ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شیخ و مریدانش



R A H A
02-04-2012, 11:23 PM
مریدی بر سر زنان نزد شیخ برفت رقعه ای به شیخ داد و عرض کرد یا شیخ قبض گازتان آمد.
فغان و ناله از مریدان برخاست.
شیخ گریان فرمود : کاش قبض روح می شدیم و قبض گاز نمی شدیم ، حال آن کلنگ بده ببینم.
مرید عرض کرد : یا شیخ این کلنگ نیست قبض است.
فرمود : هرچه که هست خانه مان را ویران بکرده.
پس نیک در قبض نگریست که صفرهایش از قبض برون زده بود.
فرمود : به گمانم هیزم نیز گران گشته. بگردید و تپاله جمع کنید که گر آن هم گران شود بی گمان بیچاره ایم.
خوشا تپاله و وفور بی مثالش *** نه به این گاز و بهای بی زوالش
و مریدان خون بگریستند .
======================================

شیخ را پرسیدند : اینترنت ایران به چه ماند ؟
فرمود : به زنبور بی عسل.
عرض کردند : یا شیخ ، اینکه قافیه نداشت.
فرمود : واقعیت که داشت .
و مریدان رم کردندی و به صحرا برفتندی.

R A H A
02-04-2012, 11:23 PM
روزی شیخ به گشت و گذار در نت همی پرداخت و لکن سرعت اینترنت ایران به سرعت الاغ پیر لنگ لوکی می مانست که کُره ای در شکم دارد و باری بر کول !
پس هیچ سایتی نبود مگر آن که تا لود شدنش شیخ چهار رکعت نماز همی گذاردی.
نوبت به لغت نامه دهخدا برسید . شیخ به انگشت تدبیر اینتر بزد و …
بالا آمد آن صفحه ی نحس شوم *** دق دهنده ی مردم مرز و بوم
پس شگفتی مریدان را درگرفت. شیخ را پرسیدند : یا شیخ این لغت نامه ای بود. این دیگر چرا ؟
شیخ بگریست …
لغتنامه مملو زلغات کهن و نو***چه ربطی داشت به سیاست و پ.و.ر.ن.و
که چنینش کردند پیلتر و مسدود *** گناه دهخدای ادیب دیگر چه بود ؟
و مریدان آنقدر بگریستند و نعره کشیدند تا تسمه موتورشان بسوخت.

R A H A
02-04-2012, 11:24 PM
روزی شیخ در اینترنت به صفحات فیلتر شده می نگریست و می فرمود : در اینجا چیزی می بینم که شما نمی بینید.



گفتند چه چیز می بینی یا شیخ؟



فرمود : آزادی مطلق!


و مریدان گریستند....!

R A H A
02-04-2012, 11:25 PM
شیخ به پاره ای از مریدانش دستور همی داد تا برای رسیدن به صبر، چهل روز معتکف شدندی،

مریدان شوریده حال گشته و از شیخ پرسیدند که یا شیخ، راه دیگری هم برای به دست آوردن صبر موجود باشد؟

شیخ فرمود:

آری، یک ساعت استفاده از اینترنت پر سرعت ایران!

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
روزی شيخ براي مريدان همي از زيبايي مي گفت که صداي مردي از دور بلند شد که «الاغ من گم شده است» شيخ رو به مريدان کرد و گفت «آيا کسي هست که از زيبايي خوشش نيايد» يکي از مريدان برخاست و گفت يا شيخ من! من از زيبايي خوشم نمي ياد.

شيخ رو به يکي ديگر از مريدان کرد و گفت برخيز و به اين مردي که دنبال الاغش مي گردد بگو الاغش اينجاست بيايد و او را ببرد.

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
مریدی “تگری زنان” نزد شیخ برفت و گفت:

یا شیخ حالم دریاب که بغایت رسید.

شیخ فرمود : مریدا تو را چه شده ؟

عرض کرد : مرادا ! چشمانم ز حدقه درآمده ، خون در کله ام جمع بشده ، جهان در پیش چشمانم تیره گشته و شاخی بر سرم سبز شده.

شیخ فرمود : چیزی نیست ، یحتمل بعد از اخبار(بی بی سی)، اخبار بیست و سی بدیده ای!

و مریدان نعره ها و فغان ها زدند.

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
شیخ را پرسیدند : از برای چه ساکتی ؟

فرمود : سکوتم از رضایت نیست ، دلم اهل شکایت نیست.

و مریدان از هوش برفتندی...!

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
شیخ را اطلاع همی دادند که قیمت بلیط هواپیما فزونی گرفته.


فرمود: آن پول، دیه ی شماست که پیشاپیش ز شما همی گیرند.


پس مریدان گریستندی.

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
مریدان همی گفتند: قیمت زرد آلو ۵۵۰۰ است.


شیخ گفت: خب نخرید!


مریدان سر به دیوار کوفتندی...!

R A H A
02-04-2012, 11:26 PM
روزی مریدان نزد شیخ رفتند و از او پرسیدیدند: یا شیخ! فیلترینگ بدتر است یا کم بودن پهنای باند!؟

شیخ نگاه معنی‌داری به آنها کرد و فرمود: هیچکدام! چیزی در اینترنت هست که از هر دوی اینها بدتر و اعصاب خردکن‌تر است!

مریدان با حیرت به شیخ نگریستند و فرمودند: یا شیخ! از فیلترینگ بدتر چیست؟

شیخ فرمود: مشاهده این لینک تنها برای افراد ثبت‌نام کرده امکان پذیر است... برای ثبت‌نام اینجا کلیک کنید!

بعد از این سخن مریدان نعـره‌ها زدند و گریبان پاره کردند و لپ‌تاپ‌های خود را به زمین کوبیدند و به بيابان ها گريختند!