
نگاهى به فهرست اين تلاشهاى خصمانه كه شامل اقدامهاى سياسى و تهاجمات نظامى و تدارك كودتاها و شورش آفرينى در مناطق متعددى از كشور و محاصره ها و توطئه هاى اقتصادى و حبس ذخائر ارزى و به كارگيرى صدها راديو و روزنامه و دهها هزار مقاله و گفتار تبليغاتى ، و در سالها اخير، شبيخون همه جانبه ى فرهنگى است مى تواند عمق دشمنى غارتگران بين المللى و صهيونيست ها و قدرتهاى استكبارى و در راءس همه ، دولت آمريكا را با اسلام و انقلاب اسلامى و ملت انقلابى ايران نشان دهد.
تنها يكى از اين اقدامهاى خصمانه ، تشويق و تحريك و سپس كمك همه جانبه به رژيم عراق براى راه اندازى جنگى ويرانگر با ملت ايران بود كه هشت سال به طول انجاميد و علاوه بر خسارتهاى سنگين انسانى و مادى و ويرانگرى صدها شهر و روستا و بلعيدن امكانات گرانبهاى كشور، ملت و دولت ايران را در فرصت مغتنمى كه بايد صرف سازندگى ويرانيها و اصلاح مفاسد دوران طاغوت مى شود، به خود مشغول ساخت و هشت سال از عمر انقلاب بزرگ ما را به جنگى بزرگ و دفاع از مرزها و سرزمينهاى ميهن عزيز مصروف ساخت .
اين جريان شيطلانى و رذيلانه در طول دو دهه بطور مستمر ادامه داشته و باقتضاى شرائط گوناگون ، رنگ و نشانهاى مختلف يافت است ، ولى خصوصيت هميشگى آن سردمدارى آمريكا و صهيونيزم ، هدف هميشگى آن باز گرداندن ايران به وابستگى رژيم پهلوى ، و اصلى ترين آماج هميشگى آن سه عنصر: اسلام ناب محمدى ، وحدت ملى و جايگاه رهبرى بوده است .
آنان مى خواستند با تهاجمات متوالى سياسى و نظامى و اقتصادى و فرهنگى و با نشانه گرفتن اصليترين پاياهاى نظام اسلامى ، انقلاب را از مهمترين وظائف بلند مدت خود يعنى سازندگى مادى و معنوى جامعه و كشور ناتوان نشان دهند و به اين ترتيب از الگو شدن جمهورى اسلامى در دنيا اسلام جلوگيرى كنند.
اما انقلاب بزرگ ما در ميان همه اين خصومتها، راه دشوار خود را با اقتدار و صلابت طى كرد و ملت ايران با الهام از هدايتهاى هميشه روشنگر امام راحل با ايمان و اراده و هوشيارى خود، گردنه هاى دشوار را پشت سرگذاشت و به موفقيتهاى درخشان دست يافت . نه در




http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka11.jpg






اولين سال انقلاب كه عناصر وابسته به رژيم گذشته با كمك سفارت آمريكا سعى در ايجاد آشوب و بلوا در نقاط مختلف مى كردند و قلمها و زبانهاى مزدود و گنهكار، انقلاب و اركان اساسى آن را مورد تهاجم تبليغاتى قرار مى دادند (79) و نه در سال 60 كه دست گنهكار گروهك منافقين و همدستان آتش فتنه ئى بزرگ را برافروختند و ترور و ناامنى راحتى به خانه هاى مردم عادى كشاندند (80) و نه در دورانى كه تهران و دهها شهر كشور هدف بمباران جنگنده هاى اهدائى شرق و غرب به رژيم عراق قرار داشتند، نه در دوران محاصره ى اقتصادى در عين گرفتارى كشور به هزينه هاى جنگ ، و نه در سالهاى آخر دههه شصت كه در آمدهاى كشور به يك سوم رسيد، نه در آن هنگام كه امام عظيم الشاءن ما از ميان ملت خود رخت بربست و مردم ، پدر و استاد و مرشد بزرگ و حكيم خود را از دست دادن و نه در سالهاى بعد از امواج خشم ديوانه وار آمريكا و صهيونيزم بخاطر ادامه ى راه امام بصورت تهديد نظامى و تحميل مشكلات اقتصادى و تبليغ رسانه اى وو تلاش وسيع سياسى ، بسوى نظام جمهورى اسلامى و مردم ايران روانه بود... و نه تا امروز، هرگز انقلاب از پيمودن راه خود بسمت بناى كشورى آباد و آزاد و مستقل و برخوردار از عزت و نشاط و پيشرفت مادى و معنوى در زير لواى اسلام و با تكيه بر معارف و احكام قرآن ، باز نايستاده و سستى به خود راه نداده است .

R A H A
02-06-2012, 09:41 PM
سازندگى مادى و معنوى انقلاب اسلامى
در سازندگى مادى كشور آنچه در اين بيست سال اتفاق افتاده ، در همه دوران حكومت جباران پهلوى و پيش از آن بى سابقه است و حجم خدماتى كه در اين مدت




http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/hrka12.jpg






بدست فرزندان كشور و پروردگار انقلاب ايران عزيز شده است فهرستى بلند و افتخارآميز دارد، و البته در راءس همه ى آنها و مهمترين خدمت انقلاب در زمينه ى بناى علمى و عمرانى كشور، روح خودباورى و اعتماد به نفسى است كه سرمايه ى ازديات رفته ى ملت ايران در طول قرنهاى اخير بود و نابود كردن آن ، گناه بزرگ پادشاهان بيكفايت و دست نشانده ى غرب بوده است . امروز ايرانى احساس مى كند كه خود قادر به اداره ى كشور، قادر بر سازندگى ، قادر بر سازندگى ، قادر بر عبور از موانع و قادر بر ابتكار و نوآورى است ، و اين همان سرمايه ى لايزالى است كه هر ملتى را در رسيدن به هدفهاى خود كامياب مى سازد، و همين است كه در بيست اسلا گذشته آنهمه افتخارات را در زمينه هاى علمى و صنعتى و نظامى و سياسى نصيب ملت ايران كرده است .
در سازندگى معنوى محصول تلاش بيست ساله ى انقلاب ، رشد دين و معنويت ، رشد استقلال و عزت ملى و رشد آزادى و روشن بينى سياسى قشرهاى مختلف ، و هر يك در جاى خود مايه ى مباهات و سربلندى ملت ايران و موجب تحسين و ستايش ملتهاى ديگر و برجستگان منصف است . مقايسه ى دستاوردهاى ملت ايران در اين سه مقوله با دوران حكومت سلطنت بسى آگاه كننده است ، دورانى كه معنويت و دين در انزواى كامل ، و فساد و بى بند و بارى در همه ججا رايج بود، بيان و قلم صاحبان انديشه و علم ، ممنوع و اختناق سياسى تيره كننده ى فضاى كشور بود، ملت ايران مقهور سياست هاى بيگانگان و بكلى از صحنه ى مسائل جهان و منطقه و حتى مسائل كشور خود محروم بود، ايران محل اجراى اراده ى آمريكا و انگليس و صهيونيزم و سرمايه داران بيگانه ، و ايرانى اسير سياست هاى آنان و شاه وابسته و دست نشانده بود.
امروز به بركت انقلاب و با وجود صدها دسيسه ى اقتصادى و سياسى و فرهنگى از سوى دشمنان ، ملت ايران زنده و با نشاط، مسئولان و دولتمردان كوشا و دلسوز، استعدادهاى جوانان در جوشش و بالندگى ، طرحهاى سازندگى مادى و معنوى در حال پيشرفت به دست ايرانى ، عزت و استقلال كشور در دنيا همچون نمونه يى معروف و مثال زدنى ، پيوند ميان ملت و مسئولان در دنيا كم نظيرت شعارها و هدفهاى ملت و دولت يكسان و همه با سمت و سوى ايرانى بزرگ و آباد و متحد و الگو براى كشورهاى اسلامى ، و آفاق آينده ، روشن و تابناك است .

R A H A
02-06-2012, 09:41 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
قدمهاى ملت ايران براى تداوم انقلاب اسلامى
اكنون ملت عزيز بويژه جوانان كه اميدهاى آينده ى كشورند بايد با تكيه بر گذشته و حال ، آينده را بسازند، نخستين قدم ، شناخت نعمت بزرگ الهى انقلاب و اسلام و شكرانه آن به درگاه خداوند منان و درخواست توفيق براى تداوم بخشيدن به اين راه روشن و سعادتبخش است ، دشمن دشمنان و هياهوى آنان نبايد اراده ها را سست و دلها را مرعوب كند. ملت ايران نشان دهده كه مى تواند بر دشمنى مانند ابر قدرتها در عرصه هاى مختلف پيروز شود و با استقامت و ايمان و مجاهدت ، دشمن را از سر راه دور كند.





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka13.jpg



خطاى بزرگى است كه اگر كسى گمان كند كه با نرمش و عقب نشينى ميتوان دشمن را از پيشروى باز داشت . دشمن يعنى همان استكبار جهانى و بطور ويژه آمريكا و صهيونيزم ، به چيزى كمتر از بازگرداندن وضع پيش از انقلاب يعنى سلطه ى كامل سياسى و اقتصادى و قبضه كردن ايران و بر سر كار آوردن دست نشانده ئى همچون محمدرضا پهلوى راضى نخواهد شد. ملت ايران بايد با استقامت و قاطعيت خود آنها را براى هميشه ماءيوس كند و خواهد كرد.
امروز ميليونها دست و فكر و استعداد ايرانى در كار نوسازى و آبادسازى كشور خويش و استفاده از منابع حياتى آن براى اعتلاى ادى و معنوى ايرانند. همت آنان نبايد اجازه دهد و اجازه نخواهد داد كه بيگانگان مانند دوران پهلوى و قاجار، غاصبانه اين منابع را در اختيار بگيرند و صاحبان آن را در فقر و جهل و بى خبرى و ذلت رها كنند. انقلاب اسلامى ، رعب و هيبت قدرتهاى دخالتگر را در دلها شكسته است ، همچنانكه پرده ى ريا و تظاهر به دوستى را از چهره ى خشن و كينه آلود آنان برداشته است .
تبليغات خصمانه دشمنان امروز پس از بيست سال به حرفهايى تكرارى و مشمئز كننده تبديل شده است . كساين كه از سركوب خونين قيام پانزده خرداد و قتل عام هفده شهريور با وقاحت تمام دفاع كردند، امروز دم از حقوق بشر مى زنند. كسانيكه پنجاه و چند سال ديكتاتورى سياه پهلوى ها را پشتيبانى كردند، امروز تهمت ديكتاتورى به جمهورى اسلامى مى زنند، كسانيكه با ويران كردن و غارت منابع كشور و تحميل صنعت معيوب و ناقص و وابسته ، دهها سال ايران را از كاروان جهانى عقب راندند، امروز سكوفاييها و معجزه هاى سازندگى انقلاب را نديده مى گيرند، كسانيكه هنوز در آروزى رجعت ايران به دوران سياه و نكبت بار پادشاهى اند، نظام نوين و تازه نفس و جوان انقلابى را مرتجع مى نامند !
ملت هوشيار ايران و تربيت يافتگان محيط بالنده ى اسلامى ، فريب اين ترفندهاى استكبارى و سلطه طلبانه را نخواهند خورد.
امروز مانند هميشه دشمن ، فعال اما آينده روشن است . نسل تازه نفس ، آماده ى مبارزه با دشمنان شناخته شده ى كشور است . جوان امروز با مرور بر تاريخ كوتاه اما پر ماجراى دوران بيست ساله ، آمريكا و صهيونيزم را مى شناسد و فريب ترفندها و اخمها و لبخندهاى آنان را نمى خورد، كشور متعلق به ملت است و ملت با همه ى وجود از آن و از استقلال و عزت خود دفاع خواهد كرد.
عناصر خد باخته و مرعوب يا تن داده به لذت و راحت و عشرت نخواهند توانست با قلمهاى مسموم و گفتارهاى ديكته شده و از دشمن فراگرفته ى خود راه ملت را به سمت دلخواه سلطه طلبان و غارتگران بكشانند (81) و فقط آبروى خود را مى برند. (82)

R A H A
02-06-2012, 09:42 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
تخت جمشيد، نشانه ى ظاغوتيگرى است
جوانان عزيز، بخصوصى فرزانگان ، مايلم به اين مطلب درست توجه كنند كه اسلام در برخورد با پديده هايى كه از كشورها و از ملتهاى ديگر، يا از دوره هاى قبل به او رسيده است ، يك برخورد حكمت آميز و همراه با دقت و نگاهى همه جانبه دارد. هر چيزى كه قابل اين است تا محتواى صحيحح پيدا كند، اسلام آن را مى گيرد، به آن جهت و محتواى صحيح مى دهد و در دسترس مردم مى گذارد.
مثلا بعضى از همين مراسم حج ، مثل طواف ، سعى و قربانى كردن ، از قبل از اسلام بود؛ اسلام ، اين مراسم را گرفت ، محتواى شرك آلود، مادى و غلط را از آن خارج كرد و محتواى توحيدى به آن داد. آن را درك كرد و به صورت يك درس ، به مردم برگرداند، كار خيلى عجيب و مهمى است . در باب عيد نوروز و مراسم سنتى قديمى هم همين جور، اسلام عيدنوروز را گرفت ، محتواى انسانى و اسلامى و معنوى به آن داد و به مردم برگرداند.
اول سال تحويل ، شما به دستور اسلام با خدا رابطه برقرار مى كنيد؛ عرض مى كنيد: يا مقلب القلوب و الابصار، يا مدبر الليل و النهار، يا محول الحول و الا حوال اى كسى كه گردش زمين و آسمان ، گردش دلها و چشمها و گردش روزگاران به دست توست ، اين گردش قرار دادى سال را هم براى ما با بركت و مبارك قرار بده : حول حالنا الى احسن الحال .
ببينيد نوروز و تحويل سال - رفتن از يك سال به سال ديگر - يك محتواى معنوى پيدا كرد. مردم را توصيه مى كنند: اغتسل و البس و انظف ثيابك : غسل كنيد، خود را شست و شو بدهيد و تميزترين لباسها را - البته صحبتى از لباس نونيست ؛ صحبت از لباس تميز است - بپوشيد؛ به دين يكديگر برويد؛ صله ى رحم بكنيد، دلهايتان را شاد كنيد؛ در خودتان اميد بدهيد و با رويش طبيعت يك رويش ‍ معنوى در دل خودتان به وجود بياوريد.
برخورد با عيد نوروز؛ اين است ؛ لذا ما ايرانيها عيد نوروز را دوست مى داريم و آن را جشن مى گيرمى . اما جشن ما يك جشن سالم است . با هر كدام از اين مراسم قديمى كه اسلام برخورد مى كند، اين جور برخورد مى كند. البته بعضى از مراسم هست كه قابل اصلاح نيست . مثلا اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتيش پريدن ، حرفى ندارد و تاءييد نمى كند؛ اما هيچ اشكالى نمى بيند كه مردم - فرض بفرماييد - در مناسبتى از مناسبتهاى عيد به فضاى باز بروند، با سبزه و طبيعت و صحرا، ديدارى تازه كنند، خود و طبيعت را با يكديگر نزديك كنند و لذت صحيح و سالم ببرند، مانعى ندارد.
درست ، عكس روش جاهلى ؛ در روشهاى جاهلى ، اگر عمل خوبى هم در دست مردم باشد، آن را بى محتوا مى كنند ! لذا شما مى بينيد كه راجع به تحويل سال در تبليغات راديوهاى بيگانه ، صحبت زيادى نيست ؛ اما راجع به چهارشنبه سورى در اين چند روز قبل از سال ، تقريبا تمام راديوهاى بيگانه راجع به آن صحبت كردند ! درست نقطه ى مقابل آن نظر اسلامى !
البته بعضى از عوامل خود ما هم در وزارت كشور، استباهى كردند كه در واقع همان كار رراديوهيا بيكانه را تاءييد كرد ! منتهاى دلسوزان وزارت كشور و وزير محترم كه بحمدالله خود روحانى و از سادات محترم است - فورا جلوى آن را گرفت .
شما ببينيد در ايام تحويل ، مردم در كجاها اجتماع مى كنند؛ ديشب در اطاف آستان قدس رضوى ، با اين كه نيمه ى شب بود، جاى سوزن انداختن نبود ! تا بسط شيخ بهايى و تمام اين اطراف ، مردم براى توجه ، روى زمين نشسته بودند ! يعنى عيد نوروز، همراه با معنويت . يا ديشب ، نيمه ى شب ، هزاران انسان علاقه مند، از خواب و خانه و زندگى و محيط خانواده بيررون مى آيند و به مرقد امام بزرگوار مى روند ! يعنى جنبه ى معنوى .
خوب ، حالا يك نفر هم پيدا مى شود كه از سر اشتباه و ندانم كارى ، به جاى مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و رماسم معنوى ، تخت جمشيد را زنده مى كند ! البته تخت جمشيد، يك اثر معمارى است ؛ انسان ، اثر معمارى را تحسين مى كند و چون متعلق به ما و ملا ايرانيهاست ، به آن افتخار هم مى كند؛ اما اين غير از آن است كه ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجه به نقطه اى بكنيم كه در آن خبرى از معنويت نيست ، بلكه نشانه ى طاغوتيگرى است !
در همان ساختمانها كه امروز بعد از گذشت يكى دو هزار سال ويران است ، زمانى به مناسبت همين روز نوروز، خدا مى داند كه چه قدر بى گناه ، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مى رسيدند و چه قدر دلها ناكام مى شدند ! اين افتخارى ندارد. عيد نوروز خوب است ، مراسم جشن و سرور و شاد بودن دلها خوب و مطلوب است ؛ اما در جهت درست . اين كارى است كه اسلام كرده است ؛ ما هم به فضل الهى به تبعيت اسلام ، همين سياستها را دنبال مى كنيم ، مردم هم همين را مى خواهند و دلهاى مردم هم دنبال همين چيزهاست ؛ مردم به آن چيزهايى كه جنبه ى مادى دارد، مستقلا توجهى ندارند و اگر آن جنبه ى مادى ، با يك جنبه ى انحرافى همراه شد، مردم از آن رويگرانى هم دارند، (83)

R A H A
02-06-2012, 09:43 PM
اجزاى نقشه ى دشمن چيست ؟
تكليف ما به عنوان مسؤ ول ، خدمت به مردم است . مسؤ ولين كشور براى اين كه مشكلات زندگى مردم را بر طرف كنند، بر سر كار آمده اند. چگونه مى توانند اين كار را بكنند؟ وقتى كه فضا مناسب و محيط از تشنج و غوغاگرى ، دور باشد و دست به يقه شدن در بين مردم نباشد. وحدت كلمه كه باشد، فضا براى اقدام مسؤ ولان كشور، مناسب است .
ببيندى عزيزان من ! من قدرى اين مطلب را براى شما باز كنم . جمهورى اسلامى ايران به عنوان يك نظام انقلابى به عنوان يك نظام اسلامى ، هر كدام جداگانه دشمنانى دارد؛ البته بعضيها هم با اسلام دشمنند، هم با انقلاب دشمنند !
كشور ايران به خاطر موقعيت حساس جغرافيايى خود هم دشمنانى دارد؛ بخصوص بعد از قضاياى انحلال امپراتورى شوروى و به وجود آمدن اين كشورهاى مسلمان در نزديكى ما، كه تنها راه آسان وصول به اين كشورها هم ايران است . خيلى از سرمايه داران و خيلى از دولتهاى مستكبر دنيا كه مايلند در آن كشورها سرمايه گذارى كنند پول به دست بياورند و كارهاى خودشان را انجام بدهند - با خود فكر مى كنند اگر ايران در اختيار ما بود، اگر ما در اين كشور جاى پايى داشتم - مثل امريكا قبل از انقلاب چه قدر كارها مى توانستيم بكنيم ! فعلا نفوذوجاى پايى ندارند، طبعا دشمنند !
پس ملت و كشور ايران به مناسبت موقعيت جغرافيايى خود هم دشمانى دارد. كشور و ملت ايران به مناسبت سوابق تاريخى هم دشمانى دارد، به مناسبت منافع اقتصادى و سياسى هم كه در دنيا براى خود تعريف كرده است ، دشمنهايى دارد! البته مخصوص ما هم نيست ؛ خيلى از كشورهاى ديگر هم اين جور دشمنانى دارند.
پس ما دشمنانى داريم ؛ دشمنان ما چه كار مى كنند؟ اينها چيزهايى است كه به نظر من نسل جوان ما بايد به اين چيزها خوب فكر كند. اين كه مى گويم نسل جوان ، جون اكثريت كشور ما جوانان و نوجوانانند. نسل جوان ما نمى تواند نسبت به اين مسايل بى تفاوت بماند. چشمش را ببندد و هر كس از هر جا هرچيز گفت ، گوش كند؛ نه بايد اين چيزها را فكر كند؛ مسؤ وليت مهمى است .
اين دشمنان چه كار مى كنند؟ هدف اين دشمنان ، عبارت از نفوذ پيدا كردن در جمهورى اسلامى است . همچنان كه در خيلى از كشورهاى همسايه ى ما نفوذ پيدا كردن و جمهورى اسلامى است ؛ همچنان كه در خيلى از كشورهاى همسايه ى ما نفوذ دارند. يك دولت را مى برند، يك دولت را مى برند، يك دولت را بر مى دارند، يك دولت را وادار به يك معامله ى سياسى ، يا يك معامله ى اقتصادى . مى كنند و پايگاه نظامى در آن جاها تشكيل مى دهند از آن جا عده و عده جمع مى كنند و منافع آن جا را براى خودشان جذب مى كنند؛ در خيلى از كشورها اين جورى است .
خوب ، در كشورى به ثروتمدى ايران ، با اين همه منابع طبيعى ، با شصت ميليون جمعيت ، با اين فضاى عظيم ، خيلى كمپانيهاى بزرگ و قدرتهاى مستكبر سياسى و اقتصادى ، از اين كه نتوانند در اين كشور نفوذ داشته باشند، خيلى ناراحتند. پس هدف اولشان چيست ؟ پيدا كردن نفوذ در ايران ! چه كار مى كنند؟ نقشه هاى آنها همان چيزهايى است كه اگر شما درست توجه كنيد، در كارهاى تبليغاتيشان چه به وسيله ى خودشان ،- چه به وسيله اياديشان - مى بينيد. الان دارد در ايران انجام مى گيرد؛ منتها خوشبختانه دولت ، مستحكم و ملت ، مؤ من است و تا حالا نتواسته اند كارى كنند. بايد هوشيار بود.
اجزاى نقشه ى دشمن چه چيزهايى است ؟ اولا تا آن جا كه بتوانند، زورشان برسد و تبغشان ببرد، مشكلات اقتصادى براى كشور درست كنند و بتراشند؛ تحريم اقتصادى كنند وشركتها را مجازات كنند همينهايى كه مى شنويد - جلوى خط لوله يى را كه فلان كشور مى خواهد از اين جا بكشد، بگيرند ! در امر تجارت كشور، اخلال ايجاد كنند؛ مثل دو سال قبل ، در دنيا به دروغ شايع كنند كه پسته ى ايران ؛ سرطانز است ! در باب صنايع غيرنفتى هم هر جو كه مى توانيد، بازارها را اشباع كنند، با دولتها با كمپانيها بسازند ! و به طور خلاصه ، مشكلات اقتصادى براى كشور درست كنند.
در كنار اين در تبليغات خودشان ، نسبت به مسايل اقتصادى كشور، بزرگنمايى هم بكنند. البته مشكلات اقتصادى هست ؛ اما دولت هما هم كه بى كار نيست ، كار ديپلماسى و كار تجارى مى كنند. وازرت خارجه ، وزارت بازرگانى ، وزارت صنايع ، وزارت راه و وزارت نفت ، هر كدام از يك طرف ، دايم مشغولند، دايم دارند كار مى كنند. در اين دنياى بزرگ ، بالاخره دشمن تلاش مى كند.
ما هم كه دست و پايمان چلاق نيست .، اقدام مى كنيم و اقدام ما بر اقدام دشمنان - در بسيارى از موارد - فايق هم مى آيد؛ اما در تبليغات بيگانگان ، اين بخش از فاليتهاى مسؤ ولان كشور، مسكوت گذاشته مى شود ! آنها مرتب در تبليغات ، فقط بزرگ نمايى مشكلات مى كنند، به دروغ مى گويند: ايران چنين است ، ايران چنان است ، تورم جنان است ، دولت ورشكسته است و... ! كارى مى كنند كه روحيه ى مردم را تضعيف كنند و مردم احساس كنند كه اى داد، دارد چه اتفاقى مى افتد !
در حالى كه اگر مردم بدانند دولت و مسؤ ولينشان دارند چه تلاشهايى مى كنند، پشتان گرم و دلگرم مى شوند. اين كه هم در زمان امام (رضوان الله عليه ) بارها ايشان به مسؤ ولين مى گفتند، ما هم بارها تاءكيد كرده ايم كه كارهايى را كه انجام مى دهيد، به مردم بگوييد - تا مردم بدانند شما چه قدر داريد كار مى كنيد - براى همين است . پس بزرگنمايى در مخورد مشكلات اقتصادى ، بخش ديگرى از توطئه است !
از طرفى به بهانه هاى مختلف ، سعى مى كنند در فضاى سياسى كشور، تشنج و جنجال به وجود بياورند؛ تا خود اين هم در مردم ، احساس ناامنى و احساس عدم انتظام كارها را به وجود بياورند؛ تا خود اين هم در مردم ، احساس ناامنى و او احساس عدم انتظام كارها را به وجود بياورد ! آنها به هر بهانه يى ، به مناسبت مسايل امنيتى ، به مناسبت محاكمه ى يك نفر، به مناسبت كشته شدن دو سه نفر - كه دولت با كمال پيگيرى آن را دنبال .مى كند - شروع مى كنند فضا را متشنج كردن ! جنجال مى كنند. اين سال هفتاد و هفتى كه ما گذرانديم - تقريبا از اول تا آخر سال - بيشترين تلاش دشمنان ما و دشمنان اين ملت ، صرف همين مى شد كه در فضاى سياسى كشور، تشنج و جنجال ايجاد كنند طبعا وقتى جنجال مى شود، يك دسته از مردم ، طرفدار يك حرف مى شوند، دسته ى ديگر هم طرفدار يك حرف مى شوند و قهرا بين مردم ، بگو مگو به وجود مى آيد. دشمنان هم همين را مى خواهند
يك جزء ديگر نقشه هم اين است كه به مردم اين جور و انمود كنند كه بين مسؤ ولان كشور در سطوح بالا، اختلاف است ؛ حالا هر چه مسؤ ولين - بيچاره ها- به مردم بگويند كه ما با هم صميمى هستيم ، ما با هم داريم كار مى كنيم و مرتب از هم تمجيد و همديگر را كمك كنند، فايده يى ندارد ! آنها حرف خودشان را مى زنند. جورى وانمود مى كنند كه گويا فلان كس ، داراى فالن مقام ، اين جور فكر مى كند و فلان كس ، داراى بهمان مقام ، ضد او فكر مى كند ! براى هر كدام هم اسمى مى گذارند ! اينها كارهاى دشمن است .

R A H A
02-06-2012, 09:44 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
حالا شما نگاه نكنيد كه بعضى از نويسندگان داخلى هم فريب مى خوردند و همان حرفها را تكرار مى كنند ! حرف مال آنها نيست ؛ اصل حرف ، جزو مجموعه ى توطئه ى دشمن و از اجزاى آن است .
خوب ، در واقع در چنين وضعى ، هم مشكلات اقتصادى وجود دارد. هم دشمن آن را ده برابر بزرگ مى كند، هم از لحاظ سياسى ، جنجال آفرينى مى كند و هم دلهاى مردم را نسبت به مسؤ ولين ، بى اعتماد مى كند ! در چنين فضايى مسؤ ولان كشور - دولت - آيا قدرت دارند و مى توانند راحت كارهاى خوشان ار انجام بدهند؟ ! طبيعى است كارها عقب مى افتد؛ يك امر قهرى است .
متاءسفانه بخش عظيم بار مشكلات اقتصادى هم بر دوش طبقات پايين جامعه است - مستضعفين ، محرومين - مشكلات اقتصادى ، بر روى طبقات ضعيف - كارمندان دولت ، كارگران ، اجزاى نيروهاى مسلح و طلاب علوم دينيه - فشار مى آورد از همه هم بدتر، طلاب عادى حوزه هاى علميه هستند كه مردم از وضع آنها خبر ندارند ! فشار اقتصادى بر بعضى از كسبه ى ضعيف هم هست . خوب ، اين مشكلاتى كه اين جور بر روى طبقات ضعيف فشار مى آورد از كجاست ؟
يك علت ندارد؛ علل گوناگونى دارد: اولا وضع اقتصادى دنيا مؤ ثر است . الان شما ببينيد در بخشى از دنيا، يعنى همين آسيا شرقى ، كشورهاى فعال كه در سالهاى اخير، رونق اقتصادى پيدا كردند در اين يك سال و نيم قبل بر اثر همين حوادث اقتصادى ، يكباره به خاك سياه نشستند. بحمدالله كشور ما از انى آسيبها محفوظ و مصون بود؛ ولى كشورهايى مثل مالزى ، اندونزى كروه جنوبى و امثال آنها، در بسيارى از كشورهاى دنيا، الان مشكلات اقتصادى زياد است - حتس در بعضى از كشورهاى پشرفته و صنعتى - منتها كمپانيهاى بزرگ جهانى دارند خير اين مشكلات را مى برند ! خيلى از مشكلات هم از ناحيه ى آنهاست . اين يك علت كه طبعا اثر مى گذارد.
يك علت ديگر، بعضى از مسامحه هايى است كه متاءسفانه بدون توجه از طرف خود ما - بعضى مسؤ ولان اجراييى - در اجراييات كشور انجام مى گيرد !
يك علت ديگر، اغراض بخصوصى است كه نسبت به ايران اسلامى و ملت ايران اجرا مى كنند. عقيده ى من اين است كه اصلا بخش ‍ عمده يى از علل كاهش قيمت نفت به اين قضيه بر مى گشت ؛ منتها كاهش قيمت نفت فقط به ما ضربه نمى زد، به بعضى از كشورهاى ديگر - دوستان خودشان - هم ضربه مى زد ! بالاخره آن قدر هم فشار زياد شد كه مجبور شدند عكس العملى نشان بدهند. البته مسؤ لان جمهورى اسلامى ايران در اين قضيه ترقى مختصرى كه اخيرا قيمت نفت كرد، نقش زيادى داشتند. اميدواريم ان شاءالله همين تلاش ها دنبال بشود و به جاهاى خوبى برسد. بى رحمى بعضى از كسانى هم كه در داخل كشور، برخوردارند، بى تاءثيير نيست . مجموع اينها مشكلاتى را به وجود مى آورد. خوب ، اين مشكلات ، قابل حل است يا نه ؟
البته قابل حل است ؛ ما سخت تر از اين مشكلات را هم توانستيم و گذرانديم . ما با تكيه بر منابع كشور با تكيه به قوانين خوب ، با اجراى دلسوزانه و با بى نياز كردن خودمان از بيرون از اين مرزها مى توانيم خيلى از كارهاى خوب را بكنيم و خيلى از مشكلات را بر طرف كنيم . بعلاوه ، بعضى از كارهاى دوران سازندگى بعد از جنگ ، بتدريج آثار خوب را نشان مى دهد. اگر بعضى از كارهايى كه در دوران سازندگى انجام گرفت و الان هم بحمدالله دولت دارد دنباله ى آن را انجام مى دهد، نبود، نياز ما به خارج كشور، خيلى بيشتر از اينها بود؛ همين روش را مى توانند دنبال بكنند.
بخصوص من از سه چهار سال پيش به اين طرف ، تاءكيد كرده ام تا آن جايى كه مى توانند، بايد وابستگى اقتصادى كشور را به نفت ، كم كنند. نفت كالايى است كه ما داريم ، البته ارزشمند است و بايد از اين هم استفاده بشود؛ منتها امروز سرنوشت اين كالا به دست صاحبانش ‍ - كه ما باشيم - نيست ، به دست بيگانگان است ، طبيعى است اقتصادى كه بر پايه ى كالايى است كه قيمت گذارى آن در دست ديگران است همين مشكلات را هم دارد؛ يك روز مى شد هيجده دلار و بيست دلار، يك روز هم ناگهان هفت و نيم دلار و هشت دلار تنزل مى كند !
ما احتياجى نداريم به اين كه اين كالا را اين جور مصرف كنيم ، ما مى توانيم در داخل كشور، از منابع فراوان و عظيمى كه وجود دارد، استفاده كنيم و دولت ، امروز در فكر اين مسايل است . البته چند سال است كه دنبال اين قضيه اند؛ منتها من اين را هم به شما عرض بكنم ؛ كيفيت بناى هندسه ى اقتصاد كشور از دوران رژيم وابسته ى پهلوى ، كيفيت غلطى بوده ، كه تغيير دادن آن تا امروز، كار دشوارى بوده است . بخصوص در دوران جنگ كه فرصت سازندگى و توليد هم نبود، همان روش وابستگى به نفت ، ادامه پيدا كرد؛ روز به روز تشديد شد؛ يا الاقل همان جور ادامه يافت .
مسؤ ولين كشور، دولت خدمتگزار و علاقه مندان به سرنوشت اين كشور مى توانند اين روش را عوض كنند و ان شاء الله عوض خواهند كرد. اين خواب خوشى است كه كمپانيهاى نفتى و وابستگان به آنها در دنيا ديده اند كه خيال مى كنند اين ملت ، هميشه خوش را وابسته نگاه خواهد داشت . (84)

R A H A
02-06-2012, 09:45 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
اى آزادى ! به نام تو چه جنايتها كه انجام مى گيرد !
ما سالها قبل جمله يى را شنيده بوديم - تكرار مى كردند - آن جمله اين بود كه اى آزادى ! به نما تو، چه جنايتها كه انجام نمى گيرد امروز دشمنان ما دارند مصداق همين جمله را تحقق مى بخشند، حلا امريكا طرفدار آزادى ما شده است ! آزادى ما ! مگر شما نبوديد كه در اين مملكت ، سالهاى متمادى از رژيم وابسته و فاسد پهلوى حمايت كرديد؟ ! در حالى كه در آن رژيم ، كسى جراءت نداشت يك كلمه بر زبان جارى كند !
من سالهاى متمادى در همين شهر مشهد، در همين حوزه ى علميه ، در همين كوچه و خيابان و با همين مردم ، در مبارزات دوران طاغوت بودم ، اجازه نمى دادند يك روحانى در آن روز به مناسبت مسايل دينى ، كمترين اشاره يى به غصب سرزمينهاى فلسطين به وسيله ى صهيونيستها بكند ! اين كشور اين جورى بود (85)بله ، هم مرگ بر اسرائيل ، هم مرگ بر آن كسانى كه از اسرائيل حمايت مى كنند و هم كسانى كه سالهاى متمادى اجازه نمى دادند يك كلمه راجع به صهيونيستها گفته بشود !
الان در كشورهاى غربى ، روزنامه ها غربى ، روزنامه ها اجازه ندارند راجع به صهيونيستها بدگويى بكنند ! يك نفر در كتابى مى نويسد: يهوديها در مورد كشتار خودشان به وسيله ى هيتلر در جنگ بين الملى دوم ، بزرگنمايى كردند؛ آن وقت اين كتاب را كه توقيف مى كنند هيچ نويسنده كتاب را هم محاكمه مى كنند ! خودشان امروز نسبت به آزادى ، اين جور عمل مى زنند، هستند، در حالى كه در اين كشورها كسى اجازه ندارد يك سطر برخلاف نظر حكام آن كشورها بنويسد؟ در مجامعشان و در نماز جمعه ، زا دستگاههاى اطلاعاتى به خطيب جمعه نوشته مى دهند كه بالاى منبر برود و بخواند !
اگر شماها (86) طرفدار آزادى هستيد، چرا اينها را نمى گوييد؟ ملت ايران بيست سال است كه اين آزادى را به دست آورده است . انقلاب به ما آزادى ، قدرت بيان و شجاعت داد. اسلام ما را آزادد كرد. حالا امريكاييها طرفدار شعار آزادى شده اند و به نام آزادى مى خواهند بين مردم اختلاف بيندازند ! چرا اختلاف مى اندازند؟ براى اين كه مسؤ ولان كشور نتوانند كارشان را بكنند، اين كه مى گويم وحدت كلمه ، به خاطر اين است .
عزيزان من ! امروز همدلى شما مردم در هر نقطه ى كشور، يك امر تشريفاتى و تزئيناتى نيست ، يك امر ضرورى است . چيزهاى مورد اختلاف را مطرح نكنند، به نقاط اختلاف فكرى تكيه نكنند؛ چيزهاى مورد اتفاق را بگويند. همه ى اين مردم ، مسلمانند بزرگوار و رزمندگان مدافع شرف و حيثيت را دوست دارند، امام بزرگوار و رزمندگان مدافع شرف و حيثيت را دوست دارند؛ رورى اينها تكيه كنيد.
كسانى نيايند چيزى را بهانه قرار بدهند؛ مثلا يك وقت كسى يك كلمه حرفى را زده اين را بهانه براى جنجال كنند ! يا دستگاه قضايى با يك نفر برخورد كرده ، آن را بهانه براى جنجال كنند ! يا يك نفر در فلان دستگاه امنيتى ، يا اقتصادى ، يا سياسى ، حركتى انجام داده است ، اين را بهانه براى جنجالها به ضرر كشور است . چرا؟
چون دلهاى مردم را از هم درو مى كند.
همه ى اينها هم زير نام آزادى است ! آزادى هديه ى الهى و هديه ى انقلاب است . آزادى ، متعلق به مردم و جزو فطرت مردم است اما اين كارها ربطى به مساءله ى آزادى ندارد؛ اينها بخشى از نقشه ى دشمن است .
من امروز براى مردم عزيز كشورمان هوشيارى ، هوشمندى ، تمسك به اسلام ، تمسك به نام امام ، تمسك به راه و معنويت امام بزرگوار كه امسال سال آن بزرگوار است ، تمسك به وحدت كلمه و بر افراشتن پرچم برادى و مهربانى را براى ملتمان و كشورمان از واجبترين واجبات مى دانم و اميدوارم همين خواسه ى بزرگ ملى و دينى ، مورد ادعيه ى زاكيه ى حضرت بقة الله الاعظم ارواحنافداه قرار بگيرد و آن بزرگوار براى رفع مشكلات و براى باز شدن راهها به سمت پيشرفت و براى گرم كردن دلهاى اين ملت دعا كنند. ما هم در اين آستان ، دعا مى كنيم :
پروادگار ! به محمد آل محمد اين ملت را در همه ى ميدآنهاپيروز كن ، دشمنانش را منكوب و سركوب كن ، هوشيارى و ايمان و تعهد و توكلش را مضاعف كن ، پيوندش را با مسؤ ولان روز به روز مستحكمتر كن .
پروردگارا ! به محمد و آل محمد، قلب ولى عصر را از ماشاد كن ، توفيق خدمت به مسؤ ولان عنايت بفرما، گرفتاريهاى اين كشور و اين ملت و طبقات مستضعفين و ضعيف را به فضل و قدرت خود برطرف بفرما. تعجيل در ظهور ولى امر ارواحناله الفداه بفرما (87)
والسلام عليم و رحمت الله و بركاته

R A H A
02-06-2012, 09:45 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
باش تا صبح دولتش بدمد !
نكته قابل توجهى هم به مناسبت هفدهم شهريور عرض كنم ، كهاين روزها روزهاى ماندگارى در تاريخ ماست . من از روز هفدهم شهريور سال 1357 خاطره يى در ذهن دارم . قبل از آن كه اين حادثه خونبار ددر تهران اتفاق بيفتد، سياست رژيم ستمشاهى به دنبال اين بود كه مبارزان را و به تبع آن ملت ايران را، به تندرو و كندرو افراطى و معتدل تقسيم كند. اين ، نكته ى خيلى قابل توجهى است كه امروز مثل آيينه يى ، همه ى عبرتها را به ما درس مى دهد. كسى كه روزنامه هاى آن وقت و اظهارات مسؤ ولان رژيم ستمشاهى را مطالعه مى كرد، مى فهميد كه اينها مى خواهند كسانى را كه در مقابل آنها هستند و مبارزه مى كنند، از هم جدا كنند. عده يى را كه طرفداران و علاقه مندان مخلص امام بودند و راه امام را علنا اظهار مى كردند، به عنوان تندرو و افراطى و متعصب معرفى مى كردند. در مقابل اينها هم بعضى از كسانى كه ملاقه مند به مبارزه بودند، ولى خيلى جدى در آن راه نبودند، يا جدى بودند، ولى دستگاه آن طور خيال مى كرد اينها جديتى ندارند، اينها را به عنوان افرادى كه معتدلند و با اينها مى شود مذاكره و صحبت كرد، معرفى مى كند، من در آن روز اين حساس خطر را كردم . آن وقت من در جيرفت تبعيد بودم . شايد روز چهاردهم يا پانزدهم شهريور بود. به يكى از آقايان معروفى كه در قم بود، نامه يى نوشتم و اين سياست رژيم را براى آن آقا تشريح كردم و گفتم اينها با اين تدبير خباثت آميز مى خواهند بهانه يى براى سختگيرى بر مخلصان و عشاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اين كه خودتان بخواهيد، در مقابل آنها قرار بدهند. اين نامه را نوشته بودم ؛ اما هنوز نفرستاده بودم . روز شنبه هجدهم شهريور بود كه راديو و روزنامه ها، خبر كشتار هفده شهريور را پخش كردند. فرداى آن روز، ما در جيرفت از اين قضيه مطلع شديم . من برداشتم در حاشيه آن نامه براى آن نامه براى آن آقا نوشتم كه باش تا صحبح دولتش بدمد، كاين هنوز از نتايج سحر است . آن نامه را به وسيله ى مسافر، براى آن آقاى محترم فرستادند. آنها شروع كردند سختگيريها را عليه مبارزان و انقلابيون حقيقى راه انداختن ؛ نمونه اش كشتار هفدهم شهريور بود.
عين همين سياست را دشمنان ما از چند سال بعد از آغاز پيروزى انقلاب ، در خارج شروع كردند كه تا امروز هم ادامه دارد. مى نشينند تحليل مى كنند كه فلان كسان تندروند، متعصبند، متحجرند، فلان كسان معتدلند، فلان كسان قابل مذاكره نيستند، فلان كسان هستند ! با آن برداشتهاى غلط و ناقص ، پيش خودشان مى نشينند و تحليل مى كنند و در راديوهايشان پخش مى كنند ! من آنچه را كه براى آگاهى ملت عزيز مى خواهم عرض بكنم ، اين است كه بدانيد اين همان سياست است ، اين همان تدبير خباثت آميز است كه هجده ، نوزده سال پيش ، به وسيله عوامل آنها در داخل ايران انجام مى گرفت ؛ امروز هم به وسيله ى همان طراحان و سياستگذاران در سطح جهانى ، باز ناظر به نظام اسلامى و انقلاب اسلامى انجام مى گيرد. (88)

R A H A
02-06-2012, 09:46 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
ويژه گيهاى حضرت امام خمينى قدس سره و برخى خاطرات رهبرى از معظم له
روز، روز مطلق به امام بزرگوار است ؛ و سخن ما درباره ى خصوصياتى از اين مرد!بزرگ و اين يادگار پيامبران و اولياى الهى در زمان ماست . به همه ى برادان و خواهران را دستورالعمل زندگى خود قرار بدهيد، تا همچنان كه ابواب رحمت الهى بر روى آن مرد بزرگ باز شد، بر روى ما هم باز بشود. تقوا، رحمت و هدايت الهى را متوجه فرد و جامعه ى باتقوا مى كند. دستورالعمل و آخر پيامبران و جانشينان ، تقوا الهى است .
در خطبهه ى اول در نظر دارم آن دركى را كه در طول زمان به عنوان يك شاگرد و پيرو اين مرد بزرگ احساس كردم و ديدم و لمس كردم ، به شما عزيزان - بخصوص جوانان منتقل كنم . درباره ى امام خيلى حرف زده ام . همه ، از دوستان از دشمنان ، از ايرانى و غيرايرانى و مسلمان و غير مسلمان ، از اين مرد بزرگ تجليل كردند؛ در اينها هيچ حرفى نيست ؛ عظمت و جلالت و شاءن او براى همه مسلم است ؛ اما اين يك امر اجمالى است . من فكر كى كنم كه نسل جوان ما - كه امروز با قدرت و نشاط دارد راه افتخار و عزتى را كه اين مرد بزرگى در مقابل ما باز كرد، طى مى كند - مايل است از امام خود چيزهاى بيشترى بداند. من در يافتهاى خودم را عرض مى كنم ؛ يعنى آنچه را كه به مرور زمان در طول حدود سى سال ما امام را نزديك شناختيم و در امام مشاهده كرديم ؛ در هر برهه يى ، چيزى مظهرى و بعدى از ابعاد اين شخصيت عظيم را از اين سى و يك سال - كه از دوران جوانى بنده تا رحلت آن بزرگوار طول كشيد - البته چهارده سال ايشان در تبعيد بودند و ما به ظاهر از ايشان دور بوديم ؛ اما در فضاى ذهن و مسير امام بوديم و از او جدا نبوديم ؛ همان چهارده سال هم در واقع با مام بوديم .
يك نكته را با شما عزيزان عرض كنم . درست است كه شاگردان امام و آشنايان با امام ، امام را در حد بالايى با عشق و محبت دوست مى داشتند، اما آنچه درباره اى امام گفته شده است منشاءش محبت نيست ؛ محبت منشاءش آن خصوصياتى است كه در امام بود. نكته دوم اين است كه اين شخصيت داراى ابعاد گوناگون
گون ، هيچ اصرار و عجله يى نداشت كه آن زيباييها و درخشندگيهاى وجود خود را به رخ كسى بكشد. هر وقت هر جا تكليف شرعى او را وادار به حركتى كرد، بعدى از ابعاد او آشكار شد.







http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka14.jpg






من از سال 37 شروع مى كنم ؛ سالى كه من خودم به قم رفتم و اول بار امام را از نزديك ديم ؛ البته قبل از آن در مشهد شينده بوديم كه در قم يك مدرسى ، يك استاد بزرگى هست كه جوان پسند و برجسته است . طلبه ى جوانى كه به قم وارد مى شود، دنبال استاد مى گردد. در حوزه هاى علميه ، انتخاب استاد، اجبارى نيست ؛ هر كسى طبق پسند و سليقه ى خود، استاد را انتخاب مى كند. استادى كه طاب جوان و مشتاق را در وهله ى امام به خود جلب مى كرد، همين مردى بود كه آن روز در ميان شاگردانش ، به عنوان حاج آقا روح الله شناخته مى شد. مجموعه جوانان فاضل و درسخوان و پر شوق در محفل درس او جمع بودند؛ ما در چنين فضايى وارد قم شديم .
او مظهر نو آورى عملى و تبحر در فقه و اصول بود. بنده قبل از ايشان استاد بزرگى را در مشهود ديده بودم - يعنى مرحوم آيت الله ميلانى - كه از فقهاى برجسته بود. در قم هم همان وقت رئيس حوزه علميه قم - كه استاد امام كمك بود؛ يعنى مرحوم آيت الله اعظمى بروجردى - بود؛ بزرگان ديگرى هم بودند؛ اما آن محفل درسى كه دلهاى جوان و مشتاق و كوشا و علاقه مند به استعدادهاى خود را جذب مى كرد، درس فقه و اصول امام بود. يواش يواش از قديمى ترها شنيديم كه اين مرد، فيلسوف بزرگى هم هست و در قم درس فلسفى او، درس اول فلسفه بوده است ؛ ليكن حالا ترجيع مى دهد كه فقه تدريس كند. شنيديم كه اين مرد، معلم اخلاق هم بوده است و كسانى در درس اخلاق او شركت مى كردند و او به قويت فضايل اخلاقى در جوانان همت مى گماشته است . در خلال درس در طول سالها، اين را ما از نزديك هم مشاهده كرديم . اما تا اين جا شخصيت اين مرد بزرگ - كه باطن او سرشار از خصوصيات ناشناخته بود - براى اكثر مردم در آن روز فقط به عنوان يك استاد عالم و شاگرد پرور و يك تهذيب كننده اخلاق طلاب و شاگردان شناخته مى شد.
در سال 1340 مرحوم آية الله بروجردى - مرجع تقليد - وفات پيدا كرد. مراجع بزرگوارى بودند كه مطرح شدند و دوستانشان نام آنها را مى آوردند. اين جا صحنه اى شد براى اين كه اين مرد به همه نشان داد كه اين درس اخلاقى كه مى گفته است ، فقط زبان و ياد دادن به ديگران نبوده است ؛ خود او اولين عامل به درسهاى تهذيب نفس ‍ بوده است . همه ديدند، همه فهميدند و تصديق كردند كه اين مرد از مقام ، از مطرح شدن از رياست - حتى اگر آن رياست ، مرجعيت باشد؛ كه يك رياست روحانى و معنوى است - رويگران هم بخواهند تلاش كنند، تا آنجايى كه بتواند، مانع مى شود.
بعد از گذشت حدود يك سال و نيم از فوت مرحوم آيت الله بروجردى ، نهضت اسلامى شروع شد. در نيمه اى دوم سال 1341 بعد ديگرى از ابعاد اين شخصيت آشكار شد. و آن ، هوشيارى و تيز فهمى و توجه به حكايت كه غالبا به آن توجه نمى كردند، از يك طرف ، غيرت دينى از يك طرف ديگر بود. خيلى ها شنيدند كه تصويب نامه اى دولت در آن روز، قيد مسلمان بودن و سوگند به قرآن در فرد را منتخب حذف كرده است ؛ اما خيلى توجه نركردند كه اين چه قدر اهميت دارد؛ در عين حال خيلى اهميت داشت ؛ دليل هم اين بود كه با آن كه مجلس شوراى ملى آن زمان ، مجلس ‍ فرمايشى بود؛ خودشان آن






http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka15.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:47 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
را تشكيل مى دادند و فقط نامزدهاى مورد قبول خودشان به آن جا مى رفتند؛ در واقع انتخابات مردم وجود نداشت ؛ انتصاب بود با وجود، اين ، آن رژيم جراءت نكرد آن مقررات مربوط به انجمنها و اين مساءله اى اسلام را در وقتى كه مجلس سر پا بود، مطرح كند؛ ترسيد منعكس بشود؛ گذاشتند در غياب مجلس ! مجلس را در آن وقت منحل كرده بودند؛ مجلس نبود؛ در محيط در بستهاى آن را تصويب كردند. اين نشان مى داد كه پشت سر اين قضيه ، حرفهاى فراوان و مقاصد زيادى هست . اين را كسى نمى فهميد، اما امام اين را فهميد و ايستاد. غيرت دينى او، او را وادار كرد كه در اين مساءله پيشقدم بشود و مبارزيى براى اين زاويه اى على الظاهر كوچه ضد اسلامى را شروع كند و اين كار را هم كرد.
در همين جا يك نكته مهم وجود دارد: امام بزرگوار حتى در ميدان مبارزه هم نخواست جلو بيفتد. خود ايشان براى ما نقل كردند كه در اول شروع نهضت ، در منزل مرحوم آيت الله حائرى ، با يك نفر از مراجع معروف وقت آن زمان ، و از هم دورهاى خودشان صحبت مى كردند و به ايشان گفته بودند كه شما جلو بيفتيد ما هم دنبال شما حركت مى كنيم و به ايشان گفته بودند كه شما جلو بيفتيد، ما هم دنبال شما حركت مى كنيم امام مقصودش اين بود كه تكليف انجام بگيرد؛ آن فريضه اى را كه بر دوش خود احساس مى كرد، انجام بدهد؛ جلو افتادن مطرح نبود.
البته ديگران آن قدر توانايى و جراءت ورود در اين ميدان را نداشتند و به امام نمى رسيدند. امام به طور طبيعى رهبرى و سررشته دارى اين حركت را بر عهده داشت ؛ اين مبارزه را شروع كرد و به مردم تكيه نمود. تا آن روز هيچ كس از بزرگان حوزه هاى علميه و مراجع حدس ‍ نمى زد كه يك حركت دينى ، آن هم در آن دوران اختناق ، اين گونه بتواند پشتيبانى مردم را جلب كند؛ اما امام در همان روز گفت من به پشتيبانى اين مردم حركت مى كنم ؛ مردم را به اين بيابان قم دعوت مى كنم . او مى دانست كه اگر مردم را دعوت كند، از همه ايران جمع مى شدند و يك اجتماع عظيم قابل علاج براى دولت آن وقت رژيم فاسد به وجود مى آوردند.
در اين جا بعد جديدى از شخصيت اين مرد آشكار شد؛ بعد قدرت رهبرى شجاعت سياسى ، آشنايى با ريزه كاريهاى كارهاى دشمن ، هوشيارى نسبت به هدفهاى دشمنان ؛ اين بعد در عمل آشكار شد. سال 42 - يعنى سال دوم مبارزه - رسيد؛ كه سال شدت عملها و فشارها و كشتارها بود آن جا امام مثل خورشيدى در آسمان اميدهاى ملت ايران ظاهر شد؛ در موضع يك مرد فداكار و يك آتشفشان ؛ كسى كه همه احساسات لازم براى يك مرد جهانيان ، يك مرد ميهنى ، يك مرد اسلامى در او جمع است ؛


http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka16.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:48 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
شجاعت لازم را دارد؛ قدرت بسيج عظيم مردم را دارد؛ صراحت لازم را دارد؛ چه در اول سال 42 كه ماجراى حملها كماندوها به مدرسها فيضيه و حوزهئ قم پيش آمد و چه در پانزده خرداد سال 42 كه عظمت امام در آن جا آشكار شد. ملت ايران ناگهان احساس كرد كه پشت و پناهى دراند؛ قله هاى عظيمى وجود دارد كه مى تواند به او چشم بدوزد و به او توجه كند. امام در پانزده خرداد اين گونه در حسنه ظاهر شد.
بعد از اين ماجرا زندان و تبعيد و فشارهاى فراوان وجود داشت و امام در آن روز جوان نبود. براى ماها كه آن روز جوان بوديم ؛ زندان رفتن و ماجراهاى مشكلى كه پيش مى آمد؛ خيلى سخت نبود؛ بيشتر شبيه يك سرگرمى بود؛ اما امام در آن سال - در سال شروع مبارزه - شصت و سه سالش بود. در شصت و سه سالگى ، اين مرد با جوشش ‍ احساس خود مى توانست احساسات يك ملت را به جوشش بياورد. زندان رفتن و تبعيد شدن ، براى كسى در آن سنين ، كار آسانى نبود؛ اما اين فداكارى و از خود گذشتگى و خطر پذيرى در اين مرد آشكار شد؛ اين هم بعد جديدى بود؛ يعنى مردى كه در راه آرمانهاى بزرگ و در راه تكليف شرعى ، هيچ مشكلى نمى توانست مانع راه او بشود. اين جريان ، در سال 42 و 43 به تبعيد چهارده ساله امام ، اول به تركيه ، بعد هم به عراق منتهى شد.
در دوران تبعيد امام ، ابعاد تازه اى از شخصيت اين مرد كم نظير و حقيقتا استثنايى در زمان ما بروز كرد؛ چيزهايى كه انسان در زندگى شخصيتهاى بزرگ ، بعضى از آنها را بندرت مشاهده مى كند.
اولا او در موضع يك طراح فكرى - و به قول معروف مذاكرات سياسى يك تئورى سين - قرار مى گيرد كه طرح يك حكومت را طرح يك نظام را، طرح يك بنا و دستگاه جديد را مى ريزد، آن هم طرحى كه هيچ گونه سابقه موجود و محسوسى در مقابل چشم ندارد. بناى اسلامى ، با توجه به نيازهاى دنياى جديد و مسائل مكه در دنيا مطرح است ؛ تركيب اين مسائل ، مى شود طراحى يك نظام .
ثانيا اين مرد با اين كه در ايران نبود؛ اما از راه دور، مدت چهار ده سال قضاياى مبارزات اسلامى و نهضت اسلامى در ايران را به معناى واقعى كلمه رهبرى كرد. در طول اين مدت چهارده سال و بخصوص ‍ چند سال اخير - يعنى از سالهاى 50 و 49 تا 54 و 55 - شدت اختناق و فشار زياد بود. گروهها، گروهك ها، احزاب سياسى گوناگون ، مخفى ، مبارز، سياسى ، غير سياسى به وجود مى آمدند و همه در زير فشارهاى رژيم مضمحل مى شدند و از بين مى رفتند و يا بى خاصيت مى شدند. با اين كه بعضى از الا پشتيبانهاى سياسى بين المللى هم داشتند؛ به بلوك شرق و غرب - بخصوص به شرق - متصل بودند و از آن جا هدايت و كمك مى شدند؛ اما نهضت امام متكى به تشكيلات حزبى نبود. امام هيچ تشكيلات حزبى در داخل كشور نداشت ؛ عده ايى شاگردان و دوستان و آشنايان به فكر او و متن مردم بودند. امام هم وقتى در اعلاميه ها پيام مى داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنايان به فكر او و متن مردم بودند. امام هم وقتى در اعلاميه ها پيام مى داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنايان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودن امام هم وقتى در اعلاميه ها پيام مى داد، مخاطب او، آن عده دوستان و آشنايان مخصوص او نبودند؛ مخاطب او، متن مردم بودند، او با متن مردم و توده اى مردم حرف مى زد و آنها را هدايت مى كرد و توانست در طول چهارده ، پانزده سال ، از راه دور اين مايه فكر اسلامى و نهضت اسلامى را اولا در ذهنها عميق كند، ثانيا در سطح جامعه توسعه بدهد؛ دلهاى جوانان و ذهنها و ايمانها را به آن متوجه بكند، تا زمينه براى آن انقلاب عظيم آماده بشود. خيلى ها در داخل كشور كارهاى بزرگ و مخلصانه و فداكارانه اى انجام مى دادند، اما اگر مركزيت امام نبود، هيچكدام از اين كارها نبود؛ همه ى اين تلاشها شكست مى خورد و همه ى اين انسانها از نفس مى افتادند. آن كسى كه از نفس ‍ نمى افتاد، او بود و ديگران هم به نيروى او قوت و نيرو مى گرفتند.
بعد هم هدايت حقيقى يك حركت انقلابى و يك نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال ، و عبور دادن آن از آن همه عقابت گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طورى شد كه افكارى غير اسلامى و اين تفكر منطقى و مستحكم و قوى ، غلبه ى خود را بر افكار ديگر ثابت و آشكار كرد. در همه ى قضاياى مهم ، حضور امام محسوس بود. در سال 1347، امام در نجف - مركز فقاهت - فكر ولايت فقيه را با اتكاء به مايه هاى محكم فقهى از آب در آورد.
البته ولايت فقيه جزو مسلمات فقه شيعه است ، اين كه حالا بعضى نيمه سوادها مى گويند امام ولايت فقيه را ابتكار كرد و ديگر علما آن را قبول نداشتند، ناشى از بى اطلاعى است . كسى كه با كلمات فقها آشناست ، مى داند كه سماءله ى ولايت فقيه جزو چيزهاى روشن و واضح در فقه شيعه است . كارى كه امام كرد، اين بود كه توانست اين فكر را با توجه به آفاق جديد و عظيمى كه دنياى امروز و سياستهاى امروز و مكتبهاى امروز دارند، مدون كند و آن را ريشه دار و مستحكم و مستدل و با كيفيت سازد ؛ به شكلى در بياورد كه براى هر انسان صاحب نظرى كه با مسائل سياسى روز و مكاتب سياسى روز هم آشناست ، قابل فهم و قابل قبول باشد.
عزيزان من ! در ايران ، در آن دوران چهارده ساله - بخصوص در اين سالهاى آخر - مبارزان اسلامى احساس تنهايى نيم كردند؛ هميشه احساس مى كردند كه امام با آنها مرتبط و متصل است . در ماجراى در گذشت فرزندش ، يك بعد ديگر از ابعاد اين شخصيت عظيم آشكار شد. خيلى ها بزرگند، عالمند، شجاعند؛ اما آن كسانى كه اين عظمتها در درون عواطف و در زوايا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد؛ خيلى زياد نيستند. مرد مسنى در سنين نزديك به هشتاد سال در آن زمان ، وقتى كه فرزند فاضل و نيستند. مرد مستنى در سنين نزديك به هشتاد سال در آن زمان ، وقتى كه فرزند فاضل و برجسته اش از دنيا رفت - كه در واقع پس او هم يك پس برجسته و يك فاضل و يك عالم ممتاز و يك اميد آينده بود - جمله اى كه از او نقل شده و شنيده شد، اين بود كه مرگ مصطفى از الطاف خفيه اى الهى است . او اين را مهربانى الهى و لطف پنهان خدا تلقى كرد؛ اين طور فهميد كه خدا به او لطف كرده است ؛ آن هم لطفى پنهانى ! ببينيد چه قدر عظمم مى خواهد در يك انسان ! اين مصيبتها و اين سختى ها و اين شدتهايى كه در دوران انقلاب بر اين مرد بزرگ وارد آمد و او مثل كوه استوار آنها را تحمل كرد، ريشه اش در همين عظمت روحى است كه در مقابل مرگ عزيزى اين چنين ، چنين برخورى پيدا مى كند.
بعد هم قضيه ى تبعيد ايشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به كويت و سپس به فرانسه بود؛ كه فرمود اگر به من اجازه ى اقامت در كشورى ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پيامم را به همه ى دنيا خواهم رساند. آن عظمت ، آن شجاعت ، آن شرح صدر، آن استقامت كم نظير، آن قدرت رهبرى الهى و پيامبر گونه ، باز خودش را در اين جانشان داد، اين هم بعد جديدى از ابعاد شخصيت آن بزرگوار بود؛ بعد هم كه جريان آمدن ايشان به ايران و مواجهى با آن قضايا و تشكيل نظام جمهورى اسلامى بود.
آنچه كه در دوره ى بعد از تشكيل نظام اسلامى ، از ابعاد وجودى امام مشاهده شد. به نظر من به مراتب مهمتر و عظيمتر بود از آنچه كه قبلا ديده شده بود. در اين دوران ، امام - اين شخصيت برجسته و ممتاز - در دو بعد و دو چهره مشاهده مى شود: در دروان حكومت ، يك چهره ، چهره ى رهبر و زمامدار است ؛ يك چهره ، چهره ى يك زاهد و عارف . تركيب اين دو با هم ، از آن كارهايى است كه جز در پيامبران ، جز در مثل داود و سليمان ، جز در پيامبرى مثل پيامبر خاتم صلى الله عليه و آله انسان نمى تواند ديگر پيدا بكند. اينها حقايقى است كه ملت ايران در طول سالهاى متمادى آنها را لمس كرده ؛ ما هم كه از





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka17.jpg






نزديك شاهدش بوديم .

R A H A
02-06-2012, 09:48 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
تربيت اسلامى و قرآنى ايران است . امام به چنين چيزى همه را دعوت مى كرد؛ نظام اسلامى را براى تربيت انسانهايى از اين قبايل مى خواست و مى پسنديد؛ همان طور كه خود او مظهر اعلاى آن بود.
در چهره ى يك حاكم و زمامدار و رهبر، امام بزرگوار مردى هوشيار، با شهامت ، با تدبير، با ابتكار و دريادل بود؛ امواج سهمگين در مقابل او چيز كم اهميتى محسوب مى شدند؛ هيچ حادثه ى سنگينى نبود كه بتواند او را شكست بدهد؛ او به خضوع در مقابل آن حادثه وادار كند. همه ى حوادث تلخ و سختى كه در زمان دهساله ى رهبرى آن بزرگوار پيش آمد - كه خيلى زياد هم بود - امام از همه ى آنها بزرگتر بود. هيچكدام از اين حوادث - آن جنگ ، آن حمله ى امريكا، آن توطئه هاى كودتا، آن ترورهاى عجيب و غريب ، آن محاصره ى اقتصادى ، آن كارهاى عظيم و عجيب و غربى كه دشمنان با شكلهاى مختلف مى كردند - نيم توانست اين مرد بزرگ را دچار احساس ‍ ضعف به آراء مردم اعتقاد داشت . او به نظر به راءى مردم اعتقاد داشت - كه من در خطبه ى دوم در اين باره مختصرى صحبت خواهم كرد - به مردم از صميم قلب علاقه داشت ؛ به مردم عشق مى ورزيد و آنها را دوست مى داشت .
آنچه در زمامداران مختلف عالم ، مايه ى امتياز آنها مى شد، اغلب آن صفات را - تا آن جايى كه من بررسى كردم و به ذهنم رسيده - ما در امام مجتمع ديديم . او، هم عاقل بود. هم دورانيش بود، هم محتاط بود، هم دشمن شناس بود، هم به دوست اعماد مى كرد، هم ضربه اى كه به دشمن وارد مى كرد؛ ضربه ى قاطع وارد مى كرد. همه ى آن چيزهايى كه براى يك انسان لازم است تا بتواند در چنين جايگاه حساس و خطيرى انجام وظيفه كند و خدا و وجدان خود را راضى بكند، در اين مرد جمع بود.
امام به مردم اعتماد داشتند. انقلاب كه پيرو شد، امام مى توانستند اعلان كنند كه نظام ما، يك نظام جمهورى اسلام است ؛ از مردم هم هيچ نظرى نخواهند؛ هيچ كس هم اعتراض نمى كرد؛ اما اين كار را نكردند. درباره ى اصل نظام و كيفيت نظام ، رفراندام راه انداختند و از مردم نظر خواستند؛ مردم هم گفتند جمهورى اسلامى و اين نظام تحكيم شد. براى تعيين قانون اساسى ، امام مى توانست يك قانون اساسى مطرح كند؛ همه ى مردم ، يا يك اكثريت قاطعى از مدرم هم يقنا قبول مى كردند. مى توانست عده ى را معين كند و بگويد اينها بروند قانون اساسى بنويسند، هيچكسى هم اعتراض ‍ نمى كرد؛ اما امام اين كار را نكرد. امام انتخابات خبرگان را به راه انداختند؛ حتى عجله داشتند كه اين كار هر چه زودتر انجام بگيرد. در انقلابهاى دنيا، آن كسانى كه در راءس كار قرار مى گيرند و زمامدار انقلابند - كه البته غالبا هم كودتاست ؛ انقلاب نيست - براى خودشان يك سال ، دو سال فرصت قرار مى دهند و مى گويند تا وقتى آماده ى براى راءى گيرى بشويم ، بايد اين مدت بگذرند؛ امام دو ماه از پيروزى انقلاب نگذشته بود كه اولين انتخابات - يعنى همان رفراندم جمهورى اسلامى - را كه به راه انداخت . يكى دو ماه بعد، انتخابات خبرگان قانون اساسى بود. چند ماه بعد، انتخابات رياست جمهورى بود. جند ماه بعد، انتخابات مجلس بود. دى يك سال - كه همان سال 58 باشد - امام چهار بار از آراء مرم براى چيزهاى گوناگون استفساء كرد: براى اصل نظام ، براى قانون اساسى نظام - كه قانون اساسى يك بار خبرگانش انتخاب شدند، يك بار خون قانون اساسى به راءى گذاشته شد - براى رياست جمهورى ، براى تشكيل مجلس شوراى اسلامى .
امام به معناى واقعى كلمه معتقد به آراء مردم بود. يعنى آنچه را كه مردم مى خواهند و آرائشان بر آن متمركز مى شود. البته در اين كارها هيچ وقت سررشته ى كار را هم به دست سياستبازان نمى داد. مردم ،غير از سياستبازهايند؛ غير از مدعيان سياستند؛ غير از مدعيان طرفدارى مردمند. امام به مردم اعتماد داشت . خيلى از گروهها و احزاب و داعيه داران و سياستبازها و حزب بازها و امثال اينها بودند؛ امام به اينها كارى نداشت ؛ ميدان هم به اينها نمى داد كه بيايند زياده طلبى كنند؛ به نام مردم حرف بزنند و عوض مردم تصميم بگيرند ليكن به آراء مردم احترام مى گذاشت .
جنگ پيش آمد؛ در نقش فرمانده ى نيروهاى مسلح ظاهر شد. مساءله ى محاصره ى اقتصادى پيش آمد، امام پشتيبان كامل بود؛ پشتيبان روحى دستگاههاى دولتى . اول انقلابت براى كارهايى زيادى انجام گرفت . مؤ سساتى مثل جهاد سازندگى مثل بنياد مسكن ، مثل كميته ى امداد، مثل بنياد مستضعفان و جانبازان ، مثل بنياد پانزده خرداد، براى كمك رسانى به مردم تشكيل شد. مسائلى كه براى امام در حاكميت و در اداره ى كشور مطرح بود، اينها بود. اين بعد حاكم و رهبر بودن امام در موضع يك انسان مقتدر و يك انسان با اراده بود؛ انسانى كه اگر جنگ پيش بيايد، مى تواند تصميم بگيرد، اگر صلح هم باشد، مى تواند تصميم بگيرد، براى اداره ى يك كشور و براى مواجهه ى با دشمنان ، مى تواند تصميم گيرد.
امام همين انسان ، در چهره ى زندگى شخصى و خصوصى خود، وقتى انسان آن جا را نگاه مى كند،





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka18.jpg






او را در چهره ى يك انسان زاهد و عارف و منقطع از دنيا مى بيند. البته منظور، دنياى بد است ؛ همان چيزى كه خود او مى گفت دنياى بد نيست ؛ اينها نعمتهاى خداست ؛ بايد اينها را آباد كرد. دنياى بد آن خودخواهى ، آن افزون طلبى ، آن احساس تعلقى است كه در درون توست ؛ امام از اين او براى خودش هيچ چيز نمى خواست . براى تنها پسرش - كه عزيزترين انسانها براى امام ، مرحوم حاج احمد آقا بود، بارها ما اين را از امام شنيده بوديم كه مى گفتند اعزا اشخاص در نظر من ايشان است - در ده سال آن حكومت و آنزمامدارى و رهبرى بزرگ ، يك خانه نخريد، ما مكرر رفته بوديم و يده بوديم كه عزيزترين كس امام ، در آن باغچه يى كه پشت حسينيه ى منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگى مى كرد.
خون آن بزرگوار براى خود، زخارف دنيوى و ذخيره و افزون طلبى نداشت و نخواست ؛ بلكه بعكس ، هداياى فراوانى براى امام مى آورند، كه آن هدايا را در راه خدا مى داد. آنچه را هم كه داشت و متعلق به خود او بود و مربوط به بيت المال نبود، براى بيت المال مصرف مى كرد. همان آدمى كه حاضر نبود آن روز با ده ميليون ، پانزده ميليون ، يك خانه ى قابل قبولى براى پسرش بخرد - ولو از مال شخصى خودش - صدها ميليون تومان مال شخصى خود را براى نقاط مختلف - براى آبادانى ، براى كمك به فقرا، براى رسيدگى به سيل زدگان و جاهان مختلف ديگر - صرف مى كرد. ما اطلاع داشتيم كه در مواردى پولهاى شخصى خود امام بود كه به اشخاصى داده مى شد، تا بروند آنها را مصرف كنند؛ اينها هدايايى بود كه مريدان و علاقه مندان و دوستان براى امام آورده بودند.
او اهل خلوت ؛ اهل عبادت ، اهل گريه ى نيمه شب ، اهل دعا، تضرع ، ارتباط با خدا، شعر و معنويت و عرفان و ذوق و حال بود. آن مردى كه چهره ى او دشمنان ملت ايران را مى ترساند و به خود مى لرزاند، آن سد متحكم و كوه استوار، وقتى كه اين مسائل عاطفى و انسانى پيش مى آمد، يك انسان لطيف ، يك انسان كامل ، يك انسان مهربان بود. من اين قضيه را نقل كرده ام كه يك وقت در يكى از سفرهاى من ، خانمى خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگوييد كه پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيرا خبر كشته شده او را برايم آورده اند. من پسرم در جنگ اسير شده بود و اخيرا خبر كشته شدن او را برايم آورده اند. من پسرم كشته شده ، اما براى من اهميت ندارد؛ براى من سلامت شما اهميت دارد. آن خانم اين را با يك هيجان و با يك احساسى به من گفت . من خدمت امام آمدم و داخل رفتم . ايشان سر پا ايستاده بودند و من همين مطلب را برايشان نقل كردم ، ديدم اين كوه استوار و وقار و استقامت ، مثل درخت تناورى كه جان و جسم او تحت تاءثير اين حرف مادر شهيد قرار گرفت و چشمانش پر اشك شد! شبى در يك جلسه ى خصوصى با دو سه نفر از دوستان ، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بوديم ؛ ايشان هم نشسته بودند. يكى از ما گفتيم كه آقا شما مقامات معنوى داريد، مقامات عرفانى داريد، يك چند جمله يى ماها را نصيحت و هدايت كنيد. اين مرد با عظمتى كه آن گونه اهل معنا و اهل سلوك بود، در مقابل اين جمله ى ستايش گونه ى كوتاه يك شاگردش - كه البته همه ى ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بوديم ؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود - آن چنان در حال حيا و شرمندگى و تواضع فرو رفت كه اثر آن در رفتار و جسم و كيفيت نشستن او محسوس شد.





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka19.jpg






در حقيقت ما شرمنده شديم كه اين حرف را زديم كه موجب حياى امام شد. آن مرد شجاع و آن نيروى عظيم ، در قضاياى عاطفى و معنوى ، اين گرنه متواضع و با حيا بود.
آن نكته ى آخرى كه من مى خواهم عرض بكنم ، اين است كه همه ى اينها را امام از عمل به دين ، از پايبندى به دين ، از تقوا و از مطيع امر خدا بودن داشت ؛ خود او هم بارها از خداست . او همه چيز را از خدا مى دانست ؛ هضم در اراده ى خدا بود؛ حل در حكم الهى بود: انقلاب را خدا پيروز كرد، دلهاى مردم را خدا جمع كرد. او همه چيز را از منظر الهى مى ديد و عامل به احكام بود؛ خداى متعال هم درهاى رحمت را به روى او باز كرد. (89)

R A H A
02-06-2012, 09:49 PM
مشخصه هاى مهم راه حضرت امام خمينى قدس سره
بعد از رحلت امام ، ما اعلام كرديم كه راه امام و خط امام را ادامه مى دهيم . اولا اين حركت ، از روى تقليد نبود؛ حركتى بر اساس ‍ تجربه و آگاهى بود. راه امام ، راه نجات اين كشور، هم در آغاز انقلاب ، هم در دوران حيات آن بزرگوار بود و هم امروز هست ، امام راه امام چيست ؟ مقصود ما از راه امام كدام است ؟
من چند مشخصه ى مهم را از مجموعه يى كه ما آن را راه امام و خط امام به حساب مى آوريم ، عرض مى كنم . چند چيز از نظر امام ، در درجه ى اول بود؛ اول اسلام و دين بود. امام ، هيچ ارزشى را بالاتر از ارزش اسلام به حساب نمى آورد. انقلاب و نهضت امام ، براى حاكميت اسلام بود. مردم هم كه انى نظام را قبول كردند. اين انقلاب را به پا كردند و امام را پذيرفتند، براى انگيزه ى اسلامى بود. سر موفقيت امام اين بود كه صريح و بدون پرده پوشسى ، اسلام را روى دست گرفت و اعلام كرد من مى خواهم براى اسلام كار كنم و همه چيز در سايه ى اسلام است .
قبل از دوران انقلاب ما كسانى در كشور ما و در بعضى كشورهاى ديگر بوده اند كه حقيقتا به اسلام اعتقاد داشتند، اما جراءت نمى كردند، يا نمى خواستند صريحا اسلام را مطرح كنند؛ تحت نامهاى ديگرى وارد ميدان مى دشدند و عموما شكست خوردند. علت اين كه امام پيروز شد. چون هدف خود را كه حاكميت اسلام است ، صريح بيان كرد.





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka20.jpg






البته اسلام كه امام فرمود، در دو بخش قابل توجه است ؛ يك بخش ‍ اسلام در قالب نظام ؛ امام ، اين جا خيلى سختگير بود و به يك كلمه كم يا زياد، راضى نمى شد؛ به يك مسامحه ، چه غيره ، راضى نمى شد. همه جا مر اسلام ؛ نظام اسلام ، مجلس شوراى اسلامى ، دولت اسلامى ، قضاوت اسلامى و دستگاهاى گوناگون ، بايد بر طبق مصالح ، خط اسلام و راه حاكميت اسلام را دنبال بكنند. امام ، اين
را دنبال مى كرد و تا آن جا كه توانست ، تلاش كرد.
چهره ى دوم در مورد پايبندى به اسلام ، عمل فردى اشخاص است ؛ در اين جا ديگر آن صلابت و قاطعيت و اعمال قدرت ، وجود ندارد؛ اين جا موعظه ، نصيحت ، زبان خوش و امر به معروف است . امام . به اين عقيده داشت . پس اول چيزى كه در خط امام ، مهم است ، تعقيب هدف اسلامى در صحنه ى ايمان و در صحنه عمل است .
دومين مطلب ، تكيه به مردم است - همان طور كه عرض كردم ، هيچ كس در نظام اسلامى نبايد مردم ، راءى مردم و خواست مردم را انكار كند. حاللا بعضى ، راءى مردم را پايه ى مشروعيت مى دانند؛ لااقل پايه ى اعمال مشروعيت است . بدون آراى مردم ، بدون حضور مردم و بدون تحقق خواست مردم ، خيمه ى نظامى اسلامى ، سرپا نمى شود و نمى داند. البته مردم ، مسلمانند و اين اراده و خواست مردم ، در چار چوب قوانين و احكام اسلامى است .
امام ، مجمع تشخيص مصلحت را درست كرد، يعنى آراى مدرم كه مظهرش مجلس شوراى اسلامى است ، و حدود اسلامى كه مظهرش ‍ شوراى نگهبان است ، اگر بين آنها اختلافى پيدا شد، مجمع تشخيص ‍ مصلحت تصميم مى گيرد، آن جايى كه مصلحت ، كشور اقتضا بكند، آن را بر اين مقدم مى دارد. مجمع تشخيص مصلحت را هم امام درست كرد.
آنچه كه در مورد آزادى گفته مى شود، همه در شكم اين حركت عظيم و اين سرخط مهمى است كه امام براى اين كشور به وجود آورد. حالاعده يى تازه از راه رسيده ، مى خواهند آزادى ، آزادى راءى را تا به امام و دستگاه امام و نظام اسلامى ، تازه ياد بدهند و تلقين كنند ! اين خطى بود كه امام ، حركت نظام اسلامى را بر اين خط قرار داد. بحمدالله مسؤ ولان كشور - چه امروز چه در دوره ى قبل و دولت قبل - كه همه شاگردان امام بودند و دست پروردگار امام هستند، اين چيزها را از بن دندان دانستند و باور كردند؛ نمى خواهد ديگرى بيايد و به اينها ياد بدهد.
سوم از مشخصه هاى خط امام ، عدالت اجتماعى و كمك به طبقات مستضعف و محروم است كه امام آنها را صاحب انقلاب و صاحب كشور مى دانست ، امام پا برهنگان را مهمترين عنصر در پيروزيهاى اين ملت مى دانست ؛ همين جور هم هست و همان طور كه گفتم ، امام به گفتن هم اكتفا نكرد. امام از همان اول انقلاب ، جهان سازدگى ، كميته ى امداد، بنايد مستضعفان ، بنايد پانزده خرداد و بنياد مسكن را به وجود آورد و دستورات مؤ كد به دولتهاى وقت داد. عدالت اجتماعى ، جزو شعارهاى اصلى است ؛ نمى شود اين را در درجه ى دوم قرار داد و به حاشيه راند. مگر مى شود؟ !
حالا عده يى از آن طرف در مى آيند كه امام فرمودند: انقلاب ما انقلاب نان نيست . براى نان نيست ! بله ، انقلاب اكتبر روسيه كه در سال 1917 پيدا شد، به خاطر قطع شدن نان در آن شهرهاى اصلى آن روز بود - مثلا مسگو - اگر مردم آن روز نان داشتند همين نانى معمولى - آن انقلاب پيش نمى آمد. انقلاب ما اين جورى نبود، انقلاب ما بر اساس يك ايمان بود؛ اما معنايش اين نيست كه انقلاب نبايد به زندگى مردم ، به اقتصاد، به نان و به رفاه مردم بپردازد، اين چه حرفى است !؟ امام به اين مسايل مى پرداخت و دستور مى داد و آنچه در درجه ى اول ، مورد نظر امام بود. عبارت بود از طبقات محروم و مستضعف .
البته امروز كنار گودنشينها، آنهايى كه همين بلدند گوشه يى بنشينند و دستور و نسخه صادر كنند - بدون اين كه بدانند واقعيتها چگونه است ؛ يا هيچ مسؤ ليتى احساس كنند - مى گويند: عدالت اجتماعى ، تحقيق پيدا نكرده ، خيلى بايد مجاهدت كنمى ؛ امام نظام براى روستا و روستانشين و شهرهاى دور دست و طبقات محروم قايل بنودند - تغيير داد و بيشتر اهتمام را روى اين چيزها گذاشت .
امروز بيشترين اهتمام دولت خدمتگزار ما براى نقاط محروم است . در طول دوران انقلاب ، هميشه دولتها اين جور بودند؛ بيشترين اهتمامشان براى مردم محروم و نقاط محروم بود، كارهاى فراوان و خدمات عظيمى انجام گرفته است . اينها به بركت همين عنصر عدالت اجتماعى در خط امام است .
يك عنصر ديگر، دشمن شناسى و فريب نخوردن از دشمن است . اولين كارى كه دشمن مى كند، اين جور تبليغ مى كند كه هيچ دشمنى وجود ندارد. چطور نظام اسلامى دشمن ندارند؟ ! جهانخوران را از اين سفره ى به يغما رفته ى سالهاى متمادى ، محروم كرده است ؛ معلوم است كه دشمنند، مى بينمى كه دارند دشمنى مى كنند - در تبليغات ، در محاصره ى اقتصادى - هر كارى كه مى توانند در تقويت دشمن عليه نظام ، دارند مى كنند؛ صريح هم مى گويند !






http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka21.jpg

R A H A
02-06-2012, 09:49 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
در اين مملكت ، آنچه كه براى آمريكا، براى استكبار و براى جهانخواران قابل قبول نيست ، استقلال اين مملكت و استقلال و بيدارى اين مردم است ؛ آن ، دست ردى است كه اين مردم به سنه ى دشمنان اين كشور و جهانخوران زده اند، اين را نمى خواهند. با اسلام هم كه دشمنند، چون اسلام اين بيدارى را به مردم داده است ، با اين دشمنند. امام دشمن را مى شناخت ؛ روشهاى سياسى و روشهاى تبليغاتى آنها را مى فهميد، مى شناخت و در مقابل آنها محكم مى ايستاد.
محور ديگر، علاقه و حساس بودن به سرنوشت مسلمانان عالم است ؛ مسلمانان عالم ، عقل استراتژيك نظام اسلامى به حساب مى آيند. الان ملتها در آسيا، در افريقا و در همين منطقه ى خود ما طرفدار نظام اسلامى هستند. انى اظهار ارادتى كه به امام و به انقلاب مى كنند، سابقه ندارد؛ نه امروز نسبت به هيچ كشورى در دنيا وجود دارد و معمول است ، و نه در گذشته چنين چيزى بوده است اين به خاطر اسلام است . امام روى سرنوشت برادران مسلمان ، حساس ‍ بودند. و بالاخره تعالى عملى و سازندگى كشور.
اينها سرفصلهاى عمده ى خط امام است ؛ اسلام ، مردم ، پيشرفت كشور، دشمنى با دشمنان و حساسيت نسبت به امت اسلامى ؛ در آن هست . اينها خط امام است ؛ ما به اينها پايبند بوديم و هستم و به فضل پروردگار خواهيم بود.
در اين سالها بعد از رحلت امام ، چه دولتهايى كه سر كار بودند - چه دولت قبلى ، چه دولت امروز ما - چه مجلسى شوراى اسلامى و دستگاه قانونگذارى ، بحمدالله كارهاى بزرگى كردند و خدمات بزرگى انجام دادند. جزييات كارهاى اينها آن قدر زياد و صفحه ى عملياتى كه مسؤ ولان اين كشور قواى مختلف - بخصوص در قوه ى مجريه كه بارهاى سنگين بر دوش آنهاست - به قدرى درخشان و زياد است كه هر منصفى اينها را نگاه بكند، تحسين خواهد كرد. من اگر بخواهم الان هم آنچه در ذهنم هست ، بگويم ، يك صفحه ى طولانى است ؛ اينها را بايد خود آقايان بيايند، به مردم بگويند و توضيح بدهند، تا ببينند كه چه زحماتى كشيده اند !
اين به بركت پيروزى از همين راه امام است . خداى متعال هم به اين كشور تفضل ريشه ى عميقى دارد. آثارى را هم كه خداى متعال و دست قدرت الهى براى اين مردم آورد، خيلى عظيم است .
به الطف الهى ، پنجاه هزار اسير ما بى دغدغه برگشته اند؛ بلوك شوروى كه يك مزاحم و معارضى بود، در طول اين سالها متلاشى شد؛ به لطف الهى ملت ما در ميدانهاى مختلف ، به موفقيتهاى بزرگى دست پيدا كردند؛ انتخاباتهاى گوناگون ، حضورهاى برجسته ، همين حضور سى ميليونى مردم در انتخابات رياست جمهورى در دو سال قبل





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka22.jpg






از اين ، اينها الطاف الهى و نشانه هاى رحمت خداست .
ما افتخار مى كنيم كه ملتى جوان و زنده و با نشاط داريم ، افتخار مى كنيم كه مسؤ ولان مؤ من ، بى طمع بى غرض و مردمى ، دارند قواى اين كشور را اداره مى كنند، افتخار مى كنم كه على رغم دشمنى استكبار و عليرغم اين همه توطئه ، ملت و مسؤ ولان ما بحمدالله توانسته اند راه طولانى و دشوار انقلاب را پيش ببرند و مملكت را بسازند. روز به روز اين سازندگى ، بيشتر خواهد شد؛ روز به روز ان شاءالله به سمت عدالت اجتماعى پيشرفت خواهيم رفت ، روز به روز پايه هاى اسلام به تعبد به اسلام در اين كشور محكمتر خواهد شد.
آن كسانى كه گوش خوابانده اند كه شايد مردم از اسلام و جمهورى اسلامى برگردند، بدانند كه سرنوشت آنها سرنوشت همان كسانى است كه اول انقلاب خيال مى كردند انقلاب تا سه ماه ديگر، تا شش ‍ ماهديگر، تا يك سال ديگر از بين خواهد رفت ! يا خيال مى كردند كه اول جنگ مى توانند در ظرف يك هفته ، ايران را فتح كنند ! همان طور كه آنها تو دهنى خوردند، همان طور كه از ملت ايران سيلى خوردند، همان طور كه ناكام شدند، همان طور كه غلط بودن تهديدهايشان واضح شد، آن كسانى هم كه امروز خيال مى كنند و به انتظار آن نشسته اند كه اين مردم از دينشان ، از قرآنشان ، از اسلامشان ، از روحانيتشان و از امامشان روى برگردانند، تو دهنى خواهند خورد؛ آنها هم سيلى خواهند خورد !
آينده مال اين ملت است ؛ آينده ، مال اين كشور و مال اسلام است . روز به روز به فضل پروردگار، خورشيد درخشان اسلام ، درخشانتر خواهد شد و مردم زيادترى را گرما خواهد داد و نورانى خواهد كرد.
پروردگارا به محمد و آل محمد، مقامات امام را در ملكوت اعلى ، بيشتر از پيش كن .
پرورگارا، او را از سوى يكايك ما جزاى خير عنايت كن ، خواستها و آرمانها و هدفهاى او را محقق ، ملت ايران را پيروز و دشمنانش را منكوب كن ، اسلام و مسلمين را در همه جاى عالم ، موفق و پيروز بگردان ، گرفتاريهاى اين ملت را بر طرف كن ، شر دشمنان را به خودشان برگردان ، دلهاى اين ملت را روز به روز به هم مهربانتر كن (90)

R A H A
02-06-2012, 09:50 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
ريشه نفرت ملت ايران از امريكا و علت اشغال لانه ى جاسوسى
امروز من بايد يك مطلب در باب همين مساءله مبارزه با استكبار عرض بكنم . مساءله چيست ؟ اساس قضيه چيست ؟ گذشته ى اين قضيه تا كجاست ؟
درست است كه حادثه ى تسخير لانه ى جاسوسى امريكاييها در ايران ، آن روز به دانش آموز است و در صحنه ايستاده است و اميدها را زنده مى كند و چشمهاى ماها را روشن مى كند، از سابقه ى اين قضيه چه مى داند؟ چقدر اطلاع دارد؟ گويندگان و اين قضيه را براى نسل رو به رشد امروز ما - كه انى كشور با آن نسل ، هزار تا كار دارد - چقدر تشريح كردند؟
پس يك مساءله اين است كه من مختصرى در اين باره عرض كنم ، و عمدتا براى آن جوانهايى كه در سال 58 كه اين حادثه اتفاق افتاد - يعنى پانزده سال قبل - يك كودك ، يا نوجوانى بودند. بعضى از شماها هم - بعضى از دانش آموزان عزيزما - آن وقت در دنيا واقع ، ماندگارتين مخاطبان انقلاب و ما خدمتگزاران انقلاب هستيد (91) عرض بكنم .
مبارزه يى كه به طور مشخص و واضح ، از سال 1341 به نحو همه گير شروع شد، قبلا هم بود، ولى به صورت صنفى و كوچك - دانشجويى ، روشنفكرى ، يا روحانى - محدود بود؛ اما از سال 1341، مبارزه ى همه گيرى به رهبرى علماى بزرگ و در راءس همه ، امام بزرگوار شروع شد. از سال 1341 تا سال 1357 - يعنى شانزده ساله ، در واقع يك مبارزه ى ضد امريكايى بود، اگر چه كه مبارزه با رژيم شاه بود؛ اما چون رژيم شاه را اساسا امريكاييها سركار آورده بودند (92) آنها پيشوانه بودند كه او بتواند مردم را آن گونه قتل عالم كند آن جور شكنجه كند، افراد را در زندان آن طور غريبانه ، زير شكنجه ، يا در خيابانها و ميدآنها مثل 15 خرداد و 17 شهريور قتل عام كند، يا در مدرسه ى فيضيه و دانشگاه به جان دانشجو و طلبه بيفتد - اين ملت ما همه ى اين گناهان بزرگ را از چشم امريكا مى ديد و معتقد بود كه دست او در كار است .


http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka23.jpg


امريكا در داخل كشور ما با دو ابزار كار مى كرد؛ يكى از ابزارهاى امريكايى ، كه عبارت بود از سرمايه گذاريها و دخالتهاى در ارتش و آن مجموعه ى كارشناسى نظامى و از اين چيزها و پولها و سياستها و سفارت امريكا. يك آزار ديگر، عوامل صهيونيست بودند - اگر چه كه آن وقت صهيونستها داشتند - آنها هم با عواملشان ، با كسانشان ، با سياستمداران و با تجارشان اين جا كار مى كردند. صحنه ى سياست و اقتصاد و نيروى مسلح ايران در مشت امريكاييها بود ! مردم اين را مى فهميدند.
امام از سال 41 و 42 به اين مطلب تصريح كردند. (93)
پس وقتى مبارزه در سال 57 پيروز شد و انقلاب پيروزمند به ثمر رسيد، در حقيقت يك انقلاب ضد امريكايى به ثمر رسيده بود، درست است ؟ حالا شما ببينيد، اين جا ملت ايران و انقلابيون حق داشتند با عوامل امريكايى در اين كشور چه كار كنند؟ خيلى كارها مى توانستند بكنند؛ اگر هم مى كردند، كسى ملامتشان نمى كرد، چون شانزده سال با امريكاييها مبارزه كرده بودند و كتك خورده بودند؛ هيچ كس نمى گفت كه چرا شما با امريكاييها اين كار، يا آن كار را كرديد.

R A H A
02-06-2012, 09:50 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
دشمنى امريكا در برابر بزرگوارى امام و ملت
در عين حال - درست توجه كنيد - بعد از آن كه انقلاب پيروز شد، انقلاب و مسؤ ولين و شخص امام بزرگوار، نسبت به امريكاييها در اين كشور حداكثر ارفاق را كردند. سفارتشان سرجاى خودش ‍ محفوظ بود، اين جا كردار داشتند - اول سفير داشتند - بعد كاردار داشتند.
چند نفر از آنها را روزهاى اول انقلاب - 22 بهمن و 23 بهمن و اينها - اين جوانهايى پرشور انقلابى دستگير كردند و آنها را به آن مدرسه يى آورند كه امام (رضوان الله عليه ) در آن جا وارد شدند - مدرسه ى رفاه و مدرسه ى علوى - به امام به آن دست اندركارهايشان پيغام فرستادند كه مبادا كسى به آنها تعرض ‍ كند؛ هيچ كس به آنها تعرض نكند. آنها را يكى يكى ول كردند و رفتند. اول عده يى از آنها از كشور خارج شدند، بعد هم سفارتشان اين جا مشغول كار و فعاليت بود.





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka24.jpg






شما ببينيد، اين رفتار انقلاب و اين ملت نجيب و آن امام كريم بزرگوار پر اغماض ، با امريكاييها در ايران بوئد؛ در حالى كه عرض ‍ كردم اگر از سوى مردم و انقلابيون پرشور و و شخص امامى كه مظهر صلابت و قدرت بود، هر تصميم نسبت به آنها گرفته مى شد، كسى در دنيا ملامت نمى كرد و نمى توانست بكند. اين كارها را نكردند؛ از آن طرف امريكاييها چه كردند! به جاى اين كه اين كرامت و بزرگوارى را از امام بزرگوار و مردم ، مغتنم بشمارند و قدردانى كنند و پاسخ مناسب بدهند، به عكس ، شروع به رفتار شديدا خصمانه كردند ! اين سفارتى كه بعد به عنوان لانه ى جاسوسى معرفى شد - كه واقعش هم همين بود - مركز سازماندهى مخالفين و دشمنان انقلاب شد. كه مرتب به آن جا بروند، دستور بگيرند، بيرون بيايند و عليه انقلاب و نظام اسلامى بنا به همكارى كنند ! در سناى امريكا عليه انقلاب مصوبه گذراندند و عليه نظام جمهورى اسلامى تبليغات امريكايى در سراسر دنيا - يك تبليغات به شدت خصمانه عليه انقلاب و عليه مردم - بود و شد !
اين مردم مگر چه گناهى كرده بودند؟ ! چرا بايد رژيم امريكا با اينها اين قدر خصومت و كينه ورزى نشان مى داد؟ اين سؤ الى بود كه امريكاييها به آن جوابى ندادند و هرگز نمى توانند جواب دهند.
محمدرضا را كه فرارى ملت ايران بود، در امريكا پذيرفتند و به او به عنوان يك ميهمان ، پناه دادند (94) اموالى را كه در اختيار محمدرضا بود، ميلياردها دلار است و در امريكا سرمايه گزارى كرده بود. همه جاى دنيا معمول است كه وقتى شخصصى در راءس رژيمى سرنگون مى شود؛ اين در همه جا يك عرف است . اگر روزنامه ها را در قضاياى گوناگون خوانده باشيد، مى بينيد كه همه جا اين كار را كردند. هيچ جا سابقه ندارد كه آن همه ثروت را كه متعلق به ملت ايران در حسابهاى محمدرضا و كسانش در آمريكا بود، نگه دارند، يك ريالش را به مردم ايران ندادند، نگه داشتند، هنوز هم پيش ‍ آنهاست ، هنوز هم طلب ملت ايران از رژيم امريكاست ! ملياردها دلار است !
اموال و اشيايى را كه دولت ايران در گذشته خريدارى كرده بود و پولش از كيسه ى ملت ايران داده شده بود، بايد مى آوردند. ملت به آنها احتياج داشتند، آنها را نگه داشتند، هنوز هم در انبارهاى خودشان ، نگه داشته اند، تحويل دولت جمهورى اسلامى و ملت ايران ندادند و تا الان هم نداده اند ! طلبهاى ايران كه در امريكا بود، بلوكه شد؛ آنها را برنگرداندند. چرا؟ به اين اميد كه شايد بتوانند نظام جمهورى اسلامى را منهدم كنند. حالا اين پولها را به او ندهند كه مورد استفاده اش قار بگيرد. رژيم ايالات متحده ى امريكا بعد از پيروزى انقلاب اسلامى ، همان روش قبل از پيروزى را ادامه داد: يعنى اعمال كينه و خصومت با ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى ! در چنين شرايطى بود كه قضيه ى سفارت اتفاق افتاد.

R A H A
02-06-2012, 09:50 PM
اشغال لانه جاسوسى ، تبلور حقايق انقلاب و ملت
ملت ايران يك ملت انقلابى و يك ملت مؤ من است . اين انقلاب كه مثل انقلابهاى كمونيستى و رنگارنگ بعضى كشورهاى ديگر نبود كه اگر خواستند به كشورى كه دشمن آنهاست ، تعرض كنند، فورا در سطح بالا آن قدرت ديگرى كه پشتيبان آن است ، فشار بياورد كه آقا نكنيد. اين گونه نبوده است . در كشورهاى ديگر در خيلى از انقلابها اين طور بود كه تا دولت انقلابى مى خواست حركتى عليه قدرتى انجام بدهد، آن قدرت مى رفت و با قدرت پشتيبان اين رژيم انقلابى ، با هم تفاوتهاى بزرگ با او كينه داشته بود. لذا اين ملاحظات در صحنه ى شجاع متهور دانشجو ايجاب كرد؛ رفتند و سفارت را تسخير كردند.
اين كار براى اين بود كه رژيم امريكا بداند كه نسبت به اين انقلاب ، نمى شود شوخى كرد. اين انقلاب ، اين ملت و اين كشور، از آن جاهايى نيست كه تحمل كند، بنشينند تا آن طرف دنيا عليه او خواب پريشان و توطئه درست كنند و دست روى دست بگذارد و ساك بنشينند.
حركت نسبت به سفارت امريكا كه به حق گفته شد لانه ى جاسوسى - كه واقعا مركز جاسوسى بود - در حقيقت تبلورى از حقايق اين انقلاب و حقايق اين ملت بود؛ نشان داد كه اين ملت در مقابل قدرت پرگوى پرخواه متوقع مغرور مستكبرى مثل امريكا هم تا همه جا ايستاده است . اين ماجراى سفارت بود.
امريكاييها رسمشان اين است كه هميشه مساءله و مشكل خودشان را مشكل همه ى دنيا به حساب مى آورند، مشكل اروپا هم به حساب مى آورند ! در حالى كه مشكل آنها،





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka25.jpg






مشكل آنهاست . مساءله ى رابطه ى ملت ايران ، رابطه ى خصمانه ى ميان ايران و امريكا مربوط به امريكاست ، نمى توانند آن را به كشورهاى ديگر، به اروپا و به ديگر كشورها سرايت بدهند كه بگويند آقا، اينها با همه مخالفند؛ نخير، ملت ايران با همه مخالف نيست ، مى خواهند اين گونه وانمود كنند كه ملت و دولت ايران ، اصلا حرف حساب سرشان نمى شود، اينها با همه بداند ! نه آقا، اگر قرار است ما رژيمى را در دنيا پيدا كنيم كه با همه بد است ؛ هر جاى دنيا قدم مى گذارد، شما مى بينيد كه با پرخاشگرى و تكبر و افزون طلبى و با پرروى و اينهاست . اين حرف به ما نمى خورد؛ نه به نظام جمهورى اسلامى ، نه به مردم نخير، ما با همه بد نيستيم ، فقط با امريكا بديم ؛ آن هم به اين دلايل .

R A H A
02-06-2012, 09:51 PM
مرگ بر آمريكا از اعماق جان يكايك مردم بر مى آيد
امريكا علاوه بر اين كه هميشه عليه انقلاب و پشتيبان آن رژيم بود و همه ى ضربه ها از سوى او بود و بدترين شكل دخالت يك دولت استكبارى در يك كشور را تجسم داده بود - در كشور ما اينها همه كينه هاى اين ملت و عقده هاى اين ملت عليه امريكاست - و مقدسات ما را به بازى گرفته بودند و چه و چه و چه ، بعد از انقلاب اسلامى و با جمهورى اسلامى اين گونه رفتار گردند ! حالا چه توقعى دارند؟ توقع نوازش از ملت ايران دارند !
مرگ بر اميكا حالا عده يى در گوشه و كنار پيدا مى شوند و مورد سؤ ال قرار مى دهند كه آقا چرا؟ خوب ، شما چرا اين چرا را به جايگاه خودش نمى بريد؟ چرا نمى پرسيد كه چرا رژيم امريكا با ملت ايران ، به جرم اين كه خوسته است مستقل باشد، اين همه كينه ورزى كرد، اين همه دشمنى كرد، باز هم دارد مى كند؟ آن مطالب اول انقلاب بود كه عرض كردم ، از آن روز تا اين ساعت هم پيوسته رژيم امريكا عليه ملت ايران و عليه انقلاب و عليه جمهورى اسلامى و عليه مسؤ ولين ، توطئه كرده است . همين رژيم بود - البته از دولتهاى قبلى - كه يكى از سردمدارانش شرم نكرد و گفت : ملت ايران بايد نابود بشود ! (95)
چقدر حماقت مى خواهد كسى چنين حرفى را بزند؟ ولى گفتند: اين از دشمنى و از كثرت كينه است كه اين كينه در حرفهايشان ، در افواهشان و در چهره هايشان خودش را نشان مى دهد ! الان هم دارند دلالى مى كنند اين طرف دنيا - ژاپن چنين كجا و كجا - راه افتاده اند كه با ايران ، روابط نداشته باشيد !





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka26.jpg






به شما چه ؟ شما چه كاره ى دنياييد؟ ايران يك كشور بزرگ است ، ايران تاريخ عميق و عظيمى دارد كه امثال كشور امريكا در اين تاريخ غرق مى شوند. مگر ملت ايران و اين فرهنگ عميق ، شوخى است ؟ ! فرهنگ يك ملت ، مثل ذره هاى الماس كه در طول قرون شكل مى گيرد و استحكام پيدا مى كند، در عنصر يكايك افراد ملت ، متجلى است . مگر مى شود ملت ايران را دست كم گرفت !





http://www.ghadeer.org/imam_rah/zendegir/kh_rahbar5/pic/heka29.jpg






ملت ايران ، اسلام را انتخاب كرده ،، كسى اسلام را به ملت ايران تحميل نكرده ؛ حكومت اسلامى و نظام جمهورى اسلامى را هم انتخاب كرده ، زندگى و مبارزه ى خودش را انتخاب كرده ، فضاى آزاد امروز را انتخاب كرده است . ملت ايران استقال از قدرتهاى بزرگ را انتخاب كرده است . مگر امروز در ايران كسى جراءت دارد كه دم از وابستگى به قدرتى و جناحى در دنيا بزند؟ اين ملت جوابش را مى دهند. ملتى آزاد و مستقل است .

R A H A
02-06-2012, 09:55 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
آيا ملت ايران خصومتهاى آمريكا را فراموش مى كند؟
دولتها، كشورها و رژيمهاى دنيا از خدا مى خواهند كه با چنين ارتباط داشته باشند؛ داراى ثورت معنوى و فرهنگى ، داراى سابقه ى تاريخى ، داراى دشد عقلانى و ثروت مادى ، داراى اين همه ذخاير، ايران همه جوان و نيروى كار و داراى مديران خوب . اين ملت ، ملتى است كه پيش خواهد رفت . امروز هم شما نسبت به زمان تسلط بيگانگان بر اين كشور نگاه كنيد - كه در دوران رژيم گذشته ، در واقع بيگانه ها مسلط بودند؛ ظاهرا رژيم ، رژيم ايرانى بود، اما باطنش ‍ تسلط بيگانه ها بود - با آن زمان مقايسه بكنيد، امروز ايران پيشرفت زيادى كرده است - به بركت آزادى و استقلال - بازهم خواهد كرد و بيشتر پيش خواهد رفت .
مساءله اين است ؛ مساءله ى نفرت ملت ايران از رژيم آمريكا، اين مجملى از علل و ريشه هاى آن است . آنها جنگ را عليه ايران پشتيبانى كردند؛ اگر نگوييم راه انداختند. احتمال دارد كه در راه اندازى جنگ عراق عليه ايران ، امريكاييها دست داشته باشند؛ منتها چون ما تا چيزى را يقين نداشته باشيم ، نمى خواهيم بگوييم ، احتمال دارد. اما پشتيبانى آنها از عراق ، يقينى و قطعى است . همه جور پشتيبانى كردند. مگر ملت ايران يادش مى رود؟ همه گونه كمى كه عراق لازم داشت ، به او كردند. مگر ملت ايران فراموش مى كند؟ !
اين صدام حسين و ررژيم بعثى كه در قضيه ى حمله به كويت ، آن چهره ها را برايش در مطبوعات امريكايى و در نظارت رسمى امريكايى ترسيم كردند - همين آقا و همان رژيم در آن دورانى كه سى ، چهل شهر ايران در آن واحد - خانه هاى مردم را - با موشكها مى كوبيد از نظر آنها يك چهره ى خواستنى و محبوب و پسنديده بود. مگر ملت ايران اينها را فراموش مى كند؟ با ملت ايران دشمنى كردند. باز هم دشمنى مى كنند.
حلا ممكن است كسى بپرسد كه آقا، چرا اين قدر دشمنى مى كنند؟ از اول چرا كردند؟ علت اين است كه ملت ايران ، با ايمان اسلامى و با فرهنگى كه اين مبارزه و اين انتقلاب و آن امام به او بخشيده است ، تسليم تسلط قدرتها بر او نمى شود. امريكاييها هم اين را دوست ندارند. سرمداران استكبارى دنيا و در راءس همه و بيش از همه امريكا، دولتهاى تسليم را دوست مى دارند مى خواهند ملتها و دولتها تسليم آنها باشند، هر چه آنها مى گويند گوش بكنند، نگاه كنيد ديگر، وضع آنها را در دنيا ببنيد.
وقتى ملتى ايستاده است و قبول ندارد، مى گويد شما كه هستيد؟ شما يك كشور، ما هم يك كشور، شما يك دولت د ما هم يك دولت . شما دولتى ثروتمند هستيد، پول و پيشرفتهاى علمى داريد. ما هم ملتى هستيم كه استعداد درخشان و سابقه ى درخشان داريم ، امكانات و ذخاير ارزى داريم . شما يكى ما هم يكى .

R A H A
02-06-2012, 09:59 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
اينهايى كه دم از مذاكره مى زنند ساده لوح و بى اطلاعند
وقتى ملتى با اين استقلال ، با اين احساس توانايى و قدرت ، در صحنه حاضر مى شود و به آنها به چشم يك ابر قدرت نگاه مى كند، آنها ديگر تحملشان تمام مى شود. كرده است . اگر كسى اين فكر را به اين ملت داده بود، از اعماق با او دشمن مى شوند - مثل اين كه با امام ، با اعماق وجودشان دشمن بودند د امريكاييها تا ابد با امام ، آشتى نمى كنند - البته امريكاييها كه مى گوييم ، مرادمان ملت امريكا نيست مراد، همان رژيم امريكا و گردانندگان سياستهاى امريكاست . اگر يك فكر و فرهنگى است كه مردم را اين گونه نگه داشته است ، با آن فكر و فرهنگى است كه مردم را اين گونه نگه داشته است ، با آن فكر و فرهنگ ، هرگز آشتى نمى كنند د مثل اين كه اين حضرت از اسلام ، از فكر و فرهنگ اسلامى به شدت متنفرند علت دعوا و مخالفت و خصومت اينهاست .
حالا عده يى ساده لوحانه اين گوشه و آن گوشه بنشينند، حرفى بزنند نقى بزنند، قلمى روى كاغذ بياورند كه آقا چرا با امريكاييها دشمنيد؟ چگونه ؟ نمى فهمند دنيا چه خبر است ، نمى فهمند كه توقع اين دشمن افزون خواه مغرور كم خرد و بى حكمت چه تصور مى كنند همين قدر كه ما روابط و مذاكراتمان را با امريكا شروع كرديم همه ى مشكلات تمام خواهد شد. نه آقا، قضيه اين نيست . بله ، امريكاييها مى گويند، در اظهارات رسمى اظهار مى كنند كه ما آماده ى مذاكره با ايرانيم . مذاكره براى چه ؟ معلوم است . مذاكره براى اين كه راهى و كانالى براى فشار آوردن روى دولت ايران پيدا بشود. مذاكره را براى اين مى خواهند.
چه مذاكره ايى ؟ ما كارى با شما نداريم ، احتياجى به شما نداريم ، ترسى از شما نداريم ، هيچ محبتى به شما نداريم . شما كسانى هستيد كه در روز روشن ، جلوى چشم همه ى مردم دنيا، هواپيماى مسافرى ما را به بهانه ى دروغ و واهى سرنگون كرديد، چند صد نفر آدم را كشتيد، حتى عذرخواهى هم نكرديد(96) اين چه جور رژيمى است ؟ اين چگونه دستگاهى و چه فرهنگى است ؟ چگونه مى شود انسان با چنين رژيمى ، دلش صاف بشود؟ ما با آنها كارى نداريم هيچ رابطه ى محبت و عطوفت و دوستى بين ما و امريكا نيست ، رابطه ى نفرت از طرف ما و رابطه خصومت خباثت آميز از طرف آنها هست .

R A H A
02-06-2012, 09:59 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
نفرت و مقابله ى با ظلم و ظالم ، اصل حاكم بر تفكر مسلمانان
يك نكته ى اساسى ديگر هم كه فراموش نكنم و حتما بايد در محاسبات لحاظ بشود، اين جا وجود دارد. آنچه تا حالا گفتيم ، به سوابق امريكا با ايران و ملت ايران مربوط شد، اما همه ى قضيه اين نيست . يك اصلى بر تفكر ما مسلمانها حاكم است و آن اصل عبارت است از نفرت از ظلم و از ظالم و مقابله با ظلم و ظالم در هر جاى دنيا. كشور خودشان و در هر جا كه توانستند، چه كردند، با ملتهاى ضعيف چه كردند مى شود از اينها صرف نظر كرد؟ قضيه اين است .
مبارزه با استكبار و روز مبارزه با استكبار كه يك مناسبت ضد امريكايى ، اين روز را تشكيل مى دهد، قاعده و مبنايش اينهايى است كه عرض شد، و اين روال ، ادامه دارد. تا وقتى كه نظام جمهورى اسلامى در خط صحيح حركت مى كند، تا وقتى كه آرمانها و اهداف قرآنى و الهى و اسلامى بر ماها و بر اين نظام حاكم است ، اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهانى و در راءس همه امريكا، به قوت خود باقى است اگر آنها رفتارشان را عوض بكنند، اين عوض خواهد شد. البته ما چنين گمانى نداريم . بعيد مى دانيم .
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif

R A H A
02-06-2012, 10:02 PM
http://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gifhttp://sl.glitter-graphics.net/pub/2057/2057398jhl6f0a9fa.gif
آينده روشن انقلاب و نظام به بركت اسلام
مطلب دوم را خيلى كوتاه ، در چند جمله عرض كنم . عزيزان من جوآنها قضيه ى بناى يك نظام و يك تمدن اسلامى و يك تاريخ جديد، يك قضيه ى جدى براى اين ملت است ، آن را جدى بگيريد. يك وقت است كه در كشورى ، يكى كودتايى مى كند و يك فرد نظامى سركار مى آيد - قرض بفرماييد - چند صباحى هست ، بعد هم مى رود و همه چيز به حال اول برمى گردد، يا يكى ديگر از او تحويل مى گيرد. يك وقت اين است ، كه اين همه نقل ندارد.
مساءله اين است كه آن چه در ايران اتفاق افتاد، مساءله ى يك حركت عظيم در مقياس جهانى است . البته ما يك ملتيم ، مرزهايمان هم مرزهاى محدودى است ما بيرون از اين مرزها هم كارى نداريم - اين را توجه داشته باشيد - ما تلاش و فعاليتمان در داخل مرزهاى خودمان است اما اين انقلاب ، محدود به اين مرزها نيست . اين پيام ، يك پيام جهانى بود. دليل آن اين است كه وقتى ملت ايران و رهبرى عظيم الشاءن ما - امام بزرگوار اين كار را انجام دادند، مسلمانها در هر جاى دنيا كه بودند، احساس كردند نوروز آنهاست . روز نو آنها آغاز شد. با اين كه به آنها ربطى نداشت ، احساس كردند نوروز آنهاست . روز نو آنها آغاز شد. با اين كه با آنها ربطى نداشت در همه ى جاى دنيا احساس كردند كه مقطع جديدى در تاريخشان به وجود آمد.
ما اين را از نزديك ديديم . من خودم در كشورهاى ديگر، اين را از نزديك لمس كردم - در طول سالهاى گذشته - از دهها زبان ديگر هم شنيدم . اينها روايت و حدس و تحليل نيست ، واقعيات است . هر مسلمانى در هر جاى دنيا بود، وقتى اين انقلاب پيروز شد، وقتى امام در صحنه ظاهر شد، وقتى پرچم اسلام و لااله الاالله بالا رفت ، او احساس كرد كه پيروز شده است . خوب از اين خيل عظيم يك ميلياردى در سراسر دنيا، بعضى اين احساس را تداوم دادند. دنبالش ‍ راه افتادند و مبارزه كردند، شد همين حوادثى كه در كشورهاى گوناگون به وسيله ى نهضتهاى اسلامى راه افتاد بعضى هم رها كردند.
پس ببيندى ، آنچه در اين جا اتفاق افتاد، اگر چه ما در داخل مرزهاى خودمان هستيم و بيرون مرزها كارى نداريم اما اين پيام بين المللى و جهان است . امروز هم در اين جا بارش روى دوش شماست تا حالا هم ملت ايران به بهترين وجهى كار خودش را انجام داده است . آن جنگ بود، آن هم بعد از جنگ است تا امروز. اين محيط دانشگاهى ماست ، اين محيط فعاليتهاى سازندگى و اقتصادى ماست ، اين دولت و اين ملت ما و حضور در صحنه ى آنهاست .
در همه جا ملت ايران ، حضور شايسته يى از خوش نشان داده است . تبليغات هم مى كنند، حرفهايى هم مى زنند كه مى دانم سازندگى چنين شد، برنامه ها فلان شد، سياستها غلط از آب در آمد، اينها حرفهاى دشمن است ، اينها را كوش نكنيد. واقعيت غير از اين است ، واقعيت اين است كه ملت ايران در همه ى صحنه ها توانسته است پيش برود، مانعها را بشكافد، قدم بر دارد و جلوى برود - هم در صحنه ى علم ، هم در صحنه ى معنويت ، هم در صحنه ى دين ، هم در صحنه ى اخلاق ، هم در صحنه ى اقتصاد، هم در صحنه ى نيروى مسلح و غيره و غيره - البته ممكن است به قدرى كه توقع داشتيم ، نشده باشد، اما از آن حدى كه دى /ران خيال مى كردند، خيلى بيشتر شده است .
آينده هم آينده ى روشنى است . آينده ى اين انقلاب ، آينده ى اين نظام ، اين كشور به بركت اسلام ، يك آينده ى بسيار روشن و درخشانى است . كسانى كه بايد اين آينده را شكل بدهند عمدتا شما جوآنهاهستيد. اولا ايمان اسلامى را با عمل در خودتان تعميق كنيد، كه اين اساس كار است . ايمان هم يك چيز كتابى و ذهنى نيست ، در عمل ، ايمان تقويت پيدا مى كند. انسان ، خدا را در ميدان مجاهدت براى خدا بهتر مى بيند. اين مجاهدت هم سنگرهاى مختلفى دارد، سنگر علم و سازندگى هم از آن جمله است . با تقوا، با تضرع پيش ‍ خداى متعال ، با انجام عبادات و با اجتناب از محرمات ، ايمان را تقويت كنيد.
آگاهى سياسى را در خودتان تقويت كنيد كه فريب تبليغات دشمن را نخوريد. اين هم يك ركن اساسى است د از اين نمى شود گذشت . بخصوص شما جوانهايى كه مشغول تحصيل علم هستيد، كليت و وحدت ملت را ارج بنهيد، مواظب باشيد كه انگيزه هاى صنفى ، انگيزه هاى حزبى ، گروهى ، سليقه يى و خطى ، شما را به يك طرف جذب نكند. كار شيطان است و شيطان بزرگ ، خيلى خوشش ‍ مى آيد.
ملاحظه كنيد، امروز اگر از زبان كسى تصادفا ساز مخالفى صادر بشود - چه برسد به اين كه عمدا و با توجه باشد - فردا بوقهاى جهانى آن را پخش مى كنند، حالا هر كه مى خواهد باشد. چرا؟ چون به گوينده اش كارى ندارند اصل ساز مخالف در اين كشور براى آنها اهميت دارد.
وحدت كلمه را حفظ كنيد. ياد امام و ياد پيشروان انقلاب و ياد شهداى بزرگوار و ياد صحنه هاى پرشور انقلاب و جنگ تحميلى را زنده نگه داريد - در دانشگاه ، در حوزه و در محيطهاى كار و زندگى - اگر اين شد، به فضل پروردگار در طول سالهاى آينده و دهها سال آينده ، آن چنان بناى تمدن رفيعى در اين جا و بسى جاهاى ديگر، شالوده ريزى خواهد شد و آن چنان عظمتى از اسلام و مسلمين آشكار خواهد شد كه ديگر براى استكبار جهانى ، حقيقت و واقعيتى باقى نخواهد ماند ديگر استكبارى وجود نخواهد داشت . (97)



http://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/heartani2.gifپایـــــــــانhttp://www.ayehayeentezar.com/images/smilies/heartani2.gif