fatema
01-26-2012, 11:38 PM
وقتی قطری ها از پارس جنوبی بنزین استخراج می کنند/ تبدیل قطر به بزرگترین تولید کننده GTL http://forum.p30ask.com/Images/Kind/1.pngانرژی - قطر به دنبال استفاده بهتراز منابع پارس جنوبی، از بزرگترین تولید کنندهLNG به بزرگترین تولید کننده GTL جهان تبدیل می شود.سید غلامحسین حسن تاش: چندی پیش امیر قطر بهرهبرداری از بزرگترین کارخانۀ تبدیل گاز به فرآوردههای نفتی(GTL) جهان، موسوم به پروژه Pearl GTL را رسماً افتتاح کرد. به این ترتیب کشور قطر که قبلاً بزرگترین تولیدکنندۀ گازطبیعی مایع شده (LNG) جهان بود، به بزرگترین تولیدکنندۀ GTL نیز تبدیل شد. پروژۀ پرل (Pearl) همچنین بزرگترین پروژۀ انرژی قطر نیز هست و میزان بهرهبرداری قطر از میدان مشترک گازی با ایران (پارسجنوبی) را نیز به میزان قابلتوجهی افزایش داده است.
پروژۀ پرل که با مشارکت شرکت دولتی نفت قطر و شرکت شل اجرا شده است، بهصورت یک پروژۀ یکپارچه از بالادستی تا پائین دستی است، یعنی از حفرچاه در میدان موسوم به گنبدشمالی در قطر تا تولید و بارگیری فرآوردههای حاصله را شامل میشود. تولید چاهها مانند همۀ فازهای پارسجنوبی یا پروژههای قبلی قطر، شامل گاز و میعانات یا مایعات گازی است. در مورد میزان گاز استخراجی در این پروژه اطلاعات دقیقی منتشر نشده است، اما قطریها و شرکت شل میزان میعانات تولیدی این پروژه را معادل 120 هزار بشکه در روز اعلام کردهاند و از این طریق با مقایسه با فازهای پارسجنوبی میتوان حدس زد که میزان گاز تولیدی آن حدود 75 تا 80 میلیون مترمکعب در روز و در واقع معادل سه فاز از فازهای معمول پارسجنوبی است. اهمیت خاص این پروژه در آن است که گاز آن به کارخانه یا پالایشگاه GTLمیرود و به فرآوردههای میانتقطیر نفتی و عمدتاً بنزین و گازوئیل تبدیل میشود. در ادامه پساز بیان اهمیت و تاریخچهای از فناوری GTL در جهان به بیان دقیقتر اهمیت این تحول خواهم پرداخت.
GTL چیست و چه اهمیتی دارد؟Gas To Liquid فناوری رسیدن از گاز متان به فرآوردههای میان تقطیر نفت است. اهمیت این فناوری زمانی آشکار می شود که بدانیم بدون این فناوری، گازطبیعی جایگزین کامل نفتخام نیست و بههمین دلیل است که نفتخام هنوز جایگاه و اهمیت محوری خود را در میان تمامی حاملهای انرژی حفظ کرده است. نفتخام که مستقیماً هیچ کاربردی ندارد، در فرآیند پالایش به محصولات متعددی تبدیل میشود که هریک نیازی از نیازهای انسان در بخش تولید، گرمایش، حمل و نقل و روشنائی را تأمین میکنند.
برخی از فرآوردههای نفتی هم میتوانند در نیروگاهها تبدیل به برق شوند و مجموعۀ این فرآوردهها نفتخام را به یک سوخت جامع و کامل تبدیل میکنند که اگر نباشد مجموعه متنوعی از دیگر انرژیها را باید جایگزین آن و هریک از فرآوردههای آن کرد. و به همین دلیل است که نفتخام نقش محوریت و رهبری را در بازار انرژی جهان ایفا میکند و قیمت آن (یا فرآوردههای) شاخص قیمتگذاری گاز و نیز شاخص اقتصادی بودن و یا اقتصادی نبودن تولید سایر انرژیها است. گازطبیعی که هیدروکربن و نزدیکترین سوخت به نفتخام است، تاکنون جایگزین بعضی از فرآوردههای نفتی بوده، ولی جایگزین برخی دیگر نبوده است. خصوصاً در صنعت حمل و نقل علیرغم همۀ تحقیقات و تلاشهائی که در سطح جهان شده است، بنزین و نفتگاز جایگاه بیرقیب خود را حفظ کردهاند و گاز نقش جدی ایفا نکرده است. هماکنون بیش از 70 درصد از نفتخام مصرفی در جهان تنها در بخش حمل و نقل استفاده میشود و این بخش بیشترین وابستگی را به فرآوردههای میانتقطیر نفتی دارا است. فناوری GTL در صورت اقتصادی شدن و گسترش آن، گازطبیعی را به جایگزین کاملی برای نفتخام تبدیل میکند.
پالایشگاه GTL جدیدالتأسیس قطر، با ظرفیت قابلتوجه صنعتی، اگر از نظر فنی بدون مشکل باشد و از نظر اقتصادی بتواند فرآوردههای میانتقطیر را با قیمت تمام شده قابل رقابت با محصولات پالایشگاههای نفتی عرضه کند، تحول بزرگی را در جهت رقابت کامل گازطبیعی با نفتخام ایجاد خواهد کرد. در صورت موفقیت این طرح ممکن است توسعه این فناوری در دیگر نقاط جهان در دستور کار قرارگیرد و دراینصورت چشماندازهای بلندمدت انرژی به زیان نفتخام و به سود گازطبیعی تغییر خواهد نمود.
ضمناً باید توجه نمود که فرآوردههای بدست آمده از فرایند GTL از فرآوردههای مشابه نفتی بسیار مرغوبتر و سازگارتر با محیطزیست هستند و آلایندگیشان بسیار محدودتر است. به همین دلیل تولیدکنندگان محصولات GTL، بنزین و نفتگاز حاصله را مستقیماً وارد بازار نمیکنند، چون کیفیت آنها بیشتر از بالاترین استانداردهای حال حاضر جهان است و معمولاً این فرآوردهها با فرآوردههای مشابه نفتی مخلوط میشود تا آنها را به مشخصات استاندارد برساند.
تاریخچه تبدیل گاز به مایعات نفتی (GTL)فناوری GTL اینک از یک تاریخ حدود نود سال برخوردار است. اولین بار در سال 1923 دو دانشمند آلمانی به نامهای فیشر و تروپش توانستند فرآیندی را ابداع کنند که گاز را به فرآوردههای مایع تبدیل کنند، اما آن فرآیند از راندمان مطلوب برخوردار نبود و میزان ارزش حرارتی فرآوردههای حاصله بسیار کمتر از ارزش حرارتی گاز وارده یا گاز خوراک بود و با مشکلات فنی زیادی هم مواجه بود. بنابراین گرچه به لحاظ فنی امکانپذیر شده بود، اما فرآوردههای آن در مقایسه با فرآوردههای حاصله از پالایشگاههای نفتی، با پیدا کردن توجیه اقتصادی و تجاری شدن، فاصله زیادی داشت.
این فناوری در جریان جنگ دوم جهانی توسعه بیشتری یافت. در این دوره متفقین تلاش کردند که برای مختل کردن ناوگان نظامی متحدین و خصوصا آلمانِ نازی، از رسیدن سوخت به آنها جلوگیری کنند ولذا این فناوری بعنوان یک راه نجات، توسط ژاپن و آلمان به کارگرفته شد و اهمیت استراتژیک آن ابعاد اقتصادی را تحتالشعاع قرار میداد. هیتلر و عواملش، شیمیدانها و مهندسان شیمی را بسیج کردند و امکانات کافی را در اختیار آنها قراردادند که از گاز متان حاصله از معادن ذغالسنگ، سوخت مایع مورد نیاز ماشین جنگی تجاوز را تأمین کنند. اما این فناوری هنوز با تجاری شدن فاصله زیادی داشت. در دهۀ 1960، تحریمهای نفتی سازمان ملل علیه رژیم آپارتاید در آفریقایجنوبی، یکبار دیگر موجب جهش فناوری GTL شد. متخصصان و مهندسان آلمانی متهم به همکاری با نازیها و پناه برده به آفریقایجنوبی نیز در این زمینه ایفای نقش کردند. رژیم نژادپرست، دو پالایشگاه 22500 بشکهای GTL را که بزرگترین کارخانه جهان از این نوع بود با کمک متخصصان آلمانی در بندر ماسل آن کشور احداث نمود و شرکت SASOL افریقای جنوبی به یکی از مهمترین شرکتهای پیشرو در زمینۀ این فناوری تبدیل شد. البته در آنجا از متان حاصله از ذغال سنگ استفاده میشد و به عبارت دقیق تر فرآیند CTL (Coal To Liquid) بود. تولید فرآوردههائی مثل بنزین و نفتگاز و غیره به این روش، در افریقایجنوبی، اقتصادی نبود اما رژیم آپارتاید که تحت تحریم قرارگرفته بود مجبور بود حداقلهای مورد نیازش را از این طریق تأمین کند.
از آن پس و تا دهۀ 1990 بسیاری از شرکتهای بزرگ نفتی بر روی GTL و فرایند FT (فیشر-تروپش) سرمایهگذاری کردند و فعالیتهایی تحقیقاتی انجام دادند و بسیاری از شرکتها هماکنون دارای واحدهای پایلوت GTL برای تحقیقات در جهت حل مشکلات فنی و افزایش راندمان و اقتصادی نمودن آن هستند. اما در این میان شرکت شل در سال 1993 گام بلندی را برداشت و در شهر «بینتولو» در کشور مالزی یک واحد بزرگ GTL را به ظرفیت 12500 بشکه در روز سرمایهگذاری و احداث نمود. البته این واحد در سال 1997 دچار سانحه شد و انفجاری در آن رخ داد و تا سال 2000 تعطیل و در حال بازسازی بود و شرکت شل نیز از نظر اطلاعرسانی در مورد دلایل انفجار بسیار بسته با این مسأله برخورد کرد و اطلاعات آن را محرمانه نگهمیداشت. اما در سال 2000 مجدداً از آن بهره برداری شد. 50 % تولید واحد مذکور فرآوردههای میان تقطیر و بقیه آن نرمال پارافین و واکس و غیره است که روزانه از 100 الی 120 میلیون فوت مکعب گاز برای این منظور استفاده میشود.
دولت قطر در سالهای گذشته نیز یک کارخانۀ 34 هزاربشکهای GTL شامل دو واحد 17 هزار بشکهای را با مشارکت شرکت «ساسول» ساخته است که حداقل یک واحد آن به بهرهبرداری رسیده است.
یکی از مشکلات فناوری GTL که تاکنون مانع اقتصادی شدن آن بوده، مسألۀ راندمان پائین آن بوده است. به این معنا که در ابتدا از هر صد واحد ارزش حرارتی که به صورت گاز وارد فرآیند GTL میشد، از نظر ارزش حرارتی کمتر از 50 واحد فرآورده تولید میشد. اما شرکت شل ادعا میکند که این راندمان در فناوری این شرکت، به 86 درصد رسیده است که 70 درصد آن بصورت فرآوردههای نفتی است و 16 درصد آن ارزش آب شیرینی است که در کارخانه GTL تولید میشود. فرآیند FT در مجاورت اکسیژن انجام میشود و در شرایط ادغام ملکولی هیدروکربنهای سبک برای تبدیل شدن به هیدروکربنهای سنگینتر، هیدروژن آزاد میشود. این هیدروژن با ترکیب با اکسیژن تولید آب میکند و اگر بخواهند همین میزان آب شیرین را با دستگاههای آب شیرینکن تولید کنند مقدار قابلتوجهی انرژی(برق) مصرف میشود. بنابراین آب تولیدی نیز از نظر صرفهجوئی در انرژی اهمیت دارد و 16 درصد ارزش حرارتی از این طریق حاصل میشود. البته میتوان حدث زد که سرمایهگذاریهای GTL در جاهائی مانند قطر که نیاز به مصرف انرژی برای تأمین آب شیرین دارند مقرون به صرفهتر است.
شرکت شل در زمان عقد قرارداد ادعا میکرد که هزینۀ GTL قطر با پالایشگاههای نفتی قابل رقابت است، که البته با افزایش شدید قیمت جهانی نفت پس از سال 2004 تمام هزینههای سرمایهگذاری در صنایع نفت جهان افزایش قابلتوجه چند برابری پیدا کرد و چند پروژه بزرگ دیگر GTL که بین دولت قطر و شرکتهای بزرگ نفتی جهان تفاهم شده بود منتفی شد. هنوز معلوم نیست که هزینۀ نهائی این پروژ چقدر بوده است. و البته یکپارچه بودن پروژه (از چاه تا محصول) ممکن است موجب شود که هرگز هم این مسأله کاملا شفاف نشود.
ارتقاء جایگاه قطر در صنایع انرژی جهان کشور قطر که به مدد ثروت افسانهای نفت و گاز، اینک ایفای نقش کلیدی در صنایع انرژی جهان را در دستور کار خود قرار داده است. مقر دبیرخانه «مجمع کشورهای صادرکننده گاز» (CGEF) است، اخیراً بزرگترین تجمع نفتی جهان، یعنی «کنگره جهانی نفت» (WPC)، را که هرگز در خاورمیانه برگزار نشده بود در این کشور برگزار نمود و سرمایهگذاری در بخشهای بالادستی و پائیندستی نفت در دیگر نقاط جهان را آغاز کرده است. این کشور اینک بزرگترین تولید کنندۀ LNG و بزرگترین تولیدکنندۀ GTL در جهان نیز هست و به مرکز جهش یک فناوری مهم به سطح صنعتی و تجاری تبدیل شده است.
علاوه بر این با بهرهبرداری از این پروژه، تولید فرآوردههای سبک نفتی قطر به میزان 260 هزار بشکه افزایش یافته است. زیرا علاوهبر 140 هزار بشکه تولید GTL آن 120 هزار بشکه میعانات گازی نیز در واقع یک نفتخام بسیار سبک است که عمدتاً به فرآوردههای سبک (بنزین و نفتگاز) تبدیل میشود. ارزش این مقدار فرآوردۀ سبک را میتوان با بیش از سیصدهزار بشکه نفتخامی که به پالایشگاههای نفتی میرود مقایسه نمود و این میتواند بخش قابل توجهی از کسر تولید و صادرات دو کشور لیبی و سوریه را جبران کند.
فناوری GTL، و اصولاً همه فناوریهای مربوط به تبدیلات گازی، برای کشورما با در اختیار داشتن حدود 17 درصد از ذخائر گاز جهان از اهمیت زیادی برخوردار است. اما تاکنون برنامه مدونی در این زمینه دنبال نشده است. در مقاطع مختلف زمانی در گذشته اقداماتی در جهت ورود به این فناوری در کشور انجام شده اما هیچکدام تداوم پیدا نکرده و به نتیجه نرسیده است.
تقریباً تمامی صادرات گاز و محصولات گازی و بیش از نیمی از نفتخام قطر از میادین مشترک استخراج و تولید میشود و دولت قطر سرمایهگذاری عظیم چند صد میلیاردی را برای استخراج و فرآورش و تبدیل نفت و گاز انجام داده است. بدیهی است که در صورت افت فشار و کاهش تولید میادین (مشترک) نفت و گاز این کشور، همه این سرمایهگذاریها، چه در بخش بالادستی(اکتشاف و استخراج) و چه در بخش پائیندستی (فرآوری)، دچار مشکل خواهد شد. شواهد نیز نشان میدهد که دولت قطر از این بابت دلنگران است و از چند سال پیش پروژههای جدید برای توسعۀ بیشتر، خصوصاً در میدان گازی، را بر مبنای همین نگرانی متوقف نموده است. در چنین شرایطی این احتمال ضعیفی نیست که دولت قطر برای صیانت از این میادین و جلوگیری از پیشرفت رقیب، و در واقع صیانت از سرمایهگذاریهای خود، درصدی از آن صدها میلیارد دلار را هزینه کند و رقیب باید در این زمینه بسیار هشیار باشد.
سردبیر ماهنامه اقتصاد انرژی، رئیس اسبق مرکز مطالعات بین المللی انرژی
/22231
پروژۀ پرل که با مشارکت شرکت دولتی نفت قطر و شرکت شل اجرا شده است، بهصورت یک پروژۀ یکپارچه از بالادستی تا پائین دستی است، یعنی از حفرچاه در میدان موسوم به گنبدشمالی در قطر تا تولید و بارگیری فرآوردههای حاصله را شامل میشود. تولید چاهها مانند همۀ فازهای پارسجنوبی یا پروژههای قبلی قطر، شامل گاز و میعانات یا مایعات گازی است. در مورد میزان گاز استخراجی در این پروژه اطلاعات دقیقی منتشر نشده است، اما قطریها و شرکت شل میزان میعانات تولیدی این پروژه را معادل 120 هزار بشکه در روز اعلام کردهاند و از این طریق با مقایسه با فازهای پارسجنوبی میتوان حدس زد که میزان گاز تولیدی آن حدود 75 تا 80 میلیون مترمکعب در روز و در واقع معادل سه فاز از فازهای معمول پارسجنوبی است. اهمیت خاص این پروژه در آن است که گاز آن به کارخانه یا پالایشگاه GTLمیرود و به فرآوردههای میانتقطیر نفتی و عمدتاً بنزین و گازوئیل تبدیل میشود. در ادامه پساز بیان اهمیت و تاریخچهای از فناوری GTL در جهان به بیان دقیقتر اهمیت این تحول خواهم پرداخت.
GTL چیست و چه اهمیتی دارد؟Gas To Liquid فناوری رسیدن از گاز متان به فرآوردههای میان تقطیر نفت است. اهمیت این فناوری زمانی آشکار می شود که بدانیم بدون این فناوری، گازطبیعی جایگزین کامل نفتخام نیست و بههمین دلیل است که نفتخام هنوز جایگاه و اهمیت محوری خود را در میان تمامی حاملهای انرژی حفظ کرده است. نفتخام که مستقیماً هیچ کاربردی ندارد، در فرآیند پالایش به محصولات متعددی تبدیل میشود که هریک نیازی از نیازهای انسان در بخش تولید، گرمایش، حمل و نقل و روشنائی را تأمین میکنند.
برخی از فرآوردههای نفتی هم میتوانند در نیروگاهها تبدیل به برق شوند و مجموعۀ این فرآوردهها نفتخام را به یک سوخت جامع و کامل تبدیل میکنند که اگر نباشد مجموعه متنوعی از دیگر انرژیها را باید جایگزین آن و هریک از فرآوردههای آن کرد. و به همین دلیل است که نفتخام نقش محوریت و رهبری را در بازار انرژی جهان ایفا میکند و قیمت آن (یا فرآوردههای) شاخص قیمتگذاری گاز و نیز شاخص اقتصادی بودن و یا اقتصادی نبودن تولید سایر انرژیها است. گازطبیعی که هیدروکربن و نزدیکترین سوخت به نفتخام است، تاکنون جایگزین بعضی از فرآوردههای نفتی بوده، ولی جایگزین برخی دیگر نبوده است. خصوصاً در صنعت حمل و نقل علیرغم همۀ تحقیقات و تلاشهائی که در سطح جهان شده است، بنزین و نفتگاز جایگاه بیرقیب خود را حفظ کردهاند و گاز نقش جدی ایفا نکرده است. هماکنون بیش از 70 درصد از نفتخام مصرفی در جهان تنها در بخش حمل و نقل استفاده میشود و این بخش بیشترین وابستگی را به فرآوردههای میانتقطیر نفتی دارا است. فناوری GTL در صورت اقتصادی شدن و گسترش آن، گازطبیعی را به جایگزین کاملی برای نفتخام تبدیل میکند.
پالایشگاه GTL جدیدالتأسیس قطر، با ظرفیت قابلتوجه صنعتی، اگر از نظر فنی بدون مشکل باشد و از نظر اقتصادی بتواند فرآوردههای میانتقطیر را با قیمت تمام شده قابل رقابت با محصولات پالایشگاههای نفتی عرضه کند، تحول بزرگی را در جهت رقابت کامل گازطبیعی با نفتخام ایجاد خواهد کرد. در صورت موفقیت این طرح ممکن است توسعه این فناوری در دیگر نقاط جهان در دستور کار قرارگیرد و دراینصورت چشماندازهای بلندمدت انرژی به زیان نفتخام و به سود گازطبیعی تغییر خواهد نمود.
ضمناً باید توجه نمود که فرآوردههای بدست آمده از فرایند GTL از فرآوردههای مشابه نفتی بسیار مرغوبتر و سازگارتر با محیطزیست هستند و آلایندگیشان بسیار محدودتر است. به همین دلیل تولیدکنندگان محصولات GTL، بنزین و نفتگاز حاصله را مستقیماً وارد بازار نمیکنند، چون کیفیت آنها بیشتر از بالاترین استانداردهای حال حاضر جهان است و معمولاً این فرآوردهها با فرآوردههای مشابه نفتی مخلوط میشود تا آنها را به مشخصات استاندارد برساند.
تاریخچه تبدیل گاز به مایعات نفتی (GTL)فناوری GTL اینک از یک تاریخ حدود نود سال برخوردار است. اولین بار در سال 1923 دو دانشمند آلمانی به نامهای فیشر و تروپش توانستند فرآیندی را ابداع کنند که گاز را به فرآوردههای مایع تبدیل کنند، اما آن فرآیند از راندمان مطلوب برخوردار نبود و میزان ارزش حرارتی فرآوردههای حاصله بسیار کمتر از ارزش حرارتی گاز وارده یا گاز خوراک بود و با مشکلات فنی زیادی هم مواجه بود. بنابراین گرچه به لحاظ فنی امکانپذیر شده بود، اما فرآوردههای آن در مقایسه با فرآوردههای حاصله از پالایشگاههای نفتی، با پیدا کردن توجیه اقتصادی و تجاری شدن، فاصله زیادی داشت.
این فناوری در جریان جنگ دوم جهانی توسعه بیشتری یافت. در این دوره متفقین تلاش کردند که برای مختل کردن ناوگان نظامی متحدین و خصوصا آلمانِ نازی، از رسیدن سوخت به آنها جلوگیری کنند ولذا این فناوری بعنوان یک راه نجات، توسط ژاپن و آلمان به کارگرفته شد و اهمیت استراتژیک آن ابعاد اقتصادی را تحتالشعاع قرار میداد. هیتلر و عواملش، شیمیدانها و مهندسان شیمی را بسیج کردند و امکانات کافی را در اختیار آنها قراردادند که از گاز متان حاصله از معادن ذغالسنگ، سوخت مایع مورد نیاز ماشین جنگی تجاوز را تأمین کنند. اما این فناوری هنوز با تجاری شدن فاصله زیادی داشت. در دهۀ 1960، تحریمهای نفتی سازمان ملل علیه رژیم آپارتاید در آفریقایجنوبی، یکبار دیگر موجب جهش فناوری GTL شد. متخصصان و مهندسان آلمانی متهم به همکاری با نازیها و پناه برده به آفریقایجنوبی نیز در این زمینه ایفای نقش کردند. رژیم نژادپرست، دو پالایشگاه 22500 بشکهای GTL را که بزرگترین کارخانه جهان از این نوع بود با کمک متخصصان آلمانی در بندر ماسل آن کشور احداث نمود و شرکت SASOL افریقای جنوبی به یکی از مهمترین شرکتهای پیشرو در زمینۀ این فناوری تبدیل شد. البته در آنجا از متان حاصله از ذغال سنگ استفاده میشد و به عبارت دقیق تر فرآیند CTL (Coal To Liquid) بود. تولید فرآوردههائی مثل بنزین و نفتگاز و غیره به این روش، در افریقایجنوبی، اقتصادی نبود اما رژیم آپارتاید که تحت تحریم قرارگرفته بود مجبور بود حداقلهای مورد نیازش را از این طریق تأمین کند.
از آن پس و تا دهۀ 1990 بسیاری از شرکتهای بزرگ نفتی بر روی GTL و فرایند FT (فیشر-تروپش) سرمایهگذاری کردند و فعالیتهایی تحقیقاتی انجام دادند و بسیاری از شرکتها هماکنون دارای واحدهای پایلوت GTL برای تحقیقات در جهت حل مشکلات فنی و افزایش راندمان و اقتصادی نمودن آن هستند. اما در این میان شرکت شل در سال 1993 گام بلندی را برداشت و در شهر «بینتولو» در کشور مالزی یک واحد بزرگ GTL را به ظرفیت 12500 بشکه در روز سرمایهگذاری و احداث نمود. البته این واحد در سال 1997 دچار سانحه شد و انفجاری در آن رخ داد و تا سال 2000 تعطیل و در حال بازسازی بود و شرکت شل نیز از نظر اطلاعرسانی در مورد دلایل انفجار بسیار بسته با این مسأله برخورد کرد و اطلاعات آن را محرمانه نگهمیداشت. اما در سال 2000 مجدداً از آن بهره برداری شد. 50 % تولید واحد مذکور فرآوردههای میان تقطیر و بقیه آن نرمال پارافین و واکس و غیره است که روزانه از 100 الی 120 میلیون فوت مکعب گاز برای این منظور استفاده میشود.
دولت قطر در سالهای گذشته نیز یک کارخانۀ 34 هزاربشکهای GTL شامل دو واحد 17 هزار بشکهای را با مشارکت شرکت «ساسول» ساخته است که حداقل یک واحد آن به بهرهبرداری رسیده است.
یکی از مشکلات فناوری GTL که تاکنون مانع اقتصادی شدن آن بوده، مسألۀ راندمان پائین آن بوده است. به این معنا که در ابتدا از هر صد واحد ارزش حرارتی که به صورت گاز وارد فرآیند GTL میشد، از نظر ارزش حرارتی کمتر از 50 واحد فرآورده تولید میشد. اما شرکت شل ادعا میکند که این راندمان در فناوری این شرکت، به 86 درصد رسیده است که 70 درصد آن بصورت فرآوردههای نفتی است و 16 درصد آن ارزش آب شیرینی است که در کارخانه GTL تولید میشود. فرآیند FT در مجاورت اکسیژن انجام میشود و در شرایط ادغام ملکولی هیدروکربنهای سبک برای تبدیل شدن به هیدروکربنهای سنگینتر، هیدروژن آزاد میشود. این هیدروژن با ترکیب با اکسیژن تولید آب میکند و اگر بخواهند همین میزان آب شیرین را با دستگاههای آب شیرینکن تولید کنند مقدار قابلتوجهی انرژی(برق) مصرف میشود. بنابراین آب تولیدی نیز از نظر صرفهجوئی در انرژی اهمیت دارد و 16 درصد ارزش حرارتی از این طریق حاصل میشود. البته میتوان حدث زد که سرمایهگذاریهای GTL در جاهائی مانند قطر که نیاز به مصرف انرژی برای تأمین آب شیرین دارند مقرون به صرفهتر است.
شرکت شل در زمان عقد قرارداد ادعا میکرد که هزینۀ GTL قطر با پالایشگاههای نفتی قابل رقابت است، که البته با افزایش شدید قیمت جهانی نفت پس از سال 2004 تمام هزینههای سرمایهگذاری در صنایع نفت جهان افزایش قابلتوجه چند برابری پیدا کرد و چند پروژه بزرگ دیگر GTL که بین دولت قطر و شرکتهای بزرگ نفتی جهان تفاهم شده بود منتفی شد. هنوز معلوم نیست که هزینۀ نهائی این پروژ چقدر بوده است. و البته یکپارچه بودن پروژه (از چاه تا محصول) ممکن است موجب شود که هرگز هم این مسأله کاملا شفاف نشود.
ارتقاء جایگاه قطر در صنایع انرژی جهان کشور قطر که به مدد ثروت افسانهای نفت و گاز، اینک ایفای نقش کلیدی در صنایع انرژی جهان را در دستور کار خود قرار داده است. مقر دبیرخانه «مجمع کشورهای صادرکننده گاز» (CGEF) است، اخیراً بزرگترین تجمع نفتی جهان، یعنی «کنگره جهانی نفت» (WPC)، را که هرگز در خاورمیانه برگزار نشده بود در این کشور برگزار نمود و سرمایهگذاری در بخشهای بالادستی و پائیندستی نفت در دیگر نقاط جهان را آغاز کرده است. این کشور اینک بزرگترین تولید کنندۀ LNG و بزرگترین تولیدکنندۀ GTL در جهان نیز هست و به مرکز جهش یک فناوری مهم به سطح صنعتی و تجاری تبدیل شده است.
علاوه بر این با بهرهبرداری از این پروژه، تولید فرآوردههای سبک نفتی قطر به میزان 260 هزار بشکه افزایش یافته است. زیرا علاوهبر 140 هزار بشکه تولید GTL آن 120 هزار بشکه میعانات گازی نیز در واقع یک نفتخام بسیار سبک است که عمدتاً به فرآوردههای سبک (بنزین و نفتگاز) تبدیل میشود. ارزش این مقدار فرآوردۀ سبک را میتوان با بیش از سیصدهزار بشکه نفتخامی که به پالایشگاههای نفتی میرود مقایسه نمود و این میتواند بخش قابل توجهی از کسر تولید و صادرات دو کشور لیبی و سوریه را جبران کند.
فناوری GTL، و اصولاً همه فناوریهای مربوط به تبدیلات گازی، برای کشورما با در اختیار داشتن حدود 17 درصد از ذخائر گاز جهان از اهمیت زیادی برخوردار است. اما تاکنون برنامه مدونی در این زمینه دنبال نشده است. در مقاطع مختلف زمانی در گذشته اقداماتی در جهت ورود به این فناوری در کشور انجام شده اما هیچکدام تداوم پیدا نکرده و به نتیجه نرسیده است.
تقریباً تمامی صادرات گاز و محصولات گازی و بیش از نیمی از نفتخام قطر از میادین مشترک استخراج و تولید میشود و دولت قطر سرمایهگذاری عظیم چند صد میلیاردی را برای استخراج و فرآورش و تبدیل نفت و گاز انجام داده است. بدیهی است که در صورت افت فشار و کاهش تولید میادین (مشترک) نفت و گاز این کشور، همه این سرمایهگذاریها، چه در بخش بالادستی(اکتشاف و استخراج) و چه در بخش پائیندستی (فرآوری)، دچار مشکل خواهد شد. شواهد نیز نشان میدهد که دولت قطر از این بابت دلنگران است و از چند سال پیش پروژههای جدید برای توسعۀ بیشتر، خصوصاً در میدان گازی، را بر مبنای همین نگرانی متوقف نموده است. در چنین شرایطی این احتمال ضعیفی نیست که دولت قطر برای صیانت از این میادین و جلوگیری از پیشرفت رقیب، و در واقع صیانت از سرمایهگذاریهای خود، درصدی از آن صدها میلیارد دلار را هزینه کند و رقیب باید در این زمینه بسیار هشیار باشد.
سردبیر ماهنامه اقتصاد انرژی، رئیس اسبق مرکز مطالعات بین المللی انرژی
/22231