PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غریب سامرا ۩●^●۩ ویژه نامه شهادت امام حسن عسکری (ع) ۩●^●۩



R A H A
02-01-2012, 05:47 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89414396040707252014.gif
http://forum.p30ask.com/attachments/10120d1327933825-95094548046465957301.gif
http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif


ویژه نامه شهادت مظلومانه حجت یازدهم ،
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام



http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif

R A H A
02-01-2012, 05:47 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83166521192148627452.gif

قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري عليه السلام :

أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها،
أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.

امام حسن عسكري عليه السلام فرموده اند :

هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعايت كند
و مشكلات و نيازمندي هاي آن ها را برطرف نمايد،
در پيشگاه خداوند داراي عظمت و موقعيّتي خاصّي خواهد بود.

«احتجاج طبرسي، ج 2، ص 517، ح 340»

R A H A
02-01-2012, 05:48 PM
اي نخل رياض علوي ...

اى نخل رياض علوى برگ و برت سوخت
از آتش بيداد ز پا تا به سرت سوخت

اى يازدهم اختر پر نور ولايت
خورشيد ز هجر رخ همچون قمرت سوخت

اى پاره قلب نبى و زاده زهرا
از آتش زهر ستم و كين جگرت سوخت

از داغ جهان سوزِ تو در دشت محبّت
چون لاله سوزان دل مهدى پسرت سوخت

چون مشعل افروخته در سوگ و عزايت

اى واى دل مهدى نيكوسيرت سوخت
در فصل شباب از ستم و كينه دشمن

چون شمع شب افروز ز پا تا به سرت سوخت

اى جان جهان «حافظى» سوخته دل گفت
قلب همه از داغ دل پرشررت سوخت

R A H A
02-01-2012, 05:48 PM
تجلی یازدهم که بر طلوعی بی‏زوال تکیه دارد،
درد را چه عمیق درک کرده است،
تبسم قدسی لحظاتش، همه صبر بود
و اشک‏های هماره نیمه شب‏هایش،
تمام شوق وصال!

می ‏دید و می ‏نگریست که حقارت دنیا،
در تغافل مردم،
به ارزشی جدال برانگیز تبدیل شده است.

رنج می ‏برد از این که انسان،
آن سوی این هیچستان خاک را جست‏وجو نمی ‏کند
و به فراتر از خود نمی‏اندیشد!

مهربانی محض بود و صبر تمام!

زنجیرهای اسارت را بر دست و پای خود تحمل کرد
تا مردم، زمین‏گیر نشوند؛
تا جهانی را از اسارت در خاک برهاند.

در موضع علم و مناظره،
مقتدرانه قد علم کرد تا انسان را
از جهالت دست و پاگیر خویش نجات دهد.

پایگاه‏های مردمی‏اش،
گسترده‏ترین مدرسه‏های خودسازی و جامعه‏پروری بود.
اما افسوس که کم بودند آنان که این را فهمیدند!

چه غریبانه گذشت!
زهد، کمترین محصول درخت ایمان اوست
و کرامت،
کوتاه‏ترین سایه شاخ و برگ‏ های عظمتش.

مدینه، از ربیع‏الاول 231 هجری،
موازنه حضور او را در خاک دنبال می ‏کرد
و در جست‏وجوی مجالی برای عرضه
حقیقت او به بیکرانه‏ها بود.

تا آن‏که سامرا، بلوغ پذیرش او را در خود حس کرد
و چیزی نگذشت که امام،
به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن دیار را برگزید.

اینک امامی 28 ساله،
در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت می‏گذارد.

شش سال است که بار سهمگین ولایت را
بر شانه‏های شکوه و استوار خویش حمل می‏کند.

نه... نه... نه بر شانه‏های خسته
و نه بر دوش زخمی خویش،
بلکه این رسالت آسمانی را در ژرفای باور
و در اعماق جان خویش، ثبت کرده است.

معتمد عباسی، تا لحظه‏ای دیگر،
به خواسته بزرگ خود می‏رسد.

سال‏های اسارت و غم،
سال‏های غم و تنهایی
روزهای تنهایی و سکوت...

آه، چه غریبانه گذشت؛
چه معصومانه سپری شد!

رفت و فردا را به موعود(
عجل الله تعالی فرجه الشریف) سپرد

امام، دل به فردایی سپرده است

که موعودش علیه‏السلام ،
حقیقت دین را فریاد زند.

می‏رود و دنیا را با همه فرازها و نشیب‏هایش،
با همه پستی‏ها و بلندی‏هایش به او می‏سپارد.

به او می ‏سپارد، دردهای نهفته‏ای را
که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا،
احدی تاب گفتنش را نداشت.

اسارت و سکوت حسنی علیه‏السلام
باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است.

باشد تا خروش و فریاد حسینی‏اش،
نصیب فرزندش مهدی(عج) شود.

R A H A
02-01-2012, 05:50 PM
انوارتابناک امام حسن عسکری(ع) در آفاق جهان

جغرافیای اسلام

از روزی که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آئین حیات بخش خویش را به جهانیان عرضه نمود، این دین آسمانی و جاویدان به سرعت در حال گسترش بود و در مدّت 23 سال رسالت حضرت پیامبراکرم (صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم) ندای توحیدی اسلام از اقصا نقاط عربستان به خارج از آن کشیده شد.

استقبال بی‏ نظیر تشنگان عدالت و معنویت در شام، یمن، ایران، روم، مصر و حبشه، آئین محمّد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله‏ وسلم را به عنوان یک مکتب جهانی مطرح کرده و در اندک زمانی مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و به گوش جهانیان رسانید. سه سال قبل از رحلت آن حضرت سفیران اسلام، جهانی بودن آن را به عالمیان عرضه کردند و خداوند متعال به صراحت به پیامبر (صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ‏وسلم) دستور دادند که به همه اعلان کند که: «یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّی رَسُولُ اللّهِ اِلَیْکُمْ جَمیعاً»1؛ ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.

بعد از رحلت پیامبر (صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم) ، جانشینان آن حضرت و پیشوایان معصوم (علیهم‏ السلام) هریک در عصر خود در مناطق مهم و حیاتی دنیای اسلام همچنان نفوذ داشتند و علی‏رغم فشارهای امویان و عبّاسیان، ارتباط محکم خود را با دوستداران و شیفتگان معارف قرآن و اهل‏بیت (علیهم‏ السلام) حفظ می‏کردند.
در عصر امام رضا (علیه‏ السلام) کشورهای زیادی در قلمرو جهان اسلام قرار داشت.

ایران، افغانستان، سند، ترکستان، قفقاز، ترکیه، عراق، سوریه، فلسطین، عربستان، سودان، الجزائر، تونس، مراکش و اسپانیا(اندلس)، بخشی مهمّی از قلمرو جهان اسلام در آن عصر به شمار می‏آید. زمانی که امام رضا علیه‏ السلام با فشار حکومت وقت از مدینه به مرو ـ پایتخت آن روز جهان اسلام ـ وارد شد، ارتباط آن حضرت با بسیاری از سران ملّیت‏های مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی افزایش یافت.

خلفای عباسی برای جلوگیری از نفوذ امامان معصوم (علیهم ‏السلام) در میان مسلمانان، از هرفرصت و وسیله‏ای سود جستند. اِعمال فشار و محدودیت کم‏سابقه، مهم‏ترین حربه آنان بود. این فشارها بعد از شهادت امام رضا علیه‏ السلام در عصر امام جواد، امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) به اوج خود رسید.

از آنجایی که شنیده بودند «مهدی موعود علیه‏ السلام » که طومار حکومت ستمگران را در هم خواهد پیچید و حکومت عدل جهانی تشکیل خواهد داد، از نسل حضرت عسکری علیه ‏السلام است، آن حضرت را بیشتر در تحت مراقبت و محدودیت قرار داده بودند؛ به طوری که امام یازدهم در میان سایر ائمّه اطهار (علیهم ‏السلام) از کوتاه‏ترین زمان برای امامت و رهبری شیعیان برخوردار بوده است.

چرا که امام علی علیه ‏السلام در حدود 30 سال، امام حسن علیه ‏السلام 10، امام حسین علیه‏ السلام 11، امام سجّاد علیه ‏السلام 35، امام باقر علیه‏ السلام 19، امام صادق علیه ‏السلام 34، امام کاظم علیه‏ السلام 35، امام رضا علیه‏ السلام 20، امام جواد علیه ‏السلام ـ با اینکه کوتاه‏ترین عمر را داشت ـ 17، امام هادی علیه‏ السلام 33 و امام عسکری علیه‏ السلام فقط 6 سال (254 تا 260 ق.) امامت امت را عهده ‏دار گردیدند.

با این اوصاف، امام عسکری علیه ‏السلام در این مدت کوتاه برای نفوذ در افکار و اندیشه ‏های مسلمانان و انسان‏های تشنه معارف و معنویت از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار کرده و مردم مشتاق را راهنمایی نمود.

در عصر حضرت عسکری علیه‏ السلام شهرها و مناطقی چون: بغداد، نیشابور، قم، ری، بلخ و سمرقند از رهبری‏های داهیانه آن برگزیده الهی برخوردار بودند.

در این نوشتار، افق رهبری و امامت آن حضرت را در شهرهای جهان اسلام، به نظاره می‏نشینیم.

R A H A
02-01-2012, 05:50 PM
غرب ایران

نگاهی به زندگانی حضرت عسکری علیه ‏السلام نشان می‏دهد که آن حضرت در نقاط مختلفی از جهان اسلام نفوذ داشته و شیعیان و دوستداران حضرتش با تلاش‏های فراوان و اهتمام، به حضورش رسیده و یا به وسیله نامه و پیک با آن بزرگوار به گفت وگو می‏پرداختند. گزارش زیر، یکی از این موارد را نشان می‏دهد:

مردی از علویان در زمان امام عسکری علیه ‏السلام برای کار و امرار معاش به سوی غرب ایران و بخش‏های کوهستانی (جبل) سفر کرد. در آنجا شخصی از اهالی سرپل ذهاب (حلوان) از دوستداران امام عسکری علیه‏السلام با وی ملاقات نموده و از مرد علوی پرسید:

ـ از کجا آمده‏ ای؟!
ـ از سامرّا.
ـ آیا در سامرّا فلان محلّه و فلان کوچه را می‏شناسی؟
ـ آری.
ـ از حسن بن علی علیه ‏السلام خبرداری؟
ـ نه.
ـ برای چه به اینجا آمده‏ ای؟
ـ برای کسب درآمد و امرار معاش.
ـ من پنجاه دینار به تو می‏دهم، آن را بگیر و مرا در سامرّا به خانه حسن بن علی علیه ‏السلام برسان.

مرد علوی پیشنهادش را پذیرفته و او را در سامرّا به محضر امام حسن عسکری علیه ‏السلام آورد. امام در صحن منزل خود نشسته بود که آن مرد به همراه مرد علوی وارد شد. امام به وی نگاهی کرده، فرمودند:
آیا تو فلانی هستی؟
ـ بله.
ـ پدرت برای تو در مورد ما وصیّتی کرده و تو آمده ‏ای آن را اداکنی! چهارهزار دینار به همراه توست، آن را بیاور!
ـ آری، چنین است.
و آنگاه اموال را به امام پرداخت و سپس امام رو به مرد علوی کرده، فرمودند:
ـ تو به ناحیه جبل در ایران رفته بودی تا درآمدی کسب کنی و این مرد، پنجاه دینار برایت پرداخت تا او را نزد ما آوری و ما نیز به تو پنجاه دینار دیگر می‏پردازیم.2

R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
خراسان

امام عسکری علیه‏السلام بیشترین نفوذ را در منطقه خراسان ـ به ویژه شهر نیشابورـ داشته است. فضل بن شاذان، از شخصیت‏های برجسته نیشابوری است که پیشوای یازدهم تألیفات وی را تأیید نموده و در مورد برخی از احادیث او نوشته است: «صحیح است و شایسته است که به مطالب آنها عمل شود.» امام عسکری علیه‏السلام در مورد این شخصیت خراسانی فرمودند: «اَغْبِطُ اَهْلَ خُراسانَ لِمَکانِ الْفَضلِ بن شاذان3؛ من بر مردم خراسان غبطه می‏خورم که فضل بن شاذان در میان آنهاست.»

ابراهیم بن عبده یکی دیگر از سرشناسان شیعه در نیشابور است که امام یازدهم وی را به عنوان وکیل خویش برگزید.

در بخشی از نامه امام عسکری علیه‏السلام به اهل‏نیشابور آمده است:
«من ابراهیم بن عبده، را به عنوان نماینده خویش در نیشابور نصب کردم؛ تمام آن مناطق موظّفند وجوهات شرعی و حقوق واجب خود را به او بپردازند. و او را امین و مورد اعتماد خویش در میان شیعیان آنجا قرار دادم.»4

داود بن ابی‏زید، حمدان بن سلیمان، ابراهیم بن محمد، العمرکی و محمد بن احمد5 از دیگر بزرگان و محدّثان نیشابور هستند که در ردیف اصحاب امام حسن‏عسکری علیه‏السلام به شمار می‏آیند.

بلخ

شهر بلخ نیز در عصر امام حسن عسکری علیه‏السلام مورد توجّه آن حضرت بود. در این باره، ابن بابویه قمی می‏نویسد:

شخصی از اهالی بلخ مقداری وجوهات نقد و نامه‏ای را که حاوی سؤالات شرعی بود، در سامرّا به محضر امام عسکری علیه‏السلام ارسال داشت. وی در روی نامه با انگشت خود چیزهای نامرئی نوشت که اساساً خطّی در آن دیده نمی‏شد. او به حامل نامه تأکید کرد که: این مال را به سامرّا ببر و هرکس از قصّه آن گزارش داد و وجوهات نامه را مشخّص کرد، به او تحویل بده.

پیک مرد بلخی به سامرّا آمد و نزد جعفر برادر امام عسکری علیه‏السلام رفت و ماجرا را بیان کرد. جعفر از وی پرسید: آیا تو «بداء» را قبول داری؟ حامل نامه گفت: بلی. جعفر گفت: برای فرستنده این اموال، بداء حاصل شده و به تو دستور داده که اموال را به من بدهی. این جواب، حامل نامه را قانع نکرد. لذا از پیش جعفر بیرون آمد و به دنبال اصحاب امام عسکری علیه‏السلام می‏گشت تا اینکه رقعه‏ای از سوی حضرت صاحب علیه‏السلام بیرون آمد و قصّه اموال و مطالب نامه را بیان کرد و او را راهنمایی نمود.6

عبدالعزیز بلخی نیز از شیعیان برجسته آن سامان است که در سامرّا به حضور امام عسکری علیه‏السلام رسیده و با حضرت از نزدیک گفت و گو نموده است.7

R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
جرجان (گرگان)

گرگان (استرآباد) از ایّام گذشته، منطقه تاریخی و مذهبی بوده است. و مُعَرّب آن جرجان می‏باشد.

طبق روایتی که علاّمه مجلسی نقل می‏کند، حضرت عسکری علیه‏السلام در عصر خویش به گرگان تشریف آورده و با دوستان و یاران بی‏شمار خویش دیدار داشته است.

جعفر بن شریف جرجانی می‏گوید:
در یکی از سال‏ها که به حجّ می‏رفتم، در سامرّا به زیارت امام حسن عسکری علیه‏السلام نائل شدم. در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادی را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام علیه‏السلام برسانم. بعد از تحویل اموال، عرض کردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساندند.

امام فرمودند: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهی گشت؟ گفتم: بله. امام فرمودند:
از امروز تا صد و هفتاد روز دیگر و در روز جمعه، سوم ماه ربیع الآخر و در ساعت‏های اوّل روز به شهر خود بازخواهی گشت. من نیز در آخرین ساعات آن روز برای دیدار با دوستان و شیعیان‏مان به گرگان خواهم آمد. به آنان این خبر را برسان.

در غیاب تو، نوه‏ات متولّد می‏شود. او را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف نام گذار. به زودی خداوند او را به حدّ کمال می‏رساند و او از دوستان ما می‏باشد. برو به سلامت! خداوند تو را سالم به خانواده‏ات باز خواهد گرداند.

امام عسکری علیه‏السلام در گرگان

جعفر بن شریف می‏گوید:
از محضر امام مرخّص شدم و بعد از انجام مراسم حج، در همان روز جمعه که امام فرموده بود، به وطن رسیدم. یاران و دوستانم به استقبال و تهنیت آمدند و من به همه آنان سلام و وعده امام را اعلام کردم و گفتم: که امام در پایان امروز به اینجا خواهد آمد، سؤالات و حاجات خود را آماده کرده و از امام علیه‏السلام بخواهید.

شیعیان بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در منزل من اجتماع کرده بودند که ناگاه بدون اینکه ما ملتفت باشیم، امام را در میان خود یافتیم. حضرت فرمودند:

من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که در این ساعت نزد شما خواهم آمد. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به میان شما آمدم تا با شما تجدید عهد کرده و مشکلاتتان را رفع نمایم. اکنون هر نوع حاجت و سؤالی دارید، بگویید.

نضربن‏جابر، اوّلین کسی بود که گفت: ای فرزند رسول خدا! پسرم نابینا است، شفای او را می‏خواهم. امام فرمودند: او را بیاور! حضرت با دستان مبارکش چشمان پسر را مسح کرد و او در همان لحظه شفا یافت. آنگاه شیعیان گرگان یکایک آمده، حاجات خود را از امام خواسته و همگی حاجت روا شدند. امام عسکری علیه‏السلام در همان روز به سامرّا بازگشت.8

R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
سمرقند

شیخ طوسی می‏نویسد:
حسین بن اشکیب مروزی، که در سمرقند مقیم بوده است، یکی دیگر از یاران حضرت عسکری علیه‏السلام است. وی دانشمندی متکلّم و پدیدآورنده کتاب‏های متعدّد می‏باشد.9

این سخن شیخ طوسی، بیانگر وسعت دامنه رهبری پیشوای یازدهم ـ در دورترین نقاط جهان اسلام در آن عصر ـ می‏باشد که در اثر نفوذ معنوی آن حضرت، عالمان برجسته‏ای از جهان اسلام به وی عشق ورزیده و با آن حضرت در تماس بوده‏اند.

یمن

ابوهاشم جعفری، یکی از یاران آن حضرت، نقل می‏کند:
در محضر امام عسکری علیه‏السلام بودم که جوانی زیباروی، بلند قامت و درشت اندام از اهالی یمن به حضورش آمد. از خودم پرسیدم: این مرد کیست؟ که امام فرمودند: این، فرزند امّ‏غانم است، همان زن اعرابی که دارای «سنگریزه» بود و پدران من به آن مُهر زده‏اند. آنگاه امام عسکری علیه‏السلام به آن مرد فرمودند: آن سنگریزه‏ها را بیاور. او سنگریزه‏هایی در مقابل امام گذاشت و حضرت یکی از سنگ‏ها را که یک سویش صاف بود، با انگشتر خویش مُهر زد.10
شیخ طوسی ارتباط نزدیک شیعیان یمن با امام عسکری علیه‏السلام را چنین گزارش کرده است:
روزی در شهر سامرّا به امام خبر دادند که گروهی مسافر گردآلود، اجازه ورود می‏طلبند. امام فرمودند: آنها از شیعیان یمنی ما هستند. آنگاه به خادم خویش امر فرمودند: برو و عثمان بن سعید عمری را اینجا بیاور. وقتی که عثمان بن سعید آمد، حضرت به وی فرمودند: «ای عثمان! تو وکیل و مورد اعتماد ما هستی؛ از این برادران یمنی، اموال را تحویل بگیر که از کشور خود آورده‏اند.»11

R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
اهواز

اهواز نیز از جمله شهرهایی است که حضرت عسکری علیه‏السلام با مردم آنجا ارتباط نزدیک داشت و در این راستا امام علیه‏السلام ابراهیم بن مهزیار اهوازی را به عنوان نماینده خود در این شهر منصوب کرده بود. او وظیفه داشت با دریافت پاسخ‏های مسائل شرعی و رفع مشکلات اجتماعی و ارسال وجوهات مردم به امام عسکری علیه‏السلام ،ارتباط اهالی آن شهر را با آن حضرت در سامرّا حفظ نماید. در این خصوص، شیخ مفید می‏گوید:

ابراهیم بن مهزیار اهوازی، مؤلّف کتاب البشارات و برادر علی بن مهزیار معروف، شاخص‏ترین وکیل امام در اهواز بود. ابراهیم اموال زیادی از بیت المال را در اختیار داشت و قرار بود آنها را به محضر امام علیه‏السلام برساند. هنگامی که پیشوای یازدهم به شهادت رسید، ابراهیم نیز بیمار شد و به فرزندش محمّد سفارش کرد که: این اموال، متعلّق به حجّت الهی است و باید به دست حضرت صاحب علیه‏السلام برسد. محمد نیز به عراق رفته و آن اموال را به نماینده حضرت صاحب الزّمان علیه‏السلام تحویل داد.12

آیت ‏اللّه العظمی خوئی می‏نویسد:
احمد بن محمّد حضینی نیز از دوستان سرشناس امام عسکری علیه‏السلام در اهواز بود.13

آذربایجان

قاسم بن علاء، از یاران نزدیک امام عسکری علیه‏السلام و وکیل آن حضرت در منطقه ران (در فاصله میان مراغه و زنجان) بود.

محمّد بن احمد صفوانی می‏گوید:

من با قاسم بن علاء در سنّ صد و هفده سالگی دیدار کردم. او با امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام ملاقات‏هایی داشته و از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزّمان علیه‏السلام توقیع دریافت کرده بود و نامه‏های حضرت مرتّب بر وی ارسال می‏شد.14

از این روایت، معلوم می‏شود که حضرت عسکری علیه‏السلام در ناحیه آذربایجان نفوذ داشته و وکیل تامّ الاختیار معیّن کرده بود.

همچنین احمد بن ابراهیم، موسوم به «ابوحامد مراغی» از افرادی است که در رجال شیخ طوسی به عنوان صحابی حضرت عسکری علیه‏السلام معرّفی شده است. روایات متعدّدی از این راوی آذری در کتاب‏های حدیث به چشم می‏خورد. از جمله در رجال کشّی روایتی آمده است که مقام ارجمند ابوحامد مراغی را نشان می‏دهد.15

R A H A
02-01-2012, 05:52 PM
شهر مقدّس قم

در قم، امام یازدهم علیه‏السلام احمد بن اسحاق را به عنوان نماینده رسمی خویش برگزید. شیعیان، مرتّب در مسائل شرعی و وجوهات به او رجوع نموده و سؤال می‏کردند. او برای اینکه در مورد امام بعدی اطلاعات بیشتری کسب کند و جانشین حضرت عسکری علیه‏السلام را شناخته و به اهل قم اطلاع دهد؛ به شهر سامرّا سفر کرده و به محضر امام حسن عسکری علیه‏السلام شرفیاب شد.

احمد بن اسحاق از امام پرسید: ای پسر رسول اللّه! حجّت خدا بعد از شما کیست؟ امام به درون خانه رفته و لحظه‏ای بعد، کودکی سه ساله را که رخسارش همچون ماه شب چهارده می‏درخشید، در آغوش گرفته و بیرون آورد و فرمودند:

«ای احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمّه اطهار (علیهم‏السلام) مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمی‏دادم. این کودک، هم نام و هم کنیه رسول اللّه است. او زمین را بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شد، مملو از عدالت خواهد کرد.»16

سعد بن عبداللّه اشعری، احمد بن ادریس، علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق)، عروة الوکیل، عبداللّه بن جعفر حِمْیَری و محمّد بن ابی‏صهبان، از دیگر شیعیان و محدّثانی هستند که از شهر قم با امام عسکری علیه‏السلام در تماس بوده‏اند.17

بغداد

بغداد، از مناطقی بود که امام عسکری علیه‏السلام در آنجا نفوذ داشت و افراد متعدّدی از آن با امام علیه‏السلام تماس گرفته و مشکلات مادّی و معنوی خود را حل می‏کردند.

حسن بن ظریف ـ از ساکنان شهر بغداد ـ می‏گوید:
در ذهن من دو سؤال بود که می‏خواستم به صورت مکاتبه‏ای از امام عسکری علیه‏السلام بپرسم. هنگام نگارش نامه، یکی از سؤال‏ها را فراموش کرده و تنها یک سؤال از آن حضرت پرسیدم.
وقتی جواب نامه‏ام آمد، با کمال تعجّب دیدم که حضرت عسکری علیه‏السلام به هردو سؤال من پاسخ داده است!

علیّ بن عبداللّه بغدادی نیز از یاران امام یازدهم در شهر بغداد است. از این شخصیت فرزانه در باب« زیارات ائمّه (علیهم‏السلام) » روایاتی نقل شده است.از دیگر شخصیت‏های اهل بغداد، که امام عسکری علیه‏السلام با آنان رابطه داشته، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی است. او از متکلّمان و دانشمندان سرشناس بغداد بود. نجاشی از او به بزرگی یاد کرده و کتاب‏های متعدّد وی را نام برده است.

ابن ندیم نیز در مورد این صحابی گرانقدر می‏نویسد:
ابوسهل، کتاب‏های بسیاری تألیف کرده است. موضوعات آثار قلمی وی در علم کلام، فلسفه و اعتقادات است. و برخی از کتاب‏های او در ردّ مخالفان و گروه‏های باطل نوشته شده است.

R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
پی‏نوشت‏ها:
_____________________________نويسنده:عبد الکریم پاک‏نیا
1. اعراف / 158.
2. کشف الغمّه، ج 3، ص 307.
3. وسائل الشّیعه، ج 27، ص 101.
4. رجال کشّی، ج 2، ص 797.
5. رجال شیخ طوسی، ص 402.
6. الامامة والتبصرة، ص 141.
7. سیره پیشوایان، ص 625.
8. بحارالانوار، ج50، ص 264.
9. رجال شیخ طوسی، ص 398.
10.کشف‏الغمّه، ج 3، ص 295؛ بحارالانوار، ج 50، ص 301.
11. الغیبة، شیخ طوسی، ص 356.
12. ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 356؛ معجم رجال الحدیث، ذیل ابراهیم بن مهزیار.
13. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 124.
14. الغیبة، ص 310.
15. رجال کشّی، ج 2، ص 816.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 23.
17. ر.ک: رجال شیخ طوسی، شرح حال یاران امام یازدهم(علیه السلام).
منبع:hawzah.net

R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
انتظارات امام حسن عسكرى (علیه السلام) از شيعيان


‏در باغ خدا كه ولايت ثمرش‏
زهراست درخت و باغبان شد پدرش‏
نازم به امام عسكرى آنكه به حُسن‏
مهدى پدر جهانيان شد پسرش‏

امام حسن عسكرى(علیه السلام) يازدهمين امام شيعيان، در روز جمعه هشتم ربيع الثانى، سال 232 ه.ق (1) در مدينه منوره ديده به جهان گشود،(2) و عالم را با نور جمال خويش روشن نمود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادى (علیه السلام) و مادرش بانويى پارسا و شايسته است كه از او به نامهاى «حُديثه»، «سليل» و «سوسن» ياد شده است. اين بانوى گرامى از زنان نيكوكار و داراى بينش اسلامى بوده در فضيلت او همين بس است كه پس از شهادت امام حسن عسكرى(عليه السلام) پناهگاه و نقطه اتكاى شيعيان در آن دوره بحرانى و پراضطراب به شمار مى ‏رفت.(3)

مدت امامت امام حسن عسكرى(عليه السلام) شش سال، و با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود:
المعتز باللّه - المهتدى باللّه - و المعتمد باللّه

امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه.ق با شهادت آن حضرت پايان يافت. به مناسبت سالروز ولادت آن امام همام، در اين مجال نگاهى داريم به برخى «انتظارات حضرت» از شيعيان خويش، اميد كه ره توشته ‏اى باشد براى همه آنهايى كه بر خط امامت و ولايت سير مى ‏كنند.

R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
شيعه از ديدگاه امام حسن عسكرى (عليه السلام)

از ديدگاه امام يازدهم هر كس كه بنام شيعه خوانده شود ولى اوصاف و ويژگيهاى يك شيعه حقيقى و واقعى را دارا نباشد، شيعه شمرده نمى‏شود. شيعه واقعى كسانى هستند كه همچون رهبران دينى خويش در نهضت خدمت رسانى به مردم و برادران دينى خويش فعّال و كوشا باشند و به دستورات و نواهى الهى پاى بند باشند چنان كه حضرت عسكرى در كلام زيبا و دلنشين خود درباره تعريف شيعه مى‏فرمايد:

«شيعة عَلِّىٍ هُمُ الّذين يؤثِرُونَ اِخوانَهم عَلى اَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خصاصَةٌ وَ هُمُ الَّذينَ لايَراهُمُ اللّه حَيثُ نَهاهُم وَ لا يَفقَدُهُم حَيثُ اَمرَهُم، وَ شيعَةُ عَلِىٍّ هم الَّذينَ يَقتَدُون بِعَلىٍ فى اكرامِ اِخوانِهُم المُؤمِنين(4)؛

يعني پيروان و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه برادران (دينى) خود را بر خويش مقدم مى ‏دارند گرچه خودشان نيازمند باشند و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه از آن‏چه خداوند نهى كرده دورى مى‏كنند و به آنچه امر نموده عمل مى‏كنند و آنان در تكريم و احترام برادران مؤمن خود به على(عليه السلام) اقتدا مى‏ نمايند.

و در جاى ديگر درباره نشانه‏ هاى شيعيان فرمودند:
«علامات المؤمنين خمسٌ صلاة الاحدى و الخمسين و زيارة الاربعين و التختم فى اليمين و تعفير الجبين و الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحيم(5)،

نشانه‏ هاى مؤمنان (شيعيان) پنچ چيز است:
خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله)
زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام)
داشتن انگشتر در دست راست،
و ساييدن پيشانى به خاك
و بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم (در نمازها).

R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
انتظارات امام عسكرى (عليه السلام) از شيعيان‏


انتظارات و توقّعات امام حسن عسكرى(عليه السلام)
به عنوان آخرين امامى كه در جامعه حضور عينى داشته، و بعد از او غيبت صغرى و كبرا فرزندش مهدى موعود (عليه السلام) آغاز مى‏گردد
و براى مدّت مديدى مردم و جامعه از درك حضور او محروم خواهند بود قابل اهمّيت و دقّت است، و مى‏تواند رهنمودهاى گرانبها و ارزشمندى باشد
براى دوران غربت تشيّع و دورانى كه غبار غم هجرت مولا و محبوبشان
بر دلها و پيشانى آنها سايه افكنده است،
اينك به گوشه‏هايى از انتظارات حضرتش مى‏پردازيم :

R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

1.انديشه و تفكر



اساس تمام پيشرفتهاى مادّى و معنوى بشر در طول تاريخ، انديشه و تفكر از يك طرف، و سعى و تلاش و عمل از طرف ديگر بوده است.
اگر بشر قرن بيستم و بيست و يكم از نظر صنعتى و تكنولوژى به موفقيتهاى چشمگيرى دست يافته، بر اثر انديشه و تلاش بوده است؛ چنان كه
پيشرفتهاى معنوى جوامع و افراد نيز بر اثر بهره‏ورى از توان عقل و تفكر و قدرت عمل و تلاش بوده است. پيامبران، امامان و بندگان صالح الهى همگى اهل فكر و تعقل بوده‏اند،
در منزلت ابوذر امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«بيش‏ترين عبادت اباذر كه رحمت خدا بر او باد، انديشه و عبرت اندوزى بود(6)»
قرآن اين كتاب الهى و آسمانى براى انديشه و تفكر، ارزش والا و حياتى قائل است و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل،
و دقّت و تفقه بيان نموده است در قرآن
بيش از هزار بار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه بارورى انديشه است تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را دعوت به تفكر نموده، بيش از 10 آيه با كلمه
«اُنظُرُوا؛ دقت كنيد» شروع شده است. بيش از پنجاه مورد كلمه عقل و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبّر در قرآن
امر شده است.(7) و همچنين از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است.(8)

با توجه به اين اهمّيت انديشه و تفكّر است كه امام حسن عسكرى (عليه السلام) از شيعيان خويش انتظار دارد، كه اهل انديشه و تفكر باشند.
لذا فرمودند:
«عَليكُم بِالفِكرِ فَاِنَّهُ حَياة قَلب البَصير وَ مَفاتيحُ اَبوابِ الحِكمَةِ ؛
بر شما باد به انديشيدن! پس به حقيقت، تفكر موجب حيات و زندگى دل آگاه و كليدهاى دربهاى حكمت است.(9)
انسانهايى كه با عقل انديشه نكنند و با چشم جانشان در ديدن حقايق دقّت بخرج ندهند در روز قيامت نابينا محشور مى‏شوند.
امام حسن عسكرى(عليه السلام) اين حقيقت را با گوشزد كردن آيه‏اى از قرآن براى اسحاق بن اسماعيل نيشابورى در طىّ نامه‏اى چنين بيان مى‏كند:

«اى اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آن‏هايى كه مورد رحمت الهى قرار گرفته و همچون تو داراى بصيرت خدا دادى مى‏باشند، نعمت خويش را تمام كرده است...
پس به يقين بدان اى اسحاق كه هركس از دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت هم
نابينا و گمراه خواهد بود. اى اسحاق! چشمها نابينا نمى‏شوند، بلكه دلهايى كه در سينه‏ها هستند نابينا مى‏شوند. (بر اثر انديشه نكردن)
و اين سخن خداوند در كتاب متقن خويش استآنجا كه از زبان انسان ستم پيشه بيان مى‏كند(10):
«پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودى با اين كه داراى چشم بوديم؟
(خداوند در جواب) مى‏فرمايد: همان گونه كه آيات ما براى تو آمد و تو آنها را فراموش كردى، امروز نيز تو فراموش خواهى شد.(11)»
گاه امام حسن عسكرى با گوشزد اين خطر كه عده‏اى در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحبى
و گرفتن روزه‏هاى واجب و مستحب مى‏دانند، بدون آنكه در رمز و راز آن انديشه كنند و
يا در زمان و اوضاع آن تعقل نمايند، جايگاه ويژه انديشه و تفكر را اين‏گونه بيان مى‏فرمايد:
«لَيست العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنّما العِبادَةُ كَثرَةُ التفكُّرِ فى اَمرِ اللّه(12)؛
عبادت به بسيارى نماز و روزه نيست، همانا عبادت تفكر بسيار در امر خداوند است



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

2.ايمان گرائى و سود رسانى:


فكر و انديشه، و يا تأمّل و تدبّر آن‏گاه ارزش حقيقى و عينى
خويش را نشان مى‏دهدكه منجر به ايمان و عمل و تلاش شود
وگرنه تفكرى كه بدنبالش ايمان و عمل نباشد مطلوب و كارساز نيست.
به همين جهت آن حضرت تأكيد فرمود كه شيعيان به دو خصلت توجّه داشته باشند

«خِصلَتانِ لَيس فَوقَهُما شَى‏ءٌ الايمانُ بِاللّه، وَ نَفعُ الاِخوان(13)؛
دو خصلت است كه برتر از آن چيزى نيست،
ايمان به خداوند و فايده رساندن به برادران (دينى)».



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

3.به ياد خدا و قيامت بودن‏


ايمان برگرفته از انديشه بدنبال خود عمل و ياد خدا و همچنين انجام عبادت را در پى دارد،
به همين جهت يكى ديگر از انتظارات حضرت عسكرى (عليه السلام)
از شيعيان اين است كه خداوند و قيامت و رسول را فراموش نكنند.
چنان كه فرمودند:
«اَكثرُوا ذِكرُ اللّه و ذِكرَ المَوتِ وَ تِلاوَةَ القُرآن و الصَّلاةَ عَلى النَّبى؛
زياد به ياد خداو مرگ باشيد و همواره قرآن بخوانيدو بر پيامبر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) (و آل او) درود بفرستيد.(14)

و هوشمندترين و زيركترين افراد كسى است كه به ياد بعد از مرگ
باشدو وجدان خويش را براى رسيدگى به اعمال قاضى قرار دهد.(15)


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

4.حسابرسى اعمال و پاسخگويى وجدان‏


انتظار ديگرى كه امام حسن(عليه السلام) از شيعيان دارد، رسيدگى به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگويى وجدان اخلاقى است.

لازم است انسان در ابتداى هر روز نسبت به اعمال نيك و دورى از گناه با خود
«مشارطه» و قرار دادى داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد.
و در پايان روز «محاسبه» و حسابرسى، و پاسخگويى به وجدان درونى خويش.
آنهايى هم كه مسئوليت‏هاى اجتماعى دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند كه بايد پاسخگو
باشند، علاوه بر اين در مقابل خداوند متعال، پيامبر اكرم(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) و وجدان خويش نيز بايد پاسخگو باشند.
ممكن است عده‏اى زرنگى را در آن
بدانند كه از حسابرسى، و پاسخگويى فرار كنند و به نوعى طفره روند، ولى بايد بدانند كه هرگز چنين رفتارى هوشمندى و زرنگى بحساب نمى‏آيد،
در همين زمينه است كه حضرت عسكرى (عليه السلام) خردمندانه مى‏فرمايد:

«اَكيَسُ الكيِسين مَن حاسب نَفسَه وَ عَمِلَ لما بَعدِ المَوت(16)؛
زيركترين زيركان (و هوشمندترين افراد) كسى است كه به حساب نفس خويش
پردازد (و پاسخگوى خدا و وجدان خويش باشد) و براى پس از مرگ خويش تلاش نمايد».


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

5.تقوا و پاكى راستى و امانتدارى‏


از مهم‏ترين و بارزترين ويژگى‏هاى مورد انتظار براى شيعيان و مؤمنان دو صفت نفسانى تقوا و ورع است كه انسان را در مقابل انجام گناه و دورى از
محرّمات حفظ و تقويت مى‏كند، و در كنار آن دو، دو صفت والاى امانتدارى و راستگويى است كه آنچنان اهمّيت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعه‏اى را مى‏توان با
تقويت و ترويج اين اوصاف در ميان افراد جامعه پى‏ريزى نمود و مشكلات را حل و سعادت جوامع را تضمين نمود.
امام حسن عسكرى(عليه السلام) با تأكيد بر اوصاف فوق و برخى اوصاف ديگر خطاب به شيعيان خود مى‏فرمايد:
«اُوصيكُم بِتَقوىَ اللّهِ وَ الوَرَعِ فى دِينِكم والاِجتهاد لِلّه و صِدقِ الحَديثِ وَ اَداءِ الاَمانَةِ اِلى مَن اِئتَمَنَكُم مِن بِرِّ اَوفاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ
وَ حُسنِ الجَوار فَبِهذا جاءَ مُحَمَّد (ص) صَلّوا فى عَشايِرِهِم وَ اَشهِدُوا جَنائِزَهُم وعُودُوا مرضاهُم، وَ اَدّوا حُقُوقَهُم، فَاِنَّ الرَّجُل مِنكم اِذا
وَرِعَ فى دِينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ اَدّى الاَمانَةَ و حَسُنَ خُلقُه مَعَ النّاس قيلَ هذا شيعى فَيسرّنى ذلك؛(17)

شما را سفارش مى‏كنم به تقواى الهى و ورع در دين خود و كوشش در راه خدا، راستگويى و ردّ امانت به هركه به
شما امانت سپرد (خوب يا بد) و طولانى بودن سجده و خوب همسايه دارى؛ چرا كه محمد (ص) براى اين‏ها آمده است.
در گروههاى آنها (مخالفان) نماز بخوانيد (يعنى در نماز جماعت شركت كنيد) و در تشييع جنازه آنها حضور داشته باشيد و بيمارانشان را عيادت، و حقوق
آنان را ادا نماييد، زيرا اگر مردى (و فردى) از شما در دين خود ورع داشت و در سخنش
راست گفت و امانت را رد كرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته مى‏شود اين شيعه است. پس من از اين (گفته) شادمان مى‏شوم.»

و در جاى ديگر فرمودند:
المُؤمِنُ بَرَكَةٌ عَلى المُؤمِنِ و حُجّةٌ عَلى الكافِر(18)؛
مؤمن (و شيعه) بركتى براى مؤمن و (اتمام) حجّتى براى كافر است.



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

6.جزء بهترين‏ها باشيد نه بدترين‏ها


آن امام همام گاه به بيان افراد نمونه و برتر و همين طور
افراد بدتر غير مستقيم انتظار خويش را از شيعيان ابراز مى‏دارد كه جزء بهترين‏ها
باشيد، و آنان را اين‏گونه معرّفى مى‏نمايد:

«اورع النّاس من وقف عند الشّبهة، اعبد النّاس من اقام على الفرائض،
ازهد النّاس من ترك الحرام، اشدّ النّاس اجتهاداً من ترك الذّنوب(19)؛
پارساترين مردم كسى است كه در شبهات توقف كند، عابدترين مردم كسى است
كه واجبات را به‏جا آورد، زاهدترين مردم كسى است كه از حرام دورى كند و كوشاترين مردم كسى است كه گناهان را ترك كند.»

در مقابل بدترين‏ها را نيز
معرّفى مى‏كند تاشيعيان آگاهانه يا ناآگاهانه جزء آن افراد قرار نگيرند، در حديثى آن حضرت فرمودند:

«بِئسَ العَبدُ، عَبدٌ يَكون ذا وجهين وذالِسانين يَطرى اَخاهُ شاهِداً وَ يأكُلُهُ غائِباً، اِن اُعطِىَ حَسَدَهُ وَ اِن ابتَلى خانَهُ(20)؛
بدترين بندگان بنده‏اى است كه داراى دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مى‏ستايد و پشت سر، او را
مى‏خورد(و غيبتش را گويد). اگر به او چيزى عطا شود، حسد مى‏ورزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت مى‏كند.»


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

7.عزّت نفس و دورى از ذلّت‏


انسان به عزّت نفس و تكريم شخصيت بيش از همه چيز نيازمند است
انسان مى‏تواند رنج گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند و با فقر و ندارى بسازد امّا تحقير
شخصيت و آزردگى روح و روان و پايمال شدن عزّت انسان بسادگى قابل رفع و جبران نيست،
ممكن است تا پايان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزيز انسان را عزيز آفريده و هرگز
به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت خودش را نداده.

امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
«خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولى به او
واگذار نكرده است (و اجازه نداده) كه ذليل باشد آيا سخن خدا را نشنيده‏اى كه مى‏فرمايد:
«عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمى‏دانند، پس مؤمن هميشه عزيز است و ذليل نمى‏باشد»(21)
به همين جهت يكى از انتظارات مهم حضرت عسكرى (عليه السلام) در دوران غيبت امام زمان
(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) اين است كه شيعيان عزيز و با عزّت باشند و هرگز خود
را ذليل نكنند، در يكجا فرمودند:
«ما اَقبَحُ بِالمُؤمِنِ اَن تكُونَ لَهُ رَغبَة تُذِلُّه؛(22)
چه زشت است براى مؤمن (و شيعه) دل بستن به چيزى كه وى را خوار مى‏سازد».
و در جاى ديگر دلسوزانه نصيحت نمود كه:
«لا تمار فيذهب بهاؤك و لا تمازح فيحقر عليك؛
جدال و كشمكش مكن زيرا ارزش و
شخصيت تو را از بين مى‏برد (و موجب خوارى انسان مى‏شود) و شوخى (بيش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پيدا نكنند.»(23)
و گاه راهكارهاى رسيدن به عزّت و دورى از ذلّت را به شيعيان ارائه مى‏دهد و قاطعانه مى‏فرمايد:
«ما ترك الحقّ عزيزٌ الّا ذلّ و لا اخذ به ذليلٌ الّا عزّ؛
هيچ عزيزى حق را رها نكرد مگر آنكه خوار و ذليل شد، و هيچ ذليل و خوارى به حق عمل نكرد مگر آن كه عزيز گرديد»



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:56 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

8.افتخار ما باشيد نه باعث سرشكستگى ما


يكى ديگر از مهمترين انتظارات امامان مخصوصاً امام حسن عسكرى(عليه السلام)
از شيعيان اين است كه از نظر رفتارى و اخلاقى به گونه‏اى رفتار كنند كه در بين جامعه بشرى عموماً و در بين مسلمانان خصوصاً الگو و نمونه
باشند تا آنجا كه مردم بگويند اين‏ها شيعيان على(عليه السلام) و امامان معصوم هستند، و اين‏ها تربيت يافتگان مكتب اهل بيت مى‏باشند.

به همين جهت حضرت عسكرى عاجزانه درخواست مى‏فرمايد:

«اِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَيناً وَلا تَكُونُو شَيناً، جَرّوا اِلَينا كُلَّ مَوَدَّةٍ، وَ ادفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبِيحٍ، فَاِنَّهُ ما قيلَ
فِينا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ و ما قيل فينا مِن سوءٍ فَما نَحن كذلك...(25)
از خدا پروا نماييد و زينت ما (مايه سرافرازى) باشيد نه مايه ملامت (سرافكندگى)، همه دوستى‏ها را به سوى ما جذب
كنيد و هر زشتى را از ما دور نماييد؛ زيرا هر خوبى كه در حق ما گفته آيد ما شايستگى آن را داريم و هر بدى كه درباره ما بر زبان برآيد ما چنان نيستيم...(چرا كه) خداوند
ما را پاك شمرده و هيچ كس غير از ما نمى‏تواند ادّعاى چنين مقامى را نمايد مگر اين كه دروغ پرداز باشد.»


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

9.از رياست‏طلبى پرهيز كنيد


از صفاتى كه سخت گمراه كننده و خطرناك است مقام خواهى‏ها و رياست‏طلبى‏ها است، بر كسى پوشيده نيست كه رياست‏طلبى‏ها چه ضربات شكننده‏اى بر
پيكر اسلام وارد نموده و همين رياست‏طلبى بود كه خلافت را از مسير اصلى خويش خارج
نموده و پيش آمد آنچه كه پيش آمد، و اين فرياد فاطمه (سلام اللّه عليها) است از دست رياست‏طلبى گروهى كه خلافت را غصب نمودند، آنجا كه فرمودند:
«امّا (افسوس) كسى را مقدم داشتند كه خداوند او را كنار زده بود و كسى را كنار زدند كه خداوند او را مقدّم داشت، تا آنجا كه ره آورد بعثت را انكار
كردند و به بدعت‏ها روى آوردند، آن‏ها هوا پرستى و شهوت (و رياست‏طلبى) را برگزيدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل كردند هلاك و نابودى بر آنان باد،
آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمودند:
«پروردگار تو آنچه را كه مى‏خواهد خلق مى‏كند و هرچه را بخواهد اختيار مى‏كند و براى آنان اختيارى نيست...(26)».
افسوس (كه سران سقيفه) آرزوها(و رياست‏طلبى‏هاى) خود را در دنيا تحقق بخشيدند
و از آينده غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند...(27)»
و امروز در جامعه خود نيز شاهد رياست‏طلبى‏ها و مقام خواهى‏ها هستيم. خدا مى‏داند كه چه بودجه‏هاى كلانى
در راه رسيدن به رياست خرج شده و مى‏شود. و از چه وسيله‏هايى كه براى رسيدن به مقام استفاده شده است و مى‏شود. عده‏اى براى رسيدن به مقام از آزادى‏هاى خلاف قانون و
نامشروع نيز پشتيبانى كردند، و عده‏اى نيز براى رسيدن به رياست از تخريب ديگران بهره‏جسته و يا اسلام و ارزشهاى اسلامى را سپر رياست‏طلبى‏هاى خويش قرار دادند و...

شرح اين هجران و اين خون جگر
اين زمان بگذار تا وقت دگر

امام حسن عسكرى(عليه السلام) با توجّه به اين خطرها است كه دردمندانه مى‏فرمايد:

«اِيّاكَ وَ اَلاذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَة فَاِنَّهُما يَدعُوانِ اِلَى الهَلكَة؛
از افشاى اسرار(ما اهلبيت(عليهم السلام) و رياست خواهى دورى كن كه اين دو مايه هلاك و نابودى است.»(28)



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

10.استوارى بر دين و ولايت در دوران غيبت‏

آخرين انتظارى كه در اين سطور بدان اشاره مى‏شود، انتظار حضرت عسكرى(عليه السلام) از شيعيان خويش است در دوران غيبت
كبراى امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف)، چرا كه يكى از دورانهاى بسيار سخت و
طاقت فرسا كه صبر و استوارى فراوانى مى‏طلبد همين دوره است، انتظار آن حضرت اين است كه مردم و شيعيان دوران غيبت را تحمّل كنند و از خود بردبارى و استقامت بخرج دهند،
و بر دين الهى و امامت و ولايت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براى ظهور مهدى موعود (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) دعا نمايند،
چرا كه
«وَ اللّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لايَنجُوا فيها مِن الهَلَكَةِ اِلّا مَن ثَبّته اللّهُ
عَزَّ وَ جَلَّ بِاِمامَتِهِ وَ وَفّقَهُ لِلدّعاء بتَعجيل فَرَجِه؛
به خدا سوگند(حضرت مهدى) غيبت طولانى خواهد داشت كه نجات
پيدا نكند در آن دوران مگر كسانى كه خداوند عزيز و جليل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفيق دهد كه براى فرج آن حضرت دعا نمايد(29)»

سخن را با اشعارى به ياد آن سفر كرده به پايان مى‏بريم:


فكر بلبل همه اين است كه گل شد يارش‏
گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش‏

اى كه از كوچه معشوقه ما مى‏گذرى‏
با خبر باش كه سر مى‏شكند ديوارش‏

اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوى‏
به يقين ره ببرى در حرم اسرارش‏

آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست‏
هركجا هست خدايا به سلامت دارش‏



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

پى‏نوشت‏ها:

1.مسعودى و على بن عيسى اربلى تولد حضرت را در سال 231 ق دانسته‏اند.
2.اصول كافى، ج 1، ص 503.
3.شيخ عباس قمى، الانوار البهية، ص 151.
4.محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 231.
5.بحارالانوار، ج 95، ص 348 و مصباح المتهجد، ص 787، روضة الواعظين، ج 1، ص 195.
6.بحارالانوار، ج 22، ص 431.
7.سوره نحل، آيه 44؛سوره آل عمران، آيه 191 و سوره نحل، آيه 69.
8.آمار استخراج شده بر اساس اطلاعات كتاب «المعجم المفهرس» محمد فؤاد عبدالباقى (دارالحديث القاهره) مى‏باشد.
9.محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 8، ص 115 و الحكم الزاهرة، ج 1، ص 19.
10.على بن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 513 و 514.
11.سوره طه، آيه 126.
12.بحارالانوار، ج 71، ص 322، وسائل الشيعه، ج 11، ص 153 ؛ اصول كافى، ج 2 ص 55 و تحف العقول، ص 518، حديث 13.
13.تحف العقول، ص 518، حديث 14.
14.همان، ص 487.
15.حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 16، ص 98.
16.همان.
17.همان، ج 8، ص 389، حديث 2 و تحف العقول، ص 518، حديث 12 و ميزان الحكمه، ج 10، ص 491.
18.تحف العقول، ص 519، حديث 20 و درچاپ انتشارات آل على(علیه السلام) ص 892، روايت 20.
19.همان، ص 519 ح 18، و انوار البهيّة، شيخ عباس قمى، ص 318.
20.تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 و در چاب انتشارات آل على(ع)، ص 892 روايت 14.
21.ميران الحكمه، ج 5، ص 1957.
22.تحف العقول، ص 520.
23.بحارلانوار، ج 75، ص 371، ميزان الحكمه، ج 9، ص
135.
24.تحف العقول، ص 520 و در چاپ انتشارات آل على (ع)، ص
894، روايت 35.
25.همان، ص 518 و در چاپ آل على(ع)، ص 890، روايت 12.
26.سوره قصص، آيه 68.
27.محمد باقر مجلسى، بحارالانوار (بيروت، داراحياء التراث)، ج 36، ص 353 و ر - ك احقاق الحق ج‏21، ص 26.
28.تحف العقول (انتشارات آل على (ع)) ص 888، روايت 4.
29.شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 384.


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif

R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
آشنایی با یازدهمین اختر تابناک امامت

اشاره
هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیه‏السلام است. در این روز، یکی دیگر از گل‏های سرسبز باغ علوی پژمرده شد و آفتاب عمر با سعادت او غروب کرد. آسمانیان و زمینیان در غم فقدان او محزون شدند و گل‏های بوستان احمدی در خزان یکی دیگر از شاخه‏های طوبای خود، به ماتم نشستند. ما نیز با فرزند برومند آن امام همام، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم‏ناله شده و در عزای آن سفیر هدایت و کشتی نجات به سوگ می‏نشینیم.

طلوع یک ستاره
روز جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 ق، در تاریخ پرافتخار مسلمانان، روزی به یاد ماندنی است. هنوز بیست بهار از عمر شریف امام هادی علیه‏السلام نگذشته بود که شهر مدینه، شاهد ظهور و تولد ستاره‏ای فروزان از ستارگان حریم نبوی گردید. مدینه، با شکوفه زدن گلی دیگر از گلستان امامت و ولایت نورباران شد و باردیگر، شور و شعفْ بوستان علوی را فرا گرفته، خانه کوچک و با صفای امام هادی علیه‏السلام به نور فرزند پاک و مطهر خود روشن گردید.


حرکت به عراق
با تولد امام حسن عسکری علیه‏السلام در سال 232ق، شور و نشاطْ ساکنان شهر مدینه و خانه با صفای امام هادی علیه‏السلام را فرا گرفت. بنی‏هاشم از این تولد مبارک، مسرور شده و سجده شکر به جای آوردند. متأسفانه این شور و شادی، بعد از مدتی به حزن و اندوه خاندان علوی تبدیل شد. خلیفه عباسی و درباریان فاسد که نفوذ علمی و معنوی امام هادی علیه‏السلام را در شهر مدینه می‏دیدند، به وحشت افتاده و برای حفظ قدرت ظاهری خود، دستور حرکت امام علیه‏السلام را به دیار غربت عراق صادر کردند. امام هادی علیه‏السلام به همراه فرزند عزیزش امام عسکری در سال 233 ق از شهر مدینه حرکت و به شهر سامراء، مرکز حکومت خلیفه عباسی وارد شد. امام حسن عسکری علیه‏السلام به همراه پدر بزرگوار خود، در یکی از محله‏های سامراء ساکن شده و تا آخر عمر مبارک خود در آن جا اقامت داشت.

R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
زندان بی‏ حصار

در تمام سال‏هایی که امام حسن عسکری علیه‏ السلام در شهر سامراء می‏زیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی می‏کرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانه‏ای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت.

وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدت‏ها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث می‏شد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. به همین دلیل، از امام خواسته بودند تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند.

در حقیقت، شهر سامراء به زندان بی ‏حصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت می‏گرفت.

R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
در سوگ برادر

امام حسن عسکری علیه‏السلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیه‏السلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است.

محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیه‏السلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیه‏السلام ) از دنیا رفت. امام عسکری علیه‏السلام در وفات برادر، گریبان چاک کرد و عزادار برادر خود گشت. قبر شریف ایشان در نزدیکی سامراء است و به امامزاده سید محمد شهرت دارد.

R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
ازدواج امام عسکری علیه‏السلام

امام حسن عسکری علیه‏السلام ، در کنار پدر بزرگوار خود، مراحل رشد و شکوفایی را گذراند، و از دریای معارف و فضیلت‏های پدر بهره‏مند شد. آن حضرت، مدتی قبل از شهادت پدر مهربانش، با یک دختر شایسته رومی به نام نرجس، که از نوادگان حضرت شمعون، وصی حضرت عیسی بود، ازدواج کرد.

نرجس، در یکی از جنگ‏های مسلمانان با سپاه روم، به اسارت مسلمانان درآمده بود که توسط امام هادی علیه‏السلام خریداری و به امام حسن عسکری علیه‏السلام تزویج شد. او یکی از زنان پاکدامن و بزرگواری بود که دین مبین اسلام را اختیار و افتخار همسری امام را پیدا کرد.

با ازدواج امام عسکری علیه‏السلام و نرجس، بارقه امید در دل‏های مؤمنان و شیفتگان و منتظران امام زمان روشن شد. اگرچه تاریخ دقیق ازدواج امام عسکری علیه‏السلام مشخص نیست، ولی به طور قطع ازدواج ایشان در زمان حیات امام هادی علیه‏السلام صورت گرفته است.

R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
شهادت پدر

اگرچه امام عسکری روزهای سختی را در شهر سامراء می‏گذراند، ولی وجود پدری معصوم و مهربان، باعث آرامش خاطر حضرت می‏شد.

در اوایل ماه رجب سال 254ق، دوران خوشی و آرامش حضرت به پایان رسید و آن حضرت در غم از دست دادن پدر مهربان خود، به سوگ نشست و برای همیشه عزادار پدر بزرگوار خود شد.

خلیفه عباسی، وقتی موقعیت خلافت خود را در خطر دید، دستور داد امام هادی علیه‏السلام را مسموم کنند و به شهادت رسانند.

با شهادت آن حضرت، غربت و تنهایی امام عسکری علیه‏السلام در شهر سامرا فزونی یافت.

این دوران، از سخت‏ترین و طاقت‏فرساترین دوران زندگی کوتاه امام عسکری علیه‏السلام است.

بعد از شهادت امام هادی علیه‏السلام ، دوران ولایت و امامت شش ساله امام عسکری علیه ‏السلام شروع شد و خط سبز و اصیل معارف الهی، به پرتوافشانی خود ادامه داد.

R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
جود و بخشش

نگاه خاندان رسالت به مسایل مادی، به گونه‏ ای بود که بتوانند به وسیله آن، رضایت و خشنودی پروردگار عالم را به دست آورده، گرهی از مشکلات زندگی مردم باز کنند.

امام عسکری علیه ‏السلام با تمام وجود از یاران خاص و نزدیک و نیازمندان شیعه حمایت و پشتیبانی مالی می‏کرد. این اقدام، مانع از آن می‏شد که شیعیان، زیر فشار مالی، جذب دستگاه عباسی شوند.

ابوهاشم جعفری می‏گوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامه‏ای به امام عسکری علیه ‏السلام بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. روزی هنگامی که وارد منزل شدم، دیدم که امام علیه ‏السلام صد دینار برای من فرستاده و طی نامه ‏ای نوشته است:
«هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا نکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود می‏رسی».

R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
جایگاه اجتماعی امام

امام حسن عسکری علیه‏السلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بی‏شائبه آنان به حضرت و احترام بی‏چون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود.

به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترام‏آمیزی از خود به امام عسکری علیه‏السلام نشان می‏دادند. خادم آن امام می‏گوید:
روزهایی که امام عسکری علیه‏السلام به مقر خلافت می‏رفت، شور و شعف عجیبی در مردم پیدا می‏شد. خیابان‏های مسیر آن حضرت، پر از جمعیتی بود که بر مرکب‏های خود سوار بودند. هنگامی که امام مشرف می‏شدند، هیاهو یکباره خاموش می‏شد و حضرت از میان جمعیت گذشته، وارد مجلس می‏شد.

R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
شاگردان

امام حسن عسکری علیه‏السلام در مدت شش ساله امامت خود، شاگردان زیادی را تربیت کرد و آن‏ها را به سر منزل کمال رساند که به عنوان نمونه، به چند نفر از آنان اشاره می‏کنیم:

1. احمدبن اسحاق اشعری قمی، که نماینده و فرستاده مردم قم و از یاران خاص حضرت بود. او از جمله کسانی است که حضرت مهدی(عج) را زیارت کرده است.

2. سید عبدالعظیم حسنی، که از نوادگان حضرت مجتبی علیه‏السلام است. او از عالمان، فقیهان و پارسایان برجسته زمان خود بود و ائمه اطهار، شیعیان را به مراجعه به او دستور داده‏اند. قبر مطهر ایشان در شهر ری است.

3. فضل بن شاذان که یکی از پرکارترین دانشمندان شیعه است. او خراسانی بود و از مکتب پربرکت امام عسکری علیه‏السلام کسب فیض می‏نمود. آن حضرت در مورد او می‏فرماید: «باید اهل خراسان به جایگاه فضل بن شاذان و بودن او در میانشان برخود ببالند».

R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
سفیران هدایت

با توجه به ایجاد محدودیت و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام حسن عسکری علیه‏السلام برای ارتباط با آنان، از شیوه انتخاب وکیل استفاده می‏کردند. وکلای حضرت موظف بودند تا در زمینه احکام شرعی و مسایل مالی و خمس و دیگر موارد، به عنوان رابط بین امام و مردم عمل کرده و مشکلات مردم را حل کنند. بعضی از وکلای حضرت عبارت‏اند از:

1. عثمان بن سعید عمری که از بزرگان شیعه است و از شغل روغن فروشی، به عنوان پوششی برای فعالیت‏های خود استفاده می‏کرد.

2. ابراهیم بن عبده، که نماینده و وکیل امام در شهر تاریخی و مذهبی نیشابور بود.

3. احمدبن اسحاق قمی اشعری که از یاران خاص امام و از شخصیت‏های بزرگ شیعی و وکیل و نماینده امام در موقوفات قم بود. او استاد شیخ صدوق بوده و پس از شهادت امام عسکری علیه‏السلام ، وکالت امام زمان(عج) را هم برعهده داشت.

4. ابراهیم بن مهزیار اهوازی.

R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
تألیفات

وجود منبع علوم آل‏محمد علیه‏السلام و فیض ربوبی در شهر سامراء، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام، از نقاط مختلف، برای کسب فیض از حضور امام حسن عسکری علیه‏السلام ، به سامراء رفته و از علوم ایشان بهره‏مند شوند.

هر چند عمر حضرت کوتاه بود، ولی در همین مدت اندک، توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن و نشر احکام اسلامی و گسترش مسایل فقهی، از خود به یادگار بگذارد. حضرت تألیفاتی داشته‏اند که عبارت است از:

1. تفسیر العسکری: امام حسن عسکری علیه‏السلام یکی از بزرگ‏ترین مفسران قرآن کریم به شمار می‏آمد که قرآن را به صورتی ساده و روشن، برای شیعیان خود تفسیر می‏کرد. این کتاب، یکی از یادگاری‏های علمی امام حسن عسکری علیه‏السلام در زمینه تفسیر قرآن است .

2. المُقْنِعه: این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام بوده که به حضرت عسکری علیه ‏السلام منسوب است.

R A H A
02-01-2012, 06:00 PM
اي نخل رياض علوي ...

اى نخل رياض علوى برگ و برت سوخت
از آتش بيداد ز پا تا به سرت سوخت

اى يازدهم اختر پر نور ولايت
خورشيد ز هجر رخ همچون قمرت سوخت

اى پاره قلب نبى و زاده زهرا
از آتش زهر ستم و كين جگرت سوخت

از داغ جهان سوزِ تو در دشت محبّت
چون لاله سوزان دل مهدى پسرت سوخت

چون مشعل افروخته در سوگ و عزايت

اى واى دل مهدى نيكوسيرت سوخت
در فصل شباب از ستم و كينه دشمن

چون شمع شب افروز ز پا تا به سرت سوخت

اى جان جهان «حافظى» سوخته دل گفت
قلب همه از داغ دل پرشررت سوخت

R A H A
02-01-2012, 06:01 PM
آسمان گريد ..

در دل آزادگان با شد ولای عسکری
جان هر آزاده ای گردد فدای عسکری

می ستیزد با ستمکاران وبا بیگانگان
آن که می باشد به عالم آشنای عسکری

ای که دست خود زنی بر دامن پر مهر او
سعی کن تا پا گذاری جای پای عسکری

بار الها قسمت وروزی ما کن از ازکرم
مرقد وصحن وسرای با صفای عسکری

بهر حفظ دین وقرآن شد شهید زهر کین
عالمی اندوهگین باشد برای عسکری

آسمان گرید زداغ جانگدازش ای دریغ
سرزمین سامرا شد کربلای عسکری

مادرش زهرای اطهر سوگواری می کند
هر کجا بر پا بود سوز و عزای عسکری

تسلیت گوید به نزد مهدی صاحب زمان
(حافظی)از ماتم محنت فزای عسکری

محسن حافظی

R A H A
02-01-2012, 06:01 PM
سامرا ....

سامرا اى شاهد شبهاى من
خوشه چين خرمن غمهاى من

مرغ دل از خاك تو پر مى ‏كشد
جام كوچ سرخ را سر مى ‏كشد

اينهمه غم كه دلم را پر نمود
قامت خورشيد را خم كرده بود

گاه رنجور از اسارت مى ‏شدم
شاهد صدها جسارت مى‏ شدم

گاه مى ‏شد از جفاى ناكسان
مى‏شدم همخانه با درّندگان

مانده خورشيد توانم در شفق
نيست در عُمق نگاه من رمق

چار ساله كودكم با چشم زار
مى‏كشد در سجده هايش انتظار

او پرا ز احساس درد بى كسى است
اشك چشم او پراز دلواپسى است

ساقى يك جرعه آب زمزم است
زخم تشنه بودنم را مرهم است

مثل من كه خوانده‏ام او را به بر
فاطمه خوانده است او را پشت در

بر غريبى على مؤمن شده
شاهد جان دادن محسن شده

او كتاب پر ز درد فاطمه است
يوسف صحرا نوردِ فاطمه است

انتقام فاطمه در خشم اوست
ذوالفقار مرتضا در چشم اوست

او بود احياگر قرآن و حج
شيعيان اَلصّبر مِفْتاحُ الْفَرَج

R A H A
02-01-2012, 06:05 PM
بيا يابن الحسن ...

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن

عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن

آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن

در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن

این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن

گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن

دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن

R A H A
02-01-2012, 06:05 PM
اي حسن جان ...

عسكرى از دارفانى ديده بسته
گرد ماتم بر رخ مهدى نشسته

اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان

گشته سامرا دوباره وداى غم
بر پدر صاحب زمان بگرفته ماتم

اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان

عازم جنت شده با قلب سوزان
نزد زهرا و پيمبر گشته مهمان

اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان

او بدست معتصم گرديده مسموم
قلب پاك انورش را كرده مغموم

اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان

شستشو داده پسر جسم لطيفش
شد به سامرا مكان قبر شريفش

اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان

R A H A
02-01-2012, 06:06 PM
لاله سان شد قلب ما ...

مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسكرى
گيرد امشب اشك من هر دم سراغ عسكرى

شد به سن كودكى فرزند دلبندش يتيم
گشت دُرّ اشك مهدى چلچراغ عسكرى

در دل صحراى غم ها و به دشت سرخ عشق
لاله سان شد قلب ما خونين ز داغ عسكرى

بس كه اندوه فراوان ديد از جور خسان
شد لبالب از مى غم ها اياغ عسكرى

با گلاب اشك و با سوز درون گويد سخن
«حافظى» آن بلبل خوش خوان باغ عسكري

R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
شاهد داغ پدر ...

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

پسری را که بود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه را که عدو دست به غارت زده است
اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
بار الها که مؤید نفتد از نظرش

"مويد"

R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
اي مير عسگري ...

اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حكم تو ذرات در سجود

اى میر عسكرى لقب اى فاطمى نسب
آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود

علمت محیط بر همه ذرات كاینات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود

تاریخ تابناك حیاتت، گر اندك است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود

عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار كفر از دل نصرانیان زدود

این افتخار گشته نصیبت كه از شرف
در خانه تو مصلح كل دیده برگشود

اى قبله مراد كه در بركة السّباع
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود

قربان دیده اى كه به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود

قرآن ناطقى تو و قرآن پاك را
الحق مفسّرى، ز تو شایسته تر نبود

دشمن بدین كلام ستاید ترا كه نیست
در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود

شادى به نزد مردم غمدیده نارواست
جان ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود

مدح شما، ز عهده مردم برون بود
اى خاندان پاك كه یزدانتان ستود

از نعمت ولاى شما خاندان وحى
منّت نهاد بر همگان، خالق و دود

اى پورهادى، اى حسن العسكرى ز لطف
بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود
مؤید

R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
يا اباالمظلوم ...

سامرا شد بیت الاحزان
چشم زهرا گشته گریان

گوید ای نورِ دو دیده
ای حسن جانم حسن جان

یا ابا المظلوم (3)

آمده مهدیِ دل خون
با دلی غمگین و محزون

از وداعِ آخرینش
عرشیان گردیده مجنون

یا ابا المظلوم (3)

وقتِ هجرانِ حسن شد
کودکش غرقِ مَحَن شد

شیعه چون صاحب زمانم
رخت ماتم را به تن شد

یا ابا المظلوم (3)

R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
از ديده سرشگ خون روانم...

در فصل شهادتت خزانم
گفتن ز غمت نمی‌توانم

آهنگ غریبی تو مولا
آتش شده پای استخوانم

تنها نه به اشک اکتفایی
از دیده سرشک خون روانم

تو ابن غریب، ابا الغریبی
از داغ تو نیمه گشته جانم

در خانه‌ و خانه همچو زندان
مظلوم‌‌ترین تو را بخوانم

آزاد شده ز جورِ دشمن
با زهر جفا، غمت بدانم

فرزند تو هم غریب چون توست
ای سوخته بینِ آشیانم

این ناله که مانده بین سینه
باشد به فدایت ای بیانم

R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
عهد

می‌خوام امشب دلم و رها کنم
دل و همراهِ کبوترا کنم
اون و با غصه‌ها آشنا کنم
دلم و عازم سامرا کنم
به سرم زده هوای دیگری
تا بشم زائرِ کوی عسگری
* * *
خدا امشب شبِ ماتمِ همه است
شبِ نجوا و دعا و زمزمه است
مهدی صاحب زمان یتیم می‌شه
شب غصه‌‌های عشقِ فاطمه است
می‌خوام امشب با دلم عهدی کنم
با سرشکم کمکِ مهدی کنم
* * *
بگم آقاجون غریبی می‌دونم
امشب و دل بی شکیبی می‌دونم
گریه‌ دردِ تو رو درمون می‌کنه
تو که بر دردا طبیبی می‌دونم
خدا امشب عقده‌م و وا می‌کنم
یاریِ یوسفِ زهرا می‌کنم
http://www.shiaupload.ir/images/95451485169827339427.gif

R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
از ديده سرشگ خون روانم...

در فصل شهادتت خزانم
گفتن ز غمت نمی‌توانم

آهنگ غریبی تو مولا
آتش شده پای استخوانم

تنها نه به اشک اکتفایی
از دیده سرشک خون روانم

تو ابن غریب، ابا الغریبی
از داغ تو نیمه گشته جانم

در خانه‌ و خانه همچو زندان
مظلوم‌‌ترین تو را بخوانم

آزاد شده ز جورِ دشمن
با زهر جفا، غمت بدانم

فرزند تو هم غریب چون توست
ای سوخته بینِ آشیانم

این ناله که مانده بین سینه
باشد به فدایت ای بیانم

R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
مهدی صاحب الزمان بهر بابا نوحه گر شد
یوسف زهرا ببین غرق ماتم خونجگر شد
گلشنِ زهرا خزان
اشکِ مهدی شد روان
یا امام عسگری
سوزد از زهرِ جفا پیکرِ او وامصیبت
مهدیش گریه کنان در برِ او وامصیبت
سامرا ماتم سراست
قلبِ مهدی در عزاست
یا امام عسگری
کشته شد نورِ دلِ آل خاتم تسلیت باد
شد اباصالح یتیم اهلِ عالم تسلیت باد
شد عزای دیگری
از فراق عسگری
یا امام عسگری

R A H A
02-01-2012, 06:10 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_Untitled-25.gif

می‌خوام امشب دلم و رها کنم
دل و همراهِ کبوترا کنم



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)
اون و با غصه‌ها آشنا کنم
دلم و عازم سامرا کنم



http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)
به سرم زده هوای دیگری
تا بشم زائرِ کوی عسگری