توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ۩•~•~•۩ غنچه ناشکفته ، ویژه نامه شهادت حضرت محسن بن علي(ع) ۩•~•~•۩
R A H A
01-30-2012, 06:36 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/89414396040707252014.gif
http://forum.p30ask.com/attachments/10120d1327933825-95094548046465957301.gif
http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif
شهادت غنچه ناشکفته بوستان امامت و ولایت
روشنی چشم مولا علی علیه السلام
میوه دل زهرای اطهر سلام الله علیها را
برشیعیان تسلیت و تعزیت عرض می کنیم
http://www.pic.p30ask.com/images/25614654527172508859.gif
R A H A
01-30-2012, 06:37 PM
10121
قِسمَت نبـود تـا کـه برایم پسر شوی
بر شانه های شاخه ی طوبا ثمر شوی
می خواست در خیال خودش کم بیاوری
شاید که تو سقوط کنی منکَسَر شوی
دنیا نیامـدی بـه گمـانم کـه عاقبت
سرتا به پا به همره او شعله ور شوی
شاید کـه در اِزای خودت بین ضربه ها
ضربی به جان پذیری و او را سپر شوی
تـا «کشـته ی فتـاده» بـه دامـان فـاطمـه
تا «صید دست و پا زده» ی پشت در شوی
ای کـاش می شکست همـانجا ورای در
پایی که خواست با لگدش مختصر شوی
یک بـار میخ خونی و یک بـار هم زمین
دادند مژده ات که از این کشته تر شوی
مجید لشکری
R A H A
01-30-2012, 06:39 PM
«ایام شوم سقیفه بنی ساعده»
اولین هفته بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) ــ ۲۸ صفر لغایت ۵ ربیع الاول ــ سالگرد ایام شهادت حضرت محسن بن علی(صلوات الله علیهما) اولین شهید راه قرآن و عترت، و نهاده شدن بنیاد ظلم بر اهل بیت رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) را به ساحت مقدّس حضرت بقیّة الله الأعظم،حجّة بن الحسن العسکری(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تسلیت عرض می نمائیم.
گناهان و جنایات خلق که منجر به غیبت امام زمان(صلوات الله علیه) گردیده است از آثار شوم سقیفه است.
سقیفه حکم خدا و دستور پیغمبر اسلام نبود،بلکه مخالفین غدیر و منافقینِ از اصحاب پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آن را برپا نمودند.
خداوند تبارک و تعالی سفینه نجات و هدایت را در اطاعت عترت پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) قرار داده است.
شیطان و منافقین به جای سفینه هدایت ، سقیفه ضلالت و مضلّت را برپا کردند،و تمام مصیبات،بدعتها،گمراهی ها،بی دینی ها و ظلمتها از سقیفه آغاز شد.
تمام مصیبات و گرفتاریهای آل محمّد(صلوات الله علیهم) از آثار شوم سقیفه است.
R A H A
01-30-2012, 06:40 PM
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود:
۱ـ ... و امّا دخترم فاطمه(سلام الله علیها) ... خـدایـا لـعـنـت کـن کسی که بر او ظلم می کند ... و جاویدان کن در آتش خودت کسی که چنان بر پهلویش می زند تا فرزندش محسن(علیه السلام) را سقط می کند...
« این جمله در نوشته ها و تاریخ سنّی ها ثبت است و از کتاب معتبر خودشان نقل شده است »(۱)
۲ـ شهرستانی(سُنّی) گوید: ابراهیم بن سیّار بن هانی نظّام گوید: عمر (لعنة الله علیه) در روز بیعت(سقیفه) طوری به شکم حضرت فاطمه(علیها السلام) کوبید که جنین(محسن"علیه السلام") از شکمش افتاد و فریاد می زد خانه اش را با تمام افراد خانه آتش بزنید،در حالی که در خانه کسی غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) نبود. (۲)
۳ـ ابن ابی الحدید(سُنّی) در شرح نهج البلاغه می گوید: استادم ابوجعفر نقیب گفت: ... ظاهر آنست که اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) زنده می بود، ریختن خون آن کسی که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) را ترسانیده بطوری که فرزندش(محسن"علیه السلام") سقط گردیده، جایز می دانست.
R A H A
01-30-2012, 06:40 PM
مـحـسـن(علیه السلام): کوچکترین فرزند حضرت فاطمه زهراء و علیّ مرتضی(صلوات الله علیهم) است.(۳)
مـحـسـن(علیه السلام): اولین،کوچکترین و مظلومترین شهید در راه حفظ قرآن و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام)است.(۴)
مـحـسـن(علیه السلام):اولین کسی است که فردای قیامت برای او دادخواهی و بوسیله او بر علیه دشمنان حضرت علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه زهراء(علیهاالسلام) مخاصمه شود.(۵)
مـحـسـن(علیه السلام):شهیدی است که زودتر از مادرش حضرت زهراء(سلام الله علیها) به دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و استقبال شهادت رفت و همچون مادر مظلومه اش،قبرش مخفی است. (۶)
مـحـسـن(علیه السلام): قرآن در سورۀ تکویر از محسن شهید(علیه السلام) به «مَوؤُدَة» به معنی «به ستم کشته شده»خبر داده است.(۷)
مـحـسـن(علیه السلام):پنجمین ثمرۀ ولایت است که تأویل آیات « وَ إذَا المَوؤُدَةُ سُئِلَت*بِأیِّ ذَنبٍ قُتِلَت » در شأن او است.(س۸۱/ ۸و۹) (۸)
مـحـسـن(علیه السلام):سقط شده به علت اینکه دوّمی یعنی عمربن الخطاب(لعنة الله علیه)، با لگد به پهلوی مادرش زهراء(سلام الله علیها) زد.(۹)
مـحـسـن(علیه السلام): به علت اینکه دومی با لگد درب آتش گرفته را بر رویمادر مظلومه اش انداخت،سِقط شده است.(۱۰)
مـحـسـن(علیه السلام):کسی است که شهادت و سقط او همانند سقوط برادرش امام حسین(علیه السلام) از روی اسب درعاشوراء است. (۱۱)
اَلـیـَومَ جَـرَّدَتِ الـسّـَقـیـفَةُ سَـیفَهـا
فَـغَـذا بـِهِ رَأسُ الـحُسَـیـنِ قـَطـیعا
اَلـیَـومَ مـِن إسقـاطِ فـاطِمَ مـُحسِنا
سَقَطَ الحَسَینُ عَنِ الجَوادِ صَریعا
R A H A
01-30-2012, 06:40 PM
مـحـسـن(علیه السلام):اولین قربانی سقیفه ای است که مخالفین غدیر و دشمنان امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برپا نمودند و بغض خود را به حضرت علی(علیه السلام) با شهید نمودن امام حسن و امام حسین(صلوات الله علیهما) تکرار نمودند.(۱۲)
مـحـسـن(علیه السلام):در قرآن قاتلان او بنام «جبت و طاغوت» هستند که خود و پیروانشان تا روز قیامت مورد لعنت خداوند هستند.
«وَ مَن یَلعَنِ اللهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ نَصیراً»
(نساء/ ۵۱-۵۲)
مـحـسـن(علیه السلام):لعن نمودن بر قاتلان او که «جبت و طاغوت» هستند،باعث نوشته نشدن گناه در صحیفه اعمال مؤمنین و وسیله آمرزش گناهان است.(۱۳)
اَللَّهُمَّ العَنِ الجِبتَ وَ الطّاغوت وَ النَّعثَل وَ عَذّبهُم عَذاباً شَدیداً
پی نوشت :
(۱) فرائد السّمطَین،ج۲،ص۳۵.تألیف امام کبیر اکمل ابراهیم بن محمد بن ابی بکر بن محمد جُوَینی شافعی صوفی.
(۲) الملل و النّحل،ج۱،ص۵۷.
(۳)و(۴)و(۵) بیت الأحزان.
(۶)و(۷)و(۸) بحارالأنوار،ج۵۳،ص۲۳.
(۹)و(۱۰) بیت الأحزان.
(۱۱)و(۱۲)و(۱۳) شفاءالصدور،ج۲،ص ۳۷۹.
R A H A
01-30-2012, 06:40 PM
شعله در شعله دل کوچه پر از غم می شد
کوچه در آتش و خون داشت جهنم می شد
"باید آتش بزنم باغ و بهار و گل را...."
روضه مکشوف تر از آن چه شنیدم می شد
بین دیوار و در انگار زنی جان می داد
جان به لب از غم او عالم و آدم می شد
لااقل کاش دل ابر برایش می سوخت
بلکه از آتش پیراهن او کم می شد
زن در این برزخ پر زخم چه رنجی دیده است؟
بیست سالش نشده داشت قدش خم می شد
تا زمین خورد صدا کرد "علی چیزی نیست"
شیشه ای بود که صد قسمت مبهم می شد
آن طرف مرد سکوتش چقدر فریاد است
روضه جان سوز تر از غربت او هم می شد؟
"میخ کوتاه بیا همسرم از پا افتاد
میخ هر لحظه در این عزم مصمم می شد
غنچه دارد گل من تیغ نزن بی انصاف
حیف،بابا شدنم داشت مسلم می شد"
ناگهان چشم قلم تار شد و بعد از آن
کربلا بود که در ذهن مجسم می شد
کوچه در هیأت گودال در آمد آن گاه....
بارش نیزه و شمشیر دمادم می شد
اشک خواهر وسط هلهله طوفانی بود
اشک و لبخند در این فاجعه توأم می شد
سیبِ سرخی به سر شاخه ی نیزه گل کرد
داشت اوضاع جهان یکسره درهم می شد
که قلم از نفس افتاد،نگاهش خون شد
دفتر شعر پر از واژه ی شبنم می شد
کاش همراه غزل محفل اشکی هم بود
روضه خوان، مقتل خونین مقرم می شد
سیدمسیح شاه چراغی
R A H A
01-30-2012, 06:46 PM
حضرت محسن علیه السلام
کدام روز برای اهل بیت (ع) از همه سخت تر بوده است ؟
روزی که آغاز و ریشه ی همه مصائب اهل بیت (ع) روزی که در ان خانه نوبت را اتش زدند و می خواستند اهل خانه را نیز بسوزانند !
روزی که فاطمه (ع) به شهادت رسید !
پیامبر (ص) فرمود :
خدایا ، لعنت کن کسی را که بر دو پهلوی فاطمه (ع) می زند به طوری که فرزندش را سقط می کند.
امیرالمؤمنین(ع) در قنوت نماز چنین دعا می کرد:
خدایا ، به خاطر جنینی که سقط کردند و پهلوی که شکستند و سندی که پاره کردند آنان را لعنت کن .
ولادت غم انگیز محسن (ع) همانا روز شهادتش نیز بود ، و کیفیت شهادتش قبلاً پیشگویی شده بود .
محسن (ع) عزیز پیامبر (ص) بود وآن حضرت قبلا نام او را تعیین کرده بود .
امیرالمؤمنین (ع) فرمود :
اگر فرزندان سقط شده شما روز قیامت شما را ببیند در حالیکه نامی برای آنان نگذاشته اید ، سقط به پدرش گوید : چرا برای من نامی تعیین نکردی در حالیکه پیامبر (ص) محسن (ع) را قبل از اینکه به دنیا بیاید نام گذاری کرده بود .
چه سوزناک که پیامبر (ص) از شهادت یادگار خود خبر دهد و بفرماید : این شهادت در اثر ضربتی است که بر دخترم فاطمه (ع) وارد می شود .
محسن (ع)اخرین پسر علی و زهرا (ع) ان قدر با عظمت است که خداوند در قران از او یاد کرده است . همچنین روز شهادت او که اولین شهید راه ولایت است به عنوان روز آغاز مصائب اهل بیت (ع) اعلام گردیده است .
در قران از حضرت محسن (ع) با عنوان « زنده به گور » یاد شده است .
مفضل از امام صادق (ع) پرسید: ای مولای من، درباره ی آیه ی « و َ اِذَََََََا الموؤدة سئلت،بای ذنب قُتلت » یعنی « وقتی درباره ی زنده به گوربپرسند که به چه جرمی کشته شد ؟ »چه می فرمایند
حضرت فرمود :ای مفضل ! بخدا قسم منظور محسن علیه السلام است ، چرا که مصداق این ایه از ما اهل بیت است و نه غیر ما .
بحارالانوار: ج 28 ص 39
المصباح (للکفعمی ): 553
R A H A
01-30-2012, 06:46 PM
هجوم به خانه وحي
بعد از رحلت رسولخدا صلی الله علیه و آله و سلم ، مخالفین زمینه را برای انجام مقاصد خود آماده دیدند و به هر شیوهی ممکن، خلافت را به چنگ آوردند. در این میان، استوارترین مردی که با آنها توان مخالفت داشت و خلافت هم حقش بود، علی علیه السلام بود.
آنها برای بیعت گرفتن از امیرالمومنین نقشه های زیادی کشیدند تا سرانجام به خانه فاطمه سلام الله علیها ریختند و علی علیه السلام را به زور شمشیر به مسجد بردند. به گوشه هایی از این ماجرا اشاره میکنیم:
نفرین حضرت فاطمه هنگام بیعت اجباری امام علی علیه السلام
فاطمه زهرا سلام الله علیها در هر موقعیتی از مقام ولایت امام علی علیه السلام دفاع میکرد.
مثلا وقتی زنهای مسلمان به عیادتش آمدند، با آنها سخن گفت و مردان آنها را که دست از حمایت علی علیه السلام کشیده بودند، به شدت ملامت نمود.
در جریان بیعت گرفتن از امیرالمؤمنین نیز تا آنجا که میتوانست از شوهرش دفاع کرد و برای جلوگیری از پایمال شدن حق او به میان مردان رفت و فریاد کشید و با ضجه و ناله خود، مردم را برای کمک به امام علی ترغیب کرد.
امام صادق علیه السلام چنین روایت میکند:
وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام را از منزل با اجبار و اکراه خارج کردند، فاطمه علیهاسلام هم خارج شد و فریاد کشید:
« پسر عم مرا رها کنید! به خدایی که محمد را به حق مبعوث فرمود، اگر او را رها نکنید، چادر از سر میکشم و پیراهن پدرم رسول الله را بر سر میگذارم و نفرینتان میکنم.»
امیرالمؤمنین به سلمان گفت:
« سلمان، فاطمه را دریاب!»
سلمان میگوید:
« من نزدیک فاطمه علیهاسلام بودم. به خدا قسم دیدم ستونهای مسجد رسول خدا از جا کنده شد و بالا آمد؛ به طوری که اگر کسی میخواست از زیر آن رد شود میتوانست. جلو آمدم و گفتم:
« ای بانو و ای سرور و مولای من! خداوند تبارک و تعالی پدرت را رحمتی برای کل جهانیان فرستاد. اینان را نفرین نکن.»
فاطمه علیهاسلام فرمود:
ای سلمان، میخواهند علی را بکشند و من دیگر نمیتوانم صبر کنم. مرا رها کن تا نزد قبر پدرم بروم و آنها را نفرین کنم.»
عرض کردم:
« مرا علی علیه السلام فرستاده و امر فرموده که به خانه برگردی.»
فاطمه علیهاسلام فرمود:
« اکنون که علی علیه السلام امر کرده، برمیگردم و صبر میکنم.»
سپس برگشت و ستونها به حال اولیه درآمد.
بعد از اینکه خلافت ابوبکر تثبیت شد نیز امیرالمؤمنین علیه السلام فاطمه زهرا را بر روی مرکبی مینشاند و به در خانه ها یا مجالس انصار میرفت.
فاطمه علیهاسلام از آنها طلب یاری میکرد، اما آنها میگفتند:
« ای دختر رسول خدا! ما بیعت کرده ایم و دیگر کار از کار گذشته.»
امیرالمؤمنین میفرمود:
« آیا صحیح بود که من جسد مطهر رسول خدا را رها کنم و به مشاجره بر سر خلافت بپردازم؟»
فاطمه علیهاسلام میفرمود:
« علی علیه السلام آنچه را که سزاوار بود، انجام داد. آنها هم هر چه کردند، خداوند به حسابشان خواهد رسید.»
منبع: بیت الاحزان/ 86 - 87.
R A H A
01-30-2012, 06:47 PM
فاطمه جان، بحق پدرت كنار بيا.
به جان على از در فاصله بگير.
بخاطر محسن درون خانه بيا!
پاهايم بى طاقت شده واى چه مى بينم؟
در باز شد!
فاطمه عليهاالسلام بين در و ديوار است.
مى خواهد خم شود تا فرزند را حفظ كند،
آتش از پايينِ در بر صورتش مى زند
مى خواهد بايستد محسنش از دست مى رود!
مهلتى نمانده فقط يك لحظه!
فرياد فاطمه عليهاالسلام را مى شنوم.
آه، او كه هيچگاه در عمرش فرياد نكشيده،
چه مى گويد؟
چه مى خواهد؟
افسوس كه دستم نمى رسد او را كمك كنم.
پس على عليه السلام كجاست؟
فضه! حسن! حسين!
زينب! ام كلثوم!
پس كجائيد؟
R A H A
01-30-2012, 06:47 PM
«السّلام عليک يا محسن بن علي(ع)»
محسن(ع)اي غنچه نشکفته من
از ستم صيد به خـون خفته من
تـو مـرا روح و روانـي پـسـرم
پـرپـر از بــاد خــزانـي پـســرم
ديده نگـشـوده به عـالـم مُـردي
هــمچنـان غـنـچـه گل افـسردي
چون که رفـتي تو به نزد پـدرم
فاش بر گـو تو به آن تاج سرم
بـعـد تو آن دو بـهـم پـيـوسـتـنـد
سـيـنـه فـاطمه(س) را بشکستند
سـيـنـه اي که چـو گـل بـوئيدي
از ره مـهــر و وفـا بــوسـيـدي
گشته سـوراخ ز مـسـمـار پدر
از فـــشـــار در و ديـــوار پــدر
اي پدر جان ز جهان سير شدم
در جـوانـي بـه خـدا پـيـر شـدم
مرحوم حاج احمد دلجو
R A H A
01-30-2012, 06:47 PM
علت شهادت حضرت زهرا(س) و ماجرای سقط حضرت محسن چه بود ؟
از سؤالات اساسی در ماجرای آتش زدن خانه حضرت علی(ع) و اهانت به آنبزرگوار این است که: آیا (چنان که شیعیان میگویند) به ساحت حضرت فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز جسارت کردند؟ و بر آن حضرت صدماتی وارد شد که منجر به شهادت او وفرزندش گردید یا خیر؟
برخی از دانشمندان اهل سنت برای حفظ موقعیت خلفا از بازگو کردن این قطعه ازتاریخ خودداری نمودهاند؛ از جمله ابن ابی الحدید در شرح خود میگوید: «جساراتی راکه مربوط به فاطمه زهرا علیهاالسلام نقل شده، در میان مسلمانان تنها شیعه آن را نقلکرده است.[1]
البته برخی از دانشمندان و مورخان اهل سنت، در این بخش، از بیان واقعیات تاریخی شانه خالی کردهاند؛ چنان که سید مرتضی رحمة الله علیه در این زمینه میگوید:
«در آغاز کار، محدثان و تاریخ نویسان از نقل جسارتهایی که به ساحت دختر پیامبرگرامی اسلام(ص) وارد شده امتناع نمیکردند. این مطلب در میان آنان مشهور بود که مأمور خلیفه با فشار، درب را بر فاطمه علیهاالسلام زد و او فرزندی را که در رحم داشت سقط نمود وقنفذ به امر عمر، فاطمه زهرا علیهاالسلام را زیر تازیانه گرفت تا او دست از علی بردارد؛ولی بعدها دیدند که نقل این مطالب با مقام و موقعیت خلفاء سازگاری ندارد؛ لذا از نقلآنها خودداری نمودند.»[2]
مسعودی در قسمتی از کتاب خود آورده است:«فَوَجهُوا اِلی مَنْزلِهِ فَهَجَمُوا عَلَیْهِ وَ اَحْرَقُوابابَهُ... وَ ضَغَطُوا سَیدَةَ النساءِ بِالْبابِ حَتی اَسْقَطَ تْمُ حْسِنا؛
پس (عمر و همراهان) به خانه علی علیه السلام رو کرده وهجوم بردند، خانه آن حضرت را به آتش کشیدند؛ با در به پهلوی سیده زنان عالم زدند؛چنان که محسن را سقط نمود.»[3]
R A H A
01-30-2012, 06:48 PM
(http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/23648820713881229185.jpg)
هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن (ع) در منابع اهل سنت:
1- عبدالکریم بن احمد شافعی شهرستانی (548 - 479 ق.) نقل کرده: «اِنعُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْاَلْ جَنینَ مِنْ بَطْنِها ،به راستی عمر در روز بیعت، ضربتی به فاطمه علیهاالسلام وارد کرد که بر اثر آن، جنین خویش را سِقط نمود.»[4]
همین قول را اسفرائینی (متوفای 429 ق)، به نظام نسبت داده و گفته است که او قائل بود: «اَن عُمَرَ ضَرَبَ فاطِمَةَ وَ مَنَعَ میراثَالْعِتْرَةِ ،عمر فاطمه علیهاالسلام را زد و از ارث اهل بیت علیهم السلام جلوگیری کرد.»[5]
2- صفدی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید:«اِن عُمَرَ ضَرَبَ بَطْنَ فاطِمَةَ یَوْمَ الْبَیْعَةِ حَتی اَلْقَتْ اَلْمُحْسِنَ مِنْ بَطْنِها، به راستی عمر آن چنان فاطمه علیهاالسلام را در روز بیعت زد که محسن را سقط نمود.»[6]
3- مقاتل بن عطیه میگوید: ابابکر بعد از آن که با تهدید و ترس و شمشیر از مردمبیعت گرفت، عمر و قنفذ و جماعتی را به درب خانه علی و زهراعلیهماالسلام فرستاد. عمر هیزم را درِ خانه فاطمه جمع نمود و درب خانه را به آتشکشید، هنگامی که فاطمه زهرا علیهاالسلام پشت در آمد، عمر و اصحاب او جمع شدند و عمرآن چنان حضرت فاطمه علیهاالسلام را پشت در فشار داد که فرزندش را سقط نمود و میخ دربه سینه حضرت فرو رفت (و بر اثر آن صدمات) حضرت به (بستر) بیماری افتاد تا آن که ازدنیا رفت.»[7]
4- ابن ابی الحدید نقل نموده است: «ابو العاص، شوهر زینب، دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآلهوسلم در جنگ از طرف مسلمانان به اسارت گرفته شد؛ ولی بعدا ماننداسیران دیگر آزاد شد.
ابو العاص به پیامبر صلی الله علیه وآلهوسلم وعده داد که پس از مراجعت به مکه،وسائل مسافرت دختر پیامبر(ص) را به مدینه فراهم سازد. پیامبر صلی الله علیه وآلهوسلم به زید حارثه و گروهی از انصار، مأموریت داد که در هشت مایلی مکه توقف کنند و هر موقع کجاوه زینب به آن جا رسید، او را به مدینه بیاورند.
قریش از خروج دختر پیامبر(ص) ازمکه آگاه شدند. گروهی تصمیم گرفتند که او را از نیمه راه باز گردانند. جبار بنالاسود (یا هبار ابن الاسود) با گروهی خود را به کجاوه زینب رساند و نیزه خود رابر کجاوه دختر پیامبر(ص) کوبید. از ترس آن، زینب، کودکی را که در رحم داشت، سقط کرد وبه مکه بازگشت.
پپامبر صلی الله علیه وآلهوسلم از شنیدن این خبر سخت ناراحت شد و درفتح مکه (با این که همه را بخشید و آزاد نمود) خون قاتل فرزند زینب را مباحشمرد.»
ابن ابی الحدید میگوید:
«من این جریان را برای استادم ابو جعفر نقیب خواندم، او گفت:
این قصه، به خوبی نشان میدهد که اخبار موافق با نظریات شیعه در بین روایات اهل سنت نیز وجود داشته و خودابن ابی الحدید نیز در قسمتی از کلامش اعتراف میکند؛ آن جا که میگوید: «عَلی اَنجَماعَةً مِنْ اَهْلِ الحَدیثِ قَدْ رَوَوْا نَحوَهُ، گروهی از اهل حدیث (از اهل سنت نیز) مانند آن چه را شیعیان میگویند نقل کرده اند.[9]
5- سکونی یکی از راویان اهل سنت است[10]او میگوید: «نزد امام صادق علیه السلام رفتم؛ در حالی که غمگین و ناراحت بودم. امام صادق علیه السلام فرمود:ای سکونی! چرا ناراحتی؟!
گفتم: خداوند فرزند دختری به من داده (از این که فرزندم پسرنبوده و دختر است ناراحتم)
پس حضرت فرمود: ای سکونی، سنگینی دخترت را زمینبر میدارد و روزی او بر خداوند است و بر غیر اجل شما زندگی میکند و از رزق شمانمیخورد (پس چرا ناراحتی؟).»
سکونی میگوید: (با کلمات امام صادق علیهالسلام ) غمم رفت. آن گاه فرمود:
«ما سَمیْتَها؟ قُلْتُ: فاطِمَةَ. قالَ: آهْ آهْ ثُم وَضَعَ یَدَهُ عَلی جَبْهَتِهِ وَ کَانی بِهِ قَدْ بَکی وَ قالَ: اِذا سَمیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبها وَلا تَضْرِبْها وَلاتَلْعَنْها. هذَا الاِْسْمُ مُحْتَرَمٌعِنْدَاللهِ عَزوَجَل وَ هُوَ اِسْمٌ اِشْتَق مِنْ اِسْمِهِ لِحَبیبَتِهِالصدیقة» وَ کانَ الاِمامُ لَما سَمِعَ بِاسْمِ فاطِمَةَ ذکر جَدتَهُ وَمَصائبَها وَلَمْ یَزَلْ یَذْکُرُ وَ یَقُولُ: وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها اَنقُنْفُذَ مَوْلی فُلان[11]
چه نامی بر او گذاردی؟ گفتم: فاطمه: فرمود:آه آه.
سپس دست خود را بر پیشانیاش گذاشت و گویا گریه میکرد و فرمود: حال که اورا فاطمه نامیدی به او ناسزا نگو؛ او را (کتک) نزن و نفرینش نکن (چرا که) این نامدر نزد خداوند با عظمت محترم است؛ و آن نامی است که خداوند از اسم خود برای حبیبهخود صدیقه گرفته است. (آن گاه سکونی میگوید:) همیشه امام صادق علیه السلام اینگونه بود که وقتی نام فاطمه علیهاالسلام را میشنید به یاد جدهاش (فاطمه) ومصیبتهای او میافتاد و همیشه تذکر میداد و میگفت: سبب وفات (و شهادت) فاطمه علیهاالسلام ضربتی بود که قنفذ، غلام فلانی (یعنی عمر) بر او وارد ساخت.
توجه دارید که سکونی با همه وثاقتی که دارد، اینجا تعصب سنیگری خویش را نشانداده و ذیل کلام امام صادق علیه السلام را حذف و تحریف نموده است. با این حال، مطلب روشن است که سبب شهادت فاطمه زهرا علیهاالسلام همان ضرباتی بود که به دست قنفذ وعمر بر آن حضرت وارد شد.
R A H A
01-30-2012, 06:49 PM
هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیها و شهادت حضرت محسن (ع)در منابع شیعه:
نظر دانشمندان شیعه و روایات نقل شده از سوی آنان چنین است:
هنگامی که خواستند علی علیهالسلام را به مسجد ببرند با مقاومت فاطمه علیهاالسلام روبرو شدند و فاطمه علیهاالسلام برای جلوگیری از بردن همسر گرامیاش صدمه های روحی و جسمی فراوانی دید که بیان همه آنها از توان زبان و قلم خارج است؛فقط به گوشهای از آن در یک نقل تاریخی اشاره میکنیم؛ وگرنه در این موضوع، نقل های تاریخی فراوان است.
خلاصه ماجرا همان است که در نامه خود عمر به معاویه آمده است. در بخشی از آن چنین مینویسد:
«... وقتی درب خانه را آتش زدم (آن گاه داخل خانه شدم) ولی فاطمه درب خانه راحجاب خود قرار داد و مانع از دخول من و اصحابم شد. با تازیانه آن چنان بر بازوی اوزدم که مانند دملج (بازوبند) اثر آن بر بازوی او ماند؛ آن گاه صدای ناله او بلند شد؛ چنان که نزدیک بود به حال او رقت کنم و دلم نرم شود؛ ولی به یاد کشته های بدر واُحد که به دست علی کشته شده بودند... افتادم، آتش غضبم افروخته تر شد و چنان لگدیبر درب زدم که از صدمه آن جنین او (به نام محسن) سقط شد.
" فَعِنْدَ ذلک صَرَخَتْ فاطِمَةُ صَرْخةً...
فَقالَتْ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللهِ هکَذا کانَ یُفْعَلَبِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... ؛
در این هنگام، فاطمه چنان ناله زد، پس فریاد زد: ای پدر بزرگوار! ای رسول خدا! این چنین با عزیز دلت و دخترت رفتار کردند."
سپس فریاد کشید: فضه به فریادم برس که فرزندم را کشتند. سپس به دیوار تکیه داد و من اورا به کنار زده، داخل خانه شدم. فاطمه در آن حال میخواست مانع (بردن علی) شود، من از روی روسری چنان سیلی به صورت او زدم که گوشواره از گوشش به زمین افتاد...
آن چه بیان شد و قلم با صد شرمساری آن را بر صفحه کاغذ آورد،تنها گوشه هایی از ستمهایی است که بر آن بانوی دو جهان رفته است.[14]
پي نوشت :
1- شرح نهج البلاغه، ج2، ص60.
2- سید مرتضی، تلخیص شافی، ج3، ص76، تلخیص شیخ طوسی.
3- اثبات الوصیة، مسعودی، (چاپ بیروت) ص153 و در برخی چاپها ص 23 ـ 24
4- الملل و النحل، عبدالکریم شهرستانی، ج1، ص57.
5- اَلفرقُ بین الفرق، عبدالقاهر الاسفرائینی، ص107.
6- الوافی بالوفیات، صفدی، ج5، ص347 ر.ک: سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج2،ص292.
7- الامامة والخلافة، مقاتل بن عطیة، ص160 ـ 161.
8- شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج14، ص193/ ر.ک: زندگی علی علیهالسلام ،ص252.
9- شرح نهج البلاغه، ج2، ص21.
10- سه نفر از راویان اهل سنت، از امامان شیعه علیهمالسلام روایت نقل نموده اند که علمای شیعه آنان را ثقه میدانند و به سخن آنان اطمینان دارند وروایات آنها را میپذیرند: سَکُونی؛ نَوْفِلی؛ خَلُوقی.
11- شجره طوبی، محمدمهدی حائری، ص417، (منشورات شریف رضی).
12- بحار الانوار، ج43، ص170.
13- بحار الانوار، ج30، ص293، (چاپ جدید)؛ ج8، ص230، (چاپ قدیم) و ریاحی نالشریعة، ج1، ص267.
[14]کتاب "الهجوم علی بیت فاطمه"، حسین غیب غلامی، در این باره روایات مربوطه را خوب بررسی کرده است.
منبع پاسخ: پایگاه حوزه6910-1، 6910-1
R A H A
01-30-2012, 06:49 PM
درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست از این کوچه سریع تر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :
دوش می آمد و رخساره ...نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم،
نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر
چه شده ،قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر !
کاظم بهمنی
R A H A
01-30-2012, 06:50 PM
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علی آل یاسین ؛
حتی اتوا باب البتول فاطمه و هحالهـم قـالیه مصارمـه
آمدند تا به درب خانه فاطمه رسیدند فاطمه که از آنان بریده بود ( ناراحت بود )
فـوقـفت عن دونه تغدلهم
فکسر الـباب لهــم اولهـم
پشت در ایستاد تا آنان را بازدارد اما سر کرده آنان در را شکست
فـاقتحموا حجابها فغولت فضربـوها بینهم قـاسقطت
مهاجمان وارد خانه شدند فاطمه فریاد بر آورد پس او را چنان زدن تا بچه اش را سقط کرد
ما بر اساس آیات 57 سوره احزاب – 61 سوره توبه – 81 سوره طه – 13 ممتحنه و ... و نیز روایات مکرر پیامبر صلی الله علیه و آله از جمله :
« من غضبت علیه ابنتی فاطمه غضبت علیه و من غضبت علیه غضب الله »
هر کس دخترم فاطمه بر او خشمناک شود من بر او خشمناک می شوم و هر کس من بر او غضب کنم خدا نیز غضب می کند که تصریح دارد بر عدم ایمان و مخلد بودن در عذاب دردناک پروردگار و خذلان و خواری دنیا و آخرت برای اذیت کنندگان خدا و رسول از یک طرف و نفرین و سخط دخت گرامی پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به غاصبین و ظالمین از طرف دیگر ، معتقدیم که :
مغضوبین عصمت الله الکبری زهرای مرضیه سلام الله علیها همانا مستحقین دوزخند و مطرودین رسول صلی الله علیه و آله در روز واپسین ، روزی که به قول امام باقر علیه السلام همه امید شفاعت و اغاثة شفیعه محشر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را دارند و این چشم داشت بی جهت نیستچرا که باب امجدش فرمود:
« اول شخص تدخل الجنه فاطمة »
اول کسی که داخل بهشت می شود فاطمه است .
پیامبر راجع به فاطمه سلام الله علیها فرموده اند :
«فتقدم علی محزونة مکروبة مغصوبة مقتولة »
فاطمه بر من وارد می شود با حالت محزون ، غمگین ، غصب شده ( از حقش ) و کشته شده »
امام کاظم علیه السلام :
ان فاطمة صدیقة شهیده
براستی که فاطمه راستگو بود و به شهادت رسید .
چون قدم درصحنه محشرگذارد فاطمه
جز شفاعت مقصد دیگر ندارد فاطمه
عالمی را می تواند وا رهاند از جحیم
محسنش را گر شفیع خـلق آرد فاطمه
« والسلام علی من اتبع الهدی »
پی نوشت :
( الارجوزة المختاره ، قاضی نعمان صفحه 88 ) .
( صحیح بخاری در فصل الخطاب و احمد ابن حنبل )
( فاطمة الزهرا ، امینی « ره » )
( فرائد السمطین جوینی ، جلد 2 ، صفحه 34 ) .
( اصول کافی ، جلد 1 ، صفحه 458 ) .
R A H A
01-30-2012, 06:50 PM
حضرت محسن (ع) اولين جوانه شهيد ولايت
و آخرين فرزند علي و زهرا (عليهما السلام)
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
السلام علیک یا محسن بن علی علیه السلام
سلام بر تو ای محسن...
اى جگر گوشه ى فاطمه و على عليهماالسلام...
و اى انتظار چشمان حسنين و زينبين عليهم السلام...
اين اوّلين برگهاى ايام محسنيّه ات را كه به ياد تو نامگذارى شده
عريضه ى آستانت كه درِ سوخته ى خانه است مى نمايم.
R A H A
01-30-2012, 06:50 PM
يا موقد النار مهلاً!
اى بپاكننده ى ... آتش...!
اى بپاكننده ى آتش بردرخانه ى فاطمه عليهاالسلام؛
آهسته تر فرياد بزن!
مى دانى پشت اين در چه كسى آمده است؟!
جمعيتى كه همراه آورده اى
باعث وحشت بانويى مى شوند
كه محسن عليه السلام همراه اوست!
به همراهانت بگو ساكت باشند
كه ناموس خدا در خانه است،
و عزيزان پيامبر كنار اويند!
هيزم آورده ايد! اينجا كجاست؟
چرا آنها را كنار ديوار خانه مى چينيد؟
سكوت على عليه السلام
اينچنين آتش غضب شما را برافروخته است!
شعله هاى سوزان قلب سوخته ى
على و زهرا عليهماالسلام
كه در اين خانه اند براى گدازشان كم بود،
كه از بيرون نيز آتش مى افروزيد؟!
R A H A
01-30-2012, 06:52 PM
اى آتش...!
اى آتش، اينك با تو هستم.
اينان به خدا و پيامبر معتقد نيستند
تا حرمت عزيزان وحى را پاس بدارند!
تو مسوزان عزيزان اين خانه را!
اينان داغديده اند.
تازه عزيز خود پيامبر بزرگ
صلى اللَّه عليه و آله را از دست داده اند.
بگذار با غم خود بسوزند.
تو بر سوز آنان مَيَفزا.
اهل خانه در محاصره اند.
هجوم مردم! هجوم آتش!
هجوم دود! هجوم فرياد!
بچه ها وحشت مى كنند.
اينقدر زبانه مكش!
مادر را و محسن را كه پشت در هستند مواظب باش!
از عرش، اين خانه را مى نگرند!
اينجا جاى آتش نيست!
R A H A
01-30-2012, 06:52 PM
بوى دود... شعله ى آتش!
خدايا بوى دود مى آيد!
شعله هاى آتش را مى بينم
كه بر در خانه گرفته
و نيمى از آن را سوزانده
و همچنان بالا مى رود.
خدا كند اهل خانه بيرون رفته باشند.
خدا كند كسى پشت در نباشد.
خدا كند زود از شعله ى آتش با خبر شوند
و بچه ها را نجات دهند.
اى كاش مى توانستم فرياد بزنم
و اهل خانه را خبر كنم تا پناهى بگيرند.
R A H A
01-30-2012, 06:52 PM
خدايا... على... يا... فضه؟
خدا كند على عليه السلام در خانه باشد!
پس چرا فاطمه عليهاالسلام
پشت در آمده است؟!
آيا او در خانه است و نيامده؟
اگر هست، خود نيامده
يا فاطمه عليهاالسلام
راضى نشده او پشت در بيايد؟
خدايا، حسن و حسين
كنار مادر هستند يا تنها آمده؟
آى اهل خانه به من بگوييد:
حسنين و زينبين در خانه چه مى كنند؟
گريه مى كنند؟ فرياد مى زنند؟
به گوشه اى پناه برده و مى لرزند؟
بوى دود را مى شنوند؟
شعله هاى آتش را مى بينند؟
فرياد مهاجمين را مى شنوند؟
خدايا چرا فاطمه عليهاالسلام پشت در آمده؟
چرا فضه نمى آيد اين بانوى باردار را
به درون خانه برگرداند؟!
R A H A
01-30-2012, 06:52 PM
صداى...شكستنِ...دَر
صداى شكستن درمى آيد
. مى خواهند با لگد آن را از جا بكنند؟
چرا فاطمه عليهاالسلام از پشت در كنار نمى آيد؟
چرا همچنان در را فشار مى دهد
و نمى گذارد آن را باز كنند؟
خدايا اين در مسمار دارد؟
پايين آن آتش گرفته!
خدايا اين خانم باردار است؟
پس محسن چه مى شود؟
چشمانم سياهى مى رود!
خدايا فاطمه عليهاالسلام چه حالى دارد؟
عجب در راه على عليه السلام فداكارى مى كند!
نمى گذارد دشمنان او وارد اين خانه شوند.
R A H A
01-30-2012, 06:52 PM
آتش... صورتش را... سرخ!؟
فاطمه جان، بحق پدرت كنار بيا.
به جان على از در فاصله بگير.
بخاطر محسن درون خانه بيا!
پاهايم بى طاقت شده واى چه مى بينم؟
در باز شد!
فاطمه عليهاالسلام بين در و ديوار است.
مى خواهد خم شود تا فرزند را حفظ كند،
آتش از پايينِ در بر صورتش مى زند
مى خواهد بايستد ...
محسنش از دست مى رود!
مهلتى نمانده فقط يك لحظه!
فرياد فاطمه عليهاالسلام را مى شنوم.
آه، او كه هيچگاه در عمرش فرياد نكشيده،
چه مى گويد؟ چه مى خواهد؟
افسوس كه دستم نمى رسد او را كمك كنم.
پس على عليه السلام كجاست؟
فضه! حسن! حسين!
زينب! ام كلثوم!
پس كجائيد؟
R A H A
01-30-2012, 06:53 PM
مواظبِ... محسن...است!!
فاطمه عليهاالسلام خود را خم كرده
و در را محكم فشار مى دهد تا به فرزندش اصابت نكند.
شعله هاى آتش همچنان صورتش را سرخ مى كند
ولى او مواظب محسن عليه السلام است.
مهاجمين زيادند.
همه حمله كرده اند.
نه دين دارند، نه وجدان!
نه انسانيت دارند، نه شرف!
اهل جاهليّتند!
همه چيز را زير پا گذاشته اند.
فهميدند فاطمه عليهاالسلام است
ولى در كار خود هستند!
مى خواهند وارد خانه شوند،
به هر قيمتى كه باشد!
هركس پشت در باشد!!
هركس كشته شود!!
هركس زير دست و پا برود!!!
عجيب است كه با شنيدن
صداى فاطمه عليهاالسلام
بلندتر فرياد مى زنند!
R A H A
01-30-2012, 06:53 PM
در را... بر فاطمه... زدند!
فرياد فاطمه عليهاالسلام به ناله تبديل شد!
خدا نكند كودكش را...!؟
آه درب را بر روى فاطمه عليهاالسلام زدند...
و او بين در و ديوار است.
محسن عليه السلام چه مى شود؟
گويا كار از كار گذشت.
ديگر چشمم نمى بيند. خوب گوش مى دهم.
صداى فاطمه عليهاالسلام است:
آى فضه مرا درياب.
محسنم را كشتند.
مرا به خانه ببر...
خودم طاقت ندارم...!؟
فسیعلم الذین ای منقلب ینقلبون
hadi98
01-30-2012, 07:08 PM
((و إذا الموؤدة سُئلَتْ بِأیّ ذنبٍ قُتِلَت))سوره کوّرت آیه 8
«و آنزمان (قیامت) که از زنده به گور پرسش میشود که: به کدامین گناه کشته شد؟»
در حدیثی امام صادق سلام الله علیه به مفضّل بن عمر فرموده اند که:
قسم به خدا که مصداق این آیه عبارتست از « محسن (ع) »
بحار الأنوار ج53 ص23
vBulletin v4.2.5, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.