توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : غریب سامرا ۩●^●۩ ویژه نامه شهادت امام حسن عسکری (ع) ۩●^●۩
R A H A
02-01-2012, 05:47 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89414396040707252014.gif
http://forum.p30ask.com/attachments/10120d1327933825-95094548046465957301.gif
http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif
ویژه نامه شهادت مظلومانه حجت یازدهم ،
حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif
R A H A
02-01-2012, 05:47 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/83166521192148627452.gif
قالَ الإمامُ الْحَسَنِ الْعَسْكَري عليه السلام :
أعْرَفُ النّاسِ بِحُقُوقِ إخْوانِهِ، وَأشَدُّهُمْ قَضاءً لَها،
أعْظَمُهُمْ عِنْدَاللهِ شَأناً.
امام حسن عسكري عليه السلام فرموده اند :
هركس حقوق هم نوعان خود را بشناسد و رعايت كند
و مشكلات و نيازمندي هاي آن ها را برطرف نمايد،
در پيشگاه خداوند داراي عظمت و موقعيّتي خاصّي خواهد بود.
«احتجاج طبرسي، ج 2، ص 517، ح 340»
R A H A
02-01-2012, 05:48 PM
اي نخل رياض علوي ...
اى نخل رياض علوى برگ و برت سوخت
از آتش بيداد ز پا تا به سرت سوخت
اى يازدهم اختر پر نور ولايت
خورشيد ز هجر رخ همچون قمرت سوخت
اى پاره قلب نبى و زاده زهرا
از آتش زهر ستم و كين جگرت سوخت
از داغ جهان سوزِ تو در دشت محبّت
چون لاله سوزان دل مهدى پسرت سوخت
چون مشعل افروخته در سوگ و عزايت
اى واى دل مهدى نيكوسيرت سوخت
در فصل شباب از ستم و كينه دشمن
چون شمع شب افروز ز پا تا به سرت سوخت
اى جان جهان «حافظى» سوخته دل گفت
قلب همه از داغ دل پرشررت سوخت
R A H A
02-01-2012, 05:48 PM
تجلی یازدهم که بر طلوعی بیزوال تکیه دارد،
درد را چه عمیق درک کرده است،
تبسم قدسی لحظاتش، همه صبر بود
و اشکهای هماره نیمه شبهایش،
تمام شوق وصال!
می دید و می نگریست که حقارت دنیا،
در تغافل مردم،
به ارزشی جدال برانگیز تبدیل شده است.
رنج می برد از این که انسان،
آن سوی این هیچستان خاک را جستوجو نمی کند
و به فراتر از خود نمیاندیشد!
مهربانی محض بود و صبر تمام!
زنجیرهای اسارت را بر دست و پای خود تحمل کرد
تا مردم، زمینگیر نشوند؛
تا جهانی را از اسارت در خاک برهاند.
در موضع علم و مناظره،
مقتدرانه قد علم کرد تا انسان را
از جهالت دست و پاگیر خویش نجات دهد.
پایگاههای مردمیاش،
گستردهترین مدرسههای خودسازی و جامعهپروری بود.
اما افسوس که کم بودند آنان که این را فهمیدند!
چه غریبانه گذشت!
زهد، کمترین محصول درخت ایمان اوست
و کرامت،
کوتاهترین سایه شاخ و برگ های عظمتش.
مدینه، از ربیعالاول 231 هجری،
موازنه حضور او را در خاک دنبال می کرد
و در جستوجوی مجالی برای عرضه
حقیقت او به بیکرانهها بود.
تا آنکه سامرا، بلوغ پذیرش او را در خود حس کرد
و چیزی نگذشت که امام،
به اتفاق پدر بزرگوارش، سکونت در آن دیار را برگزید.
اینک امامی 28 ساله،
در گوشه سامرا سر بر بالین شهادت میگذارد.
شش سال است که بار سهمگین ولایت را
بر شانههای شکوه و استوار خویش حمل میکند.
نه... نه... نه بر شانههای خسته
و نه بر دوش زخمی خویش،
بلکه این رسالت آسمانی را در ژرفای باور
و در اعماق جان خویش، ثبت کرده است.
معتمد عباسی، تا لحظهای دیگر،
به خواسته بزرگ خود میرسد.
سالهای اسارت و غم،
سالهای غم و تنهایی
روزهای تنهایی و سکوت...
آه، چه غریبانه گذشت؛
چه معصومانه سپری شد!
رفت و فردا را به موعود(
عجل الله تعالی فرجه الشریف) سپرد
امام، دل به فردایی سپرده است
که موعودش علیهالسلام ،
حقیقت دین را فریاد زند.
میرود و دنیا را با همه فرازها و نشیبهایش،
با همه پستیها و بلندیهایش به او میسپارد.
به او می سپارد، دردهای نهفتهای را
که جز در و دیوارهای اتاق کوچکش در سامرا،
احدی تاب گفتنش را نداشت.
اسارت و سکوت حسنی علیهالسلام
باز هم در قصه حماسی او رقم خورده است.
باشد تا خروش و فریاد حسینیاش،
نصیب فرزندش مهدی(عج) شود.
R A H A
02-01-2012, 05:50 PM
انوارتابناک امام حسن عسکری(ع) در آفاق جهان
جغرافیای اسلام
از روزی که رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) آئین حیات بخش خویش را به جهانیان عرضه نمود، این دین آسمانی و جاویدان به سرعت در حال گسترش بود و در مدّت 23 سال رسالت حضرت پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) ندای توحیدی اسلام از اقصا نقاط عربستان به خارج از آن کشیده شد.
استقبال بی نظیر تشنگان عدالت و معنویت در شام، یمن، ایران، روم، مصر و حبشه، آئین محمّد صلی الله علیه وآله وسلم را به عنوان یک مکتب جهانی مطرح کرده و در اندک زمانی مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و به گوش جهانیان رسانید. سه سال قبل از رحلت آن حضرت سفیران اسلام، جهانی بودن آن را به عالمیان عرضه کردند و خداوند متعال به صراحت به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دستور دادند که به همه اعلان کند که: «یا اَیُّهَا النّاسُ اِنّی رَسُولُ اللّهِ اِلَیْکُمْ جَمیعاً»1؛ ای مردم! من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.
بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ، جانشینان آن حضرت و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) هریک در عصر خود در مناطق مهم و حیاتی دنیای اسلام همچنان نفوذ داشتند و علیرغم فشارهای امویان و عبّاسیان، ارتباط محکم خود را با دوستداران و شیفتگان معارف قرآن و اهلبیت (علیهم السلام) حفظ میکردند.
در عصر امام رضا (علیه السلام) کشورهای زیادی در قلمرو جهان اسلام قرار داشت.
ایران، افغانستان، سند، ترکستان، قفقاز، ترکیه، عراق، سوریه، فلسطین، عربستان، سودان، الجزائر، تونس، مراکش و اسپانیا(اندلس)، بخشی مهمّی از قلمرو جهان اسلام در آن عصر به شمار میآید. زمانی که امام رضا علیه السلام با فشار حکومت وقت از مدینه به مرو ـ پایتخت آن روز جهان اسلام ـ وارد شد، ارتباط آن حضرت با بسیاری از سران ملّیتهای مختلف اسلامی و حتی غیر اسلامی افزایش یافت.
خلفای عباسی برای جلوگیری از نفوذ امامان معصوم (علیهم السلام) در میان مسلمانان، از هرفرصت و وسیلهای سود جستند. اِعمال فشار و محدودیت کمسابقه، مهمترین حربه آنان بود. این فشارها بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در عصر امام جواد، امام هادی و امام عسکری (علیهم السلام) به اوج خود رسید.
از آنجایی که شنیده بودند «مهدی موعود علیه السلام » که طومار حکومت ستمگران را در هم خواهد پیچید و حکومت عدل جهانی تشکیل خواهد داد، از نسل حضرت عسکری علیه السلام است، آن حضرت را بیشتر در تحت مراقبت و محدودیت قرار داده بودند؛ به طوری که امام یازدهم در میان سایر ائمّه اطهار (علیهم السلام) از کوتاهترین زمان برای امامت و رهبری شیعیان برخوردار بوده است.
چرا که امام علی علیه السلام در حدود 30 سال، امام حسن علیه السلام 10، امام حسین علیه السلام 11، امام سجّاد علیه السلام 35، امام باقر علیه السلام 19، امام صادق علیه السلام 34، امام کاظم علیه السلام 35، امام رضا علیه السلام 20، امام جواد علیه السلام ـ با اینکه کوتاهترین عمر را داشت ـ 17، امام هادی علیه السلام 33 و امام عسکری علیه السلام فقط 6 سال (254 تا 260 ق.) امامت امت را عهده دار گردیدند.
با این اوصاف، امام عسکری علیه السلام در این مدت کوتاه برای نفوذ در افکار و اندیشه های مسلمانان و انسانهای تشنه معارف و معنویت از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و با مناطق مختلف جهان اسلام ارتباط برقرار کرده و مردم مشتاق را راهنمایی نمود.
در عصر حضرت عسکری علیه السلام شهرها و مناطقی چون: بغداد، نیشابور، قم، ری، بلخ و سمرقند از رهبریهای داهیانه آن برگزیده الهی برخوردار بودند.
در این نوشتار، افق رهبری و امامت آن حضرت را در شهرهای جهان اسلام، به نظاره مینشینیم.
R A H A
02-01-2012, 05:50 PM
غرب ایران
نگاهی به زندگانی حضرت عسکری علیه السلام نشان میدهد که آن حضرت در نقاط مختلفی از جهان اسلام نفوذ داشته و شیعیان و دوستداران حضرتش با تلاشهای فراوان و اهتمام، به حضورش رسیده و یا به وسیله نامه و پیک با آن بزرگوار به گفت وگو میپرداختند. گزارش زیر، یکی از این موارد را نشان میدهد:
مردی از علویان در زمان امام عسکری علیه السلام برای کار و امرار معاش به سوی غرب ایران و بخشهای کوهستانی (جبل) سفر کرد. در آنجا شخصی از اهالی سرپل ذهاب (حلوان) از دوستداران امام عسکری علیهالسلام با وی ملاقات نموده و از مرد علوی پرسید:
ـ از کجا آمده ای؟!
ـ از سامرّا.
ـ آیا در سامرّا فلان محلّه و فلان کوچه را میشناسی؟
ـ آری.
ـ از حسن بن علی علیه السلام خبرداری؟
ـ نه.
ـ برای چه به اینجا آمده ای؟
ـ برای کسب درآمد و امرار معاش.
ـ من پنجاه دینار به تو میدهم، آن را بگیر و مرا در سامرّا به خانه حسن بن علی علیه السلام برسان.
مرد علوی پیشنهادش را پذیرفته و او را در سامرّا به محضر امام حسن عسکری علیه السلام آورد. امام در صحن منزل خود نشسته بود که آن مرد به همراه مرد علوی وارد شد. امام به وی نگاهی کرده، فرمودند:
آیا تو فلانی هستی؟
ـ بله.
ـ پدرت برای تو در مورد ما وصیّتی کرده و تو آمده ای آن را اداکنی! چهارهزار دینار به همراه توست، آن را بیاور!
ـ آری، چنین است.
و آنگاه اموال را به امام پرداخت و سپس امام رو به مرد علوی کرده، فرمودند:
ـ تو به ناحیه جبل در ایران رفته بودی تا درآمدی کسب کنی و این مرد، پنجاه دینار برایت پرداخت تا او را نزد ما آوری و ما نیز به تو پنجاه دینار دیگر میپردازیم.2
R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
خراسان
امام عسکری علیهالسلام بیشترین نفوذ را در منطقه خراسان ـ به ویژه شهر نیشابورـ داشته است. فضل بن شاذان، از شخصیتهای برجسته نیشابوری است که پیشوای یازدهم تألیفات وی را تأیید نموده و در مورد برخی از احادیث او نوشته است: «صحیح است و شایسته است که به مطالب آنها عمل شود.» امام عسکری علیهالسلام در مورد این شخصیت خراسانی فرمودند: «اَغْبِطُ اَهْلَ خُراسانَ لِمَکانِ الْفَضلِ بن شاذان3؛ من بر مردم خراسان غبطه میخورم که فضل بن شاذان در میان آنهاست.»
ابراهیم بن عبده یکی دیگر از سرشناسان شیعه در نیشابور است که امام یازدهم وی را به عنوان وکیل خویش برگزید.
در بخشی از نامه امام عسکری علیهالسلام به اهلنیشابور آمده است:
«من ابراهیم بن عبده، را به عنوان نماینده خویش در نیشابور نصب کردم؛ تمام آن مناطق موظّفند وجوهات شرعی و حقوق واجب خود را به او بپردازند. و او را امین و مورد اعتماد خویش در میان شیعیان آنجا قرار دادم.»4
داود بن ابیزید، حمدان بن سلیمان، ابراهیم بن محمد، العمرکی و محمد بن احمد5 از دیگر بزرگان و محدّثان نیشابور هستند که در ردیف اصحاب امام حسنعسکری علیهالسلام به شمار میآیند.
بلخ
شهر بلخ نیز در عصر امام حسن عسکری علیهالسلام مورد توجّه آن حضرت بود. در این باره، ابن بابویه قمی مینویسد:
شخصی از اهالی بلخ مقداری وجوهات نقد و نامهای را که حاوی سؤالات شرعی بود، در سامرّا به محضر امام عسکری علیهالسلام ارسال داشت. وی در روی نامه با انگشت خود چیزهای نامرئی نوشت که اساساً خطّی در آن دیده نمیشد. او به حامل نامه تأکید کرد که: این مال را به سامرّا ببر و هرکس از قصّه آن گزارش داد و وجوهات نامه را مشخّص کرد، به او تحویل بده.
پیک مرد بلخی به سامرّا آمد و نزد جعفر برادر امام عسکری علیهالسلام رفت و ماجرا را بیان کرد. جعفر از وی پرسید: آیا تو «بداء» را قبول داری؟ حامل نامه گفت: بلی. جعفر گفت: برای فرستنده این اموال، بداء حاصل شده و به تو دستور داده که اموال را به من بدهی. این جواب، حامل نامه را قانع نکرد. لذا از پیش جعفر بیرون آمد و به دنبال اصحاب امام عسکری علیهالسلام میگشت تا اینکه رقعهای از سوی حضرت صاحب علیهالسلام بیرون آمد و قصّه اموال و مطالب نامه را بیان کرد و او را راهنمایی نمود.6
عبدالعزیز بلخی نیز از شیعیان برجسته آن سامان است که در سامرّا به حضور امام عسکری علیهالسلام رسیده و با حضرت از نزدیک گفت و گو نموده است.7
R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
جرجان (گرگان)
گرگان (استرآباد) از ایّام گذشته، منطقه تاریخی و مذهبی بوده است. و مُعَرّب آن جرجان میباشد.
طبق روایتی که علاّمه مجلسی نقل میکند، حضرت عسکری علیهالسلام در عصر خویش به گرگان تشریف آورده و با دوستان و یاران بیشمار خویش دیدار داشته است.
جعفر بن شریف جرجانی میگوید:
در یکی از سالها که به حجّ میرفتم، در سامرّا به زیارت امام حسن عسکری علیهالسلام نائل شدم. در آن سفر، شیعیان گرگان اموال زیادی را در اختیار من گذاشته بودند تا به امام علیهالسلام برسانم. بعد از تحویل اموال، عرض کردم: شیعیان شما در گرگان سلام رساندند.
امام فرمودند: آیا بعد از انجام حج به گرگان بازخواهی گشت؟ گفتم: بله. امام فرمودند:
از امروز تا صد و هفتاد روز دیگر و در روز جمعه، سوم ماه ربیع الآخر و در ساعتهای اوّل روز به شهر خود بازخواهی گشت. من نیز در آخرین ساعات آن روز برای دیدار با دوستان و شیعیانمان به گرگان خواهم آمد. به آنان این خبر را برسان.
در غیاب تو، نوهات متولّد میشود. او را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف نام گذار. به زودی خداوند او را به حدّ کمال میرساند و او از دوستان ما میباشد. برو به سلامت! خداوند تو را سالم به خانوادهات باز خواهد گرداند.
امام عسکری علیهالسلام در گرگان
جعفر بن شریف میگوید:
از محضر امام مرخّص شدم و بعد از انجام مراسم حج، در همان روز جمعه که امام فرموده بود، به وطن رسیدم. یاران و دوستانم به استقبال و تهنیت آمدند و من به همه آنان سلام و وعده امام را اعلام کردم و گفتم: که امام در پایان امروز به اینجا خواهد آمد، سؤالات و حاجات خود را آماده کرده و از امام علیهالسلام بخواهید.
شیعیان بعد از اقامه نماز ظهر و عصر در منزل من اجتماع کرده بودند که ناگاه بدون اینکه ما ملتفت باشیم، امام را در میان خود یافتیم. حضرت فرمودند:
من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که در این ساعت نزد شما خواهم آمد. نماز ظهر و عصر را در سامرّا خواندم و به میان شما آمدم تا با شما تجدید عهد کرده و مشکلاتتان را رفع نمایم. اکنون هر نوع حاجت و سؤالی دارید، بگویید.
نضربنجابر، اوّلین کسی بود که گفت: ای فرزند رسول خدا! پسرم نابینا است، شفای او را میخواهم. امام فرمودند: او را بیاور! حضرت با دستان مبارکش چشمان پسر را مسح کرد و او در همان لحظه شفا یافت. آنگاه شیعیان گرگان یکایک آمده، حاجات خود را از امام خواسته و همگی حاجت روا شدند. امام عسکری علیهالسلام در همان روز به سامرّا بازگشت.8
R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
سمرقند
شیخ طوسی مینویسد:
حسین بن اشکیب مروزی، که در سمرقند مقیم بوده است، یکی دیگر از یاران حضرت عسکری علیهالسلام است. وی دانشمندی متکلّم و پدیدآورنده کتابهای متعدّد میباشد.9
این سخن شیخ طوسی، بیانگر وسعت دامنه رهبری پیشوای یازدهم ـ در دورترین نقاط جهان اسلام در آن عصر ـ میباشد که در اثر نفوذ معنوی آن حضرت، عالمان برجستهای از جهان اسلام به وی عشق ورزیده و با آن حضرت در تماس بودهاند.
یمن
ابوهاشم جعفری، یکی از یاران آن حضرت، نقل میکند:
در محضر امام عسکری علیهالسلام بودم که جوانی زیباروی، بلند قامت و درشت اندام از اهالی یمن به حضورش آمد. از خودم پرسیدم: این مرد کیست؟ که امام فرمودند: این، فرزند امّغانم است، همان زن اعرابی که دارای «سنگریزه» بود و پدران من به آن مُهر زدهاند. آنگاه امام عسکری علیهالسلام به آن مرد فرمودند: آن سنگریزهها را بیاور. او سنگریزههایی در مقابل امام گذاشت و حضرت یکی از سنگها را که یک سویش صاف بود، با انگشتر خویش مُهر زد.10
شیخ طوسی ارتباط نزدیک شیعیان یمن با امام عسکری علیهالسلام را چنین گزارش کرده است:
روزی در شهر سامرّا به امام خبر دادند که گروهی مسافر گردآلود، اجازه ورود میطلبند. امام فرمودند: آنها از شیعیان یمنی ما هستند. آنگاه به خادم خویش امر فرمودند: برو و عثمان بن سعید عمری را اینجا بیاور. وقتی که عثمان بن سعید آمد، حضرت به وی فرمودند: «ای عثمان! تو وکیل و مورد اعتماد ما هستی؛ از این برادران یمنی، اموال را تحویل بگیر که از کشور خود آوردهاند.»11
R A H A
02-01-2012, 05:51 PM
اهواز
اهواز نیز از جمله شهرهایی است که حضرت عسکری علیهالسلام با مردم آنجا ارتباط نزدیک داشت و در این راستا امام علیهالسلام ابراهیم بن مهزیار اهوازی را به عنوان نماینده خود در این شهر منصوب کرده بود. او وظیفه داشت با دریافت پاسخهای مسائل شرعی و رفع مشکلات اجتماعی و ارسال وجوهات مردم به امام عسکری علیهالسلام ،ارتباط اهالی آن شهر را با آن حضرت در سامرّا حفظ نماید. در این خصوص، شیخ مفید میگوید:
ابراهیم بن مهزیار اهوازی، مؤلّف کتاب البشارات و برادر علی بن مهزیار معروف، شاخصترین وکیل امام در اهواز بود. ابراهیم اموال زیادی از بیت المال را در اختیار داشت و قرار بود آنها را به محضر امام علیهالسلام برساند. هنگامی که پیشوای یازدهم به شهادت رسید، ابراهیم نیز بیمار شد و به فرزندش محمّد سفارش کرد که: این اموال، متعلّق به حجّت الهی است و باید به دست حضرت صاحب علیهالسلام برسد. محمد نیز به عراق رفته و آن اموال را به نماینده حضرت صاحب الزّمان علیهالسلام تحویل داد.12
آیت اللّه العظمی خوئی مینویسد:
احمد بن محمّد حضینی نیز از دوستان سرشناس امام عسکری علیهالسلام در اهواز بود.13
آذربایجان
قاسم بن علاء، از یاران نزدیک امام عسکری علیهالسلام و وکیل آن حضرت در منطقه ران (در فاصله میان مراغه و زنجان) بود.
محمّد بن احمد صفوانی میگوید:
من با قاسم بن علاء در سنّ صد و هفده سالگی دیدار کردم. او با امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام ملاقاتهایی داشته و از ناحیه مقدّسه حضرت صاحب الزّمان علیهالسلام توقیع دریافت کرده بود و نامههای حضرت مرتّب بر وی ارسال میشد.14
از این روایت، معلوم میشود که حضرت عسکری علیهالسلام در ناحیه آذربایجان نفوذ داشته و وکیل تامّ الاختیار معیّن کرده بود.
همچنین احمد بن ابراهیم، موسوم به «ابوحامد مراغی» از افرادی است که در رجال شیخ طوسی به عنوان صحابی حضرت عسکری علیهالسلام معرّفی شده است. روایات متعدّدی از این راوی آذری در کتابهای حدیث به چشم میخورد. از جمله در رجال کشّی روایتی آمده است که مقام ارجمند ابوحامد مراغی را نشان میدهد.15
R A H A
02-01-2012, 05:52 PM
شهر مقدّس قم
در قم، امام یازدهم علیهالسلام احمد بن اسحاق را به عنوان نماینده رسمی خویش برگزید. شیعیان، مرتّب در مسائل شرعی و وجوهات به او رجوع نموده و سؤال میکردند. او برای اینکه در مورد امام بعدی اطلاعات بیشتری کسب کند و جانشین حضرت عسکری علیهالسلام را شناخته و به اهل قم اطلاع دهد؛ به شهر سامرّا سفر کرده و به محضر امام حسن عسکری علیهالسلام شرفیاب شد.
احمد بن اسحاق از امام پرسید: ای پسر رسول اللّه! حجّت خدا بعد از شما کیست؟ امام به درون خانه رفته و لحظهای بعد، کودکی سه ساله را که رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید، در آغوش گرفته و بیرون آورد و فرمودند:
«ای احمد بن اسحاق! اگر در نزد خداوند متعال و ائمّه اطهار (علیهمالسلام) مقامی والا نداشتی، فرزندم را به تو نشان نمیدادم. این کودک، هم نام و هم کنیه رسول اللّه است. او زمین را بعد از آنکه از ظلم و ستم پر شد، مملو از عدالت خواهد کرد.»16
سعد بن عبداللّه اشعری، احمد بن ادریس، علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق)، عروة الوکیل، عبداللّه بن جعفر حِمْیَری و محمّد بن ابیصهبان، از دیگر شیعیان و محدّثانی هستند که از شهر قم با امام عسکری علیهالسلام در تماس بودهاند.17
بغداد
بغداد، از مناطقی بود که امام عسکری علیهالسلام در آنجا نفوذ داشت و افراد متعدّدی از آن با امام علیهالسلام تماس گرفته و مشکلات مادّی و معنوی خود را حل میکردند.
حسن بن ظریف ـ از ساکنان شهر بغداد ـ میگوید:
در ذهن من دو سؤال بود که میخواستم به صورت مکاتبهای از امام عسکری علیهالسلام بپرسم. هنگام نگارش نامه، یکی از سؤالها را فراموش کرده و تنها یک سؤال از آن حضرت پرسیدم.
وقتی جواب نامهام آمد، با کمال تعجّب دیدم که حضرت عسکری علیهالسلام به هردو سؤال من پاسخ داده است!
علیّ بن عبداللّه بغدادی نیز از یاران امام یازدهم در شهر بغداد است. از این شخصیت فرزانه در باب« زیارات ائمّه (علیهمالسلام) » روایاتی نقل شده است.از دیگر شخصیتهای اهل بغداد، که امام عسکری علیهالسلام با آنان رابطه داشته، ابوسهل اسماعیل بن علی نوبختی است. او از متکلّمان و دانشمندان سرشناس بغداد بود. نجاشی از او به بزرگی یاد کرده و کتابهای متعدّد وی را نام برده است.
ابن ندیم نیز در مورد این صحابی گرانقدر مینویسد:
ابوسهل، کتابهای بسیاری تألیف کرده است. موضوعات آثار قلمی وی در علم کلام، فلسفه و اعتقادات است. و برخی از کتابهای او در ردّ مخالفان و گروههای باطل نوشته شده است.
R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
پینوشتها:
_____________________________نويسنده:عبد الکریم پاکنیا
1. اعراف / 158.
2. کشف الغمّه، ج 3، ص 307.
3. وسائل الشّیعه، ج 27، ص 101.
4. رجال کشّی، ج 2، ص 797.
5. رجال شیخ طوسی، ص 402.
6. الامامة والتبصرة، ص 141.
7. سیره پیشوایان، ص 625.
8. بحارالانوار، ج50، ص 264.
9. رجال شیخ طوسی، ص 398.
10.کشفالغمّه، ج 3، ص 295؛ بحارالانوار، ج 50، ص 301.
11. الغیبة، شیخ طوسی، ص 356.
12. ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 356؛ معجم رجال الحدیث، ذیل ابراهیم بن مهزیار.
13. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 124.
14. الغیبة، ص 310.
15. رجال کشّی، ج 2، ص 816.
16. بحارالانوار، ج 52، ص 23.
17. ر.ک: رجال شیخ طوسی، شرح حال یاران امام یازدهم(علیه السلام).
منبع:hawzah.net
R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
انتظارات امام حسن عسكرى (علیه السلام) از شيعيان
در باغ خدا كه ولايت ثمرش
زهراست درخت و باغبان شد پدرش
نازم به امام عسكرى آنكه به حُسن
مهدى پدر جهانيان شد پسرش
امام حسن عسكرى(علیه السلام) يازدهمين امام شيعيان، در روز جمعه هشتم ربيع الثانى، سال 232 ه.ق (1) در مدينه منوره ديده به جهان گشود،(2) و عالم را با نور جمال خويش روشن نمود. پدر بزرگوار آن حضرت، امام هادى (علیه السلام) و مادرش بانويى پارسا و شايسته است كه از او به نامهاى «حُديثه»، «سليل» و «سوسن» ياد شده است. اين بانوى گرامى از زنان نيكوكار و داراى بينش اسلامى بوده در فضيلت او همين بس است كه پس از شهادت امام حسن عسكرى(عليه السلام) پناهگاه و نقطه اتكاى شيعيان در آن دوره بحرانى و پراضطراب به شمار مى رفت.(3)
مدت امامت امام حسن عسكرى(عليه السلام) شش سال، و با سه نفر از خلفاى عباسى كه هر يك از ديگرى ستمگرتر بودند، معاصر بود:
المعتز باللّه - المهتدى باللّه - و المعتمد باللّه
امامت حضرت از سال 254 شروع شد و در 260 ه.ق با شهادت آن حضرت پايان يافت. به مناسبت سالروز ولادت آن امام همام، در اين مجال نگاهى داريم به برخى «انتظارات حضرت» از شيعيان خويش، اميد كه ره توشته اى باشد براى همه آنهايى كه بر خط امامت و ولايت سير مى كنند.
R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
شيعه از ديدگاه امام حسن عسكرى (عليه السلام)
از ديدگاه امام يازدهم هر كس كه بنام شيعه خوانده شود ولى اوصاف و ويژگيهاى يك شيعه حقيقى و واقعى را دارا نباشد، شيعه شمرده نمىشود. شيعه واقعى كسانى هستند كه همچون رهبران دينى خويش در نهضت خدمت رسانى به مردم و برادران دينى خويش فعّال و كوشا باشند و به دستورات و نواهى الهى پاى بند باشند چنان كه حضرت عسكرى در كلام زيبا و دلنشين خود درباره تعريف شيعه مىفرمايد:
«شيعة عَلِّىٍ هُمُ الّذين يؤثِرُونَ اِخوانَهم عَلى اَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خصاصَةٌ وَ هُمُ الَّذينَ لايَراهُمُ اللّه حَيثُ نَهاهُم وَ لا يَفقَدُهُم حَيثُ اَمرَهُم، وَ شيعَةُ عَلِىٍّ هم الَّذينَ يَقتَدُون بِعَلىٍ فى اكرامِ اِخوانِهُم المُؤمِنين(4)؛
يعني پيروان و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه برادران (دينى) خود را بر خويش مقدم مى دارند گرچه خودشان نيازمند باشند و شيعيان على (عليه السلام) كسانى هستند كه از آنچه خداوند نهى كرده دورى مىكنند و به آنچه امر نموده عمل مىكنند و آنان در تكريم و احترام برادران مؤمن خود به على(عليه السلام) اقتدا مى نمايند.
و در جاى ديگر درباره نشانه هاى شيعيان فرمودند:
«علامات المؤمنين خمسٌ صلاة الاحدى و الخمسين و زيارة الاربعين و التختم فى اليمين و تعفير الجبين و الجهر ببسم اللّه الرحمن الرحيم(5)،
نشانه هاى مؤمنان (شيعيان) پنچ چيز است:
خواندن پنجاه و يك ركعت نماز در هر روز (17 ركعت واجب و 34 ركعت نافله)
زيارت اربعين امام حسين(عليه السلام)
داشتن انگشتر در دست راست،
و ساييدن پيشانى به خاك
و بلند خواندن بسم اللّه الرحمن الرحيم (در نمازها).
R A H A
02-01-2012, 05:53 PM
انتظارات امام عسكرى (عليه السلام) از شيعيان
انتظارات و توقّعات امام حسن عسكرى(عليه السلام)
به عنوان آخرين امامى كه در جامعه حضور عينى داشته، و بعد از او غيبت صغرى و كبرا فرزندش مهدى موعود (عليه السلام) آغاز مىگردد
و براى مدّت مديدى مردم و جامعه از درك حضور او محروم خواهند بود قابل اهمّيت و دقّت است، و مىتواند رهنمودهاى گرانبها و ارزشمندى باشد
براى دوران غربت تشيّع و دورانى كه غبار غم هجرت مولا و محبوبشان
بر دلها و پيشانى آنها سايه افكنده است،
اينك به گوشههايى از انتظارات حضرتش مىپردازيم :
R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
1.انديشه و تفكر
اساس تمام پيشرفتهاى مادّى و معنوى بشر در طول تاريخ، انديشه و تفكر از يك طرف، و سعى و تلاش و عمل از طرف ديگر بوده است.
اگر بشر قرن بيستم و بيست و يكم از نظر صنعتى و تكنولوژى به موفقيتهاى چشمگيرى دست يافته، بر اثر انديشه و تلاش بوده است؛ چنان كه
پيشرفتهاى معنوى جوامع و افراد نيز بر اثر بهرهورى از توان عقل و تفكر و قدرت عمل و تلاش بوده است. پيامبران، امامان و بندگان صالح الهى همگى اهل فكر و تعقل بودهاند،
در منزلت ابوذر امام صادق(عليه السلام) فرمودند:
«بيشترين عبادت اباذر كه رحمت خدا بر او باد، انديشه و عبرت اندوزى بود(6)»
قرآن اين كتاب الهى و آسمانى براى انديشه و تفكر، ارزش والا و حياتى قائل است و زيباترين و رساترين سخنان را درباره ارزش دانش و تعقل،
و دقّت و تفقه بيان نموده است در قرآن
بيش از هزار بار كلمه «علم» و مشتقات آن كه نشانه بارورى انديشه است تكرار شده و افزون بر 17 آيه به طور صريح انسان را دعوت به تفكر نموده، بيش از 10 آيه با كلمه
«اُنظُرُوا؛ دقت كنيد» شروع شده است. بيش از پنجاه مورد كلمه عقل و مشتقات آن به كار رفته است و در چهار آيه نيز قاطعانه به تدبّر در قرآن
امر شده است.(7) و همچنين از كلمه فقه و تفقه و امثال آن بهره جسته است.(8)
با توجه به اين اهمّيت انديشه و تفكّر است كه امام حسن عسكرى (عليه السلام) از شيعيان خويش انتظار دارد، كه اهل انديشه و تفكر باشند.
لذا فرمودند:
«عَليكُم بِالفِكرِ فَاِنَّهُ حَياة قَلب البَصير وَ مَفاتيحُ اَبوابِ الحِكمَةِ ؛
بر شما باد به انديشيدن! پس به حقيقت، تفكر موجب حيات و زندگى دل آگاه و كليدهاى دربهاى حكمت است.(9)
انسانهايى كه با عقل انديشه نكنند و با چشم جانشان در ديدن حقايق دقّت بخرج ندهند در روز قيامت نابينا محشور مىشوند.
امام حسن عسكرى(عليه السلام) اين حقيقت را با گوشزد كردن آيهاى از قرآن براى اسحاق بن اسماعيل نيشابورى در طىّ نامهاى چنين بيان مىكند:
«اى اسحاق! خداوند بر تو و امثال تو از آنهايى كه مورد رحمت الهى قرار گرفته و همچون تو داراى بصيرت خدا دادى مىباشند، نعمت خويش را تمام كرده است...
پس به يقين بدان اى اسحاق كه هركس از دنيا نابينا بيرون رود، در آخرت هم
نابينا و گمراه خواهد بود. اى اسحاق! چشمها نابينا نمىشوند، بلكه دلهايى كه در سينهها هستند نابينا مىشوند. (بر اثر انديشه نكردن)
و اين سخن خداوند در كتاب متقن خويش استآنجا كه از زبان انسان ستم پيشه بيان مىكند(10):
«پروردگارا چرا مرا نابينا محشور نمودى با اين كه داراى چشم بوديم؟
(خداوند در جواب) مىفرمايد: همان گونه كه آيات ما براى تو آمد و تو آنها را فراموش كردى، امروز نيز تو فراموش خواهى شد.(11)»
گاه امام حسن عسكرى با گوشزد اين خطر كه عدهاى در جامعه عبادت را منحصر در انجام نماز و خواندن نمازهاى مستحبى
و گرفتن روزههاى واجب و مستحب مىدانند، بدون آنكه در رمز و راز آن انديشه كنند و
يا در زمان و اوضاع آن تعقل نمايند، جايگاه ويژه انديشه و تفكر را اينگونه بيان مىفرمايد:
«لَيست العِبادَةُ كَثرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ اِنّما العِبادَةُ كَثرَةُ التفكُّرِ فى اَمرِ اللّه(12)؛
عبادت به بسيارى نماز و روزه نيست، همانا عبادت تفكر بسيار در امر خداوند است
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
2.ايمان گرائى و سود رسانى:
فكر و انديشه، و يا تأمّل و تدبّر آنگاه ارزش حقيقى و عينى
خويش را نشان مىدهدكه منجر به ايمان و عمل و تلاش شود
وگرنه تفكرى كه بدنبالش ايمان و عمل نباشد مطلوب و كارساز نيست.
به همين جهت آن حضرت تأكيد فرمود كه شيعيان به دو خصلت توجّه داشته باشند
«خِصلَتانِ لَيس فَوقَهُما شَىءٌ الايمانُ بِاللّه، وَ نَفعُ الاِخوان(13)؛
دو خصلت است كه برتر از آن چيزى نيست،
ايمان به خداوند و فايده رساندن به برادران (دينى)».
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
3.به ياد خدا و قيامت بودن
ايمان برگرفته از انديشه بدنبال خود عمل و ياد خدا و همچنين انجام عبادت را در پى دارد،
به همين جهت يكى ديگر از انتظارات حضرت عسكرى (عليه السلام)
از شيعيان اين است كه خداوند و قيامت و رسول را فراموش نكنند.
چنان كه فرمودند:
«اَكثرُوا ذِكرُ اللّه و ذِكرَ المَوتِ وَ تِلاوَةَ القُرآن و الصَّلاةَ عَلى النَّبى؛
زياد به ياد خداو مرگ باشيد و همواره قرآن بخوانيدو بر پيامبر(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) (و آل او) درود بفرستيد.(14)
و هوشمندترين و زيركترين افراد كسى است كه به ياد بعد از مرگ
باشدو وجدان خويش را براى رسيدگى به اعمال قاضى قرار دهد.(15)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:54 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
4.حسابرسى اعمال و پاسخگويى وجدان
انتظار ديگرى كه امام حسن(عليه السلام) از شيعيان دارد، رسيدگى به اعمال و داشتن محاسبه در هر شبانه روز، و پاسخگويى وجدان اخلاقى است.
لازم است انسان در ابتداى هر روز نسبت به اعمال نيك و دورى از گناه با خود
«مشارطه» و قرار دادى داشته باشد، و در طول روز مواظبت و «مراقبه» داشته باشد.
و در پايان روز «محاسبه» و حسابرسى، و پاسخگويى به وجدان درونى خويش.
آنهايى هم كه مسئوليتهاى اجتماعى دارند، در مقابل مردم و جامعه مسئولند كه بايد پاسخگو
باشند، علاوه بر اين در مقابل خداوند متعال، پيامبر اكرم(صلى اللّه عليه و آله و سلّم) و وجدان خويش نيز بايد پاسخگو باشند.
ممكن است عدهاى زرنگى را در آن
بدانند كه از حسابرسى، و پاسخگويى فرار كنند و به نوعى طفره روند، ولى بايد بدانند كه هرگز چنين رفتارى هوشمندى و زرنگى بحساب نمىآيد،
در همين زمينه است كه حضرت عسكرى (عليه السلام) خردمندانه مىفرمايد:
«اَكيَسُ الكيِسين مَن حاسب نَفسَه وَ عَمِلَ لما بَعدِ المَوت(16)؛
زيركترين زيركان (و هوشمندترين افراد) كسى است كه به حساب نفس خويش
پردازد (و پاسخگوى خدا و وجدان خويش باشد) و براى پس از مرگ خويش تلاش نمايد».
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
5.تقوا و پاكى راستى و امانتدارى
از مهمترين و بارزترين ويژگىهاى مورد انتظار براى شيعيان و مؤمنان دو صفت نفسانى تقوا و ورع است كه انسان را در مقابل انجام گناه و دورى از
محرّمات حفظ و تقويت مىكند، و در كنار آن دو، دو صفت والاى امانتدارى و راستگويى است كه آنچنان اهمّيت دارد كه اساس نظم و انسجام و آرامش هر جامعهاى را مىتوان با
تقويت و ترويج اين اوصاف در ميان افراد جامعه پىريزى نمود و مشكلات را حل و سعادت جوامع را تضمين نمود.
امام حسن عسكرى(عليه السلام) با تأكيد بر اوصاف فوق و برخى اوصاف ديگر خطاب به شيعيان خود مىفرمايد:
«اُوصيكُم بِتَقوىَ اللّهِ وَ الوَرَعِ فى دِينِكم والاِجتهاد لِلّه و صِدقِ الحَديثِ وَ اَداءِ الاَمانَةِ اِلى مَن اِئتَمَنَكُم مِن بِرِّ اَوفاجِرٍ وَ طُولِ السُّجُودِ
وَ حُسنِ الجَوار فَبِهذا جاءَ مُحَمَّد (ص) صَلّوا فى عَشايِرِهِم وَ اَشهِدُوا جَنائِزَهُم وعُودُوا مرضاهُم، وَ اَدّوا حُقُوقَهُم، فَاِنَّ الرَّجُل مِنكم اِذا
وَرِعَ فى دِينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ اَدّى الاَمانَةَ و حَسُنَ خُلقُه مَعَ النّاس قيلَ هذا شيعى فَيسرّنى ذلك؛(17)
شما را سفارش مىكنم به تقواى الهى و ورع در دين خود و كوشش در راه خدا، راستگويى و ردّ امانت به هركه به
شما امانت سپرد (خوب يا بد) و طولانى بودن سجده و خوب همسايه دارى؛ چرا كه محمد (ص) براى اينها آمده است.
در گروههاى آنها (مخالفان) نماز بخوانيد (يعنى در نماز جماعت شركت كنيد) و در تشييع جنازه آنها حضور داشته باشيد و بيمارانشان را عيادت، و حقوق
آنان را ادا نماييد، زيرا اگر مردى (و فردى) از شما در دين خود ورع داشت و در سخنش
راست گفت و امانت را رد كرد و اخلاقش با مردم خوب بود گفته مىشود اين شيعه است. پس من از اين (گفته) شادمان مىشوم.»
و در جاى ديگر فرمودند:
المُؤمِنُ بَرَكَةٌ عَلى المُؤمِنِ و حُجّةٌ عَلى الكافِر(18)؛
مؤمن (و شيعه) بركتى براى مؤمن و (اتمام) حجّتى براى كافر است.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
6.جزء بهترينها باشيد نه بدترينها
آن امام همام گاه به بيان افراد نمونه و برتر و همين طور
افراد بدتر غير مستقيم انتظار خويش را از شيعيان ابراز مىدارد كه جزء بهترينها
باشيد، و آنان را اينگونه معرّفى مىنمايد:
«اورع النّاس من وقف عند الشّبهة، اعبد النّاس من اقام على الفرائض،
ازهد النّاس من ترك الحرام، اشدّ النّاس اجتهاداً من ترك الذّنوب(19)؛
پارساترين مردم كسى است كه در شبهات توقف كند، عابدترين مردم كسى است
كه واجبات را بهجا آورد، زاهدترين مردم كسى است كه از حرام دورى كند و كوشاترين مردم كسى است كه گناهان را ترك كند.»
در مقابل بدترينها را نيز
معرّفى مىكند تاشيعيان آگاهانه يا ناآگاهانه جزء آن افراد قرار نگيرند، در حديثى آن حضرت فرمودند:
«بِئسَ العَبدُ، عَبدٌ يَكون ذا وجهين وذالِسانين يَطرى اَخاهُ شاهِداً وَ يأكُلُهُ غائِباً، اِن اُعطِىَ حَسَدَهُ وَ اِن ابتَلى خانَهُ(20)؛
بدترين بندگان بندهاى است كه داراى دو چهره و دو زبان باشد، در حضور برادرش او را مىستايد و پشت سر، او را
مىخورد(و غيبتش را گويد). اگر به او چيزى عطا شود، حسد مىورزد و اگر گرفتار گردد، به او خيانت مىكند.»
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
7.عزّت نفس و دورى از ذلّت
انسان به عزّت نفس و تكريم شخصيت بيش از همه چيز نيازمند است
انسان مىتواند رنج گرسنگى و تشنگى را تحمّل كند و با فقر و ندارى بسازد امّا تحقير
شخصيت و آزردگى روح و روان و پايمال شدن عزّت انسان بسادگى قابل رفع و جبران نيست،
ممكن است تا پايان عمر انسان را آزار دهد، خداوند عزيز انسان را عزيز آفريده و هرگز
به او اجازه تحقير ديگران و يا شخصيت خودش را نداده.
امام صادق (عليه السلام) فرمودند:
«خداوند تمام امور مؤمن را به خود او واگذار نموده، ولى به او
واگذار نكرده است (و اجازه نداده) كه ذليل باشد آيا سخن خدا را نشنيدهاى كه مىفرمايد:
«عزّت از آن خدا و رسول او و مؤمنان است ولى منافقان نمىدانند، پس مؤمن هميشه عزيز است و ذليل نمىباشد»(21)
به همين جهت يكى از انتظارات مهم حضرت عسكرى (عليه السلام) در دوران غيبت امام زمان
(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) اين است كه شيعيان عزيز و با عزّت باشند و هرگز خود
را ذليل نكنند، در يكجا فرمودند:
«ما اَقبَحُ بِالمُؤمِنِ اَن تكُونَ لَهُ رَغبَة تُذِلُّه؛(22)
چه زشت است براى مؤمن (و شيعه) دل بستن به چيزى كه وى را خوار مىسازد».
و در جاى ديگر دلسوزانه نصيحت نمود كه:
«لا تمار فيذهب بهاؤك و لا تمازح فيحقر عليك؛
جدال و كشمكش مكن زيرا ارزش و
شخصيت تو را از بين مىبرد (و موجب خوارى انسان مىشود) و شوخى (بيش از حد) مكن تا مردم به تو جرأت جسارت پيدا نكنند.»(23)
و گاه راهكارهاى رسيدن به عزّت و دورى از ذلّت را به شيعيان ارائه مىدهد و قاطعانه مىفرمايد:
«ما ترك الحقّ عزيزٌ الّا ذلّ و لا اخذ به ذليلٌ الّا عزّ؛
هيچ عزيزى حق را رها نكرد مگر آنكه خوار و ذليل شد، و هيچ ذليل و خوارى به حق عمل نكرد مگر آن كه عزيز گرديد»
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:56 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
8.افتخار ما باشيد نه باعث سرشكستگى ما
يكى ديگر از مهمترين انتظارات امامان مخصوصاً امام حسن عسكرى(عليه السلام)
از شيعيان اين است كه از نظر رفتارى و اخلاقى به گونهاى رفتار كنند كه در بين جامعه بشرى عموماً و در بين مسلمانان خصوصاً الگو و نمونه
باشند تا آنجا كه مردم بگويند اينها شيعيان على(عليه السلام) و امامان معصوم هستند، و اينها تربيت يافتگان مكتب اهل بيت مىباشند.
به همين جهت حضرت عسكرى عاجزانه درخواست مىفرمايد:
«اِتَّقُوا اللّهَ وَ كُونُوا زَيناً وَلا تَكُونُو شَيناً، جَرّوا اِلَينا كُلَّ مَوَدَّةٍ، وَ ادفَعُوا عَنّا كُلَّ قَبِيحٍ، فَاِنَّهُ ما قيلَ
فِينا مِن حَسَنٍ فَنَحنُ اَهلُهُ و ما قيل فينا مِن سوءٍ فَما نَحن كذلك...(25)
از خدا پروا نماييد و زينت ما (مايه سرافرازى) باشيد نه مايه ملامت (سرافكندگى)، همه دوستىها را به سوى ما جذب
كنيد و هر زشتى را از ما دور نماييد؛ زيرا هر خوبى كه در حق ما گفته آيد ما شايستگى آن را داريم و هر بدى كه درباره ما بر زبان برآيد ما چنان نيستيم...(چرا كه) خداوند
ما را پاك شمرده و هيچ كس غير از ما نمىتواند ادّعاى چنين مقامى را نمايد مگر اين كه دروغ پرداز باشد.»
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
9.از رياستطلبى پرهيز كنيد
از صفاتى كه سخت گمراه كننده و خطرناك است مقام خواهىها و رياستطلبىها است، بر كسى پوشيده نيست كه رياستطلبىها چه ضربات شكنندهاى بر
پيكر اسلام وارد نموده و همين رياستطلبى بود كه خلافت را از مسير اصلى خويش خارج
نموده و پيش آمد آنچه كه پيش آمد، و اين فرياد فاطمه (سلام اللّه عليها) است از دست رياستطلبى گروهى كه خلافت را غصب نمودند، آنجا كه فرمودند:
«امّا (افسوس) كسى را مقدم داشتند كه خداوند او را كنار زده بود و كسى را كنار زدند كه خداوند او را مقدّم داشت، تا آنجا كه ره آورد بعثت را انكار
كردند و به بدعتها روى آوردند، آنها هوا پرستى و شهوت (و رياستطلبى) را برگزيدند و بر اساس رأى و نظر شخصى عمل كردند هلاك و نابودى بر آنان باد،
آيا نشنيدند كلام خدا را كه فرمودند:
«پروردگار تو آنچه را كه مىخواهد خلق مىكند و هرچه را بخواهد اختيار مىكند و براى آنان اختيارى نيست...(26)».
افسوس (كه سران سقيفه) آرزوها(و رياستطلبىهاى) خود را در دنيا تحقق بخشيدند
و از آينده غافل ماندند، خدا نابودشان گرداند و آنان را در كارهايشان گمراه كند...(27)»
و امروز در جامعه خود نيز شاهد رياستطلبىها و مقام خواهىها هستيم. خدا مىداند كه چه بودجههاى كلانى
در راه رسيدن به رياست خرج شده و مىشود. و از چه وسيلههايى كه براى رسيدن به مقام استفاده شده است و مىشود. عدهاى براى رسيدن به مقام از آزادىهاى خلاف قانون و
نامشروع نيز پشتيبانى كردند، و عدهاى نيز براى رسيدن به رياست از تخريب ديگران بهرهجسته و يا اسلام و ارزشهاى اسلامى را سپر رياستطلبىهاى خويش قرار دادند و...
شرح اين هجران و اين خون جگر
اين زمان بگذار تا وقت دگر
امام حسن عسكرى(عليه السلام) با توجّه به اين خطرها است كه دردمندانه مىفرمايد:
«اِيّاكَ وَ اَلاذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسَة فَاِنَّهُما يَدعُوانِ اِلَى الهَلكَة؛
از افشاى اسرار(ما اهلبيت(عليهم السلام) و رياست خواهى دورى كن كه اين دو مايه هلاك و نابودى است.»(28)
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
10.استوارى بر دين و ولايت در دوران غيبت
آخرين انتظارى كه در اين سطور بدان اشاره مىشود، انتظار حضرت عسكرى(عليه السلام) از شيعيان خويش است در دوران غيبت
كبراى امام زمان(عجل اللّه تعالى فرجه الشريف)، چرا كه يكى از دورانهاى بسيار سخت و
طاقت فرسا كه صبر و استوارى فراوانى مىطلبد همين دوره است، انتظار آن حضرت اين است كه مردم و شيعيان دوران غيبت را تحمّل كنند و از خود بردبارى و استقامت بخرج دهند،
و بر دين الهى و امامت و ولايت ثابت و استوار بمانند، و دائماً براى ظهور مهدى موعود (عجل اللّه تعالى فرجه الشريف) دعا نمايند،
چرا كه
«وَ اللّهِ لَيَغيبَنَّ غَيبَةً لايَنجُوا فيها مِن الهَلَكَةِ اِلّا مَن ثَبّته اللّهُ
عَزَّ وَ جَلَّ بِاِمامَتِهِ وَ وَفّقَهُ لِلدّعاء بتَعجيل فَرَجِه؛
به خدا سوگند(حضرت مهدى) غيبت طولانى خواهد داشت كه نجات
پيدا نكند در آن دوران مگر كسانى كه خداوند عزيز و جليل بر قائل بودن (و اعتقاد) به امامت او استوارش نگهدارد، و توفيق دهد كه براى فرج آن حضرت دعا نمايد(29)»
سخن را با اشعارى به ياد آن سفر كرده به پايان مىبريم:
فكر بلبل همه اين است كه گل شد يارش
گل در انديشه كه چون عشوه كند در كارش
اى كه از كوچه معشوقه ما مىگذرى
با خبر باش كه سر مىشكند ديوارش
اگر از وسوسه نفس و هوا دور شوى
به يقين ره ببرى در حرم اسرارش
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هركجا هست خدايا به سلامت دارش
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
پىنوشتها:
1.مسعودى و على بن عيسى اربلى تولد حضرت را در سال 231 ق دانستهاند.
2.اصول كافى، ج 1، ص 503.
3.شيخ عباس قمى، الانوار البهية، ص 151.
4.محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 231.
5.بحارالانوار، ج 95، ص 348 و مصباح المتهجد، ص 787، روضة الواعظين، ج 1، ص 195.
6.بحارالانوار، ج 22، ص 431.
7.سوره نحل، آيه 44؛سوره آل عمران، آيه 191 و سوره نحل، آيه 69.
8.آمار استخراج شده بر اساس اطلاعات كتاب «المعجم المفهرس» محمد فؤاد عبدالباقى (دارالحديث القاهره) مىباشد.
9.محمد باقر مجلسى، بحارالانوار، ج 8، ص 115 و الحكم الزاهرة، ج 1، ص 19.
10.على بن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 513 و 514.
11.سوره طه، آيه 126.
12.بحارالانوار، ج 71، ص 322، وسائل الشيعه، ج 11، ص 153 ؛ اصول كافى، ج 2 ص 55 و تحف العقول، ص 518، حديث 13.
13.تحف العقول، ص 518، حديث 14.
14.همان، ص 487.
15.حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 16، ص 98.
16.همان.
17.همان، ج 8، ص 389، حديث 2 و تحف العقول، ص 518، حديث 12 و ميزان الحكمه، ج 10، ص 491.
18.تحف العقول، ص 519، حديث 20 و درچاپ انتشارات آل على(علیه السلام) ص 892، روايت 20.
19.همان، ص 519 ح 18، و انوار البهيّة، شيخ عباس قمى، ص 318.
20.تحف العقول (همان) ص 518، ح 14 و در چاب انتشارات آل على(ع)، ص 892 روايت 14.
21.ميران الحكمه، ج 5، ص 1957.
22.تحف العقول، ص 520.
23.بحارلانوار، ج 75، ص 371، ميزان الحكمه، ج 9، ص
135.
24.تحف العقول، ص 520 و در چاپ انتشارات آل على (ع)، ص
894، روايت 35.
25.همان، ص 518 و در چاپ آل على(ع)، ص 890، روايت 12.
26.سوره قصص، آيه 68.
27.محمد باقر مجلسى، بحارالانوار (بيروت، داراحياء التراث)، ج 36، ص 353 و ر - ك احقاق الحق ج21، ص 26.
28.تحف العقول (انتشارات آل على (ع)) ص 888، روايت 4.
29.شيخ صدوق، كمال الدين، ج 2، ص 384.
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/55249623858058083344.gif
R A H A
02-01-2012, 05:57 PM
آشنایی با یازدهمین اختر تابناک امامت
اشاره
هشتم ربیع الاول، سالروز شهادت حضرت امام حسن عسکری علیهالسلام است. در این روز، یکی دیگر از گلهای سرسبز باغ علوی پژمرده شد و آفتاب عمر با سعادت او غروب کرد. آسمانیان و زمینیان در غم فقدان او محزون شدند و گلهای بوستان احمدی در خزان یکی دیگر از شاخههای طوبای خود، به ماتم نشستند. ما نیز با فرزند برومند آن امام همام، حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) همناله شده و در عزای آن سفیر هدایت و کشتی نجات به سوگ مینشینیم.
طلوع یک ستاره
روز جمعه، هشتم ماه ربیع الثانی سال 232 ق، در تاریخ پرافتخار مسلمانان، روزی به یاد ماندنی است. هنوز بیست بهار از عمر شریف امام هادی علیهالسلام نگذشته بود که شهر مدینه، شاهد ظهور و تولد ستارهای فروزان از ستارگان حریم نبوی گردید. مدینه، با شکوفه زدن گلی دیگر از گلستان امامت و ولایت نورباران شد و باردیگر، شور و شعفْ بوستان علوی را فرا گرفته، خانه کوچک و با صفای امام هادی علیهالسلام به نور فرزند پاک و مطهر خود روشن گردید.
حرکت به عراق
با تولد امام حسن عسکری علیهالسلام در سال 232ق، شور و نشاطْ ساکنان شهر مدینه و خانه با صفای امام هادی علیهالسلام را فرا گرفت. بنیهاشم از این تولد مبارک، مسرور شده و سجده شکر به جای آوردند. متأسفانه این شور و شادی، بعد از مدتی به حزن و اندوه خاندان علوی تبدیل شد. خلیفه عباسی و درباریان فاسد که نفوذ علمی و معنوی امام هادی علیهالسلام را در شهر مدینه میدیدند، به وحشت افتاده و برای حفظ قدرت ظاهری خود، دستور حرکت امام علیهالسلام را به دیار غربت عراق صادر کردند. امام هادی علیهالسلام به همراه فرزند عزیزش امام عسکری در سال 233 ق از شهر مدینه حرکت و به شهر سامراء، مرکز حکومت خلیفه عباسی وارد شد. امام حسن عسکری علیهالسلام به همراه پدر بزرگوار خود، در یکی از محلههای سامراء ساکن شده و تا آخر عمر مبارک خود در آن جا اقامت داشت.
R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
زندان بی حصار
در تمام سالهایی که امام حسن عسکری علیه السلام در شهر سامراء میزیست، به جز چند نوبتی که در زندان دستگاه فاسد بنی عباس بود، در صورت ظاهر، همانند شهروندی عادی زندگی میکرد، ولی تمام رفتار و حرکات حضرت، به طور محتاطانهای زیر نظر حکومت وقت قرار داشت.
وجود شبکه منظم و متشکل شیعیان که از مدتها قبل شکل گرفته بود، نگرانی و وحشت خلفای عباسی را فراهم کرده و باعث میشد تمام رفتار امام و شیعیان حضرت، به نحوی کنترل شود. به همین دلیل، از امام خواسته بودند تا همواره حضور خود را در سامراء، به آگاهی حکومت برساند؛ چنان که براساس نقل یکی از خدمتکاران امام، آن حضرت مجبور بود هر دوشنبه و پنجشنبه در دارالخلافه حاضر شده و خود را به دربار معرفی کند.
در حقیقت، شهر سامراء به زندان بی حصاری برای امام تبدیل شده بود که تمام آرامش و آسایش را از حضرت میگرفت.
R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
در سوگ برادر
امام حسن عسکری علیهالسلام سه برادر داشت که عبارت اند از: حسین، جعفر و محمد. حسین، یکی از عابدان و زاهدان زمان خود بود و به امامت امام عسکری علیهالسلام ایمان داشت. جعفر، برادر ناصالح حضرت بود که به جعفر کذّاب مشهور است.
محمد، فرزند بزرگ امام هادی علیهالسلام بود. او در سال 252 ق (دو سال قبل از شهادت امام هادی علیهالسلام ) از دنیا رفت. امام عسکری علیهالسلام در وفات برادر، گریبان چاک کرد و عزادار برادر خود گشت. قبر شریف ایشان در نزدیکی سامراء است و به امامزاده سید محمد شهرت دارد.
R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
ازدواج امام عسکری علیهالسلام
امام حسن عسکری علیهالسلام ، در کنار پدر بزرگوار خود، مراحل رشد و شکوفایی را گذراند، و از دریای معارف و فضیلتهای پدر بهرهمند شد. آن حضرت، مدتی قبل از شهادت پدر مهربانش، با یک دختر شایسته رومی به نام نرجس، که از نوادگان حضرت شمعون، وصی حضرت عیسی بود، ازدواج کرد.
نرجس، در یکی از جنگهای مسلمانان با سپاه روم، به اسارت مسلمانان درآمده بود که توسط امام هادی علیهالسلام خریداری و به امام حسن عسکری علیهالسلام تزویج شد. او یکی از زنان پاکدامن و بزرگواری بود که دین مبین اسلام را اختیار و افتخار همسری امام را پیدا کرد.
با ازدواج امام عسکری علیهالسلام و نرجس، بارقه امید در دلهای مؤمنان و شیفتگان و منتظران امام زمان روشن شد. اگرچه تاریخ دقیق ازدواج امام عسکری علیهالسلام مشخص نیست، ولی به طور قطع ازدواج ایشان در زمان حیات امام هادی علیهالسلام صورت گرفته است.
R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
شهادت پدر
اگرچه امام عسکری روزهای سختی را در شهر سامراء میگذراند، ولی وجود پدری معصوم و مهربان، باعث آرامش خاطر حضرت میشد.
در اوایل ماه رجب سال 254ق، دوران خوشی و آرامش حضرت به پایان رسید و آن حضرت در غم از دست دادن پدر مهربان خود، به سوگ نشست و برای همیشه عزادار پدر بزرگوار خود شد.
خلیفه عباسی، وقتی موقعیت خلافت خود را در خطر دید، دستور داد امام هادی علیهالسلام را مسموم کنند و به شهادت رسانند.
با شهادت آن حضرت، غربت و تنهایی امام عسکری علیهالسلام در شهر سامرا فزونی یافت.
این دوران، از سختترین و طاقتفرساترین دوران زندگی کوتاه امام عسکری علیهالسلام است.
بعد از شهادت امام هادی علیهالسلام ، دوران ولایت و امامت شش ساله امام عسکری علیه السلام شروع شد و خط سبز و اصیل معارف الهی، به پرتوافشانی خود ادامه داد.
R A H A
02-01-2012, 05:58 PM
جود و بخشش
نگاه خاندان رسالت به مسایل مادی، به گونه ای بود که بتوانند به وسیله آن، رضایت و خشنودی پروردگار عالم را به دست آورده، گرهی از مشکلات زندگی مردم باز کنند.
امام عسکری علیه السلام با تمام وجود از یاران خاص و نزدیک و نیازمندان شیعه حمایت و پشتیبانی مالی میکرد. این اقدام، مانع از آن میشد که شیعیان، زیر فشار مالی، جذب دستگاه عباسی شوند.
ابوهاشم جعفری میگوید: از نظر مالی در مضیقه بودم. خواستم وضع خود را طی نامهای به امام عسکری علیه السلام بنویسم، ولی خجالت کشیدم و صرف نظر کردم. روزی هنگامی که وارد منزل شدم، دیدم که امام علیه السلام صد دینار برای من فرستاده و طی نامه ای نوشته است:
«هر وقت احتیاج داشتی، خجالت نکش و پروا نکن و از ما بخواه که به خواست خدا به مقصود خود میرسی».
R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
جایگاه اجتماعی امام
امام حسن عسکری علیهالسلام اگر چه بسیار جوان بود، ولی به دلیل موقعیت بلند علمی، اخلاقی و خانوادگی، به ویژه رهبری شیعیان و اعتماد بیشائبه آنان به حضرت و احترام بیچون و چرای مردم، شهرت فراوانی پیداکرده بود.
به همین دلیل، حاکمان عباسی نیز به جز در مواردی، در ظاهر، رفتاراحترامآمیزی از خود به امام عسکری علیهالسلام نشان میدادند. خادم آن امام میگوید:
روزهایی که امام عسکری علیهالسلام به مقر خلافت میرفت، شور و شعف عجیبی در مردم پیدا میشد. خیابانهای مسیر آن حضرت، پر از جمعیتی بود که بر مرکبهای خود سوار بودند. هنگامی که امام مشرف میشدند، هیاهو یکباره خاموش میشد و حضرت از میان جمعیت گذشته، وارد مجلس میشد.
R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
شاگردان
امام حسن عسکری علیهالسلام در مدت شش ساله امامت خود، شاگردان زیادی را تربیت کرد و آنها را به سر منزل کمال رساند که به عنوان نمونه، به چند نفر از آنان اشاره میکنیم:
1. احمدبن اسحاق اشعری قمی، که نماینده و فرستاده مردم قم و از یاران خاص حضرت بود. او از جمله کسانی است که حضرت مهدی(عج) را زیارت کرده است.
2. سید عبدالعظیم حسنی، که از نوادگان حضرت مجتبی علیهالسلام است. او از عالمان، فقیهان و پارسایان برجسته زمان خود بود و ائمه اطهار، شیعیان را به مراجعه به او دستور دادهاند. قبر مطهر ایشان در شهر ری است.
3. فضل بن شاذان که یکی از پرکارترین دانشمندان شیعه است. او خراسانی بود و از مکتب پربرکت امام عسکری علیهالسلام کسب فیض مینمود. آن حضرت در مورد او میفرماید: «باید اهل خراسان به جایگاه فضل بن شاذان و بودن او در میانشان برخود ببالند».
R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
سفیران هدایت
با توجه به ایجاد محدودیت و پراکنده بودن شیعیان در مناطق مختلف، امام حسن عسکری علیهالسلام برای ارتباط با آنان، از شیوه انتخاب وکیل استفاده میکردند. وکلای حضرت موظف بودند تا در زمینه احکام شرعی و مسایل مالی و خمس و دیگر موارد، به عنوان رابط بین امام و مردم عمل کرده و مشکلات مردم را حل کنند. بعضی از وکلای حضرت عبارتاند از:
1. عثمان بن سعید عمری که از بزرگان شیعه است و از شغل روغن فروشی، به عنوان پوششی برای فعالیتهای خود استفاده میکرد.
2. ابراهیم بن عبده، که نماینده و وکیل امام در شهر تاریخی و مذهبی نیشابور بود.
3. احمدبن اسحاق قمی اشعری که از یاران خاص امام و از شخصیتهای بزرگ شیعی و وکیل و نماینده امام در موقوفات قم بود. او استاد شیخ صدوق بوده و پس از شهادت امام عسکری علیهالسلام ، وکالت امام زمان(عج) را هم برعهده داشت.
4. ابراهیم بن مهزیار اهوازی.
R A H A
02-01-2012, 05:59 PM
تألیفات
وجود منبع علوم آلمحمد علیهالسلام و فیض ربوبی در شهر سامراء، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام، از نقاط مختلف، برای کسب فیض از حضور امام حسن عسکری علیهالسلام ، به سامراء رفته و از علوم ایشان بهرهمند شوند.
هر چند عمر حضرت کوتاه بود، ولی در همین مدت اندک، توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن و نشر احکام اسلامی و گسترش مسایل فقهی، از خود به یادگار بگذارد. حضرت تألیفاتی داشتهاند که عبارت است از:
1. تفسیر العسکری: امام حسن عسکری علیهالسلام یکی از بزرگترین مفسران قرآن کریم به شمار میآمد که قرآن را به صورتی ساده و روشن، برای شیعیان خود تفسیر میکرد. این کتاب، یکی از یادگاریهای علمی امام حسن عسکری علیهالسلام در زمینه تفسیر قرآن است .
2. المُقْنِعه: این کتاب مشتمل بر علم حلال و حرام بوده که به حضرت عسکری علیه السلام منسوب است.
R A H A
02-01-2012, 06:00 PM
اي نخل رياض علوي ...
اى نخل رياض علوى برگ و برت سوخت
از آتش بيداد ز پا تا به سرت سوخت
اى يازدهم اختر پر نور ولايت
خورشيد ز هجر رخ همچون قمرت سوخت
اى پاره قلب نبى و زاده زهرا
از آتش زهر ستم و كين جگرت سوخت
از داغ جهان سوزِ تو در دشت محبّت
چون لاله سوزان دل مهدى پسرت سوخت
چون مشعل افروخته در سوگ و عزايت
اى واى دل مهدى نيكوسيرت سوخت
در فصل شباب از ستم و كينه دشمن
چون شمع شب افروز ز پا تا به سرت سوخت
اى جان جهان «حافظى» سوخته دل گفت
قلب همه از داغ دل پرشررت سوخت
R A H A
02-01-2012, 06:01 PM
آسمان گريد ..
در دل آزادگان با شد ولای عسکری
جان هر آزاده ای گردد فدای عسکری
می ستیزد با ستمکاران وبا بیگانگان
آن که می باشد به عالم آشنای عسکری
ای که دست خود زنی بر دامن پر مهر او
سعی کن تا پا گذاری جای پای عسکری
بار الها قسمت وروزی ما کن از ازکرم
مرقد وصحن وسرای با صفای عسکری
بهر حفظ دین وقرآن شد شهید زهر کین
عالمی اندوهگین باشد برای عسکری
آسمان گرید زداغ جانگدازش ای دریغ
سرزمین سامرا شد کربلای عسکری
مادرش زهرای اطهر سوگواری می کند
هر کجا بر پا بود سوز و عزای عسکری
تسلیت گوید به نزد مهدی صاحب زمان
(حافظی)از ماتم محنت فزای عسکری
محسن حافظی
R A H A
02-01-2012, 06:01 PM
سامرا ....
سامرا اى شاهد شبهاى من
خوشه چين خرمن غمهاى من
مرغ دل از خاك تو پر مى كشد
جام كوچ سرخ را سر مى كشد
اينهمه غم كه دلم را پر نمود
قامت خورشيد را خم كرده بود
گاه رنجور از اسارت مى شدم
شاهد صدها جسارت مى شدم
گاه مى شد از جفاى ناكسان
مىشدم همخانه با درّندگان
مانده خورشيد توانم در شفق
نيست در عُمق نگاه من رمق
چار ساله كودكم با چشم زار
مىكشد در سجده هايش انتظار
او پرا ز احساس درد بى كسى است
اشك چشم او پراز دلواپسى است
ساقى يك جرعه آب زمزم است
زخم تشنه بودنم را مرهم است
مثل من كه خواندهام او را به بر
فاطمه خوانده است او را پشت در
بر غريبى على مؤمن شده
شاهد جان دادن محسن شده
او كتاب پر ز درد فاطمه است
يوسف صحرا نوردِ فاطمه است
انتقام فاطمه در خشم اوست
ذوالفقار مرتضا در چشم اوست
او بود احياگر قرآن و حج
شيعيان اَلصّبر مِفْتاحُ الْفَرَج
R A H A
02-01-2012, 06:05 PM
بيا يابن الحسن ...
شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن
در عزای عسگری آید زنای اهل دل
صد فغان همراه با شور ونوا یابن الحسن
آب شد شمع وجودش زاتش زهر ستم
خاک غم بر سر کنم زین ماجرا یابن الحسن
در جوانی رفت از دنیا امام عسگری
شد کویر دل از این غم شعله زا یابن الحسن
این مصیبت را زسوز سینه و با اشک وآه
تسلیت گوئیم امشب بر شما یابن الحسن
گاه از هجران جانسوز تو سوزم همچو شمع
گاه از فقدان آن نور هدی یابن الحسن
دست رد بر سینه ام امشب مزن زیرا که من
با محبان تو هستم آشنا یابن الحسن
R A H A
02-01-2012, 06:05 PM
اي حسن جان ...
عسكرى از دارفانى ديده بسته
گرد ماتم بر رخ مهدى نشسته
اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان
گشته سامرا دوباره وداى غم
بر پدر صاحب زمان بگرفته ماتم
اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان
عازم جنت شده با قلب سوزان
نزد زهرا و پيمبر گشته مهمان
اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان
او بدست معتصم گرديده مسموم
قلب پاك انورش را كرده مغموم
اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان
شستشو داده پسر جسم لطيفش
شد به سامرا مكان قبر شريفش
اى حسن جان ، اى حسن جان ، اى حسن جان
R A H A
02-01-2012, 06:06 PM
لاله سان شد قلب ما ...
مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسكرى
گيرد امشب اشك من هر دم سراغ عسكرى
شد به سن كودكى فرزند دلبندش يتيم
گشت دُرّ اشك مهدى چلچراغ عسكرى
در دل صحراى غم ها و به دشت سرخ عشق
لاله سان شد قلب ما خونين ز داغ عسكرى
بس كه اندوه فراوان ديد از جور خسان
شد لبالب از مى غم ها اياغ عسكرى
با گلاب اشك و با سوز درون گويد سخن
«حافظى» آن بلبل خوش خوان باغ عسكري
R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
شاهد داغ پدر ...
پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش
پسری اشک فشان است به حال پدرش
پدری جام شهادت به لبش بوسه زده
پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش
پسری را که بود نبض دو عالم در دست
شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش
حسن العسکری از زهر جفا می سوزد
حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش
چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن
که خداوند نگه دارد و از هر خطرش
دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز
کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش
خانه را که عدو دست به غارت زده است
اتش ظلم بر افروخته از بام و درش
آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز
غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش
آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست
بار الها که مؤید نفتد از نظرش
"مويد"
R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
اي مير عسگري ...
اى آفتاب مهر تو روشنگر وجود
در پیشگاه حكم تو ذرات در سجود
اى میر عسكرى لقب اى فاطمى نسب
آن را كه نیست مهر تو از زندگى چه سود
علمت محیط بر همه ذرات كاینات
فیضت نصیب، بر همه در غیب و در شهود
تاریخ تابناك حیاتت، گر اندك است
بر دفتر مفاخر اسلامیان فزود
عیسى دمى و پرتو رأى منیر تو
زنگار كفر از دل نصرانیان زدود
این افتخار گشته نصیبت كه از شرف
در خانه تو مصلح كل دیده برگشود
اى قبله مراد كه در بركة السّباع
شیران به پیش پاى تو آرند سر فرود
قربان دیده اى كه به بزم تو فاش دید
جاى قدوم عیسى و موسى و شیث و هود
قرآن ناطقى تو و قرآن پاك را
الحق مفسّرى، ز تو شایسته تر نبود
دشمن بدین كلام ستاید ترا كه نیست
در روزگار، چون تو به فضل و كمال و جود
شادى به نزد مردم غمدیده نارواست
جان ها فداى لعل لبت كاین سخن سرود
مدح شما، ز عهده مردم برون بود
اى خاندان پاك كه یزدانتان ستود
از نعمت ولاى شما خاندان وحى
منّت نهاد بر همگان، خالق و دود
اى پورهادى، اى حسن العسكرى ز لطف
بپذیر، از «مؤید» دلخسته این درود
مؤید
R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
يا اباالمظلوم ...
سامرا شد بیت الاحزان
چشم زهرا گشته گریان
گوید ای نورِ دو دیده
ای حسن جانم حسن جان
یا ابا المظلوم (3)
آمده مهدیِ دل خون
با دلی غمگین و محزون
از وداعِ آخرینش
عرشیان گردیده مجنون
یا ابا المظلوم (3)
وقتِ هجرانِ حسن شد
کودکش غرقِ مَحَن شد
شیعه چون صاحب زمانم
رخت ماتم را به تن شد
یا ابا المظلوم (3)
R A H A
02-01-2012, 06:07 PM
از ديده سرشگ خون روانم...
در فصل شهادتت خزانم
گفتن ز غمت نمیتوانم
آهنگ غریبی تو مولا
آتش شده پای استخوانم
تنها نه به اشک اکتفایی
از دیده سرشک خون روانم
تو ابن غریب، ابا الغریبی
از داغ تو نیمه گشته جانم
در خانه و خانه همچو زندان
مظلومترین تو را بخوانم
آزاد شده ز جورِ دشمن
با زهر جفا، غمت بدانم
فرزند تو هم غریب چون توست
ای سوخته بینِ آشیانم
این ناله که مانده بین سینه
باشد به فدایت ای بیانم
R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
عهد
میخوام امشب دلم و رها کنم
دل و همراهِ کبوترا کنم
اون و با غصهها آشنا کنم
دلم و عازم سامرا کنم
به سرم زده هوای دیگری
تا بشم زائرِ کوی عسگری
* * *
خدا امشب شبِ ماتمِ همه است
شبِ نجوا و دعا و زمزمه است
مهدی صاحب زمان یتیم میشه
شب غصههای عشقِ فاطمه است
میخوام امشب با دلم عهدی کنم
با سرشکم کمکِ مهدی کنم
* * *
بگم آقاجون غریبی میدونم
امشب و دل بی شکیبی میدونم
گریه دردِ تو رو درمون میکنه
تو که بر دردا طبیبی میدونم
خدا امشب عقدهم و وا میکنم
یاریِ یوسفِ زهرا میکنم
http://www.shiaupload.ir/images/95451485169827339427.gif
R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
از ديده سرشگ خون روانم...
در فصل شهادتت خزانم
گفتن ز غمت نمیتوانم
آهنگ غریبی تو مولا
آتش شده پای استخوانم
تنها نه به اشک اکتفایی
از دیده سرشک خون روانم
تو ابن غریب، ابا الغریبی
از داغ تو نیمه گشته جانم
در خانه و خانه همچو زندان
مظلومترین تو را بخوانم
آزاد شده ز جورِ دشمن
با زهر جفا، غمت بدانم
فرزند تو هم غریب چون توست
ای سوخته بینِ آشیانم
این ناله که مانده بین سینه
باشد به فدایت ای بیانم
R A H A
02-01-2012, 06:09 PM
مهدی صاحب الزمان بهر بابا نوحه گر شد
یوسف زهرا ببین غرق ماتم خونجگر شد
گلشنِ زهرا خزان
اشکِ مهدی شد روان
یا امام عسگری
سوزد از زهرِ جفا پیکرِ او وامصیبت
مهدیش گریه کنان در برِ او وامصیبت
سامرا ماتم سراست
قلبِ مهدی در عزاست
یا امام عسگری
کشته شد نورِ دلِ آل خاتم تسلیت باد
شد اباصالح یتیم اهلِ عالم تسلیت باد
شد عزای دیگری
از فراق عسگری
یا امام عسگری
R A H A
02-01-2012, 06:10 PM
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/6_Untitled-25.gif
میخوام امشب دلم و رها کنم
دل و همراهِ کبوترا کنم
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)
اون و با غصهها آشنا کنم
دلم و عازم سامرا کنم
http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif (http://www.askquran.ir/gallery/images/5405/1_009O053I8Bf1.gif)
به سرم زده هوای دیگری
تا بشم زائرِ کوی عسگری
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.